2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
لزوم وجود حاکم
کد مطلب: ١٥٣٦٥ تاریخ انتشار: ٢٥ دي ١٤٠١ - ١٧:١١ تعداد بازدید: 1186
خارج فقه الحکومه » فقه
لزوم وجود حاکم

(جلسه دهم 25 07 1401)

 بسم الله الرحمن الرحیم

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) - سال نوزدهم

 (جلسه دهم  25 07 1401)

موضوع:  لزوم وجود حاکم 

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

پرسش:

آیا جلد هشتم کتاب روضه کافی معتبر است؟

پاسخ:

جلد هشت آن غالبا مشکل دار است یعنی از ده تا روایت یک یا دو تا روایت آن صحیح است بعضی از علما می گویند کتاب روضه برای مرحوم کلینی نیست.

پرسش:

در کتاب الاحتجاج آمده است که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بعد از این که از مطالبه فدک برگشتند به حضرت امیرالمومنین علیه السلام گفتند: «یَا ابْنَ اَبِی طَالِبٍ عَلَیْکَ السَّلامُ اشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ وَقَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ»

پاسخ:

این حدیث سند ندارد ما در سایت هم جواب دادیم،در حقیقت از زبان مردم می گوید.

پرسش:

قرینه اش چیست که از زبان مردم می گوید؟

پاسخ:

برای اینکه عصمت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برای ما قطعی است. تسلیم ایشان در برابر امامِ وقت نیز قطعی است لذا هرچیزی که خلاف عصمت و خلاف قطعیات باشد اگرچه روایت سند هم داشته باشد باید توجیه کنیم.

روایاتی که با عصمت اهل بیت علیهم السلام سازگاری ندارد یا نقل قول از مردم بیان است یا اینکه متهم به کذب خواهد بود.

روایات متعددی از سید رضی (رضوان الله تعالی علیه) و سید ابن طاووس نقل شده مبنی بر اینکه که وقتی عمر وارد شد امیرالمؤمنین از کمربند او گرفت و به زمین کوبید و با مشت به دماغ و دهان او کوبید و فرمود اگر وصیت رسول الله نبود به هیچ وجه نمی توانستید وارد منزل من بشوید.

روایات متعدد هم داریم _سندا البته مشکل دارد ولی طرق متعددی دارد_ که رسول اکرم فرمود:

«إن وجدت ناصرا فقاتلهم والا فاصبر»

اگر ناصر پیدا نکردی صبر کن.

حتی در رابطه با عبارت سید رضی (رضوان الله تعالی علیه) این است در رابطه با ظلمی که در حق تو می کنند و در حق حضرت زهرا سلام الله علیها صبر کن. ملاحظه بفرمایید تعبیر مرحوم سید رضی را ببینید

«عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا یَنْزِلُ بِکَ مِنْهُمْ حَتَّى تَقْدَمَ عَلَی‏»

...تا روزی که بر من وارد شوید

خصائص الأئمة علیهم السلام( خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین‏ (تاریخ وفات مؤلف: 406 ق‏) محقق / مصحح: امینى، محمد هادى‏، ناشر: آستان قدس رضوى‏، مشهد 1406ق، ص73

این دیگر تعبیر صریحی است و بحار نیز آورده است و این قضیه:

«فَأَخَذَ بِتَلَابِیبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ  فَصَرَعَهُ وَ وَجَأَ أَنْفَهُ وَ رَقَبَتَهُ وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَکَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ مَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَ الَّذِی کَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَ عَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ‏(صلی الله علیه واله وسلم) لَعَلِمْتَ أَنَّکَ لَا تَدْخُلُ بَیْتِی»

کتاب سلیم بن قیس، نویسنده: هلالى، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئینى، محمد؛ ناشر: الهادى‏، ج‏2، ص 586



در کتب زیادی قضیه هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را برای چند مرتبه نقل کرده اند. حال اینکه چه وقت بوده که وارد خانه شدند وحضرت زهرا سلام الله علیها را بین درب و دیوار قرار دادند و حضرت محسن سقط شد مشخص نیست چون در تمام این ها اختلاف در روزش زیاد است لذا اگر ما بخواهیم تاریخ معین کنیم با مشکل مواجه می شویم.

آنچه که قدر متیقن است این است که اصل قضیه هجوم صورت گرفته است و این با سند صحیح در کتب اهل سنت نیز وارد شده است. طبری، بلاذری و ابن ابی شیبه با سند صد در صد صحیح آن را نقل کرده اند.

قضیه شهادت هم در کتب اهل سنت موجود است. جوینی در فرائد السمطین جلد 2 صفحه 35 واژه قتل به کار برده است. در کتب شیعه کلمه قتل در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها به کار رفته است.

در کتاب کافی جلد 1 صفحه 458 دارد:

«إِنَّ فَاطِمَةَ(علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص458، بَابُ مَوْلِدِ الزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام)‏، ح2‏

مرحوم شیخ مفید در کتاب خودش در زیارت نامه اش دارد:

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلَامُ عَلَى ابْنَتِکَ الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ [بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏] یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَیَّتُهَا الْبَتُولُ الشَّهِیدَةُ الطَّاهِرَة»

 نام کتاب: کتاب المزار- مناسک المزار( للمفید)؛ نویسنده: مفید، محمد بن محمد (تاریخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: ابطحى، محمد باقر، ناشر: کنگره جهانى هزاره شیخ مفید- رحمة الله علیه‏، قم‏: 1413 ق، ص179

این ها واژه شهادت را دارند. شهادت قطعی است و هیچ شک و شبهه در شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نیست.

واژه قتل و شهید به قدری در روایات زیاد است که غیر قابل انکار است. ولی این که چه زمانی بوده است مشخص نیست.

کتابی است تعبیری دارد که صدیقه طاهره با همان حالش که خون از سینه اش می چکید به طرف مسجد رفت دید که این ها تصمیم به قتل حضرت علی سلام الله علیه دارند.

«و هما بقتل علی»

تصمیم به قتل حضرت علی علیه السلام دارند. گفت:

«والله الذی لا إله إلا هو لنضربن عنقک»

أین سنة الرسول وماذا فعلوا بها ؟ - أحمد حسین یعقوب - ص 227؛ الإمامة والسیاسة، اسم المؤلف:  أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری الوفاة: 276هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م، تحقیق: خلیل المنصور، ج 1، ص 16

اما حضرت صدیقه طاهره از ولایت تکوینی استفاده می کند درب مسجد النبی را گرفت زمین به لرزه درآمد. این ها دیدند زمین لرزه خیلی شدید شد و تمام مردم بیرون رفتند.

فقط آن دو نفر آنجا ماندند به حضرت زهرا سلام الله علیها التماس کردند که شما نفرین نکنید گفت تا علی سلام الله علیها را رها نکنید، من نفرین می کنم و بعد امیر المؤمنین را آزاد کردند بیرون آمد. حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها دست بر شانه امیر المؤمنین سلام الله علیه گذاشت و گفتند:

«یا اَبَالحَسَنْ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقا رُوحی لروحِکَ الْفِداءُ اِن کُنْتَ فی خیرٍ کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَک»

یکی از علمای اصفهان کتابی نوشته است که خیلی کتاب خوبی هم است. مجمع النورین هم آورده ولی از متاخرین است. الکوکب الدری صفحه 196، نهج الحیات صفحه 147، ... صفحه 217، بحار الانوار جلد67 صفحه 242

پرسش:

آغاز بحث...

بحث ما در رابطه با روایاتی بود که آن روز اشاره کردیم و این که بعضی از علما استناد به آن روایت می کنند مبنی بر اینکه امامت انتخابی است.

اقای ابوالفضل برقعی (علیه من الله ما یستحق) در کتاب تضاد مفاتیح الجنان با قرآن در صفحه 383 و اقای طباطبایی (خذله الله) می گویند در منابع شیعه است حضرت علی سلام الله علیه فرمود هرگاه زمامدار مسلمین درگذشت باید مسلمانان قبل از هر اقدامی به انتخاب یک زمامدار بپردازند. معلوم می شود که حضرت علی سلام الله علیه زمامدار مسلمین را امر انتخابی می دانست نه انتصابی!

این مطلب را الان متجددین و دیگران خیلی مطرح می کنند شاید الان در حوزه افرادی که کم هم نیستند تقریبا همین عقیده را دارند که امامت یک امر انتخابی است و بحث انتصاب محرز نیست با این که ما عرض کردیم سیصد تا روایت ما در کتب شیعه و سنی داریم که نام ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) از حضرت امیرالمومنین تا حضرت ولی عصر سلام الله علیهما یا به صورت مختصر یا به صورت مبسوط ذکر شده است.

این که بعضی ها استناد می کنند که در زمان معصومین آگاهی نداشته اند این دلیل بر عدم صدور روایت نیست. به قدری تقیه زیاد بوده که ائمه (علیهم السلام) این ها را به صورت اشکار نمی توانستند بیان کنند. نسبت به خواص مطالب را بیان می کردند، در بین خواص هم دست به دست هم مطالب می گشت.

نکته دیگر هم این است که خیلی از آثار شیعه در طول تاریخ مورد احراق قرار گرفته و سوخته به دست ما نرسیده است. در دسترس نبودن روایت، دلیل بر عدم صدور نیست.

«عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود»

آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب رجال خیلی جاها به این استناد می کند. آن روز من دیدم در رابطه با کتابخانه مرحوم شیخ مفید که این ها آتش زدند می گوید دویست هزار جلد کتاب بوده است.

آن زمان این انبوه کتاب چیز با   ارزشی بوده است. این را آتش زدند بعد از آن کتابخانه سید مرتضی را آتش زدند، کتابخانه شیخ طوسی را سال 448 آتش زدند. در این آتش زدن کتابخانه ها خیلی از آثار از بین رفت.

یک سری هم در جنگ صلیبی آثار شیعه را آمدند از کتابخانه ها سرقت کردند به کتابخانه های خودشان در اروپا بردند. برای این هم ما دلیل قطعی داریم.

بعد جالب این است که ایشان در این جا می گوید مجمع البیان طبرسی ابتدای تفسیر سوره مائده هرکسی هم این را از ایشان نقل کرده همین آدرس را داده است ولی زحمتی نکشیدند که بروند ببینند که تفسیر مجمع البیان چنین چیزی دارد یا ندارد.

این کتابی را که می بینید جدیدترین چاپ مجمع البیان مرحوم طبرسی است  جلد3 آن، اول سوره مائده است ما که چیزی پیدا نکردیم شما دوستان دقت بفرمایید ببینید چیزی پیدا می کنید.

«ودلیل فضلها... من قرأ سورة المائده ... نزلت المائدة کملا، ونزل معها سبعون ألف ملک»

این صفحه اولش. این هم صفحه دوم که می آید:

«الحجة: وهذا کما یقال فی رسل وکتب...»

ما چیزی از این حرف ها را پیدا نکردیم خیلی به دقت هم سطر به سطر اعرابش را آورده بعد هم وارد تفسیر شده است.

«(الیوم أکملت لکم دینکم) ولم ینزل بعد هذا على النبی صلى الله علیه وآله وسلم شئ من الفرائض فی تحلیل ولا تحریم»

تا این جا:

« أنه إنما أنزل بعد أن نصب النبی صلى الله علیه وآله وسلم علیا علیه السلام للأنام ، یوم غدیر خم»

الیوم اکملت لکم دینکم نازل شد.

«عن أبی سعید الخدری أن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم لما نزلت هذه الآیة، قال: الله أکبر على إکمال الدین، وإتمام النعمة، ورضا الرب برسالتی، وولایة علی بن أبی طالب من بعدی، وقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاده، وانصر من نصره، واخذل من خذله.»

تفسیر مجمع البیان؛ نویسنده : الشیخ الطبرسی (وفات : 548)، تحقیق: تحقیق وتعلیق: لجنة من العلماء والمحققین الأخصائیین ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت – لبنان: 1415 – 1995 م، ج3، ص274

ببینید امام شئوناتی دارد بارها عرض کردیم امام چهار- پنج تا شأن دارد. ما باید شئونات امام و وظایفش را خوب متوجه بشویم _حالا یک وقت فرصت بشود من عرض می کنم_.

یکی از شئون امام هدایت مردم است:

(إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

تو فقط بیم دهنده‌ای! و برای هر گروهی هدایت کننده‌ای است.

سوره رعد (13): آیه 7

این را تمام اهل سنت آوردند. مراد از «ولکل قوم هاد» حضرت علی ابن بی طالب سلام الله علیه است. بحث مرجعیت علمی امام

«أنا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَعَلِیٌّ بَابُهَا»

المعجم الکبیر؛ اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی الوفاة: 360، دار النشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة: الثانیة، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج11، ص65

«إِنِّی‏ تَارِکٌ‏ فِیکُمُ‏ الثَّقَلَیْنِ‏ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

«قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لم تضلوا بعده، کتاب الله»

الکتاب: البیان والتبیین؛ المؤلف: عمرو بن بحر بن محبوب الکنانی بالولاء، اللیثی، أبو عثمان، الشهیر بالجاحظ (المتوفی: 255 هـ)، الناشر: دار ومکتبة الهلال، بیروت، عام النشر: 1423 هـ، ج 2، ص 23، باب خطبة النبی صلی الله علیه و سلم فی الوداع

عبارت های مختلف آقایان با سندهای صحیح آورده اند.

 یا:

«وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُم‏»

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم؛ نویسنده: صفار، محمد بن حسن، مصحح: کوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، ج1، ص49، 22 باب فی الأئمة (علیهم السلام) و ما قال فیهم رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) بأن الله أعطاهم فهمی و علمی‏، ح6

یکی از وظایف این ها تبیین موارد اختلافی امت است.

«أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ قَالَ لِعَلِیٍّ: أَنْتَ تُبَیِّنُ لِأُمَّتِی مَا اخْتَلَفُوا فِیهِ بَعْدِی.»

شواهد التنزیل لقواعد التفضیل؛ تألیف: الحافظ الکبیر عبید الله بن أحمد المعروف بالحاکم الحسکانی؛ الحنفی النیسابوری، تحقیق وتعلیق: الشیخ محمد باقر المحمودی؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامی مجمع أحیاء الثقافة الاسلامیة، 1411 ه‍ - 1990م، ج1، ص382

حاکم نیشابوری می گوید روایت صحیح است. یکی دیگر از شئون امام حفظ شریعت است. این تعبیر هم در کتب شیعه آمده و هم در کتب اهل سنت آمده است.

«فِی کُلِّ خَلَفٍ مِنْ أُمَّتِی عَدْلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی، یَنْفِی عَنْ هَذَا الدِّینِ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ، وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ، وَ تَأْوِیلَ الْجُهَّالِ. وَ إِنَّ أَئِمَّتَکُمْ وَفْدُکُمْ إِلَى اللَّهِ، فَانْظُرُوا مَنْ تُوْفِدُونَ فِی دِینِکُمْ وَ صَلَاتِکُمْ».

قرب الإسناد (ط - الحدیثة)؛ حمیرى، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام‏، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام ص77

وساطت در فیض است.

«...»

یا روایات متعدد است.

«إِرَادَةُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُم‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)، نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج4، ص577، بَابُ زِیَارَةِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیه السلام)، ح2

«بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّر بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه‏»

المزار الکبیر (لابن المشهدی)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، ص532

یا عبارت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در کتاب نهج البلاغه:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

عبارت شیخ مفید توقیع حضرت ولی عصر:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنا»

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص285

با تعابیر متعدد. یکی از وظیفه انها بسط عدالت و ایجاد مدینه فاضله است. در این جا اگر مردم قبول نکنند شرایطش محقق نشود تحقق این امکان پذیر نیست. همان طوری که رسول اکرم در مکه بود با این که نبی بود امام هم بود وظیفه تشکیل حکومت را هم داشت.

اما چون شرایط در مکه نبود اقدام به تأسیس حکومت نکرد. به مجرد این که مدینه آمد اقبال و مقبولیت مردم را در تأسیس حکومت اسلامی و اجرای عدالت در جامعه دید بلافاصله به تأسیس حکومت رسول اکرم اقدام کرد.

امام را مردم قبول بکنند یا نکنند امام است تمام آن پنج – شش تا شأن وظیفه امام است اگر مردم قبول کردند در این قسمت فقط تحقق خارجی صورت می گیرد و اگر مقبولیت مردم نبود امام، امام است وظیفه اجرای عدالت هم دارد ولی چون شرایطش محقق نیست وظیفه ای ندارد. مثل حج، حج بر همه واجب است ولی شرطش تحقق استطاعت است.

اگر استطاعت نباشد به هیچ وجه حج واجب نیست. امام هم در رابطه با تأسیس حکومت و اجرای عدالت یکی از شرایطش مقبولیت مردم است.

مقبولیت با مشروعیت فرق می کند، یعنی ما یک مقدار باید حواس مان باشد که همان عبارت خطبه شقشقیه است.

«وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، خطبه 3 و هی المعروفة بالشقشقیة، ص 50

همین را می خواهد بگوید. عبارت های متعددی در کتاب نهج البلاغه دارد که بعد از رسول اکرم:

«ما وجدت ناصرا الا اهلبیتی فظننت بهم...»

 به جز اهلبیت من، کسی از من دفاع نکرد و ترسیدم این ها را در برابر شمشیر دشمن قرار بدهم تا نسل رسول اکرم از بین برود.

ده – دوازده تا روایت هم شیعه دارد و هم سنی دارد. لذا این قضیه مقبولیت در قبول حکومت است فقط نه آن سه چهار تا وظیفه دیگر حتی خود حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه. شما ببینید در زمان شیخیین مواردی را که برایش مقدور است مقبولیت هست در اجرای عدالت اقدام می کند.

چند موردی است از مثلا زن حامله را می خواهند رجم بکنند. حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه جلویش را می گیرد چون مقبولیت دارد. ولی در زمان عثمان این مقبولیت نیست لذا حضرت امیر المؤمین سلام الله علیه دیگر دخالت نمی کند.

پرسش:

این مقبولیت با تأیید معصوم است اگر با تأیید معصوم باشد مشروعیت هم پیدا می کند.

پاسخ:

ببینید مقبولیت مثل حج در استطاعت است

(وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلًا)

و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند.

سوره آل عمران (3): آیه 97

حج بر مردم واجب است ولی مشروط به استطاعت است امام وظیفه اش اقامه عدل و ایجاد حکومت اسلامی است و این در صورتی است که مردم برای اجرای عدالت اماده باشند. و به آن تن بدهند.

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در زمان جنگ جمل می آید این همه مردم را بسیج می کند ولی بعد از حکمیت هرچه می گوید مردم قبول نمی کنند.

حضرت نامه ای که به فضل ابن عباس نوشته است خیلی نامه درد آوری است یعنی من هر وقت می خوانم اشک می ریزم. می گوید پسر عمو وقتی که دیدی پسر عموی تو حرفش خریدار ندارد مردم دیگر از او تبعیت نمی کنند. دیگر آن مقبولیتی که قبلا داشت را دیگر ندارد. تو روی گردان شدی و به معاویه پیوستی.

خیلی نامه ی تندی است و خیلی هم درد آور است. و همین که دارم عرض می کنم اجرای عدالت مشروط بر این است که نفوذ در جامعه داشته باشد نه این که مردم بیایند رأی بدهند و بیعت کنند. یعنی سخن معصوم در جامعه مورد قبول باشد و مردم اطاعت کنند.

پرسش:

مقبولیت اگر باشد یعنی مشروعت پیدا می کند.

پاسخ:

نه مشروعیت در خارج محقق می شود. مشروعیت  اگر باشد مهم نیست که مردم بخواهند یا نخواهند.

«قال النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی الحسن والحسین علیهما السلام: ابنای هذان إمامان قاما أو قعدا»

علل الشرائع؛ نویسنده: الشیخ الصدوق (وفات: 381) رده‌ : مصادر حدیث شیعه – فقه، تحقیق: تقدیم: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ : 1385 - 1966 م، ج1، ص211

ولی اگر مردم اطاعت داشته باشند.

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

اطاعت بود دیگر امام نمی تواند ساکت بنشیند. آن وظیفه ای که برای اجرای عدالت دارد می آید در جامعه عدالت را پیاده می کند.

برخی به فرمایش حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه استناد می کنند می کویند حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود اگر یک امامی از دنیا رفت وظیفه مردم این است که بیایند یک امامی برای خودشان معین کنند. مردم بیایند معین کنند و حال آن که این  با قرآن و تفکرات دینی نمی سازد.

امام می فرماید:

«لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیْ‏ءُ وَ یُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 82

این بر او فاجر اصلا حالت فرض است. یعنی بر فرض محال اگر امام معصومی نباشد یا قائم مقام امام معصوم نباشد باید سراغ امام فاجر برویم این بر فرض محال است.

این جا هم در این نامه عبارتی از سلیم ابن قیس است از ابان ابن ابی عیاش که در صحّت سند آن هیچ شکی نیست.

می گوید عمر ابن ابی سلمه گفت ابو هریره از عمر ابن ابی سلمه شنید که معاویه ابودرداء را که در صفین ما را خواست گفت سراغ امیر المؤمنین سلام الله علیه بروید از من به او سلام برسانید و به او بگویید به خدا قسم

«وَ اللَّهِ [إِنِّی لَأَعْلَمُ‏] أَنَّکَ أَوْلَى [النَّاسِ‏] بِالْخِلَافَةِ وَ أَحَقُّ بِهَا مِنِّی لِأَنَّکَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ [الْأَوَّلِینَ‏] وَ أَنَا مِنَ الطُّلَقَاءِ وَ لَیْسَ لِی مِثْلُ سَابِقَتِکَ فِی الْإِسْلَامِ وَ قَرَابَتِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ عِلْمِکَ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّه‏»

کتاب سلیم بن قیس؛ نویسنده: هلالى، سلیم بن قیس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئینى، محمد؛ ناشر: الهادى‏؛ ج‏2، ص 749

این عِلْمِکَ بِکِتَابِ اللَّهِ در منابع اهل سنت هم متعدد امده است که از معاویه سوال می کنند می گوید بروید این را از علی ابن ابی طالب سلام الله علیه بپرسید.

بعد طرف می گوید می خواهم از تو بپرسم معاویه شلاق را در می اورد می گوید: (حضرت) علی (سلام الله علیه) باب مدینة العلم است. عمر وقتی در مسائل علمی به مشکل بر می خورد از حضرت علی سلام الله علیه سوال می کرد.

کسی می آید از عمر مسئله سوال می کند امیر المؤمنین نشسته عمر می گوید برو از حضرت علی سلام الله علیه سوال کن، او می گوید من می خواهم از شما سوال کنم بعد عمر عصبانی می شود می گوید ایشان باب مدینة العلم است و دستور می دهد تا اسم او را از دیوان حذف بکنند که چرا از علی (سلام الله علیه) سوال نمی کنی!

پرسش:

استاد سوال کننده مخصوصا می خواسته از عمر سوال کند ببیند بلد است یا بلد نیست. عمر از این ترسیده است.

پاسخ:

درست است ولی کاری به آن نداریم. این ها را از باب الزام خصم ما می گوییم. از خود عایشه در رابطه با مسئله صوم سوال می کنند می گوید برو از حضرت علی سلام الله علیه سوال کن

«فانه اعلم بسنة النبی»

یکی از موضوعاتی که دوستان خوب کار کنند بحث اعلمیت امیرالمؤمنین است. این مسائل، مسائل کوچکی نیست حتی در مسائل توحیدی وقتی که از این ها سوال می کنند معطل می مانند نمی توانند جواب بدهند.

طرف می آید سوال می کند خدا در آسمان ها است و یا در زمین است؟ ابوبکر می گوید در آسمان است. پس زمین را چه کسی اداره می کند؟ آیا زمین بدون خدا است؟ ابوبکر شمشیر را در می آورد می گوید این را بکشید این مرتد است و دارد هذیان می گوید.

از آن طرف حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه می گوید این طرف دارد سوال می کند تو که بلد نیستی جواب بدهی چرا حکم قتلش را صادر می کنی؟ بعد حضرت می فرماید

(وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ)

او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود؛ و او حکیم و علیم است!

سوره زخرف (43): آیه 84

حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه مفصل بحث توحید را برای آن شخص بیان می کند.

 

پرسش:

دارد: «نحن معدن العلم و الفقه و الدین و السنة و الفرایض»

پاسخ:

ما در رابطه با اعلمیت امیر المؤمنین روایت فوق متواتر داریم یعنی ما شاید بالای دویست تا روایت از منابع اهل سنت در رابطه اعلمیت حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه داریم. عبدالله مسعود دارد، ابن عباس دارد این ها از قول رسول اکرم دارند.

 خدای عالم نود درصد علم را اختصاص به امیر المؤمنین سلام الله علیه داده است.ده درصد دیگرش در میان دیگر مردم  منتشر شده است. این را با سند صحیح آورده اند.

مخصوصا اگر شما کتاب فیض القدیر مناوی را نگاه کنید ایشان خیلی جالب آورده است یعنی خلاصه آن چه را که در رابطه با اعلمیت حضرت علی (سلام الله علیه) است اگر شما ببینید خیلی تعبیر، تعبیر زیبایی است.

علامه مناوی در کتاب فیض القدیر جلد 3 صفحه 46 دارد:

«أنا دار الحکمة وفی روایة أنا مدینة الحکمة وعلی بابها أی علی بن أبی طالب هو الباب الذی یدخل منه إلى الحکمة ...قسمت الحکمة عشرة أجزاء فأعطی علی تسعة أجزاء والناس جزءا واحدا وعنه أیضا أنزل القرآن على سبعة أحرف ما منها حرف إلا وله بطن وظهر وأما علی فعنده منه علم الظاهر والباطن وأخرج أیضا عن سید المرسلین وإمام المتقین أنا سید ولد آدم  وعلی سید العرب وأخرج أیضا علی رایة الهدى ...»

تا آن جا که ایشان دارد:

«أنا مدینة العلم وعلی بابها فمن أراد العلم فلیأت الباب... وقد شهد له بالأعلمیة الموافق والمخالف والمعادی والمحالف خرج الکلاباذی أن رجلا سأل معاویة عن مسألة فقال : سل علیا هو أعلم منی فقال : أرید جوابک قال : ویحک کرهت رجلا کان رسول الله یعزه بالعلم عزا وقد کان أکابر الصحب یعترفون له بذلک وکان عمر یسأله عما أشکل علیه جاءه رجل فسأله فقال: ههنا علی فاسأله»

این مرد گفت عمر:

«أرید أسمع منک یا أمیر المؤمنین قال قم لا أقام الله رجلیک»

  پاهایت بشکند بلند شو از این جا برو

«ومحى اسمه من الدیوان»

دستور داد یارانه اش را برای همیشه قطع کنند.

فیض القدیر شرح الجامع الصغیر؛  اسم المؤلف:  عبد الرؤوف المناوی الوفاة: 1031 هـ، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبرى - مصر - 1356هـ، الطبعة: الأولى، ج3، ص46

این روایاتی است که این ها اورده اند و قطعی است.

ما معتقد هستیم در همین روایت هم خدای عالم امیر عادلی را برای مردم انتخاب کرده است. حتی در زمان غیبت امام هم باز ما روایات متعدد داریم

«مَنْ کَان‏ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوه‏»

تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج27، ص131

این مسؤل تشکیل حکومت است؛ یعنی نوبت به فاجرا نمی رسد. حضرت می گوید بر فرض محال اگر امامی در جامعه نباشد نائب امامی نباشد لا بد من امیر حالا این امیر برّ باشد یا فاجر باشد هیچ فرقی نمی کند.

یا در کشورهای غیر اسلامی این نشان می دهد که تبعیت از حکومت و قوانین یک امر ضروری است مثلا کسی اروپا رفته است می گوید این ها حکومت شان، حکوت اسلامی نیست من می خواهم از چراغ قرمز رد بشوم می خواهم با سرعت بروم می گوییم نمی شود.

به ایشان می گوییم آقا طبق فرمایش حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه در همان بلاد کفر حکومت اگر یک قانونی را وضع کرد شما مادامی که در آن کشور هستید یا مسافر یا ساکن موظف هستید از قوانین آن کشور تبعیت کنید الا ما خرج بالدلیل مثلا بیاید بگوید همجنس بازی و ... بکنند.

یا می گوید مثلا خانم لخت و بی حجاب بیرون بیاید که خرج بالدلیل است در غیر از آن موارد که تخصیص داده شده و قطعی است تبعیت از قوانین کشورهای غیر اسلامی طبق فرمایش حضرت علی (سلام الله علیه) و به قول حضرت امام طبق ادله عقلی واجب است.

«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»

 

 



Share
1 | رضایی رافضی | Germany - Falkenstein | ١٨:٣١ - ٠٧ آبان ١٤٠٢ |
لعنت خدا بر برقعی و طباطبایی و عابدینی
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها