2024 April 20 - شنبه 01 ارديبهشت 1403
تحلیل روایت «عمران بن حصین» در رابطه با تحریم <متعة الحج>
کد مطلب: ١٥١٦٦ تاریخ انتشار: ٢٠ تير ١٤٠١ - ١٣:٥٢ تعداد بازدید: 1939
مقالات » عمومي
تحلیل روایت «عمران بن حصین» در رابطه با تحریم <متعة الحج>

  

بسم الله الرحمن الرحیم

1.   مقدمه:

یکی از مهم ترین احکام عبادی مسلمین که از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، حج می باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال آخر عمر مبارک خود در حجة الوداع به تبیین تفصیلی و دقیق احکام آن پرداخت. یکی از مهم ترین اقدامات آن حضرت این بود که جواز جمع بین حج و عمره را برای همگان روشن کرد و صحابه ای که قربانی همراه خود نیاروده بودند را دستور داد تا از احرام خارج شوند.

با خروج از احرام و محل شدن حاجی می تواند محرمات احرام همانند استمتاعات جنسی از زنان را انجام دهد. به همین دلیل است که این حج را حج تمتع می گویند.

شایان ذکر است که عدم خروج از احرام و تحریم متعة الحج یکی از باور های زمان جاهلیت بود. عرب جاهلی یکی از شنیع ترین کارهای ممکن را این می دانست که حاجی قبل از شروع اعمال حج تمتع، از احرام خارج شود و با زنان خود همبستر شود. به دلیل رسوخ اندیشه جاهلی میان بسیاری از صحابه، آنها به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله در خروج از احرام تمکین نکردند به گونه ای که خشم و غضب آن حضرت را باعث شدند؛ اما با این وجود همه سختی و تندی های برخی صحابه، رسول خدا صلی الله علیه و آله، جواز و حلیت متعة النساء را حکمی الهی و ابدی اعلام نمود.

با گذشت مدتی از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله، عمر بن خطاب که خود از مخالفان متعة الحج در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بود، در اقدامی بدعت آمیز، متعة الحج را تحریم کرد! احمد بن حنبل در این باره از جابر روایت می کند:

«14519 - حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا عبد الصمد ثنا حماد عن عاصم عن أبی نضرة عن جابر قال: متعتان کانتا على عهد النبی صلى الله علیه و سلم فنهانا عنهما عمر رضی الله تعالى عنه فانتهینا. تعلیق شعیب الأرنؤوط: إسناده صحیح على شرط مسلم»

«... دو متعه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وجود داشت [یعنی جایز بود و مردم انجام می دادند] عمر بن خطاب ما را از آن دو متعه نهی کرد و ما نیز به خاطر نهی عمر آن دو متعه را ترک کردیم»!

أبو عبدالله الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 3، ص: 325، مؤسسة قرطبة – القاهرة، 6 جلد

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

بر اساس روایت فوق روشن است که متعه الحج و متعة النساء امری رایج در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و علت ترک صحابه نهی عمر بوده است. این نهی فرع بر نبود هیچ گونه نص و دلیل شرعی درباره منسوخ بودن ابدی این دو متعه است.

2.   تبیین موضوع

روایت عمران بن حصین در مبحث ما، یکی از مهم ترین روایت هایی است که در کتب معتبر روایی اهل سنت وارد شده است.

عمران بن حصین از صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام و رهبری بزرگ در نزد اهل سنت است.

ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص: 444، موسسه رسالة، 23 جلد

این صحابی یکی از چالش بر انگیزترین روایات مرتبط با موضوع بحث ما را بیان کرده است. مسلم نیشابوری در صحیح خود روایت می کند:

«168 - ( 1226 ) وحدثنا محمد بن المثنى وابن بشار قال ابن المثنى حدثنا محمد بن جعفر عن شعبة عن قتادة عن مطرف قال: بعث إلی عمران بن حصین فی مرضه الذی توفی فیه فقال إنی کنت محدثک بأحادیث لعل الله أن ینفعک بها بعدی فإن عشت فاکتم عنی وإن مت فحدث بها إن شئت لإنه قد سلم علی واعلم أن نبی الله صلى الله علیه و سلم قد جمع بین حج وعمرة ثم لم ینزل فیها کتاب الله ولم ینه عنها نبی الله صلى الله علیه و سلم قال رجل فیها برأیه ما شاء»

«... مطرف روایت می کند عمران بن حصین در بیماری که منجر به مرگش شد کسی را دنبال من فرستاد و به من گفت: همانا من احادیثی را به تو می گویم که شاید بعد از مرگ من برایت مفید باشد اگر من زنده ماندم این احادیث را از کتمان کن و به من نسبت نده و اگر از دنیا رفتم اگر متمایل بودی، آن را برای دیگران نقل کن زیرا به من دیگر کسی نمی تواند آسیبی وارد کند! بدان که رسول خدا صلی الله علیه و آله بین حج و عمره جمع کرد سپس هیچ آیه ای از قرآن در رد این امر نازل نشد و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز از آن نهی نکرد تا اینکه آن مرد [یعنی عمر بن خطاب] بنا رأی و میل شخصی خود هر چه را دلش خواست گفت».

قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین، صحیح مسلم، ج 2، ص: 897، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، محمد فؤاد عبد الباقی، پنج جلد

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

3.   بررسی و تحلیل

روایت مورد بحث از زوایای متعددی قابل بررسی دقیق است که به برخی از نکات کلیدی آن اشاره می کنیم:

3/1. سانسور روایت در منابع حدیثی اهل سنت

این روایت در صحیح ترین منابع روایی اهل سنت یعنی «صحیح مسلم» وارد شده است. علمای اهل سنت اجماع بر صحیح بودن روایت های این کتاب دارند. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است همین روایت که در صحیح بخاری وارد شده است، قسمت صدر روایت که مرتبط با ترس و کتمان عمران بن حصین از گفتن حقایق است، سانسور شده است! روایت صحیح بخاری را بنگرید و مقایسه کنید:

 «4246 - حدثنا مسدد حدثنا یحیى عن عمران أبی بکر حدثنا أبو رجاء عن عمران بن حصین رضی الله عنهما قال: أنزلت آیة المتعة فی کتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلى الله علیه و سلم ولم ینزل قرآن یحرمه ولم ینه عنها حتى مات قال رجل برأیه ما شاء»

ابورجاء از عمران بن حصین روایت می کند که گفت: آیه متعه در قرآن نازل شد و ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را انجام می دادیم و هیچ آیه ای برای تحریم آن نازل نشد تا آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت تا اینکه مردی [عمر بن خطاب] در این موضوع نظر و رای شخصی خود را گفت!

بخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله، الجامع الصحیح المختصر، ج 4، ص: 1642، دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، چاپ سوم، 1407 – 1987

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

با مقایسه این دو روایت روشن می شود که ترس عمران بن حصین از نقل روایت سانسور شده است. آیا به راویانی که بر اساس تعصبات فکری و مذهبی خود روایت ها را تحریف و سانسور مغرضانه می کنند، می توان اعتماد کرد؟

3/2. ترس و واهمه شدید عمران بن حصین از گفتن حقایق

بنا بر صریح روایت صحیح مسلم، عمران بن مسلم از نقل و انتشار روایت به صورت عمومی تا زمانی که در قید حیات بود، ترس و واهمه شدیدی داشت. علت و سبب این ترس و واهمه چه می تواند باشد؟ آیا او به خاطر گفتن حقیقت قطعی قرآنی و سنت نبوی از شلاق های خلیفه دوم ترسیده؟ یا اینکه بالاتر خوف بر نفس خود داشته است؟

3/3. تهدید بسیار شدید عمر در جهت تقابل با سنت نبوی و حکم الهی

ترس و اضطراب عمران بن حصین از گفتن حقایق دینی بی مبنا نبوده است؛ زیرا عمر بن خطاب به شدت هر کسی را که اقدام به متعه النساء و متعة الحج کند، تهدید کرده بود. بیهقی در معرفة السنن از جابر روایت می کند:

«... عن جابر، عن عمر بن الخطاب أنه خطب الناس فقال: متعتان کانتا على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم وأنا أنهى عنهما أو أعاقب علیهما: أحدهما متعة النساء فلا أقدر على رجل تزوج امرأة إلى أجل إلا غیبته فی الحجارة، والأخرى متعة الحج افصلوا حجکم عن عمرتکم، فإنه أتم لحجکم وأتم لعمرتکم».

جابر از عمر بن خطاب روایت می کند که او بر مردم خطبه خواند و گفت: دو متعه در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله بودند و من از آن دو نهی می کند و نسبت به آن دو مجازات نیز اعمال می کنم! یکی از از آن دو متعه نمودن زنان است. اگر بر کسی دست یابم که این با زنی ازدواج موقت نموده باشد، قطعا او را سنگسار می کنم! متعه دیگر متعة الحج است. بین خج و عمره خود تفکیک قائل شوید زیرا این امر برای حج و عمره شما کامل تر و مناسب تر است.

بیهقی، أحمد بن الحسین، معرفة السنن والآثار، ج 10، ص: 179، جامعة الدراسات الإسلامیة + دار والوعی + دار قتیبة، کراتشی بباکستان + حلب + دمشق، چاپ اول،1412 هـ، 1991 م، 15 جلد

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

تهدید به سنگسار کردن کسی که سنت قرآنی و نبوی را انجام می دهد، بدین معنی است که معروف و امر مباح شرعی را تبدیل به یک منکر و امر حرام و شنیع نموده است. عقوبت قرار دادن برای یک امر حلال که شارع مقدس و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را انجام داده اند، دهن کجی و تجری نسبت به دین و مقدسات است.

3/4. تغییر و تبدیل ارزش های کلیدی اسلام در حکومت خلیفه دوم

 مگر حکومت اسلامی وظیفه اش این نیست که معارف قرآنی و سنت صحیح نبوی را بسط و گشترش دهد؟ چرا در زمان حکومت خلیفه دوم برعکس بوده به گونه ای که یک صحابی بزرگ مثل عمران، از گفتن حقایق واضح و بدیهی قرآنی و نبوی ترس و اضطراب شدید داشته است! چه تغییری در ارزش های اسلامی ایجاد شده بود که بیان حقایق قرآنی و سنت نبوی بسان یک خطا و جرم بزرگ برای حکومت تلقی می شد؟ چه اتفاقی بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله در جامعه ایجاد شد که هنجار ها و معروف های اسلامی بسان ناهنجاری و منکر لحاظ شد؟ چرا جامعه به سمت جاهلی و خلاف مسیر بندگی و رشد الهی حرکت کرد؟

3/5. آثار اختناق شدید در بیان حقایق دینی

 با وجود ترس حتی صحابه از انتشار رسمی و علنی حقایق قرآنی و نبوی، آیا اهل تسنن می توانند مدعی این باشند که آنها واقعا از سنت صحیح نبوی در اعتقادات و احکام تبعیت می کنند؟ ترس از بیان احکام قرآنی و دینی، در احکامی مثل شکل وضو گرفتن، ازدواج موقت و سایر مسائل اختلافی نیز وجود داشته است.

 اهل سنت چگونه سه قرن اول اسلامی را «خیرالقرون» -یعنی بهترین قرون- می دانند در حالی که اختناق آنقدر شدید بوده است که یک صحابی ترس از نقل روایت مسلم و بدیهی داشته است؟ بسیار واضح است که جریان ها و طمع های سیاسی نقش کلیدی در صدور احادیث و یا منع از صدور و نشر روایات داشته است و این آسیب مهلک و جدی به پیکره امت اسلامی وارد کرده است.

3/6. تقیه و کتمان صحابی از بیان احکام دینی

 بنا بر نص روایت صحیح مسلم، عمران بن حصین، در زمان حیات خود از بیان حقایق دینی و قرآنی کتمان کرده است! این کتمان به دلیل وجود تهدید جدی جانی برای او در زمان حیاتش بوده است. این امر همان تقیه در نزد پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام است. آیا وهابیت و کسانی که تقیه را نفاق و دروغ و ... معرفی می کنند، می توانند صحابی بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله را منافق دانسته یا اینکه او را دروغگو بدانند؟

 اگر به زعم وهابیت و برخی از اهل سنت، تقیه در زمان حکومت و اقتدار اسلامی جایی ندارد، چرا عمران بن حصین در زمان حکومت عمر بن خطاب تقیه کرده است؟ آیا ذلتی بالاتر از اختناق و ترس از بیان واقعیت وجود دارد؟ وقتی که یک صحابی به دلیل حفظ جانش از گفتن حقایق امتناع می کند، چرا شیعیان نتوانند از این امر استفاده کنند؟

3/7. ارتباط حکمی و موضوعی متعة النساء با متعة الحج

بر اساس اسناد روایی اهل سنت عمر بن خطاب همزمان از دو متعه نهی کرد. احمد بن حنبل از زبان عبدالله بن عباس روایت می کند:

 «14519 - حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا عبد الصمد ثنا حماد عن عاصم عن أبی نضرة عن جابر قال: متعتان کانتا على عهد النبی صلى الله علیه و سلم فنهانا عنهما عمر رضی الله تعالى عنه فانتهینا. تعلیق شعیب الأرنؤوط: إسناده صحیح على شرط مسلم»

«... جابر روایت می کند: دو متعه در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله رایج بود که عمر بن خطاب از آن دو نهی کرد و ما نیز به خاطر نهی او، ترک کردیم».

أبو عبدالله الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 3، ص: 325، مؤسسة قرطبة – القاهرة، 6 جلد

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

به نظر می رسد که متعة الحج و متعة النساء هر دو دارای ویژگی ها و شباهت هایی بودند که مورد پسند روحیات خلیفه دوم نبوده است.

در متعة الحج، عمره گذار بعد از اینکه وارد مکه شد، باید از احرام خارج شود. خروج او از احرام ملازمه با رفع همه محرمات و مکروهات احرام برای حاجی دارد. از مهم ترین ممنوعیت های حاجی در زمان احرام حرمت التذاذ های جنسی و قضای شهوت است. با خروج از احرام و قبل از اینکه برای حج تمتع و اعمالی مثل حضور در عرفات و ...، احرام بندد، حاجی می تواند از همسر شرعی خود استمتاع جنسی ببرد! این حقیقت در صحیح ترین کتاب های حدیثی اهل سنت اشاره و تاکید شده است. مسلم نیشابوری در صحیح اش می نویسد:

 «157 - ( 1222 ) وحدثنا محمد بن المثنى وابن بشار قال ابن المثنى حدثنا محمد بن جعفر حدثنا شعبة عن الحکم عن عمارة بن عمیر عن إبراهیم بن أبی موسى عن أبی موسى أنه کان یفتی بالمتعة فقال له رجل رویدک ببعض فتیاک فإنک لا تدری ما أحدث أمیر المؤمین فی النسک بعد حتى لقیه بعد فسأله فقال عمر: قد علمت أن النبی صلى الله علیه و سلم قد فعله وأصحابه ولکن کرهت أن یظلوا معرسین بهن فی الأراک ثم یروحون فی الحج تقطر رؤسهم»

ابوموسی اشعری روایت می کند که او فتوا به جواز متعة الحج می داد. مردی به او گفت که ای ابوموسی در فتوای خود تجدید نظر کن! همانا تو خبر نداری که امیرالمومنین عمر بن خطاب چه امر جدیدی را در دین و در مسئله حج ایجاد کرده است. ابوموسی از فتوا دادن خودداری کرد تا اینکه عمر بن خطاب را دید و مسئله را از او جویا شد. عمر به او گفت: می دانم که نبی خدا صلی الله علیه و سلم و صحابه، «متعة الحج» را انجام داده اند، ولی کراهت دارم که مردم با زنان شان همبستر شوند، سپس به حج بروند در حالی که قطرات آب غسل از سرشان سرازیر است

قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین، صحیح مسلم، ج 2، ص: 896، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، محمد فؤاد عبد الباقی، پنج جلد

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

همچنین بخاری در صحیح اش از جابر بن عبدالله انصاری روایت می کند:

«6933 - حدثنا المکی بن إبراهیم عن بن جریج قال عطاء قال جابر قال أبو عبد الله وقال محمد بن بکر البرسانی عن ابن جریج قال أخبرنی عطاء سمعت جابر بن عبد الله فی أناس معه قال: أهللنا أصحاب رسول الله صلى الله علیه و سلم فی الحج خالصا لیس معه عمرة قال عطاء قال جابر فقدم النبی صلى الله علیه و سلم صبح رابعة مضت من ذی الحجة فلما قدمنا أمرنا النبی صلى الله علیه و سلم أن نحل وقال (أحلوا وأصیبوا من النساء). قال عطاء قال جابر ولم یعزم علیهم ولکن أحلهن لهم فبلغه أنا نقول لما لم یکن بیننا وبین عرفة إلا خمس أمرنا أن نحل إلى نسائنا فنأتی عرفة تقطر مذاکیرنا المذی قال ویقول جابر بیده هکذا وحرکها فقام رسول الله صلى الله علیه و سلم فقال (قد علمتم أنی أتقاکم لله وأصدقکم وأبرکم ولولا هدیی لحللت کما تحلون فحلوا ...»

عطاء روایت می کند از جابر بن عبدالله انصاری که در نزد برخی از مردم که نزدش بودند، شنیدم که می گفت: ما اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله فقط برای حج احرام بستیم و هیچ نیتی نسبت به عمره انجام ندادیم. عطاء از جابر روایت می کند که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله صبح روز چهارم ذی الحجة بر ما مقدم شد [خطبه ایراد نمود] و دستور داد که از احرام خارج شویم. آن حضرت دستور داد: محل شوید و از زنان استمتاع جنسی ببرید! عطا از جابر روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله خروج از احرام را بر صحابه واجب نکرد ولی استمتاع از زنان را برای آنها حلال کرده بود! به رسول الله صلی الله علیه و آله خبر رسید که ما صحابه می گوییم [در مقام اعتراض و نپذیرفتن حکم] تا روز عرفه 5 روز بیشتر باقی نمانده است و به ما دستور داده است که محل شویم و با زنان خود همبستر شویم و در حالی که به عرفه وارد می شویم از آلت های ما منی بچکد! راوی روایت می گوید: جابر دست خود را اینگونه حرکت می داد. رسول خدا بعد از شنیدن این اعتراض ها برخواست و فرمود: همه شما قطعا می دانید که من باتقواترین، راستگو ترین و نیکوکار ترین شما نسبت به خداوند هستم! اگر من با خود قربانی نیاورده بودم، همانند شما محل می شدم همگی محل شوید

بخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله، الجامع الصحیح المختصر، ج 6، ص 2681، دار ابن­کثیر، الیمامة، بیروت، چاپ سوم، 1407 – 1987

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

گویا برخی صحابه معترض با کمال بی ادبی و به کار بردن الفاظ زشت، استمتاع جنسی در ایام حج را با خضوع و خشوع و یا توجه و تقرب به خداوند در تنافی می دیدند. این امر یکی از ریشه های بدعت گذاری خلیفه دوم نیز می تواند تلقی شود.

نتیجه آنکه در متعة الحج و متعة النساء استمتاع جنسی از همسران شرعی جایگاه بسیار مهمی دارد و به همین دلیل از حیث موضوع و حکم و بدعتی که عمر بن خطاب در تحریم این دو ایجاد کرده است، مرتبط هستند.

3/8. چرایی عدم تصریح به اسم عمر

در ذیل روایت صحیح مسلم، به جای تصریح به اسم خلیفه دوم، عبارت «رجل» به کار رفته است. درباره اغراض این عدول از تصریح به اسم می توان تحلیل های زیر را ارائه کرد:

یک: عمران بن حصین که ترس بسیار شدیدی از عمر بن خطاب داشته است، به خاطر ترس از او جرأت نکرده است که به اسم او تصریح کند.

دو: عمران بن حصین به خاطر اختلافی که با خلیفه دوم داشته و بر خلاف رای او پایبند به سنت نبوی بوده است، به جهت تحقیر خلیفه دوم از او به عنوان «رجل» نام برده است.

سه: علما و محدثین اهل سنت به دلیل قاعده «امساک عما شجر بین الاصحاب» از تصریح به اسم خلیفه دوم با هدف پوشاندن بدعت عمر بن خطاب از تصریح به اسم او خودداری کرده اند.

به نظر می رسد احتمال سوم اقرب به واقع باشد؛ زیرا در موارد متعدد دیگر در صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که از تصریح به اسامی برخی افراد و قبیله ها و ...، خودداری کرده اند.

3/9. بدعت گذاری خلیفه دوم و تقابل او با قرآن و سنت نبوی

بر اساس روایات معتبر و صحیح اهل سنت، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سال آخر عمر بابرکت خود احکام حج عمره و تمتع را به تفصیل و برای ابدیت مطرح کرد. بخاری در صحیح اش می گوید:

«2371 - حدثنا أبو النعمان حدثنا حماد بن زید أخبرنا عبد الملک بن جریج عن عطاء عن جابر. وعن طاوس عن ابن عباس رضی الله عنهم قال: قدم النبی صلى الله علیه و سلم صبح رابعة من ذی الحجة مهلین بالحج لا یخلطهم شیء فلما قدمنا أمرنا فجعلناها عمرة وأن نحل إلى نسائنا ففشت فی ذلک القالة. قال عطاء فقال جابر فیروح أحدنا إلى منى وذکره یقطر منیا فقال جابر بکفه فبلغ ذلک النبی صلى الله علیه و سلم فقام خطیبا فقال (بلغنی أن أقواما یقولون کذا وکذا والله لأنا أبر وأتقى لله منهم ولو أنی استقبلت من أمری ما استدبرت ما أهدیت ولولا أن معی الهدی لأحللت). فقام سراقة بن مالک بن جعشم فقال یا رسول الله هی لنا أو للأبد؟ فقال (لا بل للأبد)...»

عبدالله بن عباس روایت می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله صبح روز چهارم ذی الحجة در حالی که حاجیان احرام به حج بسته بود و هیچ کدام از محرمات احرام را انجام نمی دانند، وارد مکه شد. وقتی وارد شدیم، به ما دستور داد تا حج خود را عمره قرار دهیم و از احرام خارج شویم و با بتوانیم با همسران خود همبستر شویم. درباره این دستور آن حضرت همهمه ایجاد شد. عطا روایت می کند که جابر گفت: یکی از ما به منی رود در حالی که از آلت­تناسلی او قطرات منی چکه می کند؟ این سخن را جابر با کف دستش نیز نشان داد. این خبر به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید. آن حضرت از برای خطبه برخواست و فرمود: به من خبر رسیده است که برخی از گروه ها چنین و چنان سخن گفته­اند. به خدا قسم من از آنها باتقوا تر و نیکومند تر برای خداوند هستم. اگر آنچه را که اکنون می دانم، ابتدا می­دانستم، هدی و قربانی با خود نمی آوردم و اگر با خود قربانی نیاورده بودم، من نیز محل می شدم. سراقه­بن­مالک از جای برخواست و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آیا این حکم فقط برای ما است یا برای ابد؟ رسول­خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این حکم برای ابد است!

بخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله، الجامع الصحیح المختصر، ج 2، ص 885، دار ابن­کثیر، الیمامة، بیروت، چاپ سوم، 1407 – 1987

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

بر اساس این روایت وجود خروج از احرام عمره و جواز تمتع از همسران و ...، یک حکم ابدی است. از مسائل واضح نزد همه مسلمین این است که خلیفه دوم حق تشریع در مسائل دینی خصوصا مسائل عبادی که توقیفی هستند را ندارد. همگان باید تابع دستورات الهی و دستورات نبوی باشیم.

نکته بسیار مهمی که باید بدان توجه کرد این است که در زمان جاهلیت قبل از اسلام، مشرکین انجام دادن عمره را در ماه های حج، از زشت ترین گناهان می دانستند. بخاری در صحیح اش از عبدالله بن عباس روایت می کند:

 «1489 - حدثنا موسى بن إسماعیل حدثنا وهیب حدثنا ابن طاوس عن أبیه عن ابن عباس رضی الله عنهما قال: کانوا یرون أن العمرة فی أشهر الحج من أفجر الفجور فی الأرض ...».

عبدالله بن عباس روایت می کند: اهل جاهلیت اعتقاد داشتند که عمره در ماه های حج از شدید ترین و زشت ترین فجور و اعمال شنیع در روی زمین است.

بخاری، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله، الجامع الصحیح المختصر، ج 2، ص 567، دار ابن­کثیر، الیمامة، بیروت، چاپ سوم، 1407 – 1987

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

نتیجه آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله به دستور الهی و با تبیین حقایق قرآنی این سنت جاهلی و غلط را نسخ کرد! ولی عمر بن خطاب با ایجاد بدعتو تغییر در سنت نبوی ابدی، مدار متعة الحج را به قوانین جاهلی برگرداند.

آیا خلیفه دوم حق تغییر قوانین دینی و عبادی ابدی اسلام را دارد؟ آیا رای عمر بن خطاب بر قول خداوند در قرآن و سنت قطعی و ابدی رسول خدا صلی الله علیه و آله مقدم است؟

عبدالله بن عباس هر نوع تقابل با سنت نبوی را عامل قطعی هلاکت دانسته است. احمد بن حنبل در روایتی از این صحابی بزرگ به این حقیقت اشاره می کند:

 «3121 - حدثنا عبد الله حدثنی أبی ثنا حجاج ثنا شریک عن الأعمش عن الفضیل بن عمرو قال أراه عن سعید بن جبیر عن بن عباس قال: تمتع النبی صلى الله علیه و سلم فقال عروة بن الزبیر نهى أبو بکر وعمر عن المتعة فقال بن عباس ما یقول عریة قال یقول نهى أبو بکر وعمر عن المتعة فقال بن عباس أراهم سیهلکون أقول قال النبی صلى الله علیه و سلم ویقول نهى أبو بکر وعمر»

«سعید بن جبیر از عبدالله بن عباس روایت می کند که گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله متعه می کرد! عروه بن زبیر گفت: ابوبکر و عمر از متعه نهی کرده اند. عبدالله بن عباس گفت: ای بی آبرو چه می گویی؟ عروه گفت: ابوبکر و عمر از متعه نهی کرده اند. عبدالله بن عباس گرفت: معتقد هستم قطعا این ها هلاک می شوند من می گویم: رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت! و او می گوید ابوبکر و عمر از آن نهی کرده اند»!

أبو عبدالله الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 1، ص: 337، مؤسسة قرطبة – القاهرة، 6 جلد

به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!

4.   نتیجه گیری

توجه و دقت در حقایق مرتبط با بدعت خلیفه دوم در رابطه با تحریم متعة الحج نشان می دهد که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله اتفاقاتی در جامعه اسلامی رخ داد که بسیاری از حقایق و احکام قرآنی و سنت نبوی دچار تغییر و تحول شد. جامعه اسلامی از ریل و مسیر حقیقی خود خارج شد تا جایی که خلیفه مسلمین که وظیفه اصلی او دفاع از کیان مذهب و معارف آن است، خود اقدام به تغییر و تبدیل آن نموده و هنجارها و معروف های شرعی را ناهنجاری و منکر قلمداد می کند!

 این تغییر به همراه خشونت و خفقان شدید بود به گونه ای که صحابه بزرگ به دلیل گفتن یک حقیقت قرآنی واضح و سنت نبوی قطعی، نسبت به جان و آبروی خود ترس شدید داشتند!

مطالعه پیرامون این واقعه و موارد مشابه دیگر نشان می دهد که به دلیل انحرافات کلان در عصر خلفای سه گانه، سنت حقیقی و حکم واقعی الهی دچار تغییرات فراوان شد به گونه ای که اهل سنت در زمان ما به هیچ وجه نمی توانند مدعی آن باشند که از سنت اصیل رسول الله صلی الله علیه و آله تبعیت می کنند و یا دین خود را با احکام قرآنی تنظیم می کنند.

ریشه این انحراف را باید در پدیده هایی مثل ممانعت از نوشتن وصیت توسط رسول الله صلی الله علیه و آله و کودتای سقیفه که به اعتراف خلیفه دوم برای مسلمین شر بود، جستجو کرد.

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها