2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
نظر علمای اهل سنت در وجوب اطاعت از حاکم فاسق (2)
کد مطلب: ١٤٩٠٣ تاریخ انتشار: ٠٩ آذر ١٤٠٠ - ١٥:١٨ تعداد بازدید: 1555
خارج فقه الحکومه » فقه
نظر علمای اهل سنت در وجوب اطاعت از حاکم فاسق (2)

جلسه بیست و هشتم 09/ 09/ 1400

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه بیست و هشتم 09/ 09/ 1400

موضوع: نظر علمای اهل سنت در وجوب اطاعت از حاکم فاسق (2)

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ

پرسش:

استاد بزرگوار! یک حدیث اخلاقی لطف بفرمایید تا بهره مند شویم!

پاسخ:

خدا یکی از عزیزان را خیر بدهد، فرمودند که یک حدیث اخلاقی عرض بشود. مرحوم کلینی در کتاب شریف «کافی» جلد 2 صفحه 271 حدیث 14 یک روایت جالبی دارد. ظاهرا روایت سندا هم صحیح است.

«عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام)»

احمد ابن محمد، حسن ابن محبوب، ابو ایوب و محمد ابن مسلم از امام باقر (سلام الله علیه) است.

می‌فرماید:

«إِنَّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِي‏ءٍ»

بنده از خدای عالم حاجت می‌خواهد، و خدای عالم دستور می‌دهد حاجتش را بر آورده کنند. دیر یا زود به حاجتش برسد.

«فَيُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً»

بعد از این عبد یک گناهی سر می‌زند.

یک غبتی، یک دروغی، یک غضبی و یک عصبانیتی، یا کینه ی مؤمنی در دلش جا می‌گیرد.

«فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ»

خداوند عالم به آن ملکی که موظف بود حاجت او را بر آورده کند و او را به مقصدش برساند خطاب می‌کند حاجتش را برآورده نکن.

«وَ احْرِمْهُ إِيَّاهَا»

او را از این حاجت محرومش کن.

«فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِي وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّي.»

چون این بنده من به خاطر گناه متعرض غضب من شد و مستوجب حرمان و محرومیت از قضای حوائج شد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص271، بَابُ الذُّنُوب‏، ح14‏

دوستان! ما باید خیلی دقت کنیم که در شبانه روز مراقب اعمال خودمان باشیم.

«فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»

خودتان به حساب خودتان برسید قبل از این‌که دیگران به حساب شما برسند!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص143، حَدِيثُ مُحَاسَبَةِ النَّفْس‏‏

ما حد اقل قبل از نماز، نماز ظهر که می‌خواهیم بخوانیم، قبل از نماز بنشینیم یک حسابی بکنیم که از اول صبح که بلند شدیم چه کارهایی انجام دادیم. این کارها برای خدا بود یا (نستجیر بالله) برای غیر خدا بود.

یا خدای ناخواسته ما گناه انجام دادیم یا ندادیم، اگر گناه انجام دادیم با استغفار استدراک کنیم، اگر حقی از دیگران تضییع کردیم از آن‌ها حلیت بطلبیم.

اگر گناهی کردیم که با استغفار می‌شود درست کرد، استغفار کنیم و تصمیم بگیریم که دیگر گناهی انجام ندهیم. اگر کاری انجام دادیم برای نفس اماره مان گناهی هم در آن نیست ولی قصد قربت نکردیم

«يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ نِيَّةٌ»

رسول اکرم به اباذر فرمود: در همه چیز باید نیت داشته باشی!

«حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْلِ»

در خوابیدن و خوردنت هم باید نیت داشته باشی که برای خدا باشد.

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج1، ص48، بَابُ وُجُوبِ النِّيَّةِ فِي الْعِبَادَاتِ الْوَاجِبَةِ وَ اشْتِرَاطِهَا بِهَا مُطْلَقا

قبل از نماز مغرب هم همین کار را انجام بدهیم، ببینیم بین نماز ظهر تا مغرب چه کار کردیم، موقع خوابیدن هم به حساب‌مان برسیم ببینیم بعد از مغرب ما چه کارهایی انجام دادیم!

اگر کسی چهل روز این کار را انجام بدهد، من قول قطعی می‌دهم به حول و قوه الهی دیگر از او گناه که هیچ، حتی مکروه هم سر نمی‌زند.

این را من عرض کردم از مرحوم علامه طباطبایی اواخر عمرشان سوال کردند ما چه کنیم گناه نکنیم؟ فرمود مراقبه، مراقبه، مراقبه. حالا مراقبه اول همین مراقبه از اعمال و کردار خودمان است این‌ها را ما دقت کنیم.

پرسش:

استاد! اگر مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان شود آیا توبه‌اش نزد خدا پذیرفته می‌شود یا اینکه جهنمی است؟

پاسخ:

ببینید کسی که مرتد ملی است؛ یعنی از پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده، اگر کافر شد نسبت به احکام ظاهری دیگر هیچ چیز از او پذیرفته نیست، باید حد زده بشود، خانمش هم با او نامحرم می‌شود، اموالش هم بین وراث تقسیم می‌شود.

اما این که نزد خدای عالم توبه اش پذیرفته است یانه بنده اطلاعی که از کرم و رحمت خدای عالم دارم او می‌پذیرد. بحث این‌که اگر واقعا پشیمان شود و توبه واقعی بکند همین است. خدای عالم فرمود:

(قُلْ يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بگو: «اي بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

سوره زمر (39): آیه 53

اگر کلمات کفر آمیز بین خودش و خدا بود و کسی از آن اطلاع نداشته، دیگر لازم نیست این را برای دیگران اظهار کند که من چنین کلمات کفری بر زبان جاری کردم.

پرسش:

در رابطه با روایت‌های مختلف که در رابطه با شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) وارد است، کدام روایت به نظر علمای شیعه، اقوی است؟

پاسخ:

ظاهر قضیه این است که روایت فاطمیه ی دوم یعنی 95 روز دلالتش قوی‌تر از 75 روز و 40 روز است. ما ده - دوازده تا روایت داریم بعد از چهل روز از رحلت رسول اکرم حضرت به شهادت رسیدند. بعضی‌ها 75 روز گفتند و بعضی‌ها 95 روز گفتند.

اگر کسی در سال سه مرتبه فاطمیه بگیرد ضرر ندارد، البته طلبه‌ها باید دقت کنند هر روزمان فاطمیه باشد. یعنی هر شب قبل از این‌که بخوابیم زن و بچه‌مان را جمع کنیم به اندازه پنج دقیقه زیاد هم نه، روضه حضرت زهرا بخوانیم بعد دعای فرج الهی عظم البلاء را بخوانیم و بخوابیم.

قطعا همه چیز دست حضرت زهرا است، کلید تشرف دست حضرت زهرا است، رسیدن به مقامات معنوی دست حضرت زهرا است. رسیدن به مقامات دنیوی دست حضرت زهرا است. مقامات اخروی دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.

اگر ما بتوانیم با صدیقه طاهره رابطه‌مان را خوب و صمیمی کنیم و حضرت یک گوشه‌ ای چشمی به ما کند یقین داشته باشید که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هم به تبع مادر بزرگوارشان که خیلی علاقه دارد به ما توجه خواهد کرد.

یعنی شما هرچه که تصور کنید که یک انسانی به مادرش علاقه مند باشد، حضرت ولی عصر میلیاردها برابر آن به حضرت زهرا (سلام الله علیها) علاقه دارد.

از بعضی از روایات هم استفاده می‌شود که وقتی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بیایند قبل از انتقام شهدای کربلا، انتقام حضرت صدیقه طاهره را می‌گیرد و به فکر آن حضرت است.

پرسش:

استاد! نظر شیعه درباره ی صحابی عبدالله بن مسعود چیست؟

پاسخ:

ما معمولا عبدالله ابن مسعود را مورد وثوق می‌دانیم. روایاتش را فقهای ما عمل می‌کنند؛ یعنی مثل ابن عباس، عبدالله ابن مسعود، حذیفه این‌ها افرادی بودند که در مسیر حق و درست بودند.

پرسش:

منظور از " علي" در امثال روایت زیر کیست؟ علي ابن مديني استاد بخاري است؟

‌‌«بَابُ: أَحَبُّ الصَّلَاةِ إِلَى اللهِ صَلَاةُ دَاوُدَ وَأَحَبُّ الصِّيَامِ إِلَى اللهِ صِيَامُ دَاوُدَ كَانَ يَنَامُ نِصْفَ اللَّيْلِ وَيَقُومُ ثُلُثَهُ وَيَنَامُ سُدُسَهُ وَيَصُومُ يَوْمًا وَيُفْطِرُ يَوْمًا قَالَ عَلِيٌّ وَهُوَ قَوْلُ عَائِشَةَ مَا أَلْفَاهُ السَّحَرَ عِنْدِي إِلَّا نَائِمًا»

صحيح البخاري (4/ 160 ط السلطانية)

پاسخ:

آقای بدر الدین عینی در کتاب «عمدة القاری» جلد 16 صفحه 8 دارد:

«الظاهر أنه علي بن المديني أحد مشايخه»

عمدة القاري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، 16، ص8

آغاز بحث...

بحث در رابطه با شبهات آقای علی عبدالرزاق در کتاب «الاسلام واصول الحکم» بود. که از آقای محمد عبده مطالبی را آقای محمد عماره نقل کردند و ما با توجه به جایگاهی که محمد عبده دارد، لازم دیدیم که حرف ایشان را یک مقداری دقت کنیم.

البته محمد عبده خودش از اساتید دانشگاه الازهر بود، ان شاء الله من یک روز مفصل در رابطه با زندگی علی عبدالرزاق خدمت عزیزان صحبت می‌کنم. ایشان متولد 1888 میلادی و متوفای 1966 میلادی است.

پدر ایشان حسن پاشا عبدالرزاق از دوستان خیلی نزدیک محمد عبده بوده، برادر ایشان مصطفی عبدالرزاق از شاگردان محمد عبده بوده؛ ولی من تلاش داشتم که ببینم اصلا خود علی عبدالرزاق هم در درس‌های محمد عبده شرکت داشته یا نداشته هنوز چیزی ندیدم.

اما محمد عبده یک شخصیت برجسته است و سخنانش امروز در میان اهل‌سنت حتی سلفی‌ها قابل اعتماد است.

روی این جهت ما گفتیم قبل از آن‌که ما حرف‌های آقای علی عبدالرزاق را در بوته نقد قرار بدهیم حرفی که ایشان می‌زند و تقریبا استاد این‌‌ها و استوانه است ابتدا ما این را نقد و بررسی کنیم.

البته خود علی عبدالرزاق هیچ شهرتی نداشت فقط با این کتاب شهرت پیدا کرد. قبل از آن نه ایشان و نه برادرش دکتر مصطفی عبدالرزاق، شهرتی نداشتند. با این‌که برادرش نسبت به ایشان از نظر علمیت، علم بیشتری داشت مدتی هم استاد دانشگاه الازهر بود، ولی شهرتی نداشتند.

ان شاء الله من خدمت عزیزان مفصل عرض می‌کنم که علی عبدالرزاق بعد از این‌که علیه او حکم دادند، بعد از گذشتن شاید بیست سال حکم نقض شد و ایشان به مصر برگشت.

اما هرکاری کردند دیگر در دانشگاه الازهر بر نگشت و در دانشگاه قاهره تدریس می‌کرد و ظاهرا اواخر عمرش مسئولیتی هم داشت و مدتی وزیر اوقاف مصر شد. ولی این بد نامی نسبت به این کتاب تا آخر عمر با علی عبدالرزاق بوده است.

در هر صورت...

ما دو تا بحث را مطرح کردیم یک بحث این‌که آیا انتخاب حاکم توسط مردم باید صورت بگیرد یانه؟ این را گفتیم از دیدگاه اهل‌سنت خودش مورد اشکال است. دوم این‌که عزل حاکم و خلیفه توسط مردم صورت می‌گیرد این را هم گفتیم مورد اشکال است.

علتی که ما این مسئله را این همه توضیح می‌دهیم این است که زیر بنای بحث ما در آینده است؛ یعنی در حقیقت فندانسیون بحث حکومت اسلامی روی این دو محور دور می‌زند.

این دو محور را اگر خوب بتوانیم از دیدگاه شیعه و دیدگاه اهل‌سنت بررسی کنیم، اقوال علمای شیعه و اهل‌سنت بیاید و مورد بررسی قرار بگیرد بعد مشخص خواهد شد که آیا حکومت اسلامی وظیفه انبیاء و ائمه یا خلفاء بوده یا نه حکومت اسلامی وظیفه ی ملت و امت است؟

ما به این‌جا رسیدیم که علما و بزرگان اهل‌سنت معتقد هستند و ادعای اجماع دارند که اگر حاکم اسلامی هرچه فاسق هم باشد، ظلم هم بکند دستورات ضد دینی هم صادر کند، در تلویزیون بیاید شراب بخورد، زنا هم بکند کسی حق اعتراض و قیام در برابر چنین حاکمی را ندارد.

این را ما مفصل آوردیم و به اقوال بزرگان این‌ها رسیدیم. دیروز عبارت هایی را از احمد ابن حنبل نقل کردیم، امروز صحبت از ابن بطال قرطبی است ایشان اولین کسی است که بخاری را شرح کرده است.

ابن بطال متوفای 449 است خیلی جلوتر از ابن حجر و بدر الدین عینی و قسطلانی، ایشان به شرح صحیح بخاری پرداخته است.

ایشان در جلد دهم چاپ ریاض صفحه 8 می‌گوید:

«فى هذه الأحاديث حجة فى ترك الخروج على أئمة الجور ولزوم السمع والطاعة لهم»

در این احادیث - جعلی باید بگوییم - حجت تمام است در این‌که ما باید ترک کنیم قیام در برابر پیشوایان جور را و هرگونه پیروی و اطاعت کردن لازم است.

خیلی واضح و بی پرده هم می‌گوید و هیچ خجالی هم نمی‌کشد!

«والفقهاء مجمعون»

فقهای اهل‌سنت اجماع دارند

«على أن الإمام المتغلّب طاعته لازمة»

امام متغلب یعنی امامی که با کودتا سر کار بیاید با زور سر نیزه و کشت و کشتار سر کار بیاید طاعتش لازم است.

«ما أقام الجمعات والجهاد»

بعد می‌آید یک قیدی می‌زند می‌گوید مادامی که این‌ها نماز جمعه می‌خوانند و جهاد می‌کنند یعنی از کشور دفاع می‌کنند

«وأن طاعته خير من الخروج عليه»

طاعت این‌ها بهتر از قیام در برابر آن‌ها است.

چرا؟

«لما فى ذلك من حقن الدماء وتسكين الدهماء»

چون قیام باعث می‌شود خون‌های ریخته بشود و یک سری مشکلاتی برای مردم درست شود، الدهم به معنای تهاجم است «وتسکین الدهما»؛ یعنی از شورش‌های داخلی جلوگیری می‌شود.

«ألا ترى قوله - صلى الله عليه وسلم - لأصحابه : ( سترون بعدى أثرةً وأمورًا تنكروها )»

بعد از من کارهایی ناشایست و امور منکری شما می‌بینید

«فوصف أنهم سيكون عليهم أمراء يأخذون منهم الحقوق ويستأثرون بها»

یک سری حاکمانی هستند حقوق مردم را می‌گیرند و خودشان تصرف می‌کنند

«ويؤثرون بها من لا تجب له الأثرة»

خرج می‌کنند برای کسانی که استحقاق ندارند.

«ولا يعدلون فيها»

و عدالت را رعایت نمی‌کنند.

«وأمرهم بالصبر عليهم والتزام طاعتهم»

و رسول اکرم در برابر این‌ها امر به صبر و ملتزم به طاعت‌شان کرده است.

«على ما فيهم من الجور»

با همه ظلم‌های که این‌ها دارند.

بعد می‌گوید:

«وذكر على بن معبد، عن على بن أبى طالب أنه قال: لابد من إمامة برة أو فاجرة»

علی ابن معبد از علی ابن ابی طالب (سلام الله علیه) نقل کرده مردم باید پیشوایی داشته باشند حالا این پیشوا عادل باشد یا فاجر باشد.

شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك بن بطال البكري القرطبي الوفاة: 449هـ، دار النشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض - 1423هـ - 2003م، الطبعة: الثانية، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ج10، ص8

حالا ما به آن عبارت حضرت امیر هم می‌رسیم، مخصوصا آیت الله منتظری در کتاب «حکومت اسلامی‌» شان روی عبارت حضرت امیر مانور داده است. که اصلا این عبارت درست یا درست نیست اصلا تأویلش چه است؟

آقای قرطبی که متوفای 671 است در کتاب تفسیر «الجامع لاحکام القرآن» جلد 2 صفحه 109می‌گوید:

«والذي عليه الأكثر من العلماء أن الصبر على طاعة الإمام الجائر أولى من الخروج عليه»

اكثر علما بر این عقیده هستند این‌که صبر در برابر امام جائر بهتر از قیام علیه او است.

البته ابن بطال «مجمعون» گفت؛ یعنی اجماع دارند. ایشان اجماع را آورده به اکثر تبدیل کرده است

«لأن في منازعته والخروج عليه استبدال الأمن بالخوف»

در نزاع با حاکم جور و قیام در برابر او باعث می‌شود امنیت جامعه بهم بریزد.

«وإراقة الدماء وانطلاق أيدي السفهاء»

خون‌ها ریخته شود و دست سفیهان و افراد اراذل و اوباش برای از بین بردن امنیت جامعه باز شود و فرصت پیدا کنند.

«وشن الغارات على المسلمين»

باعث بشود که اراذل و اوباش از فرصت استفاده کنند اموال مردم را به غارت ببرند.

«والفساد في الأرض»

و در زمین فساد ایجاد کنند.

الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 2، ص 109

این را عزیزان یک مقداری دقت کنند، در رابطه با این‌که قیام کردن در برابر حاکم ظالم یک قیام عمومی و یا قیام منطقه‌ ای برای این‌که حکومت را بخواهند تغییر بدهند و حکومت عدلی را جایگزین کنند آن یک بحثی است.

بعضی از موارد هم هست که ما در این چهل سال بعد از انقلاب شاهد بودیم هم در مناطق سنی نشین که عمدتا در ابتدا مناطق سنی نشین بود، در کردستان بود، در قسمتی از مازندران منطقه سنی نشین بود.

در زاهدان قیام‌ها علیه حکومت صورت گرفت. حتی آن مغازه‌ ای که جلوی مدرسه دار العلوم زاهدان بود بنزین ریختند دَر مغازه را قفل کردند صاحب مغازه که شیعه بود همان‌جا سوخت. خیلی مسائل زیادی پیش آمد که شهید سلیمانی در زاهدان رفت پیام داد جمع می‌کنید یا جمع کنم!

این داستانش خیلی مفصل است این مسائل در همان اوایل انقلاب، البته اوایل اوایل هم نبود چند سالی از انقلاب گذشته بود این‌ها بعضی از مغازه‌ها را غارت کردند، ماشین‌‌ها را آتش زدند، بانک‌ها را تخریب کردند و...

این کارها با مبنای آقایان به هیچ وجه نمی‌سازد. این یک مسئله! این‌ها ادعای اجماع دارند حاکم هرچه ظلم هم بر این‌ها بکند، دستور ضد دینی هم بدهد موظف هستند اطاعت کنند.

این تعبیری که ایشان دارد: «وانطلاق أيدي السفهاء وشن الغارات على المسلمين»؛ این حرف، حرفی صحیح است که اگر قیامی هم بخواهد صورت بگیرد قیام بدون رهبر ارزشی ندارد. ما سال 57 با یک رهبر شیعی، عادل، آینده نگر قیام کردیم و به نتیجه رسیدیم.

تقریبا در همان زمان مردم افغانستان هم در برابر شوروی سابق قیام کردند و آن‌ها هم در آن‌جا کشته و شهید می‌دادند اما رهبر نداشتند، البته به جای یک رهبر ده - بیست تا رهبر داشتند تا الان که چهل و دو سه سال گذشته به هیچ نتیجه‌ ای نرسیدند.

در مصر قیام کردند ولی یک رهبر عاقل نداشتند، یک رهبر دیوانه‌ ای داشتند که تصور می‌کرد که اگر برود به وهابی‌ها و عربستان سواری بدهد و تابع آمریکا بشود موفق می‌شود. دیدیم نتیجه اش چه شد!

یک حزب سیاسی که از زمان محمد عبده و رشید رضا تأسیس شده بود، حسن البناء خیلی تلاش کرده بود فروپاشید و تمام شد رفت! یک کودتا و مسائلی انجام شد این‌ها تمام شدند.

من در این‌جا یک اشاره‌ ای کرده باشم الان در عراق عمدتا اختلافی که میان بعضی از آقایان شیعه است مشکلات را ایجاد می کند.

ما نمی‌خواهیم بگوییم آمریکا از وجود اهل سنت استفاده نمی‌کند؛ ولی بعد از صدام عمدتا حاکمیت دست شیعه‌ها بوده است اختلافاتی که بین شیعه‌ها است این‌ها یک سری مسائلی را به وجود می‌آورد.

در هر صورت...

آقای نووی که متوفای 676 است همان سالی که محقق حلّی از دنیا رفت. استاد علامه حلی که مرز بین متقدمین و متأخرین است. از او تعبیر به فقیه الامة‌ می‌کنند.

آقای نووی در «شرح صحیح مسلم» جلد 12 صفحه 229 روایتی را که از «صحیح مسلم» می‌آورد می‌گوید:

«ومعنى الحديث لا تنازعوا ولاة الأمور في ولايتهم ولا تعترضوا عليهم إلا أن تروا منهم منكرا ...وأما الخروج عليهم وقتالهم فحرام بإجماع المسلمين»

...خروج در برابر حاکم ظالم و قتال این‌ها به اجماع مسلمین حرام است.

«وإن كانوا فسقة ظالمين»

اگرچه این‌ها افراد فاسق و ظالم باشند.

بعد می‌گوید:

«وقد تظاهرت الأحاديث بمعنى ما ذكرته وأجمع أهل السنة أنه لا ينعزل السلطان بالفسق»

اهل‌سنت اجماع دارند که حاکم و سلطان با فسق عزل نمی‌شود.

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية، ج 12، ص 229

این تعبیری که ما از آقای محمد عبده و طرفدارانش داشتیم، ایشان دارد ادعای اجماع می‌کند. یا راست می‌گوید یا دروغ می‌گوید. اگر راست است که واقعا هم راست می‌گوید جز تعداد اندکی از علمای اهل‌سنت در طول تاریخ کسی رد نکرده است.

این‌ها عقیده‌شان بر این است که چون روایت صحیح مسلم و صحیح بخاری است نمی‌توانند این‌ها را کنار بگذارند، باید با این‌ها زندگی کنند.

آقای نووی نکته ی دیگری هم دارد که جالب است. در جلد 12 صفحه 237 در رابطه با:

«دعاة على أبواب جهنم من أجابهم إليها قذفوه فيها»

آن روایتی که:

«تعرف منهم وتنكر ويهتدون بغير هديي»

حاکمانی که می‌آیند غیر از سیره من را انجام می‌دهند دعوت گرانی بر درهای جهنم هستند که هرکس این‌ها را اجابت کند او را همانجا می‌اندازند.

بعد ایشان می‌گوید:

«قال العلماء هؤلاء من كان من الأمراء يدعو إلى بدعة أو ضلال آخر»

هر کس از امراء دعوتگر به بدعت باشند یا گمراهی دیگر.

«كالخوارج والقرامطة وأصحاب المحنة»

مثل خوارج و قرامطه و کسانی که در قضیه خلق قرآن این همه مصیبت برای مردم درست کردند

-آقایان قرامطه را این‌جا داشته باشند ما با قرامطه کار داریم-

«وفي حديث حذيفة هذا لزوم جماعة المسلمين وإمامهم ووجوب طاعته وإن فسق وعمل المعاصي من أخذ الأموال وغير ذلك»

در حدیث حذیفه است که ما باید با جماعت مسلمین همگام باشیم و از امام اسلامی و حاکم اسلامی اطاعت کنیم اگر چه فاسق باشند و گناه بکنند اموال مردم را بدون جهت تصرف کنند و...

«فتجب طاعته في غير معصية»

اطاعت آن‌ها واجب است در غیر معصیت!

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية، ج 12، ص237

البته «نووی» قید «غیر معصیة» آورده که با حدیث صحیح منقول از خلیفه دوم کاملا منافات دارد.

«وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل طاعة مني دمي دون ديني ولا تفارق الجماعة»

السنن الواردة في الفتن وغوائلها والساعة وأشراطها؛ اسم المؤلف: أبو عمرو عثمان بن سعيد المقرئ الداني الوفاة: 444، دار النشر: دار العاصمة - الرياض - 1416، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. ضاء الله بن محمد إدريس المباركفوري، ج2، ص402- 403، ح143

«وإن أمرك بأمر ينقص دينك فقل سمع وطاعة دمي دون ديني»

سنن البيهقي الكبرى؛ اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي الوفاة: 458، دار النشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ج8، ص159

حالا ما کاری به این‌ها نداریم. بعد می‌گوید:

«وفيه معجزات لرسول الله صلى الله عليه وسلم»

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية، ج 12، ص237

ايشان می‌گوید حتی قرامطه هم در سر قدرت باشند ما وظیفه داریم از این‌ها اطاعت کنیم. آقای ابن تیمیه در «مجموع فتاوی» جلد 35 صفحه 139 قرامطه را تعریف می‌کند می‌گوید:

«والقرامطة الخارجين بأرض العراق»

قرامطه آن کسانی هستند که در سرزمین عراق قیام کردند.

«الذين كانوا سلفا لهؤلاء القرامطة ذهبوا من العراق إلى المغرب ثم جاؤا من المغرب إلى مصر فإن كفر هؤلاء وردتهم من أعظم الكفر والردة»

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج35، ص139

ان شاء الله توضیح این را در جلسه بعدی خدمت عزیزان تقدیم می‌کنیم موفق و مؤید باشید التماس دعا



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها