2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
نکات معنوی و اخلاقی مهم
کد مطلب: ١٥٧٤٦ تاریخ انتشار: ٢٣ اسفند ١٤٠٢ - ١٦:٠٨ تعداد بازدید: 575
خارج فقه الحکومه » فقه
نکات معنوی و اخلاقی مهم

(جلسه شصت و دوم - 15 11 1402)

 
 
 

 

لينک دانلود
  
 
 

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم

 (جلسه شصت و دوم - 15 11 1402)

موضوع:  نکات معنوی و اخلاقی مهم 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

سلام علیکم ورحمة الله در خدمت دوستان هستیم.

پرسش:

استاد! در مورد تفسیر امام حسن عسکری (علیه السلام) توضیح می خواستم الان این تفسیری که هست واقعا تفسیر امام حسن عسکری است یا منسوب به ایشان است؟ ثانیا تفسیر بر اساس بعضی روایت ها و نقل ها حدودا یک صد و بیست جلد بوده است. و این که تفسیر امام تفسیر کامل قرآن بوده، ترتیبی بوده، یا بخشی از قرآن کریم بوده است؟ در این مورد اگر لطف بفرمایید توضیح بدهید ممنون می شوم.

پاسخ:

در رابطه با تفسیر امام عسکری (سلام الله علیه) آن زمانی که موسوعه امام عسکری را می نوشتیم با بزرگوارانی مثل آیت الله استادی جلساتی داشتیم که اصلا این تفسیر در موسوعه بیاید یا نیاید.

ما دلیل قاطعی نتوانستیم پیدا کنیم که این تفسیر از حضرت امام حسن عسکری (سلام الله علیه) است. جز این که به عنوان منسوب به امام عسکری است مثل مصباح الشریعه که منسوب به آقا امام صادق (سلام الله علیه) است.

تفسیر امام عسکری دو بخش است. یک بخش روایاتی است که در جاهای دیگر هم آمده با آن ها هیچ مشکلی نداریم. ولی یک سری روایاتی است که در تفسیر امام حسن عسکری منحصرا آمده است.

این ها که منحصرا آمده است باز این ها دو دسته است یک دسته مطالبی است که با روح روایات اهل بیت هیچ منافاتی ندارد آن را می پذیریم و یک دسته است که از نحوه عبارت ها مشخص می شود که حدیث صادره از معصوم نیست، این ها را شاید افرادی در لابلای کتاب اضافه کرده اند.

یعنی در مجموع می شود هفتاد تا هفتاد و پنج درصد روایات تفسیر را با این توضیح که بنده عرض کردم درست کرد، بیست درصد تا بیست و پنج درصد را هم باید از آن دست برداریم و به خودشان واگذار کنیم بگوییم ما نمی دانیم شاید از معصوم صادر شده و شاید از معصوم صادر نشده است.

به آن ها هم نمی توانیم در مسائل احکام و غیر آن استناد کنیم الا از باب حدیث من بلغ و امثال آن.

یا اگر در مسائل مستحبات است شاید از باب تسامح در ادله سنن بشود استناد کرد. ولی تفسیر را کنار گذاشتن به هیچ وجه صلاح نیست به حساب این که ما سند قاطعی از امام حسن عسکری (سلام الله علیه) نداریم این به نظر من به هیچ وجه صلاح نیست.

ما در مقدمه موسوعه امام عسکری نکاتی را  آورده ایم.

پرسش:

روایت معروف «مَنْ كَان‏ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِه» در بحث اجتهاد افتاده است روایت را همه مراجع الان دارند در بحث اجتهاد و تقلید مطرح می کنند. الان این از کدام قسم روایت است.

پاسخ:

ببینید این معمول علیه عند الفقهاء در طول تاریخ است و اضافه بر این تنها این نیست روایات دیگری هم هست که مؤید است. ادله عقلی هم مؤید است در رابطه با این روایت هم روایات دیگری داریم مثل «جعلته حاکما، قاضیا» و امثال این ها. هم ادله عقلی هم حاکم است.

لذا این ها هیچ مشکلی ایجاد نمی کند هرچند  در تفسیر امام حسن عسکری (سلام الله علیه) آمده، دیگر از زمان شیخ صدوق و شیخ مفید فقهای ما به این عمل کردند وقتی که فقها عمل کردند، عمل فقها «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ» مسئله را حلّ می کند.

«خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ»

عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية؛ نويسنده: ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين‏ (تاريخ وفات مؤلف: زنده در 901 ق‏) ، محقق / مصحح: عراقى، مجتبى‏، ناشر: دار سيد الشهداء للنشر، قم: 1405ق، ج4، ص133

پرسش:

استاد! سلام علیکم، ایام الله دهه مبارک فجر را خدمت شما تبریک عرض می کنم. می خواستم که حضرت عالی در رابطه با اسلام ناب بیشتر توضیح بدهید.

پاسخ:

قضیه پیروزی انقلاب اسلامی را بارها عرض کرده ام و بنده با تمام وجود هم معتقد هستم که این ها همه دست عنایت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداء) بوده است و جز عنایت ایشان نمی توانستیم 45 سال را پشت سر بگذاریم.

افرادی که تشرفاتی داشتند نقل می کنند، مشکلاتی هست، سختی هایی هست، ولی عاقبت این نظام به دست خود حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) تحویل خواهد شد.

 ولی آنچه که برای ما مهم است، خیلی باید دقت داشته باشیم، بنده خودم شخصا همواره وحشت دارم که اگر حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بیاید ما در کدام جبهه هستیم؟ این خیلی مهم است.

 الان ما برای ظهور چه کار کردیم، برای این نظام چه کار کردیم؟

 این عبارت:

«فلا تفضحنى يوم القيمة على رؤس الأشهاد»

برای قیامت که سر جای خودش است، ولی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) که تشریف بیاورند یک قیامت مفصلی خواهد بود، آن هم برای ما طلبه ها، خیلی بی پرده بگویم.

ظهور برکات زیادی دارد، ولی یک:

(يوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ)

در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار ميشود

سوره طارق (86): آیه 9

هم هست و «فلا تفضحنى يوم القيمة على رؤس الأشهاد»، الان من خودم را تصور می کنم که در مسیر درست هستم ولی در باطن چه نیتی دارم و چه قصدی دارم و دارم چه کار می کنم، حضرت وقتی که بیاید همه این پرده ها کنار می رود، آقا شما فلان کار را کردی، فلان کار را کردی، از دایره بیرون برو!

 فلذا قبلا هم بار ها گفته ام، آن مدّتی که خدمت آیت الله العظمی بهجت بودیم، شاید پنجاه بار ایشان گفتند برای ظهور حضرت که دعا می کنید، برای خودتان هم بلافاصله دعا کنید. برای فرج حضرت دعا می کنید، برای فرج خودتان هم دعا کنید، چون معلوم نیست که وقتی حضرت آمدند ما در کدام جبهه باشیم.

یک جمله ای امام (رضوان الله علیه) دارند در کتاب آداب الصلاة، نکته ظریفی است، اگر ما همین را ملاک قرار بدهیم، همه چیز مان درست است.

"انسان با ارتیاضات قلبیه می تواند مظهر اسماء الله و آیت کبرای الهی شود، و وجود او وجود ربانی و متصرف در مملک او دست جمال و جلال الهی باشد، و در حدیث قریب به این معنا است، که همانا روح مؤمن اتصالش به خدای تعالی شدیدتر است از اتصال شعاع شمس به آن، یا به نور آن"

 روایت در کافی است جلد 2، صفحه 166

«وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص166

این که امام آمده است این چنین کاری کرده است، نه به عنوان یک فقیه، ما در تاریخ فقیه زیاد داشتیم، نه به عنوان یک عالم دینی، عالم دینی هم زیاد داشتیم، آن مقامات معنوی و ولایی که ایشان داشتند آن مقامات معنوی ایشان باعث شد که به این جا برسند.

بعد می فرمایند: "در حدیث صریح وارد شده است که بنده من چون با نافله به من نزدیک شد او را دوست دارم و چون دوست داشتم من گوش او شوم که با آن می شنود، چشم او شوم که با آن می بیند، و زبان او شوم که با آن نطق می کند، دست او شوم که با آن اخذ می کند، و در حدیث است علیّ عین الله، ید الله الی غیر ذلک، و در حدیث است نَحْنُ أسْمَاءُ الْحُسْنَى"

که همان حدیث امام صادق است:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى‏‏ الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص144، بَابُ النَّوَادِر، ح4

امروز بعد از نماز صبح بود آیات شریفه اول سوره حدید را بررسی می کردم:

(هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَلِيمٌ)

اول و آخر و پيدا و پنهان اوست؛ و او به هر چيز داناست.

سوره حدید (57): آیه 3

دیگر شکی نیست که در این اسم اعظم الهی است، ما روایات متعددی هم داریم که آیات اول سوره حدید و آیات آخر سوره حشر از اسماء اعظم الهی است.

 از امام صادق (علیه السلام) می پرسند اسم اعظم الهی کجاست؟ می فرمایند: اول سوره حدید، آخر سوره حشر. از آن طرف ما روایات متعدد داریم که در همین زیارت آل یاسین می خوانیم:

«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص69

از حضرت امیر در روایاتی متعدد داریم: «أَنَا الْأَوَّلُ وَ أَنَا الْآخِرُ وَ أَنَا الْبَاطِنُ وَ أَنَا الظَّاهِرُ»

«وَ سُئِلَ (علیه السلام) كَيْفَ أَصْبَحْتَ فَقَالَ أَصْبَحْتُ وَ أَنَا الصِّدِّيقُ الْأَوَّلُ وَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ وَ أَنَا وَصِيُّ خَيْرِ الْبَشَرِ وَ أَنَا الْأَوَّلُ وَ أَنَا الْآخِرُ وَ أَنَا الْبَاطِنُ وَ أَنَا الظَّاهِرُ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ وَ أَنَا عَيْنُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَ أَنَا أَمِينُ اللَّهِ عَلَى الْمُرْسَلِينَ بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ نَحْنُ خُزَّانُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ وَ أَنَا أُحْيِي وَ أُمِيتُ وَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ فَتَعَجَّبَ الْأَعْرَابِيُّ مِنْ قَوْلِهِ فَقَالَ (علیه السلام) أَنَا الْأَوَّلُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ أَنَا الْآخِرُ آخِرُ مَنْ نَظَرَ فِيهِ لِمَا كَانَ‏ فِي لَحْدِهِ وَ أَنَا الظَّاهِرُ فَظَاهِرُ الْإِسْلَامِ وَ أَنَا الْبَاطِنُ بَطِينٌ مِنَ الْعِلْمِ وَ أَنَا بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ فَإِنِّي عَلِيمٌ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ أَخْبَرَهُ اللَّهُ بِهِ نَبِيَّهُ فَأَخْبَرَنِي بِهِ فَأَمَّا عَيْنُ اللَّهِ فَأَنَا عَيْنُهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْكَفَرَةِ وَ أَمَّا جَنْبُ اللَّهِ فَ أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ مَنْ فَرَّطَ فِيَّ فَقَدْ فَرَّطَ فِي اللَّهِ وَ لَمْ يَجُزْ لِنَبِيٍّ نُبُوَّةٌ حَتَّى يَأْخُذَ خَاتَماً مِنْ مُحَمَّدٍ فَلِذَلِكَ سُمِّيَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ مُحَمَّدٌ سَيِّدُ النَّبِيِّينَ فَأَنَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ أَمَّا خُزَّانُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَقَدْ عَلِمْنَا مَا عَلَّمَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْلٍ صَادِقٍ وَ أَنَا أُحْيِيَ أُحْيِي سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنَا أُمِيتُ أُمِيتُ الْبِدْعَةَ وَ أَنَا حَيٌّ لَا أَمُوتُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏»

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ( لابن شهرآشوب)؛ نويسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏ (وفات مؤلف: 588 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: علامه‏، قم‏ 1379 ق‏، ج2، ص385

ولذا ما یک مقداری تلاش کنیم این معرفت ما نسبت به ائمه (علیهم السلام) قوی بشود. از این معرفت عوامانه بالا بیاییم مادامی که ما معرفت به ذوات مقدسه ائمه نداریم مثل چیزی که به دور خودش می چرخد، همین طور به دور خودمان می چرخیم، این نماز های ما نمی تواند معراج المؤمن باشد، نماز های ما نمی تواند (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) باشد و نفس مان را ذبح کند.

(اتْلُ مَا أُوحِي إِلَيكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ)

آنچه را از کتاب (آسماني) به تو وحي شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمي‌دارد، و ياد خدا بزرگتر است؛ و خداوند مي‌داند شما چه کارهايي انجام مي‌دهيد!

سوره عنکبوت (29): آیه 45

یکی از مصادیق (تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) این است که نماز نفس و منیت را ذبح می کند.

 دیگر (فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

(وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)

مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست! خداوند بي‌نياز و داناست!

سوره بقره (2): آیه 115

خودش را، تمام صفات خودش، کمالات خودش را وجه الله می داند، زمانی که آدم به این جا رسید تازه اولین قدم رسیدن به عبودیت می شود.

پرسش:

استاد راه وصول را بفرمایید.

پاسخ:

یکی از راه هایش این است: قلة الکلام، قلة المنام، قلّة الطعام.

«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ صَلَاحَ عَبْدٍ أَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْكَلَامِ وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ وَ قِلَّةَ الْمَنَامِ»

عيون الحكم و المواعظ( لليثي)؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص132

این سه تا پایه است. مادامی که ما این زبان مان را کنترل نمی کنیم، و هر چه می آید، حتی مباحاتی هم که از زبان مان بیرون می آید فردای قیامت گرفتاری دارد. «قِلَّةَ الْكَلَامِ وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ وَ قِلَّةَ الْمَنَامِ»

دارد که اعضای بدن هر روز به خدا شکایت می کنند از دست زبان، می گویند زبان گناه می کند، ولکن همه اعضای بدن گرفتار می شود.

 در اول کتاب سیر و سلوک سید بحر العلوم ، روایتی را که حدیث قدسی هم هست آورده است که رسول اکرم در معراج با انبیاء اولولعزم نشسته بودند و بین آنها صحبت بود. حضرت عیسی گفت هر کس به فلان شیء عمل کند به تمام انجیل عمل کرده است.

 حضرت موسی گفت هر کس فلان کار را انجام بدهد به همه تورات عمل کرده است. هر کدام یک چیزی گفتند.

 نوبت به رسول اکرم رسید، حضرت فرمود هر کس زبانش را اصلاح کند به تمام قرآن عمل کرده است.

 لذا اولیاء الهی وقتی به یک مرحله ای می رسند، برای اینکه آن مقام را از آن ها نگیرند مقداری تلاش می کنند که زبانشان برای هر چیزی باز نشود.

در روایت هم داریم که اگر حرف زدن از نقره باشد، سکوت از طلا است. یکی از کارهایی که ما باید دقت داشته باشیم همین است.

نکته مهم تر از همه این ها (این را همه اولیاء الله دارند) این کتاب مرحوم بهاری به نام تذکرة المتقین، این کتاب خیلی عجیبی است. من شاید بگویم اولین کتابی که از عرفا خواندم، تذکرة المتقین مرحوم بهاری بود.

 کتاب تذکرة المتقین ایشان یا کتاب در محضر لاهوتیان آقای مجتهدی، یا رساله لبّ اللباب آقای طباطبایی که جلسه خصوصی مسائل عرفانی بوده است، کتابهایی است که خوب است ما یک مقدار با این کتاب ها مأنوس بشویم، و همه این ها در یک کلمه اتفاق نظر دارند که اگر شما بخواهید موفق بشوید: مراقبه، مراقبه، مراقبه.

 یکی از شاگردان آقای طباطبایی هم می گوید: در بیمارستان در آخرین لحظات عمر آقای طباطبایی گفتم آقا جان یک سفارشی کنید! ایشان همان جا سه مرتبه فرمودند مراقبه، مراقبه، مراقبه.

 خود ایشان هم مراقبه را که توضیح می دهد می گوید مراقبه این است که مراقب باشیم غیر از خدا چیزی از ذهن ما نگذرد، همواره از اول صبح که برمی خیزیم یقین کنیم خدا ما را می بیند

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مي‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

خدا شاهد و ناظر ما است، و فردای قیامت هم:

«الناظر هو الحاکم»

یا: «الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِم»

«اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِم‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 532

خدا آقای شاه آبادی را بیامرزد، این عبارت امام صادق را در کمتر جلسه ای بود که ایشان را مطرح نکند.

«الْعَارِفُ شَخْصُهُ مَعَ الْخَلْقِ وَ قَلْبُهُ مَعَ اللَّه لَوْ سَهَا قَلْبُهُ عَنِ اللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ لَمَاتَ شَوْقاً إِلَيْه‏‏»

مصباح الشريعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (عليه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص191، الباب الواحد و التسعون في المعرفة.

ایشان این را می گفت و چشم هایش اشک آلود می شد.

 نکته مهم این است که ما از صبح مراقب هستیم، آخر شب پنج دقیقه بیشتر نه، قسم بخوریم که این پنج دقیقه را بنشینیم یک دفتری هم کنار بگذاریم ببینیم امروز از اول صبح تا آخر شب که می خواهیم به رختخواب برویم چه کار کردیم.

 اگر امروز کارهای خوب انجام دادیم خدا را شکر کنیم، کار های خلاف انجام دادیم استغفار کنیم، کارهایی انجام دادیم که گناهی نبوده است ولی قربة الی الله هم نبوده است، از آن ها هم استغفار کنیم.

 امام کاظم که فردا شب شب شهادت حضرت هم هست، می فرماید:

«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص453، بَابُ مُحَاسَبَةِ الْعَمَل‏‏، ح2

اگر ما موفق شدیم به این محاسبه آخر شب، خدا به ما توفیق داد، دریچه های رسیدن به این کمالات به روی ما باز شده است، و اگر نه شنیدیم و تصمیم هم گرفتیم ولی موفق نشدیم، معلوم است که عنایت ویژه الهی شامل حال ما نشده است، باید دقت کنیم که چرا؟

منتظر این هم نباشیم که خدا بخواهد معجزه کند و همه چیز را برای ما فراهم کند، یک سری کارها دست ما است، خدای عالم به ما عقل داده است، فکر داده است، اراده داده است، حق انتخاب به ما داده است، حق اختیار به ما داده است، اگر ما از این حق اختیار مان استفاده کردیم، تلاش کردیم، در مسیر تلاش:

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه‌هاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29): آیه 69

ولی من دست روی دست بگذارم و بگویم خدایا این توفیق را به من بده، مثل این که ما در خانه بنشینیم و هیچ کاری انجام ندهیم و می گوییم که خدایا به من روزی بده، خدا می گوید من روزی می دهم ولی به شرطی که شما سر کار بروید

«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا»

المازندراني، مولی محمد صالح (متوفاي1081هـ)، شرح أصول الكافي، تحقيق: مع تعليقات: الميرزا أبو الحسن الشعرانی / ضبط وتصحيح: السيد علی عاشور،‌ ناشر: دار إحياء التراث العربی للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، چاپ: الأولى1421 - 2000 م، ج4، ص 205

ولذا تقاضای من از عزیزان این است که این محاسبه آخر شب را فراموش نکنند.

 دوستان اگر معراج السعادة مرحوم نراقی را ببینند بسیار خوب است هم چنین کتاب چهل حدیث امام، یک بحثی دارند در رابطه با ارکان اربعه سیر و سلوک، مشارطه، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، این چهار تا را یکی از شرایط حرکت به سمت الله می دانند.

 مشارطه اول صبح،‌با تمام اعضا و جوارح شرط کند، چشم من! با تو شرط می کنم خدا تو را به من داده که نعمت های الهی را ببینی، تو حق نداری به نامحرم نگاه کنی. همین طور با دست، پا و با تمام اعضا و جوارحش یک شرطی ببندد، و این ها را هم تهدید کند.

 در مسیر روز هم مراقبه، در آخر شب محاسبه، بعد از محاسبه هم موأخذه است. موأخذه عرفای غیر شیعه معمولا اینطوری بوده که کنار سجاده شان یک شلاقی می گذاشتند اگر محاسبه می کردند کار های نادرستی انجام دادند، 10 تا شلاق محکم به خودشان می زدند.

 ولی ما در شرع مقدس اسلام خود زنی نداریم، نهی شده است، به جای این که ما به خودمان شلاق بزنیم، چند ساعت نماز قضا بخوانیم ؛ یا  ایستاده یک یا دو جزء قرآن بخوانیم. بنشینیم پنج هزار تا ده هزار تا صلوات بفرستیم.

یعنی این نفس را به یک نوعی مؤدب کن و کیفر بده، این نفس را اگر آزاد بگذاری حد و مرزی برای خودش نمی شناسد، ولی اگر یک جا جلویش را گرفتی کم کم احساس می کند این طوری هم نیست که هر طور خواست عمل کند.

 اگر کسی چهل روز به این عمل کند -نه بیشتر- مشارطه، مراقبه، محاسبه، موأخذه، بعد از چهل روز می بیند که خیلی از چیز ها برایش روشن می شود، آن (لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا) را قطعا خواهد دید.

این ها یک مقداری همت می خواهد، بدون همت به هیچ کس چیزی نمی دهند.

البته: (إِنَّ الْفَضْلَ بِيدِ اللَّهِ يؤْتِيهِ مَنْ يشَاءُ) آن چیز دگیری است.

 (إِنَّ الْفَضْلَ بِيدِ اللَّهِ يؤْتِيهِ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)

فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسي نيست؛ بلکه) به دست خداست؛ و به هر کس بخواهد (و شايسته بداند،) مي‌دهد؛ و خداوند، واسع [= داراي مواهب گسترده‌] و آگاه (از موارد شايسته آن) است.

سوره آل عمران (3):73

«يَا مُبْتَدِئَ كُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص578، بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِيعِ الْحَوَائِجِ لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَة، ح4

ولی این «يَا مُبْتَدِئَ كُلِّ نِعْمَةٍ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا» خاص است ما به عنوان عام می گوییم باید حرکت کنیم در مسیر حرکت مان هم خدای عالم قطعا دست ما را خواهد گرفت. این را خود خدا وعده داده است (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

 ولی این که من بنشینم و فقط بگویم خدایا به من توفیق بده، بله، باید از خدا بخواهیم، ولی یک حرکتی هم انجام بدهیم که ثابت کنیم خدایا ما می خواهیم به طرف تو حرکت کنیم، وقتی ثابت کردیم قطعا آن جا عنایات الهی شامل حال ما خواهد شد.

پرسش:

حاج آقا همّت که شما می فرماید چطوری است؟

پاسخ:

همّت اراده است، الان شما اراده کردید این جا تشریف آوردید، می توانستید خانه استراحت کنید. اگر این اراده شما نبود این جا نبودید، اراده می کنید صبح بلند می شوید نماز می خوانید، می توانید اراده کنید نماز نخوانید، کسی شما را مجبور نمی کند که نماز بخوانید.

 کسی شما را مجبور نمی کند به زیارت بروید، همین اراده ای که خدای عالم داده است، قدرت داده است، مورد نظر است.

ما همین دو هفته قبل به یک مجتمعی که نزدیک جمکران است رفتیم. در آن نزدیک هفتاد- هشتاد نفر دختر و خانم عقب مانده بودند. اصلا من که نگاه می کردم به قدری برایم درد آور بود که تصورش سخت است گفتم خدایا چقدر به ما لطف کرده ای! اینها نمی توانند تشخیص بدهند، مثلا یک خانم چهل – پنجاه ساله داشت نقاشی می کرد وقتی ما را دید نقاشی هایش را به ما نشان می داد، می گفت آقا این نقاشی خوب است؟!

 این دیگر چیزی ندارد، یعنی از همه نعمت ها محروم است، وقتی ما آن ها را می بینیم نعمت هایی که ما داریم قدرش را می دانیم در روایات هم هست که وقتی شما ذوی العاهات را دیدید، به فکر این باشید که خدا چه نعمت هایی را به شما داده است.

 آن ها هیچ چیزی ندارند که بخواهند اراده کنند، اکثر آن ها روی تخت نشسته بودند و داشتند نقاشی می کردند، یک خانم پنجاه – شصت ساله داشت همین طور عکس می کشید. هر کدام شان هم مداد رنگی داشتند و کارهای عادی شان این بود.

مسئول آن جا می گفت بعضی وقت ها این ها به سر و کله هم می کوبند و دعوا می کنند.

 وقتی آدم این ها را می بیند احساس می کند این سلامتی که خدا به ما داده است و این که من می توانم اراده کنم، نماز بخوانم یا نخوانم، اراده کنم به طرف خدا حرکت کنم یا حرکت نکنم، این بالا ترین نعمت الهی است که در اختیار ما قرار داده است.

 فلذا ما باید از این نعمت خدادادی حد اکثر استفاده را داشته باشیم، و به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی که این نُقل محفل ایشان بوده است که بعضی وقت ها صحبت شان را قطع می کردند و می گفتند: دوستان! ابدیت در پیش داریم!

حالا یکی از سیر و سلوک در آن قسمت های بالا است، از ابتدا این را دستور نمی دهند، حالا به ذهن من آمد دارم این را می گویم، این که اولیاء خدا به فکر مرگ بودند یکی از بهترین راه های سیر و سلوک است که انسان بتواند این علایق مادی را از خودش بگیرد.

انسان یک مدتی مثلا 40 روز هر روز 10 دقیقه یک ربع، 20 دقیقه، کمتر یا بیشتر احساس کند که این دنیا تمام شد، حضرت ملک الموت الان دم در ایستاده است، آقای قزوینی! آماده شو که برویم!

 این را 10 دقیقه تصور کند، نه این که فقط از ذهنش بگذراند، یعنی همین اندازه چشمش را ببندد، عزرائیل آن جا ایستاده است، می گوید که آقا بفرمایید برویم. ای بابا! این همه کارهایم مانده است، مدام التماس می کند، شما را به خدا اجازه بدهید یک چند ساعتی بروم برگردم.

 تو را به امام زمان، انسان خیلی التماس می کند، بعد از یک ربع یک حالتی می آید انسان احساس می کند حضرت ملک الموت به اذن الهی اجازه داده است برگردیم، حالا برگشتم، چه کار کنم؟ یعنی احساس می کنم آن حالت برای من پیش آمده است، حالا برگشتم چه کار می کنم؟!

 بعد از یک اربعین، یک مقداری جلو تر می رود احساس می کند که ملک الموت آمد، یعنی این را کاملا برای خودش قطعی تصور کند، نه به صورت خیال که برداشتند من را در مغسل گذاشتند و دارند من را غسل می دهند و کفنم کردند، می خواهند به سمت قبر ببرند، الان وارد قبر شدم الان نکیر و منکر آمدند و از من سوال می کنند، من چه کار کنم؟

مدام التماس و خواهش می کند که آقای نکیر و منکر، ای خدایا: (رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ)

(حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ)

(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي‌دهند) تا زماني که مرگ يکي از آنان فرارسد، مي‌گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترک کردم (و کوتاهي نمودم) عمل صالحي انجام دهم!» (ولي به او مي‌گويند:) چنين نيست! اين سخني است که او به زبان مي‌گويد (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته شوند!

سوره مؤمنون (23): آیه 99-100

در آن جا ما می بینیم در دنیا کارهای خوبی که انجام دادیم به نور مبدل شده است، کارهای بدی انجام دادیم به ظلمت مبدل شده است. با یک دنیایی از ظلمت و نور در آن جا مواجه هستیم. دالان های نور و ظلمت همین طوری دارند به طرف ما چشمک می زنند. از خدا التماس کنیم، قسم بدهیم به آسمان و زمین، به ذات اقدسش که ما را برگرداند. یک دفعه حواس مان باشد که برگشتیم می خواهیم چه کار کنیم؟

 بر فرض این که رفتیم آن جا و الان خدا ما را برگردانده است، آیا واقعا باز هم همان کار قبلی را می خواهیم انجام بدهیم، کاری که دیروز کردیم می خواهیم انجام بدهیم؟ یا نه، ‌تصمیم دیگری بگیریم.

 در مرتبه سوم از این هم جلو تر می رویم، غسل و دفن و نکیر و منکر و رفتن به عالم برزخ، اولیاء الهی در جاهای بالا تری هستند، افراد آنچنانی در این سمت معذّب می شوند آدم دارد همه را می بیند، و وحشت دارد و نمی داند که آیا عاقبت کارش با این ها است، یا عاقبت کارش با آن دسته است.

 در آن جا التماس کند که خدایا تو را به ذات اقدست ما را برگردان، اشتباه کردیم و نمی دانستیم که این ظلمت ها نتیجه غفلت های ما بوده است، اگر ما را برگردانی دیگر از این کارها نمی کنیم، یک دفعه تکان می خورد که به این جا آمده است و می خواهد خودش را اصلاح کند، حالا من آن جا رفتم الان برگشتم، می خواهم چه کاری انجام بدهم؟

اگر انسان با این سه مرحله این طور به یاد مرگ باشد، خدای عالم دریچه هایی از نور را برایش باز می کند، چیزهایی را می بیند که تصور نمی کرده است که بتواند ببیند.

پرسش:

ماه رجب هم هست، دعا بفرمایید در آن لحظات حساس دست مان را بگیرند.

پاسخ:

چشم ما دعا می کنیم، شما هم ما را دعا کنید، دعا باید بین الاثنینی باشد.

‌ چه خوش باشد که مهربانی از دو سر بی* که یک سر مهربانی درد سر بی

 من به این نماز استغفار ملتزم هستم که قبلا هم بارها گفتیم که نماز استغفار دو رکعت است، در هر رکعتی هفتاد و پنج مرتبه استغفر الله دارد. بعد از حمد سوره انا انزلنا، بعد پانزده مرتبه استغفر الله -تنها-.

 در رکوع  بعد از ذکر رکوع ده مرتبه استغفر الله، از رکوع بلند شدیم ایستادیم ده مرتبه استغفر الله، در سجده بعد از ذکر سجده ده مرتبه استغفر الله، بین سجدتین ده مرتبه استغفر الله، سجده دوم بعد از ذکر سجده ده مرتبه استغفر الله بعد از سجده قبل از این که بلند شود ده مرتبه استغفر الله بگوید همین طور در رکعت دوم.

 به گمانم مرحوم آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه) از اول جوانی تا آخرین روز عمرش به این نماز استغفار ملتزم بود، این نماز استغفار خیلی برکت دارد، به غیر از این که گشایشی در زندگی انسان انجام می دهد

(وَيا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا وَيزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ)

و اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنيد، سپس به سوي او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پي در پي بر شما بفرستد؛ و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد! و گنهکارانه، روي (از حق) بر نتابيد!»

سوره هود (11): آیه 52

 

خیلی از غصه ها را برطرف می کند، به بعضی از اولیاء خدا می آیند می گویند ما گرفتار هستیم و غصه داریم، قلب مان گرفته است، می گویند شما بروید این نماز استغفار را بخوانید، گرفتاری قلب تان برطرف می شود.

 لذا تلاش کنید در رکعت اولش استغفار کنید برای تمام شیعیان امیرالمؤمنین و دوستداران امیرالمؤمنین، چه آن هایی که رفتند و چه آن هایی که هستند.

 در رکعت دوم هم برای خودتان و ذوی الحقوق تان، یعنی تلاش کنیم یک رکعت مان مخصوص مؤمنین و دوستداران حضرت امیر (علیه السلام) باشد، آن ها هم برای ما دعا می کنند، چه بسا یک دعای ما باعث می شود یک مؤمنی از عذاب نجات پیدا کند، او هم تا ابد ما را دعا می کند، نه فقط یک مرتبه!

 یا بعضا می خواهیم صدقه بدهیم که خدا یک نعمت خوبی به ما رسانده است، یک پول خوبی به ما داده است، تلاش کنیم از طرف خودمان یا از طرف دوستان حضرت امیر رد مظالم بدهیم. افرادی بودند حقی بر گردن شان بوده است نتوانستند ادا کنند، الان در برزخ گرفتار هستند.

 از طرف آن ها به عنوان رد مظالم بدهید، یک مؤمن را بتوانیم در برزخ از عذاب نجات بدهیم، آن جا که دعا می کند، دعای او قطعا در حق ما به اجابت می رسد.

 یا این که بعضا حال نماز داریم به نیت پدر و مادر، مؤمنین و دوستداران حضرت امیر که از دنیا رفتند، نماز قضا دارند، خدایا من این را به یکی از دوستداران به هر کسی که خودت صلاح می دانی، 24 ساعت نماز قضا می خوانم به نیت آن شیعه و محب حضرت امیر، که به خاطر نماز قضایش در آن جا گرفتار است.

 یا اگر خدا یک وسعت خوبی به ما داده است، خودمان نمی توانیم بدهیم یک بنده خدایی یک سال نماز، یک سال روزه بگیرد برای یکی از دوستداران حضرت امیر (علیه السلام).

 یعنی ارحم ترحم، اگر ما این کارها را کردیم قطعا درهای رحمت و کمالات به روی ما باز می شود.

 در روایت هم داریم که خدای عالم اجابت دعا را در لابلای دعاها مخفی کرده است و ما نمی دانیم آیا الان که در قنوت نمازیم دعا می کنیم به اجابت می رسد، در سجده یا موقع خوابیدن، یا .... حتی شخصی می گفت در توالت هم که می روید به یاد خدا باشید، و چه بسا در همان جا دعا کنید و همان دعا به اجابت برسد که حتی در قنوت نماز هم به اجابت نرسد.

 همان جا آدم یک حالی پیدا می کند یک دعایی می کند، البته دعا که زیاد است می گویند وقتی که می نشینید برای دستشویی بگویید

«الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ الَّذِی أَمَاطَ عَنِّی الْأَذَى وَ هَنَّأَنِی طَعَامِی»

 سپاس پروردگاری را که اضافات آزاردهنده را از بدنم خارج کرده و غذایم را گوارایم نمود.

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج1، ص29

دعاهای زیادی است برای رفتن به توالت است، وارد شدن به آن جا، خارج شدن آن جا. وضو می گیرید، یک دفعه در آن جا یک دعایی در آن لابلا بکنید.

این مطلب را هم خدمت عزیزان عرض کنم، یکی از اولیاء الله به ما می گفت وقتی که شما در حرم سخنرانی می کنید، این را به روح حضرت امام کاظم (علیه السلام) هدیه کنید، حضرت معصومه خیلی از این خوشحال می شود.

تقریبا ده - دوازده سال قبل در شب شهادت امام کاظم در حرم سخنرانی داشتم یک حالتی هم به من دست داد که هدیه کردم به حضرت کاظم (علیه السلام) همان شب یا شب بعد، حضرت معصومه (سلام الله علیها) بزرگواری کردند، دیدم فرمایش می کنند: آقا شما وقتی دارید وضو می گیرید موقع شستن صورت، -غیر از آن دعایی که برای وضو هست- این آیه را بخوانید: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ)

(وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ)

و ذاالنون [= يونس‌] را (به ياد آور) در آن هنگام که خشمگين (از ميان قوم خود) رفت؛ و چنين مي‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ (اما موقعي که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ي متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودي نيست! منزهي تو! من از ستمکاران بودم!»

سوره انبیاء (21): آیه 87

این را موقع شستن صورت تکرار کنید، دست راست تان را می شویید، بگویید: (وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ)

(وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ)

من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بيناست!»

سوره غافر (40): آیه 44

دست چپ تان را می شویید، بگویید: (حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)

(الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)

اينها کساني بودند که (بعضي از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن ] براي (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافي است؛ و او بهترين حامي ماست.»

سوره آل عمران (3): آیه 173

وقتی که مسح می کشید بگویید: (مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)

(وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا)

چرا هنگامي که وارد باغت شدي، نگفتي اين نعمتي است که خدا خواسته است؟! قوت (و نيرويي) جز از ناحيه خدا نيست! و اگر مي‌بيني من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمي نيست)!

سوره کهف (18): آیه 39

در مسح پا هم بگویید: (اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى)

«اللَّهُمَّ فَأَرْشِدْنِي وَ سَدِّدْنِي وَ وَفِّقْنِي لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى مِنَ الْأَعْمَال‏»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 497

من بعد از آن تا الان ده - دوازده سال است وضو که می گیرم احساس می کنم حضرت معصومه (سلام الله علیها) کنار من تشریف دارند به من تلقین می فرمایند که این ها را بگو!

 لذا ان شاء الله فردا شب که شب شهادت آقا امام کاظم است، ان شاء الله حرم مشرف بشوید یا هر کاری انجام می دهید برای زن و بچه تان، می خواهید یک وسعی بدهید، هدیه کنید به روح حضرت کاظم (سلام الله علیه) و از حضرت معصومه (سلام الله علیها) بخواهید ان شاء الله واسطه بشوند یک در هایی از رحمت به روی شما باز می شود، ما را هم دعا کنید.

 والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

 

 

  


Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها