2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
نقد آیات مورد استناد علی عبدالرزاق در عدم مشروعیت حکومت در اسلام
کد مطلب: ١٥٦٢٧ تاریخ انتشار: ٠١ دي ١٤٠٢ - ١٩:٠٨ تعداد بازدید: 1685
خارج فقه الحکومه » فقه
نقد آیات مورد استناد علی عبدالرزاق در عدم مشروعیت حکومت در اسلام

(جلسه اول - 03 07 1402)

 
 
 

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال بیستم - فقه الحکومه

 (جلسه اول - 03 07 1402)

موضوع: نقد آیات مورد استناد علی عبدالرزاق در عدم مشروعیت حکومت در اسلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصير

... تلاش می کنیم هر روز -امروز خیلی طولانی شد- پنج دقیقه ای مباحثی که می شود در زندگی مان برای خودمان ملاک بدهیم مطرح کنیم.

بحث مان امسال ادامه فقه الحکومه است. سال گذشته و سال قبل در رابطه با حرف هایی که علی عبد الرزاق در کتاب الإسلام وأصول الحکم دارد بحث کردیم.

 البته بحث علی عبد الرزاق را دو سال پیش شروع کردیم مفصل چند جلسه در رابطه با ایشان صحبت کردم. ایشان متولد 1305 شمسی و متوفای 1385 شمسی است و به تاریخ قمری متولد 1266، وفات 1344. اصالتاً اهل یکی از روستاهای اطراف قاهره به نام المیناء است. ایشان در سال 1925 میلادی کتاب «الاسلام و اصول الحکم» را نوشت. این کتابش در حقیقت یک موجی در کل جهان اسلام ایجاد کرد. چه در مصر، چه در عربستان. اهل سنت کتاب های زیادی علیه او نوشتند.

 مفصل قبلاً‌ خدمت عزیزان عرض کردیم در مصر، عربستان و سودان علیه او کتاب نوشتند. مجموعاً تا الان ده - دوازده تا کتاب علیه ایشان نوشتند بعضی هم در دفاع از ایشان کتاب نوشتند. عمده حرف ایشان این بود رسول اکرم مبین شریعت بود وظیفه اش ابلاغ بود وظیفه اش تشکیل حکومت نبوده.

اگر مطالب حکومتی و امثال این ها دارد این بر مبنای خواست مردم بود نه اینکه از طرف خدای عالم ایشان مأمور به تشکیل حکومت باشد. بعد ایشان نتیجه گرفته خلافت ابوبکر، عمر، عثمان تا حضرت امیر (سلام الله علیه) خلافت اسلامی نبود و با اعمال زور و سرنیزه در جامعه حکومت کردند.

 بزرگان اهل سنت این که خلافت پیغمبر یا حکومت پیغمبر اسلامی نبود خیلی برای شان مهم نبود. من این ها را به دقت ملاحظه کردم ندیدم کسی نسبت به رسول اکرم خیلی زیاد حساسیت نشان بدهد؛ ولی نسبت به خلافت ابوبکر، عمر و عثمان حساس هستند. شروع می کنند به دفاع از آنان. عبارتی از ابن خلدون نقل می کنند و عبارتی از عضد الدین ایجی نقل می کنند.

 البته علی عبد الرزاق در این زمینه به خوبی وارد شده است. یعنی نقدهایی که بر محور حکومت این سه خلیفه دارد با نظر شیعه تقریباً یکی است.

توهین هایش را کنار بگذاریم این که این ها حکومت شان مبتنی بر شرع و خلافة النبی نبوده استدلال های خوبی دارد.

 مشکل اساسی این است که ایشان شاید نزدیک سی آیه از قرآن استدلال کرده است که از این آیات ما استفاده می کنیم پیغمبر اکرم از طرف خدای عالم حق تشکیل حکومت نداشت. یک سری آیات مربوط به

(لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ)

تو سلطه ‌گر بر آنان نيستی که (بر ايمان) مجبورشان کنی

سوره غاشیه (88): آیه 22

این ها را آورده است.

(وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ)

و تو مأمور به اجبار آنها (به ايمان) نيستی

سوره ق (50): آیه 45

بعد ایشان می گوید کلمه جبار در اصطلاحات بعضی از عرب ها به معنای مَلِک است. (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ) یعنی «ما أنتَ علیهم بملک» همچنین تعبیری هم ایشان در پاورقی دارد. (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ)

(لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ)

در قبول دين، اکراهی نيست.

سوره بقره (2): آیه 256

یا:

 (أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ)

آيا تو می ‌خواهی مردم را مجبور سازی

سوره یونس (10): آیه 99

در این مورد آقای مهدی نصیری مناظره ای با یکی از اساتید دانشگاه باقر العلوم آقای دکتر حسین سوزنچی داشت که در شبکه چهار هم بود، البته بحث شان روی حجاب بود ولی عمدتاً این که آیا حجاب، اجباری است یانه به آیه شریفه (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) اشاره کردند.

ایشان چندی قبل برنامه ای داشت در سایت دیدار نیوز (اگر اشتباه نکنم) با خانمی خیلی بد حجاب بود صحبت داشت در آن جا چند نکته مطرح کرد معتقد هستم تقریباً مشابه با حرف های علی عبد الرزاق، شریعت سنگلجی و کسروی است.

ایشان اولاً می گوید آقای قابل و کدیور مجتهد و فقیه هستند ایشان طبق آیات قرآن می گویند حجاب، استحباب دارد وجوب ندارد. حال کدیور و قابل چه زمانی مجتهد شدند! کار نداریم.

بعد می گوید (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) همه جا را می گیرد حتی حجاب اجباری را هم می گیرد. در این زمینه سی، چهل آیه دیگر هم داریم، مراد از سی، چهل آیه، آیاتی است که علی عبد الرزاق آورد، بعد از او عبد العلی بازرگان این آیات را استناد کرده و مقداری توضیح داده است.

بعد کدیور این آیات را می آورد مطرح می کند. منشأ همه این ها به حرف آقای علی عبد الرزاق برمی گردد. کل آیات را نمی دانم آقایان چطور در آوردند؟ من آیات مورد استناد را از کتاب دکتر محمد عماره از علمای مصر که همراه کتاب علی عبدالرزاق نقدی هم دارد در آوردم. دکتر محمد عماره نقد جالبی دارد یعنی در میان نقدهایی که بر علی عبد الرزاق نوشته شده است بهترین نقد از دکتر محمد عماره از علمای الأزهر است.

 

پرسش:

علی عبد الرزاق به آن آیه استناد کرد می گوید از مضمون آیه استفاده کرد که پیامبر حق تشکیل حکومت نداشته یا وظیفه تشکیل حکومت؟

پاسخ:

می گوید: از طرف خدای عالم در تشکیل حکومت مأذون نبود. اگر مردم خواستند حکومت تشکیل بدهد انجام داد اگر نخواستند مثل اینکه در مکه مردم نخواستند حکومت تشکیل نداد. در مدینه مردم خواستند انجام داد ایشان می گوید کلاً حکومت دست مردم است رسول اکرم از طرف خدای عالم هیچ وظیفه ای برای تشکیل حکومت ندارد. بعد، خلفاء هم که آمدند حکومت شان، حکومت شرعی نیست.

آیات مربوط به حکومت رسول اکرم را سال گذشته مفصل بحث کردیم، گمانم دیگر آیه ای نماند که در رابطه با رسول اکرم جا گذاشته باشیم. نزدیک چهل تا آیه بود که هم شیعه و هم سنی این ها را هم برای مشروعیت سنت هم برای اقامه حدود و دیات از آن استفاده کرده بودند این ها را عرض کردیم.

شاید فهرست این ها را دوباره عرض کنیم. ولی امسال می خواهیم حدود بیست و پنج، سی آیه ای که ایشان آورد و از این ها استفاده کرد که پیغمبر همچنین حقی نداشت مردم را مجبور به ایمان، اسلام یا اجرای اسلام کند، بحث کنیم.  مخصوصاً روی (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) در شأن نزولش به عنوان یک قول آوردند که یک مسیحی برای تجارت به مدینه آمده بود دو تا از فرزندان یکی از صحابه مسیحی شدند. او خدمت رسول اکرم آمد که یا رسول الله! خانه ام ویران شد! دو تا از فرزندانم مسیحی شدند!

پیغمبر فرمود مسیحی شدند که شدند! آیه آمد (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ) این را همین آقایان خیلی استناد می کنند، خود نصیری هم در مصاحبه ای که با دیدار نیوز داشت به همین استناد کرد.

ان شاءالله این آيات را یکی پس از دیگری ملاحظه می کنیم ببینیم آیا واقعاً (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ)، (أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ)، (وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِجَبَّارٍ)، (لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ) دلالت بر این ادعا دارد یا نه.

(فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ)

بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است

سوره آل عمران (3): آیه 20

اصلاً ربطی به مسائل ندارد. از آن طرف

(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

ای پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ‌ای!

سوره مائده (5): آیه 67

ولی این سه چهار آیه تقریباً دستمایه آقایان متجددین و دگر اندیشان شیعه شده است باید اساسی جواب داده بشود.

«والسلام علیکم ورحمة الله»

 

 

 

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها