2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
بررسی روایات عدم علم برخی اصحاب خاص به امامت ائمه علیهم السلام
کد مطلب: ١٥٥٢٦ تاریخ انتشار: ٣٠ خرداد ١٤٠٢ - ١٧:٣٠ تعداد بازدید: 900
خارج فقه الحکومه » فقه
بررسی روایات عدم علم برخی اصحاب خاص به امامت ائمه علیهم السلام

(جلسه هشتاد و پنجم - 17 02 1402)

 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه هشتاد و پنجم - 17 02 1402)

موضوع:  بررسی روایات عدم علم برخی اصحاب خاص به امامت ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

...خدا عاقبت ما را به خیر کند خیلی سخت است یعنی گاهی انسان یک عمری زحمت می کشد یک دفعه خراب می کند. آقای واعظ زاده خراسانی یک عمری تلاش کرد ولی در اواخر عمر بر خلاف عقائد شیعه دو _ سه تا مصاحبه کرد و مقاله نوشت . خیلی خراب کرد.

حاج آقای سبحانی علیه او مقاله نوشت، آقای سَنَد مقاله نوشت، ما نوشتیم.

پرسش:

آقای واعظ زاده مسئول دار التقریب بود؟

پاسخ:

بله، منصوب امام بود. ببینید اُنس با اهل سنت خیلی در روحیه آدم تأثیر می گذارد، حتی خود من آن روزهایی که در عربستان بیشتر با این ها بودم و مأنوس می شدم احساس می کردم در معرض تأثیر از اهل سنت هستم.

 در ارتباطات با این ها انسان باید توکلش به خدا و توسلش به اهل بیت خیلی قوی باشد، فضائل ابوبکر، فضائل عمر و فضائل عثمان را مرتب شنیدن در روحیه آدم به تدریج اثر منفی می گذارد.

آقای واعظ زاده یک مصاحبه ای در تمجید از بنی امیه داشت که گفت بنی امیه خدماتی داشتد!

حاج آقای بوشهری با من تماس گرفت، گفت اقای قزوینی! تنها کسی که جرئت دارد جواب این را بدهد شما هستید. ما در مجله افق حوزه در سه هفته (چون مجله هفتگی بود) سه مقاله در ردّ حرف های ایشان نوشتیم. این سه مقاله را با عنوان « روشنفکری حوزوی با تمجید از بنی امیه!!! » در سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار دادیم.

به عنوان نمونه بخشی از مطالب باطل آقای واعظ زاده در شماره 141 مجله حوزه عبارت است از: "...مظاهر اسلامی که در آن جا مشاهده می کنیم ذهن مان به این نکته معطوف می شود همین بنی امیه از آخر سده اول و اول سده دوم هجری رفتند آن جا را فتح کردند و بالاترین تمدّن اسلامی را در آن جا به وجود آوردند ...آنان با چنان تدبیرها و ازجان گذشتگی ها و با چنین عقیده های محکم و استواری این فتوحات را به دست آوردند" !

پرسش:

استاد! فتوحات که اتفاق افتاده است در عقیده خودشان طبق اعتقادات خودشان مستحکم بودند از آن زاویه آدم نگاه می کند شاید حرفشان درست باشد. اهل سنت و وهابیت از ابوبکر، عمر و این ها صحبت می کنند...

پاسخ:

وقتی امام علیه السلام در زیارت عاشورا می فرماید:  «لعن الله بنی امیه قاطبة» همه این ها را زیر سوال می برد. جنایاتی که این ها در فتوحات انجام دادند بسیار است. یکی از دلائل حمله مستشرقین به اسلام جنایاتی است که این ها در فتوحات انجام دادند.

در فتوحات برخی مناطق ایران نزدیک چند کیلومتر، انسان ها را به صف کشیدند و چشم همه انها را از حدقه در آوردند و اسم جنگ را نیز «جنگ ذات العیون» گذاشتند. 

در گرگان گفتند اگر تسلیم بشوید ما یک نفر را نمی کشیم، این ها تسلیم شدند همه را کشتند یک نفر ماند. گفتند ما گفتیم یک نفر را نمی کشیم الان نیز یک نفر را نکشتیم!!

در ارتباط با فتوحات، این ها خیلی جنایت کردند. خیلی انسان باید حقیقت را نادیده بگیرد که بخواهد از این ها تجلیل بکند. مثلا هفتاد هزار منبر وجود داشت و در آن منابر امیر المؤمنین علیه السلام را لعنت می کردند. شما می گویید چهار تا فتوحاتی داشته اند از این طرف این ها را نیز بیاورید.

الان یک کتاب درسی است و در دانشگاه نیز تدریس می شود، آن روز دوستان برای ما آوردند ظاهرا در بخش تاریخ اسلام تدریس می شود که اصلا از اول تا آخر کتاب تجلیل از بنی امیه است. الان نیز در دانشگاه تدریس می شود.

خلاصه این که قیامت دیدنی است. مرحوم شیخ صدوق گفتند: قیامت با همه سختی هایش می ارزد انسان آنجا محکمه ای که برای امیر المؤمنین علیه السلام تشکیل می شود را ببیند. دشمنان امیر المومنین و طرفداران بنی امیه در آن جا چه جوابی دارند.

خدا ما را عاقبت بخیر کند.

 نداند به جز ذات پروردگار ** که فردا چه بازی کند روزگار

پرسش:

اگر امام عصر (علیه السلام) مبسوط الید باشند نظر مبارک شان نسبت به مخالفین نه این که شمشیر بکشند آن ها که وضع شان مشخص است طاغی و باغی هستند. مخالفین مگس صفتی که از صد جا علَم مخالفت های اعتقادی و غیره را بلند می کنند، چیست؟ شما در جلسات قبل نسبت به آقای صفری تعریضات زیادی داشتید مثلا اگر معصومی بود -البته مصالح را کلا کنار بگذاریم- نوع برخورد معصوم مبسوط الید با مخالفینی که به صراحت حجاب را رد می کنند به صراحت علم امام را رد می کنند به صراحت عصمت را رد می کنند. حالت معصوم نسبت به این ها چطوری بود؟

پاسخ:

آنچه که بنده می فهمم حالت معصوم در این طور موارد اول تبیین است. حضرت برای آن ها با آیات و روایات تبیین می فرماید که نظر و سخن شما به این دلائل اشتباه است.

اگر بعد از روشنگری و تبیین عناد کردند حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف با معاندین هیچ گونه تعارفی ندارند. بعد از تبیین و روشنگری ثابت بشود که این اقا عناد دارد مسئله اش فرق می کند.

پرسش:

من گمان می کنم ذهن مان خیلی حکومتی شده است به خاطر دفاع از حکومت و انقلاب اسلامی که من نیز مدافع آن هستم آن اجتهاد خالصی که مد نظر باشد همه دچار پیش فرض شده است و این پیش فرض ها ما را دارد دچار حرف ها و مسائل حاشیه ای جدید می کند.

پاسخ:

من حرف های حضرت عالی را قبول دارم. ما از پارسال که بحث فقه حکومتی را شروع کردیم من نظر همه کسانی که در رابطه با ولایت فقیه در این سی – چهل سال کتاب نوشتند را دیده ام حتی بعضی از اعاظمی که به گردن ما حق استادی دارند من کتاب شان را مطالعه کردم فرمایش حضرت عالی را مطلق ردّ نمی کنم و مطلق نیز قبول نمی کنم.

من قبول دارم که بعضی از بزرگواران به خاطر تأثر از حکومت با یک عینک حکومتی به روایات نگاه می کنند اما این که بیاییم همه را به یک چوب برانیم، درست نیست.

مثلا در این باره که حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) روشنگری کرده و به سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمل می کنند، روایت داریم:

«یأوی إلى المهدی أمته کما تأوی النحل إلى یعسوبها یملأ الأرض عدلا کما ملئت جورا حتى یکون الناس على مثل أمرهم الأول لا یوقظ نائما و لا یهریق دما.»

إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: اعلمى - بیروت، 1425 ق، ج‏5، ص271

روایات متعددی هم در منابع شیعه داریم

«مَهْدِیُّ أُمَّتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی فِی شَمَائِلِهِ وَ أَقْوَالِهِ وَ أَفْعَالِه‏»

کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح حسینى کوهکمرى، عبد اللطیف‏، ناشر: بیدار، ص11

پیامبر رحمة للعالمین است در این جا نسبت به حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف با سند صحیح آمده است:

«بِسِیرَةِ مَا سَارَ بِهِ- رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) حَتَّى یُظْهِرَ الْإِسْلَام‏»

تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الکتب الإسلامیه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج6، ص154

«أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ (علیه السلام) إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِیَابَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ سَارَ بِسِیرَةِ عَلِیٍّ (علیه السلام)»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص411

«یعمل بعمله ویسیر بسیرته»

ما همه این ها را از منابع شیعه و حتی بعضی ها را از منابع اهل سنت جمع آوری کرده ایم. اگر از آن طرف روایت داریم که خلاف سیره عمل می کنند، این طرف هم روایات مستفیض داریم که حضرت روشنگری می فرماید و برای این مؤید از قرآن و سنت داریم. این چیزی که این طرف ما داریم پشتوانه قرآن و سنت است. از آن طرف پشتوانه قرآن و سنت ندارد، خلاف قرآن و سنت است، خلاف سیره رسول الله است.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ بحث «أ أنت القائم» که آقایان می گویند علت این که ائمه اسامی شان مشخص نشده است، سوال از ائمه (علیهم السلام) است که آیا قائم شما هستید؟

 ما چند تا جواب دادیم. یکی دیگر از جواب ها بحث تقیه است، اختناق زیاد و تقیه از افشای نام امام. روایاتی وجود دارد، که چون با واقعیت مخالف است و مشکل سندی هم دارد، یا ضعیف است  یا حمل بر تقیه و هماهنگی راویان روایت برای روشنگری در زمان خفقان می شود.

دوستان ملاحظه کنند، در کافی جلد 1، صفحه 351، چاپ آخوندی و صفحه 217، چاپ بیروت.

هشام بن سالم، ما چند تا راوی مثل هشام داریم؟ اگر ما بیاییم از این 4000 شاگرد امام صادق علیه السلام بخواهیم گلچین کنیم آیا از این 4000 نفر ما 50 تا مثل هشام و مؤمن الطاق داریم؟! آخر روایت نیز می آورد ابو بصیر، فضیل ابن یسار، که از اولیاء الله بوده است آیا این ها امام زمان شان را نمی شناختند؟!

روایاتی که در آن نام ائمه علیهم السلام آمده است، در سند چند تا از روایات اسم هشام، مؤمن الطاق، ابو بصیر، آمده است؟ این ها خودشان احادیث مربوط به ائمه اثنا عشر را نقل کردند.

در این روایت (مورد نظر) آمده است بعد از رحلت امام صادق علیه السلام هشام می گوید من با مؤمن الطاق ابو جعفر احول که از قهرمانان مناظره در عصر امام صادق علیه السلام است، پیش عبد الله جعفر، عبد الله افطح رفتیم چند سوال کردیم، از جمله زکات در نقره چگونه است؟ گفت که در هر 200 تا 5 تا، گفتیم اگر صد تا شد چه؟ گفت دو درهم و نصف!

 فهمیدیم این اصلا با مبنای اهل بیت علیهم السلام نمی سازد، اصلا در نقره حتی اگر 199 تا باشد زکات تعلق نمی گیرد. نصاب اصلی 200 است، این آقا می گوید اگر 200 تا شد 5 تا، 100 تا شد دو و نیم درهم! در حالیکه طبق فقه اهل بیت علیهم السلام حتی اگر 239 تا باشد باز باید 5 تا زکات بدهد تا به دویست و چهل برسد. چهل تا چهل تا بالا می رود، شیعه و سنی در رابطه با زکات نقره این نظر را دارند.

 می گوید ما تعجب کردیم گفتیم مرجئه نیز چنین حرفی نمی زنند، این گفت من خبر ندارم! بیرون آمدیم

«ضُلَّالًا لَا نَدْرِی إِلَى أَیْنَ نَتَوَجَّهُ أَنَا وَ أَبُو جَعْفَرٍ الْأَحْوَلُ فَقَعَدْنَا فِی بَعْضِ أَزِقَّةِ الْمَدِینَةِ بَاکِینَ حَیَارَى»

در کوچه نشسته بودیم گریه می کردیم، سرگردان بودیم

«لَا نَدْرِی إِلَى أَیْنَ نَتَوَجَّهُ وَ لَا مَنْ نَقْصِدُ وَ نَقُولُ إِلَى الْمُرْجِئَةِ إِلَى الْقَدَرِیَّةِ إِلَى الزَّیْدِیَّةِ إِلَى الْمُعْتَزِلَةِ إِلَى الْخَوَارِجِ»

اصلا کاری به سند هم نداریم که مرحوم علامه مجلسی می گوید سند ضعیف است، شما متن را ملاحظه کنید. (این متن به رواتی مثل هشام و مومن الطاق نمی خورد الا اینکه بخاطر خفقان آن زمان، حمل بر تقیه یا سناریوی این روات برای بیان حقیقت شود.)

«فَنَحْنُ کَذَلِکَ إِذْ رَأَیْتُ رَجُلًا شَیْخاً لَا أَعْرِفُهُ یُومِئُ إِلَیَّ بِیَدِهِ»

 می گوید بعد دیدیم یک پیر مردی آمد مدام با دستش اشاره می کند

«فَخِفْتُ أَنْ یَکُونَ عَیْناً مِنْ عُیُونِ أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ کَانَ لَهُ بِالْمَدِینَةِ جَوَاسِیسُ»

چون در مدینه جاسوس هایی داشت.

«یَنْظُرُونَ إِلَى مَنِ اتَّفَقَتْ شِیعَةُ جَعْفَرٍ (علیه السلام) عَلَیْهِ فَیَضْرِبُونَ عُنُقَهُ فَخِفْتُ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ»

یعنی این قدر وحشت داشتند.

«فَقُلْتُ لِلْأَحْوَلِ تَنَحَّ فَإِنِّی خَائِفٌ عَلَى نَفْسِی وَ عَلَیْکَ وَ إِنَّمَا یُرِیدُنِی لَا یُرِیدُکَ فَتَنَحَّ عَنِّی لَا تَهْلِکْ وَ تُعِینَ عَلَى نَفْسِکَ فَتَنَحَّى غَیْرَ بَعِیدٍ وَ تَبِعْتُ الشَّیْخَ وَ ذَلِکَ أَنِّی ظَنَنْتُ- أَنِّی لَا أَقْدِرُ عَلَى التَّخَلُّصِ مِنْهُ»

من به مؤمن الطاق گفتم که تو فعلا این جا بمان، من بروم حداقل تو خودت را به هلاکت نینداز ظاهرا این جاسوس است، با او رفتم تا به منزل امام کاظم (سلام الله علیه) رسیدیم. حضرت بدون آن که من حرفی بگویم فرمود:

«لَا إِلَى الْمُرْجِئَةِ وَ لَا إِلَى الْقَدَرِیَّةِ وَ لَا إِلَى الزَّیْدِیَّةِ وَ لَا إِلَى الْمُعْتَزِلَةِ وَ لَا إِلَى الْخَوَارِجِ إِلَیَّ إِلَیَّ»

بعد سوال هم که می کند مقداری قابل تامل است.

«جُعِلْتُ فِدَاکَ مَضَى أَبُوکَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَضَى مَوْتاً قَالَ نَعَمْ»

آن هایی که می گویند امام صادق علیه السلام غایب شده است

...می گوید سوال کردیم:

«...جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَنْتَ هُوَ»

امام بعد از امام صادق شما هستید؟

«قَالَ لَا مَا أَقُولُ ذَلِکَ»

من همچنین حرفی نمی زنم.

«فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَمْ أُصِبْ طَرِیقَ الْمَسْأَلَةِ»

گفتم شاید من بلد نبودم که خوب صحبت بکنم، گفتم آقا جان!

«عَلَیْکَ إِمَامٌ»

«قَالَ لَا»

گفت نه من امامی ندارم.

 تازه فهمیدند که امام ایشان است و بعد سوال کردم و حضرت جواب داد دیدم دریایی از علم است، حضرت از من تعهد گرفت که این ها را مطرح نکنم، و فرمود اگر مطرح کردی

«فَهُوَ الذَّبْحُ»

تو را می کشند.

«وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ»

بعد دارد:

«فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَلَقِیتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْأَحْوَلَ فَقَالَ لِی مَا وَرَاءَکَ قُلْتُ الْهُدَى فَحَدَّثْتُهُ بِالْقِصَّةِ قَالَ ثُمَّ لَقِینَا الْفُضَیْلَ وَ أَبَا بَصِیرٍ»

آمدم مؤمن الطاق را دیدم و گفت چه خبر؟ رفتم فضیل ابن یسار را و ابا بصیر را دیدم. فضیل ابن یسار از اصحاب خاص است، خودش از اولیاء الله است، فضیل ابن یسار خودش دارای کرامت بوده است؛ یعنی یک صحابی عادی نیست که فقط کار علمی کرده باشد. شما شرح حال فضیل را در رجال کشی و جاهای دیگر ببینید.

«فَدَخَلَا عَلَیْهِ وَ سَمِعَا کَلَامَهُ وَ سَاءَلَاهُ وَ قَطَعَا عَلَیْهِ بِالْإِمَامَةِ ثُمَّ لَقِینَا النَّاسَ أَفْوَاجاً فَکُلُّ مَنْ دَخَلَ عَلَیْهِ قَطَعَ إِلَّا طَائِفَةَ عَمَّارٍ وَ أَصْحَابَهُ وَ بَقِیَ عَبْدُ اللَّهِ لَا یَدْخُلُ إِلَیْهِ إِلَّا قَلِیلٌ مِنَ النَّاسِ فَلَمَّا رَأَى ذَلِکَ قَالَ مَا حَالَ النَّاسَ فَأُخْبِرَ أَنَّ هِشَاماً صَدَّ عَنْکَ النَّاسَ»

یقین کردیم که به این شکل است، بعد این برخورد ما با عبد الله افطح باعث شد که خیلی ها از عبد الله افطح جدا شدند، و مشهور شد که این هشام بن سالم باعث شده است که اطرافیان عبد الله افطح را پراکنده کرده است، هشام می گفت:

«فَأَقْعَدَ لِی بِالْمَدِینَةِ غَیْرَ وَاحِدٍ لِیَضْرِبُونِی»

تعدادی از این چماق به دست ها را اجیر کرده است که هر کجا که من را گیر آوردند کتک بزنند.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص351 و 352

شما تک تک این روایت ها را نگاه کنید، حالا فرصت نیست در جلسه بعد فرصت باشد من بیاورم روایات دوازده امام در سندشان همین آقایان هستند. همین مؤمن الطاق، همین هشام ابن سالم، ابو بصیر و غیره ناقلین روایات ائمه اثنا عشر هستند. اسامی ائمه را از حضرت امیر تا حضرت مهدی علیهم السلام این ها برای ما نقل کردند، آن وقت این ها بعد از امام صادق علیه السلام این گونه می شوند؟

این روایت ضعیف است و در فرض صحّت هم راویان این حدیث می‌خواستند با این کارشان برای دیگران تثبیت کنند که «عبدالله افطح» برای امامت صلاحیت ندارد. یعنی در حقیقت یک مسئله‌ی هماهنگ شده بوده است تا امامت امام کاظم (سلام الله علیه) را اثبات کنند.

ما باید در نقل روایت روی منبر خیلی دقت کنیم.

اگر این روایت را بدون این توضیحات قبول بکنیم باید حداقل 30-40 تا روایاتی که در سندش این بزرگواران هستند، و الائمة اثنی عشر را نقل کردند همه را دور بریزیم!

«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها