2024 April 28 - يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
واکاوی دلالی حدیث «اصحابی کالنجوم»
کد مطلب: ١٥٥٢٥ تاریخ انتشار: ٣٠ خرداد ١٤٠٢ - ١٧:٢٨ تعداد بازدید: 1002
خارج فقه الحکومه » فقه
واکاوی دلالی حدیث «اصحابی کالنجوم»

(جلسه هشتاد و چهارم - 16 02 1402)

 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه هشتاد و چهارم - 16 02 1402)

موضوع:  واکاوی دلالی حدیث «اصحابی کالنجوم» 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

در رابطه با جناب اقای معرفت، من این روایت را خدمت آقایان بیاورم در تفسیر اثری صفحه 103 از امام صادق از رسول اکرم روایتی نقل می کند:

«فَإِنَّمَا مَثَلُ أَصْحَابِی فِیکُمْ کَمَثَلِ النُّجُومِ بِأَیِّهَا أُخِذَ اهْتُدِیَ»

بعد ذیل روایت چه است؟

«فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أَصْحَابُکَ؟ قَالَ أَهْلُ بَیْتِی»

معانی الأخبار؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص157

ایشان این قسمت را حذف کرده در معانی الاخبار این است. شما تفسیر اثری را ببینید چاپ اول صفحه 103 وقتی حدیث «مَثَلُ أَصْحَابِی فِیکُمْ کَمَثَلِ النُّجُومِ بِأَیِّهَا أُخِذَ اهْتُدِیَ» را از معانی الاخبار شیخ صدوق نقل می کند بدون این که ذیلش را نقل کند.

می گوید از امام صادق هم این روایت را ما داریم «مَثَلُ أَصْحَابِی فِیکُمْ کَمَثَلِ النُّجُومِ بِأَیِّهَا أُخِذَ اهْتُدِیَ» ذیلش که «فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أَصْحَابُکَ؟ قَالَ أَهْلُ بَیْتِی» را ایشان نیاورده است.

من همان زمان، خدمت آیت الله مؤمن در منزل شان رسیدم - چهار پنج ماه قبل از فوت ایشان بود - و روایت معانی الاخبار را نشان دادم ایشان تفسیر اثری را هم نگاه کرد سپس گفت این خیانت است، دیگر خیانت شاخ و دم ندارد.

ما چندین مورد از ایشان از این مسائل داشتیم، شاید بیش از سی مورد اشکالات اساسی به تفسیر اثری داریم. ایشان زحمات زیادی کشیدند و خدمات زیادی داشتند ما منکر خدمات ایشان نیستیم؛ ولی تفسیر اثری ایشان یک تفسیر سنی پسند است نه شیعه پسند.

پرسش:

استاد مثل اصحابی کالنجوم ناقض است چون قبلا فرمودید تعدادی از اصحاب باهم اختلاف داشتند همدیگر را تکفیر می کردند این که اصلا تناقض می شود.

پاسخ:

اصلا در مورد حدیث اصحابی کالنجوم ابن حزم اندلسی می گوید اگر بنا بود ما به یک روایت جعلی و دروغ شعار بدهیم و علیه شیعه قیام کنیم به حدیث اصحاب کالنجوم اقتدا می کردیم.

یعنی آقایان مختلفی از بزرگان اهل سنت این روایت را آورده اند:

«وفیه (اصحابی کالنجوم، بایهم اقتدیتم اهتدیتم)، اخرجه الدارقطنی فی (غرائب مالک)، قال الدارقطنی لا یثبت عن مالک، ورواته مجهولون»

موسوعة اقوال الدارقطنی؛ مجموعه از مؤلفین، ج۱، ص۱۷۷-۱۷۸

فتنی در تذکره می‌گوید:

«ان اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم " من نسخة نبیط الکذاب»

تذکرة الموضوعات؛ محمد طاهر بن علی فتنی، ص۹۸

ابن قیم جوزیه:

«وَاَمَّا مَا یُرْوَی عَنْ النَّبِیِّ صلی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ (اصحابی کَالنُّجُومِ بِاَیِّهِمْ اقْتَدَیْتُمْ اهْتَدَیْتُمْ) فَهَذَا الْکَلَامُ لَا یصح عَنْ النَّبِیِّ صلی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»

اعلام الموقعین عن رب العالمین؛ محمد بن ابی‌بکر ابن قیم جوزیه، ج۲، ص۱۷۱.   

شوکانی:

«روی عنه صلی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ انه قال: "اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم" فهذا لم یثبت قط»

اصلا همچنین چیزی ثابت نیست.

ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول؛ شوکانی محمد بن علی، المحقق: الشیخ احمد عزو عنایة، الناشر: دار الکتاب العربی دمشق: ۱۴۱۹ه، ۱۹۹۹م، ج۲، ص۱۸۸

زیلعی در کتاب تخریج الاحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف:

«هَذَا حَدِیث مَشْهُور وَاَسَانِیده کلهَا ضَعِیفَة لم یثبت مِنْهَا شَیْء»

تخریج الاحادیث؛ زیلعی جمال‌الدین، محقق: عبدالله بن عبد الرحمن السعد، ناشر: دارابن خزیمة - الریاض، الطبعة: الاولی، ۱۴۱۴هـ.، ج۲، ص۲۳۰

ابن قدامه مقدسی:

«قول النبی (صلی‌الله‌علیه‌وسلم): "اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم"لا یصح هذا الحدیث»

المنتخب من علل الخلال لعلل للخلال؛ ابن قدامه مقدسی، عبدالله بن احمد، ج۱، ص۱۲

ابن حزم:

«ان اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم.، و اما الحدیث المذکور فباطل مکذوب»

الاحکام؛ ابن حزم، علی‌ بن ‌احمد، ج۵، ص۶۴

در جای دیگر آورده است:

 «واما قولهم: (اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم) فحدیث موضوع»

رسائل ابن حزم الاندلسی؛ ابن حزم علی‌ بن ‌احمد، المحقق: احسان عباس الناشر: المؤسسة العربیة للدراسات والنشر، ج۳، ص۹۶

ابن حجر می‌ گوید:

«ان اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم اخرجه الدارقطنی فی غرائب مالک و قال لا یثبت عن مالک. ورواته مجهولون»

لسان المیزان؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن‌ علی‌، ج۲، ص۱۳۷-۱۳۸

ببینید! بیست و یک نفر از بزرگان اهل سنت می گویند روایت جعلی و دروغ است. اگر طبق حدیث اصحابی کالنجوم کسی یک مسلمانی را بکشد و به زنش هم همان شب اقتدائا به خالد تجاوز کند آیا قبول می کنند؟!

جنگ میان مسلمان ها راه بیندازد مثل جنگ جمل در برابر حاکم بایستد بگوید اصحابی کالنجوم، بگوید من به طلحه و زبیر اقتدا کردم. یک عده هم بیایند به امیر المؤمنین اقتدا کنند اصلا این امکان پذیر هست؟!

این همه پیامبر اکرم به صحابه حدّ زده است. زنا کردند، دزدی کردند، حد زده است کسی برود زنا کند، بگوید من اقتدا به اصحاب و اصحابی کالنجوم کردم! آیا این درست است؟!

به نظر من یکی از موضوعاتی که دوستان خیلی باید روی آن کار کنند بحث اجرای حدود علی الصحابه است. من یک مرتبه خدمت تان عرض کردم در رضوان شهر روز میلاد امام حسین بود ما سخنرانی داشتیم اکثریت مخاطبین هم علمای اهل سنت و از ائمه جمعه شان بودند.

ما در رابطه با فضائل امام حسین از دیدگاه شیعه و سنی صحبت کردیم، بعد دیدم هفت – هشت نامه به من دادند حاج آقا این ها که مطرح می کنید ما قبول داریم. شما از قم آمدید یک مقدار در رابطه با صحابه برای ما صحبت کنید که مورد اختلاف ما است.

من اهمیت ندادم، بعد در وسط یک تنفسی دادند و برنامه پذیرایی بود باز هفت – هشت نفر دور صندلی ما را گرفتند گفتند حاج آقا شما از قم آمدید در مورد صحابه صحبت کنید.

گفتم چشم. من اقوال این ها را در مورد عدالت صحابه آوردم، بعد آیاتی که در مورد مذمت صحابه است ده دوازده تا آیه را آوردم.

(فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یوْمِ یلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُوا یکْذِبُونَ)

این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.

سوره توبه (9): آیه 77

و چند تا آیه آوردم و گفتم این از آیات. روایاتی هم از صحیح بخاری و دیگر کتب آوردم، چیزی که خیلی جالب است در صحیح بخاری است. دوستان دقت کنند این از آن بحث های خیلی کلیدی است. این جا دیگر آقایان (اهل سنت) هیچ جوابی ندارند.

«جِیءَ بِالنُّعَیْمَانِ أو بِابْنِ النُّعَیْمَانِ شَارِبًا فَأَمَرَ النبی صلى الله علیه وسلم من کان بِالْبَیْتِ أَنْ یَضْرِبُوهُ قال فَضَرَبُوهُ فَکُنْتُ أنا فِیمَنْ ضَرَبَهُ بِالنِّعَالِ»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج6، ص2487، ح6392

یک کسی الان بیاید شراب بخورد، بگوید: من به نعیمان اقتدا  می کنم!

یا در فتح الباری می گوید:

«کان رجلا صالحا وکان له بن انهمک فی شرب الخمر فجلده النبی صلى الله علیه وسلم وقال فی موضع آخر أظن بن النعیمان جلد فی الخمر أکثر من خمسین مرة»

بیش از پنجاه بار حد شرب خورده است.

 فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج12، ص65

اگر کسی طبق حدیث اصحابی کالنجوم به چنین صحابه ای اقتدا کند، اهل سنت چه جوابی دارند؟!

 عبدالله حمار:

«حدثنا یحیى بن بُکَیْرٍ حدثنی اللَّیْثُ قال حدثنی خَالِدُ بن یَزِیدَ عن سَعِیدِ بن أبی هِلَالٍ عن زَیْدِ بن أَسْلَمَ عن أبیه عن عُمَرَ بن الْخَطَّابِ أَنَّ رَجُلًا على عَهْدِ النبی صلى الله علیه وسلم کان اسْمُهُ عَبْدَ اللَّهِ وکان یُلَقَّبُ حِمَارًا وکان یُضْحِکُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وکان النبی صلى الله علیه وسلم قد جَلَدَهُ فی الشَّرَابِ فأتى بِهِ یَوْمًا فَأَمَرَ بِهِ فَجُلِدَ فقال رَجُلٌ من الْقَوْمِ اللهم الْعَنْهُ ما أَکْثَرَ ما یُؤْتَى بِهِ فقال النبی صلى الله علیه وسلم لَا تَلْعَنُوهُ فَوَاللَّهِ ما عَلِمْتُ إلا أنه یُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج6، ص2489، بَاب ما یُکْرَهُ من لَعْنِ شَارِبِ الْخَمْرِ وَإِنَّهُ لیس بِخَارِجٍ من الْمِلَّةِ، ح6398

«حدثنا سَعِیدُ بن سُلَیْمَانَ حدثنا اللَّیْثُ عن بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها أَنَّ قُرَیْشًا أَهَمَّتْهُمْ الْمَرْأَةُ الْمَخْزُومِیَّةُ التی سَرَقَتْ فَقَالُوا من یُکَلِّمُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَمَنْ یَجْتَرِئُ علیه إلا أُسَامَةُ حِبُّ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَکَلَّمَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فقال أَتَشْفَعُ فی حَدٍّ من حُدُودِ اللَّهِ ثُمَّ قام فَخَطَبَ قال یا أَیُّهَا الناس إنما ضَلَّ من کان قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ کَانُوا إذا سَرَقَ الشَّرِیفُ تَرَکُوهُ وإذا سَرَقَ الضَّعِیفُ فِیهِمْ أَقَامُوا علیه الْحَدَّ وأیم اللَّهِ لو أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعَ مُحَمَّدٌ یَدَهَا»

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج6، ص110، 6406

صحابی دزدی کرده است پیغمبر اکرم دستور دادند دستش را قطع کردند. آمدند به پیغمبر اعتراض کردند ایشان از خانواده محترمی است، حضرت فرمود اگر چنانچه دختر من فاطمه دزدی کرده بود «لَقَطَعَ مُحَمَّدٌ یَدَهَا».

ببینید امرأة مخزومیة قطع یدها لسرقة، صحابی زنا کرده رجم کردند و از چاله رجم در آمد فرار کرد و رفت. صحابی که به آن ها صد ضربه شلاق زدند. صحابی که سرق فقطع ثم قتل فی الخامسة! این ها یک مورد دو مورد نیست.  

عبدالرحمن پسر عمر شراب خورد دو مرتبه حدّ زده شد. یک مرتبه حاکم بصره به او حد زد و یک مرتبه هم وقتی مدینه آمد عمر به او حد زد، تنش زخم شد و به خاطر حد هم مرد.

آیا این ها اصحاب نیستند؟! اصحابی کالنجوم این ها را نمی گیرد؟

«أبو محجن لا یزال یجلد فی الخمر فلما أکثر علیهم سجنوه وأوثقوه»

 المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی الوفاة: 211، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج9، ص243

هم زندانیش کردند و هم با زنجیر پاهایش را بستند که فرار نکند هفت مرتبه ابو محجن شراب خورد.

جالب است ولید ابن عقبه شراب خورد و نماز صبح را چهار رکعت خواند. گفتند نماز صبح دو رکعت است شما چهار رکعت خواندی! گفت من سرحال هستم! اگر می خواهید بیشتر می خوانم! شش رکعت و هشت رکعت هم می توانم بخوانم!

قدامة ابن مظعون بدری شراب خورد وقتی عمر خواست به او حد بزند این آیه را خواند:

(لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)

بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، گناهی در آنچه خورده‌اند نیست؛ (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمی‌شوند؛) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند؛ سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد. 

سوره مائده (5): آیه 93

(لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا) وقتی این آیه را خواند عمر نفهمید چه می گوید معطل ماند از امیر المؤمنین و دیگر صحابه سوال کردند گفتند (لَیسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا) شراب را نمی گیرد چون قرآن می گوید:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند پس از آنها دوری گزینید باشد که رستگار شوید.

سوره مائده (5): آیه 90

رجس من عمل الشیطان؛ عمل صالح نیست. او را خواباندند و حسابی شلاق زدند. صحابی که در جنگ بدر شرکت کرده و صحیح بخاری می گوید خدای عالم به بدریون گفته:

«اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ فَقَدْ غَفَرْتُ لَکُمْ»

هرگناهی می خواهید انجام بدهید همه گناهان تان را من بخشیدم

الجامع الصحیح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، ج3، ص1095

الی ما شاء الله از این ها است ما تمام این ها جمع کرده ایم، این روایات، تمام بساط عدالت صحابه را که آقایان می گویند به هم می زند و اصحابی کالنجوم هم به افسانه ها می پیوندد.

حالا یک بزرگواری می آید از این حدیث درست کند و روایاتی که اهل سنت نقل کردند این ها را بیاورد رویش کار بکند خیلی کم لطفی و کم مهری است.

پرسش:

نمی شود عدالت صحابه در منابع اهل سنت را کتاب کنید؟

پاسخ:

در کتاب قصة الحوار الهادیء آوردیم مناظره ای که با پرفسور غامدی داشتیم همه این ها را آوردیم.

تقریباً یکی از اساسی ترین بحثهای کتاب که وقتی می خواستم به مکه بفرستم دادم حاج آقای شبیری (حفظه الله) ملاحظه کنند. ایشان به من فرمود که فلانی علامه عسکری یک مقداری تجربه بیشتری دارد این جواب را به ایشان نشان بده جواب های ما 100- 150 صفحه بود.

در دانشکده اصول دین خدمت ایشان رسیدم بحث صحابه بود من جمله همین بحث ها هم بود یک هفته یا دو هفته بعد زنگ زدند خدمت علامه عسکری رسیدم عین عبارتش این بود فلانی این کاری که شما در رابطه با صحابه انجام دادید نه من همچنین کاری انجام دادم نه آقای سبحانی. این کار بی نظیری است که انجام دادید.

 بعد ایشان گفتند عربی شما را ما می فهمیم ولی عربستانی ها، این عربی را متوجه نمی شوند شما بدهید یکی از طلبه های فاضل سعودی این به را به قلم عربستانی بنویسد حتی می گفت عراقی هم نباشد یک مقدار مصطلحاتی با همدیگر دارند طلبه عراقی بنویسد سعودی ها نمی فهمند سعودی ها بنویسند عراقی ها نمی فهمند مصطلحاتی دارند. دادیم چند تا از طلبه هایی که مسلط بودند این ها را از اول تا آخر به یک قلم در آوردند.

این ها یک مورد دو مورد نیست که بحث کنیم. من کاری با این بحث ها ندارم ولی مسئله اساسی این است ما با توجه به پیام حدیث ثقلین موظف هستیم از کتاب و اهل بیت استفاده کنیم و اگر یک روایت از اهل سنت می ‌آوریم به عنوان این که در کتب شیعه هست در کتب سنی هم هست. به عنوان متفقٌ علیه که در فریقین داریم می آوریم.

این روایت «متفقٌ عند الشیعة والسنة» یا یک روایتی است به نفع ما به ضرر اهل سنت است در رابطه با خلافت، امامت و ... از باب قاعده الزام داریم این ها را می آوریم.

 روایات متعدد داریم شما به کتب اهل سنت مراجعه کنید. حتی ائمه فرموده اند: فضائلی برای ما نقل کردند اگر این فضائل در احادیث ما نبود شما به این چیزی که در کتب اهل سنت در فضائل ما آمده است گوش ندهید.

یک روایت عجیبی برای تان بیاورم این روایت را عزیزان یادداشت کنند. روایت از آقا امام هشتم (سلام الله علیه) است. روایت را شاید بارها شنیده اید.

 عیون اخبار الرضا، جلد 1، صفحه 272 روایت خیلی مفصل است سنداً مشکلی ندارد ابراهیم ابن ابی محمود می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم

«إِنَّ عِنْدَنَا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ فَضْلِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ هِیَ مِنْ رِوَایَةِ مُخَالِفِیکُمْ وَ لَا نَعْرِفُ مِثْلَهَا عِنْدَکُمْ أَ فَنَدِینُ بِهَا»

روایاتی در فضائل شما در کتب اهل سنت است ولی از شما و پدران شما همچنین روایتی نشنیدیم.

 حضرت فرمود:

«یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ لَقَدْ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (علیه السلام) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) قَالَ مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ»

هر گوینده ای گوش کند مطلب فرا بگیرد گویا او را عبادت کرده است.

«فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنْ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ ثُمَّ قَالَ الرِّضَا یَا ابْنَ أَبِی مَحْمُودٍ إِنَّ مُخَالِفِینَا وَضَعُوا أَخْبَاراً فِی فَضَائِلِنَا وَ جَعَلُوهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْسَامٍ أَحَدُهَا الْغُلُوُّ وَ ثَانِیهَا التَّقْصِیرُ فِی أَمْرِنَا وَ ثَالِثُهَا التَّصْرِیحُ بِمَثَالِبِ أَعْدَائِنَا فَإِذَا سَمِعَ النَّاسُ الْغُلُوَّ فِینَا کَفَّرُوا شِیعَتَنَا وَ نَسَبُوهُمْ إِلَى الْقَوْلِ بِرُبُوبِیَّتِنَا»

...وقتی احادیثی این ها در فضیلت ما آوردند ما را از آن حد بندگی بالا بردند وقتی اهل سنت می شنوند شیعه همچنین روایتی نقل کرده شیعیانِ ما را تکفیر می کنند

«وَ إِذَا سَمِعُوا التَّقْصِیرَ اعْتَقَدُوهُ فِینَا»

روایتی آوردند بله این ها علمای ابرار بودند مثل آقایان مورخین امروزی ما.

«وَ إِذَا سَمِعُوا مَثَالِبَ أَعْدَائِنَا بِأَسْمَائِهِمْ ثَلَبُونَا بِأَسْمَائِنَا»

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص304.(28 باب فیما جاء عن الإمام علی بن موسى علیه السلام من الأخبار المتفرقة)

در رابطه با مذمت و مطاعن دشمنان مان روایاتی جعل کردند در مذمت عمر، ابابکر، عایشه، عثمان و ... سنی ها وقتی این ها را از قول ما می شنوند، ما را فحش می دهند.

این روایت صریح است و مشابه این روایت زیاد داریم الی ماشاء الله این که ما بیاییم احادیث اهل بیت را رها کنیم سراغ احادیث دیگران برویم بله اگر یک حدیثی در کتب اهل سنت بود سندش از دیدگاه ما صحیح بود می پذیریم.

نزدیک به 480 تا از صحابه را شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) و مرحوم مامقانی آوردند و توثیق کردند یک نفر دو نفر نیست 480 مورد است این ها ثقه هستند وقتی این ها نقل کردند ما این روایت را می پذیریم نمی گوییم اگر هر چه بود.

 ولی هر روایتی آن ها از قول عکرمه و ... نقل کردند که خود این آقایان می گویند راوی می گوید دیدم ابن عباس، عکرمه را مثل توله سگ دم در بسته می زند گفتم برای چه می زنی؟ گفت به پدرم عباس حدیث دروغ نسبت می دهد.

می گوید ضرب المثل شده بود:

«لا تکذب علی کما کذب عکرمة على ابن عباس»

المعرفة والتاریخ؛ اسم المؤلف: أبو یوسف یعقوب بن سفیان الفسوی الوفاة: 277هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419هـ- 1999م، تحقیق: خلیل المنصور، ج2، ص3

آن وقت درست است کسی بیاید درباره فضائل عکرمه به عنوان مفسّر قرآن چندین صفحه مطلب بنویسد! بدبختی هم این است ایشان به اهل بیت که می رسد می گوید: از اهل بیت روایاتی در تفسیر قرآن نداریم غالباً هم روایات ضعیف است. ما ناگزیر هستیم برای تفسیر سراغ کتاب های اهل سنت برویم!

این ها هر مقامی باشد برای ما هیچ فرقی نمی کند جناب آقای معرفت مرد بزرگواری هستند زحمات زیادی کشیدند تلاش های زیادی در علوم قرآنی داشتند آثار گران سنگی داشتند. ولی این ها مانع نیست که اگر یک مطلب نادرستی گفت نپذیریم.

 همین جا در بحثی که شب های جمعه داشتم در ذیل آیه شریفه

(وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیا * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا)

و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می ‌شوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می ‌بخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلت) به زانو در آمده‌ اند- در آن رها می ‌سازیم.

سوره مریم (19): آیات 71- 72

(وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) تمام شما وارد آتش جهنم می شوید (ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیا) هم فرمایش علامه طباطبائی آوردم هم فرمایش تفسیر نمونه هر دو را رد کردم. گفتم هیچ کدام شان منطبق با مبانی اهل بیت نیست.

تفسیر نمونه آورده بله همه مؤمن، غیر مؤمن، پیغمبر و ... همه وارد آتش جهنم می شوند ولی وقتی مؤمنین وارد آتش جهنم می شوند جهنم برای این ها

(قُلْنَا یا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ)

(سرانجام او را به آتش افکندند؛ ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»

سوره انبیاء (21):‌ آیه 69

بعد یک عبارتی از مجمع البیان می آورد اسم هم نبرده کاش می نوشت از مجمع البیان نقل کردیم. فلسفه اش این است وقتی که مؤمنین به جهنم آمدند آتش را دیدند به بهشت رفتند قدر بهشت را بدانند. این که:

(أُولَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ)

[مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاه داشته می ‌شوند.

سوره انبیاء (21): آیه 101

بنا بشود انبیاء، اولیاء و ائمه وارد آتش جهنم می شوند همه چیز به هم می ریزد.

ما صدها روایت از ائمه (علیهم السلام) داریم (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) مراد پل صراطی است که از روی جهنم کشیده شده است همه از این پل صراط باید بگذرند.

 در روایت داریم بعضی از این ها مثل برق می گذرند بعضی ها مثل باد می گذرند بعضی ها مثل دویدن اسب می گذرند.

 روایت داریم مؤمن وقتی وارد بهشت می شود می گویند خدایا به ما گفته بودی جهنم را می بینیم آمدیم ندیدیم، خطاب می آید از روی جهنم عبور کردید ولی به قدری سرعت تان زیاد بود متوجه نشدید.

این همه روایت است، خیلی عجیب است تفسیر نمونه به دو تا روایت از اهل سنت استناد کردند که همچنین روایتی در کتب شیعه وجود ندارد. یک روایت جابر و یک روایت ابو سمیه.

 علامه طباطبائی می گوید روایت جابر، همه رواتش مجهول است من هم گفتم خدمت این بزرگوار -به خاک قبرشان هم احترام می گذاریم- مقام شان خیلی بالا است ولی خودشان به ما یاد دادند نقد کنیم.

آقای طباطبائی! این روایت وقتی روایت اهل سنت است شما باید بروید ببینید اهل سنت با مبانی رجالی شان تصحیح کردند یا نکردند؟

البته آقای طباطبائی می گوید مراد از ورود، اشراف است می آیند کنار جهنم مشرف می شوند دلیل هم می ‌آورد:

(وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْینَ وَجَدَ عَلَیهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیخٌ کَبِیرٌ)

و هنگامی که به (چاه) آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می‌کنند؛ و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند (و به چاه نزدیک نمی‌شوند؛ موسی) به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟!)» گفتند: «ما آنها را آب نمی‌دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالی است (و قادر بر این کارها نیست.)!»

سوره قصص (28): آیه 23

اصلا این با روایات هم، همخوانی ندارد.

بعد جالب این است که علامه طباطبائی حدیث جابر را می آورد

«والروایة من التفسیر غیر أن سندها ضعیف بالجهالة»

المیزان فی تفسیر القرآن؛ تألیف: العلامة السید محمد حسین الطباطبائی قدس سره، ناشر: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، ج14، ص93

شنقیطی همین روایت را آورده است. سلیمان ابن حرب ثقةٌ، ابو سلمه ثقةٌ، کثیر ابن زیاد ثقةٌ، ابو سمیة ثقة. همه ثقةٌ ثقةٌ ثقةٌ هستند.

 همچنین حاکم نیشابوری این روایت را نقل کرده است می گوید روایت:

 «صحیح الإسناد، صحیحٌ علی شرط مسلم»

 آقای طباطبائی بزرگوار -ما به شما ارادت داریم ولی- وقتی یک روایتی از اهل سنت نقل می کنید باید ببینید در کتب اهل سنت این را تصحیح کردند یا نه؟

روایت سنی را نباید در کتاب رجال نجاشی بررسی بکنیم حداقل چندین نفر از اهل سنت روایت را تصحیح کردند.

 بله فرمایشش درست است چون در کتب رجال شیعه هیچ کدام از این روایات اصلاً‌ نیامده است تا توثیق بشود. یعنی این 3 نفر سلیمان ابن حرب، ابو سلمه و ابو سمیه هیچ کدام شان در کتاب رجالی شیعه نیامده است. هر چه گشتم در کتاب های رجالی نیامده ولی کتاب های اهل سنت همه این را آوردند.

شیخ مفید یک حرفی زده شاگردش نقد کرده است. سید مرتضی حرف زده شیخ طوسی نقد کرده است شیخ طوسی حرف زده ابن ادریس نقد کرده است. ابن ادریس حرف زده محقق حلی نقد کرده است محقق حلی مطلب آورده علامه حلی نقد کرده است.

نقد باز است ولی اهانت بد است. ما اگر خواستیم نقد کنیم نباید چهار تا توهین، فحش و تحقیری هم داشته باشیم. نه! این جا قلم مبارک شان لغزیده است فرصت نکردند به کتاب های اهل سنت نگاه کنند.

 البته فرمایش آقای طباطبائی تقریباً می شود گفت آن تالی فاسدها را ندارد بگوید (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا) همه می آیید آن جا مشرف می شوید در کنار جهنم قرار می گیرید جهنم را می بینید.

تفسیر نمونه نظریه آقای طباطبائی را بدون این که اسم ببرد رد کرده است دو تا نمونه است در این جا نزدیک شدن به معنای اشراف است. تفسیر دوم که اکثر مفسران اتفاق دارند ورود در این جا به معنای دخول است.

حال آنکه روایات اهل بیت این ها را برای ما توضیح داده است نیازی به روایات اهل سنت نداریم. بعد جالب است مرحوم شیخ صدوق 381، شیخ مفید 413 در تصحیح اعتقادات همین قضیه را می ‌آورد

«قال أبو جعفر اعتقادنا فی الصراط أنه حق و أنه جسر قال الشیخ المفید أبو عبد الله رحمه الله الصراط فی اللغة هو الطریق فلذلک سمی الدین صراطا لأنه طریق إلى الصواب [و له سمی‏]  الولاء لأمیر المؤمنین و الأئمة من ذریته (علیه السلام) صراطا و من معناه‏ قال أمیر المؤمنین (علیه السلام) أنا صراط الله المستقیم و عروته الوثقى التی لَا انْفِصامَ لَها یعنی أن معرفته و التمسک به طریق إلى الله سبحانه. و قد جاء الخبر بأن الطریق یوم القیامة إلى الجنة کالجسر یمر به الناس و هو الصراط الذی یقف عن یمینه رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) و عن شماله أمیر المؤمنین (علیه السلام) و یأتیهما النداء من قبل الله تعالى أَلْقِیا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ و جاء الخبر أنه لا یعبر الصراط یوم القیامة إلا من کان معه براءة من علی بن أبی طالب (علیه السلام) من النار»

نام کتاب: تصحیح اعتقادات الإمامیة؛ نویسنده: مفید، محمد بن محمد (تاریخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: درگاهى، حسین‏، ناشر: کنگره شیخ مفید، ایران؛ قم:‏ 1414 ق‏، ص108

کتاب اعتقادات شیخ صدوق و کتاب اعتقادات شیخ مفید است حتی این را هم ندیدند

این ها یک بحث هایی است که باید دقت کنیم .

«إِنِّی‏ تَارِکٌ‏ فِیکُمُ‏ الثَّقَلَیْنِ‏ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض هذا حدیث صحیح الإسناد على شرط الشیخین»

المستدرک على الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا؛ ج 3، ص 160، ح 4711

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی وإنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض» برای ما پیام دارد در همه چیز در کلام مان، ‌در تفسیرمان، در عقایدمان، در اخلاق مان همه و همه ببینیم اهل بیت چه می فرمایند؟

تمام شش دانگ فکر و هوش مان سراغ اهل بیت باشد اگر ما از اهل بیت چیزی نداشتیم اهل سنت بودند این ها را به قرآن و روایات عرضه می کنیم اگر مخالف روایات دیگر اهل بیت بود «فاضربوه علی الجدار» و اگر نبود این را در بقعه امکان می گذاریم انکارش هم نمی کنیم. چون خیلی از کتاب های شیعه در طول تاریخ مورد نابودی قرار گرفتند. یک روزی اگر پیدا کردیم قبولش می کنیم.

ولی ما به هیچ وجه نمی توانیم روایاتی که از غیر اهل بیت است، به عنوان مستند قبول کنیم. چه در تفسیر قرآن، چه در فقه، چه در اصول و کلام حتی در اخلاق. یکی از اشکالاتی که وارد است با این که خودمان تحقیق کردیم معراج السعادة مرحوم نراقی را و پدر بزرگوارشان جامع السعادات ایشان غالب روایاتش در کتب شیعه نیست.

رفتند از کتاب غزالی و ... آوردند . با این توجیه که چون اخلاقیات است اشکالی ندارد! حدیث تسامح در ادله سنن (در برخی موارد) خانه شیعه را ویران کرده و ویران هم می کند و همچنین حدیث من بَلغ به ما ضربه می زند و ضربه خواهد زد.

 حدیث مَنْ بَلغ را به قدری توسعه بدهیم حتی از ابو هریره، عکرمه و هر کس هم بود حدیث مَنْ بلغ است اشکالی ندارد.

آن وقت باعث می شود آقایی مثل شریعتی و ... شروع کند این روایات ما را مسخره کردن. برو هر گناهی می خواهی انجام بدهی انجام بده در روایت دارد هر کس سوره همزةً لمزه را بخواند تمام گناهانش بخشیده می شود یک سوره همزه لمزه بخوان بخشیده شد.

می خواهی بهشت بروی هر کس سوره (اذا جاء نصر الله) بخواند خدا بهترین ساختمان های بهشتی را به او می دهد این هم بهشتش تأمین شد شروع به مسخره کردن می کند. نیازی به نماز و عبادت نداری چهار پنج تا سوره بخوانی هم از جهنم خلاص شدی هم بهشت ات تأمین شده است.

یکی از اشکالاتی که وهابی ها به ما می گیرند همین مسائلی است که آقایان در بحث تسامح در ادله سنن آورده اند.

من بارها گفته ام قضیه روایات ابو ربیع شامی که هفت هشت روایت دارد در کتاب های فقهی ما هم آمده است حتی حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه)، آقای خویی (رضوان الله تعالی علیه) به آن ها عمل کرده اند. حتی در لمعه، در فیضیه با آقا شیخ علی پناه اشتهاردی (رضوان الله تعالی علیه) لمعه می خواندیم سال 48- 49 بود.

در رابطه با مکروهات، با کردها معامله کردن مکروه است چون امام صادق فرمود:

«إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً مِنَ الْأَکْرَادِ وَ إِنَّهُمْ لَا یَزَالُونَ یَجِیئُونَ بِالْبَیْعِ فَنُخَالِطُهُمْ وَ نُبَایِعُهُمْ فَقَالَ یَا أَبَا الرَّبِیعِ لَا تُخَالِطُوهُمْ فَإِنَّ الْأَکْرَادَ حَیٌّ مِنْ أَحْیَاءِ الْجِنِّ کَشَفَ اللَّهُ عَنْهُمُ الْغِطَاءَ فَلَا تُخَالِطُوهُمْ.»

 الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج5، ص158، بَابُ مَنْ تُکْرَهُ مُعَامَلَتُهُ وَ مُخَالَطَتُه‏، ح2

آن زمان بچه طلبه بودیم من سر درس گفتم می روم روی قرآن قسم یاد می کنم که این روایت دروغ است امام صادق همچنین حرفی نمی زند. بر خلاف آیه شریفه: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ) است.

(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ)

گرامی ‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست

سوره حجرات (49): آیه 13

«قَالَ: لَا تُنَاکِحُوا الزِّنْجَ وَ الْخَزَرَ فَإِنَّ لَهُمْ أَرْحَاماً تَدُلُّ عَلَى غَیْرِ الْوَفَاءِ قَالَ وَ الْهِنْدُ وَ السِّنْدُ وَ الْقَنْدُ لَیْسَ فِیهِمْ نَجِیبٌ یَعْنِی الْقُنْدُهَارَ.»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج5، ص353، بَابُ مَنْ کُرِهَ مُنَاکَحَتُهُ مِنَ الْأَکْرَادِ وَ السُّودَانِ وَ غَیْرِهِم ‏، ح3

«وَ لَا تُسَاکِنُوا الْخُوزَ- وَ لَا تُزَوِّجُوا إِلَیْهِمْ فَإِنَّ لَهُمْ عِرْقاً یَدْعُوهُمْ إِلَى غَیْرِ الْوَفَاءِ»

تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج15، ص132

از عزیزان خوزستانی معذرت می خواهم در خوزستان ساکن نشوید این ها چنین و چنان هستند یعنی نسبت به هر کدام از این ها یک چیزی نقل کرده است. به قزوین ما رسیده از مکه بالاتر برده است !

«عن عائشة قالت سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: ترک قزوین حسرة وأتیانها برکة والجنة إلى أهلها مسرعة»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص18

«من بات بها لیله احتسابا مات شهیدا وبعث مع الصدیقین فی زمرة النبیین حتى یدخل الجنة»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص20

«عن ابن مسعود عن النبی صلى الله علیه وسلم أنه قال: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُخْتَمَ لَهُ بِالشَّهَادَةِ وَالسَّعَادَةِ فَلْیَشْهَدْ بَابَ قُزْوِین»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص14

«من بات لیلة بقزوین على قدر فواق ناقة بعث الله تعالى من کل سمآء سبعین ألفا من الملائکة مع کل ألف ملک دفتر من نور وأقلام من نور یستمدون من نهر من نور یکتبون ثوابه إلى ینفخ فی الصور»

التدوین فی أخبار قزوین؛ اسم المؤلف: عبد الکریم بن محمد الرافعی القزوینی الوفاة: 623 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1987م، تحقیق: عزیز الله العطاری، ج1، ص19

خدا بیامرزد آقای عطاردی را نمی دانم روی چه حسابی التدوین فی اخبار قزوین را در 3 جلد تحقیق کرده است؟!

 این روایت ها را یک آدم عاقل ببیند نمی تواند بپذیرد ما در رابطه با مکه همچنین روایاتی نداریم. در رابطه با نجف نداریم آن وقت این جا یک سری روایاتی آورده که گویا در کره زمین، مکان و شهری مقدس تر از قزوین خدا نیافرده است.

تقاضایم از دوستان عزیز این است حتی در مستحبات و مکروهات هم سراغ بررسی سندی بروند. حدیث مَن بلغ و حدیث تسامح در ادله سنن را ببوسند کنار بگذارند گویا که اصلاً‌ حدیث مَن بلغ از پیغمبر صادر نشده است.

تسامح در ادله سننی وجود ندارد الان مثل زمان سابق نیست در کتاب هایمان روایت نقل می کنیم در شبکه های وهابی بالا می رود جوان های ما را با همین ها دارند منحرف می کنند. می گویند ببینید ائمه شما این ها را آوردند این ها دین از پیش خود ساخته است.

ما چشم مان را باز کردیم اهل بیت را دیدیم روزی هم که می خواهیم چشم مان را ببندیم با نگاه به اهل بیت چشم مان را ببندیم. در کنار کتاب قرآن به پیغمبر می گوید:

(بِالْبَینَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیکَ الذِّکْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ)

(از آنها بپرسید که) از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند!

سوره نحل (16): آیه 44

به امیر المؤمنین می گوید:

«أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»

المستدرک على الصحیحین؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص132

«أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»

میزان الاعتدال فی نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی الوفاة: 748، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995 ، الطبعة: الأولى، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج3، ص449

اهل بیت جایگزین نبی مکرم هستند تلاش بکنیم از روایات اهل بیت استفاده کنیم، روایاتی که سنداً صحیح است اگر سند صحیح نباشد نمی توانیم متن را به معصوم نسبت بدهیم.

 این همه راویان کذاب و وضاعی بودند ائمه این ها را لعن و مذمت کردند این ها برای چه است؟  برای ما است که چشم و گوش بسته روایت را قبول نکنیم و بالای منبر برای مردم نخوانیم.

«والسلام علیکم ورحمة الله»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها