2024 May 2 - پنج شنبه 13 ارديبهشت 1403
مراد از لفظ «قائم» در روایات شیعه
کد مطلب: ١٥٥٢٣ تاریخ انتشار: ٣٠ خرداد ١٤٠٢ - ١٧:١٣ تعداد بازدید: 918
خارج فقه الحکومه » فقه
مراد از لفظ «قائم» در روایات شیعه

(جلسه هشتاد و دوم - 11 02 1402)

 درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 

موضوع:  مراد از لفظ «قائم» در روایات شیعه 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعین وَهُوَ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِینْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِیَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِیَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ یَوم لِقَاءَ اللّه‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه. وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

ائمه (علیهم السلام) نسبت به شبهاتی که درون مذهبی بود بیشتر اهمیت می دادند تا به برون مذهبی ها. در برون مذهبی ها تلاش می کردند افرادی که توانمند هستند وارد بشوند. و افرادی که توانایی ندارند را نهی می کردند.

اما در درون مذهبی ها اگر هم توانمند نبودند روش مناظره را آموزش می دادند چون شبهات درون مذهبی خطرناک تر از برون مذهبی است.

الان شما ملاحظه بفرمایید قضیه امام عسکری (سلام الله علیه) وقتی اسحاق کندی که یک مسلمان است در کلاس درس خود، یک سری مباحث را به عنوان تناقضات قرآن مطرح می کند.

تعدادی از شاگردان او خدمت امام عسکری علیه السلام می رسند حضرت فرمود:

«أَ مَا فِیکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ یَرْدَعُ أُسْتَاذَکُمُ الْکِنْدِیَّ عَمَّا أَخَذَ فِیهِ مِنْ تَشَاغُلِهِ بِالْقُرْآنِ؟»

یک مرد رشید در بین شما نیست که جواب حرف های باطل استادتان را بدهد ؟!

گفتند:

 «نَحْنُ مِنْ تَلَامِذَتِهِ کَیْفَ یَجُوزُ مِنَّا الِاعْتِرَاضُ عَلَیْهِ فِی هَذَا أَوْ فِی غَیْرِهِ فَقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع أَ تُؤَدِّی إِلَیْهِ مَا أُلْقِیهِ إِلَیْکَ؟»

ما از شاگردان او هستیم چگونه می توانیم به او در این مورد یا غیر این مورد اعتراض کنیم؟!

حضرت فرمود: اگر من کلاسی بگذارم، کلاس پاسخگویی به شبهات بگذارم به شما یاد بدهم که چطوری به او پاسخ بدهید حاضر هستید؟

 «قَالَ نَعَم‏»

بعد امام عسکری (سلام الله علیه) کلاس می گذارد آموزش می دهد و شبهات را مطرح می کند، جواب های او را می دهد بعد این تلمیذ آن جا می رود:

«قَالَ فَصِرْ إِلَیْهِ وَ تَلَطَّفْ فِی مُؤَانَسَتِهِ وَ مَعُونَتِهِ عَلَى مَا هُوَ بِسَبِیلِهِ فَإِذَا وَقَعَتِ الْأُنْسَةُ فِی ذَلِکَ فَقُلْ قَدْ حَضَرَتْنِی مَسْأَلَةٌ أَسْأَلُکَ عَنْهَا فَإِنَّهُ یَسْتَدْعِی ذَلِکَ مِنْکَ فَقُلْ لَهُ إِنْ أَتَاکَ هَذَا الْمُتَکَلِّمُ بِهَذَا الْقُرْآنِ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مُرَادُهُ بِمَا تَکَلَّمَ بِهِ مِنْهُ غَیْرَ الْمَعَانِی الَّتِی قَدْ ظَنَنْتَهَا أَنَّکَ ذَهَبْتَ إِلَیْهَا فَإِنَّهُ سَیَقُولُ إِنَّهُ مِنَ الْجَائِزِ لِأَنَّهُ رَجُلٌ یَفْهَمُ إِذَا سَمِعَ فَإِذَا أَوْجَبَ ذَلِکَ فَقُلْ لَهُ فَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ قَدْ أَرَادَ غَیْرَ الَّذِی ذَهَبْتَ أَنْتَ إِلَیْهِ فَتَکُونُ وَاضِعاً لِغَیْرِ مَعَانِیهِ فَصَارَ الرَّجُلُ إِلَى الْکِنْدِیِّ وَ تَلَطَّفَ إِلَى أَنْ أَلْقَى عَلَیْهِ هَذِهِ الْمَسْأَلَةَ فَقَالَ لَهُ أَعِدْ عَلَیَّ فَأَعَادَ عَلَیْهِ فَتَفَکَّرَ فِی نَفْسِهِ وَ رَأَى ذَلِکَ مُحْتَمَلًا فِی اللُّغَةِ وَ سَائِغاً فِی النَّظَر»

ببینید امثال این روایت ها در لا بلای احادیث ما در بحث برخورد با شبهات وجود دارد. اگر جستجو کنیم شاید روایات زیادی پیدا کنیم. دغدغه اهل بیت (علیهم السلام) در برخورد با افرادی که درون مذهب هستند و شبهاتی را مطرح می کنند و اذهان بعضی از جوان ها و شیعه ها را متزلزل می کنند، ائمه (علیهم السلام) به این بخش اهمیت بیشتری می دادند، دغدغه بیشتر بوده است.

 چون این که درون مذهبی است به عنوان خودی دارد شبهه مطرح می کند؛ یعنی تصور می کند که واقعا همین است. در شبهات برون مذهبی می گوید حالا این آقا مطرح کرده است من جواب او را ندارم، شاید دیگران جواب او را داشته باشند.  یا از بزرگان سوال می کنم جوابش را یاد می گیرم و می آیم به این می دهم اما وقتی که درون مذهبی است، با تمام وجود این را می پذیرد و این را به عنوان یک اصل مسلم دینی و مذهبی تلقی می کند.

البته روایت خیلی مفصل است من این جا خلاصه آن را آوردم. دوستان مراجعه کنند.

«قَالَ فَصِرْ إِلَیْهِ وَ تَلَطَّفْ فِی مُؤَانَسَتِهِ وَ مَعُونَتِهِ عَلَى مَا هُوَ بِسَبِیلِهِ فَإِذَا وَقَعَتِ الْأُنْسَةُ فِی ذَلِکَ فَقُلْ قَدْ حَضَرَتْنِی مَسْأَلَةٌ أَسْأَلُکَ عَنْهَا فَإِنَّهُ یَسْتَدْعِی ذَلِکَ مِنْک‏»

تمام روش ها را حضرت این جا یاد داد

«فَصَارَ الرَّجُلُ إِلَى الْکِنْدِیِّ وَ تَلَطَّفَ إِلَى أَنْ أَلْقَى عَلَیْهِ هَذِهِ الْمَسْأَلَةَ»

ابتدا نیامد داد و فریاد راه بیندازد و بگوید تو فاسد و ملحد و لا مذهب هستی! بلکه خیلی با نرمی و مؤدبانه و با برنامه حرف های خودش را بیان کرد .

«فَقَالَ لَهُ أَعِدْ عَلَیَّ»

شاگرد که اشکال را مطرح کرد آقای کندی جا خورد و گفت دوباره بگو

«فَأَعَادَ عَلَیْهِ فَتَفَکَّرَ فِی نَفْسِهِ وَ رَأَى ذَلِکَ مُحْتَمَلًا فِی اللُّغَةِ وَ سَائِغاً فِی النَّظَر»

 بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج10 ص391 و 392، همچنین ج50، ص311

این عبارت نحوه برخورد با این افراد را بیان می کند. فلذا ما یک مقداری باید دقت بکنیم. چند روز قبل یکی از دوستان می گفت این شیخ افغانی اللهیاری_ الان که عمامه را کنار گذاشته و یک کراواتی زده است_ الان به زبان اردو یک سری شبهاتی را مطرح می کند و در هند و پاکستان نیز تأثیر گذاری دارد.

 از این طرف نیز دوستان دارند کارهایی می کنند اما باید یک مقداری کارهای اساسی و ریشه ای انجام بشود.

خوب است بعضی از عزیزانی که به زبان اردو مسلط هستند، از طریق همین یوتیوب و سایر فضاها بیایند یک سری برنامه بارگذاری بکنند و این شبهات را دفع کنند.

اللهیاری در فارسی نتوانست، شکست خورد، الان فارسی و عربی را کنار گذاشته و به زبان اردو در فضای مجازی یک سری شبهاتی را مطرح می کند و یک سری جوان ها را نیز آلوده می کند.

 از این طرف نیروهایی که پاسخ بدهند، نه این که نداریم، هستند اما خیلی توانمند نیستند تا بتوانند جواب تناقضات او را بدهند. در آن سطحی که او دارد مطرح می کند کم است باید کار بشود.

 الان فضای مجازی خیلی خطرناک شده است. لذا عزیزانی که در این زمینه از نظر علمی توانمند هستند و به زبان اردو هم مسلط هستند ما حاضر هستیم همه امکانات را در اختیار عزیزان قرار بدهیم.

 اخیرا تعدادی از این آقایان آمده اند و دارند در فضاهایی مثل یوتیوپ خیلی خوب کار می کنند که بتوانند بعضی از این کلیپ ها را بگذارند. ما به این نتیجه رسیدیم که فقط از طریق ماهواره نمی شود در برابر شبهات مقاومت کرد.

 الان فضای مجازی بدتر از فضای رسانه ای شبکه ها شده است، الان خیلی از افراد دسترسی به ماهواره ندارند اما به موبایل دسترسی دارند.

یک شخص دیگری نیز در هند است. از این جا رفته است، ایشان اصالتا اهل تانزانیا و حافظ قرآن است و در فضای مجازی دارد کار می کند، سخنرانی های مفصلی دارد، ایشان نیز یک بلا و مصیبتی در هند شده است.

پرسش:

استاد! یک راهش این است که شما در این رابطه برای مردم هند و پاکستان صحبت کنید.

پاسخ:

ما صحبت کنیم باید ترجمه بشود ومشکلی نداریم در این زمینه صحبت بکنیم و دوستان این را یا زیر نویس بکنند یا همان جا به صورت مستقیم ترجمه کنند.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

ما دیروز یک بحثی داشتیم در رابطه با شبهاتی که آقای عابدینی مطرح کرده است. می گوید روایاتی که از ائمه سوال می کنند: «أ أنت القائم»؟ دلیل بر این است که نام ائمه را نمی دانستند. معمولا از هر امامی پرسیده می شد که آیا امام قائم تو هستی؟ اگر نام های امامان معلوم بود چنین سوالی جا نداشت.

 دیروز در این مورد روایاتی را مطرح کردیم. از کافی، جلد 1، صفحه 307، روایت صحیح، از حضرت سوال می کنند که آیا شما قائم هستید؟ فرمود:

«کُلُّ إِمَامٍ هُوَ الْقَائِمَ بَعْدَ الْإِمَامِ الَّذِی کَانَ قَبْلَهُ.»

هر امامی قائم است.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1 ص307، بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا، ح7

یعنی قیام به وظیفه اش، بعد از امام قبل از خود.

همچنین کلینی در کتاب کافی جلد 1، صفحه 536 نقل می کند که امام فرمود:

«کُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1 ص536، بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) کُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى هَادُونَ إِلَیْه‏، ح2

یا روایت غیبت شیخ طوسی بود در آن جا فرمود:

«مَا مِنْ إِمَامٍ یَکُونُ قَائِماً فِی أُمَّةٍ إِلَّا وَ هُوَ قَائِمُهُمْ»

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص41

همچنین در کتاب کافی، جلد 1، صفحه 537، در ذیل آیه شریفه:

(یوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ)

(به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم

سوره اسراء (17): آیه 71

فرمود که امام زمان خودش هست.

«وَ هُوَ قَائِمُ أَهْلِ زَمَانِه‏»

امام هر عصر قائم اهل زمان خودش است.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1 ص536، و 537 بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) کُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى هَادُونَ إِلَیْه‏، ح3

پس این که می گوید: «أ أنت القائم»، نمی خواهد بگوید تو حضرت مهدی هستی، می خواهد بگوید آیا امام معصوم شما هستید؟ امام مفترض الطاعه شما هستید؟ امام این عصر شما هستید؟ در این حد است.

 حالا یا امام را نمی شناسد یا برای معرفی دیگران است. همه سوالاتی که پرسیده می شود، برای  آگاهی یا رفع جهل نیست. یک جوابی که ما داریم، این است که خدای عالم سوال می کند

(وَمَا تِلْکَ بِیمِینِکَ یا مُوسَى)

و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟!

سوره طه (20): آیه 17

آیا خدا نمی داند در دست حضرت موسی چیست که سوال می کند؟ هر سوالی دلیلی بر جهل سائل نیست. این ها قرآن نخواندند، حدیث نخوانده اند، روایت ندیده اند، نمی دانم این ها کجا بزرگ شدند؟!

روایت پنجم روایت صحیحی است، علامه مجلسی در مرآة العقول، جلد 6، صفحه 203، می گوید روایت صحیح است.

 روایت خیلی مفصلی از امام جواد (علیه السلام) است می گوید امیرالمؤمنین آمد، امام حسن علیه السلام و دیگران بودند و یک مرد حسن الهیئه ای آمد و به امیرمؤمنین علیه السلام، سلام کرد و عرض کرد یا علی من از سه تا مسئله سوال می کنم، و اگر جواب دادی معلوم می شود که شما حجت خدا هستید، حضرت فرمود:

«سَلْنِی عَمَّا بَدَا لَکَ»

پرسش:

استاد! اول روایت دارد «وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَى یَدِ سَلْمَان‏» امام حسن علیه السلام دست سلمان را گرفته بود منظور چیست؟

پاسخ:

یعنی امام حسن علیه السلام هنوز کوچک بود

«أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ مَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَى یَدِ سَلْمَان‏»

امام حسن علیه السلام دست سلمان را گرفته بود.

حضرت علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام اشاره می کند با این که خردسال بود و فرمودند:

«یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ»

حسن جان جواب بده

«فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ (علیه السلام) فَقَالَ الرَّجُلُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِذَلِکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَصِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَصِیُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ وَ أَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ (علیه السلام) وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ وَصِیُّ أَخِیهِ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَیْنِ بَعْدَهُ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ أَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ بِأَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا یُکَنَّى وَ لَا یُسَمَّى حَتَّى یَظْهَرَ أَمْرُهُ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ثُمَّ قَامَ فَمَضَى فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اتْبَعْهُ فَانْظُرْ أَیْنَ یَقْصِدُ فَخَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام)  فَقَالَ مَا کَانَ إِلَّا أَنْ وَضَعَ رِجْلَهُ خَارِجاً مِنَ الْمَسْجِدِ فَمَا دَرَیْتُ أَیْنَ أَخَذَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ فَرَجَعْتُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَأَعْلَمْتُهُ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ تَعْرِفُهُ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَعْلَمُ قَالَ هُوَ الْخَضِرُ (علیه السلام)»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1 ص536، بَابُ مَا جَاءَ فِی الِاثْنَیْ عَشَرَ وَ النَّصِّ عَلَیْهِمْ (علیهم السلام)‏‏، ح.

یعنی برای همه ائمه (علیهم السلام) کلمه قائم آمده است، تا نسبت به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداء) «فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً» و گفت و رفت، امیرالمؤمنین علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام فرمود برو ببین این شخص چه کسی بود؟

 امام حسن علیه السلام رفت کسی را ندید، و عرضه داشت «فَمَا دَرَیْتُ أَیْنَ أَخَذَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ»، نفهمیدم در این زمین خدا این شخص کجا رفت، خدمت حضرت آمد، حضرت فرمود شناختی؟ عرض کرد: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَعْلَمُ قَالَ هُوَ الْخَضِرُ (علیه السلام)»

روایت کاملا صحیحه است‌ و مرحوم مجلسی درباره اش می گوید:

«الحدیث الأول: صحیح»

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، ج6، ص203

محمد تقی مجلسی، در کتاب روضة المتقین می گوید:

«و فی الصحیح بتسع طرق، عن أبی هاشم الجعفری‏»

با نه طریق از ابو هاشم جعفری این روایت نقل شده است.

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمة)؛ مجلسى، محمدتقى بن مقصود على، محقق/ مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى على پناه‏، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور، ج8، ص601

این نشان می دهد که چنین نیست واژه «قائم» مختص حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) باشد، به هر کدام از ائمه (علیهم السلام) واژه قائم اطلاق شده است، از زمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام بوده است تا زمان امام عسکری (علیه السلام)

پرسش:

استاد! کلینی «بَابُ مَا جَاءَ فِی الِاثْنَیْ عَشَرَ وَ النَّصِّ عَلَیْهِمْ» آورده و این روایت اولین روایتش بود و بعد باب دیگری دارد «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) کُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى هَادُونَ إِلَیْه»

پاسخ:

بله یک باب مختصی است «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) کُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى هَادُونَ إِلَیْه» من این را آورده ام. اگر این آقا فهرست کافی را نیز نگاه کرده بود، چنین سخنی نمی گفت.

این ها یک سری ورشکستگان سیاسی هستند که می خواهند علیه امام و علیه رهبری، علیه نظام، علیه مراجع، اقدام کنند.

 اگر یادتان باشد از آقایان مراجع در رابطه با ایشان استفتاء کردند نمی دانم دیدید یانه. یک استفتاء مفصّل. آقایان جواب دادند، خیلی از آقایان از جمله آقای سبحانی، آقای مکارم، آقای شبیری زنجانی، فتوا دادند که ایشان ضالّ و مضلّ و خارج از شریعت اسلامی است.

آیت الله سبحانی فرموده کسی که این چنین حرفی می زند خارج از شریعت اسلامی است. از آقای سیستانی سوال کردند، ایشان نیز همین طور جواب داده است.

  اگر آقایان زحمت بکشند این مناظره ای که داشتیم را ویرایش بکنند، البته روی سایت متن و صوت را گذاشتند اما به صورت کتاب نیز چاپ بشود این خیلی خوب است.

 مثلا آیت الله شبیری در این استفتاء گفته اند: شرکت در این گونه جلسات اگر برای پاسخ به شبهات آن ها است کار پسندیده است، و الا تأثیر ندارد و این ها مظلوم نمایی می کنند.

آیت الله سبحانی می گویند: تمام این مطالب بر خلاف کتاب و سنت و اجماع علمای امامیه است، کسی که از نور ولایت محروم باشد به دنبال این مطالب می رود، و همه این ها تکرار مکررات چند قرن دگر اندیشان است.

 آیت الله سیستانی گفته اند که القای شبهه و تشکیک در اعتقادات حقّه به هر نحوی و از هر کسی باشد حرام است و بر مؤمنین است که از این افراد دوری بجویند، خداوند همه را از خطرات و زلّات حفظ نماید.

مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی هم گفته بودند: مطالب فوق باطل و خلاف اصول مسلم دین و مذهب است و معتقد به چنین مطالبی خارج از اسلام است.

مرحوم آیت الله علوی گرگانی نیز گفته بودند: کسانی که این چنین دچار گمراهی در مبانی استدلالی هستند، افرادی که آگاهی علمی دارند باید با این افکار برخورد بکنند و جواب بدهند.

روایات دسته دوم : کلمه قائم استعمال شده است و خود حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اراده شده است. در کتاب کمال الدین روایت مفصّلی آمده است.

«حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ»

...از حسن بن علی بن حمزه بطائنی از پدرش، از ابو بصیر، یحیی بن قاسم

«قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ إِنَّ سُنَنَ الْأَنْبِیَاءِ (علیهم السلام) بِمَا وَقَعَ بِهِمْ مِنَ الْغَیْبَاتِ حَادِثَةٌ فِی الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، ج2، ص345

بعد حضرت مفصّل توضیح می دهند که این جا مراد از: «الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ»؛ حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است.

در کمال الدین، جلد 2، صفحه 346 از امام رضا علیه السلام است:

«لَا دِینَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّةِ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى مَتَى قَالَ إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هُوَ یَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَمَنْ تَرَکَ التَّقِیَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَیْسَ مِنَّا»

این جا مراد از کلمه قائم حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است.

راوی می گوید: بعد سوال کردم:

«یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ قَالَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی ابْنُ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ...»

 کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، ج2، ص345

از امام کاظم (سلام الله علیه) است

«دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ فَقَالَ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَةٌ یَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ...»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على (تاریخ وفات مؤلف: 381 ق‏‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏2، ص 361

 ببینید این ها یک دسته روایاتی است که خود حضرت می گوید: «أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَمْلَؤُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ» قائمی که «یطهّر الارض» پنجمین فرزند من است.

این ها کاملاً‌ واضح و روشن است .

پرسش:

استاد به این روایاتی که این ها استدلال می کنند وجود قائم دلیل بر این است که دقیقاً خود همین روایات دارد تبیین می کند قائم چه کسی است دوازده نفر هستند می خواهند روایت را دور بزنند اما خودشان روایت را قبول دارند اگر قبول داشته باشند استدلال کنند دقیقاً‌ حرف ما را ثابت می کنند.

پاسخ:

نه، این ها بی سواد هستند یا اصلاً مراجعه نکردند این روایات را ندیدند، یا روایات را دیدند چون اکثر طلبه ها حوصله و وقت مطالعه ندارند تصور می کنند این حرف هایی که می گوید یک حقیقتی دارد.

پس جواب اول ما این شد که کلمه قائم در روایات دو نوع استعمال دارد یک: نسبت به هر امامی «القائم بالحق» روایات نیز در این زمینه زیاد داریم.

 یک سری روایاتی نیز داریم که مراد از قائم حضرت ولی عصر علیه السلام است. قید هم دارد «القائم الذی یَمْلأ الارض عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»؛ «الخامس من ولدی»، «السادس من ولدی»، «التاسع من ولد الحسین»

 این قیدهایی که در کنار قائم می آید این ها واژه قائم را به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اختصاص می دهد.

پاسخ دوم خوب است عزیزان این را دقت کنند. سوال همیشه به خاطر این نیست که جاهل است برای این که برای او روشن تر بشود یا برای دیگران روشن بشود یا برود برای دیگرانی که در تردید هستند نقل کند مثلاً:

(وَمَا تِلْکَ بِیمِینِکَ یا مُوسَى)

و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟!

سوره طه (20): آیه 17

خدا سوال می کند یا موسی این که در دستان تو هست چه است؟ حضرت موسی علیه السلام نیز می گوید:

(قَالَ هِی عَصَای أَتَوَکَّأُ عَلَیهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِی فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى)

گفت: «این عصای من است؛ بر آن تکیه می ‌کنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو می ‌ریزم؛ و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است.

سوره طه (20): آیه 18

دوست دارد با خدای عالم حرف بزند مشخص است خدای عالم چند تا از جواب ایشان را آورده است. شاید حضرت موسی بیشتر صحبت کرده باشد. چون دارد با خالق آسمان و زمین صحبت می کند، می خواهد ادامه بدهد.

 یا:

(وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّی إِلَهَینِ)

و آن گاه که خداوند به عیسی بن مریم می ‌گوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!

سوره مائده (5): آیه 116

یعنی چون خدا نمی داند سوال می کند؟!

یا:

(قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ)

گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آن گاه که جاهل بودید؟!»

سوره یوسف (12): آیه 89

آیا بخاطر جهل دارد سوال می کند.

 یا:

(قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا یا إِبْرَاهِیمُ * أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ)

هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند، گفتند: تو این کار را با خدایان ما کرده ‌ای، ای ابراهیم؟! اف بر شما و بر آنچه جز خدا می ‌پرستید! آیا اندیشه نمی ‌کنید (و عقل ندارید)؟!

سوره انبیاء (21): آیات 62 و 67

یا نسبت به نبی مکرم:

(لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

ای پیامبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام می ‌کنی؟! و خداوند آمرزنده و رحیم است.

سوره تحریم (66): آیه 1

یعنی آیا خدا نستجیر بالله نمی داند دارد سوال می کند؟! یا نه مراد از این سوال ها اهمیت کار، ارزش کار و فهماندن به دیگران است.

آیا همین که سوال کردند «أأنت القائم» یعنی چون راوی اسم ائمه را نمی دانسته سوال کرده و دلیل دروغ بودن روایات حاوی اسامی ائمه اطهار علیهم السلام است؟! قطعا چنین نیست.

پرسش:

استاد اگر اشکال بشود که اصل در سوال استفهام و رفع جهل است و باید آن را جواب بدهیم سر جای اول بر می گردیم.

پاسخ:

اولاً سوالی که شده حضرت جواب داده، ما بحث مان «أأنت القائم» است. مورد سوال ما «أأنت القائم» است امام فرمود:

کُلُّنَا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1 ص536، بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع کُلَّهُمْ قَائِمُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى هَادُونَ إِلَیْه‏، ح2

 

اگر این روایت است حضرت جواب داده است اگر نسبت به هر سوال است نمی توانیم بگوییم هر سوالی دلیل بر جهل است.

همه این ها دلیل است که امثال آقای عابدینی با روح روایات اهل بیت علیهم السلام انس ندارند با روح کلمات بزرگان ما انس ندارند. ایشان (آقای عابدینی) یک جا می گوید من درس ها را با صوت (نوار) خواندم. یک کسی شاگرد نواری باشد بهتر از این نمی شود! با نوار بخواهد کسی درس بخواند نتیجه اش همین خواهد شد!

بعضی از بزرگان ما عقاید اهل بیت علیهم السلام را نوشتند مثل اعتقادات شیخ صدوق، تصحیح اعتقادات شیخ مفید. کتاب حق الیقین مرحوم علامه شُبَّر. این ها باید مطالعه شود که اصلا اعتقادات ما چه است. این در ذهن ما کاملاً نفوذ بکند و بعد اگر ما به روایات یا تفسیری رسیدیم بر خلاف این عقاید بود حواسمان باشد که این روایاتی که هست بر خلاف روایات اعتقادات شیخ صدوق است این جا باید چه کار بکنیم، برویم بررسی کنیم این ها تقیةً بوده یا خیر. بزرگان ما شیخ صدوق، شیخ مفید (رضوان الله) شیخ طوسی اولاً عصرشان نزدیک به عصر ائمه است. عصرشان نزدیک به زمان زندگی روات است. خیلی از مطالب سینه به سینه به این ها رسیده است توسط کتاب نبوده است این ها به دست ما نرسیده است.

ما نمی گوییم همه جا این ها معصوم هستند شاید یک جایی نیز اشتباه کرده باشند این که ما بگوییم صد در صد شیخ صدوق و شیخ مفید هر چه گفتند وحی منزل است که نادرست است. ولی می توان گفت این بزرگواران بیش از 90 درصد با روح روایات اهل بیت علیهم السلام آشنا بودند.

حالا یک مورد یا دو مورد نیز شاید اشتباهی کرده باشند. اما مطالب را ببینیم که اعتقادات شیعه چه است.

جناب آقای خرازی کتابی در رابطه با عقاید شیعه به اسم بدایة المعارف نوشت. این بزرگوار تمام آن چه که عقاید شیعه بود را آورده است. مرحوم کاشف الغطاء یک کتابی دارد که آقای مکارم نیز ترجمه کرده است اصل الشیعة وأصولها. مطالعه کردن این کتاب ها لازم است.

این را بارها گفتم: نداند بجز ذات پروردگار / که فردا چه بازی کند روزگار.

 الان ما با این روش داریم جلو می رویم از خودم مثال می زنم نمی دانم آیا اگر چندین سال آینده به منِ‌ قزوینی شیطان بیاید القاء کند این مطالبی که گفتم خلافش را بیان کنم، چه  می شود!

(وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ)

من هرگز خودم را تبرئه نمی ‌کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها امر می ‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»

سوره یوسف (12): آیه 53

از خدای عالم بخواهیم ما را عاقبت بخیر کند.

 آقای شریعت سنگلجی هزاران سال نیز به ذهنش خطور نمی کرد یک روزی مدافع وهابیت شود. اگر به سید ابوالفضل برقعی می گفتند یک روزی تو کتاب ابن تیمیه را ترجمه می کنی هرگز قبول نمی کرد. ایشان 32 کتاب در دفاع از اهل بیت نوشته است.

اگر کسی به قلمداران می گفت شما یک روزی کتابی علیه اهل بیت می نویسی به سرش می کوبید.

 یک مقداری شرح حال این هایی که منحرف شدند را بخوانیم از صمیم قلب از خدا بخواهیم ما را ثابت قدم بدارد و نمی دانیم فردا ما چه خواهیم شد!

خدا می داند شرح حال این آقایان را می خوانم واقعاً وحشت می کنم، خدایا چه شد این ها یک دفعه 180 درجه سُر خوردند تَه دره رفتند.

«والسلام علیکم ورحمة الله»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها