2024 May 3 - جمعه 14 ارديبهشت 1403
شئونات مخصوص و مشترک امام معصوم و فقیه
کد مطلب: ١٥٥٠٥ تاریخ انتشار: ٢٧ خرداد ١٤٠٢ - ١٦:٣٧ تعداد بازدید: 722
خارج فقه الحکومه » فقه
شئونات مخصوص و مشترک امام معصوم و فقیه

(جلسه شصت و هفتم - 01 12 1401)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه شصت و هفتم - 01 12 1401)

موضوع:  شئونات مخصوص و مشترک امام معصوم و فقیه 

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

...چون رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام «اوّلُ ما خلق الله» هستند. اسماء ظهوری الهی مخلوق نور مقدس اهل بیت علیهم السلام هستند. دوستان به کتاب مصباح الهدایه مراجعه کنند اویل کتاب صفحه 67 – 68 ایشان می فرماید حتی اسم مقدس الرحمن و الرحیم و اسم اعظم الهی تابع وجود مقدس رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) است.

این ها در مرتبه اسم است. یک مرتبه می گوییم اسم فلانی علی، تقی، نقی است این را نمی گوییم. یک ذات حق است که او «لیس کمثله شئ» و «لم یکن له کفوا احد» یا به تعبیر بزرگان آن مقام لا اسم و لا رسم که احدی غیر از خداوند متعال از آن آگاهی ندارد، است.

اولین ظهور او یعنی با نگاه حق به ذات خویش وجود محمد و آل محمد صلی الله علیهم اجمعین آفریده شده اند، و از نگاه ذات حق به نور محمد و آل محمد صلی الله علیهم اجمعین، اسماء و صفات آفریده شده است و با نگاه خدا به ذات اهل بیت علیهم السلام و اسماء، دیگر عوالم اعم از عرش و کرسی و ملائکه و انبیاء و ... آفریده شده اند.

لذا در همین آداب الصلاة -من بارها گفته ام- صفحه 185 مرحوم امام می فرماید خدای عالم تمام کمالات ذاتی، تمام کمالات صفاتی، اسمائی و افعالی را در وجود مقدس محمد و آل محمد صلی الله علیهم اجمعین قرار داده است. همان تعبیری که در دعای ماه رجبیه است:

« اللهم إنی أسألک بمعانی جمیع ما یدعوک به ولاة أمرک ... لا فرق بینک وبینها إلا أنهم عبادک وخلقک فتقها ورتقها بیدک ‏‏»

الطوسی، محمد بن الحسن (متوفاى460هـ)، مصباح المتهجد، ص803، ناشر : مؤسسة فقه الشیعة - بیروت – لبنان، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1411 - 1991 م

امام (رضوان الله تعالی علیه) و مرحوم کمپانی (شیخ محمد حسین اصفهانی) (رضوان الله تعالی علیه) و علامه امینی (رضوان الله تعالی علیه) نیز همین تعبیر را بیان کرده اند. درک این یک مقدار برای کسانی که در سیر و سلوک نیستند و به مباحث اخلاقی توجه ندارند سخت است.

این ها چیزی نیست که فقط با علم برای ما به دست بیاید غیر از علم، توسل به اهل بیت علیهم السلام لازم است چنانکه در انتهای زیارت جامعه کبیره آمده است:

«أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَةِ الْعَارِفِینَ بِهِم‏»

الصدوق، محمد بن علی (متوفای381هـ)، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص309، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت – لبنان، سال چاپ: 1404 - 1984 م

در تفسیر تعبیر «عارفین بهم» مطالب زیادی وجود دارد. این دریچه ای است که خدای عالم باز کرده است تا یک مقداری نسبت به اهل بیت علیهم السلام معرفت پیدا بکنیم.

در مورد اهل بیت علیهم السلام می خوانیم:

«وَ أَنَّ أَرْوَاحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْض‏»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص613

چهارده معصوم در حقیقت یک نور هستند که یک نور به صورت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم، نور بعدی به صورت حضرت امیرالمومنین و نور بعدی به صورت صدیقه طاهره و بعد ائمه علیهم السلام (ظهور پیدا کرده اند).

لازم هست به بحث خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام و احادیثی که پیرامون آن هست دقت شود.

به نظرم آقای برنجکار می گفتند من دویست روایت در رابطه با خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام جمع آوری کرده ام. این تعداد روایت کم نیست لذا باید تامل زیادی بشود.

البته بعضی از آقایان کتاب نوشتند یک مقدار خلط کردند قبلا من عرض کردم یک خلقت نورانی اهل بیت علیهم السلام است و یک خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام است. خلقت نورانی همان:

«خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِین‏»

من لا یحضره الفقیه؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مصحح: غفاری، علی اکبر، ج2، ص613، زِیَارَةٌ جَامِعَةٌ لِجَمِیعِ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام)

است. وقتی خدای عالم حضرت آدم را آفرید:

« ثم جعل یخرجه من صلب إلى صلب حتى أخرجه من صلب عبد الله بن عبد المطلب »

الصدوق، محمد بن علی (متوفاى381هـ)، الخصال، ص640، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری،‌ ناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، سال چاپ 1403 - 1362

تا در عبدالمطلب آمد تقسیم شد یک قسمت آن به صلب عبدالله و یک قسمت آن به صلب حضرت ابو طالب. از ابو طالب نیز حضرت امیرالمومنین علیه السلام به دنیا آمد.

معمولا بعضی از افراد خلقت نوری را با خلقت نورانیت خلط می کنند. یعنی در این زمینه دقت لازم را به کار نمی برند. من به دوستان توصیه می کنم کتاب «مصباح الهدایه» امام را اگرچه خیلی سخت است، مطالعه کنند. ایشان در این کتاب خیلی تخصصی بحث کرده است البته در کتاب «چهل حدیث» و «آداب الصلاة» در مورد خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام بصورت ساده بحث کرده است که قابل فهم برای عموم است.

پرسش:

بحث خلقت نوری و نورانی در روایات آمده است؟

پاسخ:

بله از روایات استفاده می کنیم «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِین‏».

«فَإِنَّ ابْنَ عَمِّی رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنِّی وَ أَهْلَ بَیْتِی کُنَّا نُوراً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ سَنَة»

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج1، ص146

یا:

«کنا اشباها بلا جسم»

‏در مورد خلقت نورانی روایات زیادی داریم. حدودا 30 – 40 تا روایت وجود دارد وهمینطور در مورد نوری داریم:

« ثم جعل یخرجه من صلب إلى صلب حتى أخرجه من صلب عبد الله بن عبد المطلب »

الصدوق، محمد بن علی (متوفاى381هـ)، الخصال، ص640، تحقیق، تصحیح وتعلیق: علی أکبر الغفاری،‌ ناشر: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة فی قم المقدسة، سال چاپ 1403 - 1362

همین طور انتقال از صلبی به صلب دیگر...

پرسش:

آن خلقت نورانیتی که فرمودید آیا این ها تکلیف هم دارند یا ندارند؟ اگر این طور باشد آن را که شارع در اعمال، برای ما حکم فرموده، مثل نگاه به نامحرم که گناه است، برای این انوار مقدسه هم گناه است. این ها نباید مشخصا نگاه نکنند

پاسخ:

در مقام نوری تکلیف شان مانند تکلیف ما است و هیچ تفاوتی با ما ندارند. در مقام نورانیت همه چیز، مخلوق آنها هست. شما به فرزندتان می توانید نگاه کنید یا نمی توانید؟ فرزندتان به اعتباری مخلوق شما است و شما واسطه خلقت آنها هستید. حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»

نهج البلاغة (للصبحی صالح)؛ نویسنده: شریف الرضى، محمد بن حسین، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص385

چه چیزی می خواهد بفرماید؟ ابن ابی الحدید می گوید: اگر خلقت معاویه هیچ فلسفه ای نداشت جز این که باعث شد حضرت امیرالمومنین علیه السلام پرده از روی اسرار خیلی بزرگ و ناگفتنی بردارد کافی است.

دقت کنید در نامه ای که به معاویه می نویسد «نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا» تعبیر «والخلق» را به کار می برد نه تعبیر «والمسلمین».

«وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا». در توقیع حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) می فرماید:

«نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامیة، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص285

شبیه تعبیر فرمایش حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه است. آنجا آن عالم یک عالم دیگری است.

بحث ها یک مقدار ناگفتنی است اصلا در آن عالم مشیّت هیچ چیزی جز تجلی ذات حق نیست. بعد حتی در عالم اسماء و صفات همه چیز یکی است. در عالم ملکوت و در عالم عقل، تفکیک می شود و تمیز و کثرت پیدا می کند. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «الولایة» خیلی خوب مطرح کرده است. ایشان یک کتاب دیگری نیز دارد به اسم «رسائل سبعه» در آنجا می گوید اگر کسی آن کتاب را نخواند کتاب «الولایة» را نمی تواند بفهمد.

پرسش:

 اهل سنت، آل محمد علیهم السلام را چه کسانی می دانند؟

پاسخ:

آنها طبق روایاتی که دارند تمام ازواج پیامبر را جزء آل محمد صلی اله علیه واله می دانند. در صحیح بخاری دو _سه روایت برای خودشان درست کرده اند.

پرسش:

آیا ائمه علیهم السلام را مصداق آن نمی دانند؟

پاسخ:

ائمه علیهم السلام را که قطعا مصداق می دانند. در آن هیچ شک و شبهه ای نیست. اهل سنت، «آل» را توسعه داده اند. توسعه دادنشان هم خیلی بی ربط است چون ما در ذیل آیه تطهیر حدودا بیش از سی روایت از ام سلمه داریم که می گوید:

«أ أنا من اهل بیتک؟ قال لا، أنت من ازواجی و هولاء اهل بیتی»

اشاره به امیر المؤمنین، صدیقه طاهره، امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهم) دارد. یا می گوید وقتی پنج تن آل عبا در زیر کساء بودند اما من دیدم یک محفل خیلی با عظمتی است عبا را گرفتم که زیر آن بروم اما رسول اکرم عبا را از دست من گرفت و  فرمود از کنار اهل بیت من دور بایست.

«قومی فَتَنَحَّی لی عن أَهْلِ بیتی قالت فَقُمْتُ فَتَنَحَّیتُ فی الْبَیتِ قَرِیباً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 296، ح 26582

 

عایشه می گوید من رفتم نزدیک بشوم پیامبر اکرم فرمود:

« تنحّی »

از اهل بیت من دور شو!

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 3، ص 486، باب الأحزاب: ( 32 - 34 )

 

در صحیح مسلم است از زید ابن ارقم سوال می کنند آیا ازواج پیامبر جزء اهل بیت پیامبر هستند؟ می گوید خیر ازواج پیامبر جزء اهل بیت پیامبر نیستند. و چه بسا یک زنی یک عمری با یک مردی زندگی می کند و طلاق می گیرد و به اهل خود برمی گردد. اهل او پدر و مادرش هستند.

«من أَهْلُ بَیتِهِ نِسَاؤُهُ؟ قال لَا وأیم اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَکونُ مع الرَّجُلِ الْعَصْرَ من الدَّهْرِ ثُمَّ یطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إلی أَبِیهَا وَقَوْمِهَا أَهْلُ بَیتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِینَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408

روایاتی که می گویند ازواج پیامبر، جزء اهل بیت نیستند خیلی زیاد است. هم از رسول اکرم که می فرماید اهل بیت من، فقط علی، زهرا و حسن و حسین (سلام الله علیهم) هستند. و هم از حضرت امیر از صدیقه طاهره سلام الله علیهما و از خود اصحاب چنین روایاتی رسیده است. از جابر، ابو سعید خدری و دیگران که می گویند اهل بیت فقط پنج تن آل عبا هستند. این پنج نفر در زمان نزول آیه بودند.

ما روایاتی نیز از اهل سنت داریم که امام سجاد (سلام الله علیه) در شام به آن مردی که داشت طعنه می زد فرمود آیا قرآن خوانده ای یا خیر؟ گفت بله قرآن خوانده ام. حضرت فرمود: آیا آیه:

(اِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)

خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

سوره احزاب (33):‌ آیه 33

را خوانده ای؟ گفت بله، آیا شما جزء این آیه هستید؟ فرمود بله ما جزء این آیه هستیم. این را ابن کثیر دمشقی سلفی شاگرد ابن تیمیه با سند صحیح در البدایه آورده است.

ما از ائمه (علیهم السلام) نیز بصورت مفصل داریم که البته در کتاب های معتبر و دست اول آن ها نیست اما مثل قندوزی، گنجی شافعی و دیگران از امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهما) نقل کرده اند که می فرمایند: ما نیز جزء اهل بیت پیغمبر هستیم.

اما این که ازواج پیغمبر جزء اهل بیت هستند یا نه، این خودش تحقیق گسترده ای می خواهد.

یکی از دوستان به اسم آقای عبد الرحمن باقر زاده امام جمعه رامسر بود رساله سطح چهارشان در رابطه با آیه تطهیر بود. بنده استاد راهنما بودم و هرچه نوشته بود من ایراد گرفتم. ایشان دو سال و نیم تا سه سال زحمت کشید و رساله اش نمونه شد و دفتر تبلیغات نیز ان را چاپ کرد . توصیه می کنم دوستان مطالعه کنند مخصوصا قسمتی که می گوید زنان پیغمبر، جزء اهل بیت نیستند.

آغاز بحث...

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ بحث ما در رابطه با جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) بود و این که کدام یک از مقامات ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) اختصاصی است و کدام یک از این مقامات مشترک بین امام و فقیه است؟

ما در این زمینه یک جمله کوتاه عرض کردیم و گفتیم که بعضی از مقامات اهل بیت علیهم السلام هست که مختص امام است و به فقیه منتقل نمی شود اما بعضی از مقاماتی که دلیل بر اختصاص آن به امام معصوم نداریم مثل تأسیس حکومت اسلامی، اجرای حدود یا خراب کردن خانه ها، مسجدی که در مسیر راه قرار می گیرد و همچنین گرفتن مالیات و امثال اینها مشترک بین امام و فقیه است.

این ها مسائلی است که ما نمی توانیم ثابت کنیم مخصوص ائمه (علیهم السلام) است. این ها برای فقیه نیز ثابت است که اگر برای فقیه ثابت نشود اصلا تشکیل حکومت بی معنا می شود چون وقتی ما می گوییم ولی فقیه می تواند حکومت اسلامی تشکیل بدهد باید فقیه را مبسوط الید بدانیم و الا در مسائل حکومتی که اختیار نداشته باشد در خیلی از جاها به بن بست می رسد. باید اختیاراتی داشته باشد. مثلا حج را که خدای عالم واجب کرده در شرائط خاص بتواند فتوا دهد رفتن به آن حرام است؛ یعنی واجب الهی را تعطیل می کند.

یعنی جز موارد خاصی که مختصات امام معصوم است ولی فقیه در آن اموری که مربوط به مصالح عموم مسلمان هاست می تواند مبسوط الید باشد.

ما یک روایتی را از کتاب کفایة الاثر تحلیل کردیم و عرض کردیم در این جا هفت ویژگی برای امام مطرح شده که بعضی از این ها مختص امام معصوم است و بعضی از این ها قابل انتقال به ولی فقیه می باشد.

روایت دومی که ناتمام ماند در کتاب کافی است همان عبارتی است که برای حضرت خضر (سلام الله علیه) است. در آن واژه:

«وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَه‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص526،

حال آن بحث وصی رسول الله و این ها را ما کار نداریم اما «القائم بالامر» مراد از آن چه است؟ مراد از «القائم بالامر» اگر بگوییم همان امامت تکوینی است قطعا این قابل انتقال به فقیه نیست.

اگر مراد از شئوناتی که برای معصوم هست یک شأنی است که واسطه فیض است.

«وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْث‏ وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَ بِکُمْ یَکْشِفُ الضُّر...»

المزار الکبیر (لابن المشهدی)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، محقق/ مصحح: قیومى اصفهانى، ص532

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ بِکُم‏»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج‏4، ص576

«فَمَا شَیْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَیْهِ السَّبِیل‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بیروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

این ها قابل انتقال نیست. یک قائم به امر است که جلوگیری از تحریف دین است. یکی از شئونات امام این است.

«فَإِنَّ فِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ فِی کُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا یَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَأْوِیلَ الْجَاهِلِینَ.»

این ها از تحریف دین جلوگیری می کنند.

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ج14، ص32

این را اهل سنت نیز دارند. شک و شبهه ای درآن نیست که این مقام برای فقیه نیز ثابت است. اگر فقیه نتواند جلوی تحریفات دینی و جلوی گمراه کنندگان در دین و جلوی ضالین و مضلّین را بگیرد دیگر این فقاهت و این مقام هیچ معنایی پیدا نمی کند.

در کمال الدین می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ مِنَ الْأَیَّامِ الْجُمُعَةَ وَ مِنَ الشُّهُورِ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ مِنَ اللَّیَالِی لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ اخْتَارَنِی عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ اخْتَارَ مِنِّی عَلِیّاً وَ فَضَّلَهُ عَلَى جَمِیعِ الْأَوْصِیَاءِ وَ اخْتَارَ مِنْ عَلِیٍّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ اخْتَارَ مِنَ الْحُسَیْنِ الْأَوْصِیَاءَ مِنْ وُلْدِهِ یَنْفُونَ عَنِ التَّنْزِیلِ تَحْرِیفَ الْغَالِینَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِینَ وَ تَأْوِیلَ الْمُضِلِّینَ تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ هُوَ ظَاهِرُهُمْ وَ هُوَ بَاطِنُهُمْ.»

کمال الدین و تمام النعمة؛ ابن بابویه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اکبر، ناشر: اسلامیه، ج1، ص281

این را شیعه و سنی نقل کرده اند. اگر مراد از قائم بالامر یعنی قائم به امر دین که برای اعتلای دین و جلوگیری از انحراف دین است این قطعا هم برای معصوم ثابت است و هم برای ولی فقیه.

بحث دیگری که در این جا مطرح است شئونات معصوم با توجه به آیات و روایات از جمله بحث هدایت است.

(إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ)

تو فقط بیم دهنده‌ای! و برای هر گروهی هدایت کننده‌ای است.

سوره رعد (13): آیه 7

«أنت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی»

تفسیر القرآن العظیم؛ اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج2،‌ ص503

«أنت الهادی یا علی بک یهتدی المهتدون من بعدی»

التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب؛ اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی الوفاة: 604، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، ج19، ص12

این از مقام امام است آیا این مقام به فقیه نیز منتقل می شود؟ بله شکی در این نیست که منتقل می شود اگر این منتقل نشود ولایت فقیه اصلا معنا پیدا نمی کند. این در کتب شیعه و اهل سنت وجود دارد.

بحث بعدی درمورد «القائم بالامر» عبارت است از مرجعیت دینی برای جامعه. مرجعیت دینی دو مرحله دارد یک مرجعیت دینی است که هر مسئله ای که برای اهل بیت پیش می آمد این ها با استناد علمی که داشتند ارتباطی که با منبع وحی داشتند ارتباطی که با علم لدنی داشتند بیان می کردند این بحثی است که مخصوص این ها است.

متأسفانه اقای صفری فروشانی در یکی ازسخنرانی هایش می گوید ما هیچ دلیلی نداریم که ائمه (علیهم السلام) علم لدنی داشتند. این هم یکی از بحث های خیلی دردسر آفرین است.

نمی دانم (نستجیر بالله) انسان بعضی عبارت ها را که نقل می کند، تاریکی وجود آدم را می گیرد. می گوید ما گزارش هایی داریم که ائمه علیهم السلام مکتب می رفتند! این را من اولین بار از ایشان شنیدم!

حالا اهل سنت نقل حدیث از بزرگان را دارند مثلا امام صادق علیه السلام از حسن بصری و فلانی نقل حدیث می کرده است اما این که در درس آن ها بوده و به مکتب خانه می رفتند عجیب است!

پرسش:

در منابع سنی است که امام شاگرد مثلا فلان شخص است.

پاسخ:

این ها نقل حدیث را می گویند(در علم حدیث کسی به کسی که از دیگری نقل حدیث می کند شاگرد می گویند. منظور شاگردی اصطلاحی به معنای علم یادگرفتن نیست. شاگردی که آقای صفری می گوید به این معناست که مکتب خانه می رفته است. مکتب خانه رفتن یعنی مثلا از دوران بچگی یک معلمی در مکتب خانه بوده و درس می داده است(و اهل بیت علیهم السلام در کلاس انها حضور داشتند وعلم می آموختند).

پرسش:

در مورد امام حسین (علیه السلام) است که فرزندش را می فرستد قرآن آموزش ببیند.

پاسخ:

بحث فرزندان ائمه عیلهم السلام جدا است. ائمه (سلام الله علیهم اجمعین) این ها علم شان ارتباطی به علم تحصیل و این ها نیست. شما ببینید تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه) چه است؟ حرف این بزرگان برای ما ملاک است نه دیگران.

واقعا من نمی دانم آدم به این ها چه بگوید؟ کسی که یک عمری تمام زندگی خود را با روایات اهل بیت علیهم السلام بوده و با آن انس گرفته و نزد اساتید بزرگی زانو ادب و تلمذ زده، ایشان می گوید: "سروران ما (علیهم السلام) آن چه در ارشاد خلق و اصلاح مخلوق بیان می فرمودند از سرچشمه علم کامل لدنی رسول اکرم است که از سه راه وحی الهی و علم ربانی و از قیاسات و اختراعات که ساخته به دست تصرف شیطان است عاری و بری است، همان طوری که درباره رسول اکرم (وَمَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى)؛ در حضرات ائمه هدی جاری و ساری است".

این ها برای ما ملاک هستند.

یا فرمایش آقای خویی که می گویند:

«بل لهم الولایة التکوینیة لما دون الخالق.»

مصباح الفقاهة؛ نویسنده: السید الخوئی (وفات : 1413)، تحقیق: جواد القیومی الأصفهانی، چاپخانه: العلمیة – قم، ناشر: مکتبة الداوری – قم، ج3، ص280

این ها ملاک هستند. فرمایشات امثال آیت الله العظمی میلانی ملاک هست که واقعا تشرفات عدیده ای خدمت امام عصر ارواحنا فداه داشتند. یا فرمایشات مثل مرحوم کمپانی:

«لهم الولایة المعنویة والسلطنة الباطنیة على جمیع الأمور التکوینیة والتشریعیة»

حاشیة کتاب المکاسب؛ تألیف : الشیخ محمد حسین الأصفهانی، تحقیق: الشیخ عباس محمد آل سباع، الطبعة : الأولى / 1418 ه‍ ق، الناشر : أنوار الهدى، المطبعة : علمیة، ج 2، ص 379

این ها برای ما ملاک است نه این که ما برویم از واقدی کذّاب و وضّاع نقل کنیم یا از طبری پرده پوش خائن مطالبی را بیاوریم.

(آقای صفری فروشانی) می گوید بحث تاریخ با بحث کلام جدا است. من سر در نیاوردم تاریخ را آقایان از کجا بیرون آوردند که یک مرزی بین تاریخ، کلام و حدیث گذاشتند. خود ایشان در صحبت هایش می گوید " تاریخ، فرع بر حدیث، رجال و کلام است"

اگر تاریخ فرع حدیث، رجال و کلام است دیگر این که ما بگوییم در تاریخ این طوری نبوده، در حدیث این طوری بوده است، پس این حدیث قبول نیست، چه معنا دارد؟! بعد از آن صحبت، در مرکز دیدم ایشان یک فایلی در فضای مجازی منتشر کرده یعنی بجز آبرو ریزی برای خودش چیز دیگری نگذاشته است.

می گوید روایاتی در رابطه با بیعت داریم که حدود 30- 40 تا روایت هست این ها سندی ندارد، حتی عبارت قرب الإسناد را زیر سوال برده و یک سری بحث های بیهوده را پیش کشیده است. و حال آنکه (وقتی با کمال وقاحت) می گوید پیغمبر اکرم دختر جوانی را پشت سر خود سوار کرد و این دختر از استرسی که داشت حیض شد و زین مرکب را آلوده کرد، آن جا دنبال سند نمی گردد!

اصلا سند هم نداشته باشد از بطلانیات است.

آنجا دنبال سند نمی گردند، ما نزدیک به 40- 50 تا روایت صریح از شیعه و سنی با سند صحیح داریم در رابطه با بیعت در غدیر، نمی دانم این ها دنبال چه می گردند؟ هدف شان چه است؟ اگر بحث علمی است این همه روایت داریم، اگر بحث عناد و منازعه است یک بحث جدایی است.

آقایان مورخین ما بعد از انقلاب به عرصه آمدند، بعضی مورخین متدینی داریم مثل مرحوم پیشوایی (رضوان الله تعالی علیه) یا مثل آقای دکتر جباری و آقای دکتر یاوری که افراد خوبی هستند. این ها واقعاً آدم های متدین و ولایی هستند و در نقل مطالب سراغ افرادی مانند واقدی، ابن هشام، طبری، ابن کثیر و امثال این ها نمی روند اما 10- 15 نفر داریم فعلاً حوزه، جولانگاه این ها شده است.

این ها یک سری مطالبی را مطرح می کنند که فارغ التحصیلان آنها در خارج از کشور همین مطالب را مطرح می کنند.

این جا یک مطالبی مطرح می کنند ذهن این طلبه ها مشوش می شود، وقتی به خارج از کشور می روند همین مطالب را برای جوان ها مطرح می کنند. یکی از آن ها در لندن همین مطالب را ... دارد مطرح می کند. دیگری در کانادا ، دیگری در ترکیه همین مطالب را مطرح می کنند. در برخی دیگر در بعضی از کشورهای آفریقایی هستند. یعنی این مسائل فقط منحصر به این جا نیست. وقتی این مطالب باطل را این جا یاد می گیرند تصور می کنند که واقعاً تاریخ اسلام همین است می گویند ائمه علیهم السلام مکتب می رفتند، علم لدنی نداشتند. پیغمبر چنین کاری سوار کردن دختر نامحرم در پشت مرکب خود) انجام می داد، در غدیر هیچ بیعتی در کار نبود، بین حضرت علی علیه السلام و خلفاء اختلافی نبوده، قضیه اجماعی بوده و دفاعی که در همین قضیه ایشان از ابوبکر و عمر کرد، جای تأسف دارد.

در رابطه با آقای سید محمد حسین فضل الله بنده واسطه بودم یکی از مراجع بزرگوار که نمی خواهم نامش را ببرم می گوید شما قضیه حضرت زهرا سلام الله علیها را خودتان اصلاح کنید ایشان حاضر نشد زیر بار برود لذا مراجع فتوا دادند او را مفتضح کردند با بی آبرویی از دنیا رفت.

 یعنی هر چه آبرو در عمر خود جمع کرده بود با فتوای مراجع بزرگوار مثل آیت الله وحید خراسانی، آیت الله شیخ جواد تبریزی و دیگران مفتضح شد رفت. (ما در دفاع از اهل بیت علیهم السلام با کسی) رو دربایستی نداریم.

 قضیه آقای شیخ علی پناه اشتهاردی پیش آمد حاج آقای بوشهری الان حی و حاضر است با من تماس گرفتند گفتند آقای قزوینی! چنین مسئله ای است، ببینید می توانید جمع کنید یا نه؟ برخی دارند به این بنده خدا جسارت و توهین می کنند.

رفتیم چند جلسه منزل ایشان نشستیم صحبت کردیم، خدمت ایشان سال 49- 50 لمعه می خواندیم. مدارک خدمت ایشان بردیم ثابت کردیم این فرمایشات شما اشتباه است. ایشان با خط خود نوشت من در فلان کتاب فلان مطالب را نوشتم بعد مدارکی به دست من آمد ثابت شد اشتباه است.

حاج آقای بوشهری به من فرمود این را بنویسید و دست خط ایشان را در وسط آن زیراکس کنید در فیضیه، مدرسه آقای گلپایگانی و جاهای دیگر بچسبانید بعد از این کار، مسئله تمام شد، ما همین را می خواهیم.

 یا قضیه علامه عسکری در مدرسه معصومیه درباره زیارت عاشوراء یک بحثی کردند. حاج آقای بوشهری لطف کردند به من زنگ زدند گفتند: آقای قزوینی! در حوزه فتنه درست می شود علامه عسکری یک عمر برای اهل بیت علیهم السلام کار کرده، در میان بزرگان مان مثل علامه عسکری، علامه امینی، میر حامد حسین کم داریم یک عده افرادی هستند دنبال یک نقطه ضعف کوچک هستند تا شروع به هتاکی کنند.

در همایش هفته وحدت در تهران صف اول من بودم کنار من علامه عسکری بود آن طرف هم آقا زاده شان دکتر کاظم عسکری، به ایشان گفتم 10 دقیقه ای برویم گوشه ای با حاج آقا صحبت کنیم آیت الله مقتدایی نیز آن جا بود.

 کلا چهار نفر بودیم بنده بودم  آیت الله مقتدایی، علامه عسکری و آقا زاده شان بود گفتم یک سری مباحثی در رابطه با این فرمایش شما در حوزه مطرح است دارد فتنه درست می شود. چند تا سوال از شما دارم اجازه می دهید ضبط کنم؟ اجازه گرفتم و ضبط کردم.

آوردیم در حوزه پخش کردیم دیگر فتنه خوابید دنبال درد سر نیستیم و غرضی با این ها نداریم.

پرسش:

با آقای معرفت نیز همین کار را کردید؟

پاسخ:

هر چقدر تلاش کردیم حاضر به مناظره نشد، به شورای عالی مدیریت گفتیم ایشان آن جا تشریف بیاورند زحمات زیادی کشیده ایشان فرزند حوزه است، ارادت داریم خدمات زیادی انجام داده و خدمات او قابل چشم پوشی نیست اما ایشان یک سری لغزش هایی در تفسیر اثری دارد.

 ایشان حاضر نشد بیاید خدمت حاج آقای سبحانی رسیدیم، شبهات را خدمت ایشان دادیم حاج آقای سبحانی فرمود آقای معرفت این جا آمده بود گفتم آقای معرفت شما مگر سنی شدی؟ شما در کتابت از عکرمه خبیث خارجی 30- 40 صفحه مدح و ثناء گفتی! این چه کاری است؟! ایشان به من گفت: آقای سبحانی! من اشتباه کردم و در چاپ بعدی اصلاح می کنم.

اما دیگر اجل به آقای معرفت اجازه نداد اصلاح بکند الان آن کتاب با همان اشتباهات همین طور چاپ می شود.

رجوع ما به کتب اهل سنت برای اثبات عقیده شیعه باید از باب الزام خصم باشد همان کاری را که علامه امینی، میر حامد حسین، شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی انجام داده اند اما اینکه کتاب های شیعه را کنار بگذاریم و سراغ آن ها برویم و تمام عقاید و تاریخ مان را از آن ها بگیریم قطعاً خلاف است و مرضی خدا و اهل بیت علیهم السلام نیست.

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

 

 



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها