بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 94/12/27
خلاصه مطالب این برنامه
ویژگی ها، خواص و مراقبت های ویژه ایام نوروز
برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) هدیهای آوردند و حضرت فرمود: این هدیه به چه مناسبتی است؟ گفتند: امروز روز نوروز است. حضرت فرمود:
«اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً.» تمام روزها را برای ما قرار بدهید. من لا یحضره الفقیه – الشیخ الصدوق، ج 3، ص 300، ح 4073
در روایت دیگری امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
« الْيَوْمَ لَنَا عِيدٌ وَ غَداً لَنَا عِيدٌ وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا نَعْصِي اللَّهَ فِيهِ فَهُوَ لَنَا عِيدٌ.» امروز برای ما عید است، فردا هم برای ما عید است، هرروزی که در آن روز گناه نکنیم برای ما عید است. مستدرک الوسائل – میرزا حسین النوری الطبرسی، ج 6، ص 154، ح 6679
در کتاب «عوالی اللئالی» که در این کتاب در جلد 3 صفحه 41 از وجود مقدس امام صادق (سلام الله علیه) نقل می کند که حضرت فرمودند:
«أَنَّ يَوْمَ النَّيْرُوزِ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَخَذَ فِيهِ النَّبِيُّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الْعَهْدَ بِغَدِيرِ خُمٍّ فَأَقَرُّوا فِيهِ بِالْوَلَايَة» روز نوروز همان عید غدیر خم است. روزی است که نبی مکرم از تمام صحابه بر ولایت امیرالمؤمنین عهد و پیمان گرفت. عوالی اللئالی- ابن أبی جمهور الإحسائی، ج 3، ص 41، ح 116
گفتگوی صریح و بی پرده حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابوبکر، پیرامون فدک!
صدیقه طاهره بعد از نبی مکرم که کارگران او را از فدک بیرون کردند و آن ملک را مصادره کردند پیش خلیفه آمد و به صراحت فرمودند که:
« وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَلَّا إِرْثَ لَنَا » تصور میکنید که برای ما از پیغمبر ارثی نیست
« أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ؟» آیا احکام دوران جاهلیت را احیا میکنید؟
«أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِي» ای مسلمانان دارند به زور ارث من را تصرف میکنند
« يَا ابْنَ أَبِي قُحَافَةَ أَ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَرِثُ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثُ أَبِي» ای پسر ابی قحافه آیا در قرآن آمده است تو اگر پدرت بمیرد ارث میبری ولی من پدرم از دنیا رفته است ارث نمیبرم؟
« لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيًّا» اگر اینطور بگویی در حقیقت به خداوند افترا بستی
«أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتَابَ اللَّه» آیا به صورت عمد کتاب خدا را کنار گذاشتید
« وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ» آیا آن را پشت سرتان انداختید؟
تفصیل مطالب این برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
چهره گل عندلیبان را غزلخوان میکند
دیدن مهدی هزاران درد درمان میکند
مدعی گوید که با یک گل نمیگردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان میکند
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و جعلنا من خیر أعوانه و انصاره
سلام و درود خدمت شما بینندگان عزیز و دوست داشتنی «شبکه جهانی ولایت»؛ خانمها و آقایان محترم. امیدوارم هرکجا که هستید در جای جای ایران اسلامی فراتر از این مرزها هرجای این کره خاکی و دلتان و وجودتان به عشق مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) حیات دارد و زندگی میکنید و قلبتان میتپد بهترینها را برایتان آرزومندیم.
کمکم دارد سال 1394 به پایان میرسد؛ امیدوارم که برای شما پر از خیر و سلامتی و برکت و معنویت بوده باشد و سالی که در پیش رو داریم برای شما بهترینها را آرزومندیم. این آخرین برنامه زنده «حبل المتین» در سال 1394 است و امشب هم به صورت ویژه به خانههای شما آمدیم.
ما معمولاً یکشنبه شب برنامه حبل المتین را تقدیم میکردیم اما به دلیل اینکه میخواهیم مباحثمان را به یک جایی برسانیم و همچنین به درخواست شما عزیزان آخرین برنامهای که تقدیم حضور شما خواهد شد امشب یعنی پنج شنبه شب از مولایمان و آقایمان امیر مؤمنان علی (علیه السلام) مدد میگیریم و انشاءالله این برنامه را با همکاری دوستان خوبم که در بخشهای مختلف اتاق فرمان در بخشهای مختلف «شبکه جهانی ولایت» هستند و دارند تلاش میکنند تقدیم حضورتان خواهیم کرد.
راههای ارتباطی را دوستان من برایتان زیرنویس میکنند که همین الان هم میتوانید پیام بدهید. 30001203 سامانه پیام کوتاه ما هست که از طریق تلفن داخل ایران هرکجا که هستید این ارتباط به راحتی فراهم است. سامانه تلگرام و واتس آپ شبکه جهانی ولایت هم که زیرنویس شده است راه ارتباطی دیگر است که یک مقدار امکانات بیشتری دارد که هم میتوانید تصویر و هم میتوانید صوت و هم میتوانید اگر فیلم یا متن خاصی از عشق و ارادتتان به مولا امیر مؤمنان علی (علیه السلام) مدنظرتان است برای ما ارسال کنید تا انشاءالله بتوانیم در برنامه استفاده کنیم.
شب جمعه آخر سال است؛ از تمامی درگذشتگان هم یادی کنیم. آنهایی که دستشان از دنیا کوتاه شد و ما وظیفه داریم به یادشان باشیم. پدرها و مادرها به ویژه علمای بزرگوار که حق بزرگی بر گردن ما دارند و همچنین یادی کنیم از همه شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم که باید همیشه در طول سال یادشان باشیم به ویژه در شب جمعه آخر سال و میخواهیم صلواتی هم برایشان هدیه کنیم.
در محضر استادمان حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم و انشاءالله میخواهیم امشب هم از محضرشان بهرهمند بشویم. استاد سلام علیکم و رحمة الله.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را در آخرین برنامه سال 94 مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت تقدیم میکنم.
خدا را قسم میدهم به آبروی محمد و آل محمد از سر تقصیرات همه ما و لغزشها و گناهان ما بگذرد و سیئات ما را به حسنات مبدل کند و سال آینده را برای همه ما و شما گرامیان مبارک گرداند و سالی قرار بدهد که از اول تا آخر یک گناهی در پرونده ما نوشته نشود.
ویژگی ها، خواص و مراقبت های ویژه ایام نوروز
همانطوری که در روز نوروز برای امیرالمؤمنین (علیه السلام) هدیهای آوردند و حضرت فرمود: این هدیه به چه مناسبتی است؟ گفتند: امروز روز نوروز است. حضرت فرمود:
«اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً.»
تمام روزها را برای ما قرار بدهید.
من لا یحضره الفقیه – الشیخ الصدوق، ج 3، ص 300، ح 4073
حضرت فرمودند اگر بناست نوروز برای ما هدیه بیاورید هرروز بگویید نوروز است و برای ما هدیه بیاورید. در روایت دیگری امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
« الْيَوْمَ لَنَا عِيدٌ وَ غَداً لَنَا عِيدٌ وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا نَعْصِي اللَّهَ فِيهِ فَهُوَ لَنَا عِيدٌ.»
امروز برای ما عید است، فردا هم برای ما عید است، هرروزی که در آن روز گناه نکنیم برای ما عید است.
مستدرک الوسائل – میرزا حسین النوری الطبرسی، ج 6، ص 154، ح 6679
نکته ظریفی است و به معنای این است که مصیبت ما روزی است که در آن روز از ما گناه سر بزند و در پرونده ما عمل سیئهای نوشته شود. اگر در یک روز از اول بیداری تا خواب ما گناهی از ما سر نزند، قطعاً آن روز برای ما عید است و انشاءالله عزیزان به این نکته دقت کنند.
نکته دیگری که هست این است که بزرگان و فقهای ما هم دارند مخصوصاً مرحوم «ابن أبی جمهور الإحسائی» از فقهای به نام شیعه و از شخصیتهای برجسته شیعه است. ایشان کتابی دارد به نام «عوالی اللئالی» که در این کتاب در جلد 3 صفحه 41 از وجود مقدس امام صادق (سلام الله علیه) نقل می کند که حضرت فرمودند:
«أَنَّ يَوْمَ النَّيْرُوزِ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَخَذَ فِيهِ النَّبِيُّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الْعَهْدَ بِغَدِيرِ خُمٍّ فَأَقَرُّوا فِيهِ بِالْوَلَايَة»
روز نوروز همان عید غدیر خم است. روزی است که نبی مکرم از تمام صحابه بر ولایت امیرالمؤمنین عهد و پیمان گرفت.
عوالی اللئالی- ابن أبی جمهور الإحسائی، ج 3، ص 41، ح 116
دوستان اگر با استفاده از برنامههای نرم افزاری تبدیل سال شمسی به قمری روز هجدهم ذی الحجه سال 10 هجری را جستجو کنند، الان در سال 1436 چه روزی است. این نرمافزارها با یکی دو روز جابجایی تاریخ 29 اسفند یا 28 اسفند یا اول فروردین را مشخص میکنند. الان در دنیا مشاهده میکنیم سه الی چهار روز قبل از نوروز عید نوروز است و تا ده روز بعد از آن هم عید نوروز حساب میشود. ولو اینکه سه روز جلوتر یا پنج روز عقبتر هم باشد میتوانیم ادعا کنیم عید غدیر با نوروز مصادف بوده است.
در این زمینه هم روایت زیاد داریم و یکی دو مورد نیست. روایات متعددی از ائمه (علیهم السلام) داریم و دوستان میتوانند در کتاب «بحارالانوار» جلد 56 چاپ ایران و جلد 52 چاپ بیروت صفحه 92 روایات متعددی از «علامه مجلسی» مشاهده کنند.
مرحوم «شیخ حرّ عاملی» در کتاب «وسائل الشیعه» جلد 8 صفحه 173 روایات متعددی آورده است که در رابطه با فضیلت روز عید نوروز است و اینکه این روز چه روزی است و روایت «معلی بن خنیث» را آورده است که میگوید: این روز روزی است که خدای عالم در ألست از همه خلایق بر اطاعت از خودش و عدم شرک عهد و پیمان گرفت، این روز روزی است که کشتی نوح بعد از تلاطمها بر کوه جودی نشست و نجات پیدا کردند.
در رابطه با قضایای نوروز به دعای حزقیل پیغمبر اشاره میکنند؛ حدود 70 هزار نفر که مرده بودند با دعای حضرت حزقیل زنده شدند. مطالب زیادی وجود دارد؛ قضیه شکستن بتها به دست حضرت ابراهیم در روز نوروز بوده است و همچنین شکستن بعضی از بتها به دست امیرالمؤمنین با نوروز مصادف بوده است، عید غدیر با نوروز مصادف بوده است، بیعت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پس از قتل عثمان مصادف با ایام نوروز بوده است، قضیه نهروان که امیرالمؤمنین بر خوارج پیروز شدند مصادف با نوروز بوده است.
در روایت داریم که حضرت مهدی (ارواحنا فداه) روز نوروز است که بر دجال و مخالفینشان پیروز میشوند. عزیزان اگر به کتاب «بحارالانوار» جلد 56 مراجعه کنند تمام این قضایا در آن وجود دارد.
انشاءالله عزیزان دقت کنند در لحظه تحویل سال مهمترین چیز استغفار و توبه کردن است و من همیشه این را گفتم که ما باید همتمان را در محضر حضرت حق که کلید خزاین سماوات و الارض دست اوست و مالک سماوات و الارض است:
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ»
امر او وقتی چیزی را اراده کند، این است که بگوید: باش، پس آن چیز موجود شود
سوره یس (36): آیه 82
لذا وقتی انسان پیش بزرگی میرود باید از شخص بزرگ حاجت بزرگ بطلبد. اگر ما بگوییم خدایا گناهان ما را ببخش خوب است. اما عقیدهام این است که باید مقداری همتمان را بالا ببریم زیرا خدای عالم هم «غفار الذنوب» است و هم «مبدل السیئات بأضعافها من الحسنات» است. گناهان را چندین برابر او به حسنات تبدیل میکند؛ یعنی اگر مثلاً غیبتی از بندهای سر زده است اگر عنایت خداوند تعلق بگیرد و توبه حقیقی باشد همین غیبت و دروغ چندین برابر به حسنه مبدل میشود و در نامه عمل نوشته میشود.
انسان فردای قیامت پرونده را میبیند که یک سری اعمالی نوشته شده است که اصلاً ایشان انجام نداده است. او میگوید شاید این نامه اشتباهی شده است و ملائکه اشتباهی نوشته است درحالیکه چنین نیست و خطاب میآید: آن روز توبه کردی و از خداوند خواستی که گناهانت را چندین برابر به ثواب مبدل کند و این نتیجه همان دعایی است که خدای عالم به اجابت رسانده است.
عزیزان در این زمینه دقت کنند و به هنگام تحویل سال دعاهایی از اهل بیت (علیهم السلام) رسیده است که «یا ذالجلال و الاکرام» زیاد بگوییم یا دعای مشهور «یا مقلب القلوب و الأبصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الأحوال حوّل حالنا إلی أحسن الحال» به تعداد روزهای سال یعنی 365 بار این روایت را بگوییم.
خداوند آیت الله خزعلی (رضوان الله تعالی علیه) را بیامرزد؛ ایشان همیشه به همه دوستان و شاگردان و خانواده توصیه میکردند که تحویل سال تأثیر عجیب و وضعی در زندگی انسان دارد که در آن زمان 70 مرتبه این چهار اسم بزرگ خداوند«الله رقیب رئوف رحیم» را در هنگام تحویل بخوانند و برای حضرت سلامتی و فرج حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) دعا کند و رفع گرفتاری مسلمانان و پیروزی رزمندگان و مدافعین حرم و کسانی که دارند با استکبار جهانی و آل سعود دشمن اسلام و قرآن میجنگند، برای نابودی آل سعود و وهابیت تکفیری دعا کنند. بسیاری از افراد در بیمارستانها یا منازل بیمار هستند و به دعاهای مؤمنین چشم امید دارند.
در روایت داریم زمانی که برای مؤمنین دعا میکنیم ملائکه هم برای ما دعا میکنند. معلوم نیست دعای ما در حق خودمان به اجابت برسد یا نه؛ اما قطعاً دعای ملائکه در حق ما به اجابت میرسد. لذا باید «المؤمن کیس» باشد و همانطوری که با حضور قلب و با اصرار و با الحاح برای خودمان دعا میکنیم به همین شکل برای مؤمنین دعا کنیم نه به صورت تعارفی برای دیگران دعا کنیم.
همانطوری که با یک حالت اضطرار و گرفتاری برای انسان پیش میآید و انسان با سوز دل از خداوند عالم درخواست میکند تا مشکلش را برطرف کند برای امام زمان و برای رفع گرفتاری گرفتاران و شفای بیماران و آزادی زندانیان بیگناه به این شکل دعا کند، قطعاً ملائکه هم به همین شکل برای او دعا میکنند.
من خواستم این را هم در ابتدای امر عرض کرده باشیم و در این سال و همچنین در این 6 سال گذشته هر تقصیری یا تندی از ما یا دیگر کارشناسان عزیز و مجریان سر زده است به نوبه خودم از تمامی بینندگان عزیز چه شیعه و چه سنی پوزش میطلبم. امیدوارم که انشاءالله با نظر اغماض چشمپوشی کنند تا خدا هم از لغزشهای آنان چشمپوشی کند و دعا کنند که انشاءالله در سال آینده:
از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است
بعضی از آقایان وهابیت میگویند غیبت نمیداند اما بعضی از آقایان میگویند سال آینده ما سال 92 و 93 نیست بلکه سال 95 است و امیدواریم که این آرزو محقق شود. انشاءالله سال 95 بیاید و واقعاً هم به حول قوه الهی 95 باشد و انشاءالله ما تلاش کنیم سال با برکت و دور از گناه و جدیت و نزدیکی به خداوند عالم و نزدیکی به حضرت مهدی (ارواحنا فداه) باشد.
دوستان انشاءالله ما را هم دعا کنند تا این رسالت و تکلیفی که به عهده ما هست را بتوانیم به نحو احسن انجام بدهیم و انشاءالله بخواهند تا خداوند عالم ما را از لغزشها حفظ کند و به خودمان وا نگذارد. من یک جمله خدمت عزیزان عرض کنم که در دعاها هرکسی به اندازه توان و استعداد و حاجتهای خود از خداوند عالم حاجت میخواهد.
آقای «اشراقی» داماد امام راحل نقل میکنند روزی با امام قدم میزدیم، امام به من گفت آقای اشراقی اگر ملک یا مخبری از طرف خداوند عالم بیاید و بگوید آقای اشراقی پیش خداوند یک دعای مستجاب و یک حاجت برآورده شده دارید چه چیزی میخواهید؟ گفت: هرچه فکر کردم که چه بخواهم. اگر روزی حلال بخواهم شاید بعد از آن گناهی کنم که آن را از من بگیرد، اگر خیر دنیا و آخرت را بخوانم الان به اجابت میرسد و معلوم نیست
نداند به جز ذات پروردگار
که فردا چه بازی کند روزگار
گفت هرچه به ذهنم آمد که از خداوند عالم بخواهم دیدم خلاصه چه بسا نتوانیم آن را نگه بداریم. زمانی که خداوند عالم به کسانی که در بیعت شجره با پیغمبر بیعت میکنند:
«الَّذینَ یبایعُونَک»
آنان
«یبایعُونَ اللَّهَ»
سوره فتح (48): آیه 10
هستند و بیعت با پیغمبر بیعت با خداوند است.
«رَضِی اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنین»
سوره فتح (48): آیه 18
اما میگویند:
«فَمَنْ نَکثَ فَإِنَّما ینْکثُ عَلی نَفْسِه»
سوره فتح (48): آیه 10
هرکسی که بیعت بشکند ما تضمین نمیکنیم تا آخر «رضی الله» بماند و اگر شما روزی بیعت شکستید این رضایت ما هم به هم میریزد.
آقای اشراقی در جواب گفتند: اگر برای شما همچین اتفاقی بیفتد شما از خداوند چه میخواهید؟ گفتند: من از خداوند عالم میخواهم عاقبت به خیر باشم.
دوستان در میان دعاهایی که میکنید این دعا از بهترین، قویترین، محکمترین و اساسیترین دعاهاست. روایاتی از شیعه و اهل سنت داریم و در «صحیح بخاری» هم هست که میگویند: چه بسا مؤمنی یک عمر کار خوب میکند اما اواخر عمر کار بدی میکند و با صفت مجرمین و معصیتکاران از دنیا میرود. افرادی هم هستند که یک عمر گناه و معصیت میکنند اما در اواخر عمر ورق برمیگردد و کار خوبی میکند و با عمل صالحین از دنیا میرود.
به قول ضرب المثلی میگویند جوجه را آخر پاییز میشمارند. خداوند بیامرزد آیت الله «شاه آبادی» استاد عزیز ما بارها بحث عاقبت به خیری را میفرمودند و مثال میزدند در عاشورا آخرین لحظه، «عمر سعد» به یکی از غلامان خود شمشیری داد و گفت: برو سر امام حسین را در گودی قتلگاه جدا کن و برای من بیاور. این آمد و امام حسین به او نگاهی کرد و نگاه امام حسین این جوان را منقلب کرد. حضرت فرمودند:
«أمثلک ترید ان تقتل مثلی؟»
آیا میخواهی دامن خود را به خون من آغشته کنی؟
این شخص تا لب جهنم آمده است که امام حسین را بکشد و ته جهنم بیفتد. یک مرتبه نگاه امام حسین آنچنان او را منقلب میکند که با همین شمشیری که آمده است امام حسین را بکشد برمیگردد جنگ میکند و شهید میشود و لذا میگویند جزو آخرین شهدای اصحاب امام حسین است.
همان روایتی که اهل سنت هم دارند و چه بسا فردی عمری گناه و معصیت میکند اما در آخر عمر اتفاقی میافتد و تحولی در زندگی او ایجاد میشود که با عمل صالحین و از اهل بهشت میشود.
لذا دوستان عزیزی که دارند دعا میکنند این دعا در صدر دعاهایشان باشد که خدایا عاقبت امر ما را ختم به خیر کن «اللهم أجعل عواقبت امورنا خیرا».
من در خدمت شما آقای اسماعیلی هستم.
مجری:
استاد محترم خیلی ممنون و سپاسگذارم و امیدوارم همه عاقبت به خیر شوند و این دعایی است که همیشه افراد مسن در حق جوانان از خداوند میخواستند و میگفتند الهی عاقبت به خیر شوید و بسیار دعای زیبایی است.
شب جمعه است و از خداوند میخواهیم ما را ببخشد و استغفار میکنیم که «استغفرالله الذی لا إله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الإکرام و أتوب الیه».
از آنجایی که حضرت استاد فرمودند در این ایام غدیر شمسی هم هست این دعا را هم بگوییم که «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین».
استاد اول برنامه بسیار زیبا شد و ما را با مباحثی که فرمودید شاد کردید و قطعاً مورد توجه دوستان بیننده هم قرار گرفته باشد. ما در برنامههای گذشته برنامه زنده «حبل المتین» اگر یادتان باشد بحث فدک را مطرح کرده بودیم و بنابراین است که امشب بحث را به جایی برسانیم. البته اگر بحث نیاز به ادامه داشت حتماً سعی میکنیم در برنامه آتی هم آن را ادامه بدهیم.
استاد بعد از اینکه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رفتند تا آن چیزی که پیغمبر اکرم در زمان حیاتشان به ایشان بخشیده بودند را از خلیفه اول طلب کنند، در جواب گفتند که پیامبران از خود ارث نمیگذارند. با این استدلال خواستند پاسخ حضرت زهرا را بدهند. این مطلب در خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد که آنجا حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا آیات زیادی را بیان میکنند و استدلالهای فراوانی را دارند.
بحث ارث پیامبران که حضرت زکریا و حضرت سلیمان هم هست که اینها ارث گذاشتند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) به آیهای استناد میکنند. میخواهیم برای اینکه ذهن دوستان برای شروع بحث آماده بشود این را بفرمایید چون یادم هست که در برنامههای گذشته اشاراتی داشتید و بعدانشاءالله من سؤالات دیگری هم دارم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی اللهان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
همانطوری که جناب آقای اسماعیلی فرمودند یکی از موضوعات اساسی که شاید خیلی از عزیزان ما با تفصیل در جریان نیستند یا عزیزان اهل سنت ما با توجه به بعضی از روایات یا آنچه که در تاریخ صدر اسلام گذشته است مقداری فکرشان با توجه به آن عقیدهای که نسبت به خلفا و غیره دارند شاید خیلی با واقعیت تطبیق نکند.
گفتگوی صریح و بی پرده حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابوبکر، پیرامون فدک!
ما بحث را مطرح کردیم؛ مصادر متعددی از علمای بزرگ اهل سنت که این فدک ملک شخصی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است زیرا به آنجا لشکرکشی نشده بود و موارد متعددی هم بیان کردیم که رسول گرامی این را به حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشیدند و مدارک متعددی هم ارائه کردیم که صدیقه طاهره بعد از نبی مکرم که کارگران او را از فدک بیرون کردند و آن ملک را مصادره کردند پیش خلیفه آمد و به صراحت فرمودند که این ملک شخصی من است. آنان از حضرت شاهد خواستند؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) شهادت دادند ولی مورد قبول واقع نشد، «أم أیمن» آمد و شهادت داد اما قبول نکردند، امام حسن و امام حسین (علیها السلام) شهادت دادند و یکی از غلامان رسول اکرم شهادت دادند اما قبول نکردند.
سپس حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: اگر به عنوان هبه به من نمیرسد این ملک به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعلق داشته است و به عنوان ارث به من میرسد و اینها را به من بدهید. سپس ابوبکر روایتی را خواند که پیغمبر اکرم فرموده باشند:
«نحن معاشر الأنبیاء لا نورث»
و صدیقه طاهره در آن خطبه فدکیه که شیعه و سنی با مقداری اختلاف نقل کردهاند به صراحت به قضیه ارث حضرت داوود از سلیمان که قرآن میفرماید:
(وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد)
سوره نمل (27): آیه 16
همچنین در رابطه با حضرت زکریا که میفرماید:
(فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْک وَلِیا یرِثُنی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب)
تو به قدرتت جانشينى به من ببخش كه وارث من و آل يعقوب باشد.
سوره مریم (19): آیه 5 و 6
حضرت استدلال کردند و بعضی از آیات ارث مؤمنین از همدیگر را بیان کردند. حالا من همین بخش را از کتب شیعه نقل میکنم و بعد از مصادر اهل سنت هم مفصل عرض خواهم کرد. کتاب «الاحتجاج» اثر «طبرسی» از علمای قرن 6 است در جلد اول است که ایشان مفصلاً حدود 12 صفحه بیان کردند که در صفحه 31 که صدیقه طاهره زمانی که با قضیه ادعای ارث نگذاشتن پیامبران مواجه میشوند و اینکه شما نمیتوانید به عنوان ارث مطالبه کنید میگوید:
« وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَلَّا إِرْثَ لَنَا »
تصور میکنید که برای ما از پیغمبر ارثی نیست
« أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ؟»
آیا احکام دوران جاهلیت را احیا میکنید؟
زیرا در جاهلیت قانون این بود که هنگامی که مردی از دنیا میرفت دختران او حق بردن ارث از اموال پدر را نداشتند و اموال او در میان فرزندان ذکور تقسیم میشد. سپس حضرت به صحابه رو میکند و میفرماید:
«أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ أَ أُغْلَبُ عَلَى إِرْثِي»
ای مسلمانان دارند به زور ارث من را تصرف میکنند
« يَا ابْنَ أَبِي قُحَافَةَ أَ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَرِثُ أَبَاكَ وَ لَا أَرِثُ أَبِي»
ای پسر ابی قحافه آیا در قرآن آمده است تو اگر پدرت بمیرد ارث میبری ولی من پدرم از دنیا رفته است ارث نمیبرم؟
« لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيًّا»
اگر اینطور بگویی در حقیقت به خداوند افترا بستی
«أَ فَعَلَى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتَابَ اللَّه»
آیا به صورت عمد کتاب خدا را کنار گذاشتی
« وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ»
آیا آن را پشت سرتان انداختید؟
« إِذْ يَقُولُ وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُد»
قرآن به صراحت میگوید: سلیمان از داود ارث میبرد
شما میگویید پیغمبر فرموده است که انبیاء ارث نمیگذارند اما قرآن میگوید که حضرت سلیمان از داود ارث برد. همچنین در قضیه یحیی بن زکریا از خداوند عالم میخواهد:
(فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْک وَلِیا یرِثُنی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب)
تو به قدرتت جانشينى به من ببخش كه وارث من و آل يعقوب باشد.
سوره مریم (19): آیه 5 و 6
همچنین قرآن کریم در رابطه با مؤمنین میفرماید:
(وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ في كِتابِ اللَّه)
و خويشاوندان نسبت به يكديگر (از ديگران) در احكامى كه خدا مقرر داشته سزاوارترند
سوره أنفال(8): آیه 75
این مطالبی است که حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به آن اشاره میکنند:
(يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن)
خداوند عالم وصیت میکند زمانی که مردی از دنیا میرود اولاد ذکور دو برابر اولاد اناث ارث ببرند.
همچنین فرمود:
«إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِين»
بر شما نوشته شده، هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد اگر چيز خوبى از خود بجاى گذارده، وصيت براى پدر و مادر و نزديكان بطور شايسته كند، اين حقى است بر پرهيزكاران.
سوره بقرة(2): آیه 180
حضرت در ادامه فرمود:
« وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لَا حُظْوَةَ لِي وَ لَا أَرِثَ مِنْ أَبِي وَ لَا رَحِمَ بَيْنَنَا»
تصور میکنید من بهرهای از اموال پدرم ندارم. اصلاً من ارث از پدرم نمیبرم. تصور میکنید من فرزند پدرم نیستم.
«أَ فَخَصَّكُمُ اللَّهُ بِآيَةٍ أَخْرَجَ أَبِي مِنْهَا»
آیا خداوند عالم در قرآن آمده است ارث را برای عموم مردم مشروع دانسته است اما پدر من را از ارث محروم کرده است؟
خیال میکنید که خداوند گفته است مسلمانان همه از پدرتان ارث میبرید غیر از فرزندان پیغمبر؟ خب اگر آیهای است که فرزندان پیغمبر ارث نمیبرند به ما بگویید:
« أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِي وَ ابْنِ عَمِّي»
آیا شما به ویژگیهای خاص و عام قرآن از پدرم و پسر عمویم عالمتر هستید؟
«فَدُونَكَهَا مَخْطُومَةً مَرْحُولَة»
حالا که این همه اصرار دارید این فدک را تصرف کنید این فدک همانند شتر زین شده و افسار به دهان مال شماست.
حضرت سپس خطاب به خلیفه فرمودند:
«تَلْقَاكَ يَوْمَ حَشْرِك»
فردای قیامت با همین فدک غصب شده، خداوند را ملاقات خواهید کرد.
«فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِيَامَة»
آنجا خداوند عالم داور است. وکیل و مدافع من رسول اکرم است. محل دادگاه قیامت است
حضرت به زیبایی فرمودند که داور من خداوند عالم است و وکیل مدافع من هم پیغمبر است. در دادگاهها وکیلی انتخاب میکنند که به خوبی از مدعی دفاع کند. حضرت میفرمایند: در دادگاهی که داوری آن به عهده خداوند تبارک و تعالی است وکیل من خود پیغمبر اکرم است و محل دادگاه هم وعدهگاه ما قیامت است.
«وَ عِنْدَ السَّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُون»
جایی است که باطل گویان همه خسارت میبینند
«وَ لَا يَنْفَعُكُمْ إِذْ تَنْدَمُون»
اگر آنجا پشیمان بشوید دیگر پشیمانی هیچ فایدهای ندارد
«وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ... مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيه»
خواهید دید که عذاب آبروریز و عذاب مقیم چگونه به خاطر این کار متوجه شما خواهد شد.
الاحتجاج – الشیخ الطبرسی، ج 1، ص 102
شاید بعضی از افراد تصور کنند که این قضیه تنها در کتب شیعه آمده است. ببینید عزیزان کتاب «بلاغات النساء» اثر آقای «امام ابوالفضل احمد بن أبی طاهر» که در سال 204 به دنیا آمده است و در سال 280 هم از دنیا رفته است. این شخص با امام جواد، امام هادی و امام عسکری و دوران غیبت صغری حضرت مهدی معاصر بوده است.
همچنین این شخص با آقای «ابن سعد» صاحب کتاب «طبقات» و همچنین «احمد بن جنبل» متوفای 241 مصادف بوده است. ایشان با آقای «بخاری» متوفای 256 و با «مسلم» متوفای 261 همعصر بوده است. این شخص در دوران این بزرگان از شیعه و سنی معاصر بوده است.
این شخص کتابی به نام «بلاغات النساء» دارد که در صفحه 16 میگوید:
«کلام فاطمة بنت رسول الله»
که ایشان در اینجا میگوید: بعضیها میگویند این خطبه متعلق به «ابو العیناء» است:
«إن هؤلاء يزعمون أنه مصنوع وأنه من كلام أبي العيناء. فقال لي رأيت مشايخ آل أبي طالب يروونه عن آبائهم و يعلمونه أبناءهم... و رواه مشايخ الشيعة وتدارسوه بينهم قبل أن يولد جد أبي العيناء»
به زید بن علی بن الحسین گفتم این اموی ها تصور کرده اند که این خطبه فدکیه فاطمه زهرا ساخته و پرداخته ابی العیناء است. او گفت: من مشایخ آل ابی طالب را دیدم که این خطبه را از پدرانشان نقل می کردند و به فرزندانشان آموزش می دادند... بزرگان شیعه این خطبه را نقل می کردند و بین پیروان خود تدریس می کردند قبل از اینکه جد ابی العیناء به دنیا بیاید.
بلاغات النساء؛ المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ)، صححه وشرحه: أحمد الألفي، الناشر: مطبعة مدرسة والدة عباس الأول، القاهرة، عام النشر: 1326 هـ - 1908م؛ ص 16
ایشان خیلی محکم میگوید: زمانی که ابوبکر تصمیم گرفت حضرت زهرا را از فدک منع کند، زهرای مرضیه آمد و وارد مسجد شد و آهی کشید که با آه آن حضرت تمام مردم مسجد به گریه افتادند. همان تعبیری که ما در کتب شیعه دیدیم در اینجا ایشان نقل میکند:
«أفعلی محمد ترکتم»
که البته محقق در پاورقی میگوید:
«إی من أجل ما ترکه ارثا لنا»
به خاطر ارثی که پیغمبر برای ما گذاشته بود شما کتاب خدا را کنار گذاشتید و پشت سر انداختید.
قرآن دارد به صراحت میگوید حضرت سلیمان از داود ارث برده است و همچنین یحیی بن زکریا میگوید: خدایا به من فرزندی بده که از من و از آل یعقوب ارث ببرد. شبیه همان تعبیری که در کتاب «الاحتجاج» آقای «طبرسی» داشتیم اینجا هم میآورد:
«وأولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض»
آنهایی که نسبت نسبی با هم دارند از همدیگر ارث میبرند.
«یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الأنثیین»
خداوند عالم میگویند که اولاد ذکور میت دوبرابر اولاد اناث ارث میبرند.
«و زعمتم ان لا حق ولا إرث لی من أبی ولا رحم بیننا»
شما تصور میکنید که من حقی ندارم و ارثی از پدرم نمیبرم و اصلاً فرزند پدرم نیستم؟ آیا خداوند عالم در قرآن آیهای آورده است که همه مسلمانان میتوانند ارث بگذارند اما پیغمبر نمیتواند ارث بگذارد؟ همه میتوانند از پدرانشان ارث ببرند اما فرزندان پیغمبر نمیتوانند از پدرشان ارث ببرند؟
«أفخصکم الله بآیة أخرج نبیه صلی الله علیه وآله وسلم منها أم تقولون أهل ملتین لا یتوارثون»
یا شما میگویید که من و پدرم مال دو ملت هستیم؟ یعنی در حقیقت این دیگر اوج غضب حضرت زهراست.
منظور حضرت زهرا در اینجا این است که شما میگویید که پیغمبر مسلمان بوده است اما من نستجیر بالله مرتد شدم و از دین بیرون رفتم، یهودی و مسیحی هستم!! زیرا اگر فرزندی مرتد بشود از پدرش ارث نمیبرد.
این کتاب آقای «ابن ابی طیفور» متوفای 280 است و مال دوران صفویان و غیره نیست که این علقه و مضغههای شبکههای وهابی و صهیونیستی اینها را جدیداً درآوردند.
این کتاب است و ما آن را درست نکردیم؛ «ابن ابی طیفور» هم خدا میداند که شیعه نیست و چه بسا در همین کتابش هم علیه شیعه مطالب زیادی دارد.
«أو لست انا وأبی من أهل ملة واحدة»
مگر من و پدرم هردو مسلمان نیستیم
«لعلکم اعلم بخصوص القرآن وعمومه من النبی «صلی الله علیه وآله وسلم»»
شاید شما به خصوص و عموم قرآن از پیغمبر عالمتر هستید!!
«أفحکم الجاهلیة تبغون»
آیا دارید احکام جاهلیت را احیا میکنید که میگفتند دختران یک مرد از او ارث نمیبرند.
«ومن أحسن من الله حکما لقوم یوقنون»
من حاکمیت و داوری را به خداوند عالم واگذار میکنم
«أأغلب علی إرثی جورا وظلما»
به ظلم و جور دارید ارث من را تصرف میکنید.
عزیزان اهل سنت دقت کنید نویسنده این کتاب یک سنی است و مورد تأیید تمام بزرگانشان هم هست.
«وسیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون»
کسانی که در حق من ظلم کردند همگی نتیجه ظلم خود را خواهند دید.
سپس حضرت شروع به تحریک مردم به قیام میکنند و میفرمایند:
«فقالت معشر البقیة وأعضاد الملة وحصون الاسلام ما هذه الغمیرة فی حقی»
اى جوانان و اى بازوان توانمند ملت و ياران اسلام، اين سهلانگارى شما در ستاندن حقّ من از چيست؟
«والسنة عن ظلامتی»
اين چه سستى است كه در برابر ستمى كه بر من شده، روا مىداريد.
«اما قال رسول الله «صلی الله علیه وآله وسلم» المرء یحفظ فی ولده»
آيا پدرم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نمىفرمود: «بزرگداشت مرد را در باره فرزندان هم بايد پاس داشت»
این تعبیری است که آقای «ابن ابی طیفور» متوفای 280 در کتابشان مطرح میکند. سپس حضرت میفرمایند:
«وأما المیراث فقد تعلمین انه صلی الله علیه وآله وسلم قال لا نورث ما أبقیناه صدقة»
اینها دارند میگویند که پیغمبر گفته است ما ارث نمیگذاریم و تمام اموال ما وقف است.
«قالت إن الله یقول عن نبی من أنبیائه یرثنی ویرث من آل یعقوب وقال وورث سلیمان داود فهذان نبیان»
خداوند عالم از نبی از انبیائش میگوید: این دوتا پیغمبر هستند
«وقد علمت أن النبوة لا تورث»
تو می دانی که نبوت قابل ارث نیست
بلاغات النساء؛ المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ)، صححه وشرحه: أحمد الألفي، الناشر: مطبعة مدرسة والدة عباس الأول، القاهرة، عام النشر: 1326 هـ - 1908م؛ ص 19
خیلی جالب است؛ مگر نبوت ارث و موروثی است؟ اگر بنا باشد ارثی باشد حضرت ابراهیم 13 فرزند داشته است. زمانی که از دنیا رفت باید نبوتش میان آنان تقسیم میشد اما غیر از حضرت اسماعیل هیچ کدام نبوت نداشتند. حتی زمانی که میگوید:
«إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماما»
ای ابراهیم ما تو را امام قرار دادیم
حضرت ابراهیم زمانی که دید جایگاه امامت خیلی بالاست عرض کرد:
«وَ مِنْ ذُرِّیتی»
آیا این امامت به ذریه من هم میرسد؟
خداوند در جواب فرمودند:
«لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمین»
این عهد من به ظالمین نمیرسد.
سوره بقره (2): آیه 124
اگر چنانچه امامت ارثی باشد فرزندان چه ظالم باشند و چه غیر ظالم باشند همگی ارث میبرند. معنا ندارد که خداوند عالم بگوید این امامت به ظالمین نمیرسد و این کاملاً واضح و روشن است. «تاریخ طبری» و غیره میگویند زمانی که حضرت ابراهیم از دنیا رفت 13 فرزند داشت در حالی که از دنیا رفت اما هیچ کدام نبوت و امامت او را ارث نبردند تنها حضرت اسماعیل (علی نبینا و آله و علیه السلام) ارث برده است.
در رابطه با «ابن ابی طیفور» هم عزیزان دقت کنند این کتاب «الأعلام» آقای «زرکلی» است جلد اول که ایشان در اینجا مفصل در رابطه با «احمد بن ابی طیفور» بحث میکند سپس میگوید:
«فقیه مالکی من العلماء بالحدیث»
فقیه بوده است، مالکی هم بوده است، عالم به حدیث و حدیث شناس بوده است.
الأعلام؛ المؤلف: خير الدين بن محمود بن محمد بن علي بن فارس، الزركلي الدمشقي (المتوفى: 1396هـ)، الناشر: دار العلم للملايين، الطبعة: الخامسة عشرة - أيار / مايو 2002 م؛ ج1، ص 139
همچنین جناب آقای «صفدی» در کتاب «الوافی بالوفیات» در جلد هفتم در اینجا زمانی که میگوید:
«أحد البلغاء الشعراء الرواة من أهل الفهم»
ایشان یکی از شاعران و روات دارای فهم بودند
«المذکورین بالعلم»
جزو کسانی است که بخواهند آن کسانی که بخواهند فهم حدیثی دارند و دارای آگاهی و علم هستند ایشان را مثال میزنند
«و هو صاحب کتاب تاریخ بغداد فی أخبار الخلفاء و الأمراء و أیامهم توفی سنة ثمانین و مائتین»
ایشان صاحب کتاب تاریخ بغداد و اخبار خلفا هستند و در سال 280 هم از دنیا رفتند.
الوافی بالوفیات، اسم المؤلف: صلاح الدین خلیل بن أیبک الصفدی، دار النشر: دار إحیاء التراث - بیروت - 1420 هـ- 2000 م، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی، ج 7، ص 7
همچنین کتاب « أعلام النساء في عالمي العرب والإسلام» اثر آقای «عمر رضا کحاله» است که من اشاره میکنم «عمر رضا کحاله» از علمای بزرگ اهل سنت سوریه است و مسندهای متعددی در سوریه و در مصر داشتند. در جلد چهارم این کتاب صفحه 118 همین تعبیری را که ما از کتاب «احتجاج» مرحوم «طبرسی» آوردیم ایشان هم میآورد:
«و أنتم الآن تزعمون أن لا ارث لنا أفحکم الجاهلیة تبغون»
سپس میگوید:
«فدونکها مخطومة مرهولة»
حالا که فدک را تصرف کردید این فدک پیشکش شما باشد که همانند یک مرکبی است که هم افسار آن آماده است و هم زین آن آماده است اما بدانید این مرکب و افسار با زین فردای قیامت وبال شما خواهد شد
«نعم الحکم الله، والزعیم محمد، والموعد القیامة»
فردای قیامت خداوند عالم قاضی و داور است، وکیل مدافع من نبی مکرم است و محل برگزاری دادگاه علنی فردای قیامت است.
«وعند الساعة یخسر المبطلون»
فردای قیامت باطل گویان و باطل روان خسارت میبینند
ایشان در صفحه 119 میگوید:
«فما لی امنع ارث أبی أأنزل الله فی الکتاب إلا فاطمة بنت محمد»
آیا خداوند عالم در قرآن گفته است تمام مسلمانان از پدرشان ارث میبرند الا فاطمه دختر محمد ارث نمیبرد
«فتدلنی علیه»
اگر همچین جایی در قرآن است من را راهنمایی کنید
«فاقنع»
اگر همچین آیهای در قرآن است من قبول دارم به من بگویید در کجای قرآن آمده است که تمام مسلمانان ارث ببرند ولی فاطمه دختر پیغمبر ارث نبرد.
أعلام النساء في عالمي العرب والإسلام؛ ج4، ص 118
در برنامه «مکتبة الشاملة» در سایت مفصل درباره «عمر رضا کحاله» آورده است:
«کان عالما موسوعیا و قد دلّ ثلاثة عقود من الزمن مدیرا لدار الکتب الظاهریة بدمشق»
و استاد «محمود ارنعود» در مجله «أسبوع العددی» میگوید آقای «عمر رضا کحاله»:
«عالمٌ فاضلٌ موسوعیٌ أحد المکثرین من التألیف العصر الحدیث»
ایشان عالم و فاضل و موسوعه نگار بوده است و یکی از کسانی است که تألیفات زیادی در عصر حاضر داشته است.
ایشان مفصل میگوید: عضو مجمع علمی عراق بوده است و عضو مجمع بحثهای اسلامی در الأزهر مصر بوده است و کتابهای زیادی من جمله کتاب «أعلام النساء فی عالمی العرب و الإسلام» نوشته است.
از آنطرف هم حالا که تا اینجا آمدیم اجازه بدهید که آقایان نگویند که این فدک را تنها شیعیان آوردند. این هم کتاب «منال الطالب فی شرح طوال الغرائب» که اثر «ابن اثیر» است. ما دوتا «ابن اثیر» داریم: یک «ابن اثیر» داریم که صاحب «الکامل فی التاریخ» است که آن متوفای 630 هجری است و یک «ابن اثیر» داریم که ایشان صاحب «النهایة فی غریب الحدیث» است و همچنین «جامع الأحادیث» را نوشته است که ایشان متوفای 606 هجری است.
اولی «ابن اثیر جزری» و از شخص دوم به «ابو السعادات» تعبیر میکنند. «ابن اثیر» دومی در کتاب «منال الطالب» در صفحه 504 مفصل همین قضیه محاجه و استناد حضرت زهرا با خلیفه در مسجد و در جلوی مهاجرین و انصار را مطرح میکند و بر حقانیت خودشان به آیات قرآنی و مسئله ارث انبیاء در قرآن استناد میکند.
همچنین جناب آقای «ابن حمدون» که در حقیقت از علمای قرن ششم هست و متوفای 562 هجری است. ایشان کتابی دارد به نام «التذکرة الحمدونیة» که در جلد ششم در صفحه 257 باز همین تعبیر را دارد که به خلیفه میگوید:
«أفی کتاب یابن أبی قحافة ان ترث اباک و لا ارث ابی؟»
آیا در قرآن آمده است که تو از پدرت ارث میبری ولی من از پدرم ارث نمیبرم؟ اگر این چنین بگویی به خدا افترا بستی.
حالا که فدک را تصرف کردید و حاضر نیستید بدهید این فدک پیشکش شما باشد و بدانید فردای قیامت خواهید آمد.
«فنعم الحکم الله، والزعیم محمد، والموعد القیامة و ان الله یخسر المبطلون»
این قضیه فدک در منابع شیعه و در منابع اهل سنت آمده است و یکی از اساسیترین فرازهای خطبه حضرت صدیقه طاهره پاسخ کوبنده و قرآنی بر ادعای جناب خلیفه است که گفت: پیغمبر اکرم فرمود ما انبیاء و پیامبران ارث نمیگذاریم. اگر میگفت من محمد ارث نمیگذارم یک بحثی است اما گفت: ما پیامبران ارث نمیگذاریم.
حضرت زهرا هم در جواب فرمودند: این هم نمونهای است که حضرت سلیمان از داود ارث برده است و حضرت زکریا هم میگوید خدایا فرزندی به من بده که از من ارث ببرد. آیاتی که در رابطه با ارث مؤمنین است در هیچ جا نیامده است؛ مؤمنین همه از پدرانشان ارث میبرند الا فرزندان حضرت محمد ارث نمیبرند و همچین چیزی در اینجا نیست.
مجری:
استاد نکتهای اینجا مطرح است؛ گاهی اوقات شبکههای وهابی صهیونیستی به هر صورت همیشه دنبال این هستند که ایرادی به کار بگیرند. آنان میگویند در اینجا مراد از ارث، ارث نبوت است. اینجا باید چه جوابی بدهیم؟
کلمه «ارث» در لغت و اصطلاح به چه معناست!؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در اینجا جوابهای زیادی میتوانیم بدهیم اما با توجه به اینکه وقت کمی داریم آن را بیان میکنم. ببینید اولاً کلمه «ارث» در لغت به معنای ارث از اموال است؛ ما جایی نداریم که در لغت بگویند فلانی علم را از پدرش ارث برده است و فلانی نبوت را از پدرش به ارث برده است و اگر مورد این چنین دارند بیاورند. شما ببینید «صحاح جوهری» که از لغت نگاران نامی اهل سنت است در کتاب «الصحاح» جلد اول میگوید:
«و ورثه توریثا أی أدخله فی ماله علی ورثته»
از او ارث برد، یعنی او ورثه خود را در مال خود داخل کرد.
الصحاح تاج اللغة وصحاح العربية؛ المؤلف: أبو نصر إسماعيل بن حماد الجوهري الفارابي (المتوفى: 393هـ)، تحقيق: أحمد عبد الغفور عطار، الناشر: دار العلم للملايين – بيروت، الطبعة: الرابعة 1407 هـ - 1987 م؛ ج1، ص 296
کتاب «تفسیر بحر المحیط» اثر آقای «ابو حیان أندلسی» است که متوفای 745 است. ایشان هم در اینجا در صفحه 57 میگوید:
«وحقیقة المیراث فی المال»
کلمه ارث حقیقت در مال است
تفسير البحر المحيط؛ دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ -2001م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود - الشيخ علي محمد معوض؛ ج 7، ص 57
الا قرینهای در غیر مال باشد؛ مادامی که قرینه نباشد معنای حقیقی کلمه ارث همان ارث اموال پدر است. زمانی که میگویند فلانی ارث برد همه متوجه میشوند که ارث اموال پدر را میگویند مگر اینکه قرینهای بیاورند که مثلاً از غیر اموال ارث برده است و فضل ارث برده است. از آنطرف هم تعبیر آقای «امام قرطبی» این است که هروقت کلام میان حقیقت و مجاز دائر شد حقیقت اصل است و ما نمیتوانیم به سراغ مجاز برویم.
در قرآن کریم هرکجا کلمه ارث آمده تماماً در رابطه با اموال است. درسوره نساء آیه 176:
«إِنِ امْرُؤٌ هَلَک لَیسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَک وَ هُوَ یرِثُها»
اگر مردى از دنيا برود كه فرزند نداشته باشد و براى او خواهرى باشد نصف اموالى را كه به جا گذاشته از او (به ارث) مىبرد.
سوره نساء (4): آیه 176
در سوره بقره میفرماید:
«وَ عَلَی الْوارِثِ مِثْلُ ذلِک»
سوره بقره (2): آیه 233
باز هم در رابطه با ارث از اموال است.
در سوره انبیاء میفرمایند:
«أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُها عِبادِی الصَّالِحُون»
زمین را بندگان صالح ما به ارث میبرند.
سوره انبیاء (21): آیه 105
در این آیه نمیگویند «النبوة یرثها عبادی الصالحین» و خیلی واضح و روشن است. خیلی از آقایان اختلاف دارند که مراد از این «أرض» چیست که خود «قرطبی» دارد که مراد از أرض، بهشت است که ارث میبرند و بعضی افراد میگویند اراضی کفار و مشرکین است و زمانی که مسلمانان فتح میکنند زمینهای کفار و مشرکین را به ارث میبرند.
«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یسْتَضْعَفُون مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا»
و مشرقها و مغربهاى پربركت زمين را به آن قوم تضعيف شده (زير زنجير ظلم و ستم) واگذار كرديم.
سوره أعراف (7): آیه 137
هرجایی که در قرآن کلمه «ارث» آمده است. ارث از زمین و ارث از اموال است. ما یک مورد هم نداریم که بگویند فلانی نبوت را به ارث برده است، فلانی امامت را ارث برده است، فلانی علم پدرش را ارث برده است. اگر اینطور باشد خیلی خوب است و اگر کسی واقعاً علم پدرش را ارث ببرد فرزندان کسانی مانند انیشتین و غیره باید همانند پدرانشان باشند و از آنها ارث ببرند.
اخیراً شنیدیم که دنیا را طوری تنظیم میکنند که سلولهای مغزی شخصیتهای برجسته که عصاره علم را دارند قبل از مرگ استخراج کنند و در مغز دیگران تزریق کنند تا این علم به او هم منتقل شود. تا به حال همچین چیزی نبوده است که آن هم باز ارث نیست بلکه با امکانات مدرن روز میخواهند اطلاعات آنان را جابجا کنند. این شبیه این است که قلب کسی را به کسی پیوند میزنند اما به این کار ارث نمیگویند.
«تفسیر طبری» را ببینید که با تحقیق آقای دکتر «ترکی» در جلد شانزدهم در ذیل همین آیه
«یرِثُنی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوبَ»
سوره مریم (19): آیه 6
میگوید:
«یرثنی من بعد وفاتی مالی»
مال من را بعد از مردنم ارث ببری.
حضرت زکریا میگوید:
«فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْک وَلِیا»
سوره مریم (19): آیه 5
معنایش چیست؟
«فارزقنی من عندک ولدا وارثا»
خدایا فرزندی به من بده که وارث من باشد.
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 16، ص 47
شبکههای وهابی صهیونیستی که دارند شعار میدهند اینجا در ارث مال نبوت است نمیدانم قضیه این حرفهایشان چیست و واقعاً آدم سردر نمیآورد. جناب «بغوی» هم در تفسیرشان در جلد سوم در ذیل همین آیه گفته است:
«قال الحسن معناه يرث مالي»
حسن بصری گفته است که یعنی از مال من ارث ببرد.
سپس میگوید:
«و یرث من آل یعقوب النبوة»
تفسير البغوي؛ ج3، ص 189؛دار النشر: دار المعرفة - بيروت ، تحقيق: خالد عبد الرحمن العك
که آن بحث جدایی است و با آن کاری نداریم. «یرثنی» به معنای این است که از من ارث ببرد. همچنین آقای «ابن عطیه» در تفسیر «المحرر الوجیز» جلد 6 باز میگوید:
«و الأکثر من المفسرین علی أنه أراد وراثة المال»
اکثر مفسرین بر این عقیده هسند که منظور، به ارث بردن مال است.
المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز؛ ج 4، ص 5؛ دار النشر: دار الکتب العلمیة - لبنان - 1413 هـ- 1993 م، الطبعة: الاولی، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد
«یرثنی» به معنای «یرثنی أموالی» است و منظور این است که وراثت مال را در نظر گرفتند. جناب آقای «قرطبی» در تفسیرشان در ذیل همین آیه میگوید:
«إنما أراد وراثة المال»
حضرت زکریا گفته است اموال من را ارث ببرد.
سپس ایشان میگوید علما در اینجا سه جواب دادند: وراثت نبوت، وراثت حکمت و وراثت مال. سپس میگوید:
«فأما قولهم وراثة نبوة فمحال»
آنهایی که گفتند نبوت را از من ارث ببرد، از محالات است.
چرا؟ زیرا:
«لان النبوة لا تورث»
نبوت قابل ارث نیست
این شخص «قرطبی» متوفای 671 است که تفسیرش عصاره تفسیر 6 قرن صدر اسلام است. «اللهم أعلم حیث یجعل رسالته» نه «حیث أورث رسالته».
«وأما وراثة المال فلا یمتنع»
اما وراثت مال هیچ محال نیست.
الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 11، ص 78
«فخر رازی» هم در تفسیرشان مفصل این بحث را مطرح میکند سپس میگوید کسانی که گفتند وراثت مال است روایتی از پیغمبر اکرم را نقل می کنند که پیغمبر فرمود:
«رحم الله زکریا ما کان له من یرثه»
خداوند زکریا را رحمت کند فرزندی نداشت که از او ارث ببرد.
سپس میگوید:
«وظاهره یدل علی أن المراد إرث المال»
ظاهر نشان می دهد که مراد از «یرثنی» ارث مال است.
این از نظر روایی و اما از نظر عقلی ایشان میگوید دوتا دلیل داریم:
«أن العلم والسیرة والنبوة لا تورث»
علم و سیرت و نبوت ارث گذاشتنی نیست
«بل لا تحصل إلا بالاکتساب»
هرکس بخواهد علم به دست بیاورد باید درس بخواند.
التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة: الأولى؛ ج 21، ص 157
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل
این کاملاً مشخص است.
مجری:
استاد بعضی اخلاق و رفتار و کردارها ممکن است به ارث برده شود. آن به چه صورت است؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در اثر ژنهایی که در پدر و مادر است بعضی از اخلاق و رفتار آنان ممکن است به فرزندشان منتقل شود. به عنوان مثال پدر دارای اخلاق بد است، پدر دارای بعضی از بیماریهاست که اینها در حقیقت توسط ژن به صورت فطری به فرزندانش منتقل میشود نه اینکه بعد از اینکه شخص فوت کرد پس از مردن این اخلاق او منتقل بشود اینطوری نیست.
روز اول که نطفه در رحم مادر منعقد شده است توسط این ژن آن خصوصیات پدر و مادر به جنین منتقل شده است و این ارثی نیست و این انتقال از نطفه به جنین است و ارتباطی به این ندارد.
در این موارد ما حرفهای زیادی داریم که آنها را کنار میزنم و یک نمونه از «تفسیر سمرقندی» به نام «المسما بحرالعلوم» در رابطه با حضرت سلیمان در جلد دوم در ذیل آیه شریفه «وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد» آورده است:
«ورث ملکه وقال الحسن ورث المال والملک»
یعنی سلطنت او را به ارث برد. حسن بصری گفته سلطنت و مال پدرش را به ارث برد.
«لا النبوة والعلم»
حضرت سلیمان نبوت و علم پدرش را به ارث نبرده است
«لأن النبوة والعلم فضل الله تعالی ولا یکون بالمیراث»
علم و نبوت به فضل الهی است و با ارث میراث نبوت علم به فرزندان نمیرسد.
تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، اسم المؤلف: نصر بن محمد بن أحمد أبو اللیث السمرقندی، دار النشر: دار الفکر - بیروت، تحقیق: د.محمود مطرجی، ج 2، ص 575
همچنین جناب فخر رازی هم همین تعبیر را میآورد:
«وورث سلیمان داود فقد اختلفوا فیه، فقال الحسن المال لأن النبوة عطیة مبتدأة ولا تورث»
در معنای این آیه اختلاف وجود دارد. حسن بصری گفته است منظور مال است. زیرا نبوت اعطا و هدیه الهی است که این قابل ارث گذاشتن نیست.
التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة: الأولى؛ ج 24، ص 186
در اینجا حرف زیاد دارم اما به جهت کمبود وقت این مطالب را در همین جا ختم میکنم. اگر سؤال دیگری دارید بفرمایید.
مجری:
استاد امشب وقت کمی داریم ولی دلم نمیآید این مباحث را مطرح نکنم زیرا عزیزان مخاطب ما گاهی شبکههای وهابی صهیونیستی را میبینند و میگویند فلان مسئله و فلان شبهه مطرح شده است و توقع دارند که ما اینجا بیاییم و آنهارا مطرح کنیم. گاهی میبینیم که در شبکههای وهابی و صهیونیستی میگویند که در کتب شیعه هم آمده است که پیامبران ارث نمیگذارند. این چه جوابی دارد؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سؤال زیبایی پرسیدید و اجازه بدهید من این سؤال را هم جواب بدهم. این روایات در کتب شیعه هم آمده است اما این آقایان گاهی اوقات زمان دعا را گم کردند. کسی یاد گرفته بود که بگوید: «اللهم لک صمت و علیک توکلت و علی رزقک أفطرت» و این را داشت در دستشویی تکرار میکرد. شخصی به او گفت: این دعا جایش اینجا نیست و جایش کنار سفره است. کارشناسان وهابی گاهی اوقات چیزی را در غیر از جای خودش مطرح میکنند.
عزیزان، اساتید، طلاب و فضلایی که برنامه را میبینند دقت کنید این کتاب «کافی» مرحوم «کلینی» است و چاپ ایران است و به معنای «دارالکتب العلمیة» است. در جلد 1 صفحه 32 روایت آمده است:
« إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ »
علما وارثان پیامبران هستند
« وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَارا »
پیامبران درهم و دینار ارث نمیگذارند
بحث فرزند پدری نیست. بلکه بحث این است که نسبت علما با پیامبران چیست. اگر علما فرزندان پیامبران هستند که برای آنان ارث بگذارند اگر این آقایان درک و شعور داشته باشند خود روایت میگوید: علما وارثان پیامبر هستند. این به معنای این است که اگر پیامبر از دنیا رفت میآیند پول و اموالش را تقسیم میکنند؟ نه. میگویند پیامبران برای علما درهم و دینار ارث نمیگذارند:
« وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِم »
برای علما احادیثشان را ارث میگذارند.
الکافی – الشیخ الکلینی، ج 1، ص 32، ح 2
این روایت خیلی روشن و واضح است؛ اصلاً بحث اینکه انبیاء برای فرزندانشان ارث میگذارند یا نمیگذارند نیست، بلکه بحث این است که علما وارثان پیامبران هستند. وارثان اموالشان نیستند که اگر اینطور باشد پیامبر باید برای تمام انبیاء ارث مال بگذارند. این کاملاً واضح و روشن است اضافه بر اینکه روایت از نظر سند هم مخدوش است.
همچنین در کتاب «من لا یحضره الفقیه» در جلد چهارم وارد شده است:
«فان الفقهاء ورثة الأنبیاء»
اینجا باز بحث تناسب فقها با پیامبران است؛ نه فرزندان پیامبران با پیامبران. اینجا نمیگوید «فانّ أبناء الأنبیاء ورثة» بلکه میگوید «فان الفقهاء ورثة الانبیاء». اگر این چنین باشد روایت میگوید که پیامبران ارث میگذارند اما شما که میگویید ارث نمیگذارند. فقها میراثبر انبیاء هستند پس معلوم میشود پیامبران ارث میگذارند.
بعد میگوید:
«ان الانبیاء لم یورثوا دینارا و لا درهما»
برای فقها درهم و دینار نمیگذارند
«ولکنهم ورثوا العلم»
علم را برای فقها ارث میگذارند.
من لا یحضره الفقیه – الشیخ الصدوق، ج 4، ص 378
خوب اصلاً در صدر روایت داریم «الفقهاء ورثة الانبیاء»، «العلماء ورثة الانبیاء» پس معلوم میشود که انبیاء چیزی به ارث میگذارند؛ صدر روایت کاملاً اینها را رد میکند. هردو روایت اشکال سندی دارد؛ به روایتی که از شیخ صدوق آوردیم دقت کنید.
روایت «من لا یحضره الفقیه» کاملاً روایت مرسلی است؛ سند قطع دارد و روایت مرسل حجت نیست. همچنین «أبوالبختری وهب بن وهب» هم که در اینجا آمده است کاملاً ضعیف است و در او شکی نیست که مرحوم آقای خوئی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «معجم الرجال» در جلد 20 صفحه 231 زمانی که «وهب بن وهب» را مطرح میکند از قول «نجاشی» نقل میکند و میگوید:
«و کان کذابا»
این کذاب بوده است.
این شخص احادیثی با هارون الرشید در کذب دارد و اصلاً شیعه نیست بلکه عامی المذهب است و انسان ضعیفی است. همچنین میگوید: ابوالبختری قاضی و کذاب بوده است و شیعه هم نبوده است و همچنین در عبارتی از «فضل بن شاذان» میگوید:
«ابوالبختری من اکذب البریة»
ابوالبختری دروغگوترین انسانهای روی زمین است.
معجم الرجال الحدیث، السید الخوئی، ج 20، ص 233
ببینید کاملاً واضح و روشن است و از امام کاظم هم روایتی آورده است که ابوالبختری هم به خدا و هم به ملائکه و هم به رسل دروغ میبسته است. اولاً اینکه روایت از نظر متنی اشکال دارد و اصلاً بحث است که «العلماء ورثة الأنبیاء»،«الفقهاء ورثة الأنبیاء» بلکه بحث سر این است که فقها و علما که وارثان پیامبر هستند چه چیزی ارث میبرند و ثانیاً هم روایت از نظر سند کاملاً مشکل است.
روایتی که از نظر شیعه هیچ سندیت و اعتباری ندارد شما نمیتوانید بر علیه شیعه به او استدلال کنید.
مجری:
استاد بسیار از شما ممنون و سپاسگذارم. ما در این چند دقیقهای که از برنامه باقی مانده است هرچند خیلی هم زیاد نیست دوستان ما اگر تلفنها را هم زیرنویس کنند حالا در حد یکی دوتا تلفن بتوانیم داشته باشیم بسیار خوب است.
بخشی از پیامکهای بینندگان:
در این بخش از برنامه چند پیام از پیامکهای شما را بخوانم که به صورت پیام برای ما فرستادید خیلی از عزیزان لطف و عنایت و مرحمتشان شامل حال من و همکاران عزیزم شده است که از همه دوستان ممنون هستم.
آقای شریفی از ماسال: سلام به خدمت شما دلسوزان ولایت، نوروز شما مبارک، خدا قوت، یا علی مدد.
آقای سلیمانی از استان فارس: سلام خسته نباشید. از برنامه خوبتان بسیار متشکرم. ما بیننده همیشگی برنامه شما هستیم.
از آقای سلیمانی عزیز از دیار فارس و تمامی فارس نشینان و شیراز نشینان و همجواران دیار حافظ و سعدی از تمامی شما ممنون و سپاسگذار هستیم.
صادق جمالپور از سیرجان: سلام و خسته نباشید. یا علی مدد. از ایشان هم ممنون و سپاسگذار هستیم
آقای عنبر از بندر لنگه که همیشه خودشان را قنبر غلام امیر مؤمنان علی (علیه السلام) هم معرفی میکنند و عاشق مولا هستند و از ایشان هم ممنون و سپاسگذار هستیم.
آقای کوهستانی از ملارد: باسلام و خداقوت. سالی که گذشت «شبکه جهانی ولایت» سنگ تمام گذاشت و زندگی ما را پربار ساخت و از این جهت از خداوند متعال و شما بسیار سپاسگذار هستیم.
از علی آقا از خوزستان هم ممنون و سپاسگذار هستم. پیام شما به دست ما رسید.
عزیزی از اهواز پیام فرستادند و خودشان را هم معرفی نکردند که از ایشان هم ممنون و سپاسگذارم.
تشکر و سپاس از تمامی شما دوستان
تماس بینندگان برنامه:
از فرصت استفاده میکنیم و به چند تلفن پاسخ میدهیم. آقای کریمی از دیار کردستان از برادران اهل سنت ما و پشت خط ارتباطی ما هستند. آقای کریمی سلام به شما:
بیننده (آقای کریمی از کردستان – اهل سنت):
خدمت شما سلام عرض میکنم و امیدوارم خسته نباشید. من تقریباً یک ماه پیش با برنامه شما تماس گرفتم و با آقای قزوینی صحبت کردم و ایشان به من قول دادند که در فاطمیه دوم مناظره المستقله پخش بشود که میخواستم از ایشان گله کنم که چرا پخش نکردند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
آقای کریمی شما اصلاً برنامهها را میبینید؟
بیننده:
من سرچ کردم و حقیقت بیشتر برنامهها را میبینم
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
دیشب هم بخشی پخش شد و الان هم بعد از برنامه ساعت 9:30 یکی از حساسترین قسمت شبکه المستقله دارد پخش میشود که اینها 60 درصد مطالبی که من گفتم را حذف کردند. فقط حضرتعالی که پخش میشود اولاً دوتا نکته برای برنامه امشب خدمت آقای کریمی بزرگوار عرض کنم. این برنامهای که امشب میخواهد پخش بشود شما ببینید که این کارشناسان آنها و مجری برنامه در یک برنامه سه الی چهار مرتبه لباس و کراواتش عوض میشود. کاملاً مشخص است که اینها از 6 یا 7 برنامه از برنامههایی که من اصلاً حضور نداشتم آمدند.
اینها از جاهای دیگر مطالبی را بریدند و به همدیگر چسباندند و شما ببینید مطالبی که از من حذف کردند در رابطه با مظلومیت و شهادت حضرت زهرا امشب اینها را نمایش میدهند. من از همه عزیزان اهل سنت خواهش دارم برنامهای که دیشب بوده قطعاً روی سایت شبکه ولایت گذاشته میشود. برنامه دو شب قبل را هم میگذارند اما اگر آنها را ندیدند از شما تقاضا میکنم زیرا خیلی برای ما عزیز هستید و عمدتاً قولی که به شما داده بودید ما این برنامه را ردیف کردیم امشب این برنامه را ببینید اما خواهشا هفته آینده شاید به خاطر برنامه عید تعطیل باشد.
هفته دوم فروردین شما روی خط بیایید و نظرتان را به ما بگویید و ما از شما ممنون میشویم.
بیننده:
خیلی ممنونم. احتمالاً من اشتباه کردم و امشب برنامهها را میبینم. در مورد این احادیثی که فرمودید یکی در «الاحتجاج طبرسی» بود و زمانی که من سرچ کردم دیدم که «الاحتجاج طبرسی» بیشتر روایاتش مرسل است. الان شما روایتی را در آخر برنامه خواندید و فرمودید این مرسل هست و نمیشود به آن اعتماد کرد. عرضم این بود که یکی در مورد احتجاج بفرمایید که آیا روایتش مرسل هست یانه؟
در مورد «بلاغات النساء» من در مکتبه شامله سرچ کردم اول اینطوری فهمیدم که اول روایت نوشته بود که این روایت از حضرت فاطمه نیست یعنی مجعول است. حالا اگر شما لطف کنید اول روایت را هم بیاورید
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
کجا؟
بیننده:
اول روایت
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
مال «عمر رضا کحاله» یا «ابن ابی کیفور»؟
بیننده:
کتاب «بلاغات النساء»
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این را که ما آوردیم و گفتیم «قال ذکرت لأبی الحسین زید بن علی بن الحسین کلام فاطمة قلت له إنّ هؤلاء» یعنی این مخالفین و در پاورقی هم زده است «یشیر إلی قوم فی عصره کانوا یغضون من قدر آل البیت» کسانی که دشمن آل بیت بودند، دشمنان تصور میکنند «یزعمون أنه مصنوع»
بیننده:
«قلت» در اینجا به چه معناست؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
«قلت له» و من به آقای ابوالحسین زید بن علی گفتم که «ان هؤلاء یزعمون» این کلام فاطمه ساخته و پرداخته است و این کلام «ابی العیناء» است. «فقال لی» آقای «زید بن علی بن الحسین» به من گفت: من مشایخ و اساتید آل ابوطالب را دیدم که این را از پدرانشان روایت میکنند و به فرزندانشان هم آموزش میدهند «وقد حدثنیه أبی عن جدی یبلغ به فاطمة» پدرم از جدم از حضرت فاطمه این را نقل کرده است و مشایخ و اساتید شیعه اینها را قبل از اینکه جد ابوالعیناء به دنیا بیاید نقل و تدریس میکنند.
شما که میگویید اول آن آمده است گفته است این جعلی است الان خلاف این مطلب ثابت شد.
بیننده:
روایتی از «آقا بزرگ تهرانی» است ایشان گفتند: تشیع «ابن ابی طاهر» که همان «ابن طیفور» باشد از چاپ اول کتابشان مشخص است یعنی آقا بزرگ تهرانی بر این عقیده هستند که ایشان شیعه بوده است و سنی نبوده است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
من روایت ایشان را آمدم از علمای بزرگ اهل سنت آوردم. آقای «زرکلی» را آوردم که از علمای بزرگ اهل سنت است و وهابی هم هست. او میگوید: «ابن ابی طیفور فقیهٌ مالکیٌ من العلماء بالحدیث» دیگر از این بهتر نداریم.
همچنین شرح حال ایشان را از «صفدی» آوردم. آقا بزرگ تهرانی هم گفته است که ایشان قطعاٌ اشتباه کرده است. اگر شما ملاحظه کنید خدمتی که «زرکلی» به اهل سنت و وهابیت کرده است کمتر کسی انجام داده است یعنی بسیاری از تراث اهل سنت و وهابیها را آمد از لابلای کتابخانهها کتابهای خطی و غیره را زنده کرد.
من معتقدم که اگر شما کلام «أعلام» اثر «زرکلی» را هر عزیزی از اهل سنت حتماً در خانه داشته باشند یا حداقل این کتاب را دانلود کنند و در کامپیوتر داشته باشند. این کتاب هفت جلد است و هرکدام از صفحات آن اگر به روش امروزی چاپ بشود شاید 30 الی 35 جلد بشود زیرا بسیار ریز است و ورق آن هم رحلی است و رقعی نیست. تقریباً دو برابر یا سه برابر رقعی است یعنی یک جلد آن سه جلد میشود.
از شما متشکریم.
مجری:
آقای کریمی از شما ممنون هستیم و خدا نگهدارتان باشد. «از هیاهو تا واقعیت» اسم برنامهای است که بعد از برنامه ما قرار است پخش بشود و همان مناظرهای که حضرت استاد اشاره فرمودند و با شبکه «المستقله» بوده است. نکاتی که استاد فرمودند را حتماً عنایت داشته باشید واقعاً ظرافتهایی دارد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
دست دوستان ما واقعاً درد نکند؛ جلسه اول و دوم خوب بود اما امشب دیگر سنگ تمام گذاشتند؛ شاید امشب بیش از 30 یا 40 تا کلیپ پخش میشود. کلیپی فرستادند که من مقداری از آن را دیدم و به نوبه خودم از جناب آقای حسینی و جناب آقای شرفی به نوبه خودم تشکر میکنم و واقعاً این بزرگواران زحمت کشیدند. ما بنا نداشتیم زیرا من گفتم قسمتهایی که مربوط به شخص خود من باشد در شبکه دفاع نمیکنیم اما دیدیم که قضیه حضرت زهراست و اینکه این شبکههای وهابی باید رسوا بشوند.
من از جناب آقای کریمی تقاضا میکنم کلیپهایی که پخش میشود آن مواردی که در شبکههای وهابی حذف کردند آن قمست قرمز چشمکزن را نگاه کنند. دومرتبه اگر چنانچه شبکه مستقله که از شبکه وهابیت همین امسال فاطمیه اول سه جلسه پخش کردند. اگر آنها را هم دارند دومرتبه ببینند که اینها چه خیانتهایی کردند.
مجری:
بیننده بعدی ما جناب آقای داداشی از شهریار هستند. آقای داداشی سلام به شما:
بیننده (آقای داداشی از شهریار – شیعه):
با سلام خدمت آقای اسماعیلی و آیت الله قزوینی، پیشاپیش عید را تبریک میگویم. سه سؤال و یک خواهش داشتم. سؤال اولم این است که آن روایتی که اسم آن افرادی که به جان حضرت رسول سوء قصد کردند و میدانم که اسمشان را شما نمیفرمایید میخواستم سندش را اگر بشود لطف کنید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
المحلی ابن هزم، ج 11، ص 224
«المحلی» کتاب فقهی است و نویسنده آن «ابن هزم» آندلسی متوفای 345 است. در جلد 11 این کتاب صفحه 224 «کتاب الحد باب حد المرتد» است.
مجری:
آقای داداشی وقت ما تمام شده است فقط نکته آخر را بیان بفرمایید و انشاءالله در برنامه بعدی میتوانید تماس بگیرید و سؤالاتتان را بفرمایید.
بیننده:
خواهشی که داشتم میدانستم استاد روی آنتن جواب نخواهند داد. میخواستم اگر میشود بعد از اتمام برنامه یک زنگ بزنند و یک مشورتی از ایشان میخواستم. میدانم ایشان روی آنتن جواب نمیدهند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
دوستان اگر میخواهند شماره خودشان را برای من پیامک بزنند که ما میگوییم در دفتر بگیرند و من در خدمتشان هستم.
مجری:
از آقای داداشی ممنونم و امیدوارم موفق و پیروز و سربلند باشید. عذرخواهی میکنم از عزیزانی که قرار بود ما در خدمتشان باشیم، صدایشان را بشنویم و روی خط ارتباطی ما بیایند اما چون ما میخواهیم برنامه را به پایان ببریم و رأس ساعت 9:30 آن برنامهای که به شما قول داده بودیم «از هیاهو تا واقعیت» پخش بشود.
استاد برای حسن ختام برنامه دعا بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
من از آقای داداشی هم تشکر میکنم که کاملاً با مبنای شبکه ولایت آشنا هستند و میدانند خطوط قرمز ما چیست. از عزیزانی که این خطوط قرمز را رعایت میکنند تشکر میکنم.
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد به ویژه به آبروی صدیقه طاهره هرچه سریعتر لباس فرج بر اندام ملکوتی مولایمان بقیة الله الأعظم بپوشان، موانع فرجش را به حق مادرش زهرا برطرف بساز، مقدمات ظهورش فراهم بگردان، ما را از یاران خاص و از زمینهسازان قیامش قرار بده.
خدا به حق حضرت زهرا رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بنما، عزیزان ما در سوریه و عراق و یمن و بحرین و عربستان صعودی و ترکیه و تاجیکستان و افغانستان و پاکستان و میانمار هرجایی که گرفتار هستند به حق محمد و آل محمد از همه آنان رفع گرفتاری بنما.
خدایا شر اشرار به ویژه شر وهابیت را از مسلمانان و از جمیع انسانها خدایا برطرف کن، وهابیت تکفیری را به حق حضرت زهرا هرچه سریعتر نابود و محو و سرنگون از صفحه گیتی بگردان، خدایا به حق محمد و آل محمد بر همه بیمارانمان لباس عافیت بپوشان.
خدایا حوائج همه حاجت مندان روا نما، به حق حضرت زهرا حوائج ما و حوائج دست اندرکاران شبکه جهانی ولایت و حوائج بینندگان عزیز و عزیزانی که تکرار برنامه را میبینند و به ویژه عزیزان ولایت یاور در داخل و خارج کشور به حق زهرای مرضیه حوائج همه و همه را برآورده نما، خدایا به حق حضرت زهرا دعاهای ما را به اجابت برسان، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
این آخرین برنامه زنده «حبل المتین» در سال 94 بود و انشاءالله در طول هفته اول نوروز عزیزانمان در «شبکه جهانی ولایت» به درخواست شما دوستان بیننده برنامههایی که برای شما خیلی جذاب بوده است و قابل توجه بوده است و آن را دوست داشتید و دائماً پیام میدادید که اینها پخش بشود در طول هفته اول برنامهریزی کردند که برنامههای مورد علاقه شما در طول سال در «شبکه جهانی ولایت» پخش شد مجدداً تکرار بشود. گلچین برنامهها بوده است که انشاءالله مورد استفاده و عنایت شما هم قرار بگیرد. سر سفره هفت سین حتماً دعا بکنید به ویژه برای ظهور و فرج آقا و مولایمان امام زمان (علیه السلام) و ماهم دعاگوی شما هستیم و در حق ما هم دعا کنید.
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشیم
شاید که نگاهی کند آگاه نباشیم
یا علی مدد، خدا نگهدار
پاسخ:
در مسند ابويعلي روايتي چنين آمده است: قرأت على الحسين بن يزيد الطحان هذا الحديث فقال هو ما قرأت على سعيد بن خثيم عن فضيل عن عطية عن أبي سعيد قال لما نزلت هذه الآية ) وآت ذا القربى حقه ( الإسراء دعا النبي صلى الله عليه وسلم فاطمة وأعطاها فدك .مسند أبي يعلى ج 2 ص 334
اما در خصوص اينکه چرا حضرت علي عليه اسلام و يا حسنين عليهما السلام فدک را بر نگرداندند، دلائل متعددي دارد از جمله اين دلائل اين است که مردم چون با سنت هاي خلفاي قبلي انس گرفته بودند مثلا وقتي حضرت علي عليه السلام مي خواست سنت غلط و يا بدعت آنها را از بين ببرد، شروع به اعتراض و اغتشاش مي کردند همچنانکه در جريان نماز تراويح اين اتفاق افتاد حضرت خواست اين بدعت را بردارد گفتند واعمراه
لذا حضرت در اين خصوص فدک همان کاري را کردند که پيامبر (ص) در جريان خانه کعبه انجا دادند خواستند در کعبه تغييري ايجاد کنند اما چون از دين مردم و بر گشتن آنها به عصر جاهليت ترسيدند لذا اين کار را ترک کردند حضرت در نظر داشت ديوار را داخل کعبه کند و در کعبه را به زمين بچسباند که خوف داشت انجام نداد
در صحيح بخاري آمده است:
حدثنا مُسَدَّدٌ حدثنا أبو الْأَحْوَصِ حدثنا أَشْعَثُ عن الْأَسْوَدِ بن يَزِيدَ عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت سَأَلْتُ النبي صلى الله عليه وسلم عن الْجَدْرِ أَمِنَ الْبَيْتِ هو قال نعم قلت فما لهم لم يُدْخِلُوهُ في الْبَيْتِ قال إِنَّ قَوْمَكِ قَصَّرَتْ بِهِمْ النَّفَقَةُ قلت فما شَأْنُ بَابِهِ مُرْتَفِعًا قال فَعَلَ ذلك قَوْمُكِ لِيُدْخِلُوا من شاؤوا وَيَمْنَعُوا من شاؤوا وَلَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثٌ عَهْدُهُمْ بِالْجَاهِلِيَّةِ فَأَخَافُ أَنْ تُنْكِرَ قُلُوبُهُمْ أَنْ أُدْخِلَ الْجَدْرَ في الْبَيْتِ وَأَنْ أُلْصِقَ بَابَهُ بِالْأَرْضِ
صحيح البخاري ج 2 ص 573
در صحيح مسلم نيز آمده است پيامبر مي خواست گنجهاي کعبه را در راه خدا انفاق کند اما بخاطر اينکه مردم تازه از جاهليت در آمده بودند و احتمال بر گست آنها باز به دوران جاهليت و کفر بود لذا ترک کرد
عُمَرَ يقول سمعت عَبْدَ اللَّهِ بن أبي بَكْرِ بن أبي قُحَافَةَ يحدث عَبْدَ اللَّهِ بن عُمَرَ عن عَائِشَةَ زَوْجِ النبي صلى الله عليه وسلم أنها قالت سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول لَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُو عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ أو قال بِكُفْرٍ لَأَنْفَقْتُ كَنْزَ الْكَعْبَةِ في سَبِيلِ اللَّهِ وَلَجَعَلْتُ بَابَهَا بِالْأَرْضِ ولادخلت فيها من الْحِجْرِ
صحيح مسلم ج 2 ص 969
در خصوص فدک نيز حضرت علي عليه السلام همان کاري را کرد که پيامبر صلي الله عليه و آله انجام داد
در منابع اهل سنت نيز در خصوص فدک اشاره شده است که حضرت بخاطر تقيه و بخاطر ترس از اينکه مردم نگويند مخالفت ابوبکر و عمر شد، لذا فدک را پست نگرفت
والله يكره أن يدعى عليه خلاف أبي بكر وعمر رضي الله عنهما
تاريخ المدينة المنورة ، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري الوفاة: 262هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م ، تحقيق : علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان ج 1 ص 135
با اين وجود آيا باز مي گوييد اين قضيه دروغ بوده است؟!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات