2024 December 13 - جمعه 23 آذر 1403
فدک
کد مطلب: ٨٦٥٧ تاریخ انتشار: ٠٦ اسفند ١٣٩٤ - ١٣:٤٦ تعداد بازدید: 7136
حبل المتین » نقد خلافت خلفای سه گانه
فدک

فدک و ردّ شهادت اهل بیت و رد آیه مباهله و آیه تطهیر
حبل المتین 94/05/04

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 94/05/04

مجری

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ مولانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المعصومین عَلَيْهِمُ‌السَّلاَمُ

جناب استاد سلام علیکم و رحمة الله!

استاد حسینی قزوینی

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

مجری

در جلسات گذشته قضیه‌ی فدک را مورد بحث و بررسی قرار دادیم و بحث به اینجا رسید که حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فدک را به عنوان ملک شخصی از خلیفه‌ی اول طلب کرد و ابوبکر از حضرت مطالبه‌ی بینه و شاهد نمود! و وجود مقدس آقا امیر‌مؤمنان علیه‌السلام و دیگران آمدند و شهادت دادند، اما خلیفه‌ی اول شهادت امیرالمؤمنین را نپذیرفت!

استاد! کاملا توضیح دادید که نپذیرفتن شهادت مولا امیرمؤمنان، علی علیه‌السلام، دقیقاً مخالفت با حدیث معروف و مشهور «علی مع الحق و الحق مع علی» است. لطفا خلاصه‌ای از بحث‌های گذشته را بیان بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع فدک از موضوعات اساسی، حساس و اختلافی میان شیعه و اهل سنت است و در این زمینه کتاب‌های زیادی نوشته شده و مقالات زیادی چاپ گردیده است.

اولین موضوع این بود که از منابع معتبر عزیزان اهل سنت ثابت نمودیم فدک ملک اختصاصی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده است.

در مرحله‌ی دوم، مطرح نمودیم که حضرت رسول، فدک را به حضرت زهرا بخشیدند. ابویعلی موصلی متوفای 307 بعد از آیه‌ی شریفه‌ی وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه (سوره اسراء، آیه 26) آورده است که:

دعا النبی صلى الله عليه و سلم فاطمه أعطاها فدک؛

رسول گرامی، زهرای مرضیه را خواست و فدک را به آن بزرگوار بخشید.

مسند أبي يعلى، ج 2، ص 334.

همچنین بلاذري در فتوح البلدان، ج 1، ص 35؛ سیوطی در الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج 4، ص 177؛ شوكاني در فتح القدير، ج 3، ص 224 و ابن کثیر دمشقی در البداية و النهاية، ج 5، ص 306 این را نقل کرده‌اند.

موضوع سوم این است که چرا پیامبر به فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها بخشید، مگر پیامبر دختران دیگری نداشت؟

قرآن می‌فرماید شما حق دخالت در کار نبی مکرم را ندارید، نبی مکرم تابع وحی است؛

اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ؛

تو موظف هستی که تابع وحی باشی.

سوره انعام، آیه 106.

و در سوره احزاب، آیه 6 می‌فرماید: دخالت در کار نبی مکرم برای هیچ کسی جایز نیست؛

وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ.

حق چرا گفتن در کار خدا و در کار نبی مکرم ندارید.

حتی در سوره نساء، آیه 65 ‌می‌فرماید یکی از شرایط تحقق ایمان این است که در برابر سخن نبی مکرم، همه باید تسلیم باشند.

نبی مکرم می‌‌فرماید: بنشین چشم! بلند شو چشم! برو جهاد کن، چشم! غذا بخور، چشم! زیرا تمام اوامر نبی مکرم بر اساس وحی است:

و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی.

سوره نجم، آیات 3-4.

موضوع چهارم این بود که فدک توسط خلیفه‌ی اول مصادره شد. این را هم ما از کتب اهل سنت نقل کردیم.

موضوع پنجم این بود که بعد از مصادره فدک، صدیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها فرمود: پیامبر اکرم فدک را به من بخشیده است، آن را به من برگردان. خلیفه‌ی اول از صدیقه‌ی طاهره، مطالبه‌ی بینه و شاهد کرد! بیان شد که:

مطالبه‌ی بیّنه از صدیقه‌ی طاهره مخالف کتاب و سنت است؛ چون قرآن در آیه‌ی تطهیر شهادت بر پاکی و طهارت حضرت زهرا داده است و در آیه‌ی مباهله صدیقه‌ی طاهره شاهد بر صحت نبوت و صداقت نبی مکرم است. همچنین روایتی از عایشه است که: فاطمه راستگو‌ترین انسان‌ها بعد از پیغمبر است. اگر اصدق الناس است، دیگر بینه نمی‌خواهد. بینه برای این است که بدانیم این مدعی در ادعای خودش صادق است؟ همچنین حق مطالبه‌ی بیّنه، مخالف حدیث بضعه است، پیغمبر فرمود:

فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّي؛

فاطمه پاره‌ی وجود من است.

مسند أحمد، ج 4، ص 5.

از پاره‌ی وجود بینه خواستن گویا از پیغمبر بینه می‌خواهد! اگر کسی از پیغمبر بیّنه بخواهد چه حکمی دارد؟

در مرحله‌ی ششم توضیح داده شد که اصل مطالبه‌ی بیّنه از حضرت زهرا مخالف با سیره‌ی نبی مکرم و سیره‌ی صحابه است؛ نبی گرامی در موضوع روزه با شهادت یک نفر بر ورود ماه رمضان و با شهادت یک نفر بر خروج ماه رمضان و ورود ماه شوال حکم کرد.

همچنین در رابطه با ذو الشهادتین، شهادت یک نفر به جای دو نفر قابل قبول است.

در صحیح بخاری آمده است بعد از آن که غنایم و بیت المال از بحرین رسید، جابر آمد نزد خلیفه‌ی اول و گفت:

قال النبي صلى الله عليه و سلم لو قد جاء مال البحرين قد أعطيتك هكذا و هكذا فلم يجئ مال البحرين حتى قبض النبي صلى الله عليه و سلم فلما جاء مال البحرين ... فقلت ان النبي صلى الله عليه و سلم قال لي كذا و كذا فحثا لي حثية فعددتها فإذا هي خمسمائة و قال خذ مثليها؛

پیغمبر به من وعده داد که اگر از بحرین اموالی بیاید به تو این مقدار می‌دهم ولی قبل از اینکه اموال بحرین بیاید پیغمبر از دنیا رفت. خلیفه‌ی اول بدون اینکه بینه بخواهد، آن مبلغی را که مورد نظر جابر بود، به او داد. جابر می‌گوید: من شمردم، دیدم پانصد درهم یا پانصد دینار است و ابوبکر دو برابر آن را به من پرداخت کرد.

صحيح البخاري، ج 3، ص 58.

بدرالدین عینی می‌گوید مقام جابر مافوق این است که از او بینه بخواهند، مگر صحابی دروغ می‌گوید؟!

بدرالدین عینی در عمدة القاری فی شرح صحیح بخاری هم می‌گوید: درخواست جابر پانصد دینار یا پانصد درهم بود، خلیفه‌ی اول آن را پرداخت کرد، بلکه دو برابر آن را داد، هزار و پانصد دینار شد. یعنی هم مورد ادعای جابر را داد و هم دو برابر اضافه داد. گفت پانصد دینار پیغمبر به من قول داده است، ولی خلیفه هزار و پانصد دینار داد.

بعد ایشان می‌گوید علت اینکه از جابر شاهد نخواستند، این بود که عدالت جابر را کتاب و سنت تأیید کرده است.

در ادامه می‌گوید: جابر اگر از بهترین امت نباشد، چه کسی بهترین امت است؟ حالا آیا از دیدگاه آقایان حضرت زهرا بهترین امت نیست؟! بعد می‌گوید:

و لا یظن ذلک لمسلم فضلاً عن صحابی؛

اصلاً ما گمان نمی‌بریم که یک مسلمان دروغ بگوید، تا چه رسد به صحابی.

عمدة القاري، بدر الدین عيني، ج 12، ص 121.

خیلی عجیب است عدالت آقای جابر پشتوانه‌ی قرآن و سنت دارد. از آقای عینی و آقای بخاری سؤال می‌کنیم: آیا حضرت زهرا از صحابه نبود؟ یا قرآن و سنت عدالت صحابه را اثبات کرده است مگر فاطمة الزهرا را؟!

موضوع هفتم این بود که حضرت امیر شهادت داد، ولی شهادت آن حضرت رد شد! باز این هم یک مشکل دیگری است؛ چون آیه تطهیر، آیه‌ی مباهله، حدیث رایت و حدیث علی مع الحق، به عصمت امیرالمؤمنین شهادت داده است.

همچنین روایات متعددی در فضیلت امیرالمؤمنین وارد شده است که به عنوان نمونه علی مع الحق و الحق مع علی یا علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يفترقا حتى يردا علي الحوض است که درمستدرک حاکم نیشابوری، ج3، ص134 نقل شده و بر صحتش آقای حاکم نیشابوری شهادت داده است. در رابطه با روایت الحق مع ذا، الحق مع ذا آقای هیثمی در مجمع الزوائد، ج7، ص235 می‌گوید: این روایت صحیح هست.

آمد به عنوان ملک شخصی خودش مطالبه کرد.

موضوع هشتم این است که حضرت زهرا فدک را به عنوان ارث مطالبه کردند که در رابطه با آن بحث خواهیم کرد.

مجری

استاد! از کسانی که به نفع حضرت صدیقه‌ی طاهره، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، شهادت دادند، حسنین علیهما‌السلام بودند، اما متأسفانه شهادت آنها هم رد شد! آیا رد شهادت این دو بزرگوار هم مخالف کتاب و سنت بود؟

استاد حسینی قزوینی

واقعاً خیلی مایه‌ی تأسف است که مثلاً شهادت جابر پذیرفته می‌شود و آقای عینی می‌گوید: مگر می‌شود صحابه هم دروغ بگویند؟ ولی از حسنین علیهماالسلام پذیرفته نمی‌شود! این دو بزرگوار اگر فرزند پیغمبر نبودند، حداقل صحابه که بودند.

قاضی عضد الدین ایجی در کتاب مواقف می‌گوید:

ادعت أنه نحلها و شهد علي و الحسن و الحسين و أم كلثوم فرد أبوبكر شهادتهم قلنا أما الحسن و الحسين فللفرعية و أما علي و أم كلثوم فلقصورهما عن نصاب البينة؛

حضرت زهرا ادعا فرمود که پیغمبر اکرم فدک را به او بخشیده است.

علی و حسن و حسین (علیهم‌السلام) و ام کلثوم شهادت دادند، ولی ابوبکر شهادت همه‌ی اینها را رد کرد. شهادت حسن و حسین به خاطر فرعیت رد شد (چون در حقیقت اینها به نفع مادرشان شهادت دادند)! و اینکه شهادت علی و ام کلثوم رد شد به این جهت بود که از نصاب بینه کمتر بود! (چون یا باید دو مرد باشد یا یک مرد و دو زن).

سؤال ما این است که:

اولا در کجای فقه و اصول آمده است که اگر کسی بر یک حقی که از مادر یا پدرش تضیيع شده است شهادت داد، مردود است؟ آن هم شهادت افرادی مثل حسن و حسین علیهما السلام.

ثانیا امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و رباح غلام پیغمبر یعنی چهار مرد شهادت دادند که دو برابر بیّنه می‌شود. از آن طرف أم کلثوم و ام ایمن هم شهادت دادند که جمعا می‌شود سه بیّنه! اگر کتاب و سنت را ملاک قرار بدهیم، حقیقت این است، ولی اگر بخواهیم مثلا به قول آقای ذهبی که می‌گوید:

یشهد القلب انه باطل؛

قلب من شهادت می‌دهد این باطل است،

ميزان الاعتدال، ذهبي، ج 1، ص 82.

سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

در رابطه با حضرت امام حسن و امام حسین، در کتاب صحيح مسلم،ج 7، ص 131از عایشه روایت شده که نبی مکرم سحرگاهی از خانه بیرون آمد، امام حسن آمد، پیامبر او را زیر عبا قرار داد، امام حسین آمد، پیامبر او را زیر عبا قرار داد، حضرت زهرا و حضرت علی آمدند، پیامبر آنها را هم زیر عبا قرار داد. سپس خدای تعالی این آیه را نازل فرمود که:

إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

سوره احزاب، آیه 33.

رجس به هر معنایی که در نظر بگیرید، با اراده الهی از امام حسن و امام حسین رفع شده است و در حقیقت رفع رجس نیست، بلکه دفع رجس است. جالب این است که ترمذی در سنن می‌گوید:

هذا حدیث حسن صحیح؛

این حدیث به اعتباری هم حسن هست و هم صحیح.

سنن الترمذي، ج 5، ص 361.

بعد پیغمبر می‌فرمایند: خدایا! اینها اهل بیت من هستند. خانم ام سلمه می‌گوید: یا رسول الله آیا من هم جزء اینها هستم؟ حضرت می‌فرمایید:

انت علی مکانک و انت علی خیر؛

تو سر جایت بمان، جلو نیا. تو آدم خوبی هستی ولی تو جزء اهل بیت نیستی.

سنن ترمذي ، ج 5، ص 31.

در جای دیگر ترمذی می‌گوید:

و هو احسن شیء روی فی هذا الباب.

سنن ترمذي، ج 5، ص 361.

و نبی مکرم پس از اینکه عبا را بر سر امام حسن و امام حسین و حضرت علی و حضرت زهرا انداخت، عرض کرد:

اللهم هؤلاء أهل بيتي و خاصتي فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا؛

خدایا اینها اهل بیت و خاصان من هستند.

مسند أحمد، ج 6، ص 292.

می‌بینیم که پیامبر در اینجا دعا می‌فرمایند. بعضی وهابی‌ها می‌گویند: اگر واقعاً آیه‌ی تطهیر درباره این افراد نازل شده است، برای چه پیغمبر دعا می‌کند؟

جواب می‌دهیم که اگر بنا باشد در عالم هستی یک نفر قطعاً به صراط مستقیم رسیده باشد، نبی مکرم است، ولی در عین حال هر روز به خدای تعالی عرض می‌کند: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ. هر جوابی که آنجا بدهید ما اینجا همان جواب را می‌دهیم.

بنابراین قرآن بر عصمت حسنین سلام‌الله‌علیهما شهادت داده است.

در قضیه‌ی مباهله هم در صحیح مسلم، ج 7، ص 121، آمده است که:

دعا رسول الله صلى الله عليه و سلم عليا و فاطمة و حسنا و حسينا.

با اینکه صحابه زیادی از جمله آقای ابوبکر، عمر، عثمان و دیگران بودند ولی علی (علیه‌السلام) را دعوت کرد و با اینکه زنان پیغمبر، امهات المؤمنین، بودند، ولی حضرت زهرا را دعوت نمود و با اینکه بچه‌های دیگر بودند، ولی امام حسن و امام حسین را دعوت کرد که بر صداقت و صحت نبوت پیغمبر شهادت بدهند.

امام حسن و امام حسین از چنان جایگاه رفیعی برخوردارند که به دستور خدا بر صداقت رسول اکرم شهادت می‌دهند، آن وقت شهادت اینها نسبت به یک مِلک قابل قبول نباشد؟!

ابن کثیر دمشقی در تفسیر این آیه می‌گوید:

فغدا رسول الله صلى الله عليه و سلم فاخذ بید علی و فاطمه و الحسن و الحسین ... أنفسنا و أنفسكم رسول الله صلى الله عليه و سلم و علي بن أبي طالب و أبناءنا الحسن و الحسين و نساءنا فاطمة ... ثم قال: صحیح علی شرط مسلم و لم یخرجاه؛

نبی مکرم دست حضرت علی و زهرا و حسن و حسین علیهم‌السلام را گرفتند و برای انجام مباهله حرکت کردند و منظور از ابناءنا امام حسن و امام حسین و منظور از نساءنا فاطمه زهرا و منظور ازانفسنا و انفسکم رسول الله و علی بن ابی طالب است.

و از قول حاکم نیشابوری نقل می‌کند که این روایت شرایط صحیح مسلم را دارد، ولی مسلم و بخاری این را نقل ننموده‌اند.

تفسیر ابن کثیر دمشقی، ج 2، ص 55.

و این بیان می‌کند که رد شهادت امام حسن و حسین بر خلاف کتاب و سنت است.

در سنت هم روایات بسیار زیادی در رابطه با جایگاه امام حسن و امام حسین بیان شده که فقط به یک روایت اشاره می‌کنم:

ابن ابی شیبه، استاد بخاری، (متوفای 235) از ابو سعید خدری نقل می‌کند که پیغمبر اکرم فرمودند:

الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة؛

حسن و حسین سرور جوان‌های اهل بهشت هستند.

المصنف، ابن أبي شيبة الكوفي، ج 7، ص 512.

در بهشت هم همه به صورت جوان وارد می‌شوند.

احمد بن حنبل هم از ابو سعید خدری نقل می‌کند که:

قال رسول الله الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة.

مسند أحمد، ج 3، ص 3.

محققش هم می‌گوید:

و اسناده صحیح و رجاله ثقات؛

سند این روایت صحیح است و راویانش هم از ثقات هستند.

غیر از یزید بن مردانیه، تمام راویان حدیث از رجال بخاری و مسلم هستند. البته نسایی او را ذکر می‌کند و مورد وثوق است.

حاکم نیشابوری هم این روایت را نقل می‌کند و می‌گوید:

هذا حدیث قد صحّ من أوجه کثیرة و أنا أتعجب أنهما لم یخرجاه؛

این روایت از جهات مختلف صحیح است و من تعجب می‌کنم بخاری و مسلم این روایت را نقل نکرده‌اند.

مستدرك، ج 3، ص 167.

بعد ایشان می‌گوید: این روایت از حذیفة بن یمان هم نقل شده و سندش صحیح است. این روایت از عبدالله بن مسعود هم نقل شده است. قرة بن ایاس و براء بن عازب هم این را روایت را نقل کرده‌اند و سندش صحیح هست. ذهبی هم این روایت را تصحیح کرده است. هیثمی نیز این روایت را نقل کرده و گفته است سندش صحیح هست. ترمذی هم می‌گوید این روایت حسن و صحیح است. البانی هم می‌گوید این روایت صحیح است.

بنابراین الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة از صحیح‌ترین روایات است، ولی متأسفانه در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیامده است!

مجری

یکی از کسانی که در قضیه مذکور شهادت داد، ام ایمن، کنیز رسول گرامی اسلام بود؛ آیا رد شهادت ایشان هم توهین به صحابه است؟ چون ایشان هم جزء صحابه بودند.

استاد حسینی قزوینی

بلاذری در کتاب فتوح البلدان، این قضیه را به طور مفصل مطرح می‌کند که حضرت صدیقه طاهره به ابوبکر گفت:

أعطني فدك فقد جعلها رسول الله صلى الله عليه و سلم لي فسألها البينة فجاءت بأم أيمن و رباح مولى النبي صلى الله عليه و سلم فشهدا لها بذلك؛

فدک را به من بده، پیغمبر آن را به من بخشیده است. ابوبکر بینه خواست، ام ایمن و رباح غلام پیغمبر آمدند و شهادت دادند.

فتوح البلدان، أحمد بن يحيى بن جابر (البلاذري)، ج 1، ص 35.

این روایت در کتاب الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمی، ج1، ص157 و انساب الاشراف بلاذری، ج 10، ص 79 آمده است. سمهودی هم در کتاب وفاء الوفا بأخبار دار المصطفی، ج 3، ص 159 می‌گوید:

فشهدت لها ام أیمن؛

ام ایمن جزء کسانی بود که شهادت داد فدک مال حضرت صدیقه طاهره است.

در رابطه با جایگاه خانم ام ایمن فقط یک نکته را متذکر می‌شوم:

ابن شبه النمیری (متوفای 262) که معاصر بخاری (متوفای 256) و مسلم (متوفای 261) است، در تاریخ مدینه منوره می‌گوید:

جاءت بام ایمن فقال الیس تشهد انی من اهل الجنة قال بلی قالت: فأشهد أن النبي صلى الله عليه و سلم أعطاها فدك؛

ام ایمن نزد ابوبکر آمد و گفت: آیا شهادت نمی‌دهی که من اهل بهشت هستم؟ گفت: بله من شهادت می‌دهم که تو اهل بهشت هستی. ام ایمن گفت: من شهادت می‌دهم که پیغمبر فدک را به حضرت زهرا داد.

تاريخ المدينة، ابن شبة النميري، ج 1، ص 199.

مجری

استاد! لطفا در رابطه با رد شهادت رباح، غلام پیامبر، هم توضیح بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

ابن حجر در کتاب الاصابه فی تمیيز الصحابه، ج 2، ص 377 می‌گوید:

بعد از اینکه یسار غلام پیغمبر به شهادت رسید، رباح گفت من دوست دارم جای او باشم. روایات متعددی هم از ایشان نقل می‌کند. این ثابت می‌کند که رباح جزء صحابه‌ی پیغمبر بوده است. ابن حبّان هم در کتاب الثقات می‌گوید:

رباح مولی رسول الله له صحبة؛

از اصحاب پیغمبر هم بوده است.

الثقات، ابن حبان، ج 3، ص 128.

و در رابطه با صحابه‌ی پیغمبر می‌گویند:

فالصحابة كلهم عدول أولياء الله تعالى و أصفياؤه و خيرته من خلقه بعد أنبيائه و رسله هذا مذهب أهل السنة؛

تمام صحابه عادل و از اولیاء الله هستند.

الجامع لأحكام القرآن (تفسير القرطبي)، ج 16، ص 299

آقای رباح، هم غلام پیغمبر است و هم صحابه‌ی پیغمبر، ولی متأسفانه شهادت او هم رد شد. حالا اگر چنانچه یک شیعه حرف صحابه را رد کند، آقای سرخسی بلافاصله پرچم قرمز و نه پرچم سیاه داعشی را بلند می‌کند و می‌گوید:

فمن طعن فيهم فهو ملحد منابذ للاسلام دواؤه السيف إن لم يتب؛

هر کس طعنی بر صحابه وارد کند، ملحد و دشمن اسلام است و درمان و دوایش شمشیر است اگر توبه نکند.

أصول السرخسي، ج 2، ص 134.

یا ذهبی می‌گوید:

فمن طعن فيهم أو سبهم فقد خرج من الدين و مرق من ملة المسلمين.

هر کس کوچکترین طعنی به صحابه بزند یا آنها را فحش بدهد، از دین و ملت اسلام خارج است.

الكبائر، الذهبي، ص 353.

این نظرات عمدتاً درباره شیعه و یا به قول آقایان درباره روافض است، ولی چنانچه خودشان این کار را انجام بدهند، هیچ اشکالی ندارد!

مجری

کسی که مددکاری چون امیرالمؤمنین دارد هیچ وقت نباید غمگین شود، جز آنجایی که دل امیرالمؤمنین غمگین می‌شود. وقتی غمی در زندگیتان وجود دارد، یک یاعلی مدد بگویید مطمئن باشید که خیلی از سختی‌ها و مشکلات، انشاءالله به مدد مولا امیرمؤمنان، علی علیه ‌السلام، حل می‌شود. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: من و علی دو پدر این امت هستیم.

دلی که عشق و ارادت به علی علیه‌السلام دارد، صاحب گوهر بسیار قیمتی و ارزشمندی است. شیطان‌های انسی و جنی می‌خواهند این دل را با خودشان ببرند ولی بگوییم این دل فقط متعلق به مولا امیرالمؤمنین است.

تماس بینندگان

مجری

فاطمه خانم دوازده ساله از بابل، سلام به شما!

بیننده

سلام علیکم!

شش روایت در رابطه با حقانیت امیرالمؤمنین، امام علی علیه‌السلام در کتب عزیزان اهل سنت با سندهای معتبر نقل شده است که بیان می‌کنم:

حدیث اول:

ابویعلی موصلی (متوفای 307) در مسند خودش از ابو سعید نقل می‌کند که رسول خدا سلام‌ الله علیه و آله در کنار خانه‌ی خودشان با جمعی از مهاجرین و انصار سخن می‌گفتند که علی بن ابی طالب از آنجا گذشت، حضرت فرمودند:

الحق مع ذا، الحق مع ذا؛

حق با اوست، حق با اوست.

مسند ابی یعلی، ج 2، ص 118، حدیث1052 .

ابن حجر (متوفای852) و دیگران نیز این روایت را نقل کرده اند.

المطالب العالیه، ج16، ص147، حدیث3945.

بررسی روایت:

هیثمی ( متوفای 807) گفته که این روایت را ابویعلی نقل کرده است و راویان آن ثقه هستند.

مجمع الزوائد، ج 7، ص 235.

حديث دوم:

ابن عساکر (متوفای 571) از سعد بن ابی وقاص نقل می‌کند که گفت از پیامبر اکرم سلام الله علیه و آله شنیدم که به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند:

أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَكَ؛

تو با حق هستی و حق با توست هر کجا که باشی.

تاریخ مدینه دمشق، ج20 ، ص 361.

ابی وقاص از صحابه و از شورای شش نفره‌ی عمربن الخطاب است. معاویه بعد از شنیدن این حدیث از سعد بن ابی وقاص گفت: اگر من این حدیث را از رسول خدا سلام الله علیه و آله شنیده بودم، تا زمان مرگ خادم علی علیه‌السلام بودم. تمام راویان حدیث مورد وثوق هستند.

حدیث سوم:

ابن عساکر( متوفای571) از ام سلمه نقل می‌کند که گفت از رسول خدا (سلام الله ) شنیدم که فرمود:

علی مع الحق و الحق مع علی؛

علی با حق هست و هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهند شد.

تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 449.

حدیث اول از ابو سعید خدری، حدیث دوم از سعد بن ابی وقاص و حدیث سوم از ام سلمه سلام‌الله علیها بود. ابن تیمیه می‌گوید: احدی این روایت را از پیامبر اکرم نقل نکرده است! از نظر ابن تیمیه یا ابو سعید خدری، سعد بن ابی وقاص و ام سلمه سلام‌الله علیها کس نیستند یا چون روایت فضیلت امیرالمؤمنین است، چشم‌های ابن تیمیه نمی‌بیند!!!

حدیث چهارم:

حاکم نیشابوری از آقا علی علیه‌السلام نقل می‌کند که: پیامبر اکرم سلام الله علیه و آله فرمودند:

اَللَّهُمَّ أَدِرِ الْحَقَّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ؛

خداوند علی را رحمت کند، خدایا حق را بر مدار علی بچرخان، هر طرف که او برود.

مستدرک، ج 3، ص 134.

این حدیث هم از آقا امام علی علیه‌السلام و روحی فداه است.

حاکم در تصحیح حدیث می‌گوید: سند این روایت بنابر شرایطی که مسلم قبول دارد صحیح است، اما بخاری آن را نقل نکرده است.

فخر الدین رازی، مفسر شهیر اهل سنت، می‌گوید:

هر کس در دینش به علی بن ابی طالب اقتدا کند، هدایت شده است. دلیل بر این مطلب، این سخن حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله است که فرمودند: خدایا حق را بر مدار علی بچرخان، هر طرف که او باشد.

تفسیر کبیر، ج1، ص168.

حدیث پنجم:

طبرانی به سند خودش از ام سلمه، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله، نقل می‌کند که:

عَلِيٌّ على الْحَقِّ مَنِ اتَّبَعَهُ اتَّبَعَ الْحَقَّ؛

علی بر حق است و هر کس از او تبعیت کند، از حق تبعیت کرده و هر کس او را رها کند، حق را رها کرده است و این عهد ثابت خداوند است.

معجم الکبیر، ج 23، ص 330، حدیث 758.

در روایت دیگری ام سلمه گفت: به خدا سوگند علی علیه‌السلام در گذشته و آینده بر حق بوده و این عهد ثابت الهی است.

تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 449.

حدیث ششم:

این حدیث گل سر سبد حدیث‌هاست. حاکم نیشابوری از ام سلمه سلام الله علیها نقل می‌کند که: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند:

علی مع القرآن و القرآن مع علی؛

علی همراه قرآن است و قرآن نیز همراه علی است. هیچگاه قرآن از علی و علی از قرآن جدا نمی‌شود تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص 134.

یعنی مبیّن و مفسر قرآن علی بن ابی‌طالب است. این روایت هم سندش صحیح هست.

مجری

آقای جمالی از زاهدان از عزیزان اهل سنت بیننده‌ی بعدی ما هستند، سلام علیکم!

بیننده

و علیکم السلام و رحمة الله!

من چند وقتی است که گاهی برنامه‌های شما را می‌بینم ولی متأسفانه یک برنامه یا میان برنامه‌ ندیدم که بگوید: یا الله مدد! همیشه کلیپ یا میان برنامه‌ای که می‌گذارید؛ یا علی مدد می‌گوید، مثل این است که خداوند متعال بیکار نشسته و در آسمان دنیا چند دربان برای خودش گذاسته که خواسته‌های ما را باید از چند فیلتر رد کنند تا به خدای تعالی برسد! در صورتی که خداوند متعال در قرآن شریفش می‌فرماید:

نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛

سوره ق، آیه 16.

یا می‌فرماید:

ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُم‏؛

از من بخواهید، تا شما را اجابت کنم.

سوره غافر، آیه 60.

استاد حسینی قزوینی

وقتی می‌گوییم یا علی مدد، معنایش این نیست که علی جدای از خدای عالم کاری را انجام می‌دهد، بلکه وقتی می‌گوییم یا علی مدد، یعنی یا علی تو مدد کن ما به خدا برسیم، همان طوری که درآیه ی 35 سوره‌ی مائده خدای تعالی می‌فرماید:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ؛

تقوا داشته باشید و پیش خدای عالم واسطه ببرید.

در آیه 64 سوره نساء هم از این واضح‌تر می‌گوید: هر کس می‌خواهد قطعاً گناهش بخشیده شود، بعد از اینکه استغفار کرد، پیغمبر را هم واسطه قرار بدهد، تا پیغمبر هم برای او استغفار کند و خدا گناهانش را ببخشد.

همچنین در آیه 57 سوره اسراء در رابطه با ملائکه و انبیاء می‌فرماید:

یَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسیلَةَ.

مجری

آقای جمالی شما یک وقتی به همسر یا بچه‌هایتان مثلاً می‌گویید: یک لیوان آب بده، چرا از خدا نمی‌خواهید که این کار را برای شما انجام بدهد؟!

بیننده

خداوند متعال در زندگی من و شما اسباب و وسایلی قرار داده است که از آنها در حیات دنیوی‌مان استفاده کنیم؛ مثل غذا خوردن که از دستمان استفاده می‌کنیم یا لباسی که می‌پوشیم، خیاط آن را می‌دوزد، این از لحاظ طبیعی و دنیوی هست. از لحاظ اخروی خداوند متعال می‌فرماید:

ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ.

استاد حسینی قزوینی

ببینید شما در نماز می‌گویید:

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ؛

فقط از تو من کمک می‌خواهم. آیا اینجا در ذیلش هست که غیر از مسائل دنیوی؟

بیننده

هدف قرآن و رسالت انبیا (علیهم الصلاة و السلام) این نیست که امور دنیوی بندگان را اجرا کنند.

استاد حسینی قزوینی

یک آیه بیاورید که خدای عالم فرموده باشد در کارهای دنیوی می‌توانید از غیر من کمک بگیرید.

بیننده

وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ.

استاد حسینی قزوینی

این آیه چه ربطی به این قضیه دارد؟!

شما وقتی از بچه‌ات، خانمت یا برادرت کمک می‌گیری، آیا این استعانت از غیر الله هست یا نیست؟ آیا این منافات با إِیَّاکَ نَسْتَعینُ دارد یا ندارد؟

بیننده

به دختر مرده‌ام، به پسر مرده‌ام، به زن مرده‌ام بگویم برو برای من آب بیاور، اینکه نمی‌شود!

استاد حسینی قزوینی

بحث مرده را مطرح نکنید. شما که می‌گویید من هر روز می‌گویم: إِیَّاکَ نَسْتَعینُ به چه مجوزی از غیر خدا کمک می گیری؟

بیننده

خداوند متعال در امور دنیوی دستور داده است به همدیگر کمک کنید.

مجری

در کجای قرآن چنین مطلبی آمده است؟!

بیننده

قرآن به اطاعت از والدین دستور می‌دهد.

مجری

اطاعت که کمک نیست.

استاد حسینی قزوینی

آیا شما عبدالله بن عمر را قبول داری یا نداری؟

بیننده

چرا قبول نداشته باشم؟

استاد حسینی قزوینی

ببینید ابن تیمیه در الکلم الطیب می‌گوید:

كنا عند عبد الله بن عمر رضي الله عنهما فخدرت رِجله فقال له رجل: اذكر أحب الناس إليك فقال: يا محمد فكأنما نشط من عقال؛

پیش عبدالله بن عمر بودیم که پای او گرفت و نتوانست تکان بخورد. مردی به او گفت: عزیزترین بندگان را صدا کن تا پایت شفا پیدا کند. پس گفت: یا محمد! پای او که گرفته بود و اصلاً نمی‌توانست تکان بخورد، باز شد.

پیغمبر که از دنیا رفته و به قول شما نمی‌شنود! چرا نگفت: یا الله؟ آیا شما معتقد هستید که عبدالله عمر مشرک بوده است؟

بیننده

روایاتی که خبر واحد باشد، ملاک اعتقاد ما نمی‌شود.

استاد حسینی قزوینی

شما روایت خبر واحد را حجت می‌دانید چه اعتقادی باشد و چه احکام، من می‌توانم ده دلیل از علمای بزرگ اهل سنت و جماعت بیاورم که خبر واحد را به عنوان حجت می‌آورند. اینکه شما گفتید، عقیده‌ی شیعه است نه اهل سنت.

بیننده

این در صورتی است که روایت یا آیه‌ای مخالف این روایت نباشد.

استاد حسینی قزوینی

یعنی آقای عبدالله بن عمر نمی‌فهمیده ولی بعد از 1400 سال آقای جمالی فهمیده است که یا محمد خلاف قرآن هست! ابن تیمیه هم که حتماً نمی‌فهمیده است چون به عنوان کلمه طیب و یک امر مسلم این قضیه را آورده است.

دینوری (متوفای 364) هم در کتاب عمل الیوم و اللیلة، به عنوان یک روایت قطعی می‌آورد که به عبدالله بن عمر گفتند:

اذکر احب الناس الیک فقال یا محمداه فقام فمشی؛

عمل الیوم و اللیله، دينوري شافعي معروف بابن السني، ج 1، ص 141.

همچنین ابواسحاق حربی در کتاب غریب الحدیث چنین آورده است:

عن أبي إسحاق عمن سمع ابن عمر قال خدرت رجله فقیل اذکر احب الناس قال یا محمد.

غريب الحديث، الحربي، ج 2، ص 673.

بخاری نیز در کتاب ادب المفرد، ص 207 این مطلب را آورده است.

ابن سعد (متوفای 230) هم این روایت را آورده و می‌گوید: عبدالله بن عمر گفت:

یا محمد فبسطها.

الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج 4، ص 154.

امام سبکی از علمای طراز اول اهل سنت می‌گوید:

اعلم: أنه يجوز و يحسن التوسل و الاستغاثة ... و جواز ذلك و حسنه من الأمور المعلومة لكل ذي دين المعروفة من فعل الأنبياء و المرسلين و سير السلف الصالحين؛

بدان! هم توسل جایز و خوب است و هم استغاثه (یا رسول الله، یا علی، یا حسین گفتن) و جایز و نیکو بودن آن از امور کاملاً روشن و واضح است برای هر کسی که دین داشته باشد (این دیگر روایت نقل نمی‌کند بلکه فتوا می‌دهد) که توسل و استغاثه از کار انبیا و مرسلین بوده است و سلف صالح هم همین روش را داشته‌اند.

شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، ص357.

علما و عوام مسلمان‌ها هم همین را گفته‌اند، غیر از ابن تیمیه که برای افرادی که عقلشان ضعیف است، امر را مشتبه کرده است.

ذهبی درباره سبکی می‌گوید:

الامام العلامة الفقیه المحدث الحافظ فخر العلماء؛

یعنی هم امام بوده است، هم علامه بوده است و هم فقیه و هم محدث.

معجم المحدثین، ذهبی، ج 1، ص 116.

ایشان می‌گوید توسل و استغاثه چه در زمان حیات پیغمبر و چه بعد از رحلت پیغمبر برای کسی که دین دارد از امور معلومه است، یعنی آنها که دین ندارند حسابشان جداست.

سمهودی نیز در وفاء الوفاء باخبار دارالمصطفی، ج 4، ص 192 می‌گوید:

إِعلم اِن الاستغاثة و التشفع بالنبيّ صلى الله عليه و آله و سلم و بجاهه و بركته إلى ربِّه من فِعلِ الأنبياء و المرسلين عليهم‌السلام و سيرة السَلَف الصالح واقع في كلّ حال قبل خلقِه صلى الله عليه و آله و سلم و بعد خلقِه صلى الله عليه و آله و سلم في حياته الدنيويّة و مدّة البرزخ و عرصات القيامة؛

استغاثه یعنی یا رسول الله گفتن و طلب شفاعت کردن، کار پیامبران و مرسلین و سیره‌ی سلف صالح بوده است در هر حالی؛ قبل از خلقت پیغمبر، بعد از خلقت آن حضرت، در حیات دنیوی، در برزخ و در صحرای قیامت هم می‌شود به آن حضرت توسل کرد.

شما هر مذهبی که داری، اگر حنفی هستی، من از پنجاه فقیه حنفی می‌آورم که فتوا داده‌اند اگر کسی کنار قبر نبی مکرم، به آن حضرت متوسل بشود و پیغمبر را صدا بزند، هیچ اشکالی ندارد و استناد به آیه ی 64 سوره ی نساء کرده‌اند که: خدایا تو گفتی هر کس بیاید پیش پیغمبر، پیغمبر برای او استغفار کند تو می‌بخشی، من هم آمدم پیش پیغمبر.

حتی بالاتر از این فتوا داده‌اند که شما وقتی کنار قبر پیامبر می‌روید، قبل از اینکه به پیغمبر متوسل شوید، به ابوبکر و عمر متوسل شوید!

مجری

آقای هاشمی از سنندج از اهل سنت بیننده بعدی هستند، سلام به شما!

بیننده

سلام علیکم!

می‌خواستم بگویم به جای اینکه برادران اهل سنت و برادران اهل تشیع دیوار همدیگر را خراب بکنند به دشمن مشترک بپردازند؛ دشمنی که داعش و طالبان را راه می‌اندازند و واقعاً می‌خواهد اسلام را از بین ببرد.

گله‌ای هم از برادران اهل تشیع دارم که خارج از اسلام اگر کسی بگوید عایشه، زن پیغمبر، فاحشه بوده است! آیا برای جنابعالی که شیعه هستید یا من که اهل سنت هستم، واقعاً سنگینی نمی‌کند؟

استاد حسینی قزوینی

آقای هاشمی! من بارها گفته‌ام کسانی که نسبت به امهات المؤمنین اهانت می‌کنند و نسبت فحشا می‌دهند، اگر موجب ایذاء نبی مکرم باشد، لعنت خدا شامل حالشان می‌شود و اگر اهانت به پیغمبر باشد مرتد می‌شوند. و مراجع بزرگوار معاصر ما، همگی به حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت فتوا داده‌اند.

اگر این را ملاک قرار می‌دهید، در خود صحیح بخاری و صحیح مسلم، روایاتی در توهین عایشه نقل شده است. شما از علما و بزرگوارانتان بخواهید در این روایت‌هایی که بدترین توهین‌ها را نسبت به امهات المؤمنین نموده‌اند، تجدید نظر بکنند.

شما تحقیق کنید که آیا شیعه بیشتر توهین کرده است یا در کتاب‌های بزرگان اهل سنت توهین بیشتری وجود دارد؟!

بیننده

اگر این‌طوری باشد که دیگر هیچ چیز برای ما نمی‌ماند.

استاد حسینی قزوینی

نکته دیگر اینکه شبکه‌های وهابی که شبانه روز به مقدسات شیعه توهین می‌کنند و به ائمه، به حضرت زهرا و حضرت امیر جسارت می‌کنند، از قاتل حضرت امیر، ابن ملجم مرادی، تجلیل می‌کنند، باید علمای اهل سنت آنها را هم محکوم کنند.

و نکته‌ی سوم اینکه علت تمام درگیری‌هایی که در سوریه، عراق، یمن و ... می‌شود و مسلمان‌ها را می‌کشند، برداشت غلط و ابلیس‌گونه از قرآن و سنت است. یعنی همانطوری که خوارج دیروز به استناد همین آیات کفر امیرالمؤمنین را اثبات کردند و با علی جنگیدند، امروز هم خوارج عصر ما، یعنی سلفی‌ها و وهابی‌ها، به استناد آیات قرآن هم شیعه را می‌کشند و هم سنی را.

مجری

استاد! خیلی متشکرم از شما.

یا علی مدد خدانگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب