2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
آيا روايت « أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة» از قول رسول خدا (ص) صحت دارد ؟
کد مطلب: ٥١٩٢ تاریخ انتشار: ٢٤ فروردين ١٣٨٧ تعداد بازدید: 6592
پرسش و پاسخ » اهل سنت
آيا روايت « أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة» از قول رسول خدا (ص) صحت دارد ؟

سؤال كننده : يزدان :

عن علي بن أبي طالب أن رسول الله قال: «أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة وما خلا النبيين والمرسلين»

پاسخ :

اين روايت در بسياري از كتاب هاي اهل سنت ؛ از جمله : مسند احمد بن حنبل ، سنن ابن ماجه قزويني ، سنن ترمذي ، مجمع الزوائد هيثمي و... نقل شده است ؛ ولي بخاري و مسلم از نقل آن خوددراي كرده اند كه اين خود مي تواند يكي از دلائل ضعف آن باشد ؛ چرا كه اهل سنت بسياري از رواياتي را كه در فضائل و امامت امام علي عليه السلام نقل شده ، به اين دليل كه بخاري و مسلم آن را نياورده اند ، رد مي كنند .

اين روايت از نظر سندي نيز اشكالاتي دارد :

هيثمي بعد از نقل حديث مي گويد :

رواه البزار والطبراني في الأوسط وفيه علي ابن عابس وهو ضعيف .

مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج9 ، ص53 .

اين روايت را بزاز و طبراني نقل كرده اند كه در سلسله سند آن علي بن عابس وجود دارد و او ضعيف است .

و نيز بعد از نقل روايت ديگر در همين زمينه ، مي گويد :

[فيه] عبد الرحمن ابن ملك بن مغول ، قلت وهو متروك .

بزاز ، آن را از عبيد الله بن عمر نقل كرده است ، در سند آن عبد الرحمن بن ملك بن مغول است و او متروك است .

و نيز ابن جوزي ، يكي ديگر از بزرگان اهل سنت ، اين روايت را در كتاب الموضوعات آورده و بعد از آن مِي گويد :

هذا حديث موضوع علي رسول اللّه ( صلي اللّه عليه وسلم.

الموضوعات ، ج1 ، ص318 .

اين روايتي است جعلي كه آن را به پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نسبت داده اند .

صرف نظر از بحث سندي ، حتي اگر اين روايت صحيح نيز باشد ، نمي توان آن را پذيرفت ؛ چرا كه سازنده و جاعل آن اين مطلب را فراموش كرده است كه تمامي بهشتيان هنگام ورود به بهشت ، جواني خود را به دست مي آورند و كسي در سن پيري وارد بهشت نخواهد شد ؛ چنانچه امام جواد عليه السلام در مناظره اي كه با يحيي بن اكثم داشتند ، از اين روايت اين گونه جواب داده اند :

وَ هَذَا الْخَبَرُ مُحَالٌ أَيْضاً لِأَنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ كُلَّهُمْ يَكُونُونَ شُبَّاناً وَ لَا يَكُونُ فِيهِمْ كَهْلٌ وَ هَذَا الْخَبَرُ وَضَعَهُ بَنُو أُمَيَّةَ لِمُضَادَّةِ الْخَبَرِ الَّذِي قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) فِي الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (عليهما السلام) بِأَنَّهُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة .

الاحتجاج ، الشيخ الطبرسي ، ج 2 ، ص 246 - 247 .

محال است كه پيامبر چنين سخني فرموده باشد ؛ زيرا كه بهشتيان همگي جوان هستند و اصلاً در ميان آن ها كسي كه در سن پيري باشد ، وجود ندارد . اين روايت را بنو اميّه وضع كردند در مقابل روايتي كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در حق امام حسن و امام حسين عليهما السلام فرمود :

امام حسن و امام حسين عليهما السلام ، دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند .

و جالب اين است كه معمولاً بني اميه وقتي مي خواستند روايتي را در فضائل خلفا جعل كنند ، تلاش مي كردند آن را از زبان اهل بيت عليهم السلام نقل كنند . اين روايت را نيز از زبان امير المؤمنين عليه السلام نقل كرده اند .

از طرف ديگر ، اين روايت با بسياري از روايات كه حتي مي توان در باره آن ها ادعاي تواتر كرد ، در تضاد است ؛ زيرا در اين روايات پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد كه اهل بهشت همگي وقتي وارد بهشت مي شوند ، در هيأت انسان هاي سي ساله هستند .

سيوطي ، مفسر معروف اهل سنت در الدر المنثور مي نويسد :

وأخرج ابن أبي شيبة وأحمد وابن أبي الدنيا في صفة الجنة والطبراني في الكبير عن أبي هريرة قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم يدخل أهل الجنة الجنة جردا مردا بيضا جعادا مكحلين أبناء ثلاث وثلاثين .

الدر المنثور ، جلال الدين السيوطي ، ج 1 ، ص 48 .

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند : اهل بهشت ، داخل بهشت مي شوند ؛ در حالي كه عريان هستند ، بدن شان بي مو ، صورتشان نوراني ، موي سرشان پيچيده و چشم هايشان سرمه كشيده و همه آن سي و سه ساله هستند .

و ترمذي در سنن خود مي نويسد :

عن معاذ بن جبل أن النبي صلي الله عليه وسلم قال " يدخل أهل الجنة الجنة جردا مردا مكحلين أبناء ثلاثين أو ثلاث وثلاثين سنة .

سنن الترمذي ، ج4 ، ص88 .

و هيثمي در مجمع الزوائد مي نويسد :

وعن أنس بن مالك قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم يدخل أهل الجنة الجنة جردا مردا مكحلين . رواه الطبراني في الأوسط واسناده جيد .

مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 10 ، ص 398 - 399 .

با اين حال چگونه مي شود كه ابوبكر و عمر ، سيد شيوخ اهل بهشت باشد ، وقتي هيچ پيرمردي در بهشت نيست ؟!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | شيعه كوچولو : سراي سالمندان | | ١٢:٠٠ - ٢٦ فروردين ١٣٨٧ |
شايد منظور اين برادران اينست كه بهشت سراي سالمندان است !!!
2 | يوسف شفيعي | | ١٢:٠٠ - ١١ ارديبهشت ١٣٨٨ |
باسلام...طبق روايات واحاديث همه ي ما ميدانيم که همه ي اهل بهشت جوان هستند بنابراين اين حديثي که رسول خدا فرموده که دو آقاي جوان بهشت حسن وحسين هستند .ياتوجه به اينکه همه ي اهل بهشت جوان هستند لازم نبود که رسول خدا بگه (سيدا شباب اهل الجنه) در آن صورت رسول خدا ميگفت(سيدا اهل الجنه) شما بايد اين دو حديث رسول الله راکه درمورد ابابکر وعمر (رضي الله عنهم)وحسن وحسين (عليهم السلام)درست تفسير کنيد

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- در مورد سيدا شباب اهل الجنة : مرسوم است كه سخنران ، در جلسات مخصوص بزرگان علمي (دانشگاهي و يا حوزوي) مي گويد : علمايي يا دانشمنداني كه در اين جلسه حضور دارند ! اين به اين معني نيست كه بخواهد بگويد در اين جلسه دانشمند يا عالم وجود دارد ، بلكه در واقع احترام آنها است .
جوانان اهل بهشت هم در واقع مدح بهشتيان است .
2- در مورد سيدا كهول اهل الجنة چنين پاسخي نمي توان داد! و در مورد آن به صورت مفصل در همين موضوع بحث شده است .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | سامي | | ١٢:٠٠ - ٠٦ اسفند ١٣٨٨ |
شايد منظور اين است که ابوبکر و عمر سرور کساني هستند که در سن بيري مرده اند
4 | شيخ الجنة | | ٢٣:٢٦ - ١٤ بهمن ١٣٨٩ |
جا دارد يک جيغ بلند به خاطر اسم زيبايم بکشم . گوشتون رو بگيريد تا نشنويد
*** جيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ ***
لطفا جيغ مرا سانسور نکنيد
* * * جــــــــــــــــــــــــيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ * * *
5 | محسن | | ٠٥:٤٢ - ٢٨ ارديبهشت ١٣٩١ |
خوشم مياد برادران اهل سنت كه يد طولايي در جوابهاي بي منطق دادن دارن براي اين پست هيچ نظري ندادن . چون جوابي ندارن / من به خيلي از سايت هاي اهل سنت سر زدم و اكثر سايتهاي اونها جايي براي ابراز عقيده و نظر دادن ندارند .
6 | علي | | ١٥:٥٣ - ١٢ مرداد ١٣٩٢ |
منم همينطور به هر سايتي سر مي زنم (از سايتهاي اهل تنسنن) مي بينم که چند حديث منتخب مي کنند و در مورد مطلب بحث مي کنند و اجازه نمي دهند کسي انتقادي بنمايد.
7 | مسلمان | | ٠٤:٣٤ - ٠٣ مهر ١٣٩٣ |
سلام ... دروغ هاي شما و کوته فکري شما اينجاست که حديث معراج را فراموش کرديد ... که در آسمان پنجم پيامبران محمد ص با هارون ع ديدار مي کند و هارون اينگونه وصف شده : پير مردي با چشمان درشت ... حال بگوييد اين پيرمرد در بهشت چه مي کند ... شما که أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة را قبول نداريد ... پس اين را هم نبايد قبول کنيد ... يا اينکه شما در ذات و علم خيانت مي کنيد ...ميدونم باز هم سعي مي کنيد ...موضوع رو منحرف کنيد و پاسخ هاي بي ربط بديد ... اما فقط همين را بگيد ..در حديث معراح در آسمان پنجم حضرت هارون ع پير مرد معرفي شده ... پس چطور شما منکر اين حديث شديد ....... أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة ........مگر با بهانه هاي بني اسرائيليتون بخوايد منکرش بشيد ...اميدوارم اين پيام را منتشر کنيد و جواب بي ربط و حاشيه اي نديد ... أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة و حضرت هارون در حديث معراج(پير مرد چشم درشت)

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

اولاً گرچه روايات مربوط به کليت جريان معراج در حد تواتر است ولي برخي جزئيات آن مانند اينکه حضرت هارون را در آسمان پنجم به حال پيري ديده باشند فقط در يک روايت آمده لذا خبر واحد است. مرحوم طبرسي و علامه طباطبايي در مورد اين جزئيات، ذيل آيه اول اسرا گفته و تاييد کرده اند که:

جزئيات از يكى از چهار وجه خالى نيستند.

1- يا خصوصياتى هستند كه هم اخبار متضمن آنها، متواتر است و به هيچ وجه نمى ‏توان انكارش نمود و هم اينكه علم ما مى ‏تواند به صحت آنها حكم كند.

2- و يا جزئيات و خصوصياتى هستند كه هر چند اخبار در دلالت بر آنها به حد تواتر نمى‏ رسد و ليكن از آنجايى كه امورى غير معقول و مخالف با اصول نيستند، و خلاصه عقل حكم به امكان آنها مى ‏كند، كه ما نيز آنها را انكار ننموده، و تجويزش مى ‏كنيم، و مى ‏گوئيم ممكن است چنين وقايعى اتفاق افتاده باشد و با فرض تواتر حكم قطعى مى ‏كنيم كه اينگونه امور در بيدارى اتفاق افتاده.

3- و يا امورى است كه ظاهرش با اصول مسلمه ما مخالفت دارند و ليكن وضع رواياتى كه بر آنها دلالت مى‏ كند طورى است كه مى ‏توان ظاهرش را تاويل نمود و محمل معقولى برايش درست كرد، در اين صورت از ظاهر آن روايات صرفنظر نموده بر آن معانى معقول حمل مى ‏كنيم، حملى كه هم با حق بسازد و هم با دليل و روايت.

4- و يا امورى است كه نه ظاهرش معقول و صحيح است و نه ممكن است بر محمل صحيحى حملشان نمود، اينگونه جزئيات و خصوصيات راجع به معراج را قبول ننموده ادله آنها را رد مى ‏كنيم.

ثانياً آنچه در مورد پير نبودن افراد در بهشت آمده مربوط به بهشت قيامت است ممکن است بهشت برزخي چنين خصوصيتي نداشته باشد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
8 | الف | | ١٩:٣٦ - ٠٦ بهمن ١٣٩٣ |
در شبکه اجتماعي کلوب بخشي است بنام اهل سنت و جماعت با آرم ماه و ستاره سبز رنگ که رديه اي بر اين قسمت مقلاه سايت نوشته بود و ر آخر گفته بود که پس اين حديث صحيح است از نظر ابن کثير و مناوي آلباني و ابن قتيبه.من قسمت سندي آنرا اينجا مي نويسم تا به ان جواب بدهيد.البته ببخشيد اگر کمي در هم و ريز است.("پاسخ اهل سنت:
با آنکه سايت ولي العصر يک سايت مرجع ، و تحقيقي شيعه هاست، ولي باز نمي تواند خود را در تحقيق علمي از فريب و مکر بي نياز کند!
اينجا با وجودي که اعتراف مي کنند که حديث مورد بحث در کتب مختلف ما درج است. ولي عمدا فقط به سند آن حديثي اشاره مي کنند که ذهبي گفت سند آن ضعيف است بعد فوراً نتيجه مي گيرند که اهل سنت خودشان، اين حديث را قبول ندارند!
نه نتيجه درست اين است که اهل سنت سند اين روايت در کتاب طبراني و بزاز را قوي نمي دانند.
اما براي اينکه نتيجه بگريم اهل سنت اين حديث را قبول ندارند بايد اول ثابت کنيم که سند اين حديث در کتب ديگر مثلا در سنن ابن ماجه يا مسند احمد هم به اعتراف علماي اهب سنت قوي نيست!
اما علماي شيعه دنبال بحث علمي نيستند آنها فقط فقط و فقط در فکر فريب دادن مخاطبان خود هستند.
در هر حال اسناد اين حديث در بسياري از کتب ديگر ،صحيح است و اين هم دليل از کتب ما!
أبو بكر و عمر: سيدا كهول أهل الجنة من الأولين و الآخرين إلا النبيين و المرسلين .
تخريج السيوطي
( حم ت هـ ) عن علي ( هـ ) عن أبي جحيفة ( ع الضياء في المختارة ) عن أنس ( طص ) عن جابر وعن أبي سعيد .
تحقيق الألباني
( صحيح ) انظر حديث رقم : 51 في صحيح الجامع .
به نقل از کناب صحيح و ضعيف جامع الصغير
824 - " أبو بكر و عمر سيدا كهول أهل الجنة من الأولين و الآخرين " .
قال الألباني في "السلسلة الصحيحة" 2 / 487 :
روي عن جمع من الصحابة منهم علي بن أبي طالب و أنس بن مالك و أبو جحيفة
و جابر بن عبد الله و أبو سعيد الخدري .
1 - أما حديث علي ، فله عنه طرق : الأولى : عن الحارث عنه به و زاد :
" لا تخبرهما يا علي " . أخرجه الترمذي ( 4 / 310 ) و ابن ماجه ( 1 / 49 )
و ابن عدي ( 214 / 2 ) و الخطيب و ابن شاهين في " السنة " ( رقم 67 نسختي )
و الخطيب في " تاريخ بغداد " ( 10 / 192 ) و ابن عساكر في " تاريخ دمشق " ( 9 /
307 / 2 ) . قلت : سكت عنه الترمذي ، و الحارث ضعيف ، و أسقطه بعض الرواة من
السند عند ابن عساكر في بعض رواياته . و جعل بعضهم مكانه زيد بن يثيع و هو ثقة
. لكن الراوي عن الشعبي ضعيف
الثانية : عن زر بن حبيش عنه . أخرجه الدولابي في " الكنى " ( 2 / 99 ) و ابن
عدي ( 100 / 2 ) و عبد الغني المقدسي في " الإكمال " ( 1 / 14 / 2 ) و ابن
عساكر ( 9 / 310 / 1 ) من طرق عن عاصم بن بهدلة عنه . و قال المقدسي : " هذا
حديث مشهور ، له طرق جمة ، روي عن جماعة من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم " .
قلت : و هذا إسناد حسن ، معروف الحسن ، فإن زرا هذا ثقة من رجال الشيخين ، و
عاصم ، أخرجا له مقرونا ، قال الحافظ : " صدوق له أوهام ، حجة في القراءة " .
الثالثة : قال عبد الله بن أحمد في " زوائد المسند " ( 1 / 80 ) :
حدثني وهب بن بقية الواسطي حدثنا عمر ( في الأصل : عمرو ) بن يونس اليمامي عن
عبد الله بن عمر اليمامي عن الحسن بن زيد بن حسن حدثني أبي عن أبيه عن علي رضي
الله عنه قال : " كنت عند النبي صلى الله عليه وسلم ، فأقبل أبو بكر و عمر رضي
الله عنهما ، فقال : " يا علي هذان سيدا كهول أهل الجنة و شبابها بعد النبيين و
المرسلين " . قلت : و هذا سند حسن ، رجاله كلهم ثقات معروفون ، غير الحسن بن
زيد بن الحسن بن علي بن أبي طالب ، وثقه ابن سعد و العجلي و ابن حبان ، و قال
ابن معين : ضعيف ، و قال ابن عدي : أحاديثه عن أبيه أنكر مما روى عن عكرمة .
و قال الحافظ في " التقريب " : " صدوق ، يهم ، و كان فاضلا " .
و بقية الرجال مترجمون في " التهذيب " غير عمر بن يونس اليمامي ، فترجمه ابن
أبي حاتم ( 3 / 1 / 142 - 143 ) و روى عن أحمد و ابن معين أنهما قالا : ثقة .
و أخرجه ابن عساكر ( 9 / 307 / 1 ) من طريق ابن أحمد و غيره عن وهب به . و
تابعه عنده إبراهيم بن مرزوق أنبأنا عمر بن يونس به .
الرابعة : عن الوليد بن محمد الموقري عن الزهري عن علي بن الحسين ... ( كذا
الأصل إشارة إلى أن مكان النقط سقط ) عن علي بن أبي طالب به .
أخرجه الترمذي ( 4 / 310 ) و قال : " حديث غريب من هذا الوجه " .
قلت : و الوليد هذا متروك متهم بالكذب . و أخرجه ابن عساكر ( 13 / 1 ) عنه ، و
من طريق عصمة بن محمد الأنصاري أنبأنا يحيى بن سعيد الأنصاري عن سعيد بن المسيب
عن علي بن الحسين بن علي ابن أبي طالب عن أبيه عن جده علي بن أبي طالب به .
قلت : و هذا إسناد متصل و لكن عصمة بن محمد كذاب يضع الحديث كما قال ابن معين .
2 - و أما حديث أنس ، فله عنه طريقان : الأولى : يرويه قتادة عنه به ، و فيه
الزيادة . أخرجه الترمذي ( 4 / 310 ) و الضياء المقدسي في " المختارة " ( 197 -
198 ) و ابن عساكر ( 2 / 250 / 1 ، 9 / 311 / 1 ، 13 / 24 / 1 ) من طريق محمد
بن كثير قال : حدثنا الأوزاعي عنه . و قال الترمذي : " حديث حسن غريب من هذا
الوجه " .
قلت : رجاله ثقات رجال الشيخين غير محمد بن كثير و هو الصنعاني المصيصي قال
الحافظ : " صدوق كثير الغلط " .
قلت : و يبدو أن بعضهم توهم أنه محمد بن كثير العبدي البصري ، و هو من رجال
الشيخين أيضا . فقال المناوي : " قال الصدر المناوي : سنده سند البخاري " !
فالتبس عليه الصنعاني المضعف بالبصري الثقة !
و قد خولف في إسناده كما يأتي و أشار ابن أبي حاتم ( 2 / 390 ) إلى أنه منكر .
الثانية : أخرجه ابن عساكر ( 9 / 310 / 2 ) و الضياء ( 145 / 2 ) من طريق أبي
يعلى الموصلي : حدثنا سهل بن زنجلة الرازي حدثنا عبد الرحمن بن عمر حدثنا عبد
الله بن يزيد العبدي قال : سمعت أنس بن مالك يقول : فذكره مرفوعا .
قلت : و هذا إسناد لم أعرف منه غير سهل هذا ، و هو ثقة .
3 - و أما حديث أبو جحيفة ، فيرويه خنيس بن بكر بن خنيس حدثنا مالك بن مغول عن
عون بن أبي جحيفة عن أبيه به . أخرجه ابن حبان ( 2192 ) و كذا ابن ماجه ( 1 /
51 ) و الدولابي في " الكنى " ( 1 / 120 ) من طرق عنه .
قلت : و هذا إسناد حسن رجاله ثقات غير خنيس هذا ، قال صالح جزرة : " ضعيف " . و
ذكره ابن حبان في " الثقات " . و سكت عليه البوصيري في " الزوائد " ( 8 / 1 ) ،
لكنه نص في " المقدمة " أن ما سكت عليه ، ففيه نظر .
4 - و أما حديث جابر ، فرواه الطبراني في " الأوسط " عن شيخه المقدام بن داود ،
و قد قال ابن دقيق العيد : إنه وثق ، و ضعفه النسائي و غيره ، و بقية رجاله
رجال الصحيح كما قال الهيثمي ( 9 / 53 ) ، و من هذا الوجه أخرجه ابن عساكر ( 13
/ 24 / 1 ) .
5 - و أما حديث أبي سعيد ، فرواه البزار و الطبراني في " الأوسط " ، و فيه علي
بن عابس و هو ضعيف .
6 - و أما حديث ابن عمر ، فيرويه داود بن مهران الدباغ أبو سليمان : حدثنا عبد
الرحمن بن مالك بن مغول عن عبيد الله عن نافع عنه . أخرجه السهمي في " تاريخ
جرجان " ( 77 ) و ابن عساكر ( 13 / 23 / 2 ) ، و قال ابن أبي حاتم ( 2 / 389 )
عن أبيه : " هذا حديث باطل ، يعني بهذا الإسناد ، و امتنع أن يحدثنا ، و قال :
اضربوا عليه " .
قلت : و رجاله ثقات غير عبد الرحمن بن مالك بن مغول ، و هو كذاب كما قال أبو
داود ، و قال الدارقطني : متروك ، فهو آفة هذا الإسناد ، و إنما ذكرته لبيان
حاله . و جملة القول أن الحديث بمجموع طرقه صحيح بلا ريب ، لأن بعض طرقه حسن
لذاته كما رأيت ، و بعضه يستشهد به ، و البعض الآخر مما اشتد ضعفه فنحن بما
تقدم في غنى عنه ، و كأنه لذلك رمز السيوطي له بالصحة .
( تنبيه ) لقد أوقفني بعض الإخوان المجدين في الدراسة و طلب العلم على هذا
الحديث في كتاب " أسنى المطالب في أحاديث مختلفة المراتب " للشيخ محمد بن درويش
الحوت البيروتي ( ص 13 - طبعة الحلبي 1346 ) قال فيه : " رواه الشيخان و غيرهما
عن علي و غيره " . و هذا خطأ محض فلم يروه الشيخان أصلا . كما يتبين من هذا
التخريج فاقتضى التنبيه .
السلسله الصحيحه
پس اين حديث، صحيح است به گفتۀ آلباني و ابن کثير و ابن قتيبه و مناوي و ديگران…..

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

ما در مقاله ثابت کرديم که اگر بگويند اين روايت صحيح است ، با روايات ديگر فراوان و در حد تواتر آنها که آمده است در بهشت کهنسال نيست، در تعارض است لذا اول در صورت صحيح دانستن روايت سيدا کهول با روايات ديگر چه مي کنند؟؟؟!!

بويژه اينکه در رواياتي که گفته است کهنسال وارد بهشت نمي شود ، الفاظي مانند «ابدا» نقل شده است که اصلا دلالت بر نفي ابد مي کند ترمذي روايت معتبري را چنين نقل کرده است

قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَدْنَى أَهْلِ الْجَنَّةِ الذي له ثَمَانُونَ أَلْفَ خَادِمٍ وَاثْنَتَانِ وَسَبْعُونَ زوجه وَتُنْصَبُ له قُبَّةٌ من لُؤْلُؤٍ وَزَبَرْجَدٍ وَيَاقُوتٍ كما بين الْجَابِيَةِ إلى صَنْعَاءَ وَبِهَذَا الإسناد عن النبي صلى الله عليه وسلم قال من مَاتَ من أَهْلِ الْجَنَّةِ من صَغِيرٍ أو كَبِيرٍ دون أَبْنَاءَ ثَلَاثِينَ في الْجَنَّةِ لَا يَزِيدُونَ عليها أَبَدًا وَكَذَلِكَ أَهْلُ النَّارِ وَبِهَذَا الإسناد عن النبي صلى الله عليه وسلم قال إِنَّ عليهم التِّيجَانَ إِنَّ أَدْنَى لُؤْلُؤَةٍ منها لَتُضِيءُ ما بين الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ قال أبو عِيسَى هذا حَدِيثٌ غَرِيبٌ لَا نَعْرِفُهُ إلا من حديث رِشْدِينَ

سنن الترمذي محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - - ، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون ج 4 ص 695

در اين روايت گفته شده است سن بهشتيان سي سال است و بيستر از اين ابدا نيست

همچنين مناوي در ذيل يک روايتي که مي گويد جوان بهشتي فاني نمي شود، گويد مراد اين است که اهل بهشت جوان هستند

ويخلد لا يموت لا تبلى ثيابهم ولا يفنى شبابهم ( إشارة إلى بقاء الجنة وجميع ما فيها ومن فيها وأن صفات أهلها من الشباب

فيض القدير شرح الجامع الصغير ، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031 هـ ، دار النشر : المكتبة التجارية الكبرى - مصر - 1356هـ ، الطبعة : الأولى ج 3 ص 364

بنابراين طبق روايات فروان، اهل بهشت همه جوان هستند لذا اين روايت ساختگي سيدا کهول توان تعارض با آنها را ندارد مگر اينکه بگويند تنها ابوبکر و عمر پيران بهشت هستند که دراين صورت نيز ديگر آمدن لفظ «سيدا كهول أهل الجنة» معنا ندارد چون غير از اين دو کهنسالي نيست که آقا و سرور آنها باشند!!!

لذا آنها بايد اين تعارض را جواب بدهند يا اينکه قبول کنند اين روايت که درمقابل «سيدا شباب اهل الجنة »جعل شده است، دروغ بوده است

موفق باشيد

کروه پاسخ به شبهات
9 | ابوالفضل | | ١٠:٣٧ - ٣١ فروردين ١٣٩٦ |
با سلام.
آیا روایت «وابوهما خير منهما» [و پدر آن دو (حسن و حسین) بهتر از آن دو است] در مصادر معتبر شیعی نقل شده است؟

ممنون.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
روایت در این خصوص در منابع شیعه در حد استفاده است که به چند مورد اشاره می شود:
1. حَدَّثَنَا الْقَاضِي أَبُو الْفَرَجِ الْمُعَافَى بْنُ زَكَرِيَّا الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامِ بْنِ سُهَيْلٍ الْكَاتِبُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُعَافًى السَّلْمَاسِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زَاهِرٍ عَنْ عَبْدِ القُدُّوسِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ حَنَشِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ قَالَ قَالَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِيُّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ‏.... الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ إِنَّهُمْ إِمَامَانِ إِنْ قَامَا أَوْ قَعَدَا وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ سَوْفَ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةٌ مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ قَوَّامُونَ بِالْقِسْطِ وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ.
كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ؛ ؛ ص36
2. أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ الْمُعَافَى بْنُ زَكَرِيَّا وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الرَّازِيُّ قَالُوا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى بْنِ ورطا الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِيعٍ عَنْ يَزِيدَ بْنِ هَارُونَ قَالَ حَدَّثَنَا مَشِيخَتُنَا وَ عُلَمَاؤُنَا عَنْ عَبْدِ الْقَيْسِ قَالُوا لَمَّا كَانَ يَوْمُ الْجَمَلِ خَرَجَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع حَ.... إِنْ قَامَا أَوْ قَعَدَا وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ الْأَئِمَّةُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِهِ وَ مِنْهُمُ الْقَائِمُ الَّذِي يَقُومُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ كَمَا قُمْتُ فِي أَوَّلِهِ وَ يَفْتَحُ حُصُونَ الضَّلَالَةِ قُلْنَا فَهَذِهِ التِّسْعَةُ مَنْ هُمْ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ قُلْنَا فَكَمْ عَهِدَ إِلَيْكَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَكُونَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ قَالَ اثْنَا عَشَرَ قُلْنَا فَهَلْ سَمَّاهُمْ لَك‏
كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر ص114
3.حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْمُكَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا بِشْرُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ قَلْبَوَيْهِ الْمُعَدِّلُ بِالرَّافِقَةِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ كَثِيرٍ التَّمِيمِيُّ الْيَمَانِيُّ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ حَرْبٍ الْهِلَالِيَّ أَمِيرَ الْمَدِينَةِ يَقُولُ‏ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فِي نَفْسِي مَسْأَلَةٌ أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْهَا فَقَالَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُكَ ..... نَاوِلْنِي أَحَدَهُمَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ وَ أَبُوهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ أَنَّهُ ص كَانَ يُصَلِّي‏
علل الشرائع ؛ ج‏1 ؛ ص173
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها