2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
انکار امامت و مرگ جاهلیت (2)
کد مطلب: ٧٦٠٣ تاریخ انتشار: ٠٦ مرداد ١٣٩٠ - ٢١:٣٠ تعداد بازدید: 4551
حبل المتین » امامت و خلافت
انکار امامت و مرگ جاهلیت (2)

نصب امام و حدیث من مات ولم یعرف - امام حضرت زهرا علیه السلام
حبل المتین 90/05/06

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 90/05/06

مجری :

خیلی ممنونیم که برنامه ما را در میان این همه شبکه های ماهواره ای ، انتخاب کردید که این هم نشان از توجه شما به مسائل دینی و مذهبی است . برنامه حبل المتین در هفته دو شب به صورت مستقیم تقدیم حضور شما می شود که مباحث آن هم عمدتا به صورت مسلسل وار است .

قصد ما از این برنامه واکاوی عالمانه تاریخ اسلام است ، وقایعی که در در تاریخ تأثیر گذار بودند . عمده مطالبی که بیان می شود ، از کتب اهل سنت است و ترس و واهمه ای هم از بیان مطالب علمی نداریم و می خواهیم وقایع تاریخ را به صورت واقعی و به دور از هر گونه تحریف و تزویر تقدیم کنیم ؛ اما از بی ادبی و توهین و جسارت هم پرهیز می کنیم و از شما عزیزی که با ما تماس می گیرید هم تقاضا داریم که این گونه باشید تا بتوانیم چهره خوبی را از اسلام و مخصوصا از تشیع به سایر ادیان و مذاهب نمایان کنیم .

در خدمت سرور عزیز و بزرگوار ، حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده هم از همه بینندگان عزیز که در جای جای این کره خاکی ، ما را میهمان کانون گرم خانواده هایشان قرار داده اند ، سلام عرض می کنم . موفقیت همه عزیزان را از خداوند خواهانم . از تک تک شما عزیزان التماس دعا دارم که ما را از دعای خیر که بهترین هدیه برای ما است ، فراموش نکنند .

مجری :

امشب هم قصد داریم که برنامه را کلیپی کنیم . به این صورت که از ابتدای برنامه تا انتها چند کلیپ را پخش و آن را نقد کنیم . هر چه حضرتعالی درخواست مناظره و گفتگوی دوستانه ای باشد ، صورت نگرفت . مجبوریم که آقایان را به صورت غیر مستقیم بیاوریم تا شما هم پاسخگوی سؤالات باشید.

کلیپ 1 ) :

مجری وهابی :

من مات ولم يعرف امام زمانه ، مات ميتة جاهلية ، ظاهرا شما در یکی از برنامه ها گفتید : این حدیث وجود ندارد و جعلی می باشد و این حدیث اصلا سندی هم ندارد . این را چگونه توجیه می کنید؟

کارشناس وهابی :

همان طور که قبلا هم گفتم ، این حدیث موجود است . این حدیث را به امام مسلمی که صحیح مسلم بیان شده است . ولی زمانی که ما به صحیح مسلم برگردیم ، حدیث این است :

من مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية .

اين خيلي فرق مي كند با روایتی که این ها نقل می کنند . اصلا امام زمانه نیامده است .

مجری :

بنده خیلی تعجب می کنم . در روز روشن و در عصر ارتباطات ، بعضی اوقات منکر چیز هایی می شوند که خیلی عجیب و غریب است . یکی از همین منکرات هم ، حدیث من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه است و گفت : این حدیث جعلی است .

بنده تقاضا دارم به صورت مفصل این مورد را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

با توجه به این که ما از این مجری وهابی ، آقای هاشمی ، کلیپی را در هفته های گذشته پخش کردیم که گفت ما برای مناظره لحظه شماری می کنیم و از یکی از بیننده ها تقاضا کرد تا با ما تماس بگیرند و برای مناظره آماده باشند . ما که بارها اعلام کردیم ، ما آماده ایم و هیچ شرطی هم نداریم . تنها شرط ما این است که بحث سیاسی و اهانت به مقدسات یکدیگر نداشته باشیم .

آقایان گفتند : یک آیه از قرآن برای امامت بیاورید . گفتیم همین مورد را به مناظره می گذاریم . ما که هر چه از هر کجا از صحیح بخاری ، قرطبی و دیگران خواندیم ، شما توجیه می کنید . اگر این بحث ها به صورت چهره به چهره باشد ، بهتر است و اگر شما انکار هم کردید ، ما می توانیم پاسخ شما را بدهیم.

ما در حد توان خودمان سعی می کنیم ، بعضی از موارد نادرست و غیر واقعی آن ها را به نمایش بگذاریم . وگرنه یک جلسه آن ها ، ده جلسه لازم دارد که پاسخ دهیم . انسان می تواند در 10 ثانیه ، یک شبهه وارد کند . اما پاسخ دادن به شبهات ساعت ها وقت می گیرد . ما بارها گفته ایم که به ایران بیایید و در همین استدیوی شبکه ولایت تشریف بیاورید یا این که ما را دعوت کنید ، ما خدمت شما مشرف شویم یا این که کارشناسانتان به صورت تلفنی تماس بگیرند ، ما هم به صورت عادلانه ، وقت را تقسیم می کنیم و قول می دهیم که حرف کارشناسانتان را قطع نکنیم . یا این که شما در استدیوی خود باشید و ما هم در استدیوی خودمان ، طوری تنظیم می کنیم که نصف تصویر برای شما و نصف دیگر برای ما باشد . اسم مناظره را هم نمی گذاریم که وحشت کنید ، گفتگوی دوستانه می گذاریم . زمان را هم به صورت عادلانه تقسیم می کنیم . قضاوت را هم به عهده مردم می گذاریم .

موضوع این گفتگوی دوستانه را یا آیات مربوط به امامت قرار می دهیم ، یا این که در مورد تحریف قرآن صحبت می کنیم یا موضوع حرم ساختن یا حضرت ولی عصر (علیه السلام) در این موضوعات ما آمادگی داریم که با هم گفتگو کنیم . یا این که شما که این همه دم از توحید می زنید ، توحید را به مناظره بگذارید تا ما ثابت کنیم که توحید شما اصلا هیچ ریشه و اصلی ندارد و با توحید قرآن و توحید نبوی منافات دارد . شما که مردم را به توحید و به الله دعوت می کنید ، کدام توحید و کدام الله است ؟

اللهی که الاغ سوار است و از آسمان به زمین می آید . شتر سواری می کند و در منی به استقبال حجاج می آید . خدایی که هر شب به آسمان دنیا می آید و دست فروشی می کند یا خدایی که دست و پا و چشم و گوش دارد .

شما در بحث توحید با مناظره کنید تا ما ثابت کنیم که این توحید شما ، توحید قرآنی نیست ، توحیدی نیست که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) و توحید اهل بیت (علیهم السلام) نیست که آن ها تبلیغ می کردند . توحید شما ، توحید ساخته و پرداخته ذهن شما است و نشأت گرفته از یهود است .

اگر ما نتوانستیم این را ثابت کنیم ، آبروی ما می رود . ما این ادعا را داریم که توحید شما ، توحید یهود است . توحید شما ، کلمة الحق يراد به الباطل است . اين بحث كه بهتر از بحث های نبوت و امامت وتوسل است . ما سعی می کنیم در ماه مبارک رمضان ، حدود 20 دقیقه به شبهات مطرح شده در رابطه با دعا ، توسل و چیزهای دیگر دارند ، در خدمت بینندگان عزیز خواهیم بود .

در رابطه با این روایت ، ما جلسات قبل این روایت را کاملا نقل کردیم . علامه تفتازانی از شخصیت های برجسته اهل سنت است و کتاب شرح مقاصد ایشان هم از کتاب های معتبر اهل سنت می باشد . آقای تفتازانی که ابن ابی الحدید نیست که شما بگویید معتزلی شیعه است . اعتزال کاملا در مقابل مکتب شیعه است . امکان ندارد کسی هم معتزلی باشد ، هم شیعه باشد . مثل این است که بگوییم فلان شخص مسلمان مسیحی است .

آقای تفتازانی در شرح مقاصد ، جلد 2 ، صفحه 275 از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل می کند :

من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية

کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد ، به مرگ جاهلیت مرده است .

تفتازانی ، شرح مقاصد فی علم الکلام ، ج 2 ، ص 275

شما این عبارتی را که تفتازانی با قطعیت نقل می کند ، می گویید : موضوع است !!!

چطور شما تشخیص دادید که این روایت ، موضوع است ؛ اما تفتازانی که علامه در کلام است ، نتوانست تشخیص دهد !!!

اما در مورد صحیح مسلم ، ما این روایت را به صحیح مسلم نسبت نمی دهیم ؛ بلکه بزرگان شما این روایت را به صحیح مسلم نسبت می دهند . آقای ملاعلی قاری در کتاب الجواهر المضیعه ، جلد 2 ، صفحه 457 می گوید :

في صحيح مسلم من مات ولم يعرف إمام زمنه ، مات ميتة جاهلية

ملا علی قاری ، الجواهر المضیعه ، ج 2 ، ص 457

شما باید جواب ما را بدهید که این شخصی که از علمای شما است و می گوید : این روایت در صحیح مسلم بوده ، یا ایشان دروغ می گوید یا این که در صحیح مسلم بوده و در گذر زمان حذف شده است .

ابو جعفر اسکافی ، از بزرگان علمای اهل سنت در قرن سوم و چهارم است . ایشان می گوید :

عن صحيح مسلم من مات ولا امام له ، مات ميتة جاهلية .

اسكافي ، ابو جعفر ، کتاب خلاصه نقض کتاب العثمانی للجاهز ، ص 29

این ها مطالبی هستند که علمای شما نقل کرده اند . اما این که این کارشناس روایت را از صحیح مسلم می خواند ؛ اما هیچ توضیحی در باره آن نمی دهد . عبارت صحیح مسلم این است :

من مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مَيْتَةً جَاهِلِيَّةً

هر کس بمیرد و در گردنش بیعتی نباشد ، مرگش ، مرگ جاهلی است .

صحيح مسلم . ج 6 ، ص 22 ، ح 4686

در این روایت منظور از بیعت چیست ؟ بیعت شیطان است یا بیعت یهودی ها و مسیحی ها است ؟ یا بیعت خدا ، بیعت پیامبر یا بیعت امام است ؟ حداقل این را برای بینندگانتان توضیح دهید که چه بیعتی است ؟

ابن حجر عسقلانی زمانی که این روایت را نقل می کند ، شما دیگر نمی توانید بگویید ایشان حدیث جعلی و دروغ مطرح می کند . چون اساس کار شما به ابن حجر و ذهبی بستگی دارد . ایشان در کتاب فتح الباری ، جلد 13 ، صفحه 5 در ذیل روایت صحیح مسلم می گوید :

والمراد بالميتة الجاهلية وهي بكسر الميم حالة الموت كموت أهل الجاهلية على ضلال وليس له امام مطاع لأنهم كانوا لا يعرفون ذلك

یعنی بیعت امامی در گردنش نباشد ، بمیرد ، مرگش ، مرگ گمراهان است . زیرا در زمان جاهلیت امامی نداشته که با او بیعت کنند .

عسقلانی ، ابن حجر ، فتح الباری ، ج 13 ، ص 5

ما در این خصوص از شما چند سؤال داریم . یا این که بینندگانی که با آن شبکه تماس می گیرند ، این سؤالات را مطرح کنند . ما بارها نقل کردیم که در صحیح بخاری ، جلد 5 ، صفحه 82 ، حدیث 4240 نقل می کند :

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ ...

حضرت فاطمه (سلام الله علیه) بر ابوبکر غضب کرد و با او صحبت نمی کرد تا این که از دنیا رفت.

صحیح بخاری ، ج 5 ، ص 82 ، ح 4240

یا در صحیح بخاری ، جلد 4 ، صفحه 42 ، حدیث 3093 نقل می کند :

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ (ص) فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ

حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بر ابابکر غضب کرد و بر این غضب هم ماند تا آخرین لحظه حیات با او آشتی نکرد .

صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 42 ، ح 3093

شما طبق حدیث صحیح مسلم بفرمایید ، کاری هم به عبارت آقای تفتازانی هم نداریم ، هر کس بمیرد و بر گردنش بیعتی نباشد ، مرگ جاهلی است ، بگویید حضرت زهرا (سلام الله علیها ) که از دنیا رفت کدام بیعت برگردنش بود ؟ آیا جرأت می کنید ، نستجیر بالله بگویید مرگ حضرت زهرا (سلام الله علیها ) مرگش ، مرگ جاهلی بوده ؟ در صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده که نه تنها حضرت زهرا (سلام الله علیها ) اهل بهشت است ؛ بلکه سيدة نساء اهل جنة است .

از این بالاتر ، سؤال دوم ما از شما این است که حضرت امیر (علیه السلام) شش ماه با ابوبکر بيعت نكرد ، به عقیده شیعه که حضرت اصلا بیعت نکردند . به عقیده شما طبق روایت 4240 ، که از صحیح بخاری خواندم که حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بر ابوبکر غضب کرد و بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شش ماه در قید حیات بودند . تا جایی که می گوید : ولم يکن علی يبايع تلک الاشهر ،علی بن ابیطالب (علیه السلام) در این شش ماه با ابوبکر بیعت نکرد . اگر چناچه علی بن ابیطالب (علیه السلام) در این شش ماه از دنیا رفته بود ، آیا مرگ علی بن ابیطالب (علیه السلام) نستجیر بالله مرگ جاهلی بود ؟ آیا حاضرید به این ملتزم شوید ؟

سؤال سوم از شما این است ، طلحه و زبیر در جنگ جمل از دنیا رفتند . طبق روایت صحیح مسلم كه هر كس بميرد و بيعتي بر گردنش نباشد ، به مرگ جاهلی از دنیا رفته . بیعتی که بر گردن طلحه و زبیر بود ، بیعت چه کسی بود ؟ معاویه که مرد ، بیعت کدام امام بر گردنش بود ؟ اگر شما می گویید ، خلافت شورایی است ، کدام شورا معاویه را انتخاب کرده ؟ کدام مهاجر و انصار او را انتخاب کردند ؟ جز این که در هجده ماه حدود صدو ده هزار انسان را کشت ، معاویه کار دیگری انجام داده ؟ آیا قدرت دیگری داشته که در مقابل امام می ایستد و این چنین مردم را به کشتن می دهد ، علی بن ابیطالب (علیه السلام) چه گناهی کرده بود ؟ شما پاسخ دهید که وقتی معاویه از دنیا رفت ، بیعت چه کسی بر گردنش بود ؟

در مسند احمد هم طبق روایات صحیح بیان شده :

من مات بغير امام مات ميتة جاهلية

هر کس بدون امام از دنیا رود ، مرگش ، مرگ جاهلی است .

مسند احمد ، ج 4 ،ص 96

جالب این است که آقای ابن حبان در صحیح خود ، جلد 7 ، صفحه 49 این روایت را بیان کرده است . آقای البانی هم در ذیل همین روایت می گوید :

اسناده حسن ورجاله ثقات

سند روایت صحیح است و راویان آن ثقه هستند .

السنه ، تألیف ابن ابی عاصم ، ص 489 ، ح 1057

البانی شما ، بخاری دوران و به قول بن باز : امام الحدیث می گوید : روایت صحیح است .

برای ما روشن کنید که طلحه و زبیر روزی که از دنیا رفتند ، امامشان چه کسی بود ؟

بنده از عزیزان تقاضا دارم که مقداری فکر کنند که این شبکه در جهان پخش می شود و مردم می بینند . بنده عذر می خواهم ؛ اما مردم گوسفند نیستند که هر حرفی شما زدید ، آن را قبول کنند . مردم عقل و شعور دارند ، برای عقل و شعور مردم احترام قائل شوید .

کلیپ 2 ) :

برادر من می فرمایند : زنده است ؛ اما غائب است . بله ، از ترس این که کشته شود ، مخفی شده است . بنده می خواهم این را بگویم : اگر بنا بود هر امامی از ترس کشته شدن یا از ترس اذیت و آزار مردم، مخفی می شد ، باید هیچ پیامبری نمی آمد . باید هیچ پیامبری ظاهر نمی شد . چون همه پیامبران دشمن داشتند و همه از ترس این که کشته شوند ؛ ولی دعوت را اظهار می کردند و ترس از کسی نداشتند . بنده می خواهم این آیات را خدمت شما بیان کنم ، شما هم به این آیات مراجعه کنید .

لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ. نمل / 10

در جای دیگر می گوید :

فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. آل عمران / 175

از کسی نترس ، از ما بترس . اگر بنا باشد که امام از ترس مخفی شود ، رسالت الهی چه زمانی تبلیغ شود ؟ در سوره مائده ، آیه 44 می فرماید :

فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ... مائده / 44

از مردم نترس و هراس نداشته باش ، از من هراس داشته باش .

مجری :

این کارشناس می گوید : غیبت رسالت انبیاء را نمی سازد . اگر این گونه بود که انبیاء نمی آمدند . به هر صورت انبیاء آمدند و همه را منکر شدند و تکفیر کردند و کشتند و تبعید کردند . چگونه می شود که امامی بیاید و بگوییم این امام از ترس پنهان شده ، این با فلسفه غیبت نمی سازد .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

این آقایان يؤمنون ببعض الکتاب ويکفرون ببعض الکتاب ، هستند . ایشان می گوید : اگر چنانچه پیامبری بخواهد از ترس فرار کند یا مخفی شود ، با فلسفه رسالت نمی سازد . از طرف دیگر لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ، فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ ، و امثال این آیات را مطرح می کنند .

شما به ما بفرمایید که در سوره شعرا ، آیه 21 ، از قول حضرت موسی (علیه السلام) می فرماید :

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ

من از شما فرار کردم ؛ برای این که از شما ترسیدم ... شعرا / 21

به نظر این آیه با رسالت حضرت موسی (علیه السلام) نمی سازد و هم خواني ندارد ؟ در سوره توبه آیه 40 که در رابطه با غار است ، می فرماید :

إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ . توبه / 40

پیامبر (صلی الله علیه و آله) از ترس کفار فرار کرد و در غار مخفی شد ...

آیا نستجیر بالله رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باطل شد ؟ ابن جریر طبری در جلد 10 ، صفحه 175 در ذیل این آیه می گوید :

بقوله ثاني اثنين رسول الله (ص) وأبا بكر رضي الله عنه لأنهما كانا اللذين خرجا هاربين من قريش إذ هموا بقتل رسول الله (ص) واختفيا في الغار

این آیه در مورد ابوبکر و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است . این دو نفر از مکه خارج شدند ؛ برای این که از قریش فرار کردند . قریش تصمیم گرفته بودند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به قتل برسانند و در غار مخفی شدند .

تفسیر طبری ، ج 10 ، ص 175

ما از این کارشناس می پرسیم ، وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در غار مخفی شد ، فرقی نمی کند یک ساعت هم که مخفی شده باشند ، رسالتشان باطل شده و برخلاف فلسفه رسالت عمل کرده اند . در صورتی که سه روز در غار بودند .

جالب این است که آقایان همین آیه 40 سوره توبه را ملاک بر فرار پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مکه ، قرار دادند . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از ترس مشرکین از مکه به مدینه فرار کرد .

جناب آقای قرطبی ، در جلد 8 تفسیرشان ، صفحه 143 این تعبیر را بیان می کند :

( إذ أخرجه الذين كفروا ) وهو خرج بنفسه فارا

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مکه خارج شد در حالی که فرار کرد .

تفسیر قرطبی ، ج 8 ، ص 143

ابن کثیر هم که گل سر سبد شما وهابی ها است و خودش سلفی است ، در تفسیرش ، جلد 2 ، صفحه 372 صراحت دارد :

إذ أخرجه الذين كفروا ثاني اثنين ( أي عام الهجرة لما هم المشركون بقتله أو حبسه أو نفيه فخرج منهم هاربا

در سال هجرت بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرار کرد . برای این که مشرکین تصمیم داشتند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را یا بکشند یا زندانی کنند یا تبعید کنند . پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مکه خارج شد ، در حالی که فرار کرد .

تفسیر ابن کثیر ، ج 2 ، ص 372

جالب این است که آقای آلوسی وهابی در تفسیرش ، جلد 10 ، صفحه 97 می گوید :

جناب احمد بن حنبل در قضیه فتنه قرآن که آیا قرآن مخلوق است یا قدیم ، نظری مخالف با حکومت وقت داشت .

اختفى الإمام أحمد فيما يروي زمن فتنة القرآن كذلك لكن لا في الغار واختفى هذا العبد الحقير زمن فتح بغداد بعد المحاصرة سنة سبع وأربعين بعد الألف والمائتين خوفا من العامة وبعض الخاصة لأمور نسبت إلي وافتراها بعض المنافقين علي في سرداب عند بعض الأحبة ثلاثة أيام...

احمد بن حنبل در زمان فتنه قرآن مخفی شد ؛ اما نه مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غار بلکه در زیر زمین و در سرداب بعضی از دوستان مخفی شد .

آلوسی ، تفسیر روح المعانی ، ج 10 ، ص 97

مخفی شدن احمد بن حنبل در قضیه فتنه خلق قرآن ، اقتدای به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود که در قضایای فتنه مشرکین مکه در غار مخفی شدند . از این بالاتر ، نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) سه سال تمام در شعب ابی طالب (علیه السلام) زندانی بودند و از آن جا بیرون نیامدند . آیا این کار باعث شد رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) باطل شود و این کار با فلسفه نبوت سازگاری ندارد ؟

برادر عزیز ! یک آیه را می خوانید که خداوند به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب کرد : از کسی نترس ، از من بترس .

پس چرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ترسید و به غار پناه برد ؟ چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) ترسید و از مدینه فرار کردند ؟ چرا حضرت ترسید و به شعب ابی طالب (علیه السلام) رفت ؟ پس نستجیر بالله رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر خلاف آیه قرآن عمل کردند ؟ و نستجیر بالله ملتزم به قرآن نبوده است ؟

در ابتدای کتاب کمال الدین ، حضرت ولی عصر (ارواحنا فداء ) یا در بیداری یا در خواب به مرحوم شیخ مفید (ره) می فرماید :

بحث غیبت مرا در این کتاب بنویس و با غیبتی که انبیاء داشتند ، مقایسه کن و فلسفه غیبتی که انبیاء داشتند را با فلسفه غیبت من تطبیق کن .

قضیه حضرت یونس (علیه السلام) است که از بین امت خود خارج می شود ؛ حتی مدت ها در شکم ماهی می رود و در آن جا مخفی می شود . این مسأله با فلسفه رسالت منافات دارد ؟ و ده ها مورد دیگر که بنده نمی خواهم همه آن ها را توضیح دهم . امیدواریم که این بزرگواران ، مطالب ما را بشنوند و بتوانند به این مطالب و سخنان ، پاسخ دهند و ما هم از پاسخ های آن ها استفاده می کنیم .

کلیپ 3 ) :

کارشناس وهابی :

امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته است اعم از فرزند ذکور یا اناس . ما می خواهیم این مسأله را عنوان کنیم که اگر امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی داشته باشند این فرزند کجاست ؟ اگر زنده باشند ، این خلاف آن چیزی است که خداوند فرموده است :

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ . هر نفسي چشنده مرگ است . آل عمران / 185

در سوره انبیاء می فرماید :

وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ . انبياء / 34

خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در سوره آل عمران می فرماید :

إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ

تو خواهي مرد و همه هم خواهند مرد .

یک سؤالی که انسان محقق یا بیننده از خود می پرسد ، این است ، امام زمان و امام غائب کجاست؟ چند سال باید سن کند ؟ برادران می فرمایند : زنده است ؛ ولی غائب است و از ترس این که کشته شود ، مخفی شده است .

بنده می خواهم این را بگویم : اگر بنا بود هر امامی از ترس کشته شدن یا از ترس اذیت و آزار مردم مخفی می شد ، بایستی هیچ پیامبری نمی آمد !! بایستی هیچ پیامبری ظاهر نمی شد !! با این که پیامبران همه ، دشمن داشتند و همه از ترس این که کشته شوند ؛ ولی دعوت را اظهار می کردند و اعلام می کردند.

مجری :

حضرت استاد ! خیلی جالب است بنده نمی دانم که این ها مطالعه نمی کنند . واقعا بند علت را نمی دانم . این ها که اساسا منکر می شوند که امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی داشته و در ادامه هم می گویند : اگر عمرشان اين همه طولانی باشد ، با آیات قرآن که کل نفس ذائقة الموت ، منافات دارد و نمی شود که انسان این همه سال عمر کند و طعم مرگ را نچشیده باشد . البته آیات دیگری هم بیان کردند که از شما تقاضا داریم در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده نمی دانم این آیه ذائقة الموت را که این آقایان بیان می کنند ، چه ارتباطی به طولانی شدن عمر دارد . در مورد حضرت نوح (علیه السلام) می گویند که ایشان نهصد و پنجاه سال فقط پیامبری کردند و دو هزار و پانصد سال ، سن برای حضرت معین کردند . آیا کسی می تواند بگوید عمر 2500 ساله حضرت نوح (علیه السلام) با آیه کل نفس ذائقة الموت ، مخالفت دارد ؟ مگر تا به حال شیعه ای ادعا کرده که آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) عمر جاودانه دارد ؟ در تمام روایات شیعه بحث شهادت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و غیره مطرح شده است .

این شبهه ، یک نوع مغلطه کردن و فریب دادن مردم و به سخره گرفتن شعور آن ها است . این کارشناس می گوید : این امام غائب کجاست ؟ ما هم از این آقایان می پرسیم حضرت خضر کجاست ؟ حضرت الیاس کجاست ؟ حضرت ادریس و حضرت عیسی (علیهم السلام) کجا هستند ؟ این بزرگواران زنده هستند یا نیستند ؟ آیا حیات این ها با این آیه منافات ندارد ؟

ابن حجر عسقلانی را که نمی توانید متهم به مطرح کردن حدیث جعلی کنید . ایشان در فتح الباری ، جلد 6 ، صفحه 310 صراحت دارد :

أربعة من الأنبياء أحياء أمان لأهل الأرض اثنان في الأرض الخضر والياس واثنبن في السماء إدريس وعيسى

چهار نفر از پیامبران زنده هستند که مایه امنیت مردم کره زمین هستند . دو نفر از آن ها ، حضرت خضر و الیاس (علیهم السلام) در زمین هستند و دو نفر از آن ها ، حضرت عیسی و ادریس (علیهم السلام) در آسمان هستند .

عسقلانی ، ابن حجر ، فتح الباری ، ج 6 ، ص 310

این آقای کارشناس به ما نشان دهد که ابن حجر عسقلانی که با صراحت و قاطعیت می گوید : حضرت خضر که از زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) بوده و الان حدود سه هزار و هفتصد سال سن دارند ، زنده است ، کجا هستند و چه کار می کند ؟ آیا کل نفس ذائقة الموت ، شامل حضرت خضر نمی شود ؟ این آیه شامل حضرت الیاس و حضرت ادریس و حضرت عیسی نمی شود ؟ قرآن می گوید : حضرت عیسی در آسمان است و از دنیا نرفته . آیا این که می فرماید :

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا (157) بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا . نساء / 157 و 158

بل رفعه الله اليه که می فرماید در قید حیات است ، با کل نفس ذائقة الموت ، هیچ منافاتی ندارد ؟ این عبارت که می گوید : چهار تن از پیامبران زنده هستند که علاوه بر ابن حجر عسقلانی ، سیوطی در درالمنثور ، جلد 4 ،صفحه 239 ، مطرح می کند . آقای زمخشری که از استوانه های علمی بزرگ شما است ، در ربیع الابرار ، جلد اول ، صفحه 397 می گوید :

ان المسلمين متفقون علي حياة اربعة من الانبياء ... و ان ولادة الخضر في زمن ابراهيم ابا الانبياء

مسلمانان بر زنده بودن چهار نفر از پیامبران اتفاق نظر دارند که حضرت خضر و الیاس در زمین هستند و حضرت عیسی و ادریس در آسمان می باشند . ولادت حضرت خضر در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) پدر پیامبران بوده که حدود سه هزار و هفتصد سال از زمان حضرت ابراهیم گذشته .

زمخشری ، ربیع الابرار ، ج 1 ، ص397

این که حضرت خضر در میان مردم زندگی می کنند را این آقایان به ما نشان دهند . حضرت خضر کجا است ؟ داستان حضرت خضر را قرآن به زیباترین وجهی به تصویر کشیده .

هم چنین امام قرطبی در تفسیرشان ، جلد 11 ، صفحه 43 این قضایا را به صورت مفصل بیان می کند :

ان الخضر والياس حيين في الارض مادام القرآن علي الارض واذا رفع ماتا

هذا هو صحيح .

تا زمانی که قرآن بر روی زمین است ، حضرت خضر و الیاس (علیهم السلام) در زمین زنده هستند . زمانی که قرآن برداشته شود ، حضرت خضر و الیاس خواهند مرد .

قرطبی در ادامه می گوید : این نظر صحیح است .

تفسیر قرطبی ، ج 11 ، ص 43

جناب صالحی شامی در سبل الهدی و الرشاد ، جلد اول ، صفحه 256 ، در المنثور سیوطی ، جلد اول ، صفحه 321 این قضایا را به صورت مفصل بیان نمودند .

این مغلطه چیست که شما انجام می دهید ؟ به شعور مردم بی احترامی کردن یعنی چه ؟ یا شما جاهل هستید و مطالعه نکردید كه از شما می خواهم اول مطالعه کنید ، بعد صحبت کنید . نتیجه بدون مطالعه کردن همین است . بنده هم اگر بدون مطالعه صحبت کنم ، نتیجه ای جز این ندارد . با این که بنده حدود سی سال است که کارم این است و شبانه روزم را وقف کرده ام ، باز هم برای این بحثی که دارم ، بعضا بیست تا سی ساعت وقت می گذارم و این ها را در کنار هم می گذارم و بعد در برنامه حاضر می شوم . چون مردم از سراسر برنامه ما را به عنوان یک روحانی مسلمان ، تماشا می کنند . ما که نباید از خودمان خزعبلات تحویل مردم دهیم .

برادر عزیز ! این در شأن یک کارشناس شبکه جهانی و یک عالم دینی نیست .

مجري :

حضرت استاد ! این کارشناس ادعا کردند که امام حسن عسکری (علیه السلام) نه فرزند دختری داشتند و نه فرزند پسری . در این خصوص شما بارها فرموده اید ؛ اما باز هم از شما تقاضا دارم که در این باره توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در مورد این که امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته ، الان قرن پانزدهم هجری ، سال 1432 هـ است که تا زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) که مستشهد 260 است ، حدود هزار و دویست و اندی سال فاصله است . این آقا با چه وسیله ای آن زمان را رصد کردند یا این که از روی دی ان ای امام حسن عسکری (علیه السلام) متوجه شدند که ایشان فرزندی نداشته یا این که همین طوری یه سری چرندیات را در شبکه خود بیان می کند . وقتی ما می خواهیم بعد از 1400 سال سخنی می گوییم و ادعایی می کنیم ، باید این سخن و این ادعا مستند به یک چیزی باشد .

ما این مورد را قبلا در پاسخ به شبهات وارد شده توسط کارشناس وهابی شبکه ظلمت به صورت مفصل بیان کردیم . بنده عبارتی از ابن تیمیه ، بزرگ تئوریسین وهابیت ، بیان می کنم و از بینندگان عزیز تقاضا دارم که به این مطلب دقت کنند که چه اندازه این سخن ابن تیمیه ارزش دارد .

ابن تیمیه متوفای 728 هـ است که می گوید :

قد ذكر محمد بن جرير الطبري و عبد الباقي بن قانع و غيرهما من اهل العلم الانصاب والتواريخ : ان الحسن بن علي لم يكن له نسل

این آقایان که سخنی با مدرک تا به حال به ما نشان ندادند ، حداقل بنده به ایشان مدرکی را از امامشان نشان دهم که مقامش از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم بالاتر است ، این سخن را می گوید.

ایشان می گوید : آقای محمد بن جریر طبری گفته است که امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته.

ابن تیمیه ، منهاج السنه ، ج 4 ، ص 87

البته این عبارت را بعد از ابن تیمیه ، آقای قفاری هم در کتابش تکرار می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته و اموالشان را بین برادر و مادرش تقسیم کردند . آقای احسان الهی زهیر هم که یکی از هتاکان وهابی ها است در کتاب الشیعه واهل البیت ، صفحه 244 همين مطلب را مطرح می کند .

بنده به این کارشناس سه مدرک را نشان دادم که حداقل یاد بگیرد که چند نفر این مطلب را بیان کردند .

اما نقد و بررسی این شبهه :

ابن جریر طبری که گفته : امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته ، این یک افتراء و دروغ است که در تاریخ طبری و کتاب های دیگر ، اثری از این عبارت و سخن نیست . بنده یک بار در یکی از شبکه های داخلی جمله ای گفتم که الان هم بر آن سخن خود هستم .

اگر این آقایان وهابی ، از کتاب تفسیر آقای طبری مدرکی پیدا کنند که آقای طبری گفته باشد : امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته ، بنده حاضرم سی میلیون تومان جایزه بدهم و اگر نتوانستند ...

جالب این است که محقق کتاب منهاج السنه ، آقای رشاد سالم ، وقتی می بیند که این مطلب در آثار طبری نیست ، می گوید : در کتاب صلة التاریخ الطبری ، تألیف عریب بن سعد قرطبی ، چنین سخنی را بیان کرده :

ان رجل زعم انه محمد بن حسن المهدي

فردی در زمان مقتدر عباسی ادعا کرده که من محمد بن الحسن المهدی هستم .

عریب بن سعد قرطبی ، صله التاریخ الطبری ، ص35

اگر کسی چنین عبارتی را هم از کتاب سله التاریخ الطبری بیاورد که محقق در قید حیات است ، پیدا کند ، بنده ده میلیون جایز می دهم . واقعا انسان از شنیدن این دروغ ها تعجب می کند ، در صورتی که عبارتی که در کتاب سله التاریخ الطبری است ، این می باشد :

فزعم انه محمد بن الحسن بن موسي بن جعفر الرضا

شخصی در زمان مقتدر عباسی گفت من نوه موسی بن جعفر (علیه السلام) ، پسر حسن که او هم پسر موسی بن جعفر (عليه السلام ) است ، هستم . مقتدر عباسی که دید این شخص چنین ادعایی کرد ، با خود گفت : حتما این شخص 300 سال را عمر کرده . به همین دلیل به ابن طومار را که از بزرگان آل طالب بود و انساب را می دانست ، احضار کرد . به او گفت که این شخص چنین ادعایی دارد ، ابن طومار گفت :

لم يعقب حسن

حسن که فرزند موسی بن جعفر (علیه السلام) بود ، از خود فرزندی نداشت .

عريب بن سعد قرطبی ، سله التاریخ الطبری ، چاپ قاهره ، ص 35

آقای ابن تیمیه این را از تاریخ طبری ، محقق منهاج السنه از صله التاریخ الطبری ، گرفته . در این جا ابن تیمیه دروغ گفته ، محقق منهاج السنه برای این که دروغ او را پنهان کند ، یک دروغ دیگر می گوید .

پس اشکال اول ابن تیمیه این است که یک مطلب دروغ را به محمد بن جریر طبری نسبت داده است . اشکال دوم این است که محقق منهاج ، رشاد سالم ، هم یک دروغ دیگر در این جا گفته که محمد بن حسن المهدی نیست ؛ بلکه محمد بن حسن بن موسی بن جعفر (علیه السلام) است .

اشکال سوم ، این که ابن تیمیه می گوید : محمد بن جریر طبری و بن قانع و غیر از این ها گفتند : امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته ، عین مطلب را به ما نشان دهند که در کجا این عبارت را بیان کردند .

ما هم ثابت کردیم که این سخن ، کاملا دروغ است .

اشکال چهارم ، عريب بن سعد که مؤلف سله التاریخ الطبری است ، خودش مجهول است . جناب رشاد سالم گفته که در کتاب صله التاریخ الطبری آمده ، در آن جا هم یک دروغ دیگر درست کرده ؛ اما ما از این آقایان سؤال می کنیم که آقای عریب بن سعد قرطبی چه کسی است و به چه اندازه در نزد شما اعتبار دارد ؟ در این کتاب های رجالی مثل سیر اعلام النبلاء ، تاریخ اسلام ، تهذیب الکمال و تهذیب التهذیب و دیگر کتاب های رجالی ، ببنید آقای عریب بن سعد قرطبی را ترجمه کرده اند یا خیر ؟

اشکال پنجم : ابن تیمیه گفت : قد ذکر عبد الباقی بن قانع ، عبد الباقی بن قانع گفته امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی نداشته ، این شخص چه کسی است؟ و در کدام کتاب ، کدام جلد چنین سخنی بیان کرده است ؟

آقای ذهبی زمانی که به همین آقای عبد الباقی بن قانع می رسد ، می گوید :

هو عندي ضعيف

این شخص در نزد من ضعیف است .

اشکال ششم : ابن تیمیه سخنی را نسبت می دهد به شخصی که اولا در هیچ کدام از آثارش نیست ، باید آدرس می داده ؛ اما نداده است . دوما بر فرض این که این سخن درست باشد ، این شخص کاملا ضعیف است .

اشكال هفتم : این کارشناس گفت : امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزندی اعم از دختر و پسر نداشته . آقایان اهل سنت ! شما قضاوت کنید . ابن تیمیه می گوید : فرزندی نداشته ، این کارشناس هم به تبع از امامش هم چنین سخنی را می گوید . آقای فخری الدین رازی ، متوفای 603 هـ می گوید :

اما الحسن العسكري الامام فله ابنان وبنتان

امام حسن عسکری (علیه السلام) دو پسر و دو دختر داشته . یک پسر و دو دختر ایشان در زمان حیات امام ، از دنیا رفته اند ؛ اما حضرت مهدی ، محمد بن حسن عسکری (علیهم السلام) بعد از پدر بزرگوارشان ، در قید حیات بودند .

فخر رازی ، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیۀ ، ص78 و 79

اگر ما می گوییم فرزندی داشته ، از کتاب های شما ثابت می کنیم .

جالب این است که بزرگان اهل سنت ، بر ولادت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) شهادت دادند . جناب فقیهی مالک که قبلا هم بیان کرده بودیم ، در کتاب الاصاله المهدویه الاسلام ، نام صد و دوازده نفر از علمای اهل سنت را می برد که این ها بر ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) شهادت داده اند .

از این صد و دوازده نفر که صد نفر را هم کنار بگذاریم ، سخن این دوازده نفر که قابل قبول است .

شما همین طور سخن بی پایه و اساس بیان می کنید ، بدون این که توجه داشته باشید که زمان فریب دادن مردم گذشته . بنده گمان نمی کنیم که یک دانشجو اهل سنت یا وهابی ، یک مطلب را بدون مدرک ، از شما بپذیرد .

جناب دکتر سید سامر عمیدی در کتاب دفاع عن الکافی که در سایت های مختلف هم موجود است ، جلد اول ،صفحه 568 ، نام 128 نفر از بزرگان اهل سنت را بیان کرده که بر ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه ) شهادت دادند .

این ها چیزی نیست که ما از خودمان گفته باشیم . برادر من ! مقداری تحقیق و بررسی کنید تا قضیه برای خودتان روشن شود ، بعد برای مردم بیان کنید .

بنده چند نمونه را بیان می کنم . آقای ذهبی متوفای 748 هـ ، در مورد امام حسن عسکری (علیه السلام) که مربوط به سال 256 هـ است و در آن جا ولادت ها را بیان می کند ، می گوید :

در سال 256 هـ محمد بن حسن عسکری ( ارواحنا فداه ) به دنیا آمد که رافضه او را الخلف الحجه ، مهدی و منتظر و پایان بخش ائمه دوازده گانه می دانند .

ذهبی ، العبر فی خبر من غبر ، جلد 2 ، ص 37

هم چنین آقای فخر الدین رازی که عبارتش را نقل کردیم که صراحتا می گوید :

امام حسن عسکری (علیه السلام) دو دختر و دو پسر داشته .

فخر رازی ، الشجره المبارکه فی انساب الطالبیه ، ص78 و 79

ابن حجر هیثمی که از بزرگان شافعی است ، می گوید :

ولم يخلق غير ولدي ابي القاسم ... وعمره عند وفاة ابيه خمس سنين ...

بعد از امام حسن عسکری (علیه السلام) یک فرزند بیشتر از ایشان باقی نماند كه عمر ايشان زمان وفات پدرشان ، پنج سال بود .

هیثمی ، ابن حجر ، الصواعق المحرقه ، ج 2 ، چاپ بیروت ، ص 601

هم چنین ابن اثیر جزری از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب الکامل فی التاریخ ، جلد 6 ، صفحه 249 در رابطه با حوادث 260 هجری نسبت به امام حسن عسکری (علیه السلام) می گوید :

وهو والد محمد الذي يعتقدونه المنتظر بسرداب سامراء

ايشان پدر حضرت محمد بن حسن العسکری (ارواحنا فداه ) است که شیعیان معتقدند جزء منتظران است .

ابن اثیر جزری ، الکامل فی التاریخ ، ج 6 ، ص 249

البته نویسنده می گوید : ایشان متولد 232 هـ است که صحیح نیست ؛ بلکه 255 صحیح است .

ابن خلکان از بزرگان شما است و نمی توانید بگویید که ایشان شیعه بوده که با صراحت نسبت به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) می گوید :

كان ولادته يوم الجمعة منتسب شعبان سنة خمس وخمسين ومائتين

ولادت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) روز جمعه در نیمه شعبان و در سال 255 هـ متولد شده است .

ابن خلکان ، وفیات الاعیان ، ج 4 ،ص 176

آقای صفدی از علمای بزرگ شما ، می گوید :

حضرت مهدی (علیه السلام) در سال 255 هـ به دنیا آمد .

صفدی ، الباقی للوفیات ، ج 2 ، ص 249

سبط ابن جوزی ، در کتاب تذکره الخواص ، صفحه 204 ، همین تعبیر را دارد . آقای خیر الدین زرکلی که از علمای وهابی است و خدمت بزرگی به وهابیت کرده ، در کتاب الاعلام ، جلد 6 ، صفحه 80 در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) می گوید :

ولد في سامراء ومات أبوه وله من العمر نحو خمس سنين

روزی که امام حسن عسکری (علیه السلام) از دنیا رفتند ، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) 5 سال بیشتر نداشت .

زرکلی ، خیر الدین ، الاعلام ، ج 6 ، ص 80

آیا این مدارکی که برای شما بیان کردیم ، برای شما کفایت نمی کند که از این دروغ پردازی ها دست بردارید ؟ حداقل این ها را برای ما نقد کنید که بفهمیم شما سرمایه علمی هم دارید تا ما هم استفاده کنیم . موارد بیشتری هست که بنده به همین چند مورد اکتفا می کنم .

جالب این است که یکی از همین حضرات اعلام کرده بود که از کتاب های شیعه یک روایت صحیح در رابطه با ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) براي ما بيان كنند .

شما که تا به حال کتاب های شیعه را ندیده اید و حتی نمی توانید نام کتاب و نویسنده شیعه را درست بخوانید ، انتظار دارید در برابر این مسائل ساکت باشیم .

این آقا می گوید : در کتاب های شیعه هم یک روایت صحیح مبنی بر ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) نیست .

جناب به اصطلاح کارشناس ! شما تا به حال کدام یک از کتاب های شیعه را خواندید ، شما در کجا کار رجالی کردید ؟ شمایی که چند سال در دانشگاه محمد بن سعود بودید و فارغ التحصیل آن دانشگاه هستید ، حداقل این آقایان وهابی در دانشگاه به دروس رجال و درایه اهمیت می دهند . اما ما تا به حال از شما یک کار رجالی ندیدیم . حتي كارشناس شما كه نام كتاب را اشتباه خواند ، شما هیچ اعتراضی نکردید . با این حال شما می گویید در کتب شیعه یک روایت صحیح مبنی بر ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) وجود ندارد .

بنده یکي دو روایت نشان مي دهم که حداقل این آقایان بحث رجالی را یاد بگیرند .

مرحوم کلینی با سند صحیح از محمد بن یحیی از احمد بن اسحاق از ابی هاشم جعفری نقل می کند :

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ عليه السلام: جَلَالَتُكَ تَمْنَعُنِي مِنْ مَسْأَلَتِكَ فَتَأْذَنُ لِي أَنْ أَسْأَلَكَ فَقَالَ: سَلْ قُلْتُ: يَا سَيِّدِي هَلْ لَكَ وَلَدٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْفَقُلْتُ: فَإِنْ حَدَثَ بِكَ حَدَثٌ فَأَيْنَ أَسْأَلُ عَنْهُ؟ قَالَ: بِالْمَدِينَةِ.

من به ابو محمد امام عسكري (عليه السلام ) عرض کردم : جایگاه شما خیلی والا است ، از شما سؤالی داشتم که خجالت می کشم . آیا شما فرزندی دارید ؟ فرمودند : بله ، پرسیدم اگر برای شما اتفاقی افتاد ، در کجا به سراغ ایشان بروم ؟ فرمودند : در مدینه

کليني ، کافی ، ج 1 ، ص 328

بررسي سندی :

راوي اول :

محمد بن يحيي عطار ابو جعفر عطار قمی ، ثقة عين كثير الحديث

ایشان هم مورد وثوق است و هم از شخصیت های برجسته و هم کثیر الحدیث است .

رجال نجاشی ، ص 353 شماره 946

راوي دوم :

احمد بن اسحاق اشعری ، قمیّ ثقة

رجال طوسی ، ص 397 ، شماره 5817

راوی سوم :

ابوهاشم جعفری ، کان عظيم المنزلة عند الائمة شريف القدر ثقة

ایشان جایگاه ویژه ای نزد ائمه (علیهم السلام) داشت ، انسانی شریف و مورد وثوق می باشد .

رجال نجاشی ، ص 156 ، شماره 411

شما اگر می خواهید کار سندی انجام دهید ، یک مورد را بررسی کنید که ما هم ببینیم . حداقل چند سال درسی را که در دانشگاه محمد بن سعود خواندید ، باید ثمری داشته باشد . شما که می گویید ارزش یک روایت به سند آن است ، در تمام کتاب های ابن جوزی هم سند بیان شده ، آیا شما قبول می کنید . سند این است که راویان آن روایت را تک تک بررسی کنید که ثقه است . ذهبی گفته ، ابن حجر گفته ... بررسی سندی کنید و توانمندی علمی خود را به بینندگان خود نشان دهید تا مردم بفهمند که شما از رجال و درایه هم چیزی می دانید .

روایت بعدی هم از کافی ، جلد اول ، صفحه 328 ، ارشاد مرحوم مفید (ره) ، جلد دوم ، صفحه 348 با سند صحیح نقل کرده :

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ بِلَالٍ قَالَ: خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ أَبِي مُحَمَّدٍ قَبْلَ مُضِيِّهِ بِسَنَتَيْنِ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْ قَبْلِ مُضِيِّهِ بِثَلَاثَةِ أَيَّامٍ يُخْبِرُنِي بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ.

امام حسن عسکری (علیه السلام) دو سال قبل از وفاتشان به ما نامه نوشت و ولادت حضرت مهدی (ارواحنا فداه ) را به ما خبر داد .

کلینی ، کافی ، ج 1 ، ص 328

مفید ، ارشاد ، ج 2 ، ص 348

بررسی سندی :

راوی اول :

علی بن محمد فاضل ثقة

مرحوم خويي (ره ) ، معجم رجال الحدیث ، ج 12 ، ص 309

محقق اردبیلی ، جامع الروات ، ج 1 ، ص 560

راوی دوم :

محمد بن علی بن بلال ، ثقة

رجال طوسی ، ص 401 ، شماره 5886

روایت بعدی ، مرحوم شیخ صدوق (ره ) در کتاب کمال الدین وتمام النعمه و مرحوم کلینی در کافی ، جلد اول ،صفحه 328 نقل می کند .

این ها روایاتی است که در کتاب های شیعه آمده . شما به این روایات پاسخ دهید . ما حداقل 30 روایت بیان می کنیم که در مورد ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) نقل شده است که چند نمونه از آن را نقل کردیم .

این بسیار درد آور است که در عصر رسانه این آقایان ادعای علم می کنند ، در صورتی که دستشان خالی است . ما دوست داریم کسانی که در مقابل ما هستند ، مطالب ما را بررسی علمی کنند و با سند و مدرک مطالب ما را رد کنند .

مجری :

از شما استاد گرامی که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید ، تشکر می کنیم و هم چنین از شما بینندگان عزیز که تا این ساعت ما را همراهی کردید ، سپاسگزاری می کنیم .

اللهم عجل لولیک الفرج



Share
1 | حضرت سلطان نويد | Iran - Shiraz | ١٢:٠٠ - ٢٧ مرداد ١٣٩٤ |
خيلي قشنگ بود واقعا كِيف كردم اگه بگم دلايلي از اين واضح تر وجود ندارد دروغ نگفته ام
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب