بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 99/06/23
موضوع: حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) الگوی نمونه امامت
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این سخنرانی:
اجمالی از زندگانی امام سجاد (سلام الله علیه) از ولادت تا شهادت!
راز گریه های مداوم امام سجاد (سلام الله علیه)
دیدگاه اندیشمندان اهل سنت درباره امام سجاد (سلام الله علیه)
دنبال یک سنی و وهابی میگردم که با او مناظره کنم!!
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ملاک و محور!
جرعه ای از چشمه زلال عبادت امام سجاد (سلام الله علیه)
پاسخگوئی به شبهات، دغدغه مهم ائمه اطهار (علیهم السلام)
بنده بیش از صد بار این مناظره را مطالعه کرده ام!
ما به «عایشه» توهین نمی کنیم ولی انتقاد جدی به او داریم!!
والله اگر «خدمتی» بمیرد و زیر خاک برود، بهتر است!!
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین السلام علیک یا أبا الحسن یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله
آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه بی پایانت
آب میبینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر میشود انگار غم پنهانت
زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هرشب جانت
غیر زینب چه کسی درد تو را میداند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت
عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و عرض تسلیت به مناسبت شب شهادت امام سجاد، سید الساجدین زین العابدین (علیه السلام).
امشب باز به روال شبهای دوشنبه با برنامه «حبل المتین» مهمان دیدگانتان هستیم و در خدمت سلاله امام سجاد، حضرت استاد «دکتر حسینی قزوینی» هستیم و ان شاءالله که از محضرشان بهره مند میشویم. سلام علیکم و رحمة الله؛
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند یا تکرار این برنامه را میبینند، خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت همه عزیزان شیعه و سنی و مسیحی یا دیگر ادیان ابراهیمی از خداوند منّان خواهانم.
شهادت جانسوز و مظلومانه امام سجاد (سلام الله علیه) را هم به همه شما گرامیان و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت تعزیت و تسلیت عرض میکنم.
مجری:
حضرت استاد! امشب با توجه به این ایام سوگواری و عزاداری، ان شاءالله بتوانیم بیشتر با شخصیت امام زین العابدین آشنا شویم و از محضرتان راجع به آن حضرت بهره ببریم.
اجمالی از زندگانی امام سجاد (سلام الله علیه) از ولادت تا شهادت!
قدری در رابطه با سیر زندگانی امام سجاد از ولادت تا شهادت و خلفایی که هم عصر با آن حضرت بودند و نیز علت شهادت امام را برای ما بفرمایید تا عزیزان بیننده هم آشنایی اجمالی در خصوص امام سجاد پیدا کنند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
خدا را بر تمام نعمتهایش به ویژه نعمت ولایت سپاس می گوییم. در رابطه با شهادت امام سجاد که بعضی افراد به نقلی روز «دوازدهم محرم» و بعضی دیگر روز «بیست و پنجم محرم» را قرار دادهاند، آنچه روایات تأیید میکند روز بیست و پنجم است.
«مرحوم کفعمی» در کتاب «مصباح المتهجد» صفحه 675 و «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «مصباح المتهجد» صفحه 787 و «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 468، همگی شهادت حضرت را به تاریخ «بیست و پنجم محرم الحرام» ذکر کردند.
همانطور که در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 466 ولادت حضرت را هم پنجم شعبان ذکر کردهاند.
در خصوص ائمه هم عصر آن حضرت، باید بگوییم که امام سجاد با جد بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دو سال زندگی کردند. یعنی دو سال قبل از شهادت امیرالمؤمنین در سال 38 هجری، به دنیا آمدند.
امام سجاد با عموی بزرگوارش امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) دوازده سال و با پدر بزرگوارش امام حسین، بیست و سه سال زندگی کردند. امام سجاد بعد از شهادت پدر بزرگوارش، سی و چهار سال زندگی کردند و دوران امامتشان هم سی و چهار سال بود.
امام سجاد شاید جزو ائمهای باشند که تقریباً دوران امامتشان بیش از دیگر ائمه اطهار است. دوستان میتوانند کتاب «إرشاد» اثر «شیخ مفید» صفحه 253 و کتاب «مناقب» اثر «ابن شهرآشوب» جلد چهارم صفحه 175 را مفصل ملاحظه کنند.
راجع به خلفای عصر امام سجاد، «طبری امامی» در کتاب «دلائل الإمامة» صفحه 191 و «ابن شهرآشوب» در کتاب «مناقب» جلد چهارم صفحه 175 مینویسند: ایام امامت حضرت با سلطنت «یزید بن معاویه» و پسرش «معاویة بن یزید» و «مروان بن حکم» و «عبدالملک بن مروان» و «ولید بن عبدالملک» مصادف بود.
در خصوص شهادت امام سجاد نقل شده است، سمی که «ولید بن عبدالملک» توسط «هشام بن عبدالملک» به حضرت خوراند، حضرت به شهادت رسیدند.
در این خصوص، دوستان میتوانند به کتاب «الفصول المهمة» اثر «ابن صباغ مالکی» صفحه 196 و «دلائل الإمامة» اثر «طبری شیعی» صفحه 192 و «مناقب ابن شهرآشوب» جلد چهارم صفحه 176 را ببینند.
این در حقیقت خلاصهای از ولادت و شهادت و ائمه معاصر و سلاطین معاصر امام سجاد بود که خیلی فشرده خدمت شما عرض کردیم. گرچه حرف بسیار زیاد است، اما ما تلاش میکنیم قدری زودتر بحث را خاتمه دهیم. بنده در خدمت شما هستم.
مجری:
الحمدلله مطالب هم بسیار قابل استفاده بود. یکی از آن ویژگیها و صفاتی که بسیار به امام سجاد نسبت داده شده و ما هم زیاد شنیدیم، این بود که حضرت جزو «بکّائین» بودند و زیاد گریه میکردند. در این رابطه خوشحال میشویم اگر توضیحاتی بفرمایید.
راز گریه های مداوم امام سجاد (سلام الله علیه)
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با گریههای حضرت، دو نوع گریه در روایات ما هست؛ نوع اول گریه از خوف خداوند و گریه در عبادت است که این گریهها بحث جدایی دارد. نقل شده است حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) در عبادت و گریه بعد از امیرالمؤمنین همتایی نداشتند.
بنده در زمینه نماز حضرت، عبادتهای حضرت و مناجات شبانه حضرت حرف زیاد دارم. اما آنچه مورد نظر است، گریههای زیادی است که امام سجاد به خاطر حادثه جانسوز عاشورا داشتند.
در کتاب «حلیة الأولیاء» اثر «ابو نعیم اصفهانی» متوفای 430 هجری مطالبی در این زمینه نقل شده است. ایشان با «سید مرتضی» و «شیخ مفید» و اوایل جوانی «شیخ طوسی» معاصر بود و هم عصر این سه بزرگوار بود.
ایشان در جلد سوم روایتی را از «ابوحمزه ثمالی» از قول امام جعفر صادق نقل میکند که از حضرت سؤال کردند که چرا این همه گریه میکنید؟ حضرت فرمود:
«لَا تَلُومُونِي، فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطًا مِنْ وَلَدِهِ فَبَكَى حَتَّى ابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ، وَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ»
مرا ملامت نکنید، زیرا یعقوب تنها یک فرزند از دوازده فرزند خود را از دست داده بود و میدانست که در قید حیات است، اما به قدری گریه کرد که چشمانش نابینا شد.
چشمان حضرت یعقوب با پیراهنی که از حضرت یوسف متبرک شده بود، بینایی اش بازگشت. این منطق قرآن کریم است، اما وهابیهای نادان تبرک را انکار میکنند. پیراهن حضرت یوسف بهترین دلیل بر مشروعیت تبرک است. بعد فرمود:
«وَقَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَزَاةٍ وَاحِدَةٍ»
من چطور گریه نکنم، در حالی که تنها در یک روز، چهارده تن از اهلبیتم را از دست دادم.
«أَفَتَرَوْنَ حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي؟»
حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، اسم المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 3، ص 138، باب 5 زین العابدین علی بن الحسین
و نیز در کتاب «البدایة و النهایة» اثر «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» در جلد نهم صفحه 107 نقل شده است:
«وذکروا أنه کان کثیر البکاء»
نقل شده است که حضرت بسیار گریه میکردند.
«فقیل له فی ذلک»
در این خصوص از حضرت سؤال کردند.
«فقال إن یعقوب علیه السلام بکی حتی ابیضت عیناه علی یوسف ولم یعلم أنه مات»
حضرت فرمود: حضرت یعقوب به خاطر فقدان یوسف به قدری گریه کرد که چشمانش سفید شد، اما میدانست که او زنده است.
«وإنی رایت بضعة عشر من أهل بیتی یذبحون فی غداة واحدة فترون حزنهم یذهب من قلبی أبدا»
من چطور گریه نکنم و فراموش کنم در حالی که من دیدم بیش از ده تن از اهل بیتم را در یک صبحگاهان ذبح کردند.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 107، باب علي بن الحسين
از میان کتب شیعه هم «مرحوم شیخ حر عاملی» متوفای 1104 هجری که معاصر «علامه مجلسی» متوفای 1110 هجری بود، در کتاب «وسائل الشیعه» جلد سوم در رابطه با اینکه بکائین چند نفر بودند، مفصل مطالبی نقل میکند.
ایشان مینویسد اولین کسی که بسیار گریه میکرد حضرت صدیقه طاهره بود. حضرت فاطمه زهرا به قدری گریه میکرد که مردم از شدت گریه حضرت اعتراض کردند.
خانه حضرت فاطمه زهرا به مسجد چسبیده بود و صدای گریه حضرت به مسجد میآمد. مردم آمدند و عرضه داشتند:
«قَدْ آذَیتِنَا بِکثْرَةِ بُکائِک»
حضرت تا به مقابر شهدا یا جاهای دیگر میرفت گریه میکرد، اما در مورد امام زین العابدین مینویسد:
«فَبَکی عَلَی الْحُسَینِ ع- عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَینَ یدَیهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکی»
امام زین العابدین بیست سال یا چهل سال گریه میکرد به طوری که هرگاه غذا میدید گریه میکرد.
«حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک إِنِّی أَخَافُ عَلَیک أَنْ تَکونَ مِنَ الْهَالِکینَ»
غلام حضرت عرضه داشت: فدایتان شوم! میترسم که خودتان را از بین ببرید.
«قَالَ إِنَّما أَشْکوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
حضرت سپس فرمود:
«إِنِّی لَمْ أَذْکرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِک عَبْرَة»
وقتی شهادت و بدنهای پاره پاره فرزندان فاطمه را یاد میکنم بغض گلویم را میگیرد و قطرات اشک از چشمانم جاری میشود.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 3، ص 281، ح 7
ما در این زمینه حرف زیاد داریم، اما بنده به همین مقدار اکتفا میکنم.
مجری:
ممنون و متشکرم. الحمدلله پای این صحبتها نشستن قطعاً فضیلت پای روضه امام سجاد نشستن را دارد و ما را به فیض اکمل و اتم رساندید.
دیدگاه اندیشمندان اهل سنت درباره امام سجاد (سلام الله علیه)
بنابر سیر مبحثی که پیش میرویم اگر بخواهیم حلقه اتصالی هم ایجاد کنیم، به فراخور امشب و موضوع برنامه میخواهیم ببینیم علمای اهل سنت نظرشان راجع به امام زین العابدین چیست.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با دیدگاه علمای اهل سنت حرف زیاد داریم. اگر بنده بخواهم به صورت مفصل بیان کنم، شاید یکی دو جلسه وقت نیاز داشته باشد. علمای اهل سنت در رابطه با امام سجاد مطالب زیادی دارند.
به عنوان مثال «سعید بن مسیب» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت و متوفای 93 هجری است، «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد چهارم صفحه 391 مینویسد:
«إن رجلا قال لأبن المسيب ما رأيت أورع من فلان»
شخصی به ابن مسیب گفت: من باورع تر از فلانی ندیدم.
«قال هل رأیت علی بن الحسین»
سعید بن مسیب گفت: آیا علی بن الحسین را دیدی؟
«قال لا»
راوی گفت: خیر.
«قال ما رأیت أورع منه»
سعید بن مسیب گفت: من با ورع تر از امام سجاد ندیدم.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 4، ص 391، باب 157 علی ابن حسین
همچنین در کتاب «البدایة و النهایة» اثر «ابن کثیر دمشقی» جلد 9 صفحه 104 وارد شده است:
«وقال سعید بن المسیب وزید بن أسلم ومالک وأبو حازم»
سعید بن مسلم و زید بن أسلم و مالک و أبو حازم می گویند:
«لم یکن فی أهل البیت مثله»
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 104، باب علی بن الحسین
لازم به ذکر است که آنها اهلبیت را قدری توسعه میدهند. أهل بیت که ما به آن معتقد هستیم، امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین و نُه فرزند امام حسین تا حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.
بعضی از اهل سنت فرزندان حضرت ابوطالب و تمامی فرزندان بنی هاشم را اهلبیت به حساب میآورند. آقایان در این زمینه عقایدی دارند که در فرصتی مناسب این مسائل را نقد میکنیم.
طبق روایاتی که خودشان دارند و ادله محکمی که ما داریم، اهلبیتی که قرآن کریم در آیه 33 سوره احزاب میفرماید:
(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً)
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
مراد ما از (أَهْلَ الْبَیتِ) فرموده این آیه شریفه است. ما شاید بیش از هفتاد روایت از اهل سنت داریم که مراد از اهلبیت، خاص پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین و نُه فرزند امام حسین است.
حال بعضی از وهابیت تلاش میکنند در ماجرایی همانند ماجرای حضرت ابراهیم، کلمه «اهلبیت» را در قرآن کریم کنار هم بچینند.
این افراد وقتی به آیه غار میرسند و میبینند که نامی از «ابوبکر» نیست، ادعا میکنند که هرکسی انکار کند آیه غار در مورد ابوبکر نازل شده کافر است. آنها به سراغ روایات میروند.
وهابیت همچنین ادعا میکنند که آیه یازدهم سوره نور در رابطه با عایشه نقل شده است، اما وقتی میبینند که نامی از «عایشه» نیست ادعا میکنند که ما روایت داریم این آیه در مورد عایشه نازل شده است.
ولی وقتی به آیه تطهیر میرسند، روایات را کنار میگذارند و می گویند: «القرآن یفسر بعضه بعضاً»!!
اگر چنین باشد ما هم در رابطه با آیه یازده سوره نور و آیه چهل سوره توبه حرف زیاد داریم. اگر «القرآن یفسر بعضه بعضاً» باشد، آقایان کمیتشان لنگ است!!
همچنین «یحیی بن سعید انصاری» که یکی دیگر از فقهای بزرگ اهل سنت است، میگوید:
«وهو أفضل هاشمی أدرکته»
او بافضیلت ترین هاشمی است که من دیدم.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 104، باب علی بن الحسین
همچنین در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد 20 صفحه 386 وارد شده است که «سفیان بن عیینه» یکی از فقهای بزرگ اهل سنت و از ائمه جرح و تعدیل، از قول «محمد بن مسلم زهری» یکی از علمای بزرگ اهل سنت و متوفای 123 هجری نقل میکند:
«ما کان أکثر مجالستی مع علی بن الحسین»
چه بسیار همنشینی با امام سجاد داشتم.
«وما رأیت أحدا کان أفقه منه، ولکنه کان قلیل الحدیث»
من فقیهتر از او کسی را ندیدم، اما احادیث کمی دارد.
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 20، ص 386، ش 4049
حال معلوم نیست که امام سجاد احادیث کم دارد یا شما احادیث کمی از آن بزرگوار نقل کردید. تفاوت زیادی وجود دارد بین اینکه آن بزرگوار قلیل الحدیث است یا شما احادیث کمی نقل کردید!!
آیا به عنوان نمونه در کتب «صحیحین» شما یک روایت به عنوان نمک روایات از امام سجاد و امام باقر و امام صادق آوردید؟!
مجری:
حضرتعالی در جلسات گذشته آماری اجمالی دادید که در منابع اهل سنت از «ابوهریره» بیش از پنج هزار حدیث ذکر شده است، اما از اهلبیت روایتی ذکر نشده است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خلیفه چهارم اهل سنت است. آن حضرت از ابتدای طفولیت تا آخرین لحظه رحلت نبی گرامی اسلام با پیغمبر اکرم بودند و در تمام سفرها و حضرها حضور داشتند.
«ابن حزم أندلسی» ادعا میکند که ما پانصد و هفتاد روایت از آن بزرگوار داریم که تنها پنجاه روایت آن صحیح است. این در حالی است که از «ابوهریره» پنج هزار و هفتصد روایت دارند.
دنبال یک سنی و وهابی میگردم که با او مناظره کنم!!
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند: اولین محکمهای که در قیامت بنا میشود، محکمه من است:
«أنا أَوَّلُ من يَجْثُو بين يَدَيْ الرحمن لِلْخُصُومَةِ يوم الْقِيَامَةِ»
الجامع الصحيح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا؛ ج 4، بَاب قَتْلِ أبي جَهْلٍ، ص 1458، ح 3747
بنده بارها گفتم که «مرحوم شیخ صدوق» وصیت کرد که مرا در قم و در نجف دفن نکنید. وقتی اطرافیان علت این درخواست ایشان را پرسیدند، گفت: ما در روایت داریم اگر کسی در قم یا نجف دفن شود، قیامت را نمیبیند.
این شخص زمانی که از قبر برمی خیزد، به برکت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) یکسره وارد بهشت میشود. اطرافیان به ایشان گفتند: این که خیلی خوب است.
«مرحوم شیخ صدوق» گفت: من میخواهم در قیامت باشم و محکمهای که برای امیرالمؤمنین تشکیل میشود را نظاره کنم. من میخواهم ببینم کسانی که در حق امیرالمؤمنین ظلم کردند، چه پاسخی بر این ظلمها دارند!!
ما نهایت میخواهیم صد سال یا صد و بیست سال در این دنیا باشیم، اما در قیامت بی نهایت خواهیم بود. اگر یک عدد بگذارید و تمام ستارگان و کرات و ذرات و اتمها و ملکول های جهان را جلوی آن بگذارید، بازهم نمیتوانید تعداد سالهای قیامت را بفهمید.
(خالِدِینَ فیها أَبَدا)
و همیشه در آن خواهند ماند.
سوره نساء (4): آیه 57
جهان آخرت جاودانهِ جاودانه است. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در قیامت میزان، معیار و ملاک است.
«علی مع الحق والحق مع علی»
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 449، باب آخر الجزء التاسع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
و:
«علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 134، ح 4628
کسانی که از امیرالمؤمنین فاصله گرفتند، فردای قیامت جوابشان تماشایی است، حال در دنیا هرچقدر هم همانند افرادی مانند «ذهبی» می گوید که قلب من شهادت میدهد روایتی که درباره فضیلت «علی بن أبی طالب» هست باطل است.
آنها به دنبال بهانه هستند و می گویند که قلب من قبول نمیکند. والله بنده دلم برای بسیاری از جوانان اهل سنت میسوزد.
والله العلی الأعلی و قسم به حضرت سجاد، شبی نیست که برای جوانان اهل سنت دعا نکنم. مخصوصاً برای کسانی که محبت امیرالمؤمنین دارند، از خداوند متعال میخواهم راه هدایت واقعی را به آنها نشان دهد تا موقع جان دادن پشیمان نشوند.
از خداوند میخواهم زمانی نرسد که آنها افسوس بخورند و بگویند که ای کاش تحقیق کرده بودیم!!
بنده در سالی که در مکه مشرف بودیم، در «شبکه سلام» برنامه داشتم. بنده با حاج آقای «ری شهری» که در آن زمان مسئول بعثه مقام معظم رهبری بودند، دیداری داشتم.
ایشان گفت: من دیشب برنامه شما را که به صورت مستقیم از مکه داشتید، گوش کردم. من از این حرفتان خیلی خوشم آمد که گفتید در عرفه و منا و هرجایی بود هم برای شیعه و هم برای اهل سنت دعا کردم. من از این حرفتان خیلی لذت بردم!
من گفتم: وظیفه ماست. برای ما شیعه و سنی و مسیحی و یهودی فرق نمیکند. آنها انسان هستند؛
«إِمَّا أَخٌ لَک فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَک فِی الْخَلْق»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 427، خ 53
ما حتی راضی نیستیم یک یهودی و مسیحی هم فردای قیامت در آتش جهنم بسوزد. والله حتی راضی نیستیم یک وهابی هم در آتش جهنم بسوزد. تمام تلاش ما این است که حجت را برای آنها تمام کنیم.
ما با چه مصیبتهایی این شبکه یا دیگر شبکهها را تأسیس کردیم تا بتوانیم اتمام حجت کنیم. تلاش ما این است که اعتقادات و ادله جوانان شیعه را تقویت کنیم.
بنده یکی از سالها «آلمان» بودم و با برخی از پزشکانی که بیش از سی و پنج سال است در آنجا هستند صحبت میکردم.
یکی از آنها گفت: ما باور نمیکردیم شیعه اینقدر دلایل محکم برای معتقدات خود داشته باشد. ما شیعه شناسنامهای بودیم، اما با بحثهای شما، امروز شیعه واقعی شدیم و داریم به شیعه بودن خود افتخار میکنیم.
جوانان ما بدانند که ادله ما چیست. ما کلیپهای آقایان مخالف را نقل و پخش میکنیم و جواب میدهیم. از این بهتر و از این عالیتر؟!
(وَ إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِین)
و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در ضلالت آشکاری هستیم.
سوره سبأ (34): آیه 24
این سخن پیغمبر اکرم است. شاید من در هدایت و شما گمراه هستید. بیایید باهم بحث کنیم تا من شما را هدایت کنم. شاید شما در هدایت و من گمراه هستم. بیایید باهم بحث کنیم و مرا هدایت کنید.
وقتی رسول اکرم چنین فرمایشی دارند، تکلیف ما روشن است. بنده همین چند روز قبل در تهران در مراسم افتتاح آغاز روز تحصیلی مطالبی گفتم. یکی از خبرگزاریها گفت: این مطالب را از قول شما نقل کنم؟ بنده گفتم: نقل کنید، ما از خدا میخواهیم.
حال نوچههای وهابی که کارشان فحاشی است، عددی نیستند که ما بخواهیم با آنها بحث کنیم. شاگردان رتبه سوم و چهارم ما جواب آنها را میدهند. اصلاً جوانانی که چند ماه، پای صحبت ما مینشینند، به آنها جواب میدهند.
یکی از شبها که برنامه داشتیم، خانمی از نیویورک آمریکا تماس گرفت که شاید هنوز هم کلیپ آن را داشته باشیم. اگر اتاق فرمان بتوانند این کلیپ را پیدا کنند تا در جلسات بعدی پخش کنیم، خیلی خوب است.
ایشان میگفت: بنده حدود بیست سال است که در نیویورک هستم. در مجتمعی که زندگی میکنیم عمدتاً مسلمان هستند، اما یا سنی هستند و یا وهابی. آنها اکثراً از کشورهای عراق و اردن و عربستان هستند.
زمانی که بحث شیعه و سنی مطرح میشد بنده خجالت میکشیدم، زیرا نه توانایی پاسخگویی داشتم و نه حوصله شنیدن این حرفها علیه شیعه را داشتم. به همین خاطر سریع بلند میشدم و میرفتم.
در حال حاضر که چند ماه است پای صحبتهای شما نشستم، دنبال یک سنی و وهابی میگردم که با او مناظره کنم!!
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ملاک و محور!
اگر همین اعمال مورد قبول حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشد، ما را کفایت میکند. بنده بارها گفتم که هرکسی در زندگی به دنبال گمشدهای میگردد. ممکن است گمشده یک نفر مال دنیا، مقام، اولاد یا مسکن باشد.
بالاترین گمشده من در دنیا این است که برای یک لحظه از کار من لبخندی بر سیمای ملکوتی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بنشیند. همین برای من بالاترین گمشده است و چیز دیگری نمیخواهم!
مجری:
الحمدلله ما در برنامه هم بارها دیدیم بینندگانی که پای صحبت حضرتعالی بودند و از محضرتان استفاده کردند، جواب دیگر بینندگانی که بعضاً تماس گرفتند و شاید خللی در مطالب اعتقادیشان وجود داشت همانها پیشقدم شدند و خواستند پاسخگو باشند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
واقعاً گمشده ما این است. بنده واقعاً بینی و بین ربی همیشه در سجده و قنوت نمازم گفتم که اگر به خاطر کارهای ما به اندازه یک لحظه لبخندی بر سیمای ملکوتی حضرت صدیقه طاهره بیفتد، هم دنیای ما آباد است و هم آخرت ما آباد است.
در این صورت اجداد ما تا حضرت آدم کارشان درست است و نسل ما هم تا قیامت کارشان درست است. حضرت فاطمه زهرا ملاک و محور است. اوست که پیغمبر اکرم فرمود:
«أن اللَّهَ يَغْضِبُ لِغَضَبِكِ وَيَرْضَى لِرَضَاكِ»
همانا خداوند با غضب تو غضبناک و با رضایت تو خوشنود میشود.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 167، ح 4730
«حاکم نیشابوری» این روایت را با سند صحیح نقل میکند. همچنین «بخاری» در کتاب «صحیح بخاری» جلد سوم صفحه 1361 حدیث 3510 مینویسد:
«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510
همچنین «مسلم» در کتاب «صحیح» خود جلد 4 صفحه 1902 حدیث 94 مینویسد:
«إنما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها»
الکتاب: صحیح مسلم، المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1902، ح 94
ما در روایات شیعه هم الی ماشاءالله روایات فضیلت حضرت فاطمه زهرا را داریم، آن عزیزان هم نقل کردند. این نقطه آغازی برای بسیاری از حرفها هست.
در رابطه با فضیلت امام سجاد گمان میکنم به همین اندازه اکتفا کنیم. «محمد بن إدریس شافعی» میگوید:
«هو أفقه أهل المدينة»
قراءة في المسار الأموي، أبو سفيان - الحكم - مروان - الوليد بن عقبة، من كتاب الغدير للشيخ الأميني، إعداد: مروان خليفات، مؤسسة دائرة معارف الفقه الإسلامي، الناشر: مركز الغدير للدراسات الإسلامية، الطبعة الأولى: 1419 ه - 1998م؛ ص 134
«مالک بن انس» هم میگوید:
« لم يكن في أهل البيت مثله»
سير أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي؛ ج 4، ص 389
«احمد بن حنبل» حدیث سلسلة الذهب را میآورد و مینویسد:
« لَو قَرَأت هَذَا الْإِسْنَاد على مَجْنُون لبرىء من جنته»
اگر این سند را کسی بر دیوانهای بخواند، او از دیوانگی نجات پیدا میکند.
الصواعق المحرقة، المؤلف: أحمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتمي، أبو العباس (المتوفى: 974هـ) المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة – لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م؛ ج2، ص 595
«ذهبی» حرفهایی دارد و افراد دیگری هم حرفهای زیادی دارند. بنده گمان میکنم به همین اندازه اکتفا کنیم.
حرف خیلی زیاد است، ان شاءالله در فرصتی مناسب یا اگر مناسبتی پیش آمد در رابطه با حرفهای بزرگان اهل سنت نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام) ما حرف برای گفتن زیاد داریم و نظر بزرگان اهل سنت را برای مردم نقل میکنیم.
اگر عزیزان کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 13 صفحه 120 را مطالعه کنند، میبینند «ذهبی» در رابطه با ائمه اهلبیت چه نظری دارد.
او نسبت به ائمه اطهار از حضرت امیرالمؤمنین تا حضرت ولی عصر مطالب زیادی در کتاب خود آورده و به صراحت میگوید: این بزرگواران اهلیت و شأنیت خلافت داشتند، نه «معاویه» و «عبدالملک مروان» و «هارون الرشید» و «مأمون» و دیگران.
او تک تک ائمه اطهار را با خلفای عصر خود مقایسه میکند. و اینکه چطور شده این مطالب از قلم «ذهبی» در رفته معلوم نیست. دوستان ببینند ایشان چه حرفهایی نسبت به ائمه اطهار تا حضرت ولی عصر دارد.
مجری:
تشکر میکنیم. به اصطلاح، هم ماهی میدهید و هم ماهیگیری یاد میدهید. ان شاءالله که خودمان هم بتوانیم مستقیماً به همین مصادر رجوع کنیم. یک میان برنامه میبینیم و ان شاءالله در خدمت شما خواهیم بود.
درد بسیار مداوا گریه
ارث جامانده زهرا گریه
روزها ناله و شبها گریه
آب میخورد ولی با گریه
گریه بر شاه شهیدان خوب است
گریه بر کشته عریان خوب است
گریه بر دامن طفلان خوب است
گریه بر آن لب و دندان خوب است
خواسته هر سحرش گریه کند
در فراق پدرش گریه کند
گریه بر ناله آن مادرها
گریه بر گریه آن دخترها
گریه بر غارت انگشترها
گریه بر واشدن معجرها
رنگ مهتاب زمینش میزد
دیدن آب زمینش میزد
گریه خوب است که هرشب باشد
گریه بر چادر زینب باشد
آنکه را هست پیاده نکشید
تشنه را بر لب باده نکشید
طفل را این همه ساده نکشید
ذبح را آب نداده نکشید
هیچ کس آب به گودال نبرد
پدرم ذبح شد و آب نخورد
عرض تسلیت مجدد دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». در محضر «حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی» هستیم و از فرمایشاتشان بهره مند شدیم.
یک شناسنامه مختصری از زندگانی امام سجاد و همچنین دیدگاهی که حتی مخالفین آن حضرت نسبت به شأن و منزلت امام زین العابدین داشتند را حضرت استاد ارائه فرمودند.
جرعه ای از چشمه زلال عبادت امام سجاد (سلام الله علیه)
استاد اگر لطف بفرمایید مقداری هم از عبادتها و اخلاق ویژه امام سجاد برای ما سخن بفرمایید بسیار ممنون و متشکر میشویم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با عبادتهای حضرت، ما نمیخواهیم از کتاب «کافی» و دیگر کتب شیعه مطالبی عرض کنیم. «ذهبی» در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد چهارم صفحه 392 مفصل در رابطه با عبادتهای حضرت سجاد مطالبی بیان کرده است.
همچنین در کتاب «البدایة و النهایة» اثر «ابن کثیر دمشقی» جلد 9 صفحه 105 وارد شده است که وقتی امام سجاد به نماز میایستاد، بدن حضرت به لرزه میافتاد. به حضرت عرضه میکردند که چرا بدنتان میلرزد؟ حضرت میفرمود:
« أَلَا تدرون بين يدي من أَقُومَ وَلِمَنْ أُنَاجِي؟»
آیا می دانید در برابر چه کسی ایستادم و با چه کسی حرف میزنم؟
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 105، باب علی بن الحسین
با کسی که خالق آسمان و زمین و عرش و کرسی است. ایشان نقل میکند که وقتی در مکه میخواستند لبیک بگویند، حضرت هرکاری میکردند که «لبیک، اللهم لبیک» بگویند، زبان حضرت باز نمیشد.
اطرافیان از حضرت سؤال کردند که چرا اینچنین است؟ حضرت فرمود: میترسم که لبیک بگویم، اما خداوند لبیک مرا قبول نکند. میترسم شرایطی که یک حاجی دارد را من نتوانم انجام داده باشم:
«حج علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب فلما أحرم واستوت به راحلته اصفر لونه وانتفض ووقعت عليه الرعدة ولم يستطع أن يلبي فقيل له مالك لا تلبي فقال أخشى أن أقول لبيك فيقول لي لا لبيک»
تاريخ مدينة دمشق، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري؛ ج 41، ص 378
نقل شده است امام سجاد شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند. حضرت تا شب شهادت هزار رکعت نمازش ترک نشد. این تعبیر را «ذهبی» و «ابن کثیر» میگوید، نه «شیخ طوسی» و «کلینی».
«عن جابر الجعفي عن أبي جعفر كان أبي يصلي في اليوم والليلة ألف ركعة»
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 4، ص 392، باب 157 علی ابن حسین
بنی امیه و بنی عباس تمام تلاش خود را به کار بردند تا نقاط ضعفی برای ائمه اطهار پیدا کنند و آن بزرگواران را بکوبند، اما نتوانستند.
(یرِیدُونَ أَنْ یطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کرِهَ الْکافِرُون)
آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران کراهت داشته باشند.
سوره توبه (9): آیه 32
در منابع آمده است که امام سجاد دعایی دارد. حضرت در خصوص این دعا که چهار فقره کوچک دارد، میفرماید:
«عبیدک بفنائک مسکینک بفنائک سائلک بفنائک فقیرک بفنائک»
بنده کوچکت پشت در نشسته است، مسکینت پشت در نشسته است، گدایت پشت در نشسته است، فقیرت پشت در نشسته است.
«فنا» به عتبه در یا آستانه و پشت در می گویند.
«قال فوالله ما دعوت به فی کرب قط إلا کشف عنی»
حضرت میفرماید: قسم به خدا در هر مشکلی این دعا را نخواندم، مگر اینکه مشکلاتم حل شد.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 4، ص 393، باب 157 علی ابن حسین
مجری:
بسیار خوب. یک میان برنامه میبینیم و خدمت شما برمی گردیم.
با تو هر لحظه من بوی خدا میگیرد
عطر اخلاص و مناجات و دعا میگیرد
بچشان بر دل ما طعم عبودیت را
سجده هامان به نگاه تو بها میگیرد
تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم
رحمت واسعهات دست مرا میگیرد
تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن
عشق از گوشه چشمان تو پا میگیرد
حضرت استاد بسیار بهره مند شدیم. حقیقتاً نسبت به امام سجاد بسیار مطالب دیگر هم دوست داشتیم از محضرتان استفاده کنیم، اما با توجه به فرصت محدودی که داریم بهتر است به فضایی برگردیم که جلسات پیش هم در همان فضا سؤالاتی مطرح شد.
یکی از مباحث جلسه گذشته سؤال یکی از بینندگان در قالب یک شبهه بود که البته حضرتعالی هم فرمودید متأسفانه این شبهه فراگیر شده است.
سؤالی که ضمن این شبهه مطرح شد، این بود که برخی به خطب «نهج البلاغه» استدلال کرده بودند و گفته بودند حضرت در این خطبههای «نهج البلاغه»، ولایت و خلافت خودشان را انتخابی دانستند.
این مقابل با صحبتی بود که ما بچه شیعهها به آن معتقد هستیم و تا الآن با آن بزرگ شدیم. اگر توضیحاتی در این رابطه بفرمایید ممنونم.
پاسخگوئی به شبهات، دغدغه مهم ائمه اطهار (علیهم السلام)
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بنده قبل از اینکه به این سؤال جواب بدهم، باید بگویم که یکی از دغدغههای بزرگ معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) در طول حیاتشان، تربیت نیرو برای پاسخگوئی به شبهات بوده است.
افزون بر اینکه آن بزرگواران خود پاسخگوی سؤالات و شبهات بودند و مناظرات متعددی داشتند، به تربیت نیرو برای پاسخگویی به شبهات میپرداختند.
مناظرات ائمه اطهار از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تا امام حسن عسکری (علیه السلام) جمع شده است.
ای کاش فرصت خوبی پیدا شود تا مناظراتی که معصومین با مخالفین اعم از اهل سنت و مسیحیها و یهودیها، حتی مادیها داشتند بیان شود تا مردم بدانند که ائمه اطهار در رابطه با مسئله پاسخ به شبهات خیلی دغدغه مند بودند و شاگردانی تربیت میکردند.
به عنوان مثال امام صادق (علیه السلام) در طول سی و اندی سال امامت خود شاگردان بسیار خوبی تربیت کردند. «قیس ماصر» یکی از قهرمانان فن مناظره است. در مورد او آمده است:
« وَ كَانَ قَدْ تَعَلَّمَ الْكَلَامَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْن»
الكافي( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق (329ق)، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران 1407ق؛ ج1، ص 171، ح 4
بنده حیفم میآید شب شهادت امام سجاد، این مطلب را بیان نکنم. در کتاب «تفسیر امام حسن عسکری» مطلبی آمده که بسیار عجیب است. امام سجاد به مردی فرمود: از این دو کار، کدام یک برای تو خوب است:
«صَدِیقٌ کلَّمَا رَآک أَعْطَاک بَدْرَةَ دَنَانِیرَ»
دوستی داشته باشی که هرگاه تو را میبیند یک کیسه پول و طلا به تو بدهد.
«أَوْ صَدِیقٌ کلَّمَا رَآک بَصَّرَک بِمَصِیدَةٍ مِنْ مَصَائِدِ الشَّیاطِینِ»
دوستی داشته باشی که هرگاه تو را ببیند یک تور ماهیگیری به تو بدهد تا بتوانی پاسخگوی شیاطین و نواصب باشی.
«وَ عَرَّفَک مَا تُبْطِلُ بِهِ کیدَهُمْ، وَ تَخْرِقُ [بِهِ] شَبَکتَهُمْ، وَ تَقْطَعُ حَبَائِلَهُمْ»
سپس مینویسد:
«قَالَ: بَلْ صَدِیقٌ کلَّمَا رَآنِی عَلَّمَنِی- کیفَ أَخْزِی الشَّیطَانَ عَنْ نَفْسِی وَ أَدْفَعُ عَنِّی بَلَاءَه»
راوی میگوید: اگر کسی چیزی به من آموزش بدهد که بتوانم هم شبهاتی که برای خودم میآید و هم شبهات دیگران را جواب بدهم خیلی خوب است.
حضرت فرمود: خوب جواب دادی. سؤال دوم این است که اگر یک نفر اسیر یا بیچارهای در دست کافر باشد که واسطه آزادی اسیر از دست کافر باشی، برای تو خوشنود است یا اینکه بیچارهای را به خاطر اینکه گرفتار شبهه نواصب شده نجات دهی؟
حضرت فرمودند: به عنوان مثال حرفهای نواصب در کسی اثر گذاشت و او زیر پرچم نواصب رفته و سینه می زند.
همانطور که مشاهده میکنیم، نود و نه درصد این افراد کسانی هستند که فریب وهابیهای تکفیری و درون شیعی را میخورند و حرفهایی میزنند.
حضرت فرمود: کدام بهتر است؟! راوی نتوانست تشخیص بدهد که بهتر است اسیری را از دست کافر نجات بدهد یا کسی که گرفتار شبهه یک ناصبی و وهابی شده است را نجات دهد. راوی گفت: یابن رسول الله! از خدا بخواه به من توفیق بدهد جواب درست را بگویم.
ببینید بعضی افراد چقدر مؤدب هستند! راوی سپس گفت: یابن رسول الله اگر من یک بیچارهای را که گرفتار شبهه نواصب شده است از دست یک ناصبی نجات دهم، برایم خیلی بهتر از این است که اسیری را از دست یک کافر نجات دهم.
اگر من اسیری را از دست کافر نجات دهم، دنیای او را تأمین کردم و او را در دنیا نجات دادم. اگر کسی که گرفتار شبهه ناصبی یا وهابی شده است را نجات دهم، او را از آتش جهنم و آتش ابدی و مخلد نجات دادم. نجات دنیوی با نجات اخروی قابل مقایسه نیست.
«قَالَ ع: وُفِّقْتَ لِلَّهِ أَبُوک! أَخَذْتَهُ مِنْ جَوْفِ صَدْرِی لَمْ تَجْزِمْ مِمَّا قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص حَرْفاً وَاحِدا»
التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام، نویسنده: حسن بن علی، امام یازدهم علیه السلام، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدی علیه السلام، ص 348، ح 232
این روایات نشانگر این است که ائمه اطهار نسبت به این قضیه عنایت ویژهای داشتند. امام صادق (علیه السلام) شاگردان زیادی داشتند. به تعبیر «مرحوم شیخ مفید» در کتاب «إرشاد»، حضرت چهار هزار شاگرد داشتند.
با این حال وقتی حضرت از میان شاگردان، «هشام بن حکم» را میبینند، گل از گلشان میشکفد و میفرماید:
«نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یدِه»
هشام با قلب و زبان و دستش یاور و یاریگر ماست.
در آن جمع، خیلی افراد نشسته بودند. «زراره»، «أبان بن تغلب» و دیگر اصحاب امام صادق در آن جمع حضور داشتند، اما حضرت به «هشام» در حالی که جوانی بود که هنوز موی صورتش درنیامده بود میفرماید: «نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یدِه»!!
مشاهده کنید امام صادق از میان چهار هزار شاگرد تنها به «هشام بن حکم» افتخار میکند. همچنین بعد از اینکه مناظره تمام میشود، حضرت میفرماید:
«مِثْلُک فَلْیکلِّمِ النَّاسَ»
مثل تو باید با مردم مناظره کند.
«فَاتَّقِ الزَّلَّةَ وَ الشَّفَاعَةُ مِنْ وَرَائِهَا إِنْ شَاءَ اللَّه»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 171 - 173، ح 4
این خیلی مهم است که حضرت از میان چهار هزار نفر، دست روی «هشام» میگذارد، زیرا از میان شاگردان حضرت، «هشام» در مناظره با مخالفین، خوار چشم و استخوان گلوی مخالفین بوده است.
ما در میان اصحاب ائمه اطهار از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تا حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) کسی مانند «هشام بن حکم» نداریم و تنها همین یک نفر بود. حضرت دو صحابه به نامهای «هشام» داشتند؛ «هشام بن سالم» و «هشام بن حکم».
آن بزرگوار همچنین اصحاب دیگری هم داشتند. به عنوان مثال یکی از اصحاب حضرت، «محمد طیار» نام داشت که در خصوص او آمده است:
«أن أبا جعفر علیه السلام کان یباهی بالطیار»
رجال العلامة الحلی، -نویسنده: علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، محقق / مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، ص 150، باب 64 محمد الطیار
بنده بیش از صد بار این مناظره را مطالعه کرده ام!
«مرحوم شیخ صدوق» متوفای 381 هجری در کتاب «کمال الدین» روایتی آورده است. بنده از دوستان و طلبههایی که به زبان عربی تسلط دارند، تقاضا دارم آدرسی که میدهم را یادداشت کنند و این روایت را چندین بار مطالعه کنند.
«شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» صفحه 362 قضیهای را نقل میکند. «یحیی بن خالد» یکی از وزرای «هارون الرشید» مجالسی تشکیل میداد و علمای مذاهب مختلف اعم از معتزله و اشاعره و اباضیه و خوارج در آن جلسه حضور پیدا میکردند.
«هشام بن حکم» هم به عنوان نماینده شیعه میآمد و با هم بحث علمی میکردند. در آن زمان بحثهای علمی رواج داشت.
روزی «هارون الرشید» در خصوص این جلسه پرسید. «یحیی بن خالد» به او توضیح داد که ما چنین جلسهای با این کیفیت داریم. «هارون الرشید» میگوید: من دوست دارم روزی بیایم و به صورت مخفیانه بحثهای علمی علما را گوش دهم.
لازم به ذکر است که «مأمون» باسواد بود، اما «هارون الرشید» سواد علمی چندانی نداشت و تنها به دنبال این بود که ریاست کند. او به «مأمون» هم گفت: اگر در خلافت با من مخالفت کنی، با وجود اینکه فرزندم هستی چشمانت را از حدقه بیرون میآورم!!
«هارون الرشید» به منزل «یحیی بن خالد» آمد و پشت پرده نشست. علما مناظراتی داشتند تا یکی از کسانی که از فرقه اباضیه بود شروع به بحث با «هشام» کرد. اباضیه فرقهای از خوارج هستند.
والله العلی الأعلی خدا میداند چنین مناظرهای به غیر از معصومین در کسی دیگر سراغ ندارم. ما اهلبیت (علیهم السلام) را کنار میگذاریم، زیرا:
«لَا یقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَد»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 47، خ 2
اما بعد از معصومین از میان اصحاب ائمه اطهار بنده این چنین مناظره ای ندیدم. شاید بگویم بنده بیش از صد بار این مناظره را مطالعه کردم، اما بازهم زمانی که مطالعه میکنم لذت میبرم.
«هشام» برای اثبات امامت ائمه اطهار، نه به آیات و نه به روایات استدلال کرد، اما به قدری زیبا و عالی امامت اهلبیت (علیهم السلام) را تثبیت کرد که «هارون الرشید» به «یحیی بن خالد» اشاره کرد و وقتی او بیرون آمد، به او گفت:
«فَوَ اللَّهِ لَلِسَانُ هَذَا أَبْلَغُ فِی قُلُوبِ النَّاسِ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ سَیف»
به خدا سوگند زبان او در قلب مردم از صد هزار شمشیر برندهتر است.
کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 368، ح 5
ما این چنین مناظره کننده دوست داریم. افرادی در شبکههای وهابی و فضای مجازی بیایند و همانند «هشام بن حکم» مناظره کنند. افرادی باشند که سران وهابی بگویند مناظره این بچه شیعه و بچه طلبه از صد هزار شمشیر برنده برای ما زیان آورتر است.
«یحیی بن خالد» میگوید: من احساس کردم «هارون الرشید» قصد دارد «هشام بن حکم» را سر به نیست کند. به مجلس آمدم و با چشم به او اشاره کردم فرار کند.
«هشام» به بهانه اینکه میخواهد تجدید وضو کند از مجلس بیرون آمد، از بغداد فرار کرد و به کوفه آمد که داستان بسیار مفصلی دارد.
دوستان به کتاب «کمال الدین» رجوع کنند و از صفحه 362 تا صفحه 368 را مطالعه کنند. شرح این مناظره خیلی مفصل است.
ائمه اطهار (علیهم السلام) این چنین دغدغه مند بودند. زمانی که مرد شامی میآید و میخواهد با امام صادق مناظره کند، حضرت شاگردانش را به ترتیب صدا میزند و هرکدام با او مناظره میکنند و او را محکوم میکنند و او شکست میخورد.
مرد شامی میگوید: یابن رسول الله! میخواستید شاگردانتان را به رخ من بکشید؟! میخواستید من ببینم چنین شاگردان توانمندی تربیت کردید؟!
حضرت فرمودند: بله، بله. میخواستم شاگردانم را به رخ تو بکشم. برو در شام بگو و به مردم اعلام کن امام صادق شاگردانی تربیت کرده است که فردی همانند «هشام» وقتی با تو حرف زد آنچنان عرصه را بر تو تنگ کرد که حتی توان فروبردن آب دهان را از تو گرفت!
ما امروز به چنین شیعیانی نیاز داریم. مقام معظم رهبری فرمودند: "فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیل شده است." در قتلگاه جوانان، ما شیربچه هایی امثال «هشام بن حکم» و «أبان بن تغلب» و «مؤمن الطاق» و «قیس ماصر» را نیاز داریم!!
من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
حال سؤالاتی هست و البته عزیزانی هم پشت خط هستند. عزیزمان «آقا زکریا» از «کرمانشاه» پشت خط هستند. صدایشان را بشنویم و ان شاءالله در فرصتی مناسب به مابقی سؤالات میپردازیم.
بیننده (آقا زکریا از کرمانشاه – شیعه):
سلام و عرض ادب خدمت شما و استاد قزوینی و بینندگان عزیز. بنده چند سؤال داشتم. اگر وقت داشته باشید و جواب بدهید ممنونم.
ابتدا یک تشکر ویژه از استاد قزوینی دارم به خاطر زحماتی که در «شبکه جهانی ولایت» و همچنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برای ما کشیدند.
بنده حقیقتاً شیعه مادرزادی بودم و درک درستی از معرفت اهلبیت پیامبر نداشتم. بنده در عاشورا شرکت میکردم، اما درک سطحی از قیام امام حسین داشتم.
بنده همچنین در روضه خوانیهای شهادت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شرکت میکردم، اما نسبت به مظلومیت ایشان بی اطلاع بودم.
بنده به لطف این شبکه و مخصوصاً استاد قزوینی توانستم نسبت به این معارف اندک اطلاعی پیدا کنم و خدا را شکر نسبت به گذشته اعتقاداتم بسیار قویتر شده است.
در حال حاضر وقتی شبکههای وهابی را نگاه میکنم، راست و دروغ شبهاتی که مطرح میکنند برایم معلوم شده است و می دانم که کجا دروغ می گویند و در کجا فضائل ائمه اطهار را کتمان میکنند. بنده چند سؤال هم داشتم که اگر پاسخ دهید ممنونم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما هم از شما تشکر میکنیم. در خدمت شما هستیم.
بیننده:
وهابیها زمانی که به فضائل حضرت علی میرسند، عمدتاً یا این فضائل را کتمان میکنند و یا سعی میکنند آنها را تضعیف کنند.
وهابیها در یک مورد در شبکههایشان زیاد پافشاری میکنند و آن اینکه ادعا میکنند حضرت علی در قضیه یهود «بنی نضیر»، هشتصد اسیر را گردن زده است و در این فضیلت هیچ شبههای هم وارد نمیکنند.
اتفاقاً تنها فضیلتی که تقریباً همگان برای حضرت علی اعتقاد دارند، همین فضیلت است. آنها تا به این فضیلت میرسند، هیچ شبههای در آن وارد نمیکنند. آنها به طور زیادی در شبکههایشان این قضیه را به عنوان فضیلت حضرت علی بیان میکنند.
بنده میخواستم بدانم این قضیه چقدر واقعیت داشت که حضرت علی ششصد یا هفتصد اسیر را گردن زده است.
سؤال دوم این است که وقتی انسان تاریخ اسلام را مطالعه میکند، نسبت به جناب أم المؤمنین «عایشه» بعضی موارد به دست میآید.
مورد اول اینکه ایشان نسبت به حضرت فاطمه زهرا یا حضرت علی کینه داشت. بنده میخواستم بدانم ریشه این حسادت و کینه در کجا بوده است؟
بعضی افراد در طول تاریخ نقل کردند به دلیل اینکه حضرت فاطمه زهرا دختر حضرت خدیجه بود و رسول گرامی اسلام هم احترام خاصی به حضرت خدیجه قائل بود، ریشه حسادت از اینجاست.
بعضی دیگر هم گفتهاند به دلیل اینکه پیغمبر اکرم لقب بهترین زنان دو عالم را به حضرت فاطمه زهرا دادند، عایشه به حضرت فاطمه زهرا حسادت کرده است. در جای دیگری هم می گویند ریشه حسادت ایشان نسبت به حضرت علی بوده است.
همچنین در جای دیگر می گویند به دلیل اینکه عایشه بچه دار نمیشد، اما خداوند دو پسر به حضرت فاطمه زهرا داده بود ریشه حسادت از اینجاست. بنده میخواستم توضیح مختصری هم نسبت به این قضیه بدهید.
مجری:
بسیار عالی، از تماستان بسیار تشکر میکنیم. ان شاءالله پاسخهای مستدل را از حضرت استاد میشنویم. استاد در خدمتتان هستیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در رابطه با سؤال اولشان «بنی نضیر» نبود، بلکه «بنی قریظه» بود. در این ماجرا «سعد بن معاذ» قضاوت کرد و بر مبنای قضاوت او که از خودشان بود، افرادی هم کشته شدند.
این یک مسئلهای تاریخی است و دوستان اگر چهارشنبه شبها که جناب «دکتر جباری» هستند این قضیه را با ایشان مطرح کنند، پاسخ بهتری میگیرند. این بحث، بحثی تاریخی است. البته ما هم بارها به این قضیه جواب دادیم، اما قرار شد سؤالات بین دوستان تقسیم بندی شود.
البته در خصوص طایفه «بنی نضیر» همین اندازه بگویم که چه جنایتها مرتکب شدند. آنها حتی قصد ترور رسول گرامی اسلام را داشتند. یکی از یهودیان بالای کوه رفت و سنگ بزرگی به پایین انداخت تا پیغمبر اکرم را بکشد.
طایفه بنی نضیر با رسول الله عهد و پیمان بسته بودند که دشمنان مسلمانان را تقویت نکنند. اگر دشمنان و مشرکین قریش به مدینه آمدند، آنها همکار و هم پیمان رسول گرامی اسلام باشند و از مسلمانان دفاع کنند.
متأسفانه طایفه بنی نضیر در قضیه احزاب به جای ماندن بر سر عهد و پیمان خود، به دشمنان رسول الله پیوستند.
این قضیه باعث شد که رسول گرامی اسلام بر قبایل «بنی قریظه» و «بنی نضیر» و «بنی قینقاع» لشکر کشی کرد و آنها را برای همیشه ادب کرد تا برای آیندگان هم درس عبرتی باشد.
بر فرض هم اگر امیرالمؤمنین طایفه بنی نضیر را کشت، به دستور پیغمبر اکرم آنها را کشت و بدون دستور رسول گرامی اسلام چنین کاری نکرد.
البته آمار ششصد یا هفتصد نفری هم غلو است، زیرا آمار آنها این تعداد نبود. عرض کردم این مباحث تاریخی است باید در جای خود پرسیده شود.
ما به «عایشه» توهین نمی کنیم ولی انتقاد جدی به او داریم!!
در رابطه با «عایشه» اولاً باید بگوییم که ما نسبت به همسران پیغمبر اکرم اعم از عایشه یا دیگر همسران رسول الله، هرگونه اهانت را گناه می دانیم.
بعضی از شبکهها به نام شیعه است، اما خطر و ضررشان از وهابیت بیشتر است. آنها نسبت به «عایشه» جسارت میکنند و نسبتهای ناروا میدهند. ما توهینهای آنها را گناه نابخشودنی و توهین به نبی گرامی اسلام می دانیم.
ما تمامی زنان پیغمبر اکرم حتی عایشه را از مسائل فحشا مبرا می دانیم و چنین نسبتی به آنها را خیانت به اسلام و خیانت به پیغمبر اکرم می دانیم.
متأسفانه در کتابهای اهل سنت هم مطالبی آمده است که امیدواریم عزیزان اهل سنت ما هم، نسبت به بعضی از مطالبی که در کتابهای «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» آمده است، آگاهی پیدا کنند.
حتی افرادی همانند «حسان بن ثابت» و خواهر زن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر نسبت دادن فحشا به عایشه حد خوردند.
ما عرض کردیم زنان پیغمبر اکرم خط قرمز ما هستند. ما به هیچ وجه، به هیچ احدی حتی بینندگانمان اجازه نمیدهیم نسبت به همسران پیغمبر اکرم همانند «عایشه» جسارت کنند.
در صورت بروز چنین اشتباهاتی از سوی بینندگان، بنده از اتاق فرمان میخواهم بلافاصله تماس شخص مذکور را قطع کنند. «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» جای چرندیات نیست.
از طرف دیگر ما انتقاد هم داریم، زیرا قرآن کریم خطاب به همسران رسول گرامی اسلام میفرماید:
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکن)
و در خانههای خود بمانید.
سوره احزاب (33): آیه 33
ایشان به همراه «طلحه» و «زبیر» به مکه آمد و در برابر امام وقت خود قیام کرد. بنا به عبارت «یعقوبی» جنگ جمل سی هزار کشته بر جای گذاشت. برفرض سی هزار نبود و سه هزار کشته بود، جواب این کشتهها را چه کسی میدهد!!
آنها میخواستند چکار کنند؟! آمده بودند بین چه کسانی صلح برقرار کنند؟! آمده بودند میان قاتلین عثمان صلح برقرار کنند؟! عثمان از بنی امیه است. «طلحه» و «زبیر» و عایشه چه ارتباطی با آنها داشتند؟!
ما اینجا انتقاد داریم و می گوییم که این کار ایشان مطابق با موازین شرع و قرآن کریم نبوده است. با تمام این احوالات بعد از اینکه آنها در جمل شکست خوردند، امیرالمؤمنین نسبت به عایشه احترام کرد و آنها را با احترام به مدینه فرستاد.
جالب اینجاست و در بسیاری از منابع آمده است که وقتی «عایشه» به مدینه رسید، گفت: من از «علی بن أبی طالب» گلایه دارم، زیرا مرا با مردان همسفر کرد و به مدینه آوردند. من این انتظار را از علی نداشتم.
کسانی که با عایشه بودند، لباسها را کنار گذاشتند و معلوم شد همگی زن هستند که لباس مردانه پوشیدند!!
مشاهده کنید برخورد امیرالمؤمنین با عایشه که مسبب سی هزار کشته شد چنین بود، آنوقت ما امروز بعد از هزار و چهارصد سال در شبکهها بر ضد مشی حضرت مانور بدهیم.
ما باید حرف حق را بزنیم و انتقادمان را مطرح کنیم، اما به صورت مستدل و مستند. ما باید بگوییم این کار ایشان خلاف قرآن و سفارش رسول گرامی اسلام بود، اما از طرف دیگر هم به خاطر رسول اکرم به هیچ وجه بی احترامی نکنیم.
قطعاً ایشان با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) جنگ کرده و همیشه هم گریه میکرد و از این کار پشیمان بود و میگفت: ای کاش من به دنیا نیامده بودم تا در چنین قضیهای شرکت کنم.
او تا آخر عمر هم پشیمان بود و وصیت کرد که مرا در کنار پیغمبر اکرم دفن نکنید، زیرا یک سری کارهایی انجام دادم که خجالت میکشم در کنار رسول الله باشم. مرا در بقیع دفن کنید.
مجری:
بسیار خوب. از حضرتعالی تشکر میکنیم. متأسفانه هم سؤالاتی رسیده و هم تلفنهایی هست. به مقداری که بتوانیم به آنها پاسخگو باشیم. «آقا هادی» از «اردبیل» پشت خط هستند. آقا هادی سلام عرض میکنم، در خدمتتان هستیم:
بیننده (آقا هادی از اردبیل – شیعه):
سلام علیکم، وقت بخیر، خسته نباشید. خدمت جناب آقای دکتر قزوینی هم سلام عرض میکنم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
حالتان خوب است؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ممنون و متشکرم.
بیننده:
جناب استاد قزوینی! بنده چند هفته پیش در شبکه وهابی با آقای «عقیل هاشم زهی» تماس داشتم. ایشان ادعا میکرد: "هیچ کدام از روحانیون قم و نجف برای مناظره آماده نیستند. من شما را وکیل میکنم که هرکدام از این حضرات آماده باشند من در خدمت هستم."
آنها خط های ما را قطع میکنند. بنده میخواهم از همین جا بگویم که مرد و مردانه روی قول و حرفت باش! همین آقای «یزدانی» هفته گذشته اعلام آمادگی کرد.
بنده از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» به شما اعلام میکنم که اگر شما تشریف آوردید، حتی خود بنده هم در خدمت شما هستم.
حال در خصوص شبهاتی که مطرح میکنند، همین آقای «خدمتی» مدیر شبکه وهابی که یک بار حدیث دوات و قلم را مطرح کرد، که خلیفه دوم گفت:
«حَسْبُنَا کتَابُ اللَّهِ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1612، ح 4169
یعنی علم عمر بن خطاب خیلی بالاتر و در سطح وسیع بود که چنین چیزی را مطرح کرد. بنده میخواهم از وهابیها بپرسم و تقاضا دارم به بنده جواب بدهند.
«حَسْبُنَا کتَابُ اللَّهِ»
ما هم قبول کردیم و قرآن را قبول کردیم. آقای مفتیان وهابی شما تشریف بیاورید و به طرف حدیث نروید. شما نماز صبح را از قرآن کریم اثبات کنید که ما باید چند رکعت بخوانیم. زکات چند درصد است؟ نماز ظهر چند رکعت است؟ به طرف احادیث نروید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما واقعاً از آقا هادی تشکر میکنیم. ما قبلاً هم صدای گرم ایشان را از دیار اردبیل میشنیدیم. ان شاءالله فرکانس شبکه را به دوستان دیگر هم اطلاع بدهید تا دوستان دیگر هم در جریان قرار بگیرد. اطلاع رسانی ما قدری ضعیف است.
بیننده:
ما مبلغ شبکه هم خواهیم بود.
مجری:
استاد اگر اجازه بفرمایید بنده به صورت مختصر مطلبی را عرض کنم، زیرا در برنامه دیگری هم همین قضیه مطرح شده بود.
حتماً همه بینندگان هم مشاهده کردند که بارها و بارها کارشناسان بزرگوار برنامه خودشان تحدی کردند و همین را خواستند که کارشناسان شبکههای وهابی به مناظره با کارشناسان «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» بپردازند.
همانطور که یکی از نمونههای آن را هم همه شما دیده بودید. همانند نمونهای که خدمت شما عرض شد، آقای یزدانی به آقای «هاشمی» پیامی داده بود. ایشان هم گفته بود که آرزوی مناظره شبکه به شبکه را به گور ببرید. آنها در جواب گفته بودند که ما به هیچ وجه با شما به این سبک مناظره نمیکنیم!!
بنده به خاطر این میخواستم این نکته را عرض کنم که کارشناسان با کارشناسان تماماً چنین امکانی هست.
آیت الله حسینی قزوینی مرحمت میفرمایند و الحمدلله این فرصت را به ما میدهند که در خدمتشان باشیم و این مرحمتی از حضرت استاد هست.
ما کارشناسان را به هیچ وجه، حتی هم سنخ و هم ردیف و در این حد نمیبینیم که کسی ادعا این را کند که بخواهد در مقابل حضرت آیت الله حسینی قزوینی به مناظره اقدام کند.
شاگردان ایشان هستند که همگی الحمدلله در همان مرتبه که هستند، چه مدیر شبکه و چه هرکدام از کارشناسان، به صورت متقابل چنین امکانی برایشان هست و همیشه هم اعلام آمادگی کردند. در خدمت شما هستیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
البته ما بارها به این آقایان گفتیم که دوستان ما آمادگی دارند، اما به صورت شبکه به شبکه. آقایان میخواهند مناظره در شبکه خودشان باشد تا هرزمانی خواستند حرف آقایان را قطع کنند، توهین و اهانت کنند.
ما به دوستان گفتیم به هیچ وجه در شبکههای آنها برای مناظره نروید، زیرا آنها شیطنتی دارند که وقتی میبینند جواب ندارند اولاً شروع به هتاکی و فحاشی میکنند و بلافاصله هم قطع میکنند.
ما یک مناظره با آقای «مرادزهی» در «شبکه سلام» داشتیم. روند این مناظره به طوری بود که آن مناظره مجری داشت، پنج دقیقه ایشان صحبت میکرد و پنج دقیقه من صحبت میکردم.
ما همچنین مناظرهای با آقای «ملازاده» داشتیم. پنج دقیقه ایشان صحبت میکرد و پنج دقیقه من صحبت میکردم، به طوری که مجری حتی دو ثانیه هم بیشتر اجازه صحبت نمیداد. مناظره به این معناست!
آنها به اینجا تشریف بیاورند و ما در خدمتشان هستیم. ما در اینجا مجری میگذاریم و تصویر ایشان را هم میگذاریم و ایشان هم پخش کنند. پنج دقیقه ایشان صحبت کند و پنج دقیقه هم ما صحبت میکنیم.
ما همین امسال با یکی از علمای اصفهان شش ساعت مناظره داشتیم. مجری وقت گذاشت، ده دقیقه ایشان صحبت میکرد و ده دقیقه من صحبت میکردم.
مناظره به طوری بود که اگر وقت من یازده دقیقه میشد، در نوبت بعدی وقت من را نُه دقیقه میگذاشت. همچنین اگر ایشان دوازده دقیقه صحبت میکرد، در نوبت بعدی دو دقیقه کمتر صحبت میکرد. مناظره عادلانه به این می گویند!
مناظرهای که یک جانبه باشد مناظره نیست، بلکه مغالطه و مجادله و زورگویی است. این افراد به هیچ وجه من الوجوه ارزش این را ندارند که ما بخواهیم در شبکههای آنها به این شکل مناظره کنیم.
بنده همانطور که قبلاً هم گفته بودم، الآن هم می گویم که بزرگانشان همانند «عثمان الخمیس» را بردارند و بیاورند. ما حاضریم با ایشان مناظره کنیم.
ایشان کتابهای ما که در سایت هست را مطالعه کند و ما هم کتابهای ایشان را مطالعه داشتیم.
وهابیها «عثمان الخمیس» و همچنین افرادی که امروز به عنوان ایدئولیک وهابیت هستند را بیاورند تا با همدیگر بحث کنیم. ما که ابایی نداریم و به صورت عادلانه بحث میکنیم.
ده دقیقه وقت به ایشان داده میشود و ده دقیقه وقت به ما داشته میشود، بحث میکنیم و قضاوت را هم به عهده بینندگان میگذاریم.
والله اگر «خدمتی» بمیرد و زیر خاک برود، بهتر است!!
ما مسئول این شبکه هستیم و آقای «خدمتی» هم مسئول آن شبکه است. گرچه ایشان هم هتاک است، اما از هتاکی به حد دیگر کارشناسانشان نمیرسد.
بنده بازهم اعلام میکنم که ایشان تشریف بیاورند، ما آمادگی داریم که چندین ساعت یا چندین شب در خصوص هر موضوعی که آقای «خدمتی» معین کند با ایشان صحبت کنیم.
دوستان کلیپهایی از این افراد برای من میفرستند که اصلاً انسان شاخ درمی آورد. همین شخصی که کارمند اداره آب را با چاقو کشته بود و تکه تکه کرده بود و اعدام شد، آقای «هاشمی» از او به عنوان "شهید" یاد میکند.
از خدا میخواهیم به آبروی حضرت محمد و آل محمد آقای «هاشمی» را با همین قاتلی که اعدام شد، در قیامت محشور کند.
همین آقای «خدمتی» تا دیروز از فلسطین دفاع میکرد و اسرائیل را سرکوب میکرد، اما همین چند شب قبل در کلیپی مشاهده کردم که میگوید: "اسرائیلیها انسانهای خوبی هستند. ما باید با آنها ارتباط داشته باشیم."
کار به جایی رسیده که «ملازاده» آنها را مسخره کرده و به آنها جواب داده است!! این افراد با هر بادی که از هر طرف میوزد، به همان طرف میروند.
حنای این افراد دیگر رنگ ندارد و مردم آنها را شناختند که چکاره هستند. اگر کسی امروز از اسرائیل غاصب دفاع کند، نهایت ذلت و فلاکت برای آنهاست.
والله «خدمتی» اگر بمیرد و زیر خاک برود، بهتر است از اینکه بیاید با آیات قرآن کریم از رابطهای که میان امارات و اسرائیل بوده دفاع کند.
مرگ برای این افراد بهتر است و اگر زیر خاک بروند هزار شرافت دارند که اینچنین از اسرائیل آدم کش و کودک کش دفاع کنند.
جنایات این افراد در تاریخ بی نظیر بوده است. ما حرفهای آنها را داریم و اگر لازم بدانیم کلیپهایشان را پخش میکنیم. چطور شد تا دیروز از فلسطین دفاع میکردند!؟
بنده معتقدم اگر یزید الآن زنده شود و بیاید، این آقایان زیر پرچم یزید علیه امام حسین سینه میزنند و در برابر امام حسین میایستند. فرقی نمیکند، زیرا فلسطینیها که شیعه نیستند.
فلسطینیها همگی سنی هستند و شیعه ندارند، اما ما افتخار میکنیم که روز بیست و دو بهمن انقلاب اسلامی پیروز شد و بیست و سه بهمن سفارت اسرائیل تعطیل و سفارت فلسطین باز شد. در طول این چهل سال هم همواره ما از آنها دفاع کردیم.
مجری:
متأسفانه فرصت برنامه به پایان رسیده است و عزیزان اتاق فرمان هم چندین بار تذکر میدهند. از محضرتان بهره مند شدیم و بسیار تشکر میکنیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما هم از بعضی دوستانی که پشت خط میمانند و نمیتوانیم تماسشان را پخش کنیم، معذرت میخواهیم. ان شاءالله دعا بفرمایید که دست و بالمان بازتر شود تا بتوانیم برنامهها را گسترش دهیم و خودمان هم بیشتر در خدمت عزیزانمان باشیم.
مجری:
ان شاءالله، بسیار عالی. تشکر میکنیم از حضرتعالی و همه بینندگان عزیز و ارجمند و عذرخواهی میکنیم از عزیزانی که پشت خط بودند و هم از عزیزانی که پیام فرستاده بودند و متأسفانه امشب فرصت نشد تا سؤالشان مطرح شود.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ما ان شاءالله قول میدهیم شب جمعه ابتدا سؤالات را پاسخ دهیم و در خدمتشان باشیم.
مجری:
ان شاءالله همینطور باشد و ان شاءالله بتوانیم جزو «قیس ماصرهای» امام زمان باشیم.
اللهم اجعل محیانا محیا محمد و آل محمد اللهم اجعل مماتنا ممات محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته