بسم الله الرحمن الرحیم
27/12/1402
موضوع: اثرات زیبا و شنیدنی ولایتمداری در لحظه جان کندن و شب اول قبر!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
اشعار جانسوز به زبان آذری، در رثای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
نقش، فرجام و نتیجه ولایت اهلبیت (علیهم السلام) در عالم تکلیف
اثرات زیبا و شنیدنی ولایتمداری در لحظه جان کندن و شب اول قبر
خاطره ای تلخ، از آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)
روایت فوق العاده شنیدنی، از اثر عجیب نماز اول وقت!
تماس های بینندگان برنامه
چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اصحاب منافق خود را نکشت!؟
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و سلام قولا من رب الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
سلام عرض میکنم خدمت شما دوستان عزیزم، همراهان گرانقدر «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». خیلی خوش آمدید به برنامه زنده «حبل المتین». با افتخار با شما هستیم. به به از این شبها و روزهای سراسر نور و معنویت. ماه مبارک رمضان، ماه بندگی.
«وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّه»
و ماهی که همه به مهمانی خداوند دعوت هستیم.
«أَنْفَاسُکمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکمْ فِیهِ عِبَادَةٌ»
نفسهای ما تسبیح و خواب ما عبادت است.
نفس کشیدنی که دست خودمان نیست را خداوند برای ما تسبیح مینویسد. خوابی که به آن نیاز داریم و لازم است و واجب است که در شبانه روز بخوابیم را خداوند برای ما عبادت مینویسد.
«وَ عَمَلُکمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکمْ فِیهِ مُسْتَجَاب»
اعمال ما در این ماه مورد قبول خداوند متعال است و دعاهای ما مستجاب است.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 295، ح 53
امیدوارم که ما را دعا کنید و ما هم در شهر مقدس قم زیر سایه کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) دعاگوی شما هستیم و برای شما دوستان عزیز بیننده دعا میکنیم.
امشب هم با افتخار با شما هستیم و برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما میکنیم. طبق معمول درسهایی از امامت و ولایت که بحث هفتگی ما هست و بخشی از برنامه هم به مخاطبین عزیز برنامه اختصاص پیدا خواهد کرد.
بینندگان عزیز به موقع روی خط ارتباطی خواهند آمد و اگر نکته یا مطلب و بحثی دارند با ما درمیان خواهند گذاشت. فرقی نمیکند بینندگان ما عزیزان شیعه یا اهل سنت یا آقایان وهابی باشند.
ما تمام قد برای بحث و گفتگو و پاسخ به سؤالات آماده هستیم. ان شاءالله بتوانیم در این امر موفق هم باشیم.
این نکته را هم یادآوری کنم که در ماه مبارک رمضان ساعت برنامه «حبل المتین» تغییر کرده است. من خودم هم فکر میکردم برنامه ساعت 8:30 دقیقه است و علت اینکه برنامه قدری با تأخیر شروع شد همین بود.
دوستان و رفقا همگی در اینجا آماده و مسلح بودند تا به محض اینکه من از راه برسم مرا جریمه کنند. جریمه ما هم یک جعبه زولبیا و شیرینی است. ان شاءالله شیرین کام باشند و گوارای وجود همه دوستان و رفقای من باشد.
در محضر استاد عزیز و بزرگوار و گرانقدرمان حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، طاعات و عبادات قبول باشد؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منان خواهانم.
ما هم طبق برنامه همیشگی طلیعه عرایضمان را یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) قرار میدهیم.
اشعار جانسوز به زبان آذری، در رثای حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
من یک دفعه به ذهنم آمد که ما بیننده آذری زیاد داریم. امشب مصیبت حضرت صدیقه طاهره را با یک شعر آذری تقدیم بینندگان عزیز میکنم.
منیم ای یار و غمخواریم * چتین گونده مددکاریم
منی یالقیز قویوب گتدون * داخی یوخدور هواداریم
اویان زهرا اویان زهرا * منی آغلار قویان زهرا
یانور قلبیم فراقوندا * گزور روحوم سراقوندا
علی هچرونده قان آغلور * سنی گورمور اوتاقوندا
فراقون قلبیمه اوخدر * ملالیم قلبیده چوخدر
اویان زهرا اویان زهرا
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
حضرت استاد خیلی از شما ممنونم. طبق معمول ما برنامه را با نام و یاد حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) آغاز میکنیم و برنامهمان مزین و متبرک میشود به نام نامی حضرت مادر. ان شاءالله که مشمول دعای آن بزرگوار قرار بگیریم.
درسهایی از امامت و ولایت موضوع بحث و گفتگوی ما در یکشنبه شبهای حبل المتینی «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» بود. حضرت استاد اگر صلاح می دانید خلاصهای از مباحث گذشته بفرمایید تا من سؤالات جدید را عرض کنم.
خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما در رابطه با بحث ولایت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) تعدادی از روایاتی که در حقیقت مقدمهای بر بحث ولایت بود مثل حدیث ثقلین، حدیث خلفائی اثنا عشر و دیگر احادیث را مطرح کردیم.
در ادامه بیان کردیم که بحث ولایت امیرالمؤمنین ربطی به بحث غدیر خم و حدیث منزلت و حدیث دار ندارد و فراتر از اینهاست.
همچنین روایاتی از شیعه و اهل سنت نقل کردیم که بحث ولایت امیرالمؤمنین در عالم ذر در جمع انبیاء و اولیاء و همه خلایق صورت گرفته است. از همه خلایق اعتراف بر ولایت امیرالمؤمنین گرفته شده است.
در بعضی از روایات آمده است که ولایت امیرالمؤمنین «فوق عرش» یعنی قبل از عالم ذر مطرح شده است.
بحث ولایت امیرالمؤمنین مربوط به عالم وحی است یعنی در شب قدر که تمام قرآن کریم بر قلب مقدس نبی گرامی اسلام نازل شد، ولایت امیرالمؤمنین هم مطرح شد قبل از آنکه غدیر خم صورت بگیرد و حدیث دار محقق شود.
در بعضی از روایات هم آمده است که بحث ولایت امیرالمؤمنین بحث معراجی است. وقتی رسول اکرم به معراج رفتند و با انبیاء دیدار داشتند، از انبیاء سؤال کردند: هدف رسالت شما چه بود؟! همه یک صدا پاسخ دادند، هدف رسالت ما نبوت شما و ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بود.
ما سپس عرض کردیم که بعد از آنکه بحث ولایت امیرالمؤمنین تمام میشود، میرسیم به اینکه نقش ولایت امیرالمؤمنین در عالم تکلیف چیست و نسبت به اعمال و کردار ما چه نقشی دارند.
ما در ادامه به این میپردازیم که نقش ولایت امیرالمؤمنین به هنگام جان دادن چیست. ما روایات انبوهی داریم. شاید بتوان گفت دویست روایت در رابطه با ولایت امیرالمؤمنین به هنگام جان دادن داریم.
ما به عالم قبر و عالم برزخ میرویم، سپس به این میپردازیم که ولایت امیرالمؤمنین در قیامت چه نقشی دارد. در پایان هم که ان شاءالله به برکت امیرالمؤمنین به بهشت رفتیم، میپردازیم به اینکه ولایت امیرالمؤمنین در درجات بهشت چه نقشی دارد.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. حال اگر صلاح بدانید با این بحث آغاز کنیم که فرجام و نتیجه ولایت در عالم تکلیف چیست.
البته یادم هست که در برنامه گذشته اشارهای به این موضوع داشتید، اما اگر نکات خاصی در این زمینه هست بفرمایید تا دل و جان ما روشن شود.
نقش، فرجام و نتیجه ولایت اهلبیت (علیهم السلام) در عالم تکلیف
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
نسبت به عالم تکلیف روایات هم از دیدگاه اهل سنت داریم و هم از منابع شیعه داریم نسبت به اینکه هدف آفرینش عبادت خداوند است.
(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُون)
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
سوره ذاریات (51): آیه 56
عبادت خداوند امکان پذیر نیست، مگر با معرفت خداوند. عبادت بدون معرفت هیچ ارزشی ندارد. معرفت خدا هم جز از طریق اهلبیت امکان پذیر نیست.
«بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَی»
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 145، ح 10
معرفت خداوند توسط ما صورت میگیرد، وحدانیت خداوند توسط ما صورت میگیرد و عبادت خداوند هم توسط ما ائمه صورت میگیرد. ما در این زمینه روایات زیاد داریم. بعضی از این قسمتها را خواندیم، حال به بعضی روایات هم امشب اشاره میکنیم.
«مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد اول صفحه 181 روایتی از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل کرده که حضرت میفرمایند:
«إِنَّمَا یعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ»
کسی خدا را میشناسد و عبادت میکند که خدا را بشناسد و امام زمان ما اهلبیت را هم بشناسد.
«وَ مَنْ لَا یعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ فَإِنَّمَا یعْرِفُ وَ یعْبُدُ غَیرَ اللَّهِ»
هرکسی خدا را نشناسد و امام را نشناسد، غیر خدا را شناخته و غیر خدا را عبادت کرده است.
«هَکذَا وَ اللَّهِ ضَلَالا»
به خدا این جز گمراهی چیز دیگری نیست.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 181، ح 4
من در این زمینه توضیحی بدهم. پیرامون بحث معرفت خداوند اگر ما توحید از منظر اهلبیت را کنار بگذاریم که برگرفته از آیات قرآن کریم است، به بیراهه خواهیم رفت.
افراد بسیاری از ما سؤال میکنند که وقتی ما میخواهیم خدا را عبادت کنیم، از خداوند چه تصوری داشته باشیم؟! بعضی افراد خدا را به عنوان یک نور تصور میکنند که محیط بر همه عوالم است. این نور مخلوق ذهن من است، خدا نیست.
من خودم و مخلوق ذهن من همگی تصورات ذهنی من است. بنابراین من خدا را عبادت نکردهام، بلکه تصور ذهنی خودم را عبادت میکنم. این جز ضلالت چیز دیگری نیست.
مشرکین خرما را عبادت میکردند و وقتی گرسنه میشدند، خرما را میخوردند و رفع گرسنگی میکردند. من که تصورات ذهنی خود را عبادت میکنم، نه در گرسنگی مرا سیر میکند و نه از تشنگی مرا سیراب میکند.
کسی که چوبی تراشیده و دارد او را عبادت میکند، اگر دزد بیاید چوب را برمی دارد و بر سر دزد میکوبد. در مقابل تصورات ذهنی من به هیچ دردم نمیخورد.
ما روایات متعددی از اهلبیت (علیهم السلام) داریم که آنچه شما از خداوند عالم در ذهنتان تصور میکنید، مخلوق ذهنی شماست و خدا نیست.
«کلما میزتموه بأوهامکم فی أدق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم»
هرچه از خداوند عالم در ذهنتان به دقیقترین معانی تصور کنید، مخلوق ذهن شماست.
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 9، ص 256، الحدیث الخامس و العشرون
ما به این سؤال که خدا را چطور تصور کنیم یک جواب خیلی واضح میدهیم. قرآن کریم میفرماید:
(وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ)
و برای او هرگز شبیه و مانندی نبوده است.
سوره اخلاص (112): آیه 4
ای خدایی که همتایی نداری.
(لَیسَ کمِثْلِهِ شَیء)
همانند او چیزی نیست.
سوره شوری (42): آیه 11
خداوند متعال مثل و مانندی ندارد و هرچه ما در ذهنمان بیاوریم مخلوق ماست. همین که می گوییم خداوند نوری است، باید فوراً «سبحان الله» بگوییم به این معنا که خدایا تو منزه هستی از آنچه در ذهن من از تو آمد.
بنابراین عرفا بحثهایی دارند که ما زیاد نمیتوانیم در آن وادی وارد شویم. مراحل چهارگانه توحید اعم از توحید از قسم «سبحان الله»، توحید از قسم «الحمدلله»، توحید از قسم «لا إله إلا الله» و توحید از قسم فنا و تحیر میباشد.
این مباحث بحث جدایی است که عرفا در مباحث عرفانی مفصل آنها را مطرح کردهاند. شاید قسم اول برای عموم مردم تا حدودی قابل درک باشد.
توحید از قسم «سبحان الله» به این معناست خدایی که منزه از هرگونه عیب و نقص که من تصور کنم باشد، مصداق (وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَدٌ) و (لَیسَ کمِثْلِهِ شَیء) میشود.
بنابراین ما باید در نظر داشته باشیم که حتی انبیاء الهی هم به ذات حق دسترسی ندارند.
«عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 3، ص 13، ح 32
عنقا شکار کس نشود دام باز گیر * آنجا باد به دست است دام را
وقتی آنجا بیایید غیر از باد چیز دیگری شکار شما نخواهد شد. حال وهابیها یا بعضی از اهل سنت روایاتی نقل میکنند که تصورات اشتباهی است.
در کتاب «صحیح بخاری» هم نقل شده است که خداوند بالای عرض نشسته و نیمههای شب به آسمان دنیا میآید و به بندگان خود سر می زند و هنگام طلوع فجر هم بالا میرود. اینها تصورات شیطانی و ابلیسی است.
افرادی از امام صادق (علیه السلام) سؤال میکنند که بعضی افراد می گویند: خداوند بالای عرش نشسته است و وقتی یک سوم از شب گذشت به کره زمین میآید و به بندگان سر می زند.
حضرت فرمودند: خداوند این ملحدین را لعنت کند که خدا را جسم تصور میکنند! من ندیدم امام صادق قضیهای به این تندی و صراحت مطرح کرده باشند.
خداوند عالم ملکی را به کره زمین میفرستد. کره زمین در شبانه روز در حال گردش است. ملائکهای میآیند و مردم را به دعا و استغفار و تضرع و استغاثه و امثال آن دعوت میکنند.
همچنین اگر کسی تصور خوب نمیتواند، همین اندازه بگوید که من عقیدهام نسبت به ذات و اسماء و صفات و افعال تو همان است که حضرت محمد و آل محمد عقیده دارند.
این شخص همین اندازه بگوید که خدایا حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نسبت به ذات و اسماء و صفات و بهشت و جهنم و قیامت هر عقیدهای دارد، من هم همان عقیده را دارم.
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارند و میفرمایند: بسیاری مواقع ما در نماز نمیتوانیم معانی واقعی نماز را درک کنیم. ما نمیتوانیم درک کنیم در برابر چه کسی ایستادیم و چه می گوییم و چه میخواهیم.
ما باید از زبان امام و ولی خدا بخواهیم. من «بسم الله الرحمن الرحیم» می گویم و از خداوند میخواهم: خدایا هرچه حضرت ولی عصر از «بسم الله الرحمن الرحیم» اراده کرد، من هم همان را می گویم.
من «الحمدلله رب العالمین» را از زبان حضرت ولی عصر دارم می گویم. وقتی به رکوع میروم، از زبان حضرت ولی عصر دارم می گویم. هر نیتی که حضرت صاحب الزمان وقتی به رکوع رفته دارد و هر نیتی که از «سبحان الله» دارد، من هم همان نیت را دارم.
این هم یک زرنگی است، بعضی افراد خیلی زرنگ هستند. همچنین نسبت به دعای سحر که میخوانیم:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ عَظَمَتِک بِأَعْظَمِهَا وَ کلُّ عَظَمَتِک عَظِیمَة»
إقبال الأعمال، نویسنده: ابن طاووس، علی بن موسی، ج 1، ص 34، فصل فیما نذکره من ترتیب نافلة شهر رمضان بعد العشاء الآخرة و أدعیتها فی کل لیلة
تصور اینگونه فرازهای دعا برای عموم مردم حتی برای خواص خیلی سخت است. امام خمینی میفرمایند: بهتر این است که ما اینگونه دعاها را از زبان ولی خدا بگوییم و هرچه آن بزرگواران نیت کردند بگوییم.
اصلاً این دعاها در حد و اندازه ما نیست. ما از زبان ائمه اطهار (علیهم السلام) به ویژه از زبان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بگوییم. همانطور که در زیارت آل یاسین هم میخوانیم:
«السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَرْکعُ وَ تَسْجُدُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُکبِّرُ وَ تُهَلِّلُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ السَّلَامُ عَلَیک حِینَ تُمْسِی وَ تُصْبِح»
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 493
این فرازها را در خاطر داشته باشیم تا وقتی به رکوع میرویم از ذهنمان بگذرد و بگوییم: خدایا درود بر رکوع حضرت مهدی، خدایا درود بر سجده حضرت مهدی، خدایا درود در قیام و قعود حضرت مهدی. خدایا هرچه او نیت کرده را من نیت میکنم.
این روش یک میانبر است و اثرات خوبی هم دارد. اگر کسی حداقل چهل روز نماز را این چنین بخواند و حواسش هم جای دیگر نرود و از اول تا آخر نماز حضور قلب داشته باشد، در تمام مراحل احساس میکند که زبانش زبان حضرت ولی عصر است که حرف می زند.
در روایت هم داریم که حضرت فرمود: قبل از آنکه شما حرف بزنید، ما حرف میزنیم. قبل از آنکه شما ببینید، ما میبینیم. قبل از آنکه شما بشنوید، ما میشنویم.
یعنی در حقیقت همه عالم که ما هم جزو این عالم هستیم یک مرتبهای از مراتب حقیقت محمدیه (صلوات الله علیهم اجمعین) است. در روایت دیگر آمده است که امام محمد باقر (علیه السلام) میفرماید:
«کلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ یجْهِدُ فیها نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیهُ غَیرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ»
هرکسی که دینداری خدا کند با عبادتی که خود را به زحمت اندازد ولی پیشوایی از جانب خدا برای خود نگرفته باشد، کوشش او پذیرفته نیست و او گمراه و سرگردان است و خدا کردار او را ناپسند دارد.
در کتاب «صحیح مسلم» جلد ششم صفحه 22 حدیث 6587 و کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد چهارم صفحه 96 آمده است که رسول اکرم فرمودند:
«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»
هرکسی بدون امام از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922
من نکتهای را بیان کنم. دیدم بعضی از بزرگان نظیر «ابن حجر» و دیگران می گویند مراد از اینکه در روایت آمده است که «من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً» چنین نیست که این شخص کافر از دنیا رفته است. در زمان جاهلیت مردم امام نداشتند و این شخص هم اگر بدون امام از دنیا رفت به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
من نمیدانم ایشان خود را مسخره کرده است یا مخاطبین خود را مسخره کرده است. معنای گفتار ایشان این میشود: «من مات بلا امام، مات بلا امام»!!
آقای «ابن حجر» این گفتار شما صحیح نیست. شما رکنی از ارکان اهل سنت هستید. وقتی رسول اکرم میفرماید: هرکسی بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است، شاخصترین ویژگی مرگ جاهلیت مرگ بدون توحید است.
شاخصترین ویژگی مرگ جاهلیت مرگ با کفر و ضلالت و بت پرستی است. بنابراین روایات متعدد داریم که مرگ جاهلیت مرگ با کفر و گمراهی و نفاق است.
این بدان معنا نیست که مراد زمان جاهلیت است که امام نداشتند. در زمان جاهلیت بحث امام مطرح نیست، بلکه بحث کفر و بت پرستی و امثال آنهاست. بنابراین حضرت در ادامه میفرمایند:
«وَ إِنْ مَاتَ عَلَی هَذِهِ الْحَالَةِ مَاتَ مِیتَةَ کفْرٍ وَ نِفَاقٍ»
اگر کسی بدون اعتقاد به امام از دنیا برود، مرگ او مرگ کفر و نفاق است.
«وَ اعْلَمْ یا مُحَمَّدُ أَنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِی یعْمَلُونَهَا کرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یوْمٍ عاصِفٍ لا یقْدِرُونَ مِمَّا کسَبُوا عَلی شَیءٍ- ذلِک هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ»
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 183، ح 8
همچنین در کتاب «أمالی» اثر «شیخ مفید» با سند صددرصد صحیح آمده است که رسول اکرم فرمودند:
«وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا لَقِی اللَّهَ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیاً ثُمَّ لَمْ یأْتِ بِوَلَایةِ أُولِی الْأَمْرِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلا»
قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث کرد اگر کسی با عمل هفتاد پیامبر نزد خداوند برود، اما ولایت اهلبیت را نداشته باشد، نه عمل واجب از او پذیرفته است و نه عمل مستحبی.
الأمالی، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولی، حسین وغفاری علی اکبر، ص 115، ح 8
ما در این زمینه روایات زیاد داریم، اما من به همین اندازه اکتفا میکنم. بنابراین نقش ولایت در عالم تکلیف این است که معرفت امام و اعتقاد به امام اگر نباشد، هیچ اعمالی از ما پذیرفته نیست.
ما در ادامه روایات اهل سنت را هم میخوانیم که به صراحت مینویسند: هرکسی به اندازه هزار بار به خانه خدا برود و هزار سال شبها تا صبح عبادت کند و هزار سال روزه بگیرد، اما ولایت اهلبیت را نداشته باشد بوی بهشت به مشامش نمیرسد.
آقایان روایات اهل سنت را در ذهن داشته باشند. بنده قدری تحلیل روی این روایت دارم که عرض خواهم کرد.
مجری:
خیلی عالی، ممنون و متشکرم. یکی از نگرانیهایی که شاید هرکدام از ما داشته باشیم، لحظه مردن و جان کندن است که قاعدتاً برای هر انسانی سخت و دشوار است.
در مقابل به ما وعده و قولهایی دادند و ما روایاتی در این زمینه داریم که اگر کسی اعتقاد به ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی بن أبی طالب (سلام الله علیه) و فرزندان آن بزرگوار داشته باشد، لحظه جان کندن چه اتفاقاتی می افتد و چه نقشی دارد.
حال از حضرت استاد خواهش میکنم که از این بخش و این قبیل روایات پیرامون ولایت امیرالمؤمنین برای ما بگویند.
اثرات زیبا و شنیدنی ولایتمداری در لحظه جان کندن و شب اول قبر
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده اولاً خدمت دوستان عرض کنم یک نامهای از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به «محمد بن أبی بکر» حاکم مصر نوشته شده است.
ایشان قبل از «مالک اشتر» حاکم مصر بود. امیرالمؤمنین ابتدا «محمد بن أبی بکر» را حاکم مصر کردند، اما یاران معاویه او را شهید کردند و داخل پوست الاغی گذاشتند و آتش زدند.
قلب امیرالمؤمنین از این کار به درد آمد و عایشه هم قاتلین «محمد بن أبی بکر» را نفرین کرد. بعد از ایشان «مالک اشتر» حاکم مصر شد که با «مالک» هم آنطور برخورد کردند.
وقتی امیرالمؤمنین «محمد بن أبی بکر» را به مصر فرستادند، نامهای نوشتند که چندین صفحه است. من به دوستان توصیه میکنم این نامه را مطالعه کنند. اگر دوستان در سایتها یکی از فرازهای نامه را جستجو کنند، میتوانند این نامه را پیدا کنند.
«مرحوم شیخ مفید» در کتاب «أمالی» جلد اول صفحه 260 و «شیخ طوسی» در کتاب «أمالی» جلد اول صفحه 24 و «علامه مجلسی» هم در کتاب «بحارالانوار» جلد 6 صفحه 275 این نامه را نقل کرده است.
یک دنیا معارف در این نامه است. شاید ما توفیق داشته باشیم شبهای جمعه که بحث «اخلاق علوی» داریم، فرازهایی از این نامه را بیاوریم. حضرت در یکی از فرازهای این نامه آمده است:
«الْقَبْر إِمَّا رَوْضَةٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان»
قبر یا باغی از باغهای بهشت است یا چالهای از چالههای آتش جهنم.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 6، ص 275، ح 128
بنده وقت و حوصله دیدن برنامههای تلویزیونی را ندارم، اما ملتزم هستم برنامه «زندگی پس از زندگی» را ببینم. ظاهراً نشان میدهد این برنامه واقعیت است و یک نفر و دو نفر نیست. افرادی که این برنامه را نقل میکنند، منقلب میشوند و اشک چشمشان جاری میشود.
در برنامهای که روز گذشته پخش شد، تجربه گر میگفت: من دیدم جسمم در چالهای که پر از چرک و خون است قرار داشت. جسم من دائماً پایین میرفت تا جایی که قطرهای از چرک و خون جوشیده به گلوی من رفت.
الآن بیست سال است از این قضیه میگذرد و هنوز گلوی من میسوزد!! ایشان در همان یک برنامه ده یا بیست بار آب خواست و موقع نقل این قضایا بدنش میلرزید.
این قضایا نشانگر این است که قیامت احوال دیگری دارد و چنین نیست که ما داریم تصور میکنیم. من واقعاً از مسئولین برنامه «زندگی پس از زندگی» تشکر میکنم و الحق و الانصاف یکی از بهترین برنامههای رسانه ملی در این چهل و چهار سال بوده است.
لذا حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) میفرمایند: قبر یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره و چالهای از چالههای جهنم است.
همچنین «مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد ششم صفحه 342 و «مرحوم فتال نیشابوری» در کتاب «روضة الواعظین» صفحه 494 روایتی از رسول اکرم نقل شده است که حضرت فرمودند:
«إِنَّ الْقَبْرَ أَوَّلُ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ فَإِنْ نَجَا مِنْهُ فَمَا بَعْدَهُ أَیسَرُ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ ینْجُ مِنْهُ فَمْا بَعْدَهُ لَیسَ أَقَلَّ مِنْه»
قبر اولین منزل از منازل آخرت است. هرکسی شب اول قبر نجات پیدا کرد تا آخر عمر راحت است و هرکسی شب اول قبر نجات پیدا نکرد گرفتاریاش پایان ندارد.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 6، ص 242، ح 64
در روایت دیگری از امیرالمؤمنین آمده است که میفرمایند:
«أَوَّلُ عَدْلِ الْآخِرَةِ الْقُبُورُ »
قبر سرآغاز عدالت است.
«لَا یعْرَفُ فیها شَرِیفٌ مِنْ وَضِیع»
دعائم الإسلام، نویسنده: ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، محقق / مصحح: فیضی، آصف، ج 1، ص 233، باب ذکر السیر بالجنائز
در شب اول قبر نگاه نمیکنند میت استاندار بوده است، فرماندار بوده است، وزیر بوده است، رئیس جمهور بوده است یا کشاورز بوده است. شب اول قبر همه یکسان هستند و بستگی دارد اعمال آنها چه خواهد بود.
ما روایات متعددی داریم که مفصل آنها را عرض میکنم. بنده عبارتی از کتاب «کافی» نقل کنم و عبارات را ادامه بدهم. در کتاب «کافی» روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که حضرت میفرماید:
«یسْأَلُ الْمَیتُ فِی قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ عَنْ صَلَاتِهِ وَ زَکاتِهِ وَ حَجِّهِ وَ صِیامِهِ وَ وَلَایتِهِ إِیانَا أَهْلَ الْبَیتِ»
شب اول قبر از پنج مسئله سؤال میکنند. ابتدا از نماز سؤال میکنند. اگر نماز قبول شد اعمال دیگر هم مورد قبول است و اگر این مورد قبول نشد اعمال دیگر هم رد میشود.
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در نامهای که به «محمد بن أبی بکر» نوشتند، به ایشان میفرمایند:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ کلَّ شَیءٍ مِنْ عَمَلِک تَبَعٌ لِصَلَاتِک»
بدان که تمام اعمال تو تابع نماز توست.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 33، ص 582، ح 726
سؤال اول از نماز است. سؤال دوم از زکات است. سؤال سوم از روزه است. سؤال چهارم از حج است. سؤال پنجم از ولایت اهلبیت است.
«فَتَقُولُ الْوَلَایةُ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ لِلْأَرْبَعِ مَا دَخَلَ فِیکنَّ مِنْ نَقْصٍ فَعَلَی تَمَامُه»
ولایت به نماز و زکات و حج و روزه اشاره میکند و میفرماید: هرجایی گیر کردید جبران آن به عهده من است.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 241، ح 15
ما در این زمینه روایت زیاد داریم، اما وقتی کتاب «کافی» جلد سوم احوالات قبر را مطرح میکند، روایت مفصلی بیان میکند. بنده قبلاً اشارهای به این روایت داشتهام، اما تا به حال این روایت را به طور مفصل نگفتهام.
راوی «علی بن عقبه» از پدرش «عقبه» نقل میکند که خدمت امام صادق (علیه السلام) بودیم. حضرت فرمود:
«یا عُقْبَةُ لَا یقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ یوْمَ الْقِیامَةِ إِلَّا هَذَا الْأَمْرَ الَّذِی أَنْتُمْ عَلَیهِ»
ای عقبه! خداوند در روز قیامت هیچ چیزی از بندگان خود نمیپذیرد مگر آنچه که شما بر آن هستید.
فردای قیامت غیر از ولایت هیچ عملی مایه نجات نیست. اگر کسی ولایت ما را دارد نجات پیدا میکند و اگر کسی ولایت ما را ندارد راهی برای نجاتش نیست.
«وَ مَا بَینَ أَحَدِکمْ وَ بَینَ أَنْ یرَی مَا تَقَرُّ بِهِ عَینُهُ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ إِلَی هَذِهِ ثُمَّ أَهْوَی بِیدِهِ إِلَی الْوَرِیدِ»
بین شما و بین صحنههایی که دیدن آن سبب روشنایی چشمتان خواهد شد فاصلهای نیست جز اینکه جانتان به اینجا برسد. (حضرت اشاره به حلقوم خود کرد)
«ثُمَّ اتَّکأَ»
حضرت سپس تکیه دادند و دیگر هیچ حرفی نزدند.
«وَ کانَ مَعِی الْمُعَلَّی فَغَمَزَنِی أَنْ أَسْأَلَهُ»
معلی بن خنیث که با ما بود دائماً به بازوی من فشار میداد که از حضرت سؤال کن چه میبینیم.
«فَقُلْتُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ أَی شَیءٍ یرَی»
من گفتم: یابن رسول الله! وقتی جان به گلوگاه رسید چه میبینیم؟!
«فَقُلْتُ لَهُ بِضْعَ عَشْرَةَ مَرَّةً أَی شَیءٍ»
من این سؤال را حدود ده مرتبه از حضرت پرسیدم.
«فَقَالَ فِی کلِّهَا یرَی وَ لَا یزِیدُ عَلَیهَا ثُمَّ جَلَسَ فِی آخِرِهَا»
و حضرت بازهم تکرار میکردند که میبینید تا اینکه جلسه به آخر رسید.
«فَقَالَ یا عُقْبَةُ»
حضرت فرمود: ای عقبه.
«فَقُلْت لَبَّیک وَ سَعْدَیک»
من گفتم: بله فدایتان شوم
«فَقَالَ أَبَیتَ إِلَّا أَنْ تَعْلَمَ»
حضرت فرمود: میخواهی بدانی که چه چیزی میبینید؟!
«فَقُلْتُ نَعَمْ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّمَا دِینِی مَعَ دِینِک فَإِذَا ذَهَبَ دِینِی کانَ ذَلِک کیفَ لِی بِک یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ کلَّ سَاعَةٍ وَ بَکیتُ فَرَقَّ لِی»
من گفتم: یابن رسول الله! بله. دین من به دین شما گره خورده است. اگر دین من برود بدبخت میشوم و در لحظه آخر به شما دسترسی ندارم.
«فَقَالَ یرَاهُمَا وَ اللَّهِ»
حضرت فرمود: به خدا سوگند هر انسانی آن دو نفر را میبیند.
«فَقُلْتُ بِأَبِی وَ أُمِّی مَنْ هُمَا»
من گفتم: پدر و مادرم فدایتان، آن دو نفر کیست؟!
«قَالَ ذَلِک رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِی ع»
حضرت فرمود: آن دو نفر رسول خدا و علی بن أبی طالب هستند.
«یا عُقْبَةُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ مُؤْمِنَةٌ أَبَداً حَتَّی تَرَاهُمَا»
ای عقبه! هیچ نفسی از دنیا نمیرود مگر اینکه امیرالمؤمنین و رسول اکرم بالای سر او میآیند.
«قُلْتُ فَإِذَا نَظَرَ إِلَیهِمَا الْمُؤْمِنُ أَ یرْجِعُ إِلَی الدُّنْیا فَقَالَ لَا یمْضِی أَمَامَهُ إِذَا نَظَرَ إِلَیهِمَا مَضَی أَمَامَهُ فَقُلْتُ لَهُ یقُولَانِ شَیئاً»
سپس مینویسد:
«قَالَ نَعَمْ یدْخُلَانِ جَمِیعاً عَلَی الْمُؤْمِنِ فَیجْلِسُ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَ رَأْسِهِ وَ عَلِی ع عِنْدَ رِجْلَیهِ»
رسول خدا و امیرالمؤمنین کنار محتضر حاضر میشوند. رسول اکرم بالای سر او و امیرالمؤمنین کنار پای او مینشینند.
«فَیکبُّ عَلَیهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَیقُولُ یا وَلِی اللَّهِ أَبْشِرْ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ إِنِّی خَیرٌ لَک مِمَّا تَرَکتَ مِنَ الدُّنْیا»
سپس رسول اکرم او را بغل میکند و میفرمایند: ای ولی خدا! بشارت باد بر تو که من پیغمبر خدا هستم. آنچه که تو در دنیا انجام دادی نتیجهاش را میبینی.
«ثُمَّ ینْهَضُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَیقُومُ عَلِی ع حَتَّی یکبَّ عَلَیهِ فَیقُولُ یا وَلِی اللَّهِ أَبْشِرْ أَنَا عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ الَّذِی کنْتَ تُحِبُّهُ أَمَا لَأَنْفَعَنَّک»
سپس رسول اکرم کنار میرود، امیرالمؤمنین او را بغل میکند و میفرماید: ای ولی خدا! بشارت باد بر تو که من علی بن أبی طالب هستم که مرا در دنیا دوست داشتی. امروز نتیجه دوست داشتن خود را میبینی.
شاید بتوان عبارت «یکبَّ عَلَیهِ» را این چنین معنا کرد که رسول اکرم و امیرالمؤمنین همانند کسانی که وقتی عزیزش از دنیا میرود خودشان را روی جنازه او میاندازند، خودشان را روی جنازه میت میاندازند و این چنین میفرمایند!
«ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذَا فِی کتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
امام صادق فرمودند: این مطلب در کتاب خداوند آمده است.
«قُلْتُ أَینَ جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاک هَذَا مِنْ کتَابِ اللَّهِ»
من گفتم: فدایتان شوم! کدام آیه در قرآن کریم این قضیه را فرموده است؟!
«قَالَ فِی یونُسَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَاهُنَا- الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْری فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکلِماتِ اللَّهِ ذلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم»
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 128، ح 1
کسانی که مؤمن هستند و به کتاب خداوند عمل میکنند، در عالم دنیا خداوند به آنها بشارت میدهد. بشارت همان آمدن امیرالمؤمنین است که بالای سر او حاضر میشود.
ما روایت در این زمینه زیاد داریم. در بعضی از روایات آمده است که رسول اکرم و امیرالمؤمنین و ائمه اطهار همگی بالای سر میت حاضر میشوند.
در کتاب «کافی» جلد سوم روایت جالبی نقل شده است که تقاضا دارم عزیزان دقت کنند. امام صادق فرمودند:
«مَا مِنْ أَحَدٍ یحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا وَکلَ بِهِ إِبْلِیسُ مِنْ شَیطَانِهِ أَنْ یأْمُرَهُ بِالْکفْرِ وَ یشَککهُ فِی دِینِهِ»
وقتی حالت احتضار انسان فرا میرسد، ابلیس به مأمورین خود دستور میدهد تا محتضر را از دین برگردانند و در دین او تشکیک بیندازند.
«حَتَّی تَخْرُجَ نَفْسُهُ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً لَمْ یقْدِرْ عَلَیهِ »
کسانی که مؤمن هستند و به ولایت ما عقیده دارند، شیاطین هیچ نفوذی در آنها ندارند.
«فَإِذَا حَضَرْتُمْ مَوْتَاکمْ فَلَقِّنُوهُمْ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُهُ ص حَتَّی یمُوت»
وقتی میبینید کسی در حال جان دادن است، بسیار ذکر «لا إله إلا الله» و «محمد رسول الله» را برای او تلقین کنید.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 123، ح 6
خاطره ای تلخ، از آیت الله العظمی گلپایگانی (ره)
بنده قضیهای را از آیت الله گلپایگانی شنیدم که شاید گفتن آن هم برای بنده سختتر از شنیدن آن است. ایشان نقل میکرد که وقتی ما در گلپایگان بودیم، یک هم مباحثهای داشتیم.
بنده در ذهن دارم که در جلسهای که من خدمت ایشان بودم، فرمودند که این قضیه مربوط به سی و پنج سال قبل است.
این قضیه در شرح حال آیت الله گلپایگانی هم آمده است که میگفتند: ما با هم درس خواندیم، سپس به قم آمدیم و مرجعیت ما رشد کرد و صاحب رساله شدیم.
این هم مباحثهای ما گاهی اوقات نزد ما میآمد و میگفت: من از خداوند گلایه دارم. من و شما با هم درس خواندیم و باهم بحث کردیم.
چرا خداوند شما به شما توفیق مرجعیت داد و من هیچ کاره شدم؟! خداوند در حق من ظلم کرده است!! من هرچه گفتم، دیدم اصلاً او زیر بار نمیرود.
دوستان عزیز! شیطان عالم و جاهل نمیشناسد. شیطان فرماندار و استاندار و وزیر و آبدارچی نمیشناسد. شیطان هرکسی را به طریقی به سمت خود میکشاند.
خداوند به آیت الله مظاهری عافیت بدهد. ایشان میفرمودند: شیطان کارگر خود کارگر است و از تمام فوت و فن کارگری باخبر است. شیطان استاندار خودش استانداری کرده است و همه چیز را بلد است.
شیطان روحانی خود روحانی و عالم است و از همه فوت و فن آگاه است. شیطان زن خود تمام کارهای زنانگی را بلد است و میداند چکار کند.
مشخص است شیطانی که به سراغ یک روحانی آمده است، از تمام فوت و فن اضلال این روحانی باخبر است. قرآن کریم میفرماید:
(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِی إِلاَّ إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیطانُ فِی أُمْنِیتِهِ فَینْسَخُ اللَّهُ ما یلْقِی الشَّیطانُ ثُمَّ یحْکمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکیم)
ما هیچ رسول و پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیش برد اهداف الهی خود میریخت) شیطان القائاتی در آن میکرد، اما خداوند القائات شیطان را از میان میبرد سپس آیات خود را استحکام میبخشید و خداوند علیم و حکیم است.
سوره حج (22): آیه 52
جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد
انبیاء الهی، رسل و پیامبران هم در معرض اغوای شیطان هستند. اغوای شیطان چنین نیست که آنها را به گناه وابدارد، بلکه یک ترک اولی سبب گرفتاری در دام شیطان میشود.
حضرت یونس یک ترک اولی انجام داد و سر از شکم ماهی درآورد. آنطور که قرآن کریم میفرماید:
(فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلی یوْمِ یبْعَثُونَ)
(او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحق ملامت بود! و اگر او از تسبیحکنندگان نبود ... تا روز قیامت در شکم ماهی میماند.
سوره صافات (37): آیات 143 و 144
اگر حضرت یونس ذکر یونسیه را نمیگفت، تا روز قیامت هم نهنگ زنده میماند و هم حضرت یونس در شکم ماهی حبس ابد میشد. ذکر «لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین» حضرت یونس را نجات داد.
دوستان عزیز سعی کنیم نماز خواندن و روزه گرفتن و عزاداری برای اهلبیت مغرورمان نکند. هرچه باشیم شیطان از ما زرنگتر است، حواسمان را جمع کنیم. شیطان در آخرین لحظه دین ما را از ما میگیرد.
آیت الله گلپایگانی نقل میکردند که هرچه ما گفتیم این دوست ما زیر بار نرفت. زمانی که شنیدم ایشان در حالت احتضار است، گفتم بالای سر او بروم و احوال او را جویا شوم.
من آمدم و دیدم که او در حال جان دادن است. در آنجا به او تلقین کردم و گفتم بگو: «لا إله إلا الله» و «محمد رسول الله». او برگشت و گفت: خدا در حق من ظلم کرد، تو را مرجع کرد و من هیچ کاره شدم. او با گفتن این جملات جان داد!
دوستان عزیز دقت کنیم اگر کفریاتی به ذهنمان آمد، سریع از این کفریات استغفار کنیم. راوی خدمت رسول اکرم آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! چیزهایی به ذهنم میآید که از آنها وحشت میکنم.
حضرت فرمودند: شیطان به سراغت میآید؟! من گفتم: بله یا رسول الله، خیالات زیادی به ذهنم میآید. حضرت فرمودند: بسیار بگو «لا حول و لا قوة إلا بالله». همین که از چیزهایی که شیطان به ذهنت میآورد ناراحت هستی، این خود نشانه ایمان توست.
کاملاً به این قضایا دقت داشته باشیم. به قول معروف جوجه را آخر پاییز میشمارند! من بارها گفتم حاج آقا اشراقی داماد حضرت امام خمینی نقل میکردند که ما روزی در حیاط جماران با امام خمینی قدم میزدیم.
امام خمینی یک مرتبه گفتند: اگر یک نفر صادق و مصدق از طرف خداوند عالم بیاید و به شما بگوید که تو یک دعای مستجاب داری و یک حاجت برآورده شده داری، از خداوند چه میخواهی؟!
من هرچه فکر کردم که چه جوابی بدهم، ترسیدم که بگویم و امام به من ایراد بگیرند. من گفتم: اگر چنین اتفاقی برای شما بیفتد، شما چه میخواهید؟! امام خمینی بدون درنگ فرمودند: عاقبت بخیری!
ما کاری با مسائل سیاسی ندارم، اما بنده که بیش از نیم قرن است در حوزه علمیه هستم و نود درصد عمر خود را در بحث ولایت گذراندم والله العلی الأعلی در مباحث معرفتی کسی را همانند امام خمینی قرص و محکم در بحث ولایت و معارف ندیدم.
همین بزرگوار در بیمارستان در آخرین لحظات دستور دادند که حاج آقای دامغانی بیاید و بالای سرشان باشد و نسبت به تلقینش مراقب باشد. امام خمینی در وصیتنامه خود آیه شریفه:
(یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّک راضِیةً مَرْضِیة)
توای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است.
سوره فجر (89): آیات 27 و 28
مینویسند: من دارم با دلی آرام و قلبی مطمئن نزد خداوند متعال برمی گردم. این کار هرکسی نیست که چنین ادعایی کند. با تمام این احوالات امام صادق (علیه السلام) فرمودند: در آن لحظه شیطان تمام نیروهای خود را بسیج میکند.
روایت فوق العاده شنیدنی، از اثر عجیب نماز اول وقت!
حال بنده یک روایت هم برای شما بگویم که بسیار روایت نابی است و به این قضیه کمک میکند. در کتاب «کافی» نقل شده است که رسول اکرم کنار بالین یکی از اصحاب خود آمدند که در حال جان دادن بود. حضرت فرمود:
«یا مَلَک الْمَوْتِ ارْفُقْ بِصَاحِبِی فَإِنَّهُ مُؤْمِنٌ»
ای ملک الموت! قدری در حق صحابه ما ارفاق کن، زیرا او مؤمن است.
«فَقَالَ أَبْشِرْ یا مُحَمَّدُ فَإِنِّی بِکلِّ مُؤْمِنٍ رَفِیقٌ»
تا جایی که حضرت میفرماید:
«فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ إِنَّهُ لَیسَ فِی شَرْقِهَا وَ لَا فِی غَرْبِهَا أَهْلُ بَیتِ مَدَرٍ وَ لَا وَبَرٍ إِلَّا وَ أَنَا أَتَصَفَّحُهُمْ فِی کلِّ یوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ»
برحذر باش که در شرق و غرب عالم و بیابانها و دریاها و شهرها و روستاها و عشایرنشین ها هیچ خانه و چادری نیست که من هر روز پنج مرتبه به آنها سر نزنم.
در روایت هم داریم تمام عالم مثل یک طبقی است که جلوی شماست. وقتی نگاه میکنید تمام آنچه داخل سینی است را میبینید. عزرائیل تمام خلائق را این چنین میبیند.
«فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا یتَصَفَّحُهُمْ فِی مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ فَإِنْ کانَ مِمَّنْ یوَاظِبُ عَلَیهَا عِنْدَ مَوَاقِیتِهَا لَقَّنَهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحَّی عَنْهُ مَلَک الْمَوْتِ إِبْلِیس»
سپس رسول اکرم فرمودند: عزرائیل تمام خانهها را در اول وقت نماز جستجو میکند. اگر اهل خانه از وقت نماز مراقبت کردند، شهادتین را بر اعضای آن خانه تلقین میکند و شیاطین را از آن خانه دور میکند.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 3، ص 136، ح 2
به قول آقای «رجایی» (رضوان الله تعالی علیه) به کار بگو نماز دارم، به نماز نگو کار دارم! عزیزان تلاش کنیم نماز اول وقت را رعایت کنیم.
اگر نماز اول وقت هیچ اثری نداشته باشد جز اینکه حضرت عزرائیل (سلام الله علیها) بیاید و ببیند اهل آن خانه اهل نماز اول وقت هستند برایشان کافی است.
اگر ما اهل نماز اول وقت بودیم، یک برگ برنده داریم و یک بیمه نامه دست ماست. کسی که ماشینش بیمه نامه دارد، وقتی تصادف هم میکند بیمه تمام هزینههای او را پرداخت میکند.
نماز اول وقت هم همانند بیمه نامه ماست. آخرین لحظه عمر ما وقتی شیاطین میخواهند بیایند دین و ایمان ما را از دست ما بگیرند، حضرت عزرائیل شهادتین را به ما تلقین میدهد و شیاطین را از کنار ما بیرون میکند.
«وَ نَحَّی عَنْهُ مَلَک الْمَوْتِ إِبْلِیس»
این عبارت به این معناست که شیاطینی که آمدند ایمان و عقیده ما را از ما بگیرند توسط حضرت عزرائیل بیرون میشوند.
مجری:
خیلی عالی، ممنون و متشکرم. واقعاً وعده خوبی بود. لحظه شیرینی که برای ما اتفاق خواهد افتاد. همه ما از مرگ میترسیم، اما به ما وعده داده شده است که مولا و آقاجانمان فرمودند: هرکسی که بمیرد مرا میبیند.
آن لحظه، لحظه شیرینی است. ما خدمت آقا عرض میکنیم که هرچقدر کوله بارمان از گناه و خطا و معصیت سنگین باشد و شیعه و محب بدی باشیم، اما آقاجان شما را دوست داریم و عاشقتان هستیم و دلمان برایتان تنگ میشود.
آقاجان ما دلمان برای نجف و زیارتتان تنگ میشود. هرچقدر ما گنهکار باشیم، اما آن لحظه برای ما شیرین است.
قسم به وعده شیرین من یمت یرنی * که ایستاده بمیرم به احترام علی
به حال سجده بیفتم به احترام علی * خوشا دمی که بمیرم به زیر گام علی
به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش * علی امام من است و من هم غلام علی
«نادعلی» با ذکر «یا علی» گفتیم و دلمان، وجودمان و جانمان جلا گرفت به ویژه مخاطبین و بینندگان عزیزی که دلشان لبریز از عشق و ارادت و محبت به مولای متقیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.
ما با شنیدن نام امیرالمؤمنین جگرمان صفا پیدا میکند و حالمان خوب میشود و عشق و ارادت و محبتمان به ساحت آن بزرگوار است.
بنده خودم را عرض میکنم به قدری دستم خالی است که خجالت میکشم نام امیرالمؤمنین را ببرم. در هر صورت مولا غلام بد و غلام خطاکار هم دارد. ان شاءالله حضرت ما را هم جزو همانها حساب کند و دست ما را بگیرد.
تماسهای بینندگان برنامه:
با افتخار با شما هستیم و همانطور که وعده داده بودیم تلفنها را هم دریافت میکنیم. آقای حسینی از مازندران روی خط ارتباطی برنامه هستند. آقای حسینی خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای حسینی از مازندران – شیعه):
بر حسب ادب محضر استاد بزرگوار حضرت آیت الله حسینی قزوینی ذریه رسول الله عرض سلام و ادب و احترام دارم. همچنین خدمت مجری محترم حاج علی اسماعیلی عرض سلام و ادب دارم. نماز و عبادت و بندگی شما قبول حق باشد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله، موفق و مؤید باشید.
بیننده:
من یک پیشنهاد دارم که خیلی مفید است. دوربین تلویزیون که شما را نشان میدهد تنها چهره آقای اسماعیلی و حاج آقا قزوینی را نشان میدهد.
تقاضا دارم با دوربین روی چهره زیبای آقای قزوینی زوم کنند، زیرا به فرموده امام سجاد نگاه کردن به چهره مؤمن عبادت است. آیت الله قزوینی ذریه رسول الله است.
مجری:
آقای حسینی ما یکشنبه شبها این عبادت را از نزدیک انجام میدهیم و توفیق داریم در محضر حضرت استاد هستیم.
بیننده:
ما نباید فیض ببریم؟
مجری:
شما از طریق تلویزیون میبینید که آن هم عبادت است.
بیننده:
دوربین را روی صورت زیبای حضرت استاد زوم کنید.
مجری:
این هم تصویری نزدیک از چهره مبارک استاد.
بیننده:
حضرت آیت الله قزوینی سؤال من این است که زمان رسول الله در میان اصحاب حضرت منافقینی نظیر «عبدالله بن أبی» وجود داشت. خداوند متعال در قرآن کریم سوره مبارکه نساء آیه 151 میفرماید:
(أُولئِک هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا)
آنها کافران حقیقیاند.
سوره نساء (4): آیه 151
از طرف دیگر در سوره مبارکه توبه آیه 123 میخوانیم:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یلُونَکمْ مِنَ الْکفَّارِ وَ لْیجِدُوا فِیکمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِین)
ای کسانی که ایمان آوردهاید با کافرانی که به شما نزدیکترند پیکار کنید (و دشمن دورتر شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند) و آنها باید در شما شدت و خشونت احساس کنند، و بدانید خداوند با پرهیزکاران است.
سوره توبه (9): آیه 123
اگر احساس کردید که کفار شما را ساده فرض کردهاند با آنها بجنگید. پیغمبر اکرم با آن قلب رئوفشان چرا با «عبدالله بن أبی» نجنگیدند؟! امثال او که اصحاب نبودند، کفار بودند. قرآن کریم هم میفرماید:
(أُولئِک هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا)
اگر جواب مرا بدهید بسیار از شما ممنونم. اگر هم جواب ندادید روی مبارک شما دو نفر را میبوسم. خدانگهدارتان
مجری:
آقای حسینی از شما ممنون و متشکرم. لطف فرمودید تماس گرفتید. استاد در خصوص نکتهای که ایشان فرمودند توضیحی بفرمایید.
چرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اصحاب منافق خود را نکشت!؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آقای حسینی بزرگوار ما موارد متعددی در تاریخ زندگی رسول گرامی اسلام داریم مخصوصاً در رابطه با بحث قضیه ترور رسول اکرم.
«ابن حزم أندلسی» صاحب کتاب «المحلی» متوفای 456 هجری در کتاب «المحلی» جلد یازدهم صفحه 224 کتاب الحد باب حد المرتد مینویسد: عدهای میخواستند پیغمبر اکرم را ترور کنند و شتر حضرت را رم دهند تا حضرت به ته دره بیفتند و به شهادت برسند.
«عمار» و «حذیفه» یکی جلوی روی پیغمبر اکرم بود و افسار شتر حضرت را میکشیدند و دیگری پشت سر حضرت بودند و شتر را هل میدادند.
«ابن کثیر دمشقی سلفی» شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «تفسیر» خود ذیل آیه شریفهای که میفرماید:
(یحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کلِمَةَ الْکفْرِ وَ کفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا)
به خدا سوگند میخورند که (سخنان زننده در غیاب پیامبر) نگفتهاند، در حالی که قطعاً سخنان کفر آمیز گفتهاند، و پس از اسلام کافر شدهاند، و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند که به آن نرسیدند.
سوره توبه (9): آیه 74
قضیهای آورده است. امیدوارم یکی از آقایان اهل سنت که روی خط میآیند، توضیح بدهند عبارت (وَ هَمُّوا بِما لَمْ ینالُوا) به چه معناست.
این آیه موقع برگشت از جنگ تبوک و اواخر عمر پیغمبر اکرم است. معمولاً منافقین در جنگها شرکت نمیکردند. در جنگ احد که سپاه رسول اکرم هزار نفر بود، سیصد نفر از آنها با تحریک «عبدالله بن أبی» برگشتند و به جنگ نرفتند.
اسامی این افراد در کتاب «المحلی» ذکر شده است، اما من نمیخواهم آنها را بیان کنم. دوستان به کتاب «المحلی» جلد یازدهم صفحه 224 کتاب الحد باب حد المرتد مراجعه کنند. آقای «حذیفه» و «عمار» گفتند:
«یا رسول الله أفلا تأمر بقتلهم»
یا رسول الله! آیا دستور نمیدهی که ما آنها را ترور کنیم؟
این افراد دوازده نفر یا چهارده نفر بودند. در کتاب «صحیح بخاری» هم نقل شده است که پیغمبر اکرم فرمودند: در اصحاب من دوازده نفر منافق وجود دارد.
«فقال أکره أن یتحدث الناس أن محمدا یقتل أصحابه»
پیغمبر فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که رسول الله اصحابش را میکشد.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 5، ص 19، فصل فیمن تخلف معذورا من البکائین وغیرهم
یعنی منافقین جزو اصحاب پیغمبر اکرم هستند. کسانی که میخواهند پیغمبر اکرم را به قتل برسانند. مواردی با عنوان «یقتل أصحابه» زیاد داریم.
در قضایای دیگر هم نقل شده است که «عبدالله بن أبی» بعد از جنگ حنین به رسول اکرم جسارت میکند. در جنگ حنین رسول اکرم غنائم جنگی را توزیع کرد. نقل شده است «عبدالله بن أبی» گفت:
«اعدل یا رسول الله»
یا رسول الله! عدالت را رعایت کن.
رسول اکرم برای کسانی که تازه مسلمان شده بودند نظیر ابوسفیان و معاویه غنائم بیشتری دادند تا کسانی که از مردم مدینه بودند.
«فقال له رسول الله خبت إذا وخسرت إن لم أعدل فمن یعدل»
پیغمبر اکرم فرمود: اگر من عدالت را رعایت نکنم، چه کسی میتواند به عدالت رفتار کند؟!
مسند أبی یعلی، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن المثنی أبو یعلی الموصلی التمیمی، دار النشر: دار المأمون للتراث - دمشق - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، تحقیق: حسین سلیم أسد، ج 2، ص 298، ح 1022
افرادی بلند شدند و گفتند: یا رسول الله! اجازه بدهید گردن او را بزنیم که به شما چنین جسارتی کرده است. حضرت فرمود: من نمیخواهم مردم بگویند پیغمبر اکرم شمشیر گذاشته و دارد اصحاب خود را میکشد.
بازهم در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 4624 آمده است که رسول اکرم در رابطه با حرفی که «عبدالله بن أبی» زد و گفت:
«لَئِنْ رَجَعْنَا إلی الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ منها الْأَذَلَّ»
ما به مدینه برویم و کسانی که ثروتمند هستند و عزت دارند را نگه میداریم و کسانی که تازه اسلام آوردند را از مدینه بیرون میاندازیم.
صحابه گفتند: یا رسول الله اجازه بدهید گردن او را بزنیم.
«قال النبی دَعْهُ لَا یتَحَدَّثُ الناس أَنَّ مُحَمَّدًا یقْتُلُ أَصْحَابَهُ»
پیغمبر اکرم فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که رسول الله اصحابش را میکشد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1863، ح 4624
آقای حسینی اگر شما در نرم افزار عبارت «یقتل اصحابه» را جستجو کنید، میبینید که حدود بیست روایت در این زمینه میآید.
اگر قرار بود رسول اکرم گردن «عبدالله بن أبی» را بزند یا گردن دوازده نفری که میخواستند حضرت را ترور کنند بزند، جنگ و آشوب ایجاد میشد.
آنها در میان اصحاب طرفدارانی داشتند که آنها هم به تبع از منافقین قیام میکردند. عدهای هم در برابر آنها میایستادند و جنگی داخلی ایجاد میشد که در آن جنگ مسلمانان شروع به کشتن همدیگر میکردند.
آنها مسلمانانی بودند که تازه مسلمان شدند و هنوز آثار جاهلیت از ذهن آنها بیرون نرفته است. در کتاب «صحیح بخاری» نقل شده است که عایشه میگوید: یا رسول الله! آیا حجر اسماعیل جزو بیت است یا جزو بیت نیست؟!
حضرت فرمودند: بله، جزو بیت است. عایشه پرسید: چرا حجر اسماعیل را وارد خانه نمیکنید؟! حضرت فرمودند: میترسم اصحاب و بستگان تو از دین برگردند.
قوم عایشه چه کسانی هستند؟! در کتاب «صحیح مسلم» جلد چهارم صفحه 98 حدیث 3133 و 3134 و کتاب «صحیح بخاری» حدیث 1586 این قضایا را توضیح دادهاند.
رسول اکرم در اواخر عمر خود بودند و عایشه هم سال دوم یا سوم هجری به عقد پیغمبر اکرم درآمده بود. طبق نقل کتب صحاح اهل سنت او ابتدای ازدواج با پیغمبر اکرم هم کودک بود و با دختران همسایه عروسک بازی میکرد.
مشخص است که این قضیه مربوط به اواخر عمر پیغمبر اکرم است. حضرت میفرمایند: من نمیتوانم حجر اسماعیل را وارد خانه کنم، زیرا:
«یا عَائِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَک حَدِیثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِیةٍ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 2، ص 574، ح 1509
آنها تازه از دوران جاهلیت و دوران کفر برگشته بودند و هنوز روحیه جاهلی و روحیه کفر در آنها قرار داشت. حضرت به صراحت فرمودند که میترسم آنها مرتد شوند و دوباره به کفر برگردند. آنوقت شما انتظار دارید که رسول اکرم منافقین را بکشند؟!
اگر ما حوادث مدینه و تاریخ پنجاه سال بعد از رحلت رسول اکرم را بی تعصب مطالعه کنیم، بسیاری از قضایا برای ما روشن میشود. ما در خدمت دوستان هستیم.
مجری:
سلامت باشید، حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. به هر صورت اینها نکاتی است که بعضی از قضایای آن را به دلیل برخی از مباحثی که وجود دارد نمیتوان خیلی در تاریخ باز کرد و به آن پرداخت.
در هر صورت اینها واقعیتهای تاریخی است که اتفاق افتاده است و پیغمبر اکرم در آن دوران صبوری کردند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله. رسول گرامی اسلام فرمودند: هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد! قرآن کریم هم میفرماید:
(وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّک یضِیقُ صَدْرُک بِما یقُولُون)
ما میدانیم سینه تو از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند).
سوره حجر (15): آیه 97
شاید مراد تنها گفتار کفار نیست، بلکه گفتار خودیها دردآورتر از گفتار کفار است.
دشمن اگر میکشد به دوست توان گفت * با که بگویم که دوست مرا کشت
رسول اکرم بیست و سه سال زحمت کشیدند و عرب سوسمارخور و بت پرست و مشرک را مسلمان کرده است. در آخرین لحظه که حضرت فرمودند: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید، نسبت هذیان به رسول الله دادند.
قضیه حدیث قرطاس و نسبت هذیان دادن به رسول اکرم بدترین حادثه زمان رسول گرامی اسلام است و شدیدترین فاجعهای است که از صحابه سرزده است.
این افراد که یهودیان و مسیحیان و منافقین نبودند. طبق نقل «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» کبار صحابه در منزل پیغمبر اکرم برای عیادت حضرت آمده بودند. کلمه «رجال» به این معناست که شخصیتهای طراز اول به منزل پیغمبر اکرم آمده بودند.
مجری:
حضرت استاد بسیار از شما ممنونم. سایهتان مستدام باشد، استفاده کردیم و بهره بردیم. دوستان عزیز بیننده از شما هم ممنون و سپاسگذارم که امشب هم برنامه زنده «حبل المتین» را همراهی فرمودید.
امشب در بخش اول که در خدمت حضرت استاد بودیم احادیث و روایاتی خواندند، لحظات بسیار شیرینی را توصیف کردند که برای هرکسی هست.
هم فرجام ولایت مولا امیرالمؤمنین و هم لحظه جان کندن که مولای متقیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) دست ما را خواهد گرفت.
ان شاءالله هفته آینده به سراغ صحرای محشر و قیامت میرویم که وقتی همه از همدیگر فرار میکنند و همه مشکل دارند، یک دست گره گشایی میآید و دست ما را میگیرد.
وجود نازنین مولا امیرالمؤمنین و ولایتی که در دل همه ما و شما هست که گوارای وجود همه شما باشد.
در لحظات افطار و سحر همدیگر را دعا کنیم، به ویژه برای ظهور و فرج و سلامتی مولا و آقاجانمان حضرت ولی عصر (ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء) به صورت خاص و ویژه دعا کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
خدانگهدارتان
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته