بسم الله الرحمن الرحیم
شماره یک:
«اعتراف کشنده»
1. یکی از بزرگ ترین مصیبت های کسانی که پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام نیستند، تعصب بی دلیل بسیاری از علمای آنها است. برای نمونه، عبد الله بن محمد بن ابراهیم معروف به ابن ابی شیبه – درگذشته به سال 235 ق – که از بزرگان علمای اهل سنت و اساتید بخاری است، در کتابش : «المصنف»، موارد متعددی از روایت های صحیح نبوی به خصوص روایت هایی که ابوحنیفه با آنها مخالفت کرده را برشمرده است. از همین رو، «اصبغ بن خلیل» - از فقهای اهل سنت – خشمگین شده و پیرامون این کتاب می نویسد:
«وَسَمِعْتُهُ يَقُوْلُ: أُحِبُّ أَنْ يَكُوْنَ فِي تَابُوتِي خِنْزِيرٌ، وَلاَ يَكُونُ فِيْهِ مُصَنَّفُ ابْنِ أَبِي شَيْبَةَ».
«از اصبغ بن خلیل فقیه قرطبه شنیدم که می گفت: دوست دارم در تابوت من لاشه خوک [که نجس العین است] باشد و در آن کتاب مصنف ابن ابی شیبه نباشد».
شمس الدین ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 25، ص 201، موسسة الرسالة، بیروت، تحقیق: شعیب الارنؤوط.
2. علّامه «معلمی یمانی» از علمای بزرگ اهل سنت _ که معروف به ذهبی زمان است _ با اشاره به تعصب کور اصبغ بن خلیل، در اعترافی عجیب، می گوید:
«... ومن تأمّل حال كثير من علماء المذاهب رأى أن كثيراً منهم قد تكون حالهم عند التحقيق شرّاً من حال اصبغ وذلك أنهم يظهرون التدين بقبول الحديث وتعظيم (الصحيحين) ويزيد بعضهم حتى من أهل عصرنا هذا فيقول : إن الحديث إذا كان في (الصحيحين) أو أحدهما فهو مقطوع بصحته، فإذا جاءوا إلى حديث مخالف لمذهبهم حرفوه أقبح تحريف، فالرد الصريح أخف ضرراً على المسلمين وأهون مؤته على اهل العلم والدين من إثارة الشبه والتطويل والتهويل الذي يغتر به كثير من الناس ويضطر العالم إلى صرف وقته في كشف ذلك».
«هر کسی در احوال بسیاری از علمای مذاهب [اهل سنت] تامل کند، خواهد دید که بسیاری از آنها در مباحث تحقیقی و علمی، وضعیت بدتری از اصبغ بن خلیل دارند.
این امر به این دلیل است که آنها با ریاکاری و اظهار دینداری، روایات صحیح بخاری و مسلم را قبول و تعظیم می کنند. بالاتر این که حتی برخی دیگر از اهل دوران ما می گویند: همانا حدیث، اگر در صحیح بخاری و مسلم یا یکی از آنها باشد، قطعا صحیح است اما هنگامی که به حدیثی می رسند که مخالف با مذهب آنها باشد، به بدترین شکل آن را تحریف می کنند! در حالی که رد صریح یک روایت، ضررش برای مسلمانان و تحمل مصیبت آن برای اهل علم و دینداران کمتر از شبهه افکنی، تطویل مباحث و ترساندن دیگران است که باعث گمراهی بسیاری از مردم شده و پاسخ بدان، زمان فراوانی از عالمان می گیرد»!
به تصویر سند در زیر مراجعه کنید!
معلمی یمانی، التنکیل بما فی تانیب الکوثری من الاباطیل، ج1، ص 419، المکتب الاسلامی، چاپ دوم، 1406، به همراه تعلیقات البانی.
3. در نظر قرآن کریم، تحریف در دین، از ویژگی های مهم علمای یهود است:
مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلا(نساء/46)
برخى از آنان كه يهودى اند كلمات را از جاهاى خود برمى گردانند و با پيچانيدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دين [اسلام با درآميختن عبرى به عربى] مى گويند شنيديم و نافرمانى كرديم و بشنو [كه كاش] ناشنوا گردى و [نيز از روى استهزا مى گويند] راعنا [كه در عربى يعنى به ما التفات كن ولى در عبرى يعنى خبيث ما] و اگر آنان مى گفتند شنيديم و فرمان برديم و بشنو و به ما بنگر قطعا براى آنان بهتر و درست تر بود ولى خدا آنان را به علت كفرشان لعنت كرد در نتيجه جز [گروهى] اندك ايمان نمى آورند.
4. آیا می توان از چنین عالمانی که بسیاری از آنان اهل تحریف حقایق به بدترین و زشت ترین شکل آن هستند، پیروی نمود و دین خویش را از آنان گرفت؟ آیا ریشه این تحریفات، به تعصبات بی جا و نیز تحمیل باورها بر دین بر نمی گردد؟ آیا این تحریفات ریشه در قانون «منوعیت کتابت و نقل احادیث نبوی» ندارد که بیش از یکصد سال، از نوشتن و نشر احادیث و آموزه های نبوی پیشگیری نمود؟ قانونی که توسط خلفای سه گانه پایه گذاری گردید و صدمه هولناکی به معارف دینی وارد ساخت.