بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 95/01/22
خلاصه مطالب این برنامه
ران ملخی؛ تقدیم به پیشگاه سلیمان هستی، آقا امام هادی(سلام الله علیه)
یکی از توفیقاتی که خدای عالم بر اینجانب منت گذاشت و عنایات اهل بیت (علیهم السلام) بود نوشتن «موسوعه امام هادی (علیه السلام)» در چهار جلد بود که دوستان اگر به سایت ولی عصر مراجعه کنند تمام روایاتی که از امام هادی (علیهم السلام)، از ائمه قبل از امام هادی درباره امام هادی (علیه السلام)، از ائمه بعد از امام هادی از امام هادی (علیه السلام) و همچنین نظریه بزرگان شیعه و سنی درباره امام هادی (علیه السلام) که ما در آنجا آوردیم.
روایاتی که از امام هادی (علیه السلام) در تفسیر قرآن از سوره حمد تا سوره ناس هرکجا دسترسی داشتیم آوردیم.
اجمالی از زندگانی حضرت امام هادی (سلام الله علیه)
آقا امام هادی روز نیمه ذی الحجه سال 212 هجری زمان امامت پدر بزرگوارشان امام جواد (سلام الله علیه) تقریباً 10 سال بعد از شهادت امام رضا به دنیا آمدند. مادر بزرگوارشان «سمانه» نام داشتند که از زنان عابده و متدینه بودند و در جامعه به عنوان یک بانوی پاک، متدین و شب زنده دار شهرت داشتند.
امامت امام هادی (علیه السلام) در سال 220 بعد از شهادت امام جواد (علیه السلام) توسط مأمون و دختر او أم الفضل حضرت امام هادی به امامت رسید که در آن زمان عمر بزرگوارشان 8 سال بود یا به نقل از بعضی اقوال 6 ساله بودند و همانند پدر بزرگوارشان در سن کودکی مسئولیت امامت را پذیرفتند.
دوران امامت امام هادی (علیه السلام) در میان ائمه از همه بیشتر بوده است؛ حتی از آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم بیشتر بوده است و حدود 33 سال دوران امامت ایشان بوده است. حضرت در طول 33 سال امامت خودشان به ترتیب با «معتصم عباسی»، «الواثق بالله»، «متوکل عباسی»، «منتصر»، «مستعین» و «معتز» هم عصر بودند.
دیدگاه بزرگان اهل سنت، پیرامون شخصیت حضرت امام هادی (سلام الله علیه)
دیدگاه «شمس الدین ذهبی»: «الملقب بالهادی شریف جلیل» امام هادی انسان با شرافت و با جلالت بوده است. سیر أعلام النبلاء؛ ج 13، ص 121، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی
«وکان فقیها إماما متعبدا» او فقیه، امام و متعبد بود. العبر فی خبر من غبر؛ ج 2، ص 12، دار النشر: مطبعة حکومة الکویت - الکویت - 1984، الطبعة: ط 2، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد
دیدگاه «ابن کثیر دمشقی»: «وقد کان عابدا زاهدا» او عابد و زاهد بود «وهو علی التراب لیس دونه حائل» او در گوشهای از اتاق روی خاک نشسته و مشغول عبادت است البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف - بیروت، ج 11، ص 19
دیدگاه «ابن صباغ مالکی»: «فما تعدّ منقبة إلاّ وإلیه نحیلها ولا تذکر کریمة إلاّ وله فضیلتها، ولا تورد محمّدة إلاّ وله تفضیلها و جملتها» فضائل امام هادی تا ستارگان کشیده شده است، هرکجا منقبتی گفته شود ریشهاش به امام هادی برمیگردد، از کرم و فضل و ثنا کسی سخن بگوید بالاترین مرتبه او آقا امام هادی (علیه السلام) است و اگر از تهذیب نفس و اخلاق برجسته سخن به میان بیاید در تمام این قضایا روح پاک امام هادی بالاترین مقام تهذیب و اخلاق برجسته بوده است. الفصول المهمة فی معرفة الأئمة – علی بن محمد أحمد المالکی (ابن صباغ)، ج 2، ص 1074
دیدگاه «ابن حجر هیثمی»: «وکان وارث أبیه علما و سخاء» او وارث علم و سخاوت پدرش بوده است. الصواعق المحرقة؛ ج 2، ص 598، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط
دیدگاه «شبراوی»: «و کراماته کثیره» کرامات زیادی از امام هادی (علیه السلام) ثبت شده است الإتحاف بحب الأشراف؛ ص 136
دیدگاه «خیرالدین زرکلی»: «و احد الاتقیاء الصلحا» امام هادی یکی از متدینین و صالحین عصر خودشان بوده است الأعلام؛ ج 4، ص 323، الناشر: دار العلم للملایین، الطبعة: الخامسة عشر - أیار / مایو 2002 م
چرا امیرالمؤمنین بعد از پیغمبر حق خودش را مطالبه نکرد؟
«ابوحنیفه» به «مؤمن الطاق» گفت: اگر واقعاً امیرالمؤمنین امام به حق بود چرا بعد از وفات پیغمبر حق خودشان را مطالبه نکردند؟ «مؤمن الطاق» که در حاضر جوابی ضرب المثل بود گفت:
«خاف أن یقتله الجن» امیرالمؤمنین ترسید اگر امامت خود را ادعا کند اجنه او را بکشند «کما قتلوا سعد بن عبادة بسهم المغیرة بن شعبة» همانند سعد بن عباده انصاری که اجنه تیری به کمان مغیرة بن شعبه گذاشتند و کشتند. «وفی روایة بسهم خالد بن الولید» یا با تیر خالد بن ولید کشته شود الإحتجاج – الشیخ الطبرسی، ج 2، ص 148
امیرالمؤمنین، و احتجاج به امامت و خلافت خود، در زمان ابوبکر!
آنچه که در منابع شیعه و سنی مطرح است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) حتی در زمان خلافت ابوبکر هم بحث امامت و خلافت خودشان را مطرح کردند که من مصدری از اهل سنت میآورم و سپس مصدری هم از شیعه میآورم.
«فوالله یا معشر المهاجرین لنحن أحق الناس به لأنا أهل البیت ونحن أحق بهذا الأمر منکم ما کان فینا القاریء لکتاب الله الفقیه فی دین الله العالم بسنن رسول الله المضطلع بأمر الرعیة المدافع عنهم الأمور السیئة القاسم بینهم بالسویة والله إنه لفینا فلا تتبعوا الهوی فتضلوا عن سبیل الله فتزدادوا من الحق بعداً»
به خدا سوگند ای مهاجرین شایستهترین افراد به پیغمبر و خلافت ما هستیم، اهلبیت پیغمبر ما هستیم، ما از شما شایستهتر هستیم، ما هستیم که مفسر کتاب خدا هستیم، ما فقیه در دین خدا هستیم، ما عالم به سنت پیغمبر هستیم، ما متخصص در کشورداری و مملکتداری هستیم، ما هستیم که از مردم و شهروندان در برابر کارهای زشت دفاع میکنیم، ما هستیم که در میان مردم و ملت به عدالت بیت المال را تقسیم میکنیم، از هوا و هوس تبعیت نکنید، از راه خداوند گمراه نشوید و از حق دور نشوید.
«فقال بشیر بن سعد الأنصاری لو کان هذا الکلام سمعته الأنصار منک یا علی قبل بیعتها لأبی بکر ما اختلف علیک اثنان» بشیر بن سعد انصاری گفت: یا علی اگر چنانچه این صحبتهایی که امروز کردی قبل از آنکه مردم با ابوبکر بیعت کنند از تو شنیده بودند هرگز دو نفر هم درباره تو اختلاف نمیکردند و همه با تو بیعت میکردند
«یا بنت رسول الله قد مضت بیعتنا لهذا الرجل ولو أن زوجک وابن عمک سبق إلینا قبل أبی بکر ما عدلنا به» ای دختر رسول الله ما با ابوبکر بیعت کردیم اگر همسر تو و پسرعموی تو قبل از ابوبکر این مسائل را مطرح میکرد ما هرگز علی را رها نمیکردیم و سراغ دیگری برویم
«فیقول علی کرم الله وجهه أفکنت أدع رسول الله فی بیته لم أدفنه وأخرج أنازع الناس سلطانه»
سپس امیرالمؤمنین فرمودند شما انتظار داشتید که من جنازه پیغمبر را در خانه رها کنم و بیایم بحث خلافت را مطرح کنم.
«فقالت فاطمة ما صنع أبو الحسن إلا ما کان ینبغی له ولقد صنعوا ما لله حسیبهم وطالبهم» حضرت زهرا فرمودند که حضرت علی آنچه که شایسته بود انجام داد و آنهایی که خلاف رفتند خداوند عالم فردای قیامت آنان را محاکمه خواهد کرد.
الإمامة والسیاسة، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418 هـ - 1997 م.، تحقیق: خلیل المنصور، ج 1، ص 15 - 16
استناد شخص امیرالمؤمنین به حدیث غدیر؛ در منابع اهل سنت!
«عن علی أن النبی قام بحفرة الشجرة بخم وهو آخذ بید علی فقال»
از علی (علیه السلام) نقل شده است که پیغمبر اکرم در منطقهای به نام غدیرخم دست مرا گرفت و فرمود
«أیها الناس ألستم تشهدون أن الله ربکم قالوا بلی قال ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولی بکم من أنفسکم قالوا بلی وإن الله ورسوله مولاکم قالوا بلی قال فمن کنت مولاه فإن هذا مولاه»
ای مردم آیا شهادت نمیدهید که خداوند پروردگارتان هست گفتند بله آیا شهادت نمیدهید که خداوند و پیغمبر ولایتش بر شما از خودتان بیشتر است گفتند بله آیا شهادت نمیدهید خدا و رسولش مولای شماست گفتند بله گفت اگر من مولای شما هستم بعد از من علی مولای شماست. السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 605، حدیث 1361
تفصیل مطالب این برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی ولایت». فرارسیدن سالروز شهادت آقا امام هادی (علیه السلام) را تسلیت عرض میکنم. آقا امام هادی که مظلومیتشان در دهههای اخیر هم بیش از پیش مشخص شد و دیدید هجمه اهانتهایی که نسبت به این امام همام میشود نشانگر تأثیرگذار بودن ایشان بر مکتب و مذهب تشیع است و دشمنهراسان از این تأثیرگذاری است.
ما امشب با برنامه «حبل المتین» در خدمت بینندگان عزیز و ارجمند هستیم و انشاءالله از فرمایشات کارشناس عزیز برنامه آیت الله دکتر سید محمد حسینی قزوینی استفاده میکنم که به نیابت از شما عرض سلام و تسلیت دارم خدمت ایشان؛ سلام علیکم و رحمة الله:
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با تسلیت شهادت جانسوز آقا امام هادی (سلام الله علیه) تقدیم میکنم.
خدا را به آبروی این امام بزرگوار سوگند میدهم که فرج مولای ما بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) را نزدیک نموده و ما را از یاران ویژه آن بزرگوار قرار بدهد، خیر دنیا و آخرت به ما ارزانی بدارد، شر دنیا و آخرت از ما دور کند، حوائج همه ما و شما گرامیان را برآورده نماید، دعاهای ما را به اجابت مقرون کند، انشاءالله.
مجری:
استاد عزیز و ارجمند از شما متشکرم؛ امشب دوست داریم برنامه خودمان را به نام آقا امام هادی (علیه السلام) متبرک کنیم و در مورد ایشان بشنویم بعد از آن انشاءالله اگر فرصت شد ادامه مباحث جلسات گذشته «حبل المتین» را به عنوان سؤال از استاد خواهم پرسید و پاسخ را دریافت خواهیم کرد.
استاد برخی از ائمه (علیهم السلام) هستند که شیعیان در مورد ایشان علم و اطلاع مناسب دارند و مسلمانان در مورد آنان اطلاعات مناسبی دارند همانند آقا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) اما برخی از ائمه همانند امام هادی (علیه السلام) شاید از یک مظلومیتی در این مورد هم برخوردار هستند.
دوست داریم امشب که شب شهادت این امام همام است بیشتر در مورد ولایت و شهادت ایشان، در مورد خلفایی که هم عصر آقا امام هادی (علیه السلام) بودند بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
در رابطه با امام هادی الحق و الانصاف این بزرگواران مظلوم هستند و ما اطلاعات کافی درباره آنان نداریم.
ران ملخی؛ تقدیم به پیشگاه سلیمان هستی، آقا امام هادی(سلام الله علیه)
یکی از توفیقاتی که خدای عالم بر اینجانب منت گذاشت و عنایات اهل بیت (علیهم السلام) بود نوشتن «موسوعه امام هادی (علیه السلام)» در چهار جلد بود که دوستان اگر به سایت ولی عصر مراجعه کنند آنجا «موسوعه امام عسکری (علیه السلام)» فرزند بزرگوارشان در شش جلد است و «موسوعه امام هادی (علیه السلام)» تمام روایاتی که از امام هادی (علیهم السلام)، از ائمه قبل از امام هادی درباره امام هادی (علیه السلام)، از ائمه بعد از امام هادی از امام هادی (علیه السلام) و همچنین نظریه بزرگان شیعه و سنی درباره امام هادی (علیه السلام) که ما در آنجا آوردیم.
زندگینامه حضرت را خیلی مفصل قبل از ولادتشان مطرح کردیم، امامت حضرت را مطرح کردیم، ادلهای که در کتب شیعه و سنی است ما آوردیم و تعداد همسران حضرت، دختران و پسران آن حضرت، غلامان حضرت و اصحاب حضرت را آوردیم. نحوه برخورد حضرت با همسرانشان به چه صورت بوده است، تربیت فرزندان حضرت به چه صورت بوده است، برخورد حضرت با همسایگانشان به چه صورت بوده است، برخورد حضرت با دوستان و مخالفینشان به چه صورت بوده است را همگی به صورت مستند و مستدل آوردیم.
سپس روایاتی که از امام هادی (علیه السلام) است را ذکر و طبقه بندی کردیم. روایاتی که در مسائل اعتقادی، امامت، احکام از طهارت تا دیات همه را دسته بندی کردیم. روایاتی که از امام هادی (علیه السلام) در تفسیر قرآن از سوره حمد تا سوره ناس هرکجا دسترسی داشتیم آوردیم.
اینها در حقیقت یک تلاش کوچکی خدمت آقا امام هادی (علیه السلام) و ران ملخی به پیشگاه سلیمان هستی و فرزند صدیقه طاهره آقا امام هادی (سلام الله علیه) بود.
دوستانی که علاقمند به ترجمه کتاب هستند ما میتوانیم خودشان حتی به نام خودشان ترجمه کنند و هر ناشری هم بخواهد متن عربی را چاپ کند و چه ترجمه آن را چاپ کند باز یکی از توفیقاتی که خداوند عالم به این حقیر عطا نمودهاند این است که تا به حال بیش از 60 جلد از تألیفات بنده چاپ شده است و چاپ آن را برای عموم ناشرین آزاد گذاشتیم و هیچ گونه حق التألیفی برای کتابهایی که بنده تألیف کردم و چاپ شده است قائل نشدیم.
در شناسنامه بسیاری از کتابها نوشتیم: چاپ برای عموم آزاد هست! حالا اگر بعضی از عزیزانی که دست به ترجمه خوبی دارند بیایند این را به فارسی و انگلیسی ترجمه کنند؛ البته متن از اول تا آخر عربی است. اگر بعضی افراد نسبت به امام هادی (علیه السلام) علاقمند هستند بیایند بانی بشوند تا ما خودمان مترجمین بسیار توانمندی را از حوزه و دانشگاه داریم و میتوانیم این کتب را ترجمه و چاپ کنیم و در کتابخانهها قرار بدهیم.
همچنین اگر دوستانی که به امام هادی و دیگر ائمه علاقه دارند ما از هرکدام از اینها هزار دوره چاپ کردیم و تلاش کردیم به بعضی از کتابخانهها، به حوزههای علمیه و شخصیتها دادیم. الان وهابیها کتابی چاپ میکنند با تعدادی در حدود 30 یا 40 هزار تیراژ به تمام کتابخانههای دنیا ارسال میکنند.
زمانی که در آمریکا بودم در نیویورک به کتابخانه کنگره آمریکا رفتیم دیدم کتابهایی که در عربستان سعودی که در آن زمانی که من آنجا بودم یک ماه قبل چاپ شده است نمونه برای آنجا فرستادند اما متأسفانه از کتابهای شیعه حتی از کتابهای حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، آیت الله العظمی سبحانی و غیره که دیگر کتابهایی در بورس است ما چند ساعتی خدمت مسئول کتابخانه بودیم دیدیم شاید از مجموع کتابهای بزرگان ما هرکدام یک یا دو مورد بیشتر آنجا نرفته است.
عزیزانی که واقعاً سرمایه دارند و خداوند عالم نعمت سرمایه و مال به آنان داده است فردای قیامت قطعاً بدانند که مورد سؤال قرار میگیرند. شکر نعمت این مال و سرمایه این است که انسان بتواند برای برای نشر فرهنگ اهلبیت (علیهم السلام) قدم بردارد.
چه بسا فردی در آمریکا و اروپا در کتابخانه وقتی میگذارد و کتابی از امام هادی و امام عسکری و امام رضا میخواند همین باعث میشود که بسیاری از حقایق برای او روشن شود و از گمراهی و ضلالت نجات پیدا کند و این در پرونده عمل همه از جمله نویسنده کتاب، مترجم کتاب، کسی که پول برای چاپ کتاب داده است، آنهایی که تلاش میکنند این کتابها را به دست مردم برسانند نوشته میشود و قطعاً آنها در این پاداش سهیم هستند و صدقه جاریه است.
این مطلب را هم خدمت عزیزان عرض کنم که لازم نیست ماها یک ثروت آن چنانی داشته باشیم و بیاوریم 200 میلیون تومان بدهیم و 10 هزار جلد کتاب چاپ کنیم بلکه هرکسی به اندازه تلاش خودشان میتوانند فراهم کنند. البته عزیزان بزرگواری کنند زمانی که میخواهند در این زمینه کمکی داشته باشند جداگانه با بخش ولایت یاوران تماس میگیرند بگویند این مبلغ برای چاپ و نشر «موسوعه امام هادی (علیه السلام)».
میخواستم نکتهای را خدمت عزیزان گفته باشم و خیلی از دوستان هستند که میخواهند برای ائمه (علیهم السلام) پول خرج کنند اما خوب راه مناسب آن را نمیدانند.
(وَ ما عَلَینا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ)
و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست
سوره یس (36): آیه 17
که فردای قیامت نگویند به گوش ما نرسید.
مجری:
شب شهادت هم هست میتوانند نیت کنند و امشب انشاءالله اگر کسی خواست این کار را متقبل بشود.
اجمالی از زندگانی حضرت امام هادی (سلام الله علیه)
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله. آقا امام هادی (علیه السلام) شاید بسیاری از عزیزان ما بدانند که روز نیمه ذی الحجه سال 212 هجری زمان امامت پدر بزرگوارشان امام جواد (سلام الله علیه) تقریباً 10 سال بعد از شهادت امام رضا به دنیا آمدند. مرحوم «شیخ مفید» در «إرشاد» جلد 2 صفحه 297 این مطلب را مطرح کرده است.
مادر بزرگوارشان «سمانه» نام داشتند که از زنان عابده و متدینه بودند و در جامعه به عنوان یک بانوی پاک، متدین و شب زنده دار شهرت داشتند. دوستان میتوانند «عیون المعجزات» صفحه 130 را مشاهده کنند.
امامت امام هادی (علیه السلام) در سال 220 بعد از شهادت امام جواد (علیه السلام) توسط مأمون و دختر او أم الفضل حضرت امام هادی به امامت رسید که در آن زمان عمر بزرگوارشان 8 سال بود یا به نقل از بعضی اقوال 6 ساله بودند و همانند پدر بزرگوارشان در سن کودکی مسئولیت امامت را پذیرفتند.
دوران امامت امام هادی (علیه السلام) در میان ائمه از همه بیشتر بوده است؛ حتی از آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم بیشتر بوده است و حدود 33 سال دوران امامت ایشان بوده است. دوستان میتوانند صفحه 297 کتاب «إرشاد» اثر «شیخ مفید» در جلد 2 مراجعه کنند. در جواب اینکه سؤال پرسیدید خلفای هم عصر ایشان چه کسانی بودند پاسخ میدهم 6 خلیفه از خلفای عباسی معاصر امام هادی (علیه السلام) بودند.
حضرت در طول 33 سال امامت خودشان به ترتیب با «معتصم عباسی»، «الواثق بالله»، «متوکل عباسی»، «منتصر»، «مستعین» و «معتز» هم عصر بودند. این 6 خلیفه عباسی با امام هادی (علیه السلام) معاصر بودند؛ آقایان میتوانند کتاب «أعلام الوری» اثر مرحوم «طبرسی» جلد دوم صفحه 109 را مشاهده کنند.
حضرت در سال 234 از مدینه منوره به طرف سامرا کشیده شدند و متوکل عباسی که شخص خونخواری بود و جنایاتش در تاریخ ضرب المثل است. انسان پستی که دستور داد قبر مطهر آقا امام حسین (علیه السلام) را شخم بزنند اما گاوها زمانی که به قبر مطهر امام حسین (علیه السلام) رسیدند هرچه زدند گاوها جلو نرفتند، خواستند آب ببندند اما آب نرفت که فعلاً کاری با اینها نداریم. متوکل ترسید که مردم اطراف امام هادی را در مدینه بگیرند و قیام کردند و حضرت را به سامراء احضار کردند و در منطقه نظامی سکونت دادند.
به عبارت دیگر امام هادی (علیه السلام) هم زندانی بودند و هم زندانی نظامی بودند که بعد از او هم آقا امام عسکری (علیه السلام) به همین شکل محبوس بودند. در سامرا همین جایی که الان سرداب مقدس قرار دارد همین جا محل زندگی آن حضرت بوده است و بعد از ایشان هم همین سرداب مقدس محل زندگی امام عسکری بوده است و حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) هم در همین سرداب غیبت صغری خودشان را آغاز کردند.
شهادت آن حضرت در سال 254 هجری در سوم ماه رجب المرجب بوده است که در همچین شب یا فردای آن حضرت به شهادت رسیدند و دوستان میتوانند «مناقب» اثر «ابن شهرآشوب مازندرانی» جلد چهارم صفحه 401 را مطالعه کنند که آنجا مفصل ایشان در رابطه با قضیه شهادت امام هادی (علیه السلام) سخن گفتند.
محل دفن آن حضرت هم در خانه خودشان بوده است یعنی همین جایی که الان ما به زیارت آقا امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) میرویم همین جا محل زندگی و خانه مسکونی حضرت بوده است؛ یعنی حتی اجازه ندادند که حضرت را از منزلشان بیرون ببرند تا دوستداران و علاقمند به امام هادی (علیه السلام) در تشییع جنازه آن حضرت شرکت کنند!
زیرا تشییع جنازه آقا امام کاظم (علیه السلام) وحشتی بر پیکره حکومت عباسی انداخت و لذا بعد از او هم امام جواد (علیه السلام) و هم امام هادی (علیه السلام) و هم امام عسکری (علیه السلام) بعد از شهادتشان در منزلشان دفن شدند.
انشاءالله این ران ملخی باشد به پیشگاه مقدس امام هادی مولا و سرورمان و این بحثهای ما و عزیزان ما که دارند برنامه را میشنوند و تکرار برنامه را میبینند لحظات صحبتها و عمر ما انشاءالله بهترین ذخیرهای برای قیامت ما مخصوصاً به هنگام مرگ چشم امیدمان به دامن این بزرگواران است که گوشه چشمی به ما بکنند و آن تلخه جان کندن و سختیهای شب اول قبر و سختیهای برزخ و قیامت انشاءالله از ما برطرف بشود.
یقین داریم که این بزرگواران بزرگوار هستند و عنایت دارند؛ ما در خدمت شما هستیم.
مجری:
استاد بزرگوار از شما ممنونیم؛ بخشی از بینندگان ما از عزیزان اهل سنت هستند و از طرفی هم جایگاه امام هادی (علیه السلام) نزد شیعیان مشخص و واضح است.
دیدگاه بزرگان اهل سنت، پیرامون شخصیت حضرت امام هادی (سلام الله علیه)
دوست داشتم در مورد سخنانی که بزرگان اهل سنت راجع به آقا امام هادی (علیه السلام) داشتند هم امشب مقداری برای ما بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
من مقداری مختصر عرض میکنم زیرا اگر بخواهیم مفصل بیان کنیم دیگر باید دو سه جلسه بشود. دوستان به «موسوعه امام هادی (علیه السلام)» جلد اول مراجعه کنند که در آنجا ما کلیه اقوال بزرگان اهل سنت را نسبت به امام هادی (علیه السلام) آوردیم اما من به چند مورد اشاره میکنم:
دیدگاه «شمس الدین ذهبی»:
«ذهبی» که متوفای 748 هجری است و از استوانههای علمی اهل سنت است هم در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد 13 صفحه 121 که ائمه را تک تک میآورد امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و امام سجاد (علیه السلام) را به ترتیب بیان میکند و زمانی که به امام هادی (علیه السلام) میرسد میگوید:
«الملقب بالهادی شریف جلیل»
امام هادی انسان با شرافت و با جلالت بوده است.
سیر أعلام النبلاء؛ ج 13، ص 121، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی
«ذهبی» با آن سابقهای که دارد زمانی که میآید نسبت به امام هادی این سخنان را مطرح میکند خیلی جای شکر دارد.
در کتاب دیگرشان به نام «العبر فی خبر من غبر» در جلد 2 صفحه 12 ایشان مفصل مطرح میکند و میگوید: امام هادی 40 ساله بود و در سامرا از دنیا رفت:
«وکان فقیها إماما متعبدا»
او فقیه، امام و متعبد بود.
العبر فی خبر من غبر؛ ج 2، ص 12، دار النشر: مطبعة حکومة الکویت - الکویت - 1984، الطبعة: ط 2، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد
خیلی جالب است؛ فقیه بوده است، امام بوده است، پیشوا بوده است و متعبد هم بوده است. اگر دوستان عزیز اهل سنت اجازه بدهند یک گلایه کوچک داشته باشم؛ اگر امام بوده است، فقیه بوده است و معاصر آقای بخاری و مسلم هم بوده است، چرا این دو بزرگوار از امام هادی (علیه السلام) حتی یک روایت هم نقل نکردند؟
همچنین از امام عسکری (علیه السلام) روایتی ندیدم حالا اگر کسی داشته باشند و بگویند استفاده میکنیم.
دیدگاه «ابن کثیر دمشقی»:
«ابن کثیر دمشقی سلفی» شاگرد خلف «ابن تیمه حرانی» در کتاب «البدایة و النهایة» جلد 11 صفحه 19 شرح حال امام هادی (علیه السلام) را مطرح میکند و میگوید: یکی از ائمه دوازدهگانه شیعه بوده است
«وقد کان عابدا زاهدا»
او عابد و زاهد بود
به تحقیق حضرت هم عابد بوده و هم زاهد بوده است؛ سپس ایشان میگوید: متوکل عباسی برای او نوشت که امام هادی منزلشان سلاح جمع کرده است و به فکر قیام است و دستور داد کسی به منزل ایشان برود و آن هم بدون در زدن و خبر دادن بلکه مأمورین متوکل فاسد و فاسق از دیوار بدون هیچ خبری وارد حریم حضرت امام هادی (علیه السلام) شدند و دیدند حضرت روی سجاده نشسته است و مشغول عبادت است و حتی این تعبیر را دارد:
«وهو علی التراب لیس دونه حائل»
او در گوشهای از اتاق روی خاک نشسته و مشغول عبادت است
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف - بیروت، ج 11، ص 19
حضرت را به همان حالی که در خانه نشسته بود و لباس منزل به تن داشتند و عبا و قبا و عمامه بیرون به تن نداشتند به همان حال دستگیر کردند و به طرف متوکل عباسی لعین بردند.
دیدگاه «ابن صباغ مالکی»:
همچنین آقای «ابن صباغ مالکی» متوفای 855 هجری است و تقریباً با «ابن حجر عسقلانی» و «بدرالدین عینی» معاصر بودند. ایشان در کتاب «الفصول المهمة» مفصل در رابطه با امام هادی (علیه السلام) مطالب مفصلی دارند:
«فما تعدّ منقبة إلاّ وإلیه نحیلها ولا تذکر کریمة إلاّ وله فضیلتها، ولا تورد محمّدة إلاّ وله تفضیلها و جملتها»
فضائل امام هادی تا ستارگان کشیده شده است، هرکجا منقبتی گفته شود ریشهاش به امام هادی برمیگردد، از کرم و فضل و ثنا کسی سخن بگوید بالاترین مرتبه او آقا امام هادی (علیه السلام) است و اگر از تهذیب نفس و اخلاق برجسته سخن به میان بیاید در تمام این قضایا روح پاک امام هادی بالاترین مقام تهذیب و اخلاق برجسته بوده است.
الفصول المهمة فی معرفة الأئمة – علی بن محمد أحمد المالکی (ابن صباغ)، ج 2، ص 1074
اینها مطالبی است که بزرگان اهل سنت دارند.
دیدگاه «ابن حجر هیثمی»:
همچنین دوستان میتوانند کتاب «الصواعق المحرقة» چاپ قدیم مصر صفحه 312 را مطالعه کنند. در آن کتاب ایشان در رابطه با «ابن حجر هیثمی» متوفای 994 ایشان مفصل در رابطه با آقا امام هادی سخن گفته است و میگوید:
«وکان وارث أبیه علما و سخاء»
او وارث علم و سخاوت پدرش بوده است.
الصواعق المحرقة؛ ج 2، ص 598، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط
دیدگاه «شبراوی»:
«شبراوی» در کتاب «الإتحاف بحب الأشراف» صفحه 136 که در چاپ ایران «مشهورات شریف رضی» اول چهارمردان است، میگوید:
«و کراماته کثیره»
کرامات زیادی از امام هادی (علیه السلام) ثبت شده است
الإتحاف بحب الأشراف؛ ص 136
حتی در ذهنم هست از بعضی از وهابیون در ذهنم هست «خیرالدین زرکلی» که ایشان متوفای 1396 هجری حدود 40 سال قبل است.
دیدگاه «خیرالدین زرکلی»:
ایشان احیا کننده تراث وهابیت است و کتابی به نام «الأعلام» دارد که 7 جلد است. در جلد چهارم صفحه 323 زمانی که به امام هادی (علیه السلام) میرسد میگوید: یکی از ائمه اثناعشر است
«و احد الاتقیاء الصلحا»
امام هادی یکی از متدینین و صالحین عصر خودشان بوده است
الأعلام؛ ج 4، ص 323، الناشر: دار العلم للملایین، الطبعة: الخامسة عشر - أیار / مایو 2002 م
این در حقیقت خلاصهای از اقوال علمای اهل سنت در رابطه با امام هادی (علیه السلام) هست، باشد که نظر لطفی و گوشه چشمی به احترام مادرشان صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به ما و به شبکه ما و به بینندگان عزیز ما و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) از شیعه و سنی داشته باشند.
مجری:
آن دسته از عزیزانی که برنامههای آیت الله قزوینی را پیگیری میکنند متوجه هستند و میدانند که هفته گذشته به شبهات و سؤالاتی که شبکههای وهابی صهیونیستی حول این مطلب که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد امامت خودشان سخنی نگفتند.
حضرت استاد در هفته گذشته روایتی را از «احمد بن حنبل» آورد که امیرالمؤمنین در زمان حیات پیامبر هم نسبت به خلافت و ولایت خودشان سخن گفته بودند.
موضع امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در مورد خلافت خود!
سؤالی که امشب میخواهم بپرسم این است که حضرت استاد آیا امیرالمؤمنین در زمان خلافت خلیفه اول جناب ابوبکر هم نسبت به خلافت خودشان موضع یا مطلبی داشتند یا خیر؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در این شبکههای وهابی شیطانی وهابی صهیونیستی مخصوصاً «فرزند کالکراب» با آن زبانهای هتاکی که دارد نمیدانیم خلاصه هرکسی از خدای عالم چیزی گرفته شده است؛ شیطان گمراهی را گرفته است و این آقا هم هتاکی را گرفته است و فحش میدهد و توهین میکند و میگوید: من واقعیت را میگویم و علما و مراجع شیعه دزد هستند و چون دزد هستند اگر بگویم دزد هستند که این توهین نیست.
او به قول خودش یاوه سراییهایی دارد؛ ما اینجا روایات متعددی در رابطه با امامت حضرت امیر (علیه السلام) از کتابهای معتبر اهل سنت با تعبیر «علیٌ ولی کلّ مؤمن بعدی»، «علیٌ خلیفتی فی کل مؤمن بعدی»، «علی امام کل مؤمن و مؤمنة»، «امام کل تقی» و تمام اینها را از منابع اهل سنت با سند صحیح آوردیم اما این آقا خجالت نمیکشد و اگر اینها را نگوید مطلب دیگری هم ندارد.
تمام این روایات مال یهودیهاست؛ حالا من نمیدانم آقای «احمد بن حنبل» کی یهودی شده است. کتاب «السنة» اثر «ابن ابی عاصم» کی یهودی شده است یا «ترمذی» کی یهودی شده است!؟
حالا من نمیدانم حداقل این حرفهایی که ما زدیم یا حداقل غنچههای ولایت زدند این آقا یکی از اینها را بررسی میکرد و میدید که واقعاً یا «حاکم نیشابوری» از چه زمانی یهودی شده است که این روایات خلافت و امامت حضرت را مطرح کرده است.
نکته دیگر این است که ایشان گفتند: امیرالمؤمنین چرا به حدیث غدیر استدلال نکرده است؟ خب ما مطالبی را آوردیم در اینکه حضرت امیر در زمان خلافتشان مفصلاً بحث غدیر را مطرح کردند. گفت: نه آن مطلب قبول نیست چرا آن حضرت در زمان ابوبکر و عمر استدلال نکردند؟ من در اینجا خدمت عزیزان میخواهم نکتهای را عرض کنم؛ از عزیزان اهل سنت پوزش میطلبم و میخواهم بزرگواری کنند این مطلب من را نشنیده بگیرند و تنها برای این یاوهسرای کالکراب میگویم.
روزی «ابوحنیفه» از «مؤمن الطاق» (که آقایان آن را «شیطان الطاق» که آتشی به دل اینها زده است که به این سادگیها این آتش خاموش شدنی نیست) سؤال کرد که «مؤمن الطاق» اگر شما میگویید: علی خلیفه منصوب پیغمبر بوده است چرا در زمان خلافت ابوبکر و در زمان خلافت عمر بحث امامت خودش را مطرح نکرده است و نگفت من خلیفه به حق هستم!؟
«وقال له یوم آخر: لم لم یطالب علی بن أبی طالب بحقه بعد وفاة رسول الله إن کان له حق؟»
دوستان این کتاب «الاحتجاج» مرحوم «طبرسی» از علمای قرن ششم هجری است. حالا من هیچ تعلیقهای هم به اینها نمیزنم.
«ابوحنیفه» به «مؤمن الطاق» گفت: اگر واقعاً امیرالمؤمنین امام به حق بود چرا بعد از وفات پیغمبر حق خودشان را مطالبه نکردند؟ «مؤمن الطاق» که در حاضر جوابی ضرب المثل بود گفت:
«خاف أن یقتله الجن»
امیرالمؤمنین ترسید اگر امامت خود را ادعا کند اجنه او را بکشند
«کما قتلوا سعد بن عبادة بسهم المغیرة بن شعبة»
همانند سعد بن عباده انصاری که اجنه تیری به کمان مغیرة بن شعبه گذاشتند و کشتند.
«وفی روایة بسهم خالد بن الولید»
یا با تیر خالد بن ولید کشته شود
الإحتجاج – الشیخ الطبرسی، ج 2، ص 148
ببینید این عبارتی است که آقای «مؤمن الطاق» جواب جدلی در آن روز دادند.
آیا «سعد بن عباده» را اجنّه کشتند!؟
عزیزان کتاب «أنساب الأشراف» اثر جناب «بلاذری» است که به تحقیق دکتر «محمد حمیدالله» در نشر «دارالمعارف مصر» چاپ شده است. ایشان در جلد 1 صفحه 250 میگوید:
«وکان نقیبا، سیدا، جوادا ومات بحوران فجأة لسنة مضت من خلافة عمر»
او در حوران به صورت ناگهانی در زمان خلافت خلیفه دوم از دنیا رفت
«ویقال إنه امتنع من البیعة لأبی بکر»
او از بیعت ابوبکر امتناع ورزید
«فوجّه إلیه رجلا لیأخذ علیه البیعة وهو بحوران من أرض الشأم»
کسی را در منطقه حوران در سرزمین شام فرستادند و او را کشتند.
سپس ایشان در صفحه 589 در همان جلد اول میگوید: «سعد بن عباده» با ابوبکر بیعت نکرد و به طرف شام رفت!
دوستان عزیز ما در این باره مطلبی نمیگوییم و هیچ اظهارنظری هم نمیکنیم و این عبارتی است که جناب «بلاذری» دارد و میگوید: خلیفه دوم کسی را نزد «سعد بن عباده» و دستور داد تا او بیعت کند و اگر ابا کرد بر خدا توکل کن و کار را تمام کن. او در جایی «سعد بن عباده» را پیدا کرد و او گفت: من هرگز بیعت نمیکنم! فرستاده عمر گفت من تو را میکشم و او گفت اگر من را بکشی از امت اسلامی خارج شدی. سپس:
«فرماه فقتله»
تیری به کمان گذاشت و او را کشت
سپس در صفحه 589 همان جلد میگوید:
«وروی أن سعدا رمی فی حمام. وقیل: کان جالسا یبول، فرمته الجن فقتلته»
روزی در حمام نشسته بود و داشت ادرار میکرد. اجنه تیری پرت کردند به طرف سعد بن عباده و او را کشتند.
سپس یکی از اجنه هم شعری گفت:
«قتلنا سید الخزرج سعد بن عباده
ما دوتا تیر انداختیم و سعد بن عباده را کشتیم
رمیناه بسهمین فلم نخط فؤاده»
تیر را هم به قلب او زدیم و تیر ما هم خطا نرفت
أنساب الأشراف – أحمد بن یحیی بن الجابر (البلاذری)، ج 1، ص 250 و 589
لذا این دیگر ضرب المثل شده بود و اگر میخواستند سر کسی را زیر آب کنند میگفتند: این را اجنه کشته است. لذا در این روایت هم آقای «مؤمن الطاق» میگوید: علی بن أبی طالب خلافتش را مطالبه نکرد
«خاف أن یقتله الجن»
ترسید که اجنه بیایند و او را بکشند.
حالا ما فعلاً این بحثها را مطرح نمیکنیم اما جو خفقانی که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ایجاد شد دیگر تعبیر خود «عائشة أم المؤمنین» است.
«لقد خَوَّفَ عُمَرُ الناس وَ إِنَّ فِیهِمْ لَنِفَاقًا»
عمر مردم را ترساند و در میان مردم عده ای منافق بودند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1341، ح 3467
کار به جایی رسید که خلیفه شمشیر گرفت و گفت: هرکسی بگوید که پیغمبر اکرم از دنیا رفته است گردنش را میزنم تا سرش روی هوا ملق بزند!!
انشاءالله این مطالب را سر جای خودش با تصویرش مطرح میکنم که به امیرالمؤمنین گفتند:
« أردت أن تشقّ عصا المسلمين؟!»
آیا میخواهی وحدت اجتماع مسلمین را به هم بزنی؟
سنن البيهقي الكبرى، اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي، دار النشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطاج 8 ص143
این مطلب کنایه از این بود که اگر بیعت نکنی و از ما فاصله بگیری کشته خواهی شد. که حالا این مطلب را مفصل مطرح خواهم کرد.
امیرالمؤمنین، و احتجاج به امامت و خلافت خود، در زمان ابوبکر!
آنچه که در منابع شیعه و سنی مطرح است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) حتی در زمان خلافت ابوبکر هم بحث امامت و خلافت خودشان را مطرح کردند که من مصدری از اهل سنت میآورم و سپس مصدری هم از شیعه میآورم.
در کتاب «الإمامة و السیاسة» اثر «ابن قطیبه دینوری» که اینها مرتب دارند شعار میدهند که این کتاب مال او نیست، همین تحقیق جناب آقای «علی شیری» که از محققان نامی اهل سنت است در مقدمه همین «الإمامة و السیاسة» این را مفصل بحث کرده است.
حالا انشاءالله اگر روزی فرصت بشود عبارات جناب آقای «علی شیری» را میآورم که میگوید: تا قرن هشتم و نهم همه کتاب «الإمامة و السیاسة» را به عنوان یک کتاب قطعی از «ابن قطیبه» نقل میکردند. سپس در قرن نهم تشکیک کردند که معلوم نیست «الإمامة و السیاسة» مال این شخص باشد.
«ابوبکر ابن عربی» از استوانههای وهابیت است؛ ایشان به صراحت میگوید: «ابن قطیبه» در «الإمامة و السیاسة» این مطلب را آورده است. «ابن خلدون» هم به همین شکل صحبت کرده است.
من حدود 20 مورد از بزرگان اهل سنت را یادداشت کردم که اینها از کتاب «الإمامة و السیاسة» اثر «ابن قطیبه دینوری» مطلب نقل کردند و یکی از اینها هم نیامده است بگوید این کتاب جعلی است منصوب به ایشان نیست.
ایشان در اینجا در همان جلد اول با تحقیق استاد «علی شیری» فوق لیسانس تاریخ اسلامی در اینجا از خود حضرت امیر (علیه السلام) نقل میکند: چند روز بعد از رحلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) که امیرالمؤمنین را مسجد آوردند حضرت آنجا فرمود:
«فوالله یا معشر المهاجرین لنحن أحق الناس به لأنا أهل البیت ونحن أحق بهذا الأمر منکم ما کان فینا القاریء لکتاب الله الفقیه فی دین الله العالم بسنن رسول الله المضطلع بأمر الرعیة المدافع عنهم الأمور السیئة القاسم بینهم بالسویة والله إنه لفینا فلا تتبعوا الهوی فتضلوا عن سبیل الله فتزدادوا من الحق بعداً»
به خدا سوگند ای مهاجرین شایستهترین افراد به پیغمبر و خلافت ما هستیم، اهلبیت پیغمبر ما هستیم، ما از شما شایستهتر هستیم، ما هستیم که مفسر کتاب خدا هستیم، ما فقیه در دین خدا هستیم، ما عالم به سنت پیغمبر هستیم، ما متخصص در کشورداری و مملکتداری هستیم، ما هستیم که از مردم و شهروندان در برابر کارهای زشت دفاع میکنیم، ما هستیم که در میان مردم و ملت به عدالت بیت المال را تقسیم میکنیم، از هوا و هوس تبعیت نکنید، از راه خداوند گمراه نشوید و از حق دور نشوید.
عجیب است:
«فقال بشیر بن سعد الأنصاری لو کان هذا الکلام سمعته الأنصار منک یا علی قبل بیعتها لأبی بکر ما اختلف علیک اثنان»
بشیر بن سعد انصاری گفت: یا علی اگر چنانچه این صحبتهایی که امروز کردی قبل از آنکه مردم با ابوبکر بیعت کنند از تو شنیده بودند هرگز دو نفر هم درباره تو اختلاف نمیکردند و همه با تو بیعت میکردند
این واضح و روشن است؛ این یک نکته از ایشان است. در همانجا بود که حضرت علی (علیه السلام) حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بر یک مرکبی یا شتری سوار میکردند و شبانه به مجالس و در خانه انصار میرفتند و از آنها برای امیرالمؤمنین کمک میطلبیدند و میفرمودند: علی (علیه السلام) خلیفه به حق است و بیایید از حق علی دفاع کنید. آنها در جواب میگفتند:
«یا بنت رسول الله قد مضت بیعتنا لهذا الرجل ولو أن زوجک وابن عمک سبق إلینا قبل أبی بکر ما عدلنا به»
ای دختر رسول الله ما با ابوبکر بیعت کردیم اگر همسر تو و پسرعموی تو قبل از ابوبکر این مسائل را مطرح میکرد ما هرگز علی را رها نمیکردیم و سراغ دیگری برویم
«فیقول علی کرم الله وجهه أفکنت أدع رسول الله فی بیته لم أدفنه وأخرج أنازع الناس سلطانه»
سپس امیرالمؤمنین فرمودند شما انتظار داشتید که من جنازه پیغمبر را در خانه رها کنم و بیایم بحث خلافت را مطرح کنم.
«فقالت فاطمة ما صنع أبو الحسن إلا ما کان ینبغی له ولقد صنعوا ما لله حسیبهم وطالبهم»
حضرت زهرا فرمودند که حضرت علی آنچه که شایسته بود انجام داد و آنهایی که خلاف رفتند خداوند عالم فردای قیامت آنان را محاکمه خواهد کرد.
الإمامة والسیاسة، اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة الدینوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418 هـ - 1997 م.، تحقیق: خلیل المنصور، ج 1، ص 15 - 16
همچنین در کتاب «أعلام النساء» اثر آقای «عمر رضا کحاله» که از علمای بزرگ و پرآوازه اهل سنت است در جلد چهارم کتابشان صفحه 114 مینویسد:
زمانی که با ابوبکر بیعت کردند امیرالمؤمنین همسرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) را سوار بر حیوانی میکرد و در مجالس انصار میرفتند و همان تعبیری را که «ابن قطیبه دینوری» داشت ایشان در کتاب «أعلام النساء» مفصل مطرح میکند.
و این هم شرح حال آقای «عمر رضا کحاله» است.
«کان عالما موسوعیا فقد دل قرابة ثلاثة عقود من الزمن مدیرا لدار الکتب الظاهریة بدمشق»
و همچنین از جناب آقای «ارنؤوط» نقل میکند:
«عالم فاضل موسوعی أحد المقتلین من التألیف»
ایشان تألیفات متعددی داشته است و یکی از تألیفاتشان هم « أعلام النساء فی عالمی العرب و الإسلام » است و ایشان از شخصیتهای شناخته شده است. این از منابع اهل سنت است و البته منابع دیگری هم هست که من بعداً عرض خواهم کرد.
در منابع شیعه هم مطالبی موجود است؛ من به صورت خیلی خلاصه بیان میکنم تا از وقت عزیزان بیننده هم نگیریم و در چند دقیقه عرض میکنم. کسانی که میخواهند ببینند امیرالمؤمنین بعد از رحلت نبی مکرم اسلام بحث خلافتشان را مطرح کرده است به کتاب «کافی» مراجعه کنند.
شما انتظار دارید این مباحث در آن جوی که ایجاد شده بود که احادیث پیغمبر را آتش میزدند، نقل احادیث پیغمبر را ممنوع کرده بودند، صحابه را کتک میزدند که شما چرا حدیث پیغمبر نقل میکنید انتظار دارید که استدلال امیرالمؤمنین به حدیث غدیر در آن جمع به دست من و شما برسد!؟
این مطالب در کتابهای ما هست و نمونههایی در کتابهایی شما هم وارد شده است. عزیزان به کتاب «کافی» جلد 8 صفحه 343 حدیث شماره 541 مراجعه کنید؛ در این حدیث به نقل از «سلمان فارسی» وارد شده است:
«قال سلمان رضی الله عنه: فأتیت علیا (علیه السلام) وهو یغسل رسول الله (صلی الله علیه وآله)
سلمان فارسی میگوید: خدمت علی (علیه السلام) آمدم و او مشغول غسل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است
فأخبرته بما صنع الناس وقلت: إن أبا بکر الساعة علی منبر رسول الله (صلی الله علیه وآله) والله ما یرضی أن یبایعوه بید واحدة إنهم لیبایعونه بیدیه»
آنچه که مردم انجام دادند خبر دادم و گفتم: الان ابوبکر بالای منبر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و مردم دارند با او بیعت میکنند و حتی افرادی دو دستی با او بیعت میکنند.
روایت مفصلی است تا جایی که علی (علیه السلام) فرمودند:
«شهدوا نصب رسول الله (صلی الله علیه وآله) إیای للناس بغدیر خم بأمر الله عزوجل»
مردم شاهد بودند که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) من را در غدیر خم برای مردم به امر الهی نصب کرد.
«فأخبرهم أنی أولی بهم من أنفسهم»
و به مردم خبر داد ولایت من بر مردم از ولایت خود مردم بر خودشان بالاتر است
«وأمرهم أن یبلغ الشاهد الغائب»
و دستور داد در غدیر خم حاضرین به غایبین اطلاع بدهند
«قد أعلموا إمامهم ومفزعهم بعد نبیهم»
نبی مکرم اعلام کرد و فهمیدند که من امام مردم و پناهگاه مردم بعد از پیغمبر اکرم هستم
«ترکوا أمر الله عز وجل وطاعته وما أمرهم به رسول الله (صلی الله علیه وآله)»
ولی مردم امر الهی و اطاعت خداوند و آنچه که رسول خدا به آن دستور داده بود را ترک کردند.
الکافی – الشیخ الکلینی، ج 8، ص 343 – 344، ح 541
از این مطالب واضحتر و روشنتر موجود نیست. کتاب «معجم الرجال» آقای «خوئی» از اولین راوی «علی بن ابراهیم بن هاشم» است که «نجاشی» درباره او دارد:
«ثبت معتمد صحیح المذهب ثقة فی الحدیث»
و همچنین راوی دوم آقای «ابراهیم بن هاشم» است که باز هم در جلد اول کتاب «معجم الرجال» که آقای «خوئی (رضوان الله تعالی علیه)» در آن مینویسد:
«لا ینبغی الشک فی وثاقة إبراهیم بن هاشم»
شکی در وثاقت ابراهیم بن هاشم قمی نیست
معجم رجال الحدیث – السید الخوئی، ج 1، ص 291، ح 332
نفر دوم آقای «حماد بن عیسی» است که از اصحاب اجماع است؛ باز در جلد هفتم «معجم الرجال» اثر آقای «خوئی» جناب «نجاشی» درباره او دارد:
«وکان ثقة فی حدیثه، صدوقا»
معجم رجال الحدیث – السید الخوئی، ج 7، ص 236، ح 3972
راوی بعدی «ابراهیم بن عمر یمانی» است که در جلد اول کتاب «معجم الرجال» جناب «نجاشی» نقل میکند:
«شیخ من أصحابنا، ثقة»
از بزرگان شیعه است و مورد وثوق است
معجم رجال الحدیث – السید الخوئی، ج 1، ص 154، ح 38
آخرین راوی «سلیم بن قیس هلالی» است که در «معجم الرجال» جلد 9 صفحه 226 آقای «خوئی (رضوان الله تعالی علیه)» میفرماید:
«أن سلیم بن قیس - فی نفسه - ثقة جلیل القدر عظیم الشأن»
سلیم بن قیس ثقه است و دارای شأن و جلالت بالایی است
معجم رجال الحدیث – السید الخوئی، ج 9، ص 230، ح 5401
بنابراین روایت از نظر شیعه صددرصد صحیح است؛ مگر اینکه کسی بخواهد برود راویان را در زبالهدانی جستجو کند همانطوری که روش «فرزند کالکراب» است. اگر در زبالهدانی برود غیر از زباله چیزی گیرش نمیآید حالا من نمیدانم که این شخص با زبالهدانی چه رابطهای دارد و زمانی که میخواهد یک راوی شیعه را تضعیف کند میگوید: در تضعیف او همین بس که در زبالهدانی مرده است! حالا قضیه او چیست و او چکار میکرده که آنجا دیده که این راوی شیعه در زبالهدانی رفته است و افتاده و مرده است؛ حالا ما کاری با آنان نداریم.
اگر کسی مبنای شیعه را بخواهد این است. اما اگر آقایان بخواهند با مبنای خودشان بیایند روات شیعه را بررسی کنند این اصلاً دور از عقل و انصاف است زیرا هرکسی برای خودش یک ملاک و روشی در رابطه با رجال دارد که به قول آقای خدمتگزار به صهیونیست که در «شبکه بی بی سی» چندی قبل افاضه فرمودند: با مبنای اهل سنت رجال شیعه خیلی زیاد اعتبار ندارد!
اگر کسی بخواهد مبنای رجالی شیعه را بررسی کند باید در کتب رجالی شیعه بررسی کند یا اگر کسی بخواهد مبنای رجالی اهل سنت را بررسی کند باید برود در کتب اهل سنت بررسی کند. به قول آقای «ابن حزم» معنا ندارد که ما بیاییم به کتابهای خودمان علیه شیعه استدلال کنیم؛ همانطوری که شیعه هم همچین حقی ندارد که از کتابهای خودشان علیه ما بخواهند استدلال کنند.
مجری:
مگر اینکه سؤال پرسیده باشند که مثلاً از کتب خودتان بیاورید
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
بله، این آقایان حتی از الفبای کار رجالی هم خبر ندارند و همینطوری مباحث هوایی میزنند و نمیدانیم این آقایان فردای قیامت در برابر این حرفهایی که میزنند چه جوابی دارند. من در خدمت شما هستم.
مجری:
از شما بسیار متشکرم؛ فکر میکنم بخواهند همین حرفها را آن دنیا تکرار کنند چون این مطالب تکراری را در این دنیا اینقدر تکرار کردند تا وسیله ارتزاق آقایان وهابیت است.
استناد شخص امیرالمؤمنین به حدیث غدیر؛ در منابع اهل سنت!
حضرت استاد آیا حدیث غدیر به نقل از آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کتب اهل سنت وارد شده است یا خیر؟ لطف کنید بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
البته اگر بگوییم که اینها یهودی بودند فایدهای ندارد؛ قضیه غدیر و امامت حضرت علی (علیه السلام) تماماً به یهودیها برمیگردد! زمانی که میگوییم مذهب شیعه به یهودی برمیگردد شیعیان عصبانی میشوند، به ما فحش میدهند و به ما توهین میکنند. اصلاً از همین حرف مشخص است و نیازی به توهین نیست؛ اگر کسی یک سر سوزن وجدان داشته باشد معلوم است که شما دارید هذیان میفرمایید.
در این زمینه من موارد متعدد دارم که اصلاً خود حدیث غدیر از زبان خود حضرت امیر (علیه السلام) و اصلاً ناقل حدیث غدیر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است! و ارتباطی هم ندارد که قبل از خلافت یا بعد از خلافت باشد. در روایت هم نیامده و این روایات در زمان پیغمبر اینها را آورده است، در زمان ابوبکر بوده است، در زمان عمر بوده است، در زمان عثمان بوده است، در زمان خلافت خودشان بوده است؛ مطلق است.
عزیزان به کتاب «السنة» اثر آقای «ابن ابی عاصم» است که البته از دیدگاه آقایان از بنیانگذاران یهودی است. پروفسور «باسم» که یکی از یهودیانی است که از دیدگاه آقایان در دانشگاه «اصول الدین محمد بن سعود» تدریس میکند و این آقایان با عینک «فرزند کالکراب» هردو یهودی هستند!
تمام راویان این کتاب از اهل سنت است و هیچ کدام از راویان شیعه نیستند؛ ایشان در اینجا در جلد اول میگوید:
«عن علی أن النبی قام بحفرة الشجرة بخم وهو آخذ بید علی فقال»
از علی (علیه السلام) نقل شده است که پیغمبر اکرم در منطقهای به نام غدیرخم دست مرا گرفت و فرمود
«أیها الناس ألستم تشهدون أن الله ربکم قالوا بلی قال ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولی بکم من أنفسکم قالوا بلی وإن الله ورسوله مولاکم قالوا بلی قال فمن کنت مولاه فإن هذا مولاه»
ای مردم آیا شهادت نمیدهید که خداوند پروردگارتان هست گفتند بله آیا شهادت نمیدهید که خداوند و پیغمبر ولایتش بر شما از خودتان بیشتر است گفتند بله آیا شهادت نمیدهید خدا و رسولش مولای شماست گفتند بله گفت اگر من مولای شما هستم بعد از من علی مولای شماست.
السنة، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ج 2، ص 605، حدیث 1361
دیگر واضحتر از این مطلب وارد نشده است؛ راوی آن خود امیرالمؤمنین است و اینجا هم وارد نشده است که در زمان خلافت خودشان بوده است. محقق روایت هم درباره سند میگوید:
«إسناد حسن»
سند صحیح است
«وکثیر بن زید صدوق یخطئ»
کثیر بن زید انسان صادقی است و خطا هم میکند
أعلام السنة المنشورة، اسم المؤلف: حافظ بن أحمد بن علی الحکمی (المتوفی: 1377 هـ)، دار النشر:، ج 1، ص 51
البته من یک بار دیگر هم گفتم که ما بیش از 50 راوی در صحیح بخاری داریم که میگوید: «صدوق کثیر یخطئ» که اگر «یخطئ» را ملاک قرار بدهیم باید بخش زیادی از روایات «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را باید کنار بزنیم.
یکی از یهودیهایی که از دیدگاه آقایان نقل کردند «ابن حجر عسقلانی» است و او هم با عینک «فرزند کالکراب» قطعاً یهودی است ما نمیدانیم.
دقت کنید «المطالب العالیة» اثر «حافظ احمد بن حجر عسقلانی» متوفای 852 است. دکتر «سعد ناصر عبدالعزیز» هم از دیدگاه او یکی از یهودیانی است که حتماً ایشان از نوادگاه «عبدالله بن سبأ» است. ایشان در جلد 16 همان روایتی که آنجا بود را نقل کرده است.
من نمیدانم اینها خجالت نمیکشند، حیا نمیکنند؛ آقای «عقیل باعقل» حالا ما نمیخواهیم جسارت کنیم یا به قول آن دانشمند جهان معاصر حداقل اینها را بیایید بررسی کنید ببینید درست است یا درست نیست؛ پاورقی آن هم مشخص است «عن علیا رضی الله عنه» عین همان عبارت را میآورد
به اضافه بر حدیث غدیر در ادامه حدیث ثقلین را هم آورده است؛ و میگوید:
«ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالی، سببه بیدی، وسببه بأیدیکم، وأهل بیتی»
من در میان شما چیزی را میگذارم که اگر به او تمسک کنید گمراه نمیشوید و آن دو چیز کتاب خدا و اهلبیت من است.
المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر العسقلانی، دار النشر: دار العاصمة/ دار الغیث - السعودیة - 1419 هـ، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ج 16، ص 142، ح 3943
در اینجا «کتاب الله وأهل بیتی» را آورده است و «کتاب الله و سنتی» نیاورده است. در این برنامههایی که جناب آقای یزدانی بزرگوار داشتند دروغهای آقایان را یکی پس از دیگری آورد. «کتاب الله و سنتی» در «صحیح مسلم» آمده است، در «مسند أحمد» آمده است بعد ثابت شد که همه دارند دروغ میگویند.
من انتظار نداشتم که روزی دروغ این آقایان برملا شود؛ اگر میدانستم روزی شیر مردی در «شبکه ولایت» دروغ اینها را برملا میکند قطعاً این چنین سوتی نمیدادند و این چنین بیگدار به آب نمیزدند.
شما ببینید می گوید «کتاب الله وأهل بیتی» و آقای «ابن حجر عسقلانی» هم میگوید:
«هذا إسناد صحیح»
و این روایت از خود امیرالمؤمنین است؛ دیگر بهتر و واضحتر از این وجود ندارد. مدتهاست که دارد داد و فریاد میکند و میگوید من که چیز مهمی نخواستم؛ گوش تو نمیشنود ما چکار کنیم! خداوند عالم چشم و گوش و قلب شما را کر و کور و لال کرده است ما چه گناهی داریم. ما چندین بار اینها را گفتیم و باز هم میگوییم و باز هم خواهیم گفت.
در کتاب «إتحاف الخیرة المحرة» اثر آقای «بوصیری» که از علمای بزرگ اهل سنت است و در میان آنان هم جایگاه ویژه دارد. در صفحه 210 این کتاب آورده است:
«عن علی بن أبی طالب»
از خود حضرت علی (علیه السلام) است
مجری:
شاید بگویند یک علی بن أبی طالب دیگر است
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
مگر اینکه بگویند یک علی بن أبی طالب دیگری است که از نوادگان «عبدالله سبأ» بوده است و یا پسرعموی «عبدالله سبأ» بوده است؛ از این آقایان هیچ بعید نیست که بیایند یک علی بن أبی طالب در میان یهودیان پیدا کنند و بگویند: همه عقاید شیعه به یهود برمیگردد!
در این کتاب همین تعابیر را دارد که دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود:
«فمن كان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه »
هرکس خدا و رسولش مولای او هستند، این علی مولای اوست.
إتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة، المؤلف: أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل البوصيري، المُتَوَفَّى هجرية، الناشر: دار الوطن – الرياض، الطبعة : الأولى - 1420 هـ،ج 7، ص 210، ح 6683
و قبل از آن هم از مردم به وحدانیت خداوند و رسالت پیغمبر اعتراف میگیرد؛ عقل خودمان را به کار بیندازیم. نبی مکرم اسلام در کدام یک از مسائل آمده است قبل از اینکه روایتی را مطرح کند بحث توحید و رسالت و قیامت را مطرح کرده است؟
شاید برای خیلی از افراد این سؤال پیش بیاید که در بحث غدیر نبی مکرم میفرماید:
«ألستم تشهدون أن لا إله إلا الله ألستم تشهدون أنی رسول الله ألستم تشهدون أنّ النار حق و الجنة حق و البعث حق»
آیا شما نبودید که شهادت دادید خدای جز خدای واحد نیست؟ و شهادت دادید که من رسول خدا هستم؟ و اینکه آتش جهنم حق است و بهشت حق است و قیامت حق است.
تمام اینها بحث توحید و رسالت و معاد است که اینها را مطرح میکند و سپس در ادامه بحث امیرالمؤمنین را مطرح میکند. چرا؟ این مطلب تنها یک رمز و یک پیام دارد؛ نبی مکرم اسلام میخواهد اشاره کند که ولایت علی (علیه السلام) از قبیل نماز و روزه و خمس و زکات و حج نیست بلکه ولایت علی (علیه السلام) هم ردیف توحید است، هم ردیفت رسالت است، هم ردیف معاد است.
این دیگر واضح و روشن است که اگر شما به یک بچه هم بگویید که در یک قضیهای پیغمبر اول این موارد را مطرح کرد سپس فرمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
او هم میگوید: نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) به اذن الله (تبارک و تعالی) حکیم علی الاطلاق است، مقدمه و مؤخره حرفش تماماً پیام دارد. یک واو در کلام نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) پیام دارد؛ سپس حدیث ثقلین الله را مطرح میکنند و میفرمایند: «کتاب الله و أهل بیتی»
در اینجا «کتاب الله و سنتی» را نفرموده است بلکه مفهوم کلامشان این بوده است که أهل بیت ایشان غیر از سنت پیغمبر به چیز دیگری عمل نمیکنند. نمیدانم چرا بعضی از افراد اصرار دارند که «أهل بیت» را بردارند و به جای آن «سنت» بگذارند.
مگر نستجیر بالله اهل بیت از سنت پیغمبر جدا هستند؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) غیر از سنت پیغمبر اکرم سنت دیگری را هم مطرح میفرمود؟
سپس میگوید: «إسحاق» با سند صحیح این روایت را نقل کرده است. این هم از خود حضرت امیر (علیه السلام) است که حدیث غدیر را خود حضرت مطرح کردند.
انشاءالله ما در جلسات بعدی روایات متعددی در رابطه با خلافت و امامت حضرت علی (علیه السلام) از زبان خود حضرت علی (علیه السلام) میآوریم؛ مخصوصاً روایتی که حضرت علی (علیه السلام):
« وان تُؤَمِّرُوا عَلِيًّا رضي الله عنه وَلاَ أُرَاكُمْ فَاعِلِينَ تَجِدُوهُ هَادِياً مَهْدِيًّا يَأْخُذُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ»
اگر علی را ولی امرتان قرار بدهید گرچه میدانم نمیکنیم، شما را به راه راست هدایت میکند. و شما را به راه مستقیم می برد.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛ ج1، ص 108، ح 859
این روایت هم از زبان خود حضرت علی (علیه السلام) است. اینکه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: بعد از من حق علی (علیه السلام) ضایع خواهد شد باز هم از زبان خود حضرت علی (علیه السلام) است. یکی دو روایت نیست؛
الان فرصت نداریم و خیلی از وقت بینندگان عزیز را هم گرفتیم. من نمیدانستم که شما این سؤال را هم مطرح میفرمایید اما زمانی که مطرح فرمودید دیگر مجبور شدم توضیح بدهم.
انشاءالله در جلسه بعد به حول قوه الهی دو مسئله مطرح میشود: احادیث خلافت غیر از غدیر از زبان خود حضرت علی (علیه السلام)؛ من درباره غدیر حرف زیاد دارم و حدود 20 مورد در کتب اهل سنت پیدا کردم و دو سه مورد را امشب بیان کردیم.
من در کتب شیعه و سنی نزدیک به 20 مورد روایت پیدا کردهام که حضرت علی (علیه السلام) به حدیث غدیر استدلال فرمودند.
فرض میکنیم که تمام این 20 مورد همه ضعیف باشند یا به قول آقای «ابن تیمیه» ناقلان آن همگی فجار و فساق باشند و دیگر بالاتر از این موارد نیست. خود ایشان در «مجموعه فتاوی» میگوید: اگر طرق متعدد بود یقینآور است:
«فإن تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا حتى قد يحصل العلم بها ولو كان الناقلون فجارا فساقا»
همانا تعدد طرق روایت و کثرت نقل روایت، یکدیگر را تقویت می کنند. به طوری که یقین به صدور روایت حاصل می شود. اگر چه ناقلین روایات، انسانهای فاجر و فاسقی هم باشند.
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي؛ ج 18، ص 26
اگر هم این 20 تا روایت را فساق و فجار نقل کرده باشند به قول امام و پیغمبر و خدای کوچک شما «ابن تیمیه» مسئله تثبیت است و چرا این همه داد و فریاد راه انداختید و فریاد میکشید که من که سؤال مهمی نکردم؛ مراجع قم آقای مکارم شیرازی و آقای جعفر سبحانی چرا جواب نمیدهید!!
شما اصلاً ارزش این را ندارید که کفش مراجعی مانند آیت الله العظمی مکارم شیرازی را جفت کنید!
همین چند روز قبل بحثی را مطرح کردم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی گفتند: حیدری که آدم بیسوادی است و اصلاً سواد ندارد. ما در مدینه بودیم او آمد و چند سؤال پرسید و زمانی که من جواب میدادم او سرش را پایین انداخته بود و اصلاً نمیتوانست حرف بزند و الان فکر میکند بلبل شیدا شده است زیرا مقداری قضایای «کالکراب» و این جنایات شیعهکشی او در افغانستان گل کرده است مقداری هرزهگویی زیاد دارد و بعضی از این شبکهها هم هرزهگوییها را دوست دارند و ایشان را از خرمافروشی در کوچههای مدینه خلاصی دادند و دارند فعلاً این مسائل را مطرح میکنند.
من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
حضرت استاد از شما بسیار ممنونم؛ باز هم فرارسیدن سالروز شهادت امام هادی (علیه السلام) را تسلیت عرض میکنیم و انشاءالله هرکجا که هستید برای حضرت عزادار باشید و انشاءالله که به امام هادی (علیه السلام) توسل بکنیم تا اینکه بتوانیم بهتر محبت خودمان را به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) نشان بدهیم و بهتر بتوانیم اعمال عبادی خودمان را انجام بدهیم.
میان برنامهای کوتاه میبینیم و برمیگردیم در خدمت شما و تماسهای شما خواهیم بود. این نکته را هم خدمت شما عرض کنم امشب به شرط آزمایشی خطی برای بزرگوارانی که در خارج از کشور هست به صورت جدا زیرنویس شده است تا اگر خواستند تماس بگیرند؛ به خاطر مشکلاتی که گاهی اوقات برای آنان پیش میآمد و در ارتباط گرفتن با «شبکه جهانی ولایت» انشاءالله آن مشکلات هم حل بشود.
تماس بینندگان برنامه:
از همراهی شما عزیزان و بزرگواران ممنونم؛ سراغ تماسها برویم. آقا محمد از فارس از عزیزان اهل سنت اولین تماس هستند. سلام علیکم:
بیننده (آقا محمد از فارس – اهل سنت):
سلام و درود بر شما و استاد بزرگ آیت الله قزوینی.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش مُیسّرم که نجوشم
سالروز شهادت امام هادی (علیه السلام) را به تمام شیعیان و مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنم.
مجری:
ما هم خدمت شما تسلیت عرض میکنیم
بیننده:
بوق و کرنایی که کانال کلمه گوش همه را کر کرده است و مسئله اثبات امامت را مطرح میکنند. من به عنوان یک جوان سنی همیشه تشیع را در اجحاف میبینم و تشیع همیشه در اجحاف بوده است و مخصوصاً امامانی که وجود داشتند در طی اعصار و قرونها زیر جور و ستم حاکمان ظالم قرار گرفتند و آنان آمدند کانالی راه اندازی کردند و بوق و کرنایی زدند و میگویند از طریق عقلی اثبات کنید که امامت وجود دارد.
آنان میگویند: یک مسئله خیالی است و حضرت مهدی نمیتواند 1200 غایب باشد؛ من از شما میپرسم شما چطور از طریق عقلی میتوانید ثابت کنید که حضرت محمد با خدا در ارتباط بوده است؟ یا کتابی که به نام قرآن آورده است کلام خداوند بوده است؟ از نظر عقلی برای من اثبات کنید که این کتابی که به نام قرآن است از نظر عقلی کتابی بوده است که جبرئیل آمده است به حضرت محمد وحی کرده است.
رفرنسی که میخواستم به شما بدهم این است که در استان فارس شهرستان «خنج» روستایی وجود دارد به نام «بغرد» که آقای «خدمتی» در روستای «بغرد» متولد شده است. 12 سال پیش حادثهای عظیم آنجا رخ داد و زلزله شدیدی به وجود آمد و حدود 20 الی 30 درصد از مردم آنجا کشته شدند و حدود 70 آ لی 80 درصد آن روستا خراب شد. اکثر آن مردم به امامان تشیع فحش و فحاشی میکردند بعد از این غضب الهی که شامل حالشان میشود 80 درصد مردم از اهل سنت رویگردان میشوند و دین تشیع یا همان 12 امامی را اختیار میکنند.
آقای خدمتی جزو علمای شهر بود و هرکاری کرد که نگذارد مردم از اهل سنت رویگردان نشوند اما دید فایده ندارد و مردم پشیمان شده بودند و اظهار عجز و توبه کرده بودند و قشر باقیمانده بعد از زلزله دین تشیع را اختیار کردند.
آنان بعد از گرویدن به دین تشیع فراری شدند و به دبی رفتند و در آنجا کانالی برپا کردند و دنبال شیعه افتادند با این عقیده که امامت وجود ندارد و امامتی من عند الله نیست.
خودشان هم با هم درگیر هستند؛ کلیپی از آقای «ملازاده» گوش دادیم که میگفت: اینها آمدند پول ما را خوردند، آقای «عقیل هاشمی بیعقل» پول ما را بالا کشیده است و بین خودشان هم اختلاف نظر وجود دارد. غیر از اینکه ما بخواهیم چیزی بگوییم خودشان باهم درگیر هستند؛ زمانی که چیزی ثبات و حقیقت وجودی نداشته باشد آن حالت عرفانی را از دست میدهد و از حالت سیر و سلوکی عرفان درمیآید.
زمانی که ریا و دروغ در چیزی باشد پشت آن دروغ باید دروغ دیگری بگوییم و همینطور هزاران دروغ باید سرهم بشود تا دروغ اول را پنهان کند. الان رسوایی عظیمی که اینها به بار آوردند این بود که رفته بودند در کانال یهودیت در «بی بی سی» صحبت کرده بودند و داشت از اسلام دفاع میکردند. کانال یهودیت و کانالی که ضد دین اسلام است؛ حالا خارج از مسائل اعتقادی و مذهبی من کاری به شیعه و سنی ندارم آنان با اسلام مخالف هستند و میگویند اسلام فلان و بهمان است.
هزاران کتابها بر علیه خدا و اسلام نوشتند و آنجا رفتند و بعد ادله آنان این بوده است که هر کانالی از ما درخواست کنند ما میرویم. من به شما بگویم که اینجا محل میکده و میخانه است و من از شما دعوت کنم که بیایید برویم؛ مگر شما عالم دینی نیستید و هرجا که به شما گفتند که نباید بروید.
مجری:
فقط یک جا نیامدند و آن هم «شبکه جهانی ولایت» است.
بیننده:
بله؛ من میگویم به شبکه ولایت و امامان شیعه اجحاف شده است. زمانی حاکمان جور عباسی و خلفای اموی به امامان ظلم میکردند و الان وهابیهایی به نام اهل سنت آمدند آبروی اهل سنت را هم بردند و ما را خار و خفیف کردند و به اسم اهل سنت هزاران بد و بیراه میگویند که تفرقهای میان دو مذهب شیعه و سنی رخ بدهد. اگر سؤالی باشد در خدمت هستم.
مجری:
آقا محمد از شما متشکریم و انشاءالله در پناه حق باشید و همچنان به دنبال حق و حقیقت باشید. از تماس شما ممنونیم و امیدوارم خداوند به همگی ما توفیق بدهد تا بتوانیم همچنان عزادار امام هادی (علیه السلام) باشیم.
آقای نخعی از قم سلام علیکم و رحمة الله:
بیننده (آقا نخعی از قم- شیعه):
سلام جناب آقای حسینی عزیز و همچنین خدمت حضرت استاد عرض سلام دارم. شهادت امام هادی (علیه السلام) را خدمت همه بینندگان و شما بزرگواران تسلیت عرض میکنم.
مجری:
آقای نخعی بزرگوار ما هم خدمت شما تسلیت عرض میکنیم و در خدمت شما هستیم.
بیننده:
عرض میکنم برادر عزیزمان که با شعر سعدی شروع کردند؛ من معلم هستم و برادر عزیزم محمد جان شما از فارس هستید و باید شعر سعدی را درست بخوانید.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش مُیسّرم که نجوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان آمد
دگر نصیحت عالم حکایت است به گوشم
آنکس که نوای حقانیت امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (علیه السلام) را شنید و با گوش دلش این حکایت را استماع کرد دیگر سخن دیگری به گوش دلش نمینشیند و برای او گوشنواز نیست. علی أی حال سپاسگذار از اینکه این فرصت است و میتوانم عرض ادب کنم.
خدمت استاد عرض میکنم شبکههای توهینی آقایان که همیشه وجود دارد؛ حالا باز خداوند پدر آقای «سجودی» را بیامرزد.
باید انصاف به خرج بدهیم چون بقیه دیگر ما را پشت خط نگه میدارند یا تلفن را برنمیدارند و یا اگر هم بردارند خلاصه 30 یا 40 دقیقه ما را نگه میدارند و بعد هم وصل نمیکنند و این است که ما باید در این «شبکه جهانی ولایت» مزاحم بشویم و وقت شما را بگیریم تا اینکه پیام ما را به آن آقایان برسانید.
جناب آقای حسینی عزیز شما میدانید و بینندگان عزیز هم میدانند که در طول همین دو سه دقیقهای که حالا فرصتی برای بنده یا امثال بنده پیش میآید؛ الحمدلله رب العالمین چند روز پیش در خیابان آقای محسنی را دیدم و با ایشان در خیابان ایستادیم و سلام و علیک کردیم. از ایشان پرسیدم در آنجایی که تشریف دارید چگونه است؟ الحمدلله چشم ما روشن واقعاً خبر میدادند از اینکه تا چه اندازه شیعه موفق است و پیام حقانیت شیعه تا چه اندازه مؤثر واقع میشود و تا چه اندازه برد دارد.
آقایان بدانند که با این همه بوق و کرنا (به قول برادرمان آقا محمد از فارس) همین برای آنان بس که امثال ما را وصل کنند. بیشتر از این ننگ برای این افراد چیست که میآیند با این همه ادعا دو دقیقه وقت را میترسند به ما بدهند.
من به شبکههای خودمان برگردم و از خودمان بگوییم؛ اینها که دیگر تکلیفشان روشن است. استاد بزرگوار از میان گویندگان شیعه گاهی اوقات یک فرمایشی را بیان میفرمایند که واقعاً اینها در ذهن بنده مخلص ناراحتی ایجاد میکند. از جمله شنیدم که یکی از آقایان در بیاناتشان میگفتند: خداوند مرید فاطمه زهراست!
من نمیدانم آیا این کلام تقطیع شده است؟ آیا این مزوران و مخنسان روی این کلیپ کاری کردند؟ یا نه واقعاً مرّ بیان این گوینده است؟ اگر واقعاً بیان ایشان باشد حقیقتاً زمانی که این سخن را شنیدم مقداری سرم داغ شد و متواضعانه از حضرتعالی سؤال میکنم که آیا واقعاً این سخنان به نظر شما رواست؟ تکلیف شما با اینطور حرفها چیست؟
زمانی که ما از گویندگان آماتور و غیرحرفهای مثل مخلص یا برادران بزرگواری که از بنده بهتر هستند و میآیند در این برنامهها شرکت میکنیم به واقع همچین سوتیهایی را نمیبینیم و با همچین سخنانی مواجه نمیشویم. این حرفهایی که خداوند مرید فاطمه زهراست من شاگردانه میخواهم فرمایش حضرتعالی را استماع بکنم و بیش از این مصدع اوقات شما نمیشوم.
مجری:
آقا مسعود عزیز در پناه حق باشید و انشاءالله که موفق و مؤید باشید و استاد هم توضیح خواهند داد. ما خطی را برای عزیزانی که خارج از کشور هستند امشب به صورت آزمایشی گذاشتیم و دوست داریم تماس بگیرند و اگر مشکلی وجود دارد برطرف شود و اینکه ببینیم این خط پاسخگو هست یا نیست. خانم طاهری از لندن تماس گرفتند و سؤالی را مطرح کردند؛ روی خط تشریف نیاوردند ولی اصرار داشتند که سؤالشان مطرح بشود.
مصداق «مودت ذوی القربی» در عصر حاضر چیست؟
بنده سؤالشان را مطرح میکنم؛ ایشان به آیه 23 سوره مبارکه شوری نسبت به مودت به قربی پیامبر اشاره داشتند و بیان کردند: امروز که ما به صورت ظاهر ائمه معصومین (علیهم السلام) را نمیبینیم و نبی مکرم اسلام در میان ما نیستند مصداق این مودت به قربی پیامبر و به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) چیست و ما باید چگونه رفتار کنیم تا به این آیه قرآن عمل کرده باشیم؟
این خلاصه سؤال ایشان بود که من خدمت شما عرض کردم.
آیت الله دکتر حسیینی قزوینی:
در رابطه با اولاً آیه شریفه:
(ِقُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
بگو من از شما در برابر رسالتم مزدی نمیطلبم، مگر مودت نسبت به قربایم را
سوره شوری (42): آیه 23
در کتابهای متعدد اهل سنت وارد شده است که مراد از قربی چه کسانی هستند. در کتاب «فضائل الصحابه» اثر آقای «احمد بن حنبل» است که در جلد اول این کتاب از «سعید بن جبیر» وارد شده است:
«لما نزلت قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی قالوا یا رسول الله من قرابتنا هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم»
وقتی این آیه نازل شد، پرسیدند ای رسول خدا! اقربای شما که مودتشان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟
«قال علی وفاطمة وابناها علیهم السلام»
گفت علی و فاطمه و فرزندان فاطمه هستند
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 669، ح 1141
در «معجم کبیر» اثر آقای «طبرانی» از «ابن عباس» نقل شده است که گفتند:
«لَمَّا نَزَلَتْ قُلْ لا أَسْأَلُکمْ علیه أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فی الْقُرْبَی قالوا یا رَسُولَ اللَّهِ من قَرَابَتُک»
زمانی که آیه: من از شما در برابر رسالتم مزدی نمیطلبم، مگر مودت نسبت به قربایم را، قرابت شما چه کسانی هستند
«هَؤُلاءِ الَّذِینَ وَجَبَتْ عَلَینَا مَوَدَّتُهُمْ»
که خداوند مودت آنان را واجب کرده است
«قال عَلِی وَفَاطِمَةُ وَابْنَاهُمَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ »
فرمود علی و فاطمه و فرزندا این دو بزرگوار (رضی الله علیهم)
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 11، ص 444، ح 12259
کتابهای متعدد دیگر این عبارت را آوردند اما اینکه الان مراد از «قربی» چه کسانی هستند قدر متیقن حضرت ولی عصر حجة بن الحسن مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداه) است که الان مودت او بر تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنی واجب است.
آقایان اهل سنت که حتی معتقدند بعداً به دنیا میآید آن هم که بناست بعداً به دنیا بیاید مودتش واجب است، آنکه الان هم در قید حیات است مودتش واجب است.
البته ما روایات متعدد دیگری در منابع اهل سنت و منابع شیعه نسبت به سادات داریم که خداوند عالم فضیلتی در سادات به خاطر گردش خون صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین و خون نبی مکرم در وجود اینها، آنان هم احترام ویژهای دارند و حتی در روایتی هست:
«من رأی أولادی ولم یقم بین یدیه فقد جفانی»
اگر کسی یکی از فرزندان مرا ببیند و در برابر او احترام نگذارد و نایستد در حق من جفا کرده است.
الخصائص الفاطمیة – الشیخ محمد باقر الکجوری، ج 2، ص 550
در وصیتی که صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در آخرین لحظه به حضرت علی (علیه السلام) داشتند، فرمودند: یا علی! سلام مرا به فرزندانم تا قیامت برسان.
لذا عزیزان دقت کنند مخصوصاً من توصیه میکنم آن دسته از آقایانی که همسرشان علویه و سیده هست دقت کنند آن احترام ویژه نه به خاطر خودش بلکه به خاطر انتسابش به حضرت زهرا (سلام الله علیها) که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اولاد خوب مرا به خاطر خودشان و اولاد بد مرا به خاطر من احترام کنید.
آن دسته از خانمهایی که همسر سید دارند دقت کنند خدای نکرده سرشان داد نکشند و بیاحترامی نکنند؛ نه به جهت اینکه همسر آنان است بلکه به جهت اینکه این منتسب به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و نکته حساستر آن دسته از خانمهایی که همسر سید دارند و فرزندانش هم از سادات هستند کاری نکنند که خدای نکرده با بیاحترامی یا کتک زدن یا داد زدن و فحش دادن به بچهها دل آنان را بشکنند و شکستن دل اینها با شکستن دل حضرت زهرا (سلام الله علیها) مساوی است.
آن دسته از خانمهایی که واقعاً در خودشان این قدرت را نمیبینند که این احترام را نگه دارند توصیه میکنم آنان با سادات وصلت نکنند یا به آن شاعر که میگوید:
یا رسم سکندری نگهدار
یا نام سکندری تو بردار
بنده خودم نسبت به سادات احترام خاصی دارم؛ اگر یک سیدی بیاید و به من بیاحترامی هم بکند من به خودم اجازه نمیدهم به او جواب بدهم و در طول عمرم سابقه ندارد که سید بزرگواری را از خودم رنجانده باشم. تمام تلاشم بر این است که یک سید را به خاطر انتسابش به رسول الله از خودم نرنجانم مگر اینکه خطا و یا اشتباهی صورت گرفته باشد.
خواهر عزیزمان که از لندن سؤال کرده بودند الان این قضیه است و قدر متیقن آقا ولی عصر و از آن طرف احتیاط استحبابی یا وجوبی نسبت به کل ساداتی که انتسابشان به حضرت زهرا (سلام الله علیها) است.
مجری:
استاد فرصت ما گذشته است اما جناب آقای نخعی در مورد برخی از عباراتی که ممکن است برخی جاها گفته شده باشد و منجر به سوءاستفاده شده باشد؛ در این خصوص توضیح خواستند. توضیح بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
عزیزان شیعه توجه داشته باشند که حضرت امیر فرمود:
« هَلَكَ فِيَّ رَجُلاَنِ ، مُحِبٌّ غَالٍ ، وَمُبْغِضٌ غَالٍ »
دو دسته در حق تو به هلاکت میرسند یکی دوستان غالی و دشمنان بیپروا و خالی از ادب
جامع الأحادیث سیوطی، ج 16، ح 183؛ نهج البلاغه صبحی صالح، ص 489
عزیزان دقت کنند خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:
«نزّهونا عن الربوبیة وقولوا فینا ما شئتم»
ما را از مرتبه خدایی پایین بیاورید و هر چه در مورد ما خواستید بگوئید.
إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، شيخ حر عاملى، ج5، ص 395، ح 70
اینکه بگویید من علی اللهی هستم، من سگ او هستم؛ ائمه آمدند انسانها را ملک کنند
بار دیگر از ملک پران شوم
آنچه در وهم تو ناید آن شوم
نه اینکه ما بیاییم انسانها را به حیوانات تبدیل کنیم یا نسبت به اینها ادعای غلو کنیم. گرچه من یقین دارم آن آقایانی که این تعابیر را میزنند رضا اللهی هستم و ... لق لقه زبان است. همین آقایی که این مداحی را میخواند بلافاصله نماز میخواند و
(إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعین)
تنها تو را میپرستم و تنها از تو کمک میخواهم
سوره فاتحه (1): آیه 5
مشخص است که اینها این تعابیر را به قصد انشاء مطرح نمیکنند و نیت هم ندارند اما برای اینکه این وهابیت پلید و این شبکههای شیطانی صهیونیستی سعودی استفاده نکنند من از عزیزان شیعه و مداح تقاضا دارم آنچه را که در روایات آمده است عمل کنند. به اندازه کافی ما در فضائل اهلبیت روایت داریم و لازم نیست بیاییم بگوییم که الله نستجیر بالله مرید حضرت زهرا بود؛ این چه حرفی است؟!
صدیقه طاهره زمانی که نماز میخواند از ترس خدای عالم نفسش به شماره میافتاد آنوقت شما بیایید بگویید نستجیر بالله خدا مرید حضرت زهرا بود؛ این حرفها بیخودی است! شما ببینید که ائمه در برابر خداوند عالم این چنین بودند؛ عبادات حضرت زهرا، زهد حضرت زهرا، تقوای حضرت زهرا، توجه حضرت زهرا به الله تبارک و تعالی، توصیه حضرت زهرا به الله تبارک و تعالی کاملاً در منابع شیعه و سنی ضبط و ثبت شده است.
مجری:
استاد دعا بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی امام هادی (علیه السلام) و صدیقه طاهره (سلام الله علیها) فرج مولای ما ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک بگردان،
از باقیمانده غیبتش به حق مادرش حضرت زهرا صرفنظر بفرما، مقدمات ظهورش فراهم بگردان، قلب نازنینش با ظهورش مسرور بگردان، ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بده،
اعمال و کردار ما را به حق حضرت زهرا مرضی حضرت ولی عصر قرار بده، رفع گرفتاری از همه گرفتاران بفرما، آنهایی که التماس دعا گفتند و مریض هستند و گرفتارند و زندانی بیگناه دارند به آبروی آقا امام هادی (علیه السلام) زندانی بیگناه و زندانی سیاسی و زندانی نظامی تمام گرفتاران مخصوصاً کسانی که بیگناه در گوشه زندان هستند و امیدی به دعاهای ما دارند به آبروی امام هادی مقدمات استخلاص آنان را فراهم بگردان،
خدایا به حق حضرت صدیقه طاهره حوائج ما و حوائج دست اندرکاران شبکه جهانی ولایت و حوائج بینندگان عزیز به ویژه حوائج مورد نظر و عزیزان ولایت یاور خدایا برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مجری:
حضرت استاد از شما ممنون و از همراهی شما بزرگواران و عزیزان تشکر میکنم. انشاءالله اگر در مجالس عزاداری شرکت میکنید برای تعجیل در ظهور حضرت و برای خادمان آقا امیرالمؤمنین در هرکجای دنیا که هستند دعا کنید. از همراهی شما ممنونم، یا علی ممد، خدانگهدار.