2024 April 24 - چهار شنبه 05 ارديبهشت 1403
تکفیر مسلمانان توسط وهابیت به خاطر توسل
کد مطلب: ٨٥٨٠ تاریخ انتشار: ٢١ مهر ١٣٩٠ - ١٧:٣٧ تعداد بازدید: 4390
حبل المتین » وهابیت
تکفیر مسلمانان توسط وهابیت به خاطر توسل

اعتراض و ردّ برادر محمد بن عبدالوهاب به او در تکفیر تمام مسلمین
حبل المتین 90/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم


تاریخ : 21 /07 / 90

مجری :

با عرض سلام خدمت شما بینندگان عزیز شبکه جهانی ولایت . باز هم در با برنامه ای دیگر از برنامه های حبل المتین در خدمت شما عزیزان و هم چنین حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستیم .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز که در هر کجای این کره خاکی بیننده برنامه ما هستند و ما را مهمان کانون گرم و با صفای خانواده خود کرده اند ، صمیمانه سلام عرض می کنم . موفقیت همگان را از خداوند منان خواهانم .

مجری :

سؤال اول بنده در این برنامه ، یکی از کسانی که به تکفیر محمد بن عبد الوهاب اعتراض و آن را محکوم کرد ، برادرش سلیمان بن عبد الوهاب بود . در این زمینه توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

ما در گذشته اشاره کردیم ، یکی از اسبابی که وهابیت از همان آغاز کارشان قرن هفتم و هشتم هجری ، برای موفقیت خودشان در نظر گرفته بودند ، تکفیر مسلمانان چه شیعه و چه سنی بود . مطالبی را هم از ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب که مسلمانان را تکفیر می کردند و کسی را غیر از خودشان را مسلمان نمی دانستند ، به طوری که در کتاب کشف الشبهات خود ، بیست و پنج بار مسلمانان را کافر ، مشرک ، بت پرست و امثال این ها خطاب می کند . یکی از کسانی که در مقابل محمد بن عبد الوهاب می ایستد ، برادر او سلیمان بن عبد الوهاب بود . قبلا هم ما در این زمینه مطالبی را مطرح کردیم و گفتیم که ایشان بنای مخالفت را با برادرش گذاشت و اولین کتابی که بر علیه محمد بن عبد الوهاب نوشته شد ، کتاب الصواعق اللهیة بود که توسط سلیمان بن عبد الوهاب تألیف شد .

ایشان در همین کتاب خطاب به برادرش می گوید :

أن هذه الأمور حدثت من قبل زمن الإمام أحمد في زمان أئمة الإسلام وأنكرها من أنكرها منهم ولا زالت حتى ملأت بلاد الإسلام كلها وفعلت هذه الأفاعيل كلها التي تكفرون بها ولم يرو عن أحد من أئمة المسلمين أنهم كفروا بذلك ولا قالوا هؤلاء مرتدون ولا أمروا بجهادهم ولا سموا بلاد المسلمين بلاد شرك وحرب كما قلتم أنتم بل كفرتم من لم يكفر بهذه الأفاعيل وإن لم يفعلها أيظنون أن هذه الأمور من الوسائط التي في العبارة الذي يكفر فاعلها إجماعا وتمضي قرون الأئمة من ثمان مائة عام ومع هذا لم يرو عن عالم من علماء المسلمين أنها كفر بل ما يظن هذا عاقل بل والله لازم قولكم إن جميع الأمة بعد زمان الإمام أحمد رحمه الله تعالى علماؤها وأمراؤها وعامتها كلهم كفار مرتدون فإنا لله وإنا إليه راجعون وا غوثاه إلى الله ثم وا غوثاه أم تقولون كما يقول بعض عامتكم إن الحجة ما قامت إلا بكم وإلا قبلكم لم يعرف دين الإسلام ...

توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و توسل به قبور اولیاء و صالحین ، قبل از احمد بن حنبل آغاز شده بود . مسلمانان در کنار قبور ائمه و صالحین و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می رفتند و متوسل می شدند . تا این که تمام بلاد اسلامی از این قضایا پر شد . ولیکن ما ندیدیم هیچ کدام از ائمه ، مسلمان ها را به خاطر توسل به قبر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) تکفیر کرده باشند و نگفتند کسی که به قبر صالحین و نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) متوسل می شوند ، مرتد هستند . بزرگان دینی و ائمه ما ، دستور جهاد با متوسلین را صادر نکردند . هیچ کدام از ائمه ما ، سرزمین ها و بلاد مسلمین را هم ، بلاد کفر و شرک و حرب نخواندند . همان طوری که تو بلاد مسلمین را ، بلاد شرک و حرب می نامی .

شما می پنداری علمای اسلام اتفاق نظر دارند بر این که ، قرار دادن پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان وسیله موجب کفر می شود . یعنی هشتصد سال از زمان ائمه چهار گانه می گذرد و هیچ کدام از علمای اسلام و از هیچ عاقلی نقل نشده که این توسل را مایه شرک بداند .

به خدا قسم لازمه سخن تو این است که تمام امت اسلامی بعد از احمد بن حنبل ، امراء و علما و همه مردم ، همه کافر و مرتد هستند . هزاران فریاد از این سخن بی اساسی که تو امروز بنای آن را گذاشته ای و تمام امت اسلامی را در طول این یازده قرن کافر می خوانی .

سلیمان بن عبد الوهاب در این جا جمله زیبایی را بیان می کند :

آیا شما بر این تصور و بر این خیال هستید ، همان طور که بعضی از عوام شما بر زبان می آورند که هیچ حجت دینی بر کسی تمام نشده و آن کسانی که قبل از شما بودند ، اسلام راستین را نشناختند . فقط شما هستید که اسلام راستین را شناختید . فقط شما هستید که از توحید خبر دارید و معرف توحید هستید . فقط شما هستید که خدا و قرآن را آن گونه ای که هست ، می شناسید .

سلیمان بن عبد الوهاب ، الصواعق الالهیة في الرد علی الوهابیه ، ص 38

این در حقیقت بهترین سندی است که سلیمان بن عبد الوهاب در کتاب خود بیان کرده است . البته در این زمینه مطالب زیادی است که به خاطر ضیق وقت از آن صرف نظر می کنم .

مجری :

یکی از سران وهابیت ، اهالی مدینه را کافر خوانده و ورود به وهابیت را مایه کمال دین معرفی کرده است . لطفا در این زمینه همه توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

آقای دریادار سرتیپ ایوب صبری ، که در حقیقت سر پرست مدرسه عالی نیروی دریایی دولت عثمانی و یک سنی بود و خودش شاهد این برنامه ها و جنایات محمد بن عبد الوهاب و فرزندان او بود . ایشان می نویسد :

سعود بن عبد العزیز که در حقیقت نوه محمد بن سعود و جد اعلای ملک فهد و ملک عبد الله بوده ، بعد از فتح مدینه ، اهالی مدینه را در مسجد النبی (صلی الله علیه و آله) جمع کرد و درها را بستند .

البته با این توضیح که چندین روز مدینه را در محاصره قرار داده و از ورود آب و نان و آذوقه جلوگیری کردند ، اهل مدینه مجبور شدند که تسلیم وهابی ها شوند .

بعد از آن سعود بن عبد العزیز ، خطاب به مردم مدینه این چنین گفت :

يا اهالي المدينة ! ان دينكم اليوم قد كمل وغمرتكم نعمة الاسلام ورضي الله عنكم طبق قوله تعالي : الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا . مائده / 3

فاذروا اديان ابائكم الباطلة ، ولاتذكروهم باحسان ابدا ، واحذروا ان تترحموا عليهم لانهم ماتوا علي الشرك بعصرهم ....

امروز که شما وارد دین وهابیت شدید ، دین شما کامل شد و نعمت اسلام به شما فرا گیر شد. امروز خدای عالم از شما راضی شد . طبق آیه الیوم اکملت لکم دینکم ....

ادیان باطله پدرانتان را به دور بیاندازید . مبادا آن ها را به نیکی یاد کنید .

بینندگان عزیز دقت کنید که این چه معنایی دارد ؟ یعنی قبل از آمدن وهابیت در قرن دوازدهم و سیزدهم ، تمام مسلمان های مدینه دارای دین باطل بودند .

مبادا برای آن ها طلب مغفرت کنید . برای این که پدران شما به حال شرک از دنیا رفته اند .

ایوب صبری ، تاریخ الوهابیة . ص 126

جوان ها وهابی ، دانشجویان وهابی ، اندیشمندان منصف وهابی ! این عبارتی نیست که یک عالم شیعه نوشته شده باشد . دریا دار ایوب صبری ، یک شخصیت شناخته شده است . ترجمه این کتاب از ترکی به فارسی توسط آقای مهدی پور به نام تاریخ وهابیان ، صفحه 107 است .

ایشان به صراحت می نویسد که تمام مسلمان ها قبل از آمدن آیین وهابیت به مدینه ، محکوم به کفر بودند . من نمی دانم که مردم مدینه که دینشان ، دین کفر و شرک بوده ، دینشان را از کجا گرفته بودند ؟ مگر نه این است که مردم مدینه ، دین خود را حداقل از صحابه گرفته بودند . بنابراین دینی که صحابه داشتند ، دین شرک و کفر بوده . پدران مردم مدینه تا زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می رسد . یعنی صحابه هم نستجیر بالله ، دینشان دین باطل بوده است .

این سخنی است که نادرست و ناروا است که در خصوص مسلمان ها گفته شده . لذا عزیزان بیننده توجه داشته باشند که چوب تکفیر وهابیت ، فقط به تن شیعه نخورده است . خود مسلمان ها و اهل سنت قبل از شیعه ، محکوم به شرک ، ارتداد و کفر از دیدگاه وهابی ها هستند .

اگر امروز وهابی ها لبه تیغ تکفیر خود را متوجه شیعه کرده ، می دانند در یک جبهه بخواهند در دو منطقه بجنگند ، به صلاحشان نیست ، هم در برابر شیعه بجنگند و هم در برابر اهل سنت ،تصور می کنند که شکست می خورند . فردا اگر موفق شوند که قطعا موفق نمی شوند ، نوبت به آقایان اهل سنت است .

مجری :

از قبل بین وهابیت و اهل سنت اختلافات زیادی داشت . در پاکستان اصل دعوا بین اهل سنت و وهابی بود . الان نوبت به شیعه رسیده که اگر تمام شود ، باز هم سراغ اهل سنت می روند .

محمد بن عبد الوهاب ، حتی در مورد کفر صحابه هم مطالبی دارد . در این باره هم توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

بنده سؤالی از شبکه های وهابی می کنم ، اگر توانستند پاسخ دهند ، در حد وسع خودم 30 میلیون جایزه می دهم . آقای محمد بن عبد الوهاب مطلبی در مورد کفر صحابه بیان کرده است که در کتاب کشف الشبهات ، چاپ مطابع الریاض ، با تحقیق ناصر بن عبد الله التریم والسعود بن محمد البشر و عبد الکریم اللاحم و هم چنین در مجموعه مؤلفات آقای محمد بن عبد الوهاب ، جلد 6 ، صفحه 127 آمده است .

این آقای هاشمی و دیگرانشان که هر روز در پایان برنامه می گویند : شیعیان صحابه و یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) را تکفیر می کنند . ببینند آیا می توانند برای این سخن محمد بن عبد الوهاب پاسخی داشته باشند یا خیر ؟

محمد بن عبد الوهاب آیه 74 سوره توبه را می آورد :

يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ... توبه / 74

تعدادی از صحابه قسم خورند که ما چنین حرفی را نزدیم ، با این که سخن کفر گفته بودند ، بعد از این که مسلمان شده بودند ، کافر شدند . تصمیم خطرناکی گرفته بودند که به آن تصمیم نایل نشدند .

این آقایانی که به ترتیب در مورد صحابه این آیات را حفظ کرده

وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ...توبه/ 100

لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ ... فتح / 18

و هر روز می خوانند ، ان شاء الله این آیه 74 سوره توبه را هم بخوانند . آیه قرآن صراحتا درباره صحابه می گوید : سخن کفر بر زبان آورده بود و بعد از این که مسلمان شده بودند ، کافر شدند .

آیه در باره منافقین هم نیست ؛ چون منافقین اصلا مسلمان نشده بودند . البته بعضی از آقایان از جمله آقای زمخشری در کشاف ، جلد 2 ، صفحه 203 در مورد شأن نزول آیه می گوید :

آیه در رابطه با تعدادی از صحابه است که در جنگ تبوک در مدینه مانده بودند . این ها حرف ها و مسائلی را علیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مطرح کردند و گفتند اگر حرف های پیامبر (صلی الله علیه و آله ) درست باشد ، ما بدتر از الاغ هستیم . وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مدینه برگشت و سخن آن ها به گوش حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) رسید ، آن ها را که در رأسشان آقای جلاس بوده ، صدا کرد و گفت شما چنین حرفی زده اید ؟ آن ها قسم خوردند و گفتند : ما چنین سخنی نگفتیم .

زمخشری ، ج 2 ، ص 203

محمد بن عبد الوهاب در کتاب کشف الشبهات ، وقتی این آیه را نقل می کند ، می گوید :

الذين قال الله فيهم : ) يحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا كلمة الكفر وكفروا بعد إسلامهم ( سورة التوبة آية : 74 . أما سمعت الله كفرهم بكلمة مع كونهم في زمن رسول الله ص ويجاهدون معه ويصلون ويزكون ويحجون ويوحدون .

وكذلك الذين قال الله فيهم : ) قل أبالله وآياته ورسوله كنتم تستهزئون ، لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمانكم ( سورة التوبة آية 65 ، 66 .

هؤلاء الذين صرح الله فيهم أنهم كفروا بعد إيمانهم وهم مع رسول الله ص في غزوة تبوك ، قالوا كلمة ذكروا أنهم قالوها على وجه المزح فتأمل هذه الشبهة وهي قولهم : تكفِّرون من المسلمين أناساً يشهدون أن ( لا إله إلا الله ) ويصلون ويصومون ؛ ثم تأمل جوابها فإنه من أنفع ما في هذه الأوراق .

ومن الدليل على ذلك أيضاً ما حكى الله عن بني إسرائيل مع إسلامهم وعلمهم وصلاحهم ؛ أنهم قالوا لموسى : ) اجعل لنا إلها كما لهم آلهة ( سورة الأعراف آية 138 .

وقول أناس من الصحابة ( اجعل لنا ذات أنواط ) فحلف النبي ص أن هذا نظير قول بني إسرائيل اجعل لنا إلهاً . ولكن للمشركين شبهة يدلون بها عند هذه القصة : وهي أنهم يقولون : إن بني إسرائيل لم يكفروا بذلك . وكذلك الذين قالوا للنبي ص : اجعل لنا ذات أنواط لم يكفروا .

آیا نمی شنویی خداوند همین صحابه را تکفیر کرده ، به خاطر یک سخنی که گفته بودند . در حالی که این صحابه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند ، با ایشان جهاد می کردند ، با ایشان نماز می خواندند . زکات می دادند ، حج می رفتند ، خدا را به وحدانیت می خواندند .

اگر چنانچه یک شیعه بگوید صحابه به خاطر یک سخن از اسلام و دین خارج شد . صحابه ای که نماز می خواندند ، روزه می گرفتند ، جهاد می کردند ... بر سر آن شیعه هفت آسمان را خراب نمی کردید ؟ شما در برابر این سخن محمد بن عبد الوهاب چه پاسخی می دهید ؟ اگر بگویید آیه در مورد منافقین است که در آیه گفته : وکفروا بعد اسلامهم ، منافقین که در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) یجاهدون معه ویصلون ویزکون و یحجون و یوحدون ، نبودند . منافقین به هیچ وجه موحد نبودند . آقای محمد بن عبد الوهاب می گوید : این آیه در رابطه با صحابه ای نازل شده که این صحابه موحد بودند . منافقین که اصلا به خدا ایمان نیاورده بودند . محمد بن عبد الوهاب در ادامه آیه 65 و 66 سوره توبه را نقل می کند .

البته این قضیه مربوط به همان افرادی است که به تعبیر محمد بن عبد الوهاب در جنگ تبوک در رکاب و در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بودند و صحابه و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را مسخره کردند و گفتند :

بينا رسول الله " ص " يسير في غزوة تبوك وركب من المنافقين يسيرون بين يديه فقالوا انظروا إلى هذا الرجل يريد أن يفتح قصور الشام وحصونه هيهات هيهات فأطلع الله نبيه على ذلك فقال احبسوا علي الركب فأتاهم فقال قلتم كذا وكذا فقالوا يا نبي الله لا والله ما كنا في شئ من أمرك ولكن في شئ مما يخوض فيه الركب ليقصر بعضنا على بعض السفر فنزلت الآية .

محمد (صلی الله علیه و آله) را نگاه کنید . او می خواهد قصر های شام را فتح کند . این ها آرزوهایی است که ....

وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از این تعبیر و این استهزاء آگاه شد ، آن ها را مذمت کرد . آن ها گفتند : ما شوخی می کردیم . به خاطر این که طولانی بودن مسافرت ما را خیلی اذیت نکند ، مشغول صحبت باشیم ، شروع به صحبت کردیم . سپس آیه نازل شد :

پیامبر ! به این صحابه بگو : آیا خدا و پیامبر را مسخره می کنی . عذر شما دیگر پذیرفته نیست . شما بعد از این که به خدا ایمان آوردید ، کافر شدید .

آقای محمد بن عبد الوهاب این دو آیه را بیان می کند و در ادامه می گوید :

این هایی که خدای عالم با صراحت گفته بعد از این که ایمان آورده بودند ، کافر شدند . آن ها کسانی بودند که در غزوه تبوک در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند .

منافقین که در غزوه تبوک حضور نداشتند . منافقین به قول شما در مدینه مانده بودند .

آنها جمله ای را گفته بودند که گفتند ما این سخن را به شوخی گفتیم . این شبهه را دقت کن که از زبان صحابه در آمد . همین افرادی که خدا و پیامبر را مسخره می کردند ، مسلمانانی را که شهادت به وحدانیت خدا می دادند و روزه می گرفتند و نماز می خواندند ، کافر می دانستند . جواب این مسأله را که خدای عالم می گوید : عذر شما پذیرفته نمی شود . شما بعد از این که مسلمان بودید ، کافر شدید ، دقت کن . این از نکات خیلی ظریف و پر منفعتی است که من (محمد بن عبد الوهاب ) در این اوراق آوردم .

سومین نکته ای که آقای محمد بن عبد الوهاب در تکفیر صحابه بیان کرده است ، در ذیل همین عبارت است :

از ادله ای که صحابه کافر بودند و از دین خارج شده بودند ، خدای عالم از قول بنی اسرائیل نقل کرده ، با این که بنی اسرائیل مسلمان بودند و حال آن که علم داشتند و آن همه معجزه از حضرت موسی (علیه السلام) دیدند . با این که انسان های صالحی بودند ، به موسی (عليه السلام ) گفتند : همان طور که بت پرست ها خدایی دارند و آن را عبادت می کنند ، برای ما هم خداهایی درست کن که ما هم عبادت کنیم . اعراف / 138

بنی اسرائیل این سخن را به حضرت موسی زدند ، مسلمان ها هم در برابر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شبیه همین سخن را به زبان آوردند و گفتند : برای ما هم درخت های زیبایی قرار بده تا ما هم مانند مشرکین در کنار آن ها اعتکاف کرده و عبادت کنیم .

نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) قسم یاد کرد و فرمود : ای صحابه ! شما که می گویید برای ما درخت های زیبایی قرار بده تا عبادت کنیم ، شبیه سخن بنی اسرائیل است که از حضرت موسی خواستند برای ما خدایانی قرار بده مانند خدای بت پرست ها ، که ما هم آن را پرستش کنیم .

در مورد این درخت هم در جلسه آینده به صورت مفصل توضیحاتی را بیان خواهم کرد .

محمد بن عبد الوهاب ، مجموع مؤلفات ، ج 6 ، ص 127

محمد بن عبد الوهاب ، کشاف ، ج اول ، ص 174

البته مجموع مؤلفات محمد بن عبد الوهاب ، چاپ بیرونی ندارد و دار الافتای عربستان سعودی آن را چاپ می کند . بنده در دیداری که با مفتی اعظم عربستان سعودی ، آل الشیخ در سال 1373 در طائف داشتم ، ایشان کتاب هایی را به ما هدیه دادند که در بین آن کتاب ها همین کتاب مجموع مؤلفات ایشان هم بود .

تماس بینندگان

بیننده : شیعه

بنده به یکی از شبکه های اهل سنت تماس گرفتم و در مورد آن دو روایتی که از ابن تیمیه درباره جسمیت خداوند گفته بود ، پرسیدم . آن ها گفتند : ابن تیمیه بیش از ده مورد این ها را رد کرده . بنده چون اطلاعاتی نداشتم ، می خواستم بپرسم چرا شاگردان استاد قزوینی که از لحاظ علمی هم بسیار بالا هستند با این شبکه ها تماس نمی گیرند تا پاسخ این آقایان را بدهند ؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در این باره عزیزان به کتاب التأسیس فی رد علی اساس التقدیس ، تألیف ابن تیمیه است که در اواخر عمر خود نوشته . در جلد اول ، صفحه 101 می گوید :

وليس في كتاب الله ولا سنة رسوله ولا قول أحد من سلف الأمة وأئمتها أنه ليس بجسم وأن صفاته ليست أجساما وأعراضا فنفي المعاني الثابتة بالشرع والعقل بنفي ألفاظ لم ينف معناها شرع ولا عقل جهل وضلال .

نه قرآن و نه سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) و نه هیچ یک از علما نگفتند که خداوند عالم جسم نیست . هر کس بر خلاف این سخن را بگوید ، جاهل و گمراه است .

ابن تیمیه ، التأسیس فی رد علی اساس التقدیس ، ج اول ، ص 101

یعنی این که در قرآن گفته لیس کمثله شیء ولم یکن له کفوا احد و صدها روایت که در نفی جسمانیت خدا است ، ایشان می گوید : اصلا در کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) دلیل بر عدم جسمانیت خدا نداریم .

در این زمینه ما قبلا مفصل صحبت کردیم . دوستان می توانند به سایت شبکه جهانی ولایت مراجعه کنند . ما در ده جلسه تحت عنوان وهابیت و توحید ، همه این مطالب را آورده ایم .

در مورد این که گفتند چرا شاگردان شما با این شبکه تماس نمی گیرند ، این شبکه ها صدای شاگردان ما را می شناسند . برادر ما جناب آقای یزدانی ، چندین بار تماس گرفته ؛ حتی اجازه نداده که ایشان روی ایر برود . آقایان وقتی متوجه می شوند که بیننده در این مباحث وارد هستدند ، تماس می گیرند ، بلافاصله یا قطع می کنند یا سؤال پیچ میکنند و اصلا اجازه سخن گفتن نمی دهند . اما برای کسانی که برایشان مدیحه سرایی می کنند ، اجازه صحبت به مدت طولانی می دهند .

ما بارها گفتیم که بهترین راه مناظره است که آن ها در استدیوی خودشان ده دقیقه و ما هم در استدیوی خودمان ده دقیقه صحبت می کنیم . مردم هم در این باره قضاوت کنند . اما آقایان از این مسأله وحشت دارند و می ترسند که در اولین لحظه آغاز گفتگو جهلشان مشخص می شود و چهره واقعی آن ها روشن می شود . آن هایی هم که اسپانسر هستند و حتی عربستان سعودی ، دیگر آن ها را حمایت مالی نمی کنند .

بیننده : شیعه

بنده می خواستم از استاد قزوینی بپرسم که چرا حضرت علی (علیه السلام) که در زمان ابوبکر و عمر و عثمان خلافت را نپذیرفتند ، در آخر خلافت را پذیرفتند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

اصلا اجازه ندادند که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) خلافت را به دست بگیرد . امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) بارها گفتند که من خلیفه به حق هستم . حتی به ابوبکر گفتند : انک استبدت علینا بالامر ، این خیلی واضح و روشن است ؛ اما متأسفانه اجازه ندادند که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) خلافت را به عهده بگیرند . یا در صحیح مسلم به صراحت دارد که ابوبکر و عمر را دروغگو ، خائن و حیله گر معرفی می کند .

این ها چیزی نیست که ما دراین باره توضیح دهیم . در گذشته به صورت مفصل به این موارد پرداخته ایم .

بیننده : شیعه

حضرت استاد ! این هایی که شیعیان را متهم می کنند ، ادعایشان این است که ما خلفا را ، مخصوصا خلیفه دوم را ، انسان هایی شرابخوار و همجنس گرا معرفی می کنیم .

بنده این سؤال را دارم که آیا این شرابخواری یا هم جنس گرایی خلیفه ، اکثرا در منابع شیعه است یا در منابع اهل سنت ؟ اگر شیعه این ها را مطرح می کند ، از منابع اهل سنت نقل می کند . چرا این آقایان کتاب هایشان را اصلاح نمی کنند و ادعا دارند که این مسائل ساخته پرداخته شیعه است و چنین مطالبی در منابع اهل سنت نیست . در صورتی که سال گذشته در شبکه ولایت ، بیش از شصت مسند از منابع اهل سنت ارائه دادند که خلیفه شرابخوار بوده .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در این رابطه ما چیزی نمی گوییم . ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری ، جلد 10 ، صفحه 37 می گوید :

یازده نفر از صحابه بودند که شراب خوردند . آیه شراب نازل شد . یکی از آن ها ابابکر و عمر بود .

ابن حجر عسقلانی ، فتح الباری ، ج 10 ، ص37

جالب این است که می گوید :

وقتی عمر شراب خورد ، استخوان بزرگی از پای شتر را گرفت و سر عبد الرحمن بن عوف را مورد ضرب و شتم قرار داد و شروع کرد به نوحه سرایی در مورد شهدای بدر .

زمخشری ، ربیع الابرار ، ج اول ،ص 398

این که جناب خلیفه در دوران خلافت خود باز هم شراب می خوردند ، همان نبیذ که خود آقای نووی صراحت دارد که شراب است . آقای ابن ابی شیبه در المصنف ، جلد 6 ، صفحه 502 می گوید :

28401 حدثنا أبو بكر قال حدثنا بن مسهر عن الشيباني عن حسان بن مخارق قال بلغني أن عمر بن الخطاب ساير رجلا في سفر وكان صائما فلما أفطر أهوى إلى قربة لعمر معلقة فيها نبيذ قد خضخضها البعير فشرب منها فسكر فضربه عمر الحد فقال له إنما شربت من قربتك فقال له عمر إنما جلدناك لسكرك .

عمر مشکی داشت که داخل آن نبیذ بوده و یک روز یکی از صحابه از همان نبیذ خورد و مست شد . عمر به آن صحابه ، حد زد .صحابه گفت : من از همان مشکی که تو هر روز می خوردی ، خوردم . اگر بنا است که به من حد بزنی ، خودت هم باید حد بخوری . عمر گفت : به خاطر این که مست شدی ، حد زدم . اما من به قدری می خورم که مست نشوم .

ابن ابی شیبه ، مصنف ، ج 6 ، ص 502

سنن بیهقی ، جلد 8 ، صفحه 299 و آقای کاشانی در بدایع الصنایع ، جلد 5 ، صفحه 116 به صراحت دارد که عمر می گفت :

من اگر این نبیذ را نخورم ، نمی توانیم گوشت ای شتر هایی را که می خوریم ، هضم کنیم .

سنن بیهقی ، ج 8 ، ص 299

کاشانی ، بدایع الصنایع ، ج 5 ، ص 116

در حال احتضار هم که این نبیذ و شراب را خوردند ، در طبقات کبری ابن سعد ، جلد 3 ، صفحه 354 و تاریخ دمشق ، جلد 44 ، صفحه 430 ، سنن کبرای بیهقی ، جلد 3 ، صفحه 113 ، مصنف ابن ابی شیبه ، جلد 5 ، صفحه 488 این را آورده اند :

جناب خلیفه در آخر عمر و در حال احتضار هم شراب خوردند .

بیننده : شیعه

بنده از استاد قزوینی داشتم ، دلیل این که خلیفه سوم قرآن ها را آتش زد ، چه بود ؟ در این باره توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

این قضیه واقعیت دارد . دلیلش هم این بود که هر کس نسخه ای از قرآن را داشت و به یک قرائتی می خواند . این قرائت ها با هم اختلاف داشت . عثمان دستور داد تمام قرآن ها غیر از یک نسخه ای که مورد تأیید خودش بود ، همه را آتش زد .

بیننده : شیعه

بنده در مورد شبکه های وهابی مطلبی را می خواهم بگویم . این که آقایان برای راه اندازی شبکه میلیاردها میلیارد پول عربستان را هزینه کردند ، فقط توانستند دو نفر را که آن هم از افراد خودشان است را هدایت کنند .

بیننده : شیعه

بنده از استاد قزوینی تقاضا دارم که پاسخ کوبنده ای به این ملازاده مزدور بدهند تا نسبت به شیعه اراجیف نبافد و تهمت و دروغ نزند .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

به نظر من خدمتی که امروز ملازاده به شیعه می کند ، شاید در تاریخ سابقه نداشته باشد . همین فحاشی ها و تهمت ها و خزعبات این ها ، خدمتی برای شیعه است . هر بیننده ای که به سخنان ایشان گوش کند ، متوجه می شود که الحمد الله الذی جعل اعدائنا من الحمقا.

بیننده : شیعه

بنده خدمت شما سؤالی داشتم ، این که در شبکه وهابی کلمه مطرح می کنند که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به حضرت امیر (علیه السلام) دستور داد که هر قبری بلند بود ، تخریب کنند . در این خصوص توضیحاتی را بیان کنید .

آیت الله دکتر حسینی قزوینی :

در این باره هم در جلسات آینده مطالبی را بیان خواهم کرد .

خدایا تو را قسم می دهیم به آبروی محمد وآل محمد هر چه سریعتر لباس فرج بر اندام مولایمان بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بپوشان .

خدایا به آبروی محمد و آل محمد ما را از انصار خاص آن حضرت قرا ر بده .

رفع گرفتاری از گرفتاران بنما .

جوائج حاجتمندان روا بفرما .

مجری :

خیلی تشکر می کنیم از شما استاد عزیز و هم چنین از شما بینندگان عزیز و ارجمند که ما را در این برنامه همراهی کردید .

اللهم عجل لولیک الفرج .



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب