2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
پاسخي بر سخنان و ادعاهاي مولوي خيرشاهي
کد مطلب: ٦٣٧٤ تاریخ انتشار: ١١ شهریور ١٣٨٧ تعداد بازدید: 66445
يادداشت » عمومي
پاسخي بر سخنان و ادعاهاي مولوي خيرشاهي







بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين




چندي است فيلم كوتاهي به صورت بلوتوثِ موبايل،(1) حاوي سخنان يكي از مولوي‌هاي اهل سنت به نام خيرشاهي، دست به دست مي‌شود.

اين آقاي مولوي، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفايشان، در سخناني توهين‌آميز، ايرانيان را مرهون احسانات عمر مي‌داند، و از آنان مي‌خواهد پاي عمر را ببوسند، حتي پا را فراتر نهاده، مي‌گويد: «به والله قسم بايد سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتي ديگر مي‌گويد: «هزاران امام خميني، به والله قسم شاگرد مكتب عمر و ابوبكر هم حساب نمي‌شوند.» و...

البته سخنان اين آقاي مولوي ـ كه به ضدّيت با تشيع شهره است ـ به همين فيلم خلاصه نمي‌شود و در همه سخنانش توهين و جسارت موج مي‌زند. در اين نوشته به محورهاي مطرح شده در اين سخنان مي‌پردازيم و پاسخ به ديگر سخنانش را به فرصتي ديگر موكول مي‌كنيم.





* * *




* جناب مولوي، شما در باب علم و دانش خليفه‌ي دوم جناب عمر سخن گفته‌ايد و آن را چند هزار برابر علم امام خميني(ره) دانسته‌ايد.

فرض كنيد در واقع هم همينطور باشد، ولي چگونه مي‌توانيد آن را ثابت كنيد؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابي‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائي، ج1، ص60 آمده است كه: در مورد كسي كه يك ماه و دو ماه آب پيدا نمي‌كند خليفه گفت: «اما من نماز نمي‌خوانم تا آب پيدا كنم» يعني مسأله تيمم را در خاطر نداشت.

در سنن كبري، ج7، ص442 و تفسير رازي، ج7، ص484 و درّالمنثور سيوطي، ج1، ص288 و كتاب‌هاي ديگر آمده است كه: خليفه دوم تصميم گرفت زني را كه در شش ماهگي فرزندش متولد شده بود، سنگسار كند. حضرت علي(عليه‌السلام) با خواندن آيه‌ي «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت كرد كه مدت بارداري مي‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد كرد و گفت: «لَولا عليٌ لَهَلَكَ عُمَر؛ اگر علي نبود عمر هلاك مي‌شد.»

در تفسير ابن كثير، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسياري از كتاب‌هاي ديگر دانشمندان اهل سنت آمده است كه: «خليفه دوم به زياديِ مهر زن‌ها اعتراض كرد. يكي از زنان به خليفه معترض شده و آيه «وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خليفه اشتباه خود را پذيرفت» يعني خليفه به آيه‌ي شريفه‌ي قرآن توجه نداشت.

در تفسير ابن‌جرير، ج30، ص38 و كشاف زمخشري، ج3، ص253 و درّالمنثور سيوطي، ج6، ص317 و بسياري ديگر از كتاب‌هاي بزرگان اهل سنت آمده است كه خليفه آيه‌ي شريفه‌ي «وَفَاكِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت كرد و درباره‌ي معناي آن از ديگران! سؤال كرد و بعد گفت: «ما از به تكليف افتادن در فهم اين‌ها منع شديم!»

شما براي اينكه بدانيد نظر خود جناب عمر درباره‌ي علم و دانش خودش چيست، كافي است به جمله‌ي «كُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسير قرطبي، ج14، ص227 و تفسير زمخشري، ج2، ص445 و تفسير سيوطي، ج5، ص229؛ و جمله‌ي «كُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در كتاب رياض النضرة، ج2، ص196 و كفايه كنجي، ص105، مراجعه كنيد.

خطبه‌ي خليفه را بخوانيد كه گفت: «هر كس مي‌خواهد از قرآن سؤال كند، به نزد ابي بن كعب برود و هر كس مي‌خواهد از حلال و حرام سؤال كند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر كس مي خواهد از واجبات سؤال كند، به نزد زيد بن ثابت برود و هر كس مي‌خواهد از مال و ثروت سؤال كند، نزد من بيايد كه من خزانه‌دار مي‌باشم.» اين خطبه در سنن كبري بيهقي، ج6، ص210 و سيره‌ي عمر ابن‌جوزي، ص87 آمده است.

همچنين به كتاب صحيح بخاري (ج3، ص151) مراجعه كنيد. در آنجا آمده است: «تمتّعنا علي عهد رسول الله صلي الله عليه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأيه ما شاء» كه نشان مي‌دهد يا خليفه نظر رسول خدا(صلي‌الله عليه وآله) را نمي‌دانسته و يا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجيح داده است!.

در مورد علم و دانش خليفه مراجعه كنيد به: بيهقي در شعب‌الايمان و تفسير قرطبي، ج1 ص34 و ابن‌جوزي در سيره‌ي عمر، ص165 با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده كه گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة في اثنَتي عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سوره‌ي بقره را در دوازده سال! ياد گرفت و چون ختمش نمود، شتري قرباني كرد.» حالا حساب كنيد اگر يادگيري سوره‌ي بقره ـ كه كمتر از دو و نيم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بكشد، تمام قرآن چه قدر طول مي‌كشد؟!

* همچنين آقاي مولوي، به مناسبت يادي هم از خليفه‌ي اول (ابي‌بكر) كرده‌اند و درباره‌ي علم ايشان سخن گفته‌اند.

جناب ابوبكر كه بنا بر ادعاي بعضي از علماي اهل سنت، اولين! نفر و از نظر همه، جزو اولين كساني بوده است كه به رسول خدا(ص) گرويده است و حدود 20 سال در محضر شريف ايشان بوده و دو سال و اندي هم پس از ايشان بر كرسيِ خلافت نشسته و محل مراجعه‌ي همه افراد و قبائل و عشاير بوده است، تمام رواياتي كه از ايشان نقل شده، فقط 142 روايت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حديث، كمتر از ده حديث از خليفه‌ي اول نقل شده است! تازه از اين 142 حديث، مسلم و بخاري هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روايت آن اتفاق دارند و شخص بخاري 21 روايت و شخص مسلم تنها يك عدد از اين‌ها را صحيح مي‌داند!. حالا شما مقايسه كنيد بين روايات خليفه‌ي اول و احمد بن حنبل كه مي‌گويد هفتصدوپنجاه هزار حديث از پيامبر در اختيار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحيح كه مي‌گويد در نزد او سيصد هزار حديث بوده است. و نيز مقايسه كنيد با ابوهريره كه تنها سه سال با پيامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنج‌هزاروسيصدوچند حديث از ابوهريره نقل كرده است. آن‌وقت ببينيد ادعاي جناب مولوي در مورد علم و دانش اين دو صحابه‌ي پيامبر چه قدر با آنچه علماي بزرگ اهل سنت گفته‌اند، مطابقت دارد؟

* در مسأله اهانت به خلفا و اينكه نبايد عواطف برادران اهل سنت را خدشه‌دار كرد، من هم با شما موافق هستم و همه‌ي مصلحين هم بر اين مسأله تأكيد مي‌ورزند. ولي اي كاش مسلمان‌هاي صدر اسلام نيز حساسيت شما را داشتند و از اهانت و تضعيف اصحاب پيامبر خودداري مي‌كردند. اما متأسفانه اين‌طور نشد. شما خوب مي‌دانيد اصحاب پيامبر(ص) اهانت به خليفه سوم عثمان را به كجا كشاندند. آيا اصحاب پيامبر بر عليه خليفه شورش نكردند؟ آيا حتي آب را بر روي او نبستند؟ كه به گواه تاريخ، علي(ع) برايش آب فرستاد. آيا بالآخره او را نكشتند؟ آيا محمد بن ابي‌بكر كه خال المؤمنين است، يكي از سردمداران مخالفان خليفه نبود؟ و آيا جناب ام‌المؤمنين عائشه، بارها مردم را عليه عثمان تحريك نكرده بود كه «اقتُلوا نَعثلاً فقد كَفر؛ نعثل را بكشيد كه كافر گشته است»؟5

نمي‌دانم چگونه صداقتتان را باور كنم كه در يك سخنراني هم از اهانت به خلفا و صحابه‌ي پيامبر(ص) گلايه مي‌كنيد و هم از طلحه و زبير دفاع مي‌كنيد؟! مگر همين طلحه و زبير نبودند كه مردم را بر عليه خليفه سوّم شوراندند؟ مگر همين طلحه و زبير نبودند كه همسران خود را در پرده نگه داشتند ولي در يك توهين آشكار به پيامبر اكرم(ص)، همسر او و دختر خليفه اول، عايشه را سوار بر شتر كرده و به ميدان جنگ كشاندند؟ مگر راه‌اندازي جنگ بر عليه خليفه‌ي چهارم از خلفاي راشدين، علي(ع) و كشتن چند هزار از ياران آن حضرت و به كشتن دادن چند برابر آن از مردماني كه به‌خاطر اعتقاد به عايشه ام‌المؤمنين، به ميدان جنگ با خليفه‌ي مسلمين آمدند، بزرگترين اهانت به اسلام و خليفه‌ي مسلمين و آن اهل حلّ و عقدي كه علي(ع) را انتخاب كردند، نيست؟

چگونه است طلحه و زبير آزاد هستند با بيرون آوردن همسر پيامبر از خانه به پيامبر اهانت كنند، با جنگيدن با خليفه‌ي مسلمين به او و كساني كه او را انتخاب كردند اهانت كنند، بلكه به روي آنها شمشير بكشند و آنها را بكشند؛ آن وقت ديگران حق ندارند حتي آنچه را در تاريخ به وقوع پيوسته و كارهايي را كه آنها انجام داده‌اند، در روزنامه‌اي بنويسند و يا در سريالي به تصوير بكشند؟

شما چرا به طلحه و زبير نمي‌گوييد: «اي كاش خنجر را به قلب ما فرو مي‌كرديد ولي مردم را بر عليه خليفه‌ي سوم تحريك نمي‌كرديد. اي كاش شما خنجر را به قلب ما مي‌كوبيديد ولي همسر پيامبر را از خانه بيرون نمي‌كشيديد و براي اهداف شوم سياسي خود از شهرت و محبوبيت او سوء استفاده نمي‌كرديد. اي كاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مي‌برديد ولي بر عليه خليفه‌ي مسلمين، جنگ جمل را به راه نمي‌انداختيد.»

آقاي مولوي، آيا مي‌توانيد انكار كنيد كه ده‌ها سال از زمان معاويه تا زمان عمر بن عبدالعزيز، علي(ع) را در نمازهاي جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مي‌كردند و اين كار توسط معاويه و به دستور او شروع شد و بقيه‌ي بني‌اميه هم اين سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاويه و بني‌اميه اعتراض نمي‌كنيد كه: «اي كاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مي‌كرديد ولي خليفه‌ي چهارم، داماد پيامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسين(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمي‌كرديد»؟

چرا از طعنه يا بدگويي بعضي از مردم نسبت به تعداد اندكي از صحابه ناراحت مي‌شويد و از آن همه توهين‌هايي كه بعد از رسول خدا(ص) به علي(ع) و پاره‌ي تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابه‌ي بزرگي همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمي‌شويد و به مسبّبين آن اعتراض نمي‌كنيد؟

چرا به حافظ محمد ابراهيم اعتراض نمي‌كنيد كه داستان‌هاي تلخ بعد از رحلت پيامبر(ص) را ـ كه شما و همفكرانتان بر خلاف مستنداتي كه در كتب و منابع خودتان آمده اصرار داريد منكرش شويد ـ به‌صورت افتخارآميز! در قصيده‌ي خود آورده و با اين كار، آتش كينه و دشمني را بين برادران مسلمان شعله‌ور كرده است؟ آنجايي كه (در ج1 ص82 ديوانش) گفته است:

و قولةٍ لِعلي قالها عُمر ......... اكرم بسامِعها اعظم بمُلقيها

حرّقت طرك الا ابقي عليك بها ......... ان لم تبايع و بنتُ المصطفي فيها

ما كان غير أبي حفص يفوه بها ......... أمام فارس عدنان و حاميها(6)

و عجيب‌تر آنكه برخي از بزرگان مصر هم از چنين شاعري ـ با اين شعورش ـ تقدير كرده و ديوانش را مكرّر چاپ مي‌كنند!. چرا به اين شاعر و امثال آن نمي‌گوييد: «خنجر به قلب من ملاّ فرو كنيد ولي پسر عمو و داماد پيامبر و بانوي بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهيد و مجدداً خاطرات تلخ تاريخ را زنده نكنيد.»؟

جناب مولوي، به مردم چه بگوييم؟ صحابه‌ي پيامبر(ص) كه آن شخصيت بي‌نظير را از نزديك ديده بودند. شخصيتي كه قرآن خطاب به وي مي‌فرمايد: «إنّكَ لَعَلي خُلُق عَظيم» و از طرف ديگر به همه و بيش از همه به صحابه مي‌فرمايد: «ولكم في رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همين صحابه به جان يكديگر مي‌افتند. برخي را مي‌كشند، همانگونه كه عثمان را كشتند. بعضي بر عليه بعضي ديگر لشكر‌كشي مي‌كنند، آنطور كه طلحه و زبير و ديگران بر عليه علي(ع) اين كار را كردند. بعضي عدّه‌اي از صحابه را تبعيد مي‌كنند، آنگونه كه عثمان، ابوذر (صحابي بزرگ پيامبر) را تبعيد كرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخي از صحابه صحابه‌ي ديگر را بر عليه ديگر اصحاب پيامبر(ص) تحريك مي‌كنند، همانطور كه طلحه و زبير و عايشه و عمروعاص نسبت به عثمان كردند. بعضي ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضي ديگر رسمي مي‌كنند، آنگونه كه معاويه نسبت به علي(ع) كرد. بعضي با بعضي قهر كرده و با خدا عهد مي‌كنند كه تا زنده‌اند با آن ديگري حرف نزند آنطور كه عبدالرحمن‌بن‌عوف نسبت به عثمان، خليفه‌ي سوم انجام داد.

با اين همه سوابقي كه برخي از صحابه دارند، انصاف دهيد آيا مردم از ما و شما قبول مي‌كنند كه باز هم همه‌ي آنان را مبرّاي از خطا و گناه دانسته و هيچ نقدي را بر آنان روا نشمريم و به مردم بگوييم شما حق نداريد به هيچ‌يك از كساني كه چند صباحي با پيامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگوييد بالاي چشمتان ابرو؟

مگر شما ادّعا نمي‌كنيد پيامبر فرمود: «أصحابي كالنّجوم بأيّهم اقتدَيتُم اهتَدَيتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر كدام اقتدا كنيد هدايت مي‌شويد.»7 اگر مردم به شما بگويند ما به آن صحابه‌اي كه به يكديگر ناسزا گفته و صحابه‌ي ديگر را سبّ مي‌كردند، مي‌خواهيم اقتدا كنيم، چه جوابي داريد به آنها بدهيد؟

از همه بالاتر مردم به ما مي‌گويند: وقتي خود پيامبر(ص) برخي از اصحابش را لعنت مي‌كند، اين نشانه‌ي اين است كه بعضيِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت كردن آنان جايز است وگرنه خود پيامبر ـ كه اسوه‌ي حسنه است ـ اين كار را نمي‌كرد.

مي‌گويند: مگر پيامبر(ص) (همان‌طور كه در تاريخ طبري ج11 ص357 آمده) روزي كه ابوسفيان را سواره ديد كه معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراكِب؛ خدايا آنكه سواره بر مركَب است و آنكه مركَب را مي‌كَشد و آنكه مركَب را به جلو مي‌راند لعنت كن»؟

بايد جواب مردم را چه داد؟ آيا بايد به دروغ به مردم گفت: اينها همه كذب است و هر چه فلان مولوي مي‌گويد راست است؟!

* قسم ياد كرده‌ايد كه هزاران امام خميني، شاگرد مكتب عمر و ابوبكر هم حساب نمي‌شوند.

هرچند اين سخن از طرف شما به‌صورت توهين‌آميز و به زعم خودتان با هدف كوچك‌شمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوه‌دادنِ خلفا گفته شده، ولي حقيقت هم همين است كه مكتب خلفايتان نتوانسته و توان اين را هم ندارد كه مُصلحاني همچون امام خميني(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با ديده‌اي حقيقت‌بين به تاريخ 1400 ساله بنگريد، خواهيد ديد هر جا كسي در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّي(ص) دفاع كرده است، پرورش‌يافته‌ي مكتب اهل‌بيت(ع) بوده است، نه مكتب خلفا.

* همچون ديگر همفكرانتان ـ مخصوصاً آنهايي كه اصولاً ما ايرانيان، اعم از شيعه و سني را مجوس مي‌نامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ايران) را پتكي ساخته‌ايد كه به‌خاطر آن بايد پاي عمر و سم اسبش را هم ببوسيم!.

عجب از شما و همفكرانتان كه بوسيدن كعبه و ضريح پيامبر(ص) را شرك مي‌دانيد، آنگاه ما را صراحتاً و آشكارا دعوت به چنين شركي مي‌كنيد؟

اگر اندك مطالعه‌ي تاريخي ـ حداقل در كتب معتبر خودتان ـ مي‌داشتيد و اوضاع اجتماعي، سياسي و فرهنگي ايرانيان را مي‌دانستيد و از چگونگي قبول اسلام از طرف ايرانيان اطلاع كسب مي كرديد، اينگونه توهين‌آميز سخن نمي‌رانديد و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمي‌كشيديد و آن را جايگزين نور تابنده‌ي اسلام ـ كه قلب هر انسان ستم ديده را تسخير مي‌كرد ـ نمي‌كرديد!

سخن از فتوحاتي كه به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتي كه توسط برخي عوامل آن پديد آمد و ظلمها وجناياتي كه بر بي‌گناهان و اسيران روا داشته شد، بسيار است كه قتل‌عام مردم تسليم شده و امان داده شده‌ي شهر طميسه در جنگ گرگان توسط سعيدبن‌عاص،(8) كوركردن چشم هزار تن از ساكنان شهر انبار در جنگ ذات‌العيون توسط خالدبن‌وليد9 و گردن‌زدن اسيران در صف 22 كيلومتري در جنگ طالقان10 تنها گوشه‌اي از آن است.

جهت اطلاع بيشتر مي‌توانيد به فصلنامه‌ي تاريخ در آيينه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)) و نيز مقالات موجود در سايت مؤسسه حضرت ولي عصر(عج) به نشاني
www.valiasr-aj.com مراجعه كنيد.

* از نماز جمعه‌ها و رسانه‌ها و صدا و سيما و سريال‌ها ـ با الفاظي توهين‌آميز ـ گلايه كرده‌ايد كه چرا گاهي حقيقتي از تاريخ را بيان مي‌كنند كه در آن عملكرد برخي از اصحاب مورد نقد قرار مي‌گيرد؟

جناب مولوي، چاره كار اينها نيست. چاره اين كار كتب حديث و تاريخ و فقه و رجال اهل سنت است. براي از بين‌بردن نقاط ضعف برخي از صحابه، بايد دعا كرد خداوند ريشه تمام اين كتاب‌ها را از ميان بر كند! زيرا پيروان مكتب اهل بيت(عليهم‌السلام) اكثر نقاط ضعف صحابه را از ميان همين كتاب‌ها در طول تاريخ پيدا كرده‌ا‌ند. البته اين دعا هم قابل استجابت نيست، زيرا خداوند اراده كرده است كه فضائل اهل بيت و نقاط ضعف كساني كه در مقابل اهل بيت(ع) بوده‌اند، در همين كتاب‌هاي اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احاديثي كه توسط بني‌اميه و ديگران روا شد ـ باشد و در همه دنيا پراكنده شود تا حجت بالغه‌ي الهي بر كساني كه طالب حق و حقيقت‌اند، تمام باشد.

* اما اظهار نظر شما راجع به جمعيت 20 ميليوني!!! اهل سنت در ايران

براي اينكه براي جسارتهاي متعدّدتان ـ كه بخش كوچكي از آن در اين قطعه فيلم بود ـ توجيهي دست‌وپا كنيد، مي‌گوييد 20 ميليون اهل سنت در ايران وجود دارد! ان‌شاءالله كه بقيه اطلاعات شما مانند اين آمار غلط نباشد، كه متأسفانه چون همه‌جا عينك تعصّبِ افراطي بر چشم نهاده‌ايد، اشتباهاتتان خيلي فراتر از اين‌هاست.

اولاً: در فرهنگ قرآني، آنچه مطلوب و داراي ارزش است، كيفيّت است، نه كمّيت. اگر نظري بر قرآن كريم بياندازيد خواهيد ديد خداوند متعال بارها و بارها جمعيت كم ـ داراي كيفيّت ـ را تحسين فرموده است: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشّكُورُ»12 اما از آن طرف اكثريتِ بي‌محتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن كريم است:

«وَما أَكْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ وَلَكِنّ أَكْثَرَهُمْ لايَشْكُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنّ‏ِ وَاْلإِنْسِ»14

شيطان گفت «وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نكرد، بلكه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ»(16)

برويد در قرآن شمارش كنيد ببيند چه‌قدر درباره‌ي اكثريت فرموده است: يَجْهَلوُن، فاسِقُون، لايَشكُرُون، لايُؤمِنُون، لايَسْمَعُون، لايَعْقِلُون؟

پس صِرف جمعيت فراوان از يك قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هيچ فضيلت و منقبتي به حساب نمي‌آيد، همانگونه كه صِرف صحابي بودن يا هم عصر بودن با پيامبر(ص)، به خودي خود مقام و شأنيتي براي افراد ايجاد نمي‌كند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مي‌شود ـ تقواست، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»17

الآن جمعيت مسيحيان دنيا بيشتر از همه اديان است ولي آيا اكثريت بودن آنها دليل بر حقانيتشان است؟ الآن اكثريت جميعت مسلمين، فرقه‌هاي مختلف برادران اهل سنت هستند. آيا اين دليلِ صحّت همه‌ي اعتقادات آنها مي‌شود؟

پس اگر 99% مردم ايران هم از اهل سنت باشند، شايد بتوان با قدرت حكومت كرد ولي با حكومت و قدرت نمي‌توان به خداوند گفت: بايد در روز قيامت آنچه را كه عدّه‌اي از صحابه مي‌پسنديدند و بعد از رحلت پيامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاي آنچه پيامبر فرموده بود، نشاندند بايد بپذيري! بدون ترديد حرف آخر را خداي متعال مي‌زند، نه اقليت، نه اكثريت، نه مردم، نه مولوي‌ها، نه صحابه و نه هيچ كس ديگر.

ثانياً: با كدام مستند، ادعاي جمعيت بيست ميليوني داريد؟ و طبق چه آمار علمي هر سال چند ميليون! به جمعيت‌تان مي‌افزاييد؟ اصولاً كل جمعيت استان‌هايي كه عزيزان اهل سنت در برخي شهرهاي آن اكثريت‌اند، چه‌قدر است كه سهم شما بيست ميليون شود؟ به سايت‌هاي حاميان خارجي‌تان ـ همچون سايت قرضاوي ـ سري بزنيد و ببينيد با همه‌ي بزرگ‌نمايي كه دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانسته‌اند جمعيتتان را از ده درصد بالاتر ببرند.

با اين ادّعاهاي بي‌اساس و غير علمي و غير منطقي چه چيز را مي‌خواهيد ثابت كنيد؟ مگر همين شماها كه تا دو سه سال قبل ادعاي جمعيت دويست هزار! نفره در تهران را داشتيد، الآن مدّعي نيستيد شهر تهران يك ميليون!! سني دارد؟ اگر ديگران اطلاعي نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند كه فقط چند هزار نفر سنّي در شهر تهران و حاشيه‌ي آن وجود دارد و اكثرشان هم كارگران مهاجر افغان هستند.

بنابراين بيهوده زحمت نكشيد و جمعيت چهار پنج ميليوني برادران اهل سنت را با تبليغات و مظلوم‌نمايي، بيست ميليون! جلوه ندهيد. به دوستان مولوي‌تان در سيستان‌وبلوچستان هم بفرماييد: عبارت «ما اهل سنت يك‌سوم! جمعيت كشور را تشكيل مي‌دهيم» را از بخش عربيِ سايت رسمي‌شان حذف كنند تا موجب خدشه‌دار شدن آبروي خودشان و اثبات عدم صداقت‌شان نشود.

به‌جاي اينگونه سخنان كذب و مغالطه‌آميز كه نتيجه‌اي جز تحريك قومي و مذهبي و ايجاد فتنه و اختلاف (كه هدف اصلي دشمنان قسم‌خورده‌ي اسلام و مسلمين است) ندارد، بگذاريد مردم شريف اهل سنت (هر جمعيتي كه دارند) با آرامش به زندگي‌شان بپردازند، همانگونه كه هميشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندي‌شان هم مانند شيعيان و پيروان ساير فرق و اديان محفوظ بوده و هست.

والسلام علي من اتّبع الهدي

حوزه علميه قم

نوري

________________

1. در ابتدا حتماً عدّه‌اي اين كار را به قصد ترويج اعتقاداتشان و يا ضدّيت با نظام اسلامي نشر داده‌اند، اما مطمئناً اكثر افراد آن را نه به عنوان سخني علمي، بكه به عنوان طنز ردّ و بدل مي‌كنند و تعدادي هم با تعجب آن را به ديگران نشان مي‌دهند كه چگونه در نظام اسلامي، كساني به اين راحتي به همه چيز جسارت مي‌كنند!.

2. سوره‌ي احقاف، آيه‌ي 15: و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي‌ماه است.

3. آيه‌ي 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً؛ و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگري به جاي همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراواني [به عنوان مهر] به او پرداخته‏ايد، چيزي از آن را پس نگيريد! آيا براي بازپس گرفتن مهر آنان‏، به تهمت و گناه آشكار متوسل مي‏شويد؟!

4. سوره عبس، آيه‌ي 30، يعني «و ميوه و چراگاه».

5. الإمامة والسياسة ابن قتيبه، ج1، ص71 و تاريخ طبري، ج3، ص477 و النهاية ابن‌اثير، ج5، ص79 و...

6. يعني: گفتاري از عمر به علي است كه شنونده‌اش را اكرام كن و گوينده‌اش را بزرگ بشمار (كه گفت): اگر بيعت نكني خانه‏ات را آتش مي‌زنم و چيزي در آن برايت باقي نمي‌گذرام با اينكه دختر پيغمبر در آن خانه است! غير از عمر كسي نمي‌توانست به يكه‌سوار قبيله عدنان و حامي دختر پيامبر (يعني علي) چنين سخني بگويد!.

7. فيض القدير، ج1 ص209 و مشكاة المصابيح، ج3 ص1696

8. الكامل ابن اثير، ج3، ص110

9. البداية ‌و النهاية ابن كثير، ج6، ص386

10. الكامل ابن اثير، ج4، ص545

11. سوره‌ي بقره، آيه‌ي 249: چه بسيار گروه‏هاي كوچكي كه به فرمان خدا، بر گروه‏هاي عظيمي پيروز شدند.

12. سوره‌ي سبأ، آيه‌ي 13: عده كمي از بندگان من شكرگزارند.

13. سوره‌ي يوسف، آيه‌ي 103: بيشتر مردم‏، هر چند اصرار داشته باشي‏، ايمان نمي‏آورند.

14. سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 179: به يقين‏، گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم.

15. سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 17: و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهي يافت.

16. همان، آيه‌ي 18: جهنم را از شما همگي پر مي‏كنم.

17. سوره‌ي حجرات، آيه‌ي 13: همانا گرامي‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست‏.


Share
241 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٢٤:٣٨ - ٠٣ مهر ١٣٩٠ |
با سلام جناب موعود متون اوليه شما نشان نمي داد كه بر عزاداري امام حسين گريه كرده باشيد . احتياج به قسم خوردن هم نبود صاف و ساده نظرات خودتان را بيان كنيد برادران و دوستان جوابهايي خواهند داد انوقت با استفاده از عقل ذاتي خود به درست بودن يا غلط بودن ان پي ببريد البته و صد البته با تحقيق + عقل . اينكه فرموديد در حال حفظ جزء 29 قران ميباشيد ان شاء الله كه اين عمل شما مورد تائيد حق تعالي باشد و من هم براي شما دعايي ديگر ميكنم كه انشاء الله خداوند به شما و تمامي كساني كه قران را ميخوانند قدرت درك و فهم اين ايات رباني را بدهد . اما در مورد سينه زني و عزاداري يك حديث انهم از اهل سنت ميگويم كه رد خور نداشته باشد : عايشه مىگويد : « پس از فوت رسول اكرم حضرت محمد صلي الله عليه و اله برخواستم و ( در سوگ پيامبر ) به همراه ساير زنان بر صورت و سينه مىزديم . » « و قمتُ التدم ( اضرب صدرى ) مع النساء و اضرب وجهى ) . السيرة النبوية ، ج 4 ، ص 305 . اگر عايشه بر صورت و سر خود ميزد يعني كاري بس روا بوده بخصوص كه ابوبكر كه بعنوان خليفه تاج گذاري كرده بود و بر عايشه هم ولايت پدري داشت ميبايست او را حد اقل منع كند . اما در مورد نظر شما ( 229 ) يك ايه قراني كه حتماً انرا بلديد . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾ ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾ و از شب قدر چه آگاهت كرد لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾ در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند . سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾ [آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است ============================================================================ مسلماً اين مقرري انسانهاي بر روي زمين ( بهتر است بگويم تمامي خلايق از انس و جن ) بايد بدست تواناي كسي برسد ايا ان كسه را نبايد خليفه الله دانست ؟؟؟ حديثي برايتان نقل ميكنم از جناب شيخ صدوق مياورم ايشان ميفرمايند كه : از امام حسن عسكري عليه السلام سؤال شد (در حالي كه من آن جا بودم ) در بارۀ اين روايت كه از پدرانش نقل شده بود : « زمين هيچ‌گاه از حجت خدا بر خلق ، تا روز قيامت خالي نخواهد بود و اگر كسي بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است » امام حسن عسكري عليه السلام فرمود : اين سخن حقي است ؛ همان طور كه روز حق است . از ايشان سؤال شد : اي فرزند رسول خدا ! امام و حجت بعد از شما كيست ؟ فرمود : فرزندم محمد ، او امام و حجت بعد از من است . هر كس بميرد و او را نشناسد ، به مرگ جاهليت مرده است . كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 409 – 410 و كفاية الأثر - الخزاز القمي - ص 296 و وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 16 - ص 246 و مستدرك الوسائل - الميرزا النوري - ج 18 - ص 187 و ... . يا اين حديث از خود اهل سنت مَنْ مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية . هر كس بميرد و بر گردن او بيعت با امامي نباشد ، به مرگ جاهلي مرده است . صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري ، ج3 ، ص1478و السنن الكبرى ، البيهقي ، ج8 ، ص156 و مجمع الزوائد ، ج5 ،‌ ص218 و مشكاة المصابيح ، ج2 ، ص1088و سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج2 ، ص715 . =============================================================================== سوال امام زمان يا خليفه زمان همه اين خلايق كيست ؟؟؟؟؟ ان شاء الله با تحقيق به نتيجه مطلوب برسيد . لبيك يا علي
242 | موعود | Iran - Tehran | ٠١:٠٦ - ٠٤ مهر ١٣٩٠ |
برادرم جناب مجيد!من نام(مستعار) موعودرابه خاطرعلاقه شديد به حضرت مهدي انتخاب كرده ام .نميدانم جراشما دوست داريد من رابااسم هاي ديكربخوانيد.ايامن به شماتوهيني كرده ام؟(اكركرده ام مراببخشيد. )
243 | بهروز | Iran - Sanandij | ٠١:٤٧ - ٠٤ مهر ١٣٩٠ |
سلام . به خدا خنده داره يكي رو با اسم موعود درست كرديد وداريد ميكيد شيعه شده و از اين جور حرفا تو رو خدا خجالت نميكشيد ميخوايد چه چيزي رو ثابت كنيد. آخه موعود تو كه با چندتا نظر دادن وجواب گرفتن تغيير عقيده دادي خدا رحم كند به شيعه بودنت. ازفيلم جالبي كه براي بازديد كنند گان بازي كرديد خوشم اومد حتما ادامه بديد همينطوري كه ادامه بديد تمام مردم جهان شيعه ميشن منظورم 90 درصد جهان كه اهل تسنن هستن آخه فكر ميكنيد ما هم مثل شما هستيم كه هرچه آخوندهاتون بگن باور بكنيم . خدا بهتون رحم كنه اول به خودم بعد به شما. . .
244 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٠٢:٢٢ - ٠٤ مهر ١٣٩٠ |
با سلام

()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()

<<<< اشكم ز هجر روى تو خوناب شد حسين <<<<>>>> مويــم ز غصّه رشته مهتــاب شد حسيــن >>>>

<<<< هـــر جـــا كنـــار آب نشستـــم زداغ تـو <<<<>>>> از بسكه ســـوختم جــــگرم آب شد حسين >>>>

<<<< جانســوزتر ز داغ تو ديــگر كسى نــديــد <<<<>>>> خورشيـــد هـم ز داغ تو در تــاب شد حسين>>>>

<<<< يـــادت كـه بــود مونس جــانم بــه روزها <<<<>>>> شبها چــراغ گـــوشه محــراب شــد حسين >>>>

<<<< بـــاز آمــدم بـــه شــام كنـــار رقيــه ات <<<<>>>> جائى كه نـور چشم تو در خواب شد حسين >>>>

<<<< تو غرق خون به خاك فتادى و تشنه كام <<<<>>>> امـــا بنـــاى زينبـــت از آب شـــــد حسيـــن >>>>

()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()

جناب بهروز عدالت خلفاي راشدين ؟؟؟؟ اين كلمه موهوم را از كجا اوردي ؟؟؟؟
يك حديث در مورد عدالت خلفاي راشدين ميگويم تا بعد .

على (عليه السلام) با اين كه در باره خليفه اول و دوم معتقد بود دروغگو، فريبكار و خائن هستند، طبق صريح كتاب صحيح مسلم عمر خطاب به على (عليه السلام) و عباس مى گويد: «فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه... فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً»
(( صحيح مسلم ج 5 ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري ج 6 ص 144 وكنز العمال ج 7 ص 241. )).

من كه در مورد عدالت و راستگويي حضرت علي عليه السلام 1000000000000000000000000000000000000000000000% و حتمابيشتر از اين مطمئن هستم .شما هم كه مطمئناً هستيد , پس موقعي كه ايشان ابوبكر و عمر را دروغگو فريبكار و خائن مي پندارد نمي توانند انها را عادل خواند . صحيح است .
()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()
اما در مورد گريه بر امام حسين عليه السلام نمي دانم شما عاقليد يا نه ولي اين حديث را خوب بخوان .

گريه حضرت آدم عليه السلام بر سيد الشهدا حضرت امام حسين ابن علي عليه السلام
وقتى كه حضرت آدم (ع ) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از فراق حوا و بهشت ، آنقدر گريه كرد، كه روى صورتش دو شيار مثل جوى درست شد و اشك چشمش از آن جارى مى شد كه پرنده ها از آن ميآشاميدند.
و تا چهل سال اين گريه ادامه داشت ، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبه او را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع ) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع ) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود.
حضرت جبرئيل (ع ) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على ، يافاطر بحق فاطمه ، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق ) الحسين منك الاحسان .
وقتى حضرت آدم (ع ) به اسم امام حسين (ع ) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود:
اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه حسين است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟
حضرت جبرئيل فرمود: اى آدم به اين فرزندت مصبتى وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصيبتها پيش اين ناچيز است ؟ حضرت آدم (ع ) فرمود: اى برادر آن مصيبت چيست ؟ حضرت جبرئيل (ع ) واقعه كربلا را براى او مى گويد، و ميفرمايد: او را تشنه و غريب و بيكس و تنها و بى يار و ياور شهيد مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه ، واقلة ناصراه مى ديدى ... بطورى كه تشنگى ميان او و آسمان مثل دود حايل شده بود.... هيچكس جواب او را نمى دهد.
مگر با شمشير و... او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را بتاراج و غارت مى برند... سر او و يارانش را شهر به شهر مى گردانند...
حضرت آدم (ع ) تا اين واقعه را شيند مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گريه كرد.

بحارالا نوار، 44، 245


لبيك يا علي
1 |اسنا|Iran - Isfahan |٠٠:٠٥ - ٢١ خرداد ١٣٩٧ |
5
 
8
هرکسی عقایدخودشوداره ولی مولاناخیرشاهی درست فرمودن هزاران امام خمینی ب گردی حضرت عمرنمیرسد
2 |حمد|Iran - Khorramshahr |١٦:٥٤ - ٢٧ خرداد ١٣٩٧ |
1
 
5
برادر بهروز در نابغه بودن خلیفه دوم شک نیست که ایشان فوق دکترا داشتند اما یکه نکته جالب است:جناب عمر بن خطاب به ابوموسی اشعری نامه مینویسند بر هر ایرانی دست یافتی وجب کن اگر 5 وجب بیشتر بود گردنش را بزن و او را بکش!!!!!!
در مورد این چه دارید بگوئید:
أخبرنا إسحاق بن یوسف الأزرق و محمد بن عبد الله الأنصاری و هوذه بن خلیفه قالوا: أخبرنا ابن عون عن محمد بن سیرین قال: قال عمر بن الخطاب: ما بقی فی شی‏ء من أمر الجاهلیه إلا أنی لست أبالی إلى أی الناس نکحت و أیهم أنکحت.
245 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٢٠:٥٣ - ٠٤ مهر ١٣٩٠ |
با سلام
جناب موعود بنده از شما معذرت ميخواهم , شما بايد اين حق را بمن بدهيد كه كساني هستند از فرقه وهابيت با استفاده از اين نمونه اسمها شبهه پراكني ميكنند .
براي شما ارزوي توفيق دارم .

جناب بهروز اميد ما به اين است كه تمامي مردم جهان در نهايت مسلمان انهم از شيعيان حضرت علي عليه السلام بشوند . ان شاء الله .

إمام عليّ بن موسى الرضا (صلوات اللّه عليه) فرمودند :


«رَحِمَ اللّهُ مَنْ أحى اَمَرنا رحمت خدا بر آنكس كه امر ما را زنده نگه مى دارد».

پرسيدند: چگونه مى توان امر شما (جايگاه و فضايل و ادامه) را زنده نگه داشت؟ فرمودند: «يَتَعَلَّمُ عُلومنا ويعلّمها الناس، فَإنَّ الناس لو عَلِموا محاسن كلامنا لا تَّبعونا.
اينگونه كه علوممان را ياد گيرند و همان را به مردم تعليم دهند. شك نداشته باشيد كه اگر مردم، كلام نيكوى ما و نكات و اثرات آن را بدانند، حتماً از ما تبعيّت خواهند كرد».

كمي فكر كنيد شايد شما هم به صراط مستقيم كه همان راه و روش حضرت محمد صلي الله عليه و اله ميباشد هدايت شويد ان شاء الله


لبيك يا علي


246 | بهروز | Iran - Sanandij | ١١:٣٤ - ٠٥ مهر ١٣٩٠ |
سلام
آقاي مجيد م علي نمي دانم چرا شما ديگر اين حرف ها را به حضرت علي نسبت ميدهيد شايد الان بگويد از صحيح مسلم است ولي اين رو علماي شما به ما نسبت ميدهند حضرت علي اگر ميدانست حضرت عمر دروغگو هست هرگز به ايشان(حضرت عمر)دختر نميداد بعدشم اين داستان رو كه از آدم بود رو بازم علماي شما براي سرگرم كردن شما ساختن من نميگم امام حسين مورد ظلام واقع نشد به ايشان ظلم شد اما واقع اين حرف ها كفر وگناه بزرگي است. شما چرا انقدر زود گول ميخوريد تو رو خدا هرچه ميخوايد بگيد ولي حرف از جانب حضرت علي نگيد كه نسبت به حضرت علي گناه ونامردي كرديد.من قبول دارم حضرت محمد براي مادرش گريه كرد درست اما حضرت محمد تا 20سال كه براي مادرش گريه نكرد همه ما ميمريم پس گريه كردن زمان خود را دارد .
247 | مجيد م علي | United States - Fremont | ٢٤:٤٧ - ٠٥ مهر ١٣٩٠ |
با سلام
جناب موعود سوال كرده بوديد شرك چيست ؟؟
جواب اين سوال بسيار مشكل ميباشد و خود شما بايد در اين مورد مطالعه كنيد .
به زبان ساده ميتوان گفت شرك يعني اينكه براي الله سبحان تعالي در امور خلقت و اداره ان شريكي قائل بشويم .
اما مگر نه اينكه خود الله سبحان تعالي عمالي دارد بنام ملائكه . ايا براي رساندن وحي به پيامبرانش ؟؟
ايا انكساني كه به بعضي ها تهمت مشرك بودن را به ديگران ميزنند ( بعنوان مثال وهابيون منحرف از دين اسلام به شيعيان ) خود از ديگران كمك نميگيرند ( نوعي شريك قراردان است ديگر ) ايا انها به دكتر يا مهندس يا افراد عادي براي اجراي كارهاي روزمره مراجعه نميكنند ؟؟
من كساني از اين جماعت را ميشناسم كه براي دست يافتن به كسي يا جائي به فراش غير مسلمان مراجعه كرده اند و چنان عجز لابه ميكنند كه نگو .
در اين مورد بحث بسيار طولاني خواهد بود مگر اينكه خودتان با درايت مطالعه كنيد تا راضي شويد .
==================================================================================
اما سوال شما در مورد شب قدر و امام زمان ( عج ) .
بهترين مومن به الله سبحان تعالي در حال حاضر و زنده چه كسي ميباشد ؟؟؟
اگر از ان كساني كه معتقد بوجود حضرت مهدي عجل الله تعالي ميباشند بپرسيد سريعاً و صريحاً ميگويند ايشان . حال از شما ميپرسم ايا ممكن است ايشان كاري را بدون اذن الله سبحان تعالي بكنند ؟؟؟؟؟ . مسلماً ميگويد نه .
ايا قبول داريد كه ايشان حجه الله سبحان تعالي در همه عالم خلقت ( يا نعوذ بالله حداقل بروي كره زمين ) ميباشند حتما ميگويد بله البته بعنوان يك شيعه ( اما اگر از اهل سنت بپرسيد هرچه بگويند ميگويم پس حديث («من لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية » «هرکس امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلى از دنيا رفته است.» صحيح مسلم ). چي شد ؟؟
تعيين مقدرات ما بوسيله حضرت حق تعالي ميباشد كه به دست تواناي امام زمان (عج ) سپرده ميشود . البته جالب اينجاست كه الله سبحان تعالي بركات خود را بر تمامي مخلوقات ( چه مومنيين چه مسلمين چه مشركين و چه انس و چه جن ..... ) تعيين ميكند.

اما در مورد توسل اوليا و ائمه و اينكه ايا انها به كساني متوسل شده اند . بگذاريد اين را به زبان ساده بگويم ... عمل توسل و وسيله قرار دادن هميشه براي مومنان به بالاتر بوده است بالاتر از اوليا و ائمه چه كسي مباشد ؟؟؟ ايا انها خود وسيله توسل نيستند .
اما در اين مورد حديثي مي اورم

حضرت علي عليه السلام پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كرد و حق خود را خواسته و کمک طلبيد و فرياد کشيد؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و بيعت نکردند. و او در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا ( حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ) کرده بود گفت:" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمود: واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.

إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج ج 11، ص 65، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.

=================================================================================
حديث دوم
=======
عمر گفت: برويد اگر به شما اجازه داد وارد شويد، وگرنه بدون اجازه وارد شويد آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: « به شما اجازه نمي دهم بدون اجازه وارد خانه ي من شويد » . بار ديگر بازگشتند، ولي قنفذ ملعون آنجا ماند.

آنها ( به ابوبکر وعمر) گفتند: فاطمه سلام الله عليها چنين گفت وما از اينکه بدون اجازه وارد خانه اش شويم خود داري کرديم . عمر عصباني شد و گفت: ما را با زنها چه کار است؟!

سپس عمر به مردمي که اطرافش بودند دستور داد تا هيزم بياورند . آنان هيزم برداشتند و خود عمرنيز همراه آنان هيزم برداشت و آنها را اطراف خانه علي و فاطمه و فرزندانشان عليهم السلام قرار دادند . سپس عمر با صداي بلند بطوريکه علي و فاطمه عليهما السلام بشنوند فرياد زد « به خدا قسم اي علي بايد خارج شوي و با خليفه ي پيامبر بيعت کني، وگرنه خانه را با شما به آتش مي کشم » !

حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: اي عمر، ما را با تو چه کاراست ؟ عمر گفت: در را باز کن، وگرنه خانه را با خودتان به آتش مي کشم ! حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمود: آيا از خدا نمي ترسي که به خانه من هجوم مي آوري؟! ( کلمات مستدل و در عين حال سوزناک فاطمه سلام الله عليها در عمر تأثيري نکرد ) و عمر از کار خود منصرف نشد .

عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله ور ساخت ، و سپس با فشار به درب خانه، داخل شد.

حضرت زهرا سلام الله عليها در مقابل او آمد و فرياد زد: «يا ابتا يا رسول الله» ! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوي حضرت زد .آن حضرت ناله کرد : « يا ابتاه»! عمر تازيانه را بلند کرد و به بازوي حضرت زد . آن حضرت صدا زد : « يا رسول الله ، ابوبکر و عمر با بازمانده ات چه بد رفتاري کردند.

کتاب سليم بن قيس هلالي ـ به تحقيق اسماعيل انصاري زنجاني ـ ص 149 و150 ؛ باب قضايا السقيفة علي لسان سلمان الفارسي .

==============================================================================
به اين چند جمله خوب توجه بفرمايد:
حضرت علي عليه السلام فرمودند :
واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!.

حضرت فاطمه سالام الله عليه فرمودند :
« يا ابتاه»!

ايا اين توسل نيست ؟؟؟ هرچند كه حضرت علي عليه السلام از نظر مقام الهي فوق جناب سيد الشهد حمزه عليه السلام و حضرت جعفر طيار ابن ابوطالب بودند .
===========================================================================
يك حديث هم از اهل سنت بگويم كه اهل سنت هم بهتر متوجه اين موضوع بشوند و فريب منافقين وهابي باز مانده اي ابن ثديه منافق را نخورند .

در زمان عمر، مردم دچار قحطى و خشكسالى شدند، مردى كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)آمد و گفت: اى رسول خدا مردم نابود شدند، از خداوند براى امّتت طلب باران كن، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در عالم خواب به آن مرد فرمود: نزد عمر برو و از جانب من به او سلام برسان و بگو: بزودى باران خواهد آمد و سيرآب خواهيد شد، و بگو: كيسه سخاوت را گسترده ساز. ( البته بنده به اين قسمت شك دارم حتما ان مرد از ترسش از عمر اينرا اضافه كرده بود يا علماي تحريف انرا اضافه كرده اند )
آن مرد ماجراى خوابش را براى عمر نقل كرد، قطرات اشك از چشمان عمر جارى شد و گفت: خداوندا كوشش و جديّت كردم، ولى هميشه ناتوان و عاجز بودم.

فتح الباري: 2/412، في باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قحطوا، والبداية والنهاية: 7/105.
تاريخ دمشق: 44/346 و 56/489، الإصابة: 6/216، المصنّف لابن أبي شيبة: 7/482، وكنز العمّال: 8/431.

لبيك يا علي

1 |اسنا|Iran - Isfahan |٠٠:٠٩ - ٢١ خرداد ١٣٩٧ |
1
 
0
من بانظرشماموافقم اهل تشیع خواهشاکمی بیشتردرموردصحابه حضرت محمد(ص)تحقیق کنیدکاری نکنیدکه خدابدش بیاد
248 | منتظر منتقم فاطمه | Iran - Isfahan | ٢٢:٠٦ - ٠٩ مهر ١٣٩٠ |
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام.
جناب بهروز بحث ازدواج دختر حضرت علي عليه السلام در صفحه ي ديگر هست.

بيا اونجا اظهار وجود كن!!!!!!!!!!!

البته اگر نميترسي!!!!!!!!!!!!!!

اللهم عجل لوليك الفرج
249 | موعود | Iran - Tehran | ٠١:٢٢ - ٢٠ مهر ١٣٩٠ |
جناب بهروز!من نه بوسيله ي اين سايت نه هيج سايت ديكري تغييرعقيده نداده ام.من قبل ازماه رمضان بعدازحدوديك سال تحقيق وديدارباعلماي شيعه كليات اين مذهب رابذيرقته ام.اماهنوزدرمسايلي مثل توسل وبيشترازهمه عزاداري باانهااختلاف نظردارم.البته اين راهم بدانيد كه شيعه شدن من وديكران جيزي راثابت نميكندبس نيازي به دروغ كويي نيست.ياحق
250 | مجيد م علي | Iran - Tehran | ٢٤:٥٢ - ٢٠ مهر ١٣٩٠ |
با سلام
جناب بهروز اولاً گفتم صحيح مسلم هم اين قضيه را گفته .
اينكه علماي شيعه گفته اند ابوبكر و عمر دروغگو خيانتكار و خائن ما انرا قبول ميكنيم ولي شما چي ايا حاضريد صحيح ((؟؟؟؟؟؟؟ ) مسلم را رد كنيد ؟
اين حرف را هم من نميگوييم علماي شما انرا گفته اند .

اما در مورد ام كلثوم ما معتقد هستيم كه اين دختر ابي قحافه از جناب اسماء و خواهر جناب محمد ابن ابي بكر ( عتيق ابيقحافه ) مي باشد با اين همه حضرت علي عليه السلام با اين ازدواج مخالف بود با اينكه به اسم خليفه مسلمين هم بود .
در ثاني همين ازداواج از دلاليل دروغ اهل بدعت ميباشد چه حسني براي عمر داشته ؟؟؟؟ايا دروغ هاي او را راست ميكرده ايا خيانتكاري او را عمل صالح ميكرده . اگر جداُ فضيلتي برايش بوده پس بايد براي فرعون هم فضيلتي قائل شد .
در مورد گريه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بر مادر مكرمشان حضرت امنه رحمه الله عليه بعد از 20 سال كه مورد توافق شماست پس مطمئن باشد قبل از 20 سال هم امكان داشته عقل سليم اين را ميگويد .


لبيك يا علي
251 | محسن | Iran - Tehran | ١٣:٥٤ - ٢٣ مهر ١٣٩٠ |
دوستان عزيز مثل اينكه شما اينجا رو با Chat room اشتباه گرفتين اين مطلب راجع به سخنان آقاي م-خ است.
راستي تا يادم نرفته اينم از لينك شعر درخيابان چهره آرايش نكن با صداي مرحوم آقاسي كه توسط آقاي م-خ به سرقت رفته:

http://www.mediafire.com/?870czto9xdd92d3
252 | va | Iran - Tehran | ١٥:٢٦ - ١٧ آبان ١٣٩٠ |
در اين سايت دروغي واظح مطرح شده كه در مورد مولوييمان خير شاهي گفته شده است
253 | امين وهابي | | ٠١:٠٨ - ٢٥ آبان ١٣٩٠ |
اخر احمق ها اگه فاطمه شهيد ميشد؟چطور غسل وكفن داشت؟مگه نه اينكه شهيد را غسل نمي كنند؟از قديم گفتن دروغگوكم حافظه است؟

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به جاي گفتن مطالبي كه نشان‌دهنده بي سوادي علمي شما است تحقيق كنيد كه آيا همه شهدا غسل و كفن ندارند ، يا تنها شهيد در معركه جنگي !!

گروه پاسخ به شبهات

254 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٥:٠٢ - ٢٨ آبان ١٣٩٠ |
جواب نظر
جناب--------------------------------امين وهابي------------------------------------
اولا نسبت به ما ادب را رعايت نميكنيد حداقل نسبت به دختر پيامبر با ادب باشيد.منظورتان حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها ) است؟
متاسفم برايتان
شمايي كه اگر قبل از اسم عايشه ام المومنين را نياوريم آن را بر حساب بي ادبي ما نسبت به پيامبر ميدانيد نسبت به اين كلام خود چه پاسخي داريد؟
يا حق
255 | امين آغا | | ١١:٠٤ - ٢٩ آبان ١٣٩٠ |
جناب امين وهابي

تا ببينيم شهيد كه باشد؟

شهيد راه خدا ؟ يا شهيد راه عمـــــــــــر كه نمازش با بود و نبود آب نسبت مستقيم داشت .

دروغگو هم احمق است تا كم حافظه.

ما كه شيعه ها كه اهل سنت پيامبريم شهدامون غسل و كفن مفصل دارند شما عمري ها رو نمي دونم و مثل شما احمقانه اظهار نظر نميكنم .

از قديم گفتن " هرجا عمريه عقل نيست و هرجا عقل هست عمري نيست "

اين جمله بالايي رو خوب بخون و نكات ريز و مهمشو در بيار و رو در و ديوار خونتون بچسبون . خيلي به دردت ميخوره اگه طالبش باشي .

تابحال كفتار ديدي كه با بي احترامي در حضور شير ميپره يه ناخنك به طعمه ميزنه بعد فرار ميكنه؟

شماها هم همانطور ميپريد و بدون تفكر قبلي يه تيكه ميندازيد و برميگرديد.

اين است عقل عمـــري آره اين است عقل عمري

256 | منتظر منتقم فاطمه | | ١٤:٢٣ - ٢٩ آبان ١٣٩٠ |
بسم الله الرحمن الرحيم

در جواب(امين وهابي)سگ جيره خوار انگليس !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

مگر پيامبر(ص) شهيد نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

بوسيله سم آن زن يهودي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا او را غسل دادند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

البته خلفاي شما در غسل دادن پيامبر(ص) نبودند!!!!!!!!!!!!!

بله.........داشتند براي پيامبر جانشين تعيين ميكردند!!!!!!!!!!!!

چون پيامبر(ص)مثل اهل سقيفه و(آن سه) عقل كل نبود و عقلش نميرسيد كه بعد از خود جانشين تعيين كند!!!!!!!!!!!

بله آنها از پيامبر عقلشان كاملتر بود!!!!!!!!!!!!

فكر كن بچه!!!!!!!!!!!!!!!بعد جواب بده!!!!!!!!!

فكر!!!!!!!!!

اللهم عجل لوليك الفرج
1 |آریا|Iran - Tehran |٢١:٠٦ - ١٩ مرداد ١٣٩٦ |
0
 
0
بیچاره الان اگه تو سقیفه حضرت عمر و حضرت ابوبکر نرفته بودند اسلام از بین می رفت خون انصار با اختلاف زیاد داشتند برایپیامبر جانشین انتخاب می کردند
پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
بهتر است اول اتفاقاتی که در جریان سقیفه افتاده است را از مرور کنید بعد قضاوت کنید!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
257 | عارفه | Iran - Tehran | ٢٠:٤٦ - ٢٩ آبان ١٣٩٠ |
سلام عليكم

اتاق مكتب شيعه ي علي ع در مسنجر آلفور فعاليت خود را شروع كرده است.
اهداف اين اتاق انشالله :::
1) پخش مناظره هاي عالمان شيعه ي علي ع با موالي اهل سنت و وهابيون
2) برگزاري مناظره هاي انلاين
3) پاسخ به شبهات
4) ايجاد محيطي براي تبادل نظر بصورت انلاين

براي حضور در اين اتاق ابتدا لازم است مسنجر الفور را دانلود كرده و با ايجاد ايدي در الفور به قسمت گفتگو رفته و اتاق مكتب شيعه ي علي ع را انتخاب فرماييد .


*** الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ***
258 | حسن احسانمنش | | ١٤:٠٤ - ٢١ بهمن ١٣٩٠ |
محمد تا نبوت را برانكيخت. ولايت را بكام شيعيان ريخت.
ولايت باده غيب و شهودست. كليد مخزن سرّ وجود است
محمد با علي روز اخوت ولايت را گره زد بر نبوت
محمد را على آيينه دارست. نخستين جلوه اش در ذوالفقارست
كسى جز او توانايي ندارد. كه زخم شيعه را مرحم گذارد


ياد و خاطره محمد رضا آغاسى گرامى باد
259 | محسن | | ٢٠:١٣ - ٢١ بهمن ١٣٩٠ |
آقاي احسانمنش مرد حسابي دلت ميخواد دوستان اين شعر مرحوم آغاسي رو هم بدزدن. فردا پس فردا كه ديدي شعر بالا رو يكي از برادران خوند وبه جاي كلمه ولايت - خلافت و شيعيان كلمه ....رو گذاشت پشيمون ميشي.
260 | محمد علي مقدس | | ٠١:١١ - ٢٤ بهمن ١٣٩٠ |
آقايان وهابي در بيراهه اي که داريد ميرويد مسير مستقيم به جهنم است ؟؟؟ نتيچه اين همه جنايت که در طول تاريخ بزرگان شما مرتکب شدن وشما هم پيروي ميکنيد چه دست آوردي براي شما داشته ؟ شما بار ها وسالها ست که نوکري خودتان به شيطانها ي زمان بخاطر مبلقي پول ومدتي خوشگذراني هديه نموديد وبعد هم مثل سگهاي ولگرد شمارا از ميان بر داشته وبر ميدارن اقايان وهابي پيروا علي و ولايت در اين گشور امام زماني بيش از شست ميليون سرباز جانفدا دارد ودهان هر کسي را خورد ميکنيم که به اهلبيت رسولالله توهين کند ما عزيزان اهلسنت را بردر خودمان ميدانيم وانشاالله وهابيها نخواهند توا نست بينمان طفرقه کنند بايد همه هوشيار باشيم که اين فرقه ظالمه ضد دين اسلام را از خود دور کنيم لعن ونفرين خدا براونها
261 | كنكاش | | ٠٨:٣٨ - ٠٤ خرداد ١٣٩١ |
عزZزانم سلام خدمت جامع واحداسلام کوتاسخن مدZون بودن عمر عثان ابوبکرکاهشZ رابارنمZ اورد دامن زدن اZن حرف باعث کاهش نفوس شZعه وسنZ وقرتبZشتردشمن هردو مZگردد
262 | راه برتر | | ٠١:٣١ - ٠٨ خرداد ١٣٩١ |
واقعا متاسف شدم براي نويسنده اين متن که واقعا مشخص نيست چرا اينقدر دروغ به خورد شيعه ها ميدن تاهمچنان برراه کج خود حرکت کنند آيا واقعا اين نويسنده حديثي که پيامبر (ص) فرمودند درمورد عشره مبشره که طلحه وزبير ياران صددرصد بهشتي پيامبر هستندنديده يا به شيعه ها نمي گن تا موضوع برايشان روشن شود نکته ديگه درمورد مادر مومنان حضرت عايشه صديقه (رض) که پيامبر فرمودند برويد نيمي ازدين راازحميرا يعني حضرت عايشه صديقه بگيريديا آيات قران کريم سوره نورآيات 11تا26که مستاق پاکي حضرت عايشه است را چرا درکتب شيعه بازهم برهمان قول باطل وپوشالي خود هستيد حرکت مي کنيدکه مي گوييد اين آيات درمورد حضرت عايشه نبوده.که قرآن کريم مي فرماييد که زنان پاک بامردان پاک ازدواج ميکنندومردان پاک بازنان پاک ازدواج مي کنند. ونکته ديگر اينکه دراهل سنت هيچ کسي اهانت نميکند ومولوي خيرشاهي به خاطر اينکه راست گفته تو بايد از اوانتقاد کني .اگر حضرت عمر نبو الا نتو همان آتش پرست بدبخت بودي .وسلام
263 | عليرضا ن | | ١٨:٠٩ - ٠٨ خرداد ١٣٩١ |
با سلام جناب راه برتر به ... اولاً ، خبر حديث عشره مبشره که به صورت عام و مطلق مي گويد که افراد نام برده بدون هيچ قيد و شرطي اهل بهشت هستند، وقتي به قران عرضه مي شود، مي بينيم که خداوند متعال رفتن به بهشت را مشروط به عمل صالح و اطاعت بي چون چرا از خدا و پيامبر نموده است. 1)وَ بَشرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ أَنَّ لهَُمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَرُ كلَّمَا رُزِقُوا مِنهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشبِهاً وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَجٌ مُّطهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ= به كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح دارند، بشارت ده ، كه باغهائى از بهشت براى آنها است ، كه نهرها از زير درختانش جارى است ....(بقره آيه25) 2)وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصلِحَتِ مِن ذَكرٍ أَوْ أُنثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ نَقِيراً= و كسى كه چيزى از اعمال صالح انجام دهد خواه مرد باشد يا زن ، اما ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل در بهشت ميشوند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.(نسا 124) 3)إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنْهَرُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ= خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند در باغهائى از بهشت وارد مى كند كه نهرها زير درختانش جارى است .(حج آيه 14) آيات ديگر که در همه آنان خداوند شرط رفتن به بهشت را مشروط به عمل صالح و اطاعت بي چون چرا از خدا و پيامبر دانسته است. دوماَ)اگر شما حديث مورد نظر را نگاه كني ، مي بيني که تکرار لفظ الجنة بعد از هر اسم شباهت به يک تعليم بچگانه دارد نه بيان عالمانه، يعني هر جا مطلبي با يکبار گفتن يک کلمه يا جمله، تفهيم مي شود، اگر آن کلمه يا جمله را تکرار کند موجب بيهودگي کلام و از نظر فن، لغو محسوب مي شود و فصاحت و بلاغت در آن رعايت نشده است. حالا که همه مسلمانان رسول اکرم (ص) را فصيح ترين عرب مي دانيم، هيچ موقع نمي فرمايد که فلاني در بهشت است، فلاني در بهشت است، فلاني در بهشت است و ..... بلکه مي فرمايد که من و فلاني و فلاني و فلاني .... در بهشت خواهيم بود، يعني با گفتن يک بار لفظ بهشت مطلب را مي رساند. سوماً) خداوند در سوره محمد آيه 33مي فرمايد که : يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمَلَكمْ=اى كسانى كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خدا، و اطاعت كنيد رسول خدا را، و اعمال خود را باطل مسازيد. که اين ايه شريفه بيانگر اين واقعيت است که در نزد خداوند ، حالت و موقعيت فعلي افراد ملاک و ميزان است نه حالت سابقه و اعمال گذشته. يا ضرب المثل معروف خودمان که ، داشتم داشتم و بودم بودم قبول نيست، بلکه دارم دارم و هستم هستم قبول است. چهارماً) اگر شما نگاه به تاريخ کنيد، مي فهمي که طلحه و زبير نه تنها اهل بهشت نيستند، بلکه مستحق عذاب و نفرين هستند. زيرا اينان بي اعتنا به خدا و رسول بي شرمي را تا جايي رساندند که زنان و محارم خود را در خانه محفوظ داشتند و با کمال وقاحت و بي شرمي ، ناموس رسول خدا را به ميدان جنگ کشاندند. طلحه در زمان پيامبر خدا بي شرمي را به انجا رسانيد که پست ترين ادمها نيز اين کار را انجام نمي دهد، او در زماني که رسول خدا زنده بود و در کمال صحت و سلامت بود، نظر سوء نسبت به زنان پيامبر به خصوص عايشه داشت و با کمال بي شرمي در بين مردم مي گفت: محمد مي ميرد و ما زنانش را مي گيريم و من عايشه را مي گيرم و اين حرفها و سخنها در بين مردم شايع شد و به گوش مبارم رسول خدا رسيد و غيرت آن حضرت را به جوش آمد و روح و روانش را آزرده و شکنجه شد و چاره اي نداشت تا اينکه خداوند متعال آيه تحريم زنان پيامبر را براي ديگران نازل فرمود و فکر و خيال و روان پيامبر را تا حدي آرام و مطمئن شد. پنجماً) پيامبر که به شما ها فرمودند که نيمي از دينتان را از عايشه بگيريد، لطف ان را جلوي آينه بگذار تا صد در صد دينتان را از عايشه بگيريد.
264 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٩:٤٠ - ٠٨ خرداد ١٣٩١ |
سلام عليکم جناب راه برتر مگر صحاح خود را قبول نداريد ؟!!! چگونه خود را اهل سنت مي دانيد مگر اين حديث در تمام کتابهاي صحيح شما نيامده که است شرط مسلمان و منافق حب و بغض حضرت علي بن ابيطالب(ع) است ؟! بنابراين لطف کنيد به ما بگوئيد که طلحه، زبير، معاويه، عائشه و ... طبق اين حديث صحيح که در تمام صحاح شما آمده است، مومن بودند يا منافق ؟! نميتوانيد بگوئيد افراد مذکور حب حضرت علي بن ابيطالب (ع) را داشتند ! زيرا چگونه ممکن است کسي را دوست داشته باشيد و برايش لشگر کشي کنيد !!! از طرفي پيامبر اکرم(ص) در غدير خم فرمودند : من کنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه اللهم عاد من عاداه ... در واقع اگر دقت کرده باشيد رسول خدا(ص) فرمودند: هر که من مولاي اويم اين علي(ع) مولاي اوست. خدايا با دوستان علي دوست و با دشمنان علي دشمن باش ... لطفآ بفرمائيد طبق دعاي رسول خدا(ص) که قطعا هم استجابت شده است، طلحه، زبير، معاويه، عائشه و ... با توجه عملکردشان در مقابل امير المومنين علي(ع) منافق بودند يا مسلمان ؟! لطف کنيد حاشيه نرويد، پاسخ کاملا مشخص است اما براي افرادي که مانند شما تعصب دارند جاي بسي تآسف است که نفاق را مي بينند و مي شناسند اما همچنان در پيروي از عاملان نفاق سرسختي ميکنند ممکن است براي شناخت مؤمن و منافق و ايمان و نفاق راههايي وجود داشته باشد. اما اين از مسلّمات و دور از انکار است که رسول گرامي با عناوين و القاب مختلفي حضرت علي(ع) را به عنوان معيار و ترازو براي اين امر مهم معرفي کرده است. وقتي به کتب معتبر خودتان از جمله کتب شش گانه اهل سنت که به عنوان «صحاح سته» معروف است و کتب معتبر ديگر نگاه مي کنيم، احاديثي را مي بينيم که حکايت از اين مي کند رسول خدا(ص) که خودش براي اسلام و مسلمين اسوه حسنه بود، حضرت علي(ع) را به عنوان معيار و ترازو و تشخيص مومن از منافق معرفي نموده است و حتي در زمان حيات آن حضرت صحابه ملاک مومن و منافق را بر حب و بغض آنحضرت قرار مي دادند. اگر در پي شناخت بيماري مهلک و مسري نفاق و پذيرفتن اسلام ناب و رساندن و رسيدن به هدف نهايي خود به صورت ناب و خالص هستيد، بايد معياري را برگزينيم که رسول اکرم(ص) که در هدايت و ابلاغ غرض و نفعي جز رسيدن بشر به کمال نهايي ندارد، معرفي کرده باشد. بنابراين ملاک مومن و منافق با تصريح صحاح سته و ديگر کتابهاي اهل سنت ذات مقدس حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب(ع) است. کتب شش گانه اهل سنت (صحاح سته) هفت روايت در اين کتب آمده است؛ از جمله در صحيح مسلم يک روايت، سنن نسائي دو روايت، جامع ترمذي سه روايت، و سنن ابن ماجه يک روايت. به طور کلي از اين روايات چهار عنوان استفاده مي شود که در ضمن به روايات هم اشاره مي کنيم. الف. مرا جز مؤمن دوست و جز منافق دشمن نمي دارد. 1. «حدثنا ابوبکربن ابي شبيه ناوکيع و ابومعاويه عن الاعمش و حدثنا يحيي بن يحيي و اللفظ له ـ اخبرنا ابومعاويه عن الاعمش عن عدي بن ثابت عن زر قال: قال علي(ع) والذي خلق الحبة و برا النسمة انه لعهد النبي (الامي) الي ان لا يحبني الا مؤمن و لايبغضني الا منافق.»[2] ب. اي علي، تو را جز مؤمن دوست و جز منافق دشمن نمي دارد. 2. «اخبرنا يوسف بن عيسي... عن زر قال: قال علي(ع) انه لعهد النبي الامي الي انه لايحبک الا مؤمن و لا يبغضک الا منافق.»[3] اين معنا با ادات حصر و استثناي بعد از نفي آورده شده که بيشترين تأکيد را مي رساند. حديث انسانها را به دو قسمت تقسيم نموده و براي شناخت نفاق از ايمان و برعکس در زندگي انسان، حضرت علي(ع) را معيار معرفي کرده است. مؤمن واقعي حضرت علي(ع) را دوست مي دارد و منافق واقعي حضرت علي(ع) را نه فقط دوست ندارد، بلکه دشمني دارد. ج. حضرت علي(ع) را منافق دوست و مؤمن دشمن نمي دارد. 3. «حدثنا واصل بن عبدالاعلي بن محمد بن فضيل عن عبدالرحمن ابي النصر عن المساور الحميري، من امه قالت: دخلت ام سلمة فسمعتها تقول: کان رسول الله يقول: «لايحب علياً منافق ولايبغضه مؤمن.»[4] از حديث استفاده مي شود که گفتار رسول خدا(ص) استمرار داشته و همواره مي فرموده که منافق محب حضرت علي(ع) و مؤمن مبغض حضرت علي(ع) نمي شود. د. ما گروه انصار منافقين را به بغض حضرت علي(ع) مي شناسيم. 4. «حدثنا قتيبة بن جعفر بن سليمان بن ابي هارون العبدي عن ابي سعيد الخدري، قال: ان کنا لنعرف المنافقين نحن معشر الانصار لبغضهم علي بن ابي طالب(ع)[5] 1. احزاب: 21. 2. مسلم بن حجاج سجستاني، صحيح مسلم، کتاب الايمان، باب الدليل علي ان جب انصار و علي...، ح239، ص692؛ عبدالرحمن احمدبن شعيب نسائي، سنن نسائي، کتب الايمان، علامة الايمان، ش ح5021، ص2411؛ قزويني، امام حافظ ابي عبدالله محمدبن يزيد الربعي ابن ماجه، سنن ابن ماجه، تصحيح و ترتيب، شيخ صالح بن عبدالعزيزبن محمدبن ابراهيم آل الشيخ، الرياض، دارالسلام، چ3، 1421، السنة فضائل اصحاب، فضل علي (ع)، ح114، ص2492. 3. محمدبن عيسي ترمذي، جامع ترمذي، المناقب، باب مناقب علي (ع)، ح3726، ص2036. 4. نسائي، امام حافظ ابي عبدالرحمن احمدبن شعيب، سنن سنائي، کتاب الايمان، علامة الايمان، ج5025، ص2411. 5. محمدبن عيسي ترمذي، سنن ترمذي، المناقب، علي (ع)، ح3717، ص2035.
265 | مهدي گلباف | | ٢٤:٠٩ - ٢٧ مهر ١٣٩١ |
شما يك مشت آدم زنده كش مرده پرست هستين نه چيزي بيش .پس لطفا تفرقه نياندازين. به همون خود زني براي غيره خدا مشقولين.جزائ كار ما با شما و مولانا خيرشاهي باشد در روز قيامت.
266 | امين آقا | | ٠٨:٥٩ - ٣٠ آذر ١٣٩١ |
عمر پرست نيستيم ديگه .
267 | اگرقران وعترت قبول كنند نوكرشونم | | ١٥:٤٣ - ٣٠ آذر ١٣٩١ |
اعوذبالله من الشيطان الرجيم وامام بعد سلام عليکم اقاي مهدي گلباف اولا اسم اصليتان را بنويسيد فاميلتان هم ميخوردکه گو..باف باشيدتاگلباف ثانيا زنده کش مرده پرست ماييم يا شما واماماتون ميدوني کيارو ميگم که افرين طلحه زبير عايشه و.... اول اومدن عثمان کشتن بعداومدن پرستيدنش وقيام کردن به خونخواهي ديگ به ديگ ميگه روت سياه واقعاکه ثالثاتفرقه روکسايي انداختندکه توسقيفه جمع شدند رابعا اگه عايشه ام المومنين که اونم خودشو ميزده برا ابوبکر برا رسول الله پس ما هم از ايشون وبه حساب مادرمون پيروي مي کنيم خامسامشغول اين جوريه نه مشقول سادساجزاي حرف ها وکاراي ما با شما ومولاتون همون روز قيامت کنار حوض کوثر الهم عجل لوليک الفرج
1 |آرمین آریا||٢٠:٥٠ - ١٩ مرداد ١٣٩٦ |
1
 
0
اولا اما بعد نه امام بعد ثانیا ما که نمیریم برای زیارت اونا ثانیا امام نداریم صحابه هستند اصحاب پیامبر ثالثا توهین به یاران پیامبر کاری احمقانه است رابعا از نظر اهل سنت پیامبر گفته باید یکی از مهاجرین باید جای پیامبر باشه خامسا شما اگه قبر پرست نیستید مشرک نیستید پس چرا از امام هاتون سلامتی می خواید. شما که به مشرک های دوران پیامبر می گویید کافر به خودتان چه بگویند. سادسا کنار حوض کوثر شما هم جزای توهین به یاران پیامبر را می بینید
268 | مسلمان | | ٢٢:٣٣ - ٣٠ خرداد ١٣٩٢ |
سلام متاسفم اگه دارم مى بينم يك يا دو گروه تفرقه انداز امدن اينجا دارن با توهين وتفرقه براى خود چند روم باز كرده ومدير وب هم خوشش أمده شماها حتما از جانب وهابيون عرب شارژ ميشن حتما
269 | محسن | | ١١:٣٣ - ٢٦ خرداد ١٣٩٣ |
ايكاش فعاليتهاي جتاب مولوي خير شاهي فقط به همين ماجرا وكليپ معروف حضرت عمرو ادعاي مضحك همانطور كه گذشتن شتر از سوراخ سوزن محال است شيعه شدن يك سني محال است ختم ميشداما بنده در وبگردي كه در سايتهاي اهل سنت داشتم متوجه يك نكته بسيار جالب شدم كه اگر شما هم ببينيد متوجه ميشيد كه اين يارو رسما"شرم خورده وحيا رو قي كرده.
آقاي خير شاهي در يك حركت جالب ويك دزدي آشكارشعر معروف مداح اهل بيت مرحوم آغاسي كه راجع به حجاب سروده شده است (در خيابان چهره آرايش نكن---- از جوانان سلب آسايش نكن) را با كمي دستكاري به به نام خودشون ثبت كردن .
البته نا گفته نمونه كه ايشون به خودشون كمي زحمت دادند وفقط بيت آخر رو تغيير دادند.مرحوم آغاسي در بيت آخر شعرش ميگه:
خواهرم اي دختر ايران زمين يك نظر عكس شهيدان راببين
اما جناب مولوي فرموده اند:
خواهرم اي عاشق دين مبين يك نظر ازواج پيغمبر ببين
براي دانلود شعر خواني جناب مولوي در قسمت جستجوي گوگل عبارت سروده مولوي خيرشاهي درمورد حجاب را تايپ كنيدو وارد سايت www.aparat.com بشيد و ويدئو موزيك مورد نظر رو دانلود كنيد وبا نسخه اصلي كه مرحوم آغاسي ميخونه مقايسه كنيد.
اين حركت آقاي خيرشاهي منو ياد كتابه ادبيات فارسي دبيرستان انداخت كه توي يك حكايت راوي ميگفت: شعر دزد ديده بوديم ولي شاعر دزد نديده بوديم.خدا بيامرزكجايي كه ببيني مولوي هم شعر وهم شاعر رو باهم دزديده ويك ليوان آب هم روش سر كشيده!
علاوه بر اين مقايسه صداي زيباي مرحوم آغاسي وجناب مولاناادم رو ياد آواز بلبل وقار قار كلاغ ميندازه وجالبتر اينه كه حضار ؟؟؟؟ هم همينجوري تحسينش ميكنن!
البته جاي تعجب نيست چون اجداد جناب مولوي خيرشاهي در ازاي دريافت چند سكه طلا تمام پيازهاي عكه رو توي مكه فروختندو حديث انا مدينه العدل وعمر بابها رو ازروي حديث انا مدينه العلم وعلي بابها جعل كردندواحاديث مضحك زير را خلق كردند:
ايمان ابوبكر به اندازه ايمان نيمي ازامت است
پيامبر اسلام(ص) فرمودند:حضرت عمر فاروق رضي الله عنه لياقت پيغمبري داشت،چنان که ترمذي و حاکم هر دو از رسول الله روايت کرده اند که فرموده اند: (لو کان من بعدي نبي لکان عمر بن الخطاب) يعني: اگر من خاتم انبياء نبودم و بعد از من پيغمبري مبعوث مي شد، آن پيغمر عمر بن الخطاب بود»
خدا رحمت كنه مرحوم آقاسي رو كه دارفاني را وداع كرد ونديد كه شعر وشاعر رو با هم دزديدن.خدا وكيلي بعضي ازدوستان بايد...باشن كه از شرمندگي بتونن سرشون رو بالا بگيرن.
270 | مهدی | | ٢٢:٢٢ - ١٧ آذر ١٣٩٥ |
سلام خدا خیرتون بده که با اتقان از ساحت تشیع دفاع می کنید . اجرکم عند الله
1 |محمد||١٨:٠١ - ٠٥ دي ١٣٩٧ |
3
 
0
سلام.کاش عمر به ایران نمایند تا شما ایرانیان در کفر بپرستی به سر میبرید.تو از کدام تاریخ حرف میزنی خسرو پرویز که نامه پیامبر را پاره کرد یا یزد گرد که با خواهر خودش ازدواج کرد شما همه مجوسی هستید
271 | فریباخانم | | ١٨:٢٨ - ٠٩ دي ١٣٩٧ |
اونایی که میگن اگر عمر به ایران حمله نمی کرد ما هنوز مجوس بودیم در واقع به اسلام اهانت می کنند.روش پیامبر و دین مبین اسلام بر منطق و بحث و دلیل هست نه شمشیر...همین که معجزه پیامبر هم یک کتاب(قران) هست و اولین آیه نازل شده به ایشون با(اقرا:بخوان) شروع میشه همه موید علمی بودن روش اسلام هست.عمر به چه حقی حمله کرد؟ایا اسلام خودش اینقدر قدرت استدلال نداشت که گسترش پیدا کنه؟حتما باید این اون همه خون می ریخت؟ این ایمان چه ارزشی داره؟چرا پیک تبلیغ نفرستاد؟ چرا مثل مولاجان ما با دلیل نمی تونست مسلمان کنه؟
 [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها