2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟
کد مطلب: ٥١٣٤ تاریخ انتشار: ٢١ آذر ١٣٨٨ تعداد بازدید: 128539
پرسش و پاسخ » اهل سنت
نحوه اسلام آوردن عمر بن خطاب در منابع اهل تسنن چگونه آمده است ؟

سؤال كننده : محمد علي رزمي

پاسخ :

زماني كه پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در مكه مبعوث شده و دين اسلام را در ميان مردم به صورت علني اعلام فرمود ، با مخالفت قريش و به ويژه سران آن ها روبرو شدند . از آن جاي كه سران قريش قدرت گرفتن دين اسلام را با منافع خود در تضاد مي ديدند ، در برابر رشد روز افزون دين مبين اسلام وحشت كرده و جنگ همه جانبه اي را آغاز كردند ؛ تا جايي كه هر كسي را كه مسلمان مي شد ؛ به ويژه اگر از بردگان و كنيزان بود ، به شدت مورد آزار و اذيت قرارمي دادند تا از دين اسلام دست بكشند .

نمونه بارز آن كشته شدن ياسر و همسرش سميه ، پدر و مادر عمار بود كه تحت شكنجه مشركان قريش به شهادت رسيدند.

ايمان آوردن عمر ، از ديدگاه اهل تسنن :

عمر بن الخطاب نيز كه از سران قريش به شمار مي آمد ، طبق شهادت بزرگان اهل سنت ، از كساني بود كه در برابر دين اسلام و پيامبر گرانقدر اسلام مقاومت شديدي مي كرد و هر كسي را كه مسلمان مي شد آزار و شكنجه قرار مي داد ؛ تا آن جا كه بسياري از مشركين از ترس وي اسلام نمي آوردند و يا اسلام خود را مخفي مي كردند و اگر اسلام آنان علني مي شد توسط عمر بن خطاب شكنجه مي شد . ما در اين جا فقط به دو مورد اكتفا مي كنيم .

اذيت و آزار مسلمانان توسط عمر :

ذهبي در تاريخ الإسلام و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند :

عن عبد العزيز بن عبد الله بن عامر بن ربيعة عن أمه ليلي قالت : كان عمر من أشد الناس علينا في إسلامنا فلما تهيأنا للخروج إلي الحبشة جاءني عمر وأنا علي بعير نريد أن نتوجه فقال : إلي أين يا أم عبد الله ؟ فقلت : قد آذيتمونا في ديننا فنذهب في أرض الله حيث لا نؤذي في عبادة الله فقال : صحبكم الله ثم ذهب فجاء زوجي عامر بن ربيعة فأخبرته بما رأيت من رقة عمر بن الخطاب فقال : ترجين أن يسلم ؟ قلت : نعم قال : فوالله لا يسلم حتي يسلم حمار الخطاب . يعني من شدته علي المسلمين .

عبد الله بن عامر بن ربيعه از مادرش ليلي نقل مي كند كه گفت : عمر از سختگير ترين مردمان در مورد اسلام آوردن ما بود ( مانع ما مي شد ) ؛ وقتي كه خواستيم به حبشه برويم عمر به نزد من آمد در حاليكه من بر شتري بودم و مي خواستم كه به راه بيفتم ؛ پس گفت : اي أم عبد الله به كجا مي روي ؟ پاسخ دادم : شما ما را به خاطر دينمان آزار داديد ؛ پس در زمين خدا به جايي مي رويم كه به خاطر بندگي خدا آزار نشويم ! پس گفت : خدا همراه شما باشد ؛ پس شوهرم عامر بن ربيعة به نزد من آمد و او را از آنچه كه ديده بودم يعني آرام شدن عمر ، با خبر كردم ؛ پس او به من گفت : آيا اميد داري كه اسلام بياورد ؟ پاسخ دادم : آري ؛ گفت : قسم به خدا او اسلام نمي آورد تا اينكه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( يعني حتي اگر الاغ هم اسلام بياورد او اسلام نمي آورد ) از بس كه بر مسلمانان سخت گير بود .

تاريخ الإسلام ، ذهبي ، ج1 ، ص181 و الكامل في التاريخ ، ج2 ، ص 84 و البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 100 و المستدرك ، الحاكم النيسابوري ، ج 4 ، ص 58 - 59 و السيرة النبوية ، ابن كثير ، ج 2 ، ص 32 - 33 و سيرة النبي (ص ) ، ابن هشام الحميري ، ج 1 ، ص 229 و ... .

نحوه اسلام آوردن عمر :

بسياري از علماي اهل سنت و از جمله ذهبي در تاريخ الاسلام ، محمد بن سعد در الطبقات الكبري و ابن عساكر در تاريخ دمشق ، اسلام آوردن عمر را اين گونه نقل كرده اند :

عن أنس بن مالك قال : خرج عمر رضي الله عنه متقلدا السيف فلقيه رجل من بني زهرة فقال له : أين تعمد يا عمر ؟ قال : أريد أن أقتل محمدا !

قال : وكيف تأمن في بني هاشم وبني زهرة وقد قتلت محمدا ؟

فقال : ما أراك إلا قد صبأت . قال : أفلا أدلك علي العجب إن ختنك وأختك قد صبآ وتركا دينك .

فمشي عمر فأتاهما وعندهما خباب فلما سمع بحس عمر تواري في البيت فدخل فقال : ما هذه الهينمة ؟ وكانوا يقرءون طه قالا : ما عدا حديثا تحدثناه بيننا قال : فلعلكما قد صبأتما ؟ فقال له ختنه : يا عمر إن كان الحق في غير دينك ؟ فوثب عليه فوطئه وطئا شديدا فجاءت أخته لتدفعه عن زوجها فنفحها نفحة بيده فدمي وجهها فقالت وهي غضبي : وإن كان الحق في غير دينك إني أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدا عبده ورسوله .

فقال عمر : أعطوني الكتاب الذي هو عندكم فأقراه وكان عمر يقرأ الكتاب فقالت أخته : إنك رجس وإنه لا يمسه إلا المطهرون فقم فاغتسل أو توضأ فقام فتوضأ ثم أخذ الكتاب فقرأ ( طه ) حتي انتهي إلي : * ( إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري ) *

فقال عمر : دلوني علي محمد فلما سمع خباب قول عمر خرج فقال : أبشر يا عمر فإني أرجو أن تكون دعوة رسول الله صلي الله عليه وسلم لك ليلة الخميس : اللهم أعز الإسلام بعمر بن الخطاب أو بعمرو بن هشام . وكان رسول الله صلي الله عليه وسلم في أصل الدار التي في أصل الصفا .

فانطلق عمر حتي أتي الدار وعلي بابها حمزة وطلحة وناس فقال حمزة : هذا عمر إن يرد الله به خيرا يسلم وإن يرد غير ذلك يكن قتله علينا هينا قال : والنبي صلي الله عليه وسلم داخل يوحي إليه فخرج حتي أتي عمر فأخذ بمجامع ثوبه وحمائل السيف فقال : ما أنت بمنته يا عمر حتي ينزل الله بك من الخزي والنكال ما أنزل بالوليد بن المغيرة ؟ فهذا عمر اللهم أعز الإسلام بعمر فقال عمر : أشهد أن لا إله إلا الله وأنك عبد الله ورسوله .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 1 ، ص 174 - 175 و تاريخ المدينة ، ابن شبة النميري ، ج 2 ، ص 657 - 659 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 44 ، ص 34 - 35 و الطبقات الكبري ، محمد بن سعد ، ج 3 ، ص 267 - 269 و... .

از انس بن مالك روايت شده است كه عمر در حاليكه شمشير به همراه داشت از خانه بيرون شد ؛ پس شخصي از بني زهره او را ديد وگفت : اي عمر ، قصد كجا داري؟

پاسخ داد : مي خواهم محمد را بكشم !!

گفت : اگر محمد را بكشي ، چگونه از بني هاشم وبني زهره در امان خواهي بود ؟

عمر پاسخ داد : به گمانم كه تو نيز دست از دين خود برداشته اي ( و مسلمان شده اي )

آن شخص گفت : آيا مي خواهي تو را بر چيزي شگفت ، راهنمايي كنم ؟ داماد تو و خواهرت نيز از دين خويش بيرون شده اند !!!

پس عمر به راه افتاده و به نزد ايشان رفت ؛ خباب نيز در آنجا بود و وقتي كه آمدن عمر را احساس كرد در خانه پنهان شد ؛ عمر گفت : اين سر و صداها چيست ؟ - ايشان سوره طاها را تلاوت مي كردند - پاسخ دادند : چيزي جز سخناني كه به هم مي گفتيم نبود ؛ عمر گفت : و شايد شما از دين بيرون شديد ؟

داماد عمر به او پاسخ داد : اي عمر ؛ اگر حق در غير دين تو باشد چه خواهي كرد ؟

عمر بر او جهيده و او را لگد كوب نمود ، پس خواهرش هم آمد تا از شوهرش دفاع كند اما عمر چنان با دست بر صورت او كوبيد كه صورت او خونين شد ؛ پس خواهرش در حال عصبانيت گفت : اگر حق در غير دين تو باشد پس من شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و محمد بنده و فرستاده اوست .

پس عمر گفت : كتابي را كه در نزد شماست به من بدهيد - عمر خواندن مي دانست - پس خواهرش به او گفت : تو كثيف هستي و غير از پاكيزگان نبايد اين كتاب را لمس كنند ؛ برخيز و غسل بنما يا وضو بگير ؛ پس او وضو گرفت و كتاب را گرفته و خواند : طه ؛ تا به اين جا رسيد كه « انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني وأقم الصلاة لذكري »

عمر گفت : من را به نزد محمد ببريد ؛ وقتي كه خباب كلام عمر را شنيد گفت : بشارت بادت اي عمر ؛ اميدوارم كه دعاي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در شب پنجشنبه كه گفتند : « خدايا اسلام را به وسيله عمر بن خطاب يا عمرو بن هشام عزيز بنما » در مورد تو مستجاب شده باشد ؛ و در اين هنگام رسول خدا در خانه خويش در پاي كوه صفا بودند .

پس عمر به راه افتاده و به در خانه رسول خدا رفت ؛ و حمزه و طلحه و عده اي نيز درب خانه حضرت بودند ؛ پس حمزه گفت : اين شخص عمر است كه اگر خدا در مورد او خير مقدر كرده باشد مسلمان مي شود ؛ و اگر غير اين را اراده كرده باشد كشتن او براي ما آسان است ؛ رسول خدا نيز در خانه بودند در حاليكه به ايشان وحي صورت مي گرفت ؛ پس از خانه بيرون آمدند و به كنار عمر رسيدند ، پس او دست به كمر بند و محل بستن شمشير برد ؛ پس حضرت فرمودند : اي عمر نمي خواهي بس كني ؟ تا اينكه خداوند همان ذلتي را كه بر وليد بن مغيره وارد كرد ، بر تو نيز فرود آورد ؟ اين شخص عمر است ، خدايا اسلام را با عمر عزيز بنما !!! پس عمر گفت : شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و اينكه تو بنده و فرستاده خدايي .

عمر، با تضمين عاص بن وائل، اسلام را پذيرفت:

برخي ادعا مي كنند كه قبل از اسلام آوردن عمر، كسي جرأت نمي كرد در خانه كعبه علني نماز بخواند و مسلمانان مخفيانه به عبادت مي پرداختند، با اسلام آ وردن عمر مسلمانان شجاع شدند و ...

اين مسأله با روايتي كه در صحيح ترين كتاب اهل سنت بعد از قرآن نقل شده است، كاملا در تعارض است ؛ بلكه به شدت از مسلمان شدن مي ترسيد و از ترس اين كه توسط مشركان كشته نشود، در خانه خود مخفي شده بود؛ اما با تضميني كه عاص بن وائل به او داد، علنا اسلام را پذيرفت . محمد بن اسماعيل بخاري در صحيح خود مي نويسد:

حدثنا يحيي بن سُلَيْمَانَ قال حدثني بن وَهْبٍ قال حدثني عُمَرُ بن مُحَمَّدٍ قال فَأَخْبَرَنِي جَدِّي زَيْدُ بن عبد اللَّهِ بن عُمَرَ عن أبيه قال بَيْنَمَا هو في الدَّارِ خَائِفًا إِذْ جَاءَهُ الْعَاصِ بن وَائِلٍ السَّهْمِيُّ أبو عَمْرٍو عليه حُلَّةُ حِبَرَةٍ وَقَمِيصٌ مَكْفُوفٌ بِحَرِيرٍ وهو من بَنِي سَهْمٍ وَهُمْ حُلَفَاؤُنَا في الْجَاهِلِيَّةِ فقال له ما بَالُكَ قال زَعَمَ قَوْمُكَ أَنَّهُمْ سيقتلونني إن أَسْلَمْتُ قال لَا سَبِيلَ إِلَيْكَ بَعْدَ أَنْ قَالَهَا أَمِنْتُ فَخَرَجَ الْعَاصِ فَلَقِيَ الناس قد سأل بِهِمْ الْوَادِي فقال أَيْنَ تُرِيدُونَ فَقَالُوا نُرِيدُ هذا بن الْخَطَّابِ الذي صبأ قال لَا سَبِيلَ إليه فَكَرَّ الناس .

عبد اللّه بن عمر مي گويد: عمر ، در حالي كه ترسيده بود، در خانه مانده بود كه عاص بن وائل آمد و به او گفت: تو را چه مي شود؟ گفت: قوم تو مي گويند كه اگر اسلام بياورم مرا مي كشند. گفت: بعد از آنكه من تو را امان دادم كسي با تو كاري ندارد. عاص خارج شد مردم را ديد كه به سوئي مي روند گفت: كجا مي رويد؟ گفتند: اين پسر خطاب را كه اسلام آورده مي جوئيم گفت: كاري به او نداشته باشيد؛ پس مردم بازگشتند.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1403، ح3651، بَاب إِسْلَامُ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ رضي الله عنه ، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

عاص بن وائل، همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را مسخره مي كرد كه خداوند در باره او اين آيه را نازل كرد:

إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ. الحجر/95.

ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد.

او همان كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله را «ابتر» ناميد و خداوند در جواب او كوثر را به پيامبرش مرحمت فرمود و خود او را «ابتر» لقب داد:

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَر. فَصَلّ ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ. إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتر.

آيا اگر واقعا، عمر آن قدر شجاع و دلاور بود كه اسلام آوردن او ضربه بزرگي به مشركان به شمار مي رفت و اسلام با ايمان آوردن او عزيز مي شد، چرا عاص بن وائل كه از سرسخت ترين دشمنان اسلام بود به او امان داد و مردم را از كشتن او منصرف كرد؟

يا اين مطالبي كه اهل سنت در باره اسلام آوردن عمر نقل مي كنند افسانه است، يا عاص بن وائل از اين كار هدفي داشته و عمر را به خاطر مسائل ديگر به اسلام آوردن تشويق كرده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
81 | اصحاب | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٦ تير ١٣٨٨ |
سلام به اهل دين.اي مردم شيعه که در دام گمراهي افتاده ايد.آيا شما ميدانيد که پيامبر در لحظات عمر مبارکشان قلم را براي نوشتن اسم علي مي خواست؟آيااز خود نپرسيديد که شايد بخواهد اسم ابوبکر يا کسه ديگري را بنويسد؟آيا پيامبر (دور باد و هزار بار دور باد)از عمر مي ترسيد؟آيا شما از خدا و پيامبر بهتر ميدانيد که خدا اسلام را که تنها راه نجات بشر است به دست از قول شما کفار ميداد؟آيا پيامبر اصحابي را تربيت کرد که باز به کفر رو بياورند؟آيا اين توهين به پيامبر نيست؟آيا شما بهتر از خدا ميدانيد که خدا در کتاب الهي فرموده من از اصحاب راضي هستم و در بهشت ميروند؟آيا خدا کاري ميکرد که بهترين پيامبرش از ابوبکرو عمر به قول شما کافر همسر بگيرد؟آيا شما در حوض پيامبر راهي داريد مگر اينکه توبه کنيد که خدا توبه پذير است.آيا علي آن مرد دلير خيبر از چوب دستي عمر ميترسيد؟اي داد که چه ننگي به علي بستيد.آيا علي باز بعد شهادت عمر باز از پيکر بي جان و مبارک عمر مي ترسيد که اسم فرزندانشو عمرو ابوبکر و عثمان نهاد؟به فرموده ي علي:هر کس که در راه کفر قدم بردارد کافر است.آيا علي که در حکومت 3 خليفه مشاور بود و حکومت به قول شما کفر آميز آيا غلي هم قدم در کفر نهاده؟اي ننگ باد دشمنانه اسلام را برادران شيعه بيدار شويد و از گمراهي نجات يابيد.شما که ميگوئد امامان غيب ميدانند و از زمان مرگشان با خبرن و ميدانند که چه کسي آنهارا ميکشد.مگر در اسلام خود کشي گناه کبيره نيست؟پس چرا امامان که ميدانستن که بعضي اعمال آنهارا ميکشد و بعضي اشخاص آنهارا ميکشند باز اين کارا کردن؟آيا اين خود کشي نيست؟اما امامان پاک تر از اين افترا هستن که شما ميبنديد آنها نه معصوم بودن نه از غيب مطلع همان گونه که خودشان مي فرمايند ما هم دچار گناه مي شويم.خدا مي فرمايد فقط من از غيب مي دانم و از هر گونه نقص به دورم.شما ميگوئد که خلافت علي از جانب خدا بوده و آنرا گرفتن.پس اين نتيجه ميشود که خلافت علي با پيامبري محمد(ص)يکي بوده چون الهي است.اگر خلافت علي که الهي بوده و گرفته شده پس چرا پيامبري رو نگرفتن؟پس چرا اسم علي در قرآن نيست؟حتما جواب اين است که اسم همه پيامبرانم نيست.آيا خلافت علي از پيامبران ديگر بالاتر بوده که مقايسه شود؟يا اينکه هنوز بر اين نظر هستيد که قرآن تحريف شده يا هنوز قرآن اصلي موجود نيست؟اگر به نظر شما قرآن تحريف شده پس آن فرموده ي خدا که مي فرمايد:ما قرآن را حفظ و نگهداري ميکنيم .چي؟يا اينکه ميگوئد قرآن اصلي موجود نيست و اين فرموده ي خدا که مي فرمايد:ما به وسيله ي پيامبر و قرآن دينتان را کامل کرديم چي؟اگر هر کس اين عقيده را داشته باشد مرتد است.خوب از يه طرف ديگه شما ميگوئد اسم تمامه پيامبران در قرآن نيست ما هم قبول داريم اما اسم تمامه پيامبران ماله گذشتست اگر در قرآن نباشه سينه به سينه به نسل هاي بعدي مي رسد اما امامت علي که به قول شما به اين مهمي که اگر کسي قبول نکند کافر است و در قرآن برنامه ي زندگي انسان در آئنده آمده است پس چرا باز اسم علي نيس همان گونه که اسم خلفا و امامان نيست؟شما نماز ظهر و عصر را باهم ميخوانيد آيا علي اينگونه خوانده آيا خدا اينگونه دستور داده؟خدا ميفرمائد نمازتان را سر وقت خوانده و در 5نوبت که در آن حکمتي است.اگر اينگونه باشد که شما ميگوئد پس خدا مي فرمود نمازتانرا بزاريد همش آخر شب بخوانيد.شما ميگوئد که به علي ظلم شده و به خاطر يا (دور باد و هزاران بار دور باد)ترس از عمر يا به خاطر اسلام چيزي نگفتن.آيا بهد شهيد شدن عمر و عثمان باز از پيکر مبارکشان ميترسيد يا اينکه هيچ ظلمي نبوده؟شما ميگوئد که قرآن اصلي پيامبر بر علي و فاطمه دخت نبي خوانده و مکتوب شده.پس چرا حضرت علي بعد رسيدن به حکومت اين سند مهم را رو نکرد باز به خاطر دوري از تفرقه بود يا ترس از حضرت عمر؟چرا از امام زمان در قرآن سخني نيست باز به دليله اينکه اسم تمامه پيامبران نيست؟فقط يک فرموده از پيامبر است که در حضور ايشان مي پرسن علامت قيامت چيست؟و ايشان مي فرمايد يک شخص از نسل من و هم اسم من که اسم پدر و مادرش هم اسم پدر و مادر من است متولد مي شود وخدا در کارهايش به او توفق عطا ميکند.اما شما ميگوئد که اما زمان اول کاري که ميکند شيعه هارو ميکشه به اندازه اي که دجله و فرات خون ميشه بهد به کعبه حمله کرده و آنجارا با خاک يکسان کرده و قبله را به کربلا ميبرد و بر کتاب داوود حکومت ميکند!!!آيا اين گونه است؟آيا اهل سنت به اهل بيت بي احترامي ميکند يا تشيع؟اهل سنت که علي و امامان را افراد تکرار نشدني و ستارگان آسمان و نماد اسلام ميداند اما تشيع آن خيبر شکن و دلير مرد اسلام رو از يه چوب دستي ميترساند.ننگ باد دشمنانه اسلام را برادران شيعه شما در دينتان تحريف شده بيائد همانند علي شيعه پيامبر شيد .آيا پيامبر هنگام نماز مهر ميگذاشت؟حتما در جواب مي گوئد در عربستان هوا گرم بود و سجده زدن باعث سوختن پيشاني مي شد؟آيا حرارت سنگ زود تر از بين ميرود يا خاک؟يا اينکه ميگوئد تبرک حسين است آيا حسين مهر خودشو ميگذاشت؟يا اينکه مي گوئد براي دوري از زمين نشاندن سجدهگاه است؟اما سجده گاه فقط پسشاني نيست 7قسمت سجده گاه است 1پيشاني .2کف دو دستان .3 دوتا زانو 4دوتا انگشتان پا.پس بايد 7تا مهر باشه!!!!اگر هر عزيزي تمايل به بحث مودبانه دارد به آديه farshadsaratan بياد.اي تشيع بيدار شويد که کوتاهي از جانب اهل سنت است که در مقابل انحرافات تشيع سکوت کرد.بنده هم شيعه علي هستم هم شيعه ابوبکر و عمر عثمان هم اهل سنت پيامبر.هيچ کدام از اينها فرقي نميکنه چون همشون از طرف پروردگار جل و جلال آمده به اميد رستگار شدن انسان و نوشيدن از حوض پيامبر الهم و صلي علي محمد و علي عالي اصحابي و ال محمد.درودو سلام خدا به پيامبر و اصحاب و اهل بيت ايشان
82 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٧ تير ١٣٨٨ |
با سلام
برادر عزيز ( شايد برادران ) اقا ( شايد اقايان ) اصحاب
كلي مرا خندانديد من نمي دانستم شما برادران اهل سنت با هفت جاي خود سجده ميكنيد بهرحال خوب بود . اما برادر عزيز ما براي سجده همان پيشاني را بر خاك ميساتيم ( البته به كسي نگو بين من شما حديثش توي بخاريه البته نه اين بخاري بلكه اون بخاري .
اشكال كردي كه ما كتابهاي حديثي اهل سنت چاپ ايران را استفاده ميكنيم , گفتم برايت عنوان كتابها را از سايت سني مشكائ الاسلام اوردم .
اما بازهم بين خودمون بمونه بعضي حرفهاي توش يك كمي بي تربيتي بود واسه همينه كه خودم از اونها نقل نميكنم , پوزش ها
http://www.almeshkat.net/books/open.php?cat=44&book=404
السيرة النبوية الحافظ ابن كثير
http://www.almeshkat.net/books/open.php?cat=44&book=408
السيرة النبوية ابن هشام
http://www.almeshkat.net/books/open.php?cat=45&book=3275
تاريخ الإسلام (الإمام الذهبي
http://www.almeshkat.net/books/open.php?cat=44&book=408
السيرة النبوية ابن هشام
http://www.almeshkat.net/books/open.php?cat=13&book=428
الكامل في التاريخ ابن الأثير

يا علي
83 | كميل | Iran - Tabriz | ١٢:٠٠ - ٢٧ تير ١٣٨٨ |
جناب آقاي اصحاب ما كسي رو مورد ناسزا قرار ميديم كه سنت پيامبرو زير پا ميذاره. نه اهل سنت واقعي رو(البته اگه باشن). در ضمن اين سايت ساخته شده كه بچه شيعه ها بيان و راجع به مذهب قشنگشون مطالعه كنن و مذهب گنديده عمر و دوستاشو بهتر بشناسن. حالا شما و بقيه سني ها اومدين وارد سايت شدين و... كامنت شماره 3 و4 و5 همين صفحه رو بخون تا ببيني كيه كه به ديگران توهين ميكنه.در مقابل اين اهانتها انتظار داري واستون گل بفرستيم؟كسي كه شيعه علي بن ابيطالب رو احمق ميدونه از آشغال بيخودتره.
84 | اصحاب | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ تير ١٣٨٨ |
در جواب اين دوستان که خود را شيعه علي مي دانند (که اين گونه نيست)اگر يه کم به حرفائي که ميگن توجه کنن ميبينيم که شما سجده گاه رو فقط پيشاني ميبينيد.شما ميفرمايد که فقط پيشانيتون به خاک ميسايد يعني پيشاني که به خاک سائيد شه پس دستو زانو پاتون به خاک سائيد نميشه!!!!چه جوريه اين نماز خوندن؟پس شما بهتره دنبال ازدواج موقت بريدو گوش به فرمان تقيه باشيد شمارو چه به نور و روشنائي شما که شيعه نيستيد شيعه نما هستيد فقط.آيا دلير مرد اسلام علي بن ابي طالب مهر ميگذاشت؟آيا مهر حسينو مي گذاشت؟اي داد از اين بدعت ها که نه تنها گريبان گير شيعه شده بلکه اهل سنت هم گرفتارشان.هيچ کس شيعه علي رو بي خود نميدونه بلکه اين بدعت ها که وارد شده بايد از بين بيره.اگر عمر فارق نبود ما هنوز آتش پرست بوديم.آيا امامانتون هم اين گونه بودن؟!!!حيف که اين بزرگان مرده و بدعت پرستان زنده
85 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٣ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام جناب صحابي مهم پيشانيه كه بايد بر خاك يا مهر گذاشته , حال اگر كف دست يا زانو و يا انگشتهاي پا بر روي زمين باشه يا روي فرش اشكالي ندارد . جناب اصحاب اينكه حضرت علي ( ع ) بر مهر سجده ميكرد يا نه؟ بهتر اينجور بگم ايا حضرت علي تمامي اعمالشان مطابق سنت حضرت رسول انجام ميداد , من ميگم بله صد در صد . تو چه يگوئي ؟؟؟ حال بخوان : سجدۀ رسول خدا بر زمين : شيعه و سني اتفاق دارند كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بر زمين سجده مي‌كرده و مي‌فرموده است : 1 ) أعطيت خمسا لم يعطهن أحد قبلي ... وجعلت لي الأرض مسجدا وطهورا .صحيح البخاري ، البخاري ، ج 1 ، ص 86 . يعني : پنچ چيز به من داده شده است كه به هيچ كس قبل از من داده نشده است ... زمين براي من محل سجده و پاك كننده قرار داده شده است . 2 ) رأيت النبي ( ص ) إذا سجد وضع جبهته وأنفه على الأرض . أحكام القرآن ، الجصاص ، ج 3 ، ص 36 ، و مسند احمد ، ج 4 ، ص 315 ، 317 . يعني :پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله را ديدم كه وقتي سجده مي‌كرد ، پيشاني و بيني‌اش را بر زمين مي‌نهاد . 3 ) وعن أبي عبيدة أن ابن مسعود كان لا يصلي أو لا يسجد إلا على الأرض . رواه الطبراني في الكبير . يعني :ابي عبده نقل كرد : ابن مسعود نماز نمي‌خواند و سجده نمي‌كرد ؛ مگر بر زمين ... طبراني اين روايت را در الكبير نقل كرده است . مجمع الزوائد ، الهيثمي ، ج 2 ، ص 57 . 4 )از ابن عباس نقل شده است كه مي‌گفت :أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم سجد على الحجر . يعني ) پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم بر سنگ سجده مي‌كرد . اين روايت را حاكم نيشابوري در المستدرك ، ج 3 ، ص473 نقل و آن را تصحيح مي‌كند و ذهبي نيز در تلخيص المستدرك صحت آن را تأييد مي‌كند . 5 ) امير المؤمنين عليه السلام :إذا كان أحدكم يصلي فليحسر العمامة عن جبهته .السنن الكبري ، ج2 ، ص105 . هر گاه خواستيد سجده كنيد ، بايد عمامه را از پيشاني تان كنار بزنيد . اين نشان مي‌دهد كه در موقع سجده هيچ مانعي نبايد بين پيشاني و زمين باشد و سجده كردن بر عمامه ، فرش و ... باطل است . و و و اب در كوزه ما تشنه لبان ميگرديم . يار در خانه ما تشنه لبان ميگرديم . براي معلومان بيشتر :http://www.valiasr-aj.net/fa/page.php?bank=question&id=490 اما اگر جناب عمر نبود ما هنوز اتش پرست بوديم بايد بگويم . اما اگر امام علي ( ع ) از حقشان محروم نميشدند ما الان يك اتش پرست در ايران نداشتيم يا بهتر بگويم يك غير مسلمان در دنيا نبود . چونكه اسم خودتو اصحاب گذاشتي از يك صحابي جليل لقدر يك حديث برايتان نقل ميكنم . قال ابن عباس : يوم الخميس وما يوم الخميس ، ثمّ بكى‏ حتّى‏ بلّ دمعه الحصى‏ ، فقلت يا بن عباس وما يوم الخميس ؟ قال : اشتدّ برسول‏اللَّه ( صلى الله عليه و سلم ) وجعه فقال ائتوني اكتب لكم كتاباً لاتضلّوا بعدي فتنازعوا وما ينبغي عند نبىّ تنازع ، وقالوا ما شأنه أهجر استفهموه ، قال : دعوني . . . » ( ابن عباس گفت : روز پنجشنبه ، چه روز پنجشنبه‏اى سپس گريست تا آب ديدگانش ريگها را تر كرد . پس گفتم : روز پنجشنبه چيست ؟ گفت : بيمارى رسول خدا ( ص ) شديد گشت ، پس فرمود : بياوريد تا براى شما نوشتارى بنويسم كه بعد از من گمراه نشويد . پس نزاع كردند ، ونزاع در نزد پيامبر سزاوار نيست ، و گفتند او را چه شده است ، هزيان مى‏گويد ، از او جوياشويم ، فرمود ، رها كنيد مرا . . . ) صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 455 ، كتاب الوصيّه باب 5 الوقف ح 22 . حال بگو بودش بهتره يا نبودش. يا علي
86 | خرمشهري | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٤ مرداد ١٣٨٨ |
با سلام اين حرفها فايده اي ندارد الذين في قلوبهم مرض اينها قلبشون مريضه و هيچ دليلي را نميپذيرن چقدر مباحثه و مناظره شد و هر بارش اهل تسنن محكوم شدند بس نيست عمر كيه عثمان كيه ابوبكر كيه بابا بيدار بشيد عمري كه در سن 35 سالگي مسلمان شود اونم اسما اقايان سني اگر نميدانيد برويد بيشتر مطالطعه كنيد خلافت بر مسلمين شامل كسي نميشود الا از طرف خدا تعيين شود و معصوم باشد و نسل اندر نسل خدا پرست باشد بريد خدا بهتون بيشتر عقل بده و به ما كمي پول. والسلام. و اما انتم يا اهل التسنن والله كلكم علي باطل لماذا هذه العناد الي اين تريدون تصلون نصيحه مني ك اخ كثرو مطالعاتكم مش من كتب الشيعه من كتبكم البخاري و المسند ووو بعد المطالعه مع عقل سليم باحثوا مع انفسكم و بدون عناد و خوف والله توسلون الي مذهبنا و شريعتنا و تفهمون الي ما كنتم الي علي باطل الله يهدي من يشا. اينم براي دوستان عربمون كه فارسي بلد نيستند اخه منم عربمو والسلام.
87 | بيدار | United States - Cheyenne | ١٢:٠٠ - ١٧ شهریور ١٣٨٨ |
به نظر من خداوند متعال تمامي پيامبران را فرستاد كه اصل را به بندگان نشان دهد نه عمر و علي را و اصل شناختن خود خداوند است و حالا شما اصل را فراموش كرده ايد. انشاالله كه خداوند تمام بنده هايش را به راه راست هدايت كند.
88 | vistful | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٣٠ شهریور ١٣٨٨ |
از سايت حضرت ولي عصر عج بسيار تشكر دارم.اي اهل سنت شما را به عمر قسم بيشتر در منابع خود تامل كنيد باشد كه هدايت شويد
89 | هادي نظام آبادي | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ٠٤ مهر ١٣٨٨ |
سلام بر همگي پاسخ به اصحاب فرموديد: شما ميگوئد که اما زمان اول کاري که ميکند شيعه هارو ميکشه به اندازه اي که دجله و فرات خون ميشه بهد به کعبه حمله کرده و آنجارا با خاک يکسان کرده و قبله را به کربلا ميبرد و بر کتاب داوود حکومت ميکند خب اين که دروغ محض است و شيعيان چنين اعتقادي ندارند. ولي در مورد مهر: بحث ما اين است که سر را نمي توان روي چيز هاي تغيير شکل يافته نظير فرش و ... گذاشت از اين رو يک قطعه خاک يا سنگ به اين شکل درست مي کنيم. ولي در مورد سب و لعن: به شما توصيه مي کنيم تاريخ بخوانيد. زيرا اولين نفري که لعن صحابه را رايج ساخت معاويه پسر ابوسفيان بود که تا زمان عمر بن عبدالعزيز اموي حضرت علي(ع) را در تمام منابر کشور هاي اسلامي لعن مي کردند. در مقابل حضرت علي(ع) به اصحابش توصيه کرد که به کسي دشنام ندهند و براي هدايت دشمنان دعا کنند. لعن شيعيان تا پايان دوره ي سلجوقي در منابر جهان رايج بود. علمي اهل حديث و حتي جامي شاعر اعمال معاويه و يزيد را توجيح مي کردند و در فضايل ايشان کتاب ها مي نوشتند. آن ها امام حسين(ع) را مذمت مي کردند و در مراسم عاشورا به دسته جات عزاداري حمله مي کردند. ولي خود براي مصعب بن زبير و کشته هاي جنگ جمل عزاداري برپا مي کردند.دولت ايوبيان در مصر روز عاشورا را جشن مي گرفت. مي بينيد که اگر لعن و سبي بوده دو سويه بوده و اتفاقن غير شيعيان در آن پيشقدم هم بوده اند. ولي در مورد خلفا من نمي دانم خليفه به چه معناست و اساسا چرا شما اکنون خليفه نداريد چرا بايد 4 خليفه داشت و چرا اگر خليفه اي توسط مسلمين آن زمان انتخاب شده چرا ما بايد آن را قبول کنيم؟ من نمي دانم مذهب سني يعني چه و چه زماني به وجود آمد؟ ما مذهب شيعه ي علوي داشتيم و مذهب عثماني و اموي. زمان بني اميه بعد از خلفاي 3 گانه بلافاصله معاويه و خاندانش خليفه بودند زمان زبيريان مشروعيت بني اميه زير سوال رفت ولي آن ها هم مانع صلوات بر محمد و خاندان محمد شدند زيرا مي دانستند خاندان محمد کيست. زمان بني عباس اول گفتند شما هيچ امامي نداشتيد مگر علي بن ابي طالب و سفاح بعد زمان منصور حتي قبر امام حسين ع را خراب کردند . با اين که ابوحنيه شافعي و مالک بن انس به علوي شهرت داشته و اهل بيت را قبول دارند باز حرفي از خلافت حضرت علي نيست. احمد بن حنبل ابتدا گفت ما بر کسي که علي را به عنوان خليفه را چهارم انتخاب کند عيبي نمي گيريم ولي خشم اهل حديث را برانگيخت. در همين زمان متوکل آشکارا به حضرت علي ع توهين مي کرد و وي را به مسخره مي گرفت. همين اهل حديث بود که بر خود نام سني گذاشت زيرا باقي مذاهب را بدعت گذار مي دانست در حالي که چنان چه ديديم بعد از همه ي مذاهب به وجود آمده بود بار ها در اصول و عقايد خود تجديد نظر کرد و شايد بهتر باشد نام مذهب سني را اسلام دولتي گذاشت زيرا هر خليفه که عوض مي شد اعتقادات نيز دگرگون مي شد. ولي در مورد مظلوميت ائمه، آيا پيامبران و حتي حضرت محمد نيز مورد ستم قوم خويش واقع نشدند چطور داستان کتک خوردن و آزار ايشان را نشنيده ايد؟ ولي در مورد بدعت مي دانيد نخستين بار چه کسي ازدواج متعه، متعه حج،خمس،حق اقربا، گريه بر مردگان، ساختن بارگاه، جمع بين دو نماز، نوشتن چيزي غير از قرآن و... را ممنوع کرد. بيش از 93 حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرد. منتظتونم: shiairanshia.blogfa.com
90 | عاشق مولا امير المومنين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٥ مهر ١٣٨٨ |
سلام لطفن منبع شيعي اين جريان رو بزارين

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين زمينه مي‌توانيد به كتاب مرحوم شيخ صدوق «كمال الدين» مراجعه نماييد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
91 | هادي | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ٠٨ مهر ١٣٨٨ |
با سلام
دوست گرامي اين داستان اسلام آوردن عمر جعلي است.
جناب عاملي در کتاب سيره ي صحيح پيامبر اسلام ثابت کرده است اين داستان را جعل کرده اند تا بگويند اسلام آوردن عمر قبل از هجرت بوده است. نکته ي جالب اين جاست که خواهر عمر به اون مي گه غسل جنابت کن تا قرآن را به تو بدهم. در حالي که غسل جنابت در پاک يا نجس بودن مشرک تأثيري ندارد.
حوشمزه تر اين که مشرکين هم غسل جنابت داشته اند داريم که ابوسفيان بعد از جنگ احد تصميم مي گيرد غسل جنابت نکند. حال داستان به ما مي گويد عمر تا زماني که مشرک بوده غسل نمي کرده
92 | عبد الغفار | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٩ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليكم. برادر عزيز جناب (( جانم فداي علي )) مگر ما ها مرده باشيم كه بذاريم سر شيعه رو تو مملكت خودمون ببرن.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آره درسته. حرف بسياااااااااااار بجايي زدي. اما اين باعث نشه بعضيا فكر كنن ما ......... هستيما.! نذارن كاري كه نبايد بشه بشه كه ............. خلاصه.! يا سيد علي! از تو به يك اشاره. از ما به سر دويدن.! جواب هايي هوي........................ اگه فحشت دادن فحش ميشنون! (( كعبه دنبال حسينه.)) (( سندش مال حسينه)) (( ميزنم به سيم آخر )) (( امسال سال حسينه)) (( كعبه در سوگ حسينه)) (( در تب و سوز حسينه)) (( كاش اينو همه بفهمن)) (( هر روز روز حسينه)) (( گره خورده ي حسينم)) (( سر سبرده ي حسينم)) (( همه ي عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالم بدونه)) (( كشته مرده ي حسيننننننننننننننننننم))!!! ( همه هستيم حسينه) ( مي و مستي ام حسينه) ( سرود لبم حسينه) ( خواب هر شبم حسينه) (( همه عمر و بر ندارم) ( سر از اين خمار و مستي) (( كه هنوز و من نبودم)) (( كه تو در دلم نشتي)) (( گره خورده ي حسينم)) (( سر سبرده ي حسينم)) (( همه افتخارم اينه ..... كشته مرده ي حسينم)) يا ثار الله.
93 | جانم فداي علي | Iran - Khorramshahr | ١٢:٠٠ - ٠٩ مهر ١٣٨٨ |
به نام حق.بايد به ان(عزيز) كه اناني كه نظراتشان را با فحش و ناسزا درج كرده اند چه كساني هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اگر كمي با تامل و تعمق بنگري مي بيني كه همگي اهل تسنن اندفقط يك نگاه به خصايل نيكوي علي(ع) شما را به حرارت ما شيعيان نسبت به علي (ع) اشنا ميسازد.من شيعه اي هستم كه حاضرم سرم را در راه علي (ع) بدهم و اي كار را با تمام وجودم ميكنم تو چطور ايا حاضري سرت را در راه عمر بدهي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
94 | (يك مسلمان) | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٠ مهر ١٣٨٨ |
سلام برهمگي
حرص و جوش الکي نخوريد . تمام آن کسانيکه شما حرفشانرا ميزنيد و جر و بحث مي کنيد الان نزد خدايند چون انا لله و انا اليه راجعون
درنتيجه به آيات قرآن و تذکراتش گوش فرا دهيد و عمل کنيد دست از سر هم برداريد که مرگ خبر نمي کند و آن دنيا ان اکرمکم عندالله اتقيکم است
نه هر کس فحش و دري وري بيشتر بدهد نزد خدا عزيزتر است . از همديگر خوبيها را بياموزيد و خوب باشيد نه بد و زشت .
95 | عبد الغفار | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ مهر ١٣٨٨ |
سلام عليكم بر شما برادر شيعه ي عزيز تر از جانم. جناب momen abdullah
اولا مرا شرمنده نفرمايد بزرگوار.!

اينكه من نامها و القاب مولا امير المومنين . غالع كفار. شير دادار. اسد الله الغالب . مولانا و مقتدانا علي ابن ابي طالب . را ميبرم لازم است كه بدانيد اين كار هر روز و هر شب من است.
من قسم خورده ام.
با خداي خويش عهد بسته ام كه در هر مجلسي كه وارد ميشوم بيرون نميروم مگر آنكه حد اقل يك فضلت آقايم. مولايم. جانم . عمرم. عشقم. حضرت مولا المتقين. مولا الموحدين. قاعد الغر المحجلين. وجه الله. سيف الله. يد الله. اسد الله الغالب . علي ابن ابي طالب رانبرم.!

و اين را در همه جا نشر ميدهم.
و خداوند نظر لطفي به بنده ي حقيرش كرده كه در كلام من عاشق علي يك سوزي نهاده كه تا در هر جا نام مولايم علي ابن ابي طالب ( عليه السلام و و صلاه . صلوات الله و سلامه عليه) را ميبرم در دلشان اثر ميكند .

چون من مديون علي ابن ابي طالبم. كه مرا در خانواده ي شيعي و متعصب به حضرت مولا بزرگ كرد و توفيق داد تا در رحم مادري باشم كه همچون وهابيان و اعدا الله در نطفه ام مشكل نباشد كه امروز اين چنين نام مولا امير المومنين را ميبرم.!

از قديم گفته اند : دستم را جمع كرده ام بايم دراز است.
بله در آنوقت كه والدين قصد مقربت دارند. و مادراني كه به همسري شوهرانشانند شيعيان واقعي همچون سلمان ها . مقداد ها. عمار ها. مالك اشتر ها و ... مشخص ميشوند و در همان وقت هم دشمنان خدا و دشمنان دين خداوند مشخص ميشوند.!!!!

رسول الله فرمودند اتقوا من الخضرائ الدمن.

دروري كن از آن سبزه اي كه در خاكروبه رشد كرده است و اين مصداق بارزي است براي .............
يا الله ما كه عمل مقبولي به درگاهت نداريم.
فقط و فقط همين عشق وافر به رسول الله و خاندان طاهرش است كه دلگرمي دل ما شيعيان است.!

يا علي........... به خداوند عز و وجل قسم ياد ميكنم. قسم يااااااااااااااد ميكنم كه تا زنده ام ميثم وار مدح و فضيلتت را براي همگان بازگو ميكنم.
گرچه كه اين زبان از گفتن خيلي چيز ها غافل و قاصر است كه فقط رسول الله ميداند و فاطمه ( س) و الله تبارك و تعالي.

يا معصومين ( سلام الله عليهم اجمعين) ! فرموديد : بشناسيد شيعيان واقعي مارا در آن زمان كه نام مقدس حضرت علي مرتضي را بياورند.
ببينيد چه حالي دارند؟
اگر شاد دل و مفرح و عاشق دل شدند از ما هستند و اگر
رنجش كشيدند از دشمنان ما هستند.

علي جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان همين براي من گنهكار روسياه در دگاه حق بس كه عشقت را كه از طرف خداوند سبحان است در دل من نهادي مولا جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان.

بلا تشبيه من در زندگي خود خط كش بسيار دقيقي دارم به نام خط كش محبت به خاندان رسول.

هر كس كه قسد دوستي با من دارد را اول با اين خط كش بر انداز ميكنم.
اگر او هم عاشق شما بزركواران بود منم دوست اويم و سر و جانم را هم برايش ميدهم.
اما وا ويلا اگر بر عكس بود.
و به شما خاندان طيب و طاهر و معصوم بي تفاوت بود.
آنوقت حتي براي يك لحظه هم در كنارش نميمانم و براي هميشه از همنشيني با چنين افراد خودداري ميكنم.
حتي اگر از نزديكترين بستگانم باشد.

يا حيدر كرار.!!!
96 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ١٢ مهر ١٣٨٨ |
برادر و معلم عزيز جناب عبد الغفار
اولا تشکر که به من لقبي از القاب اسدالله غالب را آموختي.
دوما به اين جناب «يک مسلمان» نيست بلکه «يک ضد مسلمان» است. چرا؟
چون بنا برگفته او تعداد زيادي از آيات قرآن را بايد آتش زد!!
کدام آيات؟
آياتي که از جدال نوح و ابراهيم و موسي و صالح(عليهم السلام) با کفار و نمرود و فرعون ها سخن مي‌راند.

علي ولي الله
97 | عبد الغفار!!! | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٢ مهر ١٣٨٨ |
و اذا خاطبهم الله الجاهلون قالوا سلاما ........... جناب : يك مسلمان (( يك وهابي)) ما حرص و جوش الكي نزنيم يا شما كه دارين براي كشتن شيعيان ثانيه شماري ميكنيد.! حالا غم مولايمان ابا عبد الله الحسين عليه السلام و و صلاه شده حرص و جوش الكي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دم خروست آشكاره. كل حرفات حرف وهابيت. يني انقدر ........... هستي كه ........ يا خودتو زدي به .........؟ ما دست از سر هم برداريم يا شما دست از سر شيعيان مظلوم بر نميدارين نا مومن كافر.....؟ دست از سر ما برداريد كه مرگ خبر نميكنه هاااااااااااا!!!!!!!!!!! يه هو ميري نزد عمر جانتااااااااااااااااا.!!!!!!!؟ ان اكرمكم عند الله اتقيكم همان علي ابن ابي طالب است . علي است متقي ترين بنده ي خدا. علي است زاهد ترين بنده ي خدا. روزي شخصي نزد امير المومنين. اسد الله الغالب علي ابن ابي طالب ( ع) آمد. عرض كرد : يا امير المونين .! شما كه برترين زاهد نزد خداوند هستيد. چرا رنگ و روي صورتتان مثل ديگر زاهدان زرد و زار نيست و سفيد رويي هستيد؟ مولاي متقيان در جواب فرمودند: آنان كه چنينند يا زهد ميورزند فقط از ترس خدا.! يا زهد ميورزند فقط به شوق بهشت خدا.! اما من نه از شوق وارد شدن به بهشت و نه فقط از ترس جهنم اينگونه نيستم. بلكه فقط و فقط براي رضاي خدا و به عشق ذات اقدس حق زهد ميكنم. براي همين ايشان را سيد و بيشواي سفيد رويان و نورانيان عالم لقب داده ان يعني ....: قاعد الغر المحجلين.! حال كه ديدي شيعيان از همديگر حمايت ميكنند با اسم يك مسلمان وارد شدي ......!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟ يا مولانا ابا عبد الله.
98 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٢٥ مهر ١٣٨٨ |
با سلام
جناب اقاي مطيعي چه دليل سبكي , حالا اقلاً ميگفتي سني شدم باز يك چيزي از شيعه مينالي ميري مسيحي ميشي ؟؟؟
درضمن خداي مسيحي در كدام مذهبشان است ؟ ايا ميدانيد ؟؟ كمي بيشتر شرح بدهيد .
99 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٢٥ مهر ١٣٨٨ |
جناب مطيعي اکنون بيش از يک قرن است که علم ثابت کرده است که فضا و زمان نيز مانند ديگر اشياء محدوديت دارند. انفجار بزرگ نه تنها به پيدايش مکان منجر شد بلکه باعث به هم پيوستگي اين بعد زمان و مکان با يکديگر شد. اصولا تمامي ابعاد مخلوق هستند و پديده. حال بنده از شما سوال مي‌کنم که چگونه خداي خالق ابعاد قابل تصور و توهم است؟؟ اين نصاري چگونه به خود جرآت داده اند که خالق ابعاد را به تصوير کشند؟ http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/d/d0/ reation_of_the_Sun_and_Moon_face_detail.jpg http://en.wikipedia.org/wiki/Sistine_Chapel يا در ديگر تابلوهاي مايکل آنجلو؟؟ ذره اي عقل . ذره اي شعور. آخر اين توهمات عمر و سنت پوليس ملعون چيست که معبود قرار گرفته است؟ تنها دين و مذهبي که با هر کشف و اکتشاف علمي به نورانيت آن افزوده مي‌شود تشيع است و بس. آخر چگونه ممکن است که فوتون با خالق خود تعامل کند؟ چگونه ممکن است که خدا محدود به ابعاد شود؟ آخر چگونه ممکن است که خالق زمان در بعد زمان محدود شود؟ آيا از عقل و انديشه تهي هستي؟ و يا نان حرام ربا عقل و فهمت را زدوده است؟ آيا ناراحت هستي که اکتشافات علمي اين اديان احمقانه و يهود زده نصاري و عمري را خرد و خمير کرده است؟؟ ما حاضر هستيم،با مدد و ياري از امام زمان (عليه السلام) آن ولي بر حق خدا، پاسخ گوي تمام ياوه گويي هاي تو بر ضد تشيع باشم. اگر مرد هستي شروع کن. عليا ولي الله عليا حجة الله عليا وصي رسول الله
100 | مطيعي | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ٢٥ مهر ١٣٨٨ |
من در ارتباط با نظرات و اعتقادات شيعه مطالعه كردم البته خودمم شيعه بودم ولي الان به اين نتيجه رسيدم كه شيعه يك فرقه ساختگي و انحرافي و خرافي است با توجه به اينكه از اصل اسلام بسيار فاصله دارد به نظر در حال حاضر مسيحيت بهتر است تا زمانيكه حوزهها از بين برود و مملكت ازاد شود و دانشگاههاي سالم جهت بررسي و استنتاج ، دين را استخراج كنند تا انزمان بهتر است خداي مسيحيت كه با خداي اسلام يكي است پرستش شود.
101 | هادي نظام آبادي | Iran - Arak | ١٢:٠٠ - ٠٢ آبان ١٣٨٨ |
جناب مطيعي اي کاش نتايج خود را براي ما بيان مي کرديد.
شيعه يعني گفتن نه
نه در مقابل تحريف اسلام محمدي
در قابل سني يعني اسلام دولتي يعني ديني که با تغيير هر خليفه به کلي باور ها عوض مي شه. سني اموي يه چيزه تسنن عمر يه چيزه تسنن عباسي ها يه چيز ديگس.
102 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٨ |
با سلام
mohamad خان شايد بهتر بود بگي اگر او نبود در دنيا غير از اسلام ديني نبود .
لعنت خدا بر دشمنان علي ( ع )
بگو امين
يا علي
103 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٨ |
جناب mohamad
سخن شما در تعارض کامل با قول خدواند متعال است
«لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ و لكِنَّ اللّهَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ »

البته شايد شما عمراللهي باشيد و به قرآن ديگري اعتقاد داشته باشيد

عليا ولي الله
104 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٨ |
سلام من يه آدم اهل تشيع هستم . اينايي که اين بالا يه جملاتي در مورد سني نوشتن . من يه سوال از اهل تشيع ميپرسم ؟؟؟؟ به نظر شما کشوري مثل عربستان که حضرت محمد و علي و ......هزاران پيغمبر ديگر اونجا زندگي کردن اينقدر قدرت نداشتن که حتي 10 درصد اون مردم رو شيعه کنن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودتون يه لحظه فکر کنيد ؟؟؟ آيا حضرت محمد شيعه بود ؟؟؟؟؟؟ اگر شيعه بود پس چرا تو کشوذ خودش ياري نداره که شيعه باشه و 90 درصد کشور و حتي بيشتر اهل سنت هستن ؟؟؟؟؟؟؟

شما ها فکر کرديد که فقط خودتون آدمين و ميفهمين ؟؟؟؟

عربها همه نفهمن ؟؟؟؟ اگر نفهمن پس داريم کفر ميگيم چون پيامبران ما هم اکپرا عرب بودن ؟/؟؟؟


اصلا تا حالا فکر کردين شيعه يعني چي ؟؟؟؟ فوش رو هم به کسي ميدن که لياقتش رو داشته باشه .

به هر کسي فوش داده نميشه /

موفق باشيد . لعنت بر مشرک . درود بر اهل سنت .
105 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٥ آذر ١٣٨٨ |
درود خداوند بر عمر ابن خطاب و لعنت بر دشمنان او و دشمنان اسلام . اگه عمر نبود الان اسلامي تو ايران وجود نداشت .
106 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
جناب آقاي momen abdullah من درتعجبم که اهل شيعه بيشتر تو کشورهاي عقب افتادس نه تو کشور هايي که پيامبري توش بوده مثل ايران و عراق و روسيه

سوال ديگه آيا شما اصلا عمر رو ميشناسيد .؟؟ من 4 خليغه رو قبول دارم .و هيچکدوم رو بر اون يکي برتر نميدونم . شما هم فکر کنم اين تشيع بودنتون رو به ارث بردين .

يه سوال ديگه ؟ شما اهل تشيع چرا هميشه کمکتون رو از امام رضا و حسين و ...... ميخواين مگه خدا رو از خدتون دور ديدين ( که دور هم هست از اهل شيعه )
ميشه معني اياک نعبد و اياک نستعين رو واسه خودتون تفسير کنيد پروفسور
107 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
من يه سوال ديگه از شما دارم آقاي محمد امين شما فکر کنم حتي وضو گرفتنتم از اهل تشيع ياد گرفتي و تشيع هم هستي !!! شما که داري ميگي ملاک اين نيست

پس يعني شما ميگين الان خانه خدا تو دست کسايي غير از مسلمان واقعيه ؟؟؟؟؟؟؟ اگه هست پس چرا خدا کاري نميکنه ؟؟؟؟ نکنه از شما اهل تشيع ها ميترسه ؟؟؟؟؟ چرت و پرت هم نگو درست جواب بده حاشيه هم نرو

108 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
آقاي محمد امين اول سوال من رو بخون بعد جواب بده من علي رو با عمر مقايسه نکردم يه سوال پرسيدم
109 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
به نظر من شيعه ها بعضيها ??? . ملاکتون همون آخوند باشه اون دنيا ميبينمتون . درود خدا بر خلفاي راشدين . ابوبکر و عمر و عثمان و علي و لعنت خدا بر مشرک الان وقت ندارم جواب پي ام هاتونم ميدم منتظر باشيد >>>>>>
110 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
جناب محمد امين
بنده از شما خواهشي داشتم.
لطفا اگر وقت داريد سه انتقاد عمده که به شيعيان داريد و سه انتقاد مهمي که مذهب تشيع داريد را به ما بفرماييد تا ما بهتر خودمان را بشناسيم.

يا علي
111 | محمد امين | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
سلام من يه اهل سنت هستم.

حالا يه سوالي از برادران اهل سنتي كه در اين سايت نظر ميذارن ميبرسم؟

يه نگاه به عربستان بيندازين.
ببينيد چه ها كه بر سر شيعيان نمي آورند.
و در جواب آن برادر كه گفت : به نظر شما کشوري مثل عربستان که حضرت محمد و علي و ......هزاران پيغمبر ديگر اونجا زندگي کردن اينقدر قدرت نداشتن که حتي 10 درصد اون مردم رو شيعه کنن ؟؟؟

جواب: جناب محمد آيا قرآن را نخواندي؟
اين كه دليل نميشود چون اكثريتند بايد حق با اونا باشه و با عمر فاروق؟ نه نه نه.

يا گفتي كه خودتون يه لحظه فکر کنيد ؟؟؟ آيا حضرت محمد شيعه بود ؟؟؟؟؟؟ اگر شيعه بود پس چرا تو کشوذ خودش ياري نداره که شيعه باشه و 90 درصد کشور و حتي بيشتر اهل سنت هستن ؟؟؟؟؟؟؟

آخه مرد نا حسابي اصلا ملاك حق و باطل همينه . تا باطل نباشه حق معلوم نميشه. تشيع وقتي تشيع ناميده شد كه ياران و اولاد رسول با دشمنانش جدا شدند.
قرآن ميفرمايد: و اكثرهم لا يعقليون. و اكثرهم لا يعملون.

بس الان كه وهابيت و ما اهل سنت در اكثريتيم .......................!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خليفه ي دوم عمر خطاب ( فاروق) هم بسيار اشتباهات كرد و معصوم نبود.

او هيچ وقت مثل حضرت علي (ع) نميشود.
براي اينكه در حد و اندازه ي ايشان نبوده.
اين را سني هم قبول داراد

همان طور كه حضرت محمد(ص) ميفرمودند: در روايات عامّه، اين ويژگي‌ها از سوي پيامبر(ص) براي اميرمؤمنان(ع) موجود است، مانند اينكه:
ـ تو وصيّ من هستي؛
ـ ذرية هر پيغمبري در صلب او است و ذرية من در صلب علي(ع) است؛
ـ كسي كه بغض علي(ع) را داشته باشد، بغض رسول خدا(ص) را دارد؛
ـ كسي كه علي را سبّ كند و ناسزا بگويد، رسول خدا(ص) را ناسزا گفته است؛
ـ قاتل علي، شقي‌ترين مردمان است؛
ـ طينت علي از طينت پيغمبر و علي و رسول خدا از شجرة واحده هستند؛
ـ خدا از اهل زمين دو مرد را برگزيد: نبي اکرم(ص) و علي(ع) را؛
ـ علي نزد من مانند نفس من است»؛
كسي كه نفس رسول خدا(ص) است و رسول خدا از او و او از رسول خدا است پس روز شهادت او، روز شهادت رسول خدا است و عزاي او عزاي رسول خدا است


اين هم منابع در اهل سنت و برادران اهل تشيع :

رجوع كنند.
1. شواهد التّنزيل، ج 1، ص 24.
2. همان، ص 30.
3. همان، ص 22.
4. شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 19، ص 60.
5. الصواعق المحرقـة، ص 127.
6. فضائل الصّحابـة، ص 13.
7. سورة لقمان (31)، آية 13.
8. سورة بقره (2)، آية 124.
9. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 133.
10. تاريخ مدينـة دمشق، ج 42، ص 341.
11. سورة مائده (5)، آية 55.
12. شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 9، ص 168.
13. حليـ[ الأولياء، ج 1، ص 66.
14. سورة يونس(10)، آية 62.
15. بحارالأنوار، ج 95، ص 226.
16. سورة بقره (2)، آية 2.
17. سورة حجرات (49)، آية 13.
18. سورة مائده (5)، آية 115.
19. شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج 9، ص 168.
20. علل الشّرايع، ج 1، ص 151.
21. بحارالأنوار، ج 1، ص 90.
22. سنن الترمذي، ج 5، ص 300.
23. مستدرك الوسائل، ج 10، ص 389.
24. الكافي، ج 4، ص 569.
25. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 113.
26. بحارالأنوار، ج 42، ص 282.
27. ينابيع المودّة، ج 1، صص 11، 167، 235، 242، و 253 و مصادر عامّه.
28. مجمع الزّوائد، ج 9، ص 172.
29. المستدرك علي الصحيحين، ج 3، صص 130 و 142.
30. مسند احمد، ج 6، ص 323.
31. همان، ج 4، ص 263.
32. تاريخ بغداد، ج 6، ص 56.
33. المستدرك علي الصحيحين، ج 2، ص 120.


ميتوانيد رجوع كنيد.


آيا نعوذ با الله ميخواهي بگويي حضرت رسول دروغ ميگويد؟ بس اگر ميتواني اين را رد كن. تا بفهمم مسلماني يا كافر؟

قال رسول الله :

1. پيامبر(ص):
ذکــرعلـي عبــــــاده

علـي وشيـعه هم الفائزون

لايبغضک يا علـي إلا منافق

حب علــي ايمـان وبغضـه کفـــر

انا مديـــنه العــــلم وعلــــي بابــها

ياعلـــي انت صـــــــــراط المســــــــتقيم

علـــــي مع الحــــــق والحـــــق مع العلــــي

لافتــــــــــي الاعلـــي لاســــيف الاذوالفــــقـــــار

زينتـــوامجالســـكم بذكرعلــــي ابن ابي الطــــــــــالب.

فانت ياعلــي اميـر من في الارض واميـرمـن في الــــــسماء

ولايت علي بن ابي الطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي

ولايت امام علي كه همان ريسمان الهي است جوازعبورازپل صراط است وطبق گفته ي پيامبرباداشتن آن ازهرعذابي مصون هستيد حالا مخالفت سني ها سخن پيامبررانقض مي كند. سرتونو ازبرف بكشيد بيرون اي اهل سنت چشم به هم بزني محشرپاشده


آيا چنين تعريفي را حضرت رسول الله (ص) در مورد خلفاي راشدين (رضي الله عنهم ) داشته؟

معلوم است كه نه......................

آري آنها هم صاحب مرتبت بو ده اند و مقامات بسيار بالايي داشته اند كه وصفش بسيار است اما نه مثل علي ابن ابي طالب (ص)


بس اول برو تحقيق كن بعد بيا اينجا مارا نزد شيعيان ضايع كن.

والسلام.

يا صمد.
112 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٦ آذر ١٣٨٨ |
جناب mohamad
بنده واقعا در حيرت هستم که چگونه ممکن است پيروي از يک مذهب خاص انسان را چنين به پرت و پلاگويي و مبارزه با قوه تفکر وادارد!!!!
البته وقتي کسي با شقاوت تمام شخصي را جانشين عقل کل بداند که از او حتي بيست صفحه هم روايت نداريم، بايد چنين در تنگناي فکري هم به سر برد.

«چون پيامبران ما هم اکپرا عرب بودن »
جناب mohamad
اولا
«اکثر» پيامبران عرب نبودند و از بني اسرائيل بوده اند. کشور بني‌اسرائيل کجا بود؟ فلسطين و اطراف آن.
اکنون چند درصد مردم اسرائيل پيرو دين موسي (عليه السلام) هستند؟
کشور حضرت عيسي مسيح (عليه السلام) کجا بود؟ اسرائيل.
اکنون چند درصد مردم اسرائيل مسيحي هستند؟؟؟
دوما
اجازه دهيد شما را با بهترين کتب، کتابي از جانب خالق همه ما،‌قرآن مجيد آشنا کنم.
اين کتاب زيباترين کتب و مفيد ترين کتب است.
اجازه دهيد دو آيه اين کتاب را براي شما بازگو کنم:
«إِلّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذابًا أَليمًا و يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَيْءًا وَ اللّهُ عَلي كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ»
«... و اللّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ»
سوما
سرزمين حجاز در طور تاريخ قرنها تحت تسلط شيعيان بوده است.
احتمالا شما حتي تاکنون يکبار نام سلسله فاطميون را نشنيده ايد.
چهارما
مثل اينکه شما خبر نداريد که دعوت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) يک دعوت جهاني بود و کشور ايشان نه تنها تمام کره زمين بلکه کل کائنات است.
پنجما
اين که گفته ايد شيعه يعني چه را خداوند پاسخ داده است:
«وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِه لَإِبْراهيمَ»
ششم
درصد بسيار کثيري از شيعيان را اعراب تشکيل مي‌دهند.
هفتم
چرا شما اهل سنت «ايران» اينقدر علاقمند به دفاع از «عربستاني» هستيد سي ميليارد دولار در اختيار صدام قرار داد؟
*****************
و اما جناب آقاي mohamad

بنده از شما سوالي داشتم. مگر به نص صريح قرآن خداوند تمامي علوم را بر محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) نازل نکرد؟
« كُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصيلًا»
حتما علم فيزيک و پزشکي و شيمي نيز جزو اين علوم بوده اند.
مي‌شود بفرماييد آيا عمر فيزيک و يا شيمي بلد بود؟
اگر بلد نبود چگونه ادعاي جانشيني کسي را کرد برزگترين دانشمند تمام اعصار بوده است؟

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
113 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٨ |
جناب آقاي momen abdullah شما فکر کنم يه آدم مرده رو با يه ادم زنده اشتباه گرفتيد اون موسي اي که ميگيد مردم ازش درخواست کردن اون موقع زنده بود نه مثل امامان ما که همه مردن . شمايي که به جاي عشره مبشره که بارها تو قران اومده معلوم نيست چي رو قبول دارين البته بعيد نيست چون يه سال ميگين وفات فاطمه سال ديگه کم ميارين ميگين شهادت تقويم امسالتو با چند سال پيش مقايسه کنيد . کالبد شکافيتون قويه مشکل شما عمر نيست مشکل شما خودتونين که داستان و روياپردازيتون قويه به جاي قران ميريد سراغ نميدونم يه يزي مثل ...... من نميدونم چرا اذانتون هم تحريف کردين !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! در ضمن من از عربستان دفاع نميکنم من از خانه خدا دفاع ميکنم و مردمانش که مسلمان واقعي اونان نه شمايي که از پشت سر ميبرين . چون با اهل شيعه مخالفن غاصب و ظالم هستن واقعا خنده داره . به نظر شما فرق بين مسيحي با مسلمان ايران چيه ؟؟؟؟ مسيحي ها ميرن به عيسي و مريم ميگن که پيش خدا براشون دعا کنه من و شما ميريم امام زاده که هر سال 10 تا جديدشو تو ايران ميزنن . شما به کايي که مردن صفات خدا رو نسبت ميدين سميع و بصير و ..... کسي رو که ميخواني و ازش کمک ميخوايي واقعا تو رو ميبينه و صداتو ميشنوه ؟؟؟؟؟ اگه بگين نه که واقعا ديوانه اين که ......... اگرم بگين آره که صفات خدا رو به کسي ديگه هم نسبت دادين پس مشرکين . منتظر باشين من تو همين روزا دلايلي از قران براتون ميارم که کاملا آشکار و واضح هستن و همه چي رو بهتون ثابت ميکنم نه مثل شما که همش ميرين يه آيه از قران ميارين ميگين به فلاني اشاره کرده .... و..... منتظر باشين هر چند واسه شما چه از قران چه از هر جاي ديگه اي دليل و مدرک بيارن از رو نميرين صدق الله العظيم

پاسخ:
با سلام
جناب mohamad
اون قرآني كه در آن «عشره مبشره» آمده ، احتمالا قرآن جديدي است كه بر پيامبر جديدتان محمد بن عبد الوهاب نازل شده است . اين روايت نه در قرآن كه در صحيح بخاري و مسلم نيز نيامده و بقيه صحاح اهل سنت نيز با سند ضعيف آن را نقل كرده‌اند .
امامان شما مرده‌اند ، بلي اين مطلب را قبول داريم و صد در صد به آن اعتقاد داريم ، درخواست از چنين امامان مرده را شرك محض مي‌دانيم ؛ اما ائمه شيعه همگي شهيد شده‌اند و شهيد به نص صريح قرآن كريم زنده هستند . پيامبر شما مرده است ؛ اما پيامبر ما زنده است و هر روز حد اقل پنج مرتبه در نماز به او سلام مي‌دهيم ، او قطعا سلام ما را مي‌شنود و جواب مي‌دهد و گر نه نماز همه مسلمانان به خاطر اين عمل عبث باطل مي‌شد .
اذان را خليفه دوم تحريف كرد كه به صراحت علماي اهل سنت جمله «حي علي خير العمل» را از آن حذف و به جاي آن «الصلاة خير من النوم» را افزود . براي اطلاع بيشتر در اين زميه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=moqaren&id=2

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=652

اگر توسل به انبياء و صالحان شرك باشد ، خليفه دوم نخستين مسلماني است كه مشرك شده است ؛ چون او حتي بعد از وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله به آن حضرت متوسل مي‌شد . همچنين بقيه اصحاب كه همواره بعد از آن حضرت به ايشان توسل مي‌كردند ، مشرك هستند . اگر توسل شرك باشد ، حضرت يعقوب عليه السلام و فرزندان او قطعا مشرك هستند ؛ چرا كه به نص صريح قرآن آن‌ها به پدرشان متوسل شدند و ايشان نيز قول داد كه پيش خدا واسطه شود تا خداوند آن‌ها را ببخشد .
اگر توسل شرك باشد ، بايد قرآن كريم را كتاب مشركان بنماميم ؛ چرا كه در اين كتاب صراحتا به مسلمانان دستور مي‌دهد كه به پيامبر متوسل شويد تا او از خداوند براي شما طلب مغفرت كند . جالب است كه همين كتاب كساني را كه از توسل به پيامبر خودداري مي‌كنند ، مشرك مي‌نامد . براي اطلاع بيشتر در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=87

ما منتظر شما هستيم تا دلائلي از قرآن براي ما بياوريد ؛ البته اگر از قرآني است كه حديث «عشره مبشره» در آن آمده ، فقط به درد وهابي‌ها مي‌خوره و تلاش شما براي استدلال به چنين قرآني بي فايده است .

والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات
114 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٨ |
جناب mohamad
سوال کرده ايد:
«سوال ديگه آيا شما اصلا عمر رو ميشناسيد .؟»
جداي از کتب و روايات مختلف ، بنده عمر را از شاگردان و پيروانش که شما باشيد مي‌شناسم.
پيرواني که به تبعيت از پيشواي خود چرندياتي مانند اين جمله را تحرير مي‌کنند:
«اهل شيعه بيشتر تو کشورهاي عقب افتادس نه تو کشور هايي که پيامبري توش بوده مثل ايران و عراق و روسيه»!!!!!!!
مثل اينکه شما خبر نداريد حضرت نوح و ابراهيم و دانيال و ... (عليهم السلام) از کدامين کشور هستند؟؟
البته اين ندانستنها براي پيروان عمر امري طبيعي است.
*********
«من 4 خليغه رو قبول دارم .و هيچکدوم رو بر اون يکي برتر نميدونم»
اولا شما خود بهتر مي‌دانيد که بر خلاف سه خليفه حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) هيچگاه مشرک و کافر نبوده است.
دوما همين جمله شما نشانگر اين است که شما نسبت به معاويه ديد منفي داريد.
چرا که حتي او را در رديف سه خليفه اول نيز نمي‌آوريد.
اين معاويه را چه کسي بر مسند قدرت نشاند؟ آيا او هم در جنايات معاويه شريک نيست؟
*********
با اينکه شما سوالات ما را پاسخ نمي‌دهيد ما به تمام سوالات شما پاسخ مي‌دهيم(انشاء الله)
«شما اهل تشيع چرا هميشه کمکتون رو از امام رضا و حسين ...»
جناب mohamad
دين تشيع دين قرآن است و عترت.
تمام اعمال ما مطابق قرآن کريم است و ما پيروي قرآن مجيد را مي‌کنيم.
اين داستان قوم بني اسرائيل را دقت بفرماييد:

«وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ»

بني اسرائيل از حضرت موسي (عليه السلام) درخواست مي‌کنند که براي آنها به سوي خداوند دعا کند تا از آنها مصيبت دور شود.
آيا حضرت موسي کليم الله درخواست آنها را رد مي‌کند و به آنها مي‌گويد: برويد از خدا خود درخواست کنيد! اين عمل شما شرک است!!!

بر عکس. حضرت موسي عليه السلام به سوي خدا دعا مي‌کنند و خدا نيز دعاي ايشان را مستجاب مي‌کند:
«فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ»
البته طبق عادت يهود انها دوباره از موسي عليه السلام رويگردان مي‌شوند.
اشتباهي که ما نبايد آن را تکرار کنيم.

دوما ما منبعي و مبداي جز خدا براي هيچ چيز نمي‌دانيم. کمک و مدد و نصرت و ياري همه فقط از او است.
دقيقا به همين دليل است که اولياء او را صدا مي‌زنيم. چرا که اولياء الهي به خدا معرفت کامل تر و تقرب بيشتر دارند.
به تناقض گفتاري خود که ناشي از تناقض فکر شما است توجه کنيد:
«ميخواين مگه خدا رو از خدتون دور ديدين ( که دور هم هست از اهل شيعه ) »
جداي از فحاشي روزمره شما اهل عمر، شما از طرفي مي‌گوييد که مگر خدا را دور ديديد و از طرف ديگر مي‌گوييد از عده اي خدا دور هم است!!!
البته به کساني که به حديث عشره مبشره باور دارند ايرادي نيست اگر چنين جملات غير معقولي بگويند ولي جناب درست است که خدا از همه به ما نزديک تر است ولي آيا ما نيز به او نزديک هستيم؟ آيا اين تقريب دوطرفه است؟ اگر هست پس چرا فقط عده قليلي از بندگان او به مقام قرب به الله مي‌رسند؟
«عيسَي ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهًا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ »
مثال آن کودکي است که والدينش به او توجه دارند ولي او به والدينش توجهي ندارد.
**************
گفته ايد
«پس يعني شما ميگين الان خانه خدا تو دست کسايي غير از مسلمان واقعيه ؟؟؟؟؟؟؟ اگه هست پس چرا خدا کاري نميکنه ؟؟؟؟ نکنه از شما اهل تشيع ها ميترسه ؟؟؟؟؟ چرت و پرت هم نگو درست جواب بده حاشيه هم نرو»

جناب mohamad
مگر قبله اول مسملين بيت المقدس محل معراج پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) اکنون در چنگال چه کساني است؟ جز يهود غاصب و ظالم؟

بنده واقعا علت دفاع شما از دولت غاصب و ظالم عربستان را متوجه نمي‌شوم. اگر ايراني هستيد کمي به تاريخ رجوع کنيد و جنايات عمر و اموي و بني‌عباس را بر ضد مردم ايران مطالعه کنيد.
و يا حداقل به اخبار روزانه توجه کنيد تا از همکاري و هم پيماني آشکار عربستان و آمريکا آگاه شويد.

گرچه محب عمر را با تاريخ و اخبار و تحقيق چه کار؟ ايمان به «عشره مبشره» که از قرآن و عقل و تاريخ ميسر نمي‌شود.

عليا ولي الله
عليا حجة الله
عليا وصي رسول الله
115 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٧ آذر ١٣٨٨ |
و شما آقاي مجيد م علي لطفا اين چيزي که گفتين رو يه بار خودتون بخونين ميخوام يه کمي بهش فکر کني آخه من خيلي خنديدم موفق باشي
116 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٨ آذر ١٣٨٨ |
جناب مجيد م علي گفتين ::: خون اشعث ابن قيس توي رگهات جريان داره ؟؟؟!!!! تعجب ميکنم شما که نميدونيد ريشتون از کجا اومده ؟؟؟؟ من که فکر کنم بيشتر خونتون مال دوره شاه عباس و انگليسيهاست . 100%
117 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٨ آذر ١٣٨٨ |
جناب مجيد م علي گفتين لعنت خدا به كسي كه وصيت اخرين رسول خدا حضرت محمد ( ص ) را انكار كرد .. تو هم بلند بگو امين رب العالمين . منم ميگم آمين يارب العالمين .

تو ضيخاتشم دادم بخونيد لطفا تو پي ام هاي قبلي من بخونيد .

گفتي :::: چخان تو كه گفتي " من يه آدم اهل تشيع هستم " توي همين چهار خط رنگ عوض كردي خون اشعث ابن قيس توي رگهات جريان داره .

بله من اهل تشيع بودم ولي از بس از اهل تشيع شرک و امام زاده پرستي ديدم الان با افتخار ميگم اهل سنت هستم . و هيچ وقت جايگاه خدا رو به هيچ کس حتي پيغمبر هم نميدم

به جاي يا علي گفتنتون بنويسيد يا الله
118 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٨ آذر ١٣٨٨ |
جناب مجيد م علي ((( ميگم :خودت يك لحظه فكر كن شيعه چه معني داره ميدوني ؟؟؟ شيعه يعني پيرو , دنبال رو متوجه شدي يا نه ؟؟؟ ))) پيروان حضرت محمد اگر شمايين واي بر امت مشرک
119 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٨ آذر ١٣٨٨ |
جناب مجيد م علي (((( ميگم بي ادب بنويس حضرت محمد ( ص ) و علي ( ص ) ,,, )))) يه بار جملات قبلي خودتون رو بخونيد
120 | mohamad | Iran - Babol | ١٢:٠٠ - ٠٨ آذر ١٣٨٨ |
چرا پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم جانشيني برنگزيد؟ كي از ايرادهاي مهم اين است كه مي گويند: چگونه مي توان پذيرفت كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در امري چنين مهم سكوت كرده باشند و امت را مانند رمه اي بي چوپان بحال خود واگذارند. اين يك اصل غير قابل بحث پيش ايشان است كه هرگز كره زمين از حجت خدا خالي نمي شود پس مي گويند محال بود كه پس از مرگ پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين قانون دستخوش تغيير شود دلايل زيادي داريم كه عدم انتخاب جانشين توسط پيامبر را توضيح ميدهد از آن جمله. - پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم قوم را بدون راهنما رها نكرد زيرا در بين آنها قرآن باقي ماند و اين كتاب آسماني داراي اين خصوصيت بود و هست و خواهد بود كه كتابي آسان و قابل فهم و استفاده براي همه است خداوندجل جلاله 4 بار در يك سوره اين آيه را تكراراً آورده است. (وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «و براستيكه آسان گردانيديم قرآن را براي پند گيري پس آيا هست كسي كه پند گيرد؟». و اين هم ويژگي خاص قرآن است كه نه دستخوش تحريف شده و نه مي شود و نه خواهد شد گمان نمي كنيم در اين باره كسي جرات كند حرف ديگري بزند پس قرآن و عملكرد رسول خدا كه در كتب حديث جمع شده چراغي فروزان براي راهنمايي امت بودند و اين سخن اساساً غلط است كه بگوييم: امت چون رمه اي بي چوپان رها شده اند. 2- دوماً در قرآن و سنت امر شده كه مسلمانها در امور خويش با يكديگر مشورت كنند خداوند جل جلاله در قرآن ميفرمايدأَمْرُهُمْ شُورَي بَيْنَهُمْ « مومنان) كارهايشان را در بين خويش با مشوره انجام ميدهند». و آنها نيز پس از رحلت رسول صلي الله عليه وآله وسلم چنين كردند وعملاً نيز موفق شدند. بايد دقت كنيم كه در عدم انتخاب جانشين مستقيم، حكمت بزرگي وجود دارد براي درك آن نياز به توجه و فهم است: هنگاميكه حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم در قيد حيات بودند چند بار براي خود جانشين و نائب برگزيدند مثلاً وقتي براي غزوه اي تشريف ميبردند كسي را به جانشيني در مدينه ميگذاردند يا برعكس هنگاميكه خودشان با لشكر نمي رفتند كسي را از جانب خود امير لشكر ميكردند. دريكي از اين جنگها خالد بن وليد فرمانده سپاه بود او به كفار حمله كرد يكي از كفاركه مرگ خود را نزديك ميديد داد زد: ( لااله الاالله محمد رسول الله ) اما حضرت خالد اعتنايي نكرد و او را كشت وقتي حضرت خالد برگشت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم واقعه را كه شنيدند بشدت ناراحت شدند و چهره شان سرخ شد و بارها به خالد فرمودند اي خالد آيا قلبش را شكافته بودي و ديده بودي كه دروغ مي گويد! آنقدر اين جمله را تكرار كردند تا حضرت خالد در دلش گفت: اي كاش بس ميكردند. بعد حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم دستور دادند كه ديه خون آن فرد را به اهلش بدهند بعد فرمودند: خدايا من ذمه خون آن شخص را قبول نمي كنم. چرا حضرت اين حرف را زدند؟ از اول نيز ذمه خون آن شخص بگردن حضرت خالد بود از اول هم به حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم ربطي نداشت؟ نه, اينطور نيست بهرحال خالد امير منتخب حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم بود و به زبان ديگر جانشين ايشان در بين لشكر بود پس دستور خالد مثل دستور پيامبر بود و عمل او عين عمل رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم. لذا حضرت خالد خطا كرد حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم عكس العمل نشان دادند و خطاي خالد را اصلاح كردند حالا تصوركنيد خالد جانشين آن حضرت پس از وفات نيز مي بودند و فرض كنيد كه اين واقعه پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اتفاق مي افتاد هيچكس نمي توانست به خالد اين برگزيده پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اعتراض كند و اين عمل حتي بصورت قانون درميايد. و تصور كنيد خالد نيز براي خود جانشيني برميگزيد و او هم فقط يك خطا ميكرد و به همين ترتيب تا امروز اين جانشينان رسمي بنظر شما چند خطا ميكردند همه اين خطاها قانون ميشد؟!!! شيعه متوجه اين نكته شده كه سعي كرده جانشينان پيامبر را معصوم از خطا معرفي كند اما اين نادرست است زيرا اولاً: عملاً خلاف اين اتفاق افتاده و خالد رضي الله عنه برگزيدة رسمي پيامبر اشتباهي كرد كه رسول خدا را به خشم آورد و ثانياً: انسان درصورتي مي تواند از خطا مصون بماند كه بوحي مرتبط باشد و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم هم اگر با وحي سر وكار نداشت دچار خطا مي شدند بطور مثال ايشان مي خواستند سر قبر منافقين نماز بخوانند كه اين آيه نازل شدوَلا تُصَلِّ عَلَي أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً وَلا تَقُمْ عَلَي قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ) «و (اي محمد) برسرمرده هيچيك از ايشان (منافقان) نماز مگذار و نايست بر سر قبرشان بدرستيكه آنها كافر به خدا و رسولش شدند و مردند در حاليكه فاسق بودند». يا اين آيه نازل شد: (عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ] «خدا ترا ببخشد چرا تا زماني كه برايت واضح نشده بود كه از بين اجازه گيران كي راست گو و كي دروغگو است به آنها اجازه دادي كه به جنگ نيايند!». و مثل اين زياد است. خداوند جل جلاله چون كه عمل رسول خود را اسوه مؤمنان مقرر فرموده بود لهذا در هر مورد ايشان را مخاطب ميكرد و رفتارشان را درست و بي خطا و صاف مي كرد تا براي ما مرجع باشد و مرجع شد و ما ميگوييم ايشان معصوم بودند، يعني ازخطاء وگناه بري بودند. اما جانشين پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين امتياز را نداشت و مثلاً اگر علي جانشين رسمي ايشان مي شد اين احتمال وجود داشت كه خطايي كند كه بعداً بصورت قانون در آيد و تازه گاهي خطاها در سلسله جانشينها مي توانست 180 درجه با هم فرق كند و ما را دچار سردرگمي نمايد به اين صورت كه اين احتمال وجود داشت كه امام حسن كاري كند كه امام علي خلاف آنرا كرده و يا امام حسين كاري كند كه حسن نكرده و به اين صورت عوض يك رهبر 100 رهبر داشتيم كه هركسي به فتواي خود عمل ميكرد و مسلمانان حيران مي شدند وعملاً هم تاريخ شيعه با اين مشكل روبروست كه توضيح دهد. چرا علي با معاويه جنگيد و پسرش با معاويه صلح كرد تشيع براي توجيه اين رفتار متضاد مجبور شدند كتب قطوري بنويسند كه تازه خواننده كنجكاو را قانع نميكند. به اين دليل ساده است كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم كسي را پس از خود برنگزيد تا مبادا خطايش بنام اسلام تمام شود امروز ما در يك مسئله خلافي به قرآن و سنت مراجعه مي كنيم و رأي هيچ شخصيت ديگري حتي شخصيتي چون ابوبكر رضي الله عنه در مقابل قرآن و سنت براي ما سند نيست و خود را ملزم به پيروي صد در صد ازهيچكس جز قرآن و سنت نمي دانيم. خدا به راه راست هدايتمان کند

پاسخ:
با سلام
جناب mohamad
در ابتدا بايد بگويم كه كپي كردن مطالب ديگران خيلي مهارت داريد . مطالبي را كه شما COPY& paste كرده‌ايد ، بارها و بارها در وبلاگ‌هاي سني نوشته شده است .
اما پاسخ ادعاهاي شما :
شيعيان جمله «ممكن نيست كه رسول خدا امت را بدون چوپان رها كرده باشد» را از عبد الله پسر ارشد عمر آموخته است ؛ چرا كه ايشان براي نخستين بار در هنگامي كه پدرش عمر در حال مرگ بود ، اين مطلب را به او گوشزد كرد كه مبادا امت مسلمان را بدون چوپان رها كني . مسلم نيشابوري در صحيح خود مي‌نويسد:
أخبرني سَالِمٌ عن بن عُمَرَ قال دَخَلْتُ على حَفْصَةَ فقالت أَعَلِمْتَ أَنَّ أَبَاكَ غَيْرُ مُسْتَخْلِفٍ قال قلت ما كان لِيَفْعَلَ قالت إنه فَاعِلٌ قال فَحَلَفْتُ أَنِّي أُكَلِّمُهُ في ذلك فَسَكَتُّ حتى غَدَوْتُ ولم أُكَلِّمْهُ قال فَكُنْتُ كَأَنَّمَا أَحْمِلُ بِيَمِينِي جَبَلًا حتى رَجَعْتُ فَدَخَلْتُ عليه فَسَأَلَنِي عن حَالِ الناس وأنا أُخْبِرُهُ قال ثُمَّ قلت له إني سمعت الناس يَقُولُونَ مَقَالَةً فَآلَيْتُ أَنْ أَقُولَهَا لك زَعَمُوا أَنَّكَ غَيْرُ مُسْتَخْلِفٍ وَإِنَّهُ لو كان لك رَاعِي إِبِلٍ أو رَاعِي غَنَمٍ ثُمَّ جَاءَكَ وَتَرَكَهَا رَأَيْتَ أَنْ قد ضَيَّعَ فَرِعَايَةُ الناس أَشَدُّ قال فَوَافَقَهُ قَوْلِي ...
سالم از ابن عمر نقل كرده است كه : «بر حفصه وارد شدم، از من پرسيد: مى‏دانى كه پدرت كسى را به خلافت برنگزيده است؟ گفتم: او چنين نكرده است. حفصه پاسخ داد: او خود چنين كرده است. من سوگند خوردم كه در اين باره با پدرم سخن بگويم. تا صبح سكوت كردم و سخنى نگفتم، ولى گويا كوهى را بر دوش نهاده بودم. سرانجام نزد او رفتم و عمر از مردم پرسيدن گرفت و من پاسخ مى‏دادم تا پرسيدم: از خلق شنيده‏ام كه تو به خلافت وصيت نكرده‏اى حال آنكه اگر چوپانى رمه خود را بى‏سرپرست رها كند، آنها را هلاك ساخته، پس چگونه در رعايت حال مردم اين گونه اهمال رواست؟
عمر با نظر من موافقت كرد و سر به زير افكند... .
صحيح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، ج 3 ، ص 1455، ح 1823، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي.
اين در حالي است كه قرآن هنوز در ميان مسلمان بود و به قول جناب عالي كتاب هدايت و همه فهم خدا در ميان مردم بود .
در اين روايت عبد اللَّه بن عمر به يك امر عقلانى اعتراف كرده است و آن اينكه فرمانرواى مردم نبايد آنها را بدون وصيت رها كند؛ اما با كمال تعجب مي‌بينيم كه اهل سنت معتقدند رسول خدا به اندازه عبد الله بن عمر نيز فهم و درك نداشته است و امت اسلامي را بدون سرپرست رها كرده است .
اما اين كه گفته‌ايد : « پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم قوم را بدون راهنما رها نكرد زيرا در بين آنها قرآن باقي ماند ... »
اين سخن شما در حقيقت مخالفت صريح با سخن رسول خدا صلي الله عليه وآله است ؛ چرا كه رسول خدا مي‌فرمايد كه «كتاب خدا و اهل بيت من چراغ هدايت و دو جانشين من هستند، اين دو از هم جدا نمي‌شود تا زماني كه بر حوض كوثر بر من وارد شوند ، اگر شما از اين دو تا اطاعت و پيروي كرديد ، هرگز گمراه نخواهيد شد» ؛ اما جناب عالي به پيروي از خليفه دوم اين سخن رسول خدا را هذيان مي‌دانيد و فقط قرآن كريم را براي هدايت مردم كافي مي‌دانيد .
بلي ، قرآن كتاب هدايت است ؛ اما با وجود همين كتاب هدايت در ميان مسلمان، از همان روز نخست وفات پيامبر خدا اختلاف در ميان مسلمانان ايجاد شد و قرآن به تنهائي نتوانست اختلاف ميان مسلمانان را حل نمايد . قرآن كتاب هدايت است ؛ اما به شرطي كه ثقل ديگر آن؛ يعني اهل بيت عليهم السلام آن را تفسير كنند . وجود قرآن در ميان مسلمان در اين چهارده قرن هيچ كمكي به حل اختلاف نكرده است ؛ بلكه همه مذاهب اسلامي با استناد به آيات قرآن مشروعيت مذهب خود را مطرح و هفتاد سه فرقه شده‌اند .
رسول خدا صلي الله عليه وآله ، دقيقا متوجه اين نكته بود ، به همين خاطر اهل بيت خود را در كنار قرآن بر مردم حجت قرار داد كه اگر حقيقتا مردم به اين سفارش پيامبر عمل مي‌كردند و همانند خليفه دوم آن حضرت را به هذيان گويي متهم نمي‌كردند ، هيچ اختلافي در ميان مسلمانان پيش نمي‌آمد و همه مردم جهان راه هدايت را طي مي‌كردند . پس در حقيقت سرمنشأ ضلالت و گمراهي مردم و عدم ايمان آن‌ها به خداوند،‌ خليفه دوم است كه شعار «حسبنا كتاب الله» را سرداد و اجازه نداد كه مردم هم به قرآن و هم به اهل بيت عليهم السلام تمسك كنند .
اما دليل دوم شما . خداوند به مردم دستور داده است كه در امور خودشان با يكديگر مشورت كنند؛
علامه شوكاني صراحت دارد كه مشورت مورد نظر در اين آيات ، مشورت در امور غير ديني است :
والمراد هنا المشاورة في غير الأمور التي يرد الشرع بها.
فتح القدير 1 : 393 .
در حالي كه همين قرآن امامت را امر الهي مي‌نامد و جعل آن را به خداوند نسبت مي‌دهد :
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا ( الأنبياء / 73) ؛ وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين‏ ( القصص / 5) ؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا (السجده/24) ؛ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً (البقرة/30) ؛ يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ (ص26) ؛ َ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمين‏ (البقره/124) .
و آيات بسيار ديگري كه خداوند جعل امام را به خود نسبت مي‌دهد ؛ در حالي كه حتي يك آيه در قرآن وجود ندارد كه انتخاب امام را به عهده مردم گذاشته باشد .
بر فرض كه اين مطلب شما درست باشد ، چرا مردم در انتخاب ابوبكر نقش نداشتند؟ چرا مردم در انتخاب عمر نقش نداشتند؟ چرا مردم در انتخاب عثمان هيچ نقشي نداشتند و فقط عبد الرحمن بن عوف فاميل خود را به عنوان خليفه انتخاب كرد؟
خود عمر صراحت دارد كه انتخاب ابوبكر ناگهاني و عدم مشورت با مردم صورت گرفته است و اگر چنين بيعتي در آينده اتفاق افتاد ، بايد آن شخص كشته شود .
ثُمَّ إِنَّهُ بَلَغَنِي أَنَّ قَائِلاً مِنْكُمْ يَقُولُ وَاللَّهِ لَوْ مَاتَ عُمَرُ بَايَعْتُ فُلاَنًا. فَلاَ يَغْتَرَّنَّ امْرُؤٌ أَنْ يَقُولَ إِنَّمَا كَانَتْ بَيْعَةُ أَبِي بَكْر فَلْتَةً وَتَمَّتْ أَلاَ وَإِنَّهَا قَدْ كَانَتْ كَذَلِكَ وَلَكِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا، وَلَيْسَ مِنْكُمْ مَنْ تُقْطَعُ الأَعْنَاقُ إِلَيْهِ مِثْلُ أَبِي بَكْر، مَنْ بَايَعَ رَجُلاً عَنْ غَيْرِ مَشُورَة مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَلاَ يُبَايَعُ هُوَ وَلاَ الَّذِي بَايَعَهُ تَغِرَّةً أَنْ يُقْتَلاَ.
البخاري ، صحيح البخاري ج 8 ص 26 ، ح 6830 ، كتاب الحدود، ب 31 ، باب رَجْمِ الْحُبْلَى مِنَ الزِّنَا إِذَا أَحْصَنَتْ.
بيعت با عمر نيز كه واضح است كه مردم هيچ نقشي در آن نداشتند ؛ بلكه به شدت با آن مخالف بودند كه ما اين مطلب را در آدرس ذيل به صورت كامل بررسي كرده‌ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1475
از همه اين‌ها مهمتر اين كه اميرمؤمنان عليه السلام در هيچ يك از اين انتخاب‌ها نقشي نداشت و بلكه مخالف صد در صد آن بود . با انتخاب ابوبكر به شدت مخالف بود و تا شش ماه از بيعت كردن با او سر باز زد كه ما اين مطلب را در آدرس ذيل بررسي كرده‌ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4949
با انتخاب عمر نيز به شدت مخالف بود و مخالفت خود را با آن نشان داد كه پيش از آن آدرس اين مطلب داده شد .
در انتخاب عثمان نيز نقش نداشت و اصل خلافت او را غير مشروع مي‌دانست .
اما برهان ديگر شما : بلي اگر رسول خدا صلي الله عليه وآله مي‌خواست شخصي همانند خالد بن وليد را انتخاب كند ، اين شبهه قطعا به وجود مي‌آمد ؛ اما رسول خدا خالد و عمر را انتخاب نكرد ؛ بلكه كساني را انتخاب كرد كه خداوند آن‌ها را همانند خودش از هر گونه رجس و پليدي پاك كرده بود .
تمامي پيامبران پيش از رسول خدا جانشين داشته‌اند، آيا آن‌ها به اندازه شما نمي‌فهميدند كه ممكن است جانشين آن‌ها اشتباهي كند و اين اشتباه به پاي خود آن پيامبر نوشته شود؟
از اين گذشته، از سخن شما اين گونه استفاده مي‌شود كه رسول خدا در زمان حياتش با انتخاب چندين جانشين اشتباه كرد و مردم جنايت زشت خالد و ... را به پاي پيامبر نوشتند ، پيامبر نيز به اشتباه خود پي برد و بعد از آن از انتخاب جانشين صرف نظر كرد . اين مطلب توهين زشتي به رسولخدا صلي الله عليه وآله است و شما بايد به خاطر اين توهين به رسول خدا استغفار كنيد .
گفته‌ايد كه « و تصور كنيد خالد نيز براي خود جانشيني برميگزيد و او هم فقط يك خطا ميكرد و به همين ترتيب تا امروز اين جانشينان رسمي بنظر شما چند خطا ميكردند همه اين خطاها قانون ميشد؟!!!»
بلي، متأسفانه همين اتفاق افتاد و جانشينان ناحق رسول خدا صلي الله عليه وآله همان مقاماتي را كه رسول خدا دارا بود ، براي خود قائل شدند و دين اسلام را صد در صد تحريف كردند . نخستين دروغ را ابوبكر به رسول خدا بست و به آن حضرت تهمت زد كه انبياء ارث بجا نمي‌گذارند ؛ در حالي كه نص صريح قرآن از ارث انبياء سخن گفته است ، فدك را غصب كرد، خانه دختر رسول خدا را آتش زد و تنها يادگار رسول خدا را به شهادت رساند و ... .
عمر كه خود را پيامبر جديد مي‌دانست ، بسياري از احكام الهي را تغيير داد ، دستور داد كه اذان را تحريف و جمله «حي علي خير العمل» را حذف و به جاي آن جمله «الصلاة خير من النوم» را بگويند . صراحتا اعلام كرد كه دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود و من آن‌ها را حرام مي‌كنم ، دستور داد كه در هنگام نماز دست بسته بإيستيد ، نماز تراويح را اختراع كرد و... صدها مورد ديگر كه تقريبا شامل تمام احكام اسلامي مي‌شود . هر آن چه پيامبر گفته بود ، او عكس آن را انجام داد ؛ تا جايي كه الآ مي‌بينيم عمل اهل سنت صد در صد بر خلاف سنت رسول خدا است .
خليفه سوم نيز همين رويه را ادامه و هر آن چه از قلم خليفه دوم افتاده بود ، او تغيير داد ، دستور داد كه مسافران نماز را تمام بخوانند ، به جاي مسح پا آن را بشويند و ... .
براي اطلاع بيشتر از بدعت‌هاي خلفاي سگانه به آدرس ذيل مراجعه فرماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=132
بنابراين محذوري را كه شما از آن نام برده و آن را دليل عدم اعلام جانشين از طرف رسول خدا اعلام كرده‌ايد ، عملا اتفاق افتاده است .
اما اين كه گفته‌ايد : « و تازه گاهي خطاها در سلسله جانشينها مي توانست 180 درجه با هم فرق كند و ما را دچار سردرگمي نمايد»
بلي در بسيار از موارد همين اتفاق نيز افتاد و خليفه دوم فتواهاي داد كه ابوبكر خلاف آن را قائل بود ؛ از جمله در بحث متعه . مسلم نيشابوري به نقل از جابر بن عبد الله انصاري مي‌نويسد كه :
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ أَخْبَرَنِي أَبُو الزُّبَيْرِ قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُول كُنَّا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ مِنْ التَّمْرِ وَالدَّقِيقِ الْأَيَّامَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَهَى عَنْهُ عُمَرُ فِي شَأْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ
از جابر بن عبد الله الأنصاري شنيدم که مي گفت : ما در زمان رسول خدا و ابو بکر در مقابل يک مشت خرما يا آرد متعه مي کرديم . تا اينکه عمر در قضيه عمرو بن حريث از آن نهي کرد .
صحيح مسلم ج2 ص 1023 باب نكاح المتعة
الجمع بين الصحيحين ج2 ص399 - سنن البيهقي الكبرى ج7 ص237 - مسند أبي عوانة ج3 ص33- مصنف عبد الرزاق ج7 ص500 - معرفة السنن والآثار ج5 ص375 - التمهيد لابن عبد البر ج10 ص112 - عون المعبود ج6 ص101 و...
به نقل از شيعيان گفته‌ايد كه : « پس از حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم ازطريق فرشتگان با جانشينان او درتماس است همانگونه كه با جانشينان موسي عليه الصلاة والسلام تماس داشت».
بلي، متأسفانه خليفه دوم اعتقاد داشت كه جبرئيل بر او نازل مي‌شود و به جاي نازل شدن به رسول خدا و ياد دادن احكام به آن حضرت به خليفه دوم نازل مي‌شد و دستورات الهي را ابلاغ مي‌كرد ؛ چنانچه در بحث اذان اهل سنت اعتقاد دارند كه جبرئيل بر عمر بن خطاب نازل شد و اذان به او آموخت :
أَوَّلُ مَنْ أَذَّنَ فِي السَّمَاءِ جِبْرِيلُ فَسَمِعَهُ عُمَرُ وَبِلالٌ فَأَقْبَلَ عُمَرُ فَأَخْبَرَ النَّبِيَّ بِمَا سَمِعَ ثُمَّ أَقْبَلَ بِلالٌ فَأَخْبَرَ النَّبِيَّ بِمَا سَمِعَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ سَبَقَكَ عُمَرُ يَا بِلالُ أَذِّنْ كَمَا سَمِعْتَ قَالَ ثُمَّ أَمَرَهُ رَسُولُ اللهِ أَنْ يَضَعَ أُصْبُعَيْهِ فِي أُذُنَيْهِ اسْتِعَانَةً بِهِمَا عَلَى الصَّوْتِ
اولين كسي كه در آسمان اذان گفت جبرائيل بود. عمر و بلال هر دو از جبرئيل شنيدند و عمر اين موضوع را به اطلاع رسول خدا صلّي الله عليه و آله رسانيد، ولي وقتي بلال آمد نزد رسول خدا و قضيه را به عرض رسول خدا رسانيد پيامبر اكرم فرمود: قبل از تو عمر آمد و اين خبر را اطلاع داد، تو به همان شكل كه شنيدي اذان بگو. و رسول خدا صلّي الله عليه و آله بلال را امر نمود تا به هنگام اذان گفتن دست‌هاي خود را در گوش‌هاي خود بگذار تا به صدايت كمك شود.
مسند الحارث (زوائدالهيثمي)، ج 1، ص 245، بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث، اسم المؤلف: الحارث بن أبي أسامة / الحافظ نور الدين الهيثمي الوفاة: 282، دار النشر: مركز خدمة السنة والسيرة النبوية - المدينة المنورة - 1413 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. حسين أحمد صالح الباكري
المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 3، ص 70، اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر العسقلاني الوفاة: 852، دار النشر: دار العاصمة/ دار الغيث - السعودية - 1419هـ ، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري.
البته در اين روايت اسمي هم از بلال آورده‌اند تا كمي از حساسيت آن كم شود و شبهه‌اي در جعلي بودن روايت پيش نيايد.
اما بحث عصمت جانشينان پيامبر:
عصمت جانشينان پيامبر امري است قطعي و با آيات قرآن و روايات متواتر قابل اثبات است . كه ما اين مطلب را در آدرس ذيل بررسي كرده‌ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=7661
خالد بن وليد ، فرمانده سپاه بود نه جانشين پيامبر ، هيچ كس ادعا نكرده است كه فرماندهان سپاه نيز بايد معصوم از خطا و اشتباه باشند ، صحبت از ولايت عامه و جانشيني مطلق رسول خدا است نه فرماندهي سپاه . طبيعي است كه اگر شخصي همانند خالد بخواهد جانشين رسول خدا شود ، اصل دين خدا منحرف مي‌شود ؛ همان طوري كه همين قضيه اتفاق افتاد و خالد بن وليد‌ها دين اسلام را به صورت كامل تحريف كردند . خالد بن وليد به دستور خليفه اول ، صحابي رسول خدا را بدون هيچ دليل و مدركي كشت و همان شب با همسر او زنا كرد ، خليفه دوم نيز به جاي تقبيح عمل خالد ، آن را توجيه كرد و مستحق پاداش نيز دانست . براي اطلاع بيشتر در اين زمينه به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1984
عصمت پيامبر ، نه به خاطر ارتباط با وحي ؛ بلكه به وسيله تقوا و قوه‌اي است كه خداوند در درون آن‌ها نهاده است . ما اين مطلب را در آدرس ذيل به صورت كامل بررسي كرده‌ايم :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=475
در باره صلح امام حسن عليه السلام نيز به آدرس ذيل مراجعه كنيد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=820
گفته‌ايد كه : « امروز ما در يك مسئله خلافي به قرآن و سنت مراجعه مي كنيم و رأي هيچ شخصيت ديگري حتي شخصيتي چون ابوبكر رضي الله عنه در مقابل قرآن و سنت براي ما سند نيست و خود را ملزم به پيروي صد در صد ازهيچكس جز قرآن و سنت نمي دانيم».
اين نيز دروغ بزرگي است ؛ چرا كه شما اعتقاد به عدالت تمامي اصحاب داريد و سخن همه آن‌ها را حجت مي‌دانيد و حتي سخنان آن‌ها را بر سخنان رسول خدا ترجيح مي دهيد .
رسول خدا مي‌فرمايد كه من دو جانشين در ميان شما نهاده‌ام ، يكي كتاب خدا و ديگري اهل بيت من ؛ ولي شما به پيروي از عمر مي‌گوييد : حسبنا كتاب الله ؛
خدا و رسولش متعه را حلال اعلام مي‌كنند ؛ ولي شما آن را به پيروي از عمر حرام مي‌دانيد ؛
خدا و رسولش دستور مي‌دهد كه نماز را دست باز بخوانيد ؛ اما شما به پيروي از عمر دست بسته مي‌خوانيد ؛
خدا و رسولش دستور داده است كه در اذان «حي علي خير العمل» بگوييد ؛ اما شما به پيروي از عمر به جاي آن «الصلاة خير من النوم» مي‌گوييد ؛
خداوند كشتن مسلمان را حرام مي‌داند ؛ اما شما به پيروي از خليفه اول كه اصحاب رسول خدا را كشت ، خون مسلمانان را حلال مي‌دانيد و هر روز با بستن بمب زنان و كودكان مسلمان را مي‌كشيد ؛
خداوند لواط را حرام اعلام مي‌كند و حد آن را قتل مي‌داند ؛ در حالي كه شما به پيروي از ابوحنيفه لواط دهنده و لواط كننده را فقط تعزير مي‌كنيد ؛
خدا و رسول خدا سه طلاق در يك مجلس را باطل مي‌داند ؛ در حالي كه شما آن را جايز مي‌دانيد و زنان و مادرانتان به همين صورت طلاق مي‌گيرند ؛
خدا و رسول خدا جماعت خواندن نماز جماعت را باطل مي‌داند ؛ در حالي كه شما به پيروي از خليفه دوم آن را به جماعت مي‌خوانيد ؛
خدا و رسول او دستور مي‌دهد كه در وضو بايد پاي را مسح كنيد ؛ اما شما به پيروي از عثمان آن را مي‌شوييد .
و هزاران مورد ديگر كه در حقيقت ثابت مي‌كند كه مذهب شما با آن چه خدا و رسول او فرموده است ، صد در صدر در تضاد است .

ما نيز از خداوند مي‌خواهيم كه شما را هدايت كند .

گروه پاسخ به شبهات
  بعدی [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12] [13]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها