2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
آيا روايت «فنظر امير المؤمنين(ع) بين فخذيها» با عصمت آن حضرت در تعارض نيست؟
کد مطلب: ٥١١٣ تاریخ انتشار: ٠٢ خرداد ١٣٨٩ تعداد بازدید: 10359
پرسش و پاسخ » عمومي
آيا روايت «فنظر امير المؤمنين(ع) بين فخذيها» با عصمت آن حضرت در تعارض نيست؟

سؤال كننده : فرهاد.ف

توضيح سؤال:

اهل سنت اشكال كرده اند كه روايت «فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَي بَيَاضٍ عَلَي ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَبَيْنَ فَخِذَيْهَا» با عصمت اميرمؤمنان عليه السلام در تعارض است، در جواب اين شبهه چه پاسخي مي توان داد؟

پاسخ:

اصل متن روايت :

علي بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الْمُعَلَّي عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ أُتِيَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ بِامْرَأَةٍ قَدْ تَعَلَّقَتْ بِرَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَكَانَتْ تَهْوَاهُ وَلَمْ تَقْدِرْ لَهُ عَلَي حِيلَةٍ فَذَهَبَتْ فَأَخَذَتْ بَيْضَةً فَأَخْرَجَتْ مِنْهَا الصُّفْرَةَ وَصَبَّتِ الْبَيَاضَ عَلَي ثِيَابِهَا بَيْنَ فَخِذَيْهَا ثُمَّ جَاءَتْ إِلَي عُمَرَ فَقَالَتْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ أَخَذَنِي فِي مَوْضِعِ كَذَا وَكَذَا فَفَضَحَنِي قَالَ فَهَمَّ عُمَرُ أَنْ يُعَاقِبَ الْأَنْصَارِيَّ فَجَعَلَ الْأَنْصَارِيُّ يَحْلِفُ وَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام جَالِسٌ وَيَقُولُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَثَبَّتْ فِي أَمْرِي فَلَمَّا أَكْثَرَ الْفَتَي قَالَ عُمَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا تَرَي فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَي بَيَاضٍ عَلَي ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَبَيْنَ فَخِذَيْهَا فَاتَّهَمَهَا أَنْ تَكُونَ احْتَالَتْ لِذَلِكَ فَقَالَ ائْتُونِي بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ أُغْلِيَ غَلَيَاناً شَدِيداً فَفَعَلُوا فَلَمَّا أُتِيَ بِالْمَاءِ أَمَرَهُمْ فَصَبُّوا عَلَي مَوْضِعِ الْبَيَاضِ فَاشْتَوَي ذَلِكَ الْبَيَاضُ فَأَخَذَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَأَلْقَاهُ فِي فِيهِ فَلَمَّا عَرَفَ طَعْمَهُ أَلْقَاهُ مِنْ فِيهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَي الْمَرْأَةِ حَتَّي أَقَرَّتْ بِذَلِكَ وَدَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَنْصَارِيِّ عُقُوبَةَ عُمَرَ.

امام صادق (ع) مي فرمايد : زني نزد عمر آورده شد كه به مردي از انصار دل بسته بود و به او عشق مي ورزيد ؛ ولي هر چه كوشيد جوان را جلب توجه و عطف نظر كند نتوانست ، تخم مرغي را شكسته با سفيده آن جامه خود را از بين دو ران آلوده ساخت و بدين وسيله جوان را متهم كرده او را نزد عمر برد و گفت : اي خليفه ! اين مرد مرا رسوا نموده است عمر تصميم گرفت جوان انصاري را عقوبت دهد ، مرد پيوسته سوگند ياد مي كرد كه هرگز مرتكب فحشايي نشده است و از عمر مي خواست تا در كار او دقت و تحقيق نمايد ، عمر به اميرالمومنين عليه السلامكه در آن جا حضور داشت رو كرده و گفت : يا علي ! نظر شما در اين قضيه چيست ؟

آن حضرت به سفيدي جامه زن به دقت نظر افكنده وي را متهم نموده و فرمود: آبي بسيار داغ روي آن بريزند و چون ريختند سفيدي جامه بسته شد، پس امام علي عليه السلام (براي فهماندن حاضران) اندكي از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشيد آن را به دور افكند و سپس به زن رو كرده، او را سرزنش نمود تا اين كه زن به گناه خود اعتراف نمود و از اين راه مكر و خدعه زن را آشكار كرد و به بركت آن حضرت، مرد انصاري از عقوبت عمر رها گرديد.………..,,,..

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاي328 هـ)، الكافي، ج7، ص422، ناشر: اسلاميه ، تهران ، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

اين روايت علاوه بركتاب كافي ، در منابع ذيل نيز آمده است :

الطوسي ،أبي جعفر محمد بن الحسن ( المتوفي 460 ه) ، تهذيب الأحكام في شرح المقنعة للشيخ المفيد ، ج 6 ص 304 باب 92- باب من الزيادات في القضايا ،تحقيق: السيد حسن الموسوي الخرسان ، ناشر: دار الكتب الاسلامية تهران بازار سلطاني ، التصحيح الشيخ محمد الآخوندي 1390 ه ق.

الحر العاملي ، محمد بن الحسن ،(متوفاي1104 ه )، وسائل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة، ج 27 ص 281 باب 21- باب جملة من القضايا و الأحكام ،تحقيق و نشر : مؤسسة آل البيت ( ع) لإحياء التراث - قم المشرفة الطبعة : الثانية - جمادي الآخرة 1414 ه .

النوري الطبرسي ، ميرزا حسين (متوفاي1320هـ)، مستدرك الوسائل ومستنبط المسائل ، ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - بيروت - لبنان ، ج 17 ص387 باب 17- باب جملة من القضايا و الأحكام ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،چاپ : الثانية،سال چاپ : 1408 - 1988 م

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، تحقيق: محمد الباقر البهبودي،ج 40 ص 303 باب 97- قضاياه صلوات الله عليه و ما...، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

اين روايت از چند جهت جاي دقت و تأمل دارد كه در ادامه به آن اشاره مي گردد :

گفتار اول : بررسي سند روايت:

اين روايت از نظر سند مشكل دارد ؛ زيرا در سند آن ، أبو العلاء يا أبو المعلي وجود دارد كه فردي مجهول است ؛ چنانچه علامه مامقاني در كتاب تنقح المقال در شرح حال او مي نويسد:

أبو المعلي روي في باب النوادر من كتاب الأحكام من الكافي عن عمر بن يزيد عنه عن أبي عبد الله عليه السلام ولم أقف علي اسمه ولا حاله.

ابو معلي در باب نوادر ازكتاب فروع كافي از عمر بن يزيد واز ابو عبدالله روايت نموده است اما اسم وحال اورا پيدا نكردم .

المامقاني، الشيخ عبد الله، تنقيح المقال، ج3، باب الميم من فصل الكني، ص35، طبع في المطبعة المرتضوية، النجف الأشرف ـ 1352هـ .

در نيتجه اين روايت ارزش استناد و استدلال را ندارد.

گفتار دوم : بررسي دلالت روايت:

مخالفان اهل بيت عليهم السلام از اين روايت استفاده كرده اند كه اميرمؤمنان عليه السلام به بين دو ران زن نگاه كرده است و در نتيجه با عصمت آن حضرت در تضاد است؛ چون چگونه امكان دارد كه يك فرد معصوم به بين دو ران يك زن نگاه كند و ...

اما با دقت در متن روايت، متوجه مي شويم كه امام عليه السلام به بين دو ران نگاه نكرده است؛ بلكه به لباس زن در محل بين دو ران او نگاه كرده و روي لباس او آب داغ ريخته است. شواهدي در اصل روايت وجود دارد كه ما به اخصار به آن ها اشاره خواهيم كرد:

الف: تخم مرغ بر روي لباس ريخته شده است:

در روايت آمده است كه :

«وَصَبَّتِ الْبَيَاضَ عَلَي ثِيَابِهَا بَيْنَ فَخِذَيْهَا».

سفيدي تخم مرغ را بر لباسش (نه روي خود رانش) در بين ران هايش ريخت .

در روايت آمده است كه تخم مرغ را روي لباسش ريخت ، نه روي خود رانش؛ و امام عليه السلام نيز به محل ريختن تخم مرغ كه روي لباس بوده است، نگاه كرده است، نه به خود ران:

فَنَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام إِلَي بَيَاضٍ عَلَي ثَوْبِ الْمَرْأَةِ وَ بَيْنَ فَخِذَيْهَا ... .

پس اميرالمومنين به سفيدي كه در روي لباس زن و در محل بين دو ران او قرار داشت نگاه كرد!

آن گاه امام علي عليه السلام فرمود :

فَقَالَ ائْتُونِي بِمَاءٍ حَارٍّ قَدْ أُغْلِيَ غَلَيَاناً شَدِيداً فَفَعَلُوا ...

برايم آب جوشي كه از جوش نيفتاده ، بياوريد و آوردند و حضرت دستور داد آب جوش را به جايي كه سفيدي بود و زن ادعا مي كرد آب مني مرد است ريختند و معلوم شد كه سفيده تخم مرغ است.

از اين تكه روايت استفاده مي شود كه اصلا بدن زن برهنه نبوده و در نتيجه امام عليه السلام نيز به بدن برهنه او نگاه نكرده است؛ بلكه به محل ريختن تخم مرغ كه روي لباس بوده نگاه كرده است.

به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه آب جوشي كه ريخته شده است، قطعا روي خود بدن زن نبوده است؛ بلكه روي لباس او بوده است و گرنه با ريختن آب جوش روي بدن زن، پايش مي سوخت و هيچ حاكمي حق ندارد به شخص مدعي آسيب برساند.

اين مطلب نيز شاهدي ديگري است كه امير مؤمنان عليه السلام به خود بدن نگاه نكرده است .

ب : روايت مربوط به تعزير است:

اين روايت ، مربوط به بحث زنا نيست ! دقت در متن روايت نشان مي دهد كه زن با ظاهر سازي ادعا كرده است كه اين انصاري در فلان مكان من را گرفت و من را رسوا كرد (يعني چسپاندن بدن از روي لباس)! و سپس با همان صورت به نزد خليفه آمد! يعني مستقيما به نزد خليفه آمده است تا از جوان انصاري شكايت كند !

شاهد بر اين مطلب نيز اين است كه در روايت از كلمه «عقوبت» استفاده شده است نه از كلمه «حد». اگر بحث از زنا بود، بايد بر او حد جاري مي كرد نه اين كه او را عقوبت (تعزير) نمايد .

ج : كلمه « فخذيه » ملازم با برهنه بودن ران نمي باشد:

كلمه «فخذيه» هميشه دلالت بر برهنه بودن ران نمي كند، شبيه اين متن در كتب اهل سنت به صورت ذيل آمده است كه :

حدثنا موسي بن إسماعيل حدثنا حماد بن سلمة عن عبيد الله بن عمر عن القاسم : أن عمر طلق جميلة فجاءت أمها فذهبت بابنه عاصم فجاء عمر فأخبر فرفع فرسه فلحقها فضمته بين فخذيها.

عمر ، جميله را طلاق داد ؛ او به نزد مادر خويش رفت و پسرش عاصم را نيز همراه خود برد !عمر آمد و خبر دار شد ؛ به سرعت اسب خويش را برداشته و به دنبال او رفت ! اما آن زن ، پسر را بين دو ران خويش قرار داد !

أبو إسحاق الحربي ، إبراهيم بن إسحاق ( الوفاة: 285 )، غريب الحديث للحربي ، ج 1 ص 200 ، دار النشر : امعة أم القري - مكة المكرمة - 1405 ، الطبعة : الأولي ، تحقيق : د. سليمان إبراهيم محمد العايد.

روشن است كه از اين روايت استفاده نمي شود كه عمر فرزندش را بين ران خود؛ در حالي كه برهنه بوده است، گذاشته باشد.

آيا كسي در ترجمه اين روايت مي گويد كه بين دو ران ، حتما بايد چسبيده به پوست باشد ؟!

اين قرائن نشان مي دهد كه مستشكل نمي تواند به صورت قطعي در ترجمه روايت بگويد كه «حضرت به پوست ران آن زن نگاه كرده اند» تا اشكال وارد شود ! بلكه آنچه با ظاهر روايت نيز مناسب است ، اين است كه حضرت به پارچه در محل بين دو ران نگاه كردند ! همين وجود احتمال ديگر در ترجمه ، براي رفع اشكال ، كافي است !

گفتار سوم : لزوم رعايت ضوابط شهادت وكار شناسي در اسلام:

حتي اگر فرض بگيريم كه مقصود نگاه كردن به پوست و بين دو ران باشد ، باز ممكن است از باب قضاوت ، اين مطلب نه تنها جايز ، و بلكه واجب باشد ! لذا در ماجراي مغيره آمده است كه :

عمر در مدينه در حضور مغيره از شاهداني كه واقعه را به او گزارش كرده بودند يكي يكي و جداگانه تحقيق و پرسش كرد. ابوبكره گفت :

«... أنه رآه بين رجلي أم جميل وهو يدخله ويخرجه كالميل في المكحلة ».

[از ترجمه جملات فوق معذوريم.]

شبل و نافع نيز چنين اقوالي را تكرار كردند. چون نوبت به شهادت برادر چهارمشان «زياد» رسيد و او از در وارد شد، عمر تا اورا ديد گفت:

«فلما نظر إليه عمر قال أما إني أري وجه رجل أرجو أن لا يرجم رجل من أصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم علي يده ولا يخزي بشهادته»

من ميبينم صورت مردي را كه اميد دارم كه سنگسار نشود مردي از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله را بر دست او و خوار نشود بشهادت او.

البلاذري ، أحمد بن يحيي بن جابر (الوفاة: 279) ، فتوح البلدان ، ج 1ص 340، تحقيق : رضوان محمد رضوان ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1403.

و چون ازاو پرسيد كه چه ديده است، زياد گفت : قال رأيته جالسا بين رجلي امرأة فرأيت قدمين مخضوبتين تخفقان واستين مكشوفتين وسمعت خفزانا شديدا.

ديدم نشسته ميان دو پاي زني ... (از ترجمه معذوريم)

عمر گفت: آيا ديدي او را «... رأيت كالميل في المكحلة قال لا قال فهل تعرف المرأة قال لا... »، پس گفت: نه

الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 2، ص 493 ،ناشر: دار الفكر، بيروت - 1405هـ.

چونكه زياد بن معبد البجلي صحنه اي مثل ديگران نديده بود، شرط اصلي گواهي زنا تحقق نيافت و مغيره مجازت نشد. سه برادر ديگر متهم به گواهي ناحق به قصد بي آبرو كردن يك مسلمان شدند و عمر دستور داد به هركدامشان هشتاد تازيانه زدند.

ابوبكره پس از حد خوردن گفت : من دوباره شهادت مي دهم كه مغيره اين عمل را انجام داده است . عمر خواست او را دوباره حد بزند ، ولي علي (ع) مانع شد و فرمود : اگر او را حد بزني براي رفيقت مغيره حد را جاري خواهم كرد .

فقال أبو بكرة بعد أن ضرب فإني أشهد أن المغيرة فعل كذا وكذا فهم عمر بضربه فقال له علي عليه السلام إن ضربته رجمت صاحبك ...

أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: 356هـ)، الأغاني ، ج 16 ص 108 ،دار النشر : دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر.

ابن منظور ، محمد بن مكرم الأفريقي المصري (المتوفي : 711هـ) مختصر تاريخ دمشق ، ج 7 ص 382، دار النشر :

عمر در مراسم حج به اين مطلب اعتراف نمود كه ابوبكره شهادتش درست بوده و لذا به مغيره گفت : ...والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمي بحجارة من السماء .

به خدا ! ما شك نداشتيم كه ابوبكره راست مي گويد و ديدم كه تو مي ترسيدي سنگي از آسمان بر سرت فرود آيد.

أبو الفرج الأصبهاني الوفاة: 356هـ) ، الأغاني ، ج 16 ص 109 ، دار النشر : دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان ، تحقيق : علي مهنا وسمير جابر.

كارشناسي ، يكي از مهم ترين دلايل اثبات است كه در غالب دعوا ها مورد استناد قرار مي گيرد و كم تر موضوع دعوايي مي توان يافت كه در آن موضوعات تخصصي كه نياز به بررسي فني توسط كارشناس دارد، مطرح نباشد. از اين رو، ارجاع به كارشناس و صدور قراركارشناسي به اقدامي متداول در رسيدگي به دعاوي تبديل شده است.

بسياري از آراي قضايي نيز مبتني بر نظر كارشناس و مستند به آن است؛ حتي اگر پاسخ قبلي را قبول نكنند و بگويند كه حضرت علي به بين دو ران آن زن نگاه كرده است مي گوييم اهميت ويژه كارشناسي در رسيدگي به دعاوي، عمر را بر آن داشت كه از امام علي به عنوان كارشناس در قضيه مغيره و ام جميل نظرش را بدهد . همان گونه كه شهود صحنه ماجراي غير اخلاقي مغيره را در نزد عمر به عنوان شاهد گزارش نموده اند و از نظر مباني فقه كيفري اسلام هم ديدن صحنه جرم و بازگو نمودن آن به عنوان شهود و كار شناس نه تنها حرام نيست؛ بلكه لازم وضروري است واگر ديدن صحنه براي كار شناس وشهود از نظرفقه مشكل داشت ، خود خليفه نبايستي از شهود استعلام مي نمود واز امام علي به عنوان عادل ترين كار شناس نظر خواهي مي نمود .

نتيجه :

اين روايت از نظر سندي ضعيف و راوي آن مجهول است؛ چون در سند او أبي العلاء يا أبي المعلي وجود دارد كه در هيچ يك از كتاب هاي رجالي معتبر توثيق نشده است.

از جهت دلالي نيز دو پاسخ دارد :

1. شبهه افكنان در ترجمه اين روايت اشبتاه كرده اند، ترجمه صحيح اين است كه: «به لباس در بين دو ران او نگاه كرد» و نه به پوست ران !

2. گاهي از باب قضاوت و اشهاد ، نگاه دقيق به عورت ، نه تنها جايز و بلكه واجب مي شود !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)



Share
1 | بهداد | Iran - Tehran | ١٠:٤٦ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
سلام
آفرين، به اين ميگن جواب متقن و منطقي.
موفق باشيد.
2 | علي رضا | Iran - Rasht | ١١:٣٥ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
موقع الإمامية باللغة العربية

www.al-imamia.blogfa.com
3 | محمود | Iran - Ahvaz | ١٢:٢٩ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
سلام

مطلب را با دقت خواندم. پاسخ بسيار زيبايي بود.

موفق باشيد.
4 | امير | Iran - Sanandaj | ٢٤:٤٠ - ٠٣ خرداد ١٣٨٩ |
سلام

بسيار جواب کامل و تخصصي بود به نحوي که سوال ديگري در ذهنم باقي نگذاشت. سلمکم الله في الدارين
5 | متين | Malaysia - Kuala Lumpur | ٠١:١٠ - ٠٤ خرداد ١٣٨٩ |
آيا همچين داستاني با سند صحيح نقل شده است؟ زيرا علامه اميني در الغدير اين حديث را از کتب اهل سنت نقل کرده و آن را يکي از موارد جهل عمر ميداند.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

آنچه در اين روايت اشكال شده است ، نگاه كردن اميرمومنان ، به ران آن زن است ! و گرنه اصل اين ماجرا در كتب اهل سنت نيز آمده است و در كتب شيعه نيز با مضامين ديگر آمده است :

وقال جَعْفَرُ بن مُحَمَّدٍ أتى عُمَرُ بن الْخَطَّابِ رضي اللَّهُ عنه بِامْرَأَةٍ قد تَعَلَّقَتْ بِشَابٍّ من الْأَنْصَارِ وَكَانَتْ تَهْوَاهُ فلما لم يُسَاعِدْهَا احْتَالَتْ عليه فَأَخَذَتْ بَيْضَةً فَأَلْقَتْ صفرتها ( ( ( صفارها ) ) ) وَصَبَّتْ الْبَيَاضَ على ثَوْبِهَا وَبَيْنَ فَخْذَيْهَا
ثُمَّ جَاءَتْ إلَى عُمَرَ صَارِخَةً فقالت هذا الرَّجُلُ غَلَبَنِي على نَفْسِي وَفَضَحَنِي في أَهْلِي وَهَذَا أَثَرُ فِعَالِهِ
فَسَأَلَ عُمَرُ النِّسَاءَ فَقُلْنَ له إنَّ بِبَدَنِهَا وَثَوْبِهَا أَثَرَ الْمَنِيِّ
فَهَمَّ بِعُقُوبَةِ الشَّابِّ فَجَعَلَ يَسْتَغِيثُ وَيَقُولُ يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَثَبَّتْ في أَمْرِي فَوَاَللَّهِ ما أَتَيْت فَاحِشَةً وما هَمَمْت بها فَلَقَدْ رَاوَدَتْنِي عن نَفْسِي فَاعْتَصَمْت
فقال عُمَرُ يا أَبَا الْحَسَنِ ما تَرَى في أَمْرِهِمَا فَنَظَرَ عَلِيٌّ إلَى ما على الثَّوْبِ ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ حَارٍّ شَدِيدِ الْغَلَيَانِ فَصَبَّ على الثَّوْبِ فَجَمَدَ ذلك الْبَيَاضُ ثُمَّ أَخَذَهُ وَاشْتَمَّهُ وَذَاقَهُ فَعَرَفَ طَعْمَ الْبَيْضِ وَزَجَرَ الْمَرْأَةَ فَاعْتَرَفَتْ

الطرق الحكمية في السياسة الشرعية ا ج 1 ص 70، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد الزرعي الدمشقي الوفاة: 751 هـ ، دار النشر : مطبعة المدني - القاهرة ، تحقيق : د. محمد جميل غازي
و ضعيف بودن سند يك روايت ، دلالت بر بطلان اصل ماجرا نمي‌كند ! تنها به آن روايت نمي‌توان استشهاد كرد !

بنا بر اين ، استدلال مرحوم علامه اميني در كتاب شريف الغدير ، به اين روايت كه در كتب اهل سنت نيز آمده است ، صحيح است .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

6 | ح.م | Iran - Qom | ١٩:٥٧ - ٠٤ خرداد ١٣٨٩ |
بسيار جواب قاطع براي افراد لجوج بود و جواب متين براي افراد با انصاف. اجركم علي الله
7 | نجفي | Iran - Tehran | ٢٠:٥٥ - ٠٤ خرداد ١٣٨٩ |
به نام خدا سلام خسته نباشيد باعرض ادب و احترام خدمت استاد ارجمند جناب دکتر حسيني (حفظه الله تعالي) آيا همان طور که در کتاب شهاب الدين احمد اندلسي مالکي معروف به ابن عبدربه در کتاب (عقدالفريد) آمده است مامون(لعنت الله عليه) با 40 نفر از فقيهان ودانشمندان اهل سنت درباره ي برتري اسدالله حضرت علي بن ابي طالب(عليه آلاف تحيه والثنا) مناظره کرده است؟اين مناظره روايتي از اسحاق بن ابراهيم بن اسماعيل بوده است.درست است يا خير؟در ضمن آيا عبا و عمامه ي سياه(که امروزه علامتي براي علويين است) علامتي بوده که بني عباس براي خود انتخاب کردند ويا بعد از واقعه ي خونين عاشورا و مصائب سيدنا امام حسين بن علي(عليهما السلام) ائمه اطهار سلام الله عليهم براي خود انتخاب کردند؟ براي تعجيل در فرج مهدي فاطمه-س- صلوات والسلام علي من التبع الهدي

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- در مورد مناظره مامون ، اين مناظره در كتب شيعه ، با چندين سند آمده است ؛ بنابر اين اصل مناظره ، واقع شده است ، اما در بعضي از استدلال‌هاي او اختلاف است .

2- در مورد سياه پوشي ، و علت آن به صورت مفصل در آدرس ذيل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=159

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

8 | حجت | Iran - Tehran | ٢٢:٠٩ - ٠٨ خرداد ١٣٨٩ |
ممنون واقعا لذت بردم/ موفق باشيد
9 | حسن | Cambodia - Phnom Penh | ١٦:٤٤ - ١١ خرداد ١٣٨٩ |
سلام بر همه شما عزيزان
واقعا مطلب خوب و به جايي بود
انما يريدالله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا
10 | s.h | Iran - Qom | ١٨:٣٨ - ١٢ خرداد ١٣٨٩ |
در متن جواب چند اشکال لفظي وجود دارد که اميدوارم با دقت دوباره انها برطرف شود. باتشکر
11 | سوال | Iran - Markaz | ٢٢:٤٥ - ١٨ تير ١٣٨٩ |
علامه حلي ميگويد: اين آيه در حق حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين است: (مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿١٩﴾ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ) (الرحمن: 19-20). «دو درياى مختلف (شور و شيرين) را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند. در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى‏كند (و به هم نمى‏آميزند)». او اضافه ميکند: سني هم حرف ما را ميگويد و مفسر سني ها ؛يعني ثعلبي؛ در تفسير خود مينويسد: ابونعيم از ابن عباس روايت مي‌کند که در فرموده: « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ » منظور از دو دريا علي و فاطمه است و در « بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ» مراد از برزخ و حد فاصل پيامبر مي‌باشد. همچنين مرواريد و مرجان در آيه بعد: (يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ) (الرحمن: 22). «از آن دو درياى (شور و شيرين)، لؤلؤ و مرجان خارج مى‏شود».حسن و حسين هستند، چنين فضيلتي براي هيچ کدام از اصحاب ديگر حاصل نشده و لذا او براي امامت شايسته‌تر و اولي‌تر است. پاسخ اهل سنت: 1 – چنين تفسير خزعبلات را فقط فردي بيمار بر زبان مي‌آورد چرا که به هذيان گويي بيشتر شبيه است تا به تفسير قرآن، و چيزي از قبيل تفسير ملحدان و قرمطيان باطنيون از قرآن است، حتي از تفسير آنها هم بدتر است. اصولاً چنين تفسيرکردني، بي‌احترامي و اهانت بزرگي به قرآن و معاني والاي آن است. 2: اين آيات در سوره رحمن است که به اجماع مسلمانان سوره‌اي مکي است, و حسن و حسن در مدينه متولد شدند. 3: دريا ناميدن علي و فاطمه، و اينکه حسن مرواريد باشد و حسين مثلاً مرجان و نکاح‌شان را مرج شمردن امري است که زبان عربي نه در مجاز و نه در حقيقت آن را نميشناسد، لذا اين سخن که دروغي بر خدا و قرآن است، از لحاظ لغت عرب نيز نادرست است. 4: اگر معني اين باشد آيه عام است. يعني هر کس با زني ازدواج کند و صاحب دو فرزند شود آن دو از همين نوع هستند!!! 7: ائمه تفسير بر خلاف چيزي که اين علامه گفته اتفاق نظر دارند و کساني چون طبري و ديگران روايتي بر خلاف اين روايت دروغين ذکر کرده‌اند. 8 – اصلا اين آيه، يک معجزه علمي قرآن است، پس بياييد وجه اعجاز را ببينيد، تا سنگيني جرم تاويل گران بيشتر معلوم شود: علوم دريا شناسي امروز بوضوح اين پديده را باثبات رسانيده است. که بين درياي مديترانه و اقيانوس اطلس ؛در جبل الطارق؛ مانعي قرار دارد. در سال 1982م يک هيئت علمي از امريکا به دانشگاه ملک عبدالعزيز در سعودي آمد و ياد آور گرديد که اين پرده در ميان آبهاي باب مندب وجود دارد که سفينه هاي فضائي امريکا آنرا عکس برداري کرده است، و معلوم شده است که اين پرده با جزر و مد و توسط باد در حرکت است يعني ـ مرج ـ چنانکه قرآن ميگويد و عمق آن در بحر تقريباً به هزار متر ميرسد. حالا در قرآن مي بينيم که اين آية ميگويد: (مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿١٩﴾ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ﴿٢٠﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿٢١﴾ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿٢٢﴾ سوره الرحمن 19_22 ) (دو دريا را [به گونه‌اى‌] روان كرد [كه‌] با هم برخورد كنند. (١٩) ميان آن دو، حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى‌كنند. (٢٠) پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟ (٢١) از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد.). و همچنين خداوند فرموده است: ﴿ وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا ﴾ (الفرقان: 53) «و اوست كسى كه دو دريا را موج‌زنان به سوى هم روان كرد: اين يكى شيرين [و] گوارا و آن يكى شور [و] تلخ است؛ و ميان آن دو، مانع و حريمى استوار قرار داد.» . اين پرده يا برزخ فاصل ميان نهر وبحر وجود دارد، آبهاي نهر که به بحر سرازير ميشود و با وضاحت در تصوير هاي گرفته شده از سفينه هاي فضاي معلوم ميشود و شکل آن تقريباً مثلثي است، اصل و پايه آن در بحر و بلندترين نقطهء آن آخر نهر است و تحقيقات علمي نشان ميدهد اين پرده ها همانگونهء که قرآن گفته پردهء است که ميشود از آن گذشت و ماهي ميتواند از آن عبور کند چه در بحر باشد وچه در نهر.
12 | حامد | Iran - Tabriz | ١٩:٤٢ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
جواب خيلي عاليي بود.
اما مطلب مهم تر جهل شبهه انداز ( البته نه سوال کننده محترم ) است!!!
اصلا آيا آبي که از جوش نيافتاده به روي بدن لخت کسي مي توان ريخت و آن شخص بدون اينکه اوفي بگويد به اعتراف بپردازد!!!
واقعا من متاسفم براي دشمنان مولا که برا اينکه به زعم خودشان شبهه اي در تشيع وارد کنند جهل و حماقت خودشان را اثبات مي کنند!!!
سلام بر اول مظلوم عالم و تنها اميرالمومنين، مولاي متقيان علي ابن ابيطالب صلوات الله و سلامه عليه
باتشکر - ياعلي
13 | مهدي نظري | Iran - Tehran | ٢٢:٢٢ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
سلام
موفق باشيد
14 | حميدرضا | Iran - Javānrūd | ٢٢:٤١ - ٠٩ شهریور ١٣٨٩ |
سلام چندتا سوال دارم: چرا رهبر کشور شيعه مي‌شود خميني کبير و آيت اله خامنه‌اي و رهبر کشور وهابي مي‌شود ملک عبدالله؟ (صحنه تاريخي مشروب خوردن ايشون با بوش را يادتون هست) چرا مجاهد شيعه مي‌شود سيد حسن نصرالله و مجاهد وهابي مي‌شود عبد المالک ريگي؟ (اين اسامي را بياد آوريد: تاسوکي و سربازان مظلوم مرزباني و مسجد اميرالمومنين... بسه يا بازم بگم؟) چرا کشور شيعه مي‌شود ايران که حتي براي وهابيان پاکستان هم که دچار بحران شدند کمک مي‌فرستد و کشور وهابي مي‌شود عربستان؟ (ماجراهاي جنگ لبنان و غزه را به ياد بياوريد که حتي به هم مذهب‌هاي خودشون تو فلسطين هم خيانت کردند) چرا سياستمدار شيعه مي‌شود دکتر احمدي نژاد و سياستمدار سني مي‌شود حسني مبارک؟ (که کم مونده بود بپره بغل وزير خارجه سابق اسراييل که فکر کنم اسمش تزيپي ليوني بود!) و هزاران چراي ديگر که سرآمدشان اين است: چرا شيعه خود را پيروي علي مي‌داند و سني خود را پيرو عمر......؟ از به اصطلاح عالمان سني که سلطان سفسطه و مغلطه ‌کردن هستند، جواب مي‌خواهيم! يعني جوابي دارند؟!!!!!!!!!
15 | سيد احسان عصمتي | Iran - Tehran | ٢٤:٠٢ - ٠٩ شهریور ١٣٨٩ |
با تشکر از سايت بسيار نافع‌تان التماس دعا
16 | حسين الوندي | Iran - Mashhad | ٢١:٤٧ - ٢٥ شهریور ١٣٨٩ |
جواب بسيار عاليي بود.
17 | حسين | Iran - Tehran | ١٥:١٠ - ٣١ شهریور ١٣٨٩ |
سلام خداوند عقل دهد. اين روايت را به هر آدم سالم (از نظر عقل) نشان بدهي براي امير المومنين عليه السلام كف ميزند و ناخودآگاه دچار هيجان مي‌شود. آن وقت ما آن را در جهت وهن خرج مي‌كنيد. كاش بقول آن فرنگي علي عليه السلام در غرب به دنيا آمده بود و آن وقت خيلي بهتر قدرش را مي‌دانستند. من از مسئول سايت مي‌پرسم كه چه اصراري‌ست كه حتما جواب بعضي شبهات كه مفت هم نمي‌ارزد داده شود؟ خدايا من علي را دوست دارم. جان و مال و فرزندانم فدايش كه اين همه داناست و اين‌قدر در بين ما مظلوم! مشكلات مربوط به خليفه غاصب و ناداني را كه خود از او استمداد كرده به اين ظرافت حل مي‌كند و آنگاه متهم مي‌گردد كه چرا .... زني را نگاه كرده‌اي! حقا كه اينها هيچ بهره‌اي از انسانيت نبرده‌اند بهره ديني بماند. اي اشك! بريز
18 | زضا نورايي | Iran - Tehran | ٢٣:٥٤ - ١٦ آبان ١٣٨٩ |
جواب متقني بود وراه هرگونه شبهه رابحمده الله بست.متشكريم
19 | علي عسكري | Iran - Khorramshahr | ١٤:٢٨ - ٢١ آذر ١٣٨٩ |
سلام
جواب محكم و بسيار عالي بود .
خدا به شما جزاي خير عطا كند.
20 | فرزاد رها | Iran - Qom | ١٤:٢٦ - ١٢ دي ١٣٨٩ |
سلام بزرگواران ميتوانم بپرسم آيا شما در مورد کتب سني ها به خود کتاب مراجعه مي کنيد يا به نرم افزار ؟ و اگر به نرم افزار مراجعه مي کنيد مي توانيد اسم نرم افزار و نام موسسه توليد کننده اش را بدانم ؟ چون براي کارهاي تحقيقي زياد لازم مي شود. ممنون مي شوم اگر جواب بدهيد

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در اين زمينه مي‌توانيد از برنامه الجامع الكبير كه توسط شركت مركز التراث للبرمجيات درست شده است استفاده كنيد .

البته در بعضي از موارد كتاب‌هاي موجود تحريف شده‌اند ، اما بيشتر موارد مي‌توان از اين برنامه استفاده كرد .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها