2024 April 24 - چهار شنبه 05 ارديبهشت 1403
آيا اهميت دادن به عيد نوروز بدعت نيست؟
کد مطلب: ٥٠٦٧ تاریخ انتشار: ٢٨ اسفند ١٤٠٠ تعداد بازدید: 39111
پرسش و پاسخ » عمومي
آيا اهميت دادن به عيد نوروز بدعت نيست؟

باسمه تعالي

جهت استحضار جنابعالي و خوانندگان گرامي نظريه فقهاي بزرگ شيعه و رواياتي را كه از ائمه عليهم السلام آمده ذكر مي كنيم و آن سيره خلفاي اهل سنت را در گرامي داشتن عيد نوروز نقل مي كنيم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامي مي گذاريم

نظريه فقهاي بزرگ شيعه نسبت به نوروز

ابن فهد حلي از فقهاي بزرگ شيعه مي فرمايد: «يوم النيروز يوم جليل القدر». روز نوروز يك روز با عظمتي است. المهذب البارع، ج 1، شرح ص 191.

حضرت آيت اللّه العظمي خوئي در پاسخ به استفتايي پيرامون فضيلت و اعمال عيد نوروز پرسيده اند، ايشان پاسخ داده اند: «لا بأس بالاتيان بالأعمال المذكورة رجاء ، والله العالم». اگر اين اعمال را به قصد رجاء باشد نه به قصد ورود، اشكال ندارد.صراط النجاة للميرزا جواد التبريزي، ج 2، ص 426.

از حضرت آيت اللّه العظمي سيستاني پرسيده اند: «هل يعد اعتبار النيروز عيدا من البدع في الدين؟»

كه آيا معتبر دانستن عيد نوروز بدعت است؟

پاسخ داده اند: «لا يعد بدعة». خير، بدعت شمرده نمي شود.

فقهاي شيعه به استناد روايات متعدد، فتوي به استحباب غسل روز نوروز داده اند.

علامه حلي مي فرمايد: «ويستحب الغسل ليلة الفطر... ويوم النيروز للفرس». غسل شب عيد فطر و... و نوروز مستحب است. منتهي المطلب (ط.ق)، ج 1، ص 130.

همين فتوي را مرحوم ابن فهد در مهذب ج 1، ص 191، صاحب حدائق در حدائق، ج 4، ص 234، و مقدس اردبيلي در مجمع الفائدة، ج 7، ص 19.

صاحب جواهر مي فرمايد: «وأما غسل يوم النيروز فعلي المشهور بين المتأخرين بل لم أعثر علي مخالف فيه».

و اما استحباب غسل روز نوروز، نظريه مشهور ميان متأخرين است بلكه در ميان فقهاء كسي را مخالف نيافتم. جواهر الكلام، ج 5، ص 41.

سخنان ائمه عليهم السلام در باره نوروز

شيخ صدوق نقل مي كند: «وأتي علي عليه السلام بهدية النيروز ، فقال عليه السلام : ما هذا؟»

خدمت حضرت امير (ع) هديه اي آوردند، حضرت فرمود اين چه هديه اين است؟ پاسخ دادند: «يا أمير المؤمنين اليوم النيروز»اين هديه روز نوروز است، حضرت هديه را پذيرفت و فرمود «اصنعوا لنا كل يوم نيروزا». شما هر روز را براي ما نوروز قرار دهيد. (هر روزتان نوروز باد). من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 300، ح 4073 .

از اين روايت استفاده مي شود كه حضرت هيچگونه مخالفتي با عيد نوروز نفرمودند، بلكه فرمودند هر روزتان نوروز باد.

و در روايت ديگري حضرت امير عليه السلام فرمود: «اليوم لنا عيد ، وغدا لنا عيد ، وكل يوم لا نعصي الله فيه فهو لنا عيد

امروز براي ما عيد است و فردا هم عيد ما هست و هر روز كه خدا را معصيت نكنيم آن روز عيد ما است.

مستدرك الوسائل، ج 6، ص 154، ح 6679.

شيخ طوسي در مصباح از امام صادق (ع) نقل كرده كه حضرت به معلي بن خنيس فرمودند: «إذا كان يوم النيروز فاغتسل والبس أنظف ثيابك ، وتطيب بأطيب طيبك ، وتكون ذلك اليوم صائما

روز نوروز غسل كن و پاكيزه ترين لباست را بپوش و خود را خوشبو نما و اين روز را روزه بگير و بعد از نماز ظهر و عصر چهار ركعت نماز (با آداب خاصي) بجاي آور و دعا كن «يغفر لك ذنوب خمسين سنة». خداوند گناه پنجاه سال تو را مي آمرزد.

وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 8، ص 172 - 173، ح 10338، مصباح المتهجد : 790.

ابن فهد حلي در مهذب نقل كرده كه امام صادق (ع) به معلي بن خنيس فرمود: «إن يوم النيروز هو اليوم الذي أخذ فيه النبي ( صلي الله عليه وآله ) لأمير المؤمنين ( عليه السلام ) العهود بغدير خم فأقروا له بالولاية ، فطوبي لمن ثبت عليها ، والويل لمن نكثها»

روز نوروز همان روزي است كه پيامبر اكرم صلّي اللّه عليه وآله در غدير خم، از مردم نسبت به امير مؤمنان (ع) عهد و پيمان گرفت. و در اين روز با ولايت علي (ع) تجديد پيمان نماييد، خوشا به حال كسي كه در ولايت علي (ع) ثابت قدم بماند و واي به حال كسي كه پيمان شكني كند.

و حضرت در ادامه فرمود: «وما من يوم نيروز إلا ونحن نتوقع فيه الفرج ، لأنه من أيامنا حفظه الفرس وضيعتموه».

ما در روز نوروز انتظار فرج داريم، زيرا آن روز از روزهاي ويژه ما اهل بيت است كه شما آن را ضايع كرديد ولي فارسها آن را حفظ كردند.

المهذب : 194، وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 8، ص 173 ، ح 10339، والبحار 59 : 119.

سيره خلفاي اسلامي در عيد نوروز

علامه سيد جعفر مرتضي مي نويسد: اهل سنت روز نوروز را گرامي مي داشتند و به همديگر هدايا مي فرستادند، خليفه اسلامي متوكل عباسي، در بغداد، چيزهاي ساخته شده از عنبر و گلهاي مخصوصي ميان مردم توزيع مي كرد. الديارات / ص 57 ، وراجع ص 39 / 40 ونشوار المحاضرات / ج 8 / ص 246 والعامة في بغداد / ص 253 / 254 عنهما وعن عجائب المخلوقات / ص 121 وعن صبح الأعشي / ج 2 / ص 420 .

«وقيل إنّه أول من أخر النيروز رفقا بأهل الخراج

گفته اند كه ايشان اولين كسي بود كه روز عيد نوروز را به خاطر مدارا با اقليتهاي مذهبي، به تأخير انداخت. محاضرة الأوائل / ص 142 .

و مادر مقتدر عباسي اين روز را گرامي مي داشت. نشوار المحاضرات / ج 1 / ص 293 ، وراجع : المستطرف / ج 2 / ص 52 .

واثق هم اين روز را گرامي مي داشت. الأغاني / ج 19 / ص 230 .

و مصنور دوانيقي نيز به اين روز اهميت مي داد

و اول كسي كه روز نوروز را گرامي داشت و عيد باستاني اعلام كرد، حجاج بن يوسف ثقفي بود. الأوائل / ج 2 / ص 34.

دكتر صالح ورداني از علماي مصر مي نويسد: وكان الفاطميون بالإضافة إلي ذلك يحتفلون بعيد النيروز ويوزعون فيه أصناف الحلوي.

در زمان حكومت فاطميون، عيد نوروز را جشن مي گيرفتند و انواع شيريني جات در اين روز توزيع مي كردند. الشيعة في مصر ص 34.

تمام اين كارها توسط خلفاي اسلامي در سه قرن آغازين اسلام، انجام مي گرفت و هيچ يك از علماي بزرگ اعتراض نمي كردند. المواسم والمراسم ص 99.



Share
1 | مهدي احمدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٦ فروردين ١٣٨٧ |
48
 
5
پاسخ نظر
با وجود اين توصيفات سال نو مبارك.
1 |محمد علی|Iran - Mashhad |١٨:٤٤ - ٠٣ آذر ١٣٩٤ |
5
 
36
با وجود این توصیفات نظرات کاربران رو هم بخوانید.
ونوروز بدعتی است شوم.
2 | قاسم چوملاني | Iran - Urmia | ١٢:٠٠ - ٠٧ فروردين ١٣٨٧ |
اينا همه ش دروغ دروغ گوها بدعته بدعته بدعته
حرامه مرتد مي شيد اگه اين عيد رو بگيريد چون جشن كافر هاست
از وبلاگ اهل سنت و جماعت
1 |موسی|Iran - Mashhad |٠٢:١٨ - ٢٢ فروردين ١٣٩٤ |
0
 
10
چوملانی سؤالی دارم
من یک شیعه هستم و نوروز را هم قبول ندارم اما سؤالم اینه که:
اگر کسی بدعتی را عمل کرد کافره و مرتد میشه؟
اگر بگی بله میگم روایت: مُتْعَتانِ أحَلَّهُمَا اللهُ وَ رَسُولُهُ لَكُمْ؛ وَ أنَا احَرِّمُهُمَا عَلَيْكُمْ وَ اعَاقِبُ عَلَيْهِمَا. فَقَبِلْنَا شَهَادَتَهُ؛ وَ لَمْ نَقْبَلْ تَحْرِيمَه‏.
را که خودتون نقل کردید شنیدی پس عمر هم کافره چون خودش میگه زمان رسول خدا دو متعه حلال بوده و من آن دو را حرام میکنم یعنی بدعت را میگذارم حتی نمیگه بدعت را انجام میدم.
بی زحمت حکم کن به کفر عمر بدعت گذار
پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
طبق روايات اهل سنت بدعت در دين ، يک نوع گمراهي است:
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا مُصْعَبُ بن سَلاَّمٍ ثنا جَعْفَرٌ عن أبيه عن جَابِرٍ قال خَطَبَنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عليه بِمَا هو له أَهْلٌ ثُمَّ قال أَمَّا بَعْدُ فإن أَصْدَقَ الحديث كِتَابُ اللَّهِ وَإِنَّ أَفْضَلَ الهدي هدي مُحَمَّدٍ وَشَرَّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ
جابر گويد پيامبر براي ما خطبه خواند و حمد و ثناء خدا کرد سپس فرمود: صادقترين گفتار کتاب خداست و برترين هدايت هدايت محمد و بدترين امور آن چيزي است در دين ايجاد شود و هر بدعتي گمراهي است
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 3 ص 310، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
در روايتي که شما نيز ذکر کرديد در آنجا عمر چيزي را در دين اضافه کرد که در دين نبود
در خصوص نوروز بايد بگوييم مگر در اين جشن و شادي مردم در اين روزها چيزي از دين کم و يا زياد مي شود که آن را بدعت بدانيم؟!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١٢:٠٠ - ٠٩ فروردين ١٣٨٧ |
برادر مسلمان اهل سنت ايران جناب قاسم چوملاني
با سلام بقول معروف رطب خورده نتواند منع رطب كنند. زيبنده بود كه شما اول بدعتهاي جناب عمر ابن خطاب ( رضي الله عنه ) در مورد تكتف و صلاه التراوي و,,,,,و,,,,, و بدعت جناب عثمان ابن عفان ( رضي الله عنه ) در مورد وضو را ترك مي كرديد . بعد مي امديد براي ديگران امر به كدام المعروف و نهي از كدام منكر ميكرديد
با تشكر از حسن نيت شما و تبريكات صميمانه بمناسبت ميلاد نبي ( ص ) ( اگر اينهم بدعت نباشد )
مجيد م علي ( از مسلمانان اهل سنه محمد صلي الله و اهل بيته عليهم السلام )
4 | عمر | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٤ فروردين ١٣٨٧ |
بخدا قسم با اينکه بيسوادم ولي مطمئنم که حرف و حديث و فتواها خود ساخته اين علما هاتون خيلي خيلي راحت رد مي کنم ميگي نه امتحان کنيم
در ضمن بدعته بدعته بدعته ...............در روزهاي آينده اين فتواهاي بيخود را رد ميكنم. البته با سند !!!!

پاسخ:
ما منتظريم كه يك آدم بي سواد چگونه مي‌خواهد مطالب ما را رد كند .
گروه پاسخ به شبهات
5 | يزدان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٤ فروردين ١٣٨٧ |
14
 
1
پاسخ نظر
در اين كه حضرت آيت الله حسيني قرويني -حفظه الله و ادامه و ابقاه- خوار چشم وهابيون و برخي از اهل سنت است، شكي نيست.
ايشان همواره در مناظراتشان بيني حريف را به خاك ماليده اند. ظاهرا به همين جهت مولوي عبدالحميد مناظره با ايشان را نپذيرفت تا فضاحت ديگري براي اهل سنت پيش نيايد. خداوند اين مرد بزرگ كه فخر العلماء الربانيين و قاصم شوكة الجاهلين است را براي اسلام و شيعه حفظ فرمايد.
هنگامي كه كبار علماي اهل سنت از مناظره با چنين دانشمند عاجزند يك فرد عامي مانند قاسم چوملاني بايد هم عاجز باشد.
دوست عزيز! اين جا ميدان علم و عقل و منطق است، نه احساس! اگر حديثي آيه اي روايتي چيزي در بدعت و تحريم عيد نوروز داري، مانند حضرت آيت الله -دام ظله العالي- بياور، شما فقط بلديد حرف بزنيد و فحش بدهيد و ديگران را تكفير كنيد؟
در ضمن منتظر پاسخ هاي شما در مورد بدعت هاي عمر و عثمان كه در پيام برادر محترم اهل سنت مجيد م علي ذكر شد، هستيم.
6 | رضا مقيمي | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ١٥ فروردين ١٣٨٧ |
بخاطر همينه كه به اينا مفتي ميگويند چون حرف مفت زياد ميزنند
7 | يزدان | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٧ فروردين ١٣٨٧ |
دوست عزيز عمر! خودت را به زحمت نينداز. به آن علماي كبيرتان! مانند مولوي عبدالحميد و عبدالمجيد مرادزهي و اساتيد دانشگاه ام القري كه از مناظره با حضرت آيت الله و ناصر دين الله حسيني قزويني -روحي فداه- به تنگ آمده اند، بگو بيايند مناظره كنند.
تو در واقع صحبت هاي حضرت آيت الله -دامت توفيقاته- را رد نمي كني، كتب و سخنان علماي خود را رد مي كني. زيرا مرجع صحبت هاي آيت الله كتب شما است. لعلكم تشعرون كاش شعورتان مي رسيد!
8 | محمد علي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٨ فروردين ١٣٨٧ |
0
 
15
پاسخ نظر
سلام عليكم
نسبت به مقاله شما در مورد نوروز چند نكات مورد بحث است.
1. در اين مقاله فقط نسبت به درست بودن عيد نوروز مطالب جمع آوري شده است. بهتر بود كه نسبت به رواياتي كه در رد نوروز آمده است جوابي مي داديد. (ر.ك حيات فكري و سياسي امامان شيعه. رسول جعفريان ص 385 و 386 نقل از ابن شهر آشوب)
2. لازم بود كه اين روايات مذكوره را از حيث سند و متن بررسي مي كرديد كه چقدر قابل اتباع هستند.
3. اسناد به عمل غير شيعه براي شيعه حجت نمي باشد.
4. اگر اين عيد اين قدر مهم بود چرا همه مسلمانان اين عيد را نمي گيرند.
5. ناگفته نماند كه رهبر معظم انقلاب در سخنراني به مناسبت سال جديد تصريح كردند كه اين عيد يك عيد ملي و ايراني است پس شما چرا اينقدر اصرار داريد كه اين عيد يك عيد مذهبي شيعي است.
الحق احق ان يتبع


پاسخ:
بسمه تعالى
دوست عزيز با تشکر از مواردي که به آن اشاره نموديد در پاسخ عرض مي کنيم:
1 - با مراجعه به کتاب مورد اشاره شما (حيات فکري و سياسي امامان شيعه از رسول جعفريان) روايت حضرت امام کاظم (ع):
«اني فتشت الاخبار عن جدي رسول الله (ص) فلم اجد لهذا العيد خبرا انه سنة للفرس محاها الاسلام و معاذ الله ان نحيي ما مهاه الاسلام» که فقط اين يک روايت را مؤلف به عنوان شاهد مثال براي برخورد سياسي امام کاظم (ع) در برابر دستگاه ظام حکومت بني عباس ذکر نموده است که حاکي از شرايط بسيار سخت و خفقان زا و مرحله نخست استبداد و ستمگري حکام عباسي که عمده ترين آنها برخوردهاي هارون عباسي است
لذا مؤلف کتاب مزبور اين روايت را در توضيح لزوم رعايت تقيه از سوي امام کاظم (ع) در آن زمان ذکر نموده و نيز خود در ادامه توضيح داده است که چون بسياري از لشکريان منصور و حتي دهاقين معروف آن نواحي، ايرانياني بوده اند که از روي محبتشان به امام کاظم (ع) به مناسبت عيد نوروز هداياي زيادي به آن حضرت اهداء مي کرده اند که در نهايت به خزانه منصور عباسي واصل مي گرديده است و چون امام کاظم (ع) از سوي منصور عباسي مجبور مي گرديده تا در آن روز از طرف وي در آن مجلس نشسته و هداياي افراد را تحويل بگيرد از اين رو در حقيقت امام (ع) با اين جمله روايت چند هدف را تعقيب فرموده است:
الف - جلوگيري از شناسايي و معرفي گرديدن ايرانياني که از روي محبتشان به اهل بيت (عليهم السلام) روز عيد نوروز را گرامي داشته و هدايايي را خدمت آن امام همام ارسال مي نموده اند.
ب - حفظ خون و جان و مال شيعيان از خطر تعرض دستگاه حکومت.
ج - جلوگيري از ارسال انبوه هدايا که در نهايت تحت تصرف حکومت عباسي و در خزانه و مايملک ظالمانه منصور عباسي قرار مي گرفت که اين خود مي توانست نوعي اعانه و کمک به اءثم و معصيت محسوب گرديده و در مسير تامين اهداف شوم منصور مصرف گردد.
د: باقي ماندن اين اموال و هدايا نزد شيعيان ايراني تا بتوانند بعدها به شکل هاي ديگر به محضر آن حضرت تقديم نموده تا موجبات تقويت مالي وي را فراهم داشته و در مصارف صحيح آن و به تشخيص آن حضرت مورد استفاده قرار گيرد.
ه - رفع ذهنيت سوء حکومت نسبت به ايرانياني که عيد نوروز را جشن مي گرفتند تا اين مراسم به علت تقارن و هم زماني آن با عيد غدير قرينه و نشاني براي شيعه بودن آنها محسوب نگردد که سبب ايجاد مشکلات بعدي مي گرديد.
2 - اين که عنوان نموده ايد لازم بود روايات مذکوره از حيث سند و متن بررسي گردد.
در پاسخ مي گوييم:
اين روايات و روايات ديگر در اين موضوع در نزد علماء اعلام و فقهاء و مراجع عظام شيعه ما و در مرئي و منظر آنها قرار داشته و براساس همين روايات پاسخ سؤالاتي از قبيل آنچه که در متن به آنها اشاره شده را داده اند و اگر اين روايات از حيث سند و متن نزدشان صلاحيت نمي داشت به اين روايات تمسک نمي نمودند.
از سوي ديگر وجود تنها يک روايت مخالف که از امام کاظم (ع) به آن اشاره شده و جهت صدور آن نيز مشخص گرديده تاب مقاومت در برابر روايات موردنظر علماء در صدور فتوا و نظرات فقهيشان را نداشته و اين نشانگر اتقان و استحکام کافي در نزد آنها مي باشد.
3 - اين که عنوان نموده ايد استناد به عمل غيرشيعه حجت نمي باشد
در پاسخ بايد گفت:
اولا: قبل از آنکه غيرشيعه يعني بعضي از خلفاء عباسي خواسته باشند اين روز را گرامي بدارند، ايرانيان مخصوصا شيعيان آنها اين روز را گرامي مي داشته اند که سالها قبل از گراميداشت خلفاء عباسي بوده است.
ثانيا: اين عمل ايرانيان با تائيد اميرالمؤمنين علي (ع) و بعضي ديگر از امامان معصوم (عليهم السلام) که بعضي رواياتشان به دست ما رسيده و ذکر گرديده مورد امضاء قرار گرفته است.
ثالثا: با توجه به اين كه امام معصوم اين عيد را رد نفرموده و هدايايي را كه به مناسبت عيد بوده پذيرفته است معلوم مي شود كه اين عيد بدعت نيست .
رابعا: و از همه مهم تر اين که ما جهت اثبات نظريه خود به روايات غيرشيعه استناد نمي كنيم بلکه جهت اطلاع خوانندگان از اهميت اين روز نزد غيرشيعه نيز سخن به ميان آورده ايم و از باب (قاعده الزام) حجت را براي ساير برادران ديني تمام كرده ايم.
4 - در پاسخ به اين مورد که اگر اين عيد حائز اهميت خاص مي بود مي بايست همه مسلمانان عيد مي گرفتند نيز بايد عرض کنيم:
عمل نکردن اکثريت دليلي بر بطلان نيست و نشانه بدعت نمي باشد .
مثلا در عيد غدير با اين كه رسول اكرم از بزرگترين اعياد امت به شمار آورده و در صحيح بخاري هم يك يهودي به عمر بن خطاب گفت اگر ما مثل آيه (اليوم اكملت لكم دينكم) داشتيم آن روز را عيد مي گرفتيم و ... ولي با همه اين حال اهل سنت اين روز را عيد نمي گيرند آيا اين نشانه بدعت و يا بطلان است؟
5 - اشاره نموديد به سخنراني رهبر معظم انقلاب که به مناسبت سال جديد آن را عيد ملي و ايراني ناميده اند، در پاسخ عرض مي کنيم: هيچ كس نمي گويد كه اين عيد يك عيد مذهبي و يا اسلامي است و بحث ما در اين است كه آيا اين عيد بدعت مي باشد يا خير؟ و با توجه به مداركي كه نقل شد ثابت شد كه عيد گرفتن نوروز بدعت نيست و امامام معصوم آن را رد نفرموده اند.
باتوجه به عرق مذهبي وعلاقه ملي ايرانيان و علاقه آنان به اهل بيت عصمت وطهارت افتخار مي كنند كه امامام معصوم عليهم السلام به اين مراسم ملي صحه گذاشته و مهر تاييد نهاده اند.
ضمنا از تذکر برادرانه شما نسبت به موضوع ذکر شده نيز کمال تشکر را داريم و سعي بر آن خواهد شد که نسبت به نحوه پاسخگويي نظرات نيز نکات موردنظر دوستان را رعايت نماييم
با تشکر
گروه پاسخ به شبهات
9 | حسين اسيري | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٨ فروردين ١٣٨٧ |
سلام عليكم .. برادر عزيزم :( رضا مقيمي ) واقعا حرف قشنگي بود .. دمتون گرم .. يكم جو عوض شد وخنديديم ..
10 | سعيد | Iran - Isfahan | ١٢:٠٠ - ٠٤ ارديبهشت ١٣٨٧ |
18
 
0
پاسخ نظر
با سلام
توجه توجه
اصلا انگار آفابان معناي کلمه بدعت را هم نمي دانند بدعت يعني چيزي که در دين نيست را به آن نسبت دادن مثل دست بسته نماز خواندن يا نماز مسنحبي به جماعت خواندن و ...
کدام کسي را ديده ايد که نوروز را به عنوان يک امر ديني اقامه کرده باشد ؟
اگر اين حرف را به يک آدم ايراني بگوييد که نوروز بدعت است با شما به شدت برخورد خواهد کرد و خواهد گفت که عيد نوروز اصلا ربطي به دين ندارد.
در عين حال منافاتي با دين هم ندارد بنابر احاديثي که اهل بيت عليهم السلام فرموده اند.
اول يک آدم مقرض نوروز را به دين ميچسباند بعد هم خودش ميگويد "وا دينا وا اسلاما اينها بدعت است نکنيد " مرد حسابي تو خودت اول ميگي، بعد بدعت مينامي بعد رد ميکني ؟؟
عيد شما مبارک
1 |آتشین|Iran - Mashhad |٠٢:٠٩ - ٢٢ فروردين ١٣٩٤ |
0
 
12
گفتی " کدام کسي را ديده ايد که نوروز را به عنوان يک امر ديني اقامه کرده باشد ؟" منم میگم همین سایت در بالای همین صفحه براش دلیل شرعی تراشیدن تا نوروز باستانی رو شرعی کنن.
مردم هم حتما هنگام سال تحویلشون دعا نمیخونن و قرآن و ... و نمیگن شخ عباس قمی در مفاتیح براش اعمال ذکر کرده و مثل این حرفها.
بی انصاف نباش و اگر به ایرانی بگن میگه عیدنوروز عید فلان و فلان و مصادف با فلان و ... است.
پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
همچنانکه گفته شده عید نوروز مصادف با عید غدیر بوده است لذا از این جهت دارای اهمیت است
در اين باره رواياتي نيز از ائمه معصومين عليهم السلام نقل شده است:
أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِي كِتَابِ الْمُهَذَّبِ قَالَ حَدَّثَنِي السَّيِّدُ الْعَلَّامَةُ بَهَاءُ الدِّينِ عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنِ الصَّادِقِ ع‏ أَنَّ يَوْمَ‏ النَّيْرُوزِ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَخَذَ فِيهِ النَّبِيُّ ص لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع الْعَهْدَ بِغَدِيرِ خُمٍّ- فَأَقَرُّوا لَهُ بِالْوَلَايَةِ فَطُوبَى لِمَنْ ثَبَتَ عَلَيْهَا وَ الْوَيْلُ لِمَنْ نَكَثَهَا.
وسائل الشيعة ج‏8 173 48 باب استحباب صلاة يوم النيروز و الغسل فيه و الصوم و لبس أنظف الثياب و الطيب و تعظيمه و صب الماء فيه ..... ص : 172
عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ج‏3 41 باب الطهارة ..... ص : 8
اما اینکه مسلمانها اعمال این روز را انجام نمی دهند این چه ربطی به اصل دین دارد؟!!
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
2 |دال علوی|Iran - Mashhad |٢٣:٣٩ - ٠٤ فروردين ١٣٩٦ |
0
 
5
این که گفتید: " عيد نوروز اصلا ربطي به دين ندارد.
در عين حال منافاتي با دين هم ندارد" خیلی جالب و خنده داره! یعنی نوروز را شتر مرغ حساب فرمودید؟
3 |مهدوی نیا|Iran - Mashhad |٠٠:٠٢ - ١١ مرداد ١٣٩٧ |
0
 
1
گفتی "کدام کسي را ديده ايد که نوروز را به عنوان يک امر ديني اقامه کرده باشد " در جواب میگویم: همین گروه پاسخ به شبهات در سایت و استاد بزرگوار حسینی قزوینی برای نوروز روایت آورده اند و نوروز را به عنوان یک امر دینی قلمداد کرده اند.
و ثانیا: شما اگر دوست داری از امر غیر دینی تبعیت کنی بکن یعنی از همان نوروزی که میگی امر دینی نیست ولی خواهشا کسی را به تبعیت از غیر دین دعوت نکن. متشکرم
11 | فقط بنده خدا | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٣ مرداد ١٣٨٧ |
22
 
0
پاسخ نظر
سلام بر مومنينآيا ميدانيد در قرآن هم هفت سين داريم؟در روايتي از امير مومنان(ع) آمده كه هفت آيه از آيات قرآن مجيد با كلمه "سلام" آغاز شده وآنرا هفت سين قرآن خوانده اند.اين آيات عبارتند از:آيه 24 سوره رعد،آيه 58سوره يس،آيات79 و109و120و130 سوره صافات و آيه5 سوره قدر.لازم به ذكر است كه آياتي از قرآن هستند كه با "س" شروع مي شوند ولي فقط همين هفت آيه با" سلام" آغاز مي شوند. يعني هفت سين قرآن از هفت" سلام" تشكيل شده است و"س" هاي ديگر در آن وارد نيستند .هفت سين ايراني هم شامل همه سين ها نمي باشد و در زبان فارسي خيلي چيزها با سين شروع مي شوند ولي در هفت سين قرار نمي گيرند.
1 |آتش|Iran - Zarrīn Shahr |٢٠:١٨ - ٢٨ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
26
سوسک، سگ، سوسمار، ساس، سمندر و ... هم همه اولشون سین؛ بزار سر سفره خرافاتیت!
دلیلی که اوردی خیلی باحال آبکیه!
2 |جمالی|Iran - Tehran |٠٢:١٦ - ٢٦ ارديبهشت ١٣٩٦ |
0
 
8
نظر دادن از قرآن بدون علم حرام بیّن است.
دلیل تراشی مثل بت تراشی میماند
12 | سيد فريدالدين محمد صديقيان | Iran - Zanjan | ١٢:٠٠ - ٢١ شهریور ١٣٨٧ |
22
 
0
پاسخ نظر
اگر ايات اخر سوره طاها را اين بظاهر اهل سنت ( چون اهل سنت واقعي شيعيان هستند ) ميدانند كه براي دنياي ديگران اخرت خود را خراب نبايد كرد چون زندگي دنيا روز بيش نيست ايا در عمل به كدام سنت نبي شما را اهل سنت بدانيم شما سنن نبي را تعطيل كرديد بخدا قسم روز قيامت ابليس را در حالي مي اورند كه يك دهنه از اتش دارد و يكدفعه مي بينند كه كسي را با دو دهنه از اتش به محشر ميكشانند ابليس مي گويد خدا ترا لعنت كند تو كه هستي من كه ابليس هستم مرا يك دهنه زده اند ميگويند او كسي است كه امر كرد و اطاعت شد در حالي كه خدا امر كرد و عصيان شد حال بگوئيد چه كسي حلال خدا را حرام مي كرد چه كسي متعه را كه صريح قران حلال كرده حرام نمود چه كسي نماز مستحبي را كه رسول الله امر به اقامه فراداي ان كرده بود به جماعت امر كرد چه كسي شرابخواري نمود بعد از اينكه ايات تحريم خمر سه گانه نازل گرديده بود . چه كسي در كار مسلمين برخلاف امر قران تجسس ميكرد و حريم خصوصي انان را نقض مي كرد ( خدا در قران ميگويد لا اكراه في دين قد تبين رشد من الغي ... و به پيامبرش ميفرمايد اگر تبعيت نكردند بر تو جز ابلاغ وظيفه اي نيست )اما عمر هر كس كه با ابوبكر بيعت نمي كرد با انواع شكنجه ها وادار به بيعت مينمود والله اگر بخواهم بدعتهاي اين شخص را بشمارم بايد كتابي نوشت به قطر تمام كتابهاي به اصطلاح صحيحتان .
اگر خدا ذره اي هدايت در شما قرار داده و هنوز كور سوي عقل و تفكري در شما هست پس چشم تعصب را ببنديد و در اين راه نه كتب شيعه كه كتابهاي خودتان را بخانيد و قضاوت كنيد
13 | عبدالامير | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٢٤ آبان ١٣٨٧ |
0
 
29
پاسخ نظر
بسم الله
بدعه و کل بدعه ضلاله
14 | عبدالامير | Iran - Mashhad | ١٢:٠٠ - ٠٤ فروردين ١٣٨٨ |
0
 
34
پاسخ نظر
بسم الله چندي پيش نظري در اطراف آيه ذيل و نوروز دادم ولي در سايت قرار نگرفت؟!! اگر تاملي در آيه شريفه : ان عدت الشهور عندالله ... بفرماييد متوجه مي شويد که عندالله سال قمري معتبر است و ما عندکم ينفد .سال شمسي اعتباري که با کبيسه گيري آن را کامل ميکنند اعتباري در کتاب خدا ندارد اما در روايات اجمالا بنده تمام روايات را در حد امکان جستجو نمودم و در اصولي مشترکند و همه رواياتي که در بالا ذکر شده مخالف با صريح آيه مي باشد فاضربه علي الجدار . فرضا هم قبول سندي شود و تعارض آنها با روايات مخالف در نظر نيايد مشکل دلالي آن باقي است چنانچه مطمئن بودم در سايت کامل گذارده خواهد شد همه استدلالات با اشکال آن را ارائه مي نمودم . نمونه نوروز اشتراک لفظي دارد بين عيد نوروز امروزي فارس و هر روز نو که بسياري از اين روايات بر آنهم قابل حمل است ! در بعضي آمد فارس آن را احيا و عرب آن را ترک و محو نموده ؟ ! اگر ميفرمود فارس آن را احيا و رسول خدا و ائمه اطهار آن را محو کردند صريح تر نبود زيرا آنها عربند بلکه سيد عربند. دست آليدن به نوروز يعني احياء فارس در مقابل عرب و احياء فارس نتيجه اش آدينه گفتن بجاي لفظ جمعه است و محو نامحسوس و آرام آرام لغات قرآن و قرآن . قاطبه مسلمين امروز خواندن قران از رو براي آنه آسان است الّا ترکهاي ترکيه که آتا ترک با ترويج ترک و ترک بودن کاري کرد که خواندن قرآن از خرافه خواني هاي فردوسي هم براي آنه سخت تر شده در مکه و مدينه بنگريد و صحبت کنيد . فرضا بگوييم عيد ملي است ، سؤال اينجاست اگر فارس براي خود عيد ملي بگيرد ترک هم براي خود و کرد و لرو تبتي و هندي و ... همه مسلمين براي خود عيدي ملي در زمانهاي مختلف داشته باشند ملتي اسلامي پاره پاره و غير متحد نداريم؟؟و بقيه مطالب را کمي بگرديد در اسماء ماههاي شمسي مرداد و فروردين و ... در کتب لغت پارسي معتبر مثل لغتنامه دهخدا و ...شايد پرده وهم آباءمان را کنار بزنيم . البته اين قسمت به بعد لازم نيست در سايت بارگزاري شود: بنده شيعه اثني عشري هستم عربهم نيستم اهل روستاي راهجرد قم و ساکن مشهد الرضا عليه السلام هستم گرچه روي ادبيات عرب مسلطم فرضا هم عرب باشم ان اکرمکم عندالله اتقواکم . و لا فضل عربي علي العجمي و لا العجمي علي العربي الا بتقوي الله و ...نکند خداي ناخواسته گفته شه عرب بود ترويج عربيت کرد بگيد فارس بود ترويج زبان قرآن کرد براي قرآن . خدا نگهدار والسلام عليکم و علي عبادالله الصالحين

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ما از شما با اين نام و اين ايميل يك نظر بيشتر نداريم ؛ اما در مورد نظر شما ؛ خداوند در قرآن ، چهار فصلي را كه ايرانيان آن را سال خويش قرار داده اند نيز مطرح كرده و مي فرمايد «ايلافهم رحلة الشتاء والصيف» .
بنا بر اين تقسيم به چهار فصل نيز جنبه قرآني دارد و نوروز ، روز ابتداي يكي از اين فصل ها است ؛ بهار و تابستان و پاييز و زمستان امري اعتباري نيست ؛ بلكه امري حقيقي است و به دست آوردن زمان شروع اين سال ها ، كه همراه مسلتزم قرار دادن سال كبيسه است (تقويم فارسي) نيز ، به اقرار دانشمندان ، دقيق ترين روش اندازه گيري اين چهار فصل است .
بنا بر اين تعارضي كه بين اين روايات و آيه قرآن مطرح كرده ايد صحيح نيست .
اما در مورد اشتراك لفظي ؛ كه نوروز مي تواند بر هر روزي حمل شود !!! در كتاب لغت ، نيروز يك معني اصلي بيشتر ندارد ؛‌ تاج العروس زبيدي مي گويد اين كلمه منقول از عيدي فارسي است . و اشتراك لفظي ندارد .
بحث نامگذاري ماه هاي شمسي به فروردين و ... نيز تنها مجرد نامگذاري است و گرنه تمامي ملت ها براي اين ماه هاي شمسي ، نام هاي مختلفي دارند كه اشكال شما در مورد آنها جاري نيست .
جداي از رواياتي كه در اين مقاله مطرح شده و به خوبي بيانگر اهميت ديني نوروز است .
اما روايتي كه در مورد احياي اين امر توسط فارس و محو آن توسط عرب ذكر كرده ايد ، جداي از اشكال سندي ، با تاريخ نيز موافقت ندارد ؛ زيرا همانطور كه گفته شد تمامي ملل (فارس و غير فارس)‌اين تقسيم بندي را داشته اند و نيز با روايت ديگري از اهل بيت عليهم السلام تعارض دارد كه در مورد نوروز مي فرمايند :
«لأنه من أيامنا حفظه الفرس وضيعتموه»
المهذب البارع ابن فهد الحلي ج 1 ص 190
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15 | عبدالامير | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٠٨ فروردين ١٣٨٨ |
0
 
41
پاسخ نظر
بسم الـله الرّحمن الرّحيم سلام عليکم و رحمة الـله و برکاته نظري را در مورد عيد نوروز بدعت است ؟ در سايت درج نمودم و پاسخ آن را نگاشتيد که قابل تقدير و تشکّر است خواهشمندم براي عمل به آيه فبشّر عباد.. و طلب هدايت و اولوا الالباب جواب حقير را نيز بزرگواري نموده در سايت درج فرمائيد. نکته : خواننده گان محترم هدف از اين بحث مراء و جدل نمي باشد منظور حقير فقط روشن شدن مطالبي است که ساليان متمادي به آن نسلاً بعد نسلٍ عمل شده بدون تدقّق در مفاد و تبعات آن فلذا خواهشمندم و خود به آن ملتزم مي باشم که در جائي که حقّ عليه من اقامه شد سر تسليم فرود آورم و شرح صدر را سر لوحه مبارزه با نفس قراردهم . أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولئِكَ في‏ ضَلالٍ مُبين‏ مطالب پاسخ شما با حفظ امانت دسته بندي شد : 1 ) مکتوب فرموديد : با نام و ايميل شما يک نظر بيش نيست . جواب ) بنده هم نوشته ام و ارسال نمودم ؛ در مورد ايميل بنده صحيح است بنده ايميل نداشتم نوشتم )[email protected]) بحث نمودن به جائي نمي رسد چرا که در اينترنت اتفاقات عجيب زيادي مي افتد پس بنده سخن شما را حمل بر صحت مي کنم که : اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّن. از اين پس هم مطالب حقير را در سايت بارگزاري نمايد مزيد بر دعا گوئي و شادي است . ‏2 ) فرموديد : در قرآن ، چهار فصلي را كه ايرانيان آن را سال خويش قرار داده اند نيز مطرح كرده و مي فرمايد: «ايلافهم رحلة الشتاء والصيف» . بنا بر اين تقسيم به چهار فصل نيز جنبه قرآني دارد و نوروز ، روز ابتداي يكي از اين فصل ها است ؛ بهار و تابستان و پاييز و زمستان امري اعتباري نيست ؛ بلكه امري حقيقي است ... جواب ) آنچه شما به آن استدلال نموديد، آيه شريفه رحلة الشتاء و الصيف فقط دلالت دارد بر اينکه الفت عطا كردن بايشان در كوچ زمستان و تابستان و ارتباط داشتن ايشان با دو فصل مذکور (نه چهار فصل) در آيه از کجا استفاده مي شود بهار بايد عيد و ميزان سال قرار گيرد ؟!! علي الظاهر موضوع بحث را گم فرموديد ، بحث ما سر اين نيست که فصول چهارگانه وجود دارد اين فصول را بالبداهه هر شخصي درک مي کند حتّي الصبيان و الاطفال بلکه بحث سر اين است که شريعت غرّاء کدام يک را قرار داده تا عدد سنين را بدانيم قمر را يا شمس را ؟؟ قطعاً شخصي که با ادبيات عرب آشنا و در شناخت اساليب عربي تبحّر داشته باشد مي تواند ضمائر آيه ذيل خصوصاً " قدّره" را به مرجع خود برگرداند و متعلّق" ليعلموا " را بيابد ؛ خداوند در آيه 5 از سوره مبارکه يونس مي فرمايد : هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الْحِساب‏ 3 ) اينکه مرقوم فرموديد : ؛ بهار و تابستان و پاييز و زمستان امري اعتباري نيست ... جواب ) برگشت اين اشتباه به اشتباه در سؤال قبل است . آنچه بنده گفتم اعتباري است سال شمسي است که با کبيسه تکميل ميشود نه فصول چهارگانه. !!! اوّلاً : چنانچه از نجوم و رصد و تعيين نقطه اعتدال خريفي و ربيعي و ديگر اصطلاحات مطلع بوديد ميدانستيد تعيين همه اينها بدست منجّم است و امري مجعول و اين امر نزد متخصّصين بيّن و آشکار است و بحث با غير خبره مثل کوبيدن آب در هاونگ مي ماند. براي مبرهن شدن فقط کافيست امر کبيسه گيري مبيّن شود فتفحّص إن شئت. ثانياً : همين الآن منجّمين و خريتهاي فن نجوم باهم در تنظيم سال اختلاف دارند فلذا تقاويم مختلف نزد متخصّصين موجود مي باشد ؛و اين شاهد بر اعتباريت شمسي است. عوام گرچه هرچه سر بازار باشد مي خرند و کفاف آنها همان است، و جناب عالي اعتراف فرموديد که دقيقترين روش اندازه گيري اين چهار فصل است نه مطابقت با نظام فطري آفرينش که سال قمري بر آن مبتني است. بحث و استدلال بر آن محفوظ است. 4 ) مکتوب فرموديد : بنابر اين تعارضي که بين آيه قرآن مطرح کرديد صحيح نيست . جواب ) کلام شما مجمل است بنده مراد را متوجّه نشدم اگر مراد شما از بنابراين مطالب قبل است که آيه رحلة بي دلالت بر موضوع بحث بود و اگر مطلب ديگري مراد است مرقوم فرمائيد خوشحال مي شويم . 5 ) فرموديد : در کتاب لغت نيروز يک معني اصلي بيشتر ندارد ... جواب ) اين بحث را به عنوان شاهد آوردم؛ بحث از لغت بحثي فرعي است بعد از بحث در کتاب و سند و دلالت سنت چنانچه اثري از روايات باقي ماند در خدمت هستم . 6 ) نگاشتيد : ...جداي از رواياتي كه در اين مقاله مطرح شده و به خوبي بيانگر اهميت ديني نوروز است . جواب ) بنده حقير گفتم جميع روايات را فاضربه علي الجدار و شما آيه بي دلالتي را بر مراد آورديد . ثبت العرش ثّم النقش . بهترين روش تحقيق رجوع ابتدائي به آيات است که بعضهم من بعض اند فلذا درخواست دارم ابتداً در جوانب آيات که قطعي الصدور اند بحث کنيم و آيات محکمات را بررسي کنيم و اصول را کشف بعد از آن به بررسي روايات بپردازيم فلذا خواهشمندم در مورد سه آيه مطرح شده با موضوع بحث، بعد از آن خدمت روايات برويم که بحث از روايات بنا بر فرض عدم تعارض بايد ابتدا در سند سپس در دلالت آن صورت گيرد که بحثي مستقل و مفصّل را مي طلبد. بعد از بحث از آيات درخدمتيم. امّا اينکه فرموديد به خوبي بيانگر اهميت ديني نوروز است . خوب بود اوّلاً ديني بودن آن را ثابت مي نموديد بعد اهميت آن را ثابت مي کرديد . و ثانياً شما يک قدم از فقهاي موافق نوروز هم جلوتر رفتيد آنها اين روايات را دليل بر شرعي و ديني بودن اين عيد نمي دانند بلکه فقط ورود اعمال و اذکار را در اين روز تأييد مي کنند و اگر ورود اعمال دالّ بر اهميّت باشد همه ايامي که آداب و اعمال و اذکار در آن وارد شده مهمّ است شما چرا فقط اين روز را مهمّ گفتيد همه روزهاي سال اعمال دارد پس همه مهمّ اند ؟؟! يک بام و دو هوا که نمي شود. براي روشن شدن نظر فقهاء حاضر به کتاب مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد جلد5 ص67 به بعد مراجعه نماييد : سؤال : در عيد نوروز اقدامات خوبي چون نظافت و صله رحم و... انجام مي گيرد ولي برخي مدّعي هستند ، به استناد برخي روايات که اين عيد علاوه بر جنبه ملّي ، وجهه شرعي دارد، از جمله به روايتي از معلي بن خنيس استناد مي شود يا روايتي از امام علي(ع) ذکر مي شود که هر روزتان نوروز باد. آيا استدلال به اين روايات تامّ است و مي توان براي نوروز وجهه ديني و شرعي درست کرد ؟‏ ج )آية الـله خامنه اي : سعي کنيد اطلاعات تاريخي و غير آن را از منابع معتبر که در اختيار افراد مطلع و مورد اعتماد است دريافت نمائيد. ج ) آية الـله فاضل لنکراني : شما مطالب مربوط به دين خود را از مرجع تقليدتان اخذ کنيد نه از مردم عوام و افرادي که بدون علم کافي سخن مي گويند . کما اينکه نمي توانيد به يک روايت استناد کنيد در حالي کهروايات ديگر هم داريم و شما آن را تشخيص نمي دهيد. ج ) آية الـله صافي : نوروز از اعياد اسلامي نيست هر چند در بعضي روايات دستور دعا و غيره وارد شده باشد. ج ) آية الـله مکارم : روايت مذکور از نظر سندي ضعيف است و نوروز جنبه شرعي ندارد ولي يک عيد ملّي و طبيعي است. ج )آية الـله بهجت : در روايات براي نوروز وجهه ديني و شرعي داده نشده، فقط نوشته شده که در نوروز اين جريانات اتفاق افتاده و مرحوم مجلسي دعا نقل کرده. ج ) آية الـله سيستاني : صحت آنها ثابت نيست. البته در عيد ملّي بودن آن هم حرف دارم که بعد از اثبات شرعي يا ملّي نمودن شما ارائه خواهد شد. مرقوم نموديد : امّا رواياتي که در مورد احياي امر توسّط فارس و محو آن توسّط عرب ذکر کرديد جداي از اشکال سندي با تاريخ نيز موافقت ندارد .... ج ) مرحباً بناصرنا ؛ له حقير استدلال فرموديد نه عليه ، بار ديگر نوشته بنده را مطالعه بفرمائيد. در خاتمه از شما پاسخ سؤالاتي در چند مقام را خواستارم :که بنده در تمام اين سؤالات مبتي اي را اتخاذ نموده ام و قابل دفاع مي باشد: 1 – آيا آيه اي در تأييد سال شمسي و نوروز موجود هست که امر به اتخاذ آن به عنوان عيد و سال نمايد يا خير؟ 2 _ آيا شما و عقلاء براي امور و نظام خود دو سال را موازياً معيار و سال قرار مي دهيد ؟ 3 _ تايخچه عيد نوروز چيست ؟ 4– آيا اين عيد عيد ملّي است نزد شما يا شرعي يا از اساس باطل ؟ دليل شرعيت در صورت قبول از آيات چيست ؟ 5 – در نظر شما عيد غدير افضل است يا نوروز ؟ 6 _ در صورتي که عيد غدير افضل است آيا آنهائي که در عمل به عيد نوروز اهميت بيشتر مي دهند پيش رسول خدا و اميرالمؤمنين شرمنده نخواهند بود ؟ ( والسّلام علي من اتّبع الهدي )

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- يكبار سخن از اين است كه آيا ما سال خود را به شمسي حساب كنيم و يا قمري؟
يكبار سخن از اين است كه آيا مي توان براي نوروز كه ابتداي فصل بهار است جشن گرفت ؟
كلام شما در مورد اينكه سال را قمري حساب كنيم صحيح است ؛‌اما اين سبب منع از جشن گرفتن نوروز به خاطر شادماني طبيعت و ساير مطالبي كه در روايات آمده است نمي شود . تمام بحث شما متمرکز بر روي اين نكته است كه سال بايد قمري حساب شود ؛ بر فرض كه اين سبب حصر شود و كلام شما صحيح باشد ، اما ربطي به حرمت جشن گرفتن در نوروز و بدعت دانستن آن ندارد .
شما فرموده بوديد كه نوروز چون سال شمسي مخالف با شرع است ، جنبه شرعي ندارد و مخالف با قرآن است !!! ما گفتيم كلام شما به خاطر اينكه خداوند چهار فصل شمسي را اعتباري نمي داند ، صحيح نيست ؛ و همانطور كه شما نيز گفته ايد ، حقيقي بودن اين چهار فصل يك امر بديهي است .
2- وقتي در روايتي جشن گرفتن در نوروز را جايز دانست و نوروز را طبق لغت ، تنها و تنها بر يك معني مي توان حمل كرد ، يعني روايت مي گويد آن روز معين را مي توان شاد بود و جشن گرفت .
3- شما تنها و تنها به علت تعارض داشتن سال شمسي (طبق نظر شما)‌ با آيات قرآن ، حكم به حرمت نوروز كرده ايد !!! اما وقتي مشخص شد كه حرمت نوروز يا حليت جشن گرفتن آن ، ربطي به تعارضي كه شما مطرح كرده ايد ندارد ، نوبت به روايات هم مي رسد .
4- در مورد فتاواي مراجع گرام و عظام ، جداي از اينكه تعدادي از انها فرموده اند مجرد استناد به يك روايت ضعيف نمي تواند حجت باشد ( كه كلام صحيحي است)‌ اما در بحث سنن و مستحبات ، مي توان به نظر اكثر مراجع به روايات ضعيف نيز عمل كرد .
جداي از اينكه فتاوا و نظر علماي ديگري نيز هست ، كه در سايت به تعدادي از نظرات اشاره شده است .
5- بحث روايات عيد نوروز ، همانطور كه در سايت نيز آمده است ، به استفاضه مي رسد ، و مي توان به آنها در بحث سنن و جشن گرفتن نوروز استدلال كرد ، جداي از روايتي كه براي شما نقل كرديم كه نوروز از ايام اهل بيت است كه عرب آن را ضايع ساخته و فارس آن را حفظ كرده است .
6- بحث مقدم بودن عيد غدير بر ساير اعياد ، امري واضح است ، و ما نيز بر اين نكته تاكيد مي كنيم كه بايد شادي و مراسمات در ايام غدير بيشتر از ساير اعياد باشد ؛ اما اين سبب نمي شود كه ما اصل نوروز را منكر شويم
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16 | عبدالامير | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ١٠ فروردين ١٣٨٨ |
0
 
44
پاسخ نظر
بسم الـله الرّحمن الرّحيم و‌إذَا فَعَلوا فاحِشَةً قالوا وَجَدْنا عَلَيهِ آبائَنا واللهُ أمَرَنا بِها قُل إنّ الله لا يَأمُرُ بِالفَحْشَاءِ أتَقُولُونَ عَلَي اللهِ مَا لا‌تَعْلَمُون »‏ سلام عليکم و رحمة الـله خسته نباشيد در پاسخ نامه مندرج در سايت در رسميت بخشيدن به نوروز خواهشمندم مطالبم ذيل را نيز در قسمت نظرات قرار دهيد . (سخني کوتا با غريبه ها : نوشته ذيل موجب تجرّي وهابيت خبيث و برادران اهل تسنن نشود که من خود شيعه علوي ام و با اهل ولاء عليّ و اولاد کرامش سخني دوستانه مي گويم.) در مورد نوروز از مطالبي غافل افتاديم از آن جمله است اين چند امر مذکور شايد راه گشا باشد : امر اول: آنچه كه از قرآن كريم و روايات استخراج مي‌شود، آنست كه مبناي سنوات در اسلام سنوات قمريه است؛ و دين مقدس اسلام به هيچ وجه من الوجوه براي سنوات شمسيه ارزش و اعتباري قائل نيست. و نوروز را به عنوان مبدأ سال شمسي عيد قرار دادن عبارت است از رسميت دادن به سنوات شمسيه كه اين بر خلاف مبناي قرآن كريم است. امر ثاني: اين است كه نوروز با روح اسلام و مسلمات کليه مخالف است. نوروز با روح اسلام مخالف است از اين جهت که : دين مقدس اسلام دعوت به وحدت مي‌كند؛ يعني روح اسلام اينست كه مي‌خواهد گروندگان به اين شريعت غرّاء همه با هم يكپارچه باشند در أقصي بلاد تا أقرب البلاد؛ از مكّه مکرّمه گرفته تا أقصي بلاد اسلامي همه بايد در امور عمومي و جمعي با هم مشترك باشند و زير يک لواء حرکت کنند و اگر بخواهيم عيد نوروز را رسميت بدهيم اين با روح اتحاد و وحدت بين مسلمين اختلاف دارد چون اين عيد فُرس است. يعني فارسيها اين عيد را قبول داشته‌اند. اگر اين آداب عيد اجتماعي ملل و اقوام بخواهد احياء بشود، سنگ بر سنگ بند نمي‌شود. هر كسي مي‌خواهد براي خودش عيدي بگيرد؛ تركها براي خودشان، لرها براي خودشان، مصريين براي خودشان، حجازيين براي خودشان، لبنانيين براي خودشان؛ هندي ها براي خودشان و هلمّ جرّاً ،اين اصلِ اتحاد و وحدت امّت اسلامي را بر هم مي‌زند. هر كسي براي خودش يك آداب و رسومي دارد. اين با روح اسلام مخالفت دارد و اسلام خود ديني است كه مي‌خواهد تمام مسلمين و گروندگان به او در امور جمعي با هم شريك و متحد باشند. مبناي رسميت دادن به آداب و رسوم، تفرقه است و مخالف با « ولا تفرّقوا » است. امر ثالث : ما وقتي كه اعياد اسلامي را بررسي مي‌كنيم مي‌بينيم كه در دين مقدّس اسلام، عيد قربان هست، عيد فطر هست، عيد غدير هست و روز جمعه؛ كه در روايات داريم كه اعياد مسلمين همين‌ها‌ست. با حصر ادبي مي‌بينيم كه مبناي عيد در اسلام روي يك امر معنوي بنا نهاده شده است. دين مقدس اسلام روي معنويات تكيه دارد، روي ربط توحيدي با خالق تكيه دارد و اعياد و آداب و رسومي هم كه دارد همه جهت سوق دادن به همان مرام و مبنا‌ست. امّا در عيد نوروز وقتي كه سؤال كنيم كه، مبدأ عيد بودن اينجا چيست؟ به چه جهت است؟ به جهت يك امر مادي كه عبارت است از اينكه درختها گل داده اند و زمين در حركت خودش به آن اعتدال ربيعي رسيده است. يكمرتبه مي‌بينيم كه اين عيد با آن اعياد ديگر نا‌هماهنگ مي‌شود. يعني يك شخصي كه از خارج به اسلام نگاه مي‌كند، آن اعياد را مي‌بيند كه در تمام آنها روح معنويت و عبوديت و ... مد نظر اسلام است تعبيه شده و بر آن اساس دين مقدس اسلام آنها را عيد قرار داده است. بعد مي‌آيد در عيد نوروز يكدفعه مي‌بيند كه اين مي‌شود « أصالة المادة » يعني با « أصالة الروح والمعنويه » جور در نمي‌آيد. مي‌شود يك معناي مادّي و طبيعي. يك انسان منصف كه به اينها نگاه كند مي‌يابد در اينجا هماهنگي وجود ندارد به خاطر اينكه در اينجا مسئله‌ي ماده و پديده هاي مادّي و طبيعي حاكم شده است كه اسلام براي اينها بها و ارزشي قائل نيست . فراموش نمي کنم استادمان حجّت هاشمي خراساني بر سر کرسي درس مطوّل در ايام نوروز برافروخته مي شد و مي گفت :« مي گويند عيد است ، طبيعت است ، شاد مي شوند سبزه ديده اند پس خر و بزها بيشتر شاد اند ، !!!» البته قصد اهانت به شخصي را ندارم ، براي وضوح مطلب سخن ايشان آورده شده . امر چهارم : (ريشه يابي نوروز) نوروز بلااشكال از مجوس بوده است. حتي طرفداران نوروز هم اين را قبول دارند كه نوروز از مجوسيت آمده است. چرا مجوسيين اين كار را كرده اند. مجوس يك مبناي ثنوييت دارد، براي عالم دو مبدأ قائلند مسلماً بشر و مخصوصاً نژاد آريا، از ديرباز پديده هاى جهان را به دو دسته (خوب ها، بدها) (شرّ و خير) تقسيم ميكرده. نور، باران، بهار، خورشيد، زمين و بسيارى از چيزهاى ديگر را در رديف خيرها و خوبها بشمار مى آورده است؛ و تاريكى، خشكسالى، سيل، زلزله، بيمارى، درندگان و گزندگان را در صفّ بدها و شرور جاى مى داده است. و البتّه در اين دسته بندى، بشر خودش را مقياس و محور تشخيص قرار ميداده است؛ يعنى هر چه را كه براى خويش سودمند مى يافته خوب ميدانسته، و هر چه را كه براى خويش زيانمند ديده بد مى ناميده است. آنگاه اين انديشه براى انسانهاى پيشين پيدا شده است كه آيا بدها و شرها را همان كسى مى آفريند كه خوب ها و خيرها را پديد آورده است، يا آنكه خوبها را يكى ايجاد مى كند و شرّها را شخصى ديگر؟ آيا خالق نيك و بد يكى است يا بايد براى جهان دو مبدأ قائل شد؟ گروهى چنين حساب كردند كه آفريننده خودش يا خوب است و نيكخواه، و يا بد است و بدخواه. اگر خوب باشد بدها را نمى آفريند، و اگر بد باشد خوب ها و خيرها را ايجاد نمى كند. بناچار چنين نتيجه گرفتند كه جهان دو مبدأ و دو آفريدگار دارد. واين صريحاً وخالف با ديد موحّد است ثنويّت، دوگانه پرستى در ايران قديم، و اعتقاد ايرانيان به اهورامزدا و اهريمن كه بعدها با تعبير يزدان و اهريمن بيان شده است همينجا پيدا شده است. بر حسب آنچه تاريخ بر آن معترف است، نژاد آريا و ايرانيان پس از استقرار در سرزمين ايران به پرستش مظاهر طبيعت- البتّه مظاهر خوب طبيعت- از قبيل آتش، خورشيد، باران، خاك و باد پرداختند. بر حسب اظهار مورّخين، ايرانيان بدها را نمى پرستيدند؛ ولى مردمانى‏ غير از نژاد آريا وجود داشته اند كه بدها و شرور را نيز به دستاويز راضى ساختن ارواح خبيثه پرستش ميكرده اند. آنچه در ايران قديم وجود داشته، اعتقاد به دو مبدأ و دو آفريدگار بوده است؛ نه دوگانه پرستى. يعنى ايرانيان قائل به «شرك در خالقيّت» بوده اند نه «شرك در عبادت». و پديده هاي طبيعي را دو قسمت مي‌كنند: پديده هاي خير و پديده هاي شر. پديده هاي شر را ميپرستند، مثل آتش، مثل باران، مثل بهار و... ، و پديده هاي شر را مثل سيل و زلزله و طوفان و زمستان و... را مظهر مردگي و مظهر شيطان و اهريمن مي‌دانند. يعني پديده هاي طبيعي را دو بخش مي‌كنند. پديده هاي طبيعي كه به اصطلاح خودشان نور است و پديده هاي طبيعي كه شرّ است. بر اين اساس بهار را مبدأ عيد قرار دادند؛ روي مبناي خودشان. يعني نوروز مساوي است با مجوسيت، مساوي است با آتش پرستي. - شاهد آن همراهي عيد نوروز است با پيرايه هاي اطراف آن مثل چهار شنبه سوري و زردي من از تو سرخي تو از من و سفره هفت سين و خروج از شهر در روز سيزده بدر و پناه بردن به طبيعت و ... - همانطور كه آتش را در برابر سيل و زلزله مبدأ خير ميدانند، زمستان را مبدأ مردگي و از بين رفتن و نفاد ميدانند. (كتابي دارد ابوريحان بيروني به نام الآثار الباقية كه راجع به همين اعياد مختلفه بحث كرده است: اعياد روميها، اعياد تركها، اعياد غيره؛ همين مطلب را ايشان بيان فرموده اند.) ما كه ثنوي نيستيم! اين ريشه در اعتقاد آنها داشته است. اسلام كه دين توحيد است و تمام پديده هاي طبيعي را خير محض مي‌داند و شعار « الذي أحسن كلّ شيءٍ خلقه » و « تبارک الـله احسن الخالقين »سر داده است. تمام موجودات تكويني از حيث تكوين زيبا هستند. ما بدي نداريم. پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرين بر نظر پاكِ خطا پوشش باد خلقت زن همان قدر زيباست که خلقت مرد زيباست ،ما در عالم شر نداريم. بلكه تمام موجودات تجليات احسن الخالقين هستند و تمام اينها از اين نقطه‌ي نظر مساويند. يعني در پديده هاي طبيعي ما شر نداريم ما زشتي نداريم. در بحث منظومه ملا هادي و ديگر بزرگان بعد از ايشان آمده اند و اقدام كرده اند و اين شبهات ثنويه را رد كرده اند، كه خير و شر به خود شما بر مي‌گردد. اگر در تكوين شر مي‌بينيد، شر به خود شما بر مي‌گردد. « ألَا والشرّ ليسَ إليك » شرّ به طرف پروردگار راه ندارد. در عالم تكوين شرّ نيست همانطوري كه بهار زيباست، در ديد يك انسان موحد زمستان و پاييز هم زيباست به خاطر اينكه همه عالم تجلّي خداست. عالم إيجاد و نشأَه هستى، سراسر عظمت است و جمال و كمال و نور و بَهاء؛ و حقّ است و حقيقت؛ و واقعيّت است و أصالت؛ كه نبايد با ديده أحْوَل بر آن نگريست؛ و با چشم دوبين، بدين ربط منسجم كه خير محض و محض خير است، نظر انداخت. كى رفته اى ز دل كه تمنّا كنم ترا كى بوده اى نهفته كه پيدا كنم ترا غائب نگشته اى كه شوم طالب حضور پنهان نگشته اى كه هويدا كنم ترا با صد هزار جلوه برون آمدى كه من با صد هزار ديده تماشا كنم ترا « والسّلام علي من اتبع المرسلين »

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- همانطور كه قبلا نيز به شما گفته ايم ، اگر كسي نوروز را به عنوان ابتداي سال شمسي كه به نظر شما خلاف قرآن است عيد بگيرد ، شايد مخالف قرآن باشد ؛ اما اگر به عنوان ابتداي فصل بهار (كه همانطور كه قبلا گفته شد ، خداوند در قرآن چهار فصل را تاييد كرده است) به حساب آورد اما نه به عنوان اول سال ، بلكه سال را با قمري حساب كند ، آيا اين باز مخالفت با قرآن است ؟
2- در مورد مخالفت با روح اسلام !!! مخالفت با روح اسلام زماني معني دارد كه ما ادعا كنيم روح اسلام را مي دانيم ؛ و فهميدن روح اسلام جز با روايات ائمه عليهم السلام امكان پذير نيست و در روايات نيز نوروز تاييد شده است .
3- در مورد روح معنوي نوروز !!! همانطور كه فرموده ايد ، عيد در اسلام زماني است كه لطف خاص و معنوي در آن به مردم صورت گرفته باشد ؛ و همانطور كه خود مستحضريد و در روايات نيز آمده است در روز اول فصل بهار ، نعمات بسياري به پيامبران داده شده است . بنا بر اين با حقيقت عيداسلامي نيز موافقت دارد ؛ جداي از اينكه در بعضي روايات روز نوروز را روز ظهور و نيز روز تعيين امير مومنان به ولايت معرفي كرده است كه اگر چنين باشد ، قطعا موافق اعياد اسلامي است .
4- در مورد ريشه يابي نوروز !!! كفار نيز حج داشته اند ، اگر كسي در مورد حج ريشه يابي كند و بگويد حج ، امري است كه توسط كفار انجام مي گرفته چه پاسخي مي دهيد ؟ قطعا مي گوييد حج سنت ابراهيم خليل الله است كه كفار نيز آن را به تبع از ان حضرت با تغييراتي انجام مي دادند و اصل آن ديني است .
در مورد نوروز نيز مي توان چنين گفت ،‌همانطور كه در روايات آمده است ، نوروز روزي است كه نعماتي به پيامبران (از جمله نوح نبي عليه السلام) داده شده است ، و بعيد نيست كه ابتداي اين عيد ، از زمان آن نبي گرامي بوده و مجوس نيز به تبع از گذشتگان خويش و باقي ماندگان از زمان نوح نبي با تغييراتي اين روز را عيد مي گرفته اند .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
17 | سعيد | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ١٦ فروردين ١٣٨٨ |
0
 
33
پاسخ نظر
اصلا من نميدانم دليل اين بافشاري جاهلانه شما چيست ؟ خود ميدانيد که نظرات عبدالامير همه متقن ودرست است .نوروز را نه رسول الله نه اهلبيت جشن نگرفتند .من شيعه هستم .ايراني هم هستم .ولي معتقدم عيدي جز اعياد اسلامي مشروعيت ندارد .اينقدر سماجت جاهلانه نداشته باشيد!!!!!!! ببنيد آيا اين به خاطر اين رسم نوروز نيست که در ايران اسلامي؟؟!!تمام اعياد اسلامي مثل فطر وقربان وغدير کمرنگ ومهجورند؟چرا در ديگر بلاد اسلامي اين گونه نيست؟............... فکر کنيد!! و‌إذَا فَعَلوا فاحِشَةً قالوا وَجَدْنا عَلَيهِ آبائَنا واللهُ أمَرَنا بِها قُل إنّ الله لا يَأمُرُ بِالفَحْشَاءِ أتَقُولُونَ عَلَي اللهِ مَا لا‌تَعْلَمُون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
ما جز روايات اهل بيت عصمت عليهم السلام دليلي مطرح نكرده ايم و خود ائمه فرموده اند كه نوروز از ايام اهل بيت است كه عرب آن را ضايع كرده و فارس آن را احيا كردند .
آيا اين روايات اشتباه بودن سخنان شما را نشان نمي دهد ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
1 |آتشین|Iran - Zarrīn Shahr |٢٠:٢٢ - ٢٨ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
37
دمت گرم عبدالامیر خوب جواب گروه پاسخ به شبهات رو زمینگیر کردی.
نظرم درباره نوروز عوض شد.
2 |علی|Iran - Tehran |٠٣:٢٨ - ٠٣ فروردين ١٣٩٧ |
0
 
18
خود ائمه فرموده اند كه نوروز از ايام اهل بيت است كه عرب آن را ضايع كرده و فارس آن را احيا كردند.من نمیدونم خودتون خجالت نمیکشید این روایات جعلی و مسخره رو میارید و بعد میگید ائمه گفتند؟شما دین ندارید که اینطور راحت به اهل بیت دروغ نسبت میدید؟آخه یک انسان حتی کند ذهن هم میفهمه این روایت دروغه.در کجای تاریخ در کجای اسلام گفته شده نوروز از ایام اهل بیت بوده؟!!!این دروغ ها رو از کجاتون در میارید.خوب مشخص این احادیث جعلی بوده و با اهداف ملی گرایانه جعل شده و همین چیزها بزرگترین ضربه رو به تشیع زده
18 | عبدالامير | Iran - Qom | ١٢:٠٠ - ٢٠ فروردين ١٣٨٨ |
0
 
42
پاسخ نظر
بسم الـله الرّحمن الرّحيم وَ صَلَّى اللَهُ عَلَى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ‏ وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَى أعْد ئِهِمْ أجْمَعينَ مِنَ الانَ إلَى قِيامِ يَوْمِ الدّينِ‏ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَهِ الْعَلىِّ الْعَظيم سلام عليکمٌ النيروز بدعة و ضلالة در پاسخ نامه شريفتان مطالبي را نگاشتم که اين مطالب آخرين مطالبي است که مي نويسم إلّا اينکه از پراکنده و مجمل گوئي دست برداريد و حاضر شويد در مورد عيد نوروز تفصيلاً به بررسي سندي و دلالي تک تک روايات موافق و مخالف نوروز بپردازيد.‏ از ظاهرکلماتتان معلوم است که معتبر بودن سال قمري و عدم اعتبار سال شمسي را قبول داريد.( در نامه هاي قبل هم ايضاً فرموده ايد«سال شمسي اعتباري ندارد و ماهم قبول داريم ولي ما عيد نوروز را که اوّل بهار است را عيد ميگيريم نه اول سال شمسي را !!!؟» اين سخن خلاف وجدان است به هر شخص منصفي که بگوييد ، ميگويد ما اوّل بهار را که همان اوّل سال شمسي است را عيد نوروز ميگيريم نه اينکه اين بگويد ما اول بهار را عيد ميگيريم نه اوّل فروردين را !!! ثانياً : اگر چنانچه شما فرموديد اين عيد شرعي با اين اهميت باشد بايد همه مسلمين با تمام نژادها آن را عيد بگيرند نه فقط فارس ها ؟!! ثالثاً :جناب عالي مي دانيد هر نقطه از دنيا يک بهار در زماني متفاوت براي خود دارد آمريکا يک زمان استراليا يک زمان و ايران يک زمان و...پس زمان عيد شما با آنها بايد متفاوت باشد !!! رابعاً : اگر بر روي خطّ استوا ايستاده باشيد که اصلاً آنجا بهاري وجود ندارد عيد نوروز خود را چگونه اوّل بهار ميگيريد؟؟؟! حتماً کمي قدم به اين طرف و آن طرف ميگذاريد و از اطراف براي خود کمک ميگيريد؟!!! خامساً : چگونه متصور است که پيامبر و امام معصوم (عليهم السلام)به تمام مسلمين بگويد اوّل بهار را عيد بگيريد و حال آنکه در نقطه اي از عالم بهاري نباشد؟؟! سادساً : کتب اساتيد سبيل کلفت پارسي را تورّقي نماييد و تاريخ نوروز را بررسي کنيد ، نکند خداي نا خواسته در شب تير بيندازيد!! مي بينيد که از قرن چهارم و پنجم به بعد بوده که عيد نوروز را اول بهار مي گرفتند و حتّي قبل از آن عيد نوروز در حال چرخش در فصل پاييز و ماههاي آبان و آذر و... بوده از زماني که تاريخ جلالي پديدار شده اول بهار را عيد نوروز قرار داده اند.اين امر در کتب عربي تاريخ هم موجود است.« فارس زبانان مي توانند به پژوهشهاي دانشمندان مسلمان درباره نوروز تأليف رسول جعفريان مراجعه نمايند» قسمتي از کلام ايشان از ص 104 به بعد اين است «محاسبه سال شمسى تا پيش از پيدايش تاريخ جلالى در سال 467 يا 471 ق، بدين ترتيب بود كه سال را به دوازده ماهِ سى روزه تقسيم مى‏كردند كه جمعا 360 روز مى‏شد. پنج روزِ باقى مانده را در پايان آبان ماه يا اسفند ماه بر آن مى‏افزودند كه جمعا 365 روز مى‏شد. با اين حال، پنج ساعت و 48 دقيقه و 45 ثانيه و 51 صدم ثانيه باقى مى‏مانْد. اين زمان، در هر چهار سال، يك روز مى‏شد و از آن جا كه در محاسبه نمى‏آمد، روز اوّل فروردين در فصول سال، تغيير مى‏كرد. بنا بر اين، ماه‏هاى شمسى نيز در آن زمان، مانند ماه‏هاى قمرى در فصول سال، متغيّر بود. معناىِ اين سخن آن است كه نوروز، در ابتداى فروردينِ واقعى، يعنى نقطه آغاز اعتدال ربيعى قرار نداشت . زمانى كه يزدگرد سوم، آخرين شاه ساسانى، در سال 632 م، به تخت نشست، روزِ نخست سال براساس تقويم آن روز، يعنى اوّل فروردين در آن تاريخ، مطابق با شانزدهم حُزَيران (ژوئن) بود و هفتم خرداد؛ زيرا با محاسبه ياد شده، روز نوروز يا اوّل فروردين، هر چهار سال، يك روز به عقب مى‏آمد. در سال 467 ق، روز نوروز، مطابق با دوازدهم حوت (اسفند) بود. در اين سال، ملك‏شاه سلجوقى، دستور داد تا منجّمان، محاسبه دقيقى از سال شمسى انجام دهند و روز اوّل فروردين را تعيين كنند. بر اساس محاسبه خواجه عبد الرحمان خازنى، منجّم مرو، به جاى آن كه بر اساس محاسبه قبلى، روز دوازدهم اسفند، اوّل فروردين دانسته شود، اوّل فروردين را هجده روز جلوتر بردند و در ابتداى اعتدال ربيعى، يعنى فروردينِ واقعى قرار دادند. در محاسبه جديد، هر سال را در چهار نوبت، 365 روز محاسبه مى‏كردند (دوازده سى روز، به ضميمه پنج روز كه در آخر ماه آبان يا اسفند افزوده مى‏شد) و سال پنجم را 366 روز محاسبه مى‏كردند. در اين محاسبه، آن پنج ساعت و اندى نيز در محاسبه مى‏آمد. بدين ترتيب، روز نوروز، به عنوان نخستين روز فروردين ماه، از آن سال، ثابت ماند. بنا بر اين، پس از هجرت پيامبر صلى اللّه عليه و آله نخستين سالى كه روز اوّل فروردين آن، دقيقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربيعى بوده، سال 467 ش (يا 471 ش) بوده است. در سال 1304 ش (1343 ق/ 1925 م) در ايران، تقويم شمسى، به عنوان تقويم رسمى پذيرفته شد. محاسبه پيشين كه دقيق بود، مراعات شد و تنها به جاى افزودنِ پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را 31 روز، و پنج ماه دوم را سى روز و اسفند را 29 قرار دادند كه هر چهار سال يك بار، سى روز محاسبه مى‏شد. نيز سالى را كه اسفند آن سى روز بود،" سال كبيسه" ناميدند .» تمّ ثامناً : در روايات موافق نوروز که خودتان به آنها استناد ميکنيد نوروز را روز اوّل سال شمسي معرفي نموده نه اوّل بهار؛ در روايات آمده :« هُوَ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنْ سَنَةِ الْفُرْس‏ » نه اوّل فصول الاربعه . سؤال : چنانچه همانطور که فرموديد شما عيد نوروز را يعني اول بهار را عيد ميگيريد بنده سؤال ميکنم امامان معصوم که قبل از قرن چهارم قرار داشتند و فرضاً عيد نوروز را تأييد نموده اند عيد گرفتن اوّل بهار را که شما مي گوييد تأييد نموده اند يا عيد گرفتن قبل از قرن چهارم را تأييد نموده اند ؟!! اما در مورد روح و کليات اسلام: فرموده ايد روح اسلام را فقط از روايات معصومين ميتوان فهميد . حقير عرض ميکنم بلکه روح اسلام را از ثقلين،کتاب مبين خدا و اهل بيت هر دو مي شود فهميد نه فقط روايات . توضيح کلام حقير اينکه بنده مي گويم اسلام روحش دعوت به توحيد محض و همچنين وحدت اسلامي مي کند . در اين سخن شکي نيست که همه اين را از اسلام ميفهمند. از طرفي ديگر عيد نوروز اگر عيد براي فارس باشد يعني دعوت به عيد طائفه اي و نژادي و اگر عيد هر ملتي را شرع قبول و تأييد کند لازمه اش عيدهاي مختلف براي اقوام مختلف است يعني فارس براي خود عيد بگيرد عرب براي خود ،هندي و تبتي و ... براي خود و اين همان دعوت به تفرقه و پاره پاره نمودن امّت اسلامي در امور اجتماعي است که اسلام در اين گونه امور هميشه دعوت به جماعت و جمعه نموده . ازطرف ديگر ديد و اعمال نوروز پس مانده هاي رسوم و آداب دوگانه پرستان وثني مذهب است که دو مبدا براي عالم قائل بوده اند (مبدا خير و شرّ) نه مسلمان موحّد که عالم را طرّاً فعل خدا ميبيند نه فقط بهار را . سؤال : چگونه شما روايات ضعيفه را سند براي عيد کرفتن نوروز- آنهم عيد شرعي- قرار مي دهيد ؟! اگر بنا باشد روايات ضعيفه را هم سند براي آداب و سنن قرار دهيم بنده هزاران روايت خرافه نماي ديگر براي شما مي آورم و ميگويم به اينها هم استناد و عمل کنيد ! آيا در روايات صحيحه عيد را محصور در اعيادي غير از عيد نوروز نموده اند يا خير ؟ اگر فرضاً عيد نوروز را ائمه تأييد نموده اند مجموعه اعمال عيد نوروز در عصر خود را تأييد نموده اند يا اعمال خاصي را ؟ فارق چيست ؟ سؤال : اگر عيد نوروز به اين عظمت که در روايات آمده « روز ميثاق عباد ، و طلوع شمس و استواء علي الجودي و نزول جبرائيل بر رسول خدا و کسر اصنام و غلبه در نهروان و روز فرج قائم و روز وادي جنّ و روز غدير خمّ و ولايت و ...» باشد پس عيد نوروز طبق از عيد غدير هم افضل است .ثانياً : اينگونه تعابير در روايات من باب کِذبُهُ مَعَه است . چنان راوي مشغول دروغ گوئي شده که فراموش کرده اين تعابير سبب مي شود اين عيد از عيد غدير هم بزرگتر بنمايد .ثانياً : چرا اين عيد با اين عظمت و توصيفات را امام صادق عليه السلام فقط به معلّي بن خنيس گفته ؟! اگر اينقدر مهمّ بوده چرا پيامبر و امام به اصحاب سرّشان نگفته اند ؟!! تعجب ام از شماست که چگونه روايات ضعيفه اي را مستند عيد شرعي براي خود قرار مي دهيد !!! حتي تا جائي کور کورانه پيش ميرويد و به استناد آنها اين عيد را منسوب به شيخ الانبياء نوح ميکنيد !!! « يَأَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَينِ‏ُّ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تخُْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَعْفُواْ عَن كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُّبِينٌ * يَهْدِى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَمِ وَ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلىَ‏ صرَِاطٍ مُّسْتَقِيمٍ » « والسّلام عليکم»

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
1- اينكه مردم به چه قصدي عيد مي گيرند ، با اينكه اصل عيد بودن نوروز اشكال نداشته باشد ، منافاتي ندارد ؛ بايد مردم را آگاه كرد . نه اينكه بگوييد جشن گرفتن نوروز حرام است . البته بهتر است بدانيد كه ايراني ها جشني به نام مهرگان داشتند و آن روز خاصي در ماه مهر ماه ابتدايي فصل پاييز است ؛ لابد اين جشن را نيز به خاطر اول سال مي گرفته اند ؟ (اين نشانه خوبي براي آن است كه مقصود از جشن نوروز ، ابتداي فصل بهار بوده است)
همچنين در ترجمه نوروز چنين آمده است :
والنيروز إذن بدخول فصل الحر.
التاج في أخلاق الملوك ج 1 ص 31، اسم المؤلف: أبو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ (المتوفى : 255هـ) الوفاة: 255 ،

والنوروز مشهور ، وهو أوّل يوم تتحوّل الشمس فيه إلى برج الحمل
مرقاة المفاتيح ج 3 ص 490، اسم المؤلف: علي بن سلطان محمد القاري الوفاة: 1014هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ - 2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : جمال عيتاني

2- آري، اگر ثابت شود كه جشن اهل بيت است تمام مواليان بايد آن را جشن بگيرند .
3- خير ، تمام دنيا يك بهار بيشتر ندارد و آن دقيقا زماني است كه كره زمين به حالت اعتدال بهاري وارد شود ؛ و نه كشوري خاص ، و آن زمان در هر سال يك لحظه بيشتر نيست :
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%DB%8C
4- اين سوال شما نيز مبتني بر سوال قبل است كه غلط است .
5- اين سوال شما نيز مبتني بر سوال قبل است كه غلط است .
6- اين كه عده اي نوروز را اشتباها محاسبه مي كنند ،‌ نيز ربطي به باطل بودن اصل نوروز ندارد .
البته براي تكلميل اطلاعات آدرس متن مقاله جناب آقاي رسول جعفريان را نيز مي گذاريم :
http://www.hawzah.net/per/magazine/nm/009/nm00909.asp
كه توجه دادن به نكته اي جزيي در اين مقاله مناسب است ؛ ايشان ، در قسمتي كه روايات شيعه در عصور اول را مطرح مي كنند ، تنها يك روايت را كه روايت جشن گرفتن خلفاي عباسي بوده به عنوان دليل اصلي گرفته و دو نكته را در مورد آن رد مي كنند
الف) تقيه بودن ب)‌ اينكه فارس چند نوروز داشته باشد .
و مي فرمايند : «بايد توجه داشت كه مستند همه، روايت معلى بن خنيس است. به علاوه، اگر تقيه‏اى در كار بود، بايد امام همان ابتدا موافقت مى‏كرد نه مخالفت. نكته سوم وى نيز واضح البطلان است، زيرا به هر روزى در آن روزگار، يك نوروز بيشتر وجود نداشته است»
اما در واقع هر دو نكته ثابت است ؛ البته با توجه به نكته اي كه در تاريخ ذكر شده است كه خلفاي عباسي براي خود نوروزي غير از نوروز داشتند !!!
خود جناب آقاي جعفريان ، اين نكته تاريخي را در در مقاله خويش آورده اند كه نوروزي به نام نوروز خليفه (مشهور به معتضدي) وجود داشته كه مقصود از آن شروع فصل تابستان و ماه تير است كه بعد از به دست آمدن محصول ، خراج در آن گرفته مي شد . و اين كار در زمان خلفاي بني العباس مرسوم بوده و در زمان معتضد رسمي گرديد .
بنا بر اين ، چرا اين ماجرا را به خاطر تعارض با ساير روايات ، حمل بر نوروزي ديگر نكرد ؟ و بگوييم كه اين نوروز بوده است كه روايتي نداشته است ؛ بنابر اين حضرت در ابتدا با آن مخالفت كرده و سپس به خاطر دستور خليفه ، مجبور به قبول شدند .
جداي از اينكه بر فرض تعارض ، يعني حمل اين روايت بر نوروز مشهور ، بازهم مي شود تعارض ، و دليلي براي مقدم كردن دليل منع وجود ندارد .
7- شما سابعا نداشتيد .
8- ما نمي گوييم كه نوروز ، اولين روز سال فارسي نيست ، مي گوييم شايد علت جشن گرفتن آن ، اولين روز بهار فصل بهار بودن و شكفتگي طبيعت باشد . كه قبلا در شماره يك به آن اشاره شد .
9- ساير سخنان شما نيز مبتني بر اين است كه نوروز تنها يك عيد ملي باشد ؛ كه پاسخ آن داده شد .
10- شما فراموش كرده ايد كه اين عبارات در مورد روز نوروز ، تنها در يك روايت (روايت معلي) نيامده و در روايات ديگر نيز آمده است .
11- ما اين عيد را منسوب به كسي نكرديم ، تنها گفتيم شما كه منبع اين عيد را با قطع و يقين اديان شرك آلود معرفي مي كنيد ، اين احتمال را نيز بدهيد كه پيامبري از پيامبران به خاطر شكرانه نعمتي كه در آن روز به او داده شده است ، روزه گرفته باشد (و همين يكي ازمعاني عيد شرعي است)
زيرا در روايات بسيار آمده است كه در اين روز نعمت هايي به پيامبران (ص) داده شده است .
در پايان ذكر اين نكته ضروري به نظر مي رسد كه ما همه كارهايي را كه در نوروز انجام مي شود ، تاييد نمي كنيم ؛ آنچه مسلم است ، روزه گرفتن ، غسل كردن ، خواندن دعاهاي ماثور ، و هديه دادن است و نه بيشتر ؛ و اعمالي كه عده اي انجام مي دهند نبايد دليل بر نگرفتن نوروز باشد .
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
19 | محمد ميرزائي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ اسفند ١٣٨٨ |
روز عيد نوروز به غدير خم ربط دارد به نظر روايت غلط است
20 | محمد ميرزائي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٧ اسفند ١٣٨٨ |
0
 
26
پاسخ نظر
سلام من خودم شيعه هستم ولي برخي جوابهاي اهل سنت که به پست هاي اين سايت مي ده را مي نويسم هر چند بعضي از جواب ها خيلي خنده دار است ولي جواب ديگه لطفا جواب ها در همين جا و عمومي نقد کنيد متن شما را کامل نياورده شايد ,,,, آيا اهميت دادن به عيد نوروز بدعت نيست؟ پاسخ شيعه: ابن فهد حلى از فقهاى بزرگ شيعه مى فرمايد: «يوم النيروز يوم جليل القدر». روز نوروز يك روز با عظمتى است. المهذب البارع، ج 1، شرح ص 191. حضرت آيت اللّه العظمى خوئى در پاسخ به استفتايى پيرامون فضيلت و اعمال عيد نوروز پرسيده اند، ايشان پاسخ داده اند: «لا بأس بالاتيان بالأعمال المذكورة رجاء ، والله العالم». اگر اين اعمال را به قصد رجاء باشد نه به قصد ورود، اشكال ندارد. صراط النجاة للميرزا جواد التبريزي، ج 2، ص 426. از حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى پرسيده اند: «هل يعد اعتبار النيروز عيدا من البدع في الدين؟» كه آيا معتبر دانستن عيد نوروز بدعت است؟ پاسخ داده اند: «لا يعد بدعة». خير، بدعت شمرده نمى شود. فقهاى شيعه به استناد روايات متعدد، فتوى به استحباب غسل روز نوروز داده اند. علامه حلى مى فرمايد: «ويستحب الغسل ليلة الفطر… ويوم النيروز للفرس». غسل شب عيد فطر و… و نوروز مستحب است. منتهى المطلب (ط.ق)، ج 1، ص 130. همين فتوى را مرحوم ابن فهد در مهذب ج 1، ص 191، صاحب حدائق در حدائق، ج 4، ص 234، و مقدس اردبيلى در مجمع الفائدة، ج 7، ص 19. صاحب جواهر مى فرمايد: «وأما غسل يوم النيروز فعلى المشهور بين المتأخرين بل لم أعثر على مخالف فيه و اما استحباب غسل روز نوروز، نظريه مشهور ميان متأخرين است بلكه در ميان فقهاء كسى را مخالف نيافتم. جواهر الكلام، ج 5، ص 41. پاسخ اهل سنت: نخست اين را بدانيد که اسلام يک دين قومي و ملي نيست، بلکه يک دين جهاني است لذا اعياد آن نيز از اعراب اقتباس نشده اعراب روزه نميگرفتند تا عيد فطر داشته باشند جالب است بدانيد که اعراب دوره جاهليت، هم نوروز و هم مهرگان را جشن ميگرفتند !! پس اگر تصور کنيم که عيد فطر توسط اعراب ، بجاي عيد نوروز به ايرانيان تحميل شده ، اين اشتباه است زيرا دو عيد قربان و فطر براي آنها نيز بعد از اسلام عيد تازه اي بوده است. هر امتي عيد دارد و عيد ما مسلمانان عيد قربان و عيد فطر است. اگر قرار باشد ما اعياد ملي خود را جشن بگيريم از ارزش اعياد مذهبي کاسته ميشود و عملا در ايران ميبينيم که عيد قربان يک روز و عيد نوروز 15 روز تعطيل است. آيا مجوسي ها در مجالس خصوصي خود نميگويند که ايرانيان بزور مسلمان شده اند ببينيد که هم عيد نوروز ما را جشن ميگيرند هم عيد چهارشنبه سوري را ، آنهم با اين مفصلي!! شما ميدانيد که عيد نوروز در دين مجوس و اخيرا در دين بهايي مقدس ترين عيد است مسلمانان از اقوام گوناگوني هستند پاکستاني ها اگر بخواهند از ايرانيان تقليد کنند پس بايد اعياد هندو را بعنوان عيد ملي جشن بگيرند اما پاکستاني يا حتي مسلمان هندي ،جشن گرفتن عيد هندو ها را بعنوان يک عيد ملي، کفر ميداند جالب است بدانيد که هندو هاي متعصب هند، ايران را براي مسلمانان هندي مثال مياورند که ببينيد ايرانيان مسلمانند اما اعياد ملي خود را گرامي ميدارند شما نيز بايد چنين کنيد حالا سوالي که مطرح ميشود اين است که چرا مسلمانان ايراني متوجه زشتي کار خود نيستند؟! علت دو چيز است : اول اينکه تعداد مجوسي ها در ايران کم است و لذا عيد انها صدايي ندارد . برعکس هند ،که تعداد هندوان زياد است و مسلمانان با شرکت در جشن آنها احساس ميکنند که مثل هندو شده اند ، پس حتي کم ايمانترين مسلمان هندي نيز از اعياد هنود گريزان است. دوم اينکه علماي مذهب شيعه چون به اسلام کينه دارند سعي در رايج کردن اين عيد داشته اند حتي برايش دعا و غسل ساخته و باز ميگويند بدعت نيست آيا رسول الله صلي الله عليه وسلم روز نوروز ، غسل نوروز ميکردند؟ شايد شيعه بگوبد که نوروز پيش ما يک جشن ملي است در حالي که اعياد هنود مذهبي است و جواب اين است که نه خير!! نوروز نيز يک عيد ديني است باور نداريد از زرتشتي ها بپرسيد دوما اگر شما آنرا به عنوان يک روز ملي ميديديد ، باز زشتي کار شما کمتر بود اما شما شيعه ها آنرا بعنوان يک عيد مذهبي ميبينيد و در اين باره روايت ها داريد که نميدانم چرا در پاسخ خود، خجالت کشيديد آن احاديث دروغين را ذکر کنيد شما از زبان امام صادق بدروغ ميگوييد: اين عيد ماست که اعراب آن را رها کرده و عجم آنرا گرامي و بر پا داشته حاشا که صادق رحمه الله اينرا گفته باشد . بهايي ها از شما هوشيار تر هستند, پيغمبر بهايي ها وقتي که اعلام کرد دين جديدي آورده و از مذهب شيعه بيرون رفت ، همزمان اعلام کرد که عيد ما نوروز است و پس از آن ديگر بهايي ها هرگز عيد فطر يا قربان را جشن نگرفتند آنها در کفر خود صادقند و شما در اسلام خود منافق !! اين را بگوييم که مخالفتي با جشن سرور نداريم اعتراض ما ،به شباهتش با اعياد کفار و وقتش است شما همين شادي خود را از نوروز منتقل کنيد به عيد قربان و عيد فطر ما هرگز اعتراض نميکنيم بعضي از ناسيوناليست ها ميگويند عيد نوروز آغاز بهار است و با معني! و عيد مسلمانها يک بار در وسط تابستان است يکبار وسط زمستان!! و بي معني. جواب اين است که حرف شما بهانه است عيد نوروز هميشه شروع بهار نيست .خودم بارها ديدم که در نوروز برف ميبارد. مردم چاه بهار يک ماه قبل از شروع نوروز ،بهار را ميبينند. و مردم اردبيل يک ماه بعد از از نوروز بهار را ميبينند. و هکذا ايرانياني که در نميکره جنوبي زمين، نوروز را وقتي جشن ميگيرند که پاييز شروع شده پس عيد شما بي معني است و عيد ما بعد از دو عبادت بزرگ برگزار ميشود؛ بعد از حج و روزه؛ که بسيار زيبا و معني دار است. درپايان اين حديث رسول الله را ببينيد: عن أنس ، قال : قدم رسول الله صلى الله عليه وسلم المدينة ولهم يومان يلعبون فيهما ، فقال: « ما هذان اليومان ؟ » قالوا: يومان كنا نلعب فيهما في الجاهلية، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : « إن الله قد أبدلكم بهما خيرا، منهما يوم الأضحى ، ويوم الفطر»( مستدرک للحاکم) و (سنن ابي داود ) انس رضي الله عنه ميگويد : وقتي رسول الله وارد مدينه شد ديد مردم دو روز را جشن ميگيرند پرسيد ند : اين دو روز براي چيست؟ گفتند : در جاهليت اين دو روز را جشن ميگرفتيم «رسول الله صلي الله عليه وسلم فرمود: بدرستيکه، الله آن دو را، براي شما، با دو روز بهتر عوض کرده ؛ عيد قربان و عيد فطر». حالا اي شيعه ها آيا حرف رسول الله را بخاطر حرف سيستاني و خميني و خويي، به زمين ميزنيد ؟!! الله به همه رحم کند اين از خودم است ايا چهارشنبه سوري سنت جاهلي نيست

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

ما در اين مقاله ، به خوبي بدعت نبودن را ثابت كرده ايم !(با روايات)

در مورد چهارشنبه سوري ، هيچ دليلي بر صحت وجود ندارد و تمام مراجع مخالف آن هستند !

يعني قياس نوروز كه اينهمه روايات دارد ، با چهارشنبه سوري چيزي جز غرض‌ورزي نمي‌تواند باشد !

البته اهل سنت مي‌توانند در عربستان جشن پادشاهي آل سعود را كه يك روز ملي است ، جشن بگيرند و اشكالي ندارد (فتواي بن باز) اما جشن گرفتن مواردي كه روايت دارد ، به نظر انها اشكال دارد !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

21 | مهدي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٢٩ اسفند ١٣٨٨ |
نظرات شما اصلا علمي نبود.
22 | هادي عباسي | Iran - Tehran | ١٢:٠٠ - ٠٧ فروردين ١٣٨٩ |
38
 
0
پاسخ نظر
سلام عليکم
يک نکته را جناب عبدالامير فراموش نمودند و دچار مغالطه شدند
و آن اينکه :فرمودند عيد نوروز باعث تفرقه بين امت اسلامي ميشود و حالانکه اسلام دعوت به وحدت ميکند!
در حاليکه خود جناب عالي عيد غدير را از اعياد اسلامي معرفي نموديد(که صد در صد چنين است)
خوب دقت نماييد! اگر قرار باشد وحدت اسلامي را حفظ کنيم اين عيد را نيز بايد از اعياد حذف کنيم چون موجب تفرقه است
خداوند مردم را به حق دعوت ميکند و کاري به کم و زياد بودن پيروانش ندارد و وحدت اسلامي به ابن معني نيست که از حقايق دست برداريم
در ضمن
عيد در اسلام يک جنبه رسمي دارد و يک جنبه عرفي دارد
اعياد رسمي در شريعت اسلامي عيد فطر و قربان و عيد غدير است .
اعياد عرفي و يا غير رسمي که خداوند نهي از آنها نکرده است مانند
1- در خواست حواريون براي نزول مائده آسماني ربنا انزل علينا مائده من السماء تکون لنا عيدا لاولنا و اخرنا خداوند هم در خواست آنان را پذيرفت
2- ما رواياتي داريم ميگويد کل يوم لا يعصي الله فيه فهو عيد هر روزي که در آن معصيت الهي صورت نگيرد آن روز عيد است.
نکته مهم که مسئولين اين سايت و مستشکل به آن توجه نکردند اين است که آيا لفظ عيد از الفاظ توقيفي در شريعت اسلامي است يا توقيفي نيست؟! چنانچه از روايت کل يوم لا يعصي الله فيه و درخواست حواريين مشخص شد اين لفظ توقيفي نيست.
و در ضمن اصالة الحل حاکم بر امور عرفي است
پس از نگاه شرعي عيد ناميدن نوروز هيچ اشکالي ندارد, و ضعف و قوت روايات تا اينجا ربطي به مساله ندارد .
اما اگر خواسته باشيم بر اين عيد امور شرعي و اعمال عبادي بار کنيم نيازمند دليل شرعي هستيم که بايد به عقل و نقل مراجعه نمائيم
در اين زمينه هم :
1- روايات خاصي که در اين زمينه وارد شده است مانند روايت معلي بن خنيس قابل قبول است چون در امور فقهي و بويژه در مستحبات خبر واحد حجت است .
2- عموماتي که دعوت به صله ارحام ميکند و هديه دادن وديدو بازديد را مستحب ميداند؛ شامل اعمال اين روز خواد شد.
3- طبق حجيت اخبار من بلغ استحباب اعمال نوروز نيز اثبات ميشود.

يک نکته قابل توجه :
البته بايد به ابن نکته نيز توجه داشت که چنانچه در روايت مشهور کل يوم لا يعصي الله فيه فهو عيد آمده است عيد به معناي آزادي از قيد وبند شريعت نيست چنانچه متاسفانه يک عده نوروز و يا هر عيدي را بهانه قرار داده و کار هايي انجام ميدهند که با روح اسلام منافات دارد بلکه عيد در اسلام بايد جنبه معنوي داشته باشد و انسان را به خدا نزديک کند که عيد نوروز بهترين فرصت است براي اعمال اين چنيني که انسان را از روح ماده گرايي خلاصي بخشد و با ملکوت الهي پيوند دهد
چنانچه در دعاي تحويل سال آمده است : يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الي احسن الحال.
و من الله التوفيق هادي عباسي www. eslaami.mihanblog.com
1 |محمدعلی|Iran - Mashhad |٢٣:١٨ - ١٦ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
26
آقای هادی عباسی جواب شما در همین بخش، نظر شماره 57 که آقای محمدمهدی داده اومده. خصوصا اخبار مَن بَلَغَ .. که بهش تکیه کردید فرو ریخته.
23 | حسين عباسي | Iran - Tehran | ٠٩:١٣ - ١٧ خرداد ١٣٨٩ |
0
 
17
پاسخ نظر
آقا عيد نوروز عيد مجوسيه رواياتي که مويد اين عيد هستن مجعولن ما روايت معتبر از حضرت موسي بن جعفر عليه السلام داريم که اين عيد رو از سنن فارس و محو شده اسلام دونستن و پناه بردن به خدا که چيزيو که اسلام محو کرده زنده کنن انشا الله حضرت آيه الله سيد محمد محسن حسيني طهراني قصد دارن رساله اي درباره نوروز بنويسن که مشخص ميشه اين روايات و مخصوصا روايت معلي بن خنيس مجعوله به حول الله و قوته. ما هم بي خود تعصب بي جا نداشته باشيم. اقا شيعه يعني تسليم حق بودن نه حرف الکي زدن. يا الله

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

بهتر است به صورت علمي ، مقاله را مورد نقد قرار دهيد ، در صورتي كه مقاله مورد اشاره شما ، آماده شد ، با كمال ميل حاضر به نقد علمي آن هستيم .

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

24 | سعيد مرادي وفا | Iran - Mashhad | ١٧:٣٠ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
در صحيح بخاري هم يك يهودي به عمر بن خطاب گفت اگر ما مثل آيه (اليوم اكملت لكم دينكم) داشتيم آن روز را عيد مي گرفتيم ؟ادرس اين حديث رو ميديد؟

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ متن اين روايت و سند آن از اين قرار است:
«حدثنا الْحَسَنُ بن الصَّبَّاحِ سمع جَعْفَرَ بن عَوْنٍ حدثنا أبو الْعُمَيْسِ أخبرنا قَيْسُ بن مُسْلِمٍ عن طَارِقِ بن شِهَابٍ عن عُمَرَ بن الْخَطَّابِ أَنَّ رَجُلًا من الْيَهُودِ قال له يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ آيَةٌ في كِتَابِكُمْ تقرؤونها لو عَلَيْنَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ نَزَلَتْ لَاتَّخَذْنَا ذلك الْيَوْمَ عِيدًا قال أَيُّ آيَةٍ قال ) الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا ( قال عُمَرُ قد عَرَفْنَا ذلك الْيَوْمَ وَالْمَكَانَ الذي نَزَلَتْ فيه على النبي صلى الله عليه وسلم وهو قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يوم جُمُعَةٍ »
((الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا ، ج 1 ص 25))
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
25 | سيد محسن تقوي طلبه مشهدي | Iran - Tehran | ١٨:٤٦ - ١٢ مهر ١٣٨٩ |
0
 
33
پاسخ نظر
چرا حرفهاي علمي آقاي عبدالامير را با جوابهاي جاهلانه رد ميکنيد مراجع حرف آقاي عبدالامير را ميزنند تو بجاي اسلام شناسي برو بز چراني تا حداقل آخرت خود را با اين حرفهاي گمراه کننده خراب نکني
26 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Abu Dhabi | ١١:٣٨ - ٢٠ آبان ١٣٨٩ |
28
 
0
پاسخ نظر
با سلام
جناب abdolamirabdolhay بنظر ميرسد كه شما از اين امر بسيار ناراحت شديد . ايا شما دليل قراني براي حرف خود داريد ؟

مسلماً شما با احاديث شيعي هم سر خوش نداريد , والا همين يك حديث زير كافيه .
امام جعفر صادق عليه السلام مي فرمايند :
حديث من، حديث پدرم مي‏باشد و حديث پدرم، حديث جدم و حديث جدم همان حديث حسين است و حديث حسين، حديث حسن و حديث حسن، حديث اميرالمؤمنين و حديث اميرالمؤمنين، حديث رسول خدا(ص) و حديث رسول خدا(ص)، سخن خداي عزّوجلّ مي‏باشد.
((وسائل الشيعه، كتاب الزكوه، باب تحريم منع الزكوه.))

خوب اين حديث چي :
پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم كه فرمود:



«انّى تارك فيكم ما ان تمسّكتم به لن تضلّوا بعدى. أحدهما اعظم من الآخر: كتاب اللّه حبل ممدود من السّماء إلى الأرض. وعترتى اهل بيتى ولن يتفرّقا حتّى يردا علىّ الحوض. فانظروا كيف تخلفونى فيه»
(سنن ترمذي، ج 5، ص 622، كتاب المناقب، باب مناقب اهل بيت النبى (صلّى اللّه عليه وسلم)، ح 3788.)
رسول خدا( صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ) فرمود: «من چيزى در ميان شما باقى مى‏گذارم كه اگر به آن چنگ زديد هرگز گمراه نمى‏شويد. يكى از آن دو از ديگرى بزرگتر است. كتاب خدا ـ ريسمانى كه از آسمان به زمين كشيده شده، و عترتم ـ اهل بيتم ـ و اين دو تا ابد از هم جدا نمى‏شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند. پس بنگريد كه بعد از من با اين دو (امانت) چه مى‏كنيد

ان شاء الله قران را كه قبول داريد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى . إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى . سوره ۵۳: النجم 3 و 4

حالا با توجه به اين ايات قراني و احاديث يك بار ديگر مقاله را دوباره بخوان مخصوصاً اين قسمت :: «اليوم لنا عيد ، وغدا لنا عيد ، وكل يوم لا نعصي الله فيه فهو لنا عيد

امروز براى ما عيد است و فردا هم عيد ما هست و هر روز كه خدا را معصيت نكنيم آن روز عيد ما است.

مستدرك الوسائل، ج 6، ص 154، ح 6679.

.

لبيك يا علي

27 | abdolamirabdolhay | | ١٢:٥٦ - ٢٠ آبان ١٣٨٩ |
0
 
34
پاسخ نظر
يا الله
شما فقط مينويسيد "ما در اين مقاله ، به خوبي بدعت نبودن را ثابت كرده ايم !(با روايات)"
آيات محکمه قرآن را کنار گذاشته و به آنها جوابي قانع کننده نداديد !!!
وقتي از شما ميخواهم درباره سند اين روايات سخن بگوييم حاضر نيستيد!!
بفرماييد سند اين روايات در چه رتبه اي از اتقان قرار دارد؟
بفرماييد : آيا روايات مخالف نوروز صحيح السند هستند يا موافق؟
بفرماييد متن روايات را تحليل علمي نموديد و نوشتيد !!؟
آيا تعارضي بين روايات هست يا اصلاً نيست !!!؟
در فرض قبول کدام غالب است؟
يقيناً در عجز و ناتواني شعار وسيله خوبي براي پيروزي است ولي پيش خدا هرچه شعار دهيد فايده ندارد
پس هر چه خواستيد با ذم خود بنويسيد و تعارض روايات ضعيفه موافق نوروز با آيات باهره قرآن را با شعار" ما در اين مقاله ، به خوبي بدعت نبودن را ثابت كرده ايم !(با روايات)" توجيه کنيد!!
ولي منصفانه تر اين است که شما متعصبين عالم نماي غير عامل بنويسيد" ما بدون در نظر گرفتن نظر قرآن در اين مقاله ، به خوبي بدعت نبودن را ثابت كرده ايم ! البته ( با روايات ضعيفه )و بدون بحث عميق در روايات
وا عجباً مِن حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّ
28 | abdolamirabdolhay | | ٠٦:١٢ - ٢٤ آبان ١٣٨٩ |
0
 
41
پاسخ نظر
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام علي من التبع الهدي
جناب مجيد م علي
فرق نده با شما در اين آدم با دقت و آدم بي دقت است بهتر است اول فهرست نظرات تمام صفحات آن را مطالعه کنيد بعد نظر دهيد!!!
اما اينکه نوشتيد :ايا شما دليل قراني براي حرف خود داريد ؟ در همان مطالب از سه آيه بحث شده اگر چه مفصلا نبوده
دوم اينکه بنده در همان مقالات خود را از اهل سنت و وهابيت خبيث جدا نموده ام و شيعه علوي هستم "وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ"
سوم اينکه خواهشمندم کمي علم اصول بخوانيد تا ننويسيد:"خوب اين حديث چي" و "الا با توجه به اين ايات قراني و احاديث يك بار ديگر مقاله را دوباره بخوان مخصوصاً اين قسمت :: «اليوم لنا عيد ، وغدا لنا عيد ، وكل يوم لا نعصي الله فيه فهو لنا عيد

امروز براى ما عيد است و فردا هم عيد ما هست و هر روز كه خدا را معصيت نكنيم آن روز عيد ما است.

مستدرك الوسائل، ج 6، ص 154، ح 6679." زيرا هنوز فرق بين سنت و حاکي از سنت را نفهميده ايد اولا و ثانياً اين حديث چه ربطي به عيد نوروز دارد نفرموده عيد نوروز لکم عيدٌ
بحمد لله در دو مورد با يکديگر موافقيم اين دو مورد را مروري بفرما"انّى تارك فيكم ما ان تمسّكتم به لن تضلّوا بعدى. أحدهما اعظم من الآخر: كتاب اللّه حبل ممدود من السّماء إلى الأرض. وعترتى اهل بيتى ولن يتفرّقا حتّى يردا علىّ الحوض. فانظروا كيف تخلفونى فيه»
(سنن ترمذي، ج 5، ص 622، كتاب المناقب، باب مناقب اهل بيت النبى (صلّى اللّه عليه وسلم)، ح 3788.)
رسول خدا( صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ) فرمود: «من چيزى در ميان شما باقى مى‏گذارم كه اگر به آن چنگ زديد هرگز گمراه نمى‏شويد. يكى از آن دو از ديگرى بزرگتر است. كتاب خدا ـ ريسمانى كه از آسمان به زمين كشيده شده، و عترتم ـ اهل بيتم ـ و اين دو تا ابد از هم جدا نمى‏شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند. پس بنگريد كه بعد از من با اين دو (امانت) چه مى‏كنيد

ان شاء الله قران را كه قبول داريد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى . إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى . سوره ۵۳: النجم 3 و 4 "
29 | مجيد م علي | United Arab Emirates - Dubai | ١١:٢٦ - ٢٥ آبان ١٣٨٩ |
با سلام
جناب abdolamirabdolhay خدا را شكر كه 67% توافق داريم . ان شاء الله بيشتر هم بشود .
الحمد الله
لبيك يا علي
1 |محمئ||٢٠:٤٣ - ١٧ مهر ١٣٩٤ |
0
 
13
67/. بیشتره هردوتا شیعه هستید و کتاب و عترت رو قبول دارید پس بهتره بکی 99/.
اون 1/. هم برای اختلافات غیر اساسی و جزئی.
30 | شيخ الجنة | | ٢٣:٤٦ - ١٤ بهمن ١٣٨٩ |
29
 
0
پاسخ نظر
اي بابا عيسي عليه السلام و حواريون با يه پرس غذا عيد گرفتند اون موقع زنده شدن طبيعت لياقت عيد داشتن نداره؟
1 |محمد علی||٢٢:٥٨ - ١٦ اسفند ١٣٩٣ |
1
 
31
استدلالت قبول شیخ الجنه حواریون برا پرس غذا جشن گرفتن، بیا من 365 روز میبرمت چلو کبابی تو هم با این استدلالت بجاش 365 روز رو باید جشن بگیری. تازه اگر پرس غذا چرب تر بود تو هم عیدت رو چرب تر کن.
31 | سجاد قمين | Iran - Tehran | ١٥:٥٣ - ١٢ اسفند ١٣٨٩ |
27
 
1
پاسخ نظر
باسلام
شيخ الجنة دمت گرم واقعا كه سخنت فصل الخطاب بود. :)
32 | سجاد قمين | | ١٦:٠٠ - ١٢ اسفند ١٣٨٩ |
24
 
1
پاسخ نظر
شيخ الجنة
دمت گرم واقعا كه حرفت فصل الخطاب بود.
1 |mosa|Iran - Mashhad |٢٣:٥٠ - ١٥ اسفند ١٣٩٤ |
0
 
25
تو هم با شیخ الجنة برو چلو کبابی آقای محمدعلی عید بگیر
33 | مهدي | Iran - Tehran | ١٣:٥١ - ٢٥ اسفند ١٣٨٩ |
29
 
0
پاسخ نظر
عيد نوروز براساس روايات و فرمايشات ائمه معصومين عليهم السلام روز مبارکي است و خداوند متعال فرج حضرت ولي عصر عليه السلام را دران روز قرار داد که ابراهيم خليل الرحمان عليه السلام بت بزرگ را نابود ساخت و اميرالمومنين بردوش پيامبر سوار شد و کعبه مقدس را ازوجود بت ها پاک نمود خداوند مارا درسايه اهل اليبت عليهم السلام در احيا سنت حسنه نوروز و ترک وگناه و معصيت موفق و مويد بدارد ان شاء الله
34 | سعيد سواعدي | Iran - Khorramabad | ٢٤:٢٩ - ٠٩ ارديبهشت ١٣٩٠ |
سلام خواهشا به جاي اين چرت و برت ها بچسبيد به اتحاد مسلمونها كه خوار و ذليل عالم شدند هر كي مياد تو سرشون ميزنه عيد نوروز واين جور حرفهاي مسخره كه بعضي از آقايان ميخوان اونو به زور به اسلام بچسبونن بيشكشتون.

يه چيز ديگه فرس به چه نيتي عيد ميگيرند؟احياي مراسم اسلامي يا تجديد ميثاق با كوروش ؟
35 | ali | | ١٨:٣٥ - ٢٣ اسفند ١٣٩٠ |
0
 
10
پاسخ نظر
واقعا اطلاعاتي که در دسترس ما گذاشتيد عالي بود و معتبر .
با تشکر خيييييييييييييييييييييييييييييلي فراوان از شمل برادر بزرگوار.
النماس دعا.
36 | علي جلالي | | ١٤:٣٠ - ٢٤ اسفند ١٣٩٠ |
0
 
27
پاسخ نظر
با سلام؛ بنده شيعه اثني عشري و عاشق اهل بيت(اگه بنده رو قابل بدونند) هستم و مقاله زير رو جهت آگاهي عموم در خصوص عيد نوروز در اينجا درج مي کنم؛

مأخذ تأسيس و تخصيصِ عيد نوروز توسّط جمشيد مجوسي و تبليغ و تلقينِ آن به ايرانيان به منظور تضعيف شعائر مقدّس اسلامي

ابن بابويه از عبدالسّلام‌بن‌صالح هروي روايت كرده، گفت: حضرت عليّ‌بن‌موسي‌الرّضا عليه‌آلاف‌التّحية‌والثّناء از پدران بزرگوارشان روايت فرمود: مردي از اشراف بني‌تميم موسوم به عمرو سه روز پيش از شهادت حضرت اميرالمؤمنين7 از ايشان سؤال مي‌كند: اي مولاي من داستان اصحاب رسّ را كه خدايتعاليٰ در قرآن فرموده است «وَ عَاداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْحَابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَيْنَ ذٰلِكَ كَثِيراً» براي من بيان فرمائيد. حضرت مي‌فرمايند: پرسشي نمودي كه پيش از تو كسي از من سؤال ننموده و بعد از من نيز كسي خبر ايشان را به تو نخواهد گفت مگر آن‌كه از من حديث كند. بدان اي مرد در كتاب خدا هيچ آيه‌اي نيست مگر آن‌كه تفسير آن‌را مي‌دانم و موقع و شأن نزول آن‌را مطلّعم، سپس به سينة مبارك خود اشارت فرمود و فرمودند: دراين‌جا علم و دانش بي‌پاياني است امّا جويندگان و طالبانش بسيار كم است و به زودي وقتي كه ديگر مرا در بين خود نبينند پشيمان خواهند شد.
«اي تميمي اصحاب رسّ مردمي بودند كه درخت صنوبر را پرستش مي‌كردند و آن‌را در فارسي شاه درخت مي‌گويند و آن درختي بود كه يافث‌بن‌نوح7پس از طوفان در كنار چشمة آبي به نام روشناب كاشته بود. قوم مزبور بعد از عصر حضرت سليمان7در روي زمين مي‌زيستند و دوازده شهر در كنار رود ارس در بلاد مشرق زمين بنا كرده بودند (كه هنوز يك درختِ آن در شهر ابرقو پابرجاست كه دانشمندان قدمت آن‌را حدود پنج هزار‌سال تشخيص داده‌اند) و به همين مناسبت آنها را در قرآن به نام اصحاب رسّ ناميده‌اند. در آن زمان در روي زمين بهتر و پر آب‌تر و گواراتر از آب رود ارس وجود نداشت و هيچ شهري معمورتر و بهتر از شهرهاي ايشان نبود، نام دوازده شهر ايشان عبارت بود از: آبان، آذر، دي، بهمن، اسفندار، فروردين، ارديبهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور، مهر. مركز كشور و سلطنت آنها شهر اسفندار و نام پادشاهانشان تركوزبن غابور‌بن‌يارش‌بن‌ساذبن نمرود‌بن‌كنعان بود. چشمة روشناب و اوّلين صنوبر در شهر اسفندار بود و اهالي يازده شهرستانِ ديگر از دانه‌هاي آن در شهرهاي خود غرس كرده بودند و درخت‌هاي بسياري از آن صنوبر پيدا شده بود. مردم شهر اسفندار آب چشمه روشناب را ويژة صنوبر معبود خود دانسته و بر خود و چارپايان حرام كرده بودند، و اگر كسي جرعه‌اي از آن آب مي‌آشاميد به قتل مي‌رساندند و عقيده داشتند اين آبِ حياتِ خداوندان ماست. اصحاب رسّ در هر‌ماه عيدي داشتند كه در پيرامون درخت صنوبر اجتماع نموده و درخت را به انواع حليه‌ها و زيورها مي‌آراستند و گاو و گوسفند بسياري قرباني مي‌كردند و آتش‌ها افروخته و قرباني‌ها را در ميان آتش مي‌انداختند، و چون دودِ قرباني‌ها بلند مي‌شد همگي به سجده افتاده و به نيايش خداي خود مشغول مي‌شدند و مي‌گفتند: خداي ما از ما راضي شو. در اين وقت شيطان درخت صنوبر را مي‌جنباند و از ساق درخت صدائي به مانند آواي كودك بر مي‌خاست كه اي بندگان من از شما خشنود شدم.
مردم از شنيدن صداي مزبور خوشحال شده و به لهو و لعب و شرب خمر مشغول شده و يك شب و يك روز در آن مكان توقّف كرده و روز ديگر به جايگاهِ خود باز مي‌گشتند. عيد هر شهري منسوب به آن شهر بوده و ايرانيان نام دوازده‌ماه سال خود را از نام دوازده شهر مذكور اقتباس كرده بودند (كه هم‌اكنون به همين صورتست).
در هر سال يك‌مرتبه اهالي دوازده شهر به‌سوي شهر اسفندار كه مركز كشور و جايگاه چشمة روشناب و صنوبر اصلي بوده مي‌رفتند و عيد بزرگ خود را در آن‌جا برگزار مي‌كردند، بدين‌ترتيب كه در كنار صنوبر سراپرده مجلّل و رفيعي از ديبا كه به انواع صورت‌ها مزيّن شده بود مي‌زدند و به آن سرا پرده دوازده در تعبيه مي‌كردند كه اهالي هر شهر از در مخصوص وارد مي‌شدند، و در خارج سراپرده به نيايش صنوبر پرداخته و قرباني‌ها براي آن درخت خيلي بيش از ساير درخت‌ها مي‌آوردند، آن‌گاه شيطان درخت را به شدّت تكان مي‌داد و از ميان درخت به آواز بلند صدائي بلند مي‌شد و مردم را وعده‌ها و اميدواري‌ها مي‌داد. مردم سر از سجده برداشته به لهو و لعب و شرب خمر مشغول و مدّت دوازده روز - به عدد ماه‌هاي سال - به عياشي و باده گساري مي‌پرداختند و روز سيزدهم جشن پايان يافته و به شهرها و خانه‌هاي خود باز مي‌گشتند (نا گفته نماند كه اين سنّت شوم سيزده بدر ايرانيان نيز از اين رسم نشأت گرفته).
چون كفر و طغيان آن قوم از حد گذشت پروردگار متعال يكي از بني‌اسرائيل از فرزندان يعقوب7از نسل يهودا را به رسالت مبعوث و براي هدايت آن قوم فرستاد. مدّت مديدي آن پيغمبر مردم را به ترك بت‌پرستي و پرستش خداي يگانه دعوت نمود و آنها اطاعت پيغمبر را نكردند. سرانجام آن پيغمبر هنگام عيد بزرگشان در مقام مناجات عرض كرد: خداوندا! مي‌بيني چگونه اين قوم رسالت مرا تكذيب و از پرستيدن تو سر باز زده و درختي را پرستش مي‌كنند، الـٰهي قدرت و سلطنت خود را بر اين قوم بنما و معبودشان را از بين ببر و درخت صنوبر را خشك گردان. همين كه صبح مردم از خواب بيدار شدند ديدند درخت‌هاي مورد پرستش ايشان خشك شده، پس مردم به يكديگر مي‌گفتند اين مرد كه مدّعي پيغمبري است چون مي‌خواهد ما خداي او را بپرستيم درخت ما را با جادو و سحر خشك كرده و بايد او را به كيفر برسانيم و انتقام خدايانمان را بگيريم. اين بود كه تصميم به كشتن آن پيغمبر گرفتند و چاهي را در عمق آن چشمه كندند و او را در آن چاه سرنگون كرده و سنگ عظيمي به روي او افكندند و آن پيغمبر در دل آن گورِ وحشتناك با پروردگار خود مناجات نموده مي‌گفت: اي خدا و اي مولاي من تنگي جا و شدّت رنج و محنتِ مرا مي‌بيني، بر بي‌كسي و بيچارگي من ترحّم فرما و هرچه زودتر مرا قبض روح فرموده به جوار رحمت خودت برسان، پس دعايش به اجابت مقرون و به رحمت ايزدي پيوست.
در همين حين از مصدر عزّت و جلالت دستور نزول عذاب به جبرئيل7 صادر شد و هنگامي‌كه مشغول برگزاري عيد بزرگ اسفندار (يعني اوّل فروردين) بودند ناگاه باد سرخي وزيد كه سخت حيران و سرگردان شده به همديگر پناه مي‌بردند. در اين موقع خداوند زمين را زير پاي ايشان به گوگرد افروخته‌اي مبدّل ساخته و ابري بالاي سر ايشان آمد كه آتش فشاني مي‌نمود و بدن‌هاي آن قوم را مانند سُرب گداخته از هم مي‌پاشيد و با فجيع‌ترين وجهي به نابودي و عذاب گرفتار شدند . (توضيح آن‌كه مهندسيني كه به آن حدود يعني حوالي رودخانة ارس و شهرهاي مجاور آن مسافرت كرده‌اند همگي زمين‌هاي آن‌جا را سراسر گوگردي گزارش داده‌اند).
با توجّه به روايت فوق آشكار مي‌شود كه مبدأ و منشأ عيد نوروز از همان زمانِ اصحاب رَسّ كه مركزشان در آذربايجان بوده و دين مجوس آن عيد را از آن قوم اقتباس كرده و جزء آئين و رسوم خود قرار داده كه هم‌اكنون يكي از بزرگترين اعياد زرتشتيان است و به عيد نوروز جمشيدي معروف است مي‌باشد. فرقه ضالّه بهائي نيز به تبعيّت از نياكان خود براي پيروان كافر و مرتدّش آن‌را عيد بزرگ تعيين كرده است. در‌اين‌صورت ما ايرانيان كه در هزار و چهارصد‌سال پيش آئين مقدّس اسلام را پذيرفته و جزء امّت پيامبر آخرالزّمان و در پناه چتر پر خير و بركت محمّدي6 و عترت طاهرين و معصومين ايشان قرار گرفته‌ايم، آيا سزاوار است آئين و رسوم اقوام كافر اصحاب رسّ و قوم مجوس را صحّه گذاشته و پيرو آن شويم؟ و با اين شوق و ذوق فراواني كه ملّت ايران نسبت به اين عيد و ساير مراسم شوم و كفر‌آميز آن امثال چهارشنبه سوري و سيزده بدر نشان مي‌دهد همگام با زرتشتي و بهائي اين روز را عيد بگيريم و بهانة ما اين باشد كه فصل عوض مي‌شود و بهار مي‌آيد! و تازه اين بهانة دروغ و مسخره‌اي است، زيرا در همين كشور بهارِ شهرهاي جنوب در بهمن و بهارِ شمال در ماه ارديبهشت آغاز مي‌شود. به علاوه تمام فصول سال براي ما مبارك است نه تنها فصل بهار.
متأسفانه در كتاب مفاتيح الجنان روايتي ذكر شده از شخصي به نام معلّي‌بن‌خنيس كه چندي غلام حضرت امام صادق7بوده و اسرار ايشان را فاش كرده و به شمشير هلاك شده. در كتاب نفيس غيبت نعماني تأليف شيخ جليل محمّدبن‌ابراهيم نعماني صفحة 27 اين شخص ايراني را چنين معرّفي مي‌كند كه حضرت امام صادق7به حفص‌بن‌نسيب مي‌فرمايند: اي حفص! من به معلّي چيزهائي گفتم و او آنها را پخش كرد و به شمشير گرفتار آمد، من به او گفته بودم كه ما را سخني است كه هركس آن‌را بر ما نگه دارد، خداوند دين و دنياي او را نگهداري مي‌كند و كسي كه سخن ما را پخش كند، خداوند دين و دنياي او را از او مي‌گيرد. پس او سخن امام صادق7را پخش كرد و دين و دنياي او گرفته شد. با كمال تأسف روايتي كه در كتاب مفاتيح به عنوان «اعمال عيد نوروز» به استناد روايت اين شخصِ مشكوكِ ايراني نوشته شده اوّلاً فاقد اعتبار و ارزش است ثانياً اگر چند درصد هم درست باشد حضرت خواسته‌اند او را به وسيلة نماز و روزه از شركت در اين مراسم مجوسي باز دارند نه اين‌كه حضرت براي آن روز مراسم و عبادتي را تعيين فرموده باشند. در هر صورت به‌هيچ‌وجه شايسته نبود كه اين خبر مشكوك به عنوان «اعمال عيد نوروز» در كتاب شريف مفاتيح الجنان نوشته شود، در صورتي كه خود مؤلّف محترم در كتاب منتهي‌الآمال خودشان جلد 2 صفحة 187 روايتي را از ابن‌شهرآشوب نقل مي‌كند بدين مذموم كه روز نوروزي بود كه منصور دوانيقي به امام همام حضرت موسي‌بن‌جعفر7امر كرد كه آن جناب در مجلس تهنيّت بنشيند كه مردم ايراني براي مبارك باد ايشان بيايند و هدايا و تحف ايشان را بپذيرند، حضرت فرمودند: در اخباري كه از جدّم رسول خدا6وارد شده تفتيش كردم از براي اين عيد چيزي نيافتم و اين عيد سنّتي بوده براي فُرس و اسلام آن‌را محو نموده و پناه مي‌برم به خداوند از آن‌كه احيا كنم چيزي را كه اسلام محو نموده باشد.
علي‌ٰايّحال همان‌گونه كه مراجع و فقهاي گرام طي سال‌هاي متمادي نتوانستند به ما ايرانيان تفهيم كنند كه نماز واجب مسلمين بايد در پنج نوبت اجرا شود، در مورد عيد نوروز و مراسم مجوسي آن نيز كه حُبّ آن تا اعماق جان اين ملّت نفوذ و رسوخ كرده اقدامشان مؤثّر نيفتاده است.
در كتاب شريف «انواريّه» ترجمه و شرح حكمة‌الاشراق عارف كامل و عالم عامل فاضل شيخ شهاب‌الدّين سهروردي صاحب اشراقات و مشهور به شيخ‌المقتول و الشّهيد، تأليف محمّد شريف نظام‌الدّين احمدبن‌هروي مي‌فرمايد: در زمان سابق حكماي فارس روزي را كه نام ماه موافق نام روز بود عيد ناميده و جشن مي‌گرفتند بدين‌شرح كه جميع حكماي فارس حكم كرده‌اند بر كثرت عقول مجرّده و گفته‌اند كه هر كدام از عناصر بسيط را ربّالنوعي است كه جميع فيوض آن عنصر از آن عقل مي‌رسد، و همچنين جميع انواع مركّبات را ارباب انواع است از عقول، و «ارديبهشت» و «خرداد» و «مرداد» اسامي ماه‌ها و روزهاي اهل فارس است، و گاهي اسامي روزها با ماه‌هاي آنها موافق مي‌آيد، چون روزهاي ايشان هم اسامي مختلفي دارد و نام بعضي از روزهاي ايشان به نام بعضي از ماه‌هايشان ناميده مي‌شود.
و چون قبلة اهل فارس «انوار عرضيّه» (يعني آتش و روشنائي آن) بود، و اشرف «انوار عرضيّه» نور شمس است، بنابراين روز اوّل از ايّام وجود آفتاب در برج حمل را كه برج شرف اوست نوروز ناميده جشن مي‌گرفتند و چون بعد از بعثت سيّد كائنات حضرت خاتم‌النّبيّين محمّدبن‌عبداللّه6قبلة عبادت مسلمين خانة كعبه شد، اين رسوم و عادات و تعظيم و بزرگداشت «انوار عرضيّه» بروجة مذكور منسوخ شد. زيرا كه هر دور از ادوار فلكي اقتضاي سنن و شرايع الـٰهي خود را مي‌كند كه اهل آن دور را نجات از دركاتِ نيران، بدون اختيارِ آن شريعت ممكن نيست. چون اين دور كه مقتضي شريعت محمّدي6است آخر از ادوار عالم است، و تا قيامت كبريٰ كه زمان فناي جميع مركّبات عنصري است نبيّ و رسول ديگر مبعوث نخواهد شد، پس هركس در اين دور متابعت اين شريعت نموده و با اين عقيده از اين عالم رحلت كند، از عذاب خلود ناريه نجات مي‌يابد، و الاّ مخلّداً در حجاب جهالات مركّبه عذاب مي‌ماند. و اين فقير را بر اين مطلوب براهين بسيار ظاهر شده است .
سپس شارح حكمة‌الاشراق درباب پرستيدن امّت مجوس و زرتشت «انوار عرضيّه» و آتش را، و اين‌كه آتش روشن‌كنندة تاريكي‌هاست و به‌عقيدة ايشان آتش حصّه و بهره‌اي ازخلافت در زمين دارد، هم‌چنانكه آدم خلافت دارد چنانكه خدايتعاليٰ مي‌فرمايد: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الارْضِ خَلِيفَةً...» ، مي‌نويسد:
و از همين جهت كه آتش أخ نور اسفهبد و خليفة انوار و اشعة الـٰهي است در عالم عبادت، حكماي فارس كه صاحب شريعت زرتشت بوده‌اند، در اوقات عبادت توجّه به آن نموده‌اند.
سپس مي‌نويسد: اگرچه جميع انبياء از براي تهذيب قوّة نظري و عملي مبعوث شده‌اند، وليكن ادوار جزئيّه فلكيّه اقتضاي قوانين و ضوابط مختلفه مي‌كند كه تهذيب اخلاق مردم آن ادوار بدون عمل نمودن به آن ضوابط و اعمال مختلفه ممكن نيست، و ايضاً قبلة عبادت نيز به اختلاف ادوار مختلف مي‌شود.
و اين دور كه آخر ادوار عالم است چون اقتضاي بعثت سيّدالبشر پيغمبر خاتم6نموده و آن حضرت در اين دور مبعوث شدند و قبله را به امر خداي‌‌تعاليٰ به كعبه معظّمه تحويل فرمود - كه مثال بيت‌المعمور است - به‌سبب آن‌كه چنانچه مرجع جميع اشياء به روي دل به بيت‌المعمور است. همچنين مرجع انسان كه خليفة اين عالم است به روي ظاهر به طرف كعبة معظّمه بوده باشد و در اوقات مناجات به جانب مثالي بيت‌‌المعمور - كه همين كعبة معظّمه است - متوجّه شود، تا از بيت‌‌المعمور كه منبع‌الفيوض است انوار و فيوض بر وي فائض شود. پس هركس در اين عالم روي او به كعبة جسماني بوده باشد بعد از مرگ روي دل او به كعبة حقيقي خواهد بود، و هركس در اين عالم از اين كعبه رجوع نموده باشد (يعني روگردان شود) بعد از فناي بدن بر خلاف حقّ حقيقي خواهد بود. (يعني هالك و معذّب خواهد بود) چنانكه خدايتعاليٰ مي‌فرمايد: «وَ لاتَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهاً آخَرَ لا إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْئٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» ، يعني: با خداوند الـٰهه ديگر مخوان. الـٰهي نيست جز ذات اقدس او، همه‌چيز غير وجه خداوند در حالت هلاكت و نابودي است. حكم و فرمان از اوست و به‌سوي او برگردانيده مي‌شويد. و همچنين tمي‌فرمايد: «فَلاتَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ» ، يعني: مخوان با خداوند، الـٰهه ديگر، زيرا از عذاب‌كردگان خواهي شد و ناچار منكسة‌الرّأس رجوع قهقري خواهد داشت، و اليه‌الاشارة به قولt: «أَلاَ بُعْداً لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ» ، يعني: بدانيد كه قوم عاد امّت هود از رحمت خدا دورند، و بقولهt: «وَ لَوْ تَريٰ إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُؤُوسِهِمْ» ، يعني: تو خواهي ديد مجرمين كه سرهايشان فرو افتاده؛ يعني روي دلشان به‌سوي غيرخداست و منكسة‌الرّأس مي‌باشند. و چون حضرت رسول اكرم6سيّد كائنات است و محبّت او عين محبّت حقّt است، بنابراين امّت او را امر فرموده به توجّه نمودن به مولد و منشأ او تا به‌سبب كثرت توجّه به آن جانب اكتساب محبّت آن حضرت نموده و از دركات نيران نجات يابند. و از اين بيان ظاهر شد كه شخصي كه بعد از بعثت سيّد كائنات، كعبة معظّمه را گذاشته و به «انوار عرضيّه» يعني آتش متوجّه شود (و سنّت‌هاي پاك و مقدّس پيامبر اسلام را رها نموده و به سنّت‌ها و بدعت‌هاي مجوسي و زرتشتي و غير امّت اسلام روي آورده و متمسّك و متوسّل شود) مثل شخصي است كه ادويه و اغذية حارّه كه در زمستان شايد مفيد باشد، در تابستان مصرف نموده و بداند كه مصرف اين ادويه و اغذيه در تابستان موجب هلاكت او خواهد بود. همچنين اگر امّت پيغمبر آخرالزّمان قانون و سنّت و طريقه آن حضرت را رها كرده و به رسوم پوسيده و منسوخ شده ملّت‌هاي قبلي امثال عيد نوروز و چهارشنبه سوري و سيزده بدر، يا به ديگر سنّت‌هاي اديان و امّت‌هاي پيشين تبعيّت نموده و عمل كند، به خسران و هلاكت ابدي مبتلا و گرفتار خواهد شد. پيامبر گرامي اسلام6مي‌فرمايند: «مَنْ اَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ، خَيْراً كانَ اَوْ شَرّاً كانَ كَمَنْ عَمِلَهُ» يعني: كسي كه دوست داشته باشد عمل قومي را چه خير باشد و چه شرّ مانند اين است كه خودش آن عمل را انجام داده است. و مي‌فرمايند: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ» يعني: كسي كه با قومي مشابهت داشته باشد در رديف همان قوم خواهد بود. و باز مي‌فرمايند: «مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حَشَرَهُ اللّهُ فِي زُمْرَتِهِم» يعني: كسي كه قومي را دوست داشته باشد با همان قوم محشور خواهد شد.
من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم
تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال

در‌اين‌صورت آيا سزاوار است ملّتي كه بيش از هزار‌سال زير چتر و پوشش اسلام عزيز از تمامي نعمت‌هاي خداي‌‌تعاليٰ بهره‌مند بوده است به علّت پيروي و تبعيّت از روش‌ها و سنّت‌هاي مردود مجوسي، در روز قيامت با قوم مجوسي و زرتشتي و بهائي محشور شود؟ نعوذ باللّه من هٰذا المقام.
37 | عبدالله | Norway - Lysaker | ١٧:٠١ - ٢٧ اسفند ١٣٩٠ |
18
 
0
پاسخ نظر
اي خران کاريراکه رسول الله حرام اعلان کندچگونه علي کرم الله وجهه آنراحلال ميکنداي مشرکين اثرضعيف چگونه دليل شده ميتواند
1 |محمدعلی||٢٣:٠٤ - ١٦ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
25
عبدالله، آیا فحش دادنم از پیامبرت یاد گرفتی؟
پیامبری که ما میشناسیمش به کسی فحش نمیداد.
2 |آتشین|Iran - Zarrīn Shahr |٢٠:٥٠ - ٢٨ اسفند ١٣٩٣ |
1
 
16
عبدالله داعش نروژی، من شیعه اثنی عشری هستم و از ابوبکر و عمر و عثمان اتباعشون بیزارم.
عید نوروز رو هم قبول ندارم.
سؤالم اینه ازت که رسول خدا عیدغدیرخم را عید قرار نداد؟ اون عیدی که رسول الله عید قرار داد علی کرم الله وجهه هم صاحب تاج اون عید بود چطور برات عید نیست ...
38 | مهتاب | | ٢٢:٥٣ - ٢٩ اسفند ١٣٩٠ |
30
 
1
پاسخ نظر
دم همه شيعيان ايران گرم که هم علي(ع) نوروزشون رو تأييد کرد، و هم نوروز، علي و غدير بزرگشون رو.....
عيد غدير و عيد نوروز مبارک
1 |محمد حسن||٠٢:٠٨ - ٢٩ آذر ١٣٩٤ |
0
 
14
حتما ما که او ایران هستیم تو شهر مشهدالرضا هم زندگی میکنیم شیعه هم هستیم شیعه ایرانی نیستیم تو که تو بلاد کفر -آمریکا_ زندگی میکنی و شیعه ایرانی هستی.
39 | مهتاب | | ٢٣:٠١ - ٢٩ اسفند ١٣٩٠ |
37
 
1
پاسخ نظر
اونايي که ميگن شيعه هستن و حرفشون بوي سقسفه ايها را ميده بدونن شيعه ايراني خيلي آب ديده تر از اين حرفهاست!!!!!!
اينو گفتم که گرگي که در پوست گوسفند رفته!!!!! فکر نکنه به اسم شيعه ميتونه جهل خودش رو ترويج کنه......
بازهم عيد غدير و عيد نوروز مبارک
1 |آتشین||٢٠:٣٥ - ٢٨ اسفند ١٣٩٣ |
0
 
32
مهتاب خانم کی حرفش بوی سقیفه میده عبدالامیر که خودش رو شیعه اثنی عشری معرفی کرده و گفته سنی ها و وهابی ها پررو نشن؟!
یا علی جلالی که اونم خودش رو شیعه معرفی کرده؟!
یا محمد ميرزائي که انونم خودش رو شیعه معرفی کرده؟!
نکنه خودت سنی هستی میخوای بین شیعیان تفرقه بندازی؟
اگر سنی هم باشن که نیستم تعصبت رو بزار کنار دلیلشون رو رد کن.
40 | محمد نبي اشراق | | ٠٨:٣٩ - ٠١ فروردين ١٣٩١ |
باسلام به همگي
کاش انسانهاي روي زمين قدري هم به خدا وروز معاد فکر ميکردن وبه مسوليتي که روي دوششون هست.ائمه ماوحضرت ختمي مرتبت همه سختي هاروتحمل کردن تا اين نکات رو به ما گوشزد کنن وگرنه اونها انقدر پاک ومنزه هستن که نياز به ماندارن که پيرو آنها باشيم يانه.جايگاه آونها بهترين جايگاه هست،حالا ماتوي شيعه حقه يا سني واينکه کي کافره گير کرديم جالب اينه اونايي که صراحتا ميگن ما کافريم وشيطان پرستي وفحشا رو رواج ميدن باهاشون کاري نداريم وحتا ميريم باهاشون پيمان نظامي وغيره ميبنديم اونوقت حکم قتل شيعه روبه عنوان جواز ورود به بهشت صادر ميکنيم .
سخن آخر اينکه برادر شيعه وسني من بجا ي مجادله باهم کمي هم به فکر خود خدا باشيم
چه خوب وسنجيده گفت خيام :
اسرار ازل را نه تو داني و نه من اين حرف ومعما نه تو خواني و نه من
هست از پس پرده گفتگوي من وتو چون پرده بر افتد نه تو ماني ونه من
و
قومي متفکرند اندر ره دين قومي بگمان فتاده درراه يقين
ميترسم ازآنکه بانگ آيد روزي کاي بيخبران راه نه آنست ونه اين



چقدر خداغريبه شده برامون.حرف ازهمه چيز ميزنيم جز خدا!!!حواسمون باشه برادران شيعه وسني
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها