2024 October 11 - جمعه 20 مهر 1403
اعتراف علمای اهل سنت به تولد حضرت مهدی (عج) + تصاویر کتاب ها
کد مطلب: ٤٩٧٨ تاریخ انتشار: ٢٧ اسفند ١٤٠٠ تعداد بازدید: 42747
پرسش و پاسخ » مهدويت
اعتراف علمای اهل سنت به تولد حضرت مهدی (عج) + تصاویر کتاب ها

بسم الله الرحمن الرحیم

تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به اعتراف بزرگان اهل سنت

**********

دانلود فایل PDF مقاله به همراه عکس ها

برای دیدن اندازه بزرگ عکس ها ، روی آن ها کلیک کنید

لینک دانلود تمام عکس ها با کیفیت بالا

*********

اشعه های خورشید دوازدهمین حجت خداوند در سحر گاه نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری قمری در خانه امام حسن عسکری سلام الله علیه بر تارک دنیا تابید و مژده دوازدهمین حجت حق را نوید داد. نام مادر گرامی اش نرجس خاتون سلام الله علیها می باشد. ولادت آخرین ذخیره الهی امری مسلم و قطعی بوده و هیج شکی و شبهه ای در این مورد راه ندارد. روایات اهل بیت علیهم السلام بر این امر مهم گواه بوده و بر یقین انسان می افزاید. نه تنها روایات و تصریحات علمای امامیه نسبت به ولادت آن حضرت به مقداری کافی وجود دارد، بلکه عالمان اهل تسنن در قرون متمادی نیز نسبت به ولادت آن حضرت تصریحات فراوانی داشته اند که در این نوشته به نظرات پنجاه تن از اندیشمندان و بزرگان اهل تسنن پیرامون ولادت امام زمان سلام الله علیه اشاره می شود:

1.علی بن الحسین بن علی المسعودی الشافعی (متوفای 346هـ)

2.ابوالفضل الشافعی الحصکفی (متوفای 553 هـ)

3.ابن الازرق الفارقی (متوفای 571 هـ)

4.عماد الدین الاصفهانی (متوفای 597 هـ)

5.فخر الرازی الشافعی (متوفای 604هـ)

6.محمد بن محمد بن عبد الکریم ابن الاثیر الجزری (متوفای630هـ)

7.محی الدین ابن العربی (متوفای 638هـ)

8.سبط ابن الجوزی(متوفای 654هـ)

9.محمد بن یوسف الگنجی (متوفای 658هـ)

10.شمس الدین ابن خلکان (متوفای 681هـ)

11.ابن الطقطقی الحسنی (متوفای 709هـ)

12.ابن فوطی الشیبانی (متوفای 723هـ)

13.عماد الدین ابوالفداء (متوفای 732هـ)

14.شمس الدین الذهبی (متوفای 748هـ)

15.زین الدین ابن الوردی (متوفای 749هـ)

16.صلاح الدین الصفدی (متوفای 764هـ)

17.ابومحمد الیافعی (متوفای 768هـ)

18.مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی (متوفای 792هـ)

19.عبد الرحمن ابن خلدون (متوفای 808هـ)

20. محمد ابن شحنة الحلبی (متوفای 815هـ)

21. عبد الرحمن بن احمد بن محمد جامی (متوفای 817هـ)

22.خواجه محمد پارسا (متوفای 822هـ)

23.احمد بن علی قلشقندی (متوفای 821هـ)

24.ابن حجر العسقلانی الشافعی (متوفای 852هـ)

25.ابن صباغ المالکی (متوفای 855هـ)

26.ابن محمد سراج الدین الرفاعی (متوفای 885هـ)

27.شمس الدین محمد بن طولون (متوفای 953هـ)

28.ابن حجر الهیتمی (متوفای 973هـ)

29.عبد الوهاب الشعرانی (متوفای 974هـ)

30.عبد القادر بن شیخ بن عبد الله العیدروس (متوفای 989هـ)

31.السید محمد بن الحسین السمرقندی (متوفای 996هـ)

32.شمس الدین الرملی (متوفای 1004هـ)

33.أحمد بن یوسف القرمانی الحنفی (متوفای 1019هـ)

34.شهاب الدین ابی فلاح ابن العماد الحنبلی (متوفای 1089هـ)

35.ضامن بن شدقم الحسینی المدنی (متوفای 1090هـ)

36.السید حسن العراقی (متوفای قرن 9 یا 10هـ)

37.عبدالملک العاصمی المکی (متوفای 1111هـ)

38.عبدالله الشبراوی الشافعی (متوفای 1172 هـ)

39.جعفر بن حسن بن عبد الکریم البرزنجی (متوفای 1177هـ)

40.محمد بن احمد السفارینی الحنبلی (متوفای 1188هـ)

41.محمد أمین البغدادی السویدی (متوفای 1246هـ)

42.سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی (متوفای ۱۲۹۴هـ)

43.محمد صدیق حسن خان القنوجی (متوفای 1307هـ)

44.یاقوت بن عبد الله الحموی (متوفای 626 هـ)

45.محمد ویس الحیدری (متوفای 1405هـ)

46.خیر الدین الزرکلی (متوفای 1410هـ)

47.مصطفی بن عبد الرحیم بن برقان الهاشمی (معاصر):

48.شریف أنس الحسنی الکتبی (معاصر):

49.عارف احمد عبدالغنی (معاصر):

50.عبدالله بن محمد الحشلاف (معاصر):

51. محمد عمر سربازی (معاصر):

حال به تفصیل به نظرات علمای فوق می پردازیم:

1.علی بن الحسین بن علی المسعودی الشافعی (متوفای 346هـ)

مسعودی از دانشمندان پر آوازه شافعی مذهب پیرامون ولادت آن حضرت چنین می نویسد:

الإمام الثانی عشر وفی سنة ستین ومائتین قبض أبو محمد الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام فی خلافة المعتمد، وهو ابن تسع وعشرین سنة، وهو أبو المهدی المنتظر... .

مروج الذهب، ج 4 ص 160

امام دوازدهم و در سال دویست و شصت ابو محمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب علیهم السلام (امام حسن عسکری سلام الله علیه) در دوران خلافت معتمد از دنیا رفت در حالی که سنش بیست و نه سال بود. او پدر مهدی منتطر بود.


2.ابوالفضل الشافعی الحصکفی (متوفای 553 هـ)

أبو الفضل یحیی بن سلامة بن الحسین حصکفی یکی از بزرگان اهل سنت است که وجود حضرت مهدی علیه السلام را مفروغ عنه گرفته و در باره آن حضرت و سایر ائمه اهل بیت علیهم السلام شعر سروده است .

ابن کثیر دمشقی سلفی پس از نقل غزل طولانی از او می نویسد:

ثم خرج من هذا التغزل إلی مدح أهل البیت والأئمة الإثنی عشر رحمهم الله

وسائلی عن حب أهل البیت

هل أقر إعلانا به أم أجحد

هیهات ممزوج بلحمی ودمی

حبهم هو الهدی والرشد

حیدرة والحسنان بعده

ثم علی وابنه محمد

وجعفر الصادق وابن جعفر

موسی ویتلوه علی السید

أعنی الرضی ثم ابنه محمد

ثم علی وابنه المسدد

والحسن الثانی ویتلو تلوه

محمد بن الحسن المفتقد

...

فلا یظن رافضی أننی

وافقته أو خارجی مفسد

...

والشافعی مذهبی مذهبه لأنه فی قوله مؤید

اتبعته فی الأصل والفرع معا فلیتبعنی الطالب المرشد

إنی بإذن الله تاج سابق إذا ونی الظالم ثم المفسد

البدایة والنهایة، ج14ص154-155

پس از این غزل به مدح اهل بیت و ائمه دوازده گانه می پردازند و می گوید:

ای کسی که از من در باره محبت أهل بیت سؤال می کنی که آیا آشکارا به آن اقرار می کنم یا منکر می شوم؟

بدان ! هرگز انکار نمی کنم، محبت آنان با گوشت و خون من آمیخته شده است . محبت آنان هدایت و رشد است . مقصود از اهل بیت، حیدر است و حسنین و ... دوازدهمین آنان حسن است که بعد از او محمد بن الحسن خواهد آمد که الآن غائب شده است.

کسی گمان نکند که من رافضی شده و با آنان موافق هستم یا این که خارجی و فاسد هستم . مذهب من شافعی است؛ زیرا او در دیدگاهش تأیید شده است. من از شافعی در اصل و فرع پیروی می کنم ؛ پس هر کسی خواهان هدایت است از من پیروی کند... .

 

3.ابن الازرق الفارقی (متوفای 571 هـ)

ابن ازرق فارقی، از علمای برجسته ی اهل سنت در کتاب تاریخ خود، زمان ولادت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را ذکر کرده چنانچه می نویسد:

إن الحجة المذکور ولد تاسع شهر ربیع الأول سنة ثمان وخمسین ومائتین، وقیل ثامن شعبان سنة ست وخمسین، وهو الأصح.

تاریخ الفارقی ص26

همانا، حجت یاد شده (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه) در نهم ربیع الاول از سال 258ه به دنیا آمد، البته گفته شده در هشتم شعبان از سال 256 بوده واین قول صحیحتر می باشد

نکته: هر چند این متن به اصل ولادت امام عصر علیه السلام اشاره شده است، اما باید به این نکته توجه کرد که قول به ولادت امام زمان علیه السلام در نهم ربیع الاول و یا هشتم شعبان سال دویست و پنجاه و شش و یا دویست و پنجاه و هشت صحیح نیست.

 
 

4.عماد الدین الاصفهانی (متوفای 597 هـ)

عماد الدین اصفهانی، از دیگر علمای اهل سنت که به صراحت به ولادت حضرت مهدی «سلام الله علیه» اعتراف نموده است:

مولد ابی القاسم محمد المنتظر، بسر من رأی، یوم الجمعه ثانی عشر من شهر رمضان

البستان الجامع، ص190

ولادت ابی القاسم محمد منتظر در سامراء روز جمعه، دوازدهم ماه مبارک رمضان بوده است.

 

5.فخر الرازی الشافعی (متوفای 604هـ)

فخر الدین رازی مفسر نامدار اهل سنت در کتاب الشجرهء المبارکه در شرح حال امام عسکری علیه السلام می نویسد:

أما الحسن العسکری الإمام (ع) فله إبنان وبنتان ، أما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف ، والثانی موسی درج فی حیاة أبیه وأما البنتان ففاطمة درجت فی حیاة أبیها ، وأم موسی درجت أیضاًً.

الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، ص78 ـ 79

امام حسن عسکری، دو پسر و دو دختر داشت. اما دو پسر او یکی صاحب الزمان است و دیگری موسی که در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. اما دخترانش یکی فاطمه و دیگری ام موسی بود که هر دو در زمان حیات پدرش از دنیا رفتند.

 
 

6.محمد بن محمد بن عبد الکریم ابن الاثیر الجزری (متوفای630هـ)

ابن أثیر جزری، در کتاب معتبر الکامل فی التاریخ تصریح می کند که امام عسکری علیه السلام فرزندی به نام م ح م د داشته است:

وفیها توفی الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) . وهو أبو محمد العلوی العسکری وهو أحد الأئمة الاثنی عشر علی مذهب الامامیة ، وهو والد محمد الذی یعتقدونه المنتظر بسرداب سامرا وکان مولده سنة اثنتین وثلاثین ومائتین.

الکامل فی التاریخ، ج 6، ص249 ـ 250

در سال 260 هجری قمری حسن بن علی ... علیهم السلام از دنیا رفت. او ابو محمد عسکری یکی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه است . او پدر محمد است که شیعیان منتظر او از سرداب سامرا هستند.

 
 

7.محی الدین ابن العربی (متوفای 638هـ)

ابن عربی از جمله علمای اهل سنتی است که به ولادت امام زمان سلام الله علیه اشاره کرده است اما نکته قابل توجه این است که این کلام وی در کتاب الفتوحات المکیة تحریف شده است اما شعرانی، از علمای اهل سنت به نقل از کتاب فتوحات مکیه چنین نقل می کند:

وعبارة الشیخ محی الدین فی الباب السادس والستین وثلمائة من الفتوحات: ... وهو من عترة رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم من ولد فاطمة رضی الله عنها جده الحسین بن علی بن أبی طالب، ووالده الحسن العسکری ابن الإمام علی النقی – بالنون – ابن محمد التقی – بالتاء – ابن الإمام علی الرضا، ابن الإمام موسى الکاظم، ابن الإمام جعفر الصادق، ابن الإمام محمد الباقر، ابن الإمام زین العابدین علی، ابن الإمام الحسین، ابن الإمام علی بن أبی طالب.

الیواقیت والجواهر ج1 ص562

و عبارت شیخ محی الدین در باب سی صد و شصت و شش در کتاب الفتوحات [المکیة]چنین است: ... او از عترت رسول اللّه صلی الله علیه و آله از فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد که پدرش حسن عسکری فرزند امام علی النقی ... می باشد.

 
 

8.سبط ابن الجوزی(متوفای 654هـ)

سبط ابن الجوزی، از علمای اهل سنت پیرامون امام زمان سلام الله علیه چنین می نویسد:

فصل فی ذکر الحجة المهدی هو محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد ابن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام وکنیته أبو عبد الله وأبوالقاسم وهو الخلف الحجة صاحب الزمان، القائم المنتظر والتالی وهو الآخر الأئمة.

تذکرة الخواص، ص 363

فصلی در ذکر الحجة مهدی او محمد فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی الرضا بن جعفر بن محمد ابن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد. کنیه اش ابو عبد الله و ابو القاسم است و او همان خلف الحجة و صاحب الزمان می باشد. قائم و منتظر و تالی و آخرین ائمه می باشد.

 
 

9.محمد بن یوسف الگنجی (متوفای 658هـ)

محمد بن یوسف گنجی شافعی در کتاب کفایهء الطالب در شرح حال امام عسکری علیه السلام می نویسد:

وهو الإمام بعد الهادی، مولده بالمدینة فی شهر ربیع الآخر سنة إثنین وثلاثین ومأتین وقبض یوم الجمعة لثمان خلون من شهر ربیع الأول سنة ستین ومأتین له یومئذ ثمان وعشرون سنة ودفن فی داره بسر من رأی فی البیت الذی دفن فیه أبوه ، وخلف إبنه وهو الإمام المنتظر.

کفایة الطالب، ص 458

او بعد از هادی به امامت رسید در ربیع الثانی سال دویست و سی و دو به دنیا آمد و در روز جمعه هشت روز از ربیع الاول گذشته بود، در سال دویست و شصت از دنیا رفت که در آن روز عمرش بیست و هشت سال بوده و در خانه خودش، همان خانه ای که پدرش در ان دفن شده بود دفن شد. پس از خود فرزندی را به جای گذاشت که او امام منتظر است.

 
 

10.شمس الدین ابن خلکان (متوفای 681هـ)

ابن خلکان در کتاب وفیات الأعیان تصریح می کند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در شب جمعه نیمه شعبان سال 255 هجری قمری به دنیا آمد و در هنگام وفات پدر بزرگوارش پنج ساله بوده است.

هر چند که او نیز همانند ذهبی دروغ های دیگری افزوده است چنان چه می نویسد:

562 أبو القاسم المنتظر: أبو القاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد المذکور قبله ثانی عشر الأئمة الاثنی عشر علی اعتقاد الامامیة المعروف بالحجة وهو الذی تزعم الشیعة أنه المنتظر والقائم والمهدی وهو صاحب السرداب عندهم وأقاویلهم فیه کثیرة وهم ینتظرون ظهوره فی آخر الزمان من السرداب بسر من رأی.

کانت ولادته یوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین ولما توفی أبوه وقد سبق ذکره کان عمره خمس سنین ... .

وفیات الأعیان و انباء أبناء الزمان، ج2، ص94

ابوالقاسم محمد فرزند امام حسن عسکری «علیهما السلام» که بنا بر اعتقاد شیعیان دوازدهمین امام و معروف به حجت می باشد، همان است که شیعیان گمان می کنند او منتظر و قائم و مهدی است که صاحب سرداب بوده و در باره ایشان صحبت های زیادی شده است، شیعیان منتظر ظهور وی در آخر الزمان از سرداب سامراء می باشند

ولادت او روز جمعه نیمه شعبان در سال دویست و پنجاه و پنج هجری می باشد، و وقتی پدر ایشان وفات یافتند، عمر او پنج سال بوده است.

 
 

 

11.ابن الطقطقی الحسنی (متوفای 709هـ)

صفی الدین محمد بن تاج الدین نسب شناس اهل سنت ، معروف به ابن طقطقی حسنی در باره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می نویسند:

ولم یذکر للامام الحسن العسکری ولد الا ولده الامام ابوالقاسم محمد مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، وهو الذی ذهبت الشیعه الامامیة الاثنا عشریة الی بقائه، و أنه المهدی الذی یظهر فی آخر الزمان، حسب ما بشر به جده رسول الله، مولده لیلة النصف من شعبان سنة ست و خمسین و مائتین، وهذا هو الصحیح، وقیل غیر ذلک، امه ام ولد تدعی نرجس و قیل صفیة، ولد بسر من رأی.

الاصیلی فی انساب الطالبین ص161

برای امام حسن عسکری سلام الله علیه فرزندی به غیر از ابوالقاسم محمد مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ذکر نشده است، شیعیان در باره ایشان اعتقاد دارند که تا کنون زنده است و او همان مهدی منتظر است که در آخر الزمان ظهور می کند همانطور که جد ایشان رسول خداوند صلی الله علیه واله وسلم بشارت دادند، ولادت ایشان نیمه شعبان دویست و پنجاه و شش بنابر نظر صحیح می باشد و مادر ایشان نرجس یا صفیه نامیده می باشد، محل ولادت ایشان نیز سامرا است.

 
 
 

12.ابن فوطی الشیبانی (متوفای 723هـ)

ابن فوطی با صراحت تمام مسئله ولادت امام عصر علیه السلام و دو غیبت ایشان را در کتاب خودش چنین ذکر کرده است:

القائم المنتظر، صاحب الزمان، الامام الثانی عشر أبو القاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی العلوی الحسینی المهدی وهو القائم بالحق وقد ذکرنا ألقابه فیما تقدم على مقتضى الترتیب الذی التزمناه، وکان مولده کما ذکرناه سنة خمس أو سنة سبع وخمسین ومائتین قبل مضی أبیه بسنتین وسبعة أشهر وکان مولده لیلة النصف من شعبان وله قبل قیامه غیبتان، إحداهما أطول من الأخرى جاءت بذلک الأخبار.

مجمع الآداب فی معجم الألقاب، ج3 ص330

القائم المنتظر، صاحب الزمان، امام دوازدهم. او أبو القاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی العلوی الحسینی المهدی و اوست قیام کننده به حق، و ما القاب ایشان را بنابر مقتضای ترتیبی که داشتیم ذکر کردیم، و ولادت ایشان در سال 255 یا 257 دو سال و هفت ماه قبل از رحلت پدرش در نیمه شعبان بود، و برای او قبل از ظهورش دو غیبت است یکی از دیگری طولانی تر می باشد و در این باره روایت هایی نقل شده است.

 
 

13.عماد الدین ابوالفداء (متوفای 732هـ)

عماد الدین ابو الفداء از مورخین اهل سنت در باره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می نویسد:

والحسن العکسری المذکور هو والد محمد المنتظر صاحب السرداب و محمد المنتظر المذکور هو ثانی عشر الائمة الاثنی عشر علی رای الامامیة ویقال له القائم و المهدی و الحجة و ولد المنتظر المذکور فی سنة خمس و خمسین و مائتین

تاریخ ابی الفداء، ص 45

امام حسن عسکری یاد شده همان پدر محمد منتظر صاحب سرداب می باشد، و محمد منتظر دوازدهمین امام شیعیان می باشد و به قائم، مهدی، والحجة لقب داده اند، ولادت ایشان در سال دویست و پنجاه و پنج می باشد.

 
 

14.شمس الدین الذهبی (متوفای 748هـ)

شمس الدین ذهبی، از بزرگان اهل سنت واز صاحب نظران در عرصه علم رجال، درایه، حدیث، تاریخ و انساب در چندین کتاب خود؛ از جمله : العبر فی خبر من غبر، تاریخ الإسلام، سیر أعلام النبلاء تصریح کرده است که امام عسکری علیه السلام فرزندی به نام (م ح م د) داشته که د ر سال 256 هجری به دنیا آمده است.

وی در کتاب العبر می نویسد:

وفیها محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق العلوی الحسینی أبو القاسم الذی تلقبه الرافضة الخلف الحجة و تلقبه بالمهدی وبالمنتظر وتلقبه بصاحب الزمان وهو خاتمة الاثنی عشر... .

العبر فی خبر من غبر ، ج1 ، ص381

در سال دویست و پنجاه و شش محمد بن الحسن العسکری ... که رافضی ها او را با القابی همچون : خلف الحجه ، مهدی ، منتظر و صحاب الزمان یاد می کنند، به دنیا آمد . او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است.

و در کتاب تاریخ الإسلام در شرح حال امام عسکری علیه السلام می نویسد:

الحسن بن علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی بن جعفر الصادق . أبو محمد الهاشمی الحسینی أحد أئمة الشیعة الذین تدعی الشیعة عصمتهم . ویقال له الحسن العسکری لکونه سکن سامراء ، فإنها یقال لها العسکر .

وهو والد منتظر الرافضة .

وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین ، وقیل : سنة ست وخمسین . عاش بعد أبیه سنتین ثم عدم ، ولم یعلم کیف مات . وأمه أم ولد.

تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج19 ص113

حسن بن علی بن محمد ... علیه السلام یکی از ائمه شیعه است که آن ها اعتقاد به عصمت آنان دارد. به او حسن عسکری گفته می شود چرا که در سامراء زندگی می کرد. به همین جهت به سامراء عسکر گفته می شود.

او پدر همان شخصی است که رافضی ها منتظر او هستند... .

اما فرزندش محمد بن الحسن که رافضی ها و را قائم و خلف الحجه می نامند در سال دویست و پنجاه و هشت یا دویست و پنجاه و شش به دنیا آمد و دو سال بعد از پدرش زندگی کرد و سپس معدوم شد و مشخص نشد که چگونه مرد.

 

نکته: مشخص است که ذهبی به اصل ولادت آن حضرت اشاره می کند هر چند در ادامه سعی دارد تا غیبت آن حضرت را از دنیا رفتن ایشان جلوه دهید که سخن وی ارزش علمی ندارد و باطل است.

وی همچنین در سیر اعلام النبلاء، امام زمان سلام الله علیه را فرزند امام حسن عسکری سلام الله علیه معرفی می کند چنان چه می نویسد:

المنتظر الشریف أبو القاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی ابن محمد الجواد بن علی الرضى بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زین العابدین بن علی بن الحسین الشهید بن الامام علی بن أبی طالب العلوی الحسینی خاتمة الاثنی عشر.

سیر اعلام النبلاء، ج 13 ص 119-120

المنتظر الشریف، ابو القاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی ابن محمد الجواد بن علی الرضى بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زین العابدین بن علی بن الحسین الشهید بن الامام علی بن أبی طالب العلوی الحسینی آخرین نفر از [امامان] دوازده گانه است.

 
 

15.زین الدین ابن الوردی (متوفای 749هـ)

ایشان با صراحت مسئله ولادت امام عصر علیه السلام را چنین ذکر کرده است:

وَالْحسن العسکری وَالِد مُحَمَّد المنتظر صَاحب السرداب، والمنتظر ثَانِی عشرهم ویلقب أَیْضا الْقَائِم وَالْمهْدِی وَالْحجّة، ومولد المنتظر سنة خمس وَخمسین وَمِائَتَیْنِ.

تاریخ ابن الوردی، ج1 ص232

و [امام] حسن عسکری، پدر محمد منتظر صاحب سرداب، و دوازدهمین امام شیعیان، که لقب مهدی و حجت و قائم را به او داده ند که ولادتش سال دویست و پنجاه و پنج هجری می باشد.

 

16.صلاح الدین الصفدی (متوفای 764هـ)

خلیل بن أیبک صفدی، یکی دیگر از بزرگان اهل سنت است که به ولادت حضرت مهدی علیه السلام تصریح کرده است . وی در الوافی بالوفیات می نویسد:

الحجة المنتظر محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی ابن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن محمد الباقر بن زین العابدین علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب رضی الله عنهم الحجة المنتظر ثانی عشر الأیمة الأثنی عشر هو الذی تزعم الشیعة انه المنتظر القائم المهدی وهو صاحب السرداب عندهم وأقاویلهم فیه کثیرة ینتظرون ظهوره آخر الزمان من السرداب بسر من رأی ولهم إلی حین تعلیق هذا التاریخ أربع مائة وسبعة وسبعین سنة ینتظرونه ولم یخرج ولد نصف شعبان سنة خمس وخمسین.

الوافی بالوفیات، ج2، ص249

حجت منتظر ، محمد بن الحسن العسکری ... دوازدهمین امام مذهب دوازد امامی است ... او در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج به دنیا آمده است.

 
 

17.ابومحمد الیافعی (متوفای 768هـ)

ابو محمد الیافعی، از علمای سرشناس اهل سنت درباره حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می نویسد:

وفیها وقیل فی سنة ستین توفی الشریف العسکری الحسن بن علی بن محمد ابن علی بن موسی الرضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین ابن الحسین بن علی بن ابی طالب رضی الله تعالی عنهم أحد الائمة الاثنی عشر علی اعتقاد الامامیة وهو والد المنتظر صاحب السرداب.

مرآة الجنان وعبرة الیقظان، ج2 ص81

در سال دویست و سی و دو و یا گفته شده در سال دویست و شصت هجری عسکری، حسن بن علی بن محمد ... از دنیا رفت . او یکی از ائمه دوازدگانه بنابر اعتقاد مذهب امامیه است . او پدر منتظر صاحب سرداب است.

 
 

18.مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی (متوفای 792هـ)

تفتازانی عالم شهیر اهل سنت نیز ضمن ذکر نسب حضرت مهدی علیه السلام، به داشتن فرزندی برای امام حسن عسکری سلام الله علیه اعتراف نموده است.

احمد بن حسن الأجهوری به نقل از تفتازانی بر اساس کتاب عقائد النسفی به این مساله تصریح می کند هر چند متن فوق از کتاب عقائد النسفی تحریف شده است چنان چه می نویسد:

قال السعد التفتازانی فی شرح عقائد النسفی: ان المهدی بن حسن العسکری بن علی النقی بن محمد الجواد [بن] علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن زید بن علی بن زین العابدین بن الحسین بن الامام علی کرم الله وجهه.

مشارحة الانوار فی آل البیت الأطهار، ص 25

سعد الدین تفتازنی در شرح عقائد نسفی چنین گفته است: مهدی فرزند حسن عسکری فرزند علی النقی فرزند محمد الجواد [فرزند] علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق فرزند محمد الباقر فرزند زید فرزند علی فرزند زین العابدین فرزند حسین فرزند امام علی کرم الله وجهه می باشد.

نکته: هر چند نسفی تصریح می کند که امام زمان سلام الله علیه فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می باشد، اما زید را نیز در نسب آن حضرت بیان می کند در حالی که چنین نیست و امامت از امام سجاد علیه السلام به امام باقر علیه السلام منتقل شده است نه به زید و سپس به امام باقر صلوات الله علیه.

 
 

19.عبد الرحمن ابن خلدون (متوفای 808هـ)

ابن خلدون مورخ شهیر اهل سنت، ضمن شمردن معصومین علیهم السلام درباره حضرت ولی عصر علیه السلام اینگونه می نویسد:

ثم ابنه حسن العسکری ووفاته سنة ستین ومائتین. ثم ابنه محمد المهدی وهو الثانی عشر وهو عندهم حیّ منتظر وأخبارهم معروفة.

تاریخ ابن خلدون ج4 ص148

سپس فرزندش [فرزند امام هادی علیه السلام] حسن عسکری که در سال دویست و شصت یافت، و بعد از آن فرزندش محمد المهدی می باشد. او که دوازدهمین نفر بوده و نزد شیعیان زنده و منتظر می باشد و اخبار شیعه در باره ایشان معروف است.

 
 

20. محمد ابن شحنة الحلبی (متوفای 815هـ)

ابن شحنه نیز به صراحت مسئله ولادت امام عصر علیه السلام و اینکه ایشان فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می باشند را چنین ذکر کرده است:

وولد لهذا الحسن ولده محمد المنتظر ثانی عشرهم ویقال له القائم والمهدی والحجة ولد فی سنة خمس و خمسین ومائتین.

روضة المناظر فی علم الأوائل والأواخر، ص 78-79

و برای حسن [عسکری]، فرزندی به نام محمدمنتظر می باشد که امام دوازدهم شیعیان می باشد، و به او قائم و مهدی و حجت نیز گفته می شود که در سال دویست و پنجاه و پنج هجری به دنیا آمد.

 
 

21. عبد الرحمن بن احمد بن محمد جامی (متوفای 817هـ)

عبد الرحمن جامی، از علمای اهل سنت در فصل ششم از کتاب خویش پیرامون امام زمان سلام الله علیه چنین می نویسد:

ذکر محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا رضی الله عنهم وی امام دوازدهم است و کنیت وی ابوالقاسم است ... ولادت وی در سر من رای بوده است.

وی سپس داستان ولادت امام زمان سلام الله علیه را از قول حکیمه خاتون سلام الله علیه به نحو مفصل نقل می کند.

شواهد النبوة، ص 258-259

 

22.خواجه محمد پارسا (متوفای 822هـ)

خواجه محمد پارسا از علمای حنفی با صراحت مسئله ولادت امام عصر علیه السلام را چنین ذکر کرده است:

ولم یخلف الحسن العسکری رضی الله عنه ولدا ظاهرا ولا باطنا غیر أبی القاسم محمد المنتظر المسمى بالقائم عند الإمامیة وکان مولد المنتظر رضی الله عنه لیلة النصف من شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین وامه أم ولد یقال لها نرجس.

فصل الخطاب بوصل الأحباب، ص443

و حسن عسکری رضی الله عنه در ظاهر و باطن فرزندی غیر از ابوالقاسم محمد منتظر که نزد شیعیان به قائم نامیده می شود، ندارد، و ولادت منتظر رضی الله عنه نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج می باشد. مادرش کنیزی بود که گفته شده نامش نرجس بوده است.

 
 

23.احمد بن علی قلشقندی (متوفای 821هـ)

قلقشندی از جمله علمای اهل سنتی است که حضرت ولی عصر علیه السلام را فرزند امام حسن عسکری علیه السلام معرفی نموده و به اعتقاد شیعیان نسبت به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده است چنان چه در ضمن شمارش ائمه صلوات الله علیهم اجمعین چنین می نویسد:

ثم ابنه الحسن الزکی المعروف بالعسکری، ثم ابنه محمد الحجة و یقال القائم، و هو ثانی عشره، و یعتقدون حیاته و ینتظرون خروجه.

قلائد الجمان، ص164

سپس فرزندش [امام هادی سلام الله علیه] حسن زکی است که به عسکری معروف است، سپس فرزندش محمد الحجة است که به او قائم نیز گفته می شود که او دوازدهمین نفر آنان است که معتقد به حیات او بوده و منتظر خروجش می باشند.

 
 

وی در کتاب دیگرش نیز به همین مطلب تصریح می کند.

ر ک: نهایة الارب، ص 124

 

24.ابن حجر العسقلانی الشافعی (متوفای 852هـ)

ابن حجر عسقلانی، یکی دیگر از بزرگان علم رجال و حدیث اهل سنت است که تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را مفروغ عنه گرفته و امام عسکری علیه السلام را پدر آن حضرت خوانده است .

وی در کتاب لسان المیزان در شرح حال جعفر بن علی برادر امام عسکری علیه السلام می نویسد:

493 جعفر بن علی بن محمد بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب الحسینی أخو الحسن الذی یقال له العسکری وهو الحادی عشر من الأئمة الإمامیة ووالد محمد صاحب السرداب.

لسان المیزان، ج 2 ص 460

جعفر بن علی بن محمد ... برادر حسن است که به او عسکری گفته می شود . حسن عسکری امام یازدهم از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه است که پدر محمد صاحب سرداب بوده است.

 
 

25.ابن صباغ المالکی (متوفای 855هـ)

علی بن محمد بن أحمد مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب الفصول المهمه تصریح به ولادت آن حضرت کرده و القاب ایشان را شمرده است:

ولد أبو القاسم محمد الحجه بن الحسن الخالص بسر من رأی لیلة النصف من شعبان سنة 255 للهجره ، وأما نسبه أباً وأماً فهو أبو القاسم محمد الحجه بن الحسن الخالص بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب (ع) ، وأما أمه فأم ولد یقال لها : نرجس خیر أمة ، وقیل : إسمها غیر ذلک ، وأما کنیته فأبو القاسم ، وأما لقبه فالحجه والمهدی والخلف الصالح والقائم المنتظر وصاحب الزمان وأشهرها المهدی.

الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ص282

ابو القاسم محمد الحجة بن الحسن در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج در سامرا به دنیا آمد. اما نسبش از طرف پدر و مادر [چنین است]: ابوالقاسم محمد الحجة فرزند حسن فرزند علی الهادی فرزند محمد الجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق فرزند محمد الباقر فرزند علی زین العابدین فرزند حسین بن ابی طالب [صلوات الله علیهم اجمعین] می باشد. مادرش کنیز است که گفته اند اسمش نرجس خیر أمه بوده است و گفتهشده اسم دیگری هم داشته است. اما کنیه اش ابوالقاسم است. القابش : حجت، مهدی، خلف الصالح، قائم المنتظر صاحب الزمان و مشهورترین لقبش مهدی است.

 
 

26.ابن محمد سراج الدین الرفاعی (متوفای 885هـ)

ابن محمد سراج الدین رفاعی از علمای اهل سنت، با بیان زیبایی اینگونه در باره حضرت مهدی سلام الله علیه می نویسد:

(وروى العارفون من سلف أهل البیت) أن الإمام الحسین علیه السلام لما انکشف له فی سره أن تولى الخلافة الروحیة التی هی الغوثیة والإمامة الجامعة فیه وفی بنیه على الغالب استبشر بذلک وباع فی الله نفسه لنیل هذه النعمة المقدسة فمن الله علیه بأن جعل فی بیته کبکة الإمامة وختم بنیه هذا الشأن على أن الحجة المنتظر الإمام المهدی علیه السلام من ذریته الطاهرة وعصابته الزاهرة-إلى أن قال-فالحسن العسکری علیه السلام أعقب صاحب السرداب الحجة المنتظر ولی الله الإمام محمد المهدی علیه السلام.

صحاح الأخبار فی نسب السادة الفاطمیة الأخیار ، ص49-54

عرفای از گذشتگان اهل بیت علیهم السلام، روایت کردند که امام حسین علیه السلام هنگامی که دانست خلافت و امامت در ذریه ایشان خواهد بود، خوشحال شدند و جان خویش را در راه خداوند متعال برای کسب این منزلت تقدیم کرد، پس خداوند متعال منت نهاد و امامت را در فرزندان ایشان قرار داد تا اینکه به حضرت حجت منتظر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خاتمه یابد، پس امام حسن عسکری علیه السلام، فرزندی به نام حجت و منتظر از خود به جا گذاشتند که امامت را به عهده گرفتند.

 
 

27.شمس الدین محمد بن طولون (متوفای 953هـ)

ابن طولون از دیگر علمای اهل سنت درباره ولادت آن حضرت چنین می گوید:

وثانی عشرهم ابنه محمد بن الحسن. وهو أبو القاسم محمد بن الحسن ابن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب رضی الله عنهم.

کانت ولادته رضی الله عنه یوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین، ولما توفی أبوه المتقدم ذکره، رضی الله عنهما، کان عمره خمس سنین.واسم أمه خمط وقیل نرجس.

الإئمة الإثنى عشر، ص117

و دوازدهمین نفر آنان، فرزندش محمد بن الحسن است. او ابو القاسم محمد بن الحسن ابن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب رضی الله عنهم می باشد.

ولادت آن حضرت علیه السلام در روز جمعه نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج بوده است.هنگامی که پدرش که ذکر او گذشت ، از دنیا رفت، عمر ایشان پنج سال بوده است.و اسم مادرش خمط و گفته شده نرجس است.

 
 

28.ابن حجر الهیتمی (متوفای 973هـ)

ابن حجر مکی، در کتاب الصواعق المحرقه، تصریح می کند که امام عسکری علیه السلام فرزندی داشته که در زمان وفات آن حضرت 5 ساله بوده است:

ولم یخلف غیر ولده أبی القاسم محمد الحجة ، وعمره عند وفاة أبیه خمس سنین ، لکن أتاه الله فیها الحکمة ، ویسمی القائم المنتظر... .

الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ص207

امام عسکری فرزندی غیر از ابو القاسم محمد الحجه نداشت که در هنگام وفات پدرش پنج ساله بود؛ اما خداوند به او در آن سن کم حکمت عطا کرد و قائم، منتظر و ... نامیده شده است.

29.عبد الوهاب الشعرانی (متوفای 974هـ)

عبد الوهاب شعرانی، یکی از بزرگان اهل سنت در قرن دهم هجری تصریح می کند که ما منتظر حضرت مهدی علیه السلام هستیم که او فرزند امام عسکری علیه السلام است و در سال 255 به دنیا آمده و تا امروز 706 سال دارد :

المبحث الخامس والستون : فی بیان أن جمیع أشراط الساعة التی أخبرنا الشارع صلی الله علیه وسلم حق لابد أن یقع کلها قبل قیام الساعة وذلک کخروج المهدی ثم الدجال ثم نزول عیسی وخروج الدابة وطلوع الشمس من مغربها ورفع القرآن وفتح سد یأجوج ومأجوج ، حتی لو لم یبق من الدنیا إلا مقدار یوم واحد لوقع ذلک کله.

قال الشیخ تقی الدین بن أبی منصور فی عقیدته : وکل هذه الآیات تقع فی المائة الأخیرة من الیوم الذی وعد به رسول الله صلی الله علیه وسلم أمته بقوله : إن صلحت أمتی فلها یوم وإن فسدت فلها نصف یوم، یعنی من أیام الرب المشار الیها بقوله «وإن یوما عند ربک کألف سنة مما تعدون».

وقال بعض العارفین: وأول الألف محسوب من وفاة علی بن أبی طالب رضی الله عنه آخر الخلفاء. فإن تلک المدة کانت من جملة أیام نبوة رسول الله ورسالته فمهد الله تعالی بالخلفاء الأربعة البلاد ، ومراده صلی الله علیه وسلم إن شاء الله بالألف قوة سلطان شریعته إلی إنتهاء الألف، ثم تأخذ فی الاضمحلال إلی أن یصیر الذین غریبا کما بدأ، وذلک الاضمحلال یکون بدایته سنة ثلاثین من القرن الحادی عشر، فهناک یترقب خروج المهدی. وهو من أولاد الإمام حسن العسکری , ومولده علیه السلام لیلة النصف من شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین، وهو باق إلی أن یجتمع بعیسی بن مریم علیه السلام، فیکون عمره إلی وقتنا هذا ـ وهو سنة ثمان وخمسین وتسعمائة ـ سبعمائة سنه وست سنین.

الیو اقیت والجواهر ، ج2 ، ص127

بحث شصت وپنجم: در بیان این مطلب که علامت های قیامت که حضرت محمد صلی الله علیه واله خبر داده است حق است و باید همه آن ها قبل از قیامت اتفاق بیفتد. علامت هایی مثل خروج مهدی، پس از آن خروج دجال، سپس خروج عیسی و خروج دابه، بیرون آمدن خورشید از غرب و طلوع خورشید از غرب، بالا رفتن قرآن، باز شدن سد یأجوج و مأجوج .

حتی اگر از عمر دنیا به اندازه یک روز باقی مانده باشد، تمام این علامات اتفاق می افتد.

قال الشیخ تقی الدین بن أبی منصور در کتاب عقیده خودش: همه این نشانه ها در صد سال آخر روزی که پیامبر صلی الله علیه واله امتش را وعده داده است اتفاق می افتد. آن جا که فرمود: اگر امت من اصلاح شود، او یک روز حکومت خواهد کرد و اگر فاسد شوند، نصف روز . مقصود آن حضرت از روز ، روزهایی اس که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است آن جا که فرمود: «روز در نزد خداوند به اندازه هزار سالی است که شما می شمارید».

بعضی از عرفا گفته اند: هزار سال اول از روز وفات علی بن أبی طالب علیه السلام که آخرین خلیفه است شمرده می شود. زیرا این ایام (ایام خلفای چهار گانه) از ایام نبوت رسول خدا صلی الله علیه واله و پیامبری او شمرده می شود. پس خداوند به وسیله خلفای چهار گانه شهرها را آماده کرد. مقصود آن حضرت این است که اگر خداوند بخواهد دین در این هزار سال قوی خواهد بود و سپس دین سقوط می شود و به همان صورتی که از اول غریب بود، درمی آید.

این سقوط از سال سیم قرن یازدهم شروع شده است. از این زمان باید منتظر خروج مهدی بود. و مهدی از اولاد امام حسن عسکری علیه السلام است که در شب نیمه شعبان سال 255هجری به دنیا آمده است و او تا زمانی که با حضرت عیسی بن مریم علیه السلام دیدار کند باقی خواهد ماند.

پس عمر آن حضرت تا این سال ـ 958هـ ـ هفت صد و شش سال شده است.

در سال 260هـ ابو محمد حسن بن علی ... در زمان خلافت معتمد و در سال 29 سالگی از دنیا رفت. او پدر مهدی منتظر است که امام دوازدهم از دیدگاه مذهب دوازده امامی به شمار می رود.

30.عبد القادر بن شیخ بن عبد الله العیدروس (متوفای 989هـ)

عبد القادر عیدروسی در کتاب النور السافر شعری را از شیخ عبد المعطی می‌نویسد که در آن اسم حضرت را می‌آورد و می‌گوید که در رفع گرفتاری خواندن این شعر را تجربه کرده است که خود بهترین دلیل بر ولادت امام عصر علیه السلام می باشد:

قال وقد جربتهما للفرج بعد الشدة مفیدة ومنه فی الإثنی عشر الأئمة

بالمصطفى وعلى البتول

وبالسبطین ثم علی والباقر العلم

جعفر وموسى علی والجواد کذا

علی الحسن وکذا المهدی ذی الشیم.

النور السافر عن أخبار القرن العاشر، ص479ـ481

من این دو شعر را در هنگام رفع گرفتاری تجربه کرده و مفید دیده‌ام. یکی از این شعرها در باره ائمه دوازده گانه است :

به حق مصطفی، بتول ... و همچنین به حق مهدی که خالی بر گونه دارد.

 

31.السید محمد بن الحسین السمرقندی (متوفای 996هـ)

محمد بن حسین سمرقندی که از او تعبیر به علامه نسب شناس شده است، ضمن اختصاص دادن عنوانی به امام عصر عجل الله فرجه الشریف به ولادت ایشان تصریح می کند چنان چه می نویسد:

الامام محمد المهدی واما ولده محمد المهدی بن الحسن العسکری بن علی الهادی ... فهو الثانی عشر من الائمة. ولد یوم الجمعة منتصف شعبان، سنة خمس وخمسین ومائتین-إلى أن قال-: وکان عمره حین توفی أبوه خمس سنین.

تحفة الطالب بمعرفة من ینتسب إلى عبدالله و أبی طالب، ص54

امام محمد مهدی. اما فرزندش، محمد المهدی فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی... . او دوازدهمین نفر از ائمه است. در روز جمعه نیمه شعبان از سال دویست و پنجاه و پنج به دنیا آمدندز وهنگامی که پدرش وفات کرد، عمرش پنج سال بود.

32.شمس الدین الرملی (متوفای 1004هـ)

ایشان در پاسخ به پرسشی که از او شده است در خصوص وجود امام عصر علیه السلام استناد کرده است به کلام شخصی که برای او کتابی در اصول دین خوانده است و در آن ذکر وجود امام زمان علیه السلام بوده است و به عنوان پاسخ خودش چنین می نویسد:

سئل رضی الله عنه: عن مولانا المهدی هل هو موجود الآن أم لا؟

فأجاب: قد قرأ علی شخص من مدة طویلة کتابا فی أصول الدین ولا أحفظ الآن اسمه فذکر أن المهدی موجود فی البلد الفلانیة وسماها وأن طول الأزمنة لا تؤثر فیه انتهى.

فتاوی شمس الدین الرملی المخطوطة، ورقه 7

از رملی سوال شد؛ آیا حضرت مهدی سلام الله علیه وجود دارد یا خیر؟

چنین پاسخ داد: در سابق یک شخصی بر من کتابی با موضوع اصول دین را قرائت کرد، که الان اسم آن کتاب یادم نیست، و در آن کتاب نوشته شده بود که مهدی در فلان شهر می باشد و غیبت طولانی ایشان در وجودشان تاثیری نخواهد گذاشت.

 
 

33.أحمد بن یوسف القرمانی الحنفی (متوفای 1019هـ)

احمد بن یوسف القرمانی دانشمندی که در دربار چهار تن از سلاطین عثمان خدمت کرده و در تمام جنگ های آنان علیه ایران و عراق و ... شرکت داشته، در کتاب أخبار الدول می نویسد:

فی ذکر أبی القاسم محمد الحجة الخلف الصالح :

وکان عمره عند وفاة أبیه خمس سنین ، أتاه الله فیها الحکمة کما أوتیها یحیی (ع) صبیاً ، وکان مربوع القامة ، حسن الوجه والشعر ، أقنی الأنف ، أجلی الجبهة .... وإتفق العلماء علی أن المهدی هو القائم فی آخر الوقت... .

أخبار الدول وآثار الأول، ج1 ص353 ـ 354

شرح حال ابو القاسم محمد الحجهء الخلف الصالح

عمر او در هنگام وفات پدرش پنج سال بوده است. خداوند در کودکی به او حکمت آموخت، همان طوری که به حضرت یحیی در کودکی اعطا کرد. آن حضرت قامت چهارشانه، صورت و موی زیبا، بینی کشیده، پیشانی نورانی دارد. علما اتفاق دارند که مهدی همان کسی است که در آخر الزمان قیام می کند.

 
 

34.شهاب الدین ابی فلاح ابن العماد الحنبلی (متوفای 1089هـ)

وی با صراحت تمام، امام عسکری علیه السلام را به عنوان پدر امام زمان عجل الله فرجه الشریف معرفی کرده است:

وفیها الحسن بن علی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق العلویّ الحسینیّ، أحد الاثنی عشر الذین تعتقد الرافضة فیهم العصمة، وهو والد المنتظر محمد صاحب السرداب

شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج3 ص265

و در این سال الحسن بن علی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق العلوی الحسینی وفات کرد، یکی از امامان شیعیان که نسبت به ایشان اعتقاد عصمت دارند. او پدر منتظر، محمد [حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف] می باشد.

 
 

35.ضامن بن شدقم الحسینی المدنی (متوفای 1090هـ)

ضامن بن شدقم مدنی از علمای اهل سنت، ضمن نامبردن فرزندان حضرت امام جواد علیه السلام، به نام مبارک حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیزتصریح می کندو ایشان را فرزند امام حسن عسکری سلام الله علیه بر می شمارد.

رک: مختصر تحفة الازهار وزلال الانهار، ص 775

 
 

36.حسن العراقی (متوفای قرن 9 یا 10هـ)

از جمله کسانی که به محضر امام زمان سلام الله علیه مشرف شده اند و توفیق ملاقات با آن حضرت را داشته اند، حسن العراقی، از بزرگان اهل تسنن است. عبدالوهاب شعرانی داستان تشرف حسن العراقی که خود یکی از ادله بر ولادت و حیات آن حضرت است را چنین نقل می کند:

ومنهم الشیخ العارف بالله تعالى سیدی حسن العراقی رحمه الله تعالى المدفون بالکوم خارج باب الشعریه رضی الله عنه بالقرب من برکه الرطلی، وجامع البشیری ترددت إلیه مع سیدی أبی العباس الحریثی، وقال: أرید أن أحکی لک حکایتی من مبتدأ أمری إلى وقتی هذا کأنک کنت رفیقی من الصغر، فقلت له: نعم .

فقال: کنت شاباً من دمشق، وکنت صانعاً، وکنا نجتمع یوماً فی الجمعه على اللهو واللعب، والخمر، فجاءنی التنبیه من الله تعالى یوماً ألهذا خُلِقْتُ ؟ فترکت ما فیهم فیه، وهربت منهم فتبعوا ورائی فلم یدرکونی، فدخلت جامع بنی أمیه، فوجدت شخصاً یتکلم على الکرسی فی شأن المهدی علیه السلام، فاشتقت إلى لقائه فصرت لا أسجد سجده إلا وسألت الله تعالى أن یجمعنی علیه فبینما أنا لیله بعد صلاه المغرب أصلی صلاه السنه، وإذا بشخص جلس خلفی، وحسس على کتفی، وقال لی:

قد استجاب الله تعالى دعاءک یا ولدی مالک أنا المهدی.

فقلت تذهب معی إلى الدار، فقال نعم، فذهب معی، فقال: أخل لی مکاناً أنفرد فیه فأخلیت له مکاناً فأقام عندی سبعه أیام بلیالیها، ولقننی الذکر، وقال:

أعلمک وردی تدوم علیه إن شاء الله تعالى تصوم یوماً، وتفطر یوماً، وتصلی کل لیله خمسمائه رکعه.

فقلت: نعم فکنت أصلی خلفه کل لیله خمسمائه رکعه وکنت شاباً أمرد حسن الصوره فکان یقول:

لا تجلس قط إلا ورائی

فکنت أفعل، وکانت عمامته کعمامه العجم، وعلیه جبه من وبر الجمال فلما انقضت السبعه أیام خرج، فودعته، وقال لی:

یا حسن ما وقع لی قط مع أحد ما وقع معک فدم علی وردک حتى تعجز، فإنک ستعمر عمراً طویلا

انتهى کلام المهدی.

الطبقات الکبری، ج۲ ص۲۴۹ـ۲۵۰

از جمله آن‌ها، شیخ عارف به خدا ، آقای من حسن عراقى است که در کوم، بیرون باب شعریه نزدیک برکه رطلى و جامع بشیرى دفن شده است.

من با آقایم ابو العباس حریثى به نزد او می‌رفتیم، حسن عراقى گفت: از آن جایی که من از کودکى با تو رفیق بودم، مى‌خواهم حکایت خودم را برایت بگویم گفتم: بگو. گفت: من جوانى از اهل دمشق و صنعت‌گر بودم.

روزی از روزهاى جمعه‌ همراه رفقایم مشغول کار بی‌هوده و نوشیدن شراب بودیم که پیام آگاه کننده و الهام گونه‌اى از جانب خداوند برایم آمد که آیا براى این کارها خلق شده‌ام؟

بعد از آن، از از آن کارها دست کشیدم و رفقایم را ترک کردم، دوستان دنبال گشتند؛ اما مرا نیافتند.

وارد مسجد جامع بنى امیه شدم و دیدم که شخصى روى منبر در باره مهدى علیه السلام سخن مى‌گوید.

بعد از شنیدن آن سخنان مشتاق دیدار مهدی شدم. پس در هر سجده‌اى که می‌کردم از خداوند می‌خواستم که دیدار او را نصیبم کند.

تا این که شبى بعد از نماز مغرب، نماز نافله می‌خواندم که شخصى پشت سر من نشست و دست روی شانه‌ام گذاشت و فرمود: فرزندم خداوند دعاى تو را مستجاب کرد،‌ تو را چه شده است، من مهدى هستم. گفتم: آیا به خانه ام مى‌روی؟

فرمود: بلى. همراه من به خانه رفت و فرمود: جاى خلوت برایم آماده کن. من جاى خلوتى آماده کردم آن حضرت هفت شبانه روز ماند و مرا ذکر خدا یاد داد و فرمود: به تو ذکری یاد مى‌دهم تا انشاء الله بر آن مداومت کنى: یک روز روزه بگیر و یک روز افطار کن و هر شب پانصد رکعت نماز بگذار.

گفتم: بلى. من هر شب پشت سر او پانصد رکعت نماز مى‌کردم. و من جوان بى‌ریش و نیکو صورت بودم. مى فرمود:

فقط پشت سر من بنشین و من همن کار را مى‌کردم. عمامه او همانند مردم عجم بود و عبایش از کرک شتران بود. پس از گذشت هفت روز خدا حافظى کرد و رفت و به من فرمود:

اى حسن، چیزى که بین من و تو اتفاق افتاده با کسى دیگر اتفاق نیفتاده، پس بر ذکری که یادت دادم، مستدام باش تا جائى که بتوانى؛ چرا که تو عمر طولانى خواهم داشت.

 
 

37.عبدالملک العاصمی المکی (متوفای 1111هـ)

عاصمی مکی ضمن اشاره به شهادت امام حسن عسکری سلام الله علیه و تاکید بر اینکه ایشان در جوار پدر گرامیشان حضرت هادی صلوات الله علیه مدفون هستند، پیرامون امام زمان سلام الله علیه چنین می نویسد:

وأبی محمد الإمام الحسن العسکری بن على الهادی بن محمد الجواد بن على الرضا بن موسى الکاظم وهو الإمام بعد أبیه وحادی عشر الأئمة أمه أم ولد اسمها سوسن. مات فی أوائل خلافة المعتمد مسموما فی یوم الجمعة لثمان خلون من شهر ربیع الأول سنة ستین ومائتین ب سر من رأى ودفن عند قبر أبیه الهادی.

خلف ولده محمدا أوحده وهو الإمام محمد المهدی بن الحسن العسکری بن على التقی بن محمد الجواد ابن على الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زین العابدین بن الحسین بن على بن أبی طالب رضی الله تعالى عنهم أجمعین . ولد یوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین. ولما توفی أبوه کان عمره خمس سنین.

سمط النجوم العوالی، ج4 ص150

و ابو محمد امام حسن عسکری فرزند علی الهادی ... او بعد از پدرش امام بود و یازدهمین نفر از ائمه است. مادرش کنیزی بود که نامش سوسن بود.

در اوایل خلافت معتمد مسموم گردید و در روز جمعه هشت رو از ربیع الاول سال دویست و شصت گذشته بود که در سامراء از دنیا رفت و در نزد پدرش علی الهادی دفن شد.

فرزندش محمد را به تنهایی بر جای گذاشت و او امام محمد المهدی فرزند حسن عسکری ... میباشد. روز نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج به دنیا آمد و هنگامی که پدرش از دنیا رفت، سنش پنج سال بود.

 
 

38.عبدالله الشبراوی الشافعی (متوفای 1172 هـ)

ایشان نیز در خصوص ولادت آن حضرت علیه السلام چنین گفته است:

الثانی عشر من الائمة ابوالقاسم محمد الحجة الامام قیل هو المهدی المنتظر.

ولد الامام محمد الحجة ابن الامام الحسن الخالص بسر من رأی لیلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مئتین قبل موت ابیه بخمس سنین. وکان أبوه قد أخفاه حین ولد، وستر أمره لصعوبة الوقت وخوفه من الخلفاء فإنهم کانوا فی ذلک الوقت یتطلبون الهاشمیین ویقصدونهم بالحبس والقتل.

کان الامام محمد الحجة یلقب ایضا بالمهدی والقائم والمنتظر والخلف الصالح وصاحب الزمان واشهرها المهدی.

الإتحاف بحب الأشراف، ص 369-372

دوازدهمین نفر از ائمه ابوالقاسم محمد الحجة ... امام محمد الحجة فرزند امام حسن [عسکری] در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج، پنج سال قبل از فوت پدرش در سامراء بدنیا آمد. هنگامی که به دنیا آمد پدرش او را مخفی کرد و به جهت سختی آن زمان، و ترس از خلفاء امر ایشان را پوشاند چرا که آنان در آن زمان به دنبال هاشمیین بوده و آن را زیر نظر می گرفته که یا می کشتند و یا حبسشان می کردند.

امام محمد الحجة همچنین به مهدی و قائم و منتظر و خلف صالح و صاحب الزمان ملقب بود و مشهور ترینش، مهدی است.

 
 

39.جعفر بن حسن بن عبد الکریم البرزنجی (متوفای 1177هـ)

برزنجی، از جمله شعرای اهل سنتی است که صراحتا نام امام زمان سلام الله علیه را خاتمه اهل بیت علیهم السلام ذکر می کند چنان چه می نویسد:

وبختمـهِـمْ نـجْـل ِ الـرسـول ِمحـمـدٍ مهدیِّـنَـا الاتِــی الإمــامْ المنتـظَـر

و به ختم آنان [ائمه علیهم السلام]، فرزند [حضرت] محمد [یعنی] مهدی که می آید و امام منتظر است.

جالیة الکدر، ص 21

شیخ عبد الهادی نجا الابیاری در توضیح این بیت شعر چنین می نویسد:

ای ختم الائمه الاثنی عشر المذکورین ای اخرهم نجل ای ابن الرسول صلی الله علیه وسلم بالواسطه اذهو ابو القاسم محمد بن ابی محمد الحسن الخالص بن علی الهادی بن محمد الجواد ابن علی الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن ابی طالب یلقب بالمهدی والحجة والقائم والمنتظر وصاحب الزمان.

الغرر فی شرح المنظومة البدریه المسماة جالیه الکدر، ص 112

[منظور از مهدی] یعنی ختم ائمه دوازده گانه که ذکر شدند یعنی آخرین نفر آنان فرزند با واسطه رسول خدا صلی الله علیه [و آله] و سلم چرا که او ابو القاسم محمد بن ابی محمد حسن بن علی ... می باشد. به مهدی و حجت و قائم و منتظر صاحب الزمان ملقب شده است.

وی همچنین در چند خط قبل تصریح می کند که امام حسن عسکری سلام الله علیه پدر حضرت مهدی سلام الله علیه بوده و بر هر دو امام معصوم ترضی می کند.

 
 

40.محمد بن احمد السفارینی الحنبلی (متوفای 1188هـ)

سفارینی حنبلی امام زمان سلام الله علیه را چنین نقل می کند:

قلت: هو ابوالقاسم محمد بن الحسن العسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق ابن محمد الباقر بن زین العابدین علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب رضوان الله علیهم ومحمد بن الحسن هذا ثانی عشر الائمة الاثنی عشر علی اعتقاد الامامیه ویعرف بالحجة ... کانت ولادته فی منتصف شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین.

لوامع الأنوار البهیة ، ج2 ص71-72

من [سفارینی] می گویم: او ابوالقاسم، محمد بن حسن عسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق ابن محمد الباقر بن زین العابدین علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب رضوان الله علیهم اجمعین می باشد این محمد بن الحسن دوازدهمین نفر از ائمه دوازده گانه بر اساس اعتقاد شیعه است و به حجت شناخته شده است ... ولادت او نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری بوده است.

 

41.محمد أمین البغدادی السویدی (متوفای 1246هـ)

شیخ أبی الفوز محمد أمین السویدی از علمای اهل سنت در کتاب سبائک الذهب به ولادت آن حضرت تصریح کرده است:

محمد المهدی: وکان عمره عند وفاة أبیه خمس سنین.

سبائک الذهب فی معرفة قبائل العرب، ص346

محمد المهدی که عمر او در هنگام وفات پدرش پنج ساله بود.

 
 

42.سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی (متوفای ۱۲۹۴هـ)

قندوزی حنفی، از علمای اهل سنت، ولادت امام عصر علیه السلام را نزد اشخاص ثقه معلوم و روشن می داند، وی در این باره می نویسد:

فالخبر المعلوم المحقق عن الثقات، ان ولادة القائم کانت لیلة الخامس عشر من شعبان، سنة خمس و خمسین و مائتین فی بلدة سامراء.

ینابیع المودة، ص 511

خبر معلومی که از افراد مورد اعتماد محقق شده است، این است که ولادت قائم [عجل الله تعالی فرجه الشریف]، نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج در سامرا بوده است.

43.محمد صدیق حسن خان القنوجی (متوفای 1307هـ)

محمد صدیق حسن خان القنوجی که یکی سلفیان مشهور است و کتاب او را محدث بزرگ سلفی؛ محمد ناصرالدین البانی تلخیص کرده است به نام مادر امام عصر علیه السلام وقتی رسیده است چنین می گوید:

أنظر أمهات العترة الطاهرة الذین هم قدوة السادة وأسوة القادة فی کل خیر ودین من کن... وأم الإمام محمد بن حسن الملقب بالحجة والقائم والمهدی أم ولد اسمها نرجس.

الروضة الندیة ، ج2 ص150-151

به مادران عترت پاک اهل بیت علیهم السلام نگاه کن، همان ها که الگوی دیگران در هر خیر و دین هستند،... و مادر امام محمد بن حسن ملقب به حجت وقائم و مهدی؛ کنیزی که [نام ایشان] نرجس می باشد.

 
 

44.یاقوت بن عبد الله الحموی (متوفای 626 هـ)

یاقوت حموی پیرامون ذکر امام هادی و امام عسکری صلوات الله علیهما ، اشاره می کند که منتظر یعنی امام زمان سلام الله علیه از نسل این بزرگواران است چنان چه می نویسد:

عسکر سامرا قد تقدم ذکر سامرا بما فیه کفایة وهذا العسکر ینسب إلى المعتصم وقد نسب إلیه قوم من الأجلاء منهم علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی ابن الحسین بن علی بن أبی طالب رضی الله عنه یکنى أبا الحسن الهادی ولد بالمدینة ونقل إلى سامرا وابنه الحسن بن علی ولد بالمدینة أیضا ونقل إلى سامرا فسمیا بالعسکریین لذلک فأما علی فمات فی رجب سنة 254 ومقامه بسامرا عشرین سنة وأما الحسن فمات بسامرا أیضا سنة 260 ودفنا بسامرا وقبورهما مشهورة هناک ولولدهما المنتظر هناک مشاهد معروفة.

معجم البلدان، ج 4 ص 123

پادگان سامراء: قبلا توضیحاتی به حد کفایت در مورد سامراء گذشت. این پادگان به معتصم نسبت داده شده است و گروهی از بزرگان به آنجا منسوب هستند من جمله: علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی ابن الحسین بن علی بن أبی طالب رضی الله عنه که کنیه او ابا الحسن الهادی است در مدینه متولد شد و به سامراء منتقل گردید و فرزندش حسن بن علی نیز در مدینه متولد و به سامراء منتقل شد فلذا به همین علت به عسکریین نامیده شدند. اما علی [منظور امام هادی سلام الله علیه] در ماه رجب سال دویست و پنجاه و چهار از دنیا رفت و مقام او بیست سال است که در سامرا وجود دارد و فرزندش حسن در سال دویست و شصت وفات یافتند و هر دو نفر در سامراء دفن شدند و قبور آنان در سامراء مشهور است و برای فرزندشان [مهدی] منتظَر در سامراء مشاهدی معروف وجود دارد.

یاقوت حموی، حضرت مهدی (عجل الله فرجه الشریف) را فرزند امام حسن عسکری و امام هادی(علیهما السلام) می‌داند.

 
 

45.محمد ویس الحیدری (متوفای 1405هـ)

محمد ویس الحیدری از دیگر علمای اهل سنت ضمن ترجمه امام هادی علیه السلام اشاره به فرزندان ایشان و حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف می کند:

أولاده: أعقب خمسة أولاد: ... فالحسن العسکری أعقب محمد المهدی صاحب السرداب.

الدرر البهیة فی الأنساب الحیدریة ، ص73

[حضرت امام هادی علیه السلام] پنج فرزند داشت ... [یکی از آنها] حسن عسکری می باشد که دارای فرزندی به نام محمد مهدی صاحب سرداب می باشد.

 
 

46.خیر الدین الزرکلی (متوفای 1410هـ)

خیر الدین زرکلی، یکی از دانشمندان اهل سنت است که تصریح به ولادت حضرت مهدی علیه السلام کرده است:

محمد بن الحسن العسکری الخالص بن علی الهادی أبو القاسم ، آخر الأئمة الإثنی عشر عند الإمامیة ، وهو المعروف عندهم بالمهدی ، وصاحب الزمان ، والمنتظر ، والحجة وصاحب السرداب ، ولد فی سامراء ، ومات أبوه وله من العمر نحو خمس سنین.

الأعلام ، ج6 ص80

محمد فرزند حسن عسکری... آخرین امام از ائمه دوازدگانه در نزد شیعه است . او از دیدگاه شیعیان به مهدی، صاحب الزمان، منتظر ، حجت و صاحب سرداب مشهور است . او در سامرا به دنیا آمد و در هنگام وفات پدرش پنج سال داشته است.

47.مصطفی بن عبد الرحیم بن برقان الهاشمی (معاصر):

مصطفی الهاشمی در کتاب تذکرة الهاشمی پیرامون امام زمان سلام الله علیه چنین می نویسد:

ابوالقاسم محمد بن حسن بن علی بن محمد بن علی رضا ولقب وی نزد امامیه حجت و قایم و مهدی و منتظر ... .

تذکرة الهاشمی، ص 185

 
 

48.شریف أنس الحسنی الکتبی (معاصر):

شریف انس حسنی نسب شناس معروف عربستانی ، ضمن اختصاص دادن عنوانی به امام عصر علیه السلام ، پیرامون غیبت و ولادت ایشان می نویسد:

وتوفی الحسن العسکری فی اوائل ملک احمد بن المتوکل بسر من رأی مسموما ... وله من الولد: محمد المهدی.

محمد المهدی وهومحمد المهدی بن الحسن العسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام.

والقابه: الحجة، والخلف الصالح، والقائم، والمنتظر، والتالی، وصاحب الزمان، واشهرها المهدی.

وکان عمره حین توفی ابوه خمس سنین.

فالإمام المهدی اختفى فی سن مبکر، والأمر مسلم بین السنة والشیعة، على اختفائه وغیاب أخباره وعدم ظهوره.

فقد ولد المهدی بسر من رأى فی لیلة النصف من شعبان سنة خمس وخمسین ومائتین من الهجرة النبویة المبارکة، وهو وحید أبیه، لم یعقب الحسن غیره، وقد أعقبه فی آخر حیاته، وامه ام ولد یقال لها : نرجس.

ومن المؤرخین من نفى عقب أبیه الزکی العسکری، وهذا اطلاق فی القول بما یوجب أن لا یعتد به، فالحسن العسکری بن علی الهادی عقبه مسلم فی ابنه محمد المهدی.

الأصول فی ذریة البضعة البتول ، ص98-99

و حسن عسکری در اوایل [خلافت] ملک احمد بن متوکل در سامراء مسموم و از دنیا رفت ... و فرزند او، محمد المهدی است.

محمدی المهدی او محمد المهدی فرزند حسن العسکری بن علی الهادی بن محمد الجواد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین الشهید بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام می باشد.

القاب او چنین است: حجت، خلف الصالح، قائم، منتظر، تالی، صاحب الزمان و مشهور ترین آنها، مهدی است.

سن او هنگامی وفات پدرش، پنج سال بود.

امام مهدی در سن جوانی غایب شد و امری مسلم در بین شیعه و سنی می باشد بر خفاء و روایاتی پیرامون غیبت او و عدم ظهور ایشان.

مهدی در نیمه شعبان سال دویست و پنجاه و پنج هجری در سامراء به دنیا آمد. او تنها فرزند پدرش بوده و حسن [امام حسن عسکری سلام الله علیه] فرزندی غیر از جز در اواخر عمرش بر جای نگذاشت. مادر کنیزی بود که به آن نرجس گفته می شود.

برخی از مورخین نسل پدرش زکی العسکری را انکار کرده اند [که او فرزندی ندارد]. این اطلاق در کلام، اعتمادی به آن نمی شود چرا که حسن عسکری فرزند علی الهادی مسلما فرزندش محمد مهدی را بر جای گذاشته است.

 
 

49.عارف احمد عبدالغنی (معاصر):

ایشان پس از اینکه به نام امام عسکری علیه السلام رسیده اند ، کنیه آن حضرت را ابومحمد ذکر کرده اند و نام مادر امام زمان را نیز بیان کرده است:

الحسن بن علی (الهادی ، العسکری) بن محمد (الجواد)...یکنى أبامحمد. کان من الزهد والعلم على أمر عظیم وهو والد الإمام المهدی ثانی عشر الأئمة عند الإمامیة.

الجوهر الشفاف فی أنساب السادة الأشراف ، ج1 ، ص160-161

حسن بن علی العسکری، کنیه او ابا محمد است. در زهد و علم مقام والایی داشته است و پدر امام مهدی دوازدهمین امام در نزد شیعیان است.

50.عبدالله بن محمد الحشلاف (معاصر):

حشلاف از معاصرین اهل سنت نیز با صراحت ولادت امام عصر علیه السلام را بیان کرده است:

وأما ولده محمد المهدی فهو الإمام الثانی عشر وهو الخلیفة من بعد أبیه ولد سنة خمس وخمسین ومائتین وقیل ثمان وخمسین وقد قیل أقل من ذلک وله ألقاب منها المنتظر وصاحب الزمان وأشهرها المهدی.

سلسلة الأصول فی شجرة ابناء الرسول ، ص144

واما فرزند او [امام حسن عسکری سلام الله علیه]، محمد مهدی، او امام دوازدهم و خلیفه بعد از پدرش است. در سال دویست و پنجاه و پنج بدنیا آمد. و گفته شده در سال دویست و پنجاه و هشت و کمتر از این نیز گفته شده است.و ایشان القابی دارند از جمله منتظر و صاحب الزمان که مشهور ترین آنان مهدی است.

 
 

51. محمد عمر سربازی (معاصر):

مولوی محمد عمر سربازی نیز از جمله کسانی است که نسبت به ولادت امام عصر سلام الله علیه تصریح کرده است.

فتاوای منبع العلوم کوه ون، ج 3 ص 141-142

 
 

نتیجه:

با توجه به تصریحات بیش از یک صد عالم از علمای اهل سنت نسبت به ولادت امام زمان سلام الله علیه، به همین مقدار بسنه می کنیم.

خداوند ان شاء الله همه ما را از منتظران واقعی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دهد.

 



Share
1 | محسن ملايي | Iran - Sanandaj | ٢١:٣١ - ٠٢ تير ١٣٩٢ |
اللهم عجل لوليک الفرج درسال 346 هجري قمري ودرسالهاي بعد علماي کله گنده اهل سنت به اين قضيه(تولد حضرت عج) اقرارکردند اونوقت جوجه وهابي هاي اين دوره چون عقيل صاحب عقل بر عکس و شمرابن ذي الجوشن نکبتي (همون خزمتي )و عبدالله خرمافروش و ترشابي (که اعتماد به نفسش دردروغ گويي منو کشته )ومنصور يزيدي و سجودي (همون قصه پرداز قصه هاي هزار ويک شب) و ظهرابي(شايدم زهر آب ) امروز پول نفت عربستان چشم وگوششون را کور وکر کرده وحرف هاي ابن تيميه ناصبي(صاحب کمربند دان شپش) ومحمد ابن عبدالوهاب درباري آل سعود ملعون را بلغور مي کنند غافل از اين که به لطف الهي وعنايت اهلبيت سلام الله عليهم اجمعين معارف شيعه هرروز دردنيا بيشتر منتشر مي شود وفي الواقع اين کارها فقط به جهت نگهداري چهار وهابي بي سواد متعصب (خوارج دوران)در پاي تلويزيونها شون وگول زدن اونا هست وگرنه اهل سنت واقعي گول اين حرفهاي مزخرف را نمي خورند به اميد ظهور حضرت (عج) وريشه کن کردن اين تفرقه افکنان در دين
2 | علي شاهردوي | Iran - Tehran | ١٠:٠٢ - ٠٤ تير ١٣٩٢ |
خداوند رحمن ورحيم به شما اجر عنايت كند خيلي زحمت كشيديد واقعا. كجايند آنهاي كوكورانه حرف مي زنند.
3 | احمد علي تجويدي | Iran - Ahvaz | ١١:٠٧ - ٠٤ تير ١٣٩٢ |
بسم الله الرحمن الرحيم سلام ديشب3/4/92در برنامه شبکه کلمه به اصطلاح کارشناس شبکه(سجودي) ميگفت وقتي به گفته شيعيان خداوند عمر وابوبکر را باآن توصيفات عذاب ميکند پس ديگر آمدن امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و بيرون کشيدن آن دو نفراز قبر و شلاق زدن آن دو کار بيهوده اي است جواب:اولا که امام زمان (ارواحنا له الفداء )فقط براي اين کار ظهور نميکنند.ثانيا بسياري از مسلمانان اعتقاد دارند که حضرت مسيح (علي نبيناو آله وعليه السلام) پس از ظهور به وي اقتدا ميکنند بنابر اين بايد امام چيزي بيشتر از ماموم داشته باشد مثلا حمد وسوره اش درست باشد پس بنابراين امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بايد بتوانديک معجزه اي حداقل همطراز ماموم خود يعني حضرت مسيح علي نبيناو اله وعليه السلام انجام دهد (مانند زنده کردن مردگان)که شايستگي امامي بر اورا داشته باشد وگرنه در آن بلبشوي آخرالزمان ممکن است همين وهابي ها بگويندکه اين يک شيعه است که مدعي دروغين مهدويت است .ثالثا فرد زنده شده توسط مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) براي ما شيعيان شايدچندان مهم نباشد امابراي اهل سنت که قداست و شان ويژه اي براي عمر وابوبکر قائلنداين امر زنده کردن و نشان دادن بي اعتباري آن قداستها بسيار مهم وحياتي است و اگر امام زمان (ارواحنا له الفداء ) هر کس ديگري را زنده کنند ميتوانند منکر شوند و بگويند که اينها همه فيلم وزد وبند است اما مطمئنا زنده بيرون آوردن دونفر از قبور کنار پيغمبر با آنهمه ماموروخدم وحشم براي افرادعادي کاري محال و غير ممکن است.ورابعا باشلاق زدن آندو عملا قداست آنان نيز از بين رفته و همه به گنهکاروبفرموده حضرت علي امير المومنين (صلوات الله عليه وعلي ابنائه الطاهرين)(کاذب-غادرو...........)بودن آندو واقف ميشوند والسلام علي من اتبع الهدي اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم ربّنا اجعل عواقب امورنا خيرا اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم
4 | قدرت ا.. شيرازي | United States - Fremont | ٢١:١١ - ٠٤ تير ١٣٩٢ |
الهم عجل لوليك الفرج سلام بر مهدي فاطمه برادران اهل تسنن اگر از كرده خود وائمه خود نگران نيستند وتمام كردارشان عين ثواب است بايدبراي امدن امام اباصالح المهدي استقبال كنند وبراي ظهور حضرت دعا كنند. اگر هم قضيه عكس است گناه اتفاق افتاده خوب مشكل شان را حل كنند چون بنا به اعتقاد اهل تسنن وحتي تمام اديان الهي روزي مهدي با اهداف ودستورات خدشه ناپذير الهي خواهد آمد وفرمان الهي را اجرا خواهد کرد وصد البته ريالهاي وهابيون در مقابل قدرت الهي به اندازه سر سوزني اثر ندارد. اگر کسي غير فرمان الهي فکر کند کافر است
5 | مهران محبي | Iran - Tehran | ٢٢:١٧ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
به اميد روزي که خداوند وهابي هاي کذاب را هدايت فرمايد. اللهم عجل لوليک الفرج
6 | شهاب يگانه | Iran - Kalāleh | ٢٣:٤٦ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
شيعه ميگويد: سبط ابن جوزي از علماي بزرگ اهل سنت است و او اعتراف ميکند که شيعه برحق است... جواب ما : گمان نکنيد که او همان ابن جوزي معروف است، نه او نوۀ ابن جوزي است و نامش يوسف بن قزعلي و کنيه اش ابو مظفر است. امام ذهبي در کتاب ميزان الاعتدال (7/304) باره اش مي گويد: از پدر بزرگش ( يعني، ابن جوزي مشهور) دروغ هاي بي شماري نقل کرده است. در سال 654 در دمشق فوت کرد و خبر مرگش که به شيخ محي الدين السوسي رسيد، گفت: الله او را نيامرزد چون بر مذهب رافضي مرد. او حتي کتابي در دفاع از مذهب شيعه نوشت که امام ذهبي آن را ديد و بر رافضي بودن او يقين کرد. شما در کتاب شب هاي پيشاور نامش را زياد مي بينيد. حقه بازان شيعه او را بسيار بر جايگاه شهود نشانده اند که اينک سني عليه خود و به نفع ما شهادت مي دهد! و نام اصلي اش را هم نمي گويند تا با ابن جوزي مشهور مشابه باشد. آخوندان شيعه از اين سبط ناخلف و امثال سبط ابن جوزي نقل قول کرده اند اما از احاديث صحيح اهل سنت طوري گريزان است که جن از بسم الله.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ اولاً ما سبط بن جوزي را به نام ابن جوزي جا نزده ايم به هركس چنين كاري كرده اعتراض كنيد. ثانياً بايد خدمت جنابعالي بگوييم: مطلبي كه از كتاب ميزان الاعتدال نقل كرده ايد ناقص و برخي كلماتش اضافه خودتان است كل مطلب اين است:
«9888 ( 9478 ) يوسف بن قزغلي الواعظ المؤرخ شمس الدين أبو المظفر سبط ابن الجوزي روى عن جده و طائفة و ألف كتاب مرآة الزمان فتراه يأتي فيه بمناكير الحكايات وما أظنه بثقة فيما ينقله بل يجنف و يجازف
ثم إنه ترفض و له مؤلف في ذلك نسأل الله العافية مات سنة أربع و خمسين و ستمائة بدمشق قال الشيخ محي الدين السوسي لما بلغ جدي موت سبط ابن الجوزي قال لا رحمه الله كان رافضيا
قلت كان بارعا في الوعظ و مدرسا للحنفية»
(ميزان الاعتدال في نقد الرجال ، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 7، ص 304)
سبط بن جوزي از جد خود و گروه ديگري روايت مي كند كتابي بنام مرآت الزمان دارد كه در آن كتاب حكاياتي را ذكر كرده كه ديگران ذكر نكرده اند فكر نمي كنم در آنچه ذكر كرده ثقه باشد بكه گاهي منحرف مي شود و گذافه مي گويد. به تشيع ميل دارد مولفاتي هم در اين مورد دارد كه از خدا مي خواهم او را ببخشد. محي الدين سوسي گويد: پدرم چون خبر مرگش را شنيد گفت: خدا او را نبخشد او رافضي بود.
من مي گويم: او واعظ ماهري است و مذهب حنفيه را تدريس مي كرده است.
چنانكه مشاهده كرديد در اين متن حرفي از دروغهاي بيشمار نيست. و ذهبي او را حنفي و ماهر در وعظ مي داند و آنچه بر او اعتراض شده هم مربوط به كتاب «مرآت الزمان» است نه «تذكرة الخواص» لذا در كتاب تاريخ الاسلام خود مي گويد: « يوسف بن قُزْغْلي بن عبد الله . الإمام ، الواعظ ، المؤرخ شمس الدين ، أبو المظفر التركي ، ثم البغدادي العوني الحنفي . سِبْط الإمام جمال الدين أبي الفرج ابن الجوزي ؛ نزيل دمشق . وُلِد سنة إحدى وثمانين وخمسمائة ... وكان إماما ، فقيها ، واعظا ، وحيدا في الوعظ ، علاّمةً في التاريخ والسير ، وافر الحرمة ، محبباً إلى الناس ... ودرّس بالشبلية مدة ، وبالمدرسة البدرية التي قبالة الشبلية . وكان فاضلا عالما ، ظريفا ، منقطعا ، منكرا ، على أرباب الدول ما هم عليه من المنكرات ، متواضعا صاحب قبول تام .»
يوسف بن فزعلي حنفي ، پيشوا ، فقيه ،تاريخ دان و در سخنوري يگانه بود‌ ، در تاريخ و سرگذشت ،‌ علامه و در نزد مردم بسيار قابل احترام و محبوب بود . مدتي در شبيله و مدرسه بدريه تدريس مي‌كرد ، او فاضل ، دانشمند و نكته سنج بود و با دولتمرداني كه كارهاي ناپسندي مي‌كردند ، مخالفت مي‌كرد و همگان او را قبول داشتند .
(الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز ، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام ، ج 48 ص 183، تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1407هـ - 1987م .)
ثالثاً چنانكه در متن آورديم و در كلام ذهبي هم گذشت او از علماي بزرگ اهل سنت است كه الفاظي همانند: «إماما ، فقيها ، واعظا ، وحيدا في الوعظ ، علاّمةً في التاريخ والسير» بر آن دلالت دارد. خوانندگان محترم در اين مورد قضاوت كنند كه شما بي راه مي گوييد يا ما؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
7 | شهاب يگانه | Iran - Kalāleh | ٢٣:٥٣ - ٠٥ تير ١٣٩٢ |
شيعه ميگويد : ابن الصباغ مالکي که از علماي بزرگ سني است، گواهي داده است که خيلي از ادعا هاي شيعه برحق است. جواب ما: نام کامل او «نورالدين علي بن محمد» است. کتابي به نام «الفصول المهمه في معرفته الائمه» دارد و در هر فصلش ،فضايل يکي از امامان شيعه را نوشته است و منظورش از ائمه، امامان دوازده گانۀ شيعه است. در حيرتم که چرا ديگر نام مالکي را به يدک مي کشد. خودش در کتابش فرياد مي زند که شيعه است.

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي؛ در عجبيم از شما كه هر جا سخن از شيعه مي شود مي گوييد: شيعه را صفويه ايجاد كرده و هر جا عالمي از اهل سنت، درباره چهرهاي شاخص اهل بيت(ع) در كتابش سخني مي نويسد او را شيعه مي دانيد! آيا شما سخن عالمان خودتان را هم قبول نداريد؟ مگر سخاوي در مورد او نمي گويد: «فحفظ القرآن والرسالة في الفقه ابن مالك»
جالب اين است كه خود نويسنده به هنگامي كه اين كتاب را مي نوشته به اين مطلب كه شايد او را شيعه بدانند توجه داشته لذا در مقدمه در اين مورد توضيحاتي داده كه ما عينا آن را نقل و ترجمه مي كنيم:
«و ذلك لما اشتمل عليه هذا الكتاب في ذكر مناقب أهل البيت الشهيرة و مآثرهم الأثيرة، و لربّ ذي بصيرة قاصرة و عين من إدراك الحقائق حاسرة يتأمّل ما ألّفته و يتعرّض ما جمعته و لخّصته، فحمله طرفه المريض و قلبه المهيض إلى أن ينسبني في ذلك إلى الترفّض‏ .
حكى الشيخ الإمام العلّامة المحدّث بالحرم الشريف جمال الدين محمّد بن يوسف الزرندي‏ في كتابه المسمّى ب «درر السمطين في فضائل المصطفى و المرتضى و السبطين» أنّ الإمام العلّامة المعظّم، و الحبر الفهّامة المكرّم، أحد الأئمّة الأعلام المتتبّعين، المقتدى بهم في امور الدين، محمّد بن إدريس الشافعي‏ المطّلبي لمّا صرّح بمحبة أهل البيت قيل فيه ما قيل، و هو السيّد الجليل، فقال مجيبا عن ذلك شعرا:
إذا نحن فضّلنا عليا فإنّنا
روافض بالتفضيل عند ذوي الجهل‏
و فضل أبي بكر إذا ما ذكرته‏
رميت بنصب عند ذكري للفضل‏
فلا زلت ذا رفض و نصب كلاهما
بحبّهما حتّى اوسد في الرمل‏
و قال أيضا:
قالوا : ترفّضت قلت: كلا
ما الرفض ديني و لا اعتقادي‏
لكن تولّيت دون‏ شكّ‏
خير إمام و خير هاد
إن كان حبّ الوصيّ‏ رفضا
فإنّني أرفض العباد
و قال أيضا:
يا راكبا قف بالمحصّب من منى‏
و اهتف بقاعد خيفها و الناهض‏
سحرا إذا فاض الحجيج إلى منى‏
فيضا كملتطم الفرات الفائض‏
إن كان رفضا حبّ آل محمّد
فليشهد الثقلان أنّي رافضي‏
و حكى قاضي القضاة تاج الدين عبد الوهّاب السبكي في طبقاته الكبرى، عن السيّد الجليل و الإمام الحفيل أبي محمّد عبد الرحمن النسائي- أحد أئمّة الحديث المشهور اسمه و كتابه- أنّه لمّا دخل إلى دمشق و صنّف بها كتاب الخصائص في‏ فضل عليّ كرّم اللّه وجهه أنكر عليه ذلك، و قيل له: لم لا صنّفت في فضائل الشيخين‏؟ فقال: دخلت إلى دمشق و المنحرف فيها عن عليّ كثير، فصنّفت كتاب الخصائص رجاء أن يهديهم اللّه تعالى به. فدفعوه في خاصرته‏ و أخرجوه من المسجد، ثمّ ما زالوا به حتّى أخرجوه من دمشق إلى الرملة، فمات بها رحمه اللّه.
قال قاضي القضاة تاج الدين السبكي المشار إليه، قال: سألت شيخنا أبا عبد اللّه الذهبي الحافظ : أيّهما أحفظ: مسلم بن الحجّاج‏ صاحب الصحيح أو النسائي؟ فقال: النسائي: ثمّ‏ ذكرت ذلك للشيخ الإمام الوالد فوافق عليه. و كان ابن الحدّاد أحد أئمة الشافعية، كثير الحديث و الحفظ له، و لم يحدّث عن غير النسائي، و قال: رضيت به حجّة بيني و بين اللّه تعالى. انتهى ملخّصا.
و حكى الإمام أبو بكر البيهقي‏ في الكتاب الّذي صنّفه في مناقب الإمام الشافعي: أنّ الإمام الشافعي قيل له‏: إنّ أناسا لا يصبرون على سماع منقبة أو فضيلة تذكر لأهل البيت قطّ! و إذا رأوا أحدا يذكر شيئا من ذلك قالوا: تجاوزوا عن هذا فهذا رافضي، فأنشأ الشافعي يقول:
إذا في مجلس ذكروا عليا
و سبطيه و فاطمة الزكيه‏
يقال: تجاوزوا يا قوم عنه
فهذا من حديث الرافضية
برئت إلى المهيمن من اناس‏
يرون الرفض حبّ الفاطمية
ترجمه:
از آنجا كه اين كتاب مشتمل بر مناقب و فضائل اهل بيت عليهم السلام است چه بسا كساني كه كم بصيرت اند و چشم ديدن حقائق را ندارند در كتاب من دقت كند و قلب مريض و چشم بسته باعث شود كه اين كتاب را دسمايه قرار دهد تا مرا رافضي و شيعه بخواند.
جمال الدين زرندي در كتاب دررالسمطين گفته است: چون امام شافعي تصريح به محبت اهل بيت كرد در مورد او حرفها گفتند و او در مقابل گفت:
چون ما علي را برتري داديم بي عقلها به اين خاطر ما را رافضي خواندند. و هر گاه در مورد فضيلت ابي بكر سخن گفتم مرا ناصبي خواندند.همواره رافضي و ناصبي بودم و بخاطر دوستي اين دو در اين انتسابها به من شتاب شده است.
همچنين گفته است:
گفتند: شيعه شدي؟ گفتم: نه بخدا قسم رفض نه دين و نه اعتقاد من است. و لكن بدون شك من به بهترين امام و هدايتگر اقتدا كرده ام. اگر دوست داشتن وصي رسول الله صلي الله عليه و آله رفض است پس من رافضي تريب بندگان خدايم.
همچنين گفته است:
اي سوار در ريگزار مني بايست و به افراد مختلفي كه آنجايند از نشسته و ايستاده ندا بده. به هنگام سحر چون حاجيان به مني برسند همانند كسي كه تشنه است و به فرات رسيده است. اگر رفض حب آل محمد ص است پس جن و انس شهادت بدهند كه من رافضي ام.
و سبكي در طبقات الكبري از نسائي(صاحب سنن نسائي يكي از صحاح سته اهل سنت) نقل مي كند: چون وارد دمشق شد و در آنجا كتاب خصائص را در فضل علي عليه السلام نوشت گروهي به او گفتند چرا در فضيلت ابوبكر و عمر كتاب ننوشتي؟ گقت: من وارد دمشق شدم ديدم در مورد علي عليه السلام بدگويي زياد است پس كتاب خصائص را براي اينكه خداوند مردم از اين انحرافشان هدايت و اصلاح كند نوشتم . پس با لگد او را از مسجد بيرون انداختند و اين همچنان ادامه داشت تا او را از دمشق بيرون كردند و به رمله تبعيد كردن و در همانجا مرد.
سبكي مي گويد: از استادم ذهبي سوال كردم مسلم روايات بيشترب حفظ كرد يا نسائي؟گفت: نسائي. همين سخن را به استادم و پدرم هم گفتم و او هم گفت: نسائي. همچنين ابن حداد شافعي كه بسيار روايت مي كرد هم از غير نسائي روايت نمي كرد و گفت: به اين تا بين من و خدا حجت باشد.
ابوبكر بيهقي در كتابي كه در مناقب شافعي نوشته مي گويد: به امام شافعي گفتند: مردم بر شنيدن مناقب اهل بيت و فضائل آنها صبر ندارند و اگر ببينند كسي چنين كاري مي كند گويند: برويد اين رافضي است چون اين را شنيد چنين شعر گفت:
اگر در مجلسي سخن از علي و فرزندانش و فاطمه سخن گفته مي شود گفته مي شود برويد اين از سخنان رافضي هاست . من تبري مي جويم نزد شاهداني از مردم كه دوستي فاطمه را رفض مي دانند.
(الفصول المهمة في معرفة الأئمة عليهم السلام‏،نويسنده: ابن صباغ مالكى‏(وفات: 855 ق‏)، محقق: سامي الغريري‏، ناشر: دار الحديث‏، مكان نشر: قم‏، سال چاپ: 1422 ق‏،ج‏1، ص105 الي ص113)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
(1)
8 | واذكر في الكتاب ..... | Iran - Sanandaj | ١١:٣٧ - ٠٦ تير ١٣٩٢ |
لا اله الا الله
قرآن کتاب الله
محمد رسول الله
9 | نازلي | Iran - Nā’īn | ١٨:٢٨ - ١٦ تير ١٣٩٢ |
آقاي شهاب يگانه اين لقبي که به شيعيان ميديد (رافضي ) نشونه ي نهايت کم لطفي شماست.اگر به پيروان علي (ع) وپيروان ولايت اهل بيت معصوم پيامبر اکرم (ص) لقب رافضي ميدن باشه من 1000بارهم بميرم وزنده شم بازم عقب نشيني نميکنم.نه من تموم شيعيان.ديديم که حب علي تو حرفاتون يعني چي؟ آقا موضع گيريتون نشون ميده که کينه علي رو دارين نه حب علي.چون هرکسي که بياد وحقانيت مذهب يگانه ي مارو نشون بده شما نميتونيد تحملش کنين چه بسا ازبزرگانتون باشه. اگر مذهب حقه ما انقدر براتون ترسناکه که ازترستون عقلاني و منطقي نميتونين سري به کتبي که براتون بعد قرآن کلمه به کلمه اش صحيحه بزنين اين نشونه ضعف شماست...برادر من تواين سايت تمام مطالبي که گفته شده که برابعضي ازاهل سنت عجيبه و تازگي داره از کتب (به ظاهر) صحيح شماست.
واين رو هم مطمئن باشين علماي ما بيشترازمن وشما به عنوان يه شهروند عادي که 3-4 کلمه عربي بلديم مطالعه دارن وسالها وقت گداشتن واين علم تفسير روايات واحاديث وقرآن عظيم روفراگرفتن.اگر يک درصد فقط وفقط وفقط يک درصد حقانيت ازجانب شيعه براتون اهراز بشه بازهم بااين تعصبات بيجا حاضر به قبولش نيستين.بالاخره 60سال 70سال نهايت 100سال زنده ايم بعد که تشريف برديد اون دنيا تازه ميفهميدکه حق وباطل چه بوده؟؟؟
واما اين مبحث براي من بسيار جالب بود.تولد حضرت مهدي ازنظر عقلاني کاملا روشنه ودرسته.ممنون از روشنگري هاي اين سايت
10 | هادي | Iran - Qorveh | ٢٤:٥٣ - ١٦ تير ١٣٩٢ |
آقاي شهاب يگانه اينطور که معلوم است شما اصلا در باره آنچه که گفتيد مطالعاتي نداشتيد که اگر داشتيد همين کتاب - شبهاي پيشاور _ که اسمش را برديد براي شما کفايت ميکرد برهدايتتان که ظاهرا اينطور نبوده و جهل بيشتر از عقل بر شما غالب گرديده . پس توصيه ميکنم اين کتاب را حتما مطالعه کنيد و ببينيد در آخر مناظره که با پيشنهاد علماي شما و با نقل اين مطلب که ما به کتب شيعيان اعتماد نداريم و بايد مستندات از کتب اهل سنت باشد جناب شمس الواعظين از ميان کتب علماي بزرگ خودتان چنان حقانيت شيعه رو اثبات کردند که در آخر امر در همان مجلس عده اي که هنوز لجاجت و عناد در آنها کارگر نيافتاده بود روشن شده و به مذهب حقه تشيع ورود کردند - يعني اينکه اگر شما تمام کتابهاي شيعه رو ناديده بگيريد از ميان کتب خودتان بهتر ميتوان مذهب حقه تشيع رو اثبات کرد - لطفا کمي بدور از لجاج و عناد مطالعه کنيد چون در روز قيامت هيچ عذري پذيرفته نيست که من نميدانستم يا بر دين گذشتگان بودم و ...
11 | مصطفي رايكا | United States - New York | ١٦:٤٣ - ٢٣ تير ١٣٩٢ |
تا امام زمان نيايد اهل سنت قبول نمي کنند اهل سنت مراقب روز قيامت باشيد
12 | ستار | Iran - Tehran | ٠١:٢٥ - ٢٤ تير ١٣٩٢ |
باسلام 1- مطالعه مطالب موجود در کتب معتبر اهل سنت که در خصوص ولادت حضرت مهدي (عج)بيان شده است ، واقعا تکان دهنده و عبرت آموز ميباشد . با اينهمه سانسور و تبديل وتغييرهائي که توسط حاکمان ظالم سني مذهب و مفتيان درباري در طي صدها سال بر سر کتب و روايات اهل سنت وارد شده است ، اثبات حقانيت تشيع از کتابهاي اهل سنت ، بدون اغراق ، يک معجزه الهي است. 2- اما آنچه که بيش از پيش ، دلم را به درد آورد و چشمهايم را اشک آلود ساخت، مطالعه پاسخ دوم مسئول محترم سايت گرانقدر وليعصر(عج) به شبهه آقاي شهاب يگانه بود. بايد خون گريست ازجفاي ناجوانمردانه اي که در طي قرنهاي متمادي بر سر اغلب انديشمندان و عالمان سني مذهب ، تنها به جرم ذکر حقايقي از سيرت پيامبرگونه اهل بيت (ع) آمده است. چگونه ميشود گريه نکرد بر حال دانشمندي همچون نسائي ، که با آنهمه کتبي که در رثاي ابوبکر و عمر و عثمان نگاشته است ،تنها بجرم نگاشتن کتاب خصائص علي ابن ابيطالب ، مورد هجوم و آزار مردم بظاهر مسلمان شامات قرار ميگيرد؟!! چگونه ميتوان تحمل کرد حماقت و رذالت انسانهاي بظاهر مسلماني را که تحمل شنيدن مناقب اهل بيت (ع) از زبان دانشمند بزرگي مثل امام شافعي را ندارند؟!!! مگر اهل سنتي که آنگونه با امام شافعي و نسائي _تنها بجرم ذکر مناقب علي(ع) و خاندان پيامبر(ص) _رفتار کرده اند ،در کتب متعدد دانشمندان خويش نخوانده و يا از آنان نشنيده بودند که دشمن علي ابن ابيطالب ، حرامزاده است؟ 3- اگر حزبي بنام القاعده نبود ، اگر گروهي بنام طالبان نبود ، اگر جمعيتي بنام النصره نبود و اگر جنگي در سوريه نبود ، همچنان اينگونه فکر ميکردم که ديگر در دنياي کنوني ، مسلکي بعنوان ناصبي وجود ندارد و همه مسلمانان سني مذهب جهان ، دوستدار علي ابن ابيطالب و اهل بيت (ع)ميباشند و هر آنچه از مسلمانان دمشق و شامات در کتب گذشتگان ذکر شده ، در متن تاريخ مانده است و اهل سنت امروزي بر خلاف اسلاف خويش ،ديگراز سيطره تفکرات ناصبي گرايانه معاويه و يزيد و ابن زياد رها يافته اند. اما افسوس که اينگونه نيست و تفکر ناصبي گري و دشمني با خاندان پيامبر و پرستش کورکورانه برخي از صحابي گناهکار پيامبر(ص)، هنوز هم که هنوز است در وجود بسياري از مسلمانان يزيدي ، لانه کرده است و اين خصيصه شيطاني حداقل در 5 مورد مشاهده شد: _ نبش قبر حجرابن عدي ، صحابي گرانقدر علي (ع) و دشمن قسم خورده معاويه _ اهتمام ويژه براي تخريب قبور اهل بيت (ع) و حفظ قبور صحابي دست چندم _نامگذاري گروههاي نظامي خويش بنامهاي يزيد و معاويه وساير دشمنان اهل بيت _فتواي برخي از مفتيان وهابي جهت عدم نامگذاري فرزندان خويش به اسامي اهل بيت(ع) _ بمبگذاري و انفجار روزانه مساجد ، حسينيه ها و خانه و شهرها و روستاهاي دوستداران اهل بيت 4 - حال بنده حقير که دين و مذهب خود را نه بر اساس عقايد پدر و مادرم ، بلکه بر اساس مطالعه و تحقيق ، انتخاب کرده ام منتظر عزيزان اهل سنت هستم تا موضع خويش را در برابر اقدامات و عقايد مسلمانان يزيدي ديروزي و امروزي مشخص کرده و از خليفه چهارم خويش و فرزندانش دفاع کنند.اين گوي و اين ميدان.
13 | جوياي حق | Iran - Khāsh | ٢٢:٣٧ - ٢٠ مرداد ١٣٩٢ |
شما را به قرآن قسمتان ميدهم به اين مجري خبيث شبکه کلمه خبيثه نگوئيد هاشمي ، زيرا ايشان هاشم زهي هستند . هاشم زهي ها طايفه اي در بلوچستان هستند که مقر اصليشان بخش نوک آباد و بخش اسکل آباد در شهرستان خاش استان سيستان و بلوچستان است . البته از اين طايفه چند خانواده در منطقه سيستان (زابل) و حتي جنوب خراسان جنوبي (شهرستان نهبندان) هم زندگي ميکنند که نيمي از آنها شيعه و نيم ديگر اهل سنت هستند . اين آقا از جانب طايفه هاشم زهي که طايفه اي سرشناس و البته بسيار دوستدار اهل بيت (ع) هم هستند به طور کلي طرد شده است . در انتها مجددا خواهش دارم نگيد هاشمي ، بلکه ايشان هاشم زهي هستند .
14 | محمد | United States - Fremont | ٢٤:٠٩ - ٢٠ مرداد ١٣٩٢ |
من همون متن اول رو ک خوندم ک ذهبي در مورد مهدي گفته بود واقعا پي بردم ک شما چيزي براي گفتن ندارين خب عاقلا ذهبي ميگه روافض و شيعه ادعا دارن ک مهدي پسر حسن عسکري متولد شده داره اعتقاد شيعه رو بيان ميکنه آخرش هم ميگه ما رو از اين اعتقاد خدا نجات بده ک شما اونجا رو سانسور کردين مثل اين بمونه ک من بگم آغا گاو پرستان ادعا دارن ک گاو خداي آنهاست بعد ب من بگن آغا تو هم گاو پرست شدي !!! واقعا بنازم ب اين استدلالتون حالا اگه جرات دارين متن رو پخش کنين

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اگر در اصل موضوع دقت مي کرديد مي ديديد که هدف ما از نقل کلام ذهبي، اعتراف او به ولادت حضرت مهدي عليه السلام بود نه ساير حرفهاي او که به شيعه دروغ بسته و تهمت زده که شيعيان بر اين باورند که مهدي در سرداب است و ذهبي بعد از نقل اين دروغ هاست که مي گويد: فنسأل الله أن يثبت علينا عقولنا وإيماننا يعني ذهبي از اعتقاد به اينکه مهدي در سرداب است به خدا پناه مي برد نه از اينکه متولد شده است. با کمي دقت در حرف ذهبي که گفته است : وأما ابنه محمد بن الحسن الذي يدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسين، متوجه مي شويد که او جواب «اما» را با «فاء» جزاء ذکر کرده و گويد مهديي که رافضه بر اين عقيده هستند که او قائم و خلف حجت است، متولد شده است. همچنين اگر او تولد را قبول نداشت چرا مي گويد مادرش ام ولد بوده است و در اين گفتار نيز نمي گويد شيعيان مي گويند مادرش ام ولد بوده است بلکه صريح کلام خودش است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
15 | مهدي عباسي | Iran - Tehran | ١٣:٢٧ - ٢٥ مرداد ١٣٩٢ |
سلام ايا علماي انساب در مورد حضرت مهدي (عج) مطلبي دارند ودر چه کتابهايي انرا بيان کرده اند لطفا ادرس دقيق ان با مشخصات کتابشناسي انرا بيان نماييد با تشکر

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
نسب شناسان معروفي که اعتراف به ولادت امام مهدي عليه السلام کرده اند از اين قرار است:
1 - أبو نصر، سهل بن عبد الله بن داود البخاري، من أعلام القرن الرابع، قال في کتابه (سرّ السلسلة العلويّة) معدّداً أولاد الامام علي الهادي (عليه السلام): وولد علي بن محمّد التقي (عليه السلام) جعفراً، وهو الذي تسمّيه الاماميّة جعفر الکذّاب، وإنّما تسمّيه الامامية بذلک، لادّعائه ميراث أخيه الحسن (عليه السلام) دون ابنه القائم الحجّة (عليه السلام) لا طعن في نسبه.سر السلسلة العلوية | لاَبي نصر البخاري: 39
2 - علي بن محمّد العلوي العمري، من أعلام القرن الخامس الهجري، قال في کتابه (المجدي في أنساب الطالبيين):
مات أبو محمّد (عليه السلام)، وولده من نرجس معلوم عند خاصّة أصحابه وثقات أهله، وامتُحن المؤمنون، بل کافّة الناس، بغيبته، وشره جعفر بن علي إلي مال أخيه وحاله، فدفع أن يکون له ولد، وأعانه بعض الفراعنة علي قبض جواري أخيه.المجدي في انساب الطالبيين: 13
3 - الفخر الرازي الشافعي که در مقاله ذکر شده است
4 - عزيز الدين أبو طالب إسماعيل بن الحسين المروزي الازورقاني، المتوفّي سنة 614، في کتابه (الفخري في أنساب الطالبيين) وصف جعفر بن الامام الهادي (عليه السلام) بالکذّاب لانکاره ولد أخيه الحجّة (عليه السلام)، ممّـا يدلّ علي اعتقاده بولادة الامام المهدي (عليه السلام).الفخري في انساب الطالبيين : ٧.
5 - جمال الدين أحمد بن علي بن الحسين الداودي، المتوفّي سنة 828 هـ، قال في کتابه (عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب) معدّداً أولاد الامام أبي الحسن علي بن محمّد الهادي (عليه السلام): وأعقب من رجلين هما: الامام أبو محمّد الحسن العسکري (عليه السلام)، وکان من الزهد والعلم علي أمر عظيم، وهو والد الامام محمّد المهدي (صلوات الله عليه) ثاني عشر الائمة عند الاماميّة، وهو القائم المنتظر عندهم، من اُمّ ولد اسمها نرجس. واسم أخيه أبو عبد الله جعفر الملقّب بالکذّاب، لادّعائه الامامة بعد أخيه الحسن (عليه السلام).عمدة الطالب في انساب آل أبي طالب : ١٩٩
6 - محمّد أمين السويدي، المتوفّي سنة 1246 هـ، قال في کتابه (سبائک الذهب في معرفة قبائل العرب): محمّد المهدي. وکان عمره عند وفاة أبيه خمس سنين، وکان مربوع القامة، حسن الوجه والشعر، أقني الانف، صبيح الوجه سبائك الذهب / السويدي : ٣٤٦
7 - محمّد ويس الحيدري، في کتابه (الدرر البهيّة في الانساب الحيدريّة) قال - معدّداً أولاد الامام الهادي (عليه السلام) -: فالحسن العسکري أعقب المهدي صاحب السرداب... وقال: الامام محمّد المهدي: لم يذکر له ذرية ولا أولاد له أبداً. الدرر البهية في الأنساب الحيدريّة والاوَيسيّة ١٤٠٥ ه‍ : ٧٣ طبع حلب سوري
8- .النسابة الزيدي السيد أبو الحسن محمد الحسيني اليماني
ذكر في المشجرة التي رسمها لبيان نسب أولاد أبي جعفر محمد بن علي الباقر بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم‌السلام ، وتحت اسم الإمام علي التقي المعروف بالهادي عليه‌السلام خمسة من البنين وهم : الإمام العسكري ، الحسين ، موسى ، محمد ، علي. وتحت اسم الإمام العسكري عليه‌السلام مباشرة كتب : ( محمد بن ) وبازائه : ( منتظر الإمامية ).روضة الألباب لمعرفة الأنساب / للنسابة الزيدي السيد أبي الحسن محمد الحسيني اليماني الصنعاني : ١٠٥
جهت اطلاع بيشتر به کتاب المهدي المنتظر في الفكر الإسلامي، تأليف : مؤسسة الرسالة از صفحه 119 تا ص 123 رجوع کنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
16 | سيد مسعود | Iran - Shahr-e Kheẕr | ٢٣:٣٧ - ٠٥ شهریور ١٣٩٢ |
بچه ها واسه من دعا كنيد دچار يه مشكل بزرگ شدم تو رو خدا واسم دعا كنيد من كه جلو آقا رو سياه هستم شما خوبا واسم دعا كنيد

بچه ها ما با رفقامون يه كاري رو شروع كردم كه به شما هم پيشنهادش مي كنم بدين صورت كه هر شب ساعت 11 شب با هم تماس مي گيريم اما به جاي اينكه جواب بديم تلفن رو رد مي كنيم كه بوق اشغال بزنه به اين كار به طرف مقابل ميرسونيم كه متوجه تماست شدم بعد وضو مي گيريم و براي سلامتي آقا 100 صلوات مي فرستيم باشد كه آقا مارو ببخشه چون امسال من چيزي جز ناراحتي و غم خوردن براي آقا نداشتيم و در آخر:::::
%آقا اگرمانع ظهور شما وجود گناهكاري چون من است از خداوند مي خوام به حق عزتش من بميرم تا شما بياييد%
آقا مارو حلال كن
17 | سيد مسعود | Iran - Shahr-e Kheẕr | ١١:١٣ - ٠٨ شهریور ١٣٩٢ |
هر چه از زمان مي گذرد مردم افسرده تر مي شوند و اين خاصيت دل بستن به زمان ست
خوشابحال آنانکه بجاي دل بستن به زمان به " صاحب زمانش " دل ميبندند
اللهم عجل لوليک الفرج
18 | ابوذر | Iran - Qazvin | ١٠:٤٦ - ٢٨ شهریور ١٣٩٢ |
سر صحبتم با شيعيانه....
امام زمان مياد ولي ما بايد حواسمون جمع کنيم وقتي امد شرمنده نباشيم
19 | عباس معماريان | United States - Ashburn | ١٠:٥٦ - ٠٤ مهر ١٣٩٢ |
با تقديم سلام اينجانب در مورد تولد امام زمان نه ظهورشان دچار شک وترديد هستم وبه يقين نرسيدم .کتاب منتهي الامال وروايت هاي مجلسي برايم مطلوب نبوده وجز تضاد وافسانه ودروغ بافي درآن نديدم که آثار حاملگي درمادرگرامي امام زمان نبوده واز ران متولد شده وزبان پدرش رامکيده ودريک هفته چندسال رشد کرده ومرغان اورا به آسمان برده اند و......
حال مستندات شما را دررابطه با اعتراف اهل سنت به تولد امام زمان ميبينم بازهم شبهه من رفع نميشود اينهايي که گفته اند امام زمان متولد شده از صد سال تا هشتصد سال بعد از امام زمان بوده اند. اينها از چه کسي روايت کرده اند .راويانشان مطمئن هستند؟

پاسخ:
باسلام


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
20 | وهابي | Iran - Sanandaj | ١٩:٥٦ - ٠٥ مهر ١٣٩٢ |
دركل مهدي ما سنيهابا دجال شمافرق دارد همان طوركه علي مان فرق دارد
21 | عبدالمحمود | United Kingdom - Slough | ٢٠:٠٢ - ٠٥ مهر ١٣٩٢ |
اقا ديگه نميدونم چي بگم اهل سنت پيامبر(ص)اصلاوابدا اين حرفارو نميزنند واصلا كينه اي نيستند مثل بعضيادنبال تفرقه افكني باشند
22 | وهابي6 | United Kingdom - Gloucestershire | ٢٠:٤٢ - ٠٥ مهر ١٣٩٢ |
خداييش براي کاربر شماره13 درجواب کم اورديد بريد يه جواب درست بياريدکه ابرومون نره
23 | مصباح | Iran - Tehran | ١٥:٣٨ - ٠٦ مهر ١٣٩٢ |
واقعاً اين وهابي معلوم نيست چي خورده كه اين حرف رو زده!
بابا جون هركي نظر 13 رو بخونه مي فهمه كه چقدر اون نفهم بوده كه مطلب به اين واضحي رو نفهميده! حالا تو داري از اون طرفداري مي كني؟
برو يه كم از عقلت هم استفاده كن، اسراف ميشه ها!
24 | محسن م | Iran - Shiraz | ٠٢:٢٤ - ٠٨ مهر ١٣٩٢ |
وهابي6 چند ساله از مغزت استفاده نکردي؟؟؟
خمس مغزت رو بده به ملازاده تا پسته و کندر بخره بخوره شايد استادت کمتر سوتي بده
خودت چيزي نداشتي بگي؟؟؟
دوستت مگه چي گفت حالا تو اونو انداختي جلو؟؟؟
نکنه اين مفتي هاتون جديدا فتوي دادن استفاده از عقل مطلقا حرام است؟!که متن رو خوب نميخونيد
25 | مجيد م علي | Sweden - Stockholm | ١٧:٥٨ - ٠٨ مهر ١٣٩٢ |
الله اکبر
با سلام
برادر عزيز جناب محسن م ....
وهابي و استفاده از مغز .... تو فرقه شون حرامه ,,,, حرام اندر حرام ...
فرموديد خمس مغزش ..... مگر در کل چقدري هست که خمسش بده ملق زاده ....
با سلام
لبيک يا صديق الاکبر علي ابن ابي طالب
لبيک يا فاروغ الاعظم علي ابن ابي طالب
لبيک يا ذوالنورين علي ابن ابي طالب
لبيک يا علي
26 | محسن م | Iran - Komījān | ٠٣:٣٠ - ١٠ مهر ١٣٩٢ |
سلام
خاک پاي شيعيان هم نيستم
آقا مجيد...انشاالله لبيک يا علي ما تلاويو رو بلرزونه اين وهابي ها اومدن تا وقت شيعيان رو بگيرن
صيهونيستها فکر نکنيد از شما غافليم شما رو هم ميريزيم تو همون دريايي نزديکتون
البته ما کاره اي نيستيم اين خاصيت يا علي
يا علي
27 | مجنون و عاشق سينه چاك اهل بيت | Iran - Tajrīsh | ١٠:١٦ - ١٧ دي ١٣٩٢ |
دودسته روايت رو برسي کنيد به سادگي ميتوانيد متوجه بشيد که بزرگان اهل سنت ناخواسته اعتراف به وجود مقدس امام زمان عج داشته اند..ابتدا اعتراف در صحاح با سند صددرصد صحيح اعتراف کرده اند که امام زمان از نسل صديقه ي شهيده س است و بزرگانشان هم اعتراف کرده اند که امام حسن عسگري ع صاحب فرزند شدند و از اونجايي گه امام حسن عسگري از نسل حضرت صديقه ي شهيده باشد فرزنده ايشان هم همين خصوصيت را داراست حالا اين دودسته روايات رو کنار هم بگذاريد.....ببخشيد قبلا سوال کردم انگار به دستتون نرسيده ميخواستم اون روايت حاکم نيشابوري رو با برسي سندي به من بديد که گفته ابوبکر پست ترين فرد در قريش بود...جواب آقاي وهابي هم در کتاب هاي خودش اومده برو در کتاب هات حضرت علي خودتونو ببين که گفته ابوبکر و عمر کاذب و گنهکارو خائن هستن و از ديدن چهره عمر بدش مي آمد و خلافت رو هم هميشه حق خودش ميدونسته که حتي در نهج البلاغه بار ها بهش اشاره کردند.ودر خطبه 6 نهج البلاغه مى فرمايد :
فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا .
به خدا سوگند مرا همواره از حق خويش محروم ساختند و از هنگام وفات رسول خدا تا امروز حق مرا باز داشتند .
قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَبْلِي فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي .
همانا آنان ( قريش ) در جنگ با من متّحد شدند آن گونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) هماهنگ بودند ، خدا قريش را به كيفر زشتى هايشان عذاب كند ، آن ها پيوند خويشاوندى مرا بُريدند ، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) را از من ربودند .
نهج البلاغه ، خطبه 172 و شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد ، ج 4، ص104.
بار خدايا از قريش و تمامى كسانى كه ياريشان كردند به پيشگاه تو شكايت مى كنم ؛ زيرا قريش پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند و مقام و منزلت بزرگ مرا كوچك شمردند و در ربودن حقي كه براي من بود ، با يكديگر هم داستان شدند .
نهج البلاغة ، نامه شماره 62 ، كتابه إلى أهل مصر مع مالك الأشتر لمّا ولاه إمارتها ، شرح نهج البلاغه ، ابن أبي الحديد ، ج 6 ، ص95 و ج17 ، ص151 و الإمامة والسياسة ، ابن قتيبه الدينوري ، ج 1 ، ص133 بتحقيق الدكتور طه الزيني ، ط مؤسسة الحلبي القاهرة .
به خدا سوگند باور نمى كردم و به ذهنم خطور نمى كرد كه ملت عرب اين چنين به توصيه هاى رسول اكرم پشت و پا زده و خلافت را از خاندان رسالت دور سازد ، تنها نگرانى من ، روى آوردن بدون حساب مردم به طرف ابوبكر بود ؛ ولى من زير بار اين چنين بيعتى كه شاخصه هاى دينى نداشت نرفتم ، تا آنجا كه ديدم گروهى ، از اسلام برگشته و براى نابودى دين محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم ) كمر همت بسته اند و ترسيدم اگر به يارى اسلام و مسلمانان بر نخيزم ، بايد شاهد رخنه جبران ناپذيرى در دين باشم و يا نابودى آن را نظاره كنم ، كه اين مصيبت بر من دشوارتر از رها كردن حكومت بر شماست كه كالاى چند روزه دنياست ، وبه زودى ايّام آن مى گذرد چنانكه سراب ناپديد شود ، و يا چونان پاره هاى ابر كه زود پراكنده مى گردد.
پس در ميان آن همه آشوب و غوغا بپا خواستم تا آنكه باطل از ميان رفت ، ودين استقرار يافته و آرام شد .
مَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلانٌ وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ.
نهج البلاغه، خطبه 3.
آگاه باشيد ! به خدا سوگند ! ابابكر ، جامۀ خلافت را بر تن كرد ؛ در حالى كه مى دانست ، جايگاه من در حكومت اسلامى ، چون محور سنگ هاى آسياب است (كه بدون آن آسياب حركت نمي كند) او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است ، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد .
و من كلام له (عليه السلام) قالوا لما انتهت إلى أمير المؤمنين (عليه السلام) أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله ص قال (عليه السلام) ما قالت الأنصار قالوا قالت منا أمير و منكم أمير قال (عليه السلام) :
فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ فَقَالَ(عليه السلام) لَوْ كَانَ الْإِمَامَةُ فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْ ثُمَّ قَالَ(عليه السلام) فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَيْشٌ قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ ص فَقَالَ(عليه السلام) احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ .
نهج البلاغه ، خطبه 67 .
وقتى ماجراى سقيفه به امام رساندند، پرسيد : انصار چه گفتند ؟ پاسخ دادند كه انصار گفتند : زمامدارى از ما و رهبرى از شما مهاجرين انتخاب گردد پس امام فرمود:
چرا با آنها به اين سخن رسول خدا قرآن استدلال نكرديد كه حضرت درباره انصار سفارش فرمود : با نيكان آن ها به نيكى رفتار كنيد و از بدكاران آن ها درگذريد !
پرسيدند چگونه اين حديث انصار را از زمامدارى دور مي كند ؟
پاسخ داد : اگر زمامدارى و حكومت در آنان بود ، سفارش كردن درباره آن ها معنايى نداشت .
سپس پرسيد : قريش در سقيفه چه گفتند ؟ جواب دادند : قريش، مى گفتند «بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ ؛ ما از درخت رسالتيم .
امام (ع) فرمود: «احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ ؛ به درخت رسالت استدلال كردند !! اما ميوه اش را ضايع ساختند .
و خطبه هاي ديگري که مولا حکومت خلفا رو ماننده فرعونيان ميدونن و واقعا اي وهابي چقدر شيعه ها با حضرت علي شما هم عقيده اند..
سيصدجاي نهج البلاغه مولا علي يک عالمه انتقاد هاي وحشتناک از خلفا کردن و خلافتشونو نامشروع دونستن اون موقع يه جا ميفرمايد بلاد فلان ذو آباد کن ميگن اين خليفه دومه ها ببين چقدر رابطشون خوب بوده.هزار جارو نميبينن يه جايي که به هيچ عنوان منظور خليفه دوم نيست رو بهش ميچسبونن که با توجه به خطبه هاي متعدد در ذم خلفا محاله اينجا مقصود خليفه دومتون باشد....
28 | امين تركمن | United States - Atlanta | ٢٠:٢١ - ٢٢ بهمن ١٣٩٢ |
همونطور که گفتين همه به منجي اعتقادارن ما هم اعتقاد داريم اما اعتقاد شما شرک به خداونده...همه اعتقاد دارن که تنها خداوند است که غير قابل مشاهده است.اما به اعتقاد شما مهدي زنده است و غير قابل ديدنه آيا ممکنه که يه انسان غير قابل ديدن باشه و به خواست خودش هر وقت که دلش خواست ظهور کنه؟؟؟
سوال بعدي:شما که ميگيد مهدي 300تا يار داره يعني از بين اين همه منتظر 300نفر انسان شايسته ياري گريشو نداره؟؟؟
در روايات و کتب هاي شيعه اومده که وقتي مهدي ظهور ميکنه از هر 1000نفر 999نفر رو به قتل ميرسونه!!طوري که شيعيان و منتظرانش ميگن که امکان نداره اين فرد از آل محمد است..آيا اين ها رو انکار ميکنيد؟؟اگه انکار ميکنيد کتب شماها نامعتبره و اگه انکار نميکنيد شما منتظر يه منجي قاتل و آدمکش هستيد؟؟؟

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ علماي اهل سنت هم معتقدند كه چهار پيامبر الان زنده اند ولي ما آنها را نمي بينيم كه عبارتند از حضرت عيسي عليه السلام و حضرت خضر و حضرت الياس و حضرت ادريس، هرچه به اين اعتقاد خود جواب مي دهيد ما هم همان جواب را خواهيم داد. محي الدين ابن عربي در فتوحات مكيه مي گويد:

«أبقى الله تعالى بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم من الرسل الأحياء بأجسادهم في هذه الدار الدنيا ثلاثة وهم ادريس عليه السلام ...بقى حيا بجسده وأسكنه الله السماء الرابعة والسموات السبع وأبقى في الأرض أيضا ألياس وعيسى وكلاهما من المرسلين وهما قائمان بالدين الحنيفي الذي جاء به محمد ص فهؤلاء ثلاثة من الرسل المجمع عليهم أنهم رسل وأما الخضر وهو الرابع فهو من المختلف فيه عند غيرنا لا عندنا فهؤلاء باقون بأجسامهم في الدار الدنيا»

ثانياً ما در مورد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه نمي گوييم كه ديده نمي شود بلكه ايشان در ميان مردم هستند ولي كسي ايشان را نمي شناسد بطوري كه بعد از ظهور، مردم مي گويند ايشان را ديده اند.

ياران امام زمان عليه السلام دو گونه اند: گروه اول ياران خاص ايشان كه 313 نفرند و نقش فرماندهي در حكومت ايشان را بر عهده دارند و گروه ديگر كه تعداد آنها بسيار بيشتر از گروه قبلي است افراد لشكر ايشان را تشكيل مي دهند كه از آنها در مبارزه با ظالمان استفاده خواهند نمود.

قيام امام زمان عليه السلام به زمينه سازي هاي فراواني نياز دارد كه يكي بحث ياران ايشان مي باشد يكي ديگر آمادگي فكري و احساس نياز به منجي الهي در ميان مردم و... مي باشد.

اما رواياتي كه مبني بر كشته شدن 999 نفر از هر هزار نفر است ضعيفند و با روايات فراوان ديگري كه در مورد مهدويت آمده در تعارض مي باشد اين روايات در مقاله مفصلي تحت عنوان «آيا واقعيت دارد كه امام زمان (عج) از هر هزار نفر 999 نفر را خواهد كشت؟» بررسي شده است مراجعه نماييد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
29 | امين تركمن | United States - Atlanta | ٢٠:٢١ - ٢٢ بهمن ١٣٩٢ |
همونطور که گفتين همه به منجي اعتقادارن ما هم اعتقاد داريم اما اعتقاد شما شرک به خداونده...همه اعتقاد دارن که تنها خداوند است که غير قابل مشاهده است.اما به اعتقاد شما مهدي زنده است و غير قابل ديدنه آيا ممکنه که يه انسان غير قابل ديدن باشه و به خواست خودش هر وقت که دلش خواست ظهور کنه؟؟؟
سوال بعدي:شما که ميگيد مهدي 300تا يار داره يعني از بين اين همه منتظر 300نفر انسان شايسته ياري گريشو نداره؟؟؟
در روايات و کتب هاي شيعه اومده که وقتي مهدي ظهور ميکنه از هر 1000نفر 999نفر رو به قتل ميرسونه!!طوري که شيعيان و منتظرانش ميگن که امکان نداره اين فرد از آل محمد است..آيا اين ها رو انکار ميکنيد؟؟اگه انکار ميکنيد کتب شماها نامعتبره و اگه انکار نميکنيد شما منتظر يه منجي قاتل و آدمکش هستيد؟؟؟ همونطور که گفتين همه به منجي اعتقادارن ما هم اعتقاد داريم اما اعتقاد شما شرک به خداونده...همه اعتقاد دارن که تنها خداوند است که غير قابل مشاهده است.اما به اعتقاد شما مهدي زنده است و غير قابل ديدنه آيا ممکنه که يه انسان غير قابل ديدن باشه و به خواست خودش هر وقت که دلش خواست ظهور کنه؟؟؟
سوال بعدي:شما که ميگيد مهدي 300تا يار داره يعني از بين اين همه منتظر 300نفر انسان شايسته ياري گريشو نداره؟؟؟
در روايات و کتب هاي شيعه اومده که وقتي مهدي ظهور ميکنه از هر 1000نفر 999نفر رو به قتل ميرسونه!!طوري که شيعيان و منتظرانش ميگن که امکان نداره اين فرد از آل محمد است..آيا اين ها رو انکار ميکنيد؟؟اگه انکار ميکنيد کتب شماها نامعتبره و اگه انکار نميکنيد شما منتظر يه منجي قاتل و آدمکش هستيد؟؟؟

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

اولا: تعجب ما از شما اين است که چطور وقتي شما از اعتقادات خود خبر نداريد، درباره اعتقادات شيعه اظهار نظر مي کنيد؟! در اعتقاد شما خدا داراي جسم است و قابل رؤيت چطور شما از اين مسئله خبر نداريد؟! بدون دليل مي آيد مي گوييد خدا قابل مشاهده نيست اين واقعا تعجب آور است؟! البته ما اين را حمل بر بي اطلاعي شما از منابع خودتان مي کنيم براي نمونه چند مورد را ذکر مي کنيم تا مشخص شود که شما الان داريد بر خلاف اعتقادات و يا روايات خود اظهار نظر مي کنيد

1-عن قيس عن جرير قال کنا مع النبي صلى الله عليه وسلم فنظر إلى القمر ليلة يعنى البدر فقال إنکم سترون ربکم کما ترون هذا القمر.ترجمه: همراه رسول الله بوديم پس نظاره کرد به ماه سپس فرمود همانا شما خدا را در قيامت خواهيد ديد همانگونه که اين ماه را مي بينيد.صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري ج 2ص: 113 – 114 دارالفکر

2-لا تزال جهنم تقول هل من مزيد حتى يضع رب العزة فيها قدمه فتقول قط قط وعزتک ويزوى بعضها إلى بعض

از پيامبر نقل شده است: در روز قيامت اهل جهنم به آتش انداخته مي شود. جهنم مي گويد بازهم هست؟ پس خداوند پاي خود را بر آن مي گذارد جهنم مي گويد بس است بس است به عزتت بس است.

صحيح البخاري ، البخاري ج 7 ص: 225

3-إن الله عز و جل سميع بصير … يتکلم و يرضي و يغضب و يسخط و يعجب و يضحک و ينزل کل ليلة إلي سماء الدنيا کيف شاء … فيقول: هل من داع فاستجيب له؟ هل من مستغفر فاغفر له؟ حتي يطلع الفجر …

خداوند، مي‌شنود و مي‌بينيد و صحبت مي‌کند و راضي مي‌شود و مسخره مي‌کند و تعجب مي‌کند و مي‌خندد و هر روز از عرش به آسمان دنيا مي‌آيد … و مي‌گويد: آيا دعا کننده‌اي هست تا دعايش را به اجابت برسانم؟ آيا استغفار کننده‌اي هست تا گناهش را ببخشم؟ تا اين‌که فجر طلوع مي‌کند و خداوند به آسمان برمي‌گردد …مجموع فتاواي- إبن تيميه – جلد ۵، صفحه ۶۱)

4-كتب إلي عباس العنبري كتبت إليك بخطي حدثنا إسماعيل بن عبد الكريم بن معقل بن منبه حدثني عبد الصمد بن معقل قال سمعت وهبا يقول وذكر من عظمة الله عز وجل فقال إن السماوات السبع والبحار لفي الهيكل وأن الهيكل لفي الكرسي وأن قدميه لعلى الكرسي وهو يحمل الكرسي وقد عاد الكرسي كالنعل في قدميه إسناده حسن

السنة ، عبد الله بن أحمد بن حنبل الشيباني الوفاة: 290 ، دار النشر : دار ابن القيم - الدمام - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد سعيد سالم القحطاني ج 2 ص 447

2-اين تنها ما نيستيم که اعتقاد داريم امام مهدي (عج) متولد شده است و الان در قيد حيات است بلکه علماي بزرگ شما امثال ذهبي، ابن حجر ، هيثمي نيز به اين مسئله اعتراف کرده اند چنانكه متن و اسكن سخن آنها در متن مقاله بالا ارائه گرديده است.

درضمن کسي نگفته است امام مهدي عليه السلام هر وقت دلش خواست ظهور مي کند بلکه اعتقاد شيعه که شما از آن بي اطلاع هستيد، بر اين است که ظهور امام به دست خداوند است نه دست خود حضرت لذا عوض تهمت زدن به شيعه برويد مقداري مطالعه کنيد بعد راجع به اعتقادات شيعه حرف بزنيد

ثالثا: در خصوص سوال بعدي که مطرح کرديد که آيا مهدي 300تا يار داره يعني از بين اين همه منتظر 300نفر انسان شايسته ياري گريشو نداره؟؟؟ در اينجا نيز عدم آگاهي خود را از عقايد شيعه نشان داديد؛ زيرا از مجموعه ي احاديث استفاده مي شود که حضرت دو دسته يار و ياور بعد از ظهور دارند: يکي ياوران خاص که 313 نفرند و دسته ي ديگر ياوران عام که ده هزار نفرند و بايد اين تعداد جمعيت نيز آماده شود. همچنين فراهم شدن 313 نفر از ياران خاص حضرت علت تامّه براي ظهور حضرت نيست، بلکه يکي از شرايط تحقق ظهور است، حضرت با کمک اين تعداد افراد حکومت عدل گستر جهاني را پياده مي کند، اما اينکه آيا فراهم شدن اين تعداد نفر علت تامه ي ظهور است؟ خير، بلکه علل و عوامل و شرايط ديگري از جمله فراهم شدن زمينه ي لازم و مساعد براي حکومت حضرت نيز لازم است.به عبارت ديگر براي ظهور شرايط و بسترهاي فراواني لازم است و چه بسا 313 تن نيز جمع بشوند ولي شرايط مناسب آن فراهم نشود . ياران امام نيز منحصر در 313تن نيستند و شامل افراد فراواني مي گردد و روشن است كه بايد عده اي حق طلب گرد امام جمع شوند وبه ياري انقلاب جهاني او بشتابند. همچنين ممكن است ياران امام تكميل شده باشند ولي ساير شرايط ( مثل زمينه سازي هاي جهاني و آمادگي هاي لازم )فراهم نباشد.

رابعا: اما در خصوص آن مطلبي که گفتيد وقتي مهدي ظهور ميکنه از هر 1000نفر 999نفر رو به قتل ميرسونه!! آيا شما اصلا آن روايتي که اين مطلب را گفته بررسي سندي کرديد يا نه؟ که مشخص است اگر مقداري از علم رجال اطلاع داشتيد اين مطلب را اينجا نمي آورديد و علم خود را زير سوال نمي برديد در ضمن اي کاش به جنگهاي خليفه دوم نگاه مي کرديد و مي ديديد که چه جنايتي در اين جنگها اتفاق افتاده و چقدر زن و بچه بي گناه کشته شده اند مثلا: در تاريخ آمده است لشگر عمر يك‌صد هزار نفر را در يك روز كشتند جهت اطلاع از اين موضوع و آمار جنايات در زمان خليفه دوم به اين آدرس رجوع کنيد


نکته پاياني اينکه شما چه کاره هستيد که حکم تکفير و مشرک مي دهيد در حالي که تکفير طبق اعتقاد شما که از آن بي خبريد، حق خدا و رسول است: وأجمعوا على أن التكفير حق للشارع ، فلا نكفر إلا من كفره الله تعالى ورسوله صلى الله عليه وسلم اهل سنت اجماع دارند كه تكفير حق شارع است و ما كسي را تكفير نمي‌كنيم مگر اينكه خدا و رسولش او را تكفير كرده باشند.

ابن تيميه كه به عنوان رهبر فكري و عقيدتي وهابيت شهرت گرفته است، تكفير را يك مسئله فقهي دانسته و معتقد است تكفير حق الله است كه كسي حق ندارد هيچ كسي را كافر بداند و به اين حق خداند تجاوز كند و مسئله تكفير از جمله مسائلي است كه فقط خدا و پيامبر صلي الله عليه و اله مي‌توانند در آن اظهار نظر كنند

وي در كتاب الاستغاثه مي‌گويد:

هذا كان أهل العلم والسنة لا يكفرون من خالفهم وإن كان ذلك المخالف يكفرهم لأن الكفر حكم شرعي فليس للإنسان أن يعاقب بمثله كمن كذب عليك وزنى بأهلك ليس لك أن تكذب عليه وتزنى بأهله لأن الكذب والزنا حرام لحق الله وكذلك التكفير حق لله فلا يكفر إلا من كفره الله ورسوله وأيضا فإن تكفير الشخص المعين وجواز قتله موقوف على أن تبلغه الحجة النبوية التي يكفر من خالفها وإلا فليس كل من جهل شيئا من الدين يكفر

اهل علم و سنت مخالفين خود را تكفير نمي‌كنند هرچند آن مخالف اين اهل علم و سنت را تكفير كند؛ زيرا كفر حكم شرعي است پس انسان حق ندارد مقابله به مثل كند در اين مورد و او را تكفير كند همچنانكه كسي تو را تكذيب كند و يا با اهلت تجاوز كند تو حق نداري او را تكذيب و يا با به اهلش تجاوز كني ؛‌چون كذب و زنا حق الله است همچنين تكفير نيز حق الله است و هيچ كس حق تكفير ندارد مگر اينكه خداوند و رسولش شخصي را تكفير كنند . همچنين تكفير تكفير شخص معين و جواز قتل او بستگي به اين دارد كه از طرف رسول خدا دليلي در اين مورد به دست ما برسد كه تكفير مخالف او جايز است و اگر نه هركسي كه جاهل به دين است تكفير نمي‌شود. وليد بن راشد بن عبدالعزيز السعيدان، الإجماع العقدي، شماره 568 ص 52

ابن تيميه نيز مي گويد:

هذا كان أهل العلم والسنة لا يكفرون من خالفهم وإن كان ذلك المخالف يكفرهم لأن الكفر حكم شرعي فليس للإنسان أن يعاقب بمثله كمن كذب عليك وزنى بأهلك ليس لك أن تكذب عليه وتزنى بأهله لأن الكذب والزنا حرام لحق الله وكذلك التكفير حق لله فلا يكفر إلا من كفره الله ورسوله وأيضا فإن تكفير الشخص المعين وجواز قتله موقوف على أن تبلغه الحجة النبوية التي يكفر من خالفها وإلا فليس كل من جهل شيئا من الدين يكفر

اهل علم و سنت مخالفين خود را تكفير نمي‌كنند هرچند آن مخالف اين اهل علم و سنت را تكفير كند؛ زيرا كفر حكم شرعي است پس انسان حق ندارد مقابله به مثل كند در اين مورد و او را تكفير كند همچنانكه كسي تو را تكذيب كند و يا با اهلت تجاوز كند تو حق نداري او را تكذيب و يا با به اهلش تجاوز كني ؛‌چون كذب و زنا حق الله است همچنين تكفير نيز حق الله است و هيچ كس حق تكفير ندارد مگر اينكه خداوند و رسولش شخصي را تكفير كنند . همچنين تكفير تكفير شخص معين و جواز قتل او بستگي به اين دارد كه از طرف رسول خدا دليلي در اين مورد به دست ما برسد كه تكفير مخالف او جايز است و اگر نه هركسي كه جاهل به دين است تكفير نمي‌شود

ابن تيميه، الإستغاثة في الرد على البكري ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : دار الوطن - الرياض - 1417 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبدالله بن محمد السهلي ج 1 ص 381

بنابراين شما قبل از اينکه در خصوص عقايد شيعه زود قضاوت کنيد، اول تحقيق کنيد ببينيد آنها در خصوص اين موضوع چه نظري دارند، بعد بياييد قضاوت کنيد نه اينکه تحت تاثير يک سري تبليغات دروغ وهابيان قرار بگيريد و از پيدا کردن حقيقت دور بمانيد

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
30 | ميثم | Iran - Tehran | ٢١:٠٣ - ٢١ خرداد ١٣٩٣ |
به نام خدا
سلام خسته نباشيد. 2 تا سوال داشتم اول اينكه اگه اشتباه نكنم نسل مادري امام زمان (عج) به شمعون حمونه صفا مي رسه در مورد اين فرد يه مقدار توضيح مي خواستم. سوال دوم شايد يه كم بي ربط باشه ولي خيلي واسم مهمه. در كتاب امالي شيخ صدوق دو تا روايت در زمينه ي شهادت حضرت زهرا (س) وبيشگويي ژيامبر در اين زمينه آورده شده. در سند اين دو تا روايت فردي به نام ابن حمزه بطائني وجود داره. از طرف ديگه شيخ صدوق در كتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال خودش روايتي آورده كه در سند اون ابن حمزه بطائني وجود داره و در اون روايت اومده سوره احزاب به اندازه ي سوره ي بقره و حتي بيشتر بوده. در مورد ابن حمزه در كتب رجالي چه چيزهايي اومده؟ ممنون ميشم جواب بدين با تشكر فراوان
يا علي

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. در مورد شمعون صفا به مقاله اي در سايت حوزه نت با عنوان «شمع شمعون» مراجعه نماييد.

2. روايات علي بن ابي حمزه بطائني تا قبل از واقفي شدن مورد قبول است چون وي وکيل امام در آن دوران بوده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
31 | محمود | Japan - Tokyo | ٠٦:٢٣ - ٢٢ خرداد ١٣٩٣ |
آقايوني که حکم تکفيرشيعه روصادرميکنيدلطفايکباربدون تعصب جاهلانه به اين دوحديث ازپيامبراکرم ص که درکتب معتبرشماهم هست مراجعه کنيدوحداقل براي تمام عمرتان فقط يکبار روکش عقلتان راپس زده وازعقلتان استفاده کنيدشايدمشمول رحمت الهي قراربگيريدوهدايت شامل حال شما شود:
_بعدازمن امتم به هفتادوسه فرقه منشعب خواهدشدکه فقط يک گروهش اهل هدايت است.
_من ازبين شماميروم امادوچيزگرانبها رابراي شماميگذارم کتاب خدا واهلبيتم اگربه ايندوثقل گرانبهاچنگ بزنيدهرگزگمراه نخواهيدشد.
خداکنه که به راه راست هدايت بشيد.
32 | ميثم | Iran - Tehran | ١٩:٥١ - ٢٢ خرداد ١٣٩٣ |
در كتابهاي رجال كشي و نجاشي و ابن غضائري ابن حمزه ضعيف معرفي شده. در ضمن اين فرد واقفي بوده و در هنگام شهادت امام كاظم به مال و اموال ايشون دستبرد زده از سوي امام رضا هم طرد شده اينا همه به روايت هاش صدمه مي زنه و غير قابل اعتمادش مي كنه.درست نيست؟در ضمن دو تا روايتي كه از ايشون در امالي صدوق اومده تكه و در جاي ديگه نيست.جويني شافعي هم در فرائد از ابن بابويه دقيقا همين روايت رو نقل كرده و در سند اون روايت ابن حمزه وجود داره.

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

به طور کلي در مورد وثاقت و قبول روايات علي بن حمزه بطائني،چند نظريه وجود دارد.

1-بنا به نقل کشّي، علي بن حسن بن فضّال، او را «کذّاب و متهم» خوانده است. بيشتر رجاليان و فقها مثل سيّدمرتضي علم الهدي و ابن غضائري و صاحب مدارک و علامه حلّي معتقد به ضعف او بوده و در استدلالاتِ فقهي به روايات وي عمل نکرده‌اند، مگر علامه حلّي که در برخي موارد به روايت او استناد کرده است.

جهت اطلاع در اين مورد به دو کتاب، رجال العلامه الحِلّي، ص۹۶، نجف ۱۳۸۱/ ۱۹۶۱، چاپ افست قم ۱۴۰۲. و کتاب سماء المقال في تحقيق علم الرجال، ص۱۳۴ـ۱۳۵، چاپ محمدعلي روضاتي اصفهاني، قم ۱۳۳۲ ش. رجوع کنيد

2-اما در مقابل عده اي با استناد به مطالبي، مانند عملِ اصحاب به احاديث او و نقل حديث از او توسط محدثاني مانند ابن ابي عمير و بَزَنْطي که جز از ثقات روايت نمي‌کرده‌اند، و نيز صاحب «اصل» بودنِ او و روايات منقول در ستايش وي، او را توثيق کرده‌اند.

همچنانکه علامه خويي و مامقاني به اين مطلب اشاره کرده اند . تنقيح المقال في علم الرجال، ج۲، ص۲۶۲، چاپ سنگي نجف ۱۳۴۹ـ ۱۳۵۲. معجم رجال الحديث، ج۱۱، ص۲۲۵ـ۲۲۶، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

اما صاحب کتاب سماء المقال، وثاقت او را به دوران قبل از وفات امام کاظم عليه‌السلام و ضعف او را به دوره بعد، که مذهب وقف را پايه گذاري کرده، نسبت مي‌دهند و عقيده متأخر او را نشانه عدم عدالت پيشين نمي‌دانند.سماء المقال في تحقيق علم الرجال، ص۱۵۱ـ۱۵۳

محدث نوري نيز معتقد است که بزرگانِ اصحاب، روايات بطائني را، جز در مسائل راجع به مذهب وقف، تلقي به قبول کرده و او را در اين گونه مسائل، ثقه مي‌دانسته‌اند. مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۲۳ـ۶۲۵، چاپ سنگي تهران ۱۳۱۸ـ۱۳۲۱، چاپ افست تهران

با توجه به اين نکاتي بيان شد اگر روايات او پيش از وفات امام کاظم عليه‌السلام بوده باشد، در شمار احاديث صحيح است هر چند ابن فضّال، بدو نسبتِ کذب داده است.

اما نظر شيخ طوسي را که نظر قابل توجهي است را نقل مي کنيم که راه حلي خوبي در قبول و يا رد روايات ابن بطائني است. وي چنين بيان کرده است اگر روايت افراي مانند بطائني ، در جاي ديگر قرينه داشت و يا افراد موثق ديگر آن روايات را نقل کرده باشند، در اين صورت به روايت او عمل مي شود والا اگر مخالف داشته بشد عمل نمي شود همچنين در صورتي که روايت مخالف نداشته باشد اما اصحاب بر خلاف آن عمل نکرده باشند باز روايت او قبول مي شود وي در اين خصوص گويد: كان الراوي من فرق الشيعة مثل الفطحية ، والواقفة ، والناووسية وغيرهم نظر فيما يرويه : فان كان هناك قرنية تعضده أو خبر آخر من جهة الموثوقين بهم ، وجب العمل به . وان كان هناك خبر آخر يخالفه من طريق الموثوقين ، وجب اطراح ما اختصوا بروايته والعمل بما رواه الثقة . وان كان ما رووه ليس هناك ما يخالفه ولا يعرف من الطائفة العمل بخلافه ، وجب أيضا العمل به إذا كان متحرجا في روايته موثوقا في أمانته ، وان كان مخطئا في أصل الاعتقاد . ولأجل ما قلناه عملت الطائفة بأخبار الفطحية مثل عبد الله بن بكير وغيره ، وأخبار الواقفة مثل سماعة بن مهران ، وعلي بن أبي حمزة ، وعثمان بن عيسى ، ومن بعد هؤلاء بما رواه بنو فضال وبنو سماعة والطاطريون. عدة الأصول (ط.ج) - الشيخ الطوسي - ج 1 ص 150

خود شيخ طوسي نيز در کتاب فقهي خود النهايه و المبسوط به روايت او عمل مي کرده است

از آنجا که بعد از واقفي شدن بطائني بعيد است که اصحاب ائمه عليهم السلام بخواهند از او در زمان انحرافش از مذهبش نقل روايت کنند، لذا مي توان نتيجه گرفت که اگر هم روايتي از او نقل شده است که در تاييد مذهبش نيز نباشد، ما دوران استقامتش بوده است لذا به اين روايات او عمل مي شده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
33 | سعيد جنگي زهي | Iran - Tehran | ٠١:١٢ - ٣١ خرداد ١٣٩٣ |
پيامبر ص فرمودند : بهترين امير فاتح قسطنطنيه است. بسياري از خلفا آرزو کردند که مصداق اين حديث باشند و تلاش زيادي کردند تا قسطنطنيه را فتح کنند و افتخار مصداقيت اين حديث را داشته باشند مخصوصا معاويه .ولي خداوند مقدر کرد که اين حادثه به دست سلطان محمد عثماني واقع شود و قسطنطنيه فتح شد و به وي لقب فاتح دادند. هيچکدام از مسلمانان عصر پيامبر ص و پس از وي تا زمان فتح قسطنطنيه صفاتي را که تشيع به مهدي موعود ميدهند به وي نسبت ندادند و و ي را انساني عادي قلمداد کردند . اما شيعيان در مورد حديث مهدي موعود غلو کردند و وي را به مقام و مرتبه ي بالاتر از پيامبران الهي بردند و افسانه ها ساختند. در حاليکه حديث مهدي موعود بسان همان حديث فاتح قسطنطنيه است. و مهدي موعود شخصي کاملا عاديست که تبارش به حضرات علي و فاطمه رض ميرسد که در آخر زمان موفق به تشکيل حکومت ميشود و به عدالت حکم ميکند بسان خلفاي راشدين و عمر بن عبد العزيز رحمهم الله و حتي خودش هم در ابتداي امر نميداند که خود همان مهدي موعود است که پس از تشکيل حکومت و ثبات متوجه ميشود که خود مصداق همان حديث است و خدا را شکر خواهد کرد . اينست مهدي موعود که در آخر زمان متولد خواهد شد هم نام پيامبر محمد بن عبدالله به تصريح کتب شيعه و سني و نه محمد بن حسن عسکري. نه پيامبر است و نه امام من عندالله بلکه صرفا انساني بزرگوار و با ايمان و خدا ترس و حاکمي دادگر و عادل خواهد بود. نه کمتر نه بيشتر.

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي

1. رسول الله صلي الله عليه و اله فرمودند: چه امير خوبي است نه بهترين امير!

2. اين روايت فقط در کتب اهل سنت آمده نه کتب شيعي.

3. حضرت مهدي عليه السلام طبق روايات شيعه و اهل سنت از انبيا مقامشان بالاتر است چنانکه در کتب شيعه و اهل سنت روايت شده که حضرت عيسي عليه السلام بعد از ظهور، پشت سر ايشان نماز مي خواند و اين دلالت بر برتري ايشان بر حضرت عيسي عليه السلام دارد. و روايات ديگر...

4. حضرت مهدي عليه السلام داراي مقام بزرگي هستند که سني و شيعه به آن اعتقاد دارند برخ ياز روايات اهل سنت در مقاله «حضرت مهدي عج در کتب اهل سنت» ذکر شده است مراجعه نماييد.

5. چگونه حضرت مهدي عليه السلام را به فاتح قسطنطنيه تشبيه مي کنيد و حال آنکه در مورد فاتح قسطنطنيه فقط دو يا سه روايت وجود دارد ولي در مورد حضرت مهدي عليه السلام ده ها جلد کتاب نوشته شده است آنهم توسط علماي بزرگ اهل سنت که مي توانيد به مقاله «اصالت اعتقاد به امام مهدي (عج) نزد علماي اهل سنت » مراجعه نماييد تا نام آنها را ببينيد.

6. نام پدر امام زمان عليه السلام هم عبدالله نيست بلکه امام عسکري عليه السلام پدر ايشان مي باشند و در بسياري از روايات صحيح السند اهل سنت به نام پدر ايشان اشاره نشده است و علماي اهل سنت رواياتي را که نام پدر امام زمان عليه السلام را عبدالله دانسته اند را جعلي دانسته اند که مي توانيد تفصيل آن را در مقاله «آيا نام پدر حضرت مهدى (عج)، عبد الله بوده است؟» مراجعه نماييد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)

34 | سعيد ياسيني | United States - North Bergen | ٠١:١١ - ١١ تير ١٣٩٣ |
با عرض سلام اين آدرس اشتباه شده ملجد 17 هست نه 19
تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج19، ص113.
لطفا اصلاح کنيد

پاسخ:
باسلام

دوست گرامي؛ همان جلد 19 صحيح است. شايد چاپها متفاوتند. مشخصات چاپي که در جلد 19 آن اين مطلب آمده اين است: «تحقيق : د. عمر عبد السلام تدمرى، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1407 - 1987م، چاپخانه : لبنان/ بيروت - دار الكتاب العربي، ناشر : دار الكتاب العربي» که در نرم افزار مکتبه اهل البيت عليهم السلام آمده است.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

(1)
35 | سيدسروش حسيني | Iran - Tehran | ٢١:٥٩ - ٠١ دي ١٣٩٣ |
السلام علينا و علي عبادالله الصالحين
با سلام و عرض خسته نباشيد به دست اندر کاران شبکه نوراني ولايت و موسسه ولي عصر و همچنين سيد بزرگوار و افتخار تشيع حضرت آيت الله قزويني((دام ظله))
=>حقير به دنبال رواياتي در مورد زنده بودن حضرات خضر ، ادريس و الياس ميباشم (((علي الخصوص در مورد خضر))) که در منابع و کتب اهل سنت آمده باشد.روايات شيعه را در مورد حضرت خضر ديده ام و قانع شده ام ، اما براي مباحثه با اهل سنت نياز به روايات خودشان است.تاکيد ميکنم علي الخصوص روايات اهل سنت در مورد زنده بودن حضرت خضر را با "متن عربي" بدهيد
لطفا کمکم کنيد.
منتظر پاسخ شما هستم.
اللهم عجل لوليک الفرج

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

زنده بودن چهار تن از انبيا (حضرت خضر،‌ الياس،‌ ادريس و عيسى عليهم السلام) مورد اتفاق اهل سنت است و در اين خصوص بعلاوه روايات، ادعاي اجماع نيز کرده اند

ابن حجر عسقلانى مى‌نويسد:

وروى عن مكحول عن كعب الأحبار قال أربعة من الأنبياء أحياء أمان لأهل الأرض اثنان في الأرض الخضر والياس واثنين في السماء إدريس وعيسى.

چهار نفر از أنبياء زنده‌اند و امان براى اهل زمين، دو نفرشان در زمين هستند، خضر و إلياس عليهما السلام و دو نفر در آسمان، إدريس و عيسى عليهما السلام.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج6، ص434، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

در كتاب الدر المنثور روايت از اين طريق نقل شده‌است:

وأخرج ابن شاهين عن خصيف قال: أربعة من الأنبياء أحياء: اثنان في السماء عيسى وإدريس وإثنان في الأرض الخضر وإلياس.

چهار نفر از أنبياء زنده‌اند، دو تن در آسمان كه إدريس و عيسى عليهما السلام ‌‌و دو نفر در زمين و آن‌ها خضر و إلياس عليهما السلام هستند.

السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ)، الدر المنثور، ج5، ص432، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1993

زمخشرى نيز در كتاب «ربيع الأبرار» اتفاق مسلمين را بر زنده بودن حضرت عيسى عليه السلام گزارش كرده‌است:

إنّ المسلمين متفقون على حياة أربعة من الأنبياء، اثنان منهم في السماء، وهما إدريس، وعيسى، واثنان في الأرض إلياس، والخضر، وإنّ ولادة الخضر في زمن إبراهيم أبي الأنبياء.

الزمخشري الخوارزمي، ابوالقاسم محمود بن عمرو بن أحمد جار الله (متوفاى538هـ)، ربيع الأبرار، ج1، ص397، طبق برنامه الجامع الكبير.

اين بحث به صورت مفصل در مقاله ذيل آمده است


موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات
36 | سيدسروش حسيني | Iran - Tehran | ١١:٠٨ - ٠٥ دي ١٣٩٣ |
السلام علينا و علي عبادالله الصالحين
بازهم عرض سلام و خسته نباشيد خدمت بزرگواران موسسه وليعصر(عج) و آيت الله قزويني(دام ظله)
اولا متشکرم از پاسخ به سوال قبلي ، واقعا کمک بزرگي کرديد ، اجرتان با صاحب الزمان ان شالله
حقير سوال ديگري داشتم که در مباحثه با اهل سنت برايم پيش آمده ، معني اشهدان عليا ولي الله چه ميباشد؟
اهل سنت ميگويند اگر «ولي» در اينجا به معناي سرپرست باشد آنوقت معناي اين جمله بدون اضافه کردن معاني اضافه و صرفا ترجمه با واژه هايي که در اين جمله ميباشد نتيجه چنين ميشود=>علي سرپرست خدا ميباشد يا علي امام خدا ميباشد(العياذ بالله)
اما اگر به معناي دوست باشد ، در اينصورت مگر فقط علي دوست خدا ميباشد که شهادت به دوستي وي دهيم.
چگونه بايد به اين شبهه پاسخ داد؟(((لطفا بطور کامل پاسخ دهيد)))
مطلب موسسه وليعصر (عج) در مورد شهادت ثلاثه را هم ديده ام اما چيزي که به درد ميخورد را پيدا نکردم.
بازهم متشکرم و منتظر پاسختان ميباشم.
اللهم عجل لوليک الفرج

پاسخ:
با سلام

دوست گرامي

وقتي شيعه مي گويد علي ولي الله يعني ولي و سرپرست از جانب خدا نه اينکه او سرپرست خداست

اگر واقعا کسي علي ولي الله را به معني علي سرپرست خدا و يا علي امام خدا معني کند، در اين صورت بايد در خصوص سخن عمر که گفت من ولي رسول خدا هستم نيز بايد ملزم باشند که عمر سرپرست رسول خدا و امام رسول خداست و يا آنجا که گفت من ولي ابوکر هستم بايد ملتزم باشند که عمر امام ابوبکر بوده است همچنانکه در صحيح بخاري امده است:

وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ

النيسابوري ، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ) ، صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 1378 ، ح 1757 ، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّيَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَيْءِ ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت

آيا کسي از اهل سنت اين را قبول دارد؟!!!آيا اصلا اهل سنت قبول مي کنند که اين ولي در اينجا به معني دوستي است؟ يعني عمر بگويد من دوست رسول خدا هستم؟؟!!

در ضمن پيامبر (ص) از آغاز دعوت نبوت خود، بحث ولايت و جانشني حضرت علي عليه السلام را در بين قريش که در بين آنها کفار و مشرکين نيز بودند بيان کرده است همچناکه حديث دار در اين خصوص مشهور است و در روايات فراوان نيز در کنار شهادت به رسالت پيامبر (ص) شهادت به ولايت حضرت علي عليه السلام نيز ذکر شده است

أنبأني الشيخ الحافظ شهردار بن شيرويه بن شهر دارا الديلمي إجازة قال: أنبأنا أحمد بن خلف حدثنا الحاكم أبو عبد الله محمد بن عبد الله البيع حدثنا محمد بن المظفر حدثنا عبد الله بن محمد بن غزوان حدثنا علي بن جابر حدثنا محمد بن خالد الحافظ بن عبد الله حدثنا محمد بن الفضيل حدثنا محمد بن سوقة عن إبراهيم عن الأسود عن عبد الله بن مسعود قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): أتاني ملك فقال: يا محمد (واسأل من أرسلنا من قبلك من رسلنا) * قال: قلت على ما بعثوا قال: على ولايتك وولاية علي بن أبي طالب الحديث الثاني: أبو نعيم المحدث الأصفهاني في (حلية الأولياء) في تفسير قوله تعالى: (واسأل من أرسلنا من قبلك من رسلنا) ليلة أسري به جمع الله بينه وبين الأنبياء قال: سلهم يا محمد على ماذا بعثتم؟ قالوا: بعثنا على شهادة إلا إله إلا الله والإقرار بنبوتك والولاية لعلي (عليه السلام.فرائد السمطين (ج1 / ص81) ح62

لذا اينها همه قرينه است که شهادت به ولايت حضرت علي (ع) از زبان پيامبر (ص) گفته شده و آنهم در کنار شهادت به نبوت آيا مي شود گفت اشهد انا عليا ولي الله به معني دوستي است؟؟؟!

جهت اطلاع از معني ولي و مولي که به معني سرپرستي است نه دوستي به اين آدرس رجوع کنيد




در خصوص شهادت ثالثه نيز بايد بگوييم هر چند جزء اذان نيست اما از شعار شيعه به شمار ميرود همچنانکه سيد خويي گويد:

وعن الشيخ التبريزي: الشهادة الثالثة في الأذان صارت شعاراً للشيعة ويجب حفظ شعار الشيعة لتبليغ الأمر بالوصاية للناس، خصوصاً في هذا الزمان حيث تكاثرت الهجمات ضد عقائد الشيعة من مخالفيهم. الأنوار الإلهية في المسائل العقائدية

كتاب الصلاة للسيد الخوئي ج 2 (ص) 287.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

37 | حسن | United States - Fremont | ٠٠:٢١ - ٠١ خرداد ١٣٩٤ |
سلام
چرا همه جا ابن حجر هیتمی شهاب الدین رو ابن حجر هیثمی معرفی می کنید؟ (ث به جای ت)
علت خاصی داره حتی در متن با ت اومده ولی در ترجمه ث به کار می برید!

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
هر چند در متون ياد شده از او به هيتمي ياد کرده اند اما هيثمي را نيز در خصوص او بکار مي برند ( البته هيثمي درباره صاحب کتاب مجمع الزوائد بکار مي رود) اما اين اختلاف شايد از تلفظ محل تولد ابن حجر بوجود آمده است زيرا محل تولد او که در منطقه اي از مصر بوده است، هم به هيتمي تلفظ شده است هم به هيثمي
سيوطي در اين خصوص مي نويسد:
الهيتمي : للهياتم قرية بمصر من أعمال الغربية ويقال هي محلة أبي الهيثم فغيرتها العامة . الهيثماباذي : لهيثماباذ من قرى الري . الهيثمي : لمحلة أبي الهيثم وهي الهياتم السابقة آنفاً
لب اللباب في تحرير الانساب ج 2 ص 391
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
38 | مجتبی دهقانی شورکی | Iran - Taft | ٢٠:٠١ - ١٣ خرداد ١٣٩٤ |
سلام
علما اهل سنت در این فقط عقیده شیعه رو بیان کردند و گفتند که عقیده شیعه این هست ایا هیچ کدام صراحت گفته اند که امام زمان (عج) به دنیا امده

ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اگر در کلام اين علماي اهل سنت دقت کنيد اتفاقا نظر خود را دارند ذکر مي کنند نه نظر شيعه
مثلا اگر در کلام قرمانی دقت کنيد ولي ابتدا عنوان « ذكر أبي القاسم محمد الحجة الخلف الصالح» را ذکر و بدون اينکه بگويد اين عقيده شيعه است شروع به شرح حال حضرت مهدي (ع) کرده و گويد وكان عمره عند وفاة أبيه خمس سنين ، أتاه الله فيها الحكمة كما أوتيها يحيى (ع) صبياً ، وكان مربوع القامة ، حسن الوجه والشعر ، أقنى الأنف ، أجلى الجبهة .
و در ادامه اشاره به عقيده شيعه در خصوص غيبت حضرت مهدي (ع) کرده و گفته است آنها معتقدند اين مهدي در سرداب غائب شده است...
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
39 | سید | Germany - Eschborn | ٠٣:٣١ - ٢٧ بهمن ١٣٩٤ |
سلام علیکم این متن در کتب شیعه به چه میزان معتبر است اگر معتبر است جواب شما چیست ؟
إنا معاشر الاوصياء ليس يحمل بنا في البطون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اولا: اين قسمت از روايت که اشاره کرديد با روايات متواتر و صحيح که نقل شده است ائمه در ارحام مادرانشان قرار دارد، در تعارض است
ان الأحاديث في أن النبي وأهل البيت « عليهم السلام » أنوار ، متواترة من حيث المعنى بلا ريب . ونحن نقرأ في الزيارة :
« أشهد أنك كنت نوراً في الأصلاب الشامخة ، والأرحام المطهرة . لم تنجسك الجاهلية بأنجاسها ، ولم تلبسك من مدلهمات ثيابها » (
ثانيا:اين روايت را برخي بخاطر اينکه حسين ين حمدان نقل کرده است قبول نمي کنند زيرا گفته شده است او اهل غلو بوده است
إن هذه الرواية لا اعتبار بها من حيث السند ، فإنها من رواية الحسين بن حمدان ، وهو من رؤساء الغلاة
الصحيح من سيرة الإمام علي ( ع ، السيد جعفر مرتضى العاملي ج1ص75
ثالثا: باواقعيات خارجي نيز در تعارض است؛ چون نقل شده است که ائمه قابله داشتند و در ولادت کودک به مادر ائمه کمک مي کردند
رابعا: مانند اين روايت در خصوص ولادت حضرت مهدي عليه السلام، در منابع ديگر آمده است که اين مطلب اضافي « يحمل بنا في البطون» را ندارد از از جمله در کتاب كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج‏2 ؛ ص427
اين نشان مي دهد که اين جمله اضافي نبوده است
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
40 | محمدحسین | Iran - Kerman | ٢٣:٥٩ - ٠٤ فروردين ١٣٩٥ |
با سلام و عرض ادب
خداوند خیر دنیا و آخرت را به شما عطا فرماید که با تلاش خالصانه در صدد آشکار کردن حقیقت بر همگان هستید.
  بعدی [1] [2]  
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها