یعقوبی در تاریخ خود می گوید: زمانی که امام حسن مجتبی علیه السلام را برای دفن کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله آوردند، مروان گفت: نمی گذارم که او را کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله دفن کنید و نزدیک بود که فتنه شود که عایشه گفت:
وقيل أن عائشة ركبت بغلة شهباء وقالت بيتي لا آذن فيه لأحد فأتاها القاسم بن محمد بن أبي بكر فقال لها يا عمة ما غسلنا رؤوسنا من يوم الجمل الأحمر أتريدين أن يقال يوم البغلة الشهباء فرجعت
أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح اليعقوبي، تاريخ اليعقوبي ج 2 ص 225 الوفاة: 292 ، دار النشر : دار صادر - بيروت
عايشه سوار بر يك قاطر سياه و سفيد شد و گفت: اينجا )كنار قبر رسول الله صلي الله عليه و آله) خانه من است و اجازه نمي دهم كسي در آنجا دفن شود، قاسم بن محمد بن أبي بكر به عايشه گفت: اي عمه! ما هنوز سرمان را از ننگ واقعه جمل نشسته ايم، آيا مي خواهي دوباره جنگ ديگري راه اندازي كني و بگويند جنگ قاطر سياه و سفيد؟ عايشه هم برگشت.
بلاذری هم در کتاب خود چنین نقل می کند كه عايشه سوار قاطر شد و إبن أبي عتيق او گفت:
ما إنقضي عنا يوم الجمل حتي تريدي أن تأتينا بيوم البغلة؟
أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري أنساب الأشراف ج 1 ص 186 (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279 ، دار النشر :
هنوز از روز جمل فارق نشده ايم، آيا مي خواهي روز قاطر را به راه بياندازي؟
ابن عبد البر هم آورده است که ابن عباس به عایشه اعتراض می کند:
فقال لها إبن عباس كأنك أردت أن يقال يوم البغلة كما قيل يوم الجمل قالت رحمك الله ذاك يوم نسي قال لا يوم أذكر منه علي الدهر
بهجة المجالس لإبن عبد البر، ص34
آيا مي خواهي دوباره جنگي به راه بياندازي به نام جنگ قاطر، چنانچه جنگ جمل را به راه انداختي؟
جنگ فيل، اشاره به حمله ابرهه دارد كه با فيل ها به خانه خدا حمله كرد.
بلاذری در جای دیگر کتاب خود می گوید:
فلما رأت عائشة السلاح والرجال وخافت أن يعظم الشر بينهم وتسفك الدماء قالت البيت بيتي ولا آذن أن يدفن فيه أحد
أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري، أنساب الأشراف ج 1 ص 389 (المتوفى : 279هـ) الوفاة: 279 ، دار النشر :
زمانی که عایشه مردان سلاح به دست را دید، ترسید که بین آن ها شری دربگیرد و خونی ریخته شود؛ لذا گفت: خانه خانه من است و اجازه نمی دهم که کسی در آن دفن شود.
آقاي ذهبي در سیر أعلام النبلاء مي گويد: وقتي حسن بن علي از دنيا رفت، مدينه آن چنان لرزيد كه هيچ احدي را نيافتيم جز اين كه قطرات اشكش جاري شد، مروان، بني مروان و بني أميه را تحريك كرد و آمدند كنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله موضع گرفتند:
و صاح مروان في بني أمية و لبسوا السلاح، فقال له حسين: يا إبن الزرقاء! مالك و لهذا؟! أوال أنت؟ فقال: لا تخلص إلي هذا و أنا حي. فصاح حسين بحلف الفضول، فاجتمعت هاشم و تيم و زهرة و أسد في السلاح و عقد مروان لواء و كانت بينهم مراماة.
محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، سير أعلام النبلاء ج 3 ص 276 الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي
مروان به سراغ بني أميه آمد و آن ها را تجهيز به لباس رزمي كرد، حسين به او گفت: اي فرزند زن آبي چشم! تو را چه شده است كه مردم را عليه ما تحريك مي كني؟ آيا والي مدينه تو هستي؟ حسين هم طلب كمك كرد و از قبائل مختلف، مسلحانه كنار قبر رسول الله صلي الله عليه آله حاضر شدند، مروان هم پرچم جنگ را به دست گرفت و به يكديگر تيراندازي كردند.
در اینجا به صراحت بیان شده است که تیراندازی صورت گرفته است.
بعد ذهبی در ادامه می گوید:
ويروى أن عائشة قالت لا يكون لهم رابع أبدا وإنه لبيتي أعطانيه رسول الله صلى الله عليه وسلم في حياته
محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله، سير أعلام النبلاء ج 3 ص 276 الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي
عایشه گفت: امکان ندارد که نفر چهارمی در آنجا دفن شود، اینجا خانه من است که پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیات خود آن را به من بخشید.
آقاي إبن عساكر قضيه درگيري ميان بني أميه و بني هاشم را نقل مي كند:
حتي كانت بينهم المراماة.
أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، تاريخ مدينة دمشق ج 13 ص 292 الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفكر - بيروت - 1995 ، تحقيق : محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري
ميان اين دو گروه، تيراندازي صورت گرفت.
در منابع شیعه، قطب الدین راوندی چنین بیان می کند:
أتى مروان بن الحكم ومن معه من بني أمية فقال أيدفن عثمان في أقصى المدينة ويدفن الحسن مع النبي لا يكون ذلك أبدا ولحقت عائشة على بغل وهي تقول ما لي ولكم يا بني هاشم تريدون أن تدخلوا بيتي من لا أحب فقال ابن عباس لمروان انصرفوا لا نريد دفن صاحبنا عند رسول الله فإنه كان أعلم وأعرف بحرمة قبر جده رسول الله من أن يطرق عليه هدما كما يطرق ذلك غيره ودخل بيته بغير إذنه انصرف فنحن ندفنه بالبقيع كما وصى ثم قال لعائشة وا سوأتاه يوما على بغل ويوما على جمل وفي رواية يوما تجملت ويوما تبغلت وإن عشت تفيلت فأخذه ابن الحجاج الشاعر البغدادي فقال يا بنت أبي بكر لا كان ولا كنت لك التسع من الثمن وبالكل تملكت تجملت تبغلت وإن عشت تفيلت
الخرائج والجرائح - قطب الدين الراوندي - ج 1 ص 242 و 243
روزي جنگ جمل را به راه انداختي و روزي جنگ قاطر را و اگر زنده بماني روزي هم جنگ فيل را به راه مي اندازي، اي دختر ابوبكر، جنگ جمل و جنگ قاطر را به راه انداختي، اگر زنده بماني، جنگ فيل را هم به راه مي اندازي، زنان رسول الله صلي الله عليه آله كه يك هشتم إرث مي برند و تو هم يكي از 9 زن رسول الله صلي الله عليه آله هستي، حق إرث تو، يك نهم از يك هشتم است، آيا مي خواهي تمام إرث را بگيري؟
در مناقب آل ابی طالب هم آمده است:
قال ابن عباس فأقبلت عائشة في أربعين راكبا على بغل مرحل وهي تقول مالي ولم تريدون ان تدخلوا بيتي من لا أهوى ولا أحب
مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 3 ص 204
ابن عباس گفت: عایشه با 40 نفر در حالی که سوار الاغی بود و می گفت: چرا دست از سر ما برنمی دارید؟ چرا می خواهید کسی را وارده خانه من کنید که دوست ندارم.
در کتاب حیاه امام حسن هم آمده است:
إن عايشه أمرت بني أميه برمي جنازة الحسن، فرموها، حتي إستلّ منها سبعون سهما.
حياة الإمام الحسن، جلد 2، صفحه 499
عایشه به بنی امیه دستور داد تا جنازه امام حسن مجتبی علیه السلام را تیرباران کنند.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)