بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما حول محور مسئله خمس از دیدگاه ائمه طاهرین (علیهم السلام) بود؛ تا به روایت 12540 از کتاب «وسائل الشیعه» رسیدیم.
دیدگاه امام باقر(سلام الله علیه) پیرامون خمس!
در این روایت مرحوم «شیخ صدوق» از «ابوبصیر» نقل میکند که ایشان میگوید:
«قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مَا أَیسَرُ مَا یدْخُلُ بِهِ الْعَبْدُ النَّار»
از امام باقر پرسیدم: آسانترین چیزی که بنده را وارد آتش جهنم میکند چیست؟!
«قَالَ مِنْ أَکلٍ مِنْ مَالِ الْیتِیمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ الْیتِیمُ.»
حضرت فرمودند: خوردن یک درهم از مال یتیم و ما هم یتیم هستیم.
وسائل الشیعة؛ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 9، ص 483، ح 12540
این روایت مشکلی ندارد و از نظر مضمون و سند راحت است.
یک روش و فنّ ظریف، در علم رجال!
اما به روایت بعدی دقت کنید. ما از این روایتهایی که حالت حیلوله دارد و با آمدن یک یا دو «واو» سندها را متعدد میکند، زیاد داریم.
در بسیاری از موارد با «واو» آمده در روایت، پنج سند میشود؛ از این پنج سند چهار تا از آنان ضعیف است، اما یکی از اینها صحیح است و مطلب را میرساند. به این روایت از وسائل الشیعه توجه کنید:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی إِکمَالِ الدِّینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ السِّنَانِی»
در اینجا در ادامه سند، یک واو اضافه می کند:
«وَ عَلِی بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقِ»
تا اینجا دو سند داریم،
«وَ الْحُسَینِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبِ»
تا اینجا سه سند شد،
«وَ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقِ»
تا اینجا چهار سند داریم.
«جَمِیعاً عَنْ أَبِی الْحُسَینِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِی»
همه این افراد از ابی الحسین محمد بن جعفر اسدی نقل میکنند.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 9، ص 540، ح 12670
«شیخ صدوق» از «محمد بن احمد سنائی» و ایشان از «محمد بن جعفر اسدی» نقل میکند، «شیخ صدوق» از «علی بن احمد بن محمد دقاق» و ایشان از «محمد بن جعفر اسدی» نقل حدیث میکند.
غیر از این چهار مورد در ذیل این روایت تعبیری دارد که میگوید:
«وَ رَوَاهُ الطَّبْرِسِی فِی الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِی الْحُسَینِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ مِثْلَهُ وَ کذَا الَّذِی قَبْلَهُ»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 9، ص 541، ح 12671
عبارت «وَ کذَا الَّذِی قَبْلَهُ» هم یک سند بر آن سندها اضافه میکند و پنج سند میشود. دقت کنید این روش، فن ظریفی در علم رجال است که تسلط به آن از ضروریات است و در بسیاری از موارد غفلت کردن انسان را با مشکل مواجه میکند.
همین روایت را در نرم افزار «درایة النور» بررسی میکنیم. یکی از خدمات خوبی که نرم افزار «درایة النور» انجام داده، درست کردن حیلولهها است. سند حدیث 12670 را از اول تا آخر به صورت واضح و روشن بیان میکند.
به سند روایت 12670 دقت کنید؛ نرم افزار این سند را به چند سند تبدیل کرده است.
سند اول:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی إِکمَالِ الدِّینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ السِّنَانِی عَنْ أَبِی الْحُسَینِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِی»
سند دوم:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ عَلِی بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقِ»
سند سوم:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ الْحُسَینِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبِ»
سند چهارم:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقِ عَنْ أَبِی الْحُسَینِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِی»
سند پنجم هم عبارت «طبرسی» بود که بعد از دو سند دیگر آمده بود و گفته بود: «طبرسی» این روایت و روایت قبلی را با این سند نقل کرده است. سند «طبرسی» با سند «اکمال الدین» هم متفاوت بود. عزیزان به مجرد اینکه لفظ «واو» در سند یک روایت آمد، همانجا توقف کنند.
از این «واو» به «واو حیلوله» تعبیر میکنند که باعث میشود احتیاج نباشد «شیخ صدوق» پنج سند را کامل نقل کند. در آن زمان کامپیوتر و امثال این امکانات وجود نداشت و در نوشتار هم اشتباهات زیادی صورت میگرفت و مبنا بر تلخیص بود.
سه مسئله ی معظل در علم رجال!
ما در علم رجال سه مسئله ی معظل داریم که اگر کسی به این سه مسئله معظل خوب مسلط باشد، در تشخیص روایت معتبر توانمند است:
مسئله اول؛ مسئله مُعلّق و تشخیص تعلیقها است؛ اکثر روایات «کافی»، «تهذیب» و حتی همین کتاب «وسائل الشیعه» معلّق است. به عنوان مثال در سند اول تمام راویان را ذکر میکند، در سند دوم اگر راوی اول و دوم با سند اول یکی بود این افراد را حذف میکند.
در بعضی موارد بین افراد یک «واو» میگذارد. ولی در بعضی موارد همان واو را هم نمی آورد. به عنوان مثال در کتاب «کافی» میآورد:
«عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاج»
در روایت بعدی میآورد:
«عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاج»
«حسن بن محبوب» در سال 150 هجری از دنیا رفته است، «شیخ کلینی» سال 329 هجری از دنیا رفته است و حدود 150 سال با هم تفاوت ندارند. لذا به این مطالب دقت کنید؛ یکی از خدمات خوبی که کتاب «درایة النور» انجام داده، این است که سندها را خوب حل کرده است.
البته حل کردن سندها به وسیله نرم افزار «درایة النور» نباید ما را تنبل بار بیاورد. وقتی ما ملاحظه میکنیم باید خیلی دقت کنیم. میتوانیم یک دفتر یا یک فایل مخصوص به حل مشکلات سندی کتب اربعه و «وسائل الشیعه» اختصاص بدهیم.
اگر دوستان به کتاب «المدخل» بخش سوم به نام «الحدیث المُعلّق» مراجعه کنند، در آنجا چند حدیث معلق «کافی» آوردم که «مرحوم خوئی» یک طور حل کرده است، «صاحب وسائل» یک طور حل کرده و «علامه مجلسی» در «مرآت» هم طور دیگر حل کرده است. هرکسی یک روش جداگانهای استفاده کرده است که کاملاً باهم در تضاد است. حدیث مُعلّق اینطور نیست که بهمحض اینکه نگاه کردیم بتوانیم سریع به دست بیاوریم.
من توصیه میکنم بخش «درایه» از کتاب «المدخل» را دو سه هفته یک بار، مرور کنید و اگر میتوانید از اول تا آخر این بخش را مرور کنید؛ زیرا این مباحث علم رجال فرار است.
ما گاهی خدمت مرحوم آیت الله شاه آبادی، استادزاده حضرت امام میرسیدیم و میدیدیم ایشان دارد «شرح أمثله» یا «صرف میر» مطالعه میکند و میپرسیدم: چرا این مباحث را مطالعه میکنید؟!
ایشان میگفت: به دلیل اینکه مباحث ادبی فرار است برنامه ریزی کردهام در هر دو ماه یک مرتبه از اول از اول تا آخر جامع المقدمات را مطالعه کنم تا از ذهنم خارج نشود. ایشان از مراجع مسلّم بود و شاید بیش از 30 سال درس خارج تدریس میکردند.
زمانی که قرار شد مرجعیت آیت الله اراکی اعلام شود، یکی از کسانی که اعلام مرجعیت ایشان را امضاء کرد آیت الله شاه آبادی بود.
همچنین بزرگواران دیگر از جمله بعضی از مراجع عظام که ما با ایشان ارتباطات تنگاتنگ داریم شاید راضی نباشند که اسمشان را بگویم، اما معمولاً از مباحث «صرف میر» و «امثله» و «صمدیه» را هر یک یا دو ماه یک بار مطالعه میکنند تا این مسائل در ذهنشان باقی بماند.
بنابراین تقاضا دارم کتاب «المدخل» را داشته باشید و برنامه ریزی کنید هر روز جمعهها تعدادی از دروس این کتاب را مطالعه کنید و سپس دو مرتبه از اول مطالعه کنید. مباحث رجالی خیلی فرار است؛ مگر اینکه کسی شبانه روز کارش حل کردن مباحث رجالی باشد.
مسئله دوم؛ بحث «حیلوله» است که نکاتی را در این زمینه عرض کردیم.
و مسئله سوم، بحث «مشترکات» است. به عنوان مثال زمانی که در اول سند «عَنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ» آورده است. این سند مبهم است
آنچه در ذهن من است نزدیک بیش از 250 راوی به نام «أَحْمَدَ» داریم که تنها حدود 30 نفر از آنان ثقه هستند و مابقی ضعیف هستند. یا در سند دیگر «عَنِ مُحَمَّدُ عَنِ زُرَارَةَ» آورده است و ما نزدیک به 800 راوی به نام «مُحَمَّدُ» داریم.
راویان مجهول باید با توجه به راوی قبلی، راوی بعدی و مراجعه به اسانید دیگر مشخص کنیم «مُحَمَّدُ» که در اینجا آورده است چه کسی است. این سه مسئله در علم رجال از معضلات است؛ حتی گاهی انسان میبیند بعضی از اعاظم و بزرگواران به سادگی از کنار این مسئله میگذرند.
ماهواره و جنگ نرم رسانهای بر ضد شیعه!
دوست عنایت دارند که الآن بحثهای ما، بحثهای 50 سال و 100 سال قبل نیست؛ امروزه بعضی از درسهای سطح و یا خارج ما روی آنتن رفته و در تمام دنیا منتشر میشود. از آن گذشته وهابیت یا اهل سنت در میان ما هستند و ما حتی از بغل دستی خودمان هم خبر نداریم.
ما نمیدانیم چه کسانی در اطراف ما با سازمانهای ضد شیعی در ارتباطند؛ حتی چندی قبل مشاهده کردیم یکی از افراد خبیث از لحظه شمارش پول موقع پرداخت شهریه به طلاب عکس گرفته و در سایتهای مختلف با عنوان "آخوندهای مفتخور" ؛ یا "آخوندهای خمس خور" منتشر کرده بود.
بنابراین اگر یک مرتبه در کار ما اشکال پیدا شد، موجب استهزاء میشود!! البته ما نمیگوییم که ما باید معصوم باشیم.
در همین برنامه «حقیقت و پندار» که شبکه دو پخش کرد، بعضی از بزرگواران که از مفاخر حوزه هم هستند گفتند: نمیدانیم "شَبَث بن رِبعی" است یا "شَبِث بن رِبعی" است یا "شِبث بن رِبعی" است؟! همین مسئله را شبکههای وهابی برداشتند شاید 20 بار مسخره کردند!!
آنها گفتند: آخوندی که نمیتواند "شَبَث" را از "شِبث" تشخیص نمیدهد در تلویزیون حرف میزند!! یا به عنوان مثال بزرگواری میگوید: «ابن تیمیه» را در روستای «خرتنگ» دفن کردند!! همین قضیه هم موجب تمسخر و اهانت و جسارت وهابیت قرار گرفت.
آنها اشتباه یک روحانی را به تمام حوزویان تعمیم میدهند و میگویند: حوزهها این چنین هستند!! آنها میگویند: روستای «خرتنگ» در ازبکستان است و آنجا محل دفن «بخاری» است، «ابن تیمیه» در شام مُرده است و شام و ازبکستان چه ارتباطی با هم دارند!!
چنانچه اشتباهی از طرف ما صورت بگیرد بلافاصله وهابیت در رسانهها منتشر میکنند. چه بسا زمانی که شما در مدرسه فیضیه با دوست خود صحبت میکنید، فرد پشت سر شما آن صحبت را ضبط میکند و فیلم میگیرد و فردا روی سایتهای مختلف قرار میدهد.
نابرده رنج، گنج میسر نمیشود!
بنابراین ما باید در کارهایمان دقیق باشیم و زحمت بکشیم و تنها به جمع کردن محصول کار دیگران اکتفا نکنیم. من دیدم بعضی از دوستان زحمت کشیدند اوراقی نوشتند، خداوند جزای خیر بدهد، اما کار تحقیق، کاری است که خود انسان آن را انجام بدهد.
آشپز کسی است که خودش غذا درست کند و تهیه کردن غذا از بیرون هنر نیست و از هرکسی ساخته است.
شما ببینید کسانی که الان دارند کار میکنند، آیا استادی داشتند؟! من خودم عمده دانشی که الان دارم را مدیون آیت الله العظمی شبیری زنجانی هستم. بنده قبل از اذان صبح جلوی در خانه ایشان میایستادم تا ایشان از خانه بیرون بیایند.
در طول مسیر از منزل ایشان تا حرم مطهر سؤالاتم را از ایشان میپرسیدم و اگر تمام نمیشد دومرتبه بعد از نماز تا در منزلشان ایشان را همراهی میکردم و سؤالاتم را میپرسیدم.
گاهی اوقات ایشان خواب میماندند یا کسالت داشتند و بیرون نمیآمدند. من مدام به درب خانه نگاه میکردم که چه زمانی از منزل بیرون میآیند؛ همینطور تا قبل از طلوع آفتاب منتظر ایشان بودم و میدیدم نماز قضا میشود، میرفتم نماز میخواندم و به خانه برمیگشتم.
در روایت داریم: تملق و چاپلوسی در هر کاری ممنوع است، الا در مباحث علمی!! در مباحث و معضلات علمی نباید انسان کوتاه بیاید. جوینده یابنده است!! به عنوان نمونه ما سابقاً موضوعی مطرح کردیم با این عنوان که اگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خلیفه میشدند چه اتفاقی میافتاد؟! این موضوع را چند بار به صورت خلاصه و فشرده مطرح کردم که پیغمبر اکرم فرمودند:
«إِنْ تَسْتَخْلِفُوا عَلِیاً وَ مَا أَرَاکمْ فَاعِلِین»
چند شب پیش که برنامه داشتم، دیدم نیاز است که به صورت میدانی وارد شویم و تلگرافی کاری از پیش نمیبریم. تصمیم گرفتم همین روایتی که ده بار خلاصه آن را گفته بودم را بررسی کنم.
همان شب ساعت 10:30 تا ساعت 3 بعد از نیمه شب مشغول شدم ولی از خودم راضی نشدم و کارم نیمه تمام ماند. دیروز که بلند شدم تا ساعت 10 شب مشغول شدم و در طول دو روز بیش از 14 ساعت با تمام امکاناتی که هست و تسلطی که دارم تنها توانستم یک فایل سه صفحهای آماده کنم.
من در یکی از جلسات گذشته گفته بودم: "«ألبانی» در کتاب «سلسلة الصحیحة» این روایت را تصحیح کرده است!" برای پیدا کردن همین روایت از «ألبانی» تمام کتابهایی که از «ألبانی» داشتم در نرم افزار بررسی کردم و آن مطلب را پیدا نکردم.
دیروز نزدیک دو ساعت جستجو کردم تا تصحیح شده این روایت را از کتب «ألبانی» پیدا کنم و ببینم که آیا «ألبانی» روایت «إِنْ تَسْتَخْلِفُوا عَلِیاً وَ مَا أَرَاکمْ فَاعِلِین» را تصحیح کرده است یانه؟!
به دلیل اینکه تمام کتب «البانی» در نرم افزار موجود نیست، پس از آن در اینترنت جستجو کردم تا شاید کسی دیگر این روایت را کار کرده باشد و در اینترنت آدرس داده باشد، اما نزدیک 40 سایت از سخنرانی خودم که در طول 8 سال در «شبکه سلام» داشتم را دیدم.
در این سایتها همان آدرسی که خودم داده بودم را کپی کرده و آوردند بودند. در آخر وقتی تصحیح شده این روایت را از «ألبانی» پیدا نکردم، افراد دیگری که این روایت را تصحیح کرده بودند جایگزین نام «ألبانی» کردم.
گاهی مواقع بدون هزینه کردن فرصت یا مطالعه نمیتوانیم یک مقاله علمی مفید تولید کنیم. بنابراین "نابرده رنج، گنج میسر نمیشود!" قرآن کریم هم در این رابطه فرموده است:
(وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی)
و اینکه انسان به جز کار و تلاشش سرمایهای ندارد؟
سوره نجم (53): آیه 39
گاهی مواقع دوستان میگویند: فلان فایل را بدهید، اما ما استنکاف میکنیم! دوستان خیال میکنند که ما دلمان نمیخواهد که دوستان این فایل را داشته باشند؛ اما اگر شما یک فایل 10 صفحهای را خودتان کار کنید بهتر از 1000 صفحهای است که محصول کار دیگران باشد.
اگر کار دیگران را هم دریافت کنید، باید خودتان روی آن عملیات انجام بدهید. چه بسا همانند این روایتی که من از کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحه» آورده بودم و مربوط به هشت سال قبل است و سند آن را از یاد برده بودم؛ دیروز 2 ساعت وقت گذاشتم ولی مدرکی پیدا نکردم.
گاهی مواقع شما مطلبی را در یک شبکه یا بالای منبر مطلبی را نقل میکنید، اما زمانی که سند آن را میپرسند به کسی دیگر ارجاع میدهید. انسان که معصوم نیست و گاهی مواقع اشتباه میکند.
گاهی مواقع اتفاق میافتد انسان روایتی که کلمهای به عنوان مثال «تَسْتَخْلِفَه» دارد را میبیند و خیال میکند همان حدیث مورد نظر است و بلافاصله آدرس آن را یادداشت میکند؛ در صورتی که چنین نیست.
بارها اتفاق افتاده است خودم با سرعت مصادر را اضافه کردم و فرضاً از یک مصدری عبارتی را آوردم، مرتبه دوم که مراجعه کردم دیدم بعضی از احادیث آن اصلاً ارتباطی با حدیث مورد بحث من ندارد! اگر انسان دو مرتبه کنترل نکند؛ اشتباهات زیادی به بار میآورد.
بنابراین تقاضا دارم دوستان و بزرگواران تلاش کنند و هرروز یا هر دو سه روز در رابطه با یکی از شبهات مطرح شده کار کنند و هرجایی گیر کردند، ما در خدمت دوستان هستیم.
دوستان بیایند و سؤالات خودشان را بپرسند و بگویند: ما در این روایت گیر کردیم چکار کنیم؟! به عنوان مثال شبهات مهدویت که خدمت دوستان دادیم را کار کنند، سپس هرکسی کارش درست بود بزرگواری کند و اینجا برای دوستان توضیح دهد و ما هم اشکال کار را بگیریم.
این روش، بهترین راه برای فراگرفتن این قضیه است. در حال حاضر ما شبهات مهدویت را کار میکنیم؛ زیرا بیشتر از طرف وهابیت مطرح میشود. وهابیت روی این مسئله مانور میدهد که اگر امام زمان بیاید از هر هزار نفر، 999 نفر از آنان را میکشد!!
حضرت مهدی (ارواحناه فداه) که از بین هزار نفر 999 نفر از آنان را میکشد؛ چه صلح و آرامش و هدیهای برای مردم میآورد؟! در این صورت هدیهای که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با خود میآورد، کشتار و خونریزی است!! ما نمیگوییم در این رابطه روایات نداریم؛ شاید این روایت در 6 یا 7 تا از کتابهای ما از جمله «بحارالانوار» و دیگر کتب آمده باشد.
وهابیت همانند مگسی که از میان غذاها روی پسماندهای آنها مینشیند، میگردند و روایت ضعیف یا روایت مورد نظرشان را پیدا میکنند و آن را مطرح میکنند و روی آن مانور میدهند. ما هم اگر بخواهیم نقطه ضعف از وهابیت بگیریم به همین روش عمل میکنیم.
ما اگر بخواهیم نقطه ضعف و نقاط ضربهپذیر آنان را پیدا کنیم، روایات صددرصد صحیح یا منطبق با قرآن کریم را به رخ آنان نمیکشیم، بلکه در میان روایات آنان میگردیم و چند فتوای ضعیف و مورد نظر را پیدا میکنیم.
وهابیت فتوای موثق و صحیح هم زیاد دارند، اما ما آنان را مطرح نمیکنیم. زمانی که مفتی وهابی میگوید:
"اگر کسی با بُز همبستر شود و این بز بچهای به دنیا بیاورد و این شبیه پدرش باشد، بعد هم بیاید آخوند شود، سپس در روستا نماز عید قربان بخواند؛ مردم میتوانند این شخص روحانی را به اعتبار اینکه مادرش بُز هست به عنوان قربانی بکشند و گوشتش را تقسیم کنند."!!!
زمانی که چنین روایتی از آنان پیدا میکنیم، روی آن مانور میدهیم و بر علیه آنان شعار میدهیم. امروزه شیعیان با وهابیت یا تندروان اهل سنت در حال یک جنگ تمام عیار رسانهای هستند!!
چه زمانی آتش بس ایجاد شود، بزرگان و مراجع کنار هم بنشینند و مفتی اعظم و شیخ الازهر آنها بیایند و با هم صلح کنند؛ معلوم نیست! البته در حال حاضر ما در مقام پاسخگویی به کارهای آنان این اقدامات را انجام میدهیم. ما آغازگر این جنگ نیستیم؛ وهابیت 300 ماهواره در اختیار دارند و شبانه روز علیه شیعه تلاش میکنند. از طرفی دیگر شیعیان 2 یا 3 ماهواره در اختیار دارند که جواب شبههافکنی آنان را میدهند؛ جنگ، کاملاً یک جنگ نابرابر است!!
بنابراین دقت کنید ما دوست داریم در یک سال تحصیلی در خدمت چند تن از عزیزان باشیم و در کارهای خودمان مقداری با ما همکاری کنند. در حال حاضر «مؤسسه ولی عصر» بعضی مواقع می بینیم که 300 یا 400 سؤال از ما پرسیدند، اما ما هنوز در وسط راه هستیم.
زمانی که برای اشخاصی در کانادا، آمریکا یا لندن شبههای به وجود میآید و برای جواب سؤال خودشان با ما تماس میگیرند؛ به دلیل اینکه نیرو نداریم میگوییم: "چند ماه دیگر به شما جواب میدهیم!"
زمانی که جواب شبهه را به این افراد میدهیم، همانند نوشدارو بعد از مرگ سهراب است! برای این اشخاص شبهاتی مطرح شده است، اما این افراد نتوانستند به آن پاسخ بدهند و ذهن چندتن از شیعیان مشوش شده است و ما تازه الان بعد از سه ماه، چهار ماه، جواب شبهه را مطرح کردیم!
انشاءالله اگر عزیزانی که آمادگی همکاری دارند در این زمینه با ما کار کنند، ما در خدمت آنان هستیم.
احتمال دارد جواب یک شبهه موجب صرف ساعتها وقت شود، اما کار کردن برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و اهلبیت (علیهم السلام) شاید در ابتدا خیلی ملموس نشود؛ اما زمانی که شخص وارد کار شود و چیزهایی را خودش به دست بیاورد لذت بسیاری میبرد. مثل شخصی که از شب تا صبح مطالعه میکرد و میگفت: «أین أبناء الملوک» پادشاهزادگان کجا هستند تا ببینند ما لذت میبریم یا آنان لذت میبرند؟!
یکی از آقایان نقل میکرد و میگفت: زمانی که مشغول کار هستم و میخواهم دست بردارم، حس کسی را دارم که در اوج لذت، بخواهند او را از کاری جدا کنند.
دوستان یقین بدانند که این حرف واقعیت است. قسم به روح امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) لذتی که از همین کارها مخصوصاً پاسخگویی به شبهات میبرم؛ از لذتی که پادشاهان و پادشاه زادگان از زندگی میبرند بالاتر است.
حساسترین روایت در تصرف خمس از زبان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه)!
این روایتی بود که مطرح شد که مضمون روایت را هم در چند دقیقه عرض میکنم. این سند را به این شکل درآوردم:
«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ السِّنَانِی عَنْ عَلِی بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقِ عَنْ الْحُسَینِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقِ»
در حقیقت چهار سند شده است. در روایت به «محمد بن عثمان عمری» رسیدند که نایب دوم حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) است. ایشان در رابطه با موارد خمس از حضرت سؤال کردند:
«مِنْ أَمْرِ مَنْ یسْتَحِلُّ مَا فِی یدِهِ مِنْ أَمْوَالِنَا وَ یتَصَرَّفُ فِیهِ تَصَرُّفَهُ فِی مَالِهِ مِنْ غَیرِ أَمْرِنَا»
کسی که اموال ما در دست اوست و همانطوری که در اموالش خودش تصرف میکند در خمس هم تصرف کند.
«فَمَنْ فَعَلَ ذَلِک فَهُوَ مَلْعُون»
هرکسی چنین کاری کند ملعون است،
«وَ نَحْنُ خُصَمَاؤُه»
و ما فردای قیامت مدعی و دشمن او هستیم.
سپس از قول نبی مکرم اسلام روایتی را میآورد و میفرماید:
«الْمُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتِی مَا حَرَّمَ اللَّهُ مَلْعُونٌ عَلَی لِسَانِی وَ لِسَانِ کلِّ نَبِی مُجَابٍ»
کسانی که حق عترت من را حلال بدانند و تصرف کنند، به زبان من و زبان تمام پیامبران مستجاب الدعوه، ملعون هستند.
«فَمَنْ ظَلَمَنَا کانَ مِنْ جُمْلَةِ الظَّالِمِینَ لَنَا»
کسانی که حق ما را نمیدهند فردای قیامت جزو ظالمین ما هستند،
«وَ کانَتْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَیه»
و لعنت خداوند شامل حال آنان میشود،
«بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِین»
چرا که خداوند فرمود لعنت خدا بر ستمکاران باد.
وسائل الشیعة؛ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 9، ص 540، ح 12670
این روایت، قویترین و حساسترین روایت در تصرف وجوهات شرعی است. البته ذیل این روایت توضیحاتی وارد شده است. به دلیل اینکه روایت با سندهای مختلف آمده است، هر چهار سند صحیح است.
این روایت دارای پنج سند است؛ سند پنجم که سند «احتجاج» است، ضعیف است. ولی چهار سند دیگر که در «اکمال الدین» وارد شده است، همگی صحیح است. یعنی یک روایت با چهار سند صحیح، و دارای مضمونی تکان دهنده است.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته