

ابن طیفورعالم مشهور اهل سنت در کتاب بلاغاتالنساء می نویسد:
وما الذی نقموا من أبی الحسن نقموا والله منه نکیر سیفه وشدة وطأته ونکال وقعته وتنمره فی ذات الله ویالله لو تکافئوا على زمام نبذه رسول الله صلى الله علیه وسلم لى الله علیه لسار بهم سیرا سجحا لا یکلم خشاشه ولا یتعتع راکبه ولأوردهم منهلا رویا فضفاضا تطفح ضفتاه ولأصدرهم بطانا قد تحرى بهم الری غیر متجل منهم بطائل بعمله الباهر وردعه سورة الساغب ولفتحت علیهم برکات من السماء وسیأخذهم الله بما کانوا یکسبون ؛ آنها چه ایرادى را بر ابوالحسن علیهالسلام داشتند؟ والله آنها بر شمشیر برنده او ایراد مى گرفتند، و بى اعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد، و قدرت او در جنجگویى، و ضربات درهم شکننده اش بر دشمن. سوگند به خدا! [اگر امر خلافت با او بود] هر گاه مردم از جاده حق منحرف مىشدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز مىزدند، آنها را با نرمى و ملایمت به سوى منزل مقصود سیر مىداد. سیرى که هرگز آزاردهنده نبود، نه مرکب ناتوان مىشد و نه راکب خسته و ملول! و سرانجام آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد مى ساخت، نهرى که دو طرفش مملو از آب بود، آبى که هرگز ناصاف نمىشد سپس آنها را پس از سیرابى کامل باز مىگرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود مىیافتند. [آرى] او هرگز از دنیا بهره نمىگرفت و از آن سودى جز سیراب کردن تشنه کامان و سیر نمودن گرسنگان نداشت و در این جا دنیا پرست از زاهد و راستگو از دروغگو، براى همه آنها روشن مى شد.[و همانند آنکه خداوند در قرآن کریم فرموده]: «و اگر اهل شهرها و آبادى ها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم، ولى [آنها حق را] تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
بلاغات النساء، ص 23 و 24