بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نسخه ای برای جلوگیری از قیام مردم بر ضد حکومتهای ظالم!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
پرسش:
یك حدیثی از «ابن عباس» در «صحیح بخاری» نقل شده كه اگر شما از امیرتان كراهت هم داشتید، باید اطاعت كنید و گرنه هرچه دور بشوید، «مات میتة جاهلیة»!
بعضی از بزرگان ما، با توجه به یک سری قرائن دیگر به شدت به «ابن عباس» سختگیرند. از جمله در «نهج البلاغه» است كه امام میفرماید تو پسر عموی من بودی؛ ولی خیانت كردی.
یعنی آنطوری كه از «ابن عباس» تجلیل میكنند و میگویند ایشان شخصیت والایی بوده نیست و «ابن عباس» زیر سوال میرود.
اینها نتیجه میگیرند كه «ابن عباس» جزء جاعلین حدیث و وابستگان به «بنی امیه» و در خدمت «بنی امیه» بوده است. آیا همچنین برداشتی درست است كه «ابن عباس» همچنین وضعیتی داشته است؟
پاسخ:
ببینید اولا مطالبی كه آقایان آوردهاند كه:
«من فَارَقَ الْجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ إلا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 6، ص 2588، ح 6646
یا:
«من كَرِهَ من أَمِيرِهِ شيئا فَلْيَصْبِرْ فإنه من خَرَجَ من السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 6، ص 2588، ح 6645
یا:
«من خَرَجَ من الطَّاعَةِ وَفَارَقَ الْجَمَاعَةَ فَمَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص 1477، ح 1848
افرادی كه معمولا این روایات را جعل میكنند، نمیآیند از قول راویان ضعیف نقل كنند، میروند از قول افرادی نقل میكنند كه در جامعه مقبولیت دارند.
یك كسی كه میخواهد دروغی را بگوید، تلاش میكند از قول یك آدم بزرگی نقل كند كه طرف، دیگر تردیدی نداشته باشد. اگر بگوید بقال سر كوچه اینطوری میگفت، هیچكس قبول نمیكند. این یك، پس این روایتها به این شكلی است.
جواب دوم: این روایاتها درست هم که باشد، در صورتی است كه این جماعت، جماعت اسلامی باشد. امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم، درباره قضیه خوارج نهروان شبیه هم قضیه را در «نهج البلاغه» دارد كه اگر كسی از جماعت خارج شود، طعمه گرگ خواهد شد. در آن هیچ شك و شبههای نیست.
اما مراد از جماعت، كدام جماعت است؟ جماعت كفر!؟ الان فرض بفرمایید مثلا یك كسی در كشور كفری دارد زندگی میكند، یعنی طبق این بیان، او باید همكیش آنها باشد!؟ این كه قطعا مراد نیست؛ پس مراد از جماعتی كه در اینجاست و می فرماید: «یفارق الجماعة»؛ مراد از این جماعت، جماعت حق است.
بله اگر «من فارق جماعة الحق، مات میتة جاهلیة»، در آن هیچ شك و شبههای نیست؛ ولی یك جماعتی كه در رأس آن، «یزید بن معاویه» است كه امیرالمؤمنین شهادت به كفرش میدهد؛ آیا از آن جماعت هم مفارقت كردن اینطوری است؟
یا یك جماعتی ظالم است كه قرآن میگوید:
(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا)
و بر ظالمان تکيه ننماييد
سوره هود (11): آیه 113
قطعا آن «ظلموا» كه جماعتی تشكیل دادند، مفارقت از آن جماعت، نه تنها گناه نیست، بلكه مفارقت از آن جماعت، عین دیانت هم است. در آن شكی نیست.
لذا حضرت «سید الشهداء» این عبارتی كه دارد، شیعه و سنی هم نقل كردند:
«وَإِنِّي لا أَرَى الْمَوْتَ إِلا سَعَادَةً وَالْحَيَاةَ مع الظَّالِمِينَ إِلا بُرْمًا»
المعجم الكبير، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي؛ ج 3، ص 114
كشف الغمة في معرفة الأئمة( ط- القديمة)، نويسنده: اربلى، على بن عيسى، تاريخ وفات مؤلف: 692 ق، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم، ناشر: بنى هاشمى، تبريز، 1381 ق؛ ج2، ص 32
یا حضرت امیر دارد:
«كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421، نامه 47
قطعاً در آنجا با جماعت ظالم نه تنها نباید صبر كرد، بلکه باید در برابر ظالم قیام كرد و لذا این عبارت:
«من خَرَجَ من السُّلْطَانِ شِبْرًا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج6، ص 2588، ح 6646
یک مقداری بو دار است. و اینکه «صحیح مسلم» دارد:
«سَتَكُونُ هَنَاتٌ وَهَنَاتٌ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هذه الْأُمَّةِ وَهِيَ جَمِيعٌ فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ كَائِنًا من كان»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص 1479، ح 1852
پشت بند همین روایت «مسلم»، می بینیم که «ابن عربی» میگوید كه اگر امام حسین را كشتند، طبق دستور پیامبر كشتند!!
«قتل الحسين بسيف جده»
العواصم من القواصم، تألیف: القاضي أبو بكر بن العربي المالكي؛ به نقل نفحات الأزهار في خلاصة عبقات الأنوار، السيد حامد حسين اللكهنوي حديث السفينة؛ تأليف: السيد علي الحسيني الميلاني؛ ج 4، ص 236
«ابن عربی» همین روایت «مسلم» را ملاک قرار می دهد و میگوید هركسی بخواهد امر امت را كه جمع است تفرقه بیندازد، «فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ كَائِنًا من كان»!
اینكه گفتیم این روایتها جعلی است، شما اینها را نگاه كنید؛ این روایت كاملا مسئله را روشن میكند كه اینها دنبال چه بودند. این روایت در «صحیح مسلم» است که پیغمبر فرمود:
«يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ ولا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي وَسَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ في جُثْمَانِ إِنْسٍ»
می فرماید: قلب، قلب شیطانی است؛ ولی در قالب انس! «حذیفه» میگوید چه كار كنیم؟ فرمود:
«تَسْمَعُ وَتُطِيعُ لِلْأَمِيرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ وَأُخِذَ مَالُكَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص 1476، ح 1847
ببینید اینها آمدند حق را با باطل مخلوط كردند و یك آش شله قلمكاری برای بقای خلافت و حكومت خودشان درست كردند. اینها از مردم استفادههای نامشروع كردند تا بتوانند جلوی هرگونه قیام و مخالفت را بگیرند.
یا بدتر از این روایت، روایتی است كه از خود خلیفه دوم نقل میكنند؛ این روایت در كتاب «السنة» اثر «ابوبكر خلال» است که «سُوَيْدِ بْنِ غَفَلَةَ» می گوید: «عمر» به من گفت:
« يَا أَبَا أُمَيَّةَ، إِنِّي لَا أَدْرِي، لَعَلِّي لَا أَلْقَاكَ بَعْدَ عَامِي هَذَا، فَإِنْ أُمِّرَ عَلَيْكَ عَبْدٌ حَبَشِيٌّ مُجَدَّعٌ فَاسْمَعْ لَهُ وَأَطِعْ، وَإِنْ ضَرَبَكَ فَاصْبِرْ، وَإِنْ حَرَمَكَ فَاصْبِرْ، وَإِنْ أَرَادَ أَمْرًا يُنْقِصُ دِينَكَ، فَقُلْ: سَمْعًا وَطَاعَةً، دَمِي دُونَ دِينِي، وَلَا تُفَارِقِ الْجَمَاعَةَ»
السنة؛ اسم المؤلف: أبو بكر أحمد بن محمد بن هارون بن يزيد الخلال الوفاة: 311 هـ، دار النشر: دار الراية - الرياض - 1410هـ - 1989م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عطية الزهراني، ج1، ص111، ح 54
یعنی اگر یك امیر دیوانهای، مثلا یك یهودی و یا مسیحی از «آمریكا»، از «انگلیس»، از «هند» از «پاكستان» آمد و حكومت را به دست گرفت:
«فَاسْمَعْ لَهُ وَأَطِعْ...»
حال اگر دستور ضد دینی به تو داد، گفت برو آدم بكش، برو زنا كن، برو دزدی كن، برو كارهای خلاف دین انجام بده، دستور داد به امری كه دینت را ناقص میكند. اگر دستور خلاف دین هم بر تو داد، وظیفه تو این است كه:
«فَقُلْ: سَمْعًا وَطَاعَةً، دَمِي دُونَ دِينِي، وَلَا تُفَارِقِ الْجَمَاعَةَ»
یا شما ببینید «نووی» میگوید:
«وأما الخروج عليهم وقتالهم فحرام بإجماع المسلمين وإن كانوا فسقة ظالمين»
اگر حاكمی فاسق و ظالم هم باشد وظیفه مردم اطاعت از آنها است!
صحيح مسلم بشرح النووي، اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانية: ج 12، ص 229
این یک طرف قضیه است، از آن طرف منسوب به امام حسین داریم که فرمود:
« ان كان دين محمّد لم يستقم الَّا بقتلى يا سيوف خذينی»
مفتاح السعادة في شرح نهج البلاغة؛ المؤلف: السيد محمد تقي النقوي، الطبع: مطبعة، علمي، طهران، تاريخ الطبع: جمادي الثانية 1403، ج 3، ص 467
ببینید چقدر تفاوت است بین این جمله با جمله قبلی. مشخص است كه اینها را «بنی امیه» جعل كردند، برای اینكه مردم را تحمیق كنند و مردم دیگر حوصله قیام نداشته باشند و به فكر قیام در برابر اینها نیافتند.
پرسش:
استاد شما «ابن عباس» را تأیید میكنید؟
پاسخ:
بله، در آن هیچ شكی نیست. «ابن عباس» مورد تأیید شیعه است.
پرسش:
اسم شخصی كه از معاویه پول گرفت «عبدالله» است یا «عبید الله»؟
پاسخ:
«عبیدالله» است نه «عبدالله»! «عبیدالله» همان شخصی است كه فرمانده جنگ امام حسن هم بود، نزد «معاویه» رفت، پانصد هزار درهم نقدا گرفت و بعد از پیوستن هم، پانصد هزار دیگر گرفت كه از امام حسن (سلام الله علیه) فاصله بگیرد.
آقایان اهل سنت، بعضاً مطالبی دارند كه خیلی عجیب است. میگویند اگر حاكم اسلامی كافر هم باشد، بر مبنای ما:
«فالخروج على الحاكم يعتبر فتنة فبسببه تسفك الدماء ويضعف المسلمون حتى لو كان الحاكم كافرا»
پس خروج بر حاكم فتنه قلمداد مي شود؛ پس به سبب آن خونها ريخته مي شود، و مسلمانان ضعيف مي شوند، حتي اگر حاكم كافر باشد.
تحفة المجيب على أسئلة الحاضر والغريب؛ المؤلف: أَبِو عَبد الرَّحمَن مُقْبلُ بنُ هَادِي بنِ مُقْبِلِ بنِ قَائِدَةَ الهَمْدَاني الوادعِيُّ (المتوفى: 1422هـ)، الناشر: دَارُ الآثَار للنشر وَالتوزيع، صَنعاء – اليمن، الطبعة: الثانية، 1423 هـ - 2002 م؛ ج1، ص 227
اگر حاكم كافر هم باشد، كسی در برابرش قیام بكند، در این وسط هركس كشته میشود، تمام گناه كشتهها به عهده كسی كه است كه در برابر حاكم كافر، قیام كرده است!!
اگر اینطوری است ما سئوالمان این است که در فتوحاتی كه خلیفه اول و دوم داشتند، چرا اینها با كشورهایی كه حاكمش كافر بوده است، جنگیدند؟
مگر پیغمبر نفرموده كه شما حق ندارید با حاكم كافر بجنگید!؟ فرض بفرمایید در «ایران» در «روم» و در فلان جای دیگر، یك حكومت كفری است، حاكم كافری هم دارد در آنجا حكومت میكند، آیا شما طبق مبنایی که دارید، می توانید به آنجا حمله کنید؟
پرسش:
شاید منظور این باشد كه مردم مسلمان باشند و رئیسشان كافر باشد.
پاسخ:
فرقی نمیكند که مردمش كافر باشند و یا مسلمان باشند. میگوید خروجش گناه است. چه رسد به اینكه برای نابودی حكومت حمله كنند! حكومتها را اول نابود میكنند بعد كشورها را تسخیر میكنند.
بنابراین در تمام فتوحاتی كه آقایان گرفتهاند، طبق این مبنا، هركسی در كشور خودش جمعی و جماعتی بوده، قوانین و مقرراتی بوده، اینها رفتند یك كشوری كه در امنیت بودند، حاكم را ساقط كردند و كشور را تسخیر كردند.
اینها كاملا واضح و روشن است كه تناقضات خود حضرات است ولذا باید حواسمان را جمع كنیم.
الان فرض بفرمایید در «روم» و یا در «ایران» حكومتی است و حاكمش هم كافر است، این آقا میگوید اگر حاكم كافر هم باشد، مردم باید از او اطاعت كنند. نباید با حاكم كافر مقابله كرد. اگر كسی در مقابله با حاكم كافر كشته شود، خونش به گردن قیام کننده است.
ببینید وقتی كه میآید میگوید در داخل کشور كسی علیه حاكم قیام كند، مرگش مرگ جاهلی است، از خارج بیاید چه؟ این دیگر به طریق اولی است.
الان در «ایران» مردم حكومت دارند و حکومتشان را قبول دارند، حالا تعدادی هم ناراضی هستند، آمده این آقا میخواهد حاكم كافر را از بین ببرد و كشور را تسخیر كند، آیا این درست است؟
پرسش:
طبق این روایت، بر مردم «ایران» حرام است كه علیه حاكم خودشان قیام كنند؛ نه مردم غیر ایران.
پاسخ:
حالا اگر از خارج كسی بیاید و مردم را بشوراند چه؟
پرسش:
این روایت آن را اثبات نمیكند!
پاسخ:
شما ببینید دارد:
«فالخروج علی الحاکم...»
كسی بر حاكم از داخل خروج كند حرام است. از خارج بیاید چه؟ به طریق اولیٰ حرام است. «تنقیح مناط» میكند؛ این اولویت است. وقتی كه میگوید مردم خود شما نمیتوانند در برابر این حاكم قیام كنند، قطعا كسی از خارج بیاید هم نمیتواند اقدام كند.
این كسی كه در داخل است، حق حیات دارد، درست است که در ظلم است، به این جنایت میكنند و این نمیتواند در برابر حاكم ظالم قیام كند، آن وقت از خارج میتواند كسی بیاید افراد ناراضی را جمع كند و علیه حاكم ظالم قیام كند!؟
پرسش:
از نظر روش عقلی فرمایش شما درست است و این خارج از روایت است؛ ولی اینجا منظور حاكمی است كه حكومت داشته باشد، این حاكم بر مردم خودش حكومت دارد نه بر مردم تمام دنیا كه بگوییم از هیچ كجای دنیا، علیه او كسی قیام نكند.
پاسخ:
الان در یک کشوری حاکم و مردمش همه کافر هستند، میگوید پیغمبر اکرم فرمود یا فتوا این است که علیه حاکم نباید قیام کرد. قیام یعنی چه؟
یعنی این حکومت را نباید ساقط کرد. این حکومت را ساقط کردن حرام است. وقتی توسط خود مردم ساقط کردن حکومت حرام شد، اگر کسی از خارج بیاید و این حکومت را ساقط کند، به طریق اولی حرام است.
پرسش:
این دلیل نقلی میتواند باشد ولی دلیل عقلی نیست. روایت شامل مردم مسلمان و جامعه اسلامی است. منظورش این است که مردم حکومت اسلامی بر علیه حاکم، حتی اگر بدانند این حاکم کافر است، نمی توانند قیام کنند. در واقع این روایت به نظر میرسد بر حکومتهایی مثل پادشاهان دلالت نمیکند.
پاسخ:
وقتی میگوید مردم نمیتوانند خروج بکنند، یعنی چه؟ یعنی مردم نمیتوانند این حاکم را از حکومت ساقط کنند. حال کسی از خارج آمده میخواهد این حکومت را ساقط کند یا نمیخواهد ساقط کند؟
پرسش:
در ادامه مطلب دارد: «ویضعف المسلمون»
پاسخ:
بله «و یضعف المسلمون» قبول؛ این برای داخل است. این همه آقایان حمله کردند و مسلمانها شکست خوردند، این همه کشت و کشتار در فتوحات بوده است.
وقتی که «ایران» اعلام کرد میخواهد 100 هزار نیرو بفرستد، خبر به خلیفه دوم رسید، به مسجد آمد در حالی که به قدری از ترس میلرزید که دندانهایش به هم میخورد و نمیدانست چه کار باید بکند، معطل مانده بود! مسلمانان روحیهشان را باخته بودند.
پس در حمله کردن فرقی نمیکند. مسلمانی دارد حمله میکند، اگر شکست خورد آیا «و یضعف المسلمون» است یا نیست؟ در آنجا هم است.
ایشان میگوید: «فبسببه تسفک الدِماء» خون ریخته میشود؛ یعنی در یک جایی قیام صورت بگیرد که خونی ریخته شود؛ این یک ملاکش است.
ملاک دیگرش، تضعیف مسلمین باشد؛ یعنی اینجا قیام کردن، حرام و خلاف شرع است ولو حاکمش کافر باشد. البته در رابطه با فتوحات ما بحث دیگر داریم.
ما یک روایت ضعیف هم نداریم که رسول اکرم برای فتوحات دستور داده باشد. پیغمبر اکرم در طول این 23 سال، یک جنگ ابتدائی هم نداشته است.
وظیفه پیغمبر تبلیغ دین بوده؛ اگر جلوی تبلیغ را گرفتند، و یا با مبلغین برخورد کردند، حضرت برای دفاع از مبلغین حکومت اسلامی قیام میکند و پشت سرشان میایستد؛ ولی اگر مبلغین دین، یک جایی رفتند تبلیغ کردند که حکومتها و مردم هم با آنها کاری نداشتند، دیگر چیزی نیست.
شما یک روایت ضعیف از کتابهای اهلسنت برای ما پیدا کنید، که رسول اکرم فرموده باشد بعد از من شما باید کشورها را فتح کنید.
پرسش:
ولی روایتی هست که حضرت بشارت داده به زمانی که کشورها فتح خواهند شد.
پاسخ:
اولاً: آن روایت سند درستی ندارد؛ و ثانیاً: همانجا هم پیغمبر فرمود من دارم میبینم کسریها و... در برابر اسلام خاضع میشوند؛ البته کلمه «بشارت» در آنجا نیست.
در جریان «جنگ خندق» بود و یا جریان مسجدی که میساختند، «سلمان» می آید، حضرت از آینده خبر میدهد. از آینده خبر دادن، غیر از امر است.
اگر پیغمبر امر بکند که بعد از من، حاکمانی که بر سر قدرت مینشینند، موظف هستند فتوحاتی داشته باشند؛ در اینصورت حرف شما درست است.
امیر المؤمنین 5 سال بر سر قدرت بود، آیا یک روایتی داریم که به مسلمانها بگوید فلان کشورها را فتح کنید. در «ایران» زمان حضرت امیر (سلام الله علیه) بخش «مازندران» مسلمان نشده بود و یا خیلی از کشورهایی که فتح شده بود، غیر مسلمانان در آنجا بودند و جزیه هم نمیدادند.
شما توجه کنید که آیا امیرالمؤمنین در این 5 سال، دستور داد بروند یک وجب خاک کشوری را فتح کنند؟ شما یک روایت ضعیف از «نهجالبلاغه» یا جای دیگر برای ما بیاورید. ما که نتوانستیم پیدا کنیم. اگر کسی پیدا کرده بیاورد ما هم استفاده کنیم.
رسول اکرم نفرمود شما بعد من بروید کشورها را فتح بکنید؛ بله تبلیغ دین بوده؛ تبلیغ شریعت، از اوجب واجبات است.
(كُنْتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ)
شما بهترين امتي بوديد که به سود انسانها آفريده شدهاند؛ (چه اينکه) امر به معروف و نهي از منکر ميکنيد
سوره آل عمران (3): آیه 110
ولی اینکه شما موظف هستید فتوحاتی داشته باشید، آن یک بحث جدایی است.
پرسش:
در «جنگ بدر» فتحی صورت نگرفت؟
پاسخ:
در «جنگ بدر» مشرکین از «مکه» آمدند برای اینکه مسلمانها را از بین ببرند؛ مسلمانها در «جنگ بدر» از خودشان دفاع کردند. اینها که نرفتند «مکه» را فتح کنند. اینها در فتح مکه با همدیگر قرارداد بستند که وظیفه اینها این است که سال بعد به «مکه» بروند و مراسم حج را به جا بیاورند.
وقتی حضرت «مکه» را تصرف کرد، یک نفر را نکشت. مسلمانها با ده هزار نیرو وارد «مکه» شدند و «مکه» در حال جنگ با اسلام بود.
جنگ «احزاب»شان آنطور، جنگ «بدر»شان آنطور، جنگ «احد»شان آنطور و دیگر جنگها همینطور؛ یعنی در حقیقت یک خطر جدی برای مسلمانها بود و اضافه، اینها با هم تعهدی کرده بودند، ولی آنها بر تعهد خود نماندند و عهدشکنی کردند و رسول اکرم، آمد طبق عهد اقدام کرد.
همانطوری که با «یهود بنی قریظه» و «بنی نضیر» و ... تعهد کرده بودند، و آنها خلاف تعهد عمل کردند؛ رسول اکرم دید اینها خطر جدی برای اسلام هستند، لذا آمد این خطر جدی را دفع کرد. لذا جنبه، جنبه دفاعی است. حتی «یهود بنی قریضه»اش!
پرسش:
در قضیه «جنگ بدر» ظاهرش این است که مسلمانها جهاد ابتدایی کردند و به کاروان مشرکین حمله کردند.
پاسخ:
آن یک بحث دیگری بود. مشرکین تمام اموال مسلمانها را تصرف کردند؛ کفار «قریش» با تمام توان علیه مسلمانها اقدام میکردند، اموال مسلمانانی را که هجرت میکردند، تصرف میکردند. لذا رسول اکرم آمد بر مبنای این غارت مشرکین، در حقیقت یک تلافی کرد.
فرض کنید الان من به شما بدهکار هستم، شما میآیید از نظر قانونی اقدام میکنید ولی نمیتوانید پولتان را بگیرید، آقایان فتوا دادند که شما میتوانید از اموال من، بدون اطلاع من، به اندازه مالتان بردارید!
قصاص در مال هم، جایز است و همه فتوا دادند. «امام خمینی» هم در کتاب «تحریر الوسیله» فتوا داده است.
اصلاً یکی از کارهایی که اسلام با «کفار حربی» انجام میدهد، این است که تمام امکانات مالی و نظامی آنها را از بین ببرد.
پرسش:
پس بنابراین کاری که اهل سنت در «سوریه» کردند و نظم را به هم زدند و علیه حاکم قیام کردند، طبق مبنای خودشان درست نبوده!
پاسخ:
شما چرا این را دارید میگویید؟ «علامه امینی» میگوید اگر این روایت درست است، سه تا جنگی که علیه امیرالمؤمنین شروع کردند چیست؟ آنها را بیا درست کن اینکه چیزی نیست. «علامه امینی» در «الغدیر» وقتی این روایت را نقل میکند میگوید:
«فما عذر عائشة وطلحة والزبير ومن تبعهم من الناكثين والمارقين في الخروج على مولانا أمير المؤمنين؟»
عذر عایشه و طلحه و زبیر و پیروان ناکثین و مارقینشان نزد خدا چیست که آمدند در برابر امیرالمؤمنین قیام کردند.
الغدير في الكتاب والسنة والأدب؛ الشيخ عبد الحسين أحمد الأميني النجفي (وفات: 1392)، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت – لبنان؛ ج 7، ص 139
عذر «معاویه» چیست که 18 ماه «جنگ صفین» را با 110 هزار کشته به جا گذاشت؟ عذر «خوارج» چیست با 3 هزار کشته در «جنگ نهروان»؟
اصلا شما «سوریه» را ملاک قرار نده، «جمل» و «صفین» و «نهروان» ملاک است! شما اول آنجا را حل کن، بعد بیا قضیه «سوریه» و قیام در برابر حاکم به قول خودشان ظالم - حداقل کافر که نیست - را درست کن.
متأسفانه اینها گزینشی عمل میکنند، کاری با حقیقت ندارند. اینها دارند از اسلام برای تقویت آن اهداف شوم و خلافی که دارند، سوء استفاده میکنند.
پرسش:
اگر این مبنای اهل سنت در تأیید حاکم ظالم و حتی کافر، غلط است، پس چرا ائمه معصومین (علیهم السلام) بر حفظ کشور اسلامی تأیید می کردند. مثلاً امام سجاد (علیه السلام) برای مرزبانان جامعه اسلامی دعا میکند!
پاسخ:
مرزبانان، کسانی هستند که دارند از کشور حمایت میکنند و نمیگذارند که دشمن به داخل کشور بیاید. مرزبان کسی است که شبانه روز در مرز ایستاده تا دشمن به کشور حمله نکند، مرزبان دفاع میکند.
پرسش:
زمان امام سجاد (علیه السلام) مرز کشور اسلامی کجا بود؟
پاسخ:
مرز کشور اسلامی هر کجا بود فرقی نمی کند. حاکم اسلامی یک بلاد کفری را بر خلاف دستور پیغمبر، تصرف کرده و مردم آنجا هم مسلمان شدند. اینکه مسلمان شدند را ما نمیتوانیم رها کنیم. حال مسلمان شدنش از طریق شرعی بوده یا غیر شرعی بوده! این مردم مسلمان شدند، مرزهایی هم برای یک کشور اسلامی درست شده، و عده ای از همین مسلمانان هم، حافظ مرزها شده اند.
حال یک کشوری میخواهد بیاید این مسلمان شدهها را از بین ببرد؛ آیا این مرزبانان باید از این مسلمانها دفاع کنند یا نباید دفاع کنند؟
پرسش:
یکی از مصادیق تأیید ائمه، جریان فتح ایران است. وقتی که کشور «ایران» را میخواستند فتح کنند، امیرالمؤمنین منع نکرد، بلکه همکاری هم کرد؛ همانجایی که خلیفه را منع کرد که خودش به جنگ برود.
پاسخ:
خلیفه به حرف هیچ کس گوش نمیکند؛ در جریان مشورت از امیرالمؤمنین، همه صحابه آنجا نشستند، خلیفه از 50 نفر مشورت میگیرد، آخرش هم میگوید علی! شما چه میگویی؟
حضرت هم می فرماید: "اگر تو که خلیفه هستی، از شهر رفتی بیرون، اینها به «مدینه» حمله میکنند و همه مسلمانها را میکشند. این کار تو نابودی مسلمانها و اسلام است."
امیرالمؤمنین قصد تأیید حمله «عمر» را ندارد، حضرت به عنوان اینکه این کار باعث نابودی اسلام است، به خلیفه تذکر می دهد. و اینکه حضرت بگوید یا نگوید، این کار خود را می کند و میرود.
حضرت میگوید اگر تو به میدان رفتی، وقتی ببینند تو آنجا هستی، آنها جری میشوند، مسلمانها را رها میکنند و تو را میکشند. وقتی تو را کشتند، روحیه سربازها شکسته میشود و اینها با 100 هزار نیرو حمله میکنند و این کار تو باعث میشود کل مسلمانها از بین بروند.
پرسش:
ظاهراً خود حضرت هم در فتوحات مشارکت کرده است.
پاسخ:
کجا مشارکت کرده؟ امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در زمان رسول اکرم در تمام جنگها حضور داشت، ولی چرا در فتوحات خلفای سه گانه، یک قدم بر نداشت؟ آیا امیرالمؤمنین شجاعتش را از دست داد؟
پرسش:
میگویند «حسنین» در فتح «ایران» حضور داشته اند. آیا این صحیح است؟
پاسخ:
نخیر، این که قطعاً دروغ است. حتی «امام خمینی» هم، در کتاب «مکاسب محرمه» در بخش «اراضی سواد» مفصل می گوید که این، از دروغهای تاریخ است.
«طبری» با سندهای ضعیف آورده که حسنین (سلام الله علیهما) در جنگ «ایران» بودند. و لذا این از دروغهای شاخدار تاریخ است.
اجازه بدهید ما یک مقدار درباره وضعیت خودمان صحبت کنیم. ظاهر قضیه این است که وضعیت «قم» از حالت قرمز به سیاهی رفته، و ظاهراً تمام کلاسها را هم آقایان تعطیل کردند.
حتی دیروز هم بعضی از اساتید که منزل ما تشریف داشتند، گفتند درس را تعطیل کردند. بعضی آقایان که امکانات مجازی ندارند، درس را ضبط میکنند، بعد روی سایتشان میگذارند تا طلبهها استفاده کنند.
ما با یک نرم افزاری که خودمان تهیه کردیم و ماه رمضان برای اساتید حوزههای علمیه برنامه داشتیم و الان هم این نرم افزار را داریم، خیلی نرم افزار خوبی است و دوستان به راحتی با ضعیفترین اینترنت هم میتوانند وارد بشوند.
اگر از طریق کامپیوتر باشد خیلی بهتر است. از طریق گوشی موبایل هم باشد خوب است. شما همان برنامه را اجرا کنید، میتوانید استفاده کنید.
ما ان شاء الله از روز شنبه، ساعت هشت، هشت و پانزده دقیقه، از طریق نرم افزار «اسکای روم» درسمان را برگذار میکنیم.
نمی دانم نرم افزاری که دفتر «آیت الله العظمی سیستانی» آماده کردهاند، چطوری است؟ این را فردا، پس فردا دوستان فنیمان بررسی میکنند، اگر ببینیم کار با این نرم افزار راحت باشد، دوستان ما این نرم افزار را از این کانال به موبایل آقایان میفرستند تا استفاده کنند.
اگر نشد، همان «اسکای روم» که الان داریم استفاده میکنیم و داریم ماهانه هفتصد، هشتصد هزار تومان اجاره آن را میدهیم، با همان درسمان را به صورت مجازی برگذار میکنیم و در خدمت دوستان هستیم.
با این وضعی که الان قم دارد که حالت کبودی و سیاهی به خودش گرفته، خدای نکرده اگر یک انسانی گرفتار بشود، شاید شرعا هم درست نباشد.
چون برنامه، خودش حضور و غیاب هم دارد، ما تلاش میکنیم برای عزیزانی که حداقل هفتاد درس را حضور داشته باشند، مبلغ ناچیز ماهانه پنجاه هزار تومان به عنوان هزینه اینترنت آقایان تقدیم کنیم. چون بالآخره یک سری هزینههایی برای آقایان دارد و حالت دانلودی دارد.
حقیقتش با این وضع کرونا، ما برای برگزاری کلاس به صورت حضوری، شبهه شرعی داریم. هم برای خودمان که سنمان بالا است و هم خدای ناخواسته دوستان برایشان مشکلی پیش نیاید و به مریضی مبتلا نشوند.
الان خود «مقام معظم رهبری» با اینکه خیلی راحت هم میتواند کلاسش را برگزار کند، ولی درسش را به طور کلی تعطیل کرده است.
در ماه محرم با اینکه در «حسینیه امام خمینی» یک مداح بیشتر حضور نداشت، ایشان با رعایت پروتکلهای بهداشتی آمد و نشست. چون چیزی را که انسان احتمال هم بدهد برای یک نفر خدای نکرده ضرر دارد، اقدام خلاف شرع است و حرام است.
ما دیروز در «قم» نزدیک 17 نفر فوتی داشتیم. هر روز آمار فوتیها بالا میرود. این به خاطر مسافرتها بوده و یا به خاطر محرّم بوده و یا چه بوده ما نمیدانیم!
چون بعضی از روزها 170 تا 180 نفر بستری میشوند؛ این آمار بیمارستانها است، البته آنهایی که در خانه از بین میروند، آقایان آمار ندارند و خیلی وقت آمارها را بیان نمیکنند.
در «قم» آقای «جلیلی» که «معاونت تبلیغ» بود، ایشان رئیس مرده شورخانه کرونائیها است، یا خانمهایی که از «جامعة الزهرا» میروند و مرده کرونائی غسل میدهند، شما به اینها زنگ بزنید و سوال کنید روزانه چند نفر فوتی دارند؟ تا آن وقت بدانید با آن آماری که اعلام میکنند چقدر تفاوت دارد!
یا با آنهایی که ماسک نمیزنند مصاحبه میکنند، آنها میگویند: "ما کرونا نمیگیریم، همه اینها دروغ است." اتفاقاً همانها را میبینید که گرفتار شدند.
حتی بعضیها کرونا گرفتند، باز هم بار دوم گرفتند. بعضیها برای بار سوم کرونا گرفتند. آقای «ابوالقاسمی» کرونا گرفت و رئیس دفتر ما کرونا گرفت و در خانه بستری بود و الآن رو به بهبودی است. آقای «انصاریان» در بیمارستان است، آقای «بطحائی» استوانهای از حوزه و از دوستان نزدیک ما بود.
حاج آقای «ربانی» از مرکز خدمات، آماری برای من فرستاده بود مبنی بر اینکه در سطح کشور، نزدیک به پنج هزار روحانی به خاطر کرونا فوت شدند؛ یک آمار خیلی مفصلی هم آقایان دادند. این یعنی از نظر عقلی و از نظر شرعی ما نباید کلاس درس داشته باشیم، اصلاً درس یک سال تعطیل بشود هیچ ایرادی ندارد!
در «قم» کل درسها را تعطیل کردند، دانشگاهها اصلاً شروع نشد. آدم به هیچ وجه نمیتواند بگوید یک اتفاقی بنا بود بیافتد افتاد. ما خودمان به هیچ وجه جلسه حضوری در مؤسسه نداریم. هر روز تمام بخشهای مؤسسه را ایزوله و ضد عفونی میکنند که خدای نکرده اتفاقی نیافتد.
این یک چیز عادی است و ما باید به این سمت برویم، حتی برای بچههایمان هم باید امکان استفاده از فضای مجازی را داشته باشیم.
آن دوستانی که ماهواره دارند، شاید ما از هفته آینده درس را از طریق ماهواره و «شبکه ولیعصر» هم پخش کنیم که دوستان راحت از تلویزیون ببینند و هزینه اینترنتی هم پرداخت نکنند. آقایان اگر ریسیور و ماهواره دارند، ما به راحتی میتوانیم برنامه درسیمان را ادامه بدهیم.
البته برای اساتید حوزههای علمیه بنا است یک برنامههای داشته باشیم. حاج آقای «اعرافی» چند بار از ما خواسته؛ امسال تصمیم دارند در حوزههای علمیه ماهواره بگذارند و بخواهند خیلی راحت اساتید جمع بشوند، یا در خانههایشان ببینند.
پرسش:
ماهواره که ممنوع هست!!
پاسخ:
نه، فعلاً که آزاد شده و همه دارند استفاده میکنند. آقایان روی سایت بروند و یا از بازار اپلیکیشن «شبکه جهانی ولیعصر» را دانلود بکنند؛ خیلی راحت میتوانند بی هیچ درد سری ببیند و با ضعیفترین اینترنت قابل دریافت است.
ما ساعت 9 تا 10:30 برنامه پاسخ به شبهات وهابیت، مسیحیت، سروش و غیره داریم و جواب این شیخ دیوانه «اللهیاری» را هم داریم. ما در طول هفته، یک ساعت و نیم، هر شب برنامه زنده داریم.
شبهای دوشنبه و جمعه هم بنده خودم هستم، که الان امامت امیرالمؤمنین در «نهجالبلاغه» که بعضیها تشکیک میکنند را بحث داریم. بعضیها تشکیک میکنند که امیرالمؤمنین در «نهجالبلاغه»، امامت خودش را انتخابی میداند مثل:
«دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص136، خطبه 92
و یا مثل:
«إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْه»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص367، نامه 6، و من كتاب له (علیه السلام) إلى معاوية
بنده دو سه هفته است روی این موضوع دارم کار میکنم. برنامه ما الان از طریق «تویتر»، «فیس بوک»، «اینستاگرام» و... پخش زنده میشود؛ یعنی دیگر عذری نیست که کسی بخواهد بیاورد.
ما فایل برنامه را هم روی «سایت ولیعصر» میگذاریم و دوستان میتوانند کل صوتش را در آنجا دانلود بکنند. البته ما متن تایپ شدهاش را هم روی «سایت ولیعصر» میگذاریم. در کانال «ایتا» و «تلگرام» هم پخش میشود.
ان شاء الله از روز شنبه ما در خدمت آقایان از طریق فضای مجازی هستیم.
«والسلام علیکم ورحمة الله»
منبع ان كجاست؟؟
پاسخ: