2024 March 19 - سه شنبه 29 اسفند 1402
اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (1)
کد مطلب: ١٣٣٣٥ تاریخ انتشار: ٢٢ خرداد ١٣٩٩ - ١١:٥٥ تعداد بازدید: 5631
خارج کلام مقارن » عمومی
اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (1)

جلسه هفتادم 99/03/17

بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هفتادم 99/03/17
موضوع: اگر امیرالمؤمنین خلیفه می شد چه می شد؟ (1)

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

ما به همه‌ی عزیزان خوش آمد می‌گوییم و عرض می کنیم «تقبل الله اعمالكم». ان شاء الله دعاهای شما در ماه مبارك رمضان به اجابت رسیده باشد، و روزه و نماز شما هم قبول باشد و به حول و قوه الهی ان شاءالله موفق و مؤید باشید.

از این‌كه دوستان زحمت كشیدند و در این كلاس فضای مجازی حضور پیدا كردند ما از همه عزیزان تشكر می‌كنیم.

ما از امروز بحث را شروع می‌كنیم، عزیزان اگر سوالی داشتند می‌توانند بپرسند. در بالای نرم افزار، یك شكل «دست» است، شما به مجردی كه روی «دست» كلیك كنید، ما این‌جا طوری تنظیم می‌كنیم وقتی كه شما روی خط می‌آیید می‌توانیم هم تصویری در خدمت شما باشیم و هم صوتی در خدمت شما باشیم.

موضوعی كه برای این جلسه انتخاب كردم، تا برای اولین روز بحث‌مان شروع كنیم، یكی از شبهاتی است كه وهابیت سال‌ها است دارند مطرح می‌كنند.

البته این شبهه‌، شبهه‌ جدیدی نیست و چند سالی است كه وهابیت در شبكه‌ها و فضای مجازی مطرح می‌كنند و آن این است: "اگر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) خلیفه می‌شد، چه می‌شد، حالا كه خلیفه نشد چه شد!؟"

بعد می‌آیند یك سری مقایسه‌هایی می‌كنند و می‌گویند: در زمان خلفاء این همه فتوحات صورت گرفت و چنین و چنان شد، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم پنج سال خلافت را به عهده گرفت ولی كاری نشد!!

این یك شبهه‌ای است كه این‌ها چند سال است مطرح می‌كنند و این شبهه را متأسفانه از زبان یكی از شیعیان معاصرمان آقای «عابدینی» كه آقایان با اسم ایشان آشنا هستند هم می‌شنویم، ایشان از اساتید «حوزه علمیه اصفهان» است و مدعی است بر این‌كه من اجازه اجتهاد از بعضی از مراجع هم دارم و درس خارج هم تدریس می‌كنم!

ایشان هم می‌گوید: "بر اساس دیدگاه شیعه - یعنی شاید خودش را خارج از شیعه معرفی می‌كند - نصب حضرت علی صورت گرفت؛ پس چرا مشكل مردم حل نشد؟"

لذا این یك نكته‌ای است كه نیاز به جواب كاملا اساسی دارد. این تصویری را كه شما می‌بینید تصویر كتاب ایشان است. این جزوه در 700 – 800 صفحه است و سه تا نام پیشنهادی برای كتاب‌شان داشت: «پرتوهای رحمانی و پیشوایان ربانی؛ بیست و چهار نوشته در رابطه با بیست و چهار وجود نورانی؛ بیست و چهار مقاله درباره چهارده نور پاك».

ایشان در صفحه 129 جزوه‌ای كه خود ایشان به من دادند می‌گوید: "طبق نظر شیعه نصب حضرت علی صورت گرفت؛ پس چرا مشكل مردم حل نشد؟"

این همان حرفی است كه وهابیت می‌زنند كه البته من نوشتم: آقای «عابدینی»! این چه نوع عبارتی است كه شما به كار برده‌اید؟ این نوع سخن گفتن شما، همان سخن وهابیت پلید است كه امروزه در رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر می‌شود!

مگر بنا بود به مجرد نصب امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بدون آن‌كه مردم به ولایت و امامت ایشان گردن نهند و به دستور آن حضرت عمل كنند مشكل مردم حل شود!؟ حل شدن مشكل مردم چند تا شرط داشت:

یك: نصب امیرالمؤمنین برای امامت و ولایت.

دوم: بیعت مردم با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه).

سوم: به دستورات امیرالمؤمنین عمل كردن.

شرط اول محقق شده است؛ ولی شرط دوم و سوم كه در حقیقت نتیجه‌ و دنباله‌ی شرط اول است محقق نشده است. وقتی كه نصب شد و مردم با او بیعت نكردند و یا مردم بیعت كردند ولی به سخنانش عمل نكردند، اصلا این چه فایده‌ی دارد!؟

من باز نوشتم: مگر به مجرد بر انگیخته شدن پیامبر خدا، مشكل مردم حل شد!؟ و یا همه مردم هدایت شدند!؟

ایشان در یك جا می‌گوید: "پیامبران آمدند عقل مردم را بالا ببرند، نه این‌كه چون مردم نا آگاه هستند برای آنان خلیفه جعل كنند". جزوه «عابدینی» صفحه 126، این عبارت ایشان است که می گوید: "پیامبران آمدند عقل مردم را بالا ببرند نه این‌كه چون مردم نا آگاه هستند برای آنان خلیفه جعل كنند!"

این حرف ایشان، یك چیزی است كه خلاف قرآن و خلاف سنت و خلاف تمام عقاید شیعه است. بعد ایشان می‌آورد:

«فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول‏‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص43

ایشان به خطبه اول «نهج البلاغه» استدلال كرده است. ایشان نوشته است: "حضرت رسول الله آمدند تا عقل‌های مدفون شده را بر انگیزانند، نه این‌كه چون مردم نا آگاه هستند برای آنان كسی را نصب كنند" می گوید آمدند عقل مردم را بالا ببرند؛ یعنی اگر عقل مردم را بالا بردند دیگر احتیاجی به نصب ندارد!!

من در جواب ایشان این مطلب را آورده‌ام که: پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله وسلم) 23 سال زحمت كشید، در این 23 سال به قول شما عقل مردم را بالا برد، چرا مردم نیامدند خلیفه‌ای كه صلاح‌شان بوده و می‌توانست آینده مردم را و جامعه را اداره كند و مردم را به سعادت دنیا و آخرت برساند را انتخاب کنند؟ پس چرا انتخاب نكردند؟

خود ایشان می‌گوید: "مردم بعد از پیامبر، اگر علی را انتخاب می‌كردند كارشان درست می‌شد." اگر بر اساس استدلال شما پیش برویم آیا باید گفت (نستجیر بالله) پیامبر خدا در رسالت خویش موفق نبودند!؟

ایشان می‌گوید: "پیامبران آمدند عقل مردم را بالا ببرند، نه این‌كه چون مردم نا آگاه هستند برای آنان خلیفه جعل كنند"؛ پس پیامبر (نستجیر بالله) در رسالت‌ خودش موفق نبود! یعنی نتوانست عقل مردم را بالا ببرد!!

یا اینکه پیامبر در وظایف خودشان كوتاهی كردند، پیامبر اكرم كه بنا بود بیاید وظیفه‌اش بود عقل مردم را بالا ببرد، (نستجیر بالله) به این وظیفه‌اش عمل نكرد و مشكل مردم هم حل نشد! آن همه جنگ و آن همه درگیری و آن همه مشكلاتی كه وجود داشت و ما الآن 1400 سال است گرفتار هستیم.

بعد نوشتم: شما خود اعتراف كرده‌اید: "سیره پیامبر خدا آن نبوده كه با زور شمشیر و اجبار مردم، مشكل مردم را حل كند" این حرف ایشان خیلی جالب است اصلا از این حرف ایشان بوی كفر بیرون می‌آید.

در ادامه دارد: "بر خلاف پیامبر، حاکمان جور، چنین کردند مردم را با اجبار شمشیر به آن‌چه که می‌خواستند کشاندند شما حتی در این زمینه به یکی از مصادیق این رفتار خلفاء نیز اجتهاد کرده‌اید."

خیلی جالب است، من گمان نمی‌کردم حتی به ذهن یک وهابی خطور کند همچنین حرفی بزند تا چه رسد یک روحانی شیعه!

می‌گوید: "خطیبی که در جلسه نصب «یزید» خطبه خواند در حالی که «معاویه»‌ بالای منبر بود و «یزید» بر پله بعدی نشسته بود، با انگشت، دست به سوی «معاویه» اشاره کرد گفت این امیر المؤمنین است. بعد گفت اگر نبود، این امیر المؤمنین است. به «یزید» اشاره کرد. سپس شمشیر خود را بالا برد و گفت اگر قبول نکردید نوبت به این می‌رسد «والا فهذا»!!

با سه كلمه مختصر، مشکل مردم را - به قول‌ شما - حل کرد؛ یعنی خطیب آمد با معرفی «یزید» و بالا بردن شمشیر، مشکل مردم حل شد، مشکل دنیایی مردم حل شد، مشکل قیامت و ایمان مردم حل شد؛ چون «یزید» را معرفی کرد!!

اگر واقعاً با معرفی مثل «یزید» مشکل مردم حل می شد که وضعیت این نبود. به طور مثال اگر پیغمبر اکرم بیاید بگوید آی مردم من پیغمبر هستم اگر من نبودم علی خلیفه است، اگر قبول نکردید نوبت به شمشیر می‌رسد! آیا با این مشکل مردم را حل می‌کرد؟ ما می‌گوییم هزاران لعنت به آن حل مشکل مردمی كه این‌چنین و با شمشیر بخواهد مشكل مردم را حل کند!

اصلاً این با منطق قرآن نمی‌سازد این بنده خدا، ظاهراً قرآن نخوانده که فرمود:

(لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ)

در قبول دين، اکراهي نيست.

سوره بقره (2): آيه 256

پس این آیه كجا رفت؟

(فَإِنَّمَا عَلَيكَ الْبَلَاغُ)

(نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است

سوره آل‌عمران (3): آیه 20

كجا رفت؟

(وَمَا أَنْتَ عَلَيهِمْ بِوَكِيلٍ)

و وظيفه نداري آنها را (به ايمان) مجبور سازی!

سوره انعام (6): آیه 107

كجا رفت؟

(لَسْتَ عَلَيهِمْ بِمُصَيطِرٍ)

تو سلطه‌گر بر آنان نيستي که (بر ايمان) مجبورشان کنی.

سوره الغاشیه (88): آیه 22

كجا رفت؟

وظیفه پیغمبر هدایت مردم بود، نشان دادن راه‌های خوب از راه‌های بد بود. اگر مردم، زیر بار می‌رفتند و به سخنان پیغمبر عمل می‌کردند قطعاً همه مسائل حل می‌شد، و در این هیچ شک و شبهه‌ای نیست.

پس بنابراین در صورتی که بنای پیامبران، بر اجبار و شمشیر نهادن بر گردن مردم نبوده چرا مردم به بیراهه رفتند؟ شما توقع دارید به محض انتصاب امام علی به خلافت و امامت مشکلات مردم حل شود؟

آیا نباید از شما پرسید که چرا پس از 950 سال تلاش بی‌وقفه حضرت نوح، نه تنها مشکل مردم حل نشد بلکه عموم مردم، جز گروهی انگشت شمار، در دریای خشم خداوندی غرق و همه هستی آنان نابود شد؟

حضرت نوح 950 سال تلاش کرد، بعد از 950 سال، مردم هر چه دار و ندار داشتند نابود شد و خودشان هم غرق شدند و از بین رفتند.

یک نفر بیاید به شما بگوید: آقای «عابدینی» مگر بنا نیست انبیاء بیایند مشکل مردم را حل کنند و عقل مردم را بالا ببرند؟ چطور حضرت نوح، بعد از 950 سال عقل مردم را نتوانست بالا ببرد و مشکل مردم را نتوانست حل کند؟

من در ادامه نوشته‌ام: بی‌پرده بگویم و از من رنجیده خاطر نشوید، برای شرمندگی شما در محضر حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) که اولین شهیده راه ولایت است همین عبارت وهابی پسند شما کفایت می‌کند.

نکته‌ای که در این‌جا وجود دارد این است که این‌ها یک جواب‌های تقریباً نقضی بود به آقای عابدینی دادیم ولی ما بیاییم به روایات برسیم ببینیم رسول اکرم برای معرفی امیر المؤمنین و حل مشکلات‌شان آیا در این زمینه سخنی هم دارد یا ندارد؟

نتیجه قبول ولایت علی (سلام الله علیه) و اطاعت از آن حضرت

ما گفتیم سه تا رکن، برای حل مشکل مردم وجود دارد: نصب امیر المؤمنین برای خلاف، بیعت مردم با علی (سلام الله علیه) و عمل به دستورات امیرالمؤمنین.

1 - علی زمينه ساز عمل به كتاب و سنت

ما آمدیم چند تا روایت آوردیم. در عنوان «نتیجه قبول ولایت علی و اطاعت از آن حضرت»، گفتیم اولین نتیجه‌اش این است که علی (سلام الله علیه) زمینه ساز عمل به کتاب و سنت است. این اولین نتیجه‌ نصب و بیعت با امیرالمؤمنین است.

«ابن شبه نمیری» نقل می‌کند که «عمر بن خطاب» به «ابن عباس» برگشت گفت:

« إن أحراهم أن وليها أن يحملهم على كتاب الله وسنة نبيهم صاحبك يعني عليا»

سزاوارترین کس و شایسته‌ترین کسی که می‌تواند مردم را بر کتاب خدا و سنت پیغمبر وادار کند، علی ابن ابیطالب است.

تاريخ المدينة المنورة، اسم المؤلف: أبو زيد عمر بن شبة النميري البصري، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1417هـ-1996م، تحقيق: علي محمد دندل وياسين سعد الدين بيان؛ ج 2، ص 59

پس خود مخالفین، کسانی که با علی مخالف بودند یا به عبارتی دیگر دشمنی کردند، اعتراف می‌کنند که اگر علی ابن ابیطالب خلیفه می‌شد و ولایت را می‌پذیرفت، اولین نتیجه ولایت علی، عمل به کتاب خدا و سنت بود.

حضرت مردم را وادار و مجبور می‌کرد و بالای سرشان بود، امیرالمؤمنین در بازار مسلمین، قدم می‌زد و تازیانه هم دستش بود، مردم را از قیامت و کم فروشی و گران فروشی می‌ترساند. این در حقیقت وادار کردن مردم به عمل به سنّت است.

«عایشه»‌ هم در روایتی می‌گوید:

« أنه لأعلم الناس بالسنة»

علی ابن ابیطالب، عالم‌ترین مردم به سنت پیغمبر است.

الاستيعاب في معرفة الأصحاب، اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج 3، ص 1104

پیغمبر اکرم می‌خواهد یک کسی را انتخاب و نصب بکند که بعد از او سنت او را پیاده کنند؛ چون آن‌که می‌تواند مشکل دنیوی و اخروی، ظاهری و باطنی، مادی و معنوی مردم را تضمین کند، عبارت از عمل به سنت پیغمبر است.

وقتی یک فردی که بلد نیست اگر کسی جنب شد تیمم باید بکند و لذا وقتی از او سوال می‌کنند، می‌گوید تو جنب شدی فعلاً نماز نخوان تا به آب رسیدی آن‌جا غسل کن و نماز بخوان؛ چنین کسی می تواند مردم را به سعادت برساند!؟

در حقیقت کسی که چند روزی به خاطر داشتن غسل جنابت، نمازش را ترک می‌کند رابطه‌اش با خدای عالم ضعیف می‌شود. در روایت دیگر «عایشه» دارد.

«علي أعلم أصحاب محمد بما أنزل على محمد»

علی ابن ابیطالب، عالم‌ترین انسان‌ها و عالم‌ترین صحابه است برآن‌چه که بر پیغمبر نازل شده است.

شواهد التنزيل لقواعد التفضيل؛ تأليف: الحافظ الكبير عبيد الله بن أحمد المعروف بالحاكم الحسكاني؛ الحنفي النيسابوري، تحقيق وتعليق: الشيخ محمد باقر المحمودي؛ مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والارشاد الاسلامي مجمع أحياء الثقافة الاسلامية، 1411 ه‍ - 1990م، ج1، ص47

یکی از شرائط این‌که مردم را به سعادت برسانند عمل «بما انزل الی النبی» است، که خدای عالم به صراحت اعلام می‌کند:

(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ)

(ولي) کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، باغهاي پرنعمت بهشت از آن آنهاست؛

سوره لقمان (31): آیه 8

یا فرمود:

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا، وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ)

و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‌کند، و او را از جايي که گمان ندارد روزي مي‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را مي‌کند؛

سوره طلاق (65): آیات 2 و 3

«تقوا» یعنی چه؟ یعنی عمل به سنت. و نیز فرمود:

(وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى)

و هر کس از ياد من روي گردان شود، زندگي (سخت و) تنگي خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور مي‌کنيم!»

سوره طه (20): آیه 124

فرمود: هر کس از ذکر و سنت من اعراض کند در دنیا برای او فشار و مضیقه قرار می‌دهیم؛ پس حتی کسی بخواهد به سعادت دنیوی برسد باید سنت و قرآن را ملاک قرار دهد. اگر یک ملتی بخواهد یک ملت سربلندی باشد، این در سایه عمل به سنت است که البته سنت، به معنای اعم که شامل قرآن و هم روایات است.

(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا...)

و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مي‌آوردند و تقوا پيشه مي‌کردند...

اگر ملت‌ها ایمان بیاورند، و ایمان تنها هم کافی نیست؛ (وَاتَّقَوْا) تقوا هم داشته باشند؛ یعنی به مقتضای ایمان، عمل کنند به دستور خدا و پیغمبر عمل کنند؛

(لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ)

ما برکات آسمان و زمین را بر روی آن‌ها نازل می‌کنیم.

سوره اعراف (7): آیه 96

از آن طرف هم فرمود:

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نمي‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13): آیه 11

خدا اگر نعمتی به یک امت و ملتی داد، اگر این ملت از قرآن و سنت و دستور الهی فاصله بگیرند، خدا هم نعمت‌ها را از این‌ها می‌گیرد. چه کسی می‌تواند مردم را وادار کند به دستورهای الهی عمل کنند؟ آن کسی که از همه آگاه‌تر به دستورات الهی است.

کسی که اصلاً نمی‌داند دستور خدا چه است؟ کسی که در ظرف 20 سال توانسته سوره بقره را حفظ کند، کسی که کوچک‌ترین اطلاعی از مسائل اسلامی و قرآنی و آیات و روایات ندارد، یک مسئله کوچکی می‌آید می‌‌رود از این طرف و آن طرف سوال می‌کند، آیا او می‌تواند مردم را به سعادت برساند و مشکل مردم را حل کند؟ یا کسی که: «أعلم أصحاب محمد بما أنزل على محمد» است!؟

این یک مطلب.

2 - باعث هدايت مردم به صراط مستقيم

اگر علی خلیفه می‌شد نتیجه دوم این بود که باعث هدایت مردم به صراط مستقیم می شد. نتیجه دوم در حقیقت دنباله نتیجه اول است، نتیجه اول این بود‌که اگر علی، خلیفه می‌شد مردم را وادار می‌کرد به عمل به سنت و قرآن؛ اگر به کتاب و قرآن عمل می‌کردند باعث هدایت مردم به صراط مستقیم بود. صراط مستقیم هم سعادت دنیا و هم سعادت آخرت دارد.

«ابو نعیم اصفهانی» از «حذیفه» نقل می‌کند:

«قال: قالوا يا رسول الله ألا تستخلف عليا؟ قال إن تولوا عليا تجدوه هاديا مهديا يسلك بكم الطريق المستقيم»

در آخرین لحظه عمر شریف‌تان آیا شما خلافت علی را به صراحت برای مردم نمی‌گویید؟

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64

این صحبت، مربوط به آخرین روزهای عمر پیغمبر است؛ بعد از این‌که «غدیر» و موارد دیگر گذشته و مردم هنوز «ان قلت و قلت» دارند.

«حذیفه» می‌گوید ای پیامبر! در آخرین لحظه‌های عمرتان هم باز شما بیایید خلافت علی را مطرح کنید، که دیگر مردم عذری نداشته باشند، فردا می‌آیند ادعا می‌کنند بله در «غدیر»، پیغمبر علی را معرفی کرد بعد پشیمان شد. یا پیش ما آمد گفت نه، علی خلیفه نباشد مثلاً آقای فلان خلیفه باشد می‌توانند اینگونه حرفها را بگویند.

ولی اگر آخرین لحظه عمر اگر علی را خلیفه معرفی کردی، دیگر نمی‌توانند بگویند پیغمبر از آن حرفش پشیمان شد و حرف دیگری زد. حضرت فرمود:

«إن تولوا عليا تجدوه هاديا مهديا»

اگر به ولایت علی، مردم تن دهند، علی هم هادی و هم مهدی است، هم هدایت شده است و هم هدایتگر است.

«يسلك بكم الطريق المستقيم»

تمام شما را به راه مستقیم می‌کشاند.

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64

«یسلُک» غیر از «یهدی» است؛ «یهدی» مثلاً بالای منبر می‌رود و سخنرانی می‌کند و باعث هدایت مردم می شود؛ ولی «یسلُک» یعنی دست مردم را می‌گیرد و به صراط مستقیم می‌کشاند. مثل هدایت است که ما می‌گوییم دو نوع است: یکی «ارائة الطریق» است و دیگری «ایصال الی المطلوب» است.

اگر امیرالمؤمنین را ولی قرار بدهند، افزون بر این‌که «ارائة الطریق» می‌دهد، مردم را به صراط مستقیم می‌کشاند و «ایصال الی المطلوب» می‌کند. «يسلك بكم الطريق المستقيم» یعنی همه شما را به مطلوب واقعی که صراط مستقیم است می‌رساند.

در روایت دیگر دارد که:

«عن عمرو بن ميمون قال شهدت عمر بن الخطاب غداة طعن...فقال: ... ان ولوها الأجلح سلك بهم الطريق»

«عمرو بن میمون» می‌گوید من شاهد بودم عمر، بعد از این‌که «ابو لؤلؤ» او را ترور کرد برگشت گفت اگر چنانچه «أجلَح» را ولی قرار بدهند، مردم را هدایت خواهد کرد.

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 4، ص 152

‌«أجلح» آن است که قسمت بالای پیشانی‌اش مو ندارد. ما گفتیم در عدالت، در عبادت، در شجاعت و هیچ چیز دیگر که به علی نمی‌رسیم؛ ولی در میان صفات امیرالمؤمنین خدا دو تا صفت به ما داده که با امیرالمؤمنین شباهت داریم. یکی در فحش خوردن است که خدای عالم شباهت ما را به علی قرار داده است.

علی را یک عمری فحش دادند، وهابی‌ها همین الان که ما خیلی زیاد در فضای ماهواره‌ای نیستیم و در فضای مجازی فعالیت نداریم، الحمد لله این فحش‌شان را از ما دریغ نفرمودند، ما از نعمت فحش وهابیت برخوردار هستیم؛ این یک شباهت!

شباهت دیگر این‌كه خدای عالم به ما داده این است كه دو طرف جلوی سر ما مو ندارد. امیر المؤمنین هم رأْس مبارك‌شان این طرف و آن طرف پیشانی‌شان مو نداشت و لذا به آن «أجلح» یا «أجیلح» می‌گفتند.

«لسان العرب» در معنای «اجلح» می نویسد:

«إِذا انحَسَر الشعر عن جانبي الجبهة، فهو أَنْزَعُ»

«اجلح و انزع» آن است كه این طرف و آن طرف پیشانی‌اش مو ندارد.

لسان العرب؛ ابن منظور محمد بن مكرم، محقق / مصحح: مير دامادى، جمال الدين‏، ناشر: دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع - دار صادر، ج2، ص 424

«عمر بن خطاب» می‌گوید اگر این «أجلح» را ولی قرار بدهند.

«سلك بهم الطريق»

شما را به صراط مستقیم وادار می‌کند.

«عبدالله عمر» برگشت گفت:

«ما يمنعك»

اگر واقعاً این‌طوری است چرا علی را خلیفه قرار نمی‌دهی؟

«قال أكره أن أتحملها حيا وميتا»

من نمی‌توانم علی را تحمل کنم نه در زمان حیاتم، نه بعد از مرگم!

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 4، ص 152

می گوید: همان‌طوری که زنده بودم نمی‌توانستم خلافت علی را ببینم، بعد از مرگم هم نمی‌خواهم خلافت علی را ببینم.

در روایت «ابو نعیم» است.

«يحملكم على المحجة البيضاء»

حلية الأولياء وطبقات الأصفياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64

در روایت «ابن شبّه نمیری» به همین شکل آمده است؛ پس اولین ویژگی این‌که اگر علی خلیفه می‌شد مردم را به کتاب و سنت وادار می‌کرد. دو: نتیجه وادار کردن کتاب و سنت رساندن مردم به صراط مستقیم بود.

3 - رهنمود جامعه به سوی حق

سومین ویژگی این‌که اگر علی خلیفه می‌شد، رهنمود جامعه به سوی حق است. در روایت «ابن عساکر» است که عمر به اصحاب شورا گفت:

«لله درهم»

خدا این‌ها را هدایت‌شان کند

«إن ولّوها الأصلع كيف يحملهم على الحق»

اگر علی را ولی امر خودشان قرار بدهند خواهند دید که چگونه مردم را بر حق وادار می‌کند!

«وإن حملاً على عنقه بالسيف»

و اگر چه بر گردن علی شمشیر بگذارند علی از شمشیر نمی‌ترسد مردم را به حق وادار می‌کند.

«قال: فقلت: أتعلم ذاك منه ولا تولّه؟»

می‌دانی علی، مردم را به حق می‌کشاند؛ ولی او را به عنوان ولی انتخاب نمی‌کنی؟

تاريخ مدينة دمشق وذكر فضلها وتسمية من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري؛ ج42 ص428

فردای قیامت ان شاء الله در محکمه عدل الهی جواب می‌دهند، ما هم ان شاء الله آن‌جا تماشا می‌کنیم.

در کتاب‌های شیعه هم به این قضیه اشاره شده است. «رضی الدین»‌ برادر «علامه حلی»، «علی ابن یوسف» است که نقل کرده است:

«إِنْ وَلَّوْهَا الْأُصَيْلِعَ، كَيْفَ يَحْمِلُهُمْ عَلَى الْحَقِّ، وَ لَوْ كَانَ السَّيْفُ عَلَى عُنُقِهِ»

اگر شمشیر را بر گردن علی بگذارند بگویند از حق، دست بر نداری گردنت را می‌زنیم با همه این حال علی از حق دست بر نمی‌دارد مردم را به حق وادار می‌کند!

العدد القويّة لدفع المخاوف اليومية؛ حلى، رضى الدين على بن يوسف بن المطهر (برادر علامه حلى)، محقق / مصحح: رجائى، مهدى و مرعشى، محمود، ناشر كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، ص252

4 - ضامن رفاه دنيوي مردم

نتیجه چهارم: ولایت علی رفاه دنیوی مردم را در پی دارد. آقای عمامه به سر، به قول خودش «آیت‌اللهِ درس خارج گو» می‌گوید علی را خلیفه کردند چرا مشکلات مردم حل نشد؟

دوستان می‌بینند یک روایت از شیعه نمی‌آورم، «سلمان فارسی» بنا به نقل «بلاذری» می‌گوید:

«لو بايعوا علياً لأكلوا من فوقهم ومن تحت أرجلهم»

اگر با علی، بیعت کنند مردم از بالای سرشان و زیر پای‌شان نعمت‌های خدا را می‌خورند.

أنساب الأشراف؛ اسم المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر البلاذري (المتوفى : 279هـ)؛ ج1، ص255

یعنی اگر علی خلیفه شود اولاً بیت المال را بالسویه میان مردم تقسیم می‌کند، یکی نمی‌آید از رانت خواری استفاده کند و خانه‌های چند صد میلیاردی داشته باشد و دیگری یک پیره زنی یک آلونکی داشته باشد، اسپری بزنند این بدبخت را مسموم بکنند و بروند آلونکش را خراب بکنند!!

علی اگر خلیفه بود خودش فرمود اگر بیت المال زیر دندان ظالم باشد از زیر دندان ظالم می‌کشم به صاحب حق می‌رسانم؛ پس علی اگر خلیفه می‌شد این‌طوری رفتار می‌كرد.

این‌که «سلمان» می‌گوید بالای سر و زیر پای‌شان از نعمت‌های الهی استفاده می‌کردند، چون علی بیت المال را آن‌ گونه‌ی که هست بالسویه میان مردم تقسیم می‌کرد. فرقی میان «طلحه» و «زبیر» با «سلمان» و «مقداد» نمی‌گذاشت، هیچ برای علی تفاوتی نداشت.

و اضافه اگر امیرالمؤمنین خلیفه بود چون اعلم به طرق آسمان و زمین است راه رفاه مردم را برای آن‌ها روشن می‌کرد. بهترین راهکارهای اقتصادی را برای مردم بیان می‌کرد، بهترین راهکارهای زراعی را برای مردم بیان می‌کرد، بهترین راهکارهای تجاری را برای مردم بیان می‌کرد.

یعنی اگر امیرالمؤمنین خلیفه می‌شد، مردم از بالای سر و زیر پای‌شان نعمت‌های سرازیر می‌شد این هم فرمایش آقایان اهل سنت است. ولی مردم با علی بیعت نکردند و به دستورات علی عمل نکردند

بنا به نقل «ابن طیفور» متوفای سال 380، حضرت زهرا در خطبه ا‌ی که برای زنان «مهاجرین» و «انصار» که برای عیادتش آمده بود خواند فرمود:

« والله لو تكافؤا علي زمام نبذه رسول الله... ولفتحت عليهم بركات من السماء والأرض وسيأخذهم الله بما كانوا يكسبون.»

سوگند به خدا اگر زمام خلافت را كه پيامبر خدا در اختيار على قرار داده بود، از كف او بيرون نمي کردند ... برکات آسمان و زمين به روي آنان گشوده مي شد. اما خداوند آنان را به گناهي که مرتكب شدند [به خلافت امام علی تن ندادند] مؤاخذه و عذاب خواهد نمود.

بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ) الوفاة: 280، ج1، ص9

پس این چهارمین دلیل.

بنابراین اگر به امیرالمؤمنین اختیار می‌دادند علی، تمام راهکارهای رسیدن حتی به مال دنیا را هم به مردم نشان می‌داد. مثلاً می‌گفت اگر شما می‌خواهید زراعت کنید راهکارهای زراعت خوب این است.

می‌دانست که مثلاً در زمینی که فلان ویژگی‌ها را دارد در این زمین مثلاً پنبه خوب بار می‌آید، در فلان زمین گندم خوب بار می‌آید، در فلان زمین میوه جات بار می‌آید. تمام این‌ها را برای مردم بیان می‌کرد؛ چون امیرالمؤمنین خودشان فرمودند من به راه‌های آسمان از راه‌های زمین بیشتر وارد هستم:

«أيها الناس سلوني قبل أن تفقدوني، فلأنا بطرق السماء أعلم مني بطرق الأرض»

شرح نهج البلاغة، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري؛ ج 13، ص 59

پس چهارمین مطلب این است اگر علی خلیفه می‌شد ضامن رفاه دنیوی مردم بود.

5 - ضامن رستگاري و سعادت اخروي

پنجم اینکه اگر علی خلیفه می‌شد ضامن رستگاری و سعادت اخروی بود؛ یعنی مردم همه چیز داشتند، مردم هم دنیا داشتند هم آخرت داشتند. یعنی اگر امیرالمؤمنین خلیفه می‌شد سعادت اخروی را هم در کنار سعادت دنیوی داشتند.

داستان مفصل است. «عبدالله بن مسعود» می‌گوید در آن شبی که اجنه پیش پیغمبر آمده بودند تا ایمان بیاورند - در سوره جن هم به طور مفصل آمده است - حضرت یک نفسی و آهی کشید، گفتم یا رسول الله چه شده است؟

«كنت مع النبي لَيْلَةَ وَفْدِ الْجِنِّ فَتَنَفَّسَ! فقلت: مَا شَأْنُكَ يا رَسُولَ اللَّهِ؟ قال: نُعِيَتْ إلىّ نَفْسِي يا بن مَسْعُودٍ!»

فرمود: من احساس می‌کنم روزهای آخر عمرم است، گفتم: یا رسول الله با صراحت، یک خلیفه‌ برای مردم بیان کنید. فرمود: چه کسی را بگویم؟ گفتم: علی را.

«قلت: فَاسْتَخْلِفْ ! قال: من؟ قلت: عَلَي بن أبي طَالِبٍ!»

حضرت فرمود:

« أَمَا وَالَّذِي نَفْسِي بيده، لَئِنْ أَطَاعُوهُ لَيَدْخُلَنَّ الْجَنَّةَ أَجْمَعِينَ أَكْتَعِينَ»

قسم به خدای که نفس من در قبضه قدرت او هست اگر از علی اطاعت کنند تمام مردم را دسته جمعی وارد بهشت می‌کند.

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج11، ص318

پس این‌ها نشانگر این است که اگر علی خلیفه می‌شد، هم مردم را به کتاب و سنت وادار می‌کرد و هم مردم را به صراط مستقیم هدایت می‌کرد، و هم مردم را به مسائل دنیوی و اخروی‌شان می‌رساند.

این‌ها نمونه‌هایی بود که ما از کتب اهل‌سنت استقصاء کردیم تا بیاییم ببینیم که اگر علی (سلام الله علیه) خلیفه می‌شد چه می‌شد؟ حالا من ببینم دوستان پیامهایی که دادند و سؤالاتی که مطرح کرده اند چیست تا پاسخ بدهیم.

پرسش:

شعار حضرت امیر در مسائل اقتصادی، تلاش در تولید و قناعت در مصرف بود.

پاسخ:

این هم فرمایش قشنگی است. وقتی كه در تولید تلاش كرد، وقتی انسان به كفاف رسید به اندازه‌ای كه تلاش می‌كند برداشت می کند. فرمود:

(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اينکه براي انسان بهره‌اي جز سعي و کوشش او نيست.

سوره نجم (53): آیه39

وقتی می‌تواند زراعت خوب داشته باشد، تجارت خوب داشته باشد، كارهای خوب انجام بدهد از این نعمت‌ها هم استفاده می‌كند. اصلا نیاز به قناعت نیست. بله اسراف نمی‌كند، اگر كسی درآمدش مثلا در ماه دو میلیون تومان است نمی‌آید پنج میلیون تومان خرج كند. این فرمایش تان كاملا درست است.

پرسش:

آیا حضرت امیر، مردم را به زور وادار می‌كرد یا آن‌قدر روشن بیان می‌كرد كه مردم می‌پذیرفتند؟

پاسخ:

نه، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می‌آمد یك قانونی برای جامعه معین می‌كرد، مثلاً اگر كسی گرانفروشی می‌كرد فلان جور با او برخورد می شد. چون یكی از عوامل فقر در جامعه گرانفروشی است، یكی از عوامل فقر جامعه، احتكار است، یكی از عوامل فقر در جامعه، كم فروشی است.

اگر امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به زور، محتكر را ادب می‌كرد، گرانفروش را ادب می‌كرد، كم فروش را ادب می‌كرد، آن كسی كه ملك دارد ولی در ملكش كار نمی‌كند، ملك را از دستش می‌گیرد می‌دهد به كسی كه می‌تواند روی ملك كار كند. كسی كه ده تا خانه درست كرده است و حاضر نیست در اختیار كسی قرار دهد، حضرت برخورد می کرد.

فرمود:

(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَينَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ينْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِي عَزِيزٌ)

ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها کتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کرديم که در آن نيروي شديد و منافعي براي مردم است، تا خداوند بداند چه کسي او و رسولانش را ياري مي‌کند بي‌آنکه او را ببينند؛ خداوند قوي و شکست‌ناپذير است!

سوره حديد (57): آیه25

افزون بر این‌كه مردم را روشن می‌كرد، از احكام الهی از تعزیر گرفته تا به حدود برسد حضرت اجرا می‌كرد. در جامعه اگر دزدی پیدا می‌شد، دست چهار نفر را قطع می‌كردند، دیگر در آن جامعه دزدی پیدا نمی‌شد. اگر كسی به ناموس مردم تجاوز می‌كرد در ملاء عام حد می‌خورد دیگر ناموس مردم در امنیت بودند. بله امیرالمؤمنین از دو نكته استفاده می‌كرد؛ هم هدایت می کرد مردم را و هم به زور متوسل می شد یعنی اجرای حدود و تعزیر مجرم.

پرسش:

در این موضوع «اگر علی خلیفه می شد چه می شد؟» كتب چه معرفی می‌كنید؟

پاسخ:

الان من چیزی ندارم، این‌هایی را كه الان خدمت شما عرض كردم به قول معروف از كشفیات خود ما است، به قدری سوال كردند كه ما مطالب را به این شكلی تنظیم كردیم.

من ندیدم كسی بیاید یك كتابی نوشته باشد كه اگر علی خلیفه می‌شد نتیجه‌اش چه می‌شد؟ گرچه مرحوم «شرف الدین» هم در كتاب «المراجعات» نكاتی را آورده است، اگر كسی مطالعه كند می‌تواند مطالبی را در بیاورد.

پرسش:

اگر ممكن است همین قسمت از فایل ورد را كه بیان نمودید همین‌جا ارسال نمایید.

پاسخ:

فرمایش تان متین، علی عینی و رأسی! ان شاء الله مطلب را در اختیار عموم قرار می‌دهیم. البته این چهار – پنج‌ تایی را كه من آوردم نمونه‌ كوچكی بود. اگر شما بخواهید واقعا روایات و احادیث را در رابطه با خلافت امیرالمؤمنین مطرح كنید خیلی مطلب بیش از این است.

شما می‌توانید در یك ماه رمضان هر شب یك ساعت تا یك ساعت و نیم در رابطه با این‌كه: "اگر علی خلیفه می‌شد چه می‌شد!؟" صحبت كنید.

شما اگر نامه امیرالمؤمنین به «مالك اشتر نخعی» را كه در «سازمان ملل» ثبت شد، ملاحظه كنید خواهید دید که اگر امروز یك حكومتی همین دستور العمل امیرالمؤمنین را اجرا كند، آن كشور گلستان می‌شود.

پرسش:

حضرت می‌دانست كه آیندگان به این علوم نیاز دارند، خود اقدام به معرفی آن می‌كرد منتظر سوال دیگران نمی‌شد.

پاسخ:

رسول اكرم كه 13 سال در «مكه» بود، حضرت در غربت به سر می‌بردند. 11 سال یا 12 سال در «مدینه»‌ بود، آن همه جنگ و ... پیش آمد و نگذاشتند.

امیرالمؤمنین هم 25 سال خانه نشینی كرد. حضرت هم آمد قرآنی را «طبق ما انزل» نوشت و در مسجد برد ولی زیر بار قرآن علی نرفتند، حالا می‌خواهند زیر بار سخنان علی بروند!؟

به امیرالمؤمنین اجازه نمی‌دادند در جامعه حضور پیدا كند، مانع می‌شدند. 25 سال امیرالمؤمنین خانه نشین شد، نتوانست حقایق را برای مردم برساند، در آن 5 سال هم آمد نزدیك چند ماه درگیر جنگ جمل شد و 18 ماه جنگ صفین طول كشید. چند ماه هم درگیر خوارج نهروان بود، امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرصتی نكرد.

دوستان اگر سوال و فرمایشی دارند دست‌شان را بلند كنند و ما در خدمت دوستان هستیم با تصویر هم اگر یكی دو نفر بخواهند تصویری هم بیایند مشكلی نیست. ما 27 نفر روز اول در کلاس مجازی داشتیم و حال آن‌كه نزدیك به 60 نفر ثبت نام كرده بودند.

اگر هركدام از دوستان سوالی دارند محبت كنند روی دستی كه در بالای نرم افزار است اگر آن‌جا كلیك كنند، ما می‌توانیم هم تصویر‌شان را بیاوریم تا همه تصویرشان را زیارت كنند البته اگر در وضعیتی هستند كه تصویرشان قابل پخش باشد. همین اندازه كه پیرهن ساده هم تن‌شان باشد در تصویر بیایند ما قبول داریم، ما زیاد آدم ناشكری نیستیم.

پرسش:

كتابی كه در جواب اصول مذهب الشیعه «قفاری» می‌نوشتید تمام شد؟

پاسخ:

خیر، از نزدیك به هزار شبهه‌ای كه ایشان مطرح كرده‌اند، حدود دویست شبهه را جواب دادیم، و ما بقی را به خاطر نداشتن امكانات، و مدتی را هم درگیر شبكه ولایت و كارهای اجرایی بودیم، متأسفانه تمام نشد و به همین شكل مانده است.

پرسش:

كلمه «انزع البطین» را توضیح دهید.

پاسخ:

در رابطه با «انزع البطین» بعضی از افراد هستند كه شكم‌شان مقداری جلو است. حالا بعضی از افراد به خاطر پرخوری شكم‌شان جلو آمده است و بعضی از افراد هستند كه اسكلت بدنشان طوری است كه قسمت كمرشان خمی بیشتری دارد و لذا شکمشان جلو آمده است. «انزع البطین» به معنای این‌كه شكم‌شان یك مقداری بیرون می‌رفت.

نکته ای را هم لازم است تذکر دهم و آن اینکه من بارها گفته‌ام من در غالب شهرهای ایران برای منبر و... رفته‌ام، من مردم دو تا شهر را مؤمن‌تر از بقیه جاها دیدم، یكی مردم «تویسركان» است كه یك ماه رمضان من آن‌جا بودم و واقعا من از اخلاق مردم و از برخورد مردم و از صفای مردم لذت بردم.

دوم هم مردم شهر «قزوین» است كه واقعاً مردم‌شان، مردم متدین و مردم پاك و علاقمند به روحانیت هستند و من كمتر شهری را دیدم كه مثل مردم «قزوین» این‌طور مقید باشند.

ولی معمولا می‌آیند برای هر شهری یك چیزی در می‌آورند. به قولی برای «اصفهان» یك چیزی در می‌آورند و برای «قم» یك چیزی در می‌آورند و... آن شاعر «تبریزی - شهریار» كه اخیرا مرحوم شد و كتاب‌های زیادی هم نوشته است. ایشان یك شعر مفصلی در این زمینه دارد و برای هركدام از این شهرها حرفی گفته است.

پرسش:

مگر معصومین از نظر جسمانی هم، زیباترین افراد جامعه نبودند!؟

پاسخ:

ائمه (علیهم السلام) این‌طوری نبود كه همه ائمه زیباترین افراد جامعه باشند. ائمه باید الگو برای مردم باشند. یكی مثلا سیاه چهره بود؛ مثلا آقا امام جواد (سلام الله علیه) چهره‌ سیاهی داشتند، حتی به طوری كه بعضی از دشمنان آمدند گفتند كه ایشان فرزند امام رضا نیست.

در آن زمان كه امكانات امروزی نبود كه بیایند از طریق آزمایش «دی ان ای» تشخیص بدهند، چند تا قیافه شناس آمدند تشخیص دادند بر این‌كه امام جواد فرزند حضرت رضا است.

ائمه (علیهم السلام) بعضی‌هایشان سیاه چهره بودند و بعضی‌ها سفید چهره بودند و بعضی‌ها خیلی خوشكل و نورانی بودند و بعضی‌ها متوسط بودند.

اگر همه ائمه یك قیافه و یك زیبایی خاصی داشتند چه بسا مردم می‌گفتند چون امام صادق خیلی خوشكل و نورانی است او را به عنوان امام انتخاب كردند؛ اگر ما هم خوشكل بودیم خدا ما را هم به عنوان امام انتخاب می‌كرد. لذا روی این جهت ائمه (علیهم السلام) هر نوع قیافه‌های مختلف داشتند.

پرسش:

نظر حضرتعالی درباره امام زادگان فعلی کشورمان چیست!؟

پاسخ:

امامزاده سازی یک زمانی در ایران گسترش پیدا کرد. هر کسی مدعی می‌شد من از فرزندان اهل‌بیت هستم، چون مردم «ایران» به اهل‌بیت علاقه داشتند، ایشان که از دنیا می‌رفت یک مقبره‌ی می‌ساختند و به عنوان این‌که این فرزند منتسب به رسول اکرم است، او را احترام می کردند.

آن دسته از امامزاده‌هایی که واقعاً شجره نامه دارند و بزرگان ما و شخصیت‌های علمی ما که در «علم رجال» کاملاً مسلط هستند، برای آن‌ها شجره نامه‌ای نوشتند، قطعاً این‌ها فرزندان ائمه (علیهم السلام) هستند و ما هم موظف هستیم به زیارت این‌ها برویم و چه بسا بعضی‌ها پیش خدای عالم، آبروی زیادی دارند.

و آن‌هایی هم که شجره نامه ندارند ما به قصد رجاء و به قصد این‌که این فرزند پیغمبر است به زیارتش می‌رویم و هیچ اشکالی ندارد؛ رفتن به زیارت این‌‌ها، همان حدیث «من بلغ» مسئله را تمام می‌کند. حدیث «من بلغ» فقط مال چهار تا دعا نیست.

مجموعاً امروز 23 نفر در کلاس حضور داشتند و حال آنکه شصت نفر ثبت نام کرده بودند. ان شاءالله امیدواریم از فردا دوستان بزرگواری کنند و حضور بهتری داشته باشند.

ما هم گفتیم که دوستان باید هم یک مقداری کامپیوترشان را مجهز کنند و هم اینترنت پر سرعت بگیرند. ما هم در حد وسع خودمان از باب «انّ الهدايا على مقدار مهديها» به دوستان در این زمینه کمک خواهیم کرد.

می گویند حضرت سلیمان که آمده بود، همه آمدند به دیدار ایشان؛ در این میان دیدند که یک موری هم آمده و ران ملخی را گرفته و به عنوان هدیه آورده است. گفتند: این چه هدیه ای است؟ گفت: «انّ الهدايا على مقدار مهديها»!

ما در ماه رمضان شرمنده دوستان شدیم. من اگر واقعاً مبسوط الید بودم، شاید خیلی بیش از این می توانستیم خدمت عزیزان که امسال از تبلیغ محروم شده بودند تقدیم کنیم.

و گفتیم که این دوستانی که مرتب به کلاس می آیند، با توجه به اینکه هزینه اینترنت سنگین هست، ما به حول و قوه الهی، هزینه اینترنت دوستان را به حسابشان واریز می کنیم.

ان شاءالله هر روز سر ساعت 9 کلاس شروع می شود و تا ساعت 10 هم ادامه دارد. امیدوارم همه دوستان موفق و مؤید باشند.

این نرم افزار هم که ما تهیه کردیم، تقریبا بهترین نرم افزار موجود در بازار هست. حتی ما در ماه رمضان که برای اساتید حوزه علمیه خواهران جلسه داشتیم، نرم افزاری که خودشان ادعا دارند میلیاردی هزینه کردند، جواب نداد و ما مجبور شدیم خودمان این برنامه را تهیه کنیم و دوستان یک تغییراتی در آن دادند و ما از آن استفاده کردیم.

این نرم افزار، نرم افزار خیلی خوبی هست؛ صدا و تصویر خیلی عالی و طبیعی هست. اسم این نرم افزار هم «اسکای روم» هست. البته عرض کردم که دوستان فنی ما یک تغییراتی هم در آن ایجاد کردند. و ما الحمدلله راضی بودیم و در ماه رمضان برای اساتید نخبه حوزه علمیه خواهران پنج استان روزی یک ساعت، یک ساعت و نیم کلاس داشتیم و از این نرم افزار استفاده کردیم؛ هم آنها راضی بودند و هم ما راضی بودیم.

خدا حافظ همه دوستان، موفق و مؤید باشید.

«والسلام علیكم ورحمة الله و بركاته»



مطالب مرتبط:
آیه (وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ) از دیدگاه مفسرین شیعه!حجیت سنت ائمه، مثل حجیت سنت پیامبر اکرم!بررسی احادیث تفویض پیامبر به ائمه (علیهم السلام)بررسی روایات معصومین ذیل آیه 7 سوره حشر
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها