بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 91/02/08
موضوع: مباحثی پیرامون تختم به یمین و تختم به یسار
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
بحث ما در رابطه با شعائر دینی بود؛ عرض شد شهادت ثالثه جزء شعائر دینی و مذهبی است و اهل سنت هم با توجه به رعایت بعضی از شعائر خودشان برخی از مستحبات را ترک میکنند تا به شیعیان مشتبه نشوند.
به دیگر سخن اهل سنت در رعایت شعائر خود تا این اندازه مقید هستند که سنت پیغمبر اکرم را ترک کنند تا به شعائر دیگران عمل نکنند و خود ملتزم به برخی از شعائر خودشان باشند. «ترمذی» قضیه «عبدالله بن جعفر» را نقل میکند میگوید:
«وقال عبد اللَّهِ بن جَعْفَرٍ کان النبی یتَخَتَّمُ فی یمِینِهِ»
عبدالله بن جعفر هم گفت: پیغمبر اکرم انگشتر را در دست راست قرار میدادند.
«هذا أَصَحُّ شَیءٍ رُوِی فی هذا الْبَابِ»
این روایت، صحیحترین روایتی است که در این باب وارد شده است.
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 4، ص 228، ح 1744
این روایت در کتاب «مسند احمد بن حنبل» جلد اول صفحه 204 هم وارد شده است. همچنین در کتاب «سنن نسائی» این روایت از «انس بن مالک» نقل شده است و میگوید:
«عن أنس أن النبی کان یتختم فی یمینه»
پیغمبر اکرم همیشه انگشتر را در دست راست خود قرار میدادند.
السنن الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولی، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری, سید کسروی حسن، ج 5، ص 451، ح 9519
این روایت در کتاب «سنن نسائی مختصر» جلد 8 صفحه 193 و کتاب «مسند ابو یعلی» جلد 5 صفحه 427 وارد شده است. آقای «گنجی شافعی» که یکی از علمای بزرگ شافعی و مورد تأیید علمای اهل سنت است، کتابی به نام «کفایة الطالب» دارند که در آن مینویسند:
«إن علیا علیه السلام کان یتختم فی الیمین»
علی بن أبی طالب انگشتر را در دست راستشان قرار میدادند.
«ترمذی»، «ابو داود سجستانی»، «احمد بن حنبل»، «ابن ماجه قزوینی»، «ابو یعلی» و دیگران آوردهاند:
«إن النبی صلی الله علیه وآله والعترة والصحابة تختموا فی أیمانهم»
پیغمبر اکرم، اهل بیت و صحابه انگشتر را در دست راست قرار میدادند.
«وعد الجاحظ فی کتاب نقوش الخواتیم أن الأنبیاء من آدم إلی النبی صلی الله علیه وآله تختموا فی أیمانهم»
جاحظ در کتاب نقوش خواتیم مینویسد: پیامبران از حضرت آدم تا خاتم انگشتر را در دست راست قرار میدادند.
«وخلعه ابن العاص من یمینه ولبسه فی شماله وقت التحکیم»
عمروعاص از ساده لوحی «ابو موسی اشعری» سوءاستفاده کرد و گفت: همانطور که انگشترم را -که در دست راستش بود- درآوردم، علی بن أبی طالب را هم از خلافت عزل کردم. او سپس انگشتر را در دست چپ خود کرد و گفت: همانطور که این انگشتر را در دست چپ خود کردم، این خلافت را برای معاویه نصب کردم.
عزل امیرالمؤمنین از خلافت و نصب معاویه برای خلافت با در آوردن انگشتر از دست راست و فرو بردن در دست چپ بوده است. «راغب اصفهانی» در «محاضرات» دارد که:
«أن أول من تختم فی الیسار معاویة»
اولین کسی که انگشتر را در دست چپ قرار داد، معاویه بود.
«فلبس المخالف فی شماله، علامة ضلالته»
کسانی که انگشتر در دست چپ قرار میدهند نشانه گمراهی آنهاست، بخاطر استمرار در خلع علی ابن ابی طالب در امامت.
الصراط المستقیم، نویسنده: علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی، ج 3، ص 206، ح 58
«زمخشری» متوفای 538 هجری تعبیر زیبایی دارد و میگوید:
«عائشة رضی الله عنها: کان النبی یتختم فی یمینه، وقبض والخاتم فی یمینه»
عایشه نقل میکند: پیغمبر اکرم انگشتر را در دست راست قرار میداد و روزی هم که از دنیا رفت، انگشتر در دست راست پیامبر بود.
«وذکر السلامی: أن رسول الله صلی الله علیه وسلم کان یتختم فی یمینه والخلفاء بعده»
همچنین از قول سلامی نقل شده است: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خلفای بعد از آن بزرگوار همگی انگشتر را در دست راست قرار میدادند.
«فنقله معاویة إلی الیسار»
نقل شده است معاویه انگشتر را به دست چپ منتقل کرد.
«فأخذ المروانیة بذلک»
آل مروان هم به این قضیه عمل کردند.
«ثم نقله السفاح إلی الیمین»
سپس سفاح انگشتر را به دست راست انتقال داد.
«فبقی إلی أیام الرشید فنقله إلی الیسار»
این فعل باقی ماند تا زمانی که هارون الرشید انگشتر را به دست چپ انتقال داد.
«فأخذ الناس بذلک»
مردم هم بعد از او انگشتر را در دست چپ قرار دادند.
ربیع الأبرار، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الزمخشری جار الله (المتوفی: 538 هـ)، ج 1، ص 394، باب الألوان، والنقوش، والوشم، والتصاویر
در حقیقت انگشتر قرار دادن به دست راست و چپ به یک موضوع سیاسی و نشانه اموی بودن تبدیل شد.
گفتنی است روایات دو دسته هستند؛ یک دسته از روایات قاطعانه دستور میدهند که انگشتر در دست راست قرار بگیرد. دسته دیگری از روایات دستور میدهند که انگشتر در دست چپ قرار بگیرد.
همچنین روایاتی از امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) نقل شده است که انگشتر را در دست چپ قرار میدادند.
با توجه به نکاتی که از «زمخشری» و دیگران نقل شد مبنی بر اینکه قضیه انگشتر قرار دادن در دست چپ به قضیهای سیاسی تبدیل شد که مخالفین حکومت را متهم به شیعی بودن میکردند و چه بسا موجب هتک حرمت یا نابودی او میشد. در اینطور موارد ائمه اطهار (علیهم السلام) دستور میدادند انگشتر را در دست چپ قرار دهند. همچنین اگر از چند تن از اهلبیت نقل شده است، بخاطر تقیه بوده است.
«مرحوم شیخ حر عاملی» در کتاب «وسائل الشیعه» بابی تحت عنوان «باب استحباب التختم فی الیمین» دارند. بنده چند مورد از روایات را انتخاب کردم و تقاضا دارم دوستان دقت کنند. روایتی از امام حسن عسگری (علیه السلام) نقل شده است که حضرت میفرماید:
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»
علامات مؤمن پنج مورد است؛ پنجاه رکعت نماز خواندن در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست قرار دادن، پیشانی روی خاک قرار دادن در سجده و به جهر خواندن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم در نماز ظهر و عصر.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 14، ص 478، ح 19643
مراد از «صَلَاةُ الْخَمْسِینَ» در این روایت نمازهای واجب به ضمیمه نوافل میباشد. این روایت همچنین در کتاب «تهذیب الأحکام» جلد 6 صفحه 52 وارد شده است.
روایت دیگری از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده است که حضرت وصیت پیغمبر اکرم را به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل میکند و میگوید:
«یا عَلِی تَخَتَّمْ بِالْیمِینِ فَإِنَّهَا فَضِیلَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُقَرَّبِینَ»
یا علی! انگشتر را به دست راست انداز، زیرا فضیلتی از جانب خداوند برای مقربین است.
«قَالَ بِمَ أَتَخَتَّمُ یا رَسُولَ اللَّهِ»
امیرالمؤمنین عرض کرد: چه انگشتری را انتخاب کنم؟
«قَالَ بِالْعَقِیقِ الْأَحْمَرِ فَإِنَّهُ أَوَّلُ جَبَلٍ أَقَرَّ لِلَّهِ بِالرُّبُوبِیةِ وَ لِی بِالنُّبُوَّةِ وَ لَک بِالْوَصِیةِ وَ لِوُلْدِک بِالْإِمَامَةِ وَ لِشِیعَتِک بِالْجَنَّةِ وَ لِأَعْدَائِک بِالنَّار»
حضرت فرمود: عقیق سرخ، زیرا اولین کوهی است که به ربوبیت خداوند و پیامبری من و جانشینی تو و امامت فرزندان تو و اهل بهشت بودن شیعهٔ تو و اهل جهنم بودن دشمنان تو گواهی داده است.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 82، ح 5980
البته همانطور که عزیزان در سند این روایت میبینند، «حماد بن عمر» است که مجهول است و کسی در توثیق او مطلبی نگفته است. همچنین «أنس بن محمد» چنین وضعیتی دارد و هردو طریق به خاطر جهل «حماد بن عمر» مشکل دارند.
همچنین در کتاب «علل الشرایع» روایت صحیحی نقل شده است. «عبدالواحد بن محمد بن عبدوس عطار نیشابوری» ثقه است، «علی بن محمد بن قتیبه» ثقه است، «فضل بن شاذان» ثقه است و «محمد بن ابی عمیر» هم فوق ثقه است.
راوی میگوید به حضرت موسی بن جعفر عرض کردم: تختم به یمین امیرالمؤمنین به چه جهت بوده است؟!
«فَقَالَ إِنَّمَا کانَ یتَخَتَّمُ بِیمِینِهِ لِأَنَّهُ إِمَامُ أَصْحَابِ الْیمِینِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ »
حضرت فرمود: امیرالمؤمنین به این خاطر انگشتر را در دست راست قرار می دادند، زیرا امام اصحاب الیمین بعد از رسول الله هستند.
«وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ تَعَالَی أَصْحَابَ الْیمِینِ»
و خداوند عالم اصحاب یمین را در قرآن کریم مدح کرده است.
«وَ ذَمَّ أَصْحَابَ الشِّمَالِ»
و اصحاب شِمال را هم مذمت فرموده است.
«وَ قَدْ کانَ رَسُولُ اللَّهِ یتَخَتَّمُ بِیمِینِهِ وَ هُوَ عَلَامَةٌ لِشِیعَتِنَا یعْرَفُونَ بِه»
پیغمبر اکرم انگشتر را در دست راست میکردند و این علامت شیعیان ماست و به آن شناخته میشوند.
علل الشرائع، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ج 1، ص 158، ح 1
این مطلب هم نکته ظریفی است. آقایان که میگویند: "تختم به یمین" از شعائر شیعیان است به این جهت است که امام کاظم هم همین تعبیر را دارند. امام کاظم میفرماید: انگشتر در دست راست انداختن علامت شیعیان ماست و با آن شناخته میشوند.
این روایت همچنین در کتاب «وسائل الشیعه» جلد 5 صفحه 82 حدیث 5981 وارد شده است. این روایت صحیحه است به این معنا که اگر همین یک روایت هم باشد برای ما کفایت میکند گرچه روایات دیگر که ضعیف هم هست مؤید این روایت صحیح است.
روایت دیگری داریم که راویان آن «عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب» مجهول است، «محمد بن ابراهیم» مجهول است، «ابو قریش» مجهول است، «عبدالجبار» مجهول است، «محمد بن منصور» ثقه است و «عبدالله بن میمون قداح» هم ثقه است.
روایت از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که حضرت میفرماید:
«أَنَّ النَّبِی کانَ یتَخَتَّمُ بِیمِینِه»
علل الشرائع، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ج 1، ص 158، ح 2
در کتاب «عیون أخبار الرضا» روایتی از «محمد بن علی بن أسلم» و «حسن بن محمد بن عبدالله» از پدرش «محمد بن عبدالله رازی» نقل شده است که هرسه مجهول هستند.
«إِنَّ النَّبِی یتَخَتَّمُ فِی یمِینِه»
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 63، ح 268
روایت دیگر از عدهای از اصحاب است که در میان اصحاب چه از «احمد بن محمد بن خالد» نقل کنند و چه از «سهل بن زیاد آدمی» و چه از «احمد بن محمد بن عیسی» در میان عده افراد ثقه هستند.
عدهای که مرویٌ عنه «محمد بن یعقوب» است، اشکالی به وثاقت روایت نمیزند. «احمد بن محمد بن خالد برقی» هم ثقه است، «محمد بن علی ابو سمینه» هست که علما او را ضعیف خواندهاند.
«عرزمی» ثقه است، اما روایت به خاطر «محمد بن علی ابو سمینه» ضعیف است. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که حضرت میفرماید:
«کانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یتَخَتَّمُ فِی یمِینِه»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 83، ح 5985
به دلیل اینکه ما روایات صحیح داریم، این روایات ضعیف مؤید هستند. اگر روایت صحیح هم نداشتیم، سه روایت ضعیف میتواند مؤید هم باشد و روایت مستفیض شود.
روایت دیگری نقل شده است که ابتدای آن «و عنه» آورده شده که یعنی از «عده» عن «سهل بن زیاد» عن «جعفر بن محمد اشعری».
بنا به تحقیق «سهل بن زیاد» ثقه است، «جعفر بن محمد اشعری» ثقه است، «عبدالله بن میمون قداح» ثقه است، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:
«أَنَّ النَّبِی کانَ یتَخَتَّمُ فِی یمِینِه»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 83، ح 5986
بنابراین اگر سه روایت ضعیف داشتیم، آن روایات ضعیف مؤید روایات صحیح هستند که انسان میتواند بر صدور روایت از معصوم قطع پیدا کند.
روایت دیگر از «سهل بن زیاد» از «محمد بن عیسی» از «حسن بن خالد» از «أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی» مراد امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که حضرت میفرماید:
«أَنَّ النَّبِی وَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةَ (علیهم السلام) کانُوا یتَخَتَّمُونَ فِی الْیدِ الْیمْنَی»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 83، ح 5987
این روایت هم مضمونا خیلی جالب است و هم سندا صحیح است. همین یک روایت هم برای ما کفایت میکند که سیره نبی مکرم و ائمه اطهار را در اینجا قاطعانه از امام رضا (علیه السلام) نقل کنیم.
راویان روایت دیگر «علی بن ابراهیم بن صالح بن سندی»، «جعفر بن بشیر» و «عبدالرحمن بن محمد عزرمی» نقل شده است که هرسه ثقه هستند. در این روایت هم وارد شده است:
«أَنَّ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ کانَ یتَخَتَّمُ فِی یمِینِه»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 84، ح 5988
ما چهار روایت صحیح، یک روایت ضعیف و چند روایت دیگر با راویان مجهول داشتیم. حال روایاتی را بررسی میکنیم که مربوط به یسار است.
«علی بن اسباط» از «علی بن جعفر» نقل میکند. در سند این روایت هم «محمد بن علی ابو سمینه» است که گفتیم ضعیف است.
حضرت میفرماید: از برادرم موسی بن جعفر (علیه السلام) سؤال کردم از انگشتر که آیا باید در دست راست باشد یا خیر؟! حضرت فرمود: اگر خواستید در دست راست و اگر خواستید در دست چپ قرار دهید.
این روایت ضعیف است. روایت بعد هم به خاطر «یحیی بن ابی العلاء» مجهول است.
«کانَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ یتَخَتَّمَانِ فِی یسَارِهِمَا»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 80، ح 5974
روایت بعد از «سهل ابن زیاد»، «جعفر بن محمد اشعری»، «عبدالله بن میمون قداح» وارد شده است که میگوید:
«کانَ عَلِی وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ یتَخَتَّمُونَ فِی أَیسَارِهِم»
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 80، ح 5975
این روایت از امام صادق (علیه السلام) وارد شده است و شکی نیست که از روی تقیه صادر شده باشد. روایت از نظر سند مشکلی ندارد. در روایت بعد وارد شده است «حسن بن علی بن شعبه» در «تحف العقول» از امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت مرسلی نقل میکند:
«أَنَّه قَالَ لِشِیعَتِهِ فِی سَنَةِ سِتِّینَ وَ مِائَتَینِ أَمَرْنَاکمْ بِالتَّخَتُّمِ فِی الْیمِینِ وَ نَحْنُ بَینَ ظَهْرَانَیکمْ»
امام حسن عسکری در سال دویست و شصت قمری خطاب به شیعیان فرمودند: تاکنون امر ما این بود که انگشترتان را به دست راست بگذارید. این در حالی بود که ما در میان شما حاضر بودیم.
«وَ الْآنَ نَأْمُرُکمْ بِالتَّخَتُّمِ فِی الشِّمَالِ لِغَیبَتِنَا عَنْکمْ إِلَی أَنْ یظْهِرَ اللَّهُ أَمْرَنَا وَ أَمْرَکمْ»
ولی اکنون امر میکنیم انگشتری را به دست چپ کنید به جهت آنکه ما از میان شما غائب میشویم تا زمانی که پروردگار امرما و امر شما را ظاهر کند.
البته این روایت مرسل است و سندی برای آن ذکر نشده است. مراد از فرمایش امام حسن عسکری این است: الآن که دسترسی به ما ندارید و احکام واقعی و تقیهای را از ما نمیشنوید از این جهت که متهم نشوید و حکومت برای شما دردسر درست نکند انگشتر را در دست چپ قرار دهید.
«فَخَلَعُوا خَوَاتِیمَهُمْ مِنْ أَیمَانِهِمْ بَینَ یدَیهِ وَ لَبِسُوهَا فِی شَمَائِلِهِمْ وَ قَالَ لَهُمْ حَدِّثُوا بِهَذَا شِیعَتَنَا»
همان لحظه شیعیان در حضور امام انگشترهای خود را از دست بیرون کرده و در دست چپشان قرار دادند و حضرت به آنان فرمودند: این قضیه را برای شیعیان ما نقل کنید.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 81، ح 5978
البته عرض کردیم که این روایت ضعیف است. «مرحوم صاحب وسائل» در همین جلد پنجم صفحه 81 میگوید:
این احادیث یا حمل بر جواز است از این جهت که انسان هم میتواند انگشتر خود را در دست راست و هم میتواند در دست چپ قرار دهد و یا حمل بر تقیه هست.
«لِأَنَّ الِاقْتِصَارَ عَلَی التَّخَتُّمِ فِی الْیسَارِ مِنْ سُنَّةِ مُعَاوِیةَ وَ بَنِی أُمَیة»
قطعاً انگشتر در دست چپ قرار دادن از سنت معاویه و بنی امیه است.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 5، ص 81، بَابُ جَوَازِ التَّخَتُّمِ فِی الْیمِینِ وَ فِی الْیسَار
مرحوم «علامه مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» ذیل همین روایاتی که نقل شد، میگوید:
«و الأظهر أن التختم بالیسار محمول علی التقیة»
روایاتی که بیان میکند: انگشتر به دست چپ اندازید، حمل بر تقیه است.
«لما قد ورد فی الروایات أنه من بدع بنی أمیة»
در روایات وارد شده است انگشتر به دست چپ انداختن از بدعتهای معاویه و بنی امیه است.
«و یمکن حمله علی أنهم کانوا یتختمون بالیسار أیضا بشیء لیس فیه شرافة»
ممکن است چنین باشد که آنها انگشتر به دست چپ میانداختند و این شرافتی ندارد.
فضیلت در دست راست است، انگشتر زینت است و زینت هم باید در شیء شریف قرار گیرد.
«أو کانوا یحولونها عند الاستنجاء»
شاید این کار را به خاطر استنجاء انجام میدهند.
شاید به دلیل اینکه استنجاء معمولاً در سمت چپ صورت میگیرد، آنها به هنگام استنجاء انگشتر را از سمت چپ درمیآوردند و در سمت راست قرار میدادند.
«و یؤید الأول ما رواه محمد بن شهرآشوب فی کتاب المناقب من عدة کتب أن النبی صلی الله علیه و آله کان یتختم فی یمینه، و الخلفاء الأربع بعده»
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از برخی کتب نقل کرده است که پیغمبر اکرم و خلفای اربعه انگشتر در دست راست قرار میدادند.
«فنقلها معاویة إلی الیسار و أخذ الناس بذلک»
معاویه انگشتر را در دست چپ قرار داد و مردم هم همین کار را انجام دادند.
«فبقی کذلک أیام المروانیة»
بنی مروان هم همین کار را انجام دادند.
«فنقلها السفاح إلی الیمین»
سفاح اولین خلیفه عباسی انگشتر را به دست راست انتقال داد.
«فبقی إلی أیام الرشید فنقلها إلی الیسار و أخذ الناس بذلک»
هارون الرشید انگشتر را به دست چپ انتقال داد و مردم هم به تبع او این کار را انجام دادند.
«و اشتهر أن عمرو بن العاص عند التحکیم سلها من یده الیمنی، و قال: خلعت الخلافة من علی علیه السلام کخلعی خاتمی هذا من یمینی»
عمروعاص در قضیه تحکیم جنگ صفین انگشتر را از دست راست درآورد و گفت: من علی بن أبی طالب را از خلافت خلع کردم، همانطور که انگشتر را از انگشتم خلع کردم.
«و جعلتها فی معاویة کما جعلت هذا فی یساری»
خلافت را در معاویه قرار دادم، همانطور که انگشتر را در دست چپ قرار دادم.
«فهذا هو السبب فی ابتداع معاویة لعنه الله ذلک»
همین امر باعث شد که معاویه این قضیه را به عنوان یک امر رسمی بگیرد.
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 22، ص 355، بَابُ الْخَوَاتِیم
این روایت همچنین در کتاب «کافی» پاورقی جلد 6 صفحه 470 از «مرآة العقول» نقل شده است.
خلاصه مجموع بحث این شد که سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) با روایات صحیحی که داریم بر انگشتر به دست راست انداختن است و این به شعار شیعه تبدیل شده است. اگر در روایاتی دست چپ ذکر شده است قطعاً برای تقیه و حفظ جان و آبروی شیعه بوده است.
در بعضی از زمانها شیعیان به این کار عمل میکردند، البته در جایی که خوف و ترسی نبوده است. در روایات هم وارد شده است: علامات مؤمن پنج چیز است که یکی از آنها تختم به یمین است.
بعضی از فقهای اهل سنت گفتهاند: به دلیل اینکه این کار شعار روافض است، ما انگشتر را در دست چپ قرار میدهیم بر خلاف سنت پیغمبر اکرم، سنت خلفا، سیره رسول الله و سیره خلفا!
این مطالب تمامی مباحث پیرامون بحث تختم به یمین است. ما دو مورد داریم مبنی بر اینکه بعضی از افراطیون اهل سنت معتقدند به دلیل اینکه این کار به شعار شیعه تبدیل شده است، ما باید این شعار را ترک کنیم ولو اینکه مستند به سنت پیغمبر اکرم باشد –که ما این را در جلسه آینده بحث خواهیم کرد-.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته