بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 93/01/23
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
مباحث گذشته ما پیرامون ادعای وهابیت بود مبنی بر اینکه مسئله خمس ساخته و پرداخته شیعیان است و هیچ سند و مدرکی در این مورد ندارند.
ما در مقام پاسخگویی به این شبهه بعد از بیان آیات قرآن کریم و روایاتی که در این باره وجود دارد، نامههای رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) که به رؤسای قبایل و اقوام نوشتند را یکی پس از دیگری مورد مطالعه قرار دادیم.
تعداد نامهها زیاد است و مقصود ما این بود که حداقل تعداد 30 الی 35 نامه را بیان کنیم؛ زیرا اگر تک تک سند این نامهها هم ضعیف باشد در مجموع «یؤید بعضها بعضاً» خواهد بود. در هفت یا هشت مورد از این نامه ها، رسول گرامی اسلام افرادی را برای جمعآوری خمس میفرستند که بررسی می کنیم.
نامه پیغمبر اکرم به «بنی قیس بن اقیش»!
یکی از مواردی که مطرح میشود نامه رسول گرامی اسلام به «بنی قیس بن اقیش» است. «ابن اثیر» متوفای 630 در شرح حال «حارث بن زهیر بن اقیش عکلی» میگوید:
«أن النبی کتب له ولقومه کتاباً هذه نسخته»
سپس مینویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم، من محمد النبی لبنی قیس بن أقیش، أما بعد فإنَکم إن أقمتم الصلاة، وآتیتم الزکاة، وأعطیتم سهم الله عزّ وجلّ والصَّفِی، فأنتم آمنون بأمان الله عزّ وجلّ»
أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 1، ص 480، ح 879
در اینجا مراد از «وأعطیتم سهم الله» خمس است و اشاره به آیه شریفه:
(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی)
و بدانید آنچه را که سود میبرید برای خدا است پنج یک آن و برای رسول و خویشاوند اوست.
سوره انفال (8): آیه 41
است و به همین اکتفا کرده است. آقایان ذیل این نامه یک بحث رجالی دارند که آیا این نامه متعلق به «حارث بن زهیر بن اقیش» است یا «بنی قیس بن اقیش» است که برادران «بنی زهیر» است؟!
مرحوم آقای «میانجی» در کتاب «مکاتیب الرسول» جلد 3 صفحه 218 بحث مفصلی دارد. «ابن اثیر» از «ابن شاهین» مطلبی نقل میکند و به او میتازد که آیا «حارث بن اقیش» با «زهیر» یک نفر هستند یا دو نفر هستند؟!
او میگوید: بعضی افراد گفته است این دو متحد است و بعضی نظر دیگری دارند و حالا ما کاری با این بحثهای رجالی نداریم. دوستان به کتاب «اسد الغابه» جلد اول صفحه 329 و همچنین «الاصابة» اثر «ابن حجر» جلد اول صفحه 668 مراجعه کنند.
در کتبی که ذکر شد دعوای مفصلی وارد شده است که آیا «حارث بن زهیر» با «حارث بن اقیش» متحد هستند یا دو شخصیت مستقل هستند؟!
نامه پیغمبر اکرم به «بنی معاویة بن جرول طائیین»!
بحث دیگری که وجود دارد این است که «ابن سعد» متوفای 230 نامهای از نبی مکرم اسلام خطاب به «بنی معاویة بن جرول طائیین» نقل میکند و مینویسد:
«وکتب رسول الله لبنی معاویة بن جرول الطائیین لمن أسلم منهم وأقام الصلاة وآتی الزکاة وأطاع الله ورسوله وأعطی من المغانم خمس الله وسهم النبی»
در اینجا خمس در ردیف نماز و زکات قرار گرفته است.
«وفارق المشرکین»
و از مشرکین هم دوری کنید.
الطبقات الکبری، اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری، دار النشر: دار صادر – بیروت، ج 1، ص 269
کلمه «فارق المشرکین» قرینهای در اینجاست که کلمه «مغانم» ارتباطی به مباحث جنگی ندارد.
اضافه بر اینکه جنگها اولاً باید با اذن پیغمبر اکرم باشد و ثانیاً اگر بخواهند غنایم را تقسیم کنند یا شخص نبی مکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) غنایم را تقسیم کرده است یا افرادی را برای این کار فرستادهاست.
این چنین نیست که پیغمبر اکرم به تمام قبایل نامه بنویسند و امر جهاد بدهند و بفرمایند: وقتی که جهاد کردید و غنیمت به دست آوردید، خمس این مال را برای من بفرستید!!
من گمان نمیکنم هیچ عالم منصف سنی و حتی غیر منصفین آنها هم معتقد باشند بر اینکه بحث جهاد با کفار، جهاد با مشرکین امر آزاد و راحتی است که هر قبیلهای میتواند از نزد خود به جهاد اقدام کنند و اگر چنانچه غنایمی به دست آوردند خمس آن را به پیغمبر بدهند!
چپاول و غارت هم در اسلام به طور کلی محو شده است و نبی مکرم اسلام دستور داده است که کسی حق چپاول و غارت نسبت به دیگر اقوام را ندارد. در مواردی که این افراد دارند از خودشان دفاع میکنند، به هیچ وجه شامل جهاد نیست.
بحث دفاع به خودی خود دارای یک شرایط و برنامههایی است که در دفاع کسی حق تصرف اموال دشمن را ندارد؛ الا اینکه دشمن اموال این افراد را گرفته باشد و آنها بخواهند اموال خودشان را پس بگیرند.
بنابراین نبی گرامی اسلام در حدود 50؛ 60 نامه دستور میدهد که مسلمانان از مغانم خمس آن را بپردازند. همچنین با توجه به اینکه کلمه «فارق المشرکین» هم در غالب نامهها وجود دارد بدین معنی است که شما باید از مشرکین مفارقت کنید.
در این نامهها قیودی ذکر شده است مبنی بر اینکه بر شما واجب است نماز بخوانید، زکات بدهید، جهاد کنید و از مغانم خمس آن را هم بپردازید. از میان 50 نامه، یک نامه وجود دارد که در آن کاملاً تقیید به غزوه و جنگ شده است که عرض خواهم کرد.
این یک نامه دلیل بر این است که در میان 49 نامهای که بحث غزوه نیامده است، مراد از غنایم مطلق فوایدی است که یک مسلمان کسب میکند. در اینجا تعبیری وجود دارد: «و الغنم مبیتة»، دوستان این مطلب را داشته باشند تا در لغت گیر نکنند.
در بعضی از کتب وارد شده است: «غدوة المغنم مبیتة» که در این موارد نبی گرامی اسلام در همان ابتدا حکمی را مطرح کرده است. بالای کوهها و درهها و کنار رودخانهها که از انفال است، نبی گرامی اسلام میفرماید:
"چراگاهها در اختیار شماست؛ شما میتوانید از چراگاهها استفاده کنید و ملاک چراگاه هم چریدن غنم به صورت روزانه است."
«و الغنم مبیتة» اشاره به این موضوع دارد که گوسفندان و گله به آن مکان میروند و میچرند. در آن زمان به این صورت نبود که گله را کنار چادرها و یا در داخل شهر و یا روستا بیاورند؛ بلکه گله هرجایی که میچریدند شب را هم در همانجا استراحت میکردند.
حضرت میفرماید: چراگاهها که گله در آن میچرد و استراحت میکند را هم هم به خود شما بخشیدهام. علی رغم اینکه چراگاهها و عودیهها «سهم النبی» و «سهم الله» است به خودتان تعلق دارد و کسی حق تعرض ندارد و واژه «و الغنم مبیتة» اشاره به این قضیه دارد.
نامه پیغمبر اکرم به «مالک بن احمر»!
روایت دیگر نامه نبی مکرم اسلام به «مالک بن احمر» است. «طبرانی» متوفای 360 هجری از «مالک بن احمر» نقل میکند:
«لما بلغه قدوم رسول الله وفد إلیه فقبل إسلامه»
زمانی که شنید نبی مکرم اسلام به مدینه آمده است، هیئتی را فرستادند.
المعجم الأوسط، اسم المؤلف: أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی، دار النشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 7، ص 50، ح 6819
روایات زیادی نقل کرده است که در وصیت نبی گرامی اسلام وارد شده است:
«وَأَجِيزُوا الْوَفْدَ بِنَحْوِ ما كنت أُجِيزُهُمْ »
از هیئتهایی که میآیند پذیرایی کنید و به آنان هدایایی بدهید.
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا؛ ج3، ص 1111
در روایات وارد شده است که در زمان پیغمبر اکرم گروههایی که برای اسلام یا دیدار پیغمبر اکرم به مدینه میآمدند، هنگام بازگشت پیغمبر اکرم سفارش میفرمودند که به این افراد هدایایی بدهید.
اطرافیان رسول گرامی اسلام به این افراد نقره، درهم یا چیزهای دیگری میدادند تا افرادی که برمیگردند دست خالی برنگردند. بنابراین واژه «اجیزوا الوفد» که در وصیتنامه نبی مکرم اسلام در «حدیث قرطاس» وجود دارد، اشاره به این معنی است.
در روایتی وارد شده است زمانی که به عایشه گفتند پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را وصی قرار داده است، برآشفت و عصبانی شد و گفت: "پیغمبر اکرم چه زمانی وصیت کرد، درحالیکه سر ایشان موقع رحلت بر روی سینه من بوده است."
ذکر روایاتی وقیح از زبان عایشه، نسبت به رسول گرامی اسلام!
باید در این روایات مقداری تأمل کنیم. نمیدانیم روایاتی که از عایشه نقل شده است را خود ایشان نقل کردهاند یا برای اینکه دیدند ایشان خیلی از مسائل را باز مطرح میکند، از قول ایشان نقل کردند؛ خیلی تأسفبار است!
من دیروز داشتم بعضی از روایات را مرور میکردم، دیدم ریزترین روایاتی که حتی مربوط به مسائل زناشویی است از قول عایشه نقل شده است. به عنوان مثال میگوید: "زمانی که پیغمبر اکرم روزه بود، من حائض بودم. پیغمبر اکرم من را میبوسید و زبان مرا هم میمکید."
این تعبیر، تعبیر بسیار زشتی است. من گمان نمیکنم حتی یک مولوی یا یک ماموستا اجازه بدهد تا همسرش چنین تعبیری نسبت به او بگوید.
در تعبیر دیگری میگوید: "هرقدر میخواست مرا میبوسید"؛ "صورتم را از هرجایی که میخواست میبوسید".
این تعبیر، تعبیر زشتی است. ما روایاتی صریح داریم مبنی بر اینکه بدترین زنان، زنانی هستند که مسائل داخلی و زنانه خودش را بیرون مطرح کند. بدترین مردان، مردانی هستند که مسائل زناشویی و ارتباط داخلی منزل خود را برای مردم بازگو کند.
سؤال میکنند: غسل چه زمانی واجب میشود؟! رسول اکرم در جواب میفرمایند:
«إذا الْتَقَی الْخِتَانَانِ اغْتَسَلَ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - مصر، ج 6، ص 123، ح 24958
حال این روایت خیلی مهم نیست، زیرا حکم شرعی بیان شده است. عایشه در ادامه مطالب دیگری در مورد خودش و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) میگوید که هیچ لزومی به گفتن آن نیست.
والله این حرفها واقعاً وقیح است. او اگر همسر پیغمبر اکرم نبود و همسر یک شترچران در بیابانهای مدینه هم بود، گفتن این حرفها از سوی او زشت بود!! به هیچ وجه برای من قابل توجیه نیست که قضیه چیست.
اینکه آیا واقعاً عایشه این مطالب را بیان کرده است و دارند از قول او نقل میکنند؛ یا او این حرفها را نگفته است و عدهای از قول او نقل میکنند تا از این طریق پیغمبر اکرم را زیر سؤال ببرند معلوم نیست قضیه چیست!
به نظر من وقاحت طرح این مباحث از قضیه «إفک» خیلی بالاتر است. در مورد افترای فحشا زدن به کسی جلوی دهان مردم را نمیتوان گرفت. چند نفر از بستگان پیغمبر اکرم دهان هرزهای داشتند و حرفهایی زدند که درستی یا نادرستی آن مشخص نیست.
یکی از این افراد خواهرزن پیغمبر اکرم بود که گفت: "عایشه مرتکب زنا شده است". دیگری پسرخاله ابوبکر بود و شخص سوم شاعر زبردست پیغمبر اکرم «حسان بن ثابت» بود. این افراد بیگانه و منافق از جمله یهودیان و نصاری نبودند؛ بلکه صحبت خانوادگی بوده است.
بنابراین من معتقدم بحث «إفک» مسئلهای است که به اشخاص بیرون تعلق دارد و جلوی دهان مردم را نمیتوان گرفت؛ این افراد به پیغمبر اکرم هم تهمت سحر، جادوگر و کذاب زدند که از تهمتی که به عایشه زدند خیلی بالاتر است.
روایتی که از امام صادق (علیه السلام) وجود دارد که حضرت میفرمایند:
به پیغمبر اکرم تهمت زدند که ایشان به زن «زید» نظر بد داشته است. به حضرت داوود هم افترا بستند که فرمانده جنگ ایشان دارای همسری زیبا بود و حضرت او را فرستادند تا او کشته شود و ایشان بتوانند همسر او را بگیرند. به حضرت مریم هم افترا بستند با شخصی نجار سر و سرّی داشته است.
به نظر من مباحث تهمتها و افتراها امری طبیعی است و از زمان حضرت آدم تا زمان رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) انبیاء و اولیاء الهی گرفتار آن بودهاند. حال اگر به همسر پیغمبر هم چنین افترایی بزنند مسائلی خارجی است.
مسائلی که از قول عایشه در مورد رابطه او با پیغمبر اکرم نقل شده است، واقعاً زشت و وقیح است. شما اگر در منزل چند فرزند کوچک داشته باشید، اصلاً میتوانید این روایات را برای آنان معنا کنید؟! بنابراین این مسائل مصیبتی است که مسلمانان گرفتار آن شدهاند.
تقاضا میکنم آقایانی که به شیعه افترا میبندند و میگویند: "شما به ناموس پیغمبر توهین میکنید و افترا میبندید" به این روایاتی که در کتب صحاح خودشان از جمله «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم»، «مسند احمد بن حنبل»، «صحیح ابن خذیمه» و «صحیح ابن حبان» با سندهای معتبر آمده است هم توجه کنند!
اگر روزی فرصت شود من نمونهای از فتاوی و مباحث وقیح رابطه زناشویی میان رسول اکرم و عایشه مطرح شده است را بیان خواهم کرد. پیغمبر اکرم هشت زن دیگر هم داشتند؛ آیا این کارها را تنها با عایشه میکرده است یا با دیگران هم انجام میداده است؟!
ما از این مباحث نتیجه میگیریم در نقل این روایات عواملی دخیل است. «حفصه» هم همسر پیغمبر اکرم بوده است، در میان زنان پیغمبر اکرم «ماریه» از همه زیباتر و مورد حسد تمام زنان پیغمبر اکرم بوده است و به مراتب از عایشه زیباتر بوده است.
عایشه در مورد او بیان کرده است: "ما نسبت به «ماریه» حسد میبردیم." اگر قرار باشد این قضایا صحت داشته باشد، باید از دیگر همسران پیغمبر اکرم هم کوچکترین مسئلهای نقل شده باشد.
ما میبینیم از هیچکدام از همسران نبی مکرم اسلام چنین قضایایی نقل نشده است و همه به عایشه چسبیدهاند. مشخص است از نقل این روایات مسائلی در کار است و دستهایی پشت صحنه وجود دارد و اهدافی دارند!
ما هرموقع نقل میکنیم، میگوییم تمام این حرفها دروغ است و بنی امیه آنها را ساختهاند. آنها میخواستند به پیغمبر اکرم ضربه بزنند، اما از هیچ راهی نتوانستند. بنابراین میخواستند با این حرفها از کانال روایاتی که از عایشه نقل میکنند نسبت به پیغمبر هتک حرمت کنند.
اگر واقعاً بحث همسر پیغمبر اکرم بودن است؛ «ام سلمه» هم است، «حفصه» هم است، «ماریه» هم است، «ام حبیبه» و دیگران هم هستند. آیا این قضایا باید مطرح شود؟! این مسائل واقعاً دردآور است.
این مسائل به قول آقای قاضی عسکر پوست خربزهای است که باید جلوی پای وهابیانی گذاشت که در بحثها و مناظرات بیحیایی میکنند تا زمین بخورند! آنان چه جوابی دارند؟!
از طرف دیگر کارشناسان شبکههای وهابی میگویند: منزل عایشه یک متر در دو متر بوده است!! حال دیگر قضیه به چه صورت بوده است ما سر در نیاوردیم؛ البته این افراد زمانی که در قافیه گیر کردند این حرف را زدند.
اگر منزل عایشه در همین مکان فعلی بوده که دو یا سه قبر وجود داشته باشد، اصلاً این حرف صحیح نیست؛ البته ما معتقدیم که منزل عایشه در اینجا نیست و اصلاً ارتباطی به این قضایا ندارد.
اینکه میگویند: "نبی مکرم اسلام در منزل عایشه دفن شده است" یکی از دروغهای شاخدار این افراد است. منزل عایشه در قسمت جنوب مسجد است، حال آنکه این قبر در قسمت شرق مسجد قرار گرفته است.
ما روایات متعددی داریم مبنی بر اینکه حجرات زنان پیغمبر اکرم همه هم ردیف هم بوده است و در قسمت قبله مسجد قرار داشته است. به عبارت دیگر تمام همسران پیغمبر اکرم در پشت محراب بودند.
پیغمبر اکرم در قسمت غرب منزل نداشتند، در قسمت شمال هم منزل نداشتند و در قسمت شرق دو حجره داشتند. یکی از آن حجرهها اندرونی پیغمبر اکرم بود که صحابه و دیگران میآمدند و پیغمبر اکرم آنجا مینشست و جواب مسائل و احکام را میدادند.
در طرف شمال هم منزل صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بوده است. ظاهراً منزل پیغمبر اکرم کوچک بوده است و جایی در حد 17 یا 18 متر بیشتر نبوده است.
منزل حضرت زهرا (سلام الله علیها) حدود 240 متر بوده است که «ابو ایوب انصاری» آن را بخشیده بودند که 25 متر طول و 12 متر عرض داشته است. به عبارت دیگر منزل حضرت زهرا (سلام الله علیها) از نظر مساحت از تمام منازل امهات المؤمنین بزرگتر بوده است.
بنابراین این موارد، بحثهایی است که باید همیشه در دست داشته باشیم تا زمانی که این افراد فضولی کردند به آنان نشان بدهیم.
بحث «أم المؤمنین» فرهنگ قرآن کریم است؛ اگر کسی بگوید: "من عایشه را أم المؤمنین نمیدانم"، انکار قرآن کریم است، اگر بگویند: "عایشه أم المؤمنین نیست" یعنی قرآن کریم را قبول ندارند.
هرکسی که پیغمبر اکرم به او «انکحت و زوجت» گفته است او «أم المؤمنین» است؛ اما معنای «أم المؤمنین» برخلاف چیزی است که آقایان مطرح میکنند. «أم المؤمنین» تنها یک بار مثبت دارد و آن هم اینکه ازدواج با آنان حرام است.
حکم «أم المؤمنین» همانند حکم خواهرزن است که نه میشود او را نگاه کرد و نه میشود با او ازدواج کرد. همان حکمی که خواهرزن دارد، «أم المؤمنین» بودن هم دارد.
آقایانی که دائماً عایشه را مادر خطاب میکنند، آیا اگر الآن عایشه بیاید میتوانند درحالیکه سر او باز است به او نگاه کنند؟! خیر. آیا اگر عایشه اموالی داشت، به عنوان مادر تمام مسلمانان از او ارث میبردند؟! خیر.
آیا عایشه از دیگر مسلمانان که فرزند او هستند، ارث برده است؟! خیر. هیچیک از احکام مادری بر «أم المؤمنین» بار نیست. «أم المؤمنین» تنها و تنها یک بار مثبت دارد و آن هم «حرمة الزواج» است فقط و فقط!
نه میشود «أم المؤمنین» را نگاه کرد، نه میشود از او ارث برد و با دختران او هم میشود ازدواج کرد و هیچ مشکلی هم ندارد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته