نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
رهنمودهاي تربيتي از امام عسكري عليه السلام
کد مطلب: 6020 تاریخ انتشار: 22 مهر 1400 - 10:00 تعداد بازدید: 6344
يادداشت » عمومي
رهنمودهاي تربيتي از امام عسكري عليه السلام

عصر خفقان


بني عباس با شعار حمايت از اهل بيت عليهم السلام و احقاق حق آنان و با استفاده از شرايط خاص موجود، به قدرت رسيدند و در اين راستا خون هاي زيادي به زمين ريخته شد. ابومسلم خراساني در راه استقرار حكومت عباسيان، تعداد زيادي از مردم را كشت و طبق گفته بعضي مورّخان اين تعداد، بالغ بر ششصد هزار نفر بوده است.1

آنان كه با اين شعار، به حكومت رسيدند، وقتي به هدف خود نائل شدند، از هيچ جنايتي نسبت به ائمه عليهم السلام و شيعيان فروگزار نكردند.

طبعاً شهادت امامان عليهم السلام از زماني كه بني عباس در مصدر امور بودند، به دست آنان بوده و علويان هم در فشارهاي شديدي قرار داشتند و شرايط امام عسكري عليه السلام هم از اين قاعده مستثني نمي باشد. بني عباس به خاطر ترس از آن حضرت و علويان، ايشان را در تنگناهاي مختلفي قرار داده بودند؛ از جمله سكونت اجباري آن حضرت در شهر سامرّا و منطقه نظامي (عسكر). لذا به وي و پدرش امام هادي عليه السلام «عسكريين» مي گويند.2

از سويي ديگر، امام ناگزير بود روزهاي دوشنبه و پنج شنبه در كاخ و دربار عبّاسي حاضر شود.3

اين محدوديت، شامل اصحاب و شيعيان حضرت هم مي شد. علي بن جعفر از «حلبي» روايت كرده است:

«در عسكر جمع شديم و روزي كه حضرت از خانه خارج مي شد، منتظر مانديم تا او را زيارت كنيم. اما دستور كتبي حضرت صادر شد كه: «كسي بر من سلام نكند و حتي كسي با دست، مرا نشان ندهد و به طرف من اشاره نكند، چون جان شما در خطر است.»4

اين، سيمايي است از وضعيت حاكم بر زندگي امام و شيعيان در زماني كه جان امام و دوستداران او حتي با سلام كردن يا اشاره به امام، در خطر بوده است. لذا ارتباط هريك با ديگري بايد به صورت غيرعلني ايجاد مي شد.

داود بن اسود ـ كه عهده دار آماده كردن حمّام امام بوده است ـ مي گويد:

مولايم ابومحمّد عليه السلام مرا خواست و چوبي گرد و بلند، كه شبيه پاشنه در بود و دست را پُر مي كرد، به من داد و فرمود: اين را به نزد «عَمْري» ببر. من راه افتادم و در بين راه به سقّايي برخورد كردم كه استري همراهش بود و اين استر، مزاحم مسير و راه من بود. سقّا گفت: بر استر بانگ بزن تا حركت كند. من چوب را بلند كرده، استر را زدم و چوب شكست. به محلّ شكستگي چوب نگاه كردم و ديدم در آنجا نامه هايي قرار دارد، به سرعت چوب را در آستين خود مخفي كردم...5

از اين مطلب مي توان فهميد كه شرايط و محدوديت هاي ايجاد شده، باعث مي شد كه امام عليه السلام چنين تمهيداتي را براي ايجاد ارتباط و رساندن پيام به ياران خود، بينديشد.

دوران امامت آن بزرگوار، معاصر سه تن از خلفاي عباسي بود؛ معتزّ، مهتدي و معتمد. گرچه اقامت اجباري امام در سامرّا، خود به نوعي حبس مي باشد، اخباري وجود دارد كه آن حضرت در دوران هريك از اين خلفا، مدّت زماني را در زندان به سر برده است.6

در زمان خلافت مهتدي ـ كه در تاريخ، از عملكرد معتدل وي سخن به ميان آمده و از روش حكومتي اش تعريف شده است ـ 7 مدتي، امام در زندان وي به سر برده است و حتي او، تصميم بر به شهادت رساندن آن حضرت داشته كه مرگ وي، به او اجازه چنين كاري را نمي دهد.8


امام عسكري عليه السلام و مكارم اخلاقي


از آنجا كه «امام»، در واقع پيشوا و مقتداي انسان هاست و وظيفه هدايت و ارشاد را به عهده دارد و بايد معارف اصيل و ناب الهي را بر مردم بشناساند، امام عسكري عليه السلام نيز اين امر مهم را، با توجّه به شرايط ويژه و محدوديت هاي موجود، به بهترين نحو به انجام رسانيد.

از آن حضرت علاوه بر روايات فقهي، روايات زيادي باقي مانده است كه مشتمل بر مباحث اعتقادي و اخلاقي مي باشد كه به بعضي از آنها مي توان اشاره نمود.

ويژگي هاي شيعه


حضرت به شيعيانش مي فرمايد:

«اوصيكم بتقوي اللّه، و الورع في دينكم، والاجتهاد للّه، و صدق الحديث، واداءالامانة الي من ائتمنكم من برّ او فاجر، و طول السّجود، و حسن الجوار، فبهذا جاء محمّد صلي الله عليه و آله وسلم ، صلّوا في عشائرهم و اشهدوا جنائزهم، و عودوا مرضاهم و أدّوا حقوقهم9؛ شما را سفارش مي كنم به تقواي الهي و پارسايي در دين خود و كوشش در راه خدا و راستگويي و اينكه امانت هركسي را كه به شما امانتي سپرده است، به او بازگردانيد چه آن شخص، نيكوكار باشد يا تبهكار. و سجده ها را طولاني كنيد و (براي همسايگان خود) همسايگان خوبي باشيد ـ كه محمّد صلي الله عليه و آله وسلم اين چيزها را آورده است ـ و در قبيله هاي آنان (اهل سنّت) نماز گزاريد، در تشييع جنازه هاي شان حاضر شويد و مريضان آنان را عيادت و حقوق شان را ادا كنيد.»

سپس در توضيح مي فرمايد:

«فانّ الرجل منكم اذا ورع في دينه و صدق في حديثه و ادّي الامانة و حسن خلقه مع الناس، قيل هذا شيعيٌّ فيسرّني ذلك. اتّقوا اللّه و كونوا زيناً و لاتكونوا شيناً، جرّوا الينا كلّ مودّة و ادفعوا عنّا كلّ قبيح، فانّه ما قيل فينا مِنْ حُسْنٍ فنحن اهله، و ما قيل فينا مِنْ سُوءٍ فما نحن كذلك10؛ اگر كسي از شما در دينش ورع داشته و راستگو باشد و اداي امانت كند و با مردم خوش رفتار باشد، مي گويند: «اين، يك شيعه است.» و همين مسأله، من را شادمان مي كند. از خدا بترسيد و تقواي الهي را پيشه خود سازيد (و با اعمالتان) زيور و زينت براي ما باشيد و مايه زشتي (و بد نامي) ما نباشيد. هرگونه دوستي را براي ما جلب كنيد و هر بدي را از ما دور سازيد. زيرا هر خوبي كه در حقّ ما گفته شود، سزاوار آنيم و هر بدي كه در حقّ ما گفته شود، شايسته آن نيستيم.»

و در انتها مي فرمايد:

«اكثروا ذكراللّه و ذكر الموت و تلاوة القرآن و الصّلوة علي النبي صلي الله عليه و آله وسلم ...؛11 بسيار خدا را به ياد داشته باشيد و نيز ياد مرگ را. زياد قرآن تلاوت كنيد و بر رسول اللّه صلي الله عليه و آله وسلم صلوات بفرستيد. چه اينكه اينها اموري هستند كه طبعاً موجب رعايت توصيه هاي فوق مي شود.»

همچنين مي فرمايد: «اورع النّاس من وقف عندالشّبهة، اعبد النّاس من أقام علي الفرائض، ازهد النّاس من ترك الحرام؛ اشدّ النّاس اجتهاداً من ترك الذّنوب12؛ پارساترين مردم كسي است كه در شبهات، درنگ كند، عابدترين مردم كسي است كه واجبات الهي را انجام دهد، زاهدترين مردم كسي است كه از كارهاي حرام بپرهيزد و كوشاترين مردم كسي است كه گناهان را ترك كند.»


ارزش تفكّر


«ليست العبادة كثرة الصيّام والصّلاة، و انّما العبادة كثرة التفكّر في امر اللّه13؛ عبادت به زياد روزه گرفتن و نماز خواندن نيست؛ بلكه عبادت اين است كه در امر (مخلوقات) خداوند بسيار تفكّر شود.»

و چه دقيق فرموده است! چه اينكه اگر آدمي در خلقت الهي و اينكه از كجا آمده، چرا آمده است، به كجا مي رود و ...؟ تفكّر كند، طبعاً به شناخت خداوند نزديك تر مي شود و در راستاي همان تفكّر، به وظايف بندگي خود عمل مي كند.

جايگاه مؤمن


«المؤمن بركةٌ علي المؤمن و حجّةٌ علي الكافر14؛ مؤمن براي مؤمن، بركت است و براي كافر، اتمام حجّت.»

«ما اقبح بالمؤمن أن تكون له رغبة تذلّه15؛ چقدر زشت است براي مؤمن كه دلبستگي به چيزي داشته باشد كه موجب خواري و ذلّت او شود.»

بهترين ويژگي ها


«خصلتان ليس فوقهما شي ء: الايمان باللّه و نفع الأخوان16؛ چيزي بالاتر از دو خصلت ايمان به خداوند و رساندن سود به برادران نيست.»

حضرت ياري به برادران را چون ايمان به خداوند، جزء بهترين صفات پسنديده مي شمارد.

بيان شرك


آن حضرت در مورد اين كه «شرك» از حسّاسيت و دقّت ويژه اي برخوردار است، چنين گوشزد مي كند: «الاشراك في النّاس، أخفي من دبيب النّمل علي المسح17 الأسود في اللّيلة المظلمة18؛ شرك ورزيدن در ميان مردم، از حركت مورچه (كه بسيار آرام و نامحسوس است) در شب تاريك بر روپوش سياه، نهان تر است.»

جايگاه تواضع


تواضع و فروتني، از صفات پسنديده اي است كه هر انساني، حُسن آن را درك مي كند. تعبير امام عليه السلام در مورد اين صفت پسنديده چنين است:

«اَلتَّواضِعُ نِعْمَةٌ لايُحْسَدُ عَلَيْه19؛ تواضع، نعمتي است كه كسي بر آن رشك نمي ورزد.»

آن حضرت در تبيين جايگاه تواضع در فرهنگ اسلامي و ترغيب به آن مي فرمايد:

«من تواضع في الدّنيا لإخوانه فهو عنداللّه من الصّدّيقين و من شيعة عليّ بن ابيطالب عليه السلام حقّاً20؛ كسي كه در دنيا نسبت به برادرانش متواضع باشد، نزد خداوند از صدّيقين به شمار مي رود و او از شيعيان واقعي علي بن ابيطالب عليه السلام است.»

همچنين درباره بعضي از مصاديق تواضع، مي فرمايد:

«مِنَ التّواضع، السّلام علي كلّ مَنْ تمرّ به و الجلوس دون شرف المجلس21؛ سلام كردن بر هركسي كه از پيش او مي گذري و نشستن در جايي كه بالاي مجلس نيست، از تواضع و فروتني است.»

ناهنجاري هاي اخلاقي


در ميان آنچه كه از حضرت به ما رسيده، احاديثي وجود دارد كه در آنها به امراض روحي و اجتماعي مردم اشاره شده است.

امام عسكري عليه السلام شخص دورو را چنين وصف مي كند:

«بئس العبد، عبدٌ يكون ذاوجهين و ذالسانين، يطري اخاه شاهداً و يأكله غائباً، اِن اُعطي حسده، و اِن ابتلي خانه22؛ چه بد بنده اي است، آن بنده (خدا) كه دورو و دوزبان است! در حضور برادرش، او را مي ستايد و پشت سر او غيبت و بدگويي23 او را مي كند. اگر مورد عطا واقع شود، به او حسد مي ورزد و اگر براي او گرفتاري پيش آيد، به او خيانت كند.»

آن حضرت، شخص دورو را تقبيح نموده و مصداق آن را توضيح مي دهد و حالات شخص دورو و دو زبان را با دقّت و ظرافت بيان مي كند. و لذا فطرت سالم آدمي بعد از آگاهي از اين حالات، از دوروئي بيزار خواهدبود.

حضرت، وضعيت شخص كينه توز را چنين بيان مي كند:

«أقلّ النّاس راحةً، الحقود24؛ شخص كينه توز، كم آسايش ترين مردم است.»

اگر نگاهي گذرا به وضعيت روحي اشخاص كينه توز داشته باشيم، به اين واقعيت پي مي بريم كه چنين افرادي هميشه در يك اضطراب روحي قرار دارند و از عدم آرامش و آسايش روحي رنج مي برند. آنان از روحي سالم و متعادل برخوردار نيستند. و تنها راه رهايي از اين رنج و محنت، به فرموده «قرآن و عترت»، گذشت و چشم پوشي از رفتار ديگران است.

امام عسكري عليه السلام خشم و غضب، را كليد هر بدي مي داند: «الغضب مفتاح كلّ شر».25

منشأ بسياري از گناهان، غضب مي باشد و اصولاً خشم با خوشرويي و حُسن خلق، در تعارض است. آن حضرت، با اين بيان، ريشه و منشأ بدي ها را به ما معرّفي مي كند، تا ما براي درمان بدي ها، در فكر راه حلّ اساسي باشيم و علاوه بر توجّه به هريك از بدي ها و پرهيز از آنها، آنها را ريشه يابي كنيم.

آن حضرت، شادماني كردن نزد شخص محزون و غمناك را، بي ادبي تلقّي مي كند: «ليس من الأدب، اظهار الفرح عند المحزون»26.

اينها، نكاتي هستند كه در روابط اجتماعي ما با ديگران، بسيار مؤثّر مي باشد و مراعات نمودن آنها تأثير شگرفي در همدلي، ايجاد محبّت و حفظ دوستي ها دارد.

پي نوشت ها:

1. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 5، ص 476؛ وفيات الاعيان، ابن خلّكان، ج 3، ص 148.
2. ر.ك: علل الشّرايع، صدوق، ج 1، باب 176، ص 282، مؤسّسة الأعلمي للمطبوعات.
3. مناقب آل ابيطالب(ع)، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 466؛ بحارالانوار، ج 50، ص251.
4. بحارالانوار، ج 50، ص 269.
5. مناقب آل ابيطالب(ع)، ج 4، ص 460 و 461.
6. بحارالانوار، ج 50، ص 314 ـ 311.
7. ر.ك: مروج الذّهب، مسعودي، ج 4، ص 195؛ الكامل في التّاريخ، ج 7، ص 245 و 234.
8. بحارالانوار، ج 50، ص 313.
9 تا 11. تحف العقول، حرّاني، ص 362، مؤسّسة الأعلمي للمطبوعات.
12. همان، ص 363.
13. همان، ص 362.
14. همان، ص 363.
15. همان، ص 364.
16. همان، ص 363.
17. نوعي پوشش است. ر.ك: مجمع البحرين، ج 2، ص 414.
18. تحف العقول، ص 361؛ كشف الغمّه، ص 420.
19. تحف العقول، ص 363.
20. احتجاج، طبرسي، ج 2، ص 267، كتابفروشي مصطفوي.
21 و 22. تحف العقول، ص 362.
23. «يأكله غائباً» كنايه از غيبت است، چنانكه در آيه 12 سوره حجرات آمده است.
24. تحف العقول، ص 363.
25. همان، ص 362.
26. همان، ص 363.




Share
1 | mohammad | | 12:00 - 18 فروردين 1388 |
0
 
 
3
پاسخ نظر
با تشكر از بابت مقاله خوب و ارزنده . خداي منان پاداش زحماتتان را آنطور كه مايل هستيد عنايت بفرمايد . منتظر مقاله هاي بيشتري هستيم
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :