به گزارش «شيعه نيوز»، دكتر احمدالطيب در اولين مصاحبه مطبوعاتي خود با روزنامه قطري العرب به موضوع وابستگي سياسي خود به حزب دموكراتيك ملي مصر و عصويتش در دفتر سياسي اين حزب اشاره كرده و اين مسئله را بي تاثير در استقلال موسسه الازهر و فعاليت هاي ديني آن عنوان كرد.
وي مي افزايد تعارضي بين شيخ الازهر بودن و وابستگي حزبي اش نيست و آنچه اهميت دارد اين است كه همه براي مصالح الازهر فعاليت داشته باشند. در برنامه كاري الازهر فعاليت هاي حزبي و سياسي وجود ندارد كه بخواهيم آن را عملي كنيم بلكه ما تنها يك موسسه آكادمي و علمي هستيم.
وي اين مسئله كه عضويتش در دفتر سياسي حزب دليل انتخابش براي اين منصب بوده است را نيز رد كرده و از حسني مبارك خواسته است تا حمايت هاي مادي و معنوي از الازهر داشته باشد تا اين موسسه ديني بتواند در نشر اسلام در چهار گوشه جهان موفق باشد.
الطيب عنوان كرده است كه مي خواهد اين موسسه ديني عاملي بر وحدت در داخل مصر و خارج از در بين مسلمانان باشد. همچنين مانند شيخ سابق الازهر طنطاوي ملاقاتي با پاپ شنوده سوم اسقف اعظم مسيحيان مصر داشته باشد.
شيخ الازهر در پاسخ به اينكه ديدگاه او در خصوص ساخت ديوار حائل بين مصر و فلسطين معروف به ديوار فولادي چيست نيز گفته است: اكنون زمان پرسش از اين امور نيست كه آيا اين كار حرام است يا حلال. بهتر است كه اين قبيل مسائل به كارشناسان اين امور و سياست مداران سپرده شود.
وي در خصوص نزديكي وي با انديشه هاي متصوفه؛ اخوان المسلمين و گروه هاي سلفي گفت: من يك ازهري هستم و با هر كسي كه همراه با الازهر باشد همراهم و او دوست ماست و هر كسي كه دشمني با عقايد ما كند در كمينگاه ما قرار دارد.
بالاترين مرجع ديني و رسمي مصر فتاواي حرمت نماز خواندن در مساجدي كه در آن جا قبر و يا آرامگاه قرار دارد را نيز از فتاواي شاذ و كم طرفداري عنوان كرد كه در مقابل از نگاه وي جواز نمازخواندن در اين مكان ها به شدت واضح است.
وي درباره فتواي جنجالي يكي از فقها كه خواستار ساخت كعبه اي در صحراي سينا شده بود نيز گفت: نمي توان دهان مردم را قفل زد اما بايد با جديت مراقب اين گونه سخنان باشيم
سعي ميكنم خوشبين باشم . اما اينكه ايشون در مورد ديوار حائل فعلاً مردد است منو ياد جايگزيني خلفاي عثمانيين انداخت كه خليفه پدر از ترس وليعهدش اونو توي يك چهار ديواري زندوني ميكرد تا وقت مرگش هيچكس حق تماس با اين وليعهد نداشت ولي بعدش اين بيخبر از دنيا را از زندونش مياوردند و ميشد خليفه تا چند وقت گيج بود كه چي شده ...........
يا علي