23/06/1402
موضوع: میراث ماندگار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای امت اسلامی!
ویژه برنامه سحاب رحمت
فهرست مطالب این سخنرانی:
آخرین لحظات غم بار عمر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
سرانجام رسول گرامی اسلام؛ وفات به مرگ طبیعی یا شهادت!؟
این مطلب را فقط به عنوان یک فرضیه ببینید و تحقیق کنید!!
میراث ماندگار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای امت اسلامی!
نسخه بی نظیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای رفع اختلاف بین مسلمین!
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و أحشرنا معهم و العن أعدائهم السلام علیک یا رسول الله و علی سبطیک الحسن و الحسین
عرض سلام و تسلیت و تعزیت ما به محضر مولا و آقایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه) و همچنین خدمت تمامی شما پیروان رسول رحمت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) در اقصی نقاط عالم.
در شام شهادت نبی رحمت حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) و کریم اهلبیت امام حسن مجتبی (علیه السلام) با ویژه برنامه «سحاب رحمت» از شهر مقدس قم جوار کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه و از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت شما هستیم.
ان شاءالله که ساعتی را در خدمت آن سرور و آن بزرگ خواهیم بود. ان شاءالله خواهیم شنید از زندگی آن حضرت و از شیوه شهادت آن حضرت.
از محضر کارشناس ارجمند و استاد معظم استاد نام آشنای «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» حضرت آیت الله حسینی قزوینی استفاده میکنیم. حاج آقا سلام علیکم، خدمت شما عرض تسلیت و تعزیت دارم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم.
ایام شهادت جانسوز رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسن مجتبی (علیه السلام) و حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) را به پیشگاه مقدس مولا و صاحب نعمتمان و نازنین وجودی که؛
«وَ بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء»
زاد المعاد- مفتاح الجنان، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: اعلمی، علاءالدین، ص 423، باب دعاء العدیلة الکبیر
تسلیت عرض میکنیم. خدا را به آبروی حضرت محمد و آل محمد سوگند میدهم این دو ماه عزاداری همه ما مسلمانان و شیعیان و اهل سنت و غیر مسلمانان را فرج موفور السرور مولایمان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بده.
قبل از اینکه عزیزم سؤالات را مطرح کنند، نامی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میبرم. ظاهراً رسول گرامی اسلام مثل دیروز یا امروز قبل از ظهر وفات فرمودند.
آخرین لحظات غم بار عمر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
«جوینی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت و استاد برجسته «ذهبی» کتابی به نام «فرائد السمطین» دارد. ایشان آخرین لحظات عمر نبی گرامی اسلام را از قول «ابن عباس» بیان کرده است. ایشان نقل کرده که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در آخرین لحظات عمرشان در منزلشان بودند که:
«اذا قبل الحسن فلما رآه بکی»
امام حسن مجتبی وارد شد و حضرت گریه کردند.
وقتی امام حسین هم آمدند، رسول اکرم امام حسین را دیدند و گریه کردند. وقتی حضرت زهرای مرضیه آمدند، رسول گرامی اسلام اشک ریختند. وقتی امیرالمؤمنین وارد شدند، پیغمبر اکرم گریه کردند و فرمودند:
«إلی إلی یا أخی»
برادرم! نزدیک من بیا، نزدیک من بیا.
در بعضی از منابع نقل شده است که رسول گرامی اسلام در آخرین لحظات عمرشان همه را بیرون کردند و فرمودند: هیچکسی در اتاق من نباشد، غیر از امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام).
امیرالمؤمنین نزدیک رسول اکرم شدند و عرضه داشتند: یا رسول الله! چه شد وقتی امام حسن و امام حسین و حضرت صدیقه طاهره و مرا دیدید گریه کردید؟! حضرت فرمودند: من وقتی شما اهلبیتم را دیدم،
«لأني ذكرت غدر الأمّة به بعدي»
به یاد آوردم ظلمهایی که بعد از من متوجه اهلبیتم خواهد شد.
همین روزها که اهلبیت امام حسین وارد مدینه شدند، امام سجاد (علیه السلام) همین تعبیر را مطرح کردند. وقتی مردم به استقبال عزیزان غم دیده و داغ دیده حضرت صدیقه طاهره و امام حسین (علیه السلام) آمده بودند، حضرت زین العابدین فرمودند: ای مردم! اگر خداوند عالم به جای مودت در حق ما اهلبیت، از شما امت خواسته بود که در حق ما ظلم کنید، بیش از این میتوانستید کاری کنید؟!
البته من همیشه تعبیری مطرح میکردم و این عبارت امام سجاد را ندیده بودم. من چند بار عرض کردم که اگر خداوند به جای:
(قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)
بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
سوره شوری (42): آیه 23
میفرمودند: «قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا العداوة فی القربی»، بیش از این میتوانستند کاری کنند؟! رسول گرامی اسلام میفرماید:
«وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِی بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِی نُورُ عَینِی وَ هِی ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِی رُوحِی الَّتِی بَینَ جَنْبِی»
اما دخترم فاطمه سیده تمام زنان دنیا و آخرت از اولین تا آخرین است. او پاره وجود من و نور چشم من و میوه دل من است. او روح من است که در میان قفسه سینهام قرار دارد.
رسول گرامی اسلام در اینجا هم جایگاه حضرت صدیقه طاهره را بیان میکند.
«وَ إِنِّی لَمَّا رَأَیتُهَا ذَکرْتُ مَا یصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بیتها وَ انْتُهِکتْ حرمتها وَ غُصِبَ حَقُّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ أُسْقِطَ جنینها وَ هِی تُنَادِی یا مُحَمَّدُ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ»
وقتی فاطمه را دیدم، مصائبی که بعد از من می بیند را به یاد آوردم، گویا میبینم ذلت در خانه وی داخل شده و حرمتش شکسته شده و حقش غصب گردیده و از ارثش محروم شده و پهلویش شکسته شده و فرزندش سقط شده است. فاطمه پشت در صدا می زند: یا محمداه، اما کسی جواب او را نمیدهد و کمک میطلبد، اما کسی او را کمک نمیکند.
انبوهی از مهاجمین در برابر حضرت صدیقه طاهره قرار دارند و امیرالمؤمنین را دست بسته میبرند!!
«فَلَا تَزَالُ بَعْدِی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً تَتَذَکرُ انْقِطَاعَ الْوَحْی عَنْ بیتها مَرَّةً وَ تَتَذَکرُ فِرَاقِی أُخْرَی»
فاطمه بعد از من محزون و غمگین و گریان است، زیرا از یک طرف وحی الهی از خانه او قطع شده است و از طرف دیگر از فراق من ناراحت است.
حضرت در ادامه میفرماید:
«فَتَکونُ أَوَّلَ مَنْ تُلْحِقُنِی مِنْ أَهْلِ بَیتِی فَتَقْدَمُ عَلَی مَحْزُونَةً مَکرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة»
فاطمه اولین کسی از اهلبیتم هست که به من ملحق میشود، در حالی که محزون و غمگین هست و حقش غصب شده و شهید شده است.
فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام، حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق. ج 2، ص 35
دقت کنید رسول اکرم پنج مسئله را مطرح میکند. این روایت را یکی از علمای اهل سنت نقل میکند و شیعه نیست. البته مشابه این روایت را «مرحوم شیخ حر عاملی» در کتاب «أمالی» دارد که کاری با آن نداریم.
رسول گرامی اسلام میفرماید: حضرت صدیقه طاهره نزد من میآید در حالی که حزن و ناراحتی تمام وجودش را فراگرفته است، غم و غصه از سر و صورت او میبارد، حق او غصب شده و او را به شهادت رساندهاند. من آن هنگام در حق کسانی که نسبت به دخترم فاطمه ظلم کردهاند نفرین خواهم کرد و از خداوند خواهم خواست که آنها را به غضبش گرفتار کند.
این در حقیقت آخرین لحظات عمر رسول گرامی اسلام و هنگام خداحافظی از امت است. حضرت با چشمی گریان و قلبی سوزان و نگاه به اهلبیت مظلومش از امت خداحافظی کردند.
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
السلام علی الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)
احسنتم، برنامه را به ذکر حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) مزین فرمودید. قطعاً ایام حزن و اندوه آن بزرگوار هم از امشب آغاز میشود.
میخواهیم به پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) بپردازیم. پیرامون وفات حضرت معمولاً واژه "رحلت" در رسالهها مطرح میشود. البته "رحلت" اعم از شهادت و مرگ طبیعی است.
ما امشب میخواهیم قضیه برایمان آشکار شود. جنابعالی واضح بفرمایید که رسول اکرم به مرگ طبیعی از دنیا رفتند یا به شهادت رسیدند؟! چگونه؟!
سرانجام رسول گرامی اسلام؛ وفات به مرگ طبیعی یا شهادت!؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
در رابطه با مسئله شهادت پیامبر، بزرگان و شخصیتهای طراز اول اهل سنت نظیر «عبدالرزاق صنعانی» متوفای 211 هجری، مطلبی در این زمینه دارند. ایشان استاد «بخاری» است و جایگاه علمیاش در حدی است که «یحیی بن معین» میگوید:
«لو ارتد عبد الرزاق عن الإسلام ما ترکنا حدیثه»
اگر عبدالرزاق مرتد شود هم ما روایات او را از دست نمیدهیم.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 9، ص 573، باب 220 عبد الرزاق بن همام ع
ایشان کتابی به نام «المصنف» دارد که از قول «عبدالله بن مسعود» مینویسد:
«لأن أحلف تسعا أن رسول الله قتل قتلا أحب إلی من أن أحلف واحدة أنه إن یقل ذلک فإن الله جعله نبیا واتخذه شهیدا»
اگر نُه بار به لفظ جلاله سوگند بخورم که پیامبر به شهادت رسیده، بهتر است که یک قسم برخلاف آن بخورم. زیرا خدا او را نبی انتخاب کرد و شهید قرار داد.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 5، ص 269، ح 9571
رسول اکرم این همه برای شهادت سخن گفتند.
(وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُون)
(ای پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
سوره آل عمران (3): آیه 169
و:
(وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکنْ لا تَشْعُرُون)
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده مگویید، بلکه آنها زندگانند ولی شما نمیفهمید.
سوره بقره (2): آیه 154
آیا رسول گرامی اسلام خودشان از این فیض محروم میشوند؟! آقای «احمد بن حنبل» رئیس حنابله در کتاب «مسند» خود جلد ششم صفحه 418 همین تعبیر را از قول «عبدالله بن مسعود» نقل میکند. او سپس از قول «اعمش» نقل میکند که نظر صحابه بر این بود که پیغمبر اکرم را یهودیان مسموم کردند. این هم بحث جدایی است!
آقای «هیثمی» متوفای 807 هجری در کتاب «مجمع الزوائد» همین تعبیر را از قول «عبدالله بن مسعود» نقل میکند که:
«لأن أحلف تسعا أن رسول الله قتل قتلا أحب إلی من أن أحلف واحدة أنه لم یقتل وذلک بأن الله عز وجل جعله نبیا واتخذه شهیدا»
اگر نُه بار به لفظ جلاله سوگند بخورم که پیامبر به شهادت رسیده، بهتر است که یک قسم برخلاف آن بخورم، زیرا خداوند او را نبی انتخاب کرد و شهید قرار داد.
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 34، باب فی وداعه
«حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 64 این روایت را نقل میکند و مینویسد:
«هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
این حدیث شرایط صحیح مسلم و صحیح بخاری را دارد و شکی در آن نیست.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 64، ح 4394
بحثی پیرامون قضیه «لدود» است که به صلاح نیست فعلاً آن را مطرح کنیم. ان شاءالله در فرصتی مناسب این قضایا را بیان میکنیم.
از میان بزرگان اهل سنت هم در کتاب «تفسیر تبیین الفرقان» اثر «ملأ محمد عمر سربازی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت شرق کشور مطلبی در این زمینه آمده است. غالب مولویهایی که الآن در قید حیات هستند از شاگردان ایشان هستند.
ایشان چنین تعبیر میکند: "حضرت محمد نیز شهید کردهٔ یهود ملعون است." البته ما خیلی زیاد با این تعبیر موافق نیستیم.
«عبدالفتاح خالدی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت هم معتقد است که رسول اکرم به شهادت رسیده است.
از میان علمای شیعه «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» از امیرالمؤمنین نقل میکند که حضرت فرمودند:
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ مَاتَ شَهِیدا»
شهادت میدهم که رسول اکرم شهید از دنیا رفته است.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 533، ح 13
«مرحوم شیخ مفید» در کتاب «مقنعه» صفحه 456 مینویسد:
«و قبض بالمدینة مسموما یوم الإثنین»
المقنعة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، ص 456، باب 1
همچنین «شیخ طوسی» در کتاب «تهذیب الأحکام» مینویسد:
«وَ قُبِضَ بِالْمَدِینَةِ مَسْمُوماً یوْمَ الْإِثْنَین»
تهذیب الأحکام، نویسنده: طوسی، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوی، ج 6، ص 2، باب 1
«علامه حلی» هم همین نظر را دارد. مباحث دیگری در اینجا مطرح است که تصمیم نداریم آن را باز کنیم، بلکه تنها عبارتی از کتاب «صحیح بخاری» نقل میکنیم.
این مطلب را فقط به عنوان یک فرضیه ببینید و تحقیق کنید!!
من از عزیزان و جوانان و دانشجویان و طلبهها و اساتید بزرگوار دانشگاههای اهل سنت تقاضا میکنم روی این موضوع قدری کار کنند. ما این مطالب را به عنوان یک فرضیه و از باب اینکه فرض محال، محال نیست بیان میکنیم.
«بخاری» در کتاب «صحیح» خود، روایتی از قول عایشه همسر پیغمبر اکرم نقل کرده است. من نمیدانم قضیه چیست و به هیچ وجه نمیخواهم روی آن مانور بدهم. ایشان مینویسد زمانی که پیغمبر اکرم بیمار بودند:
«لَدَدْنَاهُ فی مَرَضِهِ فَجَعَلَ یشِیرُ إِلَینَا أَنْ لَا تَلُدُّونِی فَقُلْنَا کرَاهِیةُ الْمَرِیضِ لِلدَّوَاءِ »
ما دارو را به زور در حلقوم پیامبر ریختیم. حضرت فرمود که دارو را به زور در گلوی من نریزید. ما گفتیم که بیمار از خوردن دارو کراهت دارد.
احساس میکنند که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) همانند افراد عادی است! در حالی که:
(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است.
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
در ادامه چه شد؟!!
«فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَکمْ أَنْ تَلُدُّونِی»
زمانی که پیغمبر بهبود پیدا کردند، فرمودند: آیا شما را نهی نکردم که به زور دارو را در گلوی من نریزید؟!!
«قُلْنَا کرَاهِیةَ الْمَرِیضِ لِلدَّوَاءِ»
ما گفتیم: ما تصور کردیم که به خاطر بیماری از خوردن دارو کراهت دارید.
«فقال لَا یبْقَی أَحَدٌ فی الْبَیتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ»
راوی میگوید: غیر از عباس عموی پیغمبر همه دست به دست هم دادند و دارو را به گلوی رسول اکرم ریختند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1618، ح 4189
جالب این است که مسئله به جایی میرسد که رسول اکرم تمام آنها را حد می زند. حال ما نمیدانیم قضیه چیست! رسول اکرم دستور داد تمام این افراد را قصاص کنند غیر از «عباس» که در این قضیه نقشی نداشت.
حال نمیدانیم رسول اکرم در اثر سمی که در جنگ خیبر به حضرت خورانده بودند از دنیا رفت یا قضیه دیگری بود. این در حالی است که جنگ خیبر سال ششم هجری بود و پیغمبر اکرم سال یازدهم هجری از دنیا رفتهاند.
یعنی سم شش سال در بدن حضرت بود و حضرت هیچ جا نفرمودند که من مسموم شدم؟! آنچه مسلم است و شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند، این است که رسول اکرم شهید از دنیا رفتند و به مرگ طبیعی از دنیا نرفتهاند.
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. بنابراین تقریباً مشخص شد که علمای شیعه و اهل سنت عبارت "شهادت" را ذکر کردهاند. گرچه فرمودید فعلاً وارد جزئیات نمیشویم.
اجازه بفرمایید یک میان برنامه ببینیم. فکر میکنم گزارشی از مشهد مقدس آماده شده است و دوست عزیزمان آقای «سجاد اکبری» ارسال کردند. بعد از این گزارش در خدمت شما خواهیم بود.
گزارش آقای سجاد اکبری:
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی
عرض سلام و ادب و احترام و ارادت دارم حضور همکاران عزیز و محترمم و همچنین مخاطبین و همراهان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم * تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت برندارم
در بارگاه ملکوتی حضرت سلطان أبا الحسن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) دعاگوی یکایک شما عزیزان هستم. الهی حاجت روا باشید.
الحمدلله و المنة مشهد مقدس شاهد خیل زوار هست. یک الگویی از اربعین حسینی اینجا گرفته شده است و میبینیم قدم به قدم مواکب و ایستگاههای صلواتی دارند خدمت رسانی میکنند.
بسیاری از عزیزان هم از شهرهایشان پیاده تا مشهد مقدس آمدند. حال و هوای بسیار بسیار خوب و روحانی و معنوی اینجا حاکم است. الهی به زودی زود نصیبتان شود تا در این جو مبارک و در این فضای میمون قدم بردارید و لذت ببرید. الهی حاجت روا باشید.
هم اکنون که بنده در خدمت شما هستم، شاهد دستههای عزاداری و هیئات مذهبی هستیم که وارد صحنهای حرم باشکوه حضرت علی بن موسی الرضا میشوند. خیلی ممنون و متشکرم از شما عزیزان که وقتتان را به بنده حقیر اختصاص دادید. مطمئن باشید که شما عزیزان را اینجا از دعای خیر محروم و فراموش نخواهم کرد. حاجت روا باشید، خیلی دوستتان داریم، یا علی مدد
مجری:
السلام علیک یا أبا الحسن یا علی بن موسی الرضا
خیلی ممنون و متشکرم از دوست گرامی و ارجمند آقای سجاد اکبری که دلهایمان را رهسپار مشهد الرضا کردند. پیشاپیش عرض تسلیت و تعزیت دارم.
ان شاءالله ما فرداشب در شب شهادت امام رضا (علیه السلام) همچنین در شام شهادت با ویژه برنامه «سحاب رحمت» در خدمت شما خواهیم بود.
برگردیم به بحثمان و در خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. در بخش قبل پیرامون شهادت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاراتی داشتند.
جناب استاد سؤال بعد را اینطور مطرح میکنم که ما میخواهیم ببینیم میراث ماندگار نبوی برای امت اسلام چه بود؟! رسول اکرم چه میراثی را برای ما گذاشتند تا ما از این میراث بتوانیم حسن استفاده و بهره را ببریم.
میراث ماندگار پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای امت اسلامی!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بزرگترین میراثی که نبی گرامی اسلام در میان امت اسلامی گذاشت، با توجه به اینکه رسول اکرم آخرین پیامبر و شریعتش کاملترین شریعت است، میراث ثقلین بود.
نبی گرامی اسلام سیزده سال در مکه بودند و در این مدت نتوانستند احکام الهی را برای مردم بیان کنند. حضرت سپس به مدینه آمدند و یازده سال هم در مدینه بودند. در این مدت هم مشرکین حدود نود جنگ و غزوه برای حضرت به وجود آوردند. باید یک فکر اساسی میشد که مسئولیت نبوت و رسالت استمرار داشته باشد.
درست است وحی با رفتن نبی گرامی اسلام قطع شد، اما بیان وحی قطع نشده است.
(وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم)
و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی.
سوره نحل (16): آیه 44
تبیینی که به عهده رسول اکرم بود، به عهده امیرالمؤمنین و ائمه اطهار قرار گرفت. رسول گرامی اسلام در آخرین روزهای زندگیشان حدیث ثقلین را به کرات نقل کردند. در سال هشتم هجرت در برگشت از طائف حدیث ثقلین مطرح شده؛ در منا و عرفات حدیث ثقلین مطرح شده؛ در روز هجدهم ذی الحجه حدیث ثقلین مطرح شده است.
به تعبیر «ابن حجر عسقلانی» در آخرین لحظات زندگی رسول اکرم زمانی که حجره حضرت مملو از صحابه بود، حضرت حدیث ثقلین را مطرح کردند. این خود نشانگر آن است که نبی گرامی اسلام دغدغه بزرگی نسبت به حدیث ثقلین داشتند. آن هم با عبارتهای مختلفی که در ثقلین آمده است.
به عنوان مثال در کتاب «صحیح مسلم» حدیث 2408 نقل شده که حضرت فرمودند:
«وأنا تَارِک فِیکمْ ثَقَلَینِ»
من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت میگذارم.
بزرگترین یادگار پیغمبر اکرم در غدیر خم است.
«أَوَّلُهُمَا کتَابُ اللَّهِ فیه الْهُدَی وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِکوا بِهِ فَحَثَّ علی کتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فیه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَیتِی»
زمانی که حضرت به اهلبیت میرسند، سه مرتبه تکرار میکنند:
«أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی»
این خود نشانگر آن است که کتاب بدون اهلبیت کتاب مورد نظر رسول اکرم نیست. کتابی که امثال «کعب الأحبار یهودی» یا «تمیم داری مسیحی» و «ابوهریره دوسی» برای ما مطرح کند، مشکلی از جامعه مسلمین برطرف نمیکند. کتابی میتواند مشکل گشا باشد که توسط اهلبیت بیان شود، نه کسی دیگر! لذا حضرت سه مرتبه فرمودند:
«أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی أُذَکرُکمْ اللَّهَ فی أَهْلِ بَیتِی»
جالب است که در همین روایت آقای «حصین» میگوید من از «زید بن أرقم» سؤال کردم:
«وَمَنْ أَهْلُ بَیتِهِ یا زَیدُ»
یا زید! اهلبیت پیامبر چه کسانی هستند؟!
زمانی که آیه تطهیر نازل شد، مگر رسول اکرم غیر از امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام حسن و امام حسین کسی دیگر را با خود برد؟! مگر رسول اکرم در آیه مباهله کسی غیر از اهلبیت را با خود بردند؟! آیا فرمایشات رسول اکرم را نشنیده بودید که بازهم سؤال میکنید؟! باید «زید بن أرقم» برای شما بیان کند تا برای شما حجت شود؟!
«أَلَیسَ نِسَاؤُهُ من أَهْلِ بَیتِهِ»
آیا زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت پیغمبر اکرم نیستند؟!
«قال نِسَاؤُهُ من أَهْلِ بَیتِهِ وَلَکنْ أَهْلُ بَیتِهِ من حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1873، ح 2408
ایشان مطالبی را مطرح میکند سپس در ذیل حدیث بعد مینویسد:
«من أَهْلُ بَیتِهِ نِسَاؤُهُ؟ قال لَا وأیم اللَّهِ إِنَّ الْمَرْأَةَ تَکونُ مع الرَّجُلِ الْعَصْرَ من الدَّهْرِ ثُمَّ یطَلِّقُهَا فَتَرْجِعُ إلی أَبِیهَا وَقَوْمِهَا»
زنان پیغمبر هم شامل اهلبیت میشود؟! گفت: خیر، به خدا سوگند یک زن با مردی یک عمر زندگی میکند سپس مرد طلاقش میدهد و به نزد پدر و قومش برمی گردد.
«أَهْلُ بَیتِهِ أَصْلُهُ وَعَصَبَتُهُ الَّذِینَ حُرِمُوا الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ »
اهلبیت پیامبر افراد اصلی هستند که بعد از او صدقه به آنها حرام شد.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1874، ح 2408
«زید بن أرقم» در کتاب «صحیح مسلم» گفته است که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت پیغمبر اکرم نیستند، حال ما میخواهیم به زور زنان را وارد اهلبیت کنیم. اگر زن از اهلبیت باشد، قابل جدا شدن نیست و طلاق هم بدهد باز اهلبیت او محسوب میشود.
در رابطه با حضرت ابراهیم نقل شده است که همسر حضرت ابراهیم از خاندان حضرت ابراهیم است و اصلاً ارتباطی به زنان پیغمبر اکرم ندارد. آقایان ادعا میکنند که در رابطه با حضرت ابراهیم و همسرش چنین و چنان مطرح شده است!! همسر حضرت ابراهیم یکی از منسوبین نزدیک حضرت ابراهیم است. در مقابل کدام یک از زنان پیغمبر اکرم از بستگان و منسوبین نسبی پیغمبر اکرم بودند؟!
علاوه بر این ما بیش از صد روایت از قول «أم سلمه» و «عایشه» و دیگران داریم که عرضه داشتند ما جزو اهلبیت نیستیم. «أم سلمه» میگوید:
«فقلت یا رسول الله ألست من أهل البیت»
من گفتم: ای پیغمبر خدا! آیا من از اهلبیت هستم؟
«قال إنک علی خیر إنک من أزواج النبی وما قال إنک من أهل البیت»
پیغمبر فرمود: تو انسان خوبی هستی. تو از همسران پیغمبر هستی و جزو اهلبیت نیستی.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 14، ص 145، باب آخر الجزء الحادی والسبعین بعد المائة
در اینجا آیه تطهیر نازل شده است. خداوند متعال میفرماید:
(إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرا)
خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
سوره احزاب (33): آیه 33
«أم سلمه» میگوید: من آمدم عبا را گرفتم تا وارد شوم. پیغمبر اکرم عبا را از دست من کشید و فرمود:
«قومی فَتَنَحَّی لی عن أَهْلِ بیتی قالت فَقُمْتُ فَتَنَحَّیتُ فی الْبَیتِ قَرِیباً»
بلند شو و از اهلبیت من دور شو! أم سلمه میگوید: من بلند شدم و از اهلبیت قدری فاصله گرفتم.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 296، ح 26582
یکی از بزرگان میگوید: پیغمبر اکرم عبا را از دست «أم سلمه» گرفت. حال ما میخواهیم به زور عبا را بلند کنیم و «أم سلمه» را وارد عبا کنیم!!
عایشه همسر پیغمبر اکرم هر فضیلت و منقبتی برای خود و خانوادهاش بوده است، در ملأ عام مطرح کرده است. یک روایت به ما نشان بدهید که عایشه گفته باشد من مشمول آیه تطهیر هستم. اگر روایتی با این مضمون بیاورید، دستهایمان را بلند میکنیم و می گوییم اشتباه کردیم. آیا بالاتر از این فضیلتی هست؟! همسر پیغمبر بودن در برابر اهلبیت اصلاً قابل قیاس نیست.
آقای «ألبانی» کتابی به نام «سلسلة الأحادیث الصحیحة دارد که تمام احادیث صحیح را در این کتاب جمع کرده. ایشان روایتی از کتاب «صحیح مسلم» میآورد که فرمود:
«إنی أوشک أن أدعی فأجیب و إنی ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا بعدی »
من دارم آخرین لحظات عمرم را طی میکنم و میخواهم در میان شما چیزی به یادگار بگذارم که اگر آن را اخذ کنید بعد از من هرگز گمراه نمیشوید.
بالاترین یادگاری پیغمبر اکرم این است!
«الثقلین، أحدهما أکبر من الآخر، کتاب الله حبل ممدود من السماء إلی الأرض، وعترتی أهل بیتی»
در اینجا عطف بیان مطرح شده است. عطف بیان به آن عطفی می گویند که اگر معطوف علیه را بردارید و معطوف به جای او بنشیند، معنا عوض نمیشود. اگر شما «عترتی» را بردارید و به جای آن «أهل بیتی» را بگذارید، معنا عوض نمیشود.
«ألا وإنهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»
این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا نزد حوض کوثر به من ملحق شوند.
سلسلة الأحادیث الصحیحة وشیء من فقهها وفوائدها، المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدین، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألبانی (المتوفی: 1420 هـ)، الناشر: مکتبة المعارف للنشر والتوزیع، الریاض، الطبعة: الأولی، (لمکتبة المعارف)، ج 4، ص 357، ح 1761
در اینجا هم «لن» نفی ابد به کار رفته است. این کتاب «سلسلة الأحادیث الصحیحة» اثر «ألبانی» است، «سنن نسائی» و «سنن ابو داود» و «موطأ مالک» نیست که در سند روایت اشکال کنیم.
«ألبانی» عمری وقت گذاشته است و احادیث ضعیف پیغمبر اکرم را در چهارده جلد جدا کرده است و احادیث صحیح را هم در دوازده جلد آورده است.
در دنیا قرآن و اهلبیت با همدیگر هستند. موقع جان دادن قرآن و اهلبیت با همدیگر هستند. در عالم برزخ قرآن و اهلبیت با همدیگر هستند. در قیامت هم با همدیگر هستند تا کنار حوض کوثر!
ما در اینجا سؤالی داریم. پیغمبر اکرم فرمود که اینها از همدیگر جدا نمیشوند. شما ادعا میکنید که زنان پیغمبر اکرم جزو اهلبیت هستند. الآن کتاب هست، اما زنان پیغمبر اکرم نیستند. زنان پیغمبر اکرم کجا هستند؟!! این روایت غیر از عقاید شیعه دوازده امامی با عقیده هیچکدام از مذاهب اسلامی اعم از سنی و زیدی و اسماعیلی و فرق دیگر تطبیق نمیکند.
مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی پنج هزار و هشت روایت آورده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ائمه اطهار و خلفای بعد از خود را بیان کرده است. اولین آنها امیرالمؤمنین و آخرین آنها حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هستند.
الآن ما معتقد هستیم همان مسئولیت ولایت تکوینی که خداوند عالم نمونهاش را از حضرت خضر بیان کرده است، امروزه به عهده حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه افداء) است. به قدری هم علما و بزرگان و اهل سنت در دوران غیب خدمت حضرت ولی عصر رسیدهاند که اگر بخواهیم آنها را مطرح کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود.
بنابراین بزرگترین میراث و یادگاری که رسول اکرم برای امت گذاشته است، کتاب و اهلبیت است. در این روایت «صحیح مسلم» و روایات دیگر کلمه «ثقلین» آمده است. بعضی از مردم ادعا میکنند «ثقلین» است و ما میتوانیم جابجا کنیم.
در کتاب «مسند ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» متوفای 235 جلد اول صفحه 108 آمده است که میفرماید:
«إنی ترکت فیکم الخلیفتین کاملتین: کتاب الله، وعترتی، وإنهما لن یتفرقا حتی یرِدا علی الحوض»
من در میان شما دو خلیفه و جانشین کامل قرار دادم که کتاب خدا و عترت من هست. این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر.
مسند ابن أبی شیبة، اسم المؤلف: أبی بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة، دار النشر: دار الوطن - الریاض - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل بن یوسف العزازی و أحمد بن فرید المزیدی، ج 1، ص 108، ح 135
جالب اینجاست که محقق این کتاب می گوید: سند روایت ضعیف است، اما روایت صحیح است!! این هم یکی از عجایب است. سند روایت ضعیف است، اما روایت صحیح است!!
البته ما هم گاهی اوقات چنین حالتی داریم. دوستان خیلی تعجب نکنند. گاهی اوقات است که متن دلالت میکند که من از معصوم صادر شدهام. مثلا حضرت امام خمینی نسبت به کتاب «مصباح الشریعه» مینویسد: گرچه کتاب سند ندارد، اما مضمون دلالت میکند که غیر از معصوم کسی توانایی بیان این عبارتهای عمیق و گسترده عرفانی را ندارد. این کلمات برگرفته از منبع و سرچشمه وحی است.
نسخه بی نظیر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای رفع اختلاف بین مسلمین!
جالبتر از همه اینها روایتی است که «حاکم نیشابوری» میآورد. ایشان در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» روایتی دارد که تقاضا دارم عزیزان همین روایت را ملاک قرار بدهند. اگر ما بخواهیم اختلافات امت اسلامی کنار برود و تفسیق یکدیگر و تکفیر یکدیگر و فتوا به قتل یکدیگر برای همیشه از جامعه اسلامی برچیده شود، این روایت به ما راهکار نشان میدهد.
«ابن عباس» میگوید رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف»
البته علم جدید هم ثابت کرده است با توجه به نیروی جاذبه و دافعهای که در کرات است، این نیروهای جاذبه است که کرات را در هوا معلق قرار داده است. اگر این نیروی جاذبه نباشد، اصلاً همه کرات به هم میریزند و دنیا تمام میشود.
در زمان گذشته قبله نما و قطب نما نبود. مردم زمانی که میخواستند به یمن بروند، ناخداها ستارهای که به سوی یمن میرفت را میشناختند. همچنین ستارههای به سوی یمن، به سوی شام و به سوی روم را میشناختند و با راهنمایی آنها میرفتند. در حقیقت در زمان گذشته ستارهها برای ناخداها قطب نما بود.
«النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف»
همانطور که ستارهها مایه هدایت و امنیت است، اهلبیت من هم مایه امنیت امت من از اختلاف است.
بالاترین مصیبتی که امروزه گرفتار آن هستیم و واقعاً حق دارد انسان به خاطر آن خون گریه کند، این است که نزدیک به دو میلیارد مسلمان در روی زمین هست که همدیگر را تکفیر میکنند. هرکدام از آنها دیگری را کافر مینامد، قتلش را واجب و عبادتش را باطل میداند. ان شاءالله در ایام هفته وحدت مفصل در این زمینه صحبت خواهیم کرد که امروزه بزرگترین راهکار برای وحدت چیست.
پیغمبر اکرم معین کرده است و لازم نیست بنده بگویم یا حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری بگویند. رسول گرامی اسلام میفرماید:
«وأهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف»
اگر امت من میخواهد اختلافی نداشته باشد، باید به فرمایشات اهلبیت گوش فرا دهند. اگر دستورات اهلبیت در جامعه ایجاد شود، هرگز اختلافی میان امت اسلامی اتفاق نخواهد افتاد.
«فإذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبلیس»
وقتی امتی از اهلبیت من جدا شود و با دستورات اهلبیت مخالفت کنند، این امت به منزله امت ابلیس است.
این دیگر کتاب «کافی» نیست که شما ادعا کنید شیعیان این روایت را درست کردهاند. ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 162، ح 4715
این فرمایش پیغمبر است! به حق باید این روایت با طلا نوشته شود و در تمام مساجد و حسینیهها و مراکز علمی نصب شود و برای شیعه و سنی ملاک باشد. اگر ما کنار اهلبیت و در کنار سفره آسمانی و نورانی اهلبیت نشستیم، دیگر اختلافی اتفاق نخواهد افتاد. مشکلات ما همگی ناشی از این است که مردم به سراغ اهلبیت نرفتند.
جالب این است که رسول اکرم چهار روز قبل از رحلتشان در حدیث قرطاس فرمودند: قلم و کاغذی تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید.
ما کاری نداریم که با رسول اکرم چه برخوردی کردند، اما در بعضی از روایات مربوط به حدیث قرطاس داریم که حضرت فرمود: اگر من این نامه را بنویسم و شما بدان عمل کنید دو نفر هم با همدیگر اختلاف پیدا نمیکنند.
متأسفانه رسول اکرم این تعبیر را داشتند، اما به جای آنکه این مسئله را از نبی گرامی اسلام فرابگیرند و به جای یک قلم کاغذ هزاران قلم کاغذ بیاورند و به جای مرکب رگ خود را میزدند، از فرمان حضرت سرپیچی کردند.
جا داشت صحابه رگ خود را میزدند و میگفتند: یا رسول الله! از خون رگ ما به عنوان مرکب استفاده کنید. همچنین انگشت خود را قطع میکردند و میگفتند که از انگشت ما به عنوان قلم استفاده کنید یا از پیشانی ما به عنوان کاغذ استفاده کنید.
متأسفانه صحابه عبارتی را به کار بردند که از مطرح کردن آن خجالت میکشم. پیغمبری که بیست و سه سال زحمت کشیده و مردم را از کشت و کشتار و وحشی گری نجات داده است چنین برخوردی کردند. «طبری» در کتاب «تفسیر» خود ذیل آیه شریفه:
(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا)
و همگی به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هر گونه وسیله ارتباط دیگر) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود بیاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او برادر شدید.
سوره آل عمران (3): آیه 103
نقل میکند پیغمبر اکرم وارد مدینه شد در حالی که میان قبایل اوس و خزرج جنگی صد و بیست ساله حاکم بود. این دو قبیله صد و بیست سال با همدیگر درگیر و در حال کشت و کشتار بودند، اما به برکت نعمت اسلام این درگیری از بین رفت.
مهاجرین به مدینه آمدند و رسول اکرم کاری کرد که اختلاف و امثال آن برداشته شد. در یکی از جنگها غنایمی به دست آمد. مهاجرین گفتند: یا رسول الله! ما این اموال را نمیخواهیم. آنها را به شما میدهیم تا در اختیار انصار قرار بدهید. همچنین انصار گفتند: یا رسول الله! ما این غنایم را نمیخواهیم. آنها را به شما میدهیم تا در اختیار مهاجرین قرار دهید.
(وَ یؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة)
و آنها را بر خود مقدم میدارند هر چند شدیداً فقیر باشند.
سوره حشر (59): آیه 9
جایگاه اهلبیت اینچنین است. من تنها به جملهای اشاره کنم. قضایایی در فضای مجازی مطرح شد و من خیلی به دنبال آن هستم. اگر بینندگان عزیز از این قضیه مستند اطلاع دارند به ما بدهند. ما این دو خانواده را پیدا میکنیم و مستند خوبی میسازیم.
در فضای مجازی مطرح شد عزیزانی که در راهپیمایی اربعین بودند، به منزل یک برادر مسلمان عراقی میروند تا شب استراحت کنند و صبح بروند. نیمه شب میبینند در کوچه سروصدا شده است. وقتی بیرون میروند میبینند صاحب خانه با همسایهاش اختلاف پیدا کرده و نزدیک است کار به کتک کاری برسد.
وقتی قضیه را میپرسند، ایشان میگوید: همسایه من هرچه جستجو کرده زائری پیدا نکرده تا بیاورد و از او پذیرایی کند. او آمده و میگوید: بخشی از زائرین را به من بده تا از آنها پذیرایی کنم.
جالب اینجاست که پسر این همسایه که مهمان در خانهاش است، پسر همسایهاش را به قتل رسانده است و در زندان منتظر اعدام است. همسایه میگوید: اگر مهمانها را به من بدهی، من رضایت میدهم تا فرزندت از اعدام نجات پیدا کند! این بالاتر از: (وَ یؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة) است. اهلبیت این چنین هستند.
اگر ما به سراغ اهلبیت بیاییم، دیگر دو نفر هم با همدیگر اختلاف پیدا نمیکنند. درگیری و خصومت از این بالاتر؟! فرزند همسایه فرزند همسایه دیگر را کشته و در زندان منتظر قصاص است. همسایه میگوید: اگر زائرین امام حسین را به من بدهی، فردا رضایت میدهم تا فرزندت از زندان نجات پیدا کند.
امیدواریم ان شاءالله روزی برسد که در جامعه اسلامی تنها دستورات و فرامین اهلبیت (علیهم السلام) حاکم شود. در این صورت قطعاً هرگونه اختلاف و بغض و کینه و عداوت هست از جامعه اسلامی بلکه از جامعه جهانی برچیده خواهد شد.
مجری:
ان شاءالله رب العالمین. به زودی زود با فرج موفور السرور مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا فداه). جناب استاد خیلی ممنون و متشکرم.
این وعده را به بینندگان عزیز و ارجمند میدهیم که ان شاءالله فرداشب هم در خدمت جنابعالی خواهیم بود و از ادامه مباحث استفاده خواهیم کرد.
خیلی ممنون و متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند. در این شب جمعه از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم. عرض پایانی ما دعای مخصوص شب جمعه باشد:
یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب الثنیة صل علی محمد و آله خیر الوری سجیة و أغفرلنا یا ذا العلی فی هذه العشیة
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته