نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
مشخص بودن اسامی امامان 12 گانه
کد مطلب: 15470 تاریخ انتشار: 22 خرداد 1402 - 12:42 تعداد بازدید: 673
خارج فقه الحکومه » فقه
مشخص بودن اسامی امامان 12 گانه

(جلسه سی و پنجم 13 09 1401)

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

درس خارج فقه آیت الله حسینی قزوینی (دام عزه) – سال نوزدهم

 (جلسه سی و  پنجم 13  09 1401)

موضوع:  مشخص بودن اسامی امامان 12 گانه 

اللهم صل علی محمدٍ وآل محمد وعجل فرجهم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله والصلاة علی رسول الله وعلی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏، وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏ نِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصیر

حدیث شریف:

«إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص458، بَابُ مَوْلِدِ الزَّهْرَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام)‏، ح2‏

از نظر سند هیچ مشکلی ندارد. این روایت کاملاً مسئله شهادت را اثبات می کند. روایت هم صد در صد صحیح است. آقای خویی و آقای شیخ جواد تبریزی از آن تعبیر می کنند:

«بسند معتبر عن الکاظم (سلام الله علیه) إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ»

اما این که دلایل الإمامة طبری می فرمایید ظاهر قضیه این است که روایت صحیح است مشکلی ندارد. محمد ابن هارون هارون تَلَعُکْبَری ثقه است، محمد ابن همام، احمد ابن محمد ابن خالد برقی، احمد ابن محمد ابن عیسی اشعری ثقه است ابن ابی نجران ثقه است عبدالله ابن سنان ثقه است عبدالله ابن مُسکان ثقه است ابو بصیر اسدی ثقه است.

الا این که کسی نسبت به تَلَعُکْبَری برادرش یک مقداری حرف داشته باشد اما روایات دیگری  داریم تنها این یک روایت نیست. ما بیش از 30 روایت در رابطه با قضیه هجوم به خانه حضرت زهراسلام الله علیها داریم. ضرب و شتم حضرت زهرا (سلام الله علیها) و شهادت حضرت زهرا این 30 تا روایت را تقریباً می شود ادعای تواتر کرد، یعنی چیزی نیست که ما بخواهیم به سادگی از کنارش رد بشویم.

«وکان سبب وفاتها أنّ قنفذ مولى عمر لکزها بنعل السیف بأمره فأسقطت محسنا و مرضت من ذلک مرضا شدیدا و لم تدع أحدا ممّن أذاها یدخل علیها.»

منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة( خوئى)؛ نویسنده: هاشمى خویى، میرزا حبیب الله / حسن زاده آملىٍ، حسن و کمرهاى، محمد باقر (تاریخ وفات مؤلف: 1324 ق‏)، محقق / مصحح: میانجى، ابراهیم‏، ناشر: مکتبة الإسلامیة، تهران‏: 1400 ق، ج13، ص18

فقط نکته ای که وجود دارد خیلی مطرح است که باید یک مقداری روی آن کار بشود، هجوم هایی است که به خانه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شد، این هجوم ها چند مرتبه بوده و قضیه آتش زدن خانه و شکستن پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن در کدام یک از این حمله ها بوده است؟

 اگر دقت بشود احتمال خیلی زیاد هست که در هجوم سوم بعد از برگشتن سپاه اسامه و تقریباً می شود گفت نزدیک به 50 روز بوده است.

این که محسنیه بعد از 3 روز می گیرند مستندی ندارد یک وقت مفصل عرض می کنم که 3 مرتبه به خانه حضرت امیر (سلام الله علیه) می آیند، یک دفعه می آیند که عده ای در خانه بودند سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر بودند.

زبیر از خانه بیرون می آید شمشیر می کشد این که زمین می خورد و شمشیرش از دستش می افتد یا این که خالد از دستش می گیرد و می افتد بماند. آن قضیه تمام می شود.

مرتبه دوم شاید با چند روز تأخیر خلیفه دوم می آید تهدید می کند

«إن اجتمع هؤلاء النفر عندک أن آمر بهم أن یحرق علیهم البیت»

عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلى الإمام الجواد)؛ بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله (تاریخ وفات مؤلف: قرن 12)، محقق / مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ناشر: مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشریف - ایران - قم، 1413 ق، ج‏11-قسم-2-فاطمة (سلام الله علیها)، ص562

حضرت صدیقه طاهره می فرماید عمر آمد قسم خورد شما دیگر به خانه من نیایید به قسمش عمل می کند، این هم تقریباً به تهدید تمام می شود و می رود.

 اما قضیه بُریدة ابن حصیب که از قبیله اسلم هست قبیله اسلم در حقیقت یکی از عوامل خلافت ابوبکر بوده است.

در روزهای اول قبیله اسلم در اطراف مدینه بودند فاصله شان 30- 40 کیلومتر است آمده بودند آذوقه و غذا بخرند عمر با این ها ملاقات می کند می گوید شما به جای این که سراغ آذوقه خریدن و ... بروید هر چه آذوقه می خواهید من به شما می دهم.

بیایید با هم برویم صحابه را برای بیعت با ابوبکر وادار کنیم هر کس بیعت نکرد او را بکشید این ها می آیند به طوری که می نویسند:

«حتى تضایقت بهم السکک»

الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی ، اسم المؤلف:  علی بن محمد بن حبیب الماوردی البصری الشافعی الوفاة: 450 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان - 1419 هـ -1999 م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : الشیخ علی محمد معوض - الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ج 14، ص 99

جمعیت زیادی بود که کوچه های مدینه ظرفیت آنها را نداشت. هر کس که بیعت نمی کرد تعبیر ابن ابی الحدید، ابن قتیبه این است که:

«وإذا أنا بأبی بکر قد أقبل ومعه عمر وأبو عبیدة وجماعة من أصحاب السقیفة، وهم محتجزون بالأزر الصنعانیة»

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد عبد الکریم النمری، ج1، ص137

با چوب تر صنعانی به گردن و سر طرف می زدند و به بیعت وادار می کردند. شیخ مفید دارد:

«و أخذوا بأیدیهم الخشب و خرجوا حتى خبطوا الناس خبطا و جاءوا بهم مکرهین إلى البیعة»

الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة؛ نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: میرشریفى، على‏، ص 119

چماق به دست هایی بودند آمدند که خود عمر می گوید:

«ما هو إلا أن رأیت أسلم فأیقنت بالنصر»

تاریخ الطبری ، اسم المؤلف:  لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری الوفاة: 310 ، دار النشر : دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2، ص 244

این کار برای قبیله اسلم یک مایه ننگی شده بود که این ها باعث شدند امیر المؤمنین کنار برود و خلافت ابوبکر تثبیت بشود. بریده هم در قضیه یمن و خالد آمد از حضرت امیر به رسول الله شکایت کرد حضرت فرمود که:

«ما تریدون من علی علی منی وانا من علی وعلی ولی کل مؤمن بعدی»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى ، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج2، ص620

آن جا بریده توبه کرد عرض کرد یا رسول الله من اسلام و ایمان خودم را تجدید می کنم و عهد می بندم بعد از این دیگر نسبت به حضرت امیرالمومنین علیه السلام بد گویی نکنم. بعد از او تقریباً رابطه و محبتش به امیر المؤمنین خیلی بیشتر می شود.

وقتی از جنگ با رومیان بر می گردند قبل از این که مدینه بیاید میان قبیله اش می رود پرچم بزرگی نصب می کند و مردم را به تظاهرات دعوت می کند. می آیند شروع می کنند به شعار دادن:

«لا نبایع إلا علیا»

الکامل فی التاریخ؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415هـ ، الطبعة: ط2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج2، ص189

مادامی که علی بیعت نکرده ما هم بیعت نخواهیم کرد این ها مدینه می آیند و در کوچه های مدینه خیلی سر و صدا ایجاد می کنند و حکومت احساس می کند عدم بیعت حضرت علی (علیه السلام) یک خطری جدی است اولین تظاهرات و قیام است، به دنبال آن بحث های دیگری هم خواهد آمد از آن طرف هم مالک ابن نویره در مسجد آمد شروع کرد نسبت به ابوبکر به شدت اعتراض کردن تو خلیفه نیستی خلیفه امیر المؤمنین است خطابه مفصلی مالک ابن نویره در مسجد بر ضد ابوبکر مطرح می کند.

عمده تظاهرات قبیله اسلم بوده که می خواستند کار قبلی خودشان را جبران کنند در این جا است که عمر همراه با خالد و یک عده ای دیگر می آیند و خانه را به آتش می کشند و صدیقه طاهره پشت در بود در را می شکنند حتی واژه «کَسِرَه» دارد شکستن در و شهادت حضرت محسن و بردن امیر المؤمنین «ملبباً»‌ عبا بر گردنش پیچیده می بردند. در این جا قضیه شهادت حضرت محسن پیش می آید.

 تأیید این مطلب هم این است که صدیقه طاهره تقریباً شاید 4- 5 روز بعد از رحلت پیغمبر برای خطبه خواندن به مسجد می رود دارد بر این که راه رفتن حضرت یادآور راه رفتن رسول الله بود مشخص است یک خانمی که پهلویش شکسته باشد کمر و سینه اش مجروح باشد به این شکلی راه رفتن معنا ندارد.

یا شب ها به خانه انصار می رفت از آن ها برای بیعت با امیر المؤمنین (سلام الله علیه) دعوت می کرد در حد 70- 75 درصد که قضیه شهادت حضرت محسن (سلام الله علیها) حدود 50 روز هست دقیقش را نمی شود گفت.

 آقای یوسفی غروی یک تحقیق گسترده ای دارد با این که ایشان شذوذات زیاد دارد اما این جا به خوبی کار کرده است. این ها را به خوبی کنار هم چیده و خیلی زیبا کار کرده است. یک مقاله ای هم هست سایت حوزه نیوز دارد البته این ها کتاب عبد الزهراء که از علمای اصفهان است. عبد الزهراء البته اسم مستعار است کتاب الهجوم علی بیت فاطمة ایشان را ترجمه کردند اما خوش انصاف ها اسم نبردند ما این مطلب را از کجا آوردیم. یک مقداری کم مهری هست یک جایی مطلبی را نقل می کنند عیناً قضایای هجوم را آوردند البته الهجوم علی بیت فاطمة به این شکلی که عرض کردم نیست فقط هجوم های اول، دوم، سوم را آورده بدون این که روزها را معین کند این هجوم ها را 3 قسمت کرده اما این که، این هجوم با رحلت نبی مکرم چقدر فاصله داشته یک مقداری سخت است.

پرسش:

قبیله اسلم در هجوم نبودند؟

پاسخ:

نه آمدند یک تظاهراتی کردند تمام شد رفت بعد از رفتن آن ها قضیه هجوم بود این که آمدند سر و صدایی کردند و یک غرشی کردند و ضرب شصتی نشان دادند رفتند آن جا نماندند بعد از رفتن آن ها حکومت احساس کرد این اول کار است، قبیله اسلم این چنین کرد قبایل دیگر هم شاید بیایند ما باید تلاش کنیم به هر قیمتی هست (حضرت) علی را برای بیعت به مسجد بیاوریم.

پرسش:

بار اول و دوم می توان اسم هجوم را بر آن گذاشت؟

پاسخ:

بله این که آمدند تهدید کردند سلمان، ابوذر و زبیر آن جا بودند بیرون آمدند درگیری در آن جا ایجاد شد. غرض از هجوم یعنی سی نفر، چهل نفر، پنجاه نفر دَرِ خانه یک کسی می آیند هجوم است نیامده بودند به قولی تسلیت بگویند و صبحکم الله و مساکم الله بگویند بلکه برای هجوم آمده بودند.

اما هجومی که منجر شود به شکستن در و وارد شدن به خانه و کشاندن امیر المؤمنین به مسجد این در آن دو تا هجوم مشخص نیست ظاهراً قضیه ای صورت نگرفته در هجوم سوم این مسائل به وقوع پیوسته است.

پرسش:

کتاب سقیفه جوهری چقدر مورد قبول است؟

پاسخ:

سقیفه جوهری اصلش نیست از کتاب ابن ابی الحدید جمع کردند هر چه آن جا بوده جمع کردند و به صورت سقیفه جوهری نوشتند اصل کتابش آن چه که در ذهنم است الان در دسترس نیست کسی هم پیدا نکرده.

پرسش:

جوهری مورد اعتماد است؟

پاسخ:

بله جوهری مورد اعتماد است جوهری از بزرگان اهل سنت است.

پرسش:

 انتساب است؟

پاسخ:

نه، ابن ابی الحدید از جوهری نقل کرده این ها هم از او جمع کردند مثل کتاب ابن ابی عقیل  و عمانی که کتابی ندارند اما این را خدا را بیامرزد آقای شیخ علی پناه از کتاب های شیخ صدوق و شیخ مفید و دیگران مطالبی که نقل کردند تعبیر به قدیمین می کنند. قبل از پدر شیخ صدوق هم بوده این ها را جمع کردند به نام رسالتان جامعه مدرسین هم چاپ کرد. ابن ابی عقیل و همین طور عمانی کتابی ندارند در حقیقت جمع آوری از کتاب های دیگر است.

پرسش:

در حدیث فیئ حق الناس را پیامبر نسبت به امام علی (علیه السلام) اعلام کردند آیا حق الناس دلیل در افضلیت امام علی هست یا نه؟

پاسخ:

شکی نیست همه آقایان آوردند

پرسش:

محبوبیت، افضلیت است؟

پاسخ:

بله وقتی که می گوید محبوب ترین انسان ها در نزد خدا

(قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ)

بگو: «اگر خدا را دوست می ‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهان تان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»

سوره آل عمران (3): آیه 31

کسی را که خدای عالم دوست داشته باشد مشخص است معیار دوستِ خدا

(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ)

گرامی ‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست

سوره حجرات (49): آیه 13

در آن شکی نیست حتی اهل سنت می گویند حدیث طیر، بالاترین فضیلت است و از فضایل منحصر به فرد است تقریباً از فضایلی است که هیچ صحابه ای در آن شریک نیست یعنی منحصر به امیر المؤمنین است. این تعبیر را رسول اکرم در حق هیچ کدام از صحابه به کار نبرده است.

 لذا هم آقایان نسبت به حدیث طیر خیلی حساس هستند یعنی کسانی که حدیث طیر را نقل می کنند می گویند رافضی و غالی هستند چه بسا افراد زیادی به خاطر نقل حدیث طیر کتک خوردند.

مثل ابن سقاء که از او تعبیر به الإمام می کنند ذهبی دارد الإمام می گوید بالای منبر رفت حدیث طیر را مطرح کرد مردم هجوم بردند از منبر پایین آوردند کتک زدند منبر را آب کشیدند گفتند منبری که حدیث طیر گفته شود منبر نجس شده است.

 تعبیری از حاکم نیشابوری است می گوید چه افراد زیادی به خاطر نقل حدیث طیر مورد هجمه قرار گرفتند.

هم حدیث طیر و هم حدیث رایة است این دو حدیث از بالاترین فضیلت برای حضرت امیر (سلام الله علیه) است در آن هیچ شک و شبهه ای نیست

پرسش:

درباره حضرت رقیّه برخی تشکیک می کنند

پاسخ:

در رابطه با حضرت رقیه، 25 سند مطرح شده است. مادر ایشان چه کسی بوده اهل سنت در رابطه با او چه دارند؟ مثلاً مقتل ابی مَخنف یا مِخنف متوفای 157 معاصر امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام است ایشان اسم حضرت رقیه را از زبان حضرت سید الشهداء آورده همچنین قندوزی و دیگران آورده اند. ابو اسحاق اسفراینی متوفای 418، عبد الوهاب شعرانی از اهل سنت متوفای 907 دارند.

همه مراجع روی قضیه حضرت رقیه (سلام الله علیها) حرف زده اند. مرحوم آقای فاضل، آقا شیخ جواد تبریزی، آقای مکارم و این ها، خیلی مفصل آوردند.

این ها نشان می دهد که این قضیه کاملاً واقعیت دارد، شبهاتی که بعضی ها مطرح می کنند این شبهات در حقیقت شبهات بی اساس است و این ها دارند با مقدسات مردم بازی می کنند، نمی دانم این ها فردای قیامت جوابی دارند یا ندارند.

مرحوم شهید مطهری، آقا شیخ جواد تبریزی، آقای مکارم، آقای نوری، آقای مظاهری، آقای علوی، آقای روحانی همه شان با ضرس قاطع در رابطه با حضرت رقیه که این جا محل دفن حضرت رقیه است و مردم از دیر زمان همین جا زیارت می کردند و متوسل می شدند و حتی بعضی از کرامات و معجزاتی دیده اند این ها را حضرات آورده اند.

آغاز بحث...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛ در رابطه با بحث ولایت ائمه که ولایت فقیه در حقیقت همان انتقال ولایت ائمه هست به استثنای مختصات عرض کردیم که بهترین دلیل بر ولایت تامّه ائمه (علیهم السلام) آیه:

(النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)

پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است!

سوره احزاب (33): آیه 6

بعد روایت:

«الْأَئِمَّةِ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»

است. دیروز اقوال علمای اهل سنت و شیعه را آوردیم که:

«(النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) فی کلّ شیء من أمور الدین والدنیا.»

زبدة التفاسیر؛ تألیف فتح الله بن شکر الله الکاشانی الشریف، تحقیق مؤسسة المعارف الإسلامیة - [ ویرایش 2 ] . – ناشر: مؤسسة المعارف الإسلامیة ، 1423 ق = 1381، ج5، ص338

بعضی ها هم والاخرة دارند.

«ما من مؤمن إلا وأنا أولى الناس به فی الدنیا والآخرة»

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی؛ اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 21، ص 151

این نشان می دهد که رسول اکرم و ائمه (علیهم السلام) حق حکومت و تشکیل دولت و اجرای عدالت داشتند برای بعضی از ائمه مثل امیر المؤمنین، امام حسن یک مدتی پیش آمد برای بعضی ها هم پیش نیامد تحقق این امر و عدم تحقق برای ائمه نقصان نیست

«قال النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی الحسن والحسین علیهما السلام: ابنای هذان إمامان قاما أو قعدا»

غنیة النزوع؛ نویسنده: ابن زهرة الحلبی (وفات : 585)، رده‌ : فقه شیعه تا قرن هشتم، تحقیق: الشیخ إبراهیم البهادری / إشراف : جعفر السبحانی، ناشر: مؤسسة الإمام الصادق (ع) چاپ : الأولى، سال چاپ : محرم الحرام 1417، چاپخانه: اعتماد – قم، ص299

علل الشرائع؛ نویسنده: الشیخ الصدوق (وفات: 381) رده‌ : مصادر حدیث شیعه – فقه، تحقیق: تقدیم: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ : 1385 - 1966 م، ج1، ص211

ائمه این شئون را دارند اگر در جامعه شرایطی محقق بشود این ها حکومت را تشکیل می دهند و عدالت را اجرا می کنند و اگر نه جامعه حاضر نشد و مشکلی داشت این مشکل، مشکل جامعه است.

چند تا نکته در این جا هست دیدم بزرگوارانی که در این زمینه کار کردند اولاً‌ روی آیه: (النَّبِی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)؛ و روایاتی که در حقیقت می شود گفت قوی ترین دلیل بر حق حکومت ائمه هست مانور نداده اند.

 نکته دیگری که وجود دارد عزیزان دقت کنند روایاتی را که می آوریم یکی از وظائف ما نسبت به روایات این است که ببینیم شبهاتی که پیرامون روایت آمده را جواب دهیم. ما آیه:

(إِنَّمَا وَلِیکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا)

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند

سوره مائده (5): آیه 55

را در رابطه با حضرت امیر می آوریم با آب و تاب نقل می کنیم یک آقایی هم می آید می گوید علی ابن ابیطالب فقیر بوده یا در حال نماز انگشتر به مرد فقیر می دهد این با خشوع علی سازگاری ندارد می آید تمام بساط ما را بر هم می زند، ولذا ما وقتی دلیل را می آوریم ببینیم در پیرامون این دلیل، چه شبهاتی است آن شبهات را باید جواب بدهیم.

اگر شبهات را جواب ندهیم دلیل و استدلال ما ناقص است، در رابطه با این که اسامی ائمه (سلام الله علیهم) آمده عرض کردم بیش از 300 روایت از کتب شیعه و سنی جمع کردیم.

 امسال بعید است برسیم اما سال آینده شاید ان شاء الله چاپ بشود تمام مصادر شیعه و سنی که اسامی ائمه در این روایات از نبی مکرم گرفته تا امام عسکری (سلام الله علیه) از همه ائمه نام همه ائمه یا «بإسمِهِ وشخصِهِ وصفاتِه» یا به این که: «اولهم علی و آخرهم مهدی» یا:

«أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ»

کمال الدین و تمام النعمة، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ج‏2، ص 280

عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ نویسنده: ابن بابویه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج1، ص64

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام( لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏ (وفات مؤلف: 588 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: علامه‏، قم‏ 1379 ق‏، ج1، ص295

یا از امام صادق (سلام الله علیه) و 5 یا 6 نفر از فرزندان امام صادق (سلام الله علیه) به این شکلی آمده.

 من دیروز داشتم ملاحظه می کردم ندیدم بزرگوارانی غیر از حاج آقای مؤمن که تقریباً می شود خوب کار کرده اگر چه این شبهات را هم ایشان مطرح نکرده. فقط استدلال را آورده به شبهات جواب نداده است.

 این که اگر نام ائمه به این شکل بوده چرا امام صادق (سلام الله علیه) نام ائمه را نمی دانست تصور می کرد که امام بعد از او اسماعیل است؟ و چند تا روایت کنار هم چیدند که امامت در اسماعیل بوده بعد بداء حاصل شد امامت به حضرت کاظم علیه السلام منتقل شد. شاید هفت هشت تا روایت در این زمینه آقایان درست کردند.

امام هادی (سلام الله علیه) نمی دانست که امام بعد از او امام عسکری علیه السلام است یا سید محمد است بداء حاصل شد امامت از سید محمد به امام عسکری (سلام الله علیه) منتقل شد! همه این ها شبهات خیلی مسخره است. یعنی انسان وقتی وارد می شود این ها عمدتاً از طریق زیدی ها مطرح شده در زمان ائمه هم مطرح شده ائمه جواب دادند شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی همه جواب داده اند. یعنی شبهه ای نیست که امروز این علقه مضغه ها دارند مطرح می کنند.

مطرح می کنید شما حداقل روایاتی که از خود ائمه (علیهم السلام) در برابر این شبهه بوده این ها را هم بیاورید. شیخ صدوق که خیلی با قدرت تمام به این شبهات جواب داده شیخ مفید جواب داده این قضیه برای الان نیست برای عصر معصوم است و در غیبت صغری عمدتاً همین شبهات از ناحیه زیدیه است.

متأسفانه می بینیم یک افرادی در حوزه های ما دارند این بحث ها را در حکومت جمهوری اسلامی در کلاس های درسی خودشان یا در فضای مجازی مطرح می کنند.

 شبهه سوم این است که اگر این طوری بود باید همه می دانستند نام ائمه آمده این حداقل برای خواص اصحاب باید مسئله روشن می شد اما ما می بینیم زراره نمی داند امام بعد از امام صادق علیه السلام چه کسی است؟

پسرش را به مدینه می فرستد ببیند که امام بعد از امام صادق علیه السلام چه کسی است؟ اگر روایت به این شکلی هست به چه نحوی بوده؟ این شبهه طوری بود در ذهنم است زمان امام کاظم یا امام رضا (سلام الله علیهما) مطرح شده ائمه و بزرگان به این شبهه جواب دادند.

زراره با شدت تقیه ای که بود پسرش را به مدینه می فرستد ببیند که آیا واقعاً می تواند امامت امام کاظم علیه السلام را علناً مطرح کند یا نه؟

جالب این است که آقایانی که این روایت را ساختند می گویند قبل از این که پسر زراره از مدینه بیاید مرگ زراره فرا رسید و نمی دانست امام چه کسی است؟ گفت خدایا من که نمی دانم بعد از امام صادق علیه السلام، امام چه کسی است؟ قرآن را به دست گرفت گفت خدایا هر کس را در این قرآن امام معرفی کردی من معتقد به آن امام هستم. - می گویند آدم دروغگو کم حافظه است -

امام صادق علیه السلام چه زمانی شهید شد؟ سال 148 زراره چه زمانی از دنیا رفت؟ 150 یعنی 2 سال فاصله هست یعنی پسرش رفته تا 2 سال نتوانست برای زراره خبر بیاورد؟

این ها خیلی ناشیانه یک سری روایات هایی درست کردند مطالبی مطرح کردند. منصور دوانیقی به حاکم مدینه نوشت هر کسی را که امام صادق علیه السلام به عنوان خلیفه معرفی کرد سرش را از بدن جدا کنید و به همراه نامه برای من به بغداد بفرست.

نامه ای که حاکم مدینه می فرستد می گوید: امام صادق علیه السلام  3 نفر را وصی کرده یکی شخص شما هستید، دوم همسرش ام حمیده سوم آقا موسی ابن جعفر من چه کار کنم؟ 3 تا را گردن بزنم؟!

ببینید در این موقعیت زراره ای که کاملاً مسلط به اوضاع هست همه قضایا را هم متوجه است مردّد است که بیاید مردم را علنا دعوت کند یا نه ؟

هشام ابن سالم و مؤمن الطاق و یکی دیگر مدینه می آیند ببینند چه خبر است پیش عبدالله افطح می روند سوالاتی می کنند، مسائل فقهی و کلامی می پرسند او نمی تواند جواب بدهد به او می گویند ما از پدران شما مطالبی شنیدیم غیر از این جواب بوده است.

 عبدالله افطح می گوید همین جوابی است که من دادم این بیرون می‌ آیند سرگردان می شوند می گویند خدایا چه کار کنیم

إلى المرجئة ؟ إلى القدریة ؟ إلى الزیدیة ؟ إلى المعتزلة ؟ إلى الخوارج ؟

این ها در کوچه بودند یک کسی آمد با دستش اشاره کرد که بیایید، هشام تصور می کند که از جاسوس های حکومتی است به مؤمن الطاق می گوید بمان بروم ببینم چه خبر است؟ در خانه امام کاظم علیه السلام آمد حضرت فرمود

«لا إلى المرجئة ولا إلى القدریة ولا إلى الزیدیة ولا إلى المعتزلة ولا إلى الخوارج إلیّ إلیّ»

الکلینی، محمد بن یعقوب (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، صص351-352، تحقیق: غفاری، علی اکبر ناشر: اسلامیه‏، تهران‏، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.

 

می گوید سوالاتی کردیم حضرت جواب داد

 یا در رابطه با زراره،‌ ابو بصیر اصلاً ناقلین ائمه 12 گانه یکی از آن ها زراره است از ابو بصیر چندین روایت در منابع شیعه داریم، ابو بصیر از قول امیر المؤمنین علیه السلام از قول امام صادق علیه السلام از قول رسول اکرم صلی الله علیه واله نقل می کند که ائمه بعد از من 12 نفر هستند اسامی شان را مطرح می کند.

این ها یک سری مسائلی است که در جوامع روایی ما آمده مخصوصاً در رجال کشی هم آمده، من که بررسی کردم یک روایت صحیح نتوانستم پیدا کنم.

 فقط در رابطه با قضیه بداء یک روایت صحیح برای پدر شیخ صدوق از ابن بابویه و آن هم مرحوم شیخ صدوق می گوید کلمه بدا‌ء معنایش این نیست که تغییری در نام ائمه حاصل شد، بلکه چیزی برای یک عده ای مخفی بود آشکار شد.

یک عده نمی دانستند امام بعد از امام صادق (سلام الله علیه) چه کسی است اما حضرت با بیانات شان بعد از مرگ اسماعیل فهماندند که امامت تو برای مردم روشن و آشکار شد نه اینکه بداء حاصل شد که امامت در اسماعیل بوده و بعد به شما منتقل شد این هم این طوری نیست.

پرسش:

ائمه امام بعد از خودشان را چطوری مشخص می کردند؟ مثلاً اسم امام بعدی در احادیث آمده ...

پاسخ:

احادیث نوری را نگاه کنید ما تقریباً حدود 60 تا روایت داریم که نام ائمه (علیهم السلام) در معراج برای رسول الله مشخص شده عمده روایات از نبی مکرم است که در معراج نام ائمه را من دیدم در عرش نام علی، فاطمه، حسن و حسین تا امام زمان (سلام الله علیه).

 از حدیث لوح با 8 تا سند مفصل آمده رسول اکرم لوحی که به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داد قضیه جابر و امام باقر علیه السلام و ... خیلی مفصل است که نام تمام ائمه در لوح حضرت زهرا علیها السلام ثبت بوده است.

حضرت زهرا علیها السلام می گوید بهترین هدیه ای که رسول اکرم به من داد این بود بعد امام باقر علیه السلام برای این که ثابت کند این لوحی که جابر استنساخ کرده از روی لوح حضرت زهرا علیها السلام نوشته دقیق هست می گوید می خواهم ببینم آن لوحی که تو داری با این که در نزد من هست تطبیق می کند یا نه؟

 این ها با هم مقابله می کنند حضرت می فرماید یک واو، یک کلمه، یک حرف آن چه که جابر از مادرم نقل کرده با این که در نزد ما هست تفاوت نمی کند.

یعنی نام ائمه (سلام الله علیهم) قبل از این که ملائکه ای آفریده شود قبل از این که از جبرئیل و میکائیل و اسرافیل خبری باشد نام ائمه (سلام الله علیه، علیهم اجمعین) ثبت و ضبط بوده است.

 حتی ابن تیمیه حرّانی در رابطه با‌ آیه شریفه

(فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)

سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت؛ (و با آن ها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌ پذیر و مهربان است.

سوره بقره (2): آیه 37

در آن جا می گوید حضرت آدم متوسل به خمسه طیبه شد البته ایشان نام امیر المؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام را نمی آورد اما نام پیغمبر را می آورد.

اما سیوطی می گوید حضرت آدم خدا را به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام قسم داد این دیگر از روایات متواتر نزد اهل سنت است حضرت آدم از کجا می دانست و خبر داشت؟

این ها انواری بودند که قبل از خلقت عالم خدای متعال این ها را آفرید. علامه امینی یک کتابی دارد به دوستان توصیه می کنم این کتاب را ملاحظه کنند خیلی خوب است.

در رابطه با خلقت نوری اهل بیت خیلی عالی کار کرده است اولا آیه:

(وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ)

و (به خاطر بیاور) زمانی را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت؛ و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، گواهی می‌دهیم!» (چنین کرد مبادا) روز رستاخیز بگویید: «ما از این، غافل بودیم؛ (و از پیمان فطری توحید بی‌خبر ماندیم)»!

سوره اعراف (7): آیه 172

(أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى) قبل از این عالم، عالمی بوده، عالم ذر و عالم مثال و این ها را ذکر کرده است. اسم کتاب: "المقاصد العلیة فی المطالب السنیة" به قدری زیبا کار کرده که آدم وقتی شروع به خواندن می کند خسته نمی شود سعی می کند تا آخر کتاب بخواند.

دوستان این را ملاحظه بفرمایند خیلی مطالب جالب و جامع دارد. همان تعابیری که امام در کتاب مصباح الهدایة دارد، با عرفان و فلسفه مخلوط شده ایشان آمده به دور از الفاظ عرفا و فلاسفه این مطالب را آورده است.

مخصوصا این:

 (وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا)

و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید!

سوره اعراف (7): آیه 180

 خیلی روایات متعدد در روز الست آورده. بعد آمده در رابطه با مسائل خلقت نوری ائمه که قبل از این عالم بوده و مشخص هم بوده؛ یعنی حضرت رسول اکرم می گوید ششمین امام فرزند امام باقر امام جعفر ابن محمد الصادق است. پنجاه تا هم بچه داشته باشد این ها همه مشخص است.

 بعد از آن موسی ابن جعفر کاظم علیه السلام است. با مشخصاتی که مخصوصا در حدیث لوح آمده شما اگر حدیث لوح را ملاحظه کنید هم اسم امام آمده و هم مشخصات امام آمده است.

حدیث لوح در کتاب کافی را شما ملاحظه کنید خیلی مفصل است ما به طور مفصل بررسی سندی هم کردیم.

 «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَبِی لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ- إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً فَمَتَى یَخِفُّ عَلَیْکَ أَنْ أَخْلُوَ بِکَ فَأَسْأَلَکَ عَنْهَا فَقَالَ لَهُ جَابِرٌ أَیَّ الْأَوْقَاتِ أَحْبَبْتَهُ فَخَلَا بِهِ فِی بَعْضِ الْأَیَّامِ فَقَالَ لَهُ یَا جَابِرُ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّوْحِ الَّذِی رَأَیْتَهُ فِی یَدِ أُمِّی فَاطِمَةَ ع بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْکَ بِهِ أُمِّی أَنَّهُ فِی ذَلِکَ اللَّوْحِ مَکْتُوبٌ فَقَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی دَخَلْتُ عَلَى أُمِّکَ فَاطِمَةَ ع فِی حَیَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَهَنَّیْتُهَا بِوِلَادَةِ الْحُسَیْنِ وَ رَأَیْتُ فِی یَدَیْهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ مِنْ زُمُرُّدٍ وَ رَأَیْتُ فِیهِ کِتَاباً أَبْیَضَ شِبْهَ لَوْنِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِی وَ أُمِّی یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مَا هَذَا اللَّوْحُ فَقَالَتْ هَذَا لَوْحٌ أَهْدَاهُ اللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ ص فِیهِ اسْمُ أَبِی وَ اسْمُ بَعْلِی وَ اسْمُ ابْنَیَّ وَ اسْمُ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِی وَ أَعْطَانِیهِ أَبِی لِیُبَشِّرَنِی بِذَلِکَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِیهِ أُمُّکَ فَاطِمَةُ ع فَقَرَأْتُهُ وَ اسْتَنْسَخْتُهُ فَقَالَ لَهُ أَبِی فَهَلْ لَکَ یَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَیَّ قَالَ نَعَمْ فَمَشَى مَعَهُ أَبِی إِلَى مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ صَحِیفَةً مِنْ رَقٍّ فَقَالَ یَا جَابِرُ انْظُرْ فِی کِتَابِکَ لِأَقْرَأَ أَنَا عَلَیْکَ فَنَظَرَ جَابِرٌ فِی نُسْخَةٍ فَقَرَأَهُ أَبِی فَمَا خَالَفَ حَرْفٌ حَرْفاً فَقَالَ جَابِرٌ فَأَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّی هَکَذَا رَأَیْتُهُ فِی اللَّوْحِ مَکْتُوباً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* هَذَا کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ*- لِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ نُورِهِ وَ سَفِیرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِیلِهِ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَظِّمْ یَا مُحَمَّدُ أَسْمَائِی وَ اشْکُرْ نَعْمَائِی وَ لَا تَجْحَدْ آلَائِی إِنِّی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا قَاصِمُ الْجَبَّارِینَ وَ مُدِیلُ الْمَظْلُومِینَ وَ دَیَّانُ الدِّینِ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ رَجَا غَیْرَ فَضْلِی أَوْ خَافَ غَیْرَ عَدْلِی عَذَّبْتُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ «2» أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ إِنِّی لَمْ أَبْعَثْ نَبِیّاً فَأُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ وَ انْقَضَتْ مُدَّتُهُ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَصِیّاً وَ إِنِّی فَضَّلْتُکَ عَلَى الْأَنْبِیَاءِ وَ فَضَّلْتُ وَصِیَّکَ عَلَى الْأَوْصِیَاءِ وَ أَکْرَمْتُکَ بِشِبْلَیْکَ وَ سِبْطَیْکَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ فَجَعَلْتُ حَسَناً مَعْدِنَ عِلْمِی- بَعْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ أَبِیهِ وَ جَعَلْتُ حُسَیْناً خَازِنَ وَحْیِی وَ أَکْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً جَعَلْتُ کَلِمَتِیَ التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ بِعِتْرَتِهِ أُثِیبُ وَ أُعَاقِبُ أَوَّلُهُمْ عَلِیٌّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ وَ زَیْنُ أَوْلِیَائِیَ الْمَاضِینَ وَ ابْنُهُ شِبْهُ جَدِّهِ الْمَحْمُودِ مُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ عِلْمِی وَ الْمَعْدِنُ لِحِکْمَتِی سَیَهْلِکُ الْمُرْتَابُونَ فِی جَعْفَرٍ الرَّادُّ عَلَیْهِ کَالرَّادِّ عَلَیَّ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأُکْرِمَنَّ مَثْوَى جَعْفَرٍ وَ لَأَسُرَّنَّهُ فِی أَشْیَاعِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ أُتِیحَتْ بَعْدَهُ مُوسَى فِتْنَةٌ عَمْیَاءُ حِنْدِسٌ- لِأَنَّ خَیْطَ فَرْضِی لَا یَنْقَطِعُ وَ حُجَّتِی لَا تَخْفَى وَ أَنَّ أَوْلِیَائِی یُسْقَوْنَ بِالْکَأْسِ الْأَوْفَى مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ مَنْ غَیَّرَ آیَةً مِنْ کِتَابِی فَقَدِ افْتَرَى عَلَیَّ وَیْلٌ لِلْمُفْتَرِینَ الْجَاحِدِینَ عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ مُوسَى عَبْدِی وَ حَبِیبِی وَ خِیَرَتِی فِی عَلِیٍّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی وَ مَنْ أَضَعُ عَلَیْهِ أَعْبَاءَ النُّبُوَّةِ وَ أَمْتَحِنُهُ بِالاضْطِلَاعِ بِهَا یَقْتُلُهُ عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ یُدْفَنُ فِی الْمَدِینَةِ الَّتِی بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ  إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِی حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَسُرَّنَّهُ بِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ وَ خَلِیفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ وَارِثِ عِلْمِهِ فَهُوَ مَعْدِنُ عِلْمِی وَ مَوْضِعُ سِرِّی وَ حُجَّتِی عَلَى خَلْقِی لَا یُؤْمِنُ عَبْدٌ بِهِ إِلَّا جَعَلْتُ الْجَنَّةَ مَثْوَاهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِی سَبْعِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ کُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا النَّارَ وَ أَخْتِمُ بِالسَّعَادَةِ لِابْنِهِ عَلِیٍّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی وَ الشَّاهِدِ فِی خَلْقِی وَ أَمِینِی عَلَى وَحْیِی أُخْرِجُ مِنْهُ الدَّاعِیَ إِلَى سَبِیلِی وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ وَ أُکْمِلُ ذَلِکَ بِابْنِهِ م‏ح‏م‏د رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهِ کَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى وَ صَبْرُ أَیُّوبَ فَیُذَلُّ أَوْلِیَائِی فِی زَمَانِهِ وَ تُتَهَادَى رُءُوسُهُمْ کَمَا تُتَهَادَى رُءُوسُ التُّرْکِ وَ الدَّیْلَمِ فَیُقْتَلُونَ وَ یُحْرَقُونَ وَ یَکُونُونَ خَائِفِینَ مَرْعُوبِینَ وَجِلِینَ تُصْبَغُ الْأَرْضُ بِدِمَائِهِمْ وَ یَفْشُو الْوَیْلُ وَ الرَّنَّةُ فِی نِسَائِهِمْ أُولَئِکَ أَوْلِیَائِی حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ کُلَّ فِتْنَةٍ عَمْیَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَکْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ:" قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَالِمٍ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ لَوْ لَمْ تَسْمَعْ فِی دَهْرِکَ إِلَّا هَذَا الْحَدِیثَ لَکَفَاکَ فَصُنْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ.»

الکافی (ط - الإسلامیة)؛ نویسنده: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الکتب الاسلامیة، ج1، ص527، بَابُ مَا جَاءَ فِی الِاثْنَیْ عَشَرَ وَ النَّصِّ عَلَیْهِمْ (علیهم السلام)‏، ح3

تمام قضایایی که بعد از آقا امام صادق (سلام الله علیه) اتفاق می افتد «...عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ مُوسَى عَبْدِی وَ حَبِیبِی وَ خِیَرَتِی فِی عَلِیٍّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی...» تا آن جا که می گوید: «وَ أَخْتِمُ بِالسَّعَادَةِ لِابْنِهِ عَلِیٍّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی وَ الشَّاهِدِ فِی خَلْقِی وَ أَمِینِی عَلَى وَحْیِی أُخْرِجُ مِنْهُ الدَّاعِیَ إِلَى سَبِیلِی وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ وَ أُکْمِلُ ذَلِکَ بِابْنِهِ م‏ح‏م‏د رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهِ کَمَالُ مُوسَى وَ بَهَاءُ عِیسَى» تمام مشخصات ائمه هم در روایت آمده است.

نه تنها اسم آمده بلکه مشخصات ائمه هم در روایات بیان شده است. این خیلی واضح و روشن است ما نمی توانیم این ها را انکار کنیم سیصد تا روایت است. یک روایت دو روایت نیست که ما بیاییم بگوییم این چه بوده و آن چه بوده است.

اسامی ائمه (علیهم السلام) در روایات در کتب شیعه و هم در کتب اهل سنت  آمده است.

الان من از کتب اهل سنت برای تان بیاورم ملاحظه بفرمایید خوارزمی که ذهبی می گوید اخطب الخواطب و خیلی از او فضائل آن چنانی ذکر می کند ایشان در کتاب مقتل شان قضیه:

«لیلة أسری بی إلى السماء»

تا آن جایی که می گوید:

 «یا محمد أ تحب ان تراهم قلت نعم یا رب فقال لى التفت عن یمین العرش فالتفت فاذا انا بعلىّ و فاطمة و الحسن و الحسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و الحسن بن على و المهدى، المهدی کانه کوکب دری»

این ها چیزی نیست که قابل انکار باشد. همچنین فرائد السمطین حموینی که استاد ذهبی است می گوید:

«الاکمل، الاوحد»

در این جا اسامی ائمه (علیهم السلام) را می آورد.

«إن وصیی وخلیفتی من بعدی علی بن أبی طالب وبعده سبطای الحسن والحسین تتلوه تسعة أئمة من صلب الحسین ثم قال صلی الله علیه وآله: فإذا مضی الحسین فابنه علی، فإذا مضی علی فابنه محمد، فإذا مضی محمد فابنه جعفر، فإذا مضی جعفر فابنه موسی، فإذا مضی موسی فابنه علی، فإذا مضی علی فابنه محمد، فإذا مضی محمد فابنه علی، فإذا مضی علی فابنه الحسن، فإذا مضی الحسن فابنه الحجة محمد المهدی فهذه اثنی عشر ائمه عدد نقباء بنی اسرائیل»

تمام این مشخصات در کتب اهل سنت با مشخصاتش هم آمده است. علاوه بر این که ما در کتب شیعه مفصل داریم اسامی ائمه از امام کاظم (سلام الله علیه) در رابطه با حضرت خضر که خدمت حضرت امیر می آید.

اسامی ائمه در لوح حضرت زهرا در مناظره عبدالله جعفر با معاویه که عرض کردیم و حضرت کاظم علیه السلام نام ائمه را یکی یکی می برد. در معراج بوده در غدیر خم حضرت رسول اکرم نام ائمه را برده است.

در مکاتبات ائمه، چون مکاتبات یک اعتباری ویژه دارد که حدیث ندارد، مکاتبات چیزی است که ائمه (علیهم السلام) با دست خودشان به نامه ها جواب دادند. ما نزدیک هشت – نه تا مکاتبه از ائمه (علیهم السلام) داریم که در این مکاتبات اسم ائمه از حضرت امیر تا حضرت مهدی علیهم السلام آمده است. این ها دیگر جای شک باقی می گذارد؟

یا در عرضه عقاید به معصومین افرادی می آیند عقایدشان را عرضه می کنند ما فقط اسم عبد العظیم حسنی را شنیدیم افرادی زیادی داریم که خدمت امام صادق (سلام الله علیه) می آیند می گویند می خواهم عقایدمان را خدمت شما عرضه کنیم.

حضرت می فرماید بیان کنید:

«أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُول الله‏»

بعد:

«َ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ... أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ»

بعد از آن:

«الْحُسَیْنِ وَ الْحُسَیْن‏ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ، وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ،وَ جَعْفَرُ ابْنُ مُحَمَّد...»

در زمان امام کاظم علیه السلام تا امام کاظم علیه السلام آمده، در زمان امام عسکری علیه السلام تا امام عسکری علیه السلام آمده. حتی در بعضی از عرضه عقاید می گوید شهادت می دهم بعد از شما امام کاظم علیه السلام است بعد از امام کاظم علیه السلام امام رضا علیه السلام است و بعد از امام رضا علیه السلام امام جواد علیه السلام است تا حضرت مهدی علیه السلام نام می برد.

این ها چیزی نیست که ما بخواهیم از کنارش به سادگی رد بشویم بگوییم این روایات اجمال یا ابهام دارد. در احادیثی که مربوط به نام ائمه هست هیچ جای شبهه و ابهام نیست.

مخصوصا در دو بخش مکاتبات و عرضه عقاید این شبهات کاملا جواب داده شده است.

این که ما بگوییم ائمه نمی دانستند امام بعد از خودشان چه کسی است این درست نیست. این ها انوار مقدسه شان پدرشان مشخص بوده در رحم مادرشان مشخص بوده، هنگام ولادت شان اولین جمله ای که ائمه به زبان آوردند شهادت به وحدانیت خدا و رسالت رسول اکرم و حجیت پدر بزرگوارشان و خودشان بوده است.

غالب ائمه به هنگام ولادت شان، شهادت را بیان کردند. شما هم کافی را ببینید باب موالید الائمه، کتاب کفایة الاثر خزاز را ببینید. بصائر مرحوم صفار را ببینید یکی از ویژگی های ائمه (علیهم السلام) است که در مورد بعضی از ایشان به دست ما رسیده و بعضی ها هم به دست ما نرسیده است.

از خود صدیقه طاهره گرفته که به هنگام ولادت شهادت به رسالت نبی مکرم و ائمه داده تا به حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) برسد.

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :