بسم الله الرحمن الرحیم
11/10/1401
موضوع: امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) افضل الناس و خیر الناس امت اسلامی!
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
مواظب غربال های سنگین آخر الزمان باشیم!
مجروح شدن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) در هجوم سوم بود!!
از برنامه شبکه چهار در پرداختن به جریان سقیفه، هم تشکر داریم هم انتقاد!
ملاقات سوزناک «محمود بن لبید» با حضرت زهرا، در کنار قبور شهدای احد
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) افضل الناس وخیر الناس بعداز پیامبر (صلی الله علیه و آله)
تماس بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اهالی «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» سلام علیکم و رحمة الله، شب شما بخیر. خیلی خیلی خوشحالیم که بازهم خداوند عزیز نفس داد و توفیق داد خدمت شما رسیدیم تا برنامه زنده «حبل المتین» را از این شبکه تقدیم حضور شما کنیم.
مرحبا به شما مردم، مرحبا به شما عاشقان و شیفتگان و دلباختگان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که الحق و الانصاف برای فاطمیه سنگ تمام گذاشتید.
شب و روز شهادت در تمام شهرهای ایران اسلامی و برخی از کشورها مجالس و محافل عزاداری و دستههای عزاداری باشکوه برپا شد. ان شاءالله که مورد عنایت حضرت مادر قرار بگیرید.
در آستانه شهادت سیدالشهدای مقاومت، سردار دلها «حاج قاسم سلیمانی» عزیز هم هستیم. این شخصیت بزرگواری که چه توجه خاصی و چه توسل خاصی و چه محبت خاصی نسبت به حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) داشتند.
ایشان هرساله بر خودشان لازم و واجب میدانستند که مراسم فاطمیه را برپا کنند و آن توسلات نابی که ایشان در دوران خدمت و در دوران دلاور مردیهایشان به حضرت زهرای مرضیه داشتند، نشان از محبت ایشان به این بانوی بزرگوار هست.
امشب هم با افتخار برنامه زنده «حبل المتین» را تقدیم حضور شما میکنیم. در محضر سرور عزیز و گرانقدر استاد فرزانه حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. محضر حضرت استاد سلام عرض میکنم و عرض خوش آمد دارم؛
مواظب غربال های سنگین آخر الزمان باشیم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم.
ایام فاطمیه و شهادت مظلومانه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به پیشگاه مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت به ویژه شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
شهادت کم نظیر یا بی نظیر سردار دلها «سردار سلیمانی» را تسلیت عرض میکنم. ما از نزدیک با این بزرگوار آشنا بودیم و علاقه خاصی به ایشان داشتیم و ایشان هم محبت ویژهای به ما داشتند. در یک دوره تدریس ما در قم ایشان از اول تا آخر حضور داشتند.
الحق و الانصاف شهادت «سردار سلیمانی» برای من خیلی سنگین بود. قبل از اذان صبح بود که موبایلم را باز کردم و دیدم همینطور پیامها میآید. شهادت ایشان به قدری برایم دردآور بود که شاید تا نزدیک ظهر نتوانستم جلوی گریهام را بگیرم.
شاید زمانی که پدرم از دنیا رفت اینقدر برایم ضربه روحی وارد نشد که با شهادت این بزرگوار ضربه روحی بر ما وارد شد.
«سلیمانی» نرفته بلکه در دلها هست. اگر وجودش دشمنان را به حیرت و وحشت واداشت، خونش بیش از وجودش دشمنان را به وحشت انداخته است.
الحمدلله رب العالمین ما دیدیم در فتنه اخیر مردم دلیر و شجاع ایران چگونه این فتنه را در نطفه خفه کردند و جنگ ترکیبی که انجام شده بود تا بتوانند ایران را به سوریه دوم مبدل کنند، خدا این فتنه را به خودشان برگرداند.
کسانی که داشتند برای ما خواب میدیدند، الآن خودشان در فرانسه و آلمان و انگلیس و آمریکا گرفتار هستند.
«وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخِیهِ وَقَعَ فِیهَا»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 72، ص 321، ح 50
چاه مکن بهر کسی
اول خودت دوم کسی
خدا را شاکر هستیم و شهادت این بزرگوار را هم تسلیت عرض میکنیم. امیدواریم ان شاءالله مردم ما همواره تلاش کنند تا روحیه ولایت پذیری و ولایت مداری را در جامعه زنده نگه دارند.
ان شاءالله ما بتوانیم از حضرت فاطمه زهرا، حضرت زینب کبری و دیگر یاران ائمه اطهار (علیهم السلام) درس ولایت مداری را فرا بگیریم و نگذاریم ولایت قضا شود. به قول یکی از آقایان اگر نماز قضا شد میتوان قضای آن را انجام داد. اگر روزه قضا شود میتوان قضای آن را انجام داد، اما یقیناً اگر ولایت قضا شود دیگر امکان قضا کردن ولایت نیست.
در فضای مجازی بسیار توئیت جالبی هست و من خیلی خوشم میآید که می گویند: ولایت در سقیفه قضا شد و نتیجه آن شهادت حضرت فاطمه زهرا بود. ولایت در صفین قضا شد و نتیجه آن شهادت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بود.
ولایت در کوفه قضا شد و نتیجه آن تیرباران شدن جنازه امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود. در ادامه، باز هم ولایت در کوفه قضا شد و نتیجه آن شهادت امام حسین و تاختن اسب بر بدن بی رمق آن بزرگوار بود.
مواظب باشیم که هر حکم و هر فریضهای قضا شد امکان اعاده آن وجود دارد، اما اگر ولایت قضا شد دیگر امکان قضا ندارد.
تاریخ تکرار میشود و نگذاریم مصیبتهایی که بر نیاکان و اجداد ما آمد تکرار شود. صدای علی بن أبی طالب را نشنیدند و فریاد حضرت را پاسخ ندادند، به همین خاطر گرفتار «حجاجها» شدند. مواظب باشیم که «حجاجها» در هر عصر و هر زمانی هستند! در روایت داریم که امیرالمؤمنین میفرمایند:
«لَتُبَلْبَلُنَ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّی یعُودَ أَسْفَلُکمْ أَعْلَاکمْ وَ أَعْلَاکمْ أَسْفَلَکم»
نهج البلاغة، نویسنده: شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ص 57، ح 16
نزدیک ظهور حضرت ولی عصر، غربال امتحان میآید، غربال میکند و افرادی که واقعاً عقیده سست و ایمان ضعیفی دارند میریزند. کسانی که عقیده محکمی دارند میمانند.
در فتنه اخیر دیدیم بسیاری از افرادی که مردم تصور میکردند آنها طرفدار نظام و انقلاب و ولایت و اسلام و تشیع هستند، چگونه از غربال امتحان فروریختند. آبرو و حیثیت این افراد رفت و دنیایشان تباه شد، یقیناً آخرتشان هم تباه شد.
خدا را شاکر هستیم در هر فتنهای که پیش میآید گرچه برای ما سخت است، اما به تعبیر امام سجاد (علیه السلام) خدای عالم در هر بلایی که برای مؤمنین میفرستد در درون آن نعمتها نهفته است.
در درون گرفتاریها تجربههای شیرین و تجربههای بسیار عالی نهفته است که برای آینده ما بهترین سرمشق است. ما در خدمت حضرتعالی هستیم.
مجری:
حضرت استاد از شما ممنونم. خداوند به شما عزت و سلامتی بدهد. ما همچنان در فضای فاطمیه هستیم. بعد از فاطمیه دوم، حال و هوای فاطمی ادامه دارد تا میرسیم به ولادت باسعادت حضرت صدیقه طاهره، فاطمه شهیده (سلام الله علیها).
یکی از ویژگیهای حضرت استاد حسینی قزوینی این است که از وقتی که ما یادمان میآید و شاید از دهها سال قبل که ما یادمان نمیآید، ایشان یکی از شخصیتهایی بودند که تمام قد جانانه از ولایت و امامت به ویژه حضرت صدیقه طاهره دفاع کردند.
در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هم این روش هست. ایشان همیشه برنامه را با نام امام زمان و با نام حضرت زهرای مرضیه آغاز میکنند.
حضرت استاد! اگر صلاح بدانید با توجه به اینکه در برنامههای گذشته هم حقیر توفیق نداشتم در خدمتتان باشم، اما مباحث فاطمی مطرح شد خلاصهای بفرمایید تا ذهن دوستان بیننده آماده شود سپس به سراغ سؤالات جدید برویم.
مجروح شدن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) در هجوم سوم بود!!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله
أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی
ما در جلسه گذشته در رابطه با بحث دفاع حضرت صدیقه طاهره از ولایت و امامت یا ولایت مداری و امامت مداری حضرت فاطمه زهرا صحبت کردیم.
عرض کردیم اولین لحظهای که در خانه حضرت هجوم آوردند، در همان لحظه آن بزرگوار بحث ولایت را مطرح کردند. در کتاب «إحتجاج» اثر «مرحوم طبرسی» آمده است:
«وَ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ إِلَیهِمْ فَوَقَفَتْ خَلَفَ الْبَابِ ثُمَّ قَالَتْ لَا عَهْدَ لِی بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْکمْ»
در این لحظه فاطمه دختر رسول الله به پشت در آمد و به مردم گفت: هیچ قومی را بدتر از شما ندیدم.
«تَرَکتُمْ رَسُولَ اللَّهِ جَنَازَةً بَینَ أَیدِینَا»
رسول خدا را فراموش کردید در حالی که جنازهاش هنوز روی دستان ما بود.
«وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَکمْ فِیمَا بَینَکمْ وَ لَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تروآ لَنَا حَقّاً کأَنَّکمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ»
شما دستورات رسول اکرم را رها ساختید و ما را به امارات خویش نخواستید و حق ما را نادیده گرفتید، مثل اینکه اصلاً ندانستید پیغمبر اکرم در غدیرخم به شما چه فرمود.
«وَ اللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ یوْمَئِذٍ الْوَلَاءَ لِیقْطَعَ مِنْکمْ بِذَلِک مِنْهَا الرَّجَاءَ وَ لَکنَّکمْ قَطَعْتُمُ الْأَسْبَابَ بَینَکمْ وَ بَینَ نَبِیکمْ»
به خدا قسم در آن روز پیامبر ولایت را برای علی بن أبی طالب منعقد ساخت تا امیدها و طمعهای شما برای کسب خلافت بریده شود، اما شما اسباب بین خود و پیامبر را قطع کردید.
الإحتجاج علی أهل اللجاج، نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 80، باب ذکر طرف مما جری بعد وفاة رسول الله ص من اللجاج
روز اول یا دوم انتخاب خلیفه است که به خانه حضرت هجوم میبرند و حضرت این مسائل را بیان میکند.
البته عزیزان دقت کنند طبق آنچه قطعی است هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا سه مرتبه انجام شده است. یک مرتبه زمانی بود که آمدند و امیرالمؤمنین را تهدید کردند که برای بیعت بیایید.
حضرت صدیقه طاهره آمد و با نالهای که کرد مردم از آنجا رفتند. ابوبکر کسی را فرستاد، اما امیرالمؤمنین نرفت.
مرتبه دوم «ابوذر» و «سلمان» و «مقداد» و تعدادی از بنی هاشم در خانه امیرالمؤمنین نشسته بودند و مشورت میکردند که نسبت به این حوادث چکار کنیم در حالی که خلیفه دوم آمد و تهدید و قسم خورد که اگر بیرون نیایید خانه را به آتش میکشم.
مسئله تقریباً به سادگی تمام شد و رفت. آنچه تاریخ نشان میدهد، این افراد از ناحیه حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) احساس خطر نکردند.
پس از آن خلیفه اول «سپاه اسامه» را مجهز کرد، سپاهی که رسول اکرم قبل از رحلتشان فرمودند:
«جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه»
الملل والنحل، اسم المؤلف: محمد بن عبد الکریم بن أبی بکر أحمد الشهرستانی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1404، تحقیق: محمد سید کیلانی، ج 1، ص 23، باب المقدمة الرابعة
«ابن حجر» و «نووی» و دیگران نقل کردهاند که خلیفه اول و خلیفه دوم و خلیفه سوم همگی داخل «جیش اسامه» بودند، اما به سخن پیغمبر اکرم گوش ندادند!!
در مقابل، به مجرد اینکه خلیفه اول در مسند خلافت نشست، سریعاً «جیش اسامه» را مجهز کرد و عمده مهاجرین و انصار که از جانب آنها احساس خطر میکرد را روانه جنگ کرد، طوری که گفت: اگر در مدینه کسی غیر از من نباشد، همه باید بروند!!
مدینه کاملاً از معارض و کسانی که خلیفه از آنها احساس خطر میکرد خالی شد. شاید حدود پنجاه روز از این قضیه گذشت تا «بریده» که یکی از سرداران جنگ بود و سابقه بسیار خوبی با امیرالمؤمنین داشت، از جنگ برگشت.
یکی از قبائلی که در مسئله خلافت ابوبکر نقش اساسی داشت، «قبیله اسلم» بود. ما این قضیه را قبلاً به طور مفصل مطرح کردیم.
«مرحوم شیخ مفید» این قضیه را مفصل نقل کرده است، «ابن ابی الحدید» این قضیه را نقل کرده است، «جوهری» در کتاب «سقیفه و فدک» این قضیه را نقل کرده است.
این افراد برای تهیه غذا و خوراک آمده بودند که خلیفه دوم گفت: من تمام آنچه که شما میخواهید را برایتان تهیه میکنم. در مقابل بیایید و مردم را برای بیعت با ابوبکر وادار کنید. این افراد که جمعیت زیادی بودند؛
«حَتَّی تَضَایقَتْ بِهِمُ السِّکک»
کوچههای مدینه مملو از قبیله اسلم بود.
خلیفه دوم هم میگوید:
«إِلَّا أَنْ رَأَیتُ أَسْلَمَ فَأَیقَنْتُ بِالنَّصْر»
زمانی که دیدم قبیله اسلم به حمایت از ما آمده است، یقین کردم پیروز هستیم.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 28، ص 335، ح 56
بنده وقتی جوابیهای به مصاحبه آقای «واعظ زاده خراسانی» در «مجله نهج البلاغه» شماره 6 نوشتم، این قضایا را خیلی مفصل در آنجا آوردم.
خداوند آیت الله فاضل لنکرانی را بیامرزد. ایشان چند بار به من گفتند: من این مقاله شما را چندین بار خواندم و شما را دعا کردم. بهتر از این نمیشد نوشت!
وقتی «بریدة بن حصیب أسلمی» آمد، به میان قبیله رفت و دید امیرالمؤمنین کنار زده شده است و کسان دیگری آمدند و این ننگ بر دامن «قبیله اسلم» نشسته است که این افراد باعث اصلی این کار بودند. او جمعیت را جمع کرد و تظاهرات مسالمت آمیزی کردند. «بریدة بن حصیب اسلمی» گفت:
«لَا أُبَایعُ حَتَّی یبَایعَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع»
من با ابوبکر بیعت نمیکنم تا زمانی که علی بن أبی طالب بیعت کند.
جمعیت انبوهی به کوچههای مدینه آمدند، شعار میدادند و میگفتند:
«مَا کنَّا نُبَایعُ حَتَّی یبَایعَ بُرَیدَة»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 28، ص 392، باب تتمیم
خلفا که دیدند خطر خیلی جدی است، با تجهیزات به خانه حضرت صدیقه طاهره آمدند و در حقیقت مجروح شدن حضرت فاطمه زهرا آن زمان بود.
البته بعضی از مورخین نظیر «دکتر جباری» و دیگران نوشتهاند که ماجرای هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا حدود پنجاه روز بعد از رحلت پیغمبر اکرم بود و بعد از آن دیگر حضرت صدیقه طاهره خانه نشین شد.
قبلاً حضرت فاطمه زهرا به کوه احد میرفتند و در کنار قبور شهدا گریه میکردند. حضرت صدیقه طاهره به مسجد رفتند و سخنرانی کردند. آن بزرگوار برای گرفتن بیعت به خانه انصار میرفتند، اما بعد از این حمله حضرت فاطمه زهرا خانه نشین شد.
البته «مرحوم محمد تقی مجلسی» (رضوان الله تعالی علیه) کتابی در شرح «من لا یحضره الفقیه» دارند. ایشان در این کتاب مینویسد که اواخر عمر حضرت فاطمه زهرا یعنی سه یا چهار روز قبل از شهادت این حمله صورت گرفت.
پهلوی حضرت فاطمه زهرا شکست، سینه آن بزرگوار مجروح شد و فرزند آن حضرت سقط شد. شدت این ضربه به حدی بود که بعد از سه روز حضرت فاطمه زهرا به شهادت رسید.
این در نظر مبارک عزیزان باشد که وقتی عدهای می گویند که اگر پهلوی حضرت فاطمه زهرا شکسته بود چطور به مسجد آمدند و سخنرانی کردند و چطور به خانه انصار یا به زیارت قبر شهدای احد رفتند، بدانند قضیه از این قرار است.
تقریباً از مدینه تا احد نزدیک پنج کیلومتر فاصله است و حضرت این مسیر را به همراه امام حسن و امام حسین پیاده میرفتند. جایی نقل نشده است که حضرت این مسیر را با شتر یا اسب میرفتند.
بنابراین در نظر مبارک عزیزان باشد که مجروح شدن حضرت فاطمه زهرا در قضیه هجوم سوم بود.
مجری:
یعنی خواندن خطبه و رفتن به مسجد همگی قبل از این قضایا بود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، همگی قبل از این هجوم بود. زمانی که حضرت فاطمه زهرا به سمت مسجد میرفتند، بسیار باوقار قدم برمی داشتند به طوری که قدم برداشتن حضرت یادآور قدم برداشتن رسول الله بود.
کسی که ضربه خورده باشد و پهلو و سینهاش آسیب دیده باشد، نمیتواند درست قدم بردارد. وقتی سینه کسی میشکند، اصلاً نفس کشیدن برایش سخت است.
مجری:
در خطبه هم هیچ اشارهای به این قضیه نشده است.
از برنامه شبکه چهار در پرداختن به جریان سقیفه، هم تشکر داریم هم انتقاد!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، خطبه هم هیچ اشارهای به این قضیه ندارد. این قضایا نشانگر این است که کارهایی در صدر اسلام انجام شد که متأسفانه خوب بازگو نمیشود.
البته ما به نوبه خودمان از صدا و سیما و شبکه چهار تشکر میکنیم که در این چند شب غیر از شب آخر، نسبت به قضیه حضرت صدیقه طاهره از شخصیتهای خوبی دعوت کردند و قضیه سقیفه و شهادت حضرت فاطمه زهرا بی پرده بیان شد.
شاید در این چهل و سه سال رسانه ملی اینطور بی پرده نسبت به حضرت فاطمه زهرا حرف نزده بود.
ما به نوبه خودمان از مسئولین صدا و سیما تشکر میکنیم و گلایه شدید و اعتراض شدید خودمان را نسبت به جلسه آخر هم ابراز میداریم. ان شاءالله در فرصتی مناسب به نقد جلسه آخر هم خواهیم پرداخت.
ابن برنامهها در جای خود خیلی خوب و خیلی عالی بود. در کنار هر گُل، یک خار هم باید باشد!
در همان جا میبینیم حضرت صدیقه طاهره پشت در آمد و این مسائل را مطرح کرد. این غیر از آن قضیهای است که حضرت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
حضرت فاطمه زهرا در فرصتهای متعدد نظیر مسجد و در «خطبه فدکیه» برای مردم صحبت کردند. عرض کردم نام این خطبه را «خطبه فدکیه» گذاشتند، حال آنکه حضرت یکی دو جمله بیشتر در مورد فدک صحبت نکردهاند.
حضرت صدیقه طاهره در «خطبه فدکیه» در رابطه با بحث توحید مفصل مطالبی مطرح فرمودند. حضرت در خصوص نقش رسول اکرم در نجات امت از شرک و فلاکت و کشت و کشتار و قتل صحبت کردند.
حضرت فاطمه زهرا فلسفه احکام را مطرح کرده است و نقش ولایت و امامت در وحدت امت اسلامی را مطرح فرمودند. حضرت صدیقه طاهره موضوع امامت حضرت امیرالمؤمنین را مفصل مطرح فرمودند.
آن بزرگوار در این خطبه مهاجرین و انصار را مورد عتاب و خطاب شدید قرار دادند که در نوع خود بی نظیر است. متأسفانه خیلی خوب به این موضوع پرداخته نشده است.
ملاقات سوزناک «محمود بن لبید» با حضرت زهرا، در کنار قبور شهدای احد
ما در جلسه گذشته روایتی را از قول «خزاز» صاحب کتاب «کفایة الأثر» بیان کردیم. ایشان با سند خود از «محمود بن لبید» نقل کرده است که در زمان پیغمبر اکرم به دنیا آمده است و علی القاعده جزء اصحاب است.
آقایان ایشان را جزء تابعین شمردند، در حالی که «ابن حجر» در کتاب «الإصابة» کسانی که در زمان پیغمبر اکرم در رحم مادر بودند را جزء صحابه آورده است.
در مقابل ایشان را به جهت اینکه به اهلبیت ارادت داشتند جزء تابعین آوردند و همگان گفتند ایشان مورد وثوق است.
«محمود بن لبید» نقل میکند من به احد رفته بودم که دیدم حضرت صدیقه طاهره در کنار قبور شهدا گریه میکند. گریههای حضرت به قدری سوزناک بود که عرضه داشتم:
«یا سَیدَةَ النِّسْوَانِ قَد وَ اللَّهِ قُطِعَتْ أَنْیاطُ قَلْبِی مِنْ بُکائِک»
ای سرور زنان عالم! به خدا سوگند رگهای قلب من از شدت گریه شما تکه تکه شد.
یعنی حضرت صدیقه طاهره اینقدر جانسوز گریه میکردند. من خدمت حضرت فاطمه زهرا رفتم و گفتم:
«یا سَیدَتِی إِنِّی سَائِلُک عَنْ مَسْأَلَةٍ تَلَجْلَجُ فِی صَدْرِی»
مسئلهای در دل دارم که دلم خیلی شور می زند و میخواهم آن را از شما سؤال کنم.
«قَالَتْ سَلْ»
حضرت فرمود: بپرس.
«قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَی عَلِی بِالْإِمَامَة»
پرسیدم: آیا پیغمبر قبل از رحلتشان به امامت علی بن أبی طالب تصریح کردند؟
ایشان اواخر عمر پیغمبر اکرم به دنیا آمده است و شاید مسئله غدیر را درک نکرده است.
«قَالَتْ وَا عَجَبَاهْ أَ نَسِیتُمْ یوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ»
حضرت فرمود: خیلی عجیب است. آیا واقعه غدیر خم را فراموش کردید؟
در غدیر خم همه آمدند. این تنها سفر رسول اکرم بود که تمام همسرانشان را با خود بردند. ما در هیچ سفری و در هیچ جنگی سراغ نداریم که رسول اکرم تمام همسران خود را با خود برده باشد.
رسول گرامی اسلام در سه شبانه روز در منطقه غدیر از همه مردان و حتی زنان برای امیرالمؤمنین بیعت گرفتند.
«قُلْتُ قَدْ کانَ ذَلِک وَ لَکنْ أَخْبِرِینِی بِمَا أَسَرَّ إِلَیک»
من گفتم: غدیر را می دانم، اما میخواهم بدانم پیغمبر اکرم به صورت سرّی در رابطه با امامت علی بن أبی طالب چیزی به شما گفته است یا خیر.
حضرت صدیقه طاهره نسبت به اینکه رسول اکرم مسئله سرّی گفته باشد مطلبی اشاره نکردند.
«قَالَتْ أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَی لَقَدْ سَمِعْتُهُ یقُولُ عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ»
حضرت فرمودند خدا را شاهد میگیرم که از پیغمبر اکرم شنیدم که فرمود: علی بهترین کسی است که بعد از خودم به عنوان جانشین گذاشتم.
«وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِیفَةُ بَعْدِی»
او امام و خلیفه مردم بعد از من است.
«وَ سِبْطَای وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَینِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ»
بعد از او پسرانم خلیفه هستند و بعد از آنها نُه نفر از صلب حسین امام و خلیفه من هستند.
«لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِینَ مَهْدِیینَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَیکونُ الِاخْتِلَافُ فِیکمْ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ»
پیغمبر اکرم فرمود: اگر از آنها اطاعت کنید آنها هم هدایت شده هستند و هم شما را هدایت میکنند. اگر با آنها به مخالفت برخیزید این اختلاف در میان امت اسلامی تا قیامت کشیده خواهد شد.
آغاز اختلاف با شماست، اما پایان اختلاف دیگر دست شما نیست!
«قُلْتُ یا سَیدَتِی فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ»
پرسیدم: یا سیدتی! چرا علی بن أبی طالب از حق خود دفاع نکرد؟
«قَالَتْ یا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ إِذْ تُؤْتَی وَ لَا تَأْتِی»
حضرت فرمود که رسول اکرم فرمودند: مثل امام همانند کعبه است. مردم باید به سراغ کعبه بروند، کعبه که به سراغ مردم نمیآید.
مردم باید در اطراف علی بن أبی طالب میبودند و از او دفاع میکردند.
«أَوْ قَالَتْ مَثَلُ عَلِی»
این مثل همانند مثل علی بن أبی طالب است.
«ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ تَرَکوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی اللَّهِ تَعَالَی اثْنَانِ»
حضرت سپس فرمود: به خدا سوگند اگر مردم از حق تبعیت میکردند و از عترت پیغمبر اکرم تبعیت میکردند، دو نفر در رابطه با خدا اختلاف نمیکرد.
اختلافاتی که در رابطه با مسئله توحید انجام شده و خونریزیهایی که در مسائل توحید و مسائل خلق قرآن کریم و در رابطه با عرش و در رابطه با رسول اکرم شده است به حدی بود که سبب کشت و کشتار شدیدی شد. مردم بازار یکدیگر را به آتش کشیدند و خانههای دیگران را ویران کردند.
حضرت فاطمه زهرا در ادامه فرمودند:
«وَ لَوَرِثَهَا سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ وَ خَلَفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتَّی یقُومَ قَائِمُنَا التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ»
سپس فرمودند:
«وَ لَکنْ قَدَّمُوا مَنْ أَخَّرَهُ وَ أَخَّرُوا مَنْ قَدَّمَهُ اللَّهُ»
کسی که خدا او را مقدم کرده بود را این افراد به تأخیر انداختند و کسی که خدا او را مقدم نکرده بود انتخاب کردند.
مراد از فرمایش حضرت این است مردم با کسی که شایسته بود بیعت نکردند و با کسی که شایسته نبود بیعت کردند.
«حَتَّی إِذَا أَلْحَدَ الْمَبْعُوثُ وَ أَوْدَعُوهُ الْجَدَثَ الْمَجْدُوثَ وَ اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ تَبّاً لَهُمْ»
نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به بدعتها روی آوردند. آنها هواپرستی را برگزیدند و براساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. هلاکت و نابودی بر آنها باد.
«أَ وَ لَمْ یسْمَعُوا اللَّهَ یقُولُ وَ رَبُّک یخْلُق ما یشاءُ وَ یخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیرَةُ»
آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: پروردگار تو هرچه بخواهد میآفریند و هرچه بخواهد برمی گزیند. آنان اختیاری ندارند.
کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، نویسنده: خزاز رازی، علی بن محمد، محقق / مصحح: حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 198، باب ما جاء عن فاطمة ص عن النبی ص فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر ع
امامت انتصابی است، همانطور که نبوت انتصابی است. انتخاب پیغمبر اکرم به دست خداوند است. انتخاب وصی پیغمبر اکرم هم به دست خداست.
این در حقیقت خلاصهای از سخنان حضرت صدیقه طاهره در این خطبه است که به «محمود بن لبید» صحابی یا به قول بعضی آقایان تابعی پیغمبر اکرم بیان کرده است. حال اگر سؤالی هست من در خدمت حضرتعالی هستم.
مجری:
ان شاءالله ما یک به یک برخی از این فرازهایی که در این فرمایش حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) آمده است را مورد بحث قرار میدهیم. ما از استاد خواهیم خواست که توضیح بدهند و موضوع را بشکافند.
این نکته خیلی دقیقی است که بعضی افراد اعتراض میکنند و در شبکههای وهابی و فضای مجازی سروصدا میکنند که کجا حضرت فاطمه زهرا بحث امامت و خلافت امیرالمؤمنین را بیان کردند و در کجا دفاع کردند!!
حال این یکی از نمونههایی است که ان شاءالله در مورد آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. اگر عزیزان در دقایق پایانی برنامه مایل بودند، به صورت تلفنی در خدمت دوستانمان خواهیم بود.
فضا، فضای مدح و منقبت حضرت صدیقه شهیده (سلام الله علیها) است. میان برنامهای که دوستان آماده کردند را میبینیم، برمی گردیم سؤالاتی از محضر حضرت استاد خواهم داشت و توضیحات ایشان را خواهیم شنید.
عشق فقط حب علی والسلام
اگر در این عالم وجود و در این کره خاکی یک شخصیت را بخواهیم پیدا کنیم که تمام وجودش سراسر عشق و محبت به ساحت نورانی امیرالمؤمنین بود، حضرت صدیقه طاهره فاطمه شهیده (سلام الله علیها) بود.
حضرت فاطمه زهرا تمام وجودش سراسر عشق به امامت و ولایت بود. تنها جایگاه همسر بودن و تنها جایگاه پسرعمو بودن مطرح نبود، بلکه برای دفاع از امامش به میدان آمد و اولین شهیده راه ولایت و اولین مدافع ولایت شد.
مدح و منقبت و منزلت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) شنیدن هم، انگار مدح و منقبت و منزلت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شنیدن است. این دو بزرگوار درواقع یک روح در دو جسم هستند.
نمیشود و غیر از این امکان پذیر نیست که اگر علی بن أبی طالب نبود، کفو و همتایی برای حضرت فاطمه زهرا نبود. اگر حضرت صدیقه طاهره نبود، کفو همتایی برای امیرالمؤمنین نبود.
این روایت را بارها دوستان عزیز ما در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» برای شما بینندگان عزیز گفتند.
با برنامه زنده «حبل المتین» در محضر حضرت استاد حسینی قزوینی هستیم و اشارهای داشتند به روایتی که در کتاب «کفایة الأثر» آمده است و توضیحات مختلفی که بحث دفاع از امامت و ولایت و دفاع جانانه حضرت زهرای مرضیه از امام ولی خودش بود.
حضرت استاد فرازها را توضیح دادند و قرار شد که قدری در مورد برخی از این فرازها صحبت کنیم، زیرا مهم است. استاد یکی از آنها این است که گفتید حضرت فاطمه زهرا فرمودند: «عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ».
این کلمه و واژه و جمله کلیدی و اصلی است و نمیتوانیم به آسانی از کنار آن عبور کنیم.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) افضل الناس و خیر الناس بعد پیامبر (صلی الله علیه و آله)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده در جلسه گذشته در آخر وقت، قدری در این زمینه صحبت کردم، اما به جهت اینکه دوستان پشت خط بودند نتوانستم حق مطلب را ادا کنم. حضرت صدیقه طاهره در اینجا چند مسئله را مطرح میکنند. حضرت میفرماید که پیغمبر اکرم فرمود:
«عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ»
علی بن أبی طالب بهترین کسی است که بعد از خودم جانشین می گذارم.
خلافت یا انتخابی است و یا انتصابی است. انتصابی به معنای این است که پیغمبر اکرم به امر الهی خلیفه را نصب کرده است.
همانطور که آقایان اهل سنت هم در روایات متعدد دارند که در اولین جلسهای که رسول اکرم رسالت خود را مطرح کرد، خلافت علی بن أبی طالب را هم مطرح کرد. ما روایات متعددی داریم که رسول گرامی اسلام میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَخْبَرَنِی أَنَّ عُمُرِی قَدِ انْقَضَی وَ أَمَرَنِی أَنْ أَنْصِبَ عَلِیّاً لِلنَّاسِ عَلَماْ»
خدا به من دستور داد تا علی بن أبی طالب را به خلافت نصب کنم.
إرشاد القلوب إلى الصواب؛ نویسنده: دیلمى، حسن بن محمد، تاریخ وفات مؤلف: 841 ق، ناشر: الشریف الرضی قم، 1412 ق؛ ج 2، ص 329
بحث دیگر این است که خلافت انتخابی است. آقایان اهل سنت معتقدند که یکی از راههای انتخاب خلیفه، انتخاب مردم است.
در انتخاب مردم معمولاً اگر چند نفر برای ریاست جمهوری یا مجلس یا قسمتهای دیگر مسائل سیاسی کاندیدا میشوند، مردم از میان کاندیداتورها بهترین شخص و اصلح را انتخاب میکنند. افرادی هم که کاندید شدند، برنامههای خودشان را ارائه میدهند.
حضرت صدیقه طاهره در این جملهای که نقل کردند، میفرمایند: اگر قرار باشد ما تمام آیات درباره خلافت را کنار بگذاریم و مردم بیایند بهترین شخص را انتخاب کنند، علی بن أبی طالب بهترین افراد بعد از رسول الله است.
مجری:
فرض کنیم که نه خداوند چیزی فرموده باشند و نه پیامبر چیزی فرموده باشند و تنها مردم میخواهند شخصی را انتخاب کنند که بهترین است، باید علی بن أبی طالب را انتخاب کنند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
دقیقا. بهترین فردی که بخواهند او را انتخاب کنند، علی بن أبی طالب است. در اینجا چند نکته وجود دارد که عزیزان باید به آن دقت کنند.
من روایاتی از کتب اهل سنت نقل میکنم و کاری به کتب شیعه ندارم. «ابن عساکر» متوفای 571 هجری در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 صفحه 371 روایتی را با سند خود نقل میکند تا جایی که مینویسد:
«عن عدی بن ثابت عن زر»
ظاهراً این شخص «زر بن حبیش» است.
«عن عبد الله»
مراد «عبدالله بن مسعود» است، زیرا عمده روایاتی که «زر» نقل میکند از «عبدالله بن مسعود» است.
«عن علی قال قال رسول الله من لم یقل علی خیر الناس فقد کفر»
علی بن أبی طالب نقل کرده که پیغمبر اکرم فرمود: هرکسی نگوید علی بهترین انسانهاست قطعاً کافر است.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 372، باب آخر الجزء السابع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
در روایت بعد از «حذیفه» نقل شده است:
«علی خیر البشر من أبی فقد کفر»
علی بهترین انسان روی زمین است و هرکسی این امر را قبول نکند کافر است.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 372، باب آخر الجزء السابع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
در روایت بعد از قول «شریک بن عبدالله» نقل شده است:
«علی خیر البشر فمن أبی فقد کفر»
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 372، باب آخر الجزء السابع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
این روایت از سه تن از صحابی پیغمبر اکرم نقل شده است و آقایان اهل سنت معتقدند اگر روایتی را سه تن از صحابه نقل کردند روایت متواتر است و در آن هیچ شکی نیست.
بازهم در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 صفحه 373 دو روایت از قول «جابر بن عبدالله انصاری» نقل شده است. این روایات در کتاب «تاریخ بغداد» هم نقل شده است. «جابر بن عبدالله» نقل میکند:
«علی خیر البشر فمن امتری فقد کفر»
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 373، باب آخر الجزء السابع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
حال آقایان ادعا میکنند این حدیث منکر است و نمیتوانند آن را قبول کنند، زیرا با اعتقاداتشان در تضاد است. اگر آقایان چنین چیزی نگویند باید تعجب کرد.
آنها هیچ دلیلی هم ندارند و مثلاً نمیتوانند بگویند فلان راوی ضعیف است یا فلان مسئله مشکل دارد یا روایت اشکال دلالی و سندی دارد. تنها میتوانند بگویند حدیث منکر است.
ملاحظه کنید در کتاب «صحیح بخاری» چقدر راویانی دارید که منکر الحدیث هستند. من سی راوی در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» نشان میدهم که آقایان گفتند منکر الحدیث هستند.
در کتاب «کنز العمال» اثر «متقی هندی» جلد یازدهم صفحه 287 از قول «جابر بن عبدالله انصاری» نقل میکند:
«علی خیر البشر، فمن أبی فقد کفر»
علی بهترین انسان روی زمین است و هرکسی این امر را قبول نکند کافر است.
کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، اسم المؤلف: علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419 هـ-1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ج 11، ص 287، ح 33045
از «عبدالله بن مسعود» همین تعبیر را دارد. همچنین از عایشه این روایت را نقل میکند. آقای «ابن مردویه» متوفای 410 هجری با سند خود نقل میکند و هیچ اشکال سندی هم نمیکند. ایشان مینویسد:
«سئلت عائشة عن علی؟»
از عایشه در مورد علی بن أبی طالب پرسیدم.
«فقالت: ذاک من خیر البریة! ولا یشک فیه إلاّ کافر!»
عایشه گفت: او بهترین خلائق است! در این گفتار کسی شک نمیکند مگر آنکه کافر باشد.
مناقب علی بن أبی طالب، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، وفات: 410، تحقیق: عبد الرزاق محمد سین حرز الدین، 1424ه، ناشر: دار الحدیث، ص 110، ح 125
بازهم «ابن مردویه» از «حذیفه یمانی» صاحب سرّ رسول الله نقل میکند و مینویسد:
«قال رسول الله: علی خیر البشر فمن أبی فقد کفر»
مناقب علی بن أبی طالب، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، وفات: 410، تحقیق: عبد الرزاق محمد سین حرز الدین، 1424ه؛ ناشر: دار الحدیث، ص 109، ح 122
باز هم کتاب «مناقب ابن مردویه» از «حذیفه» و او از امیرالمؤمنین نقل میکند:
«خیر هذهِ الأُمّة بعد نبیها، ولا یشک فیه إلاّ منافق»
علی بهترین امت بعد از پیغمبر است و فقط منافق به این گفتار شک می کند.
مناقب علی بن أبی طالب، نویسنده: أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی، وفات: 410، تحقیق: عبد الرزاق محمد سین حرز الدین، 1424ه؛ ناشر: دار الحدیث، ص 111، ح 126
این همان فرمایش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. می گوید هرکسی شک کند یا کافر است و یا منافق! این را ما نگفتیم بلکه آقایان اهل سنت، خود در کتابهایشان آوردهاند. حال میخواهیم روایت صحیح بر تأیید این قضیه پیدا کنیم.
در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد 3 صفحه 171 آمده است:
«عن جمیع بن عمیر قال دخلت مع عمتی علی عائشة رضی الله عنها فسئلت أی الناس کان أحب إلی رسول الله»
جمیع بن عمیر نقل میکند که با عمهام وارد منزل عایشه شدم و سؤال کردم: محبوبترین انسانها در نزد پیغمبر اکرم چه کسی بوده است؟
«قالت فاطمة»
عایشه گفت: فاطمه محبوبترین انسانها نزد رسول الله است.
«قیل فمن الرجال»
من پرسیدم: از میان مردان چه کسی نزد رسول الله محبوبتر بوده است؟
«قالت زوجها»
عایشه گفت: همسرش علی بن أبی طالب.
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 171، ح 4744
از این بهتر و واضحتر؟! بحث ما پیرامون این قضیه است که اگر قرار بود خداوند و پیغمبر اکرم علی بن أبی طالب را انتخاب نکرده بودند و ما میخواستیم بهترین و محبوبترین انسانها نزد رسول الله را پیدا کنیم، علی بن أبی طالب بود.
کسی که نزد پیغمبر اکرم محبوب است، نزد خداوند هم محبوب است و بالاتر از این فضیلتی نیست.
«أحمد بن حنبل» در کتاب «مسند» جلد 4 صفحه 275 حدیث 18444 روایتی نقل میکند. در روایت آمده است که ابوبکر میگوید: من به منزل پیغمبر اکرم رفتم تا اجازه بگیرم و وارد خانه حضرت شوم. شنیدم عایشه با صدای بلند به رسول الله میگوید:
«والله لقد عرفتان عَلِیا أَحَبُّ إِلَیک من أبی وَمِنِّی مَرَّتَینِ أو ثَلاَثاً»
به خدا سوگند فهمیدم علی بن أبی طالب از من و پدرم در نزد تو محبوبتر است. او این حرف را دو سه بار تکرار کرد.
«فَاسْتَأْذَنَ أبو بَکرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَی إِلَیهَا فقال یا بِنْتَ فُلاَنَةَ الا أَسْمَعُک تَرْفَعِینَ صَوتَک علی رسول اللَّه»
ابوبکر نقل میکند که وارد شدم و گفتم: ای دختر فلانه! نشنوم که صدایت را بر پیغمبر اکرم بلند کردی!
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 275، ح 18444
قرآن کریم هم میفرماید:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی)
ای کسانی که ایمان آوردهاید صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید.
سوره حجرات (49): آیه 2
کتاب «سنن نسائی» همین روایت را آورده است و مینویسد عایشه گفت:
«والله لقد علمت أن علیا أحب إلیک من أبی»
به خدا سوگند فهمیدم علی بن أبی طالب از من و پدرم در نزد تو محبوبتر است.
«فأهوی إلیها أبو بکر لیلطمها وقال یا ابنة فلانة أراک ترفعین صوتک علی رسول الله»
ابوبکر رفت تا به عایشه لطمه بزند و گفت: ای دختر فلانه! نشنوم که صدایت را بر پیغمبر اکرم بلند کردی!
«وخرج أبو بکر مغضبا»
ابوبکر در حال غضب از خانه رسول الله بیرون آمد.
«فقال رسول الله یا عائشة کیف رأیتنی أنقذتک من الرجل»
پیغمبر فرمود: ای عایشه! دیدی من چطور مانع شدم تا ابوبکر به تو لطمه نزند.
السنن الکبری، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991، الطبعة: الأولی، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری, سید کسروی حسن، ج 5، ص 139، ح 8495
«هیثمی» هم همین روایت را در کتاب «مجمع الزوائد» جلد 9 صفحه 126 آورده است و مینویسد که ابوبکر میخواست وارد منزل رسول الله شود که شنید عایشه با صدای بلند میگوید:
«لقد علمت أن علیا أحب إلیک من أبی مرتین أو ثلاثا»
به خدا سوگند فهمیدم علی بن أبی طالب از من و پدرم در نزد تو محبوبتر است. او این حرف را دو سه بار تکرار کرد.
«قال فاستأذن أبو بکر فدخل فأهوی إلیها فقال یا بنت فلانة لا أسمعک ترفعین صوتک علی رسول الله»
ابوبکر رفت تا به عایشه لطمه بزند و گفت: ای دختر فلانه! نشنوم که صدایت را بر پیغمبر اکرم بلند کردی!
ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«رواه البزار ورجاله رجال الصحیح ورواه الطبرانی بإسناد ضعیف»
این روایت را بزار نقل کرده است. رجال بزار صحیح است و سند طبرانی صحیح نیست.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 127، باب فی من یحبه
کتاب «فتح الباری» اثر «ابن حجر» هم این روایت را در جلد هفتم صفحه 127 نقل کرده است و مینویسد:
«واخرج أحمد وأبو داود والنسائی بسند صحیح عن النعمان بن بشیر قال استأذن أبو بکر علی النبی فسمع صوت عائشة عالیا وهی تقول والله لقد علمتان علیا احب إلیک من أبی»
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 7، ص 127، ح 3462
حال ما میخواهیم خلیفه را انتخاب کنیم. ما باید کسی را برای اداره امور کشور اسلامی انتخاب کنیم. یکی از شاخصههای انتخاب خلیفه اصلح بودن است. در روایت قبل آمده است:
«علی خیر البشر، فمن أبی فقد کفر»
در این روایت هم آمده است که عایشه میگوید: من یقین کردم علی بن أبی طالب از من و پدرم در نزد تو محبوبتر است.
حال ما چکار کنیم؟! آیا این روایات کفایت نمیکند بر اینکه اگر بحث انتخاب هم باشد، بیاییم و فرد اصلح را انتخاب کنیم؟!
روایت سوم در تأیید فرمایشات حضرت صدیقه طاهره در کتاب «صحیح بخاری» نقل شده است. این روایت مربوط به جنگ خیبر است که داستان آن مفصل است.
روز قبل از جنگ، خلیفه اول و خلیفه دوم برای جنگ رفتند، شکست خوردند و برگشتند. آنها خودشان ترسیدند و دیگران را هم ترساندند. رسول اکرم ناراحت و غضبناک شد و فرمود:
«لَأُعْطِینَّ هذه الرَّایةَ غَدًا رَجُلًا یفْتَحُ الله علی یدَیهِ یحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ»
فردا من پرچم را به دست مردی میدهم که فتح و پیروزی به دست او رقم میخورد. او خدا و پیغمبرش را دوست دارد و خدا و پیغمبر هم او را دوست دارند.
ای مردم! آیا بهتر از این میخواهیم شاخصی برای انتخاب خلیفه داشته باشیم؟!
مجری:
یعنی خدا و پیامبر ایشان را دوست دارد و ایشان هم خدا و پیامبر را دوست دارند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
از این بهتر؟! از این واضحتر؟! از این روشنتر؟!
«قال فَبَاتَ الناس یدُوکونَ لَیلَتَهُمْ أَیهُمْ یعْطَاهَا»
مردم همینطور در دل آشوب داشتند تا ببینند پیغمبر اکرم چه کسی را انتخاب میکنند.
خلیفه دوم میگوید: من هیچ روزی به اندازه این روز انتظار نداشتم که چنین امری برای من اتفاق بیفتد.
«فلما أَصْبَحَ الناس غَدَوْا علی رسول اللَّهِ کلهم یرْجُو أَنْ یعْطَاهَا فقال أَینَ عَلِی بن أبی طَالِبٍ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 4، ص 1542، ح 3973
خلیفه دوم میگوید: ما همینطور گردن خود را دراز کرده بودیم تا ببینیم پیغمبر اکرم چه کسی را انتخاب میکند، سپس دیدیم که حضرت پرچم را به دست علی بن أبی طالب داد. آیا این سخن حضرت صدیقه طاهره که میفرماید:
«عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ»
علی بن أبی طالب بهترین کسی است که بعد از خودم هست.
عین حقیقت نیست؟! اگر قرار باشد خلافت انتصابی نشود و انتخابی هم باشد، فرد اصلح، منحصر در وجود امیرالمؤمنین است. آیا بهترین و روشنتر از این ما میخواهیم؟!
امیرالمؤمنین میفرمایند: کجا در ظلمت سرگردان هستید و راه را پیدا نمیکنید؟! چرا دائماً به بیراهه میروید؟! شما راه راست را کنار گذاشتید و دارید بیراهه میپیمایید. چرا این چنین به حقیقت پشت پا میزنید؟!!
نکته پایانی من دیگر تیر خلاصی است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: والله حقانیت ما همانند آفتاب روشن است.
«هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد هفتم نقل میکند که «ابو سعید خدری» میگوید:
«کنا عند بیت النبی فی نفر من المهاجرین والانصار»
در منزل پیغمبر اکرم بودیم و تعدادی از مهاجرین و انصار هم در آنجا حضور داشتند.
«فقال ألا أخبرکم بخیارکم»
حضرت فرمودند: آیا میخواهید شما را از بهترین فردتان آگاه کنم؟
«قالوا بلی»
مردم گفتند: بله.
«قال الموفون المطیبون إن الله یحب الحفی التقی»
حضرت فرمود: بهترین شما کسانی هستند که به عهد خود وفادارند و از بوی خوش استفاده میکنند. خداوند کسانی که در خفا پرهیزکارند را دوست دارد.
«قال ومر علی بن أبی طالب»
در این لحظه علی بن أبی طالب آمد تا عبور کند.
«فقال الحق مع ذا الحق مع ذا»
حضرت فرمود: حق با علی است، حق با علی است.
«رواه أبو یعلی ورجاله ثقات»
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 7، ص 234، باب فیما کان فی الجمل وصفین وغیرهما
آیا پیغمبر اکرم از این واضحتر و روشنتر بفرماید؟! اگر خلافت انتخابی بود، آیا اینها نمیتواند برای ما ملاک باشد؟!
«ابن عساکر» در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 42 صفحه 449 روایتی از قول «أم سلمه» نقل میکند. راوی میگوید که دیدم «أم سلمه» گریه میکند و علی را ذکر میکند. وقتی علت این کار را پرسیدم، «أم سلمه» گفت که از پیغمبر کرم شنیدم که فرمودند:
«علی مع الحق والحق مع علی ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة»
علی با حق و حق با علی است. این دو هرگز از همدیگر جدا نمیشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 449، باب آخر الجزء التاسع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
مَثَل علی بن أبی طالب و حق، همانند آفتاب و نور است. همانطور که نور از آفتاب و آفتاب از نور جدا نمیشود، علی بن أبی طالب از حق جدا نمیشود. در روایت بعد آمده است:
«والله إن علیا علی الحق قبل الیوم وبعد الیوم عهدا معهودا وفضاء مقضیا»
قسم به خدا که علی بر حق است. این حقانیت با علی بوده است، هم قبل از دنیا، هم در دنیا و هم در آخرت.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 449، باب آخر الجزء التاسع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
ما چکار کنیم؟! این روایات را بگذاریم و کجا برویم؟! کتاب «مجمع الزوائد» جلد نهم تعبیری از «أم سلمه» آورده است و مینویسد:
«وعن أم سلمة أنها کانت تقول کان علی علی الحق»
أم سلمه همیشه میگفت: علی بن أبی طالب همواره بر حق است.
«من اتبعه اتبع الحق»
هرکسی از علی تبعیت کند از حق تبعیت کرده است.
«ومن ترکه ترک الحق»
هرکسی علی را ترک کند، حق را ترک کرده است.
«عهد معهود قبل یومه هذا»
حق از روز الست بر قامت علی بن أبی طالب استوار بوده است و بس!
البته ایشان در مورد سند روایت مینویسد:
«رواه الطبرانی وفیه مالک بن جعوبة ولم أعرفه وبقیة أحد الإسنادین ثقات»
این روایت را طبرانی نقل است و در روایت، مالک بن جعوبه را نمیشناسم و بقیه اسناد روایت ثقه هستند.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 9، ص 134، باب الحق مع علی رضی الله عنه
کاملاً واضح و روشن است که رسول اکرم راه را برای مردم روشن کرده است. بنده دو روایت دیگر هم بخواهم تا شیعیان به خود ببالند.
در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» جلد سوم روایتی نقل میکند و مینویسد: روایت صحیح است و شرایط «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را دارد.
در روایت آمده است که وقتی امیرالمؤمنین برای جنگ جمل میرفتند، نزد «أم سلمه» همسر پیغمبر اکرم آمد تا از او خداحافظی کند. رابطه امیرالمؤمنین و «أم سلمه» به این صورت بود که حضرت برای خداحافظی از ایشان می آمدهاند.
«فقالت سر فی حفظ الله وفی کنفه»
أم سلمه عرضه داشت: یا علی! در حفظ خدا و در کنف خدا باشی.
«فوالله إنک لعلی الحق والحق معک»
به خدا سوگند حق با توست و تو با حقی.
«ولولا أنی أکره أن أعصی الله ورسوله فإنه أمرنا أن نقر فی بیوتنا لسرت معک»
به خدا سوگند اگر آیه قرآن نبود که به ما دستور دهد همسران پیغمبر در خانههای خود بنشینند، من همراه و در رکاب تو میآمدم.
این گفتار «أم سلمه» اشاره به آیه شریفه:
(وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکن)
و در خانههای خود بمانید.
سوره احزاب (33): آیه 33
دارد.
«ولکن والله لأرسلن معک من هو أفضل عندی وأعز علی من نفسی ابنی عمر»
اما به خدا سوگند پسری دارم که عزیزترین افراد من و افضل از همه نزد من هست. او را در رکاب تو میفرستم.
«هذه الأحادیث الثلاثة کلها صحیحة علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»
تمامی این سه روایات صحیح است و شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم را دارد.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 129، ح 4611
مجری:
استاد نکته این روایت این است که امیرالمؤمنین به جنگ جمل میروند، یعنی در طرف مقابل، عایشه قرار دارد. در کنار حضرت «أم سلمه» قرار دارد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این روایت خیلی پیام دارد. وقتی آمده است که روایت شرایط «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» را دارد، به این معناست که انگار در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هست.
روایت دوم را بارها نقل کردهام. در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد بیستم صفحه 360 از قول «سهل بن شعیب» نقل شده است که معاویه در مجلسی در مدینه شرکت کرده بود که «سعد بن أبی وقاص» و «عبدالله بن عمر» و «عبدالله بن عباس» هم بودند.
معاویه به «عبدالله بن عباس» اعتراض کرد که چرا تو از ما دفاع نکردی، سپس به «سعد بن أبی وقاص» اشاره کرد و اعتراض کرد که چرا از ما دفاع نکردی!
«سعد بن أبی وقاص» حرفی زد و گفت: زمانی که میخواستم از مدینه بیرون بیایم و در جنگ صفین شرکت کنم، به شترم گفتم: بخواب. شتم خوابید و من به فال نیک گرفتم که در خانه بخوابم و از منزل بیرون نیایم.
ظاهر قضیه این است که ایشان میخواست در رکاب امیرالمؤمنین بجنگد، زیرا «سعد بن أبی وقاص» از مدافعین امیرالمؤمنین بوده و به خاطر سب امیرالمؤمنین با معاویه هم درگیر شد. در بسیاری از منابع نقل شده که او از امیرالمؤمنین دفاع کرد.
معاویه گفت: ما در قرآن کریم آیهای به نام «إخ» نداریم. آن را از کجا آوردی؟! این حرف به «سعد بن أبی وقاص» برخورد و گفت حال که حرف مرا قبول نداری، من از پیغمبر اکرم شنیدم که به علی بن أبی طالب فرمود:
«أنت مع الحق والحق معک حیث ما دار»
تو با حق هستی و حق با توست هرکجا که باشی.
این بدان معناست که تو هرجا بروی حق گرداگرد تو در گردش است، نه اینکه تو گرداگرد حق در گردش باشی!!
«فقال معاویة لتأتینی علی هذا ببینة»
معاویه ناراحت شد و گفت: باید برای این حرف خود شاهد بیاوری.
«قال فقال سعد هذه أم سلمة تشهد علی رسول الله»
سعد بن أبی وقاص گفت: أم سلمه هم این حرف را شنیده است.
«فقاموا جمیعاً فدخلوا علی أم سلمة»
همگی بلند شدند و به منزل أم سلمه رفتند.
«فقالوا یا أم المؤمنین إن الأکاذیب قد کثرت علی رسول الله وهذا سعد یذکر عن النبی ما لم نسمعه»
معاویه گفت: ای أم المؤمنین! احادیث جعلی نسبت به پیغمبر اکرم زیاد شده است و سعد بن أبی وقاص روایتی را از پیغمبر نقل کرده است که ما نشنیدیم.
«أنه قال یعنی لعلی أنت مع الحق والحق معک حیث ما دار»
او میگوید که پیغمبر به علی بن أبی طالب فرموده است: تو با حق هستی و حق با توست هرکجا که باشی.
«فقالت أم سلمة فی بیتی هذا قال رسول الله لعلی قال»
أم سلمه گفت: پیغمبر در همین منزل این حرف را به علی بن أبی طالب فرمود.
«فقال معاویة لسعد یا أبا إسحاق ما کنت ألوم الآن إذ سمعت هذا مع من رسول الله وجلست عن علی»
پس معاویه به سعد گفت: ای ابا اسحاق! من نباید بیش از تو ملامت شوم، زیرا تو این مطلب را از رسول خدا شنیدی و به علی نپیوستی.
«لو سمعت هذا من رسول الله لکنت خادما لعلی حتی أموت»
اگر من چنین مطلبی را از خود رسول الله شنیده بودم تا زمان مرگم خادم علی بن أبی طالب میشدم.
تاریخ مدینة دمشق، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 20، ص 361، ح 2426
ما کاری نداریم که ایشان راست میگوید یا دروغ میگوید. آقای معاویه! تو که شنیدی رسول اکرم چه فرمایشی به امیرالمؤمنین داشتند. آیا الآن میتوانی این حق را به فرزند امیرالمؤمنین بدهی؟!
بالای منابر چقدر به امیرالمؤمنین ناسزا گفتی و چقدر حضرت را سب کردی!! در همین مدینه بالای منبر جلوی صحابه «سعد بن أبی وقاص» به تو اعتراض نکرد؟!
زمانی که به مکه آمدی با «سعد بن أبی وقاص» نسبت به علی بن أبی طالب سخنان ناروا گفتی، اما «سعد بن أبی وقاص» در برابر تو ایستاد!!
این روایت واقعاً خیلی عجیب است و از آن قبیل روایاتی است که وقتی انسان میخواند از یک طرف متن روایت انسان را به شعف وامی دارد، اما از طرف دیگر انسان از چاپلوسیها تأسف میخورد.
«معاویه» میگوید: اگر من این روایت را شنیده بودم، تا زمان مرگم خادم علی بن أبی طالب میشدم!! الآن که این روایت را شنیدی. «سعد بن أبی وقاص» میگوید من این روایت را شنیدم و «أم سلمه» هم میگوید که من این روایت را شنیدم. از این بهتر؟! «أم سلمه» همسر پیغمبر اکرم و أم المؤمنین است.
آقای «هیثمی» هم در کتاب «مجمع الزوائد» جلد هفتم صفحه 338 همین روایت را نقل میکند و میگوید: «سعد بن شعیب» این روایت را نقل کرده است و من او را نمیشناسم. سایر راویان روایت رجال صحیح است.
ظاهراً «سعد بن شعیب» که ایشان نقل میکند دچار اشکال شده است، اما الآن فرصت نیست که به وثاقت ایشان بپردازیم. اولاً «سعد بن شعیب» نیست بلکه «سهل بن شعیب» است و ثانیاً ایشان کاملاً مورد وثوق است و هیچ شکی در اعتبار روایت نیست.
اینها روایاتی است که ما در تشریح کلام حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) که میفرماید: «عَلِی خَیرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِیکمْ» آوردیم. این روایات مؤید این است که افضل افراد بعد از پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین بوده است. امیرالمؤمنین افضل الناس و خیر الناس بودند.
اگر قرار باشد ما خلافت را انتخابی بگیریم و به انتخاب اصلح تن بدهیم، غیر از علی بن أبی طالب کسی اصلح نیست. ما در جلسه قبل هم گفتیم خلیفه اول خود میگوید:
«أقیلونی فلست بخیرکم»
السیر الکبیر، اسم المؤلف: محمد بن الحسن الشیبانی، دار النشر: معهد المخطوطات - القاهرة، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد، ج 1، ص 35، باب فضیلة الرباط
و:
«أما والله ما أنا بخیرکم»
به خدا سوگند که من بهترین شما نیستم.
«وإن لی شیطانا یعترینی»
من شیطانی دارم که متعرض من میشود.
«فإذا غضبت فاجتنبونی لا أوثر فی اشعارکم ولا أبشارکم»
بنابراین اگر من غضبناک شدم از من اجتناب کنید، زیرا موهای شما را میکنم و با چنگم صورت و پوست شما را زخمی میکنم.
المصنف، اسم المؤلف: أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1403، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ج 11، ص 336، ح 20701
دوستان عزیز! امام صادق فرمود: امر امامت ما از آفتاب هم روشنتر است. بنده بارها گفتم که ما یک مرتبه به دنیا آمدیم و یک مرتبه هم از دنیا خواهیم رفت. نگذاریم اولین لحظه مرگمان، اولین لحظه تأسف و حسرت ما باشد و بگوییم:
(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکت)
پروردگار من! مرا باز گردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم.
سوره مؤمنون (23): آیه 99
بنده شبهای جمعه به مناسبتی در مورد تمام آیاتی که مردم بعد از مرگ تأسف میخورند صحبت خواهم کرد. بنده تمام این آیات را جمع آوری کردم.
در آیه شریفه آمده است که بنده ابتدای مردن عرضه میدارد: خدایا مرا برگردان! بنده در قیامت میگوید: خدایا مرا برگردان تا اعمال صالح انجام دهم. افراد سر پل صراط می گویند: خدایا مرا ما برگردان.
زمانی که انسانها به جهنم میروند، آنجا التماس میکنند و می گویند: خدایا ما را برگردان. ما اعمال صالح انجام میدهیم. وقتی جهنمیان مأیوس میشوند، از مالک جهنم میخواهند و می گویند: تو از خدا بخواه تا ما را نجات دهد و به دنیا برگردیم.
قرآن کریم بحث شیرینی دارد. ان شاءالله خداوند به ما توفیق دهد تا برسیم این مباحث را برای مردم بیان کنیم. این بحث مربوط به مکالمه بهشتیان و جهنمیان است که بسیار شیرین است.
ما اصلاً کاری به توصیف بهشت و حوریان و نعمتهای بهشتی نداریم، اما منظور ما مکالمه میان بهشتیان و جهنمیان است. بهشتیان می گویند:
(أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکم)
ما آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود همه را حق یافتیم، آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟!
سوره اعراف (7): آیه 44
جهنمیان می گویند:
(أَفِیضُوا عَلَینا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکمُ اللَّهُ)
مقداری آب یا از آنچه خدا به شما روزی داده به ما ببخشید.
(قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَی الْکافِرِینَ)
آنها (در پاسخ) میگویند خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده است.
سوره اعراف (7): آیه 50
خیلی عالی است! اگر آیاتی که در رابطه با مکالمه بهشتیان و جهنمیان است در یک جا جمع شود، اصلاً انسان مبهوت میماند.
یکی از مسائلی که بسیار برای انسان تکان دهنده است، مکالمه بهشتیان و جهنمیان است. این فرمایش قرآن کریم است، حدیث هم که نیست تا ما بگوییم افراد دیگری را بیاورید تا ببینیم آنها هم شنیدند یا خیر!
این آیات قرآن کریم است و تأسفها و حسرتهایی که جهنمیان میخورند. جهنمیان با بزرگانشان و کسانی که آنها را گمراه کردند درگیر میشوند.
یکی از مباحث بسیار شیرین قرآن کریم درگیری جهنمیان با رهبران و امامانشان هست. جهنمیان می گویند: شما ما را گمراه کردید. اگر شما نبودید ما گمراه نمیشدیم!! جهنمیان از خداوند میخواهند عذاب کسانی که آنها را گمراه کردند زیاد کنند.
آقای «خدمتی» و آقای «هاشمی»! توجه داشته باشید کسانی که شما آنها را گمراه میکنید فردا در جهنم اعتراض میکنند و می گویند: خدایا! عذاب آقای «خدمتی» و آقای «هاشمی» و دیگران که ما را گمراه کردند را دوبرابر کن.
خداوند متعال در جواب میفرماید: هم عذاب آنها را دوبرابر میکنم و هم عذاب شما را دوبرابر میکنم. اگر شما پیرو این افراد نبودید و این افراد میدیدند که پیرو ندارند، به ضلالت خود ادامه نمیدادند. این افراد مقصر هستند که شما را گمراه کردند و شما هم مقصر هستید که دنباله رو این افراد بودید.
مجری:
از طرفی شاید جهنمیان را مؤاخذه کنند که شبکهای همانند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» بود و همه این مسائل را برایتان گفت، اما بازهم گوشهایتان را بستید. تعصب نگذاشت که سخن حق را بپذیرید!
تا زمانی که حضرت عزرائیل نیامده برای فکر و اندیشه و تحقیق و پژوهش و انتخاب راه درست فرصت باقیست.
تماسهای بینندگان برنامه:
فرصت زیادی نداریم و دو تلفن هم داریم. خواهش میکنیم عزیزان مطالب خود را مختصر و مفید مطالبشان را بگویند تا ان شاءالله برسیم. آقای محمدی از اصفهان سلام علیکم، بفرمایید:
بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):
سلام علیکم خدمت مجری محترم آقای اسماعیلی و سلام بر استاد معظم حضرت آیت الله قزوینی. شب شما بخیر.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله، خیلی ممنون و متشکرم.
بیننده:
خداوند به شما قوت بدهد که قسمت آخر که حاج آقا میل کردند به سمت قرآن کریم. من یک سؤال برایم پیش آمد و آن اینکه در اول سوره مرسلات که آیات شریفه میفرماید:
(وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً وَ النَّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً)
سوگند به فرشتگانی که پی در پی فرستاده میشوند و آنها که همچون تند باد حرکت میکنند و سوگند به آنها که (ابرها را) میگسترانند، و منتشر میسازند و آنها که جدا میکنند.
(فَالْمُلْقِیاتِ ذِکراً عُذْراً أَوْ نُذْرا)
و سوگند به آنها که آیات بیدار کننده (الهى) را به (انبیاء) القا مىنمایند. براى اتمام حجت، یا انذار!
سوره مرسلات (77): آیات 1 – 6
با اینکه می دانم اینها در ارتباط با ملائکه مکرم هست، اما یاد برنامه شما افتادم. آیا این تصور من که این برنامه میتواند در سایر فرشتگان هم باشد صحیح است یا خیر؟! و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
مجری:
خیلی ممنون و متشکرم. آقای بهادری از کرج خدمت شما سلام عرض میکنم، بفرمایید:
بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت جناب آقای اسماعیلی و حضرت استاد قزوینی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
در کتاب «صحیح بخاری» نقل شده است که جو بر علیه علی بن أبی طالب آنقدر زیاد بود که مردم حضرت را در جنگ بدر حاضر نمیدانستند.
به نوشته تمامی علمای بزرگ اهل سنت غیر از علی بن أبی طالب چه کسی باعث پیروزی لشکر اسلام در جنگ بدر شد؟!!
«ابن ابی حاتم» در کتاب «علل» صفحه 241 و «ابن حجر» در کتاب «لسان المیزان» جلد 4 صفحه 322 آوردهاند که پیغمبر اکرم فرمود: یا علی! اگر تمامی امت با تو دربیفتند، تمام امت مستقیماً جهنمی خواهند شد.
اگر علی بن أبی طالب خلیفه اول نشد از حب آقایان بود. اگر علی بن أبی طالب خلیفه دوم و خلیفه سوم نشد به خاطر حسادت بود. زمانی که حضرت خلیفه چهارم شدند، گروهی با شعار:
(الْحُکمُ إِلاَّ لِلَّه)
حکم و فرمان تنها از آن خدا است.
سوره انعام (6): آیه 57
به نام جنگ نهروان با او جنگیدند. گروه دیگری طرفداران ابوبکر بودند که به فرماندهی خانم عایشه و «طلحه» و «زبیر» به نام جنگ جمل بود. گروه سوم طرفداران عثمان از طایفه بنی امیه بودند با فرماندهی معاویه به نام جنگ صفین انجام شد.
سه طایفه از طرفداران ابوبکر و عمر و عثمان از خلفای بعد از علی بن أبی طالب با او جنگیدند. حال تمامی آنها «رضی الله عنه» شدند.
آخرین مورد را هم بگویم که در کتاب «الجامع الکبیر» جلد دوم صفحه 39 آمده است که رسول خدا به امیرالمؤمنین فرمود: یا علی! در احکام قیاس نکن. آنچه قرآن کریم فرموده است اسلام است، زیرا من گفتم اولین قیاس کننده شیطان بود.
شیطان خودش را با آدم قیاس کرد و گفت: من از آتش هستم و آدم از خاک است. من به او سجده نمیکنم!
این شد قیاس و اتفاقاً عمر بن خطاب در بخشنامهای اعلام کرد که اگر از قرآن کریم چیزی گیرتان آمد به آن عمل کنید. اگر صحابه چیزی از رسول خدا در ذهنشان بود حرفی ندارم به آن عمل کنید و اگر نبود هرچه در توان دارید قیاس کنید.
این بدان معناست که استخراج احکام کنید. پیغمبر اکرم هم فرموده بود: در دین من قیاس نیست!! آقایان به این سؤالات جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
خیلی ممنونم، از شما تشکر میکنم آقای بهادری که خیلی بزرگواری فرمودید. استاد در حد دو دقیقه فرصت داریم نکتهای که آقای محمدی از اصفهان به سوره مرسلات اشاره کردند پاسخ بدهیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در سوره مرسلات مفصل این مسائل هست. خداوند متعال میفرماید:
(وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً وَ النَّاشِراتِ نَشْراً فَالْفارِقاتِ فَرْقاً)
تا جایی که میفرماید:
(إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِع)
که آنچه به شما (در باره قیامت) وعده داده میشود به وقوع میپیوندد.
سوره مرسلات (77): آیه 7
روزی که جهان به هم میریزد، ستارگان به هم میریزد، کوهها از هم پاشیده میشود تا اینکه روز جدایی پیش میآید. روزی که خطاب میرسد: مجرمین از خوبها جدا شوید.
دسته دسته خوبها در یک طرف و مجرمین در یک طرف قرار میگیرند. خداوند متعال میفرماید:
(وَ ما أَدْراک ما یوْمُ الْفَصْلِ وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکذِّبِین)
تو چه میدانی روز جدایی چیست؟ وای در آن روز بر تکذیب کنندگان.
سوره مرسلات (77): آیات 14 و 15
کسانی که ولایت امیرالمؤمنین را تکذیب کردند، حقانیت اهلبیت را تکذیب کردند، حقانیت امام زمان را تکذیب کردند، حقانیت خدا را تکذیب کردند. قرآن کریم میفرماید: آیا ما گذشتگان را به خاطر همین کار هلاک نکردیم؟!!
(کذلِک نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِین)
(آری) اینگونه با مجرمان رفتار میکنیم.
سوره مرسلات (77): آیه 18
قرآن کریم نمیفرماید «بالکافرین» یا «بالمکذبین» یا «بالمشرکین»، بلکه میفرماید: (بِالْمُجْرِمِین)!
منظور از فرمایش قرآن کریم کسانی است که مجرم هستند و زیر بار حق نمیروند و حق را انکار میکنند. ما آنها را هم همانند گذشتگان گرفتار آتش جهنم و گرفتار عذاب ابدی خواهیم کرد.
این قضایا کاملاً روشن است. یکی از کارهای بسیار خوب قرآن کریم که خیلی شیرین است، این است که آمده بهشتیان و جهنمیان را با همدیگر مقایسه کرده است.
طبق آنچه من در ذهن دارم ما شاید بیش از سی آیه در قرآن کریم داریم که میفرماید بهشتیان این نعمتها را دارند و جهنمیان این بدبختیها را دارند. قرآن کریم در اینجا هم میفرماید:
(إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَ عُیونٍ وَ فَواکهَ مِمَّا یشْتَهُونَ کلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً بِما کنْتُمْ تَعْمَلُون)
افراد با تقوی در سایههای (درختان بهشتی) و در میان چشمهها قرار دارند و میوههایی از آنچه مایل باشند. بخورید و بنوشید گوارا، اینها در برابر اعمالی است که انجام میدادید.
از طرف دیگر نسبت به جهنمیان میفرماید:
(وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکذِّبِینَ کلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً إِنَّکمْ مُجْرِمُون)
وای در آن روز بر تکذیب کنندگان. (در مقابل، به مجرمان گفته میشود) بخورید و بهره گیرید در این مدت کم (ولی بدانید عذاب الهی در انتظار شما است) چرا که شما مجرمید.
سوره مرسلات (77): آیات 41 تا 46
به جهنمیان گفته میشود که جز آب چرک و جوشیده چیز دیگری نصیب شما نخواهد شد.
مجری:
حضرت استاد خیلی از شما ممنونم. خداوند به شما سلامتی و عاقبت بخیری بدهد. بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم.
ان شاءالله که شما عزیزان دلم و بینندگان نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» بهشتی هستید، دست ما را هم بگیرید و با خودتان به بهشت ببرید و آنجا از لذتهای بهشتی بهره مند شوید.
جدای از تمامی نعمتهای بهشتی، تمام لذت بهشت به این است که در بهشت بنشینید و صبح تا شب به قد و بالای امیرالمؤمنین نگاه کنید.
اگر در کنار اهلبیت و در کنار پیامبر باشید، به نظر من هیچ لذت و هیچ شیرینی نیست که ان شاءالله قسمت و روزی همهمان باشد. در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید.
خدانگهدارتان