13/05/1401
موضوع: تحلیلی از نسبت «هذیان» به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسط خلیفه دوم!
ویژه برنامه مع امام منصور
فهرست مطالب این برنامه:
ذکر مصیبت جانسوز حضرت علی اصغر (سلام الله علیه)
خلاصه ای از مطالب گذشته پیرامون ریشه های تاریخی حادثه عاشورا
تحلیلی از نسبت «هذیان» به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسط خلیفه دوم!
ادعایی از «حجاج بن یوسف ثقفی» که تا بحال نشنیده اید!!
پارادوکس و تضادی عجیب در چند ادعای خلیفه دوم!!
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز، محترم و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».
تسلیت عرض میکنیم خدمت امام زمانمان. هر چقدر نزدیکتر میشویم به دهم محرم و روز عاشورا، دل آن بزرگوار و داغ دلشان سنگینتر میشود. به همین دلیل هست که در این روزها به ما تأکید شده است که حتماً برای سلامتی امام زمان صدقه بدهیم.
«آجرک الله یا بقیة الله»
همچنین عرض تسلیت دارم خدمت شما بینندگان عزیز و محبین و ولایتمداران به ولایت امیرالمؤمنین و اهلبیت معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین).
امیدواریم که در این شبها اولین دعا و دعای همیشگیتان دعا برای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد.
با قسمت دیگری از ویژه برنامه «مع امام منصور» در خدمت شما هستیم. شخصاً مفتخرم به اینکه در این شبها قسمت شده تا بتوانیم با تولید این برنامه به خانههای شما بیاییم و شما عزیزان بیننده ما باشید. ان شاءالله مورد عنایت حضرت ولی عصر واقع شود.
امشب شب جمعه است، شبی که همیشه گفتیم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در کربلا مهمان هست و بر فرزند شهیدش عزاداری میکند.
امشب در خدمت کارشناس محترم برنامه هستیم که اتفاقاً شروع برنامه با کلام ایشان مزین و مبارک به نام حضرت فاطمه زهراست و روضهای که ان شاءالله قرائت خواهد شد.
در خدمت کارشناس محترم استاد گرانقدر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم. حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله، اعظم الله أجورنا و أجورکم؛
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته، اعظم الله أجورکم ان شاءالله. خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم.
ایام شهادت جانگداز سرور آزادگان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و یاران باوفایش و اسارت اهلبیتش را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه علاقه مندان به اهلبیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
خدا را به آبروی حضرت سیدالشهدا و اهلبیتش و طفل شیرخواره و دم المظلوم سوگند میدهم پاداش همه ما را تعجیل در فرج مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم قرار بدهد.
مجری:
خیلی ممنونم. مفتخریم که امشب هم در خدمت شما هستیم. همانطور که حاج آقا اشاره کردند امشب شب هفتم محرم الحرام سال 1444 هجری قمری است، شبی که منسوب به نام عبدالله الرضیع حضرت علی اصغر (صلوات الله علیه) هست.
اگر اجازه بدهید قبل از روضه شما یک بیت غزلی را تقدیم ساحت مقدس حضرت علی اصغر کنیم. عرض میکنم:
ز هر تکان لبت هرچه آب شرمنده
ز تشنگی تو قلب کباب شرمنده
فقط به مادر تو عرض میکنم که نشد
نشد که آب بنوشد رباب شرمنده
کسی ندیده که یک مرد پیش همسر خود
شود به صورت از خون خضاب شرمنده
سپاه کوفه ببین روی من زمین انداخت
شد عاقبت پسر بوتراب شرمنده
شتاب تیر زیاد و گلوی تو نازک
به چوب تیر گلو خورده تاب شرمنده
پسر ببین پدرت را هنوز میلرزد
به پشت خیمه روم با شتاب شرمنده
اگر مراسم دفنت سریع گشته ببخش
شدم ز غصهای در اضطراب شرمنده
اگر که قبر تو پیدا کنند من چه کنم
به زیر خاک همین جا بخواب شرمنده
تن تو، پهنی نیزه، خدا به خیر کند
اگر به نیزه تنت شد عذاب شرمنده
عزیز غیرتیام دیده بستهای نشوی
ز محملی که شده بی حجاب شرمنده
شعر از جناب آقای «قاسم نعمتی» بود. ان شاءالله که خدا به قلم همه شعرای آیینی برکت بیشتری بدهد و بنویسند و ما اشک بریزیم. بدون مقدمه بفرمایید در خدمتتان هستیم.
ذکر مصیبت جانسوز حضرت علی اصغر (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما هم طبق برنامه همیشگی عرایضمان را با یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز میکنیم. شعری که حضرتعالی خواندید با واژههای "شرمنده" همراه بود.
من هم از زبان امیرالمؤمنین چند بیت شعر که متعلق به آقای «سازگار» هست را میخوانم.
ای ز دست سینه و بازوی تو حیدر خجل
هم غلاف تیغ هم مسمار در هم در خجل
همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند
مردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل
گاه گاهی مرد خجلت میکشد از همسرش
مثل من هرگز نگردد مردی از همسر خجل
همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت
از حسن گردیدهام تا دامن محشر خجل
خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد
مادر از دختر خجل شد، دختر از مادر خجل
بانگ «یا فضه خذینی» تا به گوش خود شنید
از کنیز خویش هم شد فاتح خیبر خجل
همانطور که اشاره داشتید، امشب متعلق به طفل شیرخواره امام حسین (علیه السلام) است. حضرت علی اصغر باب الحوائج است، حال نمیدانیم چه رمزی است که این طفل شش ماهه باب الحوائج شده است.
«ویل دورانت» نویسنده یهودی در کتاب «تاریخ تمدن» مینویسد: "اگر تمام جنایتهای بنی امیه را بتوانیم توجیه کنیم، قضیه تیر زدن به حلقوم طفل شیرخواره قابل توجیه نیست."
مرحوم آیت الله حاج میرزا حبیب گیلانی که از فقهای بزرگ است و کتابهای زیادی هم دارند، در جلسهای بودند. یکی از علما به نام «مرحوم کیوان» رفت و روضهای خواند. ایشان این بیت را خواند:
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد
چنان غوغایی در مجلس افتاد که مرحوم آیت الله گیلانی غش کرد. وقتی آبی به صورت ایشان زدند و به هوش آمد، به «مرحوم کیوان» گفت: من حاضرم ثواب هفتاد سالهام را به شما بدهم در عوض شما ثواب این یک بیت شعر را به من بدهی!
ایشان عرض کرد: ثواب هفتاد سالهتان مال شما و من هم ثواب این بیت شعر را به شما هدیه میکنم.
امتحان عشق چون در کربلا آغاز شد
کودک شش ماهه بین عاشقان ممتاز شد
هرگلی کز شاخه افتاد و به خون خود تپید
باغبان عشق آمد با گلش دم ساز شد
بین هفتاد و دو گل یک غنچه نشکفته بود
کاش آن هم روی دست باغبانش باز شد
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد
طفل شش ماهه تبسم نکند پس چه کند
آنکه بر مرگ زند خنده علی اصغر توست
ای که در کرب و بلا بی کس و بی یار شدی
چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست
خواهر غم زدهات دیده سرت بر نوک نی
گفت باید به اسیری برود خواهر توست
قضیه شهادت حضرت علی اصغر به قدری دردآور است که حتی بزرگان اهل سنت هم در مورد آن بزرگوار مطلب نوشتهاند.
«خوارزمی» یکی از استوانه علمی اهل سنت کتابی به نام «مقتل الحسین» دارد. ایشان در جلد دوم صفحه 37 قضیه را مفصل نقل میکند.
حضرت سیدالشهدا در آخرین لحظات که دیدند همه عزیزانش به شهادت رسیده است و کسی باقی نمانده است، برای اینکه اتمام حجت کنند فرمودند:
«هل من موحّد یخاف الله فینا؟»
آیا خدا پرستی هست که به خاطر ترس از خدا نسبت به ما محبت کند؟
«هل من مغیث یرجوا اللّه فی إغاثتنا؟»
آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا به فریادرسی که ما میکنیم پاسخ بدهد؟
«هل من معین یرجو ما عند الله فی إعانتنا؟»
آیا یک نفر هست که برای خدا ما را کمک کند؟
وقتی فریاد «هل من ناصر» امام حسین بلند شد، زنان در داخل خیمه با صدای بلند شروع به گریه کردند. امام حسین در خیمه آمد و فرمود:
«ناولونی علیا الطفل حتى اودعه»
طفلم علی را بدهید تا از او خداحافظی کنم.
«فناولوه الصبی، فجعل یقبله»
حضرت طفل را به آغوش گرفت و داشت او را میبوسید.
حضرت فرمودند: وای بر قومی که خصم آنها جد توست. من نمیدانم در آن لحظه بین این طفل شیرخواره و بابا چه گذشت. وقتی علی اکبر از وسط جنگ به طرف خیام آمد، عرض کرد:
«یا أبة! العطش قد قتلنی فهل إلی شربة من الماء سبیل »
پدرجان! تشنگی دارد مرا میکشد. آیا جرعه آبی هست تا بخورم و بدنم نیرو بگیرد؟
الفتوح، نویسنده: أحمد بن أعثم الکوفی، وفات: 314، تحقیق: علی شیری، چاپ: الأولی، 1411، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع، ج 5، ص 119، باب ذکر الذین قتلوا بین یدی الحسین بن علی
حضرت علی اصغر که زبان نداشت تا بگوید که از تشنگی جگرم کباب میشود و لبانم خشکیده است. حضرت علی اصغر با حسرت به دستان پدر نگاه میکند شاید پدر او را به بغل گرفته تا او را سیراب کند. در این حال بود؛
«إذ رماه حرملة بن الکاهل الأسدی فذبحه فی حجره»
حرمله لعین تیر سه شعبه مسموم به حلقوم علی اصغر زد.
«فتلقى الحسین دمه حتى امتلأت کفه، ثم رمى به نحو السماء، و قال: «اللّهمّ! إن حبست عنا النصر، فاجعل ذلک لما هو خیر لنا»
امام حسین دست خود را زیر گلوی علی اصغر گرفت و این خون را به آسمان پرتاب کرد.
مقتل الحسین علیه السلام؛ تألیف: اخطب خوارزم، موفق بن احمد - سماوی، محمد، الناشر: انوار الهدی، چاپ دوم، سنة 1381ش -1423ق؛ ج 2، ص 37
نقل شده است یک قطره از آن خون به زمین برنگشت. در بعضی از منابع نظیر «تذکرة الخواص» اثر «سبط ابن جوزی» یکی از علمای بزرگ اهل سنت این قضیه آمده است.
در این کتاب آمده است که وقتی گلوی علی اصغر بریده شد و طفل داشت روی دست پدر و جلوی چشم مادر و عمهها و فرزندان بال بال میزد، اشک از چشمان امام حسین جاری شد.
حضرت فرمود: خدایا این افراد ما را دعوت کردند تا ما را یاری کنند. آنها از ما خواستند تا بیاییم برای آنها حکومت تشکیل بدهیم، اما ما را کشتند. خدایا خودت داوری کن.
«فنودی من الهواء: دعه یا حسین- فان له مرضعا فی الجنة»
دیدند منادی از آسمان ندا زد: کودک را به ما بده، ما برای او دایهای در بهشت قرار دادیم تا او را شیر بدهد.
وقعة الطفّ؛ نویسنده: ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى، تاریخ وفات مؤلف: 158 ق، محقق / مصحح: یوسفى غروى، محمد هادى، ناشر: جامعه مدرسین، ایران؛ قم، 1417 ق؛ ص 246
نمیدانم قضیه شهادت حضرت علی اصغر چقدر بر اهلبیت سنگین بود که وقتی بعد از قیام «مختار» در مدینه به امام سجاد آمار کشته شدن قاتلین شهدای کربلا را میدادند، حضرت میفرمودند: از «حرمله» چه خبر؟!
راوی میگوید که دیدم امام سجاد از خبرهایی که دادند بیشتر علاقه دارد سرنوشت «حرمله» را بشنود. آمدم و از کسانی که از کوفه میآمدند سراغ گرفتم. یکی از این افراد گفت: «حرمله» را هم کشتند.
من دوان دوان آمدم و دیدم امام سجاد مشغول غذا خوردن است. وارد خانه شدم و گفتم: یابن رسول الله! «حرمله» را هم به درک رساندند. امام سجاد کنار سفره سر به سجده گذاشتند و خدا را شکر کردند.
در روایت داریم خدا را به خون مظلوم قسم بدهید. سؤال پرسیدند: مراد از دم مظلوم چیست؟! در جواب گفتند: مراد از دم مظلوم خون گلوی حضرت علی اصغر هست.
امیدواریم ان شاءالله خداوند عالم به خاطر خون گلوی حضرت علی اصغر و به خاطر گریه جانسوز امام حسین در شهادت طفل شش ماهه و سوختن جگر مادر، فرج امام زمان را نزدیک کند.
خیلی سخت است که جلوی چشم مادر طفل شیرخواره اینطور بال بال بزند. نمیدانم این افراد چه جنایتی کردند و چه پاسخی دارند بگویند وقتی حضرت صدیقه طاهره با پیراهن خونین امام حسین خواهند آمد.
حضرت صدیقه طاهره شکایت خواهند کرد، داوری با خداوند عالم هست و حکم با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله). شعر آذری هست که شعر بسیار خوبی است. حضرت زینب کبری در مجلس یزید فرمودند:
"قورخ اوگنن بیزه جبریل امین یاوراولا"
یزید بترس از روزی که محکمه شروع شود
"گورولا محکمه الله آرادا داور اولاً"
و خداوند در آن محکمه داور شود
"سنیلن حرمله منلنده علی اصغر اولاً"
با تو حرمله و با من علی اصغر همراه هست
"یرین اوستن یویی ناتان قاچاجاق سان هایانا"
از روی زمین و زیر آسمان به کجا میخواهی فرار کنی؟
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
مجری:
خیلی ممنونم. من هم این را عرض کنم و تتمه صحبت باشد. در کتاب «الإرشاد» جلد 2 صفحه 108 ذکر شده است که هنگام شهادت حضرت علی اصغر (صلوات الله علیه) امام حسین (علیه السلام) دست به آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! اگر امروز یاری اهل آسمان را از ما دریغ کردی، آن را برای زمانی بهتر یعنی روز ظهور قرار بده و انتقام ما را از این ظالمان بستان."
ما هم عرض میکنیم: «الهی بدم المظلوم عجل فرج المظلوم». قبل از اینکه بپردازیم و به طور مفصل وارد بحثهای تاریخی و صحبتهای این جلسه شویم، فاصله کوتاهی میگیریم برمی گردیم و ان شاءالله با موضوعات اصلی در خدمت شما خواهیم بود.
خیلی ممنونیم که همراه ما هستید. ان شاءالله که عزاداریهایتان مورد قبول واقع شود و دعا برای فرج امام زمان ذکر هر لحظهتان در مراسمهای عزاداری باشد.
حاج آقا در جلسه قبل صحبتی داشتیم پیرامون این موضوع که چه اتفاقی می افتد که تنها پنجاه سال بعد از شهادت پیامبر اسلام، نوه رسول خدا را به این شکل به قتل میرسانند. اگر امکان دارد خلاصهای بفرمایید تا سؤالات بعد را مطرح کنم.
خلاصه ای از مطالب گذشته پیرامون ریشه های تاریخی حادثه عاشورا
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
ما در جلسه گذشته عرض کردیم قضیه شهادت امام حسین (علیه السلام) ریشه در یک مسئله دارد و آن هم عدم آگاهی صحابه و تابعین از معارف دینی است.
آنها با معارف دینی آشنا نبودند. صحابه و تابعین عمدتاً بعد از فتح مکه مسلمان شده بودند و در طول ده سالی که پیغمبر اکرم در مدینه بود فرصت چندانی نبود تا معارف دینی بیان شود.
به تعبیر کتاب «صحیح بخاری» یک عده اصحاب در بازار مشغول بودند و یک عده در بیابانها مشغول بودند. در زمان رسول اکرم هم صحابه در برابر حضرت میایستادند.
زمانی که پیغمبر اکرم دستور میداد مسافر هستید و باید روزه خود را افطار کنید، از دستور حضرت خودداری میکردند. حضرت نسبت به این افراد فرمودند:
«أُولَئِک الْعُصَاةُ أُولَئِک الْعُصَاةُ»
اینها معصیت کار هستند، اینها معصیت کار هستند.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 785، ح 1114
در قضیه فتح مکه همین رفتار را با حضرت داشتند. در قضیه حج تمتع برخوردشان با رسول اکرم برخورد بسیار تندی بود، به طوری که «أم سلمه» یا «عایشه» میگوید:
«من أَغْضَبَکَ أَغْضَبَهُ الله»
چه کسی تو را به غضب آورده است، خدا او را به غضب آورد.
مسند الإمام أحمد بن حنبل ، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر، ج 4، ص 286
همچنین عایشه میگوید:
«من أَغْضَبَک یا رَسُولَ اللَّهِ أَدْخَلَهُ الله النَّارَ»
یا رسول الله! چه کسی تو را به غضب آورده است. خدا آنها را وارد آتش جهنم کند.
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 879، ح 1211
کاملاً مشخص است که هنوز روح اسلام و روح دیانت در کالبد صحابه وارد نشده بود و خصلتهای دوران جاهلیت هنوز در این افراد باقی بود.
«صحیح بخاری» در چندین روایت آورده است که عایشه از رسول اکرم سؤال میکند: آیا حجر اسماعیل جزء خانه خداست؟! حضرت میفرمایند: بله. عایشه میپرسد: چرا داخل نمیکنید؟! حضرت میفرماید: اگر داخل کنم قوم تو از دین بیرون میروند. قوم عایشه چه کسانی هستند؟! این مطالب در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» است. بنده مدارک این روایات را قبلاً عرض کردم و دیگر آنها را مطرح نمیکنم.
در قضیه حجة الوداع در منطقه عرفات پیغمبر اکرم فرمودند: خلفای من دوازده نفر هستند. صحابه سروصدا ایجاد کردند، داد و بیداد و فریاد کردند، تکبیر گفتند، بلند شدند و نشستند تا صدای پیغمبر اکرم به گوش مردم نرسد. حضرت در قضیه «سپاه اسامه» فرمودند:
«جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه»
سپاه اسامه را مجهز کنید تا به طرف روم حرکت کند. لعنت خدا بر کسی که از این سپاه تخلف کند.
کتاب المواقف، اسم المؤلف: عضد الدین عبد الرحمن بن أحمد الإیجی، دار النشر: دار الجیل - لبنان - بیروت - 1417 هـ - 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ج 3، ص 650، باب تذییل
ما در جلسه قبل از قول علمای بزرگ اهل سنت نظیر «ابن حجر عسقلانی» و «بدرالدین عینی» و دیگران خواندیم که خلفای ثلاثه در «سپاه اسامه» بودند، اما نرفتند. «سپاه اسامه» برای چه بود؟! پیغمبر اکرم فرمودند:
«جهزوا جیش أسامة لعن الله من تخلف عنه»
سپاه اسامه را مجهز کنید تا به طرف روم حرکت کند. لعنت خدا بر کسی که از این سپاه تخلف کند.
«ابن ابی الحدید معتزلی» یکی از علمای اهل سنت هم این قضیه را نقل کرده است، اما من نمیخواهم آن را بیان کنم. در اینجا نکتهای وجود دارد که خیلی دوست دارم عزیزان بدانند که قضیه «سپاه اسامه» چه بود.
«مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «خصال» جلد دوم صفحه 371 از قول امام باقر (علیه السلام) روایت مفصلی را نقل میکند و در آن روایت میفرماید که رسول اکرم دستور داد «سپاه اسامه» تجهیز شود و قبایل اوس و خزرج به آنجا بروند:
«مِمَّنْ یخَافُ عَلَی نَقْضِهِ وَ مُنَازَعَتِهِ وَ لَا أَحَداً مِمَّنْ یرَانِی بِعَینِ الْبَغْضَاءِ مِمَّنْ قَدْ وَتَرْتُهُ بِقَتْلِ أَبِیهِ أَوْ أَخِیهِ أَوْ حَمِیمِهِ إِلَّا وَجَّهَهُ فِی ذَلِک الْجَیش»
الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 371، ح 58
رسول اکرم میخواستند تمام کسانی که بستگانشان در جنگ بدر و جنگ احد و جنگ احزاب کشته شدند و با علی بن أبی طالب عداوت داشتند از مدینه خارج شوند.
رسول اکرم میدانستند که اگر این افراد در مدینه باشند، نمیگذارند امیرالمؤمنین به خلافت برسد و مانع میشوند.
رسول اکرم میخواستند همه این افراد بیرون بروند و مدینه از وجود این اغیار و کینه توزها خالی بماند تا بحث خلافت امیرالمؤمنین جا بیفتد و وقتی این افراد برگشتند در عمل انجام شده قرار بگیرند. متأسفانه ما میبینیم یک نفر حرکت نکرد.
این افراد دائماً جویای حال پیغمبر اکرم بودند، زیرا میدیدند لحظات آخر عمر رسول الله است و این افراد حتی یک قدم از منطقهای که در آن قرار داشتند حرکت نکردند.
این قضایا همگی مقدماتی را فراهم کرد تا ثقلین که یک متمسک آن اهلبیت و عِدل قرآن است در حاشیه قرار بگیرد و افرادی در رأس حکومت قرار بگیرند که خودشان میگفتند:
«ولیت علیکم ولست بخیرکم»
من ولی امر شما شدم و بهترین شما نیستم.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 5، ص 248، باب قصة سقیفة بنی ساعدة
این افراد در آخر عمر هم میگفتند: ای کاش از پیغمبر اکرم سؤال میکردیم آیا خلافت بعد از شما متعلق به چه کسی است؟!
بنده عرض کردم آقایان به خلافت میرسند، دوران خلافت تمام میشود و در آخر عمر احساس میکنند که باختند. یکی از خلفا میگوید: ای کاش از پیغمبر اکرم سؤال کرده بودم.
دوستان عزیز به کتاب «تاریخ الإسلام» اثر «ذهبی» جلد 3 صفحه 118 مراجعه کنند. در این روایت آمده است که خلیفه اول میگوید: ای کاش از پیغمبر اکرم سؤال میکردم خلیفه بعد از شما چه کسی است.
خلیفه دوم میگوید: ای کاش تمام دنیا مال من بود و من در راه خدا میدادم، اما از عذاب قبر خلاص میشدم. «ابن عباس» گفت: چرا این همه ترس و دلهره داری؟! خلیفه دوم گفت: به خاطر حق غصب شده پسرعمویت علی بن أبی طالب!
مجری:
نسبت به خلیفه دوم بحث حدیث قرطاس مطرح میشود. راجع به جریان قرطاس داریم که خلیفه دوم خود آمد و چنین توهینی را به پیامبر داشتند. این جریان چطور میشود؟!
تحلیلی از نسبت «هذیان» به پیامبر (صلی الله علیه و آله) توسط خلیفه دوم!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
عرض کردم که مسئله یکی دوتا نیست. اگر ما بخواهیم قضیه عاشورا را خوب تبیین کنیم و بگوییم ریشههای عاشورا کجاست، شاید بیش از پنجاه مورد را میتوان کنار هم گذاشت که نتیجه آن شهادت امام حسین (علیه السلام) بعد از پنجاه سال بود.
آقایان خودشان در صحاح آوردهاند. ما کاری با چیزی نداریم، اما وقتی به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می گویند:
«إن الرجل لیهجر»
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 6، ص 19، فصل قال الرافضی وروی أصحاب الصحاح الستة من مسند ابن عباس أن رسول الله
یا:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ یهْجُرُ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1259، ح 1637
این درد را به کجا ببریم؟! آیا مگر قرآن کریم نمیفرماید:
(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است.
سوره نجم (53): آیات 3 و 4
مگر رسول اکرم نمیفرماید که از زبان من جز حق بیرون نمیآید!! «ابن تیمیه» بزرگ نظریه پرداز وهابیت مطلبی نقل کرده است.
ما میخواهیم شبکههای وهابی خجالت بکشند، حیا کنند و به ما جواب بدهند. «ابن تیمیه» در کتاب «مجموع الفتاوی» جلد دوم مینویسد:
«أَلْقَی الشَّیطَانُ لِعُمَرِ وَهُوَ مُحَدِّثٌ فِی قِصَّةِ الْحُدَیبِیةِ وَقِصَّةِ مَوْتِ النَّبِی»
شیطان در عمر تصرف کرد و عمر در قضیه حدیبیه و در قضیه رحلت پیغمبر اکرم با ملائکه حرف میزد.
کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 2، ص 52
عمر بن خطاب در قضیه صلح حدیبیه به پیغمبر اکرم اعتراض کرد و گفت: یا رسول الله! چرا با مشرکین قریش صلح کردید؟! حضرت فرمود: اگر نیرو داشتم قیام میکردم.
به عقیده «ابن تیمیه» گفتاری که از عمر بن خطاب خارج شد حرف خودش نبود، بلکه القاء شیطانی بود. این مطالب را ما نمیگوییم، بلکه «ابن تیمیه» میگوید!
در کتاب «صحیح بخاری» هرجایی «هجر» آمده است به صحابه نسبت داده و هرجایی اسم خلیفه دوم آمده است تعبیرها چنین بود:
«قد غَلَبَ علیه الْوَجَعُ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1259، ح 1637
این قضایا نشانگر این است که این افراد بسیاری از مسائل را مخفی کردهاند. «ابن حجر عسقلانی» با تمام غرائضی که دارد، در کتاب «فتح الباری» جلد هشتم صفحه 133 وقتی به حدیث قرطاس میرسد مینویسد:
«والهجر بالضم ثم السکون الهذیان»
یعنی وقتی گفتند:
«إن الرجل لیهجر»
به این معناست که پیغمبر اکرم هذیان میگوید. وقتی بیمار عقل خود را از دست میدهد، پرت و پلا میگوید و به این حالت هذیان گفتن می گویند.
«و وقوع ذلک من النبی مستحیل لأنه معصوم فی صحته ومرضه»
وقوع چنین کاری از پیغمبر اکرم از محالات است، زیرا رسول اکرم در حال صحت و بیماری معصوم است.
این حرف را ما نمیزنیم، «ابن حجر عسقلانی» متوفای 852 هجری یکی از استوانههای علمی اهل سنت میگوید.
مشهور است اهل سنت کنار سفره چهار نفر نشستند؛ «ابن حجر عسقلانی»، «ذهبی»، «مزی» و «عراقی». جایگاه این چهار نفر نزد اهل سنت همانند جایگاه «سید مرتضی» و «شیخ طوسی» و «شیخ مفید» و «کلینی» هست. بعد میگوید:
«لقوله تعالی وما ینطق عن الهوی»
همانطور که خداوند عالم فرمود: هرگز پیغمبر اکرم از روی هوا سخن نمیگوید.
«ولقوله إنی لا أقول فی الغضب والرضا إلا حقا»
و همانطور که پیغمبر اکرم فرمود: چه در حال غضب باشم و چه در حالت عادی باشم، از زبانم جز حق بیرون نمیآید.
فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 8، ص 133، ح 4168
مجری:
حضرت استاد سؤالی برایم پیش آمد و آن اینکه اصلاً جمله پیغمبر اکرم جملهای نبود که ما بگوییم هذیان بوده است. مگر میشود انسان در حالت هذیان بگوید قلم و کاغذ بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که گمراه نشوید؟!! چنین چیزی چطور هذیان میشود؟!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
عاقلان دانند. اگر ایام عاشورا نبود در این خصوص مثالی میزدم، اما به جهت اینکه ایام عاشوراست من معذورم.
ملاحظه کنید در کتاب «سنن ترمذی» جلد چهارم صفحه 357 با سند صحیح نقل شده است که اصحاب به رسول اکرم عرضه داشتند: یا رسول الله! گاهی اوقات شما با ما شوخی میکنید. آیا شوخیهای شما هم برگرفته از وحی است؟! حضرت فرمود:
«إنی لَا أَقُولُ إلا حَقًّا»
مراد از فرمایش رسول گرامی اسلام این بود که حتی شوخیهای من هم برای شما الگوست. قرآن کریم میفرماید:
(لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة)
برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.
سوره احزاب (33): آیه 21
«ترمذی» در مورد سند روایت مینویسد:
«هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ»
الجامع الصحیح سنن الترمذی، اسم المؤلف: محمد بن عیسی أبو عیسی الترمذی السلمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت --، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ج 4، ص 357، ح 1990
وقتی پیغمبر اکرم شوخی میکنند، شوخیهای حضرت هم برای ما سنت و الگوست. ما میتوانیم از شوخیهای پیغمبر اکرم به عنوان سیره حضرت الگوبرداری کنیم.
شوخیهای رسول اکرم باید برای ما الگو باشد و شوخیهای ما در چارچوب شوخیهای رسول اکرم باشد، نه خارج از آن.
این مطالب را آقایان آوردهاند. مگر پیغمبر اکرم چه فرمایشی میخواستند بفرمایند؟! آقای «بدرالدین عینی» متوفای 855 هجری که سه سال بعد از «ابن حجر عسقلانی» از دنیا رفته است، در کتاب «عمدة القاری شرح صحیح بخاری» جلد دوم مینویسد:
«أراد أن ینص علی الإمامة بعده»
حضرت میخواست امامت بعد از خود را مکتوب کند.
«فترتفع تلک الفتن العظیمة کحرب الجمل وصفین»
تا فتنههای بزرگ نظیر جنگ جمل و صفین به راه نیفتد.
شیطنتی که آقای «عینی» در اینجا دارد این است که مینویسد: «کحرب الجمل وصفین». حال سؤال اینجاست که جنگ جمل و صفین نتیجه چیست؟! آیا قضایای جنگ جمل یک مرتبه از آسمان نازل شد یا از زمین روییده شد؟!
جنگ جمل مقدمه بیست و پنج سال کنار گذاشتن اهلبیت بود. چرا حقایق را برای مردم نمیگویید؟!
ما در جلسه گذشته هم عرض کردیم که اهانت و فحش و توهین به مقدسات اهل سنت و علمای اهل سنت را خلاف شرع و حرام می دانیم، اما حقایق را باید گفت. چرا چنین میکنید؟! ایشان از قول «سفیان بن عیینه» یکی از اعاظم اهل سنت مینویسد:
«أراد أن ینص علی أسامی الخلفاء بعده حتی لا یقع منهم الاختلاف»
پیغمبر اکرم میخواست اسامی خلفای بعد از خود را معین کند تا دیگر اختلاف به وجود نیاید.
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 2، ص 171، ح 114
اختلافات زیادی قبل و بعد از رحلت پیغمبر اکرم پیش آمد. ملاحظه کنید در ماجرای حدیث قرطاس یک نفر گفت بنویسید و یک نفر گفت ننویسید. بعد از اولین اختلافی که در محضر پیغمبر اکرم اتفاق افتاد، حضرت فرمود:
«قال رسول اللَّهِ قُومُوا»
پیغمبر اکرم فرمودند: بلند شوید و از خانه من بیرون بروید.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2146، ح 5345
رسول الله که مفتخر به لقب:
(وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری.
سوره قلم (68): آیه 4
هست، میفرماید: «قُومُوا». چقدر باید قلب رسول الله به درد آمده باشد که این تعبیر را به کار ببرند. این قضایا دقت کردنی نیست؟!
شبکههای وهابی همینطور اراجیف می گویند. اگر قرار باشد هذیان مصداقی داشته باشد، حرفهای کارشناسان وهابی مصداق هذیان است. این مطالب را برای مردم بیان کنید.
همچنین اگر کسی سؤالی میپرسد، چرا پاسخ افراد را با فحاشی میدهید؟! چرا جواب مردم را نمیدهید؟! چرا تلفنشان را قطع میکنید؟! به جای فحاشی بگویید که ما جواب نداریم. بگویید ما در درهای افتادیم که خروجی از این دره برای ما نیست.
خیلی جالب است که «احمد بن حنبل» در کتاب «مسند» خود جلد اول صفحه 293 نقل میکند و مینویسد:
«لَمَّا حُضِرَ رسول اللَّهِ قال ائتونی بِکتِفٍ أَکتُبْ لَکمْ فیه کتَاباً لاَ یخْتَلِفُ مِنْکمْ رَجُلاَنِ بعدی»
وقتی رسول الله در حال احتضار بودند، فرمود: قلمی بیاورید که چیزی بنویسم تا حتی دو نفر هم بعد از من با همدیگر اختلاف نکنند.
«قال فَأَقْبَلَ الْقَوْمُ فی لَغَطِهِمْ فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ وَیحَکمْ عَهْدُ رسول اللَّهِ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 293، ح 2676
اگر ما مطالبی از کتاب «کافی» و «بحارالانوار» بگوییم، می گویند که شما خودتان این مطالب را درست کردید. این مطالب را از کتابهای شما با سندهای صحیح نقل کردهاند.
ما به حول قوه الهی باید بحث فشردهای در رابطه با حدیث ثقلین داشته باشیم و اصلاً کاری به امامت اهلبیت هم نداشته باشیم. آیا مرجعیت علمی متعلق به اهلبیت است یا متعلق به صحابه است؟!
این دو مورد را در ترازوی نقد علمی مؤدبانه و محترمانه بگذاریم. اصلاً برفرض رسول اکرم چیزی نفرمودند. بعد از رسول اکرم آنچه از صحابه باقی مانده و آنچه از اهلبیت باقی مانده است را در دو کفه ترازو بریزیم.
وجدان خود را قاضی قرار بدهیم و ببینیم کدام یک از این موارد میتوانند مرجع علمی باشند. اصلاً عرض کردم مسئله مرجعیت سیاسی و امامت و ولایت را کنار میگذاریم.
آیت الله العظمی بروجردی (رضوان الله تعالی علیه) هم اصرار داشتند که مرجعیت علمی اهلبیت در میان اهل سنت مطرح شود.
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در ابتدای وصیت سیاسی الهی خود بحث حدیث ثقلین و مرجعیت علمی اهلبیت را مطرح کرده است.
اگر این قضیه روشن شود و حل شود، ما یقین داریم که هیچ اختلافی میان مسلمانان نخواهد افتاد. ریشه تمامی اختلافات کنار رفتن اهلبیت پیغمبر اکرم هستند که عِدل قرآن کریم و هم طراز قرآن هستند و مثل قرآن معصوم هستند میباشد.
اهلبیت رسول خدا کنار رفتند و کسان دیگری آمدند که صلاحیت نشستن در این منصب را ندارند. کار به جایی میرسد که «شمر بن ذی الجوشن» قاتل امام حسین میگوید:
«اللهم إنک تعلم أنی شریف فاغفر لی»
خدایا می دانی که من انسان شریفی هستم، مرا مورد بخشش قرار بده.
میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیخة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 3، ص 385، ح 3747
کار به اینج میرسد. چرا باید کار به اینجا برسد؟! بعضی مطالب هست که واقعاً دردآور است.
مجری:
زمانی که از مظلومیت اهلبیت صحبت میکنیم، حدیث قرطاس به نوعی اثبات میکند که مظلومیت چقدر در آنجا قوی بوده است که اصلاً پیامبری که چندین و چند بار اسامی دوازده امام و دوازده جانشین خود را ذکر کردند، اما بازهم صحابه قبول نکردند.
صحابه به قدری این قضیه را قبول نمیکنند که پیغمبر اکرم دستور میدهند بیاورید و بازهم این اهانت اتفاق می افتد.
وقتی دستان امیرالمؤمنین را بستند و به جهت گرفتن بیعت به مسجد بردند، امیرالمؤمنین خطاب به «مالک بن أنس» فرمودند: مگر فراموش کردی همین هفتاد روز پیش بود که در غدیر خم این اتفاق افتاد.
او گفته بود که من پیر شدم و فراموش کردم. حال در تاریخ آمده است ایشان کسی که سی سال پیش چند درهم از او قرض گرفته بود را بعد از سی سال میبیند و پولش را طلب میکند. امیرالمؤمنین ایشان را نفرین میکند و او به بیماری دچار میشود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
به شتر گفتند: گردنت کج است. گفت: کجایم راست است! کنار گذاشتن اهلبیت خسارتی به جهان بشریت وارد کرد.
ان شاءالله بنده در بحثهای بعد در رابطه با ثمرات قیام امام حسین و پیام قیام امام حسین صحبت خواهم کرد. این افراد بساطی درست کرده بودند که یزید میگفت:
«لعبت هاشم بالملک بلا
ملک جاء ولا وحی نزل »
شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، اسم المؤلف: عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، دار النشر: دار بن کثیر- دمشق - 1406 هـ، الطبعة: ط 1، تحقیق: عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط، ج 1، ص 69، باب سنة إحدی وستین
اصلاً اسلام و دین و وحی نبود و همه بازیچه بود. این قضایا کاملاً نشانگر این است که اصلاً مسئله یک مسئله دیگری بوده است.
ملاحظه کنید این افراد چه بساطی به راه میانداختند. بنده تقاضا دارم دوستان به این مطالب دقت کنند.
ادعایی از «حجاج بن یوسف ثقفی» که تا بحال نشنیده اید!!
بنده تا به حال مطلبی که میخواهم بیان کنم را نگفتم. بنده تاکنون نه در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و نه «شبکه جهانی ولایت» نگفتم. شاید در «شبکه سلام» این مطلب را گفته باشم.
در کتاب «تاریخ دمشق» جلد دوازدهم صفحه 160 آمده است که وقتی پیغمبر کرم از دنیا رفت «أم ایمن» گریه میکرد و از گریه دست برنمی داشت. ابوبکر به عمر بن خطاب گفت: برویم و به «أم ایمن» تسلیت بگوییم. آنها آمدند و گفتند:
«یا أم ایمن ما یبکیک قد افضی رسول الله إلی ما هو خیر له من الدنیا»
ای أم ایمن! خداوند عالم بهترین بنده دنیا که رسول اکرم بود را برای تو گذاشته است.
«فقالت ما أبکی لذلک إنی لأعلم أنه قد أفضی إلی ما هو خیر من الدنیا ولکن أبکی علی الوحی انقطع»
أم ایمن گفت: می دانم که خداوند بهترین خلق خود را برای من گذاشته است، اما به وحی که قطع شد گریه میکنم.
رابطه بشر با خداوند که جبرئیل امین بود، با رفتن پیغمبر اکرم قطع شد.
«فبلغ ذلک الحجاج بن یوسف فقال کذبت أم ایمن ما اعمل إلا بوحی انتهی»
این روایت را به حجاج بن یوسف گفتم. او گفت: أم ایمن دروغ میگوید، من خودم جز به وحی عمل نمیکنم.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 12، ص 160، ح 1217
«حجاج بن یوسف» ادعا میکرد تمام کارهایی که انجام میدهد با وحی جبرئیل امین است. این افراد به دنبال این بودند که بساط اسلام را کنار بگذارند و خود به جای پیغمبر اکرم بنشینند.
«مناوی» که یکی از علمای بزرگ اهل سنت هست و شخصیت بسیار برجستهای دارد، در کتاب «فیض القدیر» جلد دوم دارد که همین حجاج گفت:
«طاعتنا أوجب من طاعة الله»
اطاعت ما واجبتر از اطاعت خداوند است.
«فقال: اتقوا الله ما استطعتم»
خداوند در قرآن کریم میفرماید: تقوای خدا را داشته باشید هرقدر میتوانید.
«وأطلق طاعتنا فقال وأولی الأمر منکم»
خداوند نسبت به اطاعت ما اولی الامر فرموده است: اطاعت کنید خداوند و رسول اکرم و ولی امر خود را.
ایشان میگوید که مطلقاً مردم باید از ما اطاعت کنند، خواه توان داشته باشند خواه توان نداشته باشند. بدبختی ما این است که این افراد قرآن هم بلد نبودند. اگر خداوند متعال یک جا فرموده است:
(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم)
بنا بر این تا آنجا که در توان دارید تقوای الهی پیشه کنید.
سوره تغابن (64): آیه 16
در جای دیگر هم میفرماید:
(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه)
آن چنان که حق تقوی و پرهیزکاری است از خدا بپرهیزید.
سوره آل عمران (3): آیه 102
برای افراد عادی مثل ما ضعفا (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم) آمده است، اما برای بعضی از اولیاء خدا و بعضی از علما و بزرگان و اوتاد (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه) آمده است به این معنا که آنگونه که شایسته خدا هست از خداوند بپرهیزید.
جالب اینجاست که در ادامه روایت آمده است افرادی نزد پسر «عمر بن عبدالعزیز» آمدند و گفتند:
«أن الخلیفة لا یجری علیه القلم ولا تکتب علیه معصیة»
کسی که به خلافت میرسد ملائکه هیچ گناهی برای او نمینویسند و شما هرکاری کنید از طرف خداوند آزاد هستید.
«بأن الخلیفة لا حساب علیه ولا عقاب»
فردای قیامت هم خلیفه نه حساب دارد و نه عقاب دارد.
فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 419، ح 1935
این افراد به دنبال این بودند.
ملاحظه کنید در کتاب «البدایة و النهایة» اثر «ابن کثیر دمشقی» جلد نهم آمده است که «خالد بن عبدالله قشری» در مکه روی منبر میگوید:
«أیها الناس ایهما أعظم خلیفة الرجل علی أهله أم رسوله إلیهم»
ای مردم! کدام یک مقامش بالاتر است؟ کسی که او را جانشین و وصی خود معین کرده است یا کسی که نامه رسان اوست؟
معلوم است جانشین و وصی رسمی او مقامش بالاتر از نامه رسان اوست.
«والله لو لم تعلموا فضل الخلیفة إلا أن إبراهیم خلیل الرحمن»
به خدا سوگند شما خبر ندارید که مقام خلیفه بالاتر از حضرت ابراهیم خلیل الرحمان است.
«استسقاه فسقاه ملحا أجاجا واستسقی الخلیفة فسقاه عذبا فراتا»
خلیل الرحمن از خداوند آب خواست و خداوند به او آب تلخ داد، اما عبدالملک خلیفه مسلمین آب خواست و خداوند آب شیرین به او داد.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 9، ص 76، باب غمیر بن حکیم
ملاحظه کنید اصلاً این افراد مذهب و دین و قرآن را به سخره گرفته بودند. اگر واقعاً قضیه قیام حضرت سیدالشهدا نبود و این اقدام و مقاومت نبود و بعد از او شهامت حضرت زینب (سلام الله علیها) نبود، اسلام از بین میرفت.
به قول یکی از بزرگان حضرت زینب سخن میگفت، اما سخنان متعلق به امام سجاد (علیه السلام) بود. حضرت زین العابدین این سخنان را در قلب مقدس حضرت زینب کبری القاء میکرد. بنابراین مردم میگفتند علی بن أبی طالب زنده شده و حرف می زند!
بعضی مطالب در مورد حضرت زینب است که بنده نمیتوانم مطرح کنم. جایگاه این بزرگواران به قدری بالاست که عقل بزرگترین عقلای بشر هم به آنجا نمیرسد. اگر این اقدام نبود در صد سال اول اسلام عوض میشد.
این افراد حتی مکه را جابجا کردند و گفتند دیگر کسی حق ندارد به مکه برود. این افراد دستور دادند که بیت المقدس را درست کنند و بگویند که پای پیغمبر اکرم در معراج به اینجا خورده است.
به جای رفتن به بیت الله الحرام به بیت المقدس در میان یهودیان بروید و طواف کنید. حج شما باید به بیت المقدس انتقال پیدا کند. این افراد همه چیز را داشتند تغییر میدادند.
بنابراین قیام حضرت سیدالشهدا با وجود اینکه بسیار جانسوز و دلخراش است، باعث زنده نگهداشتن اسلام شد.
«لَا یوْمَ کیوْمِک یا أَبَا عَبْدِ اللَّه»
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، ج 4، ص 86، فصل فی مقتله ع
مصیبتی که حوریان بهشتی را به گریه درآورد، ملائکه را به گریه درآورد، اجنه را به گریه درآورد. شش ماه خورشید خون گریه میکرد.
طبق عبارتی که «مزی» در کتاب «تهذیب الکمال» آورده است، مدتها در منطقه شام و حجاز هر سنگی را برمی داشتند میدیدند لخته خون زیر سنگ و کلوخ است.
«حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»
کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 52، ح 11
اگر قیام امام حسین نبود و فداکاریها نبود، معلوم نبود در صد سال اول اسلام اصلاً از اسلام و قرآن خبری بود. ما واقعاً همه چیزمان مدیون قیام حضرت سیدالشهداست. خونهای به ناحق ریخته شده و مقاومت و صبر و تحمل باعث پایداری اسلام شد.
واقعاً تحمل حضرت سیدالشهدا در روز عاشورا به اندازهای است که هرچه انسان بخواهد تصور کند، یک میلیارد میلیاردم آن مصیبت برای هر فرد عادی وارد شود همانجا سکته میکند و همانجا نابود میشود.
این عنایت الهی و تسلیم حضرت سیدالشهدا در برابر اراده الهی بود که مقاومت کند و با خون خودش درخت اسلام که در طول این پنجاه سال در حال خشکیدن بود و برگهای آن زرد شده بود و شاخههای آن در حال ریختن بود را دوباره آبیاری کند و به طراوت برسد.
مجری:
خیلی ممنونم. اگر اجازه بدهید یک فاصله کوتاهی میگیریم، برمی گردیم و به بخش پایانی صحبتها خواهیم رسید.
متشکریم از اینکه بر سر ما منت میگذارید و تماشاگر این برنامه هستید. فاصله کوتاهی میگیریم و در خدمت شما خواهیم بود.
خیلی ممنون و متشکرم که همراه ما هستید. بحث را ادامه میدهیم تا وقتی تماس برقرار شود ان شاءالله حتماً صحبت میکنیم.
یکی از موضوعاتی که میخواستم مطرح کنم این بود که جریان حدیث قرطاس در لحظه و حالاتی بوده است که پیامبر اکرم در بستر بودند و رو به شهادت بودند.
چه اتفاقی افتاد که بعد از شهادت حضرت هم این افراد شروع به انکار کردند؟! انگیزه این انکار چه بود که به طور کلی شهادت پیغمبر اکرم را انکار کردند؟!
پارادوکس و تضادی عجیب در چند ادعای خلیفه دوم!!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خیلی عجیب است. این آقایان واقعاً باید بیایند و به ما جواب بدهند. آقایان روز پنج شنبه گفتند:
«حَسْبُنَا کتَابُ اللَّهِ»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1259، ح 1637
روز دوشنبه وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفت، به سقیفه رفتند و گفتند که پیغمبر اکرم فرمود:
«الْخِلاَفَةُ فی قُرَیشٍ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 185، ح 17690
ما کدام را بپذیریم؟! بعد از رحلت نبی گرامی اسلام خلیفه دوم آمد و گفت:
«والله ما مَاتَ رسول اللَّهِ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1341، ح 3467
آنجا گفت؛
«قد غَلَبَ علیه الْوَجَعُ»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2146، ح 5345
بیماری بر پیغمبر اکرم غلبه کرده و دارد هذیان میگوید. خلیفه دوم در اینجا میگوید:
«والله ما مَاتَ رسول اللَّهِ»
پیغمبر اکرم میفرماید: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید، اما آقایان می گویند:
«إن الرجل لیهجر»
سپس می گویند:
«مُرُوا أَبَا بَکرٍ فَلْیصَلِّ بِالنَّاسِ»
به ابوبکر بگویید که برود و نماز بخواند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 236، ح 633
این بهترین دلیل برای خلافت ابوبکر میشود. ما باید به این تناقضها و پارادوکسها دقت کنیم، حواسمان را جمع کنیم و قدری تأمل کنیم و ببینیم قضیه از چه قرار است.
ما صد بار به دنیا نمیآییم که دائماً تجربه کنیم. ما یک بار به دنیا آمدیم و یک دفعه هم از این دنیا خواهیم رفت و دیگر برگشتی برای ما نیست. خداوند عالم نعمت حیات را برای همیشه به ما نمیدهد.
(فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یسْتَقْدِمُون)
و به هنگامی که مدت آنها فرا رسد نه ساعتی از آن تأخیر میکنند و نه بر آن پیشی میگیرند.
سوره اعراف (7): آیه 34
این مسائل کاملاً واضح و روشن است. من نمیدانم این آقایان چه جوابی میخواهند داشته باشند.
تماسهای بینندگان برنامه:
جناب آقای حسین از مشهد مقدس پشت خط هستند. سلام، شبتان بخیر:
بیننده (آقای حسین از مشهد – اهل سنت):
سلام، شبتان بخیر، خسته نباشید.
مجری:
شب شما هم بخیر باشد، بفرمایید.
بیننده:
من دیشب تماس گرفتم و آقای «یزدانی» یک سری آیات را گفتند که من قرار شد اعتراف بگیریم که صدای مرا وصل نکردید. من میخواهم حاج آقا قزوینی را هم در جریان سؤالم بگذارم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بفرمایید عزیزم.
بیننده:
برای یک شخص خارجی و ناصبی که نه روایات شیعه دوازده امامی و نه روایات اهل سنت را قبول دارد، قرار شد از قرآن آیهای بیاورید.
تنها کتاب مشترک میان من و شما قرآن است. حال از قرآن کریم ایمان سرورم علی بن أبی طالب (رضی الله عنه) را ثابت کنید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
من سؤالی از حضرتعالی بپرسم. اصلاً ایمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به کنار، شما دو رکعت بودن نماز صبح را از قرآن برای من ثابت کن تا جواب شما را بدهم.
بیننده:
الآن ثابت میکنم. بزرگوار اصول اعتقادی و اصول دین را خداوند کامل گفته است، اما ارکان عملی دین را پیغمبر اکرم تبیین میکند که میفرماید نماز صبح دو رکعت است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما که گفتید این آقا سنت را قبول ندارد. شما گفتید فردی ناصبی هست که نه روایات شیعه را قبول دارد و نه روایات اهل سنت را قبول دارد. نمازی که پیغمبر اکرم خوانده است از کتب اهل سنت استفاده کرده یا از کتب شیعه استفاده کرده است؟!
بیننده:
دوست دارید بروید تاریخ و روایات جعلی را بیاورید؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما چکار به روایات جعلی داریم! شما می گویید کسی هست که ناصبی هست، نه شیعه را قبول دارد و نه اهل سنت را قبول دارد. آیا این آقا نماز میخواند یا نماز نمیخواند؟!
بیننده:
نماز میخواند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
او دو رکعت نماز صبح را از کجای قرآن کریم درآورده است؟
بیننده:
اولاً هفتاد و پنج آیه در قرآن کریم داریم که فرموده است:
(وَ أَقِیمُوا الصَّلاة)
و نماز را بپا دارید.
سوره بقره (2): آیه 43
و:
(وَ یقِیمُونَ الصَّلاة)
و نماز را بر پا میدارند.
سوره بقره (2): آیه 3
با وجود اینکه فروع دین است.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
معنای (وَ أَقِیمُوا الصَّلاة) چیست؟!
بیننده:
برپا کردن چیزی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برپا کردن چه؟
بیننده:
برپا کردن نماز.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
از کجا می گویید کلمه (الصَّلاة) به معنای نماز است؟
بیننده:
من که می دانم میخواهید بگویید...
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
(إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَی النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما)
خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و سلام گوئید و تسلیم فرمانش باشید.
سوره احزاب (33): آیه 56
آیا این آیه به معنای این است که خدا و پیغمبر اکرم بر ملائکه نماز میخواندند؟! آیا به این معناست که بر پیغمبر اکرم نماز بخوانید؟!
بیننده:
من الآن جواب شما را میدهم. (الصَّلاة) دو نوع است. شما این جواب را چند سال پیش هم به آقای عبدالله گفتید و من جواب شما را یادداشت دارم.
هرجایی (الصَّلاة) برای نبی آمده است با (عَلَی) و (عَلَیهِ) آمده است و به معنای حالت دستوری است. جایی که در مورد نماز هست و درواقع برای غیر الله است با (أَقِیمُوا) آمده است به معنای برپا کردن چیزی.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برپا کردن چه؟! کلمه (الصَّلاة) در لغت به معنای دعا کردن است. ما هیچ جا نداریم که کلمه (الصَّلاة) را در لغت قبل از اسلام کسی در نماز استعمال کرده باشد.
شما که میخواهید بگویید (الصَّلاة) به معنای نماز هست، باید یا کتابهای شیعه را بخوانید و یا کتب اهل سنت را بخوانید.
بر فرض محال فرمایش شما را هم قبول کنیم و بپذیریم که (الصَّلاة) به معنای نماز است، اما آقای ناصبی که دو رکعت نماز صبح میخواند این دو رکعت را از کجا درآورده است؟! آیا از کتب شیعه درآورده یا از کتب اهل سنت؟!
بیننده:
شما دوست دارید به روایات بروید و از این کتاب و آن کتاب مطلب بیاورید، اما چرا به سمت سوره توبه آیه 100 نمیروید؟
مجری:
ما از شما میپرسیم که شما این را به ما بگویید. الآن فرض کنید که ما نمیدانیم و داریم از شما میپرسیم که آقایی که میفرمایید و نماز را از روی قرآن کریم قرائت کردند، به ما بگویند در کجای قرآن کریم تعداد رکعات نماز آمده است؟
در کجا آمده است نماز صبح دو رکعت است و نماز مغرب سه رکعت است تا ما هم به همان استناد کنیم؟
بیننده:
من بدون حرف و حدیث جواب آقای خارجی و ناصبی را میدهم. ما اهل سنت محکم می گوییم که سوره توبه آیه 100، سوره فتح آیه 18، سوره فتح آیه 29، سوره انفال آیه 72.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در این آیه چه گفته است؟
بیننده:
آمده است:
(وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصار)
پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار.
سوره توبه (9): آیه 100
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِین)
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد در باره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید.
سوره حجرات (49): آیه 6
هم که متعلق به همین افراد است.
(فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یوْمِ یلْقَوْنَه)
این عمل (روح) نفاق را در دلهایشان تا روزی که خدا را ملاقات کنند.
سوره توبه (9): آیه 77
هم که متعلق به همین افراد است. نمیشود یک آیه را بگیرید و صد آیه دیگر که در مذمت صحابه هست را کنار بگذارید.
بیننده:
آیهای که می گویید در مذمت صحابه آمده است در کدام سوره است؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
آیه (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا) هست. تمام علمای اهل سنت گفتند که مراد از فاسق آقای «ولید» بود که صحابی پیغمبر اکرم است.
بیننده:
آیهای که گفتید در کدام سوره است؟
مجری:
الآن ما سند و مدرک را خدمت شما عرض میکنیم. وقتی تصویر را مشاهده کردید همان لحظه چک بفرمایید.
نکتهای که استاد فرمودند درست است که شما یک مورد را میگیرید و براساس آن جلو میروید. وقتی ما برمبنای فکری خودتان سؤال میپرسیم، می گویید که شما میخواهید به سراغ کتاب بروید.
ما می گوییم که اصلاً دو کتاب را کنار بگذاریم. ما الآن تنها میخواهیم به قرآن بپردازیم. شما که می گویید براساس قرآن و طبق صحبت دیشبتان که شیعه دوازده امامی بودید و الآن اهل تسنن شدید، ادله خود را بگویید شاید ما هم اهل تسنن شدیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سوره حجرات آیه 6.
بیننده:
صفحه چند؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا)
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد در باره آن تحقیق کنید.
سوره حجرات (49): آیه 6
«احمد بن حنبل» در کتاب «مسند» جلد چهارم صفحه 279 میگوید: پیغمبر اکرم «ولید به عقبه» را فرستاد تا از قبیله حارث زکات بگیرد.
«إنَّ الحرث منعنی الزَّکاةَ وَأَرَادَ قتلی»
ولید برگشت و گفت که این افراد میخواستند مرا بکشند.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 279، ح 18482
پیغمبر اکرم سپاهی فرستاد و وقتی آنها وارد قبیله حارث شدند، گفتند: شما میخواستید «ولید» را بکشید. آنها گفتند: خیر، ما اصلاً «ولید» ندیدیم.
همچنین در کتاب «تفسیر سمعانی» جلد پنجم صفحه 217 آمده است که اهل تفسیر گفتند:
«نزلت الآیة فی الولید بن عقبة بن معیط، بعثه رسول الله إلی بنی المصطلق من خزاعة لیأخذ صدقاتهم»
سپس مینویسد:
«الفاسق هاهنا هو الکذاب»
تفسیر القرآن، اسم المؤلف: أبو المظفر منصور بن محمد بن عبد الجبار السمعانی، دار النشر: دار الوطن - الریاض - السعودیة - 1418 هـ- 1997 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: یاسر بن إبراهیم و غنیم بن عباس بن غنیم، ج 5، ص 217، باب الحجرات: (6) یا أیها الذین... ..
در کتاب «تفسیر قرطبی» جلد نوزدهم آمده است که مراد از (فاسِقٌ) در این آیه «ولید» صحابی پیغمبر اکرم است. ایشان از منافقین هم نبوده است.
جالب اینجاست که در کتاب «الإصابة فی تمییز الصحابه» اثر «ابن حجر عسقلانی» آمده است که آقای «ولید بن عقبه» نماز میخواند در حالی که مست بود و نماز صبح را چهار رکعت خواند. «عسقلانی» مینویسد:
«وقصة صلاته بالناس الصبح أربعا وهو سکران مشهورة»
الإصابة فی تمییز الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 6، ص 616، ح 9153
ما این را چکار کنیم؟
بیننده:
من نمیدانم چرا اینقدر شما قلبتان بیمار است که به سمت سوره فتح آیه 18 نمیروید؟
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
عزیز من این چه نحوه حرف زدن است!! ادب را رعایت کنید. اگر قرار است که ما قرآن را نگاه کنیم هم آیاتی که در مذمت صحابه هست را میآوریم و هم آیاتی که در مدح صحابه هست را میآوریم.
ما باید این آیات را کنار هم بگذاریم و سپس قضاوت کنیم. آیه (فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یوْمِ یلْقَوْنَه) خطاب به چه کسانی است؟!
مجری:
اگر اجازه بدهید بینندگان دیگری هم داریم. به نظرم ایشان تا همین جا هم کافی است تا بروند و بررسی کنند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
همچنین نسبت به سوره مبارکه توبه آیه 77 در کتاب «تفسیر ابن کثیر دمشقی» آمده است:
«وقد ذکر کثیر من المفسرین منهم ابن عباس والحسن البصری أن سبب نزول هذه الآیة الکریمة فی ثعلبة بن حاطب الأنصاری»
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 2، ص 374، باب التوبة: (75 - 78) ومنهم من عاهد... ..
اگر بناست قرآن را بخوانیم، باید تمامی آیات را بررسی کنیم. در قرآن کریم آمده است:
(لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ)
به نماز نزدیک نشوید.
بنابراین در این آیه آمده است که نباید نماز بخوانیم، اما در ادامه آمده است:
(وَ أَنْتُمْ سُکاری)
در حالی که مست هستید.
سوره نساء (4): آیه 43
این چه نحوه برخورد کردن است؟!! معلوم میشود که شما یا اصلاً قرآن نخواندید یا قرآن خواندید و از آن هیچ نفهمیدید!!
مجری:
اگر اجازه بدهید تماس بعد را وصل کنیم. آقای محمدی از اصفهان سلام علیکم و رحمة الله؛
بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):
سلام علیکم، شب شما بخیر مجری محترم و استاد ارجمند حضرت آیت الله قزوینی.
مجری:
سلام علیکم، زنده باشید.
بیننده:
حضرت آیت الله عذرخواهی میکنم به جهت اینکه من برنامههای زیبا و دقیق و مؤدبانه و محترمانه شما را بیش از یک سال است که میبینم، میخواهم بگویم که این آقا هم اسمش جعلی است و هم عقلش جعلی است.
ایشان تنها برای گرفتن وقت مردم اذیت و آزار میکند. او نه اهل قرآن است و نه اهل اسلام است و قاطعانه میتوان گفت که تنها برای اذیت و آزار در برنامههاست.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ما دوست داریم که این افراد روی خط بیایند. ایشان نتوانست دو رکعت نماز را از قرآن کریم ثابت کند، حال میخواهد ایمان امیرالمؤمنین را از قرآن کریم ثابت کند!!
مجری:
مغالطه در همه بحثی میتوان انجام داد، اما فایدهای ندارد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بنده با تمام احترامی که به ایشان داریم، به نظرم این عزیزمان باید به دکتر روانشناس مراجعه کنند.
بنده یک مرتبه هم گفتم که ما در یکی از شهرهای گیلان جلسهای داشتیم که حدود شصت تن از علمای بزرگوار اهل سنت هم در این جلسه حضور داشتند. آن روز هم روز میلاد امام حسین بود.
من در این جلسه صحبت داشتم، اما دیدم که مرتب دارند به بنده نامه میدهند و می گویند که اختلاف ما با شما شیعیان در رابطه با صحابه است. شما چرا از صحابه حرف نمیزنید؟!
من دیدم موضوع صحبت ولادت امام حسین است و گفتم: اشکالی ندارد. در یک فاصلهای که استراحت کردیم، دیدم چندین نفر نزد من آمدند و گفتند: شما در رابطه با صحابه صحبت کنید.
من آیاتی که در مدح صحابه هست را در یک جا آوردم و آیاتی که در مذمت صحابه است را در یک طرف آوردم و گفتم: صحابهای همانند «عبدالرحمن بن عمر»، «عقبة بن حارث»، «ابن نعیمان»، «عبدالله بن حمار عقام» در زمان پیغمبر اکرم حد خوردند.
افرادی که در زمان پیغمبر اکرم زنا کردند حد خوردند، افرادی که شراب خوردند حد خوردند، افرادی که دزدی کردند حد خوردند. آیا این افراد صحابه نیستند؟! ما میتوانیم نسبت به این افراد بگوییم:
«أصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم»
التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، اسم المؤلف: فخر الدین محمد بن عمر التمیمی الرازی الشافعی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1421 هـ - 2000 م، الطبعة: الأولی، ج 2، ص 5، باب البقرة: (1) الم
بعد از زمان پیغمبر اکرم در زمان عمر بن خطاب حدود چهل تن از صحابه نظیر «قدامة بن مظعون» که بدری است و در جنگ بدر شرکت کرده است، شراب خورده بود. خلیفه دوم این افراد را روی زمین خواباند و به آنها حد شراب زد.
آیا ما میتوانیم این افراد را به عنوان صحابه عادل محسوب کنیم و بگوییم که گفتار آنها برای ما حجت است و آنها را به عنوان مرجع دینی قبول کنیم؟!
اتفاقاً خیلی خوب است که این افراد روی خط میآید. به نظرم از الطاف خفیه الهی است که این افراد حرفهایی را بزنند تا برای بعضی از جوانانی که فریب سلفیها را خوردهاند یا کسانی که با شیعه عداوت دارند ثابت شود که آنها هیچ حرفی برای گفتن ندارند.
آنها در نهایت مجبورند چند توهین و فحش بدهند. حال اگر شما هزار فحش هم بدهید، از ما یک فحش نخواهید شنید.
مجری:
در راه امیرالمؤمنین و اثبات ولایت هرچه فحش بخوریم کم است.
بیننده:
من عذرخواهی میکنم. ما سابقه ایشان را میشناسیم. ایشان اصلاً دروغ میگوید که شیعه بوده است.
مجری:
ما اتفاقاً در شبکههای دیگر هم پیگیر شدیم و متوجه شدیم ایشان همانطور که شما فرمودید شخصی هستند که با شبکههای مختلف شیعی دائماً تماس میگیرند و اینطور مسائل را مطرح میکنند.
استاد فرمودند که ایشان جز رسوایی خودشان چیزی ندارند. این افراد فکر میکنند که دارند با این کار شبههای وارد میکنند یا خدشه دار میکنند، اما تنها خودشان را رسوا میکنند.
به قدری ادله شیعه محکم است و به قدری اینجا استدلالهای محکمی را بیان کردیم که دیگر جای صحبتی باقی نمیماند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
ایشان که هیچ؛ اگر شما کتاب سه جلدی «قصة الحوار الهادی» اثر بنده را مطالعه کنید که هر جلد هفتصد صفحه است، میبینید که در عربستان سعودی بیش از دویست جلسه مناظره داشتم.
بنده با مفتی اعظم عربستان سعودی یک ساعت و اندی مناظره داشتم که این آقا لنگه کفش ایشان هم نخواهد شد. ما در طائف با همدیگر صحبت کردیم و فایل صوتی این جلسه را هم دارم. ایشان هیچ جوابی نداشت که به من بگوید.
جلسه بسیار جلسه محترمانهای بود. علی رغم اینکه سؤال و جوابها بسیار تند بود، اما ایشان نتوانستند جواب ما را بدهند.
بیننده:
فرمایش شما درست است. حرف من این است که این شخص اصلاً برای اغتشاش تماس گرفته است. بسیاری از برادران عزیز اهل سنت با ادب صحبت میکنند و جواب میگیرند و قانع میشوند.
این مسائل بسیار ارزش دارد و باعث شده است که ما برادران مؤدب اهل سنت را دوست بداریم، اما معلوم است که این شخص مأموریتی دارد. من از این جهت مزاحم شما شدم.
مجری:
خیلی محبت کردید. متأسفانه وقت برنامه ما دارد به اتمام میرسد، اما خیلی ممنون و قدردان هستیم که برنامه خودتان را همراهی میکنید و نکات ارزشمندی را بیان کردید. جناب آقای محمدی عزیز از شما متشکرم. حضرت استاد دعا بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در این دو دقیقهای که از زمان باقی مانده است، مطلبی نشان بدهم. اگر این آقا بیننده این برنامه هست عبارت «ابن تیمیه» را ببیند. ایشان در جلد چهارم میگوید:
«قد یحصل منه نوع من الاجتهاد مقرونا بالظن ونوع من الهوی الخفی»
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 543، فصل قال الرافضی وتمادی بعضهم فی التعصب
همچنین آقای «ذهبی» میگوید: صحابه با تعویلات جداگانه یکدیگر را تکفیر میکردند. بدبختی ما این است که خوب نیامدیم صحابه را با اهلبیت با هم مقایسه کنیم.
اگر مؤدبانه و محترمانه و بدون اعتراض مقایسه کنیم بسیاری از مسائل روشن میشود. سپس معلوم میشود که چه کسی؛
(فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا)
در دلهای آنها یک نوع بیماری است، خداوند بر بیماری آنها میافزاید.
سوره بقره (2): آیه 10
و:
(وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسارا)
قرآن را نازل میکنیم که شفا و رحمت برای مؤمنان است و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید.
سوره إسراء (17): آیه 82
ما تشکر میکنیم از حسن اجرای حضرتعالی و از بینندگان عزیز، در خدمت شما هستیم.
مجری:
شب جمعه است، کلام آخر برنامه در اولین شب جمعه محرم امسال دعای زیادی از جانب شما باشد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خدایا به آبروی حضرت سیدالشهدا و مضطران روز عاشورا و قلبهای لرزان شب یازدهم محرم و مضطر زیر سم اسبان تو را سوگند میدهیم فرج فرزند امام حسین حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نزدیک بگردان.
خدایا مقدمات ظهورش را به احترام جدش حضرت سیدالشهدا فراهم بگردان و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکاب حضرت ولی عصر قرار بده.
خدایا رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما. خدایا حوائج حاجت مندان روا نما. خدایا دعاهای ما و دعاهای بینندگان عزیز را به اجابت برسان.
هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهدا، صدیقین، صالحین بالاخص امام راحل صلواتی ختم بفرمایید.
مجری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شب جمعه که شود جرم و خطا میبخشند
دست خالی نرو با شوق بیا میبخشند
مادرت گفت فدای لب عطشان حسین
همه را بین فغانش به خدا میبخشند
یا فاطمه، بحق فاطمه، عجل لولیک الفرج
به امید دیدار، یا علی مدد
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته