نسخه موبایل
www.valiasr-aj .com
برخی از ادعاهای باطل و خطرناک «احمد الحسن»!
کد مطلب: 12963 تاریخ انتشار: 06 مرداد 1398 - 12:38 تعداد بازدید: 4824
سخنراني ها » بررسی شبهات مهدویت
برخی از ادعاهای باطل و خطرناک «احمد الحسن»!

بررسی شبهات مهدویت 98/05/06

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 98/05/06

موضوع: برخی از ادعاهای باطل و خطرناک «احمد الحسن»!

(سخنرانی در حوزه علمیه اصفهان، جلسه دوم)

فهرست موضوعات این سخنرانی:

کلیپی با هفت میلیون نفر بازدید کننده در دو ماه!!

اثبات امامت، با معجزه ای به نام «خواب»!!

روشی فوق العاده مؤثر، در مناظره با مخالفین

برخی از ادعاهای باطل و خطرناک «احمد الحسن»!

تقدیم به پیشگاه مقدس و باعظمت حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) صلواتی عنایت فرمایید.

کلیپی با هفت میلیون نفر بازدید کننده در دو ماه!!

ما دیروز قول داده بودیم در رابطه با قضیه «احمد الحسن» که امروز به فتنه بزرگی تبدیل شده است و جامعه ما و حوزه­های علمیه را آلوده می­کند، صحبت کنیم. در شهر قم و برخی شهرستانها، بعضی از طلاب در اثر بی سوادی یا بعضی از مباحث دیگر جذب این فرقه شدند.

«احمد الحسن» در سال 1385 نامه­ای با عنوان «رسالة إلي السید القائد و عدد من العلماء» نوشته بود و از آنها دعوت کرده برای ایمان آوردن به ایشان!

«أما بعد إلي السید علي الخامنه‌اي السلام علیکم و رحمة الله و برکاته إلی السید القزویني في إیران السلام علیکم و رحمة الله و...»

همچنین علمای دیگری از جمله آقایان «مهاجر»، «کورانی»، و «مقتدا صدر» و «سید محمود هاشمی» هم نامشان در نامه ذکر شده بود. او درخواست کرده بود که نامه مرا بخوانید و در آن تدبر کنید و به من ایمان بیاورید و اگر آماده مناظره هستید ما آماده­ایم.

ما گفتیم که او الی ماشاءالله چرندیات می­بافد به همین خاطر از باب «الباطِلُ يَمُوت بِتَرك ذِكرِه» اهمیت ندادیم، اما زمانی که مشاهده کردیم بعضی از طلاب ما در حوزه­های علمیه جذب این فرقه می­شوند یک سال و اندی است که به این مباحث ورود پیدا کردیم.

بنده در «شبکه جهانی ولایت» حدود ده دقیقه در رابطه با «احمد الحسن» صحبت کردم و کلیپ آن در فضای مجازی بارگذاری شد.

بنده خدمت دوستان عرض می­کردم در طول بیست و اندی سال است که در زمینه مبارزه با وهابیت کار می­کنیم، هیچ کدام از کلیپ های ما اینقدر بازدید کننده نداشت. این کلیپ ما در کمتر از دو ماه، حدود هفت میلیون نفر بازدید کننده داشت.

ما روزی در نماز جمعه خدمت آیت الله اعرافی بودم. ایشان به بنده فرمودند: من در رابطه با «احمد الحسن» از مراکز مهدویت خواسته بودم جزوه­ای برای بنده ارسال کنند که شناختی از او داشته باشم.

آنها چندین جزوه برای من فرستادند که خیلی زیاد متوجه نشدم، اما زمانی که کلیپ ده دقیقه­ای شما را دیدم بسیاری از مسائل برایم روشن شد. شما بسیاری از مسائل را روشن کرده بودید و محکمات آنها را خوب زیر سؤال برده بودید.

من از دوستانی که در اینجا مسئول هستند تقاضا می­کنم این کلیپ را از طریق برنامه های واتس آپ یا تلگرام بفرستند و دوستان هم بتوانند آن را دریافت کنند.

اثبات امامت، با معجزه ای به نام «خواب»!!

بنده می­خواهم چند نکته در این زمینه عرض کنم. اولا اینکه این افراد چند راه برای جذب افراد دارند که اولین آن «حدیث وصیت» است. آنها روایتی از «شیخ طوسی» می­آورند که البته روایت ضعیف هم هست.

مضمون روایت چنین است که ائمه اطهار دوازده نفر هستند که بعد از آنها دوازده مهدی می­آید. «احمد الحسن» ادعا می­کند اولین مهدی من هستم! من فرزند پنجم امام زمان هستم.

معجزه او این است که هرکسی بخواهد، خواب او را می­بیند و «احمد الحسن» یا امام زمان به خواب او می­رود.

بعضی از عوام که هیچ، حتی برخی از طلبه­های ما هم خبر ندارند که بحث خواب هیچ پشتوانه­ای ندارد. هیچ پیغمبر و امامی برای حقانیت خود از خواب استفاده نکرد. از میان وکلای ائمه اطهار هیچ کدام ادعا نکردند که ما وکیل یکی از ائمه هستیم و شما می توانید این را در خواب ­بینید.

به علاوه اینکه امروزه بحث هیپنوتیزم یک بحث علمی است و دنیای علم آن را پذیرفته است. کسی که ریاضتی می­کشد و به مرحله­ای از علم روح می­رسد، می­تواند مطالبی را در ذهن خود بپروراند و به شما القاء کند به طوری که آنچه از ذهن او می­گذرد را شما بالای منبر یا در کوچه و خیابان تکرار کنید.

قضیه هیپنوتیزم و تصرف در روح دیگران یک مسئله طبیعی و کاملا عادی است. به شما گفته می­شود که شما قرار است شب جمعه خواب ببینید و خواب هم می­بینید. اتباع «احمد الحسن» فردا صبح به شما زنگ می­زنند که خواب دیدید یا خیر!؟

وقتی شما بگویید: "خواب دیدم" به شما می­گویند که برایتان ثابت شد «احمد الحسن» حق است یا نه!؟ چون شما خواب دیدید نتیجه این است که ما برحق هستیم!!

این کارها یک سری شیطنت هایی است که این افراد انجام می­دهند، همانند کاری که «سامری» انجام داد. او بعد از آن همه معجزه کاری انجام داد که قرآن کریم می­فرماید:

(فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُول‏)

من قسمتى از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افكندم‏.

سوره طه (20): آیه 96

بنی اسرائیل که صدها معجزه و کرامت دیده بودند، با یک جادوگری همگی منحرف شدند. چند تن از اتباع «احمد الحسن» در هند و چین دوره­های ریاضت دیدند و در قسمت سحر و جادو مسلط هستند.

آنها به خواب فلان کشاورز در بصره، فلان باغبان در اصفهان، فلان بزاز در قزوین یا فلان عطار در مشهد می­روند.

ما به آنها گفتیم: مگر شما نمی­گویید معجزه ما خواب است؟ چرا آقایان مراجع عظام تقلید هیچکدام امام زمان را در خواب نمی­بینند و امام زمان به خواب آنها نمی­روند؟

به عنوان مثال امام زمان به خواب آیت الله سیستانی برود و به او بفرماید که احمد الحسن فرزند من است و از او حمایت کنید. همچنین کاری کنید امام زمان به خواب آیت الله صافی گلپایگانی یا آیت الله مکارم شیرازی برود.

اینها مراجع عظام تقلید هستند که مدعی­اند ما نائب امام زمان هستیم. مراجع در رأس کار هستند و در جامعه تأثیرگذارند.

بنده در فرصتی مناسب فایل پاورپوینت تمام نامه هایی که ائمه اطهار برای وکلا نوشته­اند را به شما نشان خواهم داد.

امام هادی وکیل خود را به همدان می­فرستد و به تمام رؤسای قبائل نامه می­نویسد که این شخص از طرف من وکیل است. اطاعت او اطاعت من است و عصیان او عصیان من است.

در بحث وکالت ائمه اطهار نمایندگان و وکلای ائمه اطهار (علیهم السلام) چنین نبودند که ادعا کنند من وکیل امام حسن عسکری هستم و اگر در آن شک دارید، خواب ببینید.

بنده وقتی این بحث را مطرح کردم، یکی از نوچه­های اتباع «احمد الحسن» که در سابق شاگرد آیت الله جوادی آملی هم بود، گفت: شاید امام زمان به خواب مراجع هم آمده باشند و مراجع کتمان می­کنند!!!

من در جواب گفتم: ترتیبی بدهید که امام زمان به خواب چندین نفر از عوام بیاید و بگوید که من به خواب آیت الله سیستانی رفته بودم و حق را گفته بودم ولی او کتمان کرد!! این قضیه بسیار واضح و روشن است.

آیا تا به حال امام زمان به خواب کسی رفته تا بگوید من به خواب فلان مرجع رفتم و حق را گفتم، اما او کتمان کرد؟!!

بنده شاید بیش از صد بار در ماهواره­ها و فضای مجازی اعلام کردم: من آماده هستم با ایشان مناظره و حتی مباهله کنم.

شما به دنبال این هستید که افراد و اتباعی پیدا کنید. خداوند عالم به برکت اهلبیت (علیهم السلام) قدری آبرو به من عطا فرموده است به طوری که اگر مرا متقاعد کنید و به سمت «احمد الحسن» بکشانید، یقین داشته باشید پانصد هزار نفر با خود خواهم آورد.

چرا امام زمان به خواب من نمی­آید؟ چرا با من مناظره نمی­کنید؟ چرا نمی­آیید با من بنشینید تا حرف بزنیم؟ چرا به جای حرف زدن دائما فحش می­دهید؟

فحش هایی که این افراد در فضای مجازی به بنده می­دهند، صد برابر وقیح تر از فحش های وهابیت است. دلیل فحاشی این افراد این است که حرف­های ما بر این افراد اثر گذاشته است.

دوستان ما حدود 9 سال است که کار می­کنند، اما این افراد اصلا اهمیت ندادند. ما یک سال و نیم است در این حوزه ورود پیدا کردیم و طوری کار کردیم که داد این افراد به آسمان بلند شده است.

آنها در فضای مجازی به طوری فحش­های رکیک و ناموسی نثار ما می­کنند که اراذل و اوباش خیابان­ها چنین فحش هایی به همدیگر نمی­دهند. البته بنده خیلی خوشحالم، زیرا این فحش­ها نشانگر این است که حرف اثرگذار بوده و این افراد دارند می­سوزند!!!

چرا این افراد حاضر به مناظره نیستند؟ ما بارها گفتیم و هفت میلیون نفر هم کلیپ ما را دیدند. بنده در آنجا اعلام کردم که هم حاضر به مناظره و هم حاضر به مباهله هستم.

پرسش:

استاد این شخصیت واقعیت دارد؟

پاسخ:

مسلم است که شخصیت واقعیت دارد. برادران او در ارتش عراق حضور دارند و منطقه آنها کاملا مشخص است. همچنین عموها و پسرعموهای او هم در آنجا حضور دارند.

البته پلیس عراق مدعی است در سال 1385 که «احمد الحسن» و پیروانش تحت عنوان «سپاه جند السماء» به نجف حمله کردند و می­خواستند آیت الله العظمی سیستانی و طلاب را قتل عام کنند، «احمد الحسن» کشته شده است.

این افراد معتقدند مراجع و روحانیت مانع ظهور حضرت ولی عصر هستند. مادامی که ما مراجع و روحانیت را قتل عام نکنیم، امام زمان ظهور نخواهد کرد!!

بنده گاهی اوقات می­گویم روحانیون به خاطر خدا هم که نباشد، به خاطر نجات جان خودشان در این وادی وارد شوند. بنده بارها گفتم خطر این افراد از خطر منافقین و داعش خیلی بیشتر است.

روشی فوق العاده مؤثر، در مناظره با مخالفین

بنده با ادعاهای او مبنی بر اینکه او امام و حجت است، کاری ندارم. اگر بنده بخواهم بحث کنم، با این افراد بحث علمی فایده­ای ندارد.

بنده تجربیات زیادی در این قسمت دارم. ما سال 1359 یا 1360 با تعدادی از کمونیست­ها مناظره داشتیم. در آن زمان هنوز مجلس تشکیل نشده بود و این افراد بسیار جولان می دادند.

بنده با تعدادی از سران کمونیست که حدودا پانزده نفر بودند بحث و مناظره گذاشتم. وقتی با آنها بحث علمی کردم، مشاهده کردم که دائما از این شاخه به آن شاخه می­پرند.

کتابی هست به نام «منشأ خانواده» که «کارل مارکس» و «انگلس» هردو آن را نوشته بودند و «احسان طبری» هم که لیدر آنها بود این کتاب را ترجمه کرده بود.

بنده این کتاب را از کیفم درآوردم و پرسیدم: آیا این کتاب را می­شناسید؟ آنها گفتند: بله، می­شناسیم. «کارل مارکس» و «انگلس» آن را نوشته­اند و کاملا مورد قبول ماست.

لازم به ذکر است که شعار کمونیست­ها القاء مالکیت است، به این معنا که اموال متعلق به عموم است و همگان باید از اموال بالسویه استفاده کنند.

من گفتم: ایشان در صفحه 34 می­نویسد که تک همسری نوعی مالکیت است، به این معنا که ما باید این مالکیت را از میان ببریم. معنای حرف او این است که یک زن حتی می­تواند با بیست شوهر هم ارتباط داشته باشد.

اگر مردی ادعا کند این زن تنها متعلق به من است، نوعی مالکیت است. گفتم: آیا شما می­توانید فرمایش «کارل مارکس» را در خانواده­های خود پیاده کنید تا مادران و خواهرانتان به عموم تعلق داشته باشد؟ شما فرمایش «کارل مارکس» و «انگلس» را پیاده کنید!

رنگ این افراد همانند چغندر قرمز شد، سرشان را پایین انداختند و دیگر کلمه­ای حرف نزدند. ما باید ببینیم نقطه ضعف و ضربه پذیر کجاست و آنجا را نشانه بگیریم. بعد از صحبت من بحث تمام شد و بسیاری از این افراد اصلا از آن قضایا از کمونیست برگشتند.

من گفتم: چنین نیست که شما ادعا کنید ما حرف «انگلس» و «کارل مارکس» را در فلان جا قبول داریم. باید حرف آنها را در همه جا قبول داشته باشید. القاء مالکیت می­گوید که تک همسری به معنای مالکیت است و ما باید این مالکیت را از بین ببریم!!

در برابر پیروان «احمد الحسن» هم باید ببینیم نقاط ضعف آنها کجاست. بحث­های جدلی و بحث­های نقضی کاری می­کند که صد یا هزار بحث علمی انجام نمی­دهد.

امام رضا با «یحیی به ضحاک» مناظره­ای می­کند که واقعا و حقاً زیباست. من این مناظره را از کتاب «عیون أخبار الرضا» می­آورم. راوی می­گوید: زمانی که امام رضا (علیه السلام) در مشهد بود، «مأمون» جلسه­ای گذاشت و علمای اهل سنت را در آن جلسه جمع کرد.

نقل شده است «یحیی بن ضحاک» که بالاترین مقام علمی را در آن زمان داشت، به طوری که در مورد او می­گوید:

«وَ لَمْ يَكُنْ بِخُرَاسَانَ مِثْلُه‏»

در خراسان همانند او نبود.

او ابتدا با امام رضا (علیه السلام) به روش جدلی بحث کرد. شما که منطق خواندید، می­دانید که ما یک مرتبه با برهان جلو می­رویم. یک مرتبه با جدل جلو می­رویم. یک مرتبه با مغالطه جلو می­رویم. یک مرتبه با شعر جلو می­رویم.

گاهی اوقات که برهان جواب نمی­دهد. زمانی که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می­خواستند «ابن عباس» را برای مناظره با خوارج بفرستند، به او فرمودند: با آیات با آنها مناظره نکن، بلکه با سنت با آنها مناظره کن.

بنابراین گاهی اوقات برهان پاسخگو نیست و ما باید روی جدل برویم. گاهی اوقات که جدل هم پاسخگو نیست، باید با مغالطه جلو برویم.

لذا یکی از مواردی که بنده در پاسخ به شبهات و مناظره به دوستان توصیه می­کنم، این است که صناعات خمس منطق را خوب یاد بگیرید و روش هایی که می­توان از آنها استفاده کرد را فرا بگیرید.

در این مناظره «یحیی بن ضحاک» با جدل وارد می­شود، نه با برهان. او به امام رضا می­گوید:

«كَيْفَ ادَّعَيْتَ لِمَنْ لَمْ يَؤُمَّ وَ تَرَكْتَ مَنْ أَمَّ وَ وَقَعَ الرِّضَا بِه‏»

مشاهده کنید همه سخنان او تلگرافی است، به طوری که هیچکسی متوجه نشد او چه گفت. امام رضا در جواب فرمود:

«فَقَالَ لَهُ يَا يَحْيَى أَخْبِرْنِي عَمَّنْ صَدَقَ كَاذِباً عَلَى نَفْسِهِ أَوْ كَذَبَ صَادِقاً عَلَى نَفْسِهِ أَ يَكُونُ مُحِقّاً مُصِيباً أَوْ مُبْطِلًا مُخْطِئاً‏»

پرسش و پاسخ هردو تلگرافی است. ما گاهی اوقات مثالی می­زنیم و می­گوییم: شخصی فرزند خود را برای مداوا به تهران آورده بود. در آن زمان تلفن نبود و تلگراف بود. او نامه مفصلی برای خانواده خود نوشته بود و به تلگراف خانه آورده بود تا فکس کند.

مسئول مربوطه به او گفته بود که فکس نامه از پول عمل فرزندت بیشتر می­شود، نامه را بسیار مختصر کن و برای من بیاور. او نامه را در چهار پنج کلمه به این روش خلاصه کرده بود: "رشت، سرای سرمد، بچه سلامت، فتقش درآمد، پولش کم آمد!"

گاهی اوقات روش بعضی از علما همانند «آخوند خراسانی» همه تلگرافی است که اگر چند شرح در کنار آدم نباشد متوجه نمی شود. در این مناظره هم مشاهده کنید «یحیی بن ضحاک تلگرافی حرف می­زند و امام رضا هم تلگرافی پاسخ می­دهند. در ادامه وارد شده است:

«فَسَكَتَ يَحْيَى»

یحیی ساکت شد.

«فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ أَجِبْهُ»

مأمون گفت: جواب امام رضا را بده.

«فَقَالَ يُعْفِينِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ جَوَابِه‏»

یحیی گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا از جواب معاف کن.

«فَقَالَ الْمَأْمُونُ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَرِّفْنَا الْغَرَضَ فِي هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ»

مأمون عرضه داشت: یا أبا الحسن! ما نفهمیدیم شما در این مسئله چه گفتید.

امام رضا سپس توضیح می­دهند که «یحیی بن ضحاک» به حضرت عرضه داشت:

«كَيْفَ ادَّعَيْتَ لِمَنْ لَمْ يَؤُمَّ»

چگونه امامت را برای علی ابن ابی طالب ادعا می‌كنی كه امام و خلیفه نشد.

«وَ تَرَكْتَ مَنْ أَمَّ وَ وَقَعَ الرِّضَا بِه‏»

و ترك می‌كنید ابوبكری كه امام شد و مردم هم به او راضی شدند؟

دقت کنید او سه مطلب مطرح کرده است؛ ابتدا مدعی است علی را خلیفه می­دانید که خلیفه نشد، ابوبکر را قبول دارید که خلیفه شد و مردم هم به او راضی بودند! حضرت تصدیق می­کنند و می­فرمایند:

«أَخْبِرْنِي عَمَّنْ صَدَقَ كَاذِباً عَلَى نَفْسِهِ أَوْ كَذَبَ صَادِقاً عَلَى نَفْسِه‏»

به من بگو آن كسی كه دیگران را تصدیق كرد، در حالی‌كه خودش را تكذیب كرد چه کسی بود.

ابوبکر بالای منبر گفت:

«وُلِّيتُكُمْ وَ لَسْتُ بِخَيْرِكُم‏»

من خلیفه شما شدم، اما بهترین شما نیستم.

حضرت می­فرمایند: ابوبکر یا راست گفت و یا دروغ گفت. اگر راست گفت که من بهترین شما نیستم، تمام مردم را تکذیب کرد. مردم مدعی بودند او بهترین مردم است، اما او مردم را تکذیب کرد و گفت که من بهترین شما نیستم. بنابراین «وَ وَقَعَ الرِّضَا بِه» از دست رفت.

حال اگر راست گفت، به این معناست کسی که ادعا می­کند من بهترین مردم نیستم منصبی را غصب کرده است که خیر الناس نیست. در این میان عمر بن خطاب گفت:

«تَالِيهِ كَانَتْ بَيْعَتُهُ فَلْتَةً فَمَنْ عَادَ لِمِثْلِهَا فَاقْتُلُوه‏»

از طرفی دیگر ابوبکر بالای منبر گفت:

«إِنَّ لِي شَيْطَاناً يَعْتَرِينِي‏»

من شیطانی دارم که دائما متعرض من است و من را از راه به در می کند.

عيون أخبار الرضا عليه السلام‏، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، ج 2، ص 231، ح 1

آیا ابوبکر راست گفت یا دروغ گفت؟ اگر دروغ گفت که انسان دروغگو نمی­تواند خلیفه باشد. اگر راست گفت، کسی که شیطان دارد نمی­تواند خلیفه باشد. خلیفه باید معصوم باشد تا بتواند عدالت را رعایت کند. اگر شیطان او را وسوسه کرد و خود جنایتکار و ظالم شد، می­تواند به مردم بگوید که شما عدالت داشته باشید؟

مشاهده کنید که امام رضا در اینجا سؤال نقضی را با جواب نقضی پاسخ می­دهند، مغلطه را با مغلطه پاسخ می­دهند، جدل را با جدل پاسخ می­دهند.

«یحیی بن ضحاک» همینطور سرگردان ماند و وقتی «مأمون» به او گفت جواب بده، او گفت که امام رضا تمام راه­ها را بر روی من بست.

این روایت در منابع اهل سنت هم به طور مفصل نقل شده است. «عبدالرزاق صنعانی» که استاد «بخاری» است، در جلد 11 روایتی می­آورد و می­گوید ابوبکر بالای منبر رفت و گفت:

«وإن لي شيطانا يعتريني»

من شیطانی دارم که متعرض من می­شود.

«فإذا غضبت فاجتنبوني لا أوثر في اشعاركم ولا أبشاركم»

اگر عصبانی شوم از نزدیک شدن به من اجتناب کنید، زیرا موهای شما را می­کنم و با ناخن هایم پوست شما را خراش می­اندازم.

مصنف عبد الرزاق، المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني، الناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، الطبعة الثانية ، 1403، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج 11، ص 336، ح 20701

این تعبیر بسیار عجیب است؛ این هم یکی از معجزات اهلبیت (علیهم السلام) است. می گوید:

«لا أوثر في اشعاركم ولا أبشاركم

موی سر شما را می­کنم و صورتتان را خراش می­اندازم.

در اینجا خلیفه یا راست می گوید و یا دروغ؛ اگر راست می­گوید که اصلا خود اعتراف می کند که دیوانه است. و اگر دروغ می­گوید، انسان دروغگو که نمی­تواند خلیفه باشد! لذا بنده معتقدم در جواب­های نقضی ما می­توانیم بسیار بیشتر از جواب­های حلی سرمایه گذاری کنیم.

برخی از ادعاهای باطل و خطرناک «احمد الحسن»!

در رابطه با «احمد الحسن» هم او ادعاهای باطلی مبنی بر امام بودن دارد. ما تمام کتاب­های آنها را در اختیار داریم و آنها قریب به سیصد کتاب عربی و فارسی، در فضای مجازی منتشر کردند.

به عنوان مثال در کتاب «الوصیة المقدسة» اثر «احمد الحسن» تألیف سال 1433 قمری به صراحت وارد شده است:

«إنه إمام من أهل محمد»

او امامی از آل محمد است.

آنها خود این کتاب را ترجمه کردند و در ادامه نوشتند: او دوازدهمین فرزند رسول خدا و امیرالمؤمنین است. آنها همچنین ادعا می­کنند که او امامی مفترض الطاعة است.

ما تمام کتاب­های او را زیر ذره بین گذاشتیم و از همه آنها عکسبرداری کردیم. او همچنین ادعا می­کند: "قائم آل محمد ما هستیم"، "احمد، وزیر است، رسول است و اکمال دین با احمد است" یعنی؛

(الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی)

امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم.

سوره مائده (5): آیه 3

در شأن «احمد الحسن» نازل شده است. "«احمد» نجات دهنده انبیاء و حضرت علی است".

در کتاب دیگر او نوشته شده است: "پدرم امام مهدی به من گفته است که من سنگی در دستان امیرالمؤمنین بودم که برای هدایت کشتی انداخت. یک بار برای نجات حضرت ابراهیم از آتش نمرود و بار دیگر برای نجات حضرت یونس پرتاب شدم. من باعث نجات حضرت یونس از شکم نهنگ شدم و به وسیله آن با حضرت موسی سخن گفتم. من در روز احد هم سپری بودم." او چنین ادعاهایی دارد! همچنین می­گوید:

خون امام حسین در کربلا به خاطر خدا و پدرم و من ریخته شد.

ما هم از روی متون فارسی و هم از روی متون عربی عکس گرفتیم. در حال حاضر این افراد در عراق و مصر و منطقه شیعه نشین عربستان سعودی همانند احساء و قطیف بیداد می­کنند و تبلیغات گسترده دارند.

او اصلا منکر ختم نبوت است و ادعا می­کند که ختم نبوت باطل است. او در کتاب «نبوت خاتمه» می­نویسد:

«انتهاء النبوة و توقفها أمر غیر صحیح»

این در حالی است که قرآن کریم به صراحت می­فرماید:

(ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّين‏)

محمد پدر هيچيك از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرين پيامبران است‏.

سوره احزاب (33): آیه 40

او ادعا می­کند: "رسالت بعد از پیامبر ادامه دارد". همچنین تعبیر می­کند:

«تبین أنّ للأئمة و المهدیین مقام النبوة و هم رسل»

ایشان منکر قرآن کریم است. بنده اعلام کردم که حاضرم در کفر و ارتداد «احمد الحسن» مناظره و مباهله کنم. این مطلب از کتب خود اوست، نه کتاب­های دیگران.

او همچنین نسبت به ائمه اطهار چرندیاتی در کتاب خود آورده است. حضرت ابراهیم که از میان پیامبران الهی تنها کسی است که خداوند عالم امامت و خلیلیت او را مطرح کرده است، می­نویسد:

"حضرت ابراهیم انوار ائمه اطهار را دید. زمانی که ملکوت آسمان­ها برای او کشف شد، نور حضرت مهدی را دید و گفت: این پروردگار من است. زمانی که نور حضرت علی را دید گفت: این پروردگار من است. حضرت ابراهیم نتوانست تمییز دهد که آنها مخلوق هستند." مراد از ادعای او این است که حضرت ابراهیم نمی­تواند میان توحید و شرک تشخیص دهد.

قرآن کریم اگر این مطالب را می­آورد، از راه جدل است. قرآن می­فرماید:

(فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّين‏)

و هنگامى كه ماه را ديد (كه سينه افق را) مى‏شكافد گفت اين خداى من است؟ اما هنگامى كه (آنهم) افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند مسلما از جمعيت گمراهان خواهم بود.

(فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُون‏)

و هنگامى كه خورشيد را ديد (كه سينه افق را) مى‏شكافت گفت اين خداى من است؟ اين (كه از همه) بزرگتر است، اما هنگامى كه غروب كرد گفت اى قوم! من از شريكهايى كه شما (براى خدا) مى‏سازيد بيزارم.

(إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِين‏)

من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.

سوره أنعام (6): آیات 77 تا 79

حال او ادعا می­کند که حضرت ابراهیم ابتدا نور ائمه اطهار را دید و تصور کرد که خداست. حضرت ابراهیم مشرک بود و تشخیص نمی­داد آفریننده او خداست یا نور ائمه اطهار است.

جالب اینجاست که او در آنجا ادعا کرد من حضرت یونس را از شکم ماهی نجات دادم. حال در کتاب «المتشابهات» که چهار جلدی است ادعای دیگری دارد.

او می­گوید: من تحدی می­کنم مراجع و علما نمی­توانند یک کلمه از کتاب «المتشابهات» را جواب دهند. او همان تحدی که قرآن کریم دارد و می­فرماید:

(وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه‏)

اگر در باره آنچه بر بنده خود (پيامبر) نازل كرده‏ايم شك و ترديد داريد (لا اقل) يك سوره همانند آن بياوريد.

سوره بقره (2): آیه 23

را نسبت به کتاب خود دارد. حال ببینید او در رابطه با حضرت یونس می­نویسد: "یونس در شکم ماهی مُرد و روحش به ظلمات جهنم نگریست. او به طبقات پایین جهنم فرستاده شد. من حقیقت را آشکار می­کنم که جسد او در بیابان عریان و بی پناه افتاد و روحش در طبقات جهنم تا روز برانگیخته شدن قیامت باقی ماند!"

اگر این کفر نیست، ما کفری در عالم نداریم. اگر این ارتداد نباشد، اصلا باید ارتداد را از فقه شیعه حذف کنیم. قرآن کریم در سوره مبارکه انبیاء نسبت به حضرت یونس می­نویسد:

(وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)

و ذا النون (یونس) را (به یاد آور)، در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت، و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت‌ها (ی متراکم) فریاد زد خداوندا! جز تو معبودی نیست، منزهی تو، من از ستمکاران بودم.

(فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کذلِک نُنْجِی الْمُؤْمِنِین)

ما دعای او را به اجابت رساندیم، و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم، و همین گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم.

سوره أنبیاء (21): آیات 87 و 88

حال او ادعا می­کند که حضرت یونس مُرد و روحش را قیام قیامت در جهنم است. ادعای او انکار صریح آیه قرآن است. همچنین خداوند عالم در سوره مبارکه صافات می­فرماید:

(وَ إِنَّ یونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ)

و یونس از رسولان ما بود.

سپس می­فرماید:

(فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیم)

(به هر حال ما او را رهایی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود.

(وَ أَنْبَتْنا عَلَیهِ شَجَرَةً مِنْ یقْطِین)

و کدوبنی بر او رویاندیم (تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش آرامش یابد).

(وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یزِیدُونَ)

و او را به سوی جمعیت یکصد هزار نفری، یا بیشتر، فرستادیم.

سوره صافات (37): آیات 139 تا 147

این آیات صریح قرآن کریم است. حال او ادعا می­کند که حضرت یونس مُرد و تا قیامت هم در آتش جهنم باقی است.

اصلا نمی­دانم افرادی که به دنبال او می­روند، عقل و شعور و فهم دارند یا خیر؟ آنها اگر ظاهر ترجمه قرآن را هم بخوانند، متوجه می­شوند که او شیاد و دجالی بیشتر نیست! قرآن کریم می­فرماید:

(وَ كانَ الْإِنْسانُ أَكْثَرَ شَيْ‏ءٍ جَدَلا)

ولى انسان بيش از هر چيز به جدل مى‏پردازد.

سوره کهف (18): آیه 54

او ادعا می­کند که مراد از (الْإِنْسانُ) علی بن أبی طالب است. این در حالی است که این آیه در مذمت کفار و مشرکین است. در مورد آیه شریفه:

(إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر)

که انسان‌ها همه در زیان‌اند.

سوره عصر (103): آیه 2

ادعا می­کند که نستجیر بالله امیرالمؤمنین همان إنسان است که در خیل و زیان است. حال در روایات آمده است:

«سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ قَالَ ع الْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ یعْنِی أَعْدَاءَنَا»

کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 656، ح 1

حال «احمد بصری» ادعا می­کند مراد از (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر) علی بن أبی طالب است! بحث باید به این صورت مطرح شود. ما باید ببینیم نقاط ضعف­ها کجاست و مواردی که می­تواند تلنگری وارد کند به افرادی که فریب این دجال را می­خورند کدام است.

او نسبت به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خصوص عبارتی در دعای صباح که می­فرماید:

«إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلَةٌ وَ مَعْصِیتِی کثِیرَةٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوب»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 84، ص 341، ح 19

ادعا می­کند که منیت و ظلمتی در وجود علی بن أبی طالب بود. اگر این منیت و ظلمت کم در وجود علی نبود، علی همان محمد (صلی الله علیه و آله) می­شد.

شما این مطلب را به یک کودک خردسال که تنها مطالبی در مساجد شنیده است نشان بدهید و ببینید او چه قضاوتی از این فرد می­کند؟ آیا این شخص مسلمان است؟

به عقیده او حضرت یونس به جهنم رفته است، حضرت ابراهیم مشرک بوده است، خاتمیت پیغمبر اکرم دروغ است، مراد از (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر) علی بن أبی طالب است، در وجود امیرالمؤمنین منیتی بود و اگر این منیت نبود علی همان محمد می­شد!

همان روایتی که اهل سنت دارند و می­گویند:

«لو لم أبعث فیکم لبعث فیکم عمر»

اگر من مبعوث نمی‌شدم، عمر بن خطاب مبعوث می‌شد.

میزان الاعتدال فی نقد الرجال، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995، الطبعة: الأولی، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 4، ص 221، ح 4677

او همان حرف را نسبت به امیرالمؤمنین می­زند! او در جای دیگر ادعا می­کند تنها کسی که منیت ندارد، من هستم. او خود را بالاتر از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می داند.

آیا واقعا حضرت مهدی می­خواهد این مطالب را تأیید کند؟! چنین مهدی را نه خدا آفریده است، نه پیغمبر اکرم از او خبر داده است و نه مادر و پدری چنین فرزندی به دنیا آوردند!

چنین مهدی در کار نیست که دستور بدهد مراجع و علما را بکشید تا ما ظهور کنیم و کفر انبیاء الهی و ائمه اطهار را برای شما ثابت کنیم. آیا حضرت مهدی می­خواهند این کارها را انجام بدهد؟ ما نمی­دانیم این افراد به دنبال چه مقصودی هستند.

او همچنین نسبت به فرازی از مناجات امام حسین (علیه السلام) در قسمت ضمیمه دعای عرفه که می­فرماید:

«إِلَهِی أَخْرِجْنِی مِنْ ذُلِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَکی وَ شِرْکی»

خداوندا مرا از خواری نفسم بیرون آر و از شک و شرکم پاک فرما.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 95، ص 226، ح 3

ادعایی مطرح کرده است. البته آقایان معتقدند این قسمت از جعلیات است که به دعای عرفه اضافه شده است. او به صراحت می­گوید: امام حسین این معنای شرک که به همراه دارد را قصد کرده است.

مراد از ادعای او این است که در وجود امام حسین شرک بود و نستجیر بالله آن بزرگوار مشرک بوده است!!

روزی یکی از دوستان از تهران با بنده تماس گرفتند در خصوص این مسئله که تعدادی از افرادی که در هیئات یکی از مداحان مشهور بودند، جذب اتباع «احمد الحسن» شدند.

یکی از دوستان ما طلبه نیست، بلکه سیکل دارد. او دانشگاه نرفته است، اما از بسیاری از طلاب ما زرنگ تر است. ما این شخص را به تهران فرستادیم تا با این افراد گفتگو کند.

ایشان می­گفت: من با این افراد بیش از یک ساعت بحث کردم، اما دیدم فایده­ای ندارد. در نهایت گفتم: شما برای چه هیئت می­روید؟ آنها گفتند: برای عشق به امام حسین هیئت می­رویم.

من گفتم: اگر کسی ادعا کند که امام حسین مشرک است، چکار می­کنید؟ او شروع به بیان کلمات رکیک به این شخص کرد. من کتاب «احمد الحسن» را نشان دادم و گفتم: ملاحظه کنید که «احمد الحسن» ادعا می­کند وجود امام حسین خالی از شرک نیست!

این شخص که بیش از یک ساعت با بنده بحث کرده بود و به جایی نرسیده بودیم، کتاب را خواند و آن را زمین گذاشت. دومرتبه کتاب را خواند و بازهم آن را زمین گذاشت. مرتبه سوم کتاب را خواند و شروع به گفتن فحش­های رکیک به «احمد الحسن» کرد.

او می­گفت: او این حرف­ها را می­زند؟ خاک بر سر ما که به دنبال چنین شخصی رفتیم!! گاهی اوقات ما باید از روش امام رضا (علیه السلام) وارد شویم و از این طریق استفاده کنیم. بنده تقاضا دارم این مطالب را در مدارس برای فرزندان و طلاب بیان کنیم.

این افراد قدم قدم جلو می­روند و افراد را با یک سری شیادی­ها فریب داده به طرف خود می­کشانند.

از طرف دیگر ایشان روش وهابیت را در پیش گرفته و در کتاب «دعوت احمد الحسن همان حق آشکار است» می­گوید: "اعلام می­کنم هرکسی بعد از تاریخ سیزده رجب 1425 به این دعوت نپیوندد و آشکارا بیعت را برای وصی و رسول امام مهدی اعلام نکند، از ولایت علی بن أبی طالب خارج است و به این سبب به جهنم وارد خواهد شد که چه بد ورودگاهی است. تمام اعمال عبادی او اجمالا و تفصیلا باطل است، زیرا بدون ولایت نه حجی وجود دارد و نه نمازی و نه روزه­ای و نه زکاتی وجود دارد."

او به صراحت ادعا می­کند تمام کسانی که بعد از سال 1425 دعوت مرا نپذیرفتند، مسلمان نیستند. او در جای دیگر می­گوید: "هرکسی از من اطاعت نکند و سرپیچی کند اهل آتش است، اگرچه روزه بگیرد."

او همچنین می­گوید: "گروهی از مسلمانان شیعه و سنی به خصوص شیعیان شبیه به یهود در زمان بعثت حضرت عیسی هستند"، "ساکنین نجف همگی کافر هستند"، "دزدی از مخالفین هیچ اشکالی ندارد".

او معتقد است کسانی که دعوت «احمد الحسن» را نپذیرفتند، جزو خوارج هستند و خوردن اموال خوارج هیچ اشکالی ندارد!!

اگر این افراد بر جامعه مسلط شوند، در خیابان برداشتن عبا و عمامه شما را جایز می­دانند. همچنین اگر مال شما را بدزدند یا مغازه شما را سرقت کنند، ادعا می­کنند که «احمد الحسن» فتوا داده است.

ما باید این موارد را به مردم نشان بدهیم، نه اینکه حدیث وصیت را نقد کنیم و سند و دلالت آن را زیر سؤال ببریم.

ما به این افراد می­گوییم که این ادعاها را به ما جواب بدهید و اگر امام زمان بیاید این کارها را انجام می­دهد؟ آیا امیرالمؤمنین یا پیغمبر اکرم این کارها را انجام دادند که ما هم فتوا به حلیت اموال مردم بدهیم؟

از طرف دیگر نسبت به مقام معظم رهبری ادعا می­کند که ایشان مصداق طاغوت زمان ماست.

او نسبت به آیت الله سیستانی ادعا می­کند: "حکم به رأی سیستانی حکم شیطان است"، "علمای بی عملی هستند که در انتظار شکست خوردند"، "در حوزه­های علمیه جز جهل چیز دیگری نیست".

او می­نویسد: "فقهای شیعه آمریکایی و منحرف­اند"، "کتب علمای شیعه تنها به درد یک مشت خرفت می­خورد"، "مراجع شهوت ران هستند"، "کسانی که وجوب تقلید را بر شما فرض کردند، سوداگران مستقلات و پیرو شهوات هستند".

به عقیده او مراجع و علمای شیعه همگی جزو کسانی هستند که دزد و خائن و چاپلوس هستند. مشاهده کنید او انبیاء الهی، مراجع عظام تقلید و عموم مردم را زیر سؤال برده است.

او همانند وهابیت ادعا می­کند که مسلمان واقعی ما هستیم و شیعه و سنی همگی کافر هستند و خارج از دین!!

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته




مطالب مرتبط:
فرقه «احمد الحسن» یا «احمق الحسن»!!روش مقابله با فرقه احمد بصریفرقه «احمد بصری»، فاسدترین و بی محتواترین فرقه موجود!«پاسخ به شبهه ولادت حضرت مهدی صلوات الله علیه»
Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :