2024 May 19 - يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
چه كسي شبهات پنجاه هزار دانشجوي اهل سنت ايران را پاسخ مي دهد؟
کد مطلب: ٧٤ تاریخ انتشار: ٢٢ دي ١٣٩٣ تعداد بازدید: 1137
اخبار » عمومي
چه كسي شبهات پنجاه هزار دانشجوي اهل سنت ايران را پاسخ مي دهد؟

در سنندج نزديك 50 هزار دانشجوي اهل سنت داريم كه در ذهن اينها پر شبهه است. ما چه قدر مايه مي گذاريم؟ بعضي از اين دانشگاهها حتي يك روحاني هم ندارند. شما حساب كنيد كه در ذهن اين دانشجوها چه مقدار از اين شبهه ها وجود دارد...


از روز دوازده ربيع الاول كه به نظر اهل سنت روز ميلاد پيامبر اكرم(ص) است تا روز هفدهم ربيع الاول كه روز مولد النبي(ص) از ديدگاه شيعيان است، هفته وحدت ناميده شده است.

به اين مناسبت، گفتگوي اختصاصي ابنا با «حجت الاسلام و المسلمين حسيني شاهرودي» رئيس مركز بزرگ اسلامي غرب كشور و نماينده ولي فقيه در استان كردستان را بخوانيد:


ابـنا: هدف استكبار جهاني از تاسيس گروههاي تكفيري چيست؟ و بسترهاي تشكيل چنين گروههايي در منطقه خاورميانه چه بوده است؟

ـــ بسم الله الرحمن الرحيم. در رابطه با گروههاي تكفيري بايد از دو زاويه سياسي و اعتقادي نگاه كرد عمدتا اينها سياسي هستند به اين معنا كه با دشمنان ما به خصوص آمريكا از اين باب كه شيطان تر است و اسرائيل هم كه در راس است و اين مجموعه شياطين، همكاري مي كنند.
بهترين راهي كه براي آنها چند نفع داشت و از جنگِ سخت و حضورِ مستقيم هم ارزان تر در مي آيد و هم از نظر بين المللي خيلي پذيرفته تر است و به حساب آنها تمام نمي شود، تشكيل گروههايي تكفيري است.
در جنگ نرم از دو جهت وارد شدند يك جهت ايجاد فساد، فحشا، مواد مخدر و مسائل اينچنيني است كه با اين ابزار، نيروي مقابل را از كار مي اندازند. و حداقل اش اين است كه آن تعصب و غيرت را شخص ندارد و از كار مي افتد. يك جهت ديگر اين است كه فكرِ مخاطب را به سمت انحراف بكشانند كه اگر فكر به سمت ديگر رفت در مقابل نيروهاي خودي قرار مي گيرد.
بحث ديگر آن است كه در مقابل اسلام ناب كه خاستگاهش انقلاب اسلامي است و اين تفكر مي رفت كه همه جهان را فراگير شود، انديشه اي ايجاد كردند. در مقابل فكر بايد فكري شبيه همان بيايد و لذا اينها روي تاسيس گروههاي تكفيري كار كردند تا بتوانند مسلمانان را با همديگر درگير كنند و از اين جهت تاسيس وهابيت به دست انگليسي ها در عربستان و حمايتشان از آنها سياسي بوده است. و اينكه از اين جريان آمريكا و انگليس و اسرائيل و هم عربستان و هم تركيه حمايت مي كنند.


تركيه و عربستان از اين جهت مهم هستند چون عربستان خادم الحرمين است و وجهه خاصي دارد. تركيه سابقه امپراتوري عثماني دارد لذا اينها ادعاي رهبري جهان اسلام را دارند و عقبه فكري تكفيري ها را تشكيل مي دهند. اين دو كشور كه در كارند و حمايت هاي مالي و سياسي را مطرح مي كنند انگيزه مي شود كه عده زيادي گول بخورند. اين جريان سياسي است و در حقيقت اينها همان متحدان و نوكران آمريكا در منطقه هستند و از خودشان هم خيلي اختياري ندارند. اين جريان سياسي است كه توانست به جاي جنگ نظامي و سخت، جنگ نرم را در مقابل فكر اسلام ناب محمدي(ص) قرار دهد و بهره هاي زيادي بردند. اينها در عين اينكه خودشان هزينه نمي كنند بلكه خيلي چيزها به دستشان مي آيد. يعني هر مقدار كه در كشورهاي اسلامي تخريب مي شود شركت هاي اينها مي آيند و پولش را مي گيرند. هر چه سلاح استفاده مي شود پولش را آنها مي گيرند. قبلا بايد مي دادند الان مي گيرند و منافع مادي و تسلط آنها بر منابع نفتي در عراق و جاهاي ديگر، سودهاي مادي شان است. و در عالم سياست در گذشته به عنوان متجاوز مطرح مي شدند الان به عنوان منجي مي آيند و مي گويند ما با تروريسم مبارزه مي كنيم و چه كار مي كنيم و وجهه اي براي خودشان ايجاد مي كنند در عين اينكه بهره ي خودشان را مي برند.
اما در طرف ديگر قضيه واقعا مي شود گفت كه آنها از بسترهايي استفاده مي كنند كه اين بستر همان جنبه اعتقادي و مذهبي است كه در اين جهت اگر اين بسترها نبود آنها نمي توانستد سوءاستفاده كنند ما در دو طرف تندروهايي داريم كه اينها به هيچ وجه حاضر نيستند همديگر را بپذيرند كه مسلمانند چه برسد به اينكه با هم صحبت كنند كه مشتركاتي داريم.

ابـنا: تبارشناسي گروههاي تكفيري چيست و از چه نحله فكري هستند؟

ـــ در اهل سنت از قديم اين چنين مسائلي بوده؛ اگر شما نگاه كنيد اولين جايي كه بحث تكفير مطرح شد در زمان معاويه بود و خوارج هم در ساز معاويه و عمروعاص و اينها هستند. اشعث بن قيس دست پرورده و عامل آنها در صحنه بود و پول ها از معاويه مي آمد و بعد هم خوارج با اين تفكر كه "هر كه با ما نباشد كافر است و بايد بكشيم" آمدند. و اين جناياتي كه داعش مي كند همان جنايات را خوارج مي كردند. خوارج شكم مادر را پاره مي كردند. چرا؟ چون پدرش طرفدار علي(ع) است بچه هم طرفدار علي(ع) خواهد شد و بايد سرش را بُريد و شكم زن را دريد. گروه خوارج فكر تكفير را در مقابل خود حضرت امير(ع) اجرا كردند. كسي كه علي(ع) را كافر نداند و در حد كسي كه از دين خارج است نداند، ايشان را لعن نمي كند. آنها سال هاي سال به عنوان فريضه و براي قرب الي الله اين كار را مي كردند و اين فكرِ جريان سفياني است. اين كار ابوسفيان است. ابوسفيان تا جايي كه توانست جنگيد بعد ديد نتوانست بجنگد تسليم شد. وي به عباس عموي پيامير(ص) مي گويد: «فرزند برادر تو چه سلطنتي به هم زده است.» نگاه ابوسفيان نگاه سلطنت، سلطان و حاكم است. بعد از پيامبر(ص) به حضرت امير(ع) مي گويد: «شمشير من به پشتيباني تو به ميدان مي آيد» حضرت امير(ع) مي گويد: «برو تو در همان نفاق قديم ات هستي.» اين جريان ابوسفيان و سفياني در زمان معاويه و يزيد مشخص است. مرواني ها هم كه آمدند همان راه را ادامه دادند عباسيان هم به همان جريان افتادند. عباسيان به مبارزه حالت فكري مي دادند و طرف را مسلمان واقعي نمي دانستند.


شايد بعضي از افراطيون شيعه در عصر حاضر همين را بگويند شنيدم يكي گفته بود كه اينكه مي گويند «برادر مسلمان»، چه كسي گفته اينها برادر مسلمانند؟! ببينيد اينكه قرآن خيلي به صراحت گفته «برادر» را، انكار مي كنند يعني اين مسلمان نيست كه برادر ما باشد و شايد به شكل علني تر هم گفته شود. از آن طرف هم همين است باز هم چيزهايي را گفته اند كه اينها منشأ وحدت هستند. مثلا مي گويند: «شيعه بر مُهر سجده مي كند. مُهر بت است پس شيعه مشرك است و قتل آن واجب است.» با اينكه همين مُهر گذاشتن يكي از مظاهر وحدت امت اسلامي است. چون همه مذاهب سجده بر خاك را ترجيح مي دهند و در مذهب شافعي و حنفي سجده بر خاك، عملي مستحب است. اين مطلب را كه به اهل سنت مي گوييم تعجب مي كنند. زماني كه به شيعيان هم بگوييم تعجب مي كنند. ولي براي آنها جا افتاده كه اگر مُهر بگذاريم شرك است. حتي «اشهد ان عليا ولي الله» مظهر وحدت امت اسلامي است به لحاظ اينكه در منابع اهل سنت روايتي وجود دارد كه «ذكر عليٌ عبادة»، ما در اذان و اقامه اين ذكر را به عنوان جزء اذان و اقامه نمي گوييم و اگر به اين اعتقاد بگوييم حرام و بدعت است. مي گوييم «رجاء ثواب»، رجاء ثواب يعني مستحب است و براي ثواب اش مي گوييم. اگر براي ثواب باشد اهل سنت هم همين را مي توانند بگويند.
در طول تاريخ كمتر اتفاق افتاده كه شيعه اي يكي از برادران اهل سنت را به عنوان اينكه كافر است، بكشد و هيچ وقت از مراجع و علماي ما همچنين فتوايي را نداده اند اما آن طرف بوده و بر اساس همين شيعه را به شرك و كفر رسانده و وقتي كه مشرك و كافر شد قتل آن كافر جايز و واجب مي شود. و لذا اين بُعد تفكري ـ اعتقادي اش هم كار شده است. و اين بحث وهابيت است. ابن تيميه يك سري ديدگاهها و نظرات كلامي داشت و جنبه سياسي پشت آن نبود و بعدا از اين تفكر اعتقادي ابن تيميه، به سمتي رفتند كه برداشت سياسي كنند وقتي سياست آمد پشت اين تفكر، حالت خشونت خود را اعلام كند.
يكي از كارهايي كه دشمن كرد و جنبه سياسي دارد و مي شود گفت از نظر تبليغاتي اين ضعف ماست و ما بايد از نظر تبليغاتي روي آن كار كنيم، اين است كه هميشه و همه دنبال دشمني هستند؛ به جاي اينكه علما و بزرگان ما بيايند دشمن مشترك ما كه امام(ره) در مورد آن فرمود آمريكا شيطان بزرگ است اسرائيل نجس است و ... ، به جاي اينكه آمريكا و صهيونيست را هدف بگيرند آنها آمدند تبليغ كردند كه دشمن مشترك مثلا اعراب، ايران است. يعني الان به جاي اينكه فِلَشي كه به سمت آن طرف مي رفت فِلَش برگشت و به سمت ايران آمد.
در دنيا همه مي دانند كه غزه اگر توانست در مقابل اسرائيل بايستد به خاطر موشك ها و حمايت هاي ايران بود. شما توجيه آنها را ببينيد مي گويند «اگر ايران به غزه اين موشك ها را نمي داد، مردم غزه اين مقدار مورد ظلم و تجاوز واقع نمي شدند ايران به غزه موشك داده كه مردم مظلوم اسرائيل را بكشند و آنها هم اينها را بزنند و بكشند!» مي گويند كه ايران عمداً اين كارها را كرده است. و در اين فضاي پرفشار تبليغات سياسي و اين شيطنت ها و كارهايي كه سازمان هاي جاسوسي و غيره انجام مي دهند با اين باور كه طرفِ من كافر است، فعاليت مي كنند. ما مي گوييم: ما مسلمانيم چرا ما را مي زنيد و با اسرائيل كاري نداريد؟ مي گويند: اسرائيل يهودي است شما مشرك هستند و مشرك بدتر از يهودي است! و اگر اعتقاد، پشتوانه سياسي پيدا كرد اين حالت را پيدا مي كند. اگر جنبه سياسي و اعتقادي با هم بيايد خطرناك مي شود.

ابـنا: وظيفه ما پيروان اهل بيت(ع) در اين شرايط چيست؟

ـــ كاري كه واقعا بايد انجام دهيم اول شناساندن شيعه است ما نتوانستيم آنچنان كه بايد، شيعه و اهل بيت(ع) را براي جهانيان بشناسانيم. امام رضا(ع) مي فرمايند «و لو ان الناس علموا محاسن كلامنا لاتبعونا» اين واقعيت دارد چون اين سخناني كه بعد از قرآن است و پايين تر از كلام خداست و بالاتر از كلام مخلوق، وقتي گفته مي شود و وقتي سيره اينها شناسانده مي شود مردم از آنها تبعيت مي كنند. اگر بگوييم كه اينها كه بودند؟ چه مي گويند؟ و چه مي كردند؟ واقعا وضعيت تغيير مي كند. چند وقت پيش يكي از علماي عربستان گفته بود «چرا شما در مورد شيعيان اين چنين حرف هايي مي زنيد؟ شيعه جرم اش اين است كه از حضرت زهرا(س) و حضرت علي(ع) دفاع مي كند و در قيامت اينها سرشان راست است چون اينها از مظاهر عبادت و عدالت دفاع كرده اند ما بايد خجالت بكشيم كه در طول تاريخ از حجاج بن يوسف ثقفي و از يزيد و امثال اينها دفاع كرده ايم».


در فضاي فتنه و گرد و خاك كسي اينها را نمي بيند وقتي كه فتنه ها آرام مي نشيند اثرش را مي گذارد كه پيروان اهل بيت(ع) حرف هاي قشتنگي مي زنند. كسي به «بن باز» گفته بود: «چون ائمه(ع) در درگاه الهي مقرب اند ما مي خواهيم كه اينها براي ما دعا كنند چون دعاي آنها از دعاي ما پذيرفته تر است اين اشكال دارد يا نه؟» بن باز جواب داد: «نه» آن فرد گفت: توسلي كه ما مي گوييم معنايش همين است. يا فردي ديگر به يكي از علماي اهل سنت گفته بود: «عصمتي كه شيعه مي گويد اين است كه وحي از سرچشمه زلالي آمده است؛ پيامبر(ص) بايد معصوم باشد خطايي نكند يا حرف خود را به وحي اضافه نكند. بعدي هاي بعد از پيامبر(ص) هم بايد معصوم باشند. وحي از يك جويباري كه مي آيد بايد كاملا تميز باشد و آلودگي نداشته باشد. اين حرف چطور است؟» ـ نگفتم اين حرف شيعه است ـ عالم سني جواب داد: «خيلي خوب است.» عالم شيعي گفت: «عصمتي كه شيعه نسبت به پيامبر(ص) و ائمه(ع) مي گويد همين است.»
چه قدر از روحانيون ما خبر دارند كه يك وجه مشترك ما با دنياي اسلام همين مُهر است؟ چرا روايات اهل سنت در رابطه با تراب را به اهل سنت نمي گوييم؟ بگوييم كه يك مدت روي خاك سجده بكنيد اين روايات سجده بر خاك است؛ بعد بگوييم اين مهرِ اين خاك است. آقاي «بي آزار شيرازي» مي گفت: ما به جاي مُهر، دستمال كاغذي مي گذاشتيم و سجده مي كرديم. قرضاوي گفت: شما چرا روي فرش سجده نمي كنيد؟ آقاي شيرازي جواب داد روايتي از امام صادق(ع) وجود دارد كه: «بر مأكولات و ملبوسات سجده نكنيد چون اينها نهايت همت اهل دنياست و بر چيزي كه نهايت همت اهل دنياست سجده نكنيد.» قرضاوي فكر كرد گفت خيلي خوب است و بعداً خود قرضاوي هم روي فرش سجده نمي كرد. مي خواهم بگويم يك حديث از امام صادق(ع) بخوانيم طرف متحول مي شود در بسياري از موارد همين طور است. در مدينه وقتي كه دعاي كميل خوانده مي شود عده اي از راه دور مي آيند گوش مي كنند چون اين كلمات را در جاهاي ديگر نمي شود پيدا كرد.

ابـنا: نقش علما در برخورد با انديشه هاي تكفيري چيست؟

ـــ اينها از بستر اختلاف شيعه و سني استفاده مي كنند. اين يك اصل اساسي است و ما بايد ريشه ها را پيدا كنيم. اينكه آقا مي فرمايد: «هر دستي كه اختلاف بيافكند دست دشمن است» واقعيت دقيقي است و هر عاقلي كه بخواهد به نفع اسلام و جهان اسلام كار كند اين را بايد بداند و رعايت كند و ما بايد تمام تلاشمان در وحدت و تقريب امت اسلامي باشيم. وكار فرهنگي انجام دهيم. يكسري شبهه ها در ذهن اينها وجود دارد اينكه ما بگوييم كه همه اينها نوكر هستند درست نيست. درست است انگيزه مالي وجود دارد يكسري جوان هستند اسلحه به دست آنها مي دهند كه هر كار خواستي انجام بده و هر كه را خواستي بكش. بعضي ها با توجه به نامه هايي كه به خانواده هايشان مي نويسند و منتشر مي شود جنبه اعتقادش را مي گويد. مي گويد ما مي خواهيم حكومت اسلامي تشكيل بدهيم اينجا ما كفار را مي كشيم و چنين و چنان مي كنيم. اينها نشانه بخش اعتقادي آنها است بر اساس شبهاتي اينها دنبال اين كارها مي روند. يك سري شبهه ها از نظر ما مسخره است. نخير؛ مسخره نيست طرف خيلي باور كرده است كه قرآنِ شيعه فرق دارد و ما مشركي هستيم. ما بايد به او ثابت كنيم كه مشرك نيستيم لذا كار فرهنگي مي خواهد.


ما در داخل كشور بسترهايي داريم كه استفاده نكرده ايم. براي نمونه در سنندج نزديك 50 هزار دانشجوي اهل سنت داريم كه در ذهن اينها پر از اين شبهه هاست. ما چه قدر مايه مي گذاريم؟ من به نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها دو سال است كه مي گويم بعضي از اين دانشگاهها حتي يك روحاني هم ندارند. شما حساب كنيد كه در ذهن اين دانشجوها چه مقدار از اين شبهه ها وجود دارد. در آموزش و پرورش بين معلم ها و بچه ها اين تفكر تبليغ مي شود. در عربستان آمده اند يكشنبه را عيد گرفته اند هيچ كشوري يكشنبه را عيد نگرفت اين در حقيقت چهارشنبه نمازجمعه خواندن است. يك ذره بايد عقل داشته باشند. يعني تمام علماي اسلام نمي فهمند؟! و كسي كه در رأس اينها است يك روز درس دين نخوانده است.
بعضي چيزها را نبايد خيلي ساده گرفت و اين كار فرهنگي، و شناساندن خود ما را مي خواهد. يعني ما بايد تلاش كنيم تا خودمان را بشناسانيم و بگوييم شيعه اين است تفكرش اين است اگر اين كار را مي كنيم دليلش اين است و اين بسيار مي تواند مفيد باشد.

عمده كار ما نبايد اين باشد و نپردازيم كه آن طرف چه مي گويد ما فكر مي كنيم كه ما مثلا آنجا رفتيم بايد وهابيت را بكوبيم. ما در وهابيت روي شبهات ابن تيميه كار مي كنيم در حالي كه اين شبهات در ذهن آنها نيست؛ به جاي اين ما بايد مثبت كار كنيم آنچه كه خودمان داريم را ترويج كنيم كه زمينه هم وجود دارد. هر دانشجو 12 واحد بايد در اختيار يك روحاني شيعه باشد اگر روحاني هنر داشته باشد مي تواند در 12 واحد، معارف اهل بيت(ع) را به دانشجو بفهماند كه اهل بيت(ع) اين را مي گويد. و ما اقرار مي كنيم كه نتوانستيم محاسن كلام اهل بيت(ع) را بگوييم و اگر مي توانستيم بگوييم مخاطب دهانش باز مي ماند. اگر سيره و سخن ائمه(ع) در موضوعات مختلف گفته شود و ديدگاههاي شيعه تشريح شود موفق خواهيم بود.
يك نفر مي گفت كه يكي از برادران اهل سنت گفت: شما فلان اعتقاد را داريد؟ گفتم شما آيت الله مكارم را مي شناسيد؟ گفت بله، گفتم ايشان مرجع شيعه است. اين كتاب اعتقادات را ايشان نوشته است، برو اين كتاب را بخوان؛ اين كتاب اعتقادات شيعه از يك مرجع ديني شيعه است. آن فرد رفت، فردا آمد و گفت «من اين كتاب را شروع كردم و تا آخر خواندم. چه قدر زيباست؛ شما موحد تر از ما هستيد و اعتقادات شما نسبت به خدا، پيامبر(ص)، ائمه(ع) و قيامت، اعتقادات قشنگي است.» لذا ما نتوانستيم اعتقادات مان را برسانيم. مجمع جهاني اهل بيت(ع) يك دوره كتاب چهل جلدي منتشر كرده و به شبهات جواب داده است و يكي از اين كتاب ها در مورد معرفي شيعه است و در اين كتاب در مورد معرفي شيعه واقعا كم گفته شده است.


اگر شيعه مفاهيم خود را به صورت دقيق، درست و مثبت درست بيان كند هيچ كس با او مخالفت نمي كند وقتي بخواهيم فحش دهيم و بگوييم: تو باطلي، من درست هستم. مي گويد: برو تو باطلي من درست مي گويم. فكر با زور نمي شود؛ ما به او نيش مي زنيم. اگر به كسي نيش زدي، ديگر كسي به حرفت گوش نمي كند بگو ما برادر هستيم مسلمانيم.
شيعه گفتن حساسيت ايجاد مي كند بگوييم پيروان اهل بيت(ع)، اگر بگوييم پيروان اهل بيت(ع) هيچ كس نمي تواند بگويد كه ما پيرو اهل بيت(ع) نيستيم و ما اگر از مكتب اهل بيت(ع) استفاده كنيم آنها مي آيند.
ما بايد با روش هايمان در شناساندن اهل بيت(ع) كار كنيم. مثلا ما دهه اول و دوم شهادت حضرت زهرا(س) را در حسينيه مراسم برگزار مي كنيم اما ولادت آن حضرت را در سرتاسر استان كردستان مراسم مختلف برگزار مي كنيم و شركت هم مي كنند و از فضايل حضرت زهرا(س) مي گوييم. در يك جشن ولادت حضرت زهرا(س) در مسجد جامع كردستان سه هزار نفر از اهل سنت شركت كردند.
نسبت به فضايي كه الان وجود دارد فعاليت هايمان در معرفي اهل بيت(ع) كم است. ما بايد جدي كار كنيم. دشمن جدي كار مي كند تا ما را كافر معرفي بكند و خود ما از خودمان بايد دفاع بكنيم و دفاع ما هم معرفي خوب است نه به صورتي كه بخواهيم طرف مقابل را تكفير كنيم. ما بد معرفي مي كنيم ما به جاي اينكه از خودمان دفاع كنيم فحش مي دهيم.

ابـنا: موج تكفيري و اتفاقات منطقه چه تاثيري بر جمهوري اسلامي اسلامي خواهد گذاشت؟

ـــ اتفاقات منطقه در نهايت به نفع مكتب اهل بيت(ع) تمام خواهد شد. گاهي ما تصوراتي داريم و خداوند صحنه هايي ايجاد مي كند. در صحنه هاي سياسي وقتي به سوريه حمله كردند مي گفتيم اين كشور از دست رفت در حالي كه اينگونه نشد. و در دنيا مشخص شد كه ايران اقتدار دارد و در مقابل استكبار ايستاد.
خبري را مي خواندم كه در يكي از هواپيماهاي اروپايي اتفاق افتاده بود يك نفر ايراني قرآن مي خواند. مي بينند كه اين شخص قرآن مي خواند به حراست هواپيما اطلاع مي دهند كه يك تروريست اينجاست. مي آيند كه اين تروريست را بگيرند؛ آن فرد مي گويد: من ايراني هستم. مي گويند نه اين تروريست نيست. ثابت شده است كه شيعه تروريست نيست اين جريان تكفير بيشترين ضربه را به اهل سنت زده است و به ذهن همه افتاده است كه ايران كار تروريستي نمي كند.


در مصر شخصي گفته بود كه ما زماني به دنبال بستن گذرگاهها و تونل هاي فلسطنيان بوديم ايران به دنبال اين بود كه تكنولوژي موشكي را از اين كانال ها رد كند و فلسطين را مسلح كند، ما دنبال چه بوديم، ايران به دنبال اين بود كه ماهواره بفرستد تا كشورهاي اسلامي را سرفراز كند. وقتي كه ما مي خواهيم صلح را بر غزه تحميل كنيم و آنها را خلع سلاح كنيم رهبر ايران مي گويد تمام فلسطين بايد مسلح شود و در مقابل اسرائيل بايستد؛ اينها افتخار است.
از اين نوع سخن ها در جهان اسلام و در غرب گفته مي شود غربي ها از اسلام چيزهايي شنيده اند و عربستان و تركيه ادعاي امپراتوري دارند و حامي تروريست هايي هستند كه اين چنين جنايت مي كنند. غربي ها دنبال اسلام هستند لذا انقلاب اسلامي بيشتر جلوه گر مي كند و محبوبيت ايران بيشتر مي شود. و خيلي ها بعد از اينكه گرد و خاك مي نشيند متوجه مي شوند كه چه كسي درست گفته است. الان در عراق اين اتفاق افتاد در ارتش تحولي ايجاد شد و انسجام بيشتري گرفتند و شيعه ها وارد شدند. قبلا تعداد زيادي از بعثي ها را نگه داشته بودند.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها