2024 May 20 - دوشنبه 31 ارديبهشت 1403
اذان از ديدگاه فريقين : چگونگي تشريع اذان در كتب فقهي اهل سنت
کد مطلب: ٦٧١٥ تاریخ انتشار: ١٢ آبان ١٣٨٦ تعداد بازدید: 1365
خارج فقه مقارن » اذان از ديدگاه فريقين
اذان از ديدگاه فريقين : چگونگي تشريع اذان در كتب فقهي اهل سنت

جلسه نهم 1386/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 86/08/12

چگونگي تشريع اذان در كتاب هاي فقهي اهل سنت :

معمولاً در منابع روائي شايد يك نوع رواياتي نقل كنند؛ ولي در منابع فقهي به آن روايات فتوا ندهند در حالي كه آنچه براي ما ملاك است آراء فقهاي اهل سنت است. گرچه ما به روايات هم استناد مي كنيم؛ ولي اگر روايتي مورد اعراض فقها بود در مقام مناظره آن روايت به كار نمي آيد. شما ده تا روايت نقل مي كنيد، او مي گويد: اين روايات معرض عنه فقهاي ما است. و بلا فاصله شما را خلع سلاح مي كند و لذا مي رويم سراغ كتاب هاي فقهي آنها. قبل از اين كه وارد كتاب هاي فقهي بشويم، بايد كتاب هاي فقهي آنها را بشناسيم. دقت كنيم كه كتاب هاي فقهي را بر طبق وفات بزرگانشان ملاك قرار بدهيم. مثلا: اولين مذهبي كه تأسيس شد، مذهب ابوحنيفه بود. ابوحنيفه متوفاي 150 هـ و معاصر امام صادق عليه السلام است. ملاقات هاي متعددي با امام صادق عليه السلام داشته است و دوسالي كه امام صادق به كوفه هجرت كردند، در آن دو سال ابوحنيفه پاي درس امام صادق مي نشست و اين تعبير را نيز دارد كه:

لو لا السنتان لهلك النعمان.

اگر آن دو سال درس خواندن من در مكتب امام صادق عليه السلام نبود هرآينه من هلاك شده بودم.

مختصر تحفه اثنا عشريه، آلوسي، ص 8 و 9.

اين مطلب را در معتبرترين كتابي كه از اهل سنت ديدم، مختصر تحفه اثنا عشريه آلوسي، صفحه 8 و 9 بود و از اين معتبرتر نديديم. در منابع شيعه الي ماشاء الله است؛ ولي به درد مناظره نمي خورد.

تحفه اثنا عشريه از اخبث خبائث وهابي ها است. شايد كمتر فرد رذل و پستي مثل دهلوي وجود داشته باشد. او در اين كتابش تا توانسته به شيعه بد و بيراه گفته و همان حرف هاي ابن تيميه و ابن روزبهان را به همراه فحش و اهانت تكرار كرده است. و چون اين كتاب دوازده فصل است، اسمش را تحفه اثنا عشريه گذاشته است.

مرحوم قاضي مير حامد حسين در كتاب عبقات الانوار جواب او را داده است. و چون كتاب تحفه اثنا عشريه، مفصل بوده است آلوسي آمده و آن را مختصر كرده است.

كتاب هاي فقهي مذهب حنفيه :

كتاب هاي مشهور احناف، تقريباً اولين كتابي كه نوشته شد، عبارت است از الجامع الصغير شيباني است كه در حقيقت از شاگردان ابوحنيفه و متوفاي 189 هـ بوده است كه اخيراً در دو جلد چاپ شده است. بعد از آن در درجه بعدي اهميت مبسوط سرخسي قرار دارد؛ چون اين كتاب نزديك 23 جلد است و غالباً تلاش مي كند اقوال ديگر فقها را هم نقل و هم نقد كند. سرخسي متوفاي 483 هـ است.

بعد از آن كتاب البدايع والصنايع كاشاني متوفاي 587 هـ است. اين كتاب نيز از كتاب هاي مفصل فقه حنفي است. بعد ار آن البحر الرائق ابن نجيم مصري، متوفاي 970 هـ است. بعد از آن الدر المختار حصكفي متوفاي 1088 هـ است. آخرين كتابي كه از احناف است و مورد عنايت حنفي ها است، ردّ المحتار في شرح الدر المختار، ابن عابدين است كه اين كتاب الآن در ميان احناف ايران، جايگاه ويژه اي دارد. اين كتاب، كتاب فقهي استدلالي است.

كتاب هاي فقهي مذهب شافعيه :

مفصل ترين كتابي كه بنده مراجعه مي كنم، كتاب المجموع للفتاوي، نووي متوفاي 676 هـ است. نووي از قهرمانان شافعي مذهب ها است. قبل از ابن حجر عسقلاني كه او خريط فن است و اصلا حافظ علي الإطلاق اهل سنت است. ابن حجر كتاب فقهي مفصلي ندارد. تنها كتابي كه ايشان در فقه نوشته است، تلخيص الحبير است. المجموع نووي حدود 27 جلد است.

البته سيوطي هم كه يكي ديگر از قهرمانان اهل سنت متوفاي 911 هـ است. ايشان هم شافعي مذهب است و تقريبا نوآوري هاي زيادي در ادبيات، درايه و... دارد. حتي گفته اند: وقتي سيوطي از دنيا رفت، اهل سنت گفتند: كه علم رسول الله در زير خاك دفن شد و ديگر مادري همانند سيوطي را نخواهد زائيد. ايشان هم يك كتاب كوچكي دارد به نام الحاوي للفتاوي.

كتاب هاي فقهي مذهب حنبليه :

در رابطه با حنابله عرض كرده ايم كه مفصل ترين كتاب فقهي آنها كه تمام آراء فقهاي حنبلي، حنفي، مالكي و شافعي را دارد، با نگاه حنبلي مذهب، المغني، ابن قدامه متوفاي 620 هـ است. حدود 28 جلد كتاب قطور چاپ شده است. خود وهابي ها نيز به فتاواي ابن قدامه ارزش ويژه اي قائل هستند. الفتاوي الكبري ابن تيميه، 728 هـ است كه عزيزان از اين كتاب غافل نشوند. اهل سنت براي سخنان او بيش از سخنان پيامبر ارزش قائل هستند. بعد از او شاگردش ابن قيم الجوزيه و ناشر افكار او است كه كتابي دارد به نام اعلام الموقعين كه اين هم كتاب فقهي استدلالي است. البته الفتاوي الكبري فقه تنها نيست؛ يعني تمام آراء ابن تيميه هم در فقه هم در حديث هم در عقائد و اخلاق آمده است. يعني هر رطب و يابسي (تر و خشكي) كه شيطان در ذهن او القاء كرده، در اين كتاب آورده است.

كتاب هاي فقهي مذهب مالكيه :

در رابطه با مالكي ها، تنها كتابي كه مورد توجه همه مالكي هاي جهان است، كتاب بداية المجتهد ابن رشد اندلسي قرطبي، متوفاي 595 هـ است. كه تقريباً شبيه لمعه و شرح لمعه ما و شبه استدلالي است. قبل از ايشان كتابي نوشته اند به نام المدونة الكبري كه در حقيقت شرحي است مفصل بر آراء فقهي مالك بن أنس. درحقيقت كل آراء مالك بن أنس را در آن جمع كرده اند. تقرييا حالت روائي فقهي دارد. و همچنين ابن عبد البر قرطبي، صاحب كتاب الإستيعاب، متوفاي 463 كتابي دارد به نام الكافي في فقه اهل المدينة. اين هم حدود هشت نه جلد است. جديدترين كتابي كه اينها نوشته اند، مال زرقاني، متوفاي 1122 هـ شرح زرقاني است.

دوستان اگر خواستند مراجعه كنند، دو كتاب را ملاك قرار بدهند، يكي المدونة الكبري، يكي بداية المجتهد. اين دو تا كتاب كنار هم قرار بگيرد، تقريباً آراء مالكي ها يافت مي شود.

كتاب هاي فقهي مذهب ظاهريه :

در كنار اين چهار مذهب، مذهب ظاهريه است كه زماني طرفداران زيادي داشت. ظاهري ها در حقيقت اهل حديث و مخالف همه مذاهب هستند. در رأس ظاهري ها ابن حزم اندلسي، متوفاي 456 هـ است كه كتاب هايي متعددي دارد. مفصل ترين كتاب ايشان المحلي است كه در 11 جلد مي باشد. در اين كتاب به همه فقهاي اهل سنت به جزاحمد بن حنبل حمله مي كند. خود علماي اهل سنت دل خوشي از ابن حزم ندارند؛ چون قلم خيلي تندي دارد. حتي مي گويند قلم ابن حزم و شمشير حجاج به منزله دو تيغه قيچي هستند. كمتر فقيه اهل سنت است كه از نيش قلم ابن حزم اندلسي در امان باشند.

مذهب ظاهريه مذهب مستقلي است كه عمدتاً ناشر آن نيز خود ابن حزم اندلسي بوده است. نسبت به صحابه هم خيلي تند است و حتي بحث مفصلي دارد كه فتواي صحابه نمي تواند براي ما ملاك باشد. بعضي از صحابه در زمان پيامبر فتوي مي دادند، مورد اعتراض پيامبر واقع مي شد، صحابه اي كه در زمان خود پيامبر فتواهايشان مورد اعتراض آن حضرت بوده چطور بعد از پيامبر مي تواند براي ما حجت باشد. يا بعضي از صحابه فتوي صادر مي كردند و بعضي ديگر آنها را تكذيب مي كردند، آيا آن كسي كه فتوي داده است، صادق است يا كسي كه تكذيب كرده است؟

نظر ابن حزم راجع به صحابه نزديك به نظر شيعه است. بر عليه شيعه نيز خيلي حرف زده و هر چه لاطائلات است به شيعه نسبت داده است. مرحوم علامه اميني در الغدير يك فصل مفصلي دارد در نقد عقائد ابن حزم اندلسي بر ضد شيعه.

ايشان در جلد 11 كتاب المحلي، صفحه 224، كتاب الحدود باب حد المرتد، روايتي دارد در رابطه با كساني كه قصد ترور پيامبر را داشتند. 12 نفر از صحابه در مراجعه از جنگ تبوك قصد ترور حضرت را داشتند.

أَنَّ أَبَا بَكرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَطَلْحَةَ وَسَعْدَ بن أبي وَقَّاصٍ رضي الله عنهم أَرَادُوا قَتْلَ النبي صلي الله عليه وسلم وَإِلْقَاءَهُ من الْعَقَبَةِ في تَبُوك

ابوبكر و عمر و عثمان و طلحة و سعد بن أبي وقاص نقشه كشيده بودند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم را در مسير بازگشت از جنگ تبوك به پايين پرتاب كنند.

المحلي، ج 11، ص 224، اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي.



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب