2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
آثار شوم پیروی از «هوای نفس» در بیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
کد مطلب: ١٥٦٢٤ تاریخ انتشار: ١١ آبان ١٤٠٢ - ١٧:٢١ تعداد بازدید: 2277
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
آثار شوم پیروی از «هوای نفس» در بیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی06-07-1402

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

06/07/1402

موضوع: آثار شوم پیروی از «هوای نفس» در بیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

شاخصه های اساسی و اجرایی وحدت بین شیعه و سنی!

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

انتقاد جالب استاد «حسینی قزوینی» از مجری برنامه!

آثار شوم پیروی از «هوای نفس» در بیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

بُرشی از داستان شنیدنی حضرت یوسف و زلیخا!

حالتی در دعا که رحمت الهی را نازل می کند!

دعای قنوت «آیت الله جوادی آملی» در نماز!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَيْن‏ وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ‏

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم همراه تان هستیم با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی به رسم شب های جمعه این افتخار را داریم در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم. محضر حضرت استاد سلام عرض می کنم. در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

فرا رسیدن میلاد رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و فرزند بزرگوارش امام صادق (سلام الله علیه) و هفته وحدت را هم گرامی می داریم خدمت همه شما عزیزان و بزرگواران تبریک و تهنیت عرض می کنیم.

خدا را قسم می دهیم به احترام صدیقه طاهره (سلام الله علیها) عیدی ما را فرج موفور السرور مولای مان بقیة الله الأعظم قرار بدهد ان شاءالله.

ای در تو خلاصه حسن خلقت زهرا * نور ازلی عرش جنت زهرا

اقرار به فضل و کرم و رحمت تو * شد شرط تکامل نبوت زهرا

«لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُکُمَا»

ای کوثر حسن بی کران یا زهرا * حسن تو فراتر از بیان یا زهرا

از نور عبادت تو روشن می شد * هر روز تمام آسمان یا زهرا

امیدواریم ان شاءالله خدای عالم به برکت صدیقه طاهره فرج موفور السرور مولای مان ولی عصر را نزدیک کند. همه ما را از یاران مخلص و فداکار و سربازان رکابش و شهدای در معیتش نصیب کند ان شاءالله.

مجری:

ان شاءالله، چه دعایی بالاتر و بهتر از این دعا. حضرت استاد در هفته وحدت هستیم. همان طور که حضرتعالی مستحضرید، وحدت بین شیعه و سنی شاخصه هایی دارد. اگر لطف بفرمایید در ابتدای برنامه مختصراً‌ به این نکته اشاره بفرمایید بعد از آن وارد بحث اصلی مان بشویم.

شاخصه های اساسی و اجرایی وحدت بین شیعه و سنی!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با وحدت میان مذاهب اسلامی و حتی ادیان ابراهیمی باید دقت کنیم که آیه 103 آل عمران، آیه 10 سوره حجرات و آیات دیگر همه مسلمان ها را دعوت به وحدت می کند و از هرگونه تفرقه و تشتت نهی می کند:

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)

و همگی به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‌]، چنگ زنيد ، و پراکنده نشويد!

سوره آل عمران (3): آیه 103

(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَينَ أَخَوَيكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ)

مؤمنان برادر يکديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهيد و تقوای الهی پيشه کنيد، باشد که مشمول رحمت او شويد!

سوره حجرات (49): آیه 10

یعنی در یک جمله انکار وحدت میان مذاهب، انکار آیه قرآن است. یعنی مسئله، مسئله کوچکی نیست بیاییم همین طوری سر درس، شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی بنشینیم در یک جمله بگوییم وحدت چیست؟ وحدت طرح قرآنی است.

ولی آنچه مهم است شاخصه های وحدت و ملاک وحدت است. آیا مراد وحدت این است که تمام مذاهب اسلامی را جمع کنیم و یک مذهب تشکیل بدهیم؟ مذهب «حنفی، حنبلی، شافعی، مالکی، شیعه، زیدی، اسماعیلی» همه اینها را جمع کنیم و یک مذهب درست کنیم.

الان هم یک عده در «عربستان» و «مصر» کتابهایی هم نوشتند بنام «اسلام بلا مذاهب». این نه تنها از نظر آیات و روایات قابل پیاده شدن نیست عقلاً هم امکان پذیر نیست. یک چیزی است که عقل از او ممانعت می کند و جامعه هم به هیچ وجه پذیرا نیست.

این همه اینها شعار دادند کتاب و مقاله نوشتند سخنرانی کردند آیا در میان نزدیک به دو میلیارد مسلمان توانستند ده هزار، بیست هزار جمعیت با خودشان همراه کنند؟  قطعاً این روش، روش اشتباه و غلطی است، هیچ کس هم حاضر نیست از مذهبش دست بر دارد و یک مذهب دیگری را انتخاب کند.

نکته ای دوم این است که به مشترکات اکتفاء کنیم و از مختصاتمان دست بر داریم. این هم یک امر نامعقول و غیر قابل پیاده شدن است. «شهید مطهری» (رضوان الله تعالی علیه) به صراحت در این زمینه می فرماید بر این که بیاییم مشترکات را بگیریم و مختصات را رها کنیم نه شدنی است و نه قابل طرح است.

بعد می فرماید ما پیرو اهل بیت هستیم و افتخار هم می کنیم و حاضر نیستیم به خاطر وحدت از یک مستحب کوچک و از یک مکروه کوچک مان هم دست برداریم. و همچنین توقعی هم نداریم دیگران به خاطر مسئله وحدت از مختصات خودشان دست بردارند و به مشترکات اکتفاء کنند این اصلاً امکان پذیر نیست.

دوستان می توانند فرمایشات شهید «مطهری» را در کتاب «امامت و رهبری»، صفحه 16 و 18 مطالعه کنند. ایشان می گوید "ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهل بیت را داریم. کوچک ترین چیزی حتی یک مستحب، مکروه کوچک را قابل مصالحه نمی دانیم و نه توقع کسی را در این زمینه می پذیریم و نه از دیگران انتظار داریم به خاطر مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خودشان دست بر دارند."

این یک طرح. طرح دیگر این است که در فضای مجازی، در جلسات و در شبکه های ماهواره ای نسبت به آن چه که مختصات خودمان است و باعث شاید رنجش دیگران است از آن دست برداریم!

معتقد هستیم به تعبیر «مقام معظم رهبری» مذهب شیعه، مذهب حق است و شکی در حقانیت مذهب شیعه نداریم. با توجه به این قضیه دیگران را هم باطل قلمداد کنیم، به بهانه اثبات حقانیت خودمان نسبت به دیگران جسارت و اهانت کنیم و به باد فحش و ناسزا بگیریم. این کار هم عقلاً نادرست است مضافاً بر این که خلاف قرآن و سنت است.

در آیه 108 سوره انعام قرآن نسبت به بت پرستان می گوید:

(وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ)

(به معبود) کسانی که غير خدا را می خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!

سوره انعام (6): آیه 108

این روشی که بعضی از شبکه های افراطی مثل «یاسر الحبیب» و دیگران دارند، قطعاً این کار خلاف قرآن است. مضاف بر این که روایات متعدد داریم ائمه (علیهم السلام) دستور به تفاهم میان مذاهب اسلامی دادند و حتی برای خواندن نماز در مساجد اهل سنت فضائلی را آوردند که فضائل خیلی سنگین و عمیقی است. کسی پشت سر آنها نماز بخواند مثل این که پشت سر رسول اکرم در صف اول نماز گذارده است.

البته اینکه آنها هم بیایند به بهانه اینکه خودشان را حق می دانند نسبت به عقاید شیعه بخواهند جسارت کنند این را هم نباید اجازه بدهیم. آنها هم نباید به خودشان همچین اجازه ای بدهند به بهانه حقانیت خودشان اهانت کنند.

شما بحث خودتان را مطرح کنید و بتوانید نقد علمی کنید. علمای ما هم بیایند نقد علمی کنند. هیچ اشکالی ندارد در جلسات علمی دوستانه چه در حوزه های علمیه، چه در جلسات علمایی، چه در رسانه ها محترمانه و مؤدبانه بدون اهانت به دیگران مطالبی را مطرح کنند.

همانطور که «حضرت امام» در وصیتنامه سیاسی الهی شان ابتداء بحث حدیث ثقلین را مطرح می کند. مفصل سه چهار صفحه فقط در رابطه با حقانیت مذهب شیعه قلم می زند بدون این که نسبت به عقاید اهل سنت جسارت و اهانتی کرده باشد. «مقام معظم رهبری» هم در آثار و سخنرانیهای خود همین روش را دارند.

باید مرزها روشن بشود، مرز برای وحدت اسلامی چیست؟ به تعبیر «شهید مطهری» که می گوید یکی از شاخصه ها، ملاک و معیار وحدت این است که شیعه مطالبی مطرح نکند که احساسات و عواطف اهل سنت را تحریک کند. آن ها هم مطالبی را مطرح نکنند که احساسات و عواطف شیعه را تحریک کند، قطعاً این خلاف شرع، عقل، قرآن و سنت است.

اگر کسی بحث علمی دارد مباحث علمی - به تعبیر شهید «مطهری» - سر و کارش با عقل، منطق و خرد است. آنها بیایند مطالب خودشان را مطرح کنند در طول تاریخ هم بوده است.

«قاضی عبد الجبار معتزلی» متوفای 413 هجری، یک جلد کتابش را به نقد عقاید شیعه اختصاص می دهد. جلد نوزدهم «المغنی فی الإمامة» از اول تا آخر، نقد عقاید شیعه است. جلد بیستم را هم به ادله اهل سنت بر حقانیت مذهب خودشان اختصاص داده است. ما نه از «قاضی عبد الجبار معتزلی» گلایه داریم و نه توقعی داریم که اهل سنت بیایند این طور کتابها را از بین ببرند.

«عضد الدین ایجی» همین طور،«قوشجی» همین طور، «تفتازانی» به همین شکل؛ ولی این که در لا به لای صحبتهایشان شیعه را به عنوان مشرک معرفی کنند. مذهب شیعه را بر خواسته از یهود معرفی کنند و مطالب دیگر؛ اینها قطعاً نادرست است پسندیده نیست و قطعاً به وحدت ضرر می زند.

از طرف دیگر «سید مرتضی» (رضوان الله علیه) متوفای 436 شاگرد «شیخ مفید» متوفای 415 در برابر «قاضی عبد الجبار» کتابی به نام «الشافی فی الإمامة» نوشته است. «شیخ طوسی» متوفای 460 «تلخیص الشافی» نوشته است. البته اسمش تلخیص است ولی در حقیقت شرحی بر کتاب «الشافی» سید مرتضی است.

تمام تلاش این بزرگان این است که نسبت به مقدسات اهل سنت احترام را رعایت کنند و از هرگونه مطالب تند که احساسات آنها را تحریک کند اجتناب کنند.

اگر این روش ها در جامعه زنده بشود قطعا وحدت هم تحقق پیدا خواهد کرد. «مقام معظم رهبری» (حفظه الله) در یکی از سخنرانیها می فرماید: من از علمای اهل سنت می خواهم کتابهای مرحوم «شرف الدین»‌ را مطالعه کنند.

کتابی مثل «المراجعات» که مناظره بین یک عالم بزرگ شیعه با عالم بزرگ اهل سنت است. من این کتاب را چندین بار از اول تا آخر مطالعه کردم. بعضی از بخش هایش را چندین مرتبه خواندم و برای مردم هم گفتم. در این کتاب کوچک ترین جسارتی به مقدسات اهل سنت نیست. از آن طرف هم «شیخ سلیم بُشری» از علمای اهل سنت کوچک ترین اهانتی به شیعه ندارد.

اگر باب باز بشود، باب علمی بدون اهانت به دیگران، یک باب خیلی خوبی است که متأسفانه افراطیون در دو طرف هم هستند از این طرف مثل «شیخ اللهیاری» افغانی، و «یاسر الحبیب» یا بعضی از آقایان دیگر.

خدا «آیت الله یزدی» را بیامرزد. روزی تماس گرفتند خدمتشان رسیدیم ایشان نسبت به یکی از بیوتات بحثهایی داشتند به ما فرمودند شاید اینها از شما حرف شنوی داشته باشند. بگویید در بعضی از شبکه هایشان اهانت به مقدسات اهل سنت را کنار بگذارند این به صلاح ما و اسلام نیست. نه به صلاح شیعه و نه به صلاح سنی است. اینها به صلاح «آمریکا»، «صهیونیسم» و «وهابیت» است.

تماس گرفتیم یکی از بزرگواران آن بیت منزل ما آمدند نزدیک به دو ساعت با هم صحبت کردیم. از اول صحبت می کردیم تا آخر می آمدیم، دوباره ایشان به پله اول برمی گشت. می گفت در جنگ هشت ساله چقدر شهید دادیم؟ بیش از دویست هزار شهید دادیم! حالا برای اهانت به صحابه و خلفاء هم ده هزار شهید بدهیم چه اشکالی دارد؟!

یک بی منطقی بر این آقا حاکم بود. خدمت جناب آقای «یزدی» رسیدم گفتم اینها گویا با منطق سر و کار ندارند. گویا در این جامعه و دنیا زندگی نمی کنند، در یک دنیای ما فوق این دنیا زندگی می کنند. برای اینها ریختن خون شیعه خیلی راحت است.

این مطلب را چند بار گفتم. در «کابل» بودیم بعد از سخنرانی که نزدیک به پانصد، ششصد نفر از علمای بزرگوار آمده بودند، یکی از اساتید حوزه علمیه آنجا برایم نقل کرد گفت با مینی بوس به «مزار شریف» می رفتیم، حضرات «طالبان» و «وهابی» ها وسط راه جلوی ماشین ما را گرفتند دو نفر از بچه شیعه ها را پایین بردند جلوی چشم زن و بچه اش به قدری گلوله زدند بدن این ها را مثل لانه زنبور کردند.

بعد یکی از اینها داخل ماشین آمد گفت به «شیخ اللهیاری» بگویید اهانتی که به مقدسات ما می کند جوابش این است. به ایشان بگوید او ادامه بدهد ما هم ادامه می دهیم.

آقایانی که این منطق را دارند که برای فحاشی و سب صحابه ده هزار شهید بدهیم، من یک خواهشی از اینها دارم این آقایان فرزندان خودشان را به میدان بفرستند. خودشان در مناطق اهل سنت بروند حرفهایی که در ماهواره می زنند آنجا هم بزنند چند شهید هم اینها به خاطر - به قول خودشان - دفاع از ولایت و سب صحابه بدهند!!

مرگ خوب است ولی برای همسایه!؟ قمه زنی خوب است ولی برای دیگران؟ خودتان و آقا زاده هایتان چه زمانی جلوی انظار مردم قمه زدید؟ مردم ببینند شما اینطور شعار می دهید خودتان هم به میدان بیایید. شما هم دو تا شهید بدهید تا مردم ببینند شما خودتان عالم عامل هستید. ولی چرا شعار برای دیگران باشد؟

لذا آن چیزی که از دیدگاه «شهید مطهری» مهم است نظر من هم نظر ایشان است. نظر حضرت «امام» و نظر «مقام معظم رهبری» هم همینطور است. باید در بحث هایمان از هرگونه اهانت، جسارت و بی حرمتی به مقدسات اهل سنت خودداری کنیم. به هیچ وجه عذری در این زمینه از کسی پذیرفته نیست. بحثهای علمی هم می کنیم بحث های علمی محترمانه، مؤدبانه، مستدل و منطقی باشد.

همین را هم ما از آقایان اهل سنت توقع داریم بحثهایی که دارند می کنند نسبت به شیعه، نسبت به «نظام جمهوری اسلامی» محترمانه و مؤدبانه باشد.

در اینجا اجازه بدهید با این که ایام وحدت است گلایه ای هم بکنم. یکی دو هفته قبل در نماز جمعه یکی از شهرهای شرق کشور، قبل از نماز جمعه یک آقایی آمد در رابطه با دستگیری بعضی از مولوی های هتاک، بی ادب و وطن فروش که نسبت به «نظام جمهوری اسلامی» و نسبت به مقدسات شیعه جسارت کرده بودند، حرفهای خارج از منطق و روی احساسات زد.

اینها به هیچ وجه زیبنده یک عالم سنی نیست، این که یک آقایی هتاکی و بی حرمتی کند در راستای «صهیونیسم» و «آمریکا» حرف بزند و حرکت کند و انتظار هم داشته باشند «جمهوری اسلامی»‌ به هیچ وجه متعرض این افراد نشود. اگر هم متعرض شد آسمان را به زمین و زمین را هم به آسمان ببرند!!

لذا دوست داریم احترام متقابل از هر دو طرف باشد. از این طرف بعضی از روحانیونی که نسبت به صحابه در منبرها جسارت و فحاشی می کنند. «نظام جمهوری اسلامی» با اینها برخورد می کند با این ها تعارف ندارد.

به هیچ وجه خودمان این جا یا امثال این جا نیامدیم از نظام گلایه کنیم چرا فلان روحانی که به مقدسات و صحابه ناسزا گفته بود را دستگیر کردید؟ بلکه ما می گوییم دست مریزاد دست تان درد نکند کار خیلی خوبی کردید دعایشان هم می کنیم.

اگر کسی نسبت به صحابه جسارت کند فحاشی و ناسزا بگوید دستگیر کنند بهترین کاری است که نظام دارد انجام می دهد. ولی از آن طرف آنها هم نباید به بهانه های مختلف، مقدسات «نظام جمهوری اسلامی» را که خون بهای ده ها یا صدها هزار شهید است به این شکل بخواهند مورد هجمه قرار بدهند.

این مطلب را بارها گفتم که در سفر به «عربستان» شب تابستانی بالای پشت بام مشرف به «بیت الله الحرام» با ده، دوازده نفر از دانشجویان «دانشگاه ام القریٰ» بحثهای علمی می کردیم. بعد از نماز مغرب و عشاء می رفتیم تا دو سه ساعت بعد از نیمه شب با اینها صحبت می کردیم.

یک روز یکی از دانشجوها جمله ای گفت من عرض کردم ضبط شده این جمله را هم دارم. آن زمان «آیت الله ری شهری» در «مکه» بود، فردا یا پس فردا خدمت ایشان رسیدم برای ایشان نقل کردم و مکتوب هم نوشتم.

این دانشجو گفت: فلانی! شما افتخار کنید و به خودتان ببالید رهبری دارید که با تمام صراحت می گوید «آمریکا» هیچ غلطی نمی تواند بکند. ولی رهبر ما به «آمریکا» می رود در کنار مردان «آمریکایی» در مجلس شراب می نشیند و با آنها شراب میل می کند. این برای ما مایه ننگ است. اینی که رهبران شما این طور در برابر «آمریکا» می ایستند مایه افتخار است!

آن دانشجویی که آنجا است می فهمد رهبران «نظام جمهوری اسلامی» قاطعیتی که در برابر استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی دارند مایه افتخار و مباهات است. اگر این قاطعیت امام و رهبری نبود «آمریکا» خاک «ایران» به توبره کشیده بود. «آمریکا» آمده بود - این را بی پرده بگویم - شما اهل سنت را آزاد نمی گذاشت همه شما را به جوخه اعدام می سپرد و همچنین علمای شیعه را.

اگر «داعش» مسلط می شد این را بدانید ضربه ای که به شما میزد قطعاً‌ از ضربه اش به شیعه خیلی بیشتر بود. در «موصل» هفته اولی که «داعش» آنجا را تصرف کرد چقدر از ائمه جمعه و جماعت اهل سنت را اعدام کردند.

لذا باید دقت کنیم با اعتصام بحبل الله، آیه 130 آل عمران و آیه 10 سوره حجرات را ملاک قرار بدهیم. وحدتی که الحمدلله امروز میان شیعه و سنی در «ایران»‌ است می توانم ادعا کنم در هیچ کشوری حتی در کشورهای همسایه ما، همچنین وحدت و تفاهمی بر قرار نیست.

یک شب ماه رمضان آقای دکتر «ابو عمر» مستشار عالی قضایی دودمان «ملک فهد» ما را به آن ساختمان شصت و چند طبقه دعوت کردند. با این که دوستان و جناب آقای «نواب» با رفتن ما مخالف بودند گفتند شاید توطئه ای در کار باشد گفتم خیلی زیاد به این چیزها عقیده نداریم.

آنجا رفتیم ده پانزده نفر از اساتید «دانشگاه ام القریٰ» بودند تا ساعت سه و نیم شب آنجا بودیم. وقتی من گفتم در «ایران» اهل سنت در «مجلس شورای اسلامی» و «مجلس خبرگان» نماینده دارند اصلاً‌ باور نمی کردند. گفتند مگر می شود در «ایران» اهل سنت در «مجلس شورای اسلامی» یا «خبرگان رهبری» نماینده داشته باشند؟

مگر قابل باور است اهل سنت در «ایران» نماز جمعه و جماعت بخوانند و حوزه علمیه داشته باشند؟ اصلاً برایشان غیر قابل باور بود، می گفتم همه تعجب می کردند آخرش هم آقایان رسماً از ما خواستند از «وزارت علوم» ایران بخواهید دعوتنامه ای از طریق وزارت علوم ما بخواهند بیاییم این بهشت موعودی که شما می گویید در «ایران» برای اهل سنت است را ببینیم. ما پیام آقایان را رساندیم این که آقایان چه کار کردند کاری نداریم.

الحمدلله به برکت نفس پاک «امام»، «رهبری»، مراجع بزرگوار و روحانیونی که از هر دو دسته چه اهل سنت و چه شیعه در صحنه هستند، تفاهم و یکدلی را میان شیعه و سنی بر قرار می کنند این بسیار عالی و خوب است.

خیلی از خانواده هایی را می شناسم مرد شیعه است همسرشان سنی است یا بعکس هشت فرزند دارند چهار تا سنی و چهار تا شیعه هستند. این دست بسته نماز می خواند او دست باز نماز می خواند. این پایش را در وضو می شوید او مسح می کشد. هیچ گونه اختلافی هم نیست. یعنی این در حقیقت یک بهشت زیبایی است که فقط نمونه اش را در «جمهوری اسلامی ایران» می بینیم.

«طالبان» که نزدیک به یک سال است در «افغانستان» به قول خودشان حکومت را به دست گرفتند، اجازه نداده مخالفینش یک نفر در صحنه سیاسی حضور داشته باشند.

کلیپی دیدم یکی از «طالبان» می گفت خدایا هیچ یک از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی ما را به رسمیت نشناختند می ترسیم تو هم ما را به رسمیت نشناسی!

از همه عزیزان تقاضا می کنم کتاب «امامت و رهبری» شهید «مطهری» را که الحق والإنصاف کتاب خیلی با ارزشی است مطالعه کنند. می شود گفت آخرین کتاب شهید «مطهری» بود که به رشته تحریر در آمد. بعد از انقلاب هم این کتاب نوشته شده است. در همان سه، چهار ماهی که ایشان زمان انقلاب اسلامی را درک کردند ایشان الحق والإنصاف حق مطلب را در اینجا به نظرم من، ادا کردند.

مجری:

طیب الله بسیار استفاده کردیم و این کلام حضرتعالی بسیار ارزشمند بود. باید این بیانات برای همه درس باشد.

حضرت استاد بحمدلله در جلسات از محضرتان بهرمند شدیم نسبت به مطالبی که در راستای افزودن معرفت به ما کمک می کند. مطالب مهمی را بیان فرمودید اگر امکانش است برای وارد شدن در بحث جدید یک مختصری از آن چیزی که ذکر شده است بیان بفرمایید ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در گذشته در رابطه با اخلاق علوی و سیره مهدوی نکاتی را مطرح کردیم عرض کردیم در سیره مهدوی، بالاترین هدف رسیدن به کمال توحید است. در سیره حضرت ولی عصر هم به همین شکل است.  در توصیف یاران حضرت داریم که:

«فهم الذين وحّدوا اللّه تعالى حقّ توحيده‏»

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب؛ ‏نويسنده: يزدى حايرى، على‏، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ناشر: مؤسسة الأعلمى‏، لبنان بیروت: 1422ق، ج2، ص 165

یا:

«رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ آخِرَ الزَّمَان‏»‏

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج2، ص320

برای رسیدن به بالاترین مرتبه توحید که هدف نهایی خلقت است یک سری لوازماتی است که ما باید آن لوازم را رعایت کنیم. یکی از آنها ترک گناه و انجام واجبات است با ارتکاب گناه که در بعضی از روایت دارد کسی که گناه می کند در حقیقت با خدا جنگ می کند.

(فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ)

اگر (چنين) نمی ‌کنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيکار خواهند کرد!

سوره بقره (2): آیه 279

در قرآن هم است نسبت به کسانی که اهل رباء هستند در حقیقت با خدا، با مخالفت دستورات الهی دارند می جنگند. نمی شود کسی با خدا در مقام جنگ، مخالفت و معصیت باشد و به مراحل بالای توحید هم دسترسی داشته باشد.

شارع مقدس در قرآن برای این که ما بتوانیم خودمان را به انجام واجبات و ترک محرمات ملزم کنیم یک کار اساسی کرده است.

آمده عاقبت کسانی که به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم هستند و آنهایی که لاابالی هستند؛ از خود توحید و شرک گرفته تا نسبت به ارتکاب بعضی از گناهان و معاصی؛ اینها را در قرآن دسته بندی کرده و مقایسه کرده است.

(قُلْ هَلْ يسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ)

بگو: «آيا کسانی که می ‌دانند با کسانی که نمی ‌دانند يکسانند؟!

سوره زمر (39): آیه 9

(هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ)

يا ظلمتها و نور برابرند؟!

سوره رعد (13): آیه 16

آن کسانی که ایمان آوردند در میدان جنگ نبرد می کنند آیا اینها با آن کسانی که در خانه نشسته اند و به هیچ وجه در صحنه جنگ حضور پیدا نمی کنند یکی هستند؟

(فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا)

و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمی برتری بخشيده است.

سوره نساء (4): آیه 59

خدا آنهایی که در جبهه هستند نسبت به آن کسانی که در خانه آرمیده اند فضائل و اجر بی شماری در نظر گرفته است، خدای عالم اینها را با همدیگر مقایسه کرده است.

عرض کردیم استدلال مقایسه یکی از بهترین مقایسه ها است. یک معلم اگر بخواهد شاگردانش بهترین نمره را بیاورند و موفق بشوند، معمولاً معلم هایی که از نظر جامعه شناختی اطلاعی دارند می گویند برویم فلان مدرسه فرض دویست دانش آموز داشت از اینها صد و نود تا نمره قبولی گرفتند صد تا نمره بالای نوزده گرفتند.

فلان مدرسه خیلی ملتزم نبودند از دویست تا ده بیست نفر نمره قبولی آوردند مقایسه برای این که بتوانند احساسات و عواطف شاگردان را برای کار کردن تحریک کنند و در پایان سال موفق شدن.

در دانشگاه هم به همین شکل است. در حوزه های علمیه هم به همین شکل. معمولاً برای دوستان مان مثال می زنیم آن کسانی که در «حوزه علمیه» موفق شدند و نمرات بالا آوردند و الان در فضای مجازی مشغول جهاد تبیین هستند و کار می کنند.

آنهایی که فقط به درس می آیند و برای شان تفننی شده است پایان سال در امتحانات موفق نیستند ما هم مقایسه می کنیم برای این که دوستانی که در بحث های ما شرکت می کنند احساسات و عواطف شان تحریک بشود و به درس اهمیت بدهند و تلاش خوب، مطالعه خوب و مباحثه خوبی داشته باشند.

لذا قرآن از این لحاظ شاید بتوانیم بگوییم بالای صد، صد و بیست آیه دارد که خوبان را با بدان، بهشتیان را با جهنمیان، آنهایی که در موقع جان دادن با روح و ریحان و رضوان هستند با آنهایی که وقتی عزرائیل می آید جان آنها را بگیرد مثل این که بخواهند پوست انسان را زنده زنده بکنند و سلاخی کنند چطوری است؟ در شب اول قبر به همین شکل و در برزخ به همین شکل؛ اینها را مطرح کردیم.

آخرین سوالی که عزیزمان داشتند آیا مقایسه ای که خدای عالم در قرآن بین بهشتیان و جهنمیان کرده است بین مؤمنین، کفار و مشرکین، بین با تقواها و بی تقواها کرده است پیامش برای ما چیست؟

عرض کردیم با توجه به آیه 64 سوره عنکبوت و 29 و 30 سوره نجم و بعضی از آیات دیگر، علت این که بعضی ها گناه می کنند از خدا و معنویت دور هستند وابستگی به دنیا است.

اینها تصور می کنند در این دنیا جاودانه هستند برای همیشه می خواهند در این دنیا بمانند و به هیچ وجه فکر نمی کنند یک روزی باید بمیرند و از این دنیا به دنیای دیگر نقل مکان کنند. وابستگی ها به دنیا اینها را به این مرحله کشانده است. قرآن می گوید:

(وَمَا هَذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِي الْحَيوَانُ لَوْ كَانُوا يعْلَمُونَ)

اين زندگی دنيا چيزی جز سرگرمی و بازی نيست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می ‌دانستند!

سوره عنکبوت (29): آیه 64

دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست و زندگی واقعی در آخرت است. شما از زندگی جاودانه اخروی صرف نظر کردید به زندگی موقت دنیوی که جز زرق و برقی بیش نیست، دل بستید.

این را جلسه گذشته مقداری مطرح کردیم نظرات مرحوم «علامه طباطبایی» و بعضی از بزرگان را در این زمینه اشاره داشتیم.

مجری:

بسیار عالی! حضرت استاد همانطور که اشاره فرمودید نگاه مقایسه ای مخصوصاً در عوامل مهمی مثل دنیا و آخرت مطلبی است که در کلام خداوند به چشم می خورد.

می خواهیم ببینیم در بیان حضرت آقا امیرالمؤمنینی که کلامشان فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است چه عباراتی نسبت به مقایسه دنیا و آخرت داریم؟

انتقاد جالب استاد «حسینی قزوینی» از مجری برنامه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

البته این فرمایش حضرتعالی را تصحیح کنم که گفتید کلام امیرالمؤمنین فوق کلام بشری است ولی دون کلام خالق است. بنده این را قبول ندارم. چون کلام امیرالمؤمنین عین کلام حق است. هیچ تفاوتی بین کلام امیرالمؤمنین و کلام نبی مکرم و کلام خدای عالم نیست.

« علي مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض‏»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص134، 4628

«عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض ‏»

تاريخ مدينة دمشق؛ اسم المؤلف: علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص449

«الْحَقُّ مِنْ بَعْدِي مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ يَدُورُ الْحَقُّ مَعَهُ حَيْثُمَا دَار»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 31، ص376

کلام شما برای تقریب اذهان خوب است. ولی بخواهیم دقت خوبی داشته باشیم تعبیر «دون کلام الخالق» درست نیست. اینها هر چه دارند از خدا دارند.

این که ما بین کلام الله و کلام ائمه فرق بگذاریم اشتباه است. الا در یک مسئله، کلام خدا و مقامات و کمالات الهی ذاتی است. کمالات رسول اکرم و امیرالمؤمنین کمالات اعطایی است.

به تعبیر «امام خمینی» (رضوان الله تعالی علیه) "خدای عالم تمام کمالات ذاتی، صفاتی، اسمائی و افعالی خودش را در وجود مقدس اهل بیت عصمت و طهارت قرار داده است." آدرسش هم گفتیم گمانم خیلی از بیننده های ما با آدرسش آشنا هستند. کتاب «آداب الصلاة» صفحه 183 و 184

آثار شوم پیروی از «هوای نفس» در بیان امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

امیرالمؤمنین در «نهج البلاغه»‌ در رابطه با وابستگی به دنیا و قطع علاقه از آخرت، آن قدر گفتار دارند که شاید بتوانم ادعا کنم بیش از نصف «نهج البلاغه» در این رابطه است. یعنی خطبه هایی که مرحوم «سید رضی»  انتخاب کرده شاید یک پنجاهم کلمات امیرالمؤمنین در «نهج البلاغه» نیامده است.

در خطبه 42 «نهج البلاغه» حضرت نکته ظریفی دارد. دوستان اگر خوب دقت کنند پاورپوینتی که بنده تنظیم کردم خیلی رسا است. «جنگ جمل» تمام شد 12 رجب سال 36 هجری امیرالمؤمنین وارد «کوفه» شد و این سخنرانی اولین سخنرانی حضرت امیر بعد از «جنگ جمل» و آغاز شکل گیری کوفه به عنوان پایتخت نظام مقدس حکومت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است.

حضرت می فرماید:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ»

خطرناک ترین چیزی که من می ترسم شما را منحرف کند و به هلاک برساند شما را در دنیا به بدبختی و در آخرت گرفتار آتش جهنم کند دو چیز است

«اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ»

یکی متابعت از هوای نفس است و دیگری آرزوهای طولانی است.

این جلسه در رابطه با «اتِّبَاعُ الْهَوَى» می خواهم مقداری صحبت کنم که مراد حضرت امیر از «اتِّبَاعُ الْهَوَى» چیست؟ «طُولُ الْأَمَلِ» را ان شاءالله اگر رسیدیم این جلسه نرسیدیم جلسه بعد صحبت می کنم.

«طُولُ الْأَمَلِ» آرزوهای طولانی است. یعنی یک آدمی آنچنان غرق در دنیا است، انتظار دارد چند صد سال یا چند هزار سال در این دنیا بماند. بهترین خانه را می خواهد داشته باشد پیشرفته ترین ماشین را داشته باشد. وسایل زندگی اش بالاترین وسایل زندگی باشد. برای فرزندانش خانه، زندگی، ماشین تهیه کند هر چه جلوتر می رود آرزوها بیشتر، وابستگی شدیدتر و غفلت از آخرت سنگین تر خواهد شد.

حضرت می فرماید:

«فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى»

متابعت از هوای نفس چه کار می کند؟

«فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ»

متابعت از هوای نفس انسان را از حق باز می دارد.

یعنی کسی از هوای نفسش تبعیت می کند دیگر در آنجا حقی در کار نیست. این هوای نفس یا بت نفس بالاترین بت ها است.

«وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ‏ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ»

آرزوهای طولانی، آخرت را فراموش می کند.

«أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ»

بدانید این دنیا پشت کرده و شتابان به طرف نابودی می رود.

«فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا»

این دنیایی که شما می بینید مثل ظرفی که آب در آن بریزند آب را خالی کنند ته این ظرف چقدر آب می ماند؟ از این دنیا جز این قدر بیشتر نمانده است.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص84

ان شاءالله بحثی خواهیم کرد که عمر دنیا چقدر است که حضرت امیر (سلام الله علیه) می گوید این دنیا مثل یک ظرفی است که آب درون آن بریزند خالی کردند. یعنی گذشتگان آب را خوردند برای ما فقط آن آبی که تِه ظرف است مانده است.

با توجه به آن چه که عمر دنیا را آقایان تخمین زده اند از حضرت آدم تا الان چند هزار سال است. یا از اولین بشری که فسیل هایش پیدا شده چند ده هزار سال دارد می گذرد. اینها نشان می دهد که فرمایش حضرت امیر، فرمایش خیلی ظریفی است.

در روایت دیگر در «معانی الأخبار»، حضرت امیر تعبیر خیلی زیبایی دارد می گوید:

«أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ»

شجاع ترین انسان ها آن کسی است که بر هوای نفسش غلبه پیدا کند.

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص 195

یعنی این نفس می گوید غیبت کن مقاومت کند نکند. بگوید دروغ بگو، نگوید. به سر زن و بچه داد بزن، به سر همسایه داد بزن، حق دیگران را تضییع کن، مال حرام بخور در هر چه که نفسش می گوید، مخالفت نفسش را انجام می دهد. می گوید شجاع ترین انسان این است.

شجاع ترین انسان آن نیست که به جبهه می رود چندین نفر را می کشد نه؛ شخصی که بر هوای نفسش غلبه پیدا کند شجاع ترین است.

 یا در روایت دیگر در «عیون الحکم»، صفحه 116 دارد:

«أَغْلَبُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاهُ بِعِلْمِهِ.»

پیروزترین انسان ها کسی است که با آگاهی بر هوای نفسش پیروز شود.

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص116

نکته خیلی ظریفی است. یعنی کسی که آگاهی دارد نتیجه پیروی از هوای نفس، جز سقوط در غضب الهی، سقوط در آتش جهنم چیز دیگری نیست و مخالفت با هوای نفس جز رسیدن به مقامات بالا چیز دیگری نیست، با هوای نفس خود مبارزه کند.

 تعبیر دیگر باز از آقا امیرالمؤمنین است که می فرماید:

«الْهَوَى هُوِيٌّ إِلَى أَسْفَلِ سَافِلِين‏‏»

هوای نفس انسان را به پایین ترین درکات جهنم می رساند

تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏؛ نويسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد، تاريخ وفات مؤلف: 550 ق‏؛ محقق: درايتى، مصطفى‏، ناشر: دفتر تبليغات‏، قم‏، 1366 ش‏ ، ص 306

دیگر از این بهتر! در روایت دیگر باز از حضرت امیر (سلام الله علیه) می‌ فرماید:

«الْهَوَى قَرِينٌ مُهْلِكٌ»

تبعیت از هوا، یک رفیق هلاک کننده است انسان را به هلاکت می رساند.

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص51

بُرشی از داستان شنیدنی حضرت یوسف و زلیخا!

هوای نفس، انسان را هم در دنیا و هم در آخرت بیچاره می کند. نکته ای را چند روز قبل داشتم مطالعه می کردم در کتاب «المستطرف في كل فن مستطرف» تألیف «أبشیهی»، که نکته خیلی ظریفی است.

این کتاب در نرم افزار «مکتبه اهل بیت» هم موجود است حضرت می فرماید موافقت با هوای نفس، انسان را به بدترین هلاکت ها می رساند و مخالفت با هوای نفس،‌ به انسان عزت می دهد.

مؤلف در این کتاب «المستطرف» قضیه قشنگی را آورده است. می گوید مخالفت با هوای نفس، حضرت یوسف را به سلطنت رساند، «زلیخا» را به ذلت رساند.

می گوید «زلیخا» با کارهایی که کرد باعث به زندان رفتن حضرت یوسف و بی آبرویی اش شد، وقتی همسرش از دنیا رفت حضرت یوسف «عزیز مصر» شد. «زلیخا» به عنوان یک فرد عادی هم به فقر و فلاکت و تکدی افتاد و چشم هایش نابینا شد، یعنی ذلت متابعت از هوای نفس و تکدی می کرد.

شما ببینید عزت چه کار می کند؟ ذلت چه کار می کند؟ بعضی ها به «زلیخا» گفتند اگر شرح حالت را برای حضرت یوسف بگویی حضرت یوسف دلش به رحم می آید این طور نیست که در مقام انتقام باشد. بعضی ها گفتند آن کارهای که تو انجام دادی او را چندین سال در زندان انداختی و آبرو و حیثیتش را بردی اگر چنان چه بشناسد و بداند که در قید حیات هستی پدرت را در می آورد. «زلیخا» گفت:

«أنا أعلم بحلمه وکرمه»

خودم آگاه هستم که یوسف هم حلیم و هم کریم است.

آمد در کنار جاده ای که حضرت یوسف از آن جا عبور می کرد نشست وقتی حضرت یوسف نزدیک شد با صدای بلند گفت:

«سبحان من جعل الملوك عبيداً بمعصيتهم والعبيد ملوكاً بطاعتهم»

منزه است خدایی که پادشاهان را عبد قرار داد و به خاطر معصیت به ذلت کشاند و بنده را به سلطنت رساند به خاطر طاعت و مخالفت با هوای نفس!

چقدر زیباست؟ همان کلام حضرت امیر که فوق کلام بشر و عین کلام حق است. حضرت یوسف گفت:

«مَن أنتَ»

چه کسی هستی این طور حرف می زنی؟

«زلیخا» گفت:

«أنا التي كنت أخدمك بنفسي وأرجل شعرك بيدي وأكرم مثواك بجهدي وكان مني ما كان»

من همانی ام که خودم خدمتگزار تو بودم. موهایت را با دستان خودم شانه می زدم. با تلاش خودم گرامیت می داشتم. هر چه شد خودم باعثش شدم

«وقد ذقت وبال أمري وذهبت قوتي وتلف مالي وعمی بصري وصرت أسأل الناس»

ولی الان تمام عزتم رفت. تمام ثروتم رفت. طاقت بدن و بینایی ام رفت الان هم دارم با تکدی و گدایی زندگی می کنم.

«فمنهم من يرحمني ومنهم من لا يرحمني؛ وبعدما كنت مغبوطة أهل مصر كلها صرت مرحومتهم بل محرومتهم وهذا جزاء المفسدين»

یکی دلش به رحم می آید به من کمکی می کند بعضی ها هم دلشان به رحم نمی آید می گویند این همانی بود که یوسف را  چنین و چنان کرد.

«فبكى يوسف عليه السلام بكاء شديداً»

المستطرف في كل فن مستطرف؛ المؤلف: شهاب الدين محمد بن أحمد بن منصور الأبشيهي أبو الفتح (المتوفى: 852هـ)، الناشر: عالم الكتب – بيروت، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ص 121

در روایت داریم از خود حضرت امیر (سلام الله علیه) است که می فرماید:

«الْعَفْوُ زَكَاةُ الْقُدْرَةِ»

زکات قدرت، عفو است.

عيون الحكم و المواعظ؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص 31

«قریش» بیست و یک سال با رسول اکرم جنگیدند. 13 سال در «مکه»، 8 سال در مدینه. وقتی اسلام پیروز شد بعضی ها شعار می دادند:

«اليوم يوم الملحمة»

امروز، روز انتقام است.

رسول اکرم فرمودند نه، بگویید:

«اليوم يوم المرحمة»

امروز، روز رحمت و بخشش است.

كتاب المغازي، اسم المؤلف:  أبو عبد الله محمد بن عمر بن واقد الواقدي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424 هـ - 2004 م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد القادر أحمد عطا، ج2، ص 256

حضرت به جای این که از «ابو سفیان» انتقام بگیرد خانه او را محل امن قرار داد فرمود: هر کس به خانه «ابو سفیان» برود از گزند و تعرض ما در امان است.

حضرت یوسف بسیار گریه کرد و سپس گفت:

«هل في قلبك من حبك إياي شيء»

ای «زلیخا» آیا هنوز در قلبت محبت من است؟

دوستان خیلی زیبا است. «زلیخا» گفت:

«نعم والذي اتخذ إبراهيم خليلاً لنظرة إليك أحب إلي من ملء الأرض ذهباً وفضة»

قسم به خدایی که ابراهیم را خلیل قرار داد یک لحظه نگاه به جمال تو از کل کره زمین که از طلا و نقره پر شده باشد ارزشش برایم بالاتر است.

المستطرف في كل فن مستطرف؛ المؤلف: شهاب الدين محمد بن أحمد بن منصور الأبشيهي أبو الفتح (المتوفى: 852هـ)، الناشر: عالم الكتب – بيروت، الطبعة: الأولى، 1419 هـ ص 121

حضرت یوسف رفت بعد از آن قاصدی سراغ «زلیخا» فرستاد گفت: اگر تو بعد از «عزیز مصر» همسری انتخاب کردی، تمام وسایل رفاه و امکانات را برایت فراهم می کنم. اگر نه همسری انتخاب نکردی حاضر هستم با تو ازدواج کنم.

زلیخا تا این حرف فرستاده یوسف را شنید گفت: ظاهراً یوسف دارد من را مسخره می کند. دارد به من متلک می گوید. زمانی که من جوان بودم زیبایی داشتم من را محل نگذاشت الان که پیرزن نابینا و فقیری هستم با من می خواهد ازدواج کند!؟

خیلی جالب است بنا به نقلی که ایشان دارد البته در جایی دیگر ندیدم به این شکل است ولی به این تفصیل ندیدم. حضرت یوسف «زلیخا» را به عقد خودش در آورد ولی راه توبه برای همیشه باز است.

(نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!

سوره حجر (15):‌ آیه 49

شما در حق کسی بدی می کنید نمی خواهد صورت شما را ببیند می خواهد روزی به قدرت برسد انتقام بگیرد. ولی بندگان صالح خدا چطور هستند؟ «زلیخا» آن همه بدی کرد یوسف وقتی او را می بیند گریه می کند و با رأفت با او برخورد می کند. خدا هم همین است. این در حقیقت یک جلوه ای از رحمت خدای عالم است.

(قُلْ يا عِبَادِي الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بگو: «ای بندگان من که بر خود ستم کرده ‌ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خدا همه گناهان را می ‌آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

سوره زمر (39): آیه 53

خدای به این مهربانی، به این کریمی و بزرگواری آیا انصاف نیست یک روز تعقل و تدبر کنیم دست از گناه و متابعت هوای نفس بر داریم و به طرف این خدای مهربان و کریم برویم. تمام مادرهای عالم به فرزندانشان رحم می کنند ذره ای از رحمت لا یتناهی خدای عالم است که بین تمام مادرها تقسیم کرده است. مادری که حاضر است خودش را فدا کند ولی فرزندش سلامتیش را به دست بیاورد.

دوستان در اینترنت هم بزنند «فداکاری آهوی مادر برای نجات فرزندش» شاید دویست سیصد سایت این فیلم را گذاشته اند. هر وقت این فیلم را می بینم منقلب می شوم. آهویی با بچه اش می رود از آن طرف یک حیوان دریایی گوشتخوار می خواهد بچه این آهو را ببلعد؛ این مادر بچه را روانه می کند خودش را جلوی دهان این حیوان درنده می آورد که او را بخورد ولی بچه اش نجات پیدا کند. این ذره ای از رحمت و محبت لا یتناهی خدای عالم است.

بعد حضرت یوسف با «زلیخا» ازدواج کرد وقتی به خانه حضرت یوسف آمد حضرت یوسف بلند شد نمازی خواند خدا را به اسم اعظمش قسم داد و از خدا خواست جوانی «زلیخا» را به او بر گرداند و حسن زیبایی و بینایی اش را بر گرداند. خدای عالم دعای حضرت یوسف را قبول کرد انبیاء الهی در اثر آن اخلاصی که دارند رسیدند به آن مقامی که:

«كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص352، بَابُ مَنْ آذَى الْمُسْلِمِينَ وَ احْتَقَرَهُم‏، ح7

اینها زبان گویای خدا هستند از رحمت خدا هیچ بعید نیست و امثال اینها در دنیا الی ماشاء الله انجام شده است. لذا با دعای حضرت یوسف بینایی «زلیخا» بر گشت جوان شد جمال و زیبایی که داشت برگشت و تا آخر عمر هم با حضرت یوسف زندگی کرد.

تعبیری که امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) داشت که متابعت از هوای نفس برای آدم ذلت،‌ و مخالفت با هواس نفس برای آدم عزت می آورد. مصداق واقعیش در حضرت یوسف و حضرت «زلیخا» است.

از طرفی هم اگر کسی غرق در متابعت هوای نفس شد غرق در دریای گناه ظلمت و معصیت شد ولی اگر برگشت: «كَيَوْمَ وَلَدَتْهُمَا أُمُّهُمَا» می شود. یعنی اگر توبه نصوح و واقعی کرد روایات متعدد داریم هم شیعه و هم سنی دارد مثل روزی که از مادر متولد شده است.

البته مشابه این را در رابطه با حضرت موسی داریم. حضرت موسی می خواست محل دفن حضرت یوسف را پیدا کند هر چه گشت موفق نشد. گفتند پیرزنی صد و پنجاه، دویست ساله است خبر دارد او را آوردند. گفت از محل دفن حضرت یوسف خبر داری؟ گفت بله گفت می شود به ما هم بگویی؟ گفت نه. گفت چرا؟ گفت یک خواسته ای دارم اگر آن خواسته ام را انجام دادی می گویم اگر ندادی نمی گویم.

این را رسول اکرم برای اصحابش نقل کرد و فرمود شما همتتان را بالا ببرید حضرت در بیابان میهمان «عربی» شده بود تمام ثروتش گوسفند یا بزی بود برای حضرت کشت. حضرت فرمود به «مدینه» بیا جبران کنم آمد حضرت گفت چه می خواهی؟ گفت یا رسول الله پنجاه تا گوسفند، پنجاه تا بز و ده تا شتر می خواهم. حضرت گفت هر چه می خواهد به او بدهید.

حضرت فرمود ای کاش این مرد «عرب» به اندازه آن پیرزن «بنی اسرائیل» همتش بالا بود گفتند موضوع چیست؟ این داستان را رسول اکرم برای صحابه دارد نقل می کند. پیرزن گفت یا موسی ارزان حاضر نیستم متاعم را بفروشم. موسی گفت از من چه می خواهی؟ پیرزن گفت اولین تقاضایم از تو این است که از خدا بخواهی جوانی را به من برگرداند.

حضرت موسی پیغمبر خدا و مخلَص است از جمله کسانی که مخلَص است حضرت موسی است. از خدا خواست جوانی پیرزن برگشت. گفت می گویی؟ گفت نه، زن قبول نکرد جای قبر حضرت یوسف را نشان دهد. حضرت موسی گفت دیگر چه می خواهی؟ گفت من را به عقد خودت در بیاور که من همسر پیغمبر اولو العزم باشم. عقد جاری شد و به همسری حضرت موسی در آمد.

حضرت موسی گفت: حالا قبر حضرت یوسف کجاست؟ گفت سومین خواسته ام هم است. گفت دیگر چه می خواهی؟ گفت از خدا بخواه همان طوری که در دنیا همسرت شدم در بهشت هم همسرت بشوم. این سه تا را تا از حضرت موسی نگرفت محل دفن حضرت یوسف را نشان نداد.

رسول اکرم فرمود همواره همتتان بالا باشد. روایات متعدد از ائمه (علیهم السلام) داریم بر این که شما وقتی از خدای عالم حاجتی می خواهید حاجت های کوچک از خدای عالم نخواهید، خدایا به من ثروت بده،‌ بچه بده و خانه بده.

حالتی در دعا که رحمت الهی را نازل می کند!

در «مکارم الأخلاق» تعبیری دارد به عنوان (خِتامُهُ مِسْك‏) عرض می کنیم که امام باقر (سلام الله علیه) می فرماید:

«فَإِنْ سَالَتْ دُمُوعُه فَهُنَالِكَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ»

اگر بنده ای در حال دعا اشکش جاری شد، در آن هنگام رحمت نازل می شود.

جاری شدن اشک در نماز است، در دعا است در قنوت نماز وتر است همین که دیدی اشک چشمت جاری شد، امام می فرماید رحمت خدا دارد نازل می شود.

«فَاغْتَنِمُوا فِي تِلْكَ السَّاعَةِ الْمَسْأَلَةَ وَ طَلَبَ الْحَاجَةِ»

در آن حالی که اشک چشمت جاری شد غنیمت بشمار از خدای عالم مسئلت کن و حاجت بخواه.

«وَ لَا تَسْتَكْثِرُوا شَيْئاً مِمَّا تَطْلُبُونَ»

چیزی که از خدا می خواهید مبادا بگویید این خیلی زیاد است.

نگویید خدای عالم به من نمی دهد یا نستجیر بالله، خدا قدرتش را ندارد. نه

«فَمَا عِنْدَ اللَّهِ أَكْثَرُ مِمَّا تَقْدِرُونَ»

قدرت خدای عالم خیلی بالاتر از آن چیزی است که شما تصور می کنید.

«وَ لَا تُحَقِّرُوا صَغِيراً مِنْ حَوَائِجِكُمْ فَإِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَسْأَلُهُم»

حوائج تان را هم خیلی کوچک نشمارید. محبوب ترین مؤمن در نزد خدای عالم کسی است که از خدای عالم بیشتر حاجت بخواهد.

مكارم الأخلاق‏؛ نويسنده: طبرسى، حسن بن فضل‏، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: شريف رضى‏، قم: 1412ق/ 1370ش، ص 317

حتی خطاب به حضرت موسی دارد که یا موسی! همه حاجتت را از من بخواه حتی نمک آش خود را هم از من بخواه. علف الاغ و اسبت را هم از من بخواه. ولذا باید تلاش کنیم از خدای عالم حاجت های خیلی بزرگی بخواهیم. از خدا بخواهیم ما را به بالاترین مرحله توحید برساند. ما را ملازم محمد وآل محمد در دنیا و آخرت قرار بدهد.

دعای قنوت «آیت الله جوادی آملی» در نماز!

به دوستان توصیه می کنم دعایی که در روز عید فطر و قربان در قنوت ها می خوانیم:

«اللَّهُمَّ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْعَفْوِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ»

این را در قنوت نماز خود بخوانید. در «دماوند» بودیم خدمت «آیت الله جوادی آملی» رفتیم دیدم ایشان در قنوت نمازش این دعا را شروع به خواندن کرد. گفتم خدایا اگر به فراز «وَأَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيدا» برسد می خواهد چه کار کند؟ دیدم ایشان گفت:

«اللَّهُمَّ إنی أسْألُکَّ بِحَقِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُون‏»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص639

خدا ان شاءالله بر توفیقات شما و بر توفیقات این مرجع بزرگوار بیافزاید. دارد که:

«وَ كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم‏‏»

شما با عمل تان مردم را دعوت کنید.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية – تهران: 1407 ق، ج‏2، ص77

نماز ظهر یا عصر ایشان در قنوت نمازشان این دعا را خواندند بعد از آن من در قنوت یکی از نمازهایم از آن تاریخ تقریباً شش، هفت سال ملتزم هستم این دعا را می خوانم هر وقت هم می خوانم خدا یک حالی به آدم می دهد. «اللَّهُمَّ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ» اصلاً این تعابیر، تعابیر خیلی سنگینی است.

یعنی از خدای عالم حاجت می خواهیم حاجت های بزرگی بخواهیم. خدایا مرا تمام مقاماتی که به محمد وآل محمد دادی به من هم بده. تمام آن اتفاقات بدی که محمد وآل محمد را از آن بیرون کردی من را هم بیرون ببر. خدایا هر چه بندگان خوبت از تو می خواهند به من بده. هر چه که بندگان مخلصت به تو پناه می آورند به من هم بده یعنی چیزی در آن جا نگذاشته است.

دوستان عزیز از خدا می خواهید چیزهای خیلی سنگین و خوب بخواهید در زیارت عاشوراء داریم:

«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏»

خدایا مرا به آن مقامی که محمد وآل محمد را رساندی به آن مقام من را برسان!

كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص177

رسیدن به آن مقام اگر نرسیدنی بود به ما نمی گفتند بخوانید. خودشان گفتند از خدای عالم بخواهید همین که گفتید بخواهید پس معلوم می شود ممکن است. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ» یا «اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد»؛ خدایا من را در تمام خیری که محمد وآل محمد را داخل کردی داخل کن!

پس معلوم می شود، می شود به آن جا رسید. اگر نشدنی بود به ما نمی گفتند بخوانید دوستان عزیز دقت کنند تعابیری که در دعاها آمده است معلوم می شود رسیدنی است. ولی فقط شرطش این است که ما مقداری دقت کنیم با زبانی که این دعاها را می خوانیم این زبان مان را آلوده نکیم، زبان آلوده به گناه، دعایش بالا نمی رود.

یک وقتی ان شاءالله حدیث «جابر بن عبد الله انصاری» از رسول اکرم در رابطه با اخلاص که می گوید این حدیث را مثل قرائت قرآن قرائت می کردیم. همچنین روایتی بنده ندیدم؛ یعنی در این عمر پنجاه، شصت ساله حوزوی مان یک روایت تکان دهنده ای مثل روایت «جابر» در اخلاص که مرحوم «مجلسی» و بزرگان دیگر هم دارند ندیدم.

این روایت را به عنوان اخلاق علوی و سیره مهدوی ان شاءالله پاورپوینت کنیم برای عزیزان بخوانیم شاید یک جلسه هم نشود دو سه جلسه توضیح بدهیم خیلی تکان دهنده است. این جواب آنهایی است که می گویند این همه دعا و نماز می خوانیم عبادت می کنیم چرا دعاهای مان به اجابت نمی رسد؟ چرا در ما تحولی ایجاد نمی شود؟ حدیث «جابر» جواب همه اینها را داده است.

حدیث «جابر» خیلی تکان دهنده است؛ یعنی اگر در اخلاق علوی و سیره مهدوی فقط همین یک روایت ملاک مان باشد دنیا، دین، اخلاق، معنویت مان آباد اس، و آخرت مان هم آباد است.

مجری:

ان شاءالله حتما مشتقانه از این روایت زیبا بهرمند خواهیم شد از حضرتعالی این نکته را طلب خواهیم کرد. خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید ان شاءالله موفق، مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها