2024 April 27 - شنبه 08 ارديبهشت 1403
قانون شیرین «مقایسه» در آیات نورانی قرآن کریم!
کد مطلب: ١٥٦٠٦ تاریخ انتشار: ١٨ مهر ١٤٠٢ - ١٧:٠٤ تعداد بازدید: 1798
سخنراني ها » شبکه جهانی حضرت ولی عصر عج
قانون شیرین «مقایسه» در آیات نورانی قرآن کریم!

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی19-05-1402

 
 
 بسم الله الرحمن الرحیم

19/05/1402

موضوع: قانون شیرین «مقایسه» در آیات نورانی قرآن کریم!

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

با گفتن یک «یا حسین»، شعله های آتش به گلستان مبدل شد!!

برخی از مصادیق قانون شیرین مقایسه، در آیات قرآن کریم!

در اینکه «اصحاب الجنة» چه کسانی اند، باید سراغ امیرالمؤمنین گرفت!

حساسیت ویژه قرآن کریم نسبت به «عالمان» و «جاهلان»!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

 الحمدلله این توفیق باز نصیبمان شد در شب جمعه ای دیگر در این ماه محرم الحرام، ماه عزای حضرت آقا ابا عبد الله الحسین برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم همه شما بینندگان عزیز و ارجمند بکنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر استاد، حضرت آیت الله «حسینی قزوینی» هستیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

آماده هستیم در حسن مطلع این برنامه در محضر حضرت استاد، دل و جانمان را برای شنیدن نام نامی حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها)  آماده و مهیا بکنیم، باشد که ان شاءالله توفیق دستگیری و شفاعت ایشان نصیبمان بشود.

حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم. موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

برای این که دین و دنیا و آخرت مان را بیمه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم با یادی از آن مظلومه عرائض خود را آغاز می کنیم

در گلشن رسالت آتش زبانه می زد * گل گشته بود خاموش بلبل زبانه می زد

وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت * مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد

من ایستاده بودم دیدم که مادرم را * دشمن گهی به کوچه گاهی به خانه می زد

با چشم خویش دیدم مظلومی پدر را * از ناله ای که مادر در آستانه می زد

وسيعلم الذين ظلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

از محضرتان تشکر می کنم خیلی لطف فرمودید، الحمد لله این توفیق را داریم دل هایمان را غبار زدایی می کنیم و آن را از هر گناهی که هست ان شاءالله پاک می کنیم با طراوت ذکر حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها).

حضرت استاد سوال و موضوع بحث برنامه «حبل المتین» برای مسابقه را مطرح بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ان شاءالله شب دوشنبه یا یکشنبه شب برنامه «حبل المتین» را داریم و موضوع بحث مان ریشه ها و عوامل عاشوراء است که چه شد بعد از پنجاه سال رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه وآله) امت همین پیامبر یعنی صحابه و تابعین - هنوز نوبت به اتباع تابعین هم نرسیده است – آن بلای عظیم را بر سر فرزند پیامبر آوردند!؟

آقایان می گویند رسول اکرم فرمود: «خَيْرُ الْقٌرُونِ قَرْنِى، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ»: بهترین قرن ها، قرن خود من است یعنی اصحاب من، بعد از او قرن تابعین و اتباع تابعین. پنجاه سال از رحلت عمر شریف نبی مکرم نگذشته است چه عواملی دست به دست هم داد که فرزند پیغمبر را به آن وضع دردناک شهید کردند، فرزندانش را به آن وضع فجیع به اسارت بردند؟

اینها را دو سه جلسه بحث کردیم تا آخر ماه صفر هم بحث «حبل المتین» همین است. البته می خواستیم اخلاق علوی را هم به آن اختصاص بدهیم دلمان نیامد. از امیرالمؤمنین ترسیدیم گفتیم موضوع آن جدا باشد این هم جدا باشد.

مجری:

قطعاً همه آن ها نوری هستند که ان شاءالله بتوانیم از آن ها بهره ببریم و استفاده کنیم، برنامه هم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی است.

اگر امکانش است مختصری از آن چیزی که تا اینجا نقل فرمودید به خاطر فاصله ای که افتاده اگر بفرمایید استفاده خواهیم کرد.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

بحث ما در اخلاق علوی و سیره مهدوی این بود که ما باید خودمان را آماده کنیم که در دوران ظهور که به تعبیر آیت الله «بهجت» و جناب آیت الله «ناصری» ان شاءالله ظهور نزدیک است و خیلی فاصله میان ما و ظهور نیست؛ باید تلاش کنیم خودمان را از نظر مسائل اعتقادی و اخلاقی آنچنان بسازیم و آنچنان خودمان را با اخلاق علوی و سیره مهدوی همگون کنیم که وقتی حضرت تشریف آوردند در کنار حضرت باشیم نه در برابر حضرت!

این هم باید قبل از آمدن حضرت صورت بگیرد، نه بعد از آمدن حضرت، چند روایت داریم که در عصر ظهور توبه برداشته می شود. یعنی کسی که تا آمدن حضرت ولی عصر در کفر، شرک، بی بند و باری و اینها بوده قبلاً روایتش را خواندیم وقتی حضرت آمد دیگر توبه برداشته خواهد شد.

چه بسا بعضی از افراد هستند آدم های به ظاهر خوبی هستند ولی حضرت می آید برنامه و آن عدالت علوی که حضرت پیاده می کند یک عده تاب تحمل عدالت مهدوی را ندارند. پناه می بریم به خدای عالم؛ آنها در برابر حضرت می ایستند!

این را آن مدتی که خدمت آیت الله «بهجت» مشرف می شدیم از محضرشان بهره می بردیم بارها بنده از لب های ایشان شنیدم که می فرمودند وقتی برای فرج دعا می کنید برای فرج خودتان هم دعا کنید؛ چون معلوم نیست بعد از آمدن حضرت، سرنوشت ما چگونه خواهد شد.

در رابطه ویژگیهای یاران حضرت عرض کردیم از کتاب «الزام الناصب» مرحوم «حائری» که فرمود:

«فهم الذين وحّدوا اللّه تعالى حقّ توحيده‏»

یاران حضرت به مرتبه ای رسیده اند خدا را به آن گونه ای که است به وحدانیت می شناسند.

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجّل الله تعالى فرجه الشريف؛ ‏نويسنده: يزدى حايرى، على‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1323 ق‏)، محقق / مصحح: عاشور، على‏، ناشر: مؤسسة الأعلمى‏، لبنان بیروت: 1422ق، ج2، ص 165

خیلی مهم است یعنی آن گونه ای که شایسته وحدانیت خدا است او را می شناسند. یا در کتب اهل سنت «الفتوح ابن اعثم کوفی» در رابطه با انصار حضرت مهدی دارد:

«رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏‏»‏

خدا را به آن گونه ای که شایسته است می شناسند.

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج2، ص320

این شناخت در حوزه ذات باشد، در حوزه صفات باشد، در حوزه اسماء‌ باشد، در حوزه افعال باشد. البته در حوزه ذات امثال ماها را در آن زمینه نهی کردند. آقایان بر این عقیده هستند که هرگونه تفکر در ذات منجر به کفر و شرک خواهد شد.

به تعبیر «علامه طباطبایی» (رضوان الله تعالی علیه) این نهی برای عموم مردم است. وگرنه امیر المؤمنین در «مسجد کوفه» این همه از ذات حق حرف می زند در روایت شیعه و سنی هم نقل کردند:

«عَليٌ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ»

الوافي‏؛ نويسنده: فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1091 ق‏)، ناشر: كتابخانه امام أميرالمؤمنين على عليه السلام‏، اصفهان: 1406ق، ج3، ص514

سیوطی هم دارد که:

«لاَ تَسُبُّوا عَلَيًّا فَإِنَّهُ مَمْسُوسٌ فِي ذَاتِ اللَّهِ تَعَالَى»

جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)؛ اسم المؤلف: الحافظ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي  الوفاة: 19/جمادى الاولى / 911هـ، ج8، ص227

ما کاری با ذات نداریم، آنجا عقل های ما و حتی عقل های خیلی از انبیاء، حضرت موسی (علی نبینا وعلیه وعلیهم السلام) با آن عظمتش که خدا می گوید از مخلَصین است می گوید:

(قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيكَ)

عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!»

سوره اعراف (7): آیه 143

دچار آن اتفاق ناگواری که تجلی رب به کوه می شود حضرت موسی می افتد و غش می کند بعد از این که به هوش می آید می گوید:

(قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ)

مي‌گويد: الان توبه کردم!

سوره نساء (4): آیه 18

فقط امیرالمؤمنین است که می گوید:

«لَمْ أَكُنْ بِالَّذِي أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ‏»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: كتابچى، ص342

فرمود من خدایی را که ندیده باشم عبادت نمی کنم، وگرنه پایین تر از ائمه (علیهم السلام)، انبیاء به آن جا راهی نیافته اند.

اما در رابطه با اسماء، صفات و افعال خیلی راحت می توانیم در این زمینه با استفاده از فرمایشات ائمه (علیهم السلام) و از آیات قرآن استفاده کنیم معرفت مان را بالاتر ببریم. به مرحله ای از معرفت حق برسیم که خدا را در تمام شبانه روز ناظر و شاهد حال خودمان بدانیم.

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می ‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

(وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى)

اگر سخن آشکارا بگويی (يا مخفی کنی)، او اسرار -و حتی پنهان تر از آن- را نيز می ‌داند!

سوره طه (20): آیه 7

(يوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيةٌ)

در آن روز همگي به پيشگاه خدا عرضه مي‌شويد و چيزي از کارهاي شما پنهان نمي‌ماند!

سوره الحاقه (69): آیه 18

یعنی احساس کنیم گذشته ما، عین حضور حق است. حال ما، عین حضور حق است. آینده ما، عین حضور حق است. او از تمام گذشته ما قبل از خلقت ما، در عالم ألست ما خبر دارد که چند مرده حلاج بودیم آنجا چه کار کردیم!

زمانیکه در صلب آباء و اجدادمان بودیم در رحم مادرمان بودیم خبر داشت آن جا چه بر ما گذشته است، دوران شیر خوارگی مان چه گذشت. دوران طفولیت و نوجوانی ما هر کاری از ما سر زده است حتی نیت و اعمال ما عین حضور حق است.

الان هم در محضر حق نشسته ایم خدای عالَم، عالِم به سر والخفیات است آینده و فردای ما چگونه خواهد شد. سال آینده ما چگونه خواهد شد. مرگ ما چگونه خواهد شد. کجا دفن خواهیم شد. چگونه به نکیر و منکر پاسخ خواهیم گفت.

چگونه عالم برزخ مان را سپری خواهیم کرد. در قیامت چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد. موقع عبور از صراط چه اتفاقاتی برای ما خواهد افتاد. در دو راهی بهشت و جهنم کجا هستیم. جزء اصحاب الیمین یا اصحاب الشمال هستیم.

اصحاب الیمین هستیم کجا خواهیم رفت. چه سرنوشتی خواهیم داشت. خدای ناکرده اصحاب الشمال هستیم چه می شود. همه این ها را خدای عالم می داند.

اگر ما همین اندازه نسبت به خدای عالم معرفت داشته باشیم من قول می دهم دنیای ما هم آباد است، و آخرت مان آباد است و دین مان هم آباد است خدا از ما راضی می شود. امام زمان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و سید الشهداء هم راضی می شود.

ما به این مرحله نرسیدیم که خدا را شاهد و ناظر حال خودمان بدانیم به تعبیر «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) یک بچه چهار پنج ساله کنارمان است مراقب رفتار خودمان هستیم می بینیم این بچه دارد ما را می بیند کارهای نادرست و خلاف جلوی این بچه انجام نمی دهیم. به همین اندازه خدا را ناظر حال خودمان بدانیم دنیا و آخرت مان آباد است.

ولی متأسفانه شبانه روزمان گرفتار دنیا هستیم عمرمان چراگاه شیطان شده است حتی دو رکعت نماز بخواهیم بخوانیم هر رکعت یک دقیقه طول می کشد اگر با تأنی بخوانیم دو دقیقه بخواهد طول بکشد در آن نمازمان هم باز خدا را ناظر حال خودمان نمی دانیم. می خوانیم:

(إِياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ)

(پروردگارا!) تنها تو را می ‌پرستيم؛ و تنها از تو ياری می ‌جوييم.

سوره فاتحه (1): ‌آیه 5

ولی نمی دانیم (إِياكَ نَعْبُدُ) خطاب به چه کسی است، با چه کسی داریم حرف می زنیم، چه حرف می زنیم؟ دوستان! تا مادامی که این مسئله برای ما حل نشده است ادعای عبودیت، ادعای ناصریت برای حضرت مهدی (ارواحنا فداه) - من بر این باور هستم - خیلی سخت است.

این که عرض کردم خدا را ناظر حال خودمان بدانیم در حقیقت قدم اول معرفت الله است، قدم اول توحید است. پله اول این نردبان است این نردبان، هزار پله به عدد اسماء الهی دارد پله اولش این است که ما خدا را در همه حال ناظر حال خودمان بدانیم.

اگر کسی به این مرحله رسید خوشا به حالش برای ما هم دعا کند و آنهایی که به این مرحله نرسیده اند ایام عاشوراء حسینی است، امام حسین پیش خدا خیلی آبرو دارد و توسل به سید الشهداء هم رد خور ندارد.

در ایام محرم و صفر یکی از حاجتهایی که از سید الشهداء می خواهیم این که ما را به این مراحل توحید، یعنی حداقل به اولین مرتبه توحید ما را برساند. مراحل بالایش عرض کردم ماها فقط می گوییم اصلاً معنایش را هم متوجه نمی شویم.

در مناجات شعبانیه دارد:

«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687

آن بالاترین مرتبه توحید است که انسان چیزی از خودش نبیند. یعنی خودیت و إنیت نباشد. هر چه از خودش می بیند. (وَمَا رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى) ببیند. (فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ) ببیند. یا در زیارت عاشوراء می خوانیم:

«وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏»

كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص177

حسین جان از خدا می خواهیم آن جایگاهی که خدای عالم شما را در آن جایگاه قرار داده است ما را به آن جا برساند.

به قول یکی از بزرگان می گوید اگر رسیدن به آن جا امکان نداشت به ما  نمی گفتند سوال کنید و دعا کنید؛ پس معلوم است می شود تا آن جا رسید. تا آن مرحله ای که ائمه (علیهم السلام) رسیده اند می توانیم برسیم ولذا به ما گفته اند از خدا بخواهید. اگر امکان نداشت این دعاها که به ما گفته اند بی معنا خواهد بود و لذا دست از عنایت سید الشهداء بر نداریم.

با گفتن یک «یا حسین»، شعله های آتش به گلستان مبدل شد!!

نمی دانم در جلسات قبل اشاره کردم یا نکردم، یکی از بزرگان می گوید با مرحوم آیت الله «شاه آبادی» استاد «امام» مقداری میانه خوبی نداشتم. بعضی از افراد تبلیغات سوئی کرده بودند دیگر به جلساتش نمی رفتم خیلی خوشم نمی آمد.

یک شب در عالم خواب دیدم قیامتی برپا است یک عده در داخل آتش دارند می سوزند، ضجه می زنند و گریه می کنند، شعله های آتش زبانه می کشد یکی از این ها من را شناخت به من گفت: فلانی به داد ما برس گفتم چه کار کنیم؟ گفت آقا «شاه آبادی» آنجا است از ایشان بخواهید از خدا بخواهد این عذاب را از ما بر دارد.

گفتم آقا «شاه آبادی» کجا است؟ گفت در آن باغ نشسته است. گفت این طرف آمدم دیدم آیت الله «شاه آبادی» استاد حضرت «امام» (رضوان الله علیه) نشسته است عرض کردم آقا جان یک عده از مؤمنین گرفتار هستند گفت برو به اینها بگو دسته جمعی یا حسین بگویند.

می گفت برگشتم گفتم دسته جمعی همه یا حسین بگویید. همه یک صدا یا حسین گفتند. با یک یا حسین گفتن شعله های آتش به گلستان مبدل شد.

گفت از خواب پریدم یکی دو روز بعد خدمت آقای «شاه آبادی»‌ رسیدم. این جمله را عزیزان خوب دقت کنند. قضیه را به ایشان گفتم، ایشان سری تکان داد گفت حسین اسم اعظم خدا است. این که اینها یا حسین گفتند یعنی اسم اعظم الهی را صدا زدند و خدای عالم، آتش را بر آن ها گلستان کرد.

البته این فرمایش استاد است؛ به قولی شاگرد غوغا کرده است. در «مصباح الهدایة» می گوید جایگاه محمد و آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) در یک مرتبه ای است که اسم اعظم الهی تابع آن حقیقت محمدیه ای است که اولین تجلی و اولین ظهور حق است.

این روایت صحیح «کافی» است ما بارها گفتیم دوستان شنیدند ولی تدبر نکردیم. امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید:

«نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏1، ص144

امام صادق سوگند یاد می کند قسم به خدا اسماء حسنیٰ الهی ما هستیم خدا می گوید:

(وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا)

و برای خدا، نام های نيک است؛ خدا را به آن (نام ها) بخوانيد!

سوره اعراف (7): آیه 180

این که ما، یا حسین می گوییم آن وجود مقدس مادی امام حسین که دارای سر، چشم و دست است غذا می خورد راه می رود این نیست. مراد از یا حسین آن اسم اعظم الهی است که این وجود مادی حضرت هم تابع و تحت تربیت آن است که آن خلقت اولی و تجلی اولی است.

یا تعبیر «امام» از مرحوم «محمد رضا قمشه ای» که می گوید:

«فالحقيقة المحمّديّة هي الَّتي تجلَّت في صورة العالم والعالم من الذرّة إلى الدرّة ظهورها وتجلَّيها»

مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية؛ مؤلف: امام خمينى- تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص57

تمام عوالم از عالم ماده گرفته به عالم برزخ، ناسوت، ملکوت، عالم جبروت، عالم ناهوت و عالم هاهوت «یا من هو لا هو الا هو» تمام این عوالم بعد از عالمِ ذات اقدس ربوبی که برای کسی شناخته شده نیست، همه تجلی وجود مقدس سلسله جلیله احمدیین است.

«امام» تعبیر جالبی در کتاب «آداب الصلاة» دارد، تعبیرشان این است که تمام عوالم از اولین خلقت گرفته تا عالم ماده در حقیقت تجلی سَیر نزولی محمدی و سیر صعودی احمدی است.

ان شاءالله اگر فرصت کنم در رابطه با این عبارت «امام» که می گوید تمام عالم هستی سیر نزولی محمدی و سیر صعودی احمدی است؛ یعنی هر چه به ما عنایت می رسد از نفس کشیدن ما، اصل وجود ما، اصل خلقت ما، کمالات ما، علم ما، تحرک و صفات ما همه و همه به برکت این ها آمده است. همه دعاها، عبادات و کارهای ما هم که می خواهد بالا برود توسط این ها به بالا می رود.

این هم روزی من و بینندگان عزیز ما بود. ما عمدتاً‌ دنبال این بودیم عرض کردیم یکی از چیزهایی که ما را می تواند به توحید برساند به فکر مرگ و آخرت بودن است؛ یعنی ما بالاترین ثروت را داشته باشیم ده ها و صدها منزل و ویلا داشته باشیم عاقبت تمام این اموال را این جا خواهیم گذاشت و خواهیم رفت.

از این عالم غیر از چند متر پارچه سفید آن هم اگر به حالت طبیعی از دنیا برویم اگر خدای نا کرده با زلزله، سیل، افتادن در دریا و گرفتار درندگان شدن آن هم نصیب ما نخواهد شد.

یکی از چیزهای که ما را واقعاً به توحید می رساند و به آن اخلاق علوی و سیره مهدوی می رساند تفکر در مسائل اخروی ما است.

در این دنیا پنجاه تا صد سال می خواهیم زندگی کنیم ولی آن طرف چقدر است؟ صد هزار سال؟ صد میلیون سال؟ صد تریلیون سال؟ اصلاً‌ عددی کار نمی کند اگر عدد یک را بگذارید تمام ذرات عالم، مولوکول ها و اتم های عالم را کنارش بگذارید باز جواب نمی دهد آن جا دیگر

(خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا)

هميشه در آن خواهند ماند

سوره اسراء (4): آیه 57

یک زندگی ابدی و جاودانه داریم تلاش کنیم خدای ناکرده وقتی وارد آن زندگی جاودانه می شویم قرآن می گوید:

(وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِي دَارُ الْقَرَارِ)

و آخرت سرای هميشگی است!

سوره غافر (40): آیه 39

زندگی، آخرت است دنیا همه «لهوٌ ولعبٌ» این ها بازیچه است مثل بچه ها، عروسکی دست شان است مشغول بازی هستند خسته می شوند عروسک را کنار می اندازد.

(وَمَا هَذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ)

اين زندگي دنيا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست.

سوره عنکبوت (29): آیه 64

لذا تلاش باید کنیم با آلودگی خودمان به دنیا، آلودگی خودمان به مقام، آلودگی خودمان به حیثیت، آلودگی خودمان به غیبت، بهتان، افتراء، بخل و حسد عمرمان را چراگاه شیطان قرار ندهیم. امام سجاد می فرماید:

«فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْك‏»

الصحيفة السجادية؛ على بن الحسين عليه السلام، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دفتر نشر الهادى - قم، 1376ش. ص94

خدایا اگر عمر من یک روزی چراگاه شیطان شد من را سریع به طرف خودت قبض کن مرگ من را برسان! با این عبارت امام سجاد (سلام الله علیه) ببینیم وضع و حالمان چطور است؟

مجری:

بسیار عالی، از این بیانات گهربار استفاده می کنیم و لذت می بریم آماده هستیم ان شاءالله بشنویم از آن اتفاقاتی که خود قرآن نام برده است که بنا است در روز قیامت و روز حشر بیافتد به همان سبک و سیاقی که قرآن بیان فرموده است و حضرتعالی به آن اشاره فرمودید.

ذکر یا حسین شد و ذکر مرگ

در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین * جان زهرا مادرت چشم انتظارم یا حسین

رو سیه نامه سیه رفتار بد، کردار زشت * من پناهی جز تو در محشر ندارم یا حسین

حضرت استاد بحث را ادامه بدهیم بحمد لله در جلسه قبل محضرتان بودیم یک زمانی که بحث، بحث عاشورا شناسی بود این بود که چگونه در رکاب حضرت آقا ابا عبد الله باشیم؟

حضرتعالی اشاره ای فرمودید به این مطلب که ما نیاز داریم هم سپاه آقا ابی عبد الله الحسین را بشناسیم ببینیم اصحاب آقا ابی عبد الله الحسین چه رفتار، کردار و نیتهایی داشتند. در مقابل سپاه «عمر سعد» هم چه خباثتهایی در آنها اتفاق افتاد.

اشاره ای به این نکته داشتید که در قرآن جریان مقایسه کردن، قیاس کردن و بالاخره این دو گروه را در کنار هم آوردن زیاد تکرار شده است. ما چنین بحثی را قبل از ایام محرم داشتیم اگر یک اشاره ای به این مطلب بکنید ان شاءالله مبحثمان را در خلال همین پی بگیریم.

برخی از مصادیق قانون شیرین مقایسه، در آیات قرآن کریم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یکی از براهین خیلی زیبایی که قرآن خیلی رویش تکیه می کند برهان مقایسه است. همان طور که گفتید یاران امام حسین با یاران «یزید» مقایسه شود. آن جلسه مفصل کل یاران سید الشهداء (سلام الله علیه) با یاران «عمر سعد» و «ابن زیاد» مقایسه کردیم. اینها در چه حال و هوایی بودند! آن ها در چه حال و هوایی بودند!

همچنین زمان رسول اکرم است یاران رسول اکرم با مشرکین و کفار «قریش» باید مقایسه شود چطور بوده است.

در زمان حضرت موسی، یاران حضرت موسی و یاران «فرعون». یاران حضرت ابراهیم و یاران «نمرود» این ها با هم مقایسه شود بعد ببینیم از این مقایسه چه پیامی دریافت می کنیم؟ این خیلی مهم است.

همیشه دو گروه در برابر هم بودند. خدای عالم هم می فرماید:

(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)

ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

سوره انسان (76): آیه 3

ما شما را بر سر دو راهی گذاشتیم راه صحیح را انتخاب کنید یا راه نا صحیح را انتخاب کنید. اگر راه صحیح را انتخاب کردید در وسط ها، لغزشی هم بود دیدیم شیطان شما را رها نمی کند ما دستتان را می گیریم

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه ‌های خود، هدايت شان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29): آیه 69

اگر نه، راه شیطانی در پیش گرفتید در آن جا دیگر:

(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)

خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده؛ و بر چشم هايشان پرده ‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

سوره بقره (2): آیه 7

خدای ناکرده به آن طرف رفت دیگر چشم، گوش و همه چیز بسته می شود یک دفعه متوجه می شود که درون شعله های آتش جهنم است.

اینها را قبلاً توضیح دادیم فقط اشاره ای به سر فصلهایش می کنم. مثلا مقایسه مجاهدین و خانه نشینهایی که نرفتند.

(لَا يسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ)

(هرگز) افراد با ايمانی که بدون بيماری و ناراحتی، از جهاد باز نشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، يکسان نيستند!

سوره نساء (4): آیه 95

مقایسه پاکان و نا پاکان:

(قُلْ لَا يسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيبُ)

بگو: «(هيچ‌گاه) ناپاک و پاک مساوی نيستند.

سوره مائده (5): آیه 100

مقایسه زندگان یا زنده دلها با مرده دلها

(وَمَا يسْتَوِي الْأَحْياءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ)

و هرگز مردگان و زندگان يکسان نيستند!

سوره فاطر (35): آیه 22

نمی خواهد زنده و مرده بگوید. مراد از احیاء یعنی زنده دل، مراد از این اموات یعنی مرده دل. مورد دیگر مقایسه انسان لال بی خاصیت و انسان عدالت گستر ره یافته:

(وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَينِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يقْدِرُ عَلَى شَيءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَينَمَا يوَجِّهْهُ لَا يأْتِ بِخَيرٍ هَلْ يسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)

خداوند مثالی (ديگر) زده است: دو نفر را، که يکی از آن دو، گنگ مادر زاد است؛ و قادر بر هيچ کاری نيست؛ و سربار صاحبش می ‌باشد؛ او را در پی هر کاری بفرستد، خوب انجام نمی ‌دهد؛ آيا چنين انسانی، با کسی که امر به عدل و داد می ‌کند، و بر راهی راست قرار دارد، برابر است؟!

سوره نحل (16): آیه 76

آیا این کسی که لال و بی خاصیت است و هیچ کار خیری از او ساخته نیست با آن کسی که داخل صراط است یکسان است!؟ در نماز می گوییم:

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ)

ما را به راه راست هدايت کن...

سوره فاتحه (1): آیه 6

می گوییم خدایا ما را به راه راست هدایت کن، نمی گوییم خدایا ما را به مقصد برسان. یک دفعه این است مثلاً می گوییم شما دست من را بگیر می خواهم به «مشهد» بروم یک دفعه می گوییم راه «مشهد» را به من نشان بده.

بین این دو خیلی فرق است این که ما را یک کسی از این جا به «مشهد»‌ ببرد یا آن کسی که راه‌ «مشهد» را نشان مان بدهد. چه رمزی در قرآن است که (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) می خوانیم. راهنمایی به راه مستقیم را گفته، مقصد را نگفته است.

 ولی از آن طرف هم می گوید:

(إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)

پروردگار من بر راه راست است!

سوره هود (11): آیه 56

شما از اینجا به سمت «مشهد» حرکت می کنید از شهرهای مختلف می گذرید به راه راست افتادی آخرش (إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) است. رسیدن به الله است.

اینجا بحثهای خیلی جالبی است از بعضی از عرفاء، بزرگواران و بعضی از مفسرین ره یافته که ان شاءالله در رابطه با (إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) توضیح خواهیم داد.

مورد دیگر مقایسه انسان جاهل و کور دل با انسان عالم و روشن بین:

(وَمَا يسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ)

و نابينا و بينا هرگز برابر نيستند

سوره فاطر (35): آیه 19

مقایسه کفر و ضلالت، نور، ایمان و هدایت

(وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ)

و ظلمتها و نور را پديد آورد

سوره انعام (6): آیه 1

مقایسه سایه، آرامبخش و باد داغ و سوزان

(وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ)

و نه سايه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان!

سوره فاطر (35): آیه 21

سایه که در آن جا آدم از تابش آفتاب در امان است، با آنی که در وسط تابستان در یک بیابان سوزان است اینها با هم یکی نیستند. مفصل در رابطه با کور دلان، با بصیرتیان، صالحان و بد کاران صحبت می کند.

مورد بعدی، مقایسه جهنمیان و بهشتیان است. این اوج مقایسه قرآن است. همه آن ها مقدمه بود عالمان، جاهلان، کور دلان، بینا دلان

(لَا يسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ)

هرگز دوزخيان و بهشتيان يکسان نيستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پيروزند!

سوره حشر (59): آیه 20

قابل مقایسه نیستند آنهایی که اصحاب نار هستند و آنهایی که (أَصْحَابُ الْجَنَّةِ) هستند. آنهایی که اصحاب الجنة هستند رستگار هستند.

در اینکه «اصحاب الجنة» چه کسانی اند، باید سراغ امیرالمؤمنین گرفت!

این که اصحاب الجنة چه کسانی هستند، اجازه بدهید مقدار از علی جان بگوییم. در «حبل المتین» خواندیم یکی از احادیث قطعی و صحیح بلکه متواتر می شود گفت حدیث افتراق امت است رسول اکرم فرمود:

«وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي على ثَلَاثٍ وَسَبْعِينَ مِلَّةً كلهم في النَّارِ إلا مِلَّةً وَاحِدَةً»

الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ اسم المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي الوفاة: 279، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق : أحمد محمد شاكر وآخرون، ج 5، ص 26، ح2641

امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند. هفتاد و دو فرقه اهل آتش و یک فرقه، اهل بهشت هستند. «مستدرک حاکم نیشابوری» جلد 1، صفحه 129؛ «صحیح سنن ترمذی» تألیف آقای «البانی» جلد 4، صفحه 53 اینها مفصل آوردند.

ولی از آن طرف رسول اکرم فرمود:

«إن عليا وشيعته هم الفائزون يوم القيامة»

تاريخ مدينة دمشق؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص333

این نکته ظریفی است. جالب این است که آقای «ابن مردویه» متوفای 410 از امیر المؤمنین روایتی نقل می کند که حضرت می فرماید پیغمبر فرمود: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند هفتاد و دو فرقه، اهل آتش هستند. یک فرقه، اهل نجات هستند. آن اهل نجات:

«وهم أنا وشيعتي»

آنها من و شیعیان من هستند.

مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام)؛ نويسنده: أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني (وفات : 410)، تحقيق: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، دار الحديث: 1424ق، ص244

همچنین آقای «لالکایی» از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 418 در کتاب «اعتقاد اهل السنة» از رسول اکرم نقل می کند که فرمود:

«أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ، أَنْتَ وَشِيعَتُكَ فِي الْجَنَّةِ»

ای علی بر تو بشارت باد که تو و شیعیانت در بهشت هستید.

شرح أصول اعتقاد أهل السنة والجماعة؛ المؤلف: أبو القاسم هبة الله بن الحسن بن منصور الطبري الرازي اللالكائي (المتوفى: 418هـ)، تحقيق: أحمد بن سعد بن حمدان الغامدي، الناشر: دار طيبة – السعودية، الطبعة: الثامنة، 1423ه، ج 8، ص 1540، ح 2802

اینکه خداوند در اینجا می گوید: (لَا يسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ) شاید بیش از سی چهل روایت در کتب اهل سنت داریم که پیامبر اکرم به امیرالمؤمنین نگاه کردند و فرمودند:

«هذا وشيعته هم الفائزون يوم القيامة»

تاريخ مدينة دمشق؛ اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي الوفاة: 571، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص333

حساسیت ویژه قرآن کریم نسبت به «عالمان» و «جاهلان»!

نکته مهم این است که اینجا یک بهره برداری اعتقادی داشته باشیم. قرآن نسبت به عالمان و جاهلان خیلی حساسیت نشان داده است. چون رسیدن به تمام مراحل کمال با علم است این علم، علم تحصیلی باشد یا علم لدنی باشد.

علم تحصیلی یعنی:

(وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ)

و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد

سوره جمعه (62): آیه 2

پیغمبر می آید مطالبی را به مردم آموزش می دهد. علم لدنی یعنی:

(وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا)

و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بوديم.

سوره کهف (18): آیه 65

(وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيعَلِّمُكُمُ اللَّهُ)

از خدا بپرهيزيد! و خداوند به شما تعليم می ‌دهد

سوره بقره (2): آیه 282

آن دیگر مدرسه و مکتب رفتنی نیست. تقوا، ترک گناه و عمل به واجبات یا به تعبیر عرفاء و بزرگان، ترک گناه، مقدمه آن است.

آن که مهم است ترک خودیّت است، انسان برای خودش در برابر خدای عالم اصلاً نه وجودی و نه کمالی در نظر بگیرد. اگر ما به آن جا رسیدیم (وَيعَلِّمُكُمُ اللَّهُ) می شود و علم لدنی می آید. خدای عالم در قرآن می فرماید:

(هَلْ يسْتَوِي الَّذِينَ يعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يعْلَمُونَ)

آيا کسانی که می ‌دانند با کسانی که نمی ‌دانند يکسانند؟!

سوره زمر (39): آیه 9

آیا آنهایی که عالم هستند با آنهایی که عالم نیستند یکسان هستند؟ می گوید این که ما گفتیم هیچ جا در برهان مقایسه این تعبیر نیامده است.

(إِنَّمَا يتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ)

تنها صاحبان انديشه متذکر می ‌شوند...

سوره رعد (13): آیه 19

آنهایی که عقل دارند می فهمند ما چه گفتیم؟ عالمان با جاهلان، یکسان نیستند بعضی از افراد هستند جاهل مرکب هستند. جاهل است و نمی داند جاهل است. گناه می کند به نیت این که دارد ثواب می کند. خیلی عجیب است

(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)

آنها که تلاش هایشان در زندگی دنيا گم (و نابود) شده؛ با اين حال، می ‌پندارند کار نيک انجام می ‌دهند!»

سوره کهف (18): آیه 104

این بیچارگی است. ولذا در این جا دارد (إِنَّمَا يتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ).

«علامه طباطبایی» (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارد معمولاً بعد از نماز صبح فرصت می کنیم چند دقیقه ای با فرمایشات ایشان صفا می کنیم. الحق فرمایشات ایشان به دل آدم صفا می دهد.

ایشان یک تعبیری دارد که بالاترین مرحله کمال این است که انسان احساس کند عالَم هستی، خدا و جلوه خدا است چیزی غیر از خدا و جلوه خدا نیست. می گوید این در وجود همه است که در عالم جز خدا و جلوه خدا چیز دیگری نیست. در اثر تزکیه و ممارست به انجام واجبات و ترک محرمات، علم به علم پیدا می شود.

البته خودش بحث مفصلی دارد که علم به علم اگر پیدا شد آن بالاترین مرحله ای است که:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

آنجا رسید همه چیز برایش حل است. آنجایی است که:

«كنت سَمْعَهُ الذي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الذي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ التي يَبْطِشُ بها وَرِجْلَهُ التي يَمْشِي بها»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 5، ص2384، ح 6137

تمام اعضاء و جوارح ما بیان گویای خدای عالم می شود. اگر چنانچه حضرت موسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) صدای (إِنِّي أَنَا اللَّهُ) را از درخت شنید انسان به مراحلی می رسد که مستقیم از خدا (إِنِّي أَنَا اللَّهُ) می شنود. خیلی فرق است (إِنِّي أَنَا اللَّهُ) از درخت بشنوی یا (إِنِّي أَنَا اللَّهُ) مستقیم از خدا بشنوی.

محمد دیدن و موسی شنیدن * شنیدن کی بود مانند دیدن

از خدا بخواهیم خدا ما را به آن جا برساند. بحث های خیلی شیرینی مرحوم «علامه طباطبایی» در اینجا دارد ایشان در یک جلسه خیلی خصوصی بوده که پرده از روی خیلی از اسرار برداشته است.

سوال می کنند در رابطه با ذات حق می شود حرف زد؟ این همه روایت داریم می گوید این برای عموم مردم است علی در «مسجد کوفه» برای عموم مردم دارد از ذات حق حرف می زند.

بعد این که چگونه می شود؛ یک بحثی دارد دیدم سرور عزیزمان حضرت آیت الله «جوادی آملی» هم در کتاب دو جلدی «شرح کتاب الولایة علامه طباطبایی» که «علامه طباطبایی» می فرمود من فردای قیامت امید نجات از کتاب «الولایه» دارم از «المیزان» ندارم.

خیلی از مسائل را در آنجا «علامه طباطبایی» مطرح کرده است که در «المیزان» نیامده است. البته کتاب «المیزان» برای عموم مردم بود «الولایة» برای خواص بوده است. ائمه (علیهم السلام) هم برای خواص یک سری مطالبی می گفتند برای عموم بیان نمی کردند.

در رابطه با این که انسان به لقاء الله می تواند برسد یا خیر، خدا دیدنی است یا دیدنی نیست؟ آیا آنهایی که می گویند دیدنی است آيا با چشمی که از محالات است قرآن می گوید:

(لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ)

چشم ها او را نمی ‌بينند؛ ولی او همه چشم ها را می ‌بيند؛ و او بخشنده (انواع نعمت ها، و با خبر از دقايق موجودات،) و آگاه (از همه) چيز است.

سوره انعام (6): آیه 103

در آن هیچ شک و شبهه ای نیست این که انسان بخواهد ببیند آیا با مکاشفه یا شهود است که بالاتر از مکاشفه است.

آقای «جوادی آملی» (حفظه الله تعالی) شاهد مثال در اینجا از «المیزان» آورده است و حال آن که در «الولایة» بحث ایشان غیر از بحثی است که در «المیزان» دارد. چون این کتاب به فارسی و برای عموم مردم نوشته است توجه داشتند بعضی از مسائلی که برای عموم قابل هضم نیست ایشان هم فرمایش «المیزان علامه طباطبایی» را مطرح فرمودند.

یا علم سرچشمه اش تقوا و ترس از خدا است

(إِنَّمَا يخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ)

از ميان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ‌ترسند؛

سوره فاطر (35): آیه 28

اصلاً ترس از خدا، فرع علم به خدا است. مادامی که ما معرفت به خدا نداشته باشیم ترس از خدا معنا ندارد. می گویند بی خدا باش هر چه خواهی کن! وقتی من احساس نمی کنم خدا من را می بیند. احساس نمی کنم خدا فردای قیامت در برابر حتی نیّات باطنی من، فردای قیامت محاسبه می کند

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می ‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

اگر این گناهان را در ذهن تان بپرورانید یا آشکار کنید فردای قیامت خدا به پای حساب شما را می کشاند. این که کدام نیات، نیات گناه باطنی و ذهنی است که خدا آنجا به حساب می کشد بحثش، بحث جدایی است.

ولی اگر ما خدا را شناختیم خدا را ناظر حال خودمان دیدیم یقین پیدا کردیم

(فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ * وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ)

پس هر کس هم وزن ذره‌ ای کار خير انجام دهد آن را می ‌بيند! و هر کس هم وزن ذره‌ ای کار بد کرده آن را می ‌بيند!

سوره زلزله (99): آیات 7 و 8

قطعاً گناه نمی کنیم می ترسیم. عبارت (إِنَّمَا يخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ) اینجا مراد از علما، روحانیان نیستند. علماء یعنی کسانی که علم به خدا دارند آگاه هستند.

یا علم سرچشمه زُهد است:

(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِي قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ * وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ)

(روزی قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنيا بودند گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستی که او بهره عظيمی دارد!» اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «وای بر شما ثواب الهی برای کسانی که ايمان آورده ‌اند و عمل صالح انجام می ‌دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دريافت نمی ‌کنند.»

سوره قصص (28): آیات 79 و 80

مردم وقتی دیدند قارون انبوهی طلا و زیورآلات بر روی شترها بار کرده است می رود مردم وقتی این ثروت باد آورده را دیدند گفتند: (يا لَيتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِي قَارُونُ) ای کاش ما هم ثروت قارون را داشتیم.

ولی آنهایی که آگاه بودند گفتند وای بر شما همه این ثروتها اینجا می ماند آنی که شما را نجات می دهد و باعث حیات جاودانه شما است عمل صالح است.

یک نکته خیلی زیبا بحث امامت، عمدتاً روی این مسئله استوار است. فرمود:

(أَفَمَنْ يهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يهِدِّي إِلَّا أَنْ يهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيفَ تَحْكُمُونَ)

آيا کسی که هدايت به سوی حق می ‌کند برای پيروی شايسته ‌تر است، يا آن کس که خود هدايت نمی ‌شود مگر هدايتش کنند؟ شما را چه می ‌شود، چگونه داوری می ‌کنيد؟!

سوره یونس (10): آیه 35

خدای عالم می گوید آن کسی که به هدایت و حق رسیده و مسئله حق برایش روشن شده است آیا از این باید تبعیت کنید یا از آنی که دنبال حق است؟ خیلی جالب است می گوید ما از به حق پیوسته تبعیت کنیم یا از جستجو گر حق تبعیت کنیم؟ مشخص است (فَمَا لَكُمْ كَيفَ تَحْكُمُونَ) چطور قضاوت می کنید؟ آیا او به حق رسیده و به حق پیوسته است؟ فرمود:

«علي مع الحق والحق مع علي ولن يتفرقا حتى يردا علي الحوض يوم القيامة»

تاريخ مدينة دمشق، اسم المؤلف: أبي القاسم علي بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعي، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1995، تحقيق: محب الدين أبي سعيد عمر بن غرامة العمري، ج42، ص 449

یا فرمود:

«علي مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص134، ح 6428

آیا اینها شایسته است؟ بزرگواران اهل سنت آوردند از خلیفه اول و دوم. حتی از «عبد الله ابن مسعود» مطلبی سوال می کردند می گفتند این حرفی که ما می زنیم؛

«فَإِنْ يَكُ صَوَاباً فَمِنَ اللَّهِ عز وجل وان يَكُنْ خَطَأً فمني وَمِنَ الشَّيْطَانِ وَاللَّهُ عز وجل وَرَسُولُهُ بَرِيئَانِ»

اگر این حرف ما درست بود مطابق با واقع بود خداوند عنایت کرده است. اگر این حرف، فتوا، جواب و پاسخ ما خطا بود این از من و شیطان است. خدا و پیغمبر از این جوابی که من به شما می دهم بیزار هستند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني، دار النشر: مؤسسة قرطبة - مصر، ج1، ص 447

در کتاب «المعتمد» جلد 2، صفحه 381 هم این مباحث را مطرح می کند و حتی موارد متعدد از «عبد الله مسعود» و دیگران این مسائل را مطرح می کند. ای ها را چه کار کنیم؟ آیا این افراد شایسته هستند ما از این ها تبعیت کنیم یا نه کسی که به حق رسیده است؟ کسی که می گوید:

«لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً.»

اگر همه پرده ها کنار برود به یقین من چیزی اضافه نمی شود.

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد ناشر: علامه، ج‏2، ص38

می گوید از من سوال کنید از آسمان ها، از زمین، از قیامت و بهشت من به راه های آسمان به راه های زمین آگاه تر و عالم تر هستم. وقتی ضربت می خورد می گوید:

«فُزْتَ‏ وَ رَبِ‏ الْكَعْبَة»

الإمامة والسياسة؛ اسم المؤلف: أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري الوفاة: 276هـ. ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.  ، تحقيق : خليل المنصور، ج1، ص130

امیرالمؤمنین در آنجا چه می بیند که «فُزْتَ‏ وَ رَبِ‏ الْكَعْبَة» می گوید؟ ولی افراد دیگری که مرگ شان فرا می رسد گریه می کنند می گویند ما نمی دانیم حاضر هستیم تمام ثروت دنیا مال ما باشد این ها را در راه خدا بدهیم از عذاب قیامت نجات پیدا کنیم. آیا این دو تا قابل مقایسه هستند؟ برهان قیاس، مقایسه فقط عالم، جاهل، طیب، غیر طیب، اعمیٰ و بصیر نیست.

این ها مقدمه است که ما در مسائل اعتقادی و بحث امام شناسی بیاییم ببینیم از کدام امام می خواهیم تبعیت کنیم؟ از امامی که خود این آقایان گفتند علی ابن ابی طالب داناترین فرد به احکام و شریعت بود یا از کسی دیگر!؟

این حرف ما نیست خودشان مطرح کرده اند. «سعد ابن ابی وقاص» کسی که نسبت به امیر المؤمنین جسارت می کرد می گوید:

«ألم يكن أعلم الناس»

آیا علی ابن ابی طالب،‌ عالم ترین انسان ها نیست؟

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص6119

از «عایشه» مسئله سوال می کنند می گوید بروید از علی سوال کنید:

«أنه لأعلم الناس بالسنة»

الاستيعاب في معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر الوفاة: 463، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج3، ص1104

همه اینها نشان می دهد بر این که ما باید دقت کنیم قبل از آن که به مرحله ای برسیم که راه برگشت نداریم. هر چه بگوییم:

(رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ)

پروردگارا مرا برگردان! شايد در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!»

جوابی جز:

(كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ)

چنين نيست! اين سخنی است که او به زبان می ‌گويد (و اگر باز گردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که بر انگيخته شوند!

سوره مؤمنون (23): آیه 100

نخواهیم شنید. قبل از این که به آن جا برسیم تلاش کنیم با این برهان قیاسی که خدای عالم در قرآن دیدیم در چندین جا مقایسه های مختلف دارد. یعنی در حقیقت این برهان مقایسه سخن کوچه بازاری است بحث علمی هم نیست بگوید:

(أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)

آيا در خدا شک است؟! خدايی که آسمانها و زمين را آفريده

سوره ابراهیم (14): آیه 10

(إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ)

در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و کشتی هايی که در دريا به سود مردم در حرکتند

سوره بقره (2): آیه 164

اینها نیست. (اولی الباب) هم ندارد این مقایسه کوچه بازاری است به قولی، بعضی ها بحث می کنند می گویند قضاوت با شما یعنی خدای عالم برهان قیاس را می آورد خوبان و بدان را مقایسه می کند خودتان قضاوت کنید.

در روایت داریم وقتی اهل جهنم، جهنم را می بینند به قدری گریه می کنند - دقیقاً در ذهنم نیست - اشک چشم شان خشک می شود خون گریه می کنند.

مالک دوزخ جلو می آید می گوید این گریه ها را چرا در دنیا نکردید؟ حدیث خیلی تکان دهنده ای است اگر در دنیا این گریه ها را کرده بودید قطعاً اینجا، این گرفتاری برای شما نبود.

مجری:

بسیار استفاده کردیم. مباحث، مباحث بسیار شیرین و شیوایی است ان شاءالله عزیزان بیننده در جلسات آینده هم همراه ما باشید تا ببینیم چگونه قرآن ما را هدایت و راهمایی می کند برای پیدا کردن مسیر حق و خود آن راه را هم به ما چگونه نشان می دهد؟

هدف اصلی، کسب معارف است ان شاءالله کسب کردید و این ها هم بهانه ای است ان شاءالله که بیشتر و بهتر بتوانیم همراه بشویم با این فرمایشاتی که معرفت ما را نسبت به اهل بیت بالاتر می برد.

حضرت استاد از محضر شما تشکر می کنم خیلی استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهایی برنامه امشب همراه ما بودید تا دیدار آینده خدا نگهدار!



Share
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها