بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه چهل و نهم 96/10/26
لزوم پاسخگوئی روشمند به شبهات (48) – آشنایی با فرَق کلامی اهل سنت (16)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله.
بحث ما در رابطه با مبانی فکری و اعتقادی احمد ابن حنبل بود که گفت یکی از مبانی اعتقادی ما این است آنچه که در مذمت صحابه، مشاجرات و قتال بوده باید نابود کنیم.
بعد مطلب ذهبی را ارائه دادیم که میگوید تمام اینها
«ينبغي طيّه وإخفاؤه»
باید مخفی و نابود کنیم
سير أعلام النبلاء ج 10، ص 92اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي
ابن حجر هیثمی میگوید:
«ومما يوجب أيضا الإمساك عما شجر أي وقع بينهم من الاختلاف والإضراب»
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 621، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط
بدرالدین عینی میگوید:
« والحق الذي عليه أهل السنة الإمساك عما شجر بين الصحابة »
عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج1، ص212، اسم المؤلف: بدر الدين محمود بن أحمد العيني الوفاة: 855هـ ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت
ابن تیمیه میگوید مختار ما این است که:
«الإمساك عما شجر بين الصحابة»
كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية، ج 4، ص 434، اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مكتبة ابن تيمية ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي
ابن عربی ناصبی همینطور این بحث را مطرح میکند و نسبت به ابن قتیبه جسارت میکند.
اقای زرکشی (متوفای 794) در کتاب البحر المحیط فی اصول الفقه میگوید:
«فَصْلٌ في عَدَالَةِ الصَّحَابَةِ»
ایشان میگوید اصل در صحابه عدالت است
«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»
البحر المحيط في أصول الفقه، ج3، ص357، اسم المؤلف: بدر الدين محمد بن بهادر بن عبد الله الزركشي الوفاة: 794هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : ضبط نصوصه وخرج أحاديثه وعلق عليه: د. محمد محمد تامر
ما سال قبل به اين استدلال مفصل جواب دادیم.
« خَيْرُ الْقُرُونِ قَرْنِي»
در امثال اینها اجماع بر این قضیه داریم، تا آنجا که از كيا طبری نقل میکند میگوید:
«وَأَمَّا ما وَقَعَ بَيْنَهُمْ من الْحُرُوبِ وَالْفِتَنِ »
جنگها و فتنههای که بین صحابه بوده است.
«فَتِلْكَ أُمُورٌ مَبْنِيَّةٌ على الِاجْتِهَادِ وَكُلُّ مُجْتَهِدٍ مُصِيبٌ أو الْمُصِيبُ وَاحِدٌ وَالْمُخْطِئُ مَعْذُورٌ بَلْ وَمَأْجُورٌ»
این جنگها و قتلها مبنی بر اجتهاد بوده این آقایان نمیگویند مبنای اجتهادشان چه بود؟ مشکل اینجا است، اینها که اجتهاد کردند مثلا طلحه و زبیر برای قتال با امیرالمؤمنین اجتهاد کردند، مدرکشان از قرآن و سنت چه بود؟
من هرچه گشتم یک مورد هم نتوانستم پیدا کنم امیرالمؤمنین با اینها جنگیده روايات متعددی خود اهلسنت با سندهای معتبر آوردند که فرمود:
«أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ وَالمَارِقِينَ وَالْقَاسِطِينَ»
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص238، ناشر: دار الكتب العلميه - بيروت – 1408هـ.
آیه قرآن:
(وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا)
سوره حجرات (49): آیه 9
باغی را باید نابود کرد، این باغی کیست؟ آیا باغی نستجیر بالله امیرالمؤمنین بوده که بر طلحه و زبیر و بر معاویه بغی کرد یا معاویه و طلحه و زبیر باغی بودند اینکه باغی چه کسانی بودند بیایند برای ما روشن کنند. این آیه قرآن و آن هم سنت.
بعد از عمر ابن عبدالعزیز نقل میکند که گفته:
« تِلْكَ دِمَاءٌ طَهَّرَ اللَّهُ منها سُيُوفَنَا»
خدا در آن زمان ما را نیافریده بود که شمشیر ما به خون صحابه آغشته بشود! چه این طرف و چه آن طرف!
البحر المحيط في أصول الفقه، ج 3، ص 357، اسم المؤلف: بدر الدين محمد بن بهادر بن عبد الله الزركشي الوفاة: 794هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : ضبط نصوصه وخرج أحاديثه وعلق عليه: د. محمد محمد تامر
« فَلَا نُخَضِّبُ بها أَلْسِنَتَنَا»
حداقل ما زبانمان را به طعن صحابه آلوده نکنیم!
خیلی جالب است یعنی این یک تحفه است!
پرسش:
آیا خودشان این قاعدهشان را در اجتهاد کردن قبول میکنند؟
پاسخ:
بله، اینها میگویند مجتهد باید از کتاب، سنت و یا اجماع استفاده کند.
پرسش:
این قاعده میتواند کمک کند چون احادیثی که در مورد امام سلام الله علیه آمده و اینها آمدند در صفین و نهروان جنگیدند از این قاعده میشود استفاده کرد.
پاسخ:
همه جا میشود استفاده کرد ولی اینها بر مبنای هوای نفس میگویند عبدالرحمن ابن ملجم که امیرالمؤمنین را به شهادت رساند، اجتهاد کرد! این عبارت ابن حزم اندلسی است.
پرسش:
بعضی از علمای خودشان گفتند معاویه الفئة الباغیة است.
پاسخ:
از علمای خودشان که در این زمینه حرف دارند زیاد است.
آقای دمیری در کتاب حیات الحیوان میگوید:
«وهذا شبيه بكلام عمر بن عبد العزيز رحمه الله تعالى وقد سئل عن علي ومعاوية رضي الله تعالى عنهما فقال : دماء طهر الله منها سيوفنا»
خدای عالم شمشیر ما را از آغشته شدن به خون علی و معاویه پاک کرده است.
حياة الحيوان الكبرى، حياة الحيوان الكبرى ج 1 ص 349 اسم المؤلف: كمال الدين محمد بن موسى بن عيسى الدميري الوفاة: 808 هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424 هـ - 2003م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : أحمد حسن بسج
در آن زمان نبودیم، اگر بودیم معلوم نبود در کدام صف بودیم در صف معاویه و یا در صف امیرالمؤمنین.
خیلی جالب است یک روز یکی از بینندگان شیعه از یکی از کارشناسان شبکههای وهابی در این مورد پرسید کارشناس گفت حق با علی بود ولی معاویه هم اجتهاد کرده است!
گفت اگر شما در زمان معاویه و علی بودید به ما جواب بدهید در کدام صف قرار میگرفتید؟ اگر بگویید در صف معاویه بودید شما که خودتان میگویید ایشان اشتباه کرده است، اگر در صف علی بودید، علی اگر میگفت بروید معاویه را بکشید آیا میکشتید یا نمیکشتید؟ حاضر بودید صحابی مانند معاویه را بکشید کارشناس وهابی عصبانی شد و به بیننده شروع به فحش دادن کرد و تلفنش را قطع کرد. بعد از آن هم هرکس زنگ میزد و میپرسید شما اگر آنجا بودید چه کار میکردید؟ میگفت ما که نبودیم!
ایشان هم میگوید:
« دماء طهر الله منها سيوفنا»
خونهایی بودند که خدا شمشیر ما را از این خونها پاک کرده است
«أفلا نطهر من الخوض فيهم ألسنتنا ؟»
آیا ما زبانمان را از ورود در قضیهی امیرالمؤمنین و معاویه پاک نکنیم؟
من نمیدانم فردای قیامت اینها چه جوابی دارند ؟ آیا حضرت علی را حق و مصیب نمیدانند؟ من ندیدم کسی از اینها علی را حق و مصیب نداند، جز ابن تیمیه که میگوید بعضیها میگویند که هردو مصیب بودند. اینکه هردو مصیب بودند ما متوجه نشدیم معنایش چیست؟ ولی خود ابن تیمیه هم در جاهای دیگر صراحت دارد که علی مصیب بوده معاویه خطا کرده است. این را در چندین جای منهاج السنه دارد که علی مصیب بوده است. اگر علی مصیب و حق بوده است تکلیف ما از نظر شرعی چیست؟ آقای عمر ابن عبدالعزیز! اگر دو تا فرزند تو باهم اختلاف داشته باشند یکی حق و دیگری باطل باشد شما از کدامشان طرفداری میکنی؟ از آن فرزندی که حرف باطل میزند یا آن فرزندی که حرف حق میزند؟
آقای طبری و ابن اثیر در بعضی از قسمتها عبارتهای جالبی دارند. من گمان نمیکنم دوستان شنیده باشند آقای طبری در رابطه با نامهی محمد ابن ابی بکر به معاویه میگوید:
«فذكر مكاتبات جرت بينهما كرهت ذكرها»
کراهت دارم که این را من ذکر کنم
تاريخ الطبري، ج 4، ص 557، اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، چاپ دار المعارف.
ذهبی میگفت:
«ينبغي طيه وإخفاؤه»
این میگوید:
«كرهت ذكرها»
چرا؟ برای اینکه
«لما فيه مما لا يحتمل سماعها العامة»
چون عموم مردم تحمل شنیدنش را ندارند!
این عبارت طبری از آن تحفهها است! آقای طبری! تو مورخ و امین هستی باید حقایق تاریخی را برای مردم بیان کنی، چه کار داری که مردم تحمل شنیدنش را دارند و یا ندارند؟!
آیا قرآن حقایق را بیان کرده است بر طبق خواست و تحمل مردم بیان کرده است یانه بر محور حقیقت بوده است، رسول اکرم مطالبی را که بیان فرموده است بر چه محوری بوده است؟ به قول خود شما میگویید:
«الحق مرّ»
حق هميشه تلخ است
بنابراین چیز تلخ را جامعه نمیپذیرد شما حرف حق را نباید بزنید.
همین تعبیر را ابن اثیر جزری در الکامل بیان کرده است.
«مكاتبات كرهت ذكرها فإنها مما لا يحتمل سماعها العامة»
الكامل في التاريخ ، ج 3 ص 157اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم الشيباني الوفاة: 630هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1415هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقيق : عبد الله القاضي
بعد آقای طبری در رابطه با عثمان مطلب جالبی میگوید:
«قد ذكرنا كثيرا من الأسباب التي ذكر قاتلوه»
قاتلين عثمان براي خودشان ادلهای داشتند اینها را گفتیم.
تاريخ الطبري، ج 4 ص 365 اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310 دار المعارف.
«جعلوها ذريعة إلى قتله»
اینها را دلیل کشتن عثمان قرار دادند
«فأعرضنا عن ذكر كثير منها»
بسیاری از اینها را ما نیاوردیم و اعراض کردیم
«لعلل دعت إلى الإعراض عنها»
به خاطر انگیزههای که باعث شد ما این حقایق را مطرح نکنیم
«فأعرضنا عن ذكر كثير منها»
شما مورخ هستی و باید تاریخ را بیان کنی مردم قضاوت و داوری کنند، اینکه
«فأعرضنا عن ذكر كثير منها لعلل»
اين خيانت در تاریخ است، شما در اینجا یک مورد دو مورد گفتید و شاید شما در جاهای دیگر هم خیانت کردید، حقایق را مطرح نکردید، گناه مردم چیست؟
طبرانی در المعجم الکبیر یک تعبیری دارد، این دیگر تحفه نیست این جنایت است، ایشان روایتی را نقل میکند:
«قال عَلِيٌّ قَتْلايَ وَقَتْلَى مُعَاوِيَةَ في الْجَنَّةِ»
امیرالمؤمنین فرمود کشتههای من و کشتههای معاویه همه در بهشت هستند!
المعجم الكبير، ج 19، ص 307، اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360 ، دار النشر : مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : حمدي بن عبدالمجيد السلفي
خدا لعنت کند کسی که این روایت را جعل کرده، کسی که روایت را نقل کرده و کسانی که بعد از نقل ، آن را نقد نمیکنند.
یعنی امیرالمؤمنین آمده بهشتیها را کشته است! حالا ما کاری به معاویه نداریم.
پرسش:
با این حساب حضرت خودش را زیر سوال برده اشکال به خود حضرت وارد شده است.
پاسخ:
بله، همین را دارم عرض میکنم با این حساب امیرالمؤمنین معتقد بوده اینها که از سپاه معاویه کشته میشوند اهل بهشت هستند.
(وَمَنْ يقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا)
سوره نساء (4): آیه93
پرسش:
این ترویج مسلمان کشی است.
پاسخ:
بله، این را دقت کنید ذهبی در سير اعلام النبلاء این روایت را نقل میکند.
«زيد بن أبي الزرقاء عن جعفر بن برقان عن يزيد بن الأصم قال قال علي قتلاي وقتلى معاوية في الجنة»
سير أعلام النبلاء ، ج 3، ص 143، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي
ذهبی سند را کامل نقل نمیکند در معجم کبیر حسین بن ابی السری عسقلانی را داشته باشید در عبارت ذهبی ببینید زيد بن أبي الزرقاء را آورده و قبلش حسین بن ابی السری عسقلانی را ذکر نکرده!
« عن جعفر بن برقان عن يزيد بن الأصم قال قال علي قتلاي وقتلى معاوية في الجنة»
ابن حجر در کتاب تطهير الجنان واللسان عن ثلب معاوية بن أبي سفيان لعنة الله علیه نقل میکند:
«رواه الطبراني بسند رجاله موثقون على خلاف في بعضهم»
این را داشته باشید.
«بسند رجاله موثقون على خلاف في بعضهم»
در اینجا آقای ابوعبدالرحمن مصری عصری محقق کتاب در پاورقی میگوید:
«الخبر لایصح اصلا»
لااقل اینقدر وجدان داشته است.
«فإنه من روایة الْحُسَيْنُ بن أبي السَّرِيِّ الْعَسْقَلانِيُّ وقد رموه بالکذب وفی المیزان (میزان الاعتدال) ضعفه ابوداود کذبه اخوه محمد وقال ابوغریبه وهو کذاب»
بعد میگوید:
«وما أدری کیف فات الذهبی أن ینبه علی ضعف الحسین ابن السری»
من نمیدانم چطوری ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء آورده، با اینکه در کتاب میزان الاعتدال ترجمهاش را آورده، دروغگو بودن این را هم آورده ولی اینجا نیاورده است.
-این را داشته باشید- حالا سراغ میزان الاعتدال برویم.
«الحسين بن أبي السري العسقلاني أخو محمد بن أبي السري ضعفه أبو داود وقال أخوه محمد لا تكتبوا عن أخي فإنه كذاب وقال أبو عروبة الحراني هو خال أمي وهو كذاب»
برادرش میگوید از برادر من روایت نقل نکنید او کذاب است. ابو عروبه حرانی گفته او دایی مادر من و کذاب است.
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 2، ص 290، اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748 ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود
اینها بحثهای است که ما باید دقت کنیم. ابن حجر میگوید:
« علی خلاف فی بعضهم»
آیا این خلافٍ است؟! خلاف این است که یک کسی بیاید توثیق کند و یک کسی هم بیاید تضعیف کند این را برادرش میگوید فإنه کذاب، ابوداود میگوید ضعیفٌ، ابو عروبه میگوید هو کذاب.
دوستان عزیز توجه کنید! عصبیت و تعصب بیجا چه کار میکند! من معتقدم یکی از واجباتی که بر ما طلبهها است تحقیق در این موارد است حتی در حد یک نماز شاید از نماز هم واجبتر چون روایت داریم:
«ولم يناد بشئ كما نودي بالولاية»
المهذب البارع - ابن فهد الحلي - ج 1 ص 275
اینها را ما در فضای مجازی به صورت مقاله منتشر کنیم تا مردم بدانند. من اولین باری که این روایت را دیدم اصلا بهم ریختم، یعنی چه؟! امیرالمؤمنین میگوید:
«قال عَلِيٌّ قَتْلايَ وَقَتْلَى مُعَاوِيَةَ في الْجَنَّةِ»
آن را هم ابن حجر میگوید و توثیق میکند این خیلی عجیب است.
آقای محمد بن عُقیْل از اهلسنت یمن است کتابی به نام تقویة الایمان بِرَدّ تزکیة أبی سفیان دارد. در صفحه 95 میگوید:
«وما أبعده عن الصحة بل هو من الکذب القطعی عن الإمام علی علیه السلام أنه قال وحاشا»
و حاشا علی علیه السلام چنین حرفی بزند:
« قَتْلايَ وَقَتْلَى مُعَاوِيَةَ في الْجَنَّةِ، وهذا مما لایعرج علیه ذو تحصیل»
كسي كه سواد داشته باشد به این حرف گوش نمیدهد و این روایت را قبول نمیکند، ایشان مفصل اینها را نقد میکند.
نقدش خیلی جالب است میگوید این روایت معارض با روایات متواتری است که امیرالمؤمنین معاویه و تابعینش را در نمازش و در خطباتش لعنت میکرده است؛ مگر میشود اهل جنت را لعنت کرد؟! خیلی جالب وارد شده است.
دوم :
صح عن رسول الله من أن علیا یقاتل الناکثین وهم اصحاب الجمل والقاسطین وهم معاویة واشیاعه»
قرآن در مورد قاسطین میگوید:
(وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا)
سوره جن (72): آیه15
سوم:
«صح عن علي من تصريحه بأنّ معاویة حزب من الأحزاب وأنه بقیتهم»
همان جنگ احزابی که همه دست به دست هم برای نابودی اسلام دادند معاویه عضو همان احزابی است که برای نابود کردن اسلام همت کردند. و اینها دین ندارند و با قرآن هم آشنایی ندارند.
از پیامبر اکرم نقل است:
«فیمن خالف أهل البیت أنه حزب ابلیس»
اين روایت در کتاب مستدرک حاکم هم به این صورت نقل شده است:
«... فإذا خالفتها قبيلة من العرب اختلفوا فصاروا حزب إبليس»
الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج3، ص149، تحقيق: يوسف عبد الرحمن المرعشلي، دار المعرفة، بیروت.
روایت هم صحیح است.
بعد ایشان تقریبا 7-8 تا دلیل میآورد که این روایت
«قَتْلايَ وَقَتْلَى مُعَاوِيَةَ في الْجَنَّةِ»
باطل است.
من خیلی از نحوه کار محمد بن عقیل خوشم آمد و آخرش هم میگوید:
«قد ورد ما لایحصی من الأحادیث عن النبی فیمن عادی علیا او ابغضه أو آذاه»
روایاتش را قبلا بحث کردهایم.
«من آذی عليا فقد آذاني ومن آذاني فقد آذى الله»
جواهر المطالب في مناقب الإمام علي ( ع ) - محمد بن أحمد الدمشقي الباعوني الشافعي - ج 1 ص 63
پرسش:
ایشان شیعه هستند یا سنی؟
پاسخ:
ایشان سنی زیدی است
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته