بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 91/01/16
موضوع: ادله شهادت ثالثه در اذان (2)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله
ما در جلسه گذشته پیرامون ادله شهادت ثالثه عرض کردیم باید روی سه مطلب کار شود؛ مطلب اول اینکه شعائر و شعار از دیدگاه لغت، شرع و کتاب به چه معناست.
مطلب دوم بحث وجوب حفظ شعائر الله است و مطلب سوم این است که شهادت ثالثه از مصادیق شعائر الله است که یجب حفظها أم لا! شکی نیست که شعائر اسلامی باید حفظ شود. در آیه شریفه:
(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْی وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ)
ای اهل ایمان، حرمت شعائر خدا (مناسک حج) و ماه حرام را نگه دارید و متعرض هَدْی و قلائد (قربانیان حاجیان چه علامتدار و چه بدون علامت) نشوید.
سوره مائده (5): آیه 2
مرحوم آقای طباطبایی در تفسیر (لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ) مینویسد:
«والاحلال هو الإباحة الملازمة لعدم المبالاة بالحرمة والمنزلة»
شعائر الله را بی مبالاتی نکنید که احترام و جایگاه شعائر الله حفظ نشود.
و بعد ایشان میگوید:
«فإحلال شعائر الله عدم احترامها وترکها»
حرمت شعائر خدا را نگاه دارید به معنای «لا تترکوا شعائر الله» است.
«وإحلال الشهر الحرام عدم حفظ حرمته والقتال فیه، وهکذا»
تفسیر المیزان، نویسنده: السید الطباطبائی، ج 5، ص 162، باب کلام فی معنی العقد
بنابراین آیه به صراحت به حفظ شعائر الله و وجوب حفظ شعائر الله دلالت دارد. ما روایاتی از امام صادق سلام الله علیه داریم که عدهای معتقدند در مورد کعبه است و بعضی دیگر بر این عقیده هستند که در رابطه با مسئله حج است.
طبق تعبیری که داشتیم (وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْی وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ) به مناسک حج اشاره دارد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید:
«لَا یزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکعْبَة»
پیوسته دین قائم و برجا است مادامی که کعبه سر پا میباشد.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 271، ح 4
به بیان بهتر یکی از عوامل برپایی دین اسلام مراسم حج است. همچنین روایت دیگری از امام صادق وارد شده است که حضرت میفرماید:
«لَوْ تَرَک النَّاسُ الْحَجَّ، لَمَا نُوظِرُوا الْعَذَاب»
اگر مردم حج را ترک کنند، خداوند عذاب را بر آنها نازل میکند.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 271، ح 1
همچنین روایتی از امام باقر سلام الله علیه نقل شده است که راوی «حنان بن سدیر» میگوید: با امام صادق در رابطه با حج صحبت کردیم. حضرت فرمود:
«لَوْ عَطَّلُوهُ سَنَةً وَاحِدَةً لَمْ ینَاظَرُوا»
اگر مسلمانان یک سال حج را ترک کنند خداوند عذابش را نازل میکند.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 271، ح 2
روایت بعد هم از امام صادق سلام الله علیه است که فرمودند:
«إِنَّ النَّاسَ لَوْ تَرَکوا حَجَّ هَذَا الْبَیتِ لَنَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ وَ مَا نُوظِرُوا»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 96، ص 19، ح 69
ما امثال این روایات زیاد داریم؛ شاید بیش از چهل روایت داریم با این مضمون که اگر بحث حج که یکی از شعائر الله شمرده شده است ترک شود، خداوند عالم عذابش را نازل میکند.
نکته دوم این است که در روایات داریم اگر مسلمانان در اثر بیمبالاتی یا عدم تمکین مالی حج را ترک کنند بر حاکم اسلامی واجب هست از بیت المال افرادی را برای رفتن به زیارت خانه خدا مجهز کند.
در روایت دیگر وارد شده است که «معاویة بن عمار» و «هشام بن سالم» و دیگران از امام صادق سلام الله علیه نقل کردند که حضرت میفرماید:
«لَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَکوا الْحَجَّ لَکانَ عَلَی الْوَالِی أَنْ یجْبِرَهُمْ عَلَی ذَلِک وَ عَلَی الْمُقَامِ عِنْدَه»
اگر مردم حج را ترک کنند بر حاکم اسلامی لازم است که مردم را مجبور به رفتن حج کند تا در آنجا اقامت گزینند و مراسم را به جا آورند.
«وَ لَوْ تَرَکوا زِیارَةَ النَّبِی (صلی الله علیه و اله) لَکانَ عَلَی الْوَالِی أَنْ یجْبِرَهُمْ عَلَی ذَلِک وَ عَلَی الْمُقَامِ عِنْدَهُ»
اگر مردم زیارت پیغمبر اکرم را ترک کنند بر حاکم اسلامی لازم است که مردم را مجبور به رفتن به زیارت کند تا در آنجا اقامت گزینند.
«فَإِنْ لَمْ یکنْ لَهُمْ أَمْوَالٌ أَنْفَقَ عَلَیهِمْ مِنْ بَیتِ مَالِ الْمُسْلِمِین»
اگر مردم برای رفتن به حج تمکن مالی نداشته باشند و حج ترک شود، بر حاکم اسلامی واجب است از بیت المال مسلمین اموالی را در اختیار تعدادی از مسلمانان قرار بدهد تا به زیارت خانه خدا بروند.
الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 4، ص 272، ح 1
بنابراین نکته اول این است که اگر مردم حج را ترک کنند، متعاقباً عذاب الهی نازل میشود. نکته دوم این است که اگر مردم حج را ترک کنند حاکم اسلامی باید مردم را به رفتن مجبور کند و در صورت عدم تمکن مالی از بیت المال افراد را تجهیز کند.
نکته سوم این است که «عینی» یکی از بزرگان اهل سنت صاحب کتاب «عمدة القاری» مینویسد:
«إن أهل بلدة أو قریة إذا اجتمعوا علی ترک الأذان، فإن الإمام یقاتلهم وکذلک کل شیء من شعائر الإسلام»
اگر اهل یک شهر یا روستایی بر ترک اذان اجتماع کنند، امام میتواند با آنها اعلام جهاد کند. اگر اهل یک شهر یا روستایی بر ترک دیگر شعائر اسلام اجتماع کنند، امام میتواند با آنها اعلام جهاد کند.
عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 1، ص 182، ح 25
نکته چهارم این است که در کتاب «صحیح بخاری» وارد شده است هنگامی که نبی گرامی اسلام میخواست به منطقهای حمله کند، اما نمیدانست اهل آن منطقه مسلمان هستند یا نیستند حضرت تا وقت اذان صبح صبر میکردند. اگر وقت طلوع فجر صدای اذان از آن منطقه بلند میشد حضرت از دستور حمله به آن منطقه خودداری میکرد.
«کان رسول اللَّهِ إذا غَزَا قَوْمًا لم یغز حتی یصْبِحَ»
زمانی که پیغمبر اکرم میخواستند به منطقهای حمله کنند، دستور حمله نمیدادند تا زمان صبح فرارسد.
«فَإِنْ سمع أَذَانًا أَمْسَک»
اگر از این منطقه صدای اذان به گوش میرسید، پیغمبر اکرم از دستور حمله به آن منطقه خودداری میکرد.
«وَإِنْ لم یسْمَعْ أَذَانًا أَغَارَ بَعْدَ ما یصْبِحُ»
اگر صدای اذان شنیده نمیشد، دستور حمله صادر میشد.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1077، ح 2784
همچنین روایت دیگری از «أنس بن مالک» وارد شده است که میگوید:
«کان إذا غَزَا بِنَا قَوْمًا لم یکنْ یغْزُو بِنَا حتی یصْبِحَ وَ ینْظُرَ فَإِنْ سمع أَذَانًا کفَّ عَنْهُمْ وَإِنْ لم یسْمَعْ أَذَانًا أَغَارَ علیهم»
هرگاه حضرت برای جنگ با قبیلهای میرفتند، دستور حمله نمیدادند تا صبح شود و نگاه میکردند. اگر اذان از این منطقه شنیده میشد حضرت دستور حمله نمیداد، اما اگر شنیده نمیشد دستور حمله میدادند.
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 221، باب 6، ح 585
عنوان باب این روایت عبارت است از:
«بَاب ما یحْقَنُ بِالْأَذَانِ من الدِّمَاءِ»
اذان از هرگونه خونریزی و قتل محافظت میکند.
بسیار مهم است. با توجه به آیه شریفه و این پنج دسته روایاتی که خوانده شد، چنین استفاده میشود که حفظ شعائر اسلامی نه تنها لازم و واجب است، بلکه شعائر اسلامی از مواردی است که از خونریزی جلوگیری میکند.
بیش از این مطالب نیازی نیست و همین چند مطلب کافی است. حال به بخش سوم میرسیم. دیروز هم اشاره داشتم که آیا شهادت ثالثه از شعائر دینی و مذهبی هست، یا خیر.
عبارات «مرحوم خوئی» و «شیخ جواد تبریزی» را خواندیم مبنی بر اینکه این بزرگواران مینویسند: امروز شهادت ثالثه یکی از شعائر بزرگ شیعه و از بارزترین رموز تشیع است و ترک آن جایز نیست.
و به فتوای «شیخ جواد تبریزی» حفظ این شعار واجب هست. همچنین فتوای «مرحوم خوئی» در این زمینه چنین است:
«فهی إذا أمر مرغوب فیه شرعاً وراجح قطعاً فی الأذان وغیره»
این امر، امری است مورد تأیید شرعی و در اذان یا غیر اذان راجح است.
کتاب الصلاة، نویسنده: السید الخوئی، ج 2، ص 287، پ 1
روایتی از امام رضا (علیه السلام) وارد شده است که حضرت میفرماید:
«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا»
خدا رحمت کند بندهای را که امر ما را احیا کند.
«فَقُلْتُ لَهُ وَ کیفَ یحْیی أَمْرَکم»
سؤال شد: چگونه بندهای میتواند امر شما را احیا کند؟
«قَالَ یتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یعَلِّمُهَا النَّاسَ»
حضرت فرمود: علوم ما را یاد بگیرد و به مردم هم یاد بدهد.
«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»
اگر مردم زیباییهای سخنان ما را درک کنند، قطعاً از ما تبعیت میکنند.
عیون أخبار الرضا علیه السلام، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 307، ح 69
بنابراین یکی از اموری که در اینجا میتوانیم استدلال کنیم شهادت ثالثه شهادت بر ولایت امیرالمؤمنین لازم هست، بودن شهادت ثالثه از اوامر اهل بیت (علیهم السلام) است.
اجرای اوامر اهل بیت مرضی اهل بیت (علیهم السلام) است. بنابراین شهادت ثالثه از مصادیق شعائر اسلامی است.
بنده در اینجا میخواهم بحثی را تذکر دهم که این بحث یکی از بحثهای کلیدی است. ما در بسیاری از موارد از این بحث استفاده میکنیم. اختلاف نظر وجود دارد که آیا این مسئله یکی از شعائر مذهبی است، یا شعائر دینی است.
به عنوان مثال آقایان معتقدند اذان از شعائر مذهبی است، قضیه اسدال در نماز از شعائر مذهبی است، به این صورت وضو گرفتن یکی از شعائر مذهبی است و شعائر دینی نیست.
به نظر بنده چنین تفکری اشتباه است. اگر ما به این شکل مرزبندی کنیم که فلان چیز شعائر دینی است و فلان چیز شعائر مذهبی است کاملاً اشتباه است. چون به تعبیر یکی از اعاظم، مذهب تشیع با دین دو روی یک سکه است. به بیان بهتر یک طرف یک سکه اسلام و طرف دیگر آن مذهب تشیع است. روزی که اسلام متولد شد، تشیع هم متولد شد. روزی که پیغمبر اکرم اسلام را معرفی کرد، در همان روز تشیع را هم معرفی کرد.
در اولین روز اعلان رسالت، پیغمبر اکرم بعد از نزول آیه شریفه:
(وَاَنْذِرْ عَشیرَتَک الاَقرَبینَ)
خويشاوندان نزديكت را انذار كن.
سوره شعراء (26): آیه 214
سه مسئله اساسی را مطرح میفرماید. اولین مسئله توحید، دومین مسئله رسالت خویش و سومین مسئله امامت امیرالمؤمنین سلام الله علیه است که اساس مذهب تشیع است.
«هَذَا أَخِی وَ وصیی وَ خَلِیفَتِی فِیکم»
تفسیر فرات الکوفی، نویسنده: کوفی، فرات بن ابراهیم، محقق / مصحح: کاظم، محمد، ص 302، ح 405
همچنین روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. یکی از دوستان کتابی در زمینه «تشیع از زبان پیغمبر اکرم» نوشته است. ایشان در این کتاب 41 یا 42 روایت از منابع متعدد اهل سنت آورده است مبنی بر اینکه کلمه تشیع و شیعه علی در زبان نبی اکرم صلی الله علیه و آله صادر شده است.
عدهای معتقدند کلمه تشیع بعد از قتل عثمان تأسیس شد، «عبدالله بن سبأ» مذهب تشیع را تأسیس کرد! تأسیس کلمه تشیع بعد از شهادت امام حسین یا بعد از جنگ جمل بوده است.
این ادعاها حرفهای بیاساس است که یک سری افراد میخواهند عقده خودشان را نسبت به شیعه ابراز کنند.
بنده به حول قوه الهی یک مورد از این روایات را عرض میکنم و مابقی را ان شاءالله برای جلسه بعد میگذارم. «ابن عساکر» از «جابر بن عبدالله انصاری» نقل میکند و میگوید:
«کنا عند النبی فأقبل علی بن أبی طالب »
نزد پیغمبر اکرم بودیم که علی بن أبی طالب وارد شد.
«فقال النبی قد أتاکم أخی»
پیغمبر اکرم فرمود: برادر من وارد شد.
«ثم التفت إلی الکعبة فضربها بیده»
رسول الله به طرف مکه توجه کرد، روی کعبه دست گذاشت و فرمود:
«والذی نفسی بیده إن هذا وشیعته لهم الفائزون یوم القیامة»
قسم به خدایی که جان من در دست اوست، علی بن ابی طالب و شیعه او جزء رستگاران روز قیامت هستند.
«ثم قال إنه أولکم إیمانا معی و أوفاکم بعهد الله»
او اولین کسی است که با من ایمان آورده است و باوفاترین شما نسبت به عهد خداست.
«وأقومکم بأمر الله»
و محکمترین و مقاوم ترین شما نسبت به اوامر الهی است.
«وأعدلکم فی الرعیة»
و عادلترین شما در میان مردم است.
«وأقسمکم بالسویة»
و نسبت به تقسیم بیت المال از همه شما عادلتر است.
«و أعظمکم عند الله مزیة»
بلند مرتبهترین شما در نزد خدا از نظر مزیت است.
«ونزلت (إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات أولئک هم خیر البریة)»
در همین زمان آیه (إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات أولئک هم خیر البریة) نازل شد.
«فکان أصحاب محمد إذا أقبل علی قالوا قد جاء خیر البریة»
از آن پس هرگاه علی بن ابی طالب وارد میشد اصحاب میگفتند: بهترین انسانها آمد.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 371، باب آخر الجزء الثالث والخمسین بعد الثلاثمائة من الأصل
این روایت همچنین در کتاب «شواهد التنزیل» اثر «حسکانی» جلد 2 صفحه 468 وارد شده است. «حسکانی» در ابتدای کتاب «تفسیر» خود مینویسد: من در این تفسیر روایاتی را انتخاب کردم که معتقد به صحت آن هستم.
این روایت همچنین در کتابهای «مناقب خوارزمی» صفحه 111 حدیث 120 و صفحه 265 حدیث 247 و «الدر المنثور» جلد 6 صفحه 379 و «فتح القدیر» جلد 5 صفحه 477 نقل شده است. راوی این روایت «جابر بن عبدالله» بوده. همین روایت از «ابو سیعد خدری» به نقل از «أم سلمه» در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 42 صفحه 333 نقل شده است.
«ابن جوزی» در کتاب «تذکرة الخواص» صفحه 59 ، «بلاذری» در «أنساب الأشراف» صفحه 182 ، صنعانی - که یکی از بزرگان اهل سنت و مورد قبول وهابیت است - در «مناقب امیرالمؤمنین» جلد 2 صفحه 284 حدیث 749 و «طبری» در کتاب «تفسیر طبری» جلد 30 صفحه 335 این روایت را نقل کرده اند.
«این تیمیه» میگوید: «تفسیر طبری» یکی از تفاسیری است که در آن جعلیات و روایات ضعیف وجود ندارد. احادیثی که «طبری» در «تفسیر قرآن» آورده است از آن قبیل احادیثی است که «یعتمد علیه» میتوان در نقل حدیث به آن اعتماد کرد.
منهاج السنه ، ج7، ص 179
آقای «آلوسی وهابی» در کتاب «روح المعانی» جلد 30 صفحه 207 این روایت را آورده است. «سیوطی» از «ابن عباس» نقل میکند که وقتی آیه شریفه:
(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِک هُمْ خَیرُ الْبَرِیةِ)
نازل شد، حضرت به علی بن ابی طالب فرمودند:
«هو أنت وشیعتک یوم القیامة راضین مرضیین»
یا علی! فردای قیامت تو و شیعیانت از خداوند راضی هستید و خدا هم از شما راضی است.
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 8، ص 589، باب البینة: (1 - 7) لم یکن الذین... ..
این روایت همچنین در کتابهای «الصواعق المحرقة» اثر «ابن حجر هیتمی» صفحه 161، «نظم درر السمطین» صفحه 92 آمده است. -کتاب «فرائد السمطین» اثر آقای «جوینی» استاد «ذهبی» است که درباره اش می گوید: الامام الاوحد.
این روایت همچنین در کتاب «فصول المهمه» اثر «ابن صباغ مالکی» صفحه 105 و کتاب «روح المعانی» اثر «آلوسی» جلد 30 صفحه 207 وارد شده است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته