بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ : 95/04/10
خلاصه آنچه در این برنامه خواهید دید...
چرا فضائل امیرالمؤمنین، در منابع اهل سنت کمتر نقل شده است!؟ در قضیه غدیر خم آقایان از جمله «ابن جوزی» میگوید: علی الاقل نود هزار نفر و علی الاکثر صد و بیست و چهار هزار نفر آنجا حضور داشتند. به طور متوسط صد هزار نفر حدیث غدیر را شنیدند. از بین صد هزار نفر حدود صد الی صد و بیست نفر حدیث غدیر را نقل کردند یعنی از بین هر هزار نفر یک نفر حدیث غدیر را نقل کرده است. اینها نشانگر این است که دستهایی در کار بوده است و دشمن عوامل و زمینه سازیهایی ایجاد کرد تا فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به آن گونهای که هست به گوش مردم نرسد.
به تعبیر «احمد بن حنبل» که میگوید: فضایل علی بن أبی طالب به قدری با سندهای صحیح وارد شده است که در حق هیچ یک از صحابه اینطور بیان نشده است.
پاسخ «عامر شعبی» متوفای 110 هجری: «قال الشعبی: ماذا لقینا من علی؟» شعبی میگوید: میدانید چه مصیبتها به خاطر علی بن أبی طالب کشیدیم «إن أحببناه ذهبت دنیانا، وإن أبغضناه ذهب دیننا» اگر علی را دوست داشته باشیم دنیا را از دست میدهیم و اگر را دشمن بداریم دینمان را از دست میدهیم. العتب الجمیل علی اهل الجرح والتعدیل، ج 1، ص 40، باب العتب الجمیل علی اهل الجرح و التعدیل.
پاسخ «مغیرة بن شعبه»: «مغیره» با کمال صراحت شخصی به نام «صعصعة بن صوحان» را احضار میکند و میگوید: «وإیاک أن یبلغنی عنک أنک تظهر شیئا من فضل علی علانیة» مبادا درباره فضیلت علی علناً یک کلمهای حرف بزنی و به گوش من برسد «فإنک لست بذاکر من فضل علی شیئا أجهله» تو در رابطه با علی نمیتوانی فضیلتی بیان کنی که منِ مغیره ندانسته باشم. «بل أنا أعلم بذلک» علم من نسبت به فضایل علی از علم تو بالاتر است «ولکن هذا السلطان قد ظهر وقد أخذنا بإظهار عیبه للناس» ولی این سلطان و پادشاه معاویه بن ابی سفیان روی کار آمده است و ما آنچه را که انجام میدهیم مورد مؤاخذه قرار میگیریم «فنحن ندع کثیرا مما أمرنا به ونذکر الشیء الذی لا نجد منه بدا ندفع به هؤلاء القوم عن أنفسنا تقیة» بسیاری از چیزهایی که خدا و پیغمبر به ما دستور داده است را رها میکنیم و تنها چیزهایی را میگوییم که ضرورت دارد تا بتوانیم شر این سلطان را از خودمان دفع کنیم «فإن کنت ذاکرا فضله فاذکره بینک وبین أصحابک وفی منازلکم سرا» اگر میخواهید درباره علی سخن بگویید در خانههایتان و پشت درهای بسته بنشینید دوستانتان را جمع کنید و تنها آنجا درباره فضیلت علی حرف بزنید «وأما علانیة فی المسجد فإن هذا لا یحتمله الخلیفة لنا» اگر میخواهید درباره فضیلت علی در مسجد حرف بزنید خلیفه اجازه نمیدهد فضیلت علی در مسجد علناً بیان بشود. تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 182، باب ذكر الخبر عما كان فيها من الأحداث.
پاسخ «سعید بن جبیر» متوفای 95 هجری: «قال سألت سعید بن جبیر فقلت یا أبا عبد الله من کان حامل رایة رسول الله» به سعید بن جبیر گفتم: پرچمدار پیغمبر اکرم چه کسی بود و در جنگها چه کسی پرچم را به دست میگرفت؟«قال فنظر إلی وقال کأنک رخی البال» گفت: او نگاهی به من کرد و گفت آسوده خاطر هستی؟! میخواهی برای من دردسر درست کنی؟! «فغضبت» غضبناک شدم «وشکوته إلی إخوانه من القراء فقلت ألا تعجبون من سعید أنی سألته من کان حامل رایة رسول الله فنظر إلی وقال إنک لرخی البال» به برادران و دوستانی که از قراء بودند شکایت کردم و گفتم: تعجب نمیکنید وقتی از سعید بن جبیر میپرسم پرچمدار پیغمبر اکرم در جنگها چه کسی بود به من نگاه میکند و میگوید آدم آسوده خاطری هستی «قالوا إنک سألته وهو خائف من الحجاج وقد لاذ بالبیت فسله الآن» گفتند: سعید بن جبیر از حجاج بن یوسف میترسد و خانه نشین شده است الان که با هم هستیم سؤال کن «فسألته فقال کان حاملها علی رضی الله عنه» پرسیدم و او گفت پرچمدار پیغمبر به غیر از علی رضی الله عنه کسی نبود «هکذا سمعته من عبد الله بن عباس» از ابن عباس شنیدم که پرچم دار پیغمبر در تمام جنگها علی بن ابی طالب بوده است المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 147، ح 4665.
پاسخ «حسن بصری» متوفای 110 هجری: «سألت الحسن، قلت: یا أبا سَعِید إنک تقول: قال رسول الله وإنک لم تدرکه؟» از حسن بصری سؤال کردم: ای ابا سعید تو که میگویی: قال رسول الله، تو مگر پیغمبر اکرم را درک کردی که از او روایت نقل میکنی؟ «قال: یا ابن أخی لقد سألتنی عن شئ ما سألنی عنه أحد قبلک» گفت: ای پسر برادرم از چیزی سؤال کردی که قبل از تو هیچکسی آن را سؤال نکرده است. «ولولا منزلتک منی ما أخبرتک» اگر تو در نزد من جایگاه بالایی نداشتی به تو نمیگفتم «إنی فی زمان کما تری - وکان فی عمل الحجاج - کل شئ سمعتنی أقول: قال رسول الله، فهو عن علی بن أَبی طالب» بدان که ما در زمان حجاج بن یوسف هستیم. هرجایی که من میگویم: قال رسول الله در حقیقت آن مطلب را از زبان علی بن ابی طالب شنیدم اما به جای اینکه نام علی را ذکر کنم آن را از زبان رسول الله نقل میکنم. «غیر أنی فی زمان لا أستطیع أن أذکر علیا» در یک عصری زندگی میکنیم که جرئت نمیکنم قال علی بگویم.تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 6، ص 124، باب من اسمه الحسن.
پاسخ «شهاب الدین زهری» متوفای 124 هجری: «یقال إن الأوزاعی لم یرو فی الفضائل حدیثاً غیر هذا والله أعلم» اوزاعی غیر از روایت آیه تطهیر هیچ روایتی را در فضایل نقل نکرده است و خداوند عالم است «قال: وکذلک الزهری لم یرو فیها إلا حدیثاً واحداً، کانا یخافان بنی أمیة» آقای زهری هم نقل نکرده است غیر از یک روایت در فضیلت علی، اینها همه از بنی امیه وحشت داشتند. أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 2، ص 28، باب الحسین بن السائب.
پاسخ عجیب «فتح بن شخرف»: راوی میگوید: من از «فتح بن شخرف» شنیدم که میگوید: من یک شبی در انطاکیه بودم و خوابم برد، در حال خواب دیدم دو نفر دارد میآید. از شخصی که نزدیک من شد پرسیدم: « من أنت فقال لي من ولد آدم» تو کیستی؟ به من گفت: از فرزندان آدم هستم «قلت کلنا من ولد آدم قلت فما الذی وراءک» گفتم: همه ما فرزندان آدم هستیم بعد گفتم: کسی که پشت سر توست کیست؟ «قال لی علی بن أبی طالب» گفت: او علی بن أبی طالب است «قال قلت له أنت قریب منه ولا تسأله» به او گفتم: تو که نزدیک او هستی چرا از او سؤال نمی کنی؟ «قال أخشی ان یقول الناس انی رافضی» گفتم: میترسم از علی سؤال شرعی کنم مردم بگویند که رافضی است. تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 12، ص 386، ح 6843.
آرزوی یک دلباختهٔ علی(علیه السلام) این است!
«قال عطاء بن السائب سمعت عبد الله بن شداد یقول وَدِدْتُ أَنِّي قُمْتُ عَلَى المِنْبَرِ مِنْ غُدْوَةٍ إِلَى الظُّهْرِ، فَأَذْكُرُ فَضَائِلَ علي بن أبي طالب -رضي الله عنه- ثُمَّ أَنْزِلُ، فيُضرَب عُنُقِي » عطاء بن سائب میگوید: از عبدالله بن شداد شنیدم که میگوید آرزو دارم یک روز از اول صبح تا ظهر بالای منبر بروم و از فضایل علی بن أبی طالب (علیه السلام) بگویم بعد من را پایین بیاورند و گردن من را بزنند و سرم را از بدن جدا کنند. سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 3، ص 489
مدح و منقبت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از زبان خلفای اهل سنت!
« قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: لَقَدْ أُعْطِيَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثَلَاثَ خِصَالٍ لِأَنْ تَكُونَ لِي خَصْلَةٌ مِنْهَا أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُعْطَى حُمْرَ النَّعَمِ » عمر بن خطاب میگوید: خداوند عالم به علی سه فضیلت داده است اگر من یکی از آن فضایل را داشتم برایم از هرچه ثروت و فضیلت خوب بالاتر بود. « قِيلَ: وَمَا هُنَّ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ » آن سه فضیلت چیست که شما آرزو دارید یکی از آنها را داشته باشید؟! « قَالَ: «تَزَوَّجُهُ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ » گفت: یک اینکه علی بن أبی طالب با فاطمه دختر رسول خدا ازدواج کرده است. « وَسُكْنَاهُ الْمَسْجِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ يَحِلُّ لَهُ فِيهِ مَا يَحِلُّ لَهُ » دومین خصلت اینکه پیغمبر اکرم تمام درهای صحابه که به مسجد باز میشد را بست و تنها در خانه علی و در خانه خودش را باز گذاشت. هرچه برای پیغمبر اکرم حلال و جایز بود برای علی هم جایز و حلال بود. « وَالْرَايَةُ يَوْمَ خَيْبَرَ » سومین خصلت علی، پرچم داری در جنگ خیبر بود که من آرزو داشتم داشته باشم. المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 135، ح 4632.
آقای «خوارزمی» از علمای بزرگ اهل سنت است که «ذهبی» و دیگران او را تجلیل کردند؛ در کتاب «المناقب» خود از «ابن عباس» نقل میکند: «قال رسول الله صلی الله علیه وآله: لو اجتمع الناس علی حب علی بن أبی طالب لما خلق الله النار» پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: اگر تمام خلایق از آدم تا خاتم بر حب علی بن أبی طالب اجتماع میکردند خداوند آتش جهنم را نمیآفرید. المناقب الخوارزمی، ج 1، ص 54، ح 39.
در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میخواستند فردی را سنگسار کنند اما امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمدند و مانع این کار شدند؛ سپس خلیفه دوم عمر گفت: «عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب» زنهای عالم عاجز هستند فرزندی مثل علی بن أبی طالب به دنیا بیاورند. سپس گفت: «لولاعلی لهلک عمر» اگر علی نبود عمر به هلاکت میرسید. المناقب الخوارزمی، ج 1، ص 68، ح 707/2.
تماس بینندگان برنامه:
بیننده (آقا غلامرضا از کرج – شیعه): سلام عرض میکنم آقای حسینی مجری توانا و دوست داشتنی و آقای دکتر حسینی قزوینی خار چشم وهابیت. جناب آقای قزوینی من اولین بار است که توفیق دارم با شما هم صحبت شوم البته بارها تماس گرفتم اما تاکنون موفق نشدم با شما صحبت کنم. میخواستم عرض کنم وهابیت که توحیدشان خدای الاغ سوار و مو فرفری است و نبوتشان هم معلوم است پیامبرشان ایستاده بول میکرده است و گرایش به آلات لهو و لعب داشتند؛ ولایت هم اصلاً ندارند.
آیا روایات فضائل خلفاء، ساخته پرداخته یهودیان است!؟ آقای عزیزنژاد ما بارها جملهای را گفتیم که خیلی هم جمله عقلی و عموم پسند است و حتی یک بچه چهار ساله هم آن را میفهمد. در سقیفه بنی ساعده میان مهاجرین و انصار اختلاف شدیدی به وجود آمد به طوری که خلیفه دوم «حباب بن منذر» را زدند حتی در بعضی از کتب نقل شده است که دندههای سینه او شکست.
اگر این روایاتی که الان در «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم» و سایر صحاح، سنن و مسانید موجود است واقعاً از زبان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) صادر شده بود بهترین جایی که اینها نیاز مبرم به این فضایل داشتند در «سقیفه بنی ساعده» بوده است. اگر این مطالب در آنجا مطرح میشد کسی میتوانست در برابر این فضیلت مقاومت کند؟!
بیننده: ظاهرا در زمان امام صادق، اهل سنت یک مذهب داشتند!؟ ایشان که میگوید: تا زمان امام صادق یک مذهب بودند اشتباه میکند؛ در آن زمان خیلی مذاهب زیادی وجود داشت و شاید تعداد آن به چهل یا پنجاه مذهب میرسید.
از جمله این مذاهب «امام صادق (علیه السلام)» بود، مذهب «اوزاعی»، مذهب «حسن بصری»، مذهب «لیث»، مذهب «شعبی» و الی ماشاءالله مذاهب وجود داشت و حتی خود «طبری» صاحب مذهب بوده است.
در قرن هفتم و هشتم بود که در مصر مذاهب مختلف باهم به اختلاف برخوردند؛ هرکسی کاری انجام میداد و میگفت: من «مذهب اوزاعی» هستم و در مذهب ما این کار صحیح است و قاضی هم نمیتوانست او را مجازات کند. پس از این جریانات اعلام کردند که ما چهار مذهب را به صورت مذهب رسمی اعلام میکنیم: «مذهب مالکی»، «مذهب حنفی»، «مذهب حنبلی» و «مذهب شافعی»؛ قضاتی که تابع این چهار مذهب باشند حق قضاوت دارند!
تفصیل مطالب این برنامه
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و فرجهم
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما خوبان، بینندگان عزیز «شبکه جهانی ولایت». امیدوارم در این ساعات و دقایق و روزها، طاعات و عباداتتان و حتی خوابیدن و نفس کشیدن و تمام حرکات و سکناتتان که انشاءالله در این ایام عبادت محسوب میشود مورد رضای خداوند واقع شده باشد.
امیدوارم بتوانیم ذخیره خوبی را در این روزها برای یک سال معنوی خودمان انباشته کرده باشیم و بتوانیم روزی معنوی خودمان را در این ایام که تقریباً به پایان میرسد، توشه خوبی را برداشت کرده باشیم و در شب عید فطر بابت اعمالی که در این ماه انجام دادیم رضایت نسبی از خودمان داشته باشیم.
شما بیننده برنامه «حبل المتین» هستید؛ امشب قرار است با این برنامه مهمان منازل شما باشیم و مطالبی که در جهت افزایش سطح معرفتی شما بینندگان عزیز و ارجمند در مورد اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بخصوص آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حضرت فاروق اعظم و صدیق اکبر بیان شود.
امشب افتخار این را داریم که در خدمت استاد عزیز و ارجمند آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم؛ به نیابت از همه عزیزان بیننده عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عباداتشان را دارم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز، گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند و ما را مهمان کانون گرم و باصفای خانواده خودشان قرار دادند خالصانهترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش تقدیم میکنم.
خدا را به آبروی صاحب این ماه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سوگند میدهم فرج مولای ما بقیة الله الأعظم (ارواحنا له الفداه) نزدیک نموده و قلب نازنینش از همه ما و شما گرامیان خوشنود کند، حوائج ما و شما را برآورده سازد، گرفتاریها و دغدغههای فکری ما را برطرف کند، دعاهای ما را به اجابت برساند انشاءالله.
مجری:
استاد از شما ممنونم؛ بینندگان عزیزی در جلسات گذشته که ما با همراه بودند میدانند استاد عزیز مطالبی را در مورد فضایل آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بیان کردند که واقعاً از اینکه مورد پذیرش شما عزیزان واقع شد خوشحال هستیم.
عزیزان اهل سنت پیامکهای زیادی فرستادند و از برنامه تشکر کرده بودند که از آنان ممنونم؛ این نشان دهنده لطف شما نسبت به برنامه است و نشانگر پاکی طینت کسانی است که با دیدن فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دلشان شاد میشود و از اینکه میبینند خداوند چه الگوی نازنینی را برای ما قرار داده است لذت میبرند!
دوست دارم استاد خلاصهای از آنچه در جلسات گذشته در مورد فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بیان شد را بفرمایند بعد انشاءالله طرح سؤال خواهم کرد.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد الله و الصلوة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله الی یوم لقاء الله افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر.
بحثی ما در رابطه با فضایل بینظیر آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در شبهای گذشته به ویژه ایام احیا تقدیم خدمت بزرگواران و گرامیان شد را به صورت فشرده اشاره میکنم تا در خدمت سؤالات امشب برادر بزرگوارم جناب آقای حسینی باشیم.
امشب قرار بود در خدمت برادر بسیار عزیز و گرامی جناب آقای «ابوالقاسمی» باشیم اما ایشان به خاطر مسافرت تبلیغی که داشتند بنده در خدمت شما هستم.
مجری:
افتخاری برای ما شد که امشب در خدمت شما باشیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
نظر لطف شماست. روایتی بیان کردیم که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: اگر خوف و واهمه غلو در حق علی بن أبی طالب (علیه السلام) نداشتم سخنی میگفتم که مردم خاک زیر پای او را طوطیای چشمشان قرار میدادند.
ایشان فرمودند: در حق هیچ کدام از صحابه همانند علی بن أبی طالب (علیه السلام) فضایل با سندهای صحیح نازل نشده است؛ علی بن أبی طالب (علیه السلام) از اهلبیتی است که
«لا یقاس به أحد» با احدی قابل مقایسه نیستند.
روایتی از منابع اهل سنت نقل کردیم که:
«قال رسول الله علی خیر البشر من أبی فقد کفر»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: علی بهترین بشر است هرکس زیر بار نرود کافر یا منافق است.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 372، فی آباء من اسمه علی.
«قال رسول الله لا تسبوا علیا فإنه ممسوس فی ذات الله»
رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده است: علی را ناسزا نگوئید که او شیفته و عاشق و دیوانه خداست.
المعجم الأوسط، اسم المؤلف: أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی، دار النشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد, عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ج 9، ص 143، ح 9361.
از «ابن عباس» و دیگران آوردیم که در حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) 300 آیه در قرآن نازل شده است. در هرجا (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا) آمده است و در مقام مدح بوده در حق امیر مؤمنان و شریف مؤمنان بوده است.
روایات متعدد و همچنین آیهای از قرآن آوردیم که علی بن أبی طالب (علیه السلام) نفس پیغمبر و جان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. در بعضی از موارد که از رسول اکرم در رابطه با صحابه سؤال میکنند و ایشان جواب میدهند:
یا رسول الله! علی بن ابی طالب کجاست؟! پیغمبر اکرم در جواب میفرمایند: تو از نفس من و جان من سؤال کردی یا از صحابه من سؤال کردی؟! پاسخ دادند: از صحابه پرسیدم. رسول الله فرمودند: صحابه کجا و جان کجا!
این مباحثی بود که ما مطرح کردیم و در پایان تحریفاتی که آقایان در شأن نزول آیه مباهله داشتند را مفصل از منابع عزیزان اهل سنت مطرح کردیم.
مجری:
استاد به خاطر مطالبی که تقدیم حضور بینندگان کردید متشکرم و انشاءالله بینندگان عزیز امشب هم تا پایان برنامه با ما همراه باشند. قرار است بحث فضایل آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را ادامه بدهیم.
انشاءالله مطالبی که تقدیم حضورتان میشود بتواند باعث افتخار شما شیعیان بشود که چنین الگو و اسوهای را دارید.
چرا فضائل امیرالمؤمنین، در منابع و کتب اهل سنت کمتر نقل شده است!؟
یکی از سؤالاتی که شاید برای بینندگان عزیز هم گاهی اوقات پیش آمده باشد این است که اهل سنت گفتهاند: چقدر امیرالمؤمنین فضایل فراوانی دارد و قابل شمارش نیست! سؤال ما این است که در کتب اهل سنت چرا به نسبت فضایل فراوان و بی حد و حصری که خودشان اعتراف کردند کمتر فضایل آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دیده میشود؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
سؤالی است که غالباً خود آقایان چه عزیزان شیعه و چه عزیزان اهل سنت آن را مطرح میکنند که چرا در کتب عزیزان اهل سنت فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کمتر به چشم میخورد؟!
مطلب را با مثالی شروع میکنم؛ در قضیه غدیر خم آقایان از جمله «ابن جوزی» میگوید: علی الاقل نود هزار نفر و علی الاکثر صد و بیست و چهار هزار نفر آنجا حضور داشتند. به طور متوسط صد هزار نفر حدیث غدیر را شنیدند.
از بین صد هزار نفر حدود صد الی صد و بیست نفر حدیث غدیر را نقل کردند یعنی از بین هر هزار نفر یک نفر حدیث غدیر را نقل کرده است. اینها نشانگر این است که دستهایی در کار بوده است و دشمن عوامل و زمینه سازیهایی ایجاد کرد تا فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به آن گونهای که هست به گوش مردم نرسد.
به تعبیر «احمد بن حنبل» که میگوید: فضایل علی بن أبی طالب به قدری با سندهای صحیح وارد شده است که در حق هیچ یک از صحابه اینطور بیان نشده است.
ما نگاه میکنیم میبینیم پنج فضیلت در مورد ابوبکر و عمر آمده است و پنج یا ده مورد هم در مورد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وارد شده است. این فضایل بینظیر و مطالبی که وجود دارد در منابع اهل سنت وجود ندارد.
پاسخ «عامر شعبی» متوفای 110 هجری:
آقای «عامر شعبی» متوفای 110 و از بزرگان اهل سنت و شخصیتهای شناخته شده است تعبیر زیبایی در کتاب «العتب الجمیل علی أهل الجرح و التعدیل» اثر جناب آقای «عقیل حضرمی» دارد.
من به عزیزان طلبه و دانشجو و علما توصیه میکنم قدر این کتاب را بدانند، زیرا نکاتی در این کتاب در زمینه قواعد علم رجال و جرح و تعدیل و حقکشیها و ظلمهای بیحدی که در حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بوده آمده است که در هیچ کتاب دیگری نیامده است.
این کتاب به نظر من در نوع خودش اگر بینظیر نباشد کم نظیر است؛ این کتاب را اگر انسان سی بار هم مطالعه کند برای سی و یکمین بار برای انسان لذتبخش است. نمیدانم این کتاب را ترجمه کردند یا نکردند؛ اگر واقعاً ترجمه هم نکرده باشند از آن دسته کتابهایی است که ارزش ترجمه کردن را دارد.
در این کتاب با تحقیق جناب آقای «سقاف» که از علمای برجسته اردن هستند از «شعبی» نقل میکند و میگوید:
«قال الشعبی: ماذا لقینا من علی؟»
شعبی میگوید: میدانید چه مصیبتها به خاطر علی بن أبی طالب کشیدیم
«إن أحببناه ذهبت دنیانا، وإن أبغضناه ذهب دیننا»
اگر علی را دوست داشته باشیم دنیا را از دست میدهیم و اگر را دشمن بداریم دینمان را از دست میدهیم.
ایشان معتقد است: دوستی علی دنیا را از بین میبرد و بغض علی دین را نابود میکند؛ ماندهایم که دنیا را داشته باشیم یا دین را داشته باشیم! سپس از «ابن حبان» نقل میکند:
«فتن بعلی إلخ»
مردم به خاطر محبت علی بن أبی طالب چه فتنه و امتحان سختی داشتند.
العتب الجمیل علی اهل الجرح والتعدیل، ج 1، ص 40، باب العتب الجمیل علی اهل الجرح و التعدیل.
پاسخ «مغیرة بن شعبه»:
در کتاب «تاریخ طبری» چاپ دار المعارف مصر با تحقیق «محمد ابوالفضل ابراهیم» است که در در جلد پنجم صفحه 189 است که آورده است: «مغیره» با کمال صراحت شخصی به نام «صعصعة بن صوحان» را احضار میکند و میگوید:
«وإیاک أن یبلغنی عنک أنک تظهر شیئا من فضل علی علانیة»
مبادا درباره فضیلت علی علناً یک کلمهای حرف بزنی و به گوش من برسد
«فإنک لست بذاکر من فضل علی شیئا أجهله»
تو در رابطه با علی نمیتوانی فضیلتی بیان کنی که منِ مغیره ندانسته باشم.
«بل أنا أعلم بذلک»
علم من نسبت به فضایل علی از علم تو بالاتر است
«ولکن هذا السلطان قد ظهر وقد أخذنا بإظهار عیبه للناس»
ولی این سلطان و پادشاه معاویه بن ابی سفیان روی کار آمده است و ما آنچه را که انجام میدهیم مورد مؤاخذه قرار میگیریم
«فنحن ندع کثیرا مما أمرنا به ونذکر الشیء الذی لا نجد منه بدا ندفع به هؤلاء القوم عن أنفسنا تقیة»
بسیاری از چیزهایی که خدا و پیغمبر به ما دستور داده است را رها میکنیم و تنها چیزهایی را میگوییم که ضرورت دارد تا بتوانیم شر این سلطان را از خودمان دفع کنیم
«فإن کنت ذاکرا فضله فاذکره بینک وبین أصحابک وفی منازلکم سرا»
اگر میخواهید درباره علی سخن بگویید در خانههایتان و پشت درهای بسته بنشینید دوستانتان را جمع کنید و تنها آنجا درباره فضیلت علی حرف بزنید
«وأما علانیة فی المسجد فإن هذا لا یحتمله الخلیفة لنا»
اگر میخواهید درباره فضیلت علی در مسجد حرف بزنید خلیفه اجازه نمیدهد فضیلت علی در مسجد علناً بیان بشود.
تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 3، ص 182، باب ذكر الخبر عما كان فيها من الأحداث.
ما نمیدانیم این خلیفة الله و خلیفة الرسول است یا خلیفة الشیطان است! دوستان، شما قضاوت کنید آیا دفاع از همچنین شخصی با ایمان و تقوای انسان سازگار است؟!
به قول آیت الله العظمی مکارم شیرازی که میگفت: انسان عاقل از معاویه دفاع نمیکند! ببینید اینها کاملاً واضح و روشن است و هنوز هم چیزی از دوران پیغمبر نگذشته است. «مغیره» متوفای 50 هجری است و یازده سال قبل از شهادت امام حسین (علیه السلام) از دنیا رفته است.
اینکه «مغیره» الان در کجاست ما کار نداریم؛ انشاءالله خداوند با عدل خود با این اشخاص رفتار کند و ما چیزی بالاتر از این به اینها نمیگوییم. او میگوید:
«ولا یعذرنا»
خلیفه هیچ عذری از ما قبول نمیکند.
ایشان میگوید: اگر ما اجازه بدهیم فضیلت علی بن ابی طالب در مسجد مطرح بشود ما را تنبیه میکند.
در کتاب «الکامل فی التاریخ» اثر آقای «ابن اثیر» در جلد سوم صفحه 290 همین قضیه را نقل میکند و میگوید:
«وَکانَ الْمُغِیرَةُ دَعَاهُ وَقَالَ لَهُ: إِیاک أَنْ یبْلُغَنِی عَنْک أَنَّک تَعِیبُ عُثْمَانَ، وَإِیاک أَنْ یبْلُغَنِی أَنَّک تُظْهِرُ شَیئًا مِنْ فَضْلِ عَلِی»
تا جایی که میگوید:
«وَأَمَّا عَلَانِیةً فِی الْمَسْجِدِ فَإِنَّ هَذَا لَا یحْتَمِلُهُ الْخَلِیفَةُ لَنَا»
اگر فضایل علی در مسجد علناً بیان شود خلیفه ما را معذور نمیدارد.
الکامل فی التاریخ، المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم بن عبد الواحد الشیبانی الجزری، عز الدین ابن الأثیر (المتوفی: 630 هـ)، تحقیق: عمر عبد السلام تدمری، الناشر: دار الکتاب العربی، بیروت – لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ / 1997 م،ج 3، ص 30
آیا با این وصف شما انتظار دارید در کتب شیعه یا در کتب سنی فضایل علی بن أبی طالب (علیه السلام) موجود باشد؟! به والله همین اندازهای که وارد شده است معجزه اهلبیت (علیهم السلام است! خداوند عالم خواسته است حجت را برای عموم مردم در تمام عصرها برای تمام نسلها تمام کند.
پاسخ «سعید بن جبیر» متوفای 95 هجری:
در رابطه با «سعید بن جبیر» که متوفای 95 هجری است؛ در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر حاکم نیشابوری است که در جلد سوم با پاورقیهای آقای «ذهبی» وارد شده است.
تقاضا دارم شیعه، سنی، مسیحی، یهودی یا هرکسی که پای صحبت ماست به این مطالب خوب دقت کند.
«قال سألت سعید بن جبیر فقلت یا أبا عبد الله من کان حامل رایة رسول الله»
به سعید بن جبیر گفتم: پرچمدار پیغمبر اکرم چه کسی بود و در جنگها چه کسی پرچم را به دست میگرفت؟
«قال فنظر إلی وقال کأنک رخی البال»
گفت: او نگاهی به من کرد و گفت آسوده خاطر هستی؟! میخواهی برای من دردسر درست کنی؟!
«فغضبت»
غضبناک شدم
«وشکوته إلی إخوانه من القراء فقلت ألا تعجبون من سعید أنی سألته من کان حامل رایة رسول الله فنظر إلی وقال إنک لرخی البال»
به برادران و دوستانی که از قراء بودند شکایت کردم و گفتم: تعجب نمیکنید وقتی از سعید بن جبیر میپرسم پرچمدار پیغمبر اکرم در جنگها چه کسی بود به من نگاه میکند و میگوید آدم آسوده خاطری هستی
«قالوا إنک سألته وهو خائف من الحجاج وقد لاذ بالبیت فسله الآن»
گفتند: سعید بن جبیر از حجاج بن یوسف میترسد و خانه نشین شده است الان که با هم هستیم سؤال کن
«فسألته فقال کان حاملها علی رضی الله عنه»
پرسیدم و او گفت پرچمدار پیغمبر به غیر از علی رضی الله عنه کسی نبود
«هکذا سمعته من عبد الله بن عباس»
از ابن عباس شنیدم که پرچم دار پیغمبر در تمام جنگها علی بن ابی طالب بوده است
مجری:
ظاهر آن شاید فقط یک فضیلت است. نه امامت بلافصل در آن است و نه سب طرف مقابل است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
نه سب و ذم دیگران و نه هیچ چیز دیگری در آن وجود ندارد. عجیب است که آقای «حاکم نیشابوری» میگوید:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
این حدیث صحیح السند است و شکی در آن نیست
«ولهذا الحدیث شاهد»
نسبت به این حدیث شواهد دیگری هم موجود است.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 147، ح 4665.
مردم تا این اندازه در فشار هستند که حاضر نیستند بگویند: پرچمدار پیغمبر اکرم علی بن أبی طالب (علیه السلام) بوده است؛ آن زمان 70 الی 80 سال بیشتر از رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که مردم به این شکل درآمده بودند.
پاسخ «حسن بصری» متوفای 110 هجری:
«حسن بصری» جزو آخوندهای درباری است و هیچ شک و شبههای در آن نیست که حقوق بگیر درباره و تقویت کننده حکومت دربار است؛ او متوفای 110 هجری است. در کتاب «تهذیب الکمال» اثر آقای «مزی» جلد ششم صفحه 124 وارد شده است:
«سألت الحسن، قلت: یا أبا سَعِید إنک تقول: قال رسول الله وإنک لم تدرکه؟»
از حسن بصری سؤال کردم: ای ابا سعید تو که میگویی: قال رسول الله، تو مگر پیغمبر اکرم را درک کردی که از او روایت نقل میکنی؟
«قال: یا ابن أخی لقد سألتنی عن شئ ما سألنی عنه أحد قبلک»
گفت: ای پسر برادرم از چیزی سؤال کردی که قبل از تو هیچکسی آن را سؤال نکرده است.
او گفت: من همیشه در مساجد «قال رسول الله» گفتم اما هیچکس به من نگفت که تو زمان پیغمبر اکرم را درک نکردی و بعد از پیغمبر اکرم به دنیا آمدی!
«ولولا منزلتک منی ما أخبرتک»
اگر تو در نزد من جایگاه بالایی نداشتی به تو نمیگفتم
«إنی فی زمان کما تری - وکان فی عمل الحجاج - کل شئ سمعتنی أقول: قال رسول الله، فهو عن علی بن أَبی طالب»
بدان که ما در زمان حجاج بن یوسف هستیم. هرجایی که من میگویم: قال رسول الله در حقیقت آن مطلب را از زبان علی بن ابی طالب شنیدم اما به جای اینکه نام علی را ذکر کنم آن را از زبان رسول الله نقل میکنم.
«غیر أنی فی زمان لا أستطیع أن أذکر علیا»
در یک عصری زندگی میکنیم که جرئت نمیکنم قال علی بگویم.
تهذیب الکمال، اسم المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1400 - 1980، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 6، ص 124، باب من اسمه الحسن.
دوستان عزیز این اوج مظلومیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است. لعنت به این دودمانی که این چنین جوی درست کردند که حتی آخوندهای درباری اموی هم جرئت اینکه نام علی (علیه السلام) را بیاورند ندارند.
بعضی از افرادی که از نسل بنی امیه یا پیروان آنان هستند میگویند: علی بن أبی طالب محبوب صحابه بود، محبوب تابعین بود، با بنی امیه رفاقت داشتند و با آنها وصلت میکردند! نگاهی به این مطالب بیندازید زیرا در کتابهای شما آمده است.
پاسخ «شهاب الدین زهری» متوفای 124 هجری:
آقای «شهاب الدین زهری» از آخوندهای سرشناس درباری است و متوفای 124 است یعنی 14 سال بعد از «حسن بصری» از دنیا رفته است. در کتاب «اسد الغابة فی معرفة الصحابة» که نویسنده کتاب متوفای 630 هست، در جلد اول این کتاب از «ابو احمد عسکری» صاحب کتاب «الاوائل» از قول «اوزاعی» که از علمای بزرگ اهل سنت است نقل میکند:
«یقال إن الأوزاعی لم یرو فی الفضائل حدیثاً غیر هذا والله أعلم»
اوزاعی غیر از روایت آیه تطهیر هیچ روایتی را در فضایل نقل نکرده است و خداوند عالم است
ام سلمه میگوید: پیغمبر اکرم در خانه من بود و امام علی و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین را در ذیل عبای یمانی قرار داد و این آیه را خواند:
(إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهیراً)
خدا جز این منظور ندارد که پلیدی را از شما اهل بیت ببرد، و آن طور که خود میداند پاکتان کند
سوره احزاب (33): آیه 33.
«قال: وکذلک الزهری لم یرو فیها إلا حدیثاً واحداً، کانا یخافان بنی أمیة»
آقای زهری هم نقل نکرده است غیر از یک روایت در فضیلت علی، اینها همه از بنی امیه وحشت داشتند.
أسد الغابة فی معرفة الصحابة، اسم المؤلف: عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، ج 2، ص 28، باب الحسین بن السائب.
واضح و روشن است که اینها جرئت نقل فضایل امیرالمؤمنین بلکه فضایل اهلبیت (علیهم السلام) را نداشتند؛ آنوقت ما بیاییم از بنی امیه دفاع کنیم؟! خدایا به حق امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تمام مدافعین بنی امیه را با خود بنی امیه محشور کند!
به حق حضرت زهرا (سلام الله علیها) کسانی که از معاویه دفاع میکنند با معاویه محشور شوند! اگر واقعاً راست میگویند در خانههایشان نشستهاند آمین بگویند ببینیم جرئت آمین گفتن دارند یا ندارند!
بینندهای روی خط آمده بود از او سؤال کردند که شما اگر در جنگ صفین بودید در صف امیرالمؤمنین میرفتید یا در صف معاویه میرفتید؟! لحظهای سکوت کرد و گفت: حالا که من نبودم!
این دیگر نهایت بیوجدانی است و شرف را زیر پا گذاشته است و میگوید: حالا که من نبودم! این همه فضایل امیرالمؤمنین از جمله:
«عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَه»؛ «عَلِی مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ»؛ «عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَلِیکمْ بَعْدِی»؛ «لَا یبْغِضُ عَلِیاً إِلَّا فَاسِقُ أَوْ مُنَافِقٌ أَوْ صَاحِبُ بَدَائِع» و...
تمام اینها کنار رفت؟! بعضی از این وهابیت شهامت دارند و میگویند: اگر ما در زمان علی بن أبی طالب و معاویه بودیم قطعاً در سپاه معاویه میرفتیم؛ این شهامت است و حداقل نفاق نیست!!
آنهایی که منافقانه برخورد میکنند و میگویند: ما که آنجا نبودیم که ببینیم باید در صف امیرالمؤمنین برویم یا در صف معاویه برویم. عزیزان اهل سنت بارها روی خط آمدند حالا اگر امشب هم عزیزان اهل سنت روی خط آمدند ما این سؤال را مطرح میکنیم:
اگر در زمان امیرالمؤمنین و در جنگ صفین بودید کجا میرفتید؟! در صف امیرالمؤمنین میرفتید یا در صف معاویه میرفتید؟!
اگر در صف امیرالمؤمنین میرفتید و آن حضرت دستور میداد معاویه را بکشید میرفتی او را بکشی یا نمیرفتی؟! اگر او را میکشتی به عنوان یک نفر از اهل بهشت او را میکشتی یا به عنوان یک نفر از اهل جهنم او را میکشتی؟!
روایت و آیه قرآن لازم نیست و این مسائل مربوط به قطعیات و بدیهیات و عقلیات است. اینکه بپرسیم در صف امیرالمؤمنین میرفتید؟! بگویند: قطعاً میرفتم! بپرسیم: معاویه را میکشتید؟! بگوید: قطعاً میکشتم! اگر او را میکشتی او در بهشت میرفت؟!
طبق آیه:
(وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها)
و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد جزایش جهنم است که جاودانه در آن باشد
سوره نساء (4): آیه 93.
اگر کسی مؤمنی را بکشد در آتش جهنم میماند؛ حالا اگر شما یک انسان اهل بهشت را کشتید بنابراین جای تو قطعاً جهنم است. اگر علی بن أبی طالب به تو دستور داد کسی را بکشی که با کشتن او جهنم میروی آیا او را میکشی؟!
این مطلب به قدری واضح و روشن است که اصلاً احتیاج به برهان نیست؛ آفتاب آمد دلیل آفتاب! خداوند دودمان این بنی امیه این شجره ملعونه در قرآن کریم را لعنت کند.
پاسخ عجیب «فتح بن شخرف»:
در کتاب «تاریخ بغداد» جلد دوازدهم صفحه 386 روایتی نقل شده است. راوی میگوید: من از «فتح بن شخرف» شنیدم که میگوید: من یک شبی در انطاکیه بودم و خوابم برد، در حال خواب دیدم دو نفر دارد میآید. از شخصی که نزدیک من شد پرسیدم:
« من أنت فقال لي من ولد آدم»
تو کیستی؟ به من گفت: از فرزندان آدم هستم
«قلت کلنا من ولد آدم قلت فما الذی وراءک»
گفتم: همه ما فرزندان آدم هستیم بعد گفتم: کسی که پشت سر توست کیست؟
«قال لی علی بن أبی طالب»
گفت: او علی بن أبی طالب است
«قال قلت له أنت قریب منه ولا تسأله»
به او گفتم: تو که نزدیک او هستی چرا از او سؤال نمی کنی؟
«قال أخشی ان یقول الناس انی رافضی»
گفتم: میترسم از علی سؤال شرعی کنم مردم بگویند که رافضی است.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 12، ص 386، ح 6843.
جو حاکم بر جامعه طوری بود که شخص در خواب جرئت نمیکند برود از علی (علیه السلام) حکم شرعی و مسئلهای را سؤال کند! به تعبیر علامه امینی جا دارد انسان تمام عمر برای مظلومیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) گریه کند!!
خدا بیامرزد مرحوم «شیخ محمد تقی جعفری تبریزی» میگفت: من در خواب علامه امینی (رحمة الله) دیدم که ایشان گفت: آقای جعفری ما که برزخ آمدیم و دیگر کاری از دستمان ساخته نیست برای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) انجام بدهیم؛ شما که در قید حیات هستید تا میتوانید از علی (علیه السلام) دفاع کنید. به خدا قسم این مردم خیلی مظلوم است!
مرحوم «محمد تقی جعفری» از خواب بیدار میشود و شروع به گریه کردن میکند؛ کار به جایی رسیده است که «علامه امینی» میگوید: از این مرد دفاع کنید به خدا این مرد مظلوم است!
شبکههای شیطانی - صهیونیستی و این زادههای نحس دودمان بنی امیه زمانی که به فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میرسند انکار میکنند، زمانی که به امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میرسند انکار میکنند.
این افراد تا این اندازه شرف را زیر پا گذاشتند که مردم دارند در حرم امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نجف میروند زیارت کنند فرزندان نحس بنی امیه حاضر نیستند این کار را تحمل کنند؛ خدا لعنتتان کند! خدا شما را با دودمان بنی امیه محشور کند!
آنها حتی تحمل اینکه مردم به زیارت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بروند را ندارند. آنها میگویند: اینجا محل قبل مغیره است؛ تو با پدر و اجدادت و کسانی که این شبهه را در ذهن تو ایجاد کردند غلط کردید!
والله العلی الأعلی فردای قیامت تمام این افراد در پای محکمه الهی پایشان گیر است. این اندازه حاضر نیستند زائرین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را تحمل کنند.
در کتاب «تاریخ دمشق» این مطلب خیلی مفصل بیان شده است که میگوید: از علی بن أبی طالب سؤال کن
«قال: أخشی أن یقول الناس أنی رافضی»
گفت: من میترسم که به مردم بگویند تو رافضی هستی
«قلت دعنی أقرب منه، فیقولوا أنی رافضی»
گفتم: خودم میروم از علی سؤال میکنم به من رافضی بگویند
«فتنحی من مکانه وقعدت فیه»
او از جلوی امیرالمؤمنین کنار رفت و من در برابر علی ایستادم
«فقلت: یا أمیر المؤمنین، کلمة خیر شیء؟»
پرسیدم: ای امیرالمؤمنین آیا سخن خیر چیزی است؟
«فقال لی: نعم صدقة المؤمن بلا تکلفٍ ولا ملل»
فرمودند: اگر چنانچه کسی صدقهای بدون سختی و ملالت بدهد در حقیقت کلمه خیر است
«قلت: زدنی یا أمیر المؤمنین»
گفتم: ای امیرالمؤمنین بیشتر برایم بگو
«قال: تواضع الغنی للفقیر رجاء ثواب الله»
فرمودند: اگر ثروتمندی درباره فقیر به امید ثواب خدا تواضع کند
«قلت: زدنی یا أمیر المؤمنین»
ای امیرالمؤمنین بیشتر برایم بگو
«قال: وأحسن من ذلک ترفع الفقیر علی الغنی ثقة بالله»
فرمودند: اینکه فقیر برای رضای خدا خودش را برتر از ثروتمند جلوه میدهد.
«قلت: زدنی یا أمیر المؤمنین»
گفتم: ای امیرالمؤمنین بیشتر برایم بگو
«فبسط کفه، فإذا فیها مکتوب: من مخلع البسیط»
دیدم کف دستش را باز کرد این دو بیت روی دست ایشان نوشته بود
«وکنت میتاً فصرت حیا ... وعن قلیلٍ تعود میتا»
میت بودی خداوند عالم تو را زنده کرد ... در آینده بسیار نزدیک هم دوباره مرده خواهی شد
«أعیا بدار الفناء بیتٌ ... فابن بدار البقاء بیتا»
خانهای را که در این دار فانی بنا کردی را خراب کن ... برای خانه آخرت خانه ماندگار بناکن.
تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 12، ص 386، ح 6843
اینها نمونه است؛ من یک نمونه هم در اینجا عرض کنم بعد سؤال بعدی جناب آقای حسینی را داشته باشم. در برابر امثال «اوزاعیها» و «حسن بصریها» که جرئت نمیکردند سخنی بگویند ببینید یک شیفته و دلباخته علی (علیه السلام) چه آرزویی داشت!
هرکسی یک آرزویی دارد؛ یک نفر آرزو دارد رئیس بشود، فرماندار بشود، شهردار بشود، ثروتمند بشود، صاحب مال و منال بشود یا به قول «شعبی» که میگوید: اگر علی را دوست بداریم دنیای ما خراب میشود و اگر علی را دشمن بداریم دین ما خراب میشوم.
آرزوی یک دلباختهٔ علی(علیه السلام) این است!
آرزوی یک دلباختهٔ علی را ببینید؛ در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد سه صفحه 489 وارد شده است:
«قال عطاء بن السائب سمعت عبد الله بن شداد یقول وَدِدْتُ أَنِّي قُمْتُ عَلَى المِنْبَرِ مِنْ غُدْوَةٍ إِلَى الظُّهْرِ، فَأَذْكُرُ فَضَائِلَ علي بن أبي طالب -رضي الله عنه- ثُمَّ أَنْزِلُ، فيُضرَب عُنُقِي »
عطاء بن سائب میگوید: از عبدالله بن شداد شنیدم که میگوید آرزو دارم یک روز از اول صبح تا ظهر بالای منبر بروم و از فضایل علی بن أبی طالب (علیه السلام) بگویم بعد من را پایین بیاورند و گردن من را بزنند و سرم را از بدن جدا کنند.
سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 3، ص 489
خدا میداند من هروقت این روایت را میخوانم جگرم آتش میگیرد! خدا نگذرد و نیامرزد و به شدیدترین عذاب گرفتار کند کسانی را که این جو را ایجاد کردند.
دوستان این فضایلی که امروز به دست ما رسیده است به سادگی به دست ما نرسیده است؛ قدر این فضایل را بدانید! قدر نعمت ولایت را بدانید! خدا میداند من بارها برای کسانی که از ولایت علی دور هستند گریه کردهام.
والله العلی الأعلی و قسم به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و قسم به خدایی خدا من گاهی اوقات برای کسانی که از ولایت علی (علیه السلام) دور هستند گریهام گرفته است، زیرا اینها یک مرتبه وارد عالم برزخ میشوند و میبینند یک عمر تمام کارهایشان هدر رفته است.
آنها میبینند به دنبال کسی دویدهاند که آنجا به دردشان نمیخورد، حقیقت غیر از این است که به آنها گفته بودند اما دیگر راه برگشت ندارند.
دوستان عزیز ما اصلاً و ابداً به دنبال این نیستیم که شیعه و سنی را در مقابل هم قرار بدهیم و با هم مقایسه کنیم. اگر یک شیعه به سمت اهل سنت برود ما ناراحت میشویم زیرا ما معتقدیم در کره زمین اگر یک نفر شیعه هم وجود داشته باشد یقین داریم حق با اوست زیرا حق با علی (علیه السلام) است!
ما کاری به کثرت و قلت نداریم؛ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود:
«لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِه»
در طریق هدایت از کم بودن اهل هدایت وحشت نکنید.
نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 319
ما از شیعه شدن سنی هم به هیچ وجه خوشحال نیستیم؛ دوستان دیدند ما در این مدت هفت الی هشت سالی که در رسانه هستیم یک مرتبه هم نیامدیم بگوییم فلان آقا شیعه شده است و اظهار شادمانی کنیم.
اینکه ما برای مردم حقیقت را روشن میکنیم و حجت را تمام میکنیم تا یک نفر با اختیار و با انتخاب و با تحقیق و بررسی موضوع را انتخاب کند برای ما باعث خوشحالی است و یقین داریم که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) به امیرالمؤمنین فرمود:
« لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَت »
ای علی اگر یک نفر به دست تو هدایت شود ارزش آن از تمام ثروت روی زمین برتر است.
کافی(ط- الإسلامیه)؛ ج5، ص 28، ح4
من هم به شیعیان عرض میکنم و هم به عزیزان اهل سنت عرض میکنم قبل از اینکه روزی برسد که بگوییم:
«رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْت»
خدایا ما را برگردان تا کارهای صالحی که نکردیم را انجام بدهیم.
سوره مؤمنون (23): آیه 99
قبل از اینکه به جایی برسیم که به خدا بگوییم: ما را برگردان تا اعتقاد نداشته را درست کنیم تحقیق کنیم. آیه 17 و 18 سوره زمر آویزه گوشمان باشد:
(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)
پس بندگان مرا بشارت ده همانهایی را که به هر سخنی گوش میدهند.
سوره زمر (39): آیه 17 و 18.
من در خدمت جناب آقای حسینی هستم.
مجری:
از شما استاد عزیز خیلی متشکرم. در این چند شب از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فضایل زیادی گفته شد و استاد عبارات متعددی را نشان دادند. من میخواهم سؤالی بپرسم که شاید برای شما عجیب باشد.
استاد از میان همه فضایلی که بررسی کردید و برای اهل سنت و شیعیان نشان دادید آیا جمله و عبارتی وجود دارد که از زبان خلفا در مدح امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) باشد و برای خودتان جالب به نظر رسیده باشد؟!
مدح و منقبت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از زبان خلفای اهل سنت!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
به نکته زیبایی اشاره کردید؛ خیلی جالب است. من به گمانم اگر همین یک نکته برای ما هدیهای برای همه عزیزان شیعه باشد که به شیعه بودنشان افتخار کنند، به محبت و ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) افتخار کنند.
بسیاری از دوستان تماس میگیرند و به ما در مسافرتهای خارج از کشور میگویند: ما به شیعه بودنمان افتخار میکنیم. کتاب «مستدرک علی الصحیحین» اثر «حاکم نیشابوری» به تحقیق دکتر «یوسف عبدالرحمن مرعشی» است که در ذیل آن هم نظریات آقای «ذهبی» آمده است.
عزیزان شما را به هر کسی که قبول دارید سوگند میدهم به اندازه دو دقیقه فکرمان را از جانبداری به طرف شیعه و سنی خالی کنیم و به عنوان یک شخص بیطرف به این روایت نگاه کنیم.
«حاکم نیشابوری» میگوید: روایت صحیح است و آقای «ذهبی» هم در پاورقی میگوید: روایت صحیح است یعنی هردو به صحت روایت معتقدند. روایت از «ابو هریره» است و مورد تأیید عزیزان اهل سنت است.
« قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ: لَقَدْ أُعْطِيَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثَلَاثَ خِصَالٍ لِأَنْ تَكُونَ لِي خَصْلَةٌ مِنْهَا أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أُعْطَى حُمْرَ النَّعَمِ »
عمر بن خطاب میگوید: خداوند عالم به علی سه فضیلت داده است اگر من یکی از آن فضایل را داشتم برایم از هرچه ثروت و فضیلت خوب بالاتر بود.
«حمر النعم» به معنی شتران سرخ مو هستند و در حقیقت ضرب المثل است زیرا از دیدگاه آنان شتر سرخ مو هم کمیاب و هم گران قیمت بود.
برای مثال ما در زمان حال میگوییم: اگر فلان کار را انجام میدادم ارزشی بالاتر از فلان خودرو یا صد کیلو شمش طلا برای من بهتر بود.
« قِيلَ: وَمَا هُنَّ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ »
آن سه فضیلت چیست که شما آرزو دارید یکی از آنها را داشته باشید؟!
« قَالَ: «تَزَوَّجُهُ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ »
گفت: یک اینکه علی بن أبی طالب با فاطمه دختر رسول خدا ازدواج کرده است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) که به روایت صحیح:
«لَوْ لَمْ یخْلُقِ اللَّهُ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ لَمَا کانَ لِفَاطِمَةَ کفْو»
اگر خداوند علی را نیافریده بود برای حضرت زهرا کفو و همتایی پیدا نمیشد.
مناقب آل ابی طالب (لإبن شهر آشوب)؛ ج2، ص 181
« وَسُكْنَاهُ الْمَسْجِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ يَحِلُّ لَهُ فِيهِ مَا يَحِلُّ لَهُ »
دومین خصلت اینکه پیغمبر اکرم تمام درهای صحابه که به مسجد باز میشد را بست و تنها در خانه علی و در خانه خودش را باز گذاشت. هرچه برای پیغمبر اکرم حلال و جایز بود برای علی هم جایز و حلال بود.
ورود در مسجد در حال جنب تنها برای پیغمبر اکرم حلال بود و برای علی (علیه السلام) هم حلال بود که این مطلب را قبلاً در حدیث شورا به طور مفصل با سند صحیح از «ابن حجر» و دیگران مطرح کردیم.
« وَالْرَايَةُ يَوْمَ خَيْبَرَ »
سومین خصلت علی، پرچم داری در جنگ خیبر بود که من آرزو داشتم داشته باشم.
رسول اکرم در جنگ خیبر پرچم را به دست خلیفه اول و خلیفه دوم داد و آنان رفتند و شکست خورده برگشتند. رسول اکرم فرمودند: فردا من پرچم را به دست کسی میدهم که
«کراراً غیر فرار»
حمله میکند اما فرار در قاموس زندگی او نیست
المواقف، المؤلف: عضد الدین عبد الرحمن بن أحمد الإیجی، الناشر: دار الجیل – بیروت، الطبعة الأولی، 1997، تحقیق: د.عبد الرحمن عمیرة، عدد الأجزاء: 3، ج 3، ص 626، باب المقصد الرابع.
رسول اکرم فرمودند: خدا و پیغمبر را دوست دارد و خدا و پیغمبر هم او را دوست دارند و پیروزی به دست او رقم میخورد.
بنابراین خلیفه دوم میگوید: علی دارای سه فضیلت است که اگر یکی از آنها را من داشتم از بهترین ثروت دنیا جذابتر و خوبتر بود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) همسری همانند فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند، سکونت در مسجد و باز بودن در خانه ایشان به مسجد و افتخار گرفتن پرچم از دست رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خیبر را داشتند.
ایشان میگوید:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
این حدیث صحیح السند است و شکی در آن نیست. در پاورقی هم وارد شده است که روایت صحیح است.
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 135، ح 4632.
ببینید این مطالب کاملاً واضح و روشن است که خود خلیفه دوم آرزو میکند که یکی از سه فضیلت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را داشته باشد. آقای «ابن کثیر دمشقی» هم در اینجا از قافله عقب نمانده است و در کتاب «البدایة و النهایة» جلد یازدهم روایت را نقل میکند بعد میگوید:
«وقد روی عن عمر من غیر وجه»
این روایت از عمر از طرق مختلف هم نقل شده است.
البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 342، روایة عمر بن الخطاب رضی الله عنه فی ذلک.
آقای «احمد بن حنبل» هم در کتاب «مسند» در کتاب دوم با تحقیق «احمد محمد شاکر» صفحه 26 همین روایت را نقل کرده است:
«عُمَرُ وَلَقَدْ أوتی بن أبی طَالِبٍ ثَلاَثَ خِصَالٍ لأَنْ تَکونَ لی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إلی من حُمْرِ النَّعَمِ زَوَّجَهُ رسول اللَّهِ ابْنَتَهُ وَوَلَدَتْ له وسدت الأَبْوَابَ إلاَّ بَابَهُ فی الْمَسْجِدِ وَأَعْطَاهُ الرَّایةَ یوم خَیبَرَ»
و در پاورقی میگوید: سند این روایت صحیح است.
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 2، ص 26، ح 4797.
این مطلب خیلی واضح و روشن است؛ به قول معروف میگویند:
در خانه اگر کسی است یک حرف بس است!
میبینم که جناب آقای حسینی دارد لذت میبرد و به قول جناب آقای اسماعیلی جگرش خنک میشود؛ ما برای اینکه جگر عاشقان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بیشتر خنک شود اجازه بدهید یکی دو روایت دیگر هم از زبان خلیفه دوم نقل کنم.
آقای «خوارزمی» از علمای بزرگ اهل سنت است که «ذهبی» و دیگران او را تجلیل کردند؛ در کتاب «المناقب» خود از «ابن عباس» نقل میکند:
«قال رسول الله صلی الله علیه وآله: لو اجتمع الناس علی حب علی بن أبی طالب لما خلق الله النار»
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: اگر تمام خلایق از آدم تا خاتم بر حب علی بن أبی طالب اجتماع میکردند خداوند آتش جهنم را نمیآفرید.
المناقب الخوارزمی، ج 1، ص 54، ح 39.
آقای «سبط ابن جوزی» در کتاب «تذکرة الخواص» که آن شب هم عرض کردم شخصی از مجاهد نقل میکند که شخصی به «ابن عباس» گفت: علی بن ابی طالب چقدر فضیلت زیادی دارد گمان میکنم به سه هزار فضیلت برسد.
«ابن عباس» در جواب گفت: نه به سی هزار فضیلت نزدیکتر است؛ سپس گفت: اگر درختان قلم شود، دریاها مرکب شود، جن و انس نویسنده و حسابگر شوند نمیتوانند فضایل علی بن أبی طالب را به شمارش بیاورند.
همین مطلب را جناب آقای «جوینی» در کتاب «فرائد السمطین» صفحه 46 آورده است. در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» از قول خلیفه دوم وارد شده است:
«فقال عمر عجزت النساء أن تلدن مثل معاذ رضی الله عنه لولا معاذ هلک عمر»
عمر گفت زنان دیگر نمی توانند همچون معاذ به دنیا بیاورند. اگر معاذ نبود عمر هلاک می شد
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 58، ص 422، ح 7481.
البته این روایت منسوب به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بوده است و از آن دسته روایتهایی است که در اصل:
«عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب»
بوده است که به این شکل درآوردند و شخص دیگری را به جای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آوردند.
مجری:
انشاءالله بینندگان عزیز هم تماس بگیرند و ما سعی میکنیم در بخش دوم تماسهای شما را هم داشته باشیم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
این عبارت در کتاب «المناقب» اثر «خوارزمی» روایت مفصلی وارد شده است. در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میخواستند فردی را سنگسار کنند اما امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمدند و مانع این کار شدند؛ سپس خلیفه دوم عمر گفت:
«عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب»
زنهای عالم عاجز هستند فرزندی مثل علی بن أبی طالب به دنیا بیاورند.
سپس گفت:
«لولاعلی لهلک عمر»
اگر علی نبود عمر به هلاکت میرسید.
المناقب الخوارزمی، ج 1، ص 68، ح 707/2.
اینها در حقیقت نمونههایی از فضایل بینظیر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بود. ما به این جهت این مطالب را بیان کردیم تا عشق عزیزان شیعه نسبت به امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) افزونتر شود و ذخیرهای برای یوم المعاد ما باشد.
مجری:
انشاءالله. حدود 30 دقیقه تا پایان برنامه فرصت داریم؛ به سراغ تماسهای بینندگان برویم یا سؤالات بعدی را مطرح کنیم؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
من معتقدم شاید بهتر باشد به سراغ تماسهای بینندگان برویم.
مجری:
استاد از شما متشکرم؛ از همراهی شما عزیزان بیننده و دقتی که در مورد برنامه ما داریم سپاسگذارم. از تماسها و پیامهای شما مشخص است که چقدر با دقت فراوان برنامه ما را نگاه میکنید و دنبال میکنید.
انشاءالله خداوند به شما خیر بدهد و همه ما در جهت نشر معارف أهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) که در تمام زمینهها کوشش کنیم. راه برون رفت از مشکلات در هرجای دنیا این است که متمسک به قرآن کریم و اهلبیت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بشویم.
یک مدح در مورد وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میشنویم و برمیگردیم تا صدای شما عزیزان بیننده را بشنویم. اگر اهل سنت هم دوست داشتند تماس بگیرند در مورد این سؤال که:
"اگر در زمان جنگهای امیرالمؤمنین بودند آیا در سپاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میبودند یا در جبهه مقابل قرار میگرفتند؟!"
اگر دوست داشتند توضیح بدهند حتماً روی خط تشریف بیاورند و ما شنونده مطالب آنها خواهیم بود؛ با ما همراه باشید.
از همراهی شما بینندگان عزیز و ارجمند ممنونیم. نکتهای خدمت شما خوبان عرض کنم و آن هم این است که آن دسته از عزیزانی که به دنبال مناظره میان شیعه و سنی هستند کاملاً به عرایض بنده توجه کنند.
در هفتهای که پیش رو داریم قرار است بین شیر بچههای تالار صوتی «ندای شیعه» و وهابیون و نواصبی که در فضای مجازی مشغول هستند و ادعاهایی را مطرح کردند انشاءالله چند جلسه مناظره صورت بگیرد که من پیشنهاد میکنم حتماً این مناظرات را دنبال کنید.
اگر دوست دارید به صورت زنده در فضای مناظره حضور داشته باشید میتوانید از طریق موتورهای جستجوگر سایت «ندای شیعه» را پیدا کنید و به این سایت مراجعه کنید. طریق و روش عضویت شما در پالتاک و ورود شما به روم «ندای شیعه» آموزش داده شده است.
همچنین شما میتوانید در گروه تلگرامی «ندای شیعه» عضو شوید و آنجا اگر سؤالی در زمینه شبهات سؤالاتی دارید اساتید و بزرگواران و شیر بچههایی حضور دارند که پاسخگو هستند.
این مناظرات از شنبه آغاز خواهد شد؛ یک روز هم فرصت دارید تا طریقه ورودتان به پالتاک و روم «ندای شیعه» را پیگیری کنید. پیشنهاد میکنم حتماً عضو شوید و مناظرات را دنبال و پیگیری کنید.
برای شیر بچههایی که قرار است در این مناظره حضور داشته باشند آرزوی موفقیت میکنیم و میدانیم اگر آنها همانند مناظرات گذشته فرار نکنند و در مناظرات حاضر شوند بلایی همانند بلایی که بر سر شبکههای وهابی آمد بر سر این افراد خواهد آمد و دیگر دم از مناظره نزنند!
انشاءالله شما هم برای موفقیت عزیزان ما در مناظره دعا کنید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
دوستان ما با ما تماس گرفتند گفتند: اگر کسی جناب آقای «خدمتی» را برای مناظره آماده کند ما به نیت چهارده معصوم چهارده میلیون تومان به آن شخص میدهیم. دوستان ما پولهای کلان ندارند اما به کسی که بتواند آقای «خدمتی» را برای مناظره آماده کند چهارده میلیون تومان میدهند.
مجری:
من اسامی چهار نفر از بزرگواران و دوستان عزیزم که قرار است در مناظره شرکت کنند را اعلام میکنم که هرکدام از این افراد واقعاً شیربچههای ولایی هستند که وقتی در بیشه مناظره ورود پیدا میکنند منافقین از مناظره فرار میکنند.
جناب آقای «هادی خسروی»، جناب آقای «کریم سیاحی»، جناب آقای «متین مرتضوی»، جناب آقای «سعید عبدالحسین» و دوست عزیزمان که من ایشان را به نام آقای «ماجد» میشناسم و در فضای مجازی هم به نام «المختار» مشغول فعالیت هستند.
برای تمام این عزیزان آرزوی موفقیت میکنیم هرچند میدانیم موفقیت آنها در این گفتگوها بدیهی است. به همین جهت پیشنهاد میکنم همه شما عزیزان در موتورهای جستجوگر عبارت «ندای شیعه» را سرچ کنید.
دوستان میتوانند از راهی که گفته شد به سایت «ندای شیعه» و از آنجا هم به گروه تلگرامی «ندای شیعه» ملحق شوید و در بحثها و گفتگوها شرکت کنید؛ همچنین طریقه ورودتان به پالتاک و روم ندای شیعه را از این طریق میتوانید پیگیری کنید.
تماس بینندگان برنامه:
برویم تماسهای تلفنی بینندگان برنامه را جواب بدهیم. آقا غلامرضا از کرج سلام علیکم و رحمة الله:
بیننده (آقا غلامرضا از کرج – شیعه):
سلام عرض میکنم آقای حسینی مجری توانا و دوست داشتنی و آقای دکتر حسینی قزوینی خار چشم وهابیت.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن أبی طالب
جناب آقای قزوینی من اولین بار است که توفیق دارم با شما هم صحبت شوم البته بارها تماس گرفتم اما تاکنون موفق نشدم با شما صحبت کنم. میخواستم عرض کنم وهابیت که توحیدشان خدای الاغ سوار و مو فرفری است و نبوتشان هم معلوم است پیامبرشان ایستاده بول میکرده است و گرایش به آلات لهو و لعب داشتند؛ ولایت هم اصلاً ندارند.
من متأسفم با وجود اینکه پیامبر اکرم در مورد حضرت علی (علیه السلام) این همه حدیث از جمله: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَه»، حدیث منزلت، حدیث ثقلین فرمودند و با این وجود بعضی از برادران اهل سنت تحت تأثیر این شبکههای شیطانی قرار میگیرند.
آنها باید فکر کنند وقتی عزیزان ما در «شبکه جهانی ولایت» از کتب معتبر خودشان مطالبی را بیان میکنند به جای اینکه آنها بروند مطالعه کنند و ببینند آیا واقعاً این مطالب در کتب خودشان هست یانه به کارشناسان «شبکه جهانی ولایت» خرده میگیرند که شما توهین میکنید.
شما بارها فرمودید: توهین به مقدسات اهل سنت گناه نابخشودنی است؛ کارشناسان وهابی مطالبی که شبکههای شیطانی از جمله «کلمه»، «نور» و «وصال» یا به قول خودتان عالم شیخ جلیل القدر اسلام که واقعاً یک فحش داد و من تاکنون من نمیدانم گاو الله چیست و خودشان هم واقعاً نمیدانند چه میگویند.
«عقیل بی عقل» میگوید: خدا سنگی را آفریده است که خودش هم نمیتواند آن را بلند کند. جناب آقای قزوینی شبکههای شیطانی واقعاً از مذاکره و مناظره میترسد و زمانی که اسم آن میآید دست و پا میزنند که فرار کنند.
زمان آن گذشت که آنها دودوتا چهارتا میکردند و سر مردم را کلاه میگذاشتند؛ آنها حرف خودشان را میزنند. مثلاً یک بچه شیعهای که میخواهد حرف خودش را بزند از این شاخه به آن شاخه میپرند که موضوع را از مسیر اصلی منحرف کنند.
اگر شما مذاکره را پیش بکشید آنها فرار میکنند. من امروز دندانم را کشیده بودم و زیاد نتوانستم حق مطلب را ادا کنم. خیلی ممنون از شما التماس دعا دارم.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
انشاءالله عشق و محبت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در دل شما باشد و به آبروی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حاجت روا باشید انشاءالله.
مجری:
آقا غلامرضا از شما ممنونیم و از تماس شما متشکریم. ظاهراً آقا «ماجد» در مناظره شرکت نمیکنند و چهار نفر دیگری که در مناظره حضور دارند جناب آقای «کریم سیاحی»، جناب آقای «متین مرتضوی»، جناب آقای «هادی خسروی» و جناب آقای «سعید عبدالحسین» هستند.
به سایت «ندای شیعه» مراجعه کنید تا بتوانید این مناظرات را از آنجا پیگیری کنید!
آقای عزیزنژاد بیننده بعدی برنامه ما هستند؛ آقای عزیزنژاد سلام علیکم و رحمة الله:
بیننده (آقای عزیزنژاد از پیرانشهر– شیعه):
سلام عرض میکنم خدمت مجری محترم و حضرت آیت الله دکتر قزوینی. سؤالی داشتم در خصوص اینکه در کتب اهل سنت فضایل خلفا فراوان ذکر شده است. یک بار حاج آقا بیان کردند که یهودیان این فضایل را در کتب اهل سنت نوشتند! میخواستم دلیل آن را بدانم.
آیا روایات فضائل خلفاء، ساخته پرداخته یهودیان است!؟
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
آقای عزیزنژاد ما بارها جملهای را گفتیم که خیلی هم جمله عقلی و عموم پسند است و حتی یک بچه چهار ساله هم آن را میفهمد. در سقیفه بنی ساعده میان مهاجرین و انصار اختلاف شدیدی به وجود آمد به طوری که خلیفه دوم «حباب بن منذر» را زدند حتی در بعضی از کتب نقل شده است که دندههای سینه او شکست.
همچنین نسبت به «سعد بن قتاده» هم گفتند:
«اقتلوا سعداً، قتل الله سعداً، اقتلوه فإنه منافق»
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، نویسنده: ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، تعداد جلد: 10، ج 20، ص 13، ح 413.
آنجا داشتند میگفتند: مهاجرین باید خلیفه پیغمبر اکرم باشند یا انصار؟! هرکدام فضایلی آوردند؛ نهایت چیزی که ابوبکر به زبان آورد این بود:
«الأئمة فی قریش»
امامت در قریش است.
نهج الحقّ و کشف الصدق، نویسنده: علامه حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، تعداد جلد: 1، ص 265، باب محبته و موالاته.
اگر این روایاتی که الان در «صحیح بخاری»، «صحیح مسلم» و سایر صحاح، سنن و مسانید موجود است واقعاً از زبان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) صادر شده بود بهترین جایی که اینها نیاز مبرم به این فضایل داشتند در «سقیفه بنی ساعده» بوده است.
اگر در آنجا یکی از این مطالب را مطرح میکردند دیگر انصار سکوت میکردند و حرفی نمیزدند. بر فرض اگر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود:
«ما فی الجنة شجرة أو قال ورقه إلا مکتوب علیها لا إله إلا الله محمد رسول الله أبو بکر الصدیق عمر الفاروق»
المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین، اسم المؤلف: الإمام محمد بن حیان بن أحمد بن أبی حاتم التمیمی البستی، دار النشر: دار الوعی - حلب - 1396 هـ، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمود إبراهیم زاید، ج 2، ص 116، ح 697.
اگر این مطالب در آنجا مطرح میشد کسی میتوانست در برابر این فضیلت مقاومت کند؟! یا میگویند:
«قال رسول الله لو لم أبعث فیکم لبعث عمر بن الخطاب»
رسول الله فرموده است: اگر من مبعوث نمیشدم عمر بن خطاب مبعوث میشد.
فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 1، ص 428، ح 676.
آیا اگر همچین روایتی وجود داشت و خلیفه اول و دوم از آن فضایل خبر داشتند آن را مطرح میکردند.
به عنوان مثال در جنگ رده هزاران نفر کشته شد؛ حالا ما کار نداریم ماجرا به چه صورت بوده است اما اگر این فضایل واقعاً فضایل صحیحی بود اینها به جای جنگ کردن افرادی را به شهرها و روستاهای اطراف مدینه میفرستادند و میگفتند:
ای مردم شما چرا تابع خلافت ابوبکر نیستید؟! پیغمبر اکرم در حق آقای ابوبکر این مطلب را فرموده است، در حق آقای عمر این مطالب را فرموده است، در حق آقای عثمان این مطالب را فرموده است.
این قضایا بسیار واضح و روشن است که در این دو مرتبه باید میگفتند. مرتبه سوم صحابه به ابوبکر اعتراض کردند که شما چرا عمر را به عنوان خلیفه معین میکنید؟!
«فما تقول لربک إذا لقیته»
، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، سنة الولادة 499/ سنة الوفاة 571، تحقیق محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، الناشر دار الفکر، سنة النشر 1995، مکان النشر بیروت، ج 42، ص 542
برادر بزرگوارم اگر این روایتها درست بود نزدیک به چهار سال از رحلت نبی مکرم اسلام هم گذشته بود همه این روایتها را شنیده بودند؛ ابوبکر باید همانجا میگفت: عمر پیش پیغمبر اکرم این فضیلت را دارد تا همه متقاعد میشدند.
بحث ما بحث علمی است و به والله قصد توهین نداریم؛ آقای ابوبکر گفت: «الأئمة فی قریش» و ما هم از قریش هستیم. زمانی که عمر داشت از دنیا میرفت گفت:
«لو کان سالم مولی أبی حذیفة حیاً لولّیته»
اگر چنانچه سالم غلام ابو حذیفه زنده بود من او را ولی امر شما قرار میدادم.
«ثمّ قال: لو کان معاذ بن جبل حیاً لولّیته»
سپس گفت: اگر چنانچه معاذ بن جبل زنده بود من او را ولی امر شما قرار میدادم.
سپس میگوید:
«إذن لم یکن عمر یری أنّ الاَصل فی هذا الاَمر هو الشوری»
خلافة الرسول بین الشوری والنص، ج 4، ص 4، باب الشوری فی التاریخ و الفقه السیاسی.
این مطالب خلاصه سرنخهایی است که ما برویم تحقیق و بررسی کنیم تا ببینیم آیا واقعیت دارد یا ندارد! ما به شیعهها هم میگوییم: پدر و مادر شما گفته است علی (علیه السلام) حق است و شما هم میگویید: علی (علیه السلام) حق است؛ شاید پدر و مادرتان اشتباه کرده باشد!
شما بروید کتابهای شیعه و اهل سنت را بررسی کنید و تحقیق انجام دهید؛ آنها خواندن کتابهای شیعه را ممنوع کردند و میگویند: کتابهای شرکآمیز است و نباید خوانده بشود! اما ما میگوییم: بروید کتابهای اهل سنت را هم بخوانید تا ببینید که واقعاً حق در کجاست و از حق تبعیت کنید.
الان ما شش سال است که در «شبکه جهانی ولایت» التماس میکنیم، حتی جایزه هم گذاشتیم تا این آقا بیاید برای مناظره بیاید. خوب ایشان اگر میگوید: شیعهها مشرک هستند و دین آنها شرک است؛ بیاید مناظره کند!
همین دیشب بود که او داشت افاضه فیض میکرد و میگفت: الحمدلله که ایرانیها به حج نرفتند و انشاءالله که برای همیشه نروند که مردم از شرکیات آنها خلاص بشوند؛ وقتی که دید خراب کرد گفت: آخوندهای شیعه نباید به حج بروند و امیدواریم مردم تا ابد از شرکیات شیعه خلاص شوند.
اگر شما معتقدید که شیعه مشرک است ما الان چهل یا پنجاه میلیون مخاطب از آمریکا و کانادا تا اقیانوسیه داریم؛ بیایید اینجا اثبات کنید که شیعه مشرک است و بگذار خیل شیعهها به طرف توحید بیایند.
شما بیایید مقداری برای شیعیان توضیح بدهید این خدایی که میتواند هزارتا خدا همانند خودش خلق کند آن را توجیه کنید که خدای: (لا شَریک لَه) و (لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ)
به درد نمیخورد! شما بیایید خدایی را بپسندید که اگر سنگی را خلق کرد که نتوانست آن را بلند کند بر قدرت خداوند اشکالی ایجاد نشود. به شیعیان بگویید: خدایی را بپرستند که اگر به حضرت موسی گفت تفنگ بردار و من را بکش دیگر سریع او را بکشد.
بیایید معرفی کنید و این توحیدی که امروز درست کردید به شیعیان هم معرفی کنید تا آنها هم راه نجات پیدا کنند.
مجری:
آقای عزیزنژاد بزرگوار سؤال دیگری ندارید؟
بیننده:
عرض دیگری هم در مورد این شبکهها داشتم؛ من اوایل شبکههای «کلمه» و «نور» را نگاه میکردم و واقعاً تحت تأثیر شبهههای این شبکهها قرار گرفته بودم. یکی از دوستانم در پیرانشهر سنی است و پدرش از بزرگان پیرانشهر است و خودش شیعه شده است.
او به من گفت: شبهههایی که میگویی چیست؟! من شبههها را روی کاغذ برای او نوشتم و او خودش به من جواب میداد. من به این نتیجه رسیدم که اینها فقط تبلیغاتشان واقعاً از ما بیشتر است.
من از شبکه شما هم انتقاد میکنم؛ من واقعاً آیت الله قزوینی را دوست دارم اما باز هم جای انتقاد وجود دارد زیرا نسبت به آنها تبلیغات ما کمتر است. یک شیعه اسلامی تبلیغاتش واقعاً کم است به همین جهت به این شبکهها زنگ میزنند و میگویند: ما شیعه نجات یافته شده هستیم.
یک دوستی در پیرانشهر دارم به نام رسول که شاید الان هم حرف مرا گوش دهد؛ او در روز سی یا چهل بار به شبکههای وهابی زنگ میزند و میگوید: من شیعه هدایت یافته شده هستم، مرا به جمع خودتان بپذیرید! نمیدانم چرا این حرف را میزند.
این شبکهها تنها تبلیغاتشان از ما قویتر است؛ در مورد توسل هم هربار که پیرانشهر میروم و میبینم وهابیت کاری انجام دادهاند به ذکر «یا الله و یا علی» متوسل میشوم و توسل خاصی به مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دارم.
به اهل سنت پیرانشهر هم ثابت شده است که کشورهای اجنبی از وهابیت حمایت میکنند.
مجری:
جناب آقای عزیزنژاد بزرگوار از شما ممنونم؛ در مورد اینکه گفتید: فضیلتی را که استاد فرمودند به یهود نسبت داده است انشاءالله اگر فرصت بود استاد توضیح خواهند داد.
آقای خدایی از تهران سلام علیکم و رحمة الله:
بیننده (آقای خدایی از تهران – شیعه):
سلام علیکم و شب بخیر، خدمت استاد ارجمند هم سلام و ارادت خاصی دارم که همشهری و هم زبان هم هستیم.
مجری:
اگر کوتاه باشد ممنون هستیم چون زمان ما به پایان رسیده است.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
البته ما قول نمیدهیم جواب بدهیم زیرا وقت گذشته است.
بیننده:
مخلص شما هستم. سؤال اول این بود که پیغمبر اکرم فرایض دینی و اعمال عبادی خودشان را به صورت اعمال شیعیان انجام میدادند یا به صورت اعمال اهل سنت انجام میدادند؟ از چه مذاهبی به شکل امروزی صحبت شده است و شیعه و سنی مشخص شده است؟
اگر اشتباه نکرده باشم مذاهب اهل سنت تا زمان امام جعفر صادق (علیه السلام) تک مذهب بودند و بعد از آن به عنوان مذاهب اربعه درآمدند و از هم جدا شدند. میخواستم ببینم در مدت زمانی که بین آنها وقفه افتاده است به کدام مذهب عمل میکردند؟ اگر به یک مذهب عمل میکردند نسبت به سه مذهب دیگر چه نظری دارند؟
میخواستم این شبهات من برطرف شود.
مجری:
از شما ممنونم در پناه حق باشید، خدا یار و نگهدارتان باشد. در این فرصتی که باقی مانده است آقای غلامرضا از کرج در مورد خدای وهابیت مطالبی بیان کردند. ایشان گفتند: آقایان وهابی با تعبیری که آقای «ملازاده» آورده و گاو الله گفته است را نمیدانند به چه معناست.
فکر میکنم گفتند: اگر لقب دیگری به جز قسمت دوم را کنارش بیاورند فکر کردند شرک میشود و گفتند اسم خدا را حتی در آنجا هم بیاورند که دیگر شرک نشود. این تنها راه توجیهی است که این آقای وهابی داشتند.
آقای عزیزنژاد از پیرانشهر سؤالی داشتند که توضیح مفصلی از کتب اهل سنت فرمودید اما گفتند: شما فرمودید برخی از فضایل خلفای اهل سنت را یهودیها آوردند.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
صلاح نیست در مورد این مطلب صحبت کنیم گرچه قبلاً این مطلب را بیان کردهایم. فعلاً نمیخواهیم رنجشی برای عزیزان اهل سنت پیش بیاید؛ این مطالب در سایت موجود است. ما قسمت اثباتی این طرف را میگوییم اما آنطرف را دیگر بروند خودشان مطالعه کنند.
مجری:
آقای خدایی هم تماس آخر بودند سه تا سؤال پرسیدند: سؤال اولشان این بود پیغمبر اکرم اعمال عبادی خودشان را براساس آن چیزی که شیعه به آن معتقد هستند انجام میدادند یا براساس آن چیزی که اهل سنت میگویند عمل میکردند؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
در این رابطه ما روایات متعددی آوردیم که نماز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) که توسط صحابه انجام میشده است کاملاً مشخص است. این مطلب در کتب عزیزان اهل سنت هم آمده است و هیچ مشکلی ندارد که آمدند نماز پیغمبر اکرم را توصیف کردند.
قبلاً ما مفصل از آقای «ابو حمید ساعدی» آوردیم و دوستان میتوانند این مطالب را کتابهای مختلف بیاورند. فایل آن هم در کتاب «صحیح» اثر «ابن حبان» یا کتاب «صحیح سنن ترمذی» وارد شده است.
کتاب «صحیح سنن ابن ماجه» با تحقیق «محمد ناصرالدین ألبانی» جلد دوم با تصحیح ایشان است که همانطوری که اشاره کردم از «ابو حمید ساعدی» است. در آن جمع ده نفر از صحابه حضور داشتند که ایشان گفتند:
«أنا أَعْلَمُکمْ بِصَلَاةِ رسول اللَّهِ»
من از همه شما به نماز رسول الله عالمتر هستم و بیایید من نماز پیغمبر اکرم را برای شما بخوانم.
او تمام جزئیات و ریزهکاریهای نماز پیغمبر اکرم را نقل میکند؛ نه دست روی دست گذاشتن دارد، نه آمین گفتن دارد، هیچ کدام از این موارد وجود ندارد. ایشان تمام جزئیات از جمله مستحبات و تکبیرات افتتاحیه و حتی طریقه نشستن در نماز هم وارد شده است.
سنن ابن ماجه، اسم المؤلف: محمد بن یزید أبو عبدالله القزوینی، دار النشر: دار الفکر - بیروت --، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 1، ص 337، ح 1061.
این مطلب خیلی واضح و روشن است؛ در «مسند احمد بن حنبل» جلد 39 صفحه 9 حدیث «ابو حمید ساعدی» آمده است که در اینجا میگوید:
«إسناده صحیح علی شرط مسلم رجاله ثقات رجال الشیخین غیر عبدالحمید بن جعفر فمن رجال مسلم»
این مطلب واضح و روشن است؛ دوستان اگر در موتورهای جستجوگر عبارت «ابو حمید ساعدی و نماز پیغمبر» را سرچ کنند در همه سایتها میتوانند این مطلب را پیدا کنند و تصویر کتب هم موجود است.
مجری:
امیدوارم پاسخ خودتان را گرفته باشید اما اگر به آرشیو هم مراجعه کنید این مطالب موجود است که استاد این مطالب را شرح داده است که با چه کیفیتی و به چه صورتی است؛ ما میتوانیم جزء جزء این مطالب را از طریق وهابیت اثبات کنیم.
سؤال دیگرشان این بود که مذاهب اهل سنت از چه زمانی به وجود آمدند؟!
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
ایشان که میگوید: تا زمان امام صادق یک مذهب بودند اشتباه میکند؛ در آن زمان خیلی مذاهب زیادی وجود داشت و شاید تعداد آن به چهل یا پنجاه مذهب میرسید.
از جمله این مذاهب «امام صادق (علیه السلام)» بود، مذهب «اوزاعی»، مذهب «حسن بصری»، مذهب «لیث»، مذهب «شعبی» و الی ماشاءالله مذاهب وجود داشت و حتی خود «طبری» صاحب مذهب بوده است.
در قرن هفتم و هشتم بود که در مصر مذاهب مختلف باهم به اختلاف برخوردند؛ هرکسی کاری انجام میداد و میگفت: من «مذهب اوزاعی» هستم و در مذهب ما این کار صحیح است و قاضی هم نمیتوانست او را مجازات کند.
پس از این جریانات اعلام کردند که ما چهار مذهب را به صورت مذهب رسمی اعلام میکنیم: «مذهب مالکی»، «مذهب حنفی»، «مذهب حنبلی» و «مذهب شافعی»؛ قضاتی که تابع این چهار مذهب باشند حق قضاوت دارند!
بعد از آن بقیه قضات را مرخص کردند و مردم مجبور شدند یکی از این چهار مذهب را انتخاب کنند و تا قرن هفتم یا هشتم هم این مسائل وجود داشت. انشاءالله اگر زمانی داشتیم تا در رابطه با پیدایش مذاهب اسلامی صحبت کنیم مفصل صحبت خواهیم کرد.
مجری:
استاد از شما متشکرم؛ دعا بفرمایید.
آیت الله دکتر حسینی قزوینی:
خدایا تو را قسم میدهیم به آبروی محمد و آل محمد فرج مولای ما بقیة الله الأعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک بگردان.
ما را از یاران ویژه آن نازنین وجود قرار بده، قلب مقدس ایشان را به آبروی جدش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از ما راضی بگردان.
خدایا به حق محمد و آل محمد رفع گرفتاری از همه گرفتاران بنما، خدایا به حق محمد و آل محمد حوائج همه ما و حوائج دست اندرکاران «شبکه جهانی ولایت» و حوائج بینندگان عزیز و عزیزانی که تکرار برنامه را میبینند مخصوصاً حوائح عزیزان ولایت یاور را برآورده نما، دعاهای ما را به اجابت برسان.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مجری:
از استاد گرامی و همچنین بینندگان عزیزی که با ما همراه بودید متشکرم و از همه شما التماس دعا دارم. یا علی مدد، خدانگهدار
اللهم عجل لولیک الفرج