2024 April 19 - جمعه 31 فروردين 1403
آيا پيامبر و امير مؤمنان (عليهما السلام) همانند شيعيان در وضو مسح مي­ کشيدند؟
کد مطلب: ٩٠٠٦ تاریخ انتشار: ٢٩ فروردين ١٣٩٥ - ٢٠:٤٩ تعداد بازدید: 9847
پرسش و پاسخ » عقائد شيعه
آيا پيامبر و امير مؤمنان (عليهما السلام) همانند شيعيان در وضو مسح مي­ کشيدند؟

دانلود فایل با فرمت PDF-متن و تصاویر

دانلود فایل با فرمت PDF- فقط متن

برای دیدن تصاویر، با کیفیت اصلی بر روی آن ها کلیک نمائید

سؤال کننده: جابر حسيني

توضيح سؤال:

يکي از موارد اختلاف ميان شيعيان واهل سنت کيفيت وضو گرفتن است؛ مثل مسح کردن پا و يا شستن آن. ميخواستم اين مسأله را روشن کنيد که پيامبر اسلام و امير مؤمنان عليهما السلام ، همانند شيعه وضو مي گرفتند يا به روش اهل سنت.؟ اگر روايات صحيح اهل سنت را بررسي کنيد ممنون مي شويم تا اين مسأله براي جواناني همانند بنده، روشن شود.

پاسخ اجمالي:

آيه­ي وضو که در قرآن کريم به صورت بسيار روشن اعمال وضو را بيان کرده است و طبق آن، صورت و دستها شسته مي شود، و سر و پاها مسح مي­گردد.

برخي علماي اهل سنت همانند ابن حزم، تصريح کرده اند که حکم قرآن مسح است و ذيل اين آيه روش بزرگان صحابه از جمله اميرمؤمنان عليه السلام، ابن عباس و برخي ديگر را نقل کرده که قائل به مسح بوده است.

از ديدگاه روايات نيز در منابع اهل سنت از جمله مسند احمد بن حنبل، مصنف ابن ابي شيبه و سنن ابن ماجه و ديگر منابع معتبر آنها روايات صحيح ذکر شده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله و امير مؤمنان عليهما السلام، در هنگام وضو گرفتن سر و پاهاي مبارک شان را مسح مي کرده اند؛ بنابراين، وضوي شيعيان مطابق روش و سيره آن بزرگواران است.

اين روايات توسط محققان و علماي اهل سنت تصحيح شده است.

برخي رواياتي که معارض اين موضوع هستند، يا از نظر سند مشکل دارند و يا در مقام تعارض با قرآن و روايات صحيح و معتبري که ذکر مي­شود، تاب مقاومت ندارند و عملکرد خود صحابه نيز نشانگر بطلان اين روايات معارض است.

پاسخ تفصيلي:

مقدمه:

«وضو» يكي از واجبات مهم اسلامي است كه انجام فريضه­ي نماز، بدون آن و يا بدل (تيمم) آن و يا غسل، صحيح نبوده و مورد قبول خداوند متعال نيست.

خداوند متعال در قرآن كريم کيفيت وضو و غسل را چنين بيان کرده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْديكُمْ مِنْهُ ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (مائده/6)

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه به نماز مى‏ايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل [برآمدگى پشت پا] مسح كنيد! و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد (و غسل كنيد)! و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده [قضاى حاجت كرده‏]، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسى كرده‏ايد)، و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد! و از آن، بر صورت [پيشانى‏] و دستها بكشيد! خداوند نمى‏خواهد مشكلى براى شما ايجاد كند بلكه مى‏خواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد شايد شكر او را بجا آوريد!»

در كيفيت انجام وضو، ميان مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد و يكي از موارد اختلاف، چگونگي مسح يا شستن پاها است.

ديدگاه شيعيان بر اساس اين آيه و روايات صحيح پيامبر و اهل بيت عليهم السلام اين است كه در وضو، پاها مسح مي‌شود؛ زيرا عامل كلمه‌ي «ارجلَكم»، «فاغسلوا» است و كلمه‌ي «وَ أَرْجُلَكُمْ» بر محل كلمه‌ي «رؤسِكم» كه محلاً منصوب مي‌باشد، عطف شده است؛ در اين صورت معناي آيه چنين مي‌شود :

«سر و پاهاي تان را مسح كنيد» و در نتيجه حكم سر و پاها، مسح كردن است.

از طرف ديگر، تعدادي از روايات صحيح شيعه كه از پيامبر صلي الله عليه وآله و اهل بيت معصوم آن حضرت وارد شده، همين برداشت و نظريه‌ي شيعه را تأييد مي‌كنند و بيانگر اين نكته هستند كه خود آن حضرات نيز به همين روش وضو مي‌گرفته اند.

بنابراين، عمل شيعه طبق نظر قرآن و روش پيامبر و اهل بيت آن حضرت است. تعدادي از روايات اهل بيت عليهم السلام را كه بر مسح پاها دلالت دارند، در فايل جدا به اين آدرس تحقيق كرديم:

آيا طبق روايات شيعه، هنگام وضو پاها شسته مي‌شود يا مسح مي‌گردد؟

اما ديدگاه تعدادي اهل سنت (نه همه آنها) اين است كه پاها در وضو شسته مي‌شود.

عمده دليل آنها اين است كه در اين آيه، كلمه «وارجلَكم» مفعول براي كلمه «فاغسلوا» است كه در جمله‌ي قبل از آن آمده است. يعني آنها عامل «ارجلكم» را «فاغسلوا» مي‌دانند، نه «وامسحوا» كه در خود همان جمله است.

ابن حزم از علماي سرشناس اهل سنت، در پاسخ برداشت نادرست اين عده مي­گويد:

مَسْأَلَةٌ وأما قَوْلُنَا في الرِّجْلَيْنِ فإن الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْمَسْحِ

(وَامْسَحُوا برؤوسكم ((برءوسكم)) وَأَرْجُلَكُمْ) وَسَوَاءٌ قرىء (قرئ) بِخَفْضِ اللاَّمِ أو بِفَتْحِهَا هِيَ على كل حَالٍ عَطْفٌ على الرؤوس (الرءوس) إمَّا على اللَّفْظِ وإما على الْمَوْضِعِ لاَ يَجُوزُ غَيْرُ ذلك لأنه لاَ يَجُوزُ أَنْ يُحَالَ بين الْمَعْطُوفِ وَالْمَعْطُوفِ عليه بِقَضِيَّةٍ مُبْتَدَأَةٍ وَهَكَذَا جاء عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ نَزَلَ الْقُرْآنُ بِالْمَسْحِ يَعْنِي في الرِّجْلَيْنِ في الْوُضُوءِ

وقد قال بِالْمَسْحِ على الرِّجْلَيْنِ جَمَاعَةٌ من السَّلَفِ منهم عَلِيُّ بن أبي طَالِبٍ وابن عَبَّاسٍ وَالْحَسَنُ وَعِكْرِمَةُ وَالشَّعْبِيُّ وَجَمَاعَةٌ وغيرهم (غيرهم) وهو قَوْلُ الطَّبَرِيِّ .

اما سخن ما در حکم پاها اين است که در قرآن مسح پاها نازل شده است [يعني آنچه از قرآن به دست مي آيد، اين است که بايد پاها را مسح کشيد.]. کلمه «ارجلکم» چه اين که لام آن مجرور باشد (ارجلِکم) و چه با فتحه باشد (ارجلَکم)، در هر دو صورت عطف بر کلمه «رؤوس» است ؛ اين عطف يا به لفظ است يا بر محل [اگر به واژه رؤوس عطف شود، از آنجايي که اعراب اين کلمه مجرور است (رؤوسِکم)، ارجلکم را نيز بايد مجرور بخوانيم (ارجلِکم) و اگر به محل رؤوس عطف شود، از آنجاي که واژه «رؤوس» در جايگاه مفعول قرار دارد، و اعراب مفعول نيز منصوب است، ارجلکم را نيز بايد منصوب بخوانيم (ارجلَکم)] و جز اين صحيح نيست؛ زيرا جايز نيست که ميان معطوف و معطوف عليه يک قضيه جديد مطرح شود. و از ابن عباس نيز اين چنين نقل شده است که قرآن کريم حکم پاها را در وضو، مسح بيان کرده است.

گروهي از پيشنيان همانند علي بن ابي طالب [عليه السلام]، ابن عباس، حسن بصري، عکرمه، شعبي و گروهي و غير آنها، قائل به مسح پاها بوده اند و اين قول طبري است.

الظاهري، علي بن أحمد بن سعيد بن حزم أبو محمد (متوفاي456هـ)، المحلى، ج 2، ص 56، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، دار النشر: دار الآفاق الجديدة بيروت، طبق برنامه الجامع الكبير.

طبق روايات صحيحي كه در منابع معتبر اهل سنت نقل شده، رسول خدا صلي الله عليه وآله و امير مؤمنان و عده اي صحابه، همانند شيعه وضو مي‌گرفته اند.

در اين نوشتار، اين روايات را همراه با اسكن كتاب ها به محضر خوانندگان گرامي تقديم مي‌كنيم:

الف: بررسي وضوي پيامبر صلي الله عليه وآله

سيره و روش رسول خدا صلي الله عليه وآله در وضو از طريق چندين نفر از صحابه‌ نقل شده؛ ما در اين جا جهت رعايت اختصار به ذكر چند طريق بسنده مي‌كنم.

1. روايت امير مؤمنان عليه السلام: (سند صحيح)

احمد بن حنبل در كتاب «مسند» از امير مؤمنان عليه السلام نقل كرده است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله روي پاي شان را مسح مي‌كردند:

737 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا وَكِيعٌ ثنا الأَعْمَشُ عن أبي إِسْحَاقَ عن عبد خَيْرٍ عن عَلِىٍّ رضي الله عنه قال كنت أَرَى ان بَاطِنَ الْقَدَمَيْنِ أَحَقُّ بِالْمَسْحِ من ظَاهِرِهِمَا حتى رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَمْسَحُ ظَاهِرَهُمَا.

«عبد خير از علي عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: من گمان داشتم باطن (كف) پاها سزاوارتر به مسح كردن از روي آن است، تا اين كه ديدم رسول خدا صلي الله عليه وآله روي هر دو پا را مسح مي‌كردند.»

الامام احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 95، تحقيق: شعيب الارنوط- عادل مرشد، مؤسسة الرسالة.

تصحيح روايت توسط محققان كتاب:

محققان اين كتاب، «شعيب الارنؤط و عادل مرشد»، در پاورقي اين روايت تصحيح را كردند و متن عبارت چنين است:

(1) حديث صحيح بمجموع طرقه.

«يعني اين روايت با در نظر گرفتن همه طرقش صحيح است.»

در كتاب «مصنف» ابن ابي‌شيبه، روايت اين گونه آمده است:

183 حدثنا وَكِيعٌ عَنِ الأَعْمَش عن أبي إِسْحَاقَ عن عبد خَيْرٍ عن عَلِيٍّ قال لو كان الدِّينُ بِرَأْيٍ كان بَاطِنُ الْقَدَمَيْنِ أَحَقَّ بِالْمَسْحِ على ظَاهِرِهِمَا وَلَكِنْ رَأَيْت رَسُولَ اللهِ صلي الله عليه وسلم مَسَحَ ظَاهِرَهُمَا.

«علي عليه السلام فرمود: اگر دين با رأي و نظر باشد، مسح کشيدن كف پاها سزاوارتر از مسح بر روي آن دو است. ولي رسول خدا صلي الله عليه وآله را ديدم كه بر روي آن دو مسح مي‌كردند.»

ابن أبي شيبة، عبد الله بن محمد،‌ مصنف ابن أبي شيبة، ج 1، ص 25، تحقيق : حمد بن عبد الله الجمعه، محمد ابراهيم الحيدان، مكتبة الرشد.

2. روايت ابن عباس: (سند صحيح)

نويسنده‌ي «كتاب الفوائد»، از ابن عباس وضوي پيامبر صلي الله عليه وآله را چنين نقل كرده است:

378 – حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ غَالِبٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ الصَّمَدِ، قَالَ: ثنا وَرْقَاءُ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُكُمْ بِوُضُوءِ النَّبِيِّ قَالَ: فَمَضْمَضَ مَرَّةً مَرَّةً، وَاسْتَنْشَقَ مَرَّةً مَرَّةً، وَغَسَلَ وَجْهَهُ مَرَّةً، وَيَدَيْهِ مَرَّةً، وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وَرِجْلَيْهِ.

«عطاء بن يسار نقل مي‌كند كه ابن عباس گفت: آيا براي شما از وضو گرفتن رسول خدا صلي الله عليه وآله خبر ندهم؟ ابن عباس گفت: پيامبر دو مرتبه با آب، دهانش را شست، دو مرتبه آب در بيني انداخت، يك مرتبه صورت و يك مرتبه دستهايش را شست. آنگاه سر و پاهايش را مسح كرد.»

الشافعي، محمد بن عبد الله بن إبراهيم (متوفاي354هـ)، كتاب الفوائد (الغيلانيات)، ج 4 ، ص 364، تحقيق: حلمي كامل أسعد عبد الهادي، دار النشر: دار ابن الجوزي - السعودية / الرياض،‌ ، الطبعة: الأولى 1417هـ - 1997م

تصحيح سند روايت توسط محقق:

محقق كتاب، در پاورقي سند روايت را صحيح مي‌داند.

3. روايت رفاعة بن رافع: (سند صحيح)

به نقل ابن ماجه، رفاعه بن رافع نيز كيفيت وضوي رسول خدا صلي الله عليه وآله را نقل كرده است:

460 حدثنا محمد بن يحيى ثنا حَجَّاجٌ ثنا هَمَّامٌ ثنا إسحاق بن عبد اللَّهِ بن أبي طَلْحَةَ حدثني عَلِيُّ بن يحيى بن خَلَّادٍ عن أبيه عن عَمِّهِ رِفَاعَةَ بن رَافِعٍ أَنَّهُ كان جَالِسًا عِنْدَ النبي صلى الله عليه وسلم فقال إِنَّهَا لَا تَتِمُّ صَلَاةٌ لِأَحَدٍ حتى يُسْبِغَ الْوُضُوءَ كما أَمَرَهُ الله تَعَالَى يَغْسِلُ وَجْهَهُ وَيَدَيْهِ إلى الْمِرْفَقَيْنِ وَيَمْسَحُ بِرَأْسِهِ وَرِجْلَيْهِ إلى الْكَعْبَيْنِ.

«يحيي بن خلاد از عمويش رفاعه نقل كرده است كه وي نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله نشسته بود آن حضرت فرمود: نماز هيچ فردي كامل و صحيح نيست جز اين كه اعمال وضو را همانگونه كه خداوند متعال دستور داده، انجام دهد؛ صورتش را بشويد و دستهايش را نيز با آرنج ها بشويد، و سرش را مسح کند و پاهايش را تا بر آمدگي پا مسح نمايد.»

القزويني، محمد بن يزيد أبو عبدالله (الوفاة: 275ق) سنن ابن ماجه، ج 1، ص 291،‌ تحقيق: شعيب الارنؤط، عادل مرشد، محمد كامل، مؤسسة الرساله.

تصحيح روايت

شعيب الارنؤط، محقق اين كتاب، سند اين روايت را در پاورقي تصحيح كرده است:

(1) اسناده صحيح.

الباني نيز اين روايت را در تعليقه خود بر سنن ابن ماجه، تصحيح كرده است:

ابو داود در «سنن» خود نيز اين روايت را نقل كرده ومحقق اين كتاب، روايت را تصحيح كرده است:

و الباني نيز در تعليقه خود بر سنن ابو داود، اين روايت را صحيح مي‌داند:

دارمي نيز اين روايت را در كتابش آورده و محقق كتاب سندش را صحيح مي‌داند:

4. روايت عثمان : (با اسناد معتبر)

خليفه سوم اهل سنت نيز كيفيت وضوي پيامبر صلي الله عليه وآله را نقل كرده و تصريح كرده است كه ايشان پاها را مسح مي‌كرده اند. اين روايت از چند طريق نقل شده است:

طريق اول:

اين روايت در مسند احمد با سند معتبر اين گونه آمده است:

487 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا بن الأشجعي ثنا أبي عن سُفْيَانَ عن سَالِمٍ أبي النَّضْرِ عن بُسْرِ بن سَعِيدٍ قال أتى عُثْمَانُ الْمَقَاعِدَ فَدَعَا بِوَضُوءٍ فَتَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثاً وَيَدَيْهِ ثَلاَثاً ثَلاَثاًثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ وَرِجْلَيْهِ ثَلاَثاً ثَلاَثاً ثُمَّ قال رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم هَكَذَا يَتَوَضَّأُ يا هَؤُلاَءِ أَكَذَاكَ قالوا نعم لِنَفَرٍ من أَصْحَابِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم عِنْدَهُ

«بسر بن سعيد مي‌گويد: عثمان در جايگاه وضو نشست و گفت آب بياوريد تا وضو بگيرم. آنگاه دهانش را شست و آب در بيني اش کرد پس از آن، سه مرتبه صورت و دستهايش را شست. سپس سر و پاهايش را سه مرتبه مسح كرد. پس از آن گفت: رسول خدا صلي الله عليه وآله را ديدم كه اين گونه وضو مي‌گرفت. اي مردم آيا وضوي ايشان همچنين بود؟ گفتند: بلي. عثمان اين سخن را براي تعدادي از اصحاب رسول خدا كه نزد وي بودند، گفت.»

الامام احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 523، تحقيق: شعيب الارنوط- عادل مرشد، مؤسسة الرسالة.

محقق در پاورقي سند اين روايت را «حسن» مي‌داند و مي‌نويسد:

(1) اسناده حسن.

طریق دوم:

از حمران بن ابان با سند معتبر نقل شده است که عثمان پايش را مسح مي­کرد و تصريح مي کرد که وضوي رسول خدا صلي الله عليه وآله همين گونه بود:

56 حدثنا محمد بن بِشْرٍ قال حدثنا سَعِيدُ بن أبي عَرُوبَةَ عن قَتَادَةَ عن مُسْلِمِ بن يَسَارٍ عن حُمْرَانَ قال دَعَا عُثْمَانَ بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ ضَحِكَ فقال ألا تَسْأَلُونِي مِمَّا أَضْحَكُ قالوا يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ما اضحكك قال رَأَيْت رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم تَوَضَّأَ كما تَوَضَّأْت فَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَغَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثًا وَيَدَيْهِ ثَلاَثًا وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وَظَهْرِ قَدَمَيْهِ.

سر و روي پاهاي خود را مسح کرده است.

مصنف ابن أبي شيبة، ج 1، ص 16

اين روايت در مسند احمد و مسند بزار نيز نقل شده است:

الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 58، ناشر: مؤسسة قرطبة مصر.

البزار، ابوبكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاى292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار) ج 2، ص 74، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة الطبعة: الأولى، 1409 هـ.

هيثمي از علماي رجال اهل سنت، پس نقل روايت، مي گويد:

رواه البزار ورجاله رجال الصحيح وهو في الصحيح باختصار

اين روايت را بزار نقل کرده و راويان سندش راويان صحيح است...

مجمع الزوائد، ج 1، ص 229

سيوطي بعد از نقل روايت مي نويسد:

(حم، والبزار حل ، ع ، وصحَّح)

اين روايت را احمد بن حنبل، بزار، ابو نعيم در حليه الاولياء و ابو يعلي روايت کرده اند و روايت تصحيح شده است.

السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 15، ص 197، طبق برنامه الجامع الكبير.

طریق سوم:

ابن خزیمه نيز به نقل از شقيق بن سلمه از عثمان روايت کرده است که وي پاي خود را مسح کرد و مي گفت: وضوي رسول خدا صلي الله عليه وآله چنين بود:

151 أخبرنا أبو طاهر نا أبو بكر نا يعقوب بن إبراهيم الدورقي حدثنا خلف بن الوليد حدثنا إسرائيل عن عامر بن شقيق عن شقيق بن سلمة عن عثمان بن عفان أنه توضأ فغسل وجهه ثلاثا واستنشق ثلاثا ومضمض ثلاثا ومسح برأسه وأذنيه ظاهرهما وباطنهما ورجليه ثلاثا وخلل لحيته وأصابع الرجلين وقال هكذا رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يتوضأ.

شقيق بن سلمه نقل كرده که عثمان بن عفان وضو گرفت، سه مرتبه صورتش را شست، سه مرتبه آب در بيني کرد و سه مرتبه دهانش را با آب شست، آنگاه سر، ظاهر و باطن دو گوش و پاهاي خود را سه مرتبه مسح نمود ... و گفت: اين چنين ديدم که رسول خدا صلي الله عليه وسلم وضو مي گرفت.

ابن خزيمة السلمي النيسابوري، أبو بكر محمد بن إسحاق بن خزيمة (متوفاى311هـ) ، صحيح ابن خزيمة، ج 1، ص 78، تحقيق : د. محمد مصطفى الأعظمي ، ناشر : المكتب الإسلامي - بيروت 1390هـ 1970م

اين روايت نیز از نظر سند صحيح است و در کتاب صحيح ابن خزيمه نقل شده که خودش در مقدمه در باره اعتبار کتاب مي­نويسد:

مختصر المختصر من المسند الصحيح عن النبي صلى الله عليه وسلم بنقل العدل عن العدل موصولا إليه صلى الله عليه وسلم من غير قطع في أثناء الإسناد ولا جرح في ناقلي الأخبار التي نذكرها بمشيئة الله تعالى.

مختصري از مختصر روايات مسند صحيح از رسول خدا صلي الله عليه وسلم را به نقل راويان عادل، از عادل تا به پيامبر صلي الله عليه وآله مي رسد بدون اين که در سند قطع صورت گرفته باشد و بدون اين که راويان سند جرحي داشته باشد، به خواست خداوند، ذکر مي کنم.

صحيح ابن خزيمة، ج 1، ص 3

تا اينجا به شهادت برخي از صحابه ثابت شد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله پاهاي مبارك را در وضو مسح مي‌كرده اند. هرچند روايات فراوان است، اما به همين مقدار اكتفا مي‌كنيم.

ب: وضوي اميرمؤمنان عليه السلام

امير مؤمنان عليه السلام نيز يكي از افرادي هستند كه عمل، سيره و روش ايشان براي شيعه و اهل سنت حجت است. آن حضرت نيز همانند پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله، پاهاي مبارك را در هنگام وضو، مسح مي‌كرده‌اند.

1. روايت نزال بن سبره: (روايت صحيح)

احمد بن حنبل در كتاب «مسند» خود روايت ذيل كه وضوي امير مؤمنان عليه السلام را بيان مي‌كند، چنين آورده است:

1366 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبو خَيْثَمَةَ وثنا إِسْحَاقُ بن إِسْمَاعِيلَ قَالاَ ثنا جَرِيرٌ عن مَنْصُورٍ عن عبد الْمَلِكِ بن مَيْسَرَةَ عَنِ النَّزَّالِ بن سَبْرَةَ قال صَلَّيْنَا مع علي رضي الله عنه الظُّهْرَ فَانْطَلَقَ إلى مَجْلِسٍ له يَجْلِسُهُ في الرَّحَبَةِ فَقَعَدَ وَقَعَدْنَا حَوْلَهُ ثم حَضَرَتِ الْعَصْرُ فَأُتِىَ بِإِنَاءٍ فَأَخَذَ منه كَفًّا فَتَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَمَسَحَ بِوَجْهِهِ وَذِرَاعَيْهِ وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ وَمَسَحَ بِرِجْلَيْهِ ...

«نزال بن سبره مي‌گويد: همراه علي [عليه السلام] نماز ظهر را خوانديم، حضرت در جايگاه خودش در ميدان کوفه رفت و ما هم دور بر ايشان نشستيم تا اين كه وقت نماز عصر فرا رسيد. براي آن حضرت آب وضو آوردند. ايشان كفي از آب برداشت و دهانش را شست. و بيني اش را شست و صورت و دستهايش را مسح كرد و سر و پاهايش را نيز مسح كرد. ...»

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 159

محقق كتاب، سند اين روايت را صحيح مي‌داند و در پاورقي تصريح مي‌كند:

(1) اسناده صحيح.

طيالسي نيز اين روايت را در كتابش با اندكي تفاوت چنين آورده است:

148 حدثنا أبو داود قال حدثنا شعبة قال أخبرني عبد الملك بن ميسرة قال سمعت النزال بن سبرة يقول صلى علي الظهر في الرحبة ثم جلس في حوائج الناس حتى حضرت العصر ثم أتى بكوز من ماء فصب منه كفا فغسل وجهه ويديه ومسح على رأسه ورجليه ...

«نزال بن سبره مي‌گويد: علي [عليه السلام] در ميدان کوفه نماز ظهر خواند، سپس نشست تا به مشكلات مردم رسيدگي نمايد تا اين كه وقت نماز عصر فرا رسيد. سپس كوزه‌ي از آب را آوردند از اين آب كفي ريخت صورت و دستهايش را شست و سر و پاهايش مسح كشيد....»

مسند الطيالسي، ج 1، ص 22

محقق كتاب (محمد بن عبد المحسن تركي) سند روايت را صحيح مي‌داند و مي‌نويسد:

(2) حديث صحيح، اخرجه احمد و...

2. روايت عبد خير :

به گزارش طحاوي، عبد خير يکي از ياران امير مؤمنان عليه السلام مي‌گويد ايشان هنگام وضو گرفتن، روي پايش را مسح كردند:

حدثنا أبو أُمَيَّةَ قال ثنا محمد بن الأَصْبَهَانِيِّ قال أنا شَرِيكٌ عن السُّدِّيِّ عن عبد خَيْرٍ عن عَلِيٍّ رضي الله عنه أَنَّهُ تَوَضَّأَ فَمَسَحَ على ظَهْرِ الْقَدَمِ وقال لَوْلاَ أَنِّي رَأَيْت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَعَلَهُ لَكَانَ بَاطِنُ الْقَدَمِ أَحَقَّ من ظَاهِرِهِ.

«عبد خير بن يزيد از علي عليه السلام نقل كرده كه ايشان در وضو، روي پايش مسح كشيد و فرمود: اگر نديده بودم كه رسول خدا صلي الله عليه وآله چنين مي ‌كردند، هر آينه کف پا براي مسح كردن سزاوار تر از پشت پا بود.»

الطحاوي الحنفي، ابوجعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفاى321هـ) ، شرح معاني الآثار، ج 1، ص 35، تحقيق : محمد زهري النجار ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1399م

همانطوري که ملاحظه شد، بر اساس روايات صحيحي که در منابع اهل سنت آمده است، پيامبر صلي الله عليه وآله و امير مؤمنان عليه السلام پاهاي شان را در وضو مسح مي نمودند يعني همان حکمي که به اعتراف برخي از علماي اهل سنت از آيه ششم سوره مائده به دست مي آمد. شيعيان نيز بر اساس قرآن و به تأسي از اين بزرگواران در وضو قائل به مسح پا هستند و شستن پاها را در وضو جايز نمي دانند.

در ادامه به نقد و بررسي روايات شستن پا در وضو مي پردازيم.

ج: بررسي و نقد روايات شستن پاها

در مقابل روايات بالا، منابع اهل سنت روايات ديگري نيز از اميرمؤمنان، ابن عباس و عثمان نقل کرده اند که از شستن پاها در وضو حکايت دارند و عکس مطالب فوق اثبات مي­شود.

1. روايات شستن پا توسط حضرت علي عليه السلام

روايت اول: از ابو حيه

ابن ابي شيبه کوفي مي­نويسد:

54 حدثنا أبو الأَحْوَصِ عن أبي إِسْحَاقَ عن أبي حَيَّةَ قال رَأَيْت عَلِيًّا تَوَضَّأَ فَأَنْقَى كَفَّيْهِ ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثًا وَذِرَاعَيْهِ ثَلاَثًا وَمَسَحَ بِرَأْسِهِ ثُمَّ غَسَلَ قَدَمَيْهِ إلَى الْكَعْبَيْنِ ثُمَّ قام فَشَرِبَ فَضْلَ وَضُوئِهِ ثُمَّ قال إنَّمَا أَرَدْت أَنْ أُرِيَكُمْ طُهُورَ رسول اللهِ صلى الله عليه وسلم

ابو حيه مي­گويد: من علي [عليه السلام] را ديدم که وضو مي­گرفت، دو کف دستش را شست سپس سه مرتبه صورت و دستانش را شست و سرش را مسح نمود پس از آن دو پايش را تا بر آمدگي شست سپس برخاست باقي مانده آب وضويش را نوشيد و فرمود: خواست من اين بود که نحوه ي وضو گرفتن رسول خدا صلي الله عليه وآله را به شما نشان دهم.

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 1، ص 16، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.

نقد روايت :

در نگاه اول، اين روايت با رواياتي که در محور قبل بيان شد، در تناقض است؛ اما يکي از شرط هاي تناقض اين است که هر دو روايت از نظر اعتبار در يک سطح باشند؛ اما در اين جا بدين گونه نيست؛ زيرا روايات قبل از نظر سندي معتبر بودند اما رواياتي که در ادامه مي آيد، علاوه بر اين که مخالف با قرآن هستند از نظر سند ضعيف هستند. در اين سند اين روايت، يک نفر تضعيف شده است.

ابو اسحاق سبيعي:

اين راوي را علماي رجال اهل سنت به «مدلس» (يعني که کسي روايات را تدليس مي کند)، توصيف کرده اند؛ و با توجه به بار منفي که تدليس دارد، نمي­توان روايت او را مورد پذيرش قرار داد. مبارکفوري درباره مدلس بودن وي مي نويسد:

ومن التابعين الذين كانوا موصوفين بالتدليس معروفين به قتادة ... وعمرو بن عبد الله السبيعي.

از جمله تابعاني که به تدليس توصيف شده و معروف بوده اند، قتاده ... و عمرو بن عبد الله (اسم ابو اسحاق است) سبيعي بودند.

المباركفوري، أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم (متوفاى1353هـ) ، تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي، ج 1، ص 19، دار الكتب العلمية بيروت.

ابن ملقن نيز مي­نويسد:

وأبو إسحاق السبيعي كان مدلسًا.

ابو اسحاق سبيعي مدلس بوده است.

الأنصاري الشافعي، سراج الدين أبي حفص عمر بن علي بن أحمد المعروف بابن الملقن، (متوفاي 804هـ) البدر المنير في تخريج الأحاديث والأثار الواقعة في الشرح الكبير، ج 3، ص 634، تحقيق: مصطفي ابوالغيط و عبدالله بن سليمان وياسر بن كمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزيع - الرياض-السعودية، الطبعة: الاولى، 1425هـ-2004م.

مبارکفوري در چندين مورد، بعد از نقل روايت او تصريح مي­کند که وي مدلس بوده است:

قلت في إسناده أبو إسحاق السبيعي وهو مدلس.

تحفة الأحوذي، ج 3، ص 70

در جاي ديگر بر مدلس بودن او تصريح کرده و اضافه بر آن مي­گويد: در آخر عمرش خلط کرده است:

قوله (حديث بن عباس حديث غريب) وفي إسناده أبو إسحاق السبيعي وهو مدلس ورواه عن عبد الله بن سعيد بالعنعنة ومع هذا فقد اختلط باخره.

تحفة الأحوذي، ج 3، ص 513

عبد الله بن محمد اصفهاني بعد از نقل دو روايت از وي، مي گويد او بسيار تدليس مي­کرده و روايتش را تضعيف نموده است:

بعد دراسة إسناد هذا الحديث تبين أنه بهذا الإسناد ضعيف لأن فيه أبو إسحاق السبيعي مدلس مكثر من التدليس.

پس از بررسي سند اين روايت، روشن ميشود که با اين سند، روايت ضعيف است؛ زيرا در سند آن ابو اسحاق سبيعي مدلس است وبسيار تدليس مي­کرده است.

الأصبهاني، عبد الله بن محمد بن جعفر بن حيان (متوفاي 369ق)، أخلاق النبي وآدابه، ج 1، ص 313 316، تحقيق : صالح بن محمد الونيان، دار النشر : دار المسلم للنشر والتوزيع، ، الطبعة : الأولى 1998

و در جاي ديگر نيز همين عبارت را دارد:

بعد دراسة إسناد هذا الحديث تبين أنه بهذا الإسناد ضعيف لأن فيه علي بن عابس ضعفه العلماء وكذا أبو إسحاق السبيعي مدلس وهو كثير التدليس ولم يصرح بالسماع.

بعد از بررسي سند، روشن شد که اين سند ضعيف است؛ زيرا در سند آن علي بن عابس قرار دارد و علما آن را تضعيف کرده اند و همچنين ابو اسحاق سبيعي مدلس است و تدليس او بسيار است ...

أخلاق النبي وآدابه، ج 3، ص 72

الباني وهابي که وهابيان از او به عنوان [محمد بن اسماعيل] بخاري دوران ياد مي کنند، در بحث سندي پيرامون روايتي که ابو اسحاق سبيعي در سندش قرار د ارد، چنين مي گويد:

قلت : وهذا إسناد ضعيف... أما الإسناد ؛ فله علتان :

.... والأخرى : عنعنة أبي إسحاق الهمداني - واسمه عمرو بن عبد الله السبيعي - ؛ فإنه مدلس أيضاً ، وقد كان اختلط،

مي گويم: سند اين رايت ضعيف است.... اما ضعف سند آن دو جنبه اشکال دارد:

... اشکال ديگر، معنعن بودن روايت از ابو اسحاق است. [منظور از معنعن يعني راوي روايت را با لفظ «عن» روايت را از راوي قبل نقل کرده و تصريح به شنيدن روايت نکرده است]، اسم وي عمرو بن عبد الله سبيعي است؛ زيرا او نيز مدلس است و دچار اختلال حواس شد [روايت ها را تشخيص نمي داد].

الألباني، محمد ناصر الدين ، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، 8/ 304، دار النشر : دار المعارف، الرياض - الممكلة العربية السعودية، الطبعة : الأولى، سنة الطبع : 1412 هـ / 1992 م

حکم تدليس نيز از نظر علماي اهل سنت روشن است. خطيب بغدادي اقوال علما را در مذمت تدليس اين گونه آورده است:

قال شعبة بن الحجاج التدليس أخو الكذب ... سمعت شعبة يقول التدليس في الحديث أشد من الزنا ولأن أسقط من السماء أحب الي من ان ادلس... وقال ثنا جدي قال سمعت الحسن بن علي يقول سمعت أبا أسامة يقول خرب الله بيوت المدلسين ما هم عندي الا كذابون... حماد بن زيد يقول التدليس كذب...

شعبه گفته است: تدليس برادر دروغ است. .. به نقل ديگر شعبه گفته است: تدليس کردن در روايت، بدتر از زنا است. اگر من از آسمان سقوط کنم برايم آسان تر است از اين که تدليس کنم. ابو اسامه مي­گفت: خداوند خانه هاي مدلسين را خراب کند، در نزد آنها جز دروغ چيزي ديگري نيست. حماد بن زيد مي­گفت: تدليس همان دروغ است.

البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب (متوفاى463هـ)، الكفاية في علم الرواية، ج 1، ص 355، تحقيق: ابوعبدالله السورقي، إبراهيم حمدي المدني، ناشر:المكتبة العلمية - المدينة المنورة.

علاوه بر تضعيف سند، بر فرضي که حتي روايت فوق معتبر باشد، با روايات صحيح ديگري که مسح پا را توسط اميرمؤمنان عليه السلام بيان مي­کنند، در تعارض است.

روايت دوم: از عبد خیر

ابن ابي شيبه روايت ديگري را در باره وضوي اميرمؤمنان عليه السلام چنين آورده است:

55 حدثنا شَرِيكٌ عن خَالِدِ بن عَلْقَمَةَ عن عبد خَيْرٍ عن عَلِيٍّ قال تَوَضَّأَ فَمَضْمَضَ ثَلاَثًا وَاسْتَنْشَقَ ثَلاَثًا من كَفٍّ وَاحِدٍ وَغَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثًا ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ في الرَّكْوَةِ فَمَسَحَ رَأْسَهُ وَغَسَلَ رِجْلَيْهِ ثُمَّ قال هذا وضوء (وضوؤ) نَبِيِّكُمْ صلى الله عليه وسلم.

عبد خير بن يزيد از حضرت علي عليه السلام نقل کرده است که ايشان وضو گرفت و سه مرتبه آب در دهان انداخت و با يک کف آب، سه مرتبه استنشاق (آب در بيني) کرد. سه مرتبه صورت را شست و سپس دستش را داخل ظرف آب برد و پس از آن، سرش را مسح کرده و پاهايش را شست و سپس فرمود: اين وضوي پيامبر شما بود.

مصنف ابن أبي شيبة، ج 1، ص 16

نقد روايت:

همانطور که گذشت، به اعتراف علماي اهل سنت همچون «ابن حزم آندلسي» حکم خداوند در قرآن مسح کشيدن بر پاها است. بنابراين اين روايت اولا با قرآن در تناقض است و ثانيا باروايت صحيح ديگري که از (عبد خير) نقل شد، در تعارض مي باشد زيرا در آن روايت تصريح شده بود که ايشان در وضو پاي شان را مسح مي کردند و روايات صحيح ديگري که نقل شده، نيز همين مضمون را تأييد مي کند.

روايت سوم: از امام حسين عليه السلام

عبد الرزاق صنعاني روايت ديگري را از طريق اهل بيت عليهم السلام نقل کرده است که امير مؤمنان عليه السلام پاي مبارک را در وضو شسته اند:

عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي مَنْ أُصَدِّقُ، أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، أَخْبَرَهُ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبِي، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: دَعَا عَلِيٌّ بِوَضُوءٍ فَقُرِّبَ لَهُ " فَغَسَلَ كَفَّيْهِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ قَبْلَ أَنْ يُدْخِلَهُمَا فِي وَضُوئِهِ، ثُمَّ مَضْمَضَ ثَلاثًا، وَاسْتَنْشَقَ ثَلاثًا، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاثًا، ثُمَّ غَسَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى إِلَى الْمِرْفَقِ ثَلاثًا، ثُمَّ الْيُسْرَى كَذَلِكَ، ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ مَسْحَةً وَاحِدَةً، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَهُ الْيُمْنَى إِلَى الْكَعْبَيْنِ ثَلاثًا، ثُمَّ الْيُسْرَى كَذَلِكَ، ثُمَّ قَامَ قَائِمًا، فَقَالَ لِي: نَاوِلْنِي، فَنَاوَلْتُهُ الإِنَاءَ الَّذِي فِيهِ فَضْلُ وَضُوئِهِ فَشَرِبَ مِنْ فَضْلِ وَضُوئِهِ قَائِمَا فَعَجِبْتُ، فَلَمَّا رَآنِي عَجِبْتُ، قَالَ: لا تَعْجَبْ، فَإِنِّي رَأَيْتُ أَبَاكَ النَّبِيَّ يَصْنَعُ مِثْلَ مَا رَأَيْتَنِي أَصْنَعُ، ...

از امام حسين عليه السلام نقل شده است که علي عليه السلام آب وضويي خواست و آب را برايش آوردند. حضرت سه مرتبه دو دستش را شست قبل از اين که وارد وضو شود.

سپس سه مرتبه آب در دهان انداخت، و سه مرتبه آب در بيني کرد و پس از آن سه مرتبه صورتش را شست و دست راستش را سه مرتبه تا آرنج شست و دست چپ را نيز همينگونه شست. و يک مرتبه سرش را مسح کرد و پس از آن، سه مرتبه پاي راستش را تا بر آمدگي شست و پاي چپ را نيز همين گونه شست و سپس ايستاد و فرمود: ظرف آب را به من بدهيد. من ظرف آب را به حضرت دادم. از آب باقي مانده نوش جان کرد. من تعجب کردم وقتي تعجب مرا ديد، فرمود: تعجب نکنيد زيرا من پدرت رسول خدا صلي الله عليه وآله را ديدم همين کار را انجام داد که من انجام دادم.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 1، ص 40، تحقيق : حبيب الرحمن الأعظمي، دار النشر: المكتب الإسلامي بيروت، الطبعة : الثانية 1403

نقد روايت:

اين روايت هماننى روايت قبل، اولا با قرآن در تناقض است و ثانيا باروايات صحيح ديگري که از امير مؤمنان عليه السلام پيرامون وضوي پيامبر صلي الله عليه وآله نقل شده است در تعارض مي باشد.

2. شستن پا توسط ابن عباس

از ابن عباس نيز روايتي نقل کرده اند که پايش را در وضو شسته است:

140 حدثنا محمد بن عبد الرَّحِيمِ قال أخبرنا أبو سَلَمَةَ الْخُزَاعِيُّ مَنْصُورُ بن سَلَمَةَ قال أخبرنا بن بِلَالٍ يَعْنِي سُلَيْمَانَ عن زَيْدِ بن أَسْلَمَ عن عَطَاءِ بن يَسَارٍ عن بن عَبَّاسٍ أَنَّهُ تَوَضَّأَ فَغَسَلَ وَجْهَهُ ثم أَخَذَ غَرْفَةً من مَاءٍ فَمَضْمَضَ بها وَاسْتَنْشَقَ ثُمَّ أَخَذَ غَرْفَةً من مَاءٍ فَجَعَلَ بها هَكَذَا أَضَافَهَا إلى يَدِهِ الْأُخْرَى فَغَسَلَ بِهِمَا وَجْهَهُ ثُمَّ أَخَذَ غَرْفَةً من مَاءٍ فَغَسَلَ بها يَدَهُ الْيُمْنَى ثُمَّ أَخَذَ غَرْفَةً من مَاءٍ فَغَسَلَ بها يَدَهُ الْيُسْرَى ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ ثُمَّ أَخَذَ غَرْفَةً من مَاءٍ فَرَشَّ على رِجْلِهِ الْيُمْنَى حتى غَسَلَهَا ثُمَّ أَخَذَ غَرْفَةً أُخْرَى فَغَسَلَ بها رِجْلَهُ يَعْنِي الْيُسْرَى ثُمَّ قال هَكَذَا رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَتَوَضَّأُ.

عطاء بن يسار مي­گويد: ابن عباس وضو گرفت، صورتش را شست، سپس مشتي از آب گرفت دهانش را آب کشيد و آب در بيني کرد. سپس مشتي ديگري برداشت همين کار را انجام داد و بر دست ديگرش ريخت و با دو دستش صورتش را شست. پس از آن مشتي آب برداشت دست راست را شست و با کف آب ديگر دست چپ را شست. آنگاه سرش را مسح کرد و کفي از آب بر پاي راست ريخت تا اين که او را شست و با کف ديگر آب پاي چپ را شست. پس از اتمام آن گفت: همچنين ديدم که رسول خدا صلي الله عليه وآله وضو مي­گرفت.

البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص 65، تحقيق: د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

پاسخ اول : تعارض اين روايت با روايات ابن عباس پيرامون مسح در قرآن

ابن ابي شيبه و ابن ماجه از ابن عباس نقل کرده اند که ايشان شستن پا را انکار کرده و مسح را موافق کتاب خدا مي­داند:

199 حدثنا بن عُلَيَّةَ عن رَوْحِ بن الْقَاسِمِ عن عبد اللهِ بن مُحَمَّدِ بن عَقِيلٍ عن الرُّبَيِّعِ ابْنَةِ مُعَوِّذِ بن عَفْرَاءَ قالت أَتَانِي بن عَبَّاسٍ فَسَأَلَنِي عن هذا الحديث تَعْنِي حَدِيثَهَا الذي ذَكَرَتْ أنها رَأَتْ النبي صلى الله عليه وسلم تَوَضَّأَ وَأَنَّهُ غَسَلَ رِجْلَيْهِ قالت فقال بن عَبَّاسٍ أَبَى الناس إِلاَّ الْغَسْلَ وَلاَ أَجِدُ في كِتَابِ اللهِ إِلاَّ الْمَسْحَ.

ربيع دختر معوذ بن عفرا مي گويد: ابن عباس نزد من آمد و از اين روايت سؤال کرد. مقصود ربيع اين روايت بود که رسول خدا صلي الله عليه وآله را مشاهده کرد که در وضو پاهاي مبارکش را شسته است. ربيع مي گويد: ابن عباس گفت: مردم جز شستن را انجام نميدهند، در حالي که من در کتاب خدا جز مسح، حکم ديگري نمي يابم.

إبن أبي شيبة الكوفي، ابوبكر عبد الله بن محمد (متوفاى235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 1، ص 27، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ.

القزويني، ابوعبدالله محمد بن يزيد (متوفاى275هـ)، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 156، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار الفكر - بيروت.

سند اين روايت نيز معتبر است. آقاي احمد بن ابوبکر کناني بعد از نقل روايت مي نويسد:

هذا إسناد حسن رواه ابن أبي شيبة في مصنفه.

سند اين روايت حسن است که آن را ابن ابي شيبه در کتاب مصنف خودش نقل کرده است.

الكناني، أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل (متوفاي840هـ)، مصباح الزجاجة في زوائد ابن ماجه، ج 1، ص 66، تحقيق: محمد المنتقى الكشناوي، دار النشر: دار العربية بيروت، الطبعة: الثانية 1403

از ابن عباس روايات ديگري نيز نقل شده است که ايشان قائل به مسح پا بوده اند نه شستن آن.

عبد الرزاق صنعاني روايت ديگر را چنين گزارش کرده است:

45 عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ جَابِرِ بْنِ زَيْدٍ أَوْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: " افْتَرَضَ اللَّهُ غَسْلَتَيْنِ وَمَسْحَتَيْنِ، أَلا تَرَى أَنَّهُ ذَكَرَ التَّيَمُّمَ؟ فَجَعَلَ مَكَانَ الْغَسْلَتَيْنِ مَسْحَتَيْنِ، وَتَرَكَ الْمَسْحَتَيْنِ ". قَالَ مَعْمَرٌ: وَقَالَ رَجُلٌ لِمَطَرٍ الْوَرَّاقِ، مَنْ كَانَ يَقُولُ الْمَسْحُ عَلَى الرِّجْلَيْنِ؟ قَالَ: فُقَهَاءُ كَثِيرٌ.

جابر يا عکرمه از ابن عباس نقل کرده اند که گفت: خداوند متعال دو شستن و دو مسح کردن را واجب کرده است. آيا نمي­بيني که خداوند تيمم را ذکر کرده است؟ به جاي دو شستن دو مسح را قرار داده و دو مسح را رها کرده است. معمر گفته است: شخصي به مطر وراق گفت: چه کسي قائل به مسح پا است؟ گفت: فقهاي زياد بر اين مطلب قائل هستند.

مصنف عبد الرزاق، ج 1، ص 19

در روايت ديگر ابن عباس گفته است:

55 عبد الرزاق عن بن جريج قال أخبرني عمرو بن دينار أنه سمع عكرمة يقول قال بن عباس الوضوء مسحتان وغسلتان.

عکرمه نقل کرده که ابن عباس گفت: وضو دو تا مسح و دو تا شستن دارد.

مصنف عبد الرزاق، ج 1، ص 19

پاسخ دوم: تعارض اين روايت با روايت صحيح بالا

در قسمت شرح وضوي رسول خدا صلي الله عليه وآله در اين نوشتار از طريق عطاء بن يسار به نقل از ابن عباس بيان شد که آن حضرت پاي مبارکش را مسح کرده اند؛ اما اين روايت معارض، شستن را بيان مي کند و با هم تعارض دارند. و ثابت کرديم که اين روايت توسط محقق کتاب تصحيح شده است.

از مجموع روايات ابن عباس، به دست مي آيد که رسول خدا صلي الله عليه وآله در وضو پاهاي شان را مسح مي کردند.

3. شستن پا توسط عثمان

از عثمان نيز روايتي نقل کرده اند که وي پايش را مي­شسته است.

489 حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا يَعْقُوبُ ثنا أبي عَنِ بن إِسْحَاقَ حدثني محمد بن إبراهيم بن الحرث التيمي عن مُعَاذِ بن عبد الرحمن التيمي عن حُمْرَانَ بن أَبَانَ مولى عُثْمَانَ بن عَفَّانَ قال رأيت عُثْمَانَ بن عَفاَّنَ دَعَا بِوَضُوءٍ وهو على بَابِ الْمَسْجِدِ فَغَسَلَ يَدَيْهِ ثُمَّ مَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَاسْتَنْثَرَ ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ غَسَلَ يَدَيْهِ إلى الْمِرْفَقَيْنِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ وَأَمَرَّ بِيَدَيْهِ على ظَاهِرِ أُذُنَيْهِ ثُمَّ مَرَّ بِهِمَا على لِحْيَتِهِ ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَيْهِ إلى الْكَعْبَيْنِ.

حمران بن ابان غلام عثمان بن عفان گفته است: من عثمان را ديدم که آب وضو خواست در حالي که او دم در مسجد بود. دستانش را شست، آب در دهان کرد و استنشاق کرد. پس از آن صورتش را سه بار شست و سپس دستانش را تا آرنج سه مرتبه شست و پس از آن سر خود را مسح نمود و دستش را بر گوشهاي خود کشيد و آن را به ريش خود کشيد سپس دو پاي خود را تا کعبين شست.

مسند أحمد بن حنبل، ج 1، ص 68

هيثمي بعد از نقل روايت، آن را رجال سندش را موثق مي­داند:

قلت رواه أحمد وهو في الصحيح باختصار ورجاله موثقون.

الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاى807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 1، ص 229، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت 1407هـ.

نقد روايت: تعارض با روايات ديگر

اين روايت، علاوه بر تعارض با قرآن، با روايات ديگر که در ابتداي مقاله ذيل عنوان «بررسي وضوي پيامبر صلي الله عليه وآله»، به نقل از عثمان بيان کرديم، در تعارض است.

نتيجه کلي:

روايات صحيحي كه از منابع اهل سنت نقل شد، ثابت مي­کنند که رسول خدا صلي الله عليه وآله و امير مؤمنان عليه السلام در وضو پاهاي مبارک شان را مسح مي کرده اند. اما رواياتي که خلاف اين مطلب را گفته اند؛

اولا: اکثر آنها از نظر سند تضعيف شده اند؛

ثانيا: بر فرض صحت سند، با قرآن و روايات صحيح ديگر در تعارض هستند و توان مقابله با آنها را ندارند.

ونکته مهم اين که برخي از اين روايات معارض، از يک نفر نقل شده است. همانند روايات حمران بن ابان که وضوي عثمان را حکايت مي­کنند.

ثالثا: همانطوري که گذشت، تعدادي از صحابه پيامبر صلي الله عليه وآله از جمله اميرمؤمنان، ابن عباس، و تابعين وفقهاي بسياري از اهل سنت قائل به مسح کشيدن بر پا بودند.

بنابراين، هر فرد مسلمان وظيفه دارد که طبق دستور قرآن، سنت پيامبر و اهل بيت عليهم السلام عمل نمايند.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)



Share
1 | حمید رضا حسینی | Iran - Tehran | ١٤:٠٧ - ٣١ فروردين ١٣٩٥ |
با عرض سلام و خسته نباشید، یک سوال دارم که برام خیلی مهمه لطفا پاسخ دهید،آیا تمام اعمال پیامبر با وحی بوده یا ایشان به اختیار خودشونم کاری انجام میدادن،مثلا انتخاب فرمانده برای جنگ ها یا دیگر اعمال

پاسخ:
باسلام
دوست گرامي
فياض لاهيجى‏ متکلم شيعه در اين خصوص مي گويد:
و كسى اگر گمان كند كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در امرى از امور عمل به رأى خود كرده و منتظر وحى نبى نبوده هرآينه به غايت جاهل باشد به امر نبوّت، و به حقيقت نبىّ. و چنين كسى از مرتبه دين‏دارى خارج بودنش اقرب است نزد عقل. سيّما كه مخالف نصّ قرآن مجيد است كه: وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏ و تخصيص اين به بعضى امور در نهايت ركاكت است.
چه جميع امور متعلقه به دين على السّويّه است در حاجت به اذن الهى و وحى ربّانى، و هرگاه پيغمبر عمل به رأى خود نكند ديگرى را چه ياراى آن باشد.
گوهر مراد، ص: 461
در تفسير نمونه نيز آمده است:
اين سخن « ان هو الا وحی یوحی» تنها در مورد آيات قرآن نيست، بلكه به قرينه آيات گذشته سنت پيامبر ص را نيز شامل مى‏شود كه آنهم بر طبق وحى الهى است، چرا كه اين آيه با صراحت مى‏گويد: او از روى هوى سخن نمى‏گويد هر چه مى‏ گويد وحى است
تفسير نمونه، ج‏22، ص: 481
اما در اين خصوص بايد به اين نکته توجه داشت که شايد اين طور نبوده که حتي سخنان عادي در زندگي و احوال پرسي پيامبر صلي الله عليه و آله با اشخاص ديگر را جبرئيل به صورت وحي پايين بياورد اما اين مسلم است به حکم عصمت حضرت هرگز سخني از روي شهوت و يا غضب بيان نفرموده‌اند و خداوند سبحان از تمام کلمات و سخنان و افعال ايشان رضايت داشته است. يعني تمام سخنان ايشان حتي فردي و خصوصي، برگرفته و ناشي از وحي الهي است.
بنابراين تمام رفتار و کردار پيامبر صلي الله عليه و آله از روي وحي است اما بين اين وحي به معني نزول آيات با وحي براي کارهاي شخصي حضرت فرق دارد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2 | حمیدرضا حسینی | Iran - Tehran | ١٧:٣٣ - ٣١ فروردين ١٣٩٥ |
با سلام مجدد،لطفا با توجه به پاسخ بالا به این شبهه پاسخ بدهید،ابوبکر جانشین تعیین کرد چون به او وحی نمی شد و حق اجتهاد داشت ولی پیامبر (ص) جانشین انتخاب نکرد چون ایشان حتما باید به وحی عمل کنند،وقتی دستوری نیامده پس ایشان ملزم به انتخاب جانشین نیستند.لطفا جواب بیشتر عقلی باشد تا نقلی.خواهش دیگری هم که از خدمت شما دارم ،شخصی هست به اسم دکتر عبدالله که در برنامه های خود شبهه افکنی میکند،در یکی از کلیپ هایی که درست کرده به این مساله پرداخته که پیامبر به خاطر فلان ادله ها جانشین انتخاب نکردن ولی ابوبکر مجاز به این کار بوده،در واقع شبهه ی من هم از این کلیپ به وجود امده.خواهش میکنم برنامه ای در پاسخ به آن تهیه کنید.ممنون از زحمات شما بزرگواران

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
انتخاب جانشين مگر به دست پيامبر (ص) و يا ابوبکر و يا شخص ديگر مي باشد که بگوييم چه کسي حق دارد انتخاب بکند و چه کسي حق ندارد؟!!!
انتخاب جانشني فقط به دست خداست و کسي حق اظهار نظر در اين خصوص را ندارد همچنانکه انتخاب پيامبران فقط به دست خداست و کسي حق دخالت و يا حتي پيشنهاد کسي را در اين خصوص ندارد لذا وقتي خود پيامبر نيز حق پيشنهاد در اين خصوص را ندارد و در طول زندگي خود نيز چينن کاري را نکرد چطور کسان ديگر امثال ابوبکر و عمر چنين حقي را دارند آيا عقل آنها از پيامبر بيشتر بوده است ؟!!
خوب است در اين خصوص به روايتي از صحيح بخاري دقت شود که حجت را براي همگان روشن کرده است:
عن ابن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال قَدِمَ مُسَيْلِمَةُ الْكَذَّابُ على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَجَعَلَ يقول: إن جَعَلَ لي مُحَمَّدٌ الْأَمْرَ من بَعْدِهِ تَبِعْتُهُ وَقَدِمَهَا في بَشَرٍ كَثِيرٍ من قَوْمِهِ. فَأَقْبَلَ إليه رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَمَعَهُ ثَابِتُ بن قَيْسِ بن شَمَّاسٍ وفي يَدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قِطْعَةُ جَرِيدٍ حتى وَقَفَ على مُسَيْلِمَةَ في أَصْحَابِهِ فقال: لو سَأَلْتَنِي هذه الْقِطْعَةَ ما أَعْطَيْتُكَهَا وَلَنْ تَعْدُوَ أَمْرَ اللَّهِ فِيكَ وَلَئِنْ أَدْبَرْتَ ليَعْقِرَنَّكَ الله وَإِنِّي لَأَرَاكَ الذي أُرِيتُ فِيكَ ما رأيت
ابن عَبَّاسٍ رضى الله عنهما گفت: مُسَيْلِمَه ْكَذَّاب در زمان رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم مى‌گفت: اگر محمد امارت بعد از خودش را براى من قرار دهد از او پيروى مى‌كنم، او با افراد فراوان از قبيله‌اش به سمت آن حضرت آمد و رسول خدا صلى الله عليه وسلم به همراه ثابت بن قيس به او رو كرد و در حالى كه در دستشان تكه چوبى بود به نزد او رفت و در مقابلش ايستاد و فرمود: اگر اين تكه چوب را از من بخواهى، به تو نخواهم داد وَ هرگز امر الله را در خود نخواهى ديد و اگر پشت كنى (و اسلام نياوري) قطعا خداوند تو را خوار خواهد كرد و من عاقبت تو را شوم مى‌بينم.
صحيح البخاري - کتاب المناقب - باب علاماة النبوة في الإسلام - ح 3374
همچنين در روايت ديگر آمده است:
عن الزهري أنه أتى بني عامر بن صعصعة فدعاهم إلى الله عز وجل وعرض عليهم نفسه فقال رجل منهم يقال له بيحرة بن فراس قال ابن هشام فراس بن عبدالله بن سلمة الخير بن قشير بن كعب ابن ربيعة بن عامر بن صعصعة:
والله لو أني أخذت هذا الفتى من قريش لأكلت به العرب ثم قال أرأيت إن نحن بايعناك على أمرك ثم أظهرك الله على من خالفك أيكون لنا الأمر من بعدك. قال: الأمر إلى الله يضعه حيث يشاء.
از زهرى روايت است كه حضرت رسول صلى الله عليه الله عليه واله به ميان قبيله بنى عامر ين صعصعه آمد و آنها را به خداوند متعال دعوت كرد؛ مردى از آن قبيله كه به او « بيحرة بن فراس» گفته مى‌شد، ... گفت: اگر ما با تو بيعت كردبم و خداوند تو را بر مخالفين پيروز گردانيد آيا حكومت بعد از تو براى ما خواهد بود؟ پيامبر صلى الله عليه واله فرمود : أمر حكومت با خداوند است هر جا كه يخواهد آن را قرار مى‌دهد..
السيرة النبوية، ج2، ص272 ا تاريخ الطبري ، ج 2، ص 84
طبق اين روايت ابوبکر حق انتخاب نداشت و اين ربطي به نزول وحي و غيره ندارد روايت مي گويد تعيين خليفه امر الهي است و خدا بايد فقط خليفه را معين کند لذا اگر ابوبکر نيز اگر تعيين خليفه کرد اين بر خلافت روايت فوق است پس کار او غير شرعي بوده است
اما اينکه مي گويند پيامبر صلي الله عليه و آله انتخاب نکرد، طبق روايت فوق گفتيم تعيين و انتخاب از آن خداست و وظيفه پيامبر فقط معرفي جانشيني بود که آن نيز در روايات اهل سنت نقل شده است
از جمله روايت وهو وَلِيُّ كل مُؤْمِنٍ بَعْدِي قال أبو عِيسَى هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ لَا نَعْرِفُهُ إلا من حديث جَعْفَرِ بن سُلَيْمَانَ
سنن الترمذي ج 5 ص 632
اين روايت نص بر اين است که پيامبر از طرف خدا خليفه خود را معرفي کرده است پس چطور اين روايات را ناديده مي گيرند!!!
از نظر عقل نيز نمي شود پذرفت که پيامبر جانشين نداشته باشد مخصوصا اينکه قرآن كتاب قانون است و هر قانوني نياز به مجري دارد. چطور ممكن است كه كتاب قانون را خداوند نازل بکند ولي مجري آن را مردم تعيين كنند؟!! مردم از كجا مي خواهند بدانند که چه کسي احكام قرآن را اجرا مي كند و ازكجا مي‌دانند كه علم چه كسي بيشتر است؟ چه تضمینی وجود دارد بر اینکه مردم اشتباه نکنند!!
همچنين ديني که در مورد تمام اعمال و كردار انسان برنامه دارد،از خوردن و خوابيدن و حتّی دستشویی رفتن. آيا ممكن است، در مورد جانشيني پس ازپيامبر صلی الله علیه و اله هيچ سخني نيامده باشد و هيچ تذكري نداده باشد؟ آيا ابوبکر، به اهميت تعيين جانشين پس از رسول الله پي بردند و خودشان براي همه مردم رهبر انتخاب كردند! اما خدا و پيامبر اصلا متوجه اين نياز اساسي نشدند و هيچ كس را براي رهبري امت تعيين نكردند؟ به راستي عقل ابوبکر بيشتر از پيامبر بوده است و آنان از خدا و رسولش نسبت به امّت دلسوز تر بوده اند؟!!!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | حق عل | Iran - Mashhad | ٠٩:٤٢ - ٠١ ارديبهشت ١٣٩٥ |
سلام
کتاب اصول السنه احمد بن حنبل از عبدوس نقل شده لطفا بیان فرمایید سلسله سندی که در نقل این کتاب بیان میشود تا به احمد می رسد چگونه است ایا صاحب طبقات الحنابله هم جزو سلسله اسناد هست اولین نفر چه کسی نقل می کند که تا احمد میرسد؟
واینکه می گویند منزلتی فی هدایا داشته یعنی چه؟
ممنون

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
در آن سندی که برای این کتاب از عبدوس نقل شده است گذشته از بررسی سند آنها، چنین است
قرأت على المبارك، قلت له: أخبَرك عبدالعزيز الأَزَجي، أخبَرنا علي بن بشران، أخبرنا عثمان المعروف بابن السَّماك، حدَّثنا الحسن بن عبدالوهاب، حدَّثنا سليمان بن محمد المِنقري، حدَّثني عبدوس بن مالك العطَّار، قال: سَمِعت أبا عبدالله أحمد بن حنبل
طبقات الحنابله ج1 ص241
یعنی احمد بن حنبل در دادن هدیه به این شخص و امور دیگر ، برای او منزلت خاصی در نظر داشته بود
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
4 | محمد جواد | Iran - Tehran | ٢١:٢٦ - ٠٣ ارديبهشت ١٣٩٥ |
سلام واقعا تشکر و خداقوت به خاطر مطالب سایتتون
خدا شهیدتون کنه...
5 | حق علی | Iran - Rasht | ١٠:٠٧ - ٠٨ ارديبهشت ١٣٩٥ |
سلام علیکم
در کدام منابع امده که احمد بن حنبل بخاطر اعتقاد داشتن به قدیم بودن قران تازیانه خورده؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين جريان به اين صورت نقل شده است که او را به زندان انداخته و تازيانه زدند
ابن کثير گويد:
الثلث الاخير من الليل قال أحمد ففرحنا ثم جاء الخبر بأن المعتصم قد ولي الخلافة وقد انضم إليه أحمد بن أبي دؤاد وان الأمر شديد فردونا إلى بغداد في سفينة مع بعض الاسارى ونالني منهم اذى كثير وكان في رجليه القيود ومات صاحبه محمد بن نوح في الطريق وصلى عليه أحمد فلما رجع أحمد إلى بغداد دخلها في رمضان فأودع في السجن نحوا من ثمانية وعشرين شهرا وقيل نيفا وثلاثين شهرا ثم أخرج إلى الضرب بين يدي المعتصم وقد كان أحمد وهو في السجن هو الذي يصلي في أهل السجن والقيود في رجليه ( ذكر ضربه رضي الله عنه ) ( بين يدي المعتصم )
البداية والنهاية ج 10 ص 332
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
6 | عبدالصمد پرمر | Iran - Zahedan | ٢٢:٢٣ - ١٤ ارديبهشت ١٣٩٥ |
با سلام و خسته نباشید
می خواستم بدانم که : در زیارت عاشورا پنج نفر مورد لعن قرار گرفته اند . چهار نفر چه کسانی هستند . بعضی اعلام می کنند منظور از آنان قابیل - قاتل حضرت یحیی (ع) و.....
آیا در این مورد روایتی داریم . یا صرفا بخاطر وحدت و دلخوشی برادران اهل سنت است . (خودم از شیعیان اهل بیتم )

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
در اين خصوص به قسمت نظرات مقاله «اعتراض وهابيون ايران به زيارت عاشورا !» مراجعه بکنيد
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
7 | هادی | Iran - Isfahan | ١٣:٢٦ - ٠٩ تير ١٣٩٥ |
با سلام
در اصول کافی جلد 3 صفحه 35 با سند صحیح از امام جعفر صادق روایت شده که در وضو باید پا را شست
موفق باشید

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اولا: هر روايتي که در نزد ما سندش صحیح باشد، به معنی پذیرش آن روایت نیست چه بسا روايتي باشد که متن آن با مباني شيعه نمي سازد لذا مورد پذيرش نيست؛ چون احتمال دارد روايت از باب تقيه بوده باشد که موافق عامه است. از جمله اين روايتي که شما ذکر کرديد در کتاب وسائل الشيعه بعد از نقل اين روايت حر عاملي گويد: أقول : غسل الرجلين محمول على التقية لما مر . وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 1 ص ۴۵۲.
امام عليه‏ السلام در مورد احكام فقهى به جهت تقيّه، حكمى را پنهان نموده و يا خلاف آن را اظهار مى ‏نمايد كه به «تقيّه در حكم» نيز معروف است.
ثانيا:اين روايت را مرحوم شيخ صدوق نقل کرده است که متن آن دلالت بر مسح مي کند:
إن نسيت مسح رأسك فامسح عليه و علي رجليك من بلة وضوئك. : اگر مسح سرت را فراموش كردى، پس بر آن و بعد بر پاهاى خود از آب وضويت مسح كن، من لا يحضره الفقيه للشيخ الصدوق، ج1، ص60
ثالثا: قبول چنين روايت، موجب مخالفت با قرآن است که مسح پا را مي گويد
رابعا : بيش از ده ها روايت صحيح وجود دارد که دلالت بر اين دارد که پا را در وضوء بايد مسح کرد که اين روايت که اشاره کرديد توان مقابله به اين روايات را ندارد به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي کنيم:
1-عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبَانٍ وَ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: حَكَى لَنَا أَبُو جَعْفَرٍ ع وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَدَعَا بِقَدَحٍ فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَأَسْدَلَهُ عَلَى وَجْهِهِ‏ ثُمَّ مَسَحَ وَجْهَهُ مِنَ الْجَانِبَيْنِ جَمِيعاً ثُمَّ أَعَادَ يَدَهُ الْيُسْرَى فِي الْإِنَاءِ فَأَسْدَلَهَا عَلَى يَدِهِ الْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ جَوَانِبَهَا ثُمَّ أَعَادَ الْيُمْنَى فِي الْإِنَاءِ فَصَبَّهَا عَلَى الْيُسْرَى ثُمَّ صَنَعَ بِهَا كَمَا صَنَعَ بِالْيُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ بِمَا بَقِيَ فِي‏ يَدِهِ‏ رَأْسَهُ‏ وَ رِجْلَيْهِ‏ وَ لَمْ يُعِدْهُمَا فِي الْإِنَاءِ.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَ لَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخَذَ بِكَفِّهِ الْيُمْنَى كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَغَسَلَ بِهِ وَجْهَهُ ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ الْيُسْرَى كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَغَسَلَ بِهِ يَدَهُ الْيُمْنَى ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِهِ الْيُمْنَى كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَغَسَلَ بِهِ يَدَهُ الْيُسْرَى ثُمَّ مَسَحَ بِفَضْلِ يَدَيْهِ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ.
3-عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَأْخُذُ أَحَدُكُمُ الرَّاحَةَ مِنَ الدُّهْنِ فَيَمْلَأُ بِهَا جَسَدَهُ وَ الْمَاءُ أَوْسَعُ مِنْ ذَلِكَ أَ لَا أَحْكِي لَكُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ ص قُلْتُ بَلَى قَالَ فَأَدْخَلَ يَدَهُ فِي الْإِنَاءِ وَ لَمْ يَغْسِلْ يَدَهُ فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ مَاءٍ فَصَبَّهُ عَلَى وَجْهِهِ ثُمَّ مَسَحَ جَانِبَيْهِ حَتَّى مَسَحَهُ كُلَّهُ ثُمَّ أَخَذَ كَفّاً آخَرَ بِيَمِينِهِ فَصَبَّهُ عَلَى يَسَارِهِ ثُمَّ غَسَلَ بِهِ ذِرَاعَهُ الْأَيْمَنَ ثُمَّ أَخَذَ كَفّاً آخَرَ فَغَسَلَ بِهِ ذِرَاعَهُ الْأَيْسَرَ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ رِجْلَيْهِ بِمَا بَقِيَ فِي يَدِهِ.
كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏3 ؛ ص24 دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
8 | موحد | Iran - Tehran | ٠٢:٢٥ - ١١ تير ١٣٩٥ |
با عرض سلام و خسته نباشید.
همانطور که همه میدانیم شیعیان قسمتی از پا را در وضو مسح میکنند و همچنین میدانیم که یکی از مهمترین معجزات قران کریم فصاحت و بلاغت آن است.
سوال اینجاست که پس چرا قران کریم کلمه ارجلکم را با اعراب کسره نیاورد و «الی الکعبین» را حذف نکرد تا ارجلکم عطف به بروسکم شود و مشمول مسح قسمتی از پا گردد. در حالی که اکنون با عبارت موجود شیعیان ادعا میکنند که ارجلکم عطف به محل وضو یعنی «وامسحو» شده است که در اینصورت کلمه «وامسحو ارجلکم الی الکعبین» به دلیل نداشتن حرف «ب» در اول ارجلکم به معنی « مسح کنید پاهایتان را تا دو کعب» ترجمه میشود که ترجمه درستی است ولی شیعیان به جای مسح همه پاهای خودشان تا دو برجستگی، فقط قسمتی از آن را مسح میکنند که این خلاف دستور قران است و همانطور که اول گفتم اگر قرار بود که قسمتی از سر و قسمتی از پا مسح شود کافی بود که قران بگوید « وامسحو بروسکم و ارجلکم» .
لطفا بنده را روشن نمایید. ممنون

پاسخ:
با سلام
دوست گرامی
در این خصوص به ذیل مقاله در قسمت نظرات رجوع کنید
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها