2024 March 28 - پنج شنبه 09 فروردين 1403
حدیث وصایت و تحریفات پیرامون آن-1
کد مطلب: ٨٦٨٤ تاریخ انتشار: ١٥ مرداد ١٣٩٤ - ١٠:٥٨ تعداد بازدید: 4724
سخنراني ها » امیرالمؤمنین علیه السلام
حدیث وصایت و تحریفات پیرامون آن-1

بررسی احادیث وصایت امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام
ویژه برنامه امامت و ولایت 94/05/15

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 94/05/15

مجری

السلام علیک یا امین الله فی ارضه و حجته علی عباده، السلام علیک یا امیرالمؤمنین!

استاد! سلام علیکم!

استاد حسینی قزوینی

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

مجری

در بعضی از روایات آمده است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، وصایت حضرت علی علیه‌السلام را در امتداد نبوت خودشان قرار داده‌اند. لطفا روایتی را که در این زمینه آمده است، با سند صحیح از منابع اهل سنت بیان بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

ما در برنامه‌های گذشته روایاتی را که نبی مکرم، علی علیه‌السلام را به عنوان خلیفه و جانشین معین کرده و فرموده: یا علی انت خلیفتی يا انت وصیّی را مورد بحث و بررسی قرار دادیم و روایات انت خلیفتی، انت امام کل مؤمن و مؤمنه، انت ولی کل مؤمن و مؤمنه را از کتاب‌های مختلف عزیزان اهل سنت نقل کردیم.

از طرف دیگر بیان کردیم که پیغمبر اكرم به علی علیه‌السلام فرمود: انت مع الحق و الحق معک. همچنین پیغمبر فرمود: علیّ مع القرآن و القرآن مع علی و این روایات را نیز از منابع متعدد اهل سنت نقل کردیم.

در رابطه با بحث وصیت هم تاكنون حدود دوازده روایت را با بررسی سندی از کتب اهل سنت نقل کرده‌ایم که نبی گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند علی بن ابی‌طالب خلیفه‌ و وصی من است.

در رابطه با حدیث دار، پیغمبر فرمود:

انت خلیفتی.

البداية و النهاية، ابن كثير، ج 7، ص 374.

همچنین پيامبر فرموده‌اند:

لكل نبي وصي و وارث و إن عليا وصيي و وارثي؛

هر پیغمبری وصی و وارثي دارد و قطعا علی وصی و وارث من است.

تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 392.

احاديث اتخدت علیّاً وصیّا و وصیی خیر الاوصیاء را مفصل بررسي کردیم.

در اینجا باید عرض کنم همان‌طور که فرمودید؛ در بعضی روایت‌ها آمده است که نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم، وصایت امیرالمؤمنین را در امتداد نبوت خودشان قرار داده‌اند.

طبرانی در معجم الکبیر، ج4، ص171، حدیث 4046 نقل می‌کند که:

أن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال لفاطمة رضي الله عنها أما علمت أن الله عزوجل اطلع إلى أهل الأرض فاختار منهم أباك فبعثه نبيا ثم اطلع الثانية فاختار بعلك فأوحى إلي فأنكحته و اتخذته وصیّاً؛

پیغمبر اکرم به حضرت زهرا فرمودند: زهرا جان! مگر نمی‌دانی خدای عالم به اهل زمین نظری افکند و از میان اهل زمین پدرت را انتخاب کرد و او را به عنوان پیغمبر مبعوث کرد. مرتبه‌ی دوم خدای عالم به زمین نظر افکند و همسر تو را انتخاب کرد و به من وحی فرمود که تو را به ازدواج علی در بیاورم و او را وصیّ خودم قرار بدهم؟

آیا این تعبیر در حق هیچکدام از صحابه آمده است؟! در حق آقای ابوبکر، آقای عمر، آقای عثمان، طلحه، زبیر یا دیگر صحابه آمده است؟ پیغمبر اکرم به چه زبانی بفرماید:

یا علی انت خلیفتی من بعدی؛

الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، ج 2، ص 247.

انت ولی کل مؤمن من بعدی؛

تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 100.

من کنت ولیه فعلی ولیه؛

مسند أحمد، الإمام أحمد بن حنبل، ج 5، ص 350.

انه امام المتقین؛

الإصابة، ابن حجر، ج 4، ص 6.

انت امام کل مؤمن و مؤمنه.

المناقب، الموفق الخوارزمي، ص 61.

در اینجا هم می‌گوید: اتخذته وصیّا، آن هم اوحی الیّ، یعنی این امامت، امامت الهی است.

آقایان می‌گویند شما بر امامت الهی دلیل بیاورید!

از منابع شیعه و اهل سنت دليل آورديم، آقایان چه بهانه‌ای دارند؟ برای کسی که حجت تمام نشود، مسئله‌ای نیست، ولی کسی که حجت برای او تمام شود، راه گریزی ندارد. البته ما به هیچ‌وجه اصرار نداریم کسی حرف ما را بپذیرد و عقیده‌ی ما را انتخاب کند.

بررسی سندی

اولین راوی؛ محمد بن عبدالله حضرمی است.

آقای ابن ابی حاتم که از بنیانگذاران علم رجال اهل سنت است، می‌گوید:

و هو صدوق؛

آدم صادق و راستگويي است.

الجرح و التعدیل، القسم الثانی من المجلد الثالث، ص 268.

درباره ابن ابی حاتم در ابتدای کتاب چنین آمده است: الامام الحافظ شیخ الاسلام ابی محمد عبدالرحمن بن الامام الکبیر ابی حاتم محمد بن ادریس رازی، متوفای 327.

امام ابوعبدالله شمس الدین محمد ذهبی (متوفای 748) هم در کتاب تذکره الحفاظ وقتی به محمد بن حضرمی می‌رسد، تعبیر حافظ کبیر ابو جعفر را مي‌آورد و مي‌گويد:

و کان من اوعیة العلم؛

دریای خروشان علم بوده است.

تذكرة الحفاظ، الذهبي، ج 2، ص 662.

از دارقطنی درباره حضرمی سؤال کردند، گفت:

ثقة جبل؛

ثقه‌ای است مثل کوه.

سؤالات حمزة، دار قطني، ص 72.

راوی دوم؛ محمد بن مرزوق است.

مزی (متوفای 742) در تهذیب الکمال در رابطه با ایشان می‌گوید:

و ذکره ابن حبان فی کتاب الثقات و قال یروی عن ابی عاصم و اهل البصرة.

تهذیب الکمال، ج26، ص386.

راوی سوم؛ حسین اشقر است.

ابن حجر عسقلانی (متوفای 852) در تهذیب التهذیب، اقوال مختلف را نقل می‌کند و در نهایت می‌گوید:

قلت صدوق؛

نظر من این است که این آقا صدوق می‌باشد.

تهذیب التهذیب، ج2، ص335.

همچنین در تقریب التهذیب -که دوازده جلد تهذیب التهذیب را در یک جلد به نام تقریب التهذیب آورده است- می‌گوید:

الحسین بن الحسن الاشقر الفزاری الکوفی صدوق یهم و یغلو فی التشیع من العاشرة.

تقريب التهذيب، ابن حجر عسقلاني، ص 166.

هفتاد، هشتاد نفر از اسانید بخاری که در صحيح بخاری هم روایت نقل کرده‌اند، شیعه هستند. بعضی‌ها، هم شتم و هم سب صحابه می‌کردند، ولی آقای بخاری به آنها اعتماد کرده و در صحیح خودش از آنها روایت نقل نموده است.

اینکه به قولی ایشان نسبت به تشیع غلو داشته، ملاک نیست، بلکه ملاک این است که راست می‌گوید یا نه؟ ما می‌خواهیم بدانیم مطلبی که نقل می‌کند، آیا پیغمبر اکرم فرموده است؟

آقایان خیلی از روات دارند که مثلا قمارباز بوده‌اند! درباره چند راوی آورده‌اند که اصلاً نماز نمی‌خوانده‌اند! راویانی دارند که از نجاست اجتناب نمی‌کردند! ولی از آنها نقل روایت کرده‌اند و اهميت چنداني از نظر آنها ندارد!

اما ابن حبان در کتاب الثقات، ج8، ص184، حسین بن حسن اشقر، ابو عبدالله فزاری، را ذكر كرده و آقایان گفته‌اند ابن حبان جزء شخصیت‌های برجسته است. ابن حجر و ذهبی به توثیقات آقای ابن حبان اعتماد داشته‌اند.

راوی چهارم؛ قیس بن ربیع است.

ابن حجر در تهذیب التهذیب در رابطه با قیس بن ربیع اسدی، مطالبی نقل می‌کند تا آنجا که از ابي الوليد نقل مي‌كند:

کان قیس ثقة حسن الحدیث؛

ایشان، هم ثقه است، هم احادیث خوبی دارد.

تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج 8، ص 351.

همچنین ابي شيبه و دیگران آورده‌اند که ایشان آدم مورد اعتمادی بوده است و آقای عجلي هم نام ایشان را در کتاب معرفة الثقات آورده و می‌گوید:

و کان معروفا بالحدیث صدوقا.

معرفة الثقات، العجلي، ج 2، ص 220.

عثمان بن ابی شیبه هم گفته:

کان صدوقا.

تاريخ أسماء الثقات، عمر بن شاهين (ابن شاهين)، ص 191.

هفت، هشت نفر گواهی داده‌اند که آدم درستکاری بوده است.

راوی پنجم؛ اعمش است.

ابن حجر عسقلانی گفته است: اعمش همان سلیمان بن مهران اسدی است.

تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج 4، ص 195 و ج 12، ص 302.

ابن معین گفته:

ثقة.

تاريخ ابن معين، الدارمي، يحيى بن معين، ص 53.

ابن حبان هم در الثقات، ج 4، ص 302 او را ذكر كرده است.

راوی ششم؛ عبایة بن ربعی اسدی است.

ابن حبان در الثقات، ج5، ص 281 او را ذکر کرده‌ است.

حاکم نیشابوری در مستدرک علی الصحیحین پس از روایتی که عبایة بن ربعی از امیرالمؤمنین نقل کرده است، می‌گوید:

هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین؛

یعنی صحیح است و شرایط بخاری و مسلم را هم دارد.

المستدرك، حاكم نيشابوري، ج 2، ص 461.

همین روایت را هیثمی در مجمع الزوائد، ج8، ص253 نقل می‌کند که:

فاوحی الله الی فانحکته و اتخذته وصیاً.

آقای هیثمی می‌گوید طبری و دیگران این را نقل کرده‌اند و:

رواه بأسانید و أحدها حسن؛

با اسانید متعدد آورده و یکی از آنها حسن هست.

و سيوطي درباره حديث حسن مي‌گويد:

الحسن کالصحیح فی الاحتجاج به.

تدريب الراوي، سيوطي، ج 1، ص 160.

نووی و حتی ابن تیمیه و دیگران همین نظر را دارند.

بنابراين طبق روایتِ نبی مکرم، ولایة علی بن ابی‌طالب سلام‌الله‌علیه ثابت شد؛ لذا علی علیه‌السلام هم منصوب از جانب پیغمبر است و هم منصوص من الله؛ یعنی دو مسئله است و مدعای ما در امامت الهی علی بن ابی‌طالب و انتصاب ایشان از جانب پیغمبر، در این روایت کاملا روشن است.

این روایت‌ها هم از کتب اهل سنت نقل شد نه از کتب شیعه که آقایان بگویند در قرن سوم و چهارم بحث امامت و عصمت مطرح شد!

مجری

استاد! روایت دیگری از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که: وصیی خیر الاوصیاء. لطفا این روایت را هم توضیح بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

طبرانی در معجم الکبیر، ج3، ص52 روایت طولاني نقل مي‌كند که پیغمبر اکرم به حضرت زهرا فرمود:

يا حبيبتي أما علمت أن الله عزوجل اطلع إلى الأرض اطلاعة فاختار منها أباك عروبة برسالته ثم اطلع اطلاعة فاختار منها بعلك و أوحى إلي أن أنكحك إياه يا فاطمة و نحن أهل بيت قد أعطانا الله سبع خصال لم يعط أحد قبلنا و لا يعطى أحد بعدنا أنا خاتم النبيين و أكرم النبيين على الله و أحب المخلوقين إلى الله عزوجل و أنا أبوك و وصيي خير الأوصياء و أحبهم إلى الله و هو بعلك و شهيدنا خير الشهداء و أحبهم إلى الله و هو عمك حمزة بن عبد المطلب و هو عم أبيك و عم بعلك و منا من له جناحان أخضران يطير في الجنة مع الملائكة حيث يشاء و هو بن عم أبيك و أخو بعلك و منا سبطا هذه الأمة و هما ابناك الحسن و الحسين و هما سيدا شباب أهل الجنة و أبوهما و الذي بعثني بالحق خير منهما يا فاطمة و الذي بعثني بالحق إن منهما مهدي هذه الأمة؛

ای حبیبه‌ی من! آیا نمی‌دانی خدای عالم به زمین نگاه کرد، پدرت را انتخاب کرد و او را به رسالت مبعوث کرد، مرتبه‌ی دوم نگاه کرد، همسر شما را انتخاب کرد و به من وحی کرد که تو را به ازدواج او در بیاورم.

یا فاطمه! خدای عالم به ما اهل بیت هفت خصلت داده است که به احدی قبل از ما نداده و بعد از ما هم نخواهد داد؛ (یعنی هیچ کس، حتی انبیا را هم شامل نمی‌شود. تأکید است و همه را استثنا می‌کند. وقتی ما می‌گوییم علی بن ابی‌طالب از انبیا افضل است و علی بن ابی‌طالب نفس پیغمبر است، از کتب خود اهل تسنن است).

بعد حضرت می‌‌فرماید: من خاتم النبیین و اکرم النبیین و محبوبترین مخلوق نزد خدا و پدر تو هستم و از میان اوصیاء پیامبران، وصی من، علی، بهترین اوصیا و محبوبترین آنها در نزد خدا است. و شهید ما بهترین شهدا و محبوبترین آنها در نزد خداست، او عموی تو حمزه است.

و این هفت خصلت را رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یکی پس از دیگری بیان می‌‌فرمايند.

واضح‌تر از این؟ فقط دو، سه یا ده تا روایت نیست، بلکه روایات متعددي وجود دارد. حالا آقایان بگویند: یشهد القلب انه باطل!

ميزان الاعتدال، ذهبي، ج1، ص82

مجری

استاد! یکی از نکاتی که به صورت گسترده در شبکه‌های وهابی مطرح می‌کنند این است که می‌گویند: امیرالمؤمنین در کجا به وصایت و جانشینی و امامت خودش بعد از نبی گرامی اسلام اشاره کرده است؟ لطفا در این باره هم توضیح بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

در این موضوع روایات متعددی داریم.

خوارزمی (متوفای 568) که از ائمه‌ی اهل سنت است، در کتاب المناقب نقل می‌کند که: امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه حمد و ثنای خدا را کرد و بر نبی مکرم درود فرستاد، بعد فرمود:

معاشر الناس انا أخو رسول الله صلى الله عليه و آله و وصيه و وارث علمه، خصني و حباني بوصيته و اختارني من بينهم و زوجني ابنته بعد ما خطبها عدة فلم يزوجهم و انما زوجنيها بأمر ربه تعالى فوهب لي منها ذرية طيبة، فمن اعطى مثل ما أعطيت؛

ای مردم! من برادر، وصی و وارث علم پیغمبرم. پیغمبر وصایت را مخصوص من کرده و وصایت را به من هبه نموده است (بزرگواری کرده مرا برای وصایتش انتخاب کرده است). و از میان همه مرا انتخاب کرده است و دخترش را به عقد من در آورده است بعد از آنکه عده‌ی زیادی از دخترش خواستگاری کردند ... پس به چه كسي مانند آنچه به من عطا گرديده، عطا شده است؟

المناقب، الموفق الخوارزمي، ص 222.

همچنین در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، در خطبه‌ی دوم که امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه در رابطه با منافقین مطالبی دارد، می‌‌فرماید:

زرعوا الفجور و سقوه الغرور و حصدوا الثبور لا يقاس بآل محمد صلى الله عليه من هذه الأمة أحد و لا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه أبدا هم أساس الدين و عماد اليقين إليهم يفئ الغالي و بهم يلحق التالي ... لهم خصائص حق ولاية الرسول صلى الله عليه و آله على الخلق و فيهم الوصية و الوراثة ... أن الحق رجع الآن إلى أهله؛

آل محمد قابل مقایسه با هیچ کسی در میان امت پیغمبر نیستند. اینها اساس دین و پایه‌های یقین هستند. آنهایی که غلو می‌کنند باید به اینها برگردند و آنهایی که عقب مانده‌اند، باید به اینها برسند. ولایت حق اختصاصی و مسلم اینهاست و وصیت و وراثت پیغمبر در میان اینهاست... (در اينجا آن نكته مهم را فرمود كه) الان که من خلیفه شدم حق به حق‌دار رسید (این خلافت به جایگاه اصلی‌اش منتقل شد).

شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، ج 1، ص 139.

این خطبه را امیرالمؤمنین بعد از اینکه عثمان کشته شد و همه آمدند علی را برای خلافت انتخاب کردند، بیان فرمود.

چهار مطلب را امیرالمؤمنین در این خطبه بیان کرده است:

یک: لهم خصائص حق الولایة؛ ولایت بر مردم حق مسلم ما اهل بیت است.

دو: وصیت و وراثت برای آل محمد است.

سه: اكنون که من خلیفه شدم، حق به حق‌دار رسید.

چهارم: این خلافتی که از جایگاه اصلی‌اش منحرف و غصب شده بود، اکنون به جایگاه اصلی‌اش منتقل شد.

همچنين در منابع ديگر آمده است كه بعد از اینکه علی عليه‌السلام بر مسند خلافت نشست و مردم عدالت، حقانیت و روشنگری‌های علی را دیدند، گفتند: یا علی تو که وصی بودی چرا وصایت را ضایع کردی و روز اول نیامدی دیگران را کنار بزنی و در مسند خلافت بنشینی؟

اگر واقعاً امیرالمؤمنین وصی نبود، اعتراف مردم بر چه اساسي بوده و مردم از کجا می‌دانستند؟

در اينجا امیرالمؤمنین می‌‌فرمایند:

و أمّا قولكم إنّي كنت وصيّاً فضيّعتُ الوصيّة فانّ الله تعالى قال في كتابه: و للهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيْتِ مَنِ استَطاعَ إلَيه سَبيلاً و لو ترك الحجّ من استطاعَ إليه سبيلاً كَفر. و لم يكن البيتِ ليَكْفُرَ و لو تركه النّاس لا يأتونه و لكن كان يَكْفُرُ من كان يستطيع إليه السبيل فلا يأتيه و كذلك أنا: إن أكن وصيّاً فانّكم كفرتم بي لا أنا كفرت بكم بما تركتموني قالوا: صدقت هذه بحجّتنا هذه؛

آنها که می‌گویند: من وصی بودم و وصیت را ضایع کردم، مردم مرا حمایت نکردند تا قیام کنم و دیگران را کنار بزنم. خدای عالم در کتابش می‌‌فرماید بر مردم واجب است به زیارت خانه‌ی خدا بروند؛ اگر مردم حج را ترک کردند کافر می‌شوند، ولی خانه که کافر نمی‌شود. اگر مردم سراغ خانه نرفتند، آیا حج گناه کرده و آن را بازخواست می‌کنند؟ آیا خللی در حج، مکه مکرمه و بیت الله ایجاد می‌شود؟ نه! بیت الله الحرام آن مقام و جایگاه خودش را دارد، چه مردم بیایند و چه مردم نیایند.

بعد حضرت می‌فرماید: اگر من وصی هستم و شما دارید می‌گویید وصی هستی، من که وصایت را ضایع نکردم، شما که نیامدید سراغ من، کافر شدید. نه اینکه چون من نیامدم، کافر شدم.

همه گفتند: یا علی چه دلیل زیبا و محکم و قابل قبولي آوردی.

مناقب علي بن أبي طالب عليه‌السلام، ابن المغازلي، ص 77.

در تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 193هم اين مطلب آمده است.

مجری

استاد! با توجه به علاقه‌ی ویژه‌ای که اهل سنت به وجود مقدس امام حسن و امام حسین علیهماالسلام دارند، آیا این دو بزرگوار، مخصوصا امام حسین علیه‌السلام در خصوص وصایت آقا امیرمؤمنان، علی علیه‌السلام، مطلبی بيان فرموده‌‌اند؟

استاد حسینی قزوینی

روايتي در المعجم الاوسط طبراني در اين رابطه وجود دارد. ابتدا این نکته را متذکر شوم که حافظ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی درباره کتاب المعجم الاوسط خودش می‌گوید:

هذا الکتاب روحی؛

این کتاب روح و جان من است.

این جمله را پشت کتاب نيز نوشته‌‌اند.

در این کتاب که روح آقای طبرانی است، می‌گوید: آقا امام حسن مجتبی سلام‌الله‌علیه خطبه‌ای خواندند - ظاهراً این خطبه بعد از شهادت پدر بزرگوارشان بوده است-؛

فحمد الله و أثنى عليه و ذكر أميرالمؤمنين عليا رضي الله عنه خاتم الأوصياء و وصى خاتم الأنبياء و أمين الصديقين و الشهداء ثم قال يا أيها الناس لقد فارقكم رجل ما سبقه الأولون و لا يدركه الآخرون لقد كان رسول الله صلى الله عليه و سلم يعطيه الراية فيقاتل جبريل عن يمينه و ميكائيل عن يساره فما يرجع حتى يفتح الله عليه و لقد قبضه الله في الليلة التي قبض فيها وصي موسى؛

پدر بزرگوارشان را یاد کردند و فرمودند: پدرم، علی، خاتم اوصیا و وصی خاتم انبیا و امین صدیقین و شهداست.

ای مردم! مردی از میان شما رفت که در میان گذشتگان و آیندگان بی‌نظیر بوده است، نه از گذشتگان کسی به او رسید و نه آیندگان به او خواهند رسید. رسول اکرم در جنگ خیبر پرچم را به دست او داد، جبرئیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ او می‌جنگیدند، تا اینکه به دست او فتح انجام شد. شبي که علی از دنیا رفت، همان شبی بود که وصی حضرت موسی هم در چنین شبی، از دنیا رفت.

المعجم الأوسط، الطبراني، ج 2، ص 336.

هیثمی هم همین روایت را در کتاب مجمع الزوائد، ج9، ص143 از امام مجتبی علیه‌السلام نقل کرده است. احمد بن حنبل هم به طور مختصر آورده است و سند روایت احمد، بعضی از سندهای روایت بزار و سند روایت طبرانی در المعجم الکبیر همه حسن است.

در مستدرک حاكم نکته‌ی ظریفی وجود دارد. می‌گوید: امام مجتبی سلام‌الله‌علیه خطبه خواند و فرمود:

أيها الناس من عرفني فقد عرفني و من لم يعرفني فانا الحسن بن علي و انا ابن النبي و انا ابن الوصي و انا ابن البشير و انا ابن النذير و انا ابن الداعي إلى الله باذنه و انا ابن السراج المنير و انا من أهل البيت الذي كان جبريل ينزل الينا و يصعد من عندنا و انا من أهل البيت الذي اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا و انا من أهل البيت الذي افترض الله مودتهم على كل مسلم فقال تبارك و تعالى لنبيه صلى الله عليه و آله قل لا أسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربى؛

هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد، و هر کس نمی‌شناسد بداند من حسن فرزند علی و فرزند پیغمبر و فرزند وصی پیغمبر هستم. من از اهل بیتي هستم كه جبرئيل بر ما نازل مي‌شود و از اهل بيتي هستم كه خدا رجس را آنها دور كرده و جزء اهل بیتی هستم که خداوند عالم، مودت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است.

المستدرك، حاكم نيشابوري، ج 3، ص 172.

ما به آقایان گفتیم یک روایت جعلی، ساختگی، ضعیف یا مرسل بیاورید که عایشه همسر پیغمبر گفته باشد: من از اهل بیت هستم.

بنابراین کاملا واضح است که امام مجتبی علیه‌السلام، به صراحت وصایت پدر بزرگوارشان را مطرح کرده‌اند.

از امام حسین علیه‌السلام هم روایت داریم.

در کتاب تاریخ طبری، ج5، ص424 آمده است که آقا امام حسین سلام‌الله‌علیه در روز عاشورا وقتی که همه جمع شده بودند و حتی عده‌ای از صحابه هم در میان لشکر عمر بن سعد بودند، فرمودند:

فانسبوني فانظروا من أنا ثم ارجعوا إلى أنفسكم و عاتبوها فانظروا هل يصلح و يحل لكم قتلى و انتهاك حرمتي ألست ابن بنت نبيكم صلى الله عليه و سلم و ابن وصیّه و ابن عمه؛

ای كسانی که برای قتل من آمده‌اید! به نسب من نگاه کنید كه من چه کسی هستم؟! بعد به خودتان مراجعه کنید، خودتان را مذمت کنید. ببینید آيا كشتن و هتك حرمت من براي شما جايز و حلال است؟! آیا من فرزند دختر پیغمبر شما نیستم؟! آیا من فرزند وصی پیغمبر و پسر عموی او نیستم؟!

این روایت در کامل ابن اثیر، ج3، ص 419 هم آمده است. امام حسين عليه‌السلام مي‌فرمايند:

ألست ابن بنت نبيكم و ابن وصيه و ابن عمه و أولي المؤمنين بالله و المصدق لرسوله؛

آیا من فرزند دختر پیغمبر شما نیستم؟! (خیلی جالب است؛ پیغمبر شما، یعنی شما پیغمبر را قبول دارید، ولی در عین حال می‌خواهید فرزند دختر پیغمبر را بکشید!)

من فرزند وصی پیغمبر و ابن عم پیغمبر نیستم؟! و همانطوری که پیغمبر ولایت تامه بر مؤمنین داشت، آیا من اولی المؤمنین بالله نیستم؟!

طبری (متوفای 300) و ابن اثیر (متوفای 630) این روایت را آورده‌اند.

آقای ابن کثیر دمشقی (متوفای 774) سه قرن بعد از طبری، این روایت را این چنین می‌آورد:

هل يصلح لكم قتال مثلي و أنا ابن بنت نبيكم.

البداية و النهاية، ابن كثير، ج 8، ص 193.

با کمال تأسف ابن وصیه حذف شده است! ایشان می‌گوید من مطالب کتابم را از طبری و ابن اثیر گرفته‌ام. اگر از طبری و ابن اثیر مطالب كتابت را گرفته‌اي، چرا ابن وصیه را حذف کردی؟!

امام حسین عليه‌السلام می‌‌فرماید: من فرزند وصی پیغمبر شما هستم. اگر این مطلب را بیاورد، تمام مبانی فکری و اعتقادی ابن کثیر به هم می‌ریزد و مورد سؤال قرار مي‌گيرد تو که می‌گویی علی وصی پیغمبر است، چرا وصایتش را قبول نداری؟ چرا چنین تحریفاتی انجام داده‌ای؟ لذا صلاح دیده است که این عبارت را حذف کند!

بايد ملاحظه کنید كه چه تحریفاتی در حدیث غدیر و چه تضعیفاتی در آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ و حدیث وصیت، انجام داده‌اند؟! کمتر روايتي از فضائل اميرالمؤمنين هست که لبه‌ی تیز تضعیف و تحریف آقایان متوجه آن نشده باشد! همین دلیل حقانیت شیعه و حقانیت امیرالمؤمنین است. اگر دلیل حقانیت نیست، چرا ایشان اين قسمت از روايت را حذف كرده‌ است؟!

مجری

در روزهای گذشته اتفاقي رخ داد که بعضی از شبکه‌های وهابی سر و صداي زيادي به راه انداختند؛ قسمتي از نمازخانه‌ اهل سنت در تهران، منطقه پونك به دلایلی تخریب شد و اين شبكه‌ها سعی کردند موضوع را اختلافی جلوه بدهند و مشکلاتي به وجود بیاورند. جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای عباسی که از کارشناسان شبکه‌ی جهانی ولایت هستند، گفتگویی با امام جماعت همان نمازخانه، جناب ماموستا بابايي، انجام داده‌اند.

حجة الاسلام عباسی

برخی از رسانه‌های معاند دائماً این‌طور وانمود می‌کنند که اهل سنت ایران بخصوص در تهران، هیچ امکانی برای اقامه‌ی نماز جماعت و نماز جمعه یا انجام مسایل عبادی ندارند، لطفا نظرتان را در این رابطه بفرماييد.

ماموستا بابایی

من به عنوان یک طلبه‌ی اهل سنت که از سال 74 در تهران در خدمت اهل سنت هستم، عرض مي‌كنم كه این کذب محض است. اهل سنت در ایران هزاران مسجد، صدها نماز جمعه و هزاران نماز جماعت دارند، حتی در تهران هم امكانات خیلی خوبي از اين جهت وجود دارد.

روستای زادگاه بنده که در نقطه‌ی دور افتاده‌اي از ایران اسلامی مي‌باشد، نيمي از آنها اهل سنت و نيمي برادران اهل تشیع هستند. در آنجا دو مسجد اهل سنت و یک مسجد اهل تشیع وجود دارد. در تهران و حومه هم دهها مکان بزرگ و کوچک براي اهل سنت وجود دارد؛ مثلا در صادقیه در روزهاي عید، گاهی چند هزار نفر و در نمازهای جمعه بیش از دو هزار نفر حضور پيدا مي‌كنند! یعنی يك شهروند تهرانی كه اهل سنت است، می‌تواند در شرق، غرب، شمال و جنوب، در مكان‌هايي كه متعلق به اهل سنت است، نمازش را بخواند و اساتید و علمای ما در تهران، از خیلی از شهرستان‌های محروم از امکانات بیشتري برخوردارند. حتي اين اواخر بیست و پنج نفر از ائمه‌ی اهل سنت ساکن تهران در خدمت حاج آقا یونسی، مشاور ریاست جمهوری در ادیان و مذاهب، بودیم.

البته اهل سنت بیشتر از این نیاز به فضا دارد و یک مشکلاتی وجود دارد، اما صحيح نیست بگوییم هیچ امکانات و فضايي وجود ندارد. در شرق در منطقه رسالت يك مكان، در غرب سه الي چهار مكان و در حومه و جنوب تهران شاید نزدیک به صد مكان داریم.

حجة الاسلام عباسی

نکته‌ی دیگر اينكه همانطوری که اطلاع دارید، نسبت به نمازخانه‌ی پونک، یک سری مشکلات قانونی پیش آمده بود و قبلاً بحث پلمپ و اكنون بحث تخریب اضافه بنا یعنی بالکن و تراس آنجا وجود دارد. گرچه اين برخورد مورد تأیید نیست و بهتر از این می‌شود برخورد کرد، اما رسانه‌های معاند مي‌خواهند اين موضوع را یک نزاع شیعه و سنی قلمداد كنند و مسئله را مذهبی نشان بدهند! آیا واقعا این يك مسئله‌ی مذهبی است؟ یعنی تلاش می‌شود که اهل سنت در تهران فضای عبادت نداشته باشند، یا موضوع دیگری است؟

ماموستا بابایی

البته ما هم متأسفم شدیم و من و همکارانم در خطبه‌ی نماز جمعه گذشته در صادقیه تأسف خودمان را ابراز کردیم که شهرداری و مسئولین زیربط از يك طرف و مسئولان محترم نمازخانه‌ی پونک از طرف ديگر نتوانستند تعامل داشته باشند و چنين مسئله‌اي به وجود آمد. در عين حال بنده مساجدی از اهل تشیع در تهران سراغ دارم كه شهرداری یا سازمان دیگری آنها را تعطيل كرده است؛ یعنی آيا دولت با مسائل اهل تشیع نزاع دارد؟! مسئله قانوني است و ربطي به مذهب ندارد.

ما خودمان در صادقیه گاهی مشکلات زيادي با شهرداری داشتیم ولي تعامل کردیم و آن را رسانه‌ای و سیاسی نکردیم و انتظار داریم طرفين اين قضيه هم تعامل حسنه‌ای داشته باشند تا بهانه‌ای دست دشمن ندهند.

لذا نزاعی بین شیعه و سنی وجود ندارد و ما دهها نمازخانه در تهران داریم كه یکی از بهترین نمازخانه‌ها همین نمازخانه‌ای است که من سال‌ها در خدمت بخشی از جامعه‌ی اهل سنت تهران هستم و غير از اين، سایر نمازخانه‌های ما چنین مشکلاتی داشته‌اند ولی مشکل را با تعامل حسنه می‌شود برطرف كرد. دشمن هم یقین داشته باشد که هیچگاه بين شیعه و سنی در ايران نزاعي نخواهد بود. امنیت که نعمت عظمایی است برای ما در تهران و غیره وجود دارد و من بارها گفته‌ام چندین سال است که من در صادقیه، شب، روز، با لباس روحانی و غیر روحانی رفت و آمد كرده‌ام و کسی نگفته کجا می‌روی. این نعمت بزرگی است که چندین هزار نفر بیایند در یک ساعت یکجا جمع بشوند و مهم‌ترین شکر این نعمت این است که از تفرقه و اختلاف پرهیز کنیم.

حجة الاسلام عباسی

تشکر می‌کنم.

تماس بينندگان

مجری

جناب آقای نارویی از برادران اهل سنت ما از ایرانشهر هستند، سلام علیکم!

بیننده

سلام علیکم!

شما در جلساتتان حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌آورید که پیامبر فرمودند: امت من هفتاد و دو فرقه می‌شوند، ولی فقط یکی از آنها اهل حق و نجات یافته است. شما می‌فرمایید: آن فرقه‌ای که پیامبر فرموده شیعه است. دلیل شما چیست که شیعه حق هست و بقیه‌ی مذاهب حق نیستند؟

مجری

آقای نارویی حتماً استاد توضیح خواهند داد.

جناب آقای عبدالحمید از زاهدان از برادران اهل سنت بیننده بعدی هستند، سلام علیکم!

بیننده

سلام علیکم!

در شبكه‌هاي وهابي از بعضی مداح‌ها پخش مي‌كنند كه مي‌گويند: بر منکر علی و بر منکر ولایت لعنت يا آن کسی که منکر ولايت است کافر است. اهل سنت ولایت حضرت علی را به عنوان خلیفه‌ی چهارم قبول دارد، ولی آن‌گونه که برادران اهل تشیع قبول دارند، قبول ندارد! منظور مداح‌ها چيست؟

استاد حسینی قزوینی

آن کسی که نظر مذهب را بیان می‌کند، مداحان نیستند. بیانگر نظر مذهب، نظر مراجع عظام تقلید است. اگر مراجع عظام تقلید اين مطالب را بگويند، شما کاملا حق دارید که گلایه كنيد.

مجری

آقای غلامی از کردستان از اهل سنت بيننده بعدي هستند، سلام عليكم!

بیننده

سلام علیکم!

لطفا يك دلیل قرآنی و نه روایی بیاورید که به مادر مؤمنان می‌شود توهین كرد! زيرا خدای بزرگ در قرآن می‌فرماید: پیامبر از مؤمنين به خودشان سزاوارتر است و همسران ایشان مادران مؤمنانند.

بنابراين توهین‌هایی که به حضرت عایشه می‌شود، آیا توهین به قرآن نیست؟!

استاد حسینی قزوینی

آنهایی که به همسر پیغمبر، مخصوصاً به عایشه اتهام ناروایی می‌زنند، اگر موجب ایذاء پیغمبر باشد، مشمول لعنت خدا می‌شوند، زيرا خداي تعالي مي‌فرمايد:

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

سوره أحزاب، آيه 57.

اگر این کار اینها نستجیر بالله موجب اهانت به پیغمبر باشد، ارتداد می‌آورد.

آقای آلوسی كه یکی از علمای حرّ اهل سنت است در كتاب روح المعاني مي‌گويد:

و نسب للشيعة قذف عائشة بما براها الله تعالي منه و هم [شیعه] ينكرون ذلك اشد الانكار و لیس فی کتبهم المعول علیها عندهم لیس عین منه و لا أثر اصلاً؛

به شیعه‌ها نسبت داده‌اند که به عایشه نسبت ناروا می‌دهند. شیعه‌ها به شدت آن را انکار می‌کنند و می‌گویند ما به هیچ‌وجه نسبت ناروا به عایشه نمی‌دهیم. در کتاب‌های مورد اعتماد شیعه هم از قذف عایشه هیچ اثري نیست.

تفسير الآلوسي، ج 18، ص 122.

اگر نظر شیعه را هم بخواهید، شیخ طوسی كه نظر ايشان نظر شیعه است و شیخ الطائفه لقب گرفته است، می‌گوید:

و ما زنت امرأة نبی قط لما فی ذلک من التنفیر عن الرسول و الحاق الوصمة به فمن نسب أحداً من زوجات النبی الی الزنا، فقد أخطأ خطأ عظیماً؛

صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هیچکدام همسرشان دچار فحشا نبوده‌اند؛ زيرا این موجب تنفر مردم از پیغمبر مي‌شد و عيب و نقص به آنها وارد مي‌كردند. هر کس چنین نظری داشته باشد، خطا کرده است آن هم خطایي عظیم.

التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص52

شيخ طبرسی و مرحوم سید مرتضی و كلا همه‌ی علمای ما این مطلب را گفته‌اند.

فعلا کاری به روایت و حدیث ندارم، خداي تعالي در کلامش همسران پیغمبر را مورد ستایش قرار داده و آنها را بهشتی معرفی کرده است. اگر امروز ما به عنوان اهل سنت یا شیعه به حضرت عایشه که ناموس پیغمبر ماست، توهینی بکنیم، فردای قیامت چه جوابی به پیغمبر و به خدای خودمان خواهيم داد؟

مراجع ما توهين به امهات مؤمنين را محکوم می‌کنند و حتي کار به جایی رسید با اينكه معمولاً رهبری در این قضایا وارد نمی‌شود، در رابطه با قضیه‌ی عایشه رسماً بیانیه صادر کرد كه حتی شیخ الازهر رسما تشکر نمود.

مجری

بیننده‌ی بعدی ما آقای عمر نيز از کردستان هستند، سلام به شما!

بیننده

سلام عليكم!

شبکه‌هايی مانند شبکه وصال حق و غیره، بیشتر از شبکه‌های دیگر در منبرهایشان به حضرت عایشه، نسبت‌های ناروایی می‌دهند و ما همگی از اين موضوع ناراحت هستيم. البته من و شاید خیلی از اهل سنت، کسی را که به همسر و یا اهل بیت پیغمبر اهانت می‌کند، از دایره‌ی اسلام خارج می‌دانیم و اصلاً مسلمان نمی‌دانیم.

در رابطه با مسجد پونك هم خواهشم از کلیه‌ی شبکه‌ها این است که اگر مشکلی وجود دارد یا اتفاقی پیش آمده است، به جنبه‌ی قانونی آن نگاه کنیم و آن را برادرانه و دوستانه حل کنیم. خلاصه ما همگی مسلمان و از پیروان مکتب اهل بیت و پیغمبر (صلی الله علیه و [آله ] سلم) هستیم و آنها هم تمام کوششان در طول حیاتشان برای صلح و آرامش بوده است.

استاد حسینی قزوینی

توجه كنيد سایت شبکه‌ی کلمه، قضیه‌ی پونک را اين چنين مطرح کرده است:

یکی دیگر از نمازخانه‌های اهل سنت، با حمایت نیروی انتظامی و امنیتی توسط شهرداری تهران تخریب شد.

عكس‌هايي هم كه در سنی آنلاین گذاشته‌اند، مربوط به خانه‌ی یکی از اهل سنت و فلسطینی‌هایی است که در فلسطین اشغالی توسط مأمورین آنها خراب می‌شود!

اگر به فرض شهرداری خلافي مرتكب شده، محکوم است. ملاک ما قانون است. عکس‌هايي كه براي ما از این نمازخانه فرستاده‌اند نشان مي‌دهد که حتی یک آجر هم از این ساختمان را جدا نكرده‌اند. حالا اگر تخریبی در داخل ساختمان انجام شده يا دیوارهای اضافی را تخریب کرده‌اند، باید بررسی شود كه آيا واقعاً مجوز داشته‌اند؟

در خیلی از جاها، مسجد متعلق به شیعه بوده، آن را هم خراب کرده‌اند، به عنوان نمونه در قم، در وسط خیابان خاکفرج، هم مسجد بود و هم امامزاده، آن را خراب کردند.

مجری

آقای علیزاده از مشهد مقدس بیننده‌ی بعدی ما هستند، سلام عليكم!

بیننده

سلام علیکم!

لطفا درباره نامه 6 نهج‌البلاغه و فرمايش اميرالمؤمنين به معاويه توضيحي عنايت فرماييد.

ديگر اينكه شبهاتی را آقای خدمتی و آقای هاشمی درباره‌ی جنگ جمل و جنگ صفین مطرح كردند و دروغ‌هاي بزرگي را به زبان آوردند و كارهاي معاويه در جنگ صفین را به امیرالمؤمنین نسبت می‌دادند، مانند بستن آب بر روی حضرت، که می‌گفتند حضرت علی آب را بر معاویه بسته است و معاویه آب را بر علی نبسته است! در اين باره هم توضيح بدهيد.

شبهه‌ی دیگر اين بود كه می‌گفتند: عبيدالله بن عمر در رکاب حضرت علی کشته شد، در صورتی که فکر می‌کنم عبید الله بن عمر در سپاه صفین در میمنه‌ یعنی در سمت راست سپاه و یکی از فرماندهان بوده و در آن جنگ کشته شده است؛ يعني در رکاب معاویه بوده است نه امیرالمؤمنین! این چه دروغ‌هایی است که اينها می‌گویند؟!

نكته ديگر اينكه آقای اللهیاری قبلاً با وهابی‌ها مناظره می‌کرد، ولي الآن وارد مسائل سیاسی شده است. شبهه‌ای كه ایشان مطرح مي‌كرد اين بود كه خادمین حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، مردم را از بوسیدن درب حرم مانع مي‌شوند، آیا چنین چیزی حقيقت دارد؟!

مجری

خير چنین چیزی نیست.

استاد! لطفا در خصوص نکاتی که آقای علیزاده گفتند، توضیحی بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

در نامه‌ی 6 که همان نامه‌ی حضرت امیر به معاویه است، مي‌فرمايند:

اِنَّهُ بایَعَنی القَومُ الذینَ بایَعوا اَبابکرٍ و عمَرَ؛

اي معاويه! تو که قبول داری آقای ابوبکر، عمر، عثمان با انتخاب مردم آمدند، من هم كه با انتخاب مردم آمدم، چرا با آنها بیعت کردی ولي در برابر من شورش می‌کنی؟!

موضوع بحث امیرالمؤمنین در اينجا اتمام حجت است، به عنوان وَ جادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ. و حضرت از قاعده‌ی الزام استفاده می‌کند.

خوارزمی می‌گوید: این سخن حضرت علی سلام‌الله‌علیه به عنوان اتمام حجت با معاویه بوده است.

معاویه، علی عليه‌السلام را به عنوان خلیفه‌ی منصوب پیغمبر نمی‌دانست و هيچ عقیده‌اي به آن نداشت و آن را منصوص الهی هم نمی‌دانست، ولی قبول داشت که خلفاي سه گانه با انتخاب مردم سر کار آمدند.

در خطبه‌ی دوم، يكصد و پنجاهم، خطبه‌ی شقشقیه و همچنين نامه‌ی پنجاه و دوم نهج البلاغه هم ديدگاه حضرت امیر نسبت به خلفا وجود دارد.

مجری

استاد! در مورد بحث بستن آب توسط معاویه در جنگ صفین هم توضيح بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

دو یا سه بار فرات به دست معاویه افتاد، معاویه آب را به روی امیرالمؤمنین و سپاهیان آن حضرت بست. سپاهيان حضرت جنگیدند و فرات را گرفتند. بعضی از سپاهیان به امیرالمؤمنین پیشنهاد کردند ما هم آب را بر روي معاويه و سپاهيانش ببندیم. امیرالمؤمنین به صراحت فرمود: ما آب را نه به روی دوست و نه به روي دشمن نمی‌بندیم.

نسبت به امام حسين، فرزند امیرالمؤمنین، هم جسارت کردند، ولي وقتي گفتند ما تشنه هستیم، آقا امام حسین، حر و سپاهیانش و حتی حیواناتشان را در آن بیابان سیراب کردند. این منطق اهل بیت بوده است.

مجری

استاد! در رابطه با روايت هفتاد و دو فرقه هم توضيح بفرمایید.

استاد حسینی قزوینی

اين روايت در کتاب سنن ترمذی، ج4، ص134 مطرح شده و روایت از ابوهریره است. البانی در سلسلة الاحادیث الصحیحه، ابن ماجه و ابن داوود در سنن خودشان این روایت را تصحیح کرده‌اند و در آن هیچ شک و شبهه‌ای نیست.

البته تنها شیعه نیست كه قائل است فرقه ناجيه است، فرق مختلف اهل سنت هم می‌گویند ما جزء فرقه‌ی ناجیه هستیم. وهابی‌ها هم می‌گویند فقط ما اهل بهشت و مسلمان هستیم، دیگران همه باطل هستند. معتزله می‌گویند ما اهل حق هستیم و دیگران باطل هستند. اشاعره می‌گویند ما اهل حق هستیم و دلیل هم مي‌آورند و می‌گویند دیگران باطل هستند. حنبلی‌ها هم می‌گویند:

فكل من لم یکن حنبلیاً فلیس بمسلم؛

هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست.

الذيل على طبقات الحنابلة، عبد الرحمن بن أحمد الحنبلي البغدادي الدمشقي، ج 3، ص 52.

این بحث شیعه و سنی نیست. ما درباره اینکه شیعه فرقه‌ی ناجیه است، حدیث ثقلین را آورده‌ايم كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‌فرمايند:

انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی.

المعجم الأوسط، الطبراني، ج 4، ص 33.

شیعه تمام معارفش را از اهل بیت گرفته و افتخارش این است که در سایه‌ی اهل بیت است و غیر از اهل بیت چيزي ندارد. پیغمبر اکرم فرمودند:

و ان اهل بیتی امان لامتي.

مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 9، ص 174.

همچنين در حديث سفينه مي‌فرمايند:

مثل اهل بیتی فيكم مثل سفینة نوح من قومه.

المستدرك،حاكم نيشابوري، ج 3، ص 151.

در روايتي هم مي‌فرمايند:

شیعة علی هم الفائزون.

ينابيع المودة لذوي القربى، القندوزي، ج 1، ص 173.

روایتي نيز ابن عساکر نقل کرده است كه پیغمبر اکرم خطاب به علی علیه‌السلام قسم خورد كه:

و الذي نفسي بيده إن هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة؛

قسم به خدایی که جان من در قبضه‌ی قدرت اوست، این علی و شیعيانش روز قیامت اهل رستگاری هستند.

تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 371.

این را از كتب شيعه هم نقل نکردیم. هنر ما این است که برای حقانیت خودمان از کتب عزیزان اهل سنت استفاده می‌کنیم.

این ادعا مختص شیعه هم نیست، ماتریدیه و اشاعره هم دلیل مي‌آورند. شما تحقيق كنيد كه آنها چه دلیلی دارند و آيا قانع کننده هست؟

همچنين پيامبر فرموده‌اند:

ان علیا و شیعته هم الفائزون یوم القیامة.

تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 42، ص 333.

يا علي ان شيعتنا یخرجون من قبورهم وجوههم کالقمر لیلة البدر.

الذرية الطاهره، الامام الحافظ ابوبشر محمد بن احمد بن حماد الدولابي، ج 1، ص 120.

يا علي أنت و أصحابك في الجنة انت و شیعتک فی الجنة.

المعجم الأوسط، الطبراني، ج 6، ص 355.

حتی آقای لالکائی در کتاب اعتقاد اهل السنة می‌گوید: پیغمبر اکرم به علی فرمود: بشارت باد یا علی:

انت و شیعتک فی الجنة.

شرح أصول اعتقاد أهل السنة و الجماعة، الالكائي، ج 6، ص 372.

ایشان یک دلیل مي‌خواست، ما چندين دلیل آوردیم.

مجری

خیلی ممنونم استاد!

یا علی مدد، خدانگه دار.



Share
1 | رضا | Iran - Shahin Shahr | ١٦:١٨ - ٢١ آبان ١٣٩٧ |
با سلام من با اجازه شما مطالب این صفحه را در وبلاگ فریادخواهان که در راستای اثبات حقانیت شیعه فعالت دارد با ذکر منبع کپی میکنم

پاسخ:
سلام علیکم
با ذکر منابع بدون اشکال است.
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها