يکي از امور اختلافي وهابيت با امت اسلامي اعم از شيعه و اهلسنت بحث قدرت اولياء خدا بعد از مرگ است
وهابيت مدعي هستند که هرگاه انساني ولو اينکه اين شخص از اولياء خدا باشد يا جزء انبياء از دنيا رفت روح وي ديگر هيچ قدرت و تاثيري در اين دنيا ندارد و براي همين اعتقاد شيعه و اهل سنت را تکفير ميکند
محمد عمر سربازي و کرامات اولياء بعد از مرگ
وهابيت در حالي چنين ادعاي را مطرح ميکنند که عقيده اهلسنت و شيعه بر اين پايه استوار است که کرامات و دائره اشراف اولياء خدا در اين دنيا با مرگ وي از بين نميرود چنانچه محمد عمر سربازي از بزرگترين علماي اهلسنت ايران چنين ميگويد:
مسئله هفتم: بدان که از بعضي از اولياء بعد از موت هم تصرفات و کرامات عجيب و غريب سر مي زند و اين مورد بسيار واقع شده است چرا که ولايت بعد از موت گرفته نميشود بلکه همراه با ولي است
خلاصة التصوف ص187
اين عقيده نه تنها عقيده محمد عمر سربازي است بلکه علماي بزرگ ديگر اهلسنت هم به آن اذعان کرده اند که به طور مثال به چند نمونه آن اشاره ميکنيم
قاضي عياض و ملا علي قاري:اولياء خدا بر همه امور آگاه هستند و براي آنها هيچ حجابي نيست
قال القاضي : وذلك أن النفوسَ الزكيةَ القدسية إذا تَجَرَّدَتُ عن العلائق البدنية عَرَجَتْ واتصلت بالملأ الأعلى ، ولم يبق لها حجابٌ فترى الكلَّ كالمشاهد بنفسها أو بإخبار الملك لها ، وفيه سرُّ يطلع عليه من تَيَسَّر له
جان هاي تزکيه شده و قدسيه هرگاه از تعلّقات جسماني عروج مي کند و با عالم اعلي واصل مي شود و حجابي باقي نمي ماند، آنگاه همه را مشاهده مي کنند به شخصه و يا با خبر آوردن فرشته. و در آن رازي است که براي هر که توفيق ميسّر شود، خواهد دانست.
مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح ج 3 ص 11 ، اسم المؤلف: علي بن سلطان محمد القاري الوفاة: 1014هـ ، دار النشر : دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ - 2001م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : جمال عيتاني
شخصيت ملا علي قاري
در مورد شخصيت ملا علي قاري همين بس که خود اهل سنت اذعان کرده اند که وي مورد قبول تمام اهل سنت است
اخوند يلمه شاگرد مولوي محمد يوسف حسين پور در کتاب خود به نام مسائل مهمي اعتقادي و فقهي از ديدگاه اهل سنت که سه نفر از بزرگان اهلسنت فعلي ايران از جمله مولوي حسين پور مفتي خالد دهواري و مولانا عبيدالله صاحب جانشين مولوي محمد عمر سربازي در تقريظ خود به اين کتاب متون آن را تائيد کرده اند در مورد ملا علي قاري چنين ميگويد:
علامه ملا علي قاري حنفي که همه علماي اهل سنت او را قبول دارند
مسائل مهمي اعتقادي و فقهي از ديدگاه اهل سنت ص103
و اين سخن يعني اينکه اعتقادات ملا علي قاري به عنوان يک اعتقاد صحيح در نزد اهل سنت پذيرفته شده است
مناوي: براي اولياء خدا بعد از مرگ حجابي وجود ندارد
و در جاي ديگر هم مناوي يکي ديگر از علماي اهل سنت اين مطلب را به عنوان يک عقيده صحيح نقل ميکند
حيثما كنتم فصلوا علي فإن صلاتكم تبلغني لأن النفوس القدسية إذا تجردت عن العلائق البدنية عرجت واتصلت بالملإ الأعلى ولم يبق لها حجاب فترى الكل بالمشاهدة بنفسها وبإخبار الملك بها وفيه سر يطلع عليه من تيسر له ذكره القاضي
هر جايي كه شما باشيد، بر من صلوات بفرستيد، زيرا درود شما براي من ميرسد. زيرا نفس قدسي وقتي از علائق دنيوي جدا شود ، به ملاء اعلي متصل مي شود، و براي آن حجابي باقي نمي ماند. بنابراين، همه چيز را با مشاهده خود و يا خبردادن فرشتگان ميبيند. در اين روايت سري است براي كسي كه به آن دست يابد از آن مطلع ميشود. اين مطلب را قاضي عياض نقل كرده است.
فيض القدير ج 3 ص 400 فيض القدير شرح الجامع الصغير ، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031 هـ ، دار النشر : المكتبة التجارية الكبرى - مصر - 1356هـ ، الطبعة : الأولى
مناوي: براي ولي خدا بعد از مرگ حجابي نيست و همه چيز را مشاهده ميکند
وي نه تنها سخن قاضي عياض را نقل کرده بلکه خود هم چنين مطلبي را اذعان داشته است
( حيثما كنتم فصلوا علي فإن صلاتكم تبلغني ) لان النفوس القدسية إذا تجردت عن العلائق البدنية اتصلت بالملأ الأعلى ولم يبق لها حجاب فترى وتسمع الكل كالمشاهد ( طب عن الحسن بن علي ) ( باسناد حسن )
هر جايي كه شما باشيد، بر من صلوات بفرستيد، زيرا درود شما براي من ميرسد. زيرا نفس قدسي وقتي از علائق دنيوي جدا شود ، به ملاء اعلي متصل مي شود، و براي آن حجابي باقي نمي ماند. بنابراين، ميبيند و همه چيز را ميشنود همانند كسي كه مشاهده ميكند.
التيسير بشرح الجامع الصغير ج 1 ص 11 ، اسم المؤلف: الإمام الحافظ زين الدين عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031هـ ، دار النشر : مكتبة الإمام الشافعي - الرياض - 1408هـ - 1988م ، الطبعة : الثالثة
قدرت توجه و آگاهي رسول خدا پس از مرگ
وهابيون در حالي مدعي هستند که وقتي انساني بميرد هيچگونه قدرت و توانايي در امور اين دنيا ندارد که علماي اهلسنت که علماي اهل سنت معتقد هستند اولياء خداوند قدرتي بعد از مرگ کسب ميکنند که حتي در زمان حيات هم آن را نداشته اند
مناوي بعد از نقل روايت:
وفاتي خيرا لكم تعرض علي أعمالكم فإن رأيت خيرا حمدت الله وإن رأيت فيها شرا استغفرت لكم
مينويسد:
ومن فوائد الموت أيضا عرض الملائكة صلاة من صلى عليه والتوجه في آن واحد إلى ما لا يحصى من أمور الأمة ولم يثبت ذلك في الحياة ومن فوائده أيضا الإثابة بالحزن بموته وتسهيل كل مصيبة بمصيبته والاعتبار به والرحمة الناشئة من اختلاف الأئمة وارتفاع التشديد في التوقير ونحو ذلك
از فوائد مرگ پیامبر اين است كه فرشتگان درود افرادي را كه به آن حضرت ميفرستند، به آن حضرت عرضه ميكنند و نيز آن حضرت در آن واحد به امور غير قابل شمارش امت، توجه ميكند در حالي كه اين امرحتي در زمان حياتش ثابت نشده است.
و از فوائد مرگ نيز اين است كه در حزن و اندوه بر آن حضرت ثواب داده مي شود و هر مصيبتي كه بر انسان وارد مي شود، به مصيبت پيامبر تحملش آسان ميشود و از آن عبرت گرفته مي شود...
فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 3، ص 401، عبد الرؤوف المناوي الوفاة: 1031 هـ ، دار النشر : المكتبة التجارية الكبرى - مصر - 1356هـ ، الطبعة : الأولى
سيوطي هم ذيل اين روايت همين مطلب را ميگويد:
3771 - حياتي خير لكم تحدثون ويحدث لكم، فإذا أنا مت كانت وفاتي خير لكم، تعرض علي أعمالكم : فإن رأيت خيرا حمدت الله، وإن رأيت شرا استغفرت لكم[ . . . ومن فوائد ( ذلك ) الموت أيضا : عرض الملائكة صلاة من صلى عليه، والتوجه في آن واحد إلى ما لا يحصى من أمور الأمة، ولم يثبت ذلك في الحياة . .
الجامع الصغير من حديث البشير النذير - (ج 1 / ص 349) الإمام جلال الدين عبدالرحمن بن أبي بكر بن محمد بن سابق الدين السيوطي
حال سوال ما از وهابيت اين است :
* آيا علماي اهل سنت مشرک هستند؟
* آيا باز هم مدعي هستيد که وهابيت وجود ندارد و هيچ اختلاف عقيدتي بين شما و اهل سنت وجود ندارد؟
* آيا علماي اهلسنت هم معني توحيد را نفهميدند؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
اما شیعه را خود قرآن مشرک نامیده است:
وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ( سوره روم آیات 31 و 32)
( و از مشركان مباشيد از كسانى كه دين خود را فرقه فرقه كردند و شیعه شیعه شدند هر حزبى بدانچه پيش آنهاست دلخوش شدند )
پاسخ:
دوست گرامي
اولا: شما که فکر مي کنيد خيلي زرنگ هستند، آيا به لوازم اين حرفتان که صوفيه مشرک هستند فکر کرديد؟!!پس اگر شما صوفيه را مشرک مي دانيد در اين صورت ائمه خودتان را نيز مشرک مي دانيد بعد خودتان را مشرک دانسته ايد؛ چون آنها خودشان صوفي بودند و درس صوفيگري را تدريس مي کردند در اين صورت پس خود شما نيز مقلد اين ائمه هستيد نيز مشرک هستيد (چون طبق باور شما) آنها مشرک و شما نيز از مشرک داريد تقليد مي کنيد؟!!!
خوب است بدانيد که ابوحنيفه خود استاد طريقت و صوفي گري بود
ابو علی دقاق گويد که من تصوف وطریقت را از ابی القاسم نصر آبادی فرا گرفتم و ابو القاسم هم از معروف کرخی و او هم از داود الطائی و او هم علم وطریقت را از امام ابوحنیفه فرا گرفته وتمامی این علماء وائمه بر فضل و عظمت علم وتقوای امام اعظم ابوحنیفه اقرار کرده اند
سَمِعْت الْأُسْتَاذَ أَبَا عَلِيٍّ الدَّقَّاقَ يَقُولُ: أَنَا أَخَذْت هَذِهِ الطَّرِيقَةَ مِنْ أَبِي الْقَاسِمِ النَّصْرَابَاذِيِّ. وَقَالَ أَبُو الْقَاسِمِ: أَنَا أَخَذْتهَا مِنْ الشِّبْلِيِّ، وَهُوَ أَخَذَهَا مِنْ السَّرِيِّ السَّقَطِيِّ، وَهُوَ مِنْ مَعْرُوفٍ الْكَرْخِيِّ، وَهُوَ مِنْ دَاوُد الطَّائِيِّ. وَهُوَ أَخَذَ الْعِلْمَ وَالطَّرِيقَةَ مِنْ أَبِي حَنِيفَةَ، وَكُلٌّ مِنْهُمْ أَثْنَى عَلَيْهِ وَأَقَرَّ بِفَضْلِهِ. فَعَجَبًا لَك يَا أَخِي: أَلَمْ يَكُنْ لَك أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي هَؤُلَاءِ السَّادَاتِ الْكِبَارِ؟ أَكَانُوا مُتَّهَمِينَ فِي هَذَا الْإِقْرَارِ وَالِافْتِخَارِ، وَهُمْ أَئِمَّةُ هَذِهِ الطَّرِيقَةِ،
[الدر المختار وحاشية ابن عابدين1ص 60
در ادامه نيز آمده است که بايد از اينها که از بزرگان تصوف هستند، پيروي کرد
همچنين علامه بزرگ شیخ محمد سفارینی حنبلی از ابراهیم ابن عبد الله علانی نقل میکند که احمد بن حنبل در مورد صوفیه گفته است: هیچ قوم وطائفه ای را سراغ ندارم که شریفتر و افضلتر باشد از این قوم ( صوفیه) با گفتند این قوم گاهگاهی فریاد میکشند و به حالت سماع واهتزاز و وجد می افتند نظر شما چیست ؟ گفت: اینها را بگذارید که با خدای خویش ساعتی شاد وخوشحال باشند
وذكر الحافظ ابن الأخضر في من روى عن أحمد في ترجمة إبراهيم بن عبد الله القلانسي قال قيل لأحمد بن حنبل إن الصوفية يجلسون في المساجد بلا علم على سبيل التوكل قال العلم أجلسهم فقيل ليس مرادهم من الدنيا إلا كسرة خبز وخرقة فقال لا أعلم على وجه الأرض أقواما أفضل منهم قيل إنهم يستمعون ويتواجدون قال دعوهم يفرحون مع الله تعالى ساعة قيل فمنهم من يغشى عليه ومنهم من يموت فقال
الآداب الشرعية والمنح المرعية ج2 ص308 الإمام أبي عبد الله محمد بن مفلح المقدسي الوفاة: 763هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بيروت - 1417هـ - 1996م ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : شعيب الأرنؤوط / عمر القيام
امام مالک شما نيز گفته است: هرکس فقه وعلوم را فرا گیرد اما در مسیر تزکیه و تصوف نباشد عاقبت کارش فسق و فجور است.
با اين وجود يا بايد گفت تمام اينها همه مشرک هستند که در اين صورت خود شما نيز مشرک حساب مي شويد و يا اينکه اعتراف کنيد در اين راه و مسير دچار اشتباه شديد؟!
ثانيا: در ضمن شما شيعيان را مشرک مي دانيد خوب شما که واقعا به قرآن آن هم با راي و سليقه شخصي و ناآگاهانه به قرآن استناد مي کنيد؟! مگر در خود قرآن نيامده است که هرکس اظهار اسلام کرد او مسلمان است و جان و مال او در امان است
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً ( نساء 94)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد هنگامى كه در راه خدا گام بر مىداريد (و به سفرى براى جهاد مىرويد) تحقيق كنيد و به كسى كه اظهار صلح و اسلام مىكند نگوئيد مسلمان نيستى بخاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنائمى) بدست آوريد، زيرا غنيمتهاى بزرگى در نزد خدا (براى شما) است، شما قبلا چنين بوديد و خداوند بر شما منت گذارد (و هدايت نمود) بنا بر اين (بشكرانه اين نعمت بزرگ) تحقيق كنيد، خداوند به آنچه عمل مىكنيد آگاه است.
اين مربوط به کفاري است که اظهار اسلام بکند حال مسلماني که خود در هر روز شهادتين دراذان و نماز مي گويد و در منطقه خود مسجد دارد که نشانه اسلام اوست آيا کسي حق کشتن او را دارد؟! آيا نبايد حرف او و اعمال او را در خصوص اسلامش پذيرفت؟!!!
در روايت نيز آمده است يکي از مسمانان کافري را که شهادتين گفت او را کشت اما پيامبر (ص) ناراحت شد و او را توبيخ کرد
« أخبرنا أبو ظَبْيَانَ قال سمعت أُسَامَةَ بن زَيْدٍ رضي الله عنهما يقول بَعَثَنَا رسول اللَّهِ إلى الْحُرَقَةِ فَصَبَّحْنَا الْقَوْمَ فَهَزَمْنَاهُمْ وَلَحِقْتُ أنا وَرَجُلٌ من الْأَنْصَارِ رَجُلًا منهم فلما غَشِينَاهُ قال لَا إِلَهَ إلا الله فَكَفَّ الْأَنْصَارِيُّ عنه فَطَعَنْتُهُ بِرُمْحِي حتى قَتَلْتُهُ فلما قَدِمْنَا بَلَغَ النبي فقال يا أُسَامَةُ أَقَتَلْتَهُ بَعْدَ ما قال لَا إِلَهَ إلا الله قلت كان مُتَعَوِّذًا فما زَالَ يُكَرِّرُهَا حتى تَمَنَّيْتُ أَنِّي لم أَكُنْ أَسْلَمْتُ قبل ذلك الْيَوْمِ»
اسامه بن زيد مي گويد: رسول الله صلي الله عليه و آله ما را بسوي قبيلة حُرقات فرستاد. صبح زود بر آنان يورش برديم و آنها را شكست داديم. من و يك انصاري به مردي از آنان رسيديم. هنگامي كه بر او مسلط شديم، لا إله إلا الله گفت. پس مرد انصاري، دست نگه داشت ولي من آنقدر به او نيزه زدم كه كشته شد. هنگامي كه به مدينه آمديم و خبر به نبي اكرم صلي الله عليه و آله سلم رسيد، فرمود: اي اسامه! بعد از اينكه لا إله إلا الله گفت، او را كشتي؟ گفتم: او براي نجات اش، شهادت آورد. سپس رسول خدا آنقدر اين جمله را تكرار كرد كه من آرزو كردم اي كاش! قبل از آن روز، مسلمان نشده بودم
بخاري، صحيح البخاري، ج 4 ص 1555
البته احتمال اين نيز هست که بگوييد بخاري نيز صوفي بوده است؟!!
در خصوص آيه اي آورديد و به لفظ شيعا استناد کرديد براي شرک شيعه آيا بهتر نيست ابتدا به ترجمه ايه دقت مي کرديد و يا به تفسير خودتان رجوع مي کرديد تا دچار کج فهمي نشويد اين آيه در خصوص مشرکان قبل از پيامبر صلي الله عليه و آله مي باشد
در تفسير ابي حاتم آمده است:
خبرنا محمد بن سعد فيما كتب الي ثنا أبي حدثني عمي عن أبيه عن عطية عن ابن عباس : قوله : ان الذين فرقوا دينهم وكانوا شيعا وذلك ان اليهود والنصارى اختلفوا قبل ان يبعث محمد صلى الله عليه وسلم ، فتفرقوا
تفسير ابن أبي حاتم ج 5 ص 1430
طبري نيز گويد:
ذكر من قال ذلك حدثنا بشر قال ثنا يزيد قال ثنا سعيد عن قتادة الذين فرقوا دينهم وكانوا شيعا وهم اليهود والنصارى
تفسير الطبري ج 21 ص 43
در آيات ديگر آمده است
ان فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ قصص4
فرعون در زمين برترىجويى كرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسيم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مىكشاند، پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مىداشت او به يقين از مفسدان بود!
با اين وجود شما که به لفظ شيعه خيلي اهميت مي دهيد، بايد گفت فرعون شيعه را پايگذاري کرد؟!!!
البته اين کار شما که مسلمانان را مشرک دانستيد، بخاطر همان اعترافي است که کرده و نام خود را پيرو معاويه اي ناميديد که بر غير دين اسلام مرد، و کارش سب حضرت علي عليه السلام بود، بعيد نيست!!
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات