2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
شبهه کفر و ارتداد عایشه
کد مطلب: ٧٣٥٥ تاریخ انتشار: ٠٨ بهمن ١٣٩٣ - ٢٠:٢٢ تعداد بازدید: 11424
خارج کلام مقارن » عمومی
شبهه کفر و ارتداد عایشه

جلسه پنجاه و یکم 08/ 1393/11

بسم الله الرحمن الرحیم

جلسه پنجاه و یکم 08/ 1393/11

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمد لله و الصلاه علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیه الله و اللعن الدائم علی اعداءهم اعداء الله الی یوم لقاء الله.

قرار ما در روزهای چهارشنبه، این بود که، کلیپی از این شبهات وهابیها را پخش بکنیم و ببینیم دوستان چه جوابی می دهند.

بیشتر علمای شیعه به کفر و ارتداد عایشه معتقدند!

در کلیپ امروز، اعتقاد ادعائی خودشان از «شیعه»، نسبت به «عایشه» را مطرح می کنند. و می گویند:

(محتوای کلیپ):

«بیشتر علمای شیعه به کفر و ارتداد ام المؤمنین عایشه رضی الله تعالی عنها معتقدند!! الصراط المستقیم بیاضی ج3، ص168؛ فصل الخطاب نوری ص 113؛ بحارالأنوار مجلسی ج22، ص 246»

به کلمات و عباراتی که اینها در این کلیپ به کار بردند دقت کنید: «بیشتر علمای شیعه»، «کفر، و ارتداد عایشه»، «ام المؤمنین».

ما به عنوان نمونه، روایت بحار را مطرح می کنیم. در این روایت می خوانیم:

«حُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ وَ الدَّيْلَمِيِّ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام‏ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏ ]وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً[ هِيَ حَفْصَةُ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام كَفَرَتْ فِي قَوْلِهَا ]مَنْ أَنْبَأَكَ هذا[ وَ قَالَ اللَّهُ فِيهَا وَ فِي أُخْتِهَا ]إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما[ أَيْ زَاغَتْ وَ الزَّيْغُ الْكُفْرُ وَ فِي رِوَايَةٍ أَنَّهُ أَعْلَمَ حَفْصَةَ أَنَّ أَبَاهَا وَ أَبَا بَكْرٍ يَلِيَانِ الْأَمْرَ فَأَفْشَتْ إِلَى عَائِشَةَ فَأَفْشَتْ إِلَى أَبِيهَا فَأَفْشَى إِلَى صَاحِبِهِ فَاجْتَمَعَا عَلَى أَنْ يَسْتَعْجِلَا ذَلِكَ عَلَى أَنْ يَسْقِيَاهُ سَمّاً فَلَمَّا أَخْبَرَهُ اللَّهُ بِفِعْلِهِمَا هَمَّ بِقَتْلِهِمَا فَحَلَفَا لَهُ أَنَّهُمَا لَمْ يَفْعَلَا فَنَزَلَ‏ ]يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ[‏»

حسین بن علوان و دیلمی از امام صادق نقل می کنند که در تفسیر آیه ]وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى‏ بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً[ فرمود: مراد از بعض همسران پیامبر، حفصه است. امام صادق فرمود: حفصه با گفتن عبارت]مَنْ أَنْبَأَكَ هذا[ کافر شد. لذا خداوند در مورد او و خواهرش فرمود: اگر به درگاه خداوند توبه کنید به نفع شماست زیرا دلهایتان از حق منحرف گشته است. «زیغ» یعنی کفر. در روایتی دیگر دارد که حفصه دانست که پدرش و ابابکر دنبال کار را خواهند گرفت لذا سرش را به عایشه فاش کرد. و او هم به پدرش فاش کرد. ابوبکر هم آن سر را به عمر فاش کرد. پس آن دو تصمیم گرفتند که با سم او را به قتل برسانند. وقتی خداوند اخبار آنها را به پیغمبر رسانید، آن دو قسم خوردند که این کار را انجام ندهند.

بحارالأنوار مجلسی ج22، ص 246

همانگونه که مشاهده می کنید، این روایت مرسل است. و روایتی که مرسل باشد و سند نداشته باشد، نمی توانیم اعتماد به آن بکنیم.

کلمه «کفر»، در اینجا به معنای کفر در برابر اسلام نیست.

اضافه بر این که کلمه «کفر»، در اینجا به معنای کفر در برابر اسلام نیست. کفر در اینجا به معنای پرده پوشی است. در خیلی از آیات قرآن، کلمه کفر آمده، ولی معنای پرده پوشی و کفر در برابر ایمان و معنای ناسپاسی و... می دهد.

همانطوری که در آیه شریفه می خوانیم:

]لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديد[

اگر شکرگزاری کنید نعمت خود را بر شما افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسی کنید مجازاتم شدید است.

سوره إبراهيم، آیه 7

«کفر» در این آیه شریفه، به معنای بازگشت از اسلام نیست. بلکه کفر در اینجا، در برابر شکر است. یعنی اگر ناشکری کنید، عذاب من شدید است.

ما منکرین ولایت امیرالمؤمنین را کافر می دانیم. ولی این کفر در مقابل اسلام نیست. کفر در مقابل ایمان است. یعنی معتقد نیستیم کسی که منکر ولایت امیرالمؤمنین شد، از دایره اسلام خارج شده باشد. زیرا معتقدیم کسی که شهادتین را گفته باشد، مسلمان است. و این یک قاعده کلی است که هم آیات قرآن و هم روایات به آن دلالت می کند.

قرآن به صراحت می گوید:

]وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا[

به کسی که اظهار صلح و اسلام می کند، نگوئید مسلمان نیستی

سوره نساء آیه 94

اگر کسی شهادتین را بگوید، تمام حقوق یک مسلمان را دارد.

در روایات هم متعدد داریم، در حد مستفیض، اگر در حد متواتر نباشد، که اگر کسی شهادتین را گفت، تمام حقوق یک مسلمان را دارد.

بنابراین وقتی می گوئیم: «من کَفَر واحداً من الأئمه...»، یعنی در حقیقت: «من أنکر امامته». نه یعنی اینکه منکر اسلام شده باشد.

حتی درباره «ابوبکر و عمر»، که بعضی ها می گویند: ما کفر اینها را ثابت می کنیم و چنین می کنیم و چنان می کنیم؛ اگر کفر اینها، در مقابل ایمان باشد، یک بحثی است، ولی اگر کفر در مقابل اسلام باشد، این خلاف قرآن است. خلاف سنت است. خلاف دستورات ائمه علیهم السلام است.

ما موظف هستیم که مرزها را حفظ کنیم. اگر در یکجا می خواهیم به دشمنی حمله کنیم، و یک مخالفی را بکوبیم، تلاش کنیم در محدوده خلافی که مرتکب شده، او را بکوبیم. نه کمتر و نه بیشتر. کمترش تفریط و بیشترش افراط است و هر دو هم اشتباه است.

من بارها به دوستان می گویم که اگر کسی با دشمنش هم دشمنی می کند، باید تلاش کند که دشمنیش، متناسب با عداوت او باشد، نه بیشتر. اگر یک دشمنی، سی درجه عداوت دارد، شما هم سی درجه با او دشمنی داشته باشید.

آیه الله خمینی، عایشه را از سگ و خوک نجس تر می داند!!

در ادامه این کلیپ، ادعای دیگری را مطرح می کند و می گوید:

(محتوای کلیپ):
«آیة الله خمینی در کتاب الطهاره جلد3، ص 457؛ از عایشه، طلحه، زبیر و معاویه رضی الله عنهم اجمعین، به بدی یاد کرده و آنها را از سگ ها و خوک ها نجس تر و ناپاک تر و عذابشان را از کفار سخت تر می داند.»

این کلام منتسب به حضرت امام، یکی از بزرگترین پیراهن عثمانی است که الآن شبکه های وهابی مثل شبکه «کلمه» و «وصال» و «توحید»، مرتب پخش می کنند و می گویند:

«آی آقایان اهل سنت ایران! شما که طرفدار امام و انقلاب هستید، بدانید که امام، عایشه و طلحه و زبیر را «اخبث من الکلاب و الخنازیر» می داند.»

عزیزان اگر عبارت حضرت امام را دقت کنند، عبارت ایشان این است:

«و أمّا سائر الطوائف من النصّاب بل الخوارج، فلا دليل علىٰ نجاستهم و إن كانوا أشدّ عذاباً من الكفّار، فلو خرج سلطان علىٰ أمير المؤمنين (عليه السّلام) لا بعنوان التديّن، بل للمعارضة في الملك، أو غرض آخر، كعائشة و الزبير و طلحة و معاوية و أشباههم، أو نصب أحد عداوة له أو لأحد من الأئمّة (عليهم السّلام) لا بعنوان التديّن، بل لعداوة قريش، أو بني هاشم، أو العرب، أو لأجل كونه قاتل ولده أو أبيه، أو غير ذلك، لا يوجب ظاهراً شي‌ءٌ منها نجاسة ظاهرية و إن كانوا أخبث من الكلاب و الخنازير؛ لعدم دليل من إجماع أو أخبار عليه. بل الدليل علىٰ خلافه؛»

و اما سائر طایفه های ناصبی ها و خوارج، دلیلی بر نجاستشان نداریم. اگر چه عذاب اینها در آخرت، از عذاب کفار بیشتر است. پس اگر یک صاحب قدرتی بر علیه حکومت امیرالمؤمنین قیام کند، آنهم نه به خاطر دین و اسلام، (کاری ندارد که علی منصوب از طرف خدا هست یا نیست، منصوب از طرف نبی هست یا نیست، بلکه سیاست حکومتی علی را قبول ندارد) بلکه به خاطر معارضات حکومتی و یا اغراض دیگر باشد، مثل عایشه و زبیر و معاویه و امثال اینها؛ یا اگر کسی با امیرالمؤمنین یا با یکی از ائمه عداوت و دشمنی داشته باشد، آنهم نه به خاطر دین و مذهب بلکه به خاطر دشمنی با قریش یا بنی هاشم یا عرب، و یا به خاطر اینکه امیرالمؤمنین قاتل فرزند و یا پدرش است،(مثل حریض بن عثمان که می گفت هر صبح و شام هفتاد بار امیرالمؤمنین را لعن می کنم- نستجیربالله - زیرا او در جنگ بدر چند تن از اجداد من را به قتل رسانده است.) با او دشمنی داشته باشد؛ ظاهر امر چنین است که هیچ کدام از این موارد موجب نجاست ظاهری آن فرد نمی شود، هر چند چنین شخصی از سگ ها و خوک ها هم پست تر است. ما هیچ دلیلی بر نجاست ظاهری این اشخاص نداریم، نه اجماع داریم و نه روایاتی بر این مسئله دلالت می کنند. بلکه دلیل بر خلاف داریم.

کتاب الطهاره، امام خمینی، جلد3، ص 457

«ناصبی» یعنی: من نصب العداوة لأهل البیت. کسانی که به اهل بیت ناسزا بگوید. ما چنین اشخاصی را از یهود و نصاری بدتر می دانیم. آنها را نجس می دانیم. و حکم اسلام را روی آنها جاری نمی کنیم. اما امام در اینجا می گوید یک فرد ناصبی که به خاطر اغراض دنیوی و نه دینی، با امیرالمؤمنین و یا دیگر اهل بیت، عداوت و دشمنی داشته باشد، ظاهراً نجس نیست، هر چند از سگ و خوک پست تر است.

کلام امام خمینی قابل توجیه است

البته در این که این تعبیر حضرت امام تند هست، هیچ شکی نیست. هر چند زمانی که امام کتاب الطهاره را نوشت، ظاهراً در زمان تبعیدشان به ترکیه این کتاب را نوشته اند، و در آن زمان مسئله وحدت بین شیعه و سنی خیلی برای امام مطرح نبوده است. و با توجه به آنچه در آن زمان در حوزه علمیه مطرح بوده، ایشان این چنین سخنی را گفته است. ولی ما کلام امام را باید توجیه کنیم.

در روایات هم داریم که فرمودند اگر مسئله ای از برادر دینی ات صادر شد که خوشایند نبود، آن را توجیه کنید. حالا یک حرفی را حضرت امام فرموده، ما باید این را توجیه کنیم. چطور آقای خلیفه دوم می آید عبای پیغمبر را می کشد، اعتراض می کند، در نبوت پیغمبر شک می کند و...، آقایان اهل سنت هزار بار توجیه می کنند. حالا امام هم یک حرفی زده که کمی تند است ما باید توجیه کنیم نه اینکه بیائیم چهارتا مطلب دیگر هم به کلام امام اضافه بکنیم، و حرف امام را بخواهیم تثبیت کنیم بگوئیم نه آقا، حرف امام درست است. این خلاف است. این درست نیست. اینها سرمایه های تشیع هستند. امام نه به عنوان یک رهبر، بلکه به عنوان یک مرجع تقلید شیعه مطرح است. ما نباید اجازه بدهیم یک عده علقه مضغه ها، یک عده خوارج عصر حاضر، بیایند سرمایه های ما را به تاراج ببرند و به آنها هجمه کنند و به این سبب، شیعه و سنی را به جان هم بیاندازند.

کلام امام خمینی هرگز توهین به عایشه نیست

اما آیا واقعاً این کلام حضرت امام (ره) توهین و اهانت به عایشه و طلحه و زبیر و معاویه است؟ امام می گوید ما برای نجاست نواصب و خوارج، دلیلی نداریم. امام این مسئله را مطرح می کند تا کسی نگوید کسانی که در جنگ جمل بر علیه امیرالمؤمنین قیام کردند، نجس هستند. اگر شما در عبارت هم دقت کنید خواهید دید که عبارت «كانوا أخبث من الكلاب و الخنازير» ظاهراً بر می گردد به عبارت «أو نصب أحد عداوة له أو لأحد من الأئمّة» و هیج ارتباطی به قبلش ندارد و این کلام امام، عایشه و طلحه و زبیر را شامل نمی شود. دلیل ما روایتی است که امام در دو صفحه قبل از این کلام، نقل کرده است:

«عن ابی عبدالله (علیه السلام) فی حدیث قال: و الناصب لنا أهلَ البيت، و هو شرّهم؛ فإنّ اللّٰه تبارك و تعالى لم يخلق خلقاً أنجس من الكلب، و إنّ الناصب لنا أهلَ البيت لأنجس منه»

امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمودند: کسانی که دشمنی و عداوت خود با ما اهل بیت را آشکار می کنند، و به ما ناسزا می گویند، شر مخلوقات هستند. خداوند مخلوقی نجس تر از سگ خلق نکرده است و همانا نواصب ما اهل بیت، از سگ هم نجس تر هستند.

کتاب الطهارة إمام الخميني؛ ج‌3، ص 455

لذا تعبیر «كانوا أخبث من الكلاب و الخنازير» در کلام امام، ناظر به نواصب و خوارج است که آنهم از کلام امام صادق (علیه السلام) اخذ شده است و هیچ ارتباطی به عایشه و طلحه و زبیر و معاویه ندارد.

توجیه قتل صد و ده هزار مسلمان به دست عایشه و معاویه

اضافه بر همه اینها، شما می بینید که «عایشه» در جنگ «جمل» باعث کشته شدن سی هزار مسلمان شد؛ «معاویه» در جنگ «صفین» که هیجده ماه به طول انجامید، یک صد و ده هزار مسلمان را به کشتن داد؛ ولی آقایان اهل سنت به راحتی این قتل ها را توجیه می کنند و می گویند اینها اجتهاد کردند و اجتهادشان به خطا رفت و اشتباه کردند. بعد روایتی هم از قول ابوهریره از پیغمبر اکرم نقل می کنند که حضرت فرموده است:

«إِذَا حَكَمَ الحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ فَأَصَابَ، فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَأَخْطَأَ، فَلَهُ أَجْرٌ وَاحِدٌ»

اگر حکم حاکمی به واقع اصابت کرد ، دو اجر دارد و اگر اجتهادش به خطا رفت یک اجر دارد.

سنن ترمذی ج 3 ص 615

یعنی عایشه و طلحه و زبیر و معاویه با این همه قتل مسلمانها، یک ثوابی هم برده اند!! شما نگاه بکنید «منهاج السنه» ابن تیمیه را که ایشان در بیش از پنجاه جای این کتاب اعتراف میکند که در این جنگهای جمل و صفین، حق با «علی» بود و عایشه و طلحه و زبیر و معاویه ناحق بودند. ولی بلافاصله می گوید: اینها اجتهاد کردند، و اجتهادشان به خطا رفت و اشتباه کردند و یک ثواب می برند ولی علی بن ابیطالب چون محق بود، و اجتهادش به حق اصابت کرد، دو ثواب می برد!!

در اینجا هم ما می گوئیم، امام خمینی (ره) مجتهد بود و اجتهادش در اینجا به خطا رفته، تازه یک ثواب هم می برد! شما چرا اینهمه سر و صدا به پا می کنید؟! چرا اینهمه فحش و اهانت به امام می دهید؟!

شما اگر این تعبیر حضرت امام را در اینترنت جستجو کنید، خواهید دید که شاید بیش از ده هزار سایت وهابی، بعد از نقل این کلام امام، رکیک ترین فحش ها و توهین ها را به امام دادند.

مقایسه تعبیر امام خمینی (ره) با روایت پیغمبراکرم (ص)

البته باید تأمل کنیم و مقایسه کنیم ببینیم که آیا عبارت «أخبث من الكلاب و الخنازير» که در کلام امام بود، تعبیر تندی است یا تعبیر «مات میتة جاهلیه» پیغمبر، تعبیر تندی است.

روایتی که پیغمبر فرمود:

«مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است.

صحیح بخاری ج6، ص 2588، ح 6646

«مات میتة جاهلیه» به مراتب تند از« أخبث من الكلاب و الخنازير» است. زیرا این تعبیر، نهایتش یک فحش است و تمام می شود. ولی این روایت نبوی «مات میتة جاهلیه»، این بحث دین و آخرت است. یعنی جهنم و داخل شدن در آتش جهنم.

والسلام علیکم و رحمة الله






Share
1 | محمد زمانی | | ١٨:٤٣ - ٠٢ آبان ١٣٩٤ |
سلام برشما - نظر ابوهریره مبنی بر دوری عایشه از شنیدن احادیث پیامبر(ص) بعلت امور آرایش و خضاب در کدام فصل و باب از مستدرک حاکم نیشابوری آمده است؟؟ لطف کنید مبت بفرمایید نام باب را معرفی بفرمایید

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين روايت در قسمت «ذكر أبي هريرة الدوسي رضي الله عنه» به اين صورت نقل شده است:
حدثنا علي بن حمشاد العدل ثنا الحسن بن علي بن شبيب المعمري ثنا عبد الله بن صالح الأزدي ثنا خالد بن سعيد بن عمرو بن سعيد بن العاص عن أبيه عن عائشة أنها دعت أبا هريرة فقالت له يا أبا هريرة ما هذه الأحاديث التي تبلغنا إنك تحدث بها عن النبي صلى الله عليه وسلم هل سمعت إلا ما سمعنا وهل رأيت إلا ما رأينا قال يا أماه إنه كان يشغلك عن رسول الله صلى الله عليه وسلم المرآة والمكحلة والتصنع لرسول الله صلى الله عليه وسلم وإني والله ما كان يشغلني عنه شيء هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه
المستدرك على الصحيحين ج 3 ص 582
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
2 | سید | Germany - Eschborn | ١٥:٢٠ - ١٦ بهمن ١٣٩٤ |
سلام ایا این جمله از شعبی هست یا رجل ؟ دقیق ترجمه بفرمایید : ابن حميد : حدثنا حر ، عن مغيرة ، قال رجل من الكيسانية عند الشعبي : كانت عائشة من أبغض زوجات النبي -صلى الله عليه وسلم- إليه . قال : خالفت سنة نبيك .
و ایا سندش ایراد هم داره یا نه ؟

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
اين مطلب را مردي از کسيانيه در نزد شعبي گفته است که مبغوضترين زنان پيامبر صلي الله عليه و آله نزد ايشان، عايشه بود شعبي نيز گفت سنت نبيت را مخالفت کردي
هر چند در اين روايت رجل مجهول است و مشخص نيست چه کسي است اما بايد به اين نکته توجه داشت که در روايات معتبر و فراوان نقل شده است که عايشه مورد غضب پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است از جمله روايت بخاري که در آن آمده است:
حدثنا أبو الْوَلِيدِ حدثنا شُعْبَةُ عن الْأَشْعَثِ عن أبيه عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم دخل عليها وَعِنْدَهَا رَجُلٌ فَكَأَنَّهُ تَغَيَّرَ وَجْهُهُ كَأَنَّهُ كَرِهَ ذلك فقالت إنه أَخِي فقال انْظُرْنَ من إِخْوَانُكُنَّ فَإِنَّمَا الرَّضَاعَةُ من الْمَجَاعَةِ
عايشه مى‏گويد: رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بر من وارد شد. مردى نزدم نشسته بود. اين صحنه بر آن حضرت گران آمد و آثار غضب را در چهره‏اش مشاهده كردم. گفتم: يا رسول اللّه اين مرد برادر رضاعى من است. فرمود: در اين امر دقت كنيد كه رضاع وقتى ثابت است كه طفل شير خوار از پستان زنى شير بخورد. (و به وسيله شير، سير شود)
الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، ج 5 ص 1961
همچنين احمد بن حنبل نيز به نقل از خود عائشه مي‌نويسد كه من كاسه صفيه را شكستم و رسول خدا به خاطر اين كار بسيار خشمگين شد :
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أَبِي ثنا سُرَيْجُ بن النُّعْمَانِ قال حدثنا عبد الْوَاحِدِ عن أَفْلَتَ بن خَلِيفَةَ قال أَبِي سُفْيَانُ يقول فُلَيْتٍ عن جَسْرَةَ بِنْتِ دَجَاجَةَ عن عَائِشَةَ قالت بَعَثَتْ صَفِيَّةُ إلي رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم بِطَعَامٍ قد صَنَعَتْهُ له وهو عندي فلما رأيت الْجَارِيَةَ أخذتني رِعْدَةٌ حتي اسْتَقَلَّنِي أَفْكَلُ فَضَرَبْتُ الْقَصْعَةَ فَرَمَيْتُ بها قالت فَنَظَرَ إِلَي رسول اللَّهِ صلي الله عليه وسلم فَعَرَفْتُ الْغَضَبَ في وَجْهِهِ فقلت أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ أَنْ يَلْعَنَنِي الْيَوْمَ قالت قال أَوْلَي قالت قلت وما كَفَّارَتُهُ يا رَسُولَ اللَّهِ قال طَعَامٌ كَطَعَامِهَا وَإِنَاءٌ كَإِنَائِهَا.
از عائشه نقل شده است كه صفيه غذائي را كه براي رسول خدا (ص) درست كرده بود، فرستاد، رسول خدا در خانه من بود، وقتي كنيز او را ديدم، بدنم به لرزش افتاد، با سنگ كاسه او را شكستم. عائشه مي‌گويد: سپس به رسول خدا (ص) نگاه كردم، خشم و غضب را در صورت او مشاهده كردم؛ پس گفتم: پناه مي‌برم به رسول خدا اگر امروز مرا نفرين كند.پيغمبر فرمودند : سزاوار بود (كه اين كار را نمي‌كردي تا من نيز غضب نمي‌كردم)گفتم : اي رسول خدا ! كفاره اين كار چيست ؟ فرمودند : غذايي مانند غذاي او و ظرفي مانند ظرف او !
الشيباني، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6 ص 277، ح26409، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
وشعيب الارنوط هم بعد از نقل روايت ميگويد:
تعليق شعيب الأرنؤوط : إسناده حسن
هيثمي بعد از نقل اين روايت مي‌گويد:
قلت رواه أبو داود وغيره باختصار ورواه أحمد ورجاله ثقات .
الهيثمي، ابوالحسن علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 4 ص 321، ناشر: دار الريان للتراث/‏ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
موف باشيد
گروه پاسخ به شبهات
3 | Reza | | ٠١:٠٧ - ١٤ دي ١٣٩٥ |
واقعا خنده داره.خمینی اول میگه(اگرچه بدتر از سگ وخوک میباشد)بعد میگه(دلیلی بر نجاست ظاهری شان نداریم).بعد آقایون میخوان حرف خمینی رو توجیه کنن.میگن ارتباط با عایشه نداره...به خدا که در گمراهی آشکار هستید

پاسخ:
باسلام
دوست گرامی
تقصیر ما چیست که شماها در ترجمه متون مشکل دارید
اما متن کتاب الطهاره امام(ره) که وهابيون به آن استناد مي کنند:
وأما سائر الطوائف من النصاب بل الخوارج، فلا دليل على نجاستهم وإن کانوا أشد عذابا من الکفار، فلو خرج سلطان على أمير المؤمنين عليه السلام لا بعنوان التدين، بل للمعارضة في الملک، أو غرض آخر کعائشة والزبير وطلحة ومعاوية وأشباههم أو نصب احد عداوة له أو لأحد من الأئمة ع لا بعنوان التدين بل لعداوة قريش أو بني هاشم أو العرب أو لأجل کونه قاتل ولده أو أبيه أو غير ذلک لا يوجب - ظاهرا- شيء منها نجاسة ظاهرية وإن کانوا أخبث من الکلاب والخنازير...
عبارتي که وهابيان آن را توهين به عايشه مي دانند اين عبارت است: وإن کانوا أخبث من الکلاب والخنازير.
ترجمه ايي که وهابيون از اين متن ارائه مي دهند غلط بوده و هيچ ربطي به گفته ي امام ندارد.
امام(ره)،فرموده اند:آن کسي که بر اميرالمومنين عليه السلام،خروج کند،حالا به هر دليلي،مثل عايشه،طلحه،زبير و معاويه،نجس نيستند{حتي} اگر اينها از سگ و خوک هم خبيث تر باشند، باز نجس نيستند{و دليلي براي نجاست آنها وجود ندارد}
حق شرط اين هست که مقدم بر جواب خودش باشد،ولي در اينجا،جواب شرط، مقدم شده است،و در هر صورت،جمله،جمله ي شرطيه است.يعني اگر آنها،از سگ و خوک هم خبيث تر باشند،فلا دليل على نجاستهم باز حکم به نجاست انها نمي دهيم.در کجاي اين جمله امده:عايشه و طلحه و زبير،از سگ و خوک هم بدتراند؟
«ان» حرف شرط هست.اگر بر فعل ماضي وارد شود،معناي ماضي نمي دهد،بلکه معناي مضارع مي دهد.در اينجا هم، ان بر سر کان ماضي آمده است.نمي شود که بگوييم: اگر چه عايشه و طلحه،از سگ و خوک،خبيث تر بودند!...بلکه معنا اين چنين مي شود: اگر چه آنها از سگ و خوک هم خبيث تر باشند،باز هم فلا دليل على نجاستهم.
اگر این نوع سخن را شما زود به خود می گیرید و ناراحت می شوید و یک نوعی توهین تلقی می کنید، خوب چرا در خصوص ابن تیمیه که بدتر از این را گفته است واکنش نشان نمی دهید ابن تيميه درباره خلفا مي گويد:
ومعلوم أن هؤلاء لو كانوا من أكفر الناس لم يشرع أن لا يتسمى الرجل بمثل أسمائهم
روشن است كه آنها (خلفا) اگر كافرترين مردم باشند، مشروع نيست كه مرد به اسامي آنها نامگذاري نكنند؟
منهاج السنة النبوية ، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم، ج 1 ص 41
ابن تيميه قضيه را فرضي گرفته است و كلام امام همين است.
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
4 | شیعه اهل بیت | Germany - Bad Muenstereifel | ٠٨:٣٧ - ٢٩ شهریور ١٤٠٠ |
با سلام. یکی از برادران شیعه ادعا کرده نزد علمای شیعه عایشه کافر شده است به واسطه جنگ جمل. دو روایت از کتب شیعه آورده است. یکی از کتاب بحار الانوار. متن روایت چنین است (قوله تعالى : « ضرب الله مثلا » أقول : لا يخفى على الناقد البصير والفطن الخبير ما في تلك الآيات من التعريض بل التصريح بنفاق عايشة وحفصة وكفرهما)

مدرک دومی که آورده از کتاب الاربعین فی امامة محمد طاهر بن محمد قمی می باشد. متن روایت چنین است (مما يدل على امامة أئمتنا الاثني عشر ، أن عائشة كافرة مستحقة للنار

پاسخ:
با سلام
در مورد سند اول، در کتب شیعه و سنی آمده است که این آیه در مورد عایشه و حفصه نازل شده است؛ اما این به معنی کافر بودن آن ها نیست؛ شاهد این قضیه هم برخورد امیرالمومنین علیه السلام با عایشه است که اگر کافر بود، امیرالمومنین علیه السلام با او احکام کافرها را می کرد.
موفق و موید باشید
گروه پاسخ به شبهات
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها