2024 March 29 - جمعه 10 فروردين 1403
دلالت ليلة المبيت بر افضليت علي عليه السلام بر ديگران (بقره:207)
کد مطلب: ٧٠٦٢ تاریخ انتشار: ١٢ آبان ١٣٩٢ - ١٨:١٠ تعداد بازدید: 4397
حبل المتین » امیرالمؤمنین علیه السلام
دلالت ليلة المبيت بر افضليت علي عليه السلام بر ديگران (بقره:207)

تحلیل و بررسی واقعه لیله المبیت و اثبات افضلیت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام
حبل المتین 92/08/12

بسم الله الرحمن الرحيم

تاريخ : 92/08/12

مجري:

بسم الله الرحمن الرحيم

صلي الله عليك يا ابا عبدالله .

سلام عرض مي‌کنم خدمت همه بينندگان عزيز و فرا رسيدن ماه حزن و غم ، محرم را به پيشگاه مقدس امام زمان عليه السلام و همه محبين اهل‌بيت عليهم السلام در سراسر عالم تسليت عرض مي‌کنم.

در خدمت كارشناس عزيزمان آيةالله دكتر حسيني قزويني هستيم. سلام و عرض ادب دارم خدمت ايشان و تقاضا دارم با توجه به ادله متعدد عقلي و نقلي كه در جلسات قبل بر امامت الهي و خلافت بلافصل حضرت امير عليه السلام مطرح كردند، قضيه خوابيدن حضرت امير به جاي پيغمبر در آن قضيه حمله قريش به خانه پيامبر و آيه شريفه:

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.

سوره بقره، آيه 207

را توضيح بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

بسم الله الرحمن الرحيم

يا ابا صالح المهدي ادركني.

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته بنده هم فرا رسيدن ايام محرم را به همه بينندگان عزيز تسليت عرض مي‌کنم.

ما روايتي را انتخاب كرده‌ايم كه هم ذهبي و هم حاكم نيشابوري و هيثمي و ديگران بر صحت آن شهادت داده‌اند و در آن ده ويژگي منحصر به فرد اميرالمومنين سلام الله عليه مطرح شده است. اگر ملاك انتخاب خليفه افضليت هست،(اميرالمومنين بايد خليفه باشد) يک نفر مي‌گويد:

الحمدلله الذي قدّم المفضول علي الفاضل!

با اين فرد هيچ حرفي نمي‌شود زد چون از اول مسير خودش را معين كرده است. که البته سخنش هم بر خلاف قرآن است و هم بر خلاف سنت است و هم بر خلاف عقل است. در هر كجاي دنيا بخواهند يك فردي را به عنوان رئيس ، رئيس جمهور، ريئس مجلس يا رئيس قبيله انتخاب كنند، معمولا ملاك انتخاب، برتري و افضليت است. هرگز با وجود افضل سراغ افراد ديگر نمي‌روند. ولي اگر واقعا ملاك فضيلت است در اين روايت ده فضيلت منحصر به فرد براي اميرالمومنين سلام الله عليه مطرح شده است. ابن عباس با صراحت مي‌گويد هيچكدام از صحابه چنين فضائلي را ندارند كه ما در جلسات گذشته مفصل درباره‌ اين روايت سخن گفتيم.

قضيه حديث رايت را ابن عباس مطرح مي‌کند . بعد خواندن ده آيه از سوره برائت را كه از دست خليفه اول مي‌گيرد و مي‌خواند و بعد قضيه حديث دار را مطرح كرد. قضيه اينکه علي بن ابيطالب اولين مسلمان بوده را مطرح مي‌کند و بعد قضيه نزول آيه تطهير را. اينها را ما مفصّل مطرح كرديم.

حالا عزيزان اهل سنت يك مقدار دقت كنند تا ما بتوانيم انصاف را رعايت كنيم و قضيه خوابيدن اميرالمومنين به جاي رسول اكرم و نجات دادن پيغمبر از قتل را با آنچه كه مربوط به آيه غار است مقايسه کنيم.

اين روايت هم مال شيعه نيست. ذهبي و حاكم و ديگران گفته‌اند روايت صحيح است دوستان دقت كنند يكي از ويژگيهايي كه ابن عباس مطرح كرد همين:

و شرى على نفسه لبس ثوب النبي صلى الله عليه وسلم ثم نام مكانه قال وكان المشركون يرمون رسول الله صلى الله عليه وسلم فجاء أبوبكر و على نائم قال و أبو بكر يحسب أنه نبي الله قال فقال يا نبي الله قال فقال له على أن نبي الله صلى الله عليه وسلم قد انطلق نحو بئر ميمون فأدركه قال فانطلق أبوبكر فدخل معه الغار قال وجعل على يرمى بالحجارة كما كان يرمى نبي الله وهو يتضور قد لف رأسه في الثوب لا يخرجه حتى أصبح ثم كشف عن رأسه فقالوا انك للئيم كان صاحبك نراميه فلا يتضور و أنت تتضور و قد استنكرنا ذلك

مسند احمد، ج1، ص331

آقا اميرالمومنين سلام الله عليه جان خود را به خدا فروخت. لباس نبي اکرم را پوشيد و جاي پيغمبر خوابيد و مشرکين به دنبال کشتن رسول اکرم بودند.

اين آخرين تصميمي بود كه مشركين گرفته بودند. اينها عليه پيغمبر اكرم هر توطئه‌اي چيدند از جمله قضيه سه سال حصر اقتصادي در شعب ابيطالب ؛ اتهام جنون و سحر به پيامبر اکرم ولي موفق نشدند. آخر تصميم گرفتند از هر قبيله‌اي يك نفر بيايد و دسته جمعي پيامبر را به قتل برسانند.

بني هاشم هم مجبور است که به ديه راضي بشود.

چه تصورات احمقانه‌اي! البته اگر اين كارشناسان نادان وهابي كه در اين شبكه‌هاي شيطاني هستند آنجا بودند قطعا به مشركين پيشنهادهاي بهتر مي‌دادند! جاي اين آقايان آنجا خالي بوده! شايد خيلي از آنها آرزو مي‌کنند كه کاش آنجا بودند و بهترين مشاوره را به مشركين قريش براي مبارزه با رسول اكرم مي دادند!

به هر حال اينها تصميم گرفتند كه شبانه حمله کنند و پيغمبر را بكشند ابتدا اين روايت را يك مقدار براي عزيزان توضيح بدهم كه مي‌گويد :

فجاء ابوبکر و عليّ نائم. قال و ابوبکر يحسب أنه نبي الله. فقال يا نبي الله! قال: فقال له علي: إنه نبي الله صلي الله عليه و سلم قد انطلق نحو بئر ميمون.

ابوبکر به خانه پيغمبر آمد و علي خوابيده بود. ابوبکر تصور مي‌كرد كه پيغمبر در آنجا خوابيده است.

ببينيد اين روايت کاملا تصريح دارد که ابوبکر همراه پيغمبر نبوده است. پيغمبر رفته است ابوبکر به خانه رسول اکرم آمده و عرض کرده: يا رسول الله! حضرت فرمود: پيغمبر به طرف چاه ميمون رفته است.

فأدركه

پشت سر آمد و پيغمبر را درك كرد.

فدخل معه الغار

پيغمبر ابوبکر را با خود نبرد و از اول هم ابوبکر با پيغمبر نبوده است و بعد به نبي مكرم ملحق شده است. حالا به چه دليلي بوده است آن يك بحث جدايي است. بعد مي‌گويد:

و جعل علي يرمي بالحجاره كما كان يرمي نبي الله و هو يتضور قد لف رأسه في الثوب.

علي بن ابيطالب جاي پيغمبر خوابيده بود و مشركين سنگ باران مي‌كردند. همانطور كه قبلا خود پيغمبر را هم سنگ باران مي‌كردند. علي بن ابيطالب بخاطر برخورد سنگها به خودش مي‌پيچيد. علي بن ابيطالب سر خودش را داخل لحاف كرده بود بيرون نمي‌آورد.

تا اينکه صبح شد و مشركين آمدند –خدا مي‌داند چقدر سنگ زده بودند!- علي بن ابيطالب سرش را از لحاف بيرون آورد اينها تعجب كردند كه ما تصور مي‌كرديم كه به پيغمبر اين همه سنگ زديم گفتيم ديگر كار پيغمبر تمام شده است بعد عجيب است چقدر آدم بدي هستي يا علي وقتي ما به پيغمبر سنگ مي‌زديم. پيغمبر به خودش نمي‌پيچيد ولي وقتي به تو سنگ مي‌خورد به خودت مي‌پيچيدي! و اين براي ما جاي تعجب بود. و ما خودمان شگفت زده بوديم چون تاكنون هر چه به پيغمبر سنگ مي‌زديم به خودش نمي‌پيچيد ولي امشب پيغمبر دارد به خودش مي‌پيچد. اين در حقيقت سخني است كه ابن عباس نقل مي‌کند . و به صورت صحيح است.

ابن أثير جزري در أسد الغابه جلد 4 ص 113 مي‌گويد وقتي كه پيغمبر اكرم تصميم به هجرت گرفت و به طرف غار ثور رفت، مشركين خانه پيغمبر را محاصره كرده بودند علي بن ابيطالب داخل رختخواب نبي مكرم خوابيد و كار به جايي رسيد كه خداي عالم به خوابيدن علي جاي پيغمبر مباهات ‌کرد - عزيزان خوب دقت كنند اين تعبير تعبير شيريني است-:

فأوحي الله إلي جبرئيل و ميكائيل أني آخيت بينكما و جعلت عمر أحدكما أطول من عمر الآخر.

خدا به جبرئييل و ميكائيل وحي كرد من بين شما اخوت برقرار كردم

-همانطور كه بين علي و پيغمبر اخوت برقرار شده است-

يكي از شما عمرش طولاني‌تر از عمر ديگري است.

آيا حاضر هستيد آن كسي كه عمر بيشتري دارد عمرش را با رفيقش تقسيم كند.

بعد عجيب است خدا گفت حالا آن كه عمرش بيشتر است حاضر است مثلا عمر جبرئيل را بيشتر كنم و ميكائيل را كمتر و يا بر عكس آن كسي كه عمرش بيشتر است حاضر است از من بخواهد از عمرش بكاهم به عمر ديگري بيفزايم. خلاصه هر كدامي از جبرئيل و ميكائيل گفتند نه! ما دوست داريم كه آن اندازه‌اي كه عمر طولاني داريم زنده بمانيم حاضر نيستيم هم جبرئيل و هم ميكائيل.

جبرئيل گفت اگر عمر من زيادي باشد به ميكائيل نمي‌دهم ميكائيل هم گفت اگر عمر من اضافه‌تر باشد من حاضر نيستم به جبرئيل ببخشم. بعد خداوند مي‌گويد:

أفلا كنتما مثل علي بن أبي طالب آخيت بينه و بين نبيي محمد فبات على فراشه يفديه بنفسه ويؤثره بالحياة اهبطا إلى الأرض فاحفظاه من عدوه فنزلا فكان جبريل عند رأس علي وميكائيل عند رجليه وجبريل ينادي بخ بخ من مثلك يا ابن أبي طالب يباهي الله عزوجل به الملائكة فأنزل الله عز وجل على رسوله وهو متوجه إلى المدينة في شأن علي ومن الناس من ؟ يشري نفسه ابتغاء مرضات الله

آيا شما مثل علي بن ابيطالب نيستيد؟ من بين او و پيغمبر اخوت برقرار کردم. آمده جان خودش را فداي پيغمبر كند. علي اگر بنا است كشته بشود پيغمبر زنده بماند. برويد روي كره زمين از علي حفاظت كنيد. جبريئل طرف سر علي بود. ميكائيل طرف پا و جبرئيل مي‌گفت: يا علي! تبريك بر تو. مبارك باد اين جايگاه بر تو. خدا به اين فداكاري تو به ملائكه مباهات مي‌کند .

همينجا بود كه: خداي عالم آيه 207 سوره بقره را نازل كرد كه بعضي از مردم هستند كه نفس خودشان را با خدا معامله مي‌کنند . حالا ديگر اين نفس را با خدا معامله كردن چه چيزي است شما بياوريد همه فضائل صحابه را در يك كفه قرار بدهيد و اين فضيلت را كه

يباح الله عز و جل به الملائكه.

خداي عالم به ملائكه مباهات مي‌کند را در كفّه ديگر بگذاريد.

اين يك روايت.

حاكم نيشابوري هم با سند صحيح نقل مي‌کند كه علي بن ابيطالب جان خودش را با خدا معامله كرد و در كفه اخلاص گذاشت و به خدا داد و لباس پيغمبر را پوشيد و در جاي او قرار گرفت و در آخر روايت هم مي‌گويد اين روايت صحيح است. بعد آقاي حاكم نيشابوري در مستدرك جلد 3، صفحه تعبير زيباتري دارد مي‌گويد: وقتي پيغمبر اكرم به غار رفت به من دستور داد كه در جايگاه او بخوابم و خودش تصميم گرفت به غار ثور برود. شما در مورد ابوبکر حتي يك روايت جعلي براي ما از کتابي مثل موضوعات ابن جوزي بياوريد كه مثلا

امر رسول الله ابابكر ان يذهب معه إلي الغار.

اين را بايد آقايان مقايسه كنند. بحث، بحث علمي است توهين هم كه نيست. پيغمبر به من دستور داد.

نکته ديگر در اين روايت اين است که مي‌گويد پيغمبر اكرم در قضيه فتح مكه براي شكستن بتهايي که در داخل کعبه بود به من گفت:

اجلس فجلست إلى جنب الكعبة ثم صعد رسول الله صلى الله عليه و آله على منكبي ثم قال انهض فنهضت به فلما رأى ضعفي تحته قال اجلس فجلست فأنزلته عنى وجلس لي رسول الله صلى الله عليه وآله ثم قال لي يا علي اصعد على منكبي فصعدت على منكبيه ثم نهض بي رسول الله صلى الله عليه وآله وخيل إلي انى لو شئت نلت السماء و صعدت إلى الكعبة و تنحى رسول الله صلى الله عليه و آله فألقيت صنمهم الأكبر و كان من نحاس موتدا بأوتاد من حديد إلى الأرض فقال لي رسول الله صلى الله عليه و آله عالجه فعالجت فما زلت أعالجه و يقول رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم ايه ايه فلم أزل أعالجه حتى استمكنت منه فقال دقه فدققته فكسرته و نزلت.

هذا حديث صحيح الإسناد.

بنشين كنار كعبه پيغمبر آمد پاي مباركش را روي شانه من گذاشت و فرمود: بلند شو -پيغمبر مي‌خواست پاهايش را روي شانه علي بگذارد و برود بالاي كعبه و بتها را بشكند- حضرت علي مي‌گويد: من احساس ضعف كردم -پيغمبر را روي دوش گرفتن و بلند كردن قدرتي فوق اين قضايا مي‌خواهد- وقتي که ديد من توانايي ندارم. گفت علي جان! بنشين و من نشستم و پيغمبر از دوش من آمد پايين گفت حالا من مي‌نشينم شما بيا روي شانه‌هاي من بنشين. سپس يغمبر من را بلند كرد. -جالب اينجا است-مي‌گويد ديدم آنچنان به سهولت دارم بالا مي‌روم كه مي‌توانم تا آسمان بالا بروم. -يعني آنچنان زيباست كه من تا آسمان هم مي‌توانم در دوش پيغمبر اكرم بالا بروم- به هر حال بالاي كعبه رفتم. پيغمبر عقب برگشت و رفتم آنجا ديدم كه بت بزرگ مشركين آنجا است. اين بت بزرگ را با ميخهاي خيلي بزرگ بر بام مكه محكم زده‌اند. پيغمبر به من فرمود: يك فكري بكن همه اين بتها بايد شكسته شود. ميخها را در بياور. من داشتم اين بتها را جابجا مي‌كردم و ميخها را در مي‌آوردم و به هم مي‌زدم و پيغمبر مي‌گفت باز هم! باز هم! جلوتر! جلوتر! -ببينيد چقدر لذت دارد، چقدر صفا دارد!- به هر حال اين ميخها را به اين طرف و آن طرف تنظيم كردم كه پيغمبر فرمود اين بت را بشكن و در هم بكوب. من هم بر سر آن بت كوبيدم و تكه تكه‌اش كردم و از بالاي كعبه آمدم پايين. حاكم نيشابوري مي‌گويد اين حديث صحيح است.

ما بعد از هزار و چهارصد سال كه اين روايت را مي‌خوانيم لذت مي‌بريم.

در رابطه با حديث ليلة المبيت سخن زياد است. من يادم هست در سال 54 يا 55 كه در ماه رمضان در كرمانشاه بودم بعد از ماه رمضان به سنندج رفتم و تعدادي از كتب عزيزان اهل سنت را خريدم. از جمله آن کتابها كتاب اسد الغابه ابن أثير جزري بود. –که دوستانمان از آن تصوير هم گرفتند- چاپخانه‌اي كه اين کتاب را تجديد چاپ كرده بود، با دست به جاي

بات علي فراشه.

علي بيتوته كرد و در فراش پيامبر خوابيد

و بال علي فراشه.

آورده است! نعوذ بالله.

اسم اين کار را چه مي‌شود گذاشت؟ ترجمه کردنش هم سخت است! اصلا تصورش هم سخت است! اين آدم چه عداوتي با اميرالمومنين داشته است! البته شايد گفتن خبيث به اينها هم توهين به خبيثها باشد!

اگر لازم باشد در فرصت مناسب حداقل بيست روايت با سند صحيح را نشان خواهيم داد كه پيغمبر فرمود آنها كه با اهل بيت من دشمني دارند مشكل نسبي دارند. اين بي‌حيا! من وقتي بي‌حيا مي‌گويم احساس مي‌کنم به بي‌حيا هم توهين مي‌شود! اين بي‌حيا مي‌گويد: اگر در کربلا براي امام حسين آب نبود، نوشيدن بول كه جايز است. چرا استفاده نكرد؟! ببينيد چقدر وقيح و چقدر بي‌حيا و چقدر بي‌شرف! بي‌حياتر از اينها کساني هستند كه با اين شبكه‌ها برنامه‌هاي زنده دارند و با اين شبکه‌ها مصاحبه مي‌کنند و اينها را اهل سنت معرفي مي‌کنند! آيا واقعا نظر شما همين است. با كسي كه اين شبكه‌ها را شبكه سني بداند و از آنها دفاع كند ما هيچگونه برادري نداريم و اينها را دشمن اهل بيت مي‌دانيم . كساني هم كه با آنها دوستي مي‌کنند را هم دشمن اهل بيت مي‌دانيم. همين باعث شد يك بيننده اي زنگ زد گفت:

آقا اگر كسي در رابطه با عثمان بگويد خوب است عثمان كه سه روز آنجا در محاصره بود و آب نداشت چرا از فلان استفاده نكرد.

وقتي كه بي‌حيايي مي‌كني کساني هم به مقدسات تو توهين مي‌کنند!

يك مقداري حسابتان را از اين نانجيبها و بي‌حياها و نواصب جدا کنيد. طبق همان تعبير خوبي كه شيخ الأزهر داشت اينها خوارج هستند! مفتي عام مصر هم گفت اينها سگهاي جهنم هستند! اينها را خوب شناختند.

آنها اهل سنت هستند نه اين افرادي كه دم از اهل سنت مي‌زنند آن وقت بعضي از آقايان مي‌گويند ما كه در كشور وهابي نداريم! وهابيت را ملاك قرار داده‌اند تا اهل سنت را بكوبند!

اين حرفهاي بي پايه چيست؟! وقتي شما مي‌گوييد ما خوشحال هستيم که اهل سنت هم داراي شبكه شدند و منظورتان شبکه‌هاي وهابي و ناصبي است،من يقين دارم هر سني بشنود اين مطلب را تنفر و انزجارش را از اين شبكه و از اين كارشناس وقيح و بي‌حيا اعلام مي‌کند و لعن خودش را نثار اينها مي‌کند.

من واقعا در عمرم تا به حال نديدم كه يك سني بيايد و بگويد من محبت حضرت علي در قلبم نيست. چنين عبارت وقيحي نسبت به حضرت سيد الشهداء حتي در مخيله او هم نمي‌گنجد. لذا ما از عزيزان اهل سنت تقاضا داريم اگر به آنجا و به اينجا هم زنگ مي‌زنند، تنفر و برائت خودشان را از اين شبكه‌هاي شيطاني كه خودشان را بجاي اهل سنت جا زده‌اند و واقعا آبرو مي‌برند، اعلام کنند. من به گمانم حتي اگر خود عربستان سعودي هم بفهمد كه يك چنين افرادي چنين تعابير وقيحي نسبت به سيد الشهداء دارند آنها هم محكوم مي‌کنند و اعلام تنفر مي‌کنند.

حتي اگر اين تعبير را بروند به مفتي اعظم عربستان سعودي بگويند. مي‌گويد لعنت خدا و ملائكه و جميع انس و جن بر آن آدم بي‌حيا كه نسبت به امام حسين چنين تعبيري به كار ببرد.

مجري:

از حضرت استاد سپاسگزاري مي‌کنيم. همانطور كه حضرت استاد هم فرمودند حساب وهابيت از حساب برادران اهل سنت كاملا جدا است ولي وهابيها مي‌خواهند خودشان را به آقايان اهل سنت وصل کنند تا هم تعدادشان را زياد كنند و هم از اين پوشش بر عليه شيعه استفاده كنند.

هزار و چهارصد سال است كه شيعه و سني در كنار هم هستند و هرچند اختلاف نظر دارند ولي برادرانه در كنار هم مباحث را مطرح مي‌کنند .

يكي از ويژگيهايي كه در همين حديث ابن عباس آمده است قضيه سدّ ابواب بود كه همه درهايي كه به مسجد باز بود طبق وحيي كه از طرف خداوند نازل شد بسته شد و فقط در خانه حضرت امير باز بود. آيا اين فراز از نظر علماي اهل سنت هم هست و در كتب آنها آمده است و تأييد مي‌کنند يا نه؟

استاد حسيني قزويني:

ابن عباس مي‌گويد :

و سدّ رسول الله صلي الله عليه و سلم أبواب المسجد غير باب علي.

مسند احمد، ج1، ص331

پيغمبر اكرم تمام درهاي صحابه كه به مسجد گشوده مي‌شد همه را بست غير از در علي بن ابيطالب و علي بن ابيطالب وارد مسجد مي‌شد در حاليكه در حال جنابت بود و غير از آن هم در به روي مسجد نداشت. اين عبارتي است كه در اينجا آمده است.

در مورد قضيه سدّ ابواب كه بحث آن خيلي مفصّل است من فقط يك جمله جامعي از ابن حجر عسقلاني نقل مي‌کنم . ابن حجر يك شخصيت برجسته است تمام كساني كه حديث را آورده‌اند نقد کرده‌اند و جعلي دانسته‌اند همه را آورده و يك كاسه كرده يعني يك حرف جامعي است. ابن حجر در کتاب فتح الباري، ج7، ص12 و 13مي‌گويد: سعد بن ابي وقاص مي‌گويد كه پيغمبر دستور داد که تمام درها را بستند غير از در علي بن ابيطالب. اين را احمد بن حنبل و نسائي آورده‌اند و

اسناده قوي.

سندش هم قوي است.

در معجم الاوسط طبراني هم آمده

رجالها ثقات.

راويانش همه ثقه هستند.

فقالوا يا رسول الله سددت أبوابنا.

صحابه به پيغمبر اعتراض كردند. گفتند درهاي ما را بسته‌اي؟! پيغمبرفرمود:

ما أنا سددتها و لكن الله سدّها.

من نبسته‌ام خداي عالم درها را بست.

اين عبارت ابن حجر است. زيد بن أرقم مي‌گويد پيغمبر اكرم صلي الله عليه و سلم درها را بست غير از در علي بن ابيطالب .

فتكلم ناس في ذلك.

تعدادي از صحابه به پيغمبر اعتراض كردند.

خيلي عجيب است.

فقال رسول الله صلي الله عليه و سلم إني والله ما سددت شيئا و لا فتحته.

به خدا سوگند من در كسي را از پيش خودم نبسته‌ام و نگشوده‌ام.

و لكن امرت بشيء فاتبعه.

خداي عالم به من دستور داد و من هم دستور خدا را اطاعت كرده‌ام.

آقاي ابن حجر، نسائي، حاكم نيشابوري اين روايت را آورده‌اند و رجالش هم ثقه است.

مي‌گويند در خانه كس است يك حرف بس است!

در ادامه از ابن عباس نقل مي‌کند که پيغمبر دستور داد تمام درها را بستند ولي در علي بن ابيطالب را گشودند در روايت ديگري باز به همين شكل احمد و نسائي آورده‌اند و راويانش همه ثقه هستند. از عبدالله بن عمر نقل مي‌کند که در زمان پيغمبر ما مي‌گفتيم كه بهترين جمعيت چه كسي است؟

ابوبکر است و بعد عمر است.

لقد أعطي علي بن ابيطالب ثلاث خصال.

خداي عالم به علي سه تا ويژگي داده است كه هر كدام از اينها در ما بود از بهترين ثروت روي زمين براي ما بهتر بود.

يكي اينکه دخترش زهرا را به ازدواج او درآورد و از او بچه‌دار شد نسل پيغمبر از طريق حضرت زهرا و اميرالمومنين گسترش پيدا كرد و دوم اينکه درها را بست غير از در علي و سوم هم اينکه در خيبر پرچم را به دست علي داد. احمد اين روايت را آورده است و سندش هم حسن است.

آقاي نسائي هم مي‌گويد :

و رجاله رجال الصحيح الا العلاء و قد وثقه يحيي بن معين و غيره.

بعد مي‌گويد :

و هذه الأحاديث يقوي بعضها بعضا.

اين روايات متعددي كه ما آورديم همديگر را تقويت مي‌کنند .

و كل طريق منها صالح للاحتجاج.

حتي هر كدام از اين روايات صلاحيت دارد كه ما احتجاج كنيم.

فضلا عن مجموعها.

چه رسد به مجموع اين روايات كه با همديگر جمع بشود كه به تعبير شيعه مي‌شود روايت مستفيض و به تعبير عزيزان اهل سنت مي‌شود روايت

يقوي بعضها بعضا.

نکته ديگري كه بايد عزيزان دقت كنند اين است كه هر چه براي اميرالمومنين سلام الله عليه فضيلت بوده در دوران بني اميه شبيه سازي کرده‌اند! و يك روايت شبيه به آن براي جناب خليفه اول و دوم و سوم و حتي معاويه و حتي براي يزيد جعل کرده‌اند! يكي از جاهايي كه حديث جعل کرده‌اند و شبيه سازي کرده‌اند همين قضيه حديث سد ابواب است. ابن حجر عسقلاني روايات متعددي را نقل مي‌کند و مي‌گويد :

تك تك اين روايات براي احتجاج صلاحيت دارد تا چه باشد به همه روايات. بعضي آقايان در اينجا تشكيك مي‌کنند و بعد اين حديثي كه متأسفانه اين حديث در صحيح بخاري آمده است. بخاري از عكرمه غلام ابن عباس نقل مي‌کند که پيغمبر اكرم در همان بيماري كه از دنيا رفتند به مسجد آمد و بر بالاي منبر نشست و فرمود:

اگر بنا بود يك نفر رفيق داشته باشم ابوبکر را انتخاب مي‌كردم.

سدوا عني كل خوخه في هذا المسجد غير خوخة ابيبکر .

صحيح بخاري، ج1، ص120

پنجره‌هايي كه به مسجد گشوده مي‌شود همه را ببنديد غير از خوخه و پنجره آقاي ابوبکر!

آقايان يك فضيلتي درست کرده‌اند! من در اينجا از عزيزان اهل‌سنت 2 سوال دارم.

سوال اول: پيغمبر در آن مرضش كه فرمود قلم و كاغذي بياوريد تا چيزي بنويسم كه بعد از آن هرگز گمراه نشويد، اينها گفتند:

انّ الرجل ليهجر

تذکرة الخواص، ص62

پيغمبر دارد -نستجير بالله- هذيان مي‌گويد .

ولي وقتي مي‌فرمايد همه پنجره‌ها را ببنديد غير از پنجره آقاي ابوبکر هذيان نمي‌گويد! اين را براي ما معين كنند مسئله چگونه حل مي‌شود؟!

سوال دوم:

دوستان ما تحدّي كردند گفتند در صحيح بخاري يك روايتي را بياوريد در فضيلت جناب آقاي ابوبکر ، عمر، و عثمان كه اين روايت از ديدگاه اهل سنت با مباني جرح و تعديل اهل سنت روايت صحيح باشد. تا به حال آقايان نتوانستند بياورند. اين روايت هم از چه كسي است؟

از عكرمه من فقط به عزيزان اهل سنت چند نكته را بگويم: آقاي عكرمة بن ابي جهل غلام ابن عباس است اولا در دروغگويي ضرب المثل بوده! در كتاب تهذيب التهذيب ابن حجر عسقلاني ج 7 ص238 و سير أعلام النبلاء جلد 5 ص 23 راوي مي‌گويد من رفته بودم بر پسر ابن عباس وارد شدم علي بن عبدالله بن عباس كه عكرمه غلام ابن عباس است. غلام پدرش است ديدم كه عكرمه را به در باغ بسته همانطور كه حيوان را مي‌بندند يك چيزي به پاي عكرمه بسته

دخلت على علي بن عبد الله بن عباس ، وعكرمة مقيد على باب الحش ، قال : قلت : ما لهذا كذا ، قال : إنه يكذب على أبي

او را به در بسته‌اند! گفتم اين چه وضعي است؟! گفت: عكرمه به پدرم دروغ مي‌بندد.

و لذا او را به کنار در آورده‌ام و پاهايش را بسته‌ام.

جالب اين است كه عبدالله بن عمر پسر خليفه دوم، به نافع غلامش مي‌گويد :

لا تكذب عليّ كما كذب عكرمة على ابن عباس

تهذيب التهذيب ج 7 ص237

اي نافع! به من دروغ نبند همانطور كه عكرمه به ابن عباس دروغ مي‌بسته است! اين يك ضرب المثل شده بود!

سعيد بن مسيّب هم به غلامش مي‌گويد :

لا تکذّب عليّ كما يكذب عكرمه علي ابن عباس.

مبادا به من دروغ ببندي مثل عکرمه، غلام ابن عباس.

سيرأعلام النبلاء ج 5 ص 22

اين روايت از اين آقاست كه اصلا در دروغگويي ضرب‌المثل بوده است! تهذيب التهذيب ج 7 ص 237 از مصعب زبيري نقل مي‌کند كه عكرمه غلام ابن عباس از خوارج بوده و رأي عكرمه رأي خوارج است. خوارج هم كه در نظر آقايان كاملا معلوم الحال هستند. آقاي مالك بن انس عكرمه را توثيق نمي‌كرده است و مي‌گفته:

لا اري لأحد أن يقبل حديثه ... انّ عکرمه کذّاب يحدث غداة حديثا و يخالفه عشيّا

تهذيب الكمال، جلد 20 ص 286 ؛ تهذيب التهذيب،ج 7 ، ص 237 ؛ سير أعلام النبلاء ج 5 ص 28

كسي حق ندارد كه حديث عكرمه را قبول كند ... عكرمه دروغگو است صبح يك روايت را مي‌گويد غروب روايت را تكذيب مي‌کند!

و جالبتر از همه اينها اينکه تهذيب الكمال جلد 20 ص 284 مي‌گويد : عكرمه قليل العقل بوده است! عقل نداشته ! يحيي بن سعيد از فقهاي بزرگ اهل سنت نقل مي‌کند:

عن ايوب انّه ذکر له إنّ عكرمه لا يحسن الصلاة! قال ايّوب: و كان يصلي؟!

تهذيب الكمال ج 20 ص 284 ؛ تاريخ دمشق ج 41 ص 117 ؛ ميزان الاعتدال ج 3 ص 95 ؛ سير أعلام النبلاء ج 5 ص 27

به ايوب گفتند: عكرمه خوب نماز نمي‌خواند. گفت: آيا عکرمه اصلا نماز مي‌خواند؟! تا اينکه ما بياييم و بگوييم نماز خوب نمي‌خواند؟!

عزيزان اهل سنت به اين دو تا سوال ما پاسخ دهند و انشاءالله يك مقداري دقت كنند تا در چاله‌اي نيفتند كه فرداي قيامت برايشان مشكل ساز باشد.

مجري:

ممنون و سپاسگزار هستيم. سوال اينجاست كه آيا حضرت امام علي عليه‌السلام كه از همه افضل است واقعا شايسته نيست که پيشواي امت بشود؟!

تماس بينندگان

جناب آقاي قاسمي از هشترود اولين بيننده ما هستند كه روي خط مي‌آيند سلام و عرض ادب داريم.

بيننده:

سلام عليكم. خسته نباشيد. من مي‌خواستم به اين آقا كه به امام حسين هتّاكي كرده يك جمله بگويم. نمي‌خواهم اسم ببرم كه دهانم در اين ورودي ماه محرم كثيف شود اين آقا گفته اگر من بفهمم كه به ناموس من اين حرف را زدند من از اين شبكه مي‌روم. پس چرا نرفته است؟! آيا اصلا مي‌داند ناموس و غيرت ناموسي چيست؟! خودشان را مي‌گذارند جاي اهل سنت. اهل سنت غيرت ناموسي دارند. اهل سنت به ناموسهايشان پايبند هستند.

مجري:

ما واقعا از اين بي‌ادبيها و جسارتها ناراحت هستيم. اميدواريم كه برادران اهل سنت اين جسارتها و بي‌ادبيها را محكوم كنند.

بيننده بعدي از سنندج جناب آقاي نوري سلام عليکم.

بيننده:

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته. ايام سوگواري آقا ابا عبدالله الحسين را به شما و همه شيعيان و همه محبانش تسليت عرض مي‌کنم . انشاءالله خدا لعنت كند قاتلهايش را و قاتل فرزندانش را.

جناب آقاي محسني! خدا شاهد است كه من وقتي اين تاريخها را مي‌خوانم حقيقتا بغض گلويم را مي‌گيرد. در روايتها خواندم که وقتي حضرت اباعبدالله الحسين با حرّ روبرو مي‌شود ، يك آبي با دست خودش به حرّ مي‌دهد كه او را منقلب مي‌کند و بالاخره برمي‌گرداند. من هم از خدا مي‌خواهم كه قطره‌اي از آن آب هم به اين قلب تشنه ما بچكاند كه ما هم بتوانيم به آن حقيقت و به آن معرفت برسيم.

سوال من اين است که در قرآن مي‌فرمايد:

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

سوره نجم، آيه 3 و 4

بعد من در كتاب احتجاج آقاي طبرسي در خطبه غدير خواندم که

يا معاشر الناس ... انّه امام من الله

مي‌خواهم بدانم آيا اين در كتابهاي خود ما اهل سنت هم هست؟

سوال ديگر هم در رابطه با حضرت علي اصغر عليه السلام که ما هم احترام خاصي برايش قائليم، اهل تشيع او را باب الحوائج مي‌دانند ولي اينطور نيست ايشان فرزند امام است و اينکه مي‌گويد باب الحوائج است در قرآن هم مي‌گويد :

و لكلّ درجات ممّا عملوا.

سوره انعام، آيه 132

و به هر كس هر درجه‌اي داديم بخاطر عملش داديم.

حالا اعمال علي اصغر شش ماهه چه بوده كه به او لقب باب الحوائج داده‌اند؟

مسئله بعدي هم اينکه اولا: جناب آقاي قزويني! شما چه كتابهايي تأليف کرده‌ايد؟ ثانيا: كتابهايي در مورد اعيان ثابته و عالمهاي ملكوت و جبروت معرفي کنيد.

استاد حسيني قزويني:

بله! در رابطه با اينکه آيا امامت اميرالمومنين امامت الهي هست يا نه ؛ ما بارها در آيه 55 سوره مائده گفته‌ايم و از كتابهاي صحيح و معتبر عزيزان اهل سنت نقل کرده‌ايم که

إنّما وليّكم الله

يعني وليّ شما خداست و وليّ شما پيغمبر است و وليّ شما اميرالمومنين سلام الله عليه است. وقتي كه اين قضيه اتفاق مي‌افتد و پيغمبر معرفي مي‌کند مسئله كاملا واضح و روشن است.

همچنين در رابطه با آيه ابلاغ آقاي سيوطي از عبدالله بن مسعود نقل مي‌کند كه ما آيه 67 سوره مائده را اينطوري مي‌خوانديم:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ انّ عليّا مولي المؤمنين.

درّالمنثور، ج2، ص298

اي پيغمبر! ابلاغ كن آنچه را كه خدا به تو نازل كرده است. -چه چيزي نازل كرده است؟- علي مولاي مومنين است.

پس امامت علي الهي است .

آلوسي هم مي‌گويد ما زمان پيغمبر اينطوري مي‌خوانديم:

انّ عليّا وليّ المؤمنين.

روح المعاني، ج6، ص193

اي پيغمبر! به مردم برسان! اين دستور خدا است.

وقتي كه دستور خداست ، امامت، الهي مي‌شود و در آن هيچ شك و شبهه‌اي نيست. حاكم نيشابوري با سند صحيح نقل مي‌کند: خداي عالم به من وحي كرده است. درباره علي سه چيز وحي كرده است او سيد مسلمانها و امام المتقين است.

اگر كسي متقي است علي امام اوست. مي‌گويد خدا به من وحي كرده است. آيا امامت الهي از اين بهتر و از اين واضحتر هم بيان مي‌شود؟! آقاي حاكم نيشابوري در المستدرک ج3، ص138مي‌گويد اين حديث صحيح است.

اما در رابطه با اينکه هر مقامي مربوط به عمل است حضرتعالي به ما بفرماييد حضرت عيسي كه در همان لحظات اول عمرش فرمود:

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا

سوره مريم، آيه 30

خداوند به من کتاب داده و مرا پيغمبر قرار داده است.

بفرماييد حضرت عيسي كه تازه از مادر متولد شده چه عمل خوبي انجام داده است که خدا در مورد او چنين مي‌فرمايد؟!

دوستان توجه كنند اين تمام داستان حضرت عيسي است كه:

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا

سوره مريم، آيه 16

داستان حضرت مريم را بياد آور که از خانواده‌اش فاصله گرفت.

فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا

سوره مريم، آيه27

يك فردي را ديد گفت: به خدا پناه مي‌برم. گفت من از طرف خدا هستم تا آنجا كه مردم به حضرت مريم گفتند:

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ مَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آَتَانِيَ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ

سوره مريم، آيه 28 - 31

اي خواهر هارون! اين بچه را از كجا آوردي؟! پدرت كه آدم بدي نبود! مادرت هم آدم بدي نبود! حضرت مريم اشاره كرد به بچه‌اي كه تازه به دنيا آمده ‌است. گفتند: ما با كسي كه در گهواره هست چطوري حرف بزنيم؟! حضرت عيسي که تازه به دنيا آمده است مي‌گويد:من بنده خدا هستم. خدا به من كتاب داده و مرا پيغمبر قرار داده است.

آقاي نوري بزرگوار! خدا بخاطر كدام عمل حضرت عيسي به او آن مقام را داد، كتاب داد، و پيغمبر قرار داد؟

در رابطه با حضرت يحيي هم قرآن مي‌فرمايد:

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آَتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا

سوره مريم، آيه12

در حاليکه حضرت يحيي بچه بود، به او حکم داديم.

آيا مراد از حكم چه چيزي است؟در اينجا مراد از حكم همان نبوت است. خدايي كه اين قدرت را دارد که به حضرت عيسي و حضرت يحيي در بچگي كتاب بدهد و پيغمبرشان بكند به هر كس ديگر از بندگانش بخواهد هم چنين مقامي مي‌دهد. چه در بچگي و چه در بزرگي و چه در پيري و چه در گهواره.

قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ

سوره آل عمران، آيه73

فضيلت در دست خدا است به هر كس بخواهد مي‌دهد .

بلعم باعورا با آن عظمتي كه داشت و بعد از آنکه به آن مقام مي‌رسد نمي‌تواند آن را حفظ کند و خداي عالم از او مي‌گيرد:

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آَتَيْنَاهُ آَيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ و لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ

سوره اعراف، آيه 175، 176

اين تعبيري است كه خدا دارد: ما در اثر عمل خودش يك چيزي به او داده بوديم. داستانش مثل داستان سگ است. - نه هر سگي!- سگ هار.

از آن طرف هم در رابطه با سگ اصحاب كهف مي‌فرمايد:

وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ

سوره کهف، آيه 18

كه داريم در روايات فرداي قيامت يکي از حيواناتي كه وارد بهشت مي‌شوند سگ اصحاب كهف است.

ما بايد هميشه از خداي عالم فضل بخواهيم.

اللهم ارزقني من فضلك.

مخصوصا در روايت ما داريم كه مي‌گويد اگر يك فردي را ديديد كه نعمت دارد مثلا اگر كسي يك خانه خيلي شيك دارد به او حسد نكنيد بگوييد:

اللهم ارزقني من فضلك.

يك كسي ماشين خوبي دارد به جاي اينکه به او حسادت كنيد بگوييد:

اللهم ارزقني من فضلك.

يك كسي كسب و كار خوبي دارد شما وقتي كسب و كار خوب را ديدي دعا كنيد بگو خدايا از فضلت به من هم كرم بفرما.

مجري:

از جناب استاد سپاسگزاري مي‌کنيم. جناب آقاي آرميده از زاهدان از برادران اهل سنت. سلام و عرض ادب داريم.

بيننده:

سلام عرض مي‌کنم خدمت جناب آقاي محسني و همچنين كارشناس عزيزتان جناب آقاي دكتر حسيني قزويني.

در رابطه با غدير خم مي خواستم به شما بگويم داستان غدير خم را براي ما مفصل توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

كدام قسمتها را مي‌خواهيد براي شما توضيح بدهم.

بيننده:

در رابطه با آيه

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

سوره مائده، آيه3

توضيح بدهيد.

استاد حسيني قزويني:

اين آيه، آيه إكمال در سوره مائده آيه 3 است. خطيب بغدادي از علماي بزرگ شماست با سند صحيح از ابو هريره نقل مي‌کند كه روز غدير خم پيغمبر دست علي بن ابيطالب را گرفت و فرمود:

ألست ولي المؤمنين ؟ قالوا : بلى يا رسول الله ، قال : من كنت مولاه فعلي مولاه فقال عمر بن الخطاب : بخ بخ لك يا بن أبيطالب أصبحت مولاي ومولى كلّ مسلم ، فأنزل الله : ( اليوم أكملت لكم دينكم )

تاريخ بغداد، ج8، ص284

آيا من ولي مؤمنين نيستم. گفتند:بله. بعد فرمود: هرکس که من مولاي او هستم علي بن ابيطالب مولاي اوست. جناب عمر بن خطاب آمد و تبريك گفت: خداي عالم آيه سوم سوره مائده را نازل كرد.

اين روايت از نظر سند طبق مباني اهل سنت کاملا درست است. نه تنها اين روايت ، بلکه روايات متعددي در اين زمينه داريم. ابن مردويه ، ابن عساكر ابن مغازلي، خوارزمي و جويني نقل مي‌کنند كه اين آيه در حق حضرت علي نازل شده است.

ابن تيميه هم به عنوان رئيس وهابيها يا خدا و پيغمبر وهابيها! در مجموع فتاوي ج18، ص26 مي‌گويد اگريك روايت متعدد شد براي انسان قطع مي‌آورد و لو اينکه ناقلينش فساق و فجار باشند. حالا اگر سوال ديگري داريد ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

اين آيه‌اي كه فرموديد:

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا

در روز عيد غدير خم نازل نشده است نظر من اين است كه اين آيه در روز عرفه بر پيامبر صلي الله عليه و سلم نازل شده است و اين آيه هيچ ربطي به روز غدير خم ندارد.

استاد حسيني قزويني:

آقاي آرميده بزرگوار! اين رواياتي كه ما آورديم از علماي اهل سنت آورده‌ايم از شيعه كه نياورده‌ايم!

بيننده:

شما درست مي‌گوييد من شنيدم اين آيه در رابطه با عيد غدير خم نيست اين آيه در روز عرفه كه پيامبر عليهم الصلاه و السلام در جمع صحابه فرمودند آيا من دين را براي شما تكميل كردم يا نكردم يعني پيام دين را به شما رساندم يا نرساندم صحابه عرض كردند بله يا رسول الله بعد حضرت جبرئيل عليه الصلاة و السلام اين آيه را بر پيامبر نازل كرد.

اليوم اكملت دينكم اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الإسلام دينا.

اين آيه به نظر من و به نظر هيچ اهل سنتي ربطي به روز عيد غدير خم ندارد.

استاد حسيني قزويني:

آقاي آرميده! اينها‌يي كه ما آورديم خطيب بغدادي يا اين ابن مردويه، ابن عساكر، ابن مغازلي، خوارزمي و جويني اينها مگر از اهل سنت نيستند عزيز دل من؟

بيننده:

چرا اهل سنت هستند.

استاد حسيني قزويني:

پس چرا شما مي‌گوييد هيچ كدام از اهل سنت چنين عقيده‌اي ندارند؟!

بيننده:

نه! به نظر من چنين عقيده‌اي ندارند!

استاد حسيني قزويني:

ببينيد برادر عزيز من! اگر شما صاحب نظر هستيد، مجتهد و مفتي هستيد اول بايد از نظر مباني علمي بگوييد مثلا خطيب بغدادي رواياتي که نقل کرده است به اين دلائل، ضعيف است. ابن مردويه روايتش ضعيف است، ابن عساكر روايتش ضعيف است. بايد اينها را با دليل رد كنيد بعد بگوييد نظر من! اينطوري كه نمي‌شود هر كسي از جايش بلند شود بگويد آقا نظر من اين است!

مجري:

آقاي آرميده! من سوالي را از شما بپرسم اين است كه در روز عرفه چه اتفاق بزرگي افتاد كه اين آيه إكمال نازل شد كه من اين لحظه اليوم دين را كامل كردم چه اتفاقي افتاد؟

بيننده:

در اين روز پيامبر صحابه‌ خودش را جمع كرده و فرموده كه من دين را براي شما كامل كردم يا نكردم.

استاد حسيني قزويني:

شما مدركي داريد که اين مسئله دركدام كتاب اهل سنت آمده است؟ و اينطور حرف زدند. مي‌توانيد حرف بزنيد كدام كتاب اين را نقل كرده.

بيننده:

كتابش را دقيقا يادم نيست!

استاد حسيني قزويني:

پس شما بزرگواري كن تشريف ببر كتابش را مطالعه كن بعدا بيا اينجا صحبت کن. ما هرچه براي شما گفتيم، برايش مدرك آورديم. بينندگان هم ديدند حالا به شما مي‌گوييم مدرك حرفتان كجاست شما مي‌گوييد يادم نيست! پس شما بزرگواري كن برو مداركش را ببين بعد از اينکه ديدي بيا! شما که مي‌خواهيد يك موضوعي را بحث كنيد نبايد بدون مدرک و دليل بگويي آقا به نظر من چنين است! نظر بدون مدرک شما كه اهميتي ندارد. نظر شما بايد متكي به آيه يا روايت باشد ما هشت يا نه تا روايت آورديم. شما كه مي‌گوييد اين روايات ضعيف است دليل هم بياوريد! مي‌گوييد پيامبر صحابه‌اش را جمع كرد گفت دينم را تكميل كرده‌ام! شما روايتش را براي ما بياور تا ببينيم اين روايت كجاست و بگوييم اين روايتي كه شما آورديد ضعيف است يا صحيح است.

همين رواياتي را هم كه شما گفتيد – و آدرسش را نمي‌دانستيد- ما قبلا نقل كرديم و ثابت كرديم که دروغ است. يكي مي‌گويد روز عرفه، يكي مي‌گويد شب عرفه، يكي مي‌گويد شب بعد از عرفه! شما براي ما معين كنيد وقتي مثلا كسي مي‌گويد من روز اول مهر هنگام ظهر به زاهدان رسيدم. بعد مي‌گوييد نه آقا! من شب ساعت ده به زاهدان رسيدم! بعد مي‌گوييد نه! من شب شنبه رسيدم! هر كسي اين -گفتار ضد و نقيض- را بشنود مي‌گويد: مشخص است كه دروغ است!

تازه بعد هم مي‌بينيم كه ورود اين آقا به زاهدان، اصلا در روز دوشنبه بوده است و نه روز شنبه! وقتي يك نفر سه نوع حرف مي‌زند حرفش بي اعتبار است. از نظر قوانين قضاييي اگر كسي در يك قضيه دو نوع حرف بزند و تناقض داشته باشد قاضي او را متهم مي‌کند و ملزم مي‌کند که اين جرم براي تو ثابت است و به او مي‌گويد: اگر واقعا تو صادق بودي دو نوع حرف نمي‌زدي.

مجري:

سپاسگزاري مي‌کنيم جناب آقا محمد از سقز از برادران اهل سنت. سلام و عرض ادب دارم خدمت شما.

بيننده:

سلام عرض مي‌کنم . خدمت حاج آقا و آقاي محسني عزيز.

اگر اجازه بفرماييد من يك مشاركتي داشته باشم و من سوالي ندارم.

حاج آقا تسليت عرض مي‌کنم . چرا كه امام حسين فقط به شيعه‌ها مربوط نمي‌باشد.

استاد حسيني قزويني:

بله همين طور است.

بيننده:

من به عنوان يک اهل سنت اين اهانتي كه آقاي سجودي در شبكه كلمه كرد را محكوم مي‌کنم. امام حسين يكي از ائمه اهل سنت است هيچ فرقي نمي‌کند و مشترك و مال همه مسلمانان است آفرين بر شما و كساني كه با امام حسين كشته شدند.

مجري:

آفرين به شما! واقعا از شما به عنوان يک برادر عزيز اهل سنت ممنون هستيم.

بيننده:

همانطور که ما اهل سنت اهانت به زنان پيغمبر را اهانت به خود پيغمبر مي‌دانيم اهانت به حضرت حسين را مستقيم اهانت به حضرت محمد مي‌دانيم . چون امام حسين به قول حضرت محمد صلي الله عليه و سلم سيد شباب اهل الجنه است. به راستي كه اين كلماتي كه اين آقا گفت من به عنوان يك اهل سنت خجالت مي‌كشم. خدا جزاي خير به شما بدهد.

استاد حسيني قزويني:

اينها ارتباطي به اهل سنت ندارد عزيز من! آقا محمد عزيز! شكايت ما از يك سري افراد بد سليقه يا كم عقل است كه مي‌گويند اين شبكه‌ها شبكه اهل سنت است! ما از اين ناراحت هستيم كه بيايند اين شبكه‌ها با اين اهانتها به مقدسات اهل بيت نه شيعه اينها را بگويند اهل سنت به نظر من اين بالاترين خيانت به اهل سنت است. توهين به اهل سنت است. ما اصلا اهل سنت را خيلي نجيبتر از اينها مي‌دانيم. من بارها گفته‌ام که اهل سنت ايران را نجيب‌ترين اهل سنت كره زمين مي‌دانيم. ضمن اينکه ديگر اهل سنت هم براي ما عزيز هستند. ولي من با توجه به مسافرتهاي متعدد به خارج از كشور با بسياري از اهل سنت مراوده داشته‌ام. ولي اهل سنت ايران يك چيز ديگري هستند. اين آقا که چنين هتاکي کرده است مزدور اجنبي است در همان جلسه شروع كرده از انگلستان تعريف كردن! من گمان نمي‌کنم از اسلام و پيغمبر اينطور بخواهد تعريف كند.

بيننده:

من متشکر هستم از حاج آقاي قزويني چون در دوره شاه خدا نيامرز به ما مي‌گفتند شيعه هستي يا اهل سنت هستي؟ الآن حاج آقا كاري كرده است خدا اجرشان بدهد انشاءالله شيعيان را روشن كرده نسبت به اهل سنت چون قبلا خدا شاهد است حاج آقا دروغ نمي‌گويم به خدا مي‌گفتند مسلمان هستي يا اهل سنت هستي! يعني اهل سنت اصلا مسلمان به حساب نمي‌آمد.

ايشان شيعيان را روشن كرده بعد در رابطه با حضرت علي عليه السلام هم پيغمبر ما هم كه از همه پيغمبرها بزرگتر بود و افضلتر بوده در آخر همه پيغمبران آمده حضرت علي كه ما به عنوان خليفه چهارم قبولش داريم اين هيچگونه از فضيلت حضرت علي كم نمي‌کند. همانگونه كه پيغمبر ما آخر از همه پيامبران آمده و از همه برتر است. حضرت علي همينگونه است و ما از همه برتر مي‌دانيم و به عنوان خليفه چهارم گرد كفشهايش را به چشممان مي‌کشيم و به او احترام مي‌گذاريم.

اجازه بفرماييد آقاي محسني به عنوان وحدت شيعه و سني من اسامي مقداري از شهداي كربلا را بخوانم اگر اجازه بفرماييد.

استاد حسيني قزويني:

بفرماييد ما در خدمت شما هستيم.

بيننده:

عبدالله بن مسلم، جعفر بن ابن عقيل، عبد الرحمن ابن عقيل، محمد بن عبدالله ، جعفر بن عبدالله ، ابن عبدالله ، عبدالله بن حسن، قاسم بن الحسن، عمر، عثمان، عون، ابوبکر ، جعفر، عباس و عبدالله .

هر هفت نفر برادران امام حسين رضي الله تعالي اجمعين بودند علي اكبر و علي اصغر پسران امام حسين درود و رحمت خدا بر تمامي شهداي كربلا و لعنت خدا بر تمام كساني كه مخالف اهل بيت هستند.

استاد حسيني قزويني:

اميد‌ورايم كه اين نحوه صحبت آقا محمد براي ديگر عزيزان اهل سنت هم ملاك و درس باشد حالا اينکه حضرت علي خليفه اول است يا چهارم بحث ديگري است ولي وقتي انسان اينطور مؤدبانه صحبت كردن را مي‌بيند لذت مي‌برد.

مجري:

جناب آقا محمد از تربت حيدريه. سلام و عرض ادب داريم.

بيننده:

سلام عليكم و رحمه الله. ايام محرم را خدمت شما و بينندگان عزيز تسليت عرض مي‌کنيم .

اگر اجازه بدهيد من يك گله‌اي از آيةالله دكتر حسيني قزويني دارم.

شما حتما اطلاع داريد كه داشتن تجهيزات دريافت از ماهواره در كشور ما جرم است و اين برنامه‌هاي شما هم از شبكه ماهواره پخش مي‌شود براي خيلي از ما امكان داشتن ماهواره واقعا ميسر نيست از طريق اينترنت هم كه نگاه مي‌کنيم . قطع و وصل مي‌شود .

مجري:

جناب آقا محمد اگر از اين گوشيهاي اندرويدي داشته باشيد اصلا يك فايل مخصوص است شبكه ولايت در بازار است اگر اين را دانلود كنيد. اگر اينترنت معمولي هم از 128 به بالا داشته باشيد در خانه مي‌توانيد به راحتي اين مباحث را ببينيد بدون اينکه نياز به ديش ماهواره باشد.

بيننده:

من از اينترنت نگاه مي‌کنم . اينترنت پر سرعت هم دارم. الآن صدا و سيماي ما پخش ديجيتال شبكه‌ها را دارد و حتي براي بچه‌ها كارتون پخش مي‌کند شبكه پويا شبكه آي فيلم و شبكه نمايش اين شبكه شما امكانش اگر باشد در شبكه‌هاي ديجيتال پخش بشود اولش اين است كه ما بچه شيعه‌ها را بيدارتر و آگاهتر مي‌کند و واقعا برنامه‌هاي شما خيلي عالي است. اگر امكانش هست اين را عملي بفرماييد. اگر هم به واسطه بعضي از مسائل امكان ندارد ما از همين اينترنت استفاده مي‌بريم.

مجري:

حالا اين نظرات را هم در برنامه با شما مطرح بفرماييد و اين گله نبود اين يك درخواستي از حاج آقا بود كه حاج آقا بتوانند كاري كنند.

بيننده:

من چون حاج آقا را مسئول اين شبكه مي‌دانم خدمتشان عرض كردم.

استاد حسيني قزويني:

خواهش مي‌کنم .‌ محمد آقاي عزيز! ما اين را مرتب پيگيري كرديم. جلسات متعدد هم داشتيم با خود جناب آقاي مهندس ضرغامي كه واقعا مرد شريف و بزرگوار و ولايي است. بعضي از مسائل يك سري محدوديت قانوني دارند و ما هم نمي‌توانيم به اين آقايان بگوييم شما اين محدوديت قانوني را لحاظ نكنيد. مثلا شما مي‌آييد سر چهارراه وقتي چراغ قرمز است شما بايد بايستيد و قانون را رعايت کنيد. الّا اينکه يك تبصره‌اي بزنند و بگويند ماشينهاي آتش‌نشاني يا آمبولانس مي‌توانند از چراغ قرمز عبور کنند. ما دنبال اين هستيم كه بتوانيم يك تبصره‌اي پيدا كنيم محمد آقا! مثل همين مثالي كه زدم اين آقايان هم دنبال تبصره هستند . حتي ما گفتيم در ديجيتال يا براي شبكه‌هاي ديگر ببريد ما به شما اجاره مي‌دهيم. الآن ما براي سه تا ماهواره هاتبرد و نايل‌ست و گالكسي نوزده ماهي صد هزار دلار اجاره مي‌دهيم. شما بياييد ما را در ايران ست بگذاريد يا در ديجيتال بگذاريد همان اجاره‌اي كه ما داريم به نايل‌ست مي‌دهيم ماهي بيست و سه هزار دلار حاضر هستيم به صدا و سيما بدهيم كه فردا نگويند مثلا شبكه ولايت به صورت مفتي از ديجيتال و شبكه‌هاي ماهواره‌اي ايران پخش مي‌شود. آقايان هم دارند تلاش مي‌کنند و ما نااميد نيستيم و ما پيگيري مي‌کنيم تا انشاءالله به حول و قوه الهي بتوانيم به نتيجه برسيم.

بيننده:

خيلي متشکر هستم. يك توصيه‌اي كه من دارم و مي‌خواهم - اگر مناسب ديديد- از زبان شما هم پخش بشود اين است كه در ماه محرم به مداحان توصيه بشود امامان ما مظلوم بودند اما ضعيف نبودند. متأسفانه بعضي از مداحان يك طوري مصائب را بيان مي‌کنند كه گويا امام حسين عليه السلام يك فرد ضعيفي بوده. به نظر من اينطور نيست امامان ما مظلوم بودند اما ضعيف نبودند.

مجري:

بله! كاملا درست است. جناب آقا سعيد از زاهدان. سلام و عرض ادب داريم خدمت شما.

بيننده:

سلام عليكم و خسته نباشيد.

بيننده:

بنده به نوبه خودم به عنوان يك اهل سنت اين حرفهايي كه اين آقاي سجودي گفته‌اند را در شأن آقا امام حسين عليه السلام نمي‌دانم و محكوم مي‌کنم . خيلي حرفهاي زشتي بود. امام حسين نور چشم و تاج سر همه مسلمين است به خصوص اهل سنت. و اهل سنت اين را تأكيد مي‌کنند محبت اهل بيت جزئي از ايمان اهل سنت است ما اهل سنت اگر در نماز درود را نخوانيم نماز ما قبول نيست.

مجري:

آفرين بر شما.

بيننده:

پس قضاوت با بينندگان است كه عقيده ما در رابطه با اهل بيت رسول الله چيست نمازي كه گوياي مسلماني ما و سند دين ما است ثابت شدن و قبول شدن آن مبني بر اين است كه درود در خاتمه نماز خوانده شود.

استاد حسيني قزويني:

ما هم از حضرتعالي تشكر مي‌کنيم . ما هم نظرمان اين است كه حساب عزيزان اهل سنت از اين وحشيها جداست. حتي وهابيها چنين جسارتي نمي‌کنند. سعيد آقا! من با خيلي از اين وهابيها در عربستان سعودي مرتبط هستم حتي همين الآن هم با اينها تلفني مرتبط هستم مي‌روم و مي‌آيم و مكاتبه دارم ولي من تا به حال يك وهابي نديدم كه اينچنين نسبت به امام حسين هتّاک باشد.

مجري:

جناب آقا توحيد از اروميه از برادران اهل سنت سلام و عرض ادب داريم خدمت شما.

بيننده:

سلام عرض مي‌کنم به شما جناب آقاي محسني و كارشناس محترم شما آقاي دكتر حسيني قزويني.

من سوالي داشتم از خدمت شما ولي قبلش مي‌خواستم مسئله‌اي را مطرح كنم. شما مي‌گوييد كلمه و وصال و اينها وهابي هستند و مسائل وهابيت را مطرح مي‌کنند خواستم بگويم چرا يك كانال مختص اهل سنت نمي‌زنند كه عقايدشان را بگويند.

مجري:

خيلي حرف خوبي است ولي علماي اهل سنت بايد دنبال اين كار باشند نه ما.

بيننده:

به نظر شما اين اجازه را به آنها مي‌دهند؟

مجري:

چرا ندهند مگر بقيه شبكه‌ها نيستند؟!

استاد حسيني قزويني:

آقا توحيد! آيةالله العظمي مكارم شيرازي در همين اوائل امسال برنامه زنده داشتند؛ يكي از اهل سنت روي خط آمدند و گفتند ما دوست داريم كه اهل سنت هم يك شبكه داشته باشند شما كمك كنيد. حاج آقاي مكارم گفتند من حرفي ندارم آقايان اهل سنت جلو بيايند براي يك شبكه مخصوص اهل سنت ما هم كمكشان مي‌کنيم . ببينيد آقا توحيد بنده خودم شخصا كاري هم به هيچ كس ندارم اگر اهل سنت -نه وهابيها نه آنهايي كه صبح و شب لوله نفت از عربستان سعودي در خانه‌هايشان و در حوزه‌هاي علميه‌شان است- اهل سنت بيايند يك شبكه در اين كشور ايجاد كنند بنده خودم تمام تجربيات خودم را در اختيارشان قرار مي‌دهم. ديگر از اين بهتر؟! هر چه هم كه از دستم ساخته باشد كمك مي‌کنم. اگر لازم باشد هر وقت كه بخواهند بروم آنجا صحبت كنم حاضرم در آنجا صحبت كنم. من در خيلي از شبكه‌هايي كه وابسته به شيعه است نمي‌روم که حرف بزنم ولي اگر اهل سنت باشد بنده خودم هر چه از دستم بربيايد كمكشان مي‌کنم . و اگر هم لازم بود مي‌روم آنجا و برنامه مي‌گذارم. ما هم مي‌خواهيم كه اهل سنت در ايران يك شبكه داشته باشد. عقايدشان را مطرح كنند حداقل اهل سنت بدانند كه اين شبكه‌هايي كه خارج از كشور هستند، اين وطن فروش‌هايي كه از ايران رفته‌اند بيرون به قول خودشان صادرات غير نفتي ايران هستند، اينها اهل سنت نيستند اين آرزوي قلبي ما است.

بيننده:

حاج آقا مي‌شود تفاوت بين وهابيت و اهل سنت را بگوييد.

استاد حسيني قزويني:

تفاوت بين اهل سنت و وهابيت مثل تفاوت بين اسلام و كفر است. الآن وهابيها در سوريه مسلمانها را قتل عام مي‌کنند ولي سني چنين كاري نمي‌کند. وهابي سينه يك مسلمان را مي‌شكافد و قلبش را به دندان مي‌گيرد! هرگز يك سني چنين كاري نمي‌کند . فتوا به جهاد نكاح دادند به هيچ وجه در مخيّله اهل سنت چنين چيزي نمي‌گنجد. ناصر العمر فتوا داد که براي رزمندگان حتي ازدواج با خواهر و مادر هم جائز است! چون در جنگ هستند حكم آنها با افراد عادي تفاوت مي‌کند! وهابيها مي‌گويند هر كس واسطه بين خودش و خدايش قرار بدهد كافر، مرتد، واجب القتل است اموال او هم بايد مصادره شود.

و من گمان نمي‌کنم . يك سني شما پيدا كنيد كه در ايران يا در كشورهاي ديگر بگويد هر كس متوسل بشود كافر، مرتد، خون و مالش هم هدر رفته است. اين نمونه‌هاي تفاوت بين اهل سنت و وهابيت است.

برادر بزرگوار من! شما به كتاب كشف الشبهات محمد بن عبد الوهاب که امام وهابيهاست در صفحه 58 يا به مجموعه مؤلفات محمد بن عبد الوهاب جلد 6 صفحه 114 يا 115 مراجعه کن. ايشان مي‌گويد هر كس به ملائكه متوسل بشود يا به پيامبران متوسل بشود، يا به اولياء متوسل بشود

هو الذي احلّ دماءهم و اموالهم.

هم واجب القتل است و هم اموالش بايد مصادره شود.

و انه قصدهم الملائكه.

آيا ملائكه مرده‌اند يا زنده هستند؟! تكليفش را مشخص كنيد! شما مي‌گوييد توسل به مرده جايز نيست. به ما بگوييد اگر كسي به ملائکه متوسل بشود و بگويد يا جبرئيل بين من و خدا واسطه شو و از خدا براي من حاجت بخواه آيا اين شخص كافر و مرتد است؟! آيا خون و مال او هم حلال است؟!

در كتاب مجموعه مؤلفات جلد 5 صفحه 241 مي‌گويد هر كس بين خودش و خداي عالم واسطه قرار بدهد به خداي عالم سوء ظن دارد! در جلد 6 ص147 مي‌گويد :

من جعل بينه و بين الله وسائط يدعوهم أنه کافر مرتد حلال المال و الدم.

هر کس بين خودش و خدايش واسطه قرار دهد کافر ، مرتد است و مال و خونش هم هدر است!

اينها تفاوتهايي است بين سني و وهابي.

مجري:

ممنون و سپاسگزار هستيم. التماس دعا.

اللهم عجل لوليك الفرج.



Share
1 | محمدزمانی | | ١٢:٤٢ - ١٩ فروردين ١٣٩٤ |
سلام برشما, آیا انسانها چه کافر و چه مسلمان در لحظه حضرت علی (ع) را خواهند دید ؟ (با توجه به آیه 159 نسا)در این مورد چندروایت را با ذکرسند برای بنده مرقوم بفرمایید.

پاسخ:
با سلام
دوست گرامي
روايات در خصوص اينکه پيامبر (ص) و ائمه (ع) بر سر محتضر حاضر مي شوند در حد تواتر است از باب نمونه به چند روايت در اين خصوص اشاره مي کنيم:
1- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ مِنْكُمْ وَ اللَّهِ يُقْبَلُ وَ لَكُمْ وَ اللَّهِ يُغْفَرُ إِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَ أَحَدِكُمْ‏ وَ بَيْنَ أَنْ يَغْتَبِطَ وَ يَرَى السُّرُورَ وَ قُرَّةَ الْعَيْنِ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ وَ احْتُضِرَ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِيٌّ ع وَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ ع فَيَدْنُو مِنْهُ عَلِيٌّ ع فَيَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَأَحِبَّهُ وَ يَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ يَقُولُ جَبْرَئِيلُ لِمَلَكِ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا كَانَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَحِبَّهُ وَ ارْفُقْ بِهِ فَيَدْنُو مِنْهُ مَلَكُ الْمَوْتِ فَيَقُولُ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ‏ فَكَاكَ رَقَبَتِكَ أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِكَ تَمَسَّكْتَ بِالْعِصْمَةِ الْكُبْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا قَالَ فَيُوَفِّقُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقُولُ نَعَمْ فَيَقُولُ وَ مَا ذَلِكَ فَيَقُولُ وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَيَقُولُ صَدَقْتَ أَمَّا الَّذِي كُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ آمَنَكَ اللَّهُ مِنْهُ وَ أَمَّا الَّذِي كُنْتَ تَرْجُوهُ فَقَدْ أَدْرَكْتَهُ أَبْشِرْ بِالسَّلَفِ الصَّالِحِ مُرَافَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ ع ثُمَّ يَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا رَفِيقاً «3» ثُمَّ يَنْزِلُ بِكَفَنِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حَنُوطِهِ مِنَ الْجَنَّةِ بِمِسْكٍ أَذْفَرَ فَيُكَفَّنُ بِذَلِكَ الْكَفَنِ وَ يُحَنَّطُ بِذَلِكَ الْحَنُوطِ ثُمَّ يُكْسَى حُلَّةً صَفْرَاءَ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ فَإِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَيْحَانِهَا ثُمَّ يُفْسَحُ لَهُ عَنْ أَمَامِهِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ عَلَى فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ
رَيْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِيمٍ وَ رَبٍّ غَيْرِ غَضْبَانَ ثُمَّ يَزُورُ آلَ مُحَمَّدٍ فِي جِنَانِ رَضْوَى فَيَأْكُلُ مَعَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ يَشْرَبُ مِنْ شَرَابِهِمْ وَ يَتَحَدَّثُ مَعَهُمْ فِي مَجَالِسِهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ فَأَقْبَلُوا مَعَهُ يُلَبُّونَ زُمَراً زُمَراً «1» فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَضْمَحِلُّ الْمُحِلُّونَ وَ قَلِيلٌ مَا يَكُونُونَ هَلَكَتِ الْمَحَاضِيرُ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ‏ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ ع أَنْتَ أَخِي وَ مِيعَادُ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَادِي السَّلَامِ قَالَ وَ إِذَا احْتُضِرَ الْكَافِرُ حَضَرَهُ‏ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ص وَ عَلِيٌّ ع وَ جَبْرَئِيلُ ع وَ مَلَكُ الْمَوْتِ ع فَيَدْنُو مِنْهُ عَلِيٌّ ع فَيَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ هَذَا كَانَ يُبْغِضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَأَبْغِضْهُ وَ يَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّ هَذَا كَانَ يُبْغِضُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَبْغِضْهُ فَيَقُولُ جَبْرَئِيلُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ إِنَّ هَذَا كَانَ يُبْغِضُ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ أَهْلَ بَيْتِ رَسُولِهِ فَأَبْغِضْهُ وَ اعْنُفْ عَلَيْهِ فَيَدْنُو مِنْهُ مَلَكُ الْمَوْتِ فَيَقُولُ يَا عَبْدَ اللَّهِ أَخَذْتَ فَكَاكَ رِهَانِكَ أَخَذْتَ أَمَانَ بَرَاءَتِكَ تَمَسَّكْتَ بِالْعِصْمَةِ الْكُبْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَيَقُولُ لَا فَيَقُولُ أَبْشِرْ يَا عَدُوَّ اللَّهِ بِسَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَذَابِهِ وَ النَّارِ أَمَّا الَّذِي كُنْتَ تَحْذَرُهُ فَقَدْ نَزَلَ بِكَ ثُمَّ يَسُلُّ نَفْسَهُ سَلًّا عَنِيفاً ثُمَّ يُوَكِّلُ بِرُوحِهِ ثَلَاثَمِائَةِ شَيْطَانٍ كُلُّهُمْ يَبْزُقُ فِي وَجْهِهِ وَ يَتَأَذَّى بِرُوحِهِ فَإِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْ قَيْحِهَا وَ لَهَبِهَا الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏3 ؛ ص131
2-عن حميد بن زياد، عن الحسن بن محمد الكندي، عن غير واحد، عن أبان بن عثمان، عن عقبة أنه سمع أبا عبد الله - عليه السلام - يقول: إن الرجل إذا وقعت نفسه في صدره يرى. قلت: جعلت فداك وما يرى ؟ قال: يرى رسول الله - صلى الله عليه وآله -، فيقول له رسول الله - صلى الله عليه آله -: أنا رسول الله أبشر. (ثم قال) ثم يرى علي بن أبي طالب - عليه السلام - فيقول: أنا علي بن أبي طالب الذي كنت تحبه، تحب أن أنفعك اليوم ؟ قال: قلت له: أيكون أحد من الناس يرى هذا، ثم يرجع إلى الدنيا ؟ قال: [ قال: لا، ] إذا راى هذا أبدا مات واعظم ذلك قال: وذلك في القرآن قول الله عزوجل: الذين آمنوا وكانوا يتقون لهم البشرى في الحياة الدنيا والاخرة لا تبديل لكلمات الله
الكافي (ج3 ص133) ح 8 :
3- عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن ابن مسكان، عن عبد الرحيم [ القصير ] قال: قلت لابي جعفر - عليه السلام -: حدثني صالح بن ميثم، عن عباية الاسدي أنه سمع عليا - عليه السلام - يقول: والله لا يبغضني عبد أبدا فيموت على بغضي، لا رآني عند موته بحيث ما يكره، ولا يحبني عبد أبدا فيموت على حبي، إلا ورآني عند موته بحيث ما يحب. قال أبو جعفر - عليه السلام نعم، ورسول الله - صلى الله عليه وآله - [ باليمنى
البحار (ج6 ص199) ح 52
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
   
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها