2024 April 18 - پنج شنبه 30 فروردين 1403
ابوبكر، همراهي هميشه محزون (نقد ديدگاه هاي اهل سنت در تفسير آيه غار)
کد مطلب: ٦٣٥٤ تاریخ انتشار: ٠٥ بهمن ١٣٨٨ تعداد بازدید: 49538
مقالات » نقد خلافت خلفا
ابوبكر، همراهي هميشه محزون (نقد ديدگاه هاي اهل سنت در تفسير آيه غار)

سابقه و محورهاي استدلال به آيه غار، انتخاب براي همراهي، بررسي دلالت آيه غار، نقدهاي شيعه

بسم الله الرحمن الرحيم

ابوبكر، همراهي هميشه محزون

بررسي ديدگاه هاي اهل سنت در تفسير آيه غار

طرح بحث

سابقه استدلال به آيه غار

محورهاي استدلال اهل سنت به آيه غار


گفتار اول: انتخاب ابوبكر براي همراهي

نقد و بررسي


آيا ابوبكر، همراه رسول خدا (ص) بوده است؟


هيچ آيه اي در حق خاندان عائشه نازل نشده است


ابوبكر، قبل از رسول خدا به قبا رسيده بود


رسول خدا (ص) به تنهائي هجرت كرده است


همراهي ابوبكر، با دستور يا اجازه رسول خدا (ص) نبوده است


آيه شهادت مي دهد كه رسول خدا به تنهائي خارج شده است


حركت ابوبكر بعد از خروج رسول خدا (ص) از مكه


ابوبكر، نزديك غار ثور به رسول خدا (ص) ملحق شد


كرز قيافه شناس، فقط اثر پاي رسول خدا (ص) را دنبال كرد


نقد روايت انتخاب ابوبكر براي همراهي


بررسي سند روايت

گفتار دوم: تنها ابوبكر، به همراه رسول خدا (ص) باقي ماند

نقد و بررسي


ابوبكر، پيش از آن يكبار به تنهائي هجرت كرده بود


اين سخن فخررازي، مذمت ديگر اصحاب است


هجرت مسلمانان به دستور رسول خدا (ص) بوده است


تعداد ديگري از اصحاب نيز باقي مانده بودند



گفتار سوم: دلالت جمله «ثاني اثنين» بر فضيلت ابوبكر

نقد و بررسي


منظور از «ثاني اثنين» رسول خدا (ص) بوده است


«ثاني اثنين» فضيليتي را براي ابوبكر به اثبات نمي رساند


نقد و بررسي


بررسي سند روايت


بررسي دلالت روايت


همنشيني با اهل بيت عليهم السلام، افتخاري براي جبرائيل



گفتار پنجم: استدلال به جمله: « إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ»

نقد و بررسي


صحابي، در كلام پيامبر


گفتار ششم: استدلال به «لاَ تَحْزَنْ»


گفتار هفتم: استدلال به جمله «إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»


گفتار هشتم: استدلال به «فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ»

گفتار نهم: خريد مركب توسط ابوبكر و مشاركت فرزندان وي در امر هجرت

گفتار دهم: ورود رسول خدا و ابوبكر به مدينه:

گفتار يازدهم: بررسي پاسخ هاي فخررازي به استدلال هاي شيعه



لينك فايل pdf

https://www.valiasr-aj.com/lib/ghar/gar.pdf



Share
41 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٧:٤٧ - ٢٠ مرداد ١٣٨٩ |
جناب نا مسلمان
مشکل شما تنها مسئله رضاء کبير ، ازدواج ميسار، ازدواج تابستاني و يا ازدواج ساعتي که در عربستان و ديگر کشورهاي سني مذهب رواج دارد نيست!
در واقع مشکل شما عدم اعتقاد به به رسول خدا ص و قرآن کريم و در نهاين اسلام عزيز است.
در مورد وهابيت هم بهتر بود قبل از آنکه تعفن و گند عقيده وهابي خود را در فضا پخش کنيد ، نگاهي به دور و بر خود مي انداختيد و سري هم به اماکن تمريني وهابيت که به آن افتخار ميکنيد ميزديد و اعترافات همکيشان خود را مبني بر انجام عمل شنيع قوم لوط ((همجنس بازي)) آنهم در مساجدتان را نيوش مي فرموديد و با رغبت بيشتري براي روحيه بخشي فيزيکي به همکيشانتان اقدام ميکرديد.
راستي بد نيست سري به کشورهاي عربي از قبيل امارات و کويت و لبنان و عربستان و . . . . بزنيد و مامان و آبجي هاي خودت و نظاره کني و از غيرت نداشته ي خود خرج کني تا بلکه آنان فقط از آن شما باشند نه ديگران!!
در مورد اينکه گفتيد از سنت پيامبر ص دفاع ميکنيد هم سئوالي دارم از شما:
کدام سنت؟
همان سنت مکتوب پيامبر ص که در کتب شما اهل بدعت آمده که ابوبکر تمام احاديث يعني سنت مکتوب را سوزاند؟؟؟!!!
همان سنت شفاهي که ابوبکر راويان آنرا منع کرد و آنان را تهديد به عقوبت و تازيانه کرد؟؟؟!!!
همان سنت مکتوبي که عمر تا مدتها خوراک و هيزم گرمابه ها را همين احاديث قرار داده بود؟؟؟!!!
همان سنت شفاهي که راويان احتمالي آن البته به غير از ابوهريره ها و کعب الاحبارها توس عمر شکنجه ميشدند؟؟؟!!!!
جناب نامسلمان
کدام سنت؟
وقتي همه ي سنت را سوزانديد و به روايان اجازه بيان سنت را نداديد و ابوهريره يهودي را مامور با ساختن سنت يهودي و جايگزين آن با اسلام عزيز کرديد ديگر سنتي باقي نمي ماند!
حرف مفت زدن مانند شما آسان است
شما حتي به مذهب ، علما و کتب خودتان هم بي اعتماديد
پس چگونه مطالب کتب خود را بعد از قرآن صحيح مي دانيد؟؟؟!!!
شما بهتر است به کمک دوستانتان در اماکن تمريني برويد و به فعل روحيه بخشي فيزيکي به آنان بپردازيد
يا حق
42 | مرد | Iran - Markaz | ٢٠:٤٤ - ٢٠ مرداد ١٣٨٩ |
با ادب باش تا بزرگ شوي! كله اي كه تو روضه خونه ها زنجير خورده كه مشخصه غير از فحاشي چيزي بلد نباشه! مگه تو روضه خونه ها قرآن تدريس ميشه؟ نخير اونجا مكاتب فحاشين و غير از لعنت فرستادن هنري ندارن تازه اينا براشون ثواب داره اونم بغير حساب!!! اينم شد مذهب؟!!! اگه از اول تا آخر نظرات شيعه ها رو بخونيم غير از فحاشي و لعنت لعنت چيزي نميبينيم, حتي در خيلي جاها همين مسول سايت كه به ظاهر مودبن!!! باور كنين اگه از اول مواضعتون و مطالبي كه تو سايتا ميبينين فتنه اي و احساسات برانگيز نبودن ميديدين كه هيچ سني مذهبي به اين صورت حرف نميزد هر چند كه الانم كسي به نسبت بد حرف زدن شما بد حرف نزده! اگه يه سند متواتر و صحيح داري که حضرت عمر حديث واقعي سوزونده بيار تا ما هم ببينيم. گيرم که حديثا رو سوزونده ولي قرآن که هست پس ميتونيم با قرآن که اصل دينه حديث درست و نادرست رو بر اساس قرآن به چالش بکشيم. در مورد حضرت ابوبکر برو آيه 40 سوره ي توبه رو بخون که اونجا خوب توضيح داده. البته با تفسير درست و بدون غرض و مرض بخون, اول انديشه ي پاک داشته باش بعد در پي علم باش در غير اينصورت هرچي بخوني شيطان تو رو وسوسه ميکنه و طرز فکرتو بر اساس انديشه هات ميچرخونه!
سوره ي توبه آيه 40 : الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجهالذين كفروثاني اثنين اذ هما في الغار اذ يقول لصاحبه لاتحزن ان الله معنا فانزل الله سكينته عليه و ايده بجنودهم لم تروها و جعل كلمه الذين كفروا السلفي و كلمه الله هي العليا والله عزيز حكيم
معنيش به شعر اينه:
نباشيد اگر يار با مصطفي كند ياري وي يگانه خدا
چو كردند وي را ز مكه برون همان كافران بدانديش دون
بفرمود ياري او كردگار به غاري بگشتند ژنهان دو يار
بگفتا ژيمبر به يار قرين خدا هست با ما نباشي غمين
در آن لحظه ي سخت پروردگار به او داد آرامشي و قرار
مدد كرد او را سپاه خدا كه هرگز نديديد آن را شما
كلام همه كافران كرد پست بديديد بر خويش ذل شكست
كلام خدا را بلندي بداد كه بر دين اسلام عزت نهاد
عزيز و تواناست پروردگار حكيم است در كار خود كردگار
43 | مجيد م علي | | ١٤:٤٩ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ....وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (حشر 7 ) ......آنچه را پيغمبر براي شما آورده است بگيريد و از آنچه شما را نهي مي کند خودداري کنيد ------------------------------------------------------- وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَاحْذَرُواْ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ﴿۹۲ مائده﴾ (و اطاعت‏خدا و اطاعت پيامبر كنيد و [از گناهان] برحذر باشيد پس اگر روى گردانديد بدانيد كه بر عهده پيامبر ما فقط رساندن [پيام] آشكار است ) =========================================== اهميت سنت از نظر رسول اکرم (صلي الله عليه و اله وسلم ) 1 ) از منظر مدرسه ( شيعيان ) ================= رسول اکرم (ص)در ضمن خطبه اي در حجه الوداع چنين فرمودند : مردم من شما را به هر کار حلال که سعادت و خوشبختي شما را تامين مي کند راهنمايي و از هر حرام که بدبختي شما دراوست نهي نمودم و در احکام برگشت و تغييري نخواهد بود )احتجاج طبرسي ،ج 1 ص 81 چاپ نجف) =============================================================================== از منظر مدرسه صحابه ( سنيها ) قبل از رحلت حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم =============================================== رسول اکرم (ص) موارد مختلف افرادي را که حفظ حديث مي کنند بدين تعبيير تشويق و دعا فرموده است :«نضر الله عبدا سمع مقالتي فوعاها » خداوند مورد لطف خويش قرار دهد بنده اي را که گفتار مرا بشنود و آن را حفظ کند . گاهي هم با همين بيان افرادي را که حديث نقل مي کنند دعا نموده است:«نضر الله عبدا سمع مقالتي فبلغها » (سنن ابن ماجه مقدمه و جلد 2،کتاب المناسک ،باب الخطبه يوم النحر حديث 3055،وسنن ترمذي ،کتاب العلم ) ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ عبد الله بن عمرو بن عاص مي گويد :من هر چه از زبان رسول خدا مي شنيدم ، مي نوشتم ولي چون عده اي از خاندان قريش با اين عمل مخالفت ورزيده و برايم در اين مورد شک و ترديد به وجود آوردند موضوع را در حضور خود پيامبر (ص)مطرح کردم ...حضرت فرمودند :«اکتب فوالذي نفسي بيده ما يخرج منه الا الحق »بنويس به خدا سوگند که از اين دهان به جز حق بيرون نمي آيد (سنن ابي داود ج 2 کتاب العلم باب 3 و مسترک الصحيحين ج 1 ،کتاب العلم ،باب الامر بکتابه الحديث ص 104و 106 ) =============================================================================== سرگذشت حديث بعد از رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم ===================================== منع از تدوين حديث در عهد ابوبکر ================== 2 ) ابوبکر پس از وفات پيامبر(ص)مردم را جمع کرد و گفت :شما از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم حديث هايي نقل مي کنيد و گاهي در ميان در ميان شما اختلاف پديد مي آيد ،و اگر وضع بدين منوال بگذرد مسلمانان آينده به اختلاف شديدتري دچار خواهند گرديد .روي اين اصل بعد از اين از پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم حديثي نقل نکنيد و اگر کسي از شما مطلبي پرسيد ،بگوييد که ميان ما و شما همين قرآن بس و کافي است ،حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بشماريد (تذکره الحفاظ ج 1 ص 3 ) ====================================================== 2 ) عايشه مي گويد :پدر من (ابوبکر )پانصد حديث از رسول اکرم جمع آوري کرده بود ،يک شب ديدم در ميان رختخوابش ناراحت است ؛به طوري که ناراحتي وي باعث ناراحتي من گرديد ،چون صبح شد علت ناراحتيش را جويا شدم گفت : دخترم آن احاديث را که در پيش توست بياور ،بعد دستور داد آتشي افروختند تمام آن احاديث را سوزاند و اين عمل خود را اين چنين توجيه نمود که مي ترسم بميرم و اين احاديث در پيش تو بماند و شايد در ميان آنها احاديثي باشد که من از افراد مورد اعتماد نقل نموده ام ولي در واقع اين افراد صالح نباشند و من مسئول باشم (تذکره الحفاظ ،ج 1 ص5 ) =============================================================================== 3 ) منع از نقل حديث در عهد عمر ===================== در دوران خلافت ده ساله (ده سال و شش ماه و چهار روز ) عمر بن خطاب ،نقل و کتابتحديث به مقتضاي روش خشن و سخت گيرانه خليفه ممنوعيت بيشتري پيدا نمود . خليفه دوم نه تنها از نقل و نوشتن حديث امتناع داشت بلکه در اجراي نظرش قدرت و نيرو هم به خرج داد . 1-قرظه بن کعب صحابي معروف گويد :عمر که مي خواست ما را به سوي عراق روانه کند خود نيز تا «صرار »ما را همراهي نمود و در بين راه از ما سئوال کرد مي دانيد چرا شما را مشايعت مي کنم ؟گفتيم براي احترام و تکريم ،گفت :آري ولي در ضمن اين احترام و تکريم مطلب ديگري هم هست ،و آن اينکه :شما به شهري مي رويد که شهر آن با قرائت قرآن فضاي مسجد و انجمن خود را پر از صدا نموده اند و حکايتگر ترنم زنبور عسل در کندوست آنان را با نقل حديث از راه باز نداريد و مشغول نسازيد ،قرآن را تجريد کنيد ،وبا آن هيچ سخن و حديثي در ميان نياوريد ،و روايت از رسولخدا (ص) را کم به ميان آوريد ،و من در اين کار شريک و همکار شما و در اين عمل پشتيبان شما هستم . چون قرظه وارد کوفه گرديد بدو گفتند :از احاديث پيامبر براي ما بگو :قرظه در پاسخ آنها گفت عمر ما را از نقل حديث منع نموده است (مستدرک حاکم ج1 امر عمر بتجريد القرآن و تقليل الروايه ص 102-سنن ابن ماجه ج 1 باب 3 التوقي في الحديث عن رسول الله -طبقات ج 6 ص 2-سنن دارمي ج 1 من هاب الافتا مخافه السقط ص 85 -تذکره الحفاظ ج 1 ص 7 و ...) ======================================================= 2 ) عمر بن خطاب در مورد نقل حديث نسبت به اصحاب رسول خدا (ص)سخت گيريهاي عجيب و بهانه گيريهاي نابجا مي کرد .وقتي ابو موسي اشعري درباره استيذان از صاحب خانه حديثي نقل نمود عمر گفت :اگر بر اين حديث شاهد نياوري تو را سخت خواهم زد و گاهي اين سختگيريها مورد اعتراض قرار مي گرفت به طوري که در همان داستان ابو منذر گفت :پسر خطاب براي اصحاب رسول خدا درد سر و ناراحتي نباش (فلا تکن يابن خطاب عذابا علي اصحاب رسول الله (ص) (صحيح بخاري ج 6 ، کتاب الاستيذان التسليم و الاستئذان ثلاثه حيث 5891) ========================================================= 3 ) عمر سه نفر از محدثان معروف به نامهاي ابن مسعود ،ابودرداء ،و ابو مسعود انصاري ،را به جرم نقل حديث در مدينه تحت نظر قرار داد و تا کشته شدنش ،اين سه نفر به صورت حبس نظري زندگي مي کردند .(تذکره الحفاظ ج 1 ص 7 و مجمع الزوائد ج 1 ص 149 ) ======================================================= 4) حاکم در مستدرک سه تن از اصحاب را که طبق دستور عمر براي جلوگيري از نقل حديث حبس نظري گرديدند چنين معرفي مي کند :ابن مسعود ،ابودرداء ،و ابوذر(مستدرک ج 1 ص 110) ================================================== 5) سائب بن يزيد (متوفاي 80 هج)که از اصحاب رسول خدا (ص)بود مي گويد :من با سعد بن مالک از مدينه تا مکه هم سفر شدم سعد در طول اين سفر حتي يک حديث هم از رسول خدا نقل نکرد (سنن ابن ماجه ج1 باب التوفي في الحديث عن رسول الله ص 12 ) (بنا به نقل استيعاب ج 2 ص 602 سعد از علماي انصار و از رسول خدا (ص)حديث هاي فراوان حفظ کرده بود ) =================================================== 6 ) شعبي ميگويد :يک سال با عبد الله بن عمر هم مجلس شدم در طول سال هيچ حديثي از رسول خدا (ص)بازگو نکرد (طبقات ابن سعد ج 4 ص 106 -سنن ابن ماجه ج 1 باب 3 التوقي في الحديث عن رسول الله -صحيح بخاري ج9 کتاب اخبار الآحاد قبل از کتاب الاعتصام باب 6 خبر المراة الواحدة ص 2-3 ) =========================================================================== از منظر مدرسه بنواميه شجره ملعونه ==================== «لا تکتبوا عني ومن کتب عني غير القرآن فليمحه » چيزي از من ننويسيد و هر کس به جز قرآن چيزي نوشته است از بين ببرد. (صحيح مسلم ،ج8 باب التثبت في الحديث ،کتاب الزهد و الرقائق ========================================================================== جناب مرد من متعجبم علماي شما چطور شما را قانع ميكنند . كي اينجا راست ميگه ؟؟؟؟؟؟ خداوند و رسول گراميشان . يا ابوبكر عمر . يا شجره بنو اميه ملعونه . چرا مسلم به سنت نبوي گوش نداد مگر خودش ننوشته "" «لا تکتبوا عني ومن کتب عني غير القرآن فليمحه » چيزي از من ننويسيد و هر کس به جز قرآن چيزي نوشته است از بين ببرد. (صحيح مسلم ،ج8 باب التثبت في الحديث ،کتاب الزهد و الرقائق ) ============================================================== پيشنهاد ميكنم خودت در اين مورد تحقيق كن مبادا به مولوي هاي بلبل درخت شجره ملعونه بيسواد مراجعه كني كه بهت تهمت ميزند كه رافضي هستي . +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ يا علي
44 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٥:٣١ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
جناب نامرد اصلا هول نشو! دست و پات رو هم اصلا گم نکن! اين مطالبي که ما نوشتيم و باعث پريشاني شما شده است از منابع و کتب به اصطلاح صحيح خود شماست. شما چطور مدعي پيروي از قرآن هستيد که رهبرتان عمر به فرستاده خدا و که قران را هم او فرستاده است توهين ميکند و وي را ديوانه و مبتلا به هزيان خطاب ميکند؟؟؟!!! آيا اين عمل وي بيعيت وي از قرآن است؟؟!!! آيا وقتي همسران رسول خدا ص به اين کار آن ملعون اعتراض کردند همين ملعون نبود که به آنان تهمت زد و آنان را هم رديف زناني که قصد فريب يوسف پيامبر را داشتند دانست؟؟!!! «حدثنا علي بن عبد الله قال حدثنا عبد الرزاق اخبرنا معمر عن الزهري عن عبد الله بن عبد الله بن عتبه عن ابن عباس قال: لما حضر رسول الله صلي الله عليه وسلم و في البيت رجال فقال النبي صلي الله عليه وسلم: هلموا اکتب لکم کتابا لاتضلوا بعده قال بعضهم: ان رسول الله قد اغلبه الوجع عندکم القرآن، حسبنا کتاب الله» (صحيح بخاري 2/638) بنابراين: عمر به حضرت پيامبر صلي الله عليه وسلم نسبت هذيان و جنون دادند و اين توهيني است به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و هر کسي که به پيامبر توهين کند از دايره اسلام و ايمان خارج مي شود لذا عمر از دايره اسلام خارج است و کفر و نفاق او عيان گرديده است. از سوي ديگر: مجموعه فرمايشات پيامبر اکرم ص طبق نص صريح آيه «و ما ينطق عن الهوي إن هو الا وحي يوحي» (نجم آيه 3) وحي شمرده مي شوند، به عمر دستور دادند که قلم و دوات بياور ولي او در جواب پيامبر حسبنا کتاب الله گفته وبه وحي عمل نکرد و دستور آنحضرت را ناديده گرفته و با سر باز زدن از دستور پيامبر ص، سبب ايذاء آنحضرت را فراهم آورد و مطابق با آيه: «ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخرة و اعد لهم عذاباً مهيناً» مورد لعن و نفرين خداوند قرار مي گيرد. راستي يه نگاهي هم به اين صفحه بينداز تا با تحريفات جديدتان هم آشنا شويد: http://www.shia-sonni.com/modules.php?name=News&file=article&sid=242 مواردي از اين قبيل در منابع خودتان بسيار زياد است : توهينهاي صحابه به رسول خدا ص توهينهاي صحابه به يکديگر توهينهاي عايشه به خلفا و بالعکس توهينهاي خلفا به امير مومنان حضرت علي ع و دختر گراتمي رسول خدا ص سوره مبارکه احزاب آيه شريفه 36: «وَما كانَ لِمُؤْمِن وَلا مُؤْمِنَة إِذا قَضَي اللّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الخيرة مِنْ أَمرِهِم». «هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبر او درباره امري حكمي كنند، اختياري (در برابر فرمان خدا) داشته باشد». اما جناب نامرد خود شما بهتر ميدانيد که هيچکدام از خلفا و پيروانش بوئي از صداقت و جوانمردي نبرده اند زيرا کسي که بر خلاف نص صريح قر آن عمل ميکند در واقع غلط زيادي ميکند اگر بگويد (( قران براي ما کافي است)) !!!!! اين مطلب خود توهين به قرآن است خيانت ، غصب ، توهين ، بدعت ، توطئه ، ايجا فتنه و کينه، و . . . . هزاران مطلب ديگر در مورد خلفا در کتب خودتان وجد دارد که خبر از کفر آنان ميدهد نه ايمان آنان!!! شما اگر نقل قول از مطالب خود را توهين ميدانيد در واقع کتب خودتان را نبايد صحيح بناميد بلکه بهتر است نام اين به اصطلاح صحيحن خود را از ((صحيح)) به (( كتب التجديف )) يا ((تذکرة الکاذبين)) تغيير دهيد تا اينگونه به روده هاي مبارک فشار نياوريد و دچار دل درد يا حالت تهوع نشويد!!! حدود 60 حديث در تذکرة الکاذبين شما که به آن صحيحن ميگوئيد وجود دارد که دلالت بر آتش زدن احاديث توسط عمر و ابوبکر ميکند. بيسوادي شما را ما نبايد جواب دهيم!! جناب نامرد از کدام انديشه پاک سخن ميگوئي؟؟؟؟ انديشه خلفاي راشدين؟؟!!! عجب!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مگر در بين خلفاي پاکي هم وجود داشت؟؟؟!!!! اشخاصي که حضرت علي ع در مورد آنان نظر داده و شخص عمر همان نظر را در چند جا روايت کرده است چگونه ميتوانند پاک باشند تا انديشه پاک از خود ازائه دهند؟؟؟؟ خلفاي شما حتي شيطان را هم وسوسه ميکنند چه رسد به خلق الله!!! چرا يک نگاهي به کتب خودتان نمي اندازي تا خلفاي راشدين را بهتر بشناسي؟!!! از حقيقت مي ترسي؟؟!!! مسلم بن حجاج نيشابوري در كتاب معروف خود «صحيح» نقل مي كند: خليفه دوم در حضور افرادي چون عثمان و عبدالرحمان بن عوف و ... خطاب به عباس عبدالمطلب و اميرمومنان علي (ع) مي گويد: «ابوبكر از دنيا رفت و من جانشين پيامبر و ابوبكر مي‌باشم پس شما دو نفر مرا دروغ گو، گناهكار ، حيله گر و خائن مي دانيد.» ((صحيح مسلم جز 5 ص 151 «فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»)) علي بن ابيطالب خلفا را بر حق نمى‏داندکه هيچ، بلكه صراحت دارد كه حكومت را به استبداد قبضه كردند ؛ همان طورى كه در خطاب به به ابوبكر فرمود : ولكنّك استبددت علينا بالأمر وكنّا نرى لقرابتنا من رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم نصيباً حتّى فاضت عينا أبى بكر . تو در حق من استبداد كردى و بخاطر جايگاه من با رسول اكرم‏، خلافت حق مسلم من بود، كه قطرات اشك ابوبكر با شنيدن اين سخن على سرازير گشت. صحيح البخارى: 82/5، كتاب المغازي، با غزوة خيبر، مسلم، ج 5، ص 154، (چاپ جديد: ص 729 ح 1758)، كتاب الجهاد، باب قول النبي (ص) لانورَث ما تركناه صدقة . همچنين وقتى مطلع مى‏شود كه ابوبكر تصميم دارد عمر را به عنوان خليفه منصوب كند ، اعتراض شديد خود را با صراحت اعلام مى‏كند ؛ همان‏طورى كه در نقل ابن سعد در طبقات آمده : عن عائشة قالت لما حضرت أبا بكر الوفاة استخلف عمر فدخل عليه علي وطلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربك قال بالله تعرفاني لأنا أعلم بالله وبعمر منكما أقول استخلفت عليهم خير أهلك. عائشه نقل مى‏كند : در آخرين لحظات زندگى ابوبكر ، على (عليه السلام) و طلحه نزد او رفتند و از وى پرسيدند: چه كسى را خليفه خود قرار داده‏اى ؟ پاسخ داد: عمر را. به وى گفتند : پاسخ خداوند را چه خواهى داد. پاسخ داد : آيا خدا را به من مى‏شناسانيد، من به خدا و عمر از شما آگاه ترم، اگر به ملاقات خداوند بروم خواهم گفت: كه بهترين بنده تو را براى خلافت انتخاب كردم . الطبقات: 196/3، تاريخ مدينة دمشق: 251/44، عمر بن الخطاب للاستاذ عبد الكريم الخطيب ص 75 . حالا نظر خلفا را هم در مورد علي ع بدان و ببين که خلفا با علم بر فضائل علي ع و اعتراف به ناتواني در مقابل اين فضايل بازهم بر غصب و خيانت و جنايت و حيله گري و گناه خود ادامه داده اند!!! «خليفۀ دوم در مورد فضائل اميرالمؤمنين(ع)مي گويد: علي داراي سه فضيلت است که اگر يکي در من بود، برايم از شتران سرخ موي ارزش بيشتري داشت: اول؛ فاطمه دختر پيامبر، همسرش بود. دوم؛ پيامبر درِ تمام خانه ها را به مسجد بست و تنها درِ خانۀ علي را به مسجد گشود*. سوم؛ پيامبر روز قبل از فتح خيبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسي مي دهم که خدا و پيامبرش او را دوست مي دارند و او نيز خدا و پيامبرش را دوست مي دارد، و فرداي آن روز پرچم را به علي داد». مجمع الزوائد هيثمي؛ج9،ص130- مُسنَد احمد حنبل؛ج7،ص21-مستدرک الصحيحين؛ج3،ص125(با تأکيد برسند صحيح) عمر مي گويد: «تعجب من از اين که علي بن ابيطالب بر تمام مسائل علمي، قضايي و فقهي احاطه دارد، نيست، بلکه تعجب من از اين است که او هرگونه سؤال مشکلي را در هر موردي که باشد بلافاصله و فوري و بدون انديشه و تأمل پاسخ مي دهد». عبدالله بن عباس مي گويد: «آيه اي در قرآن نيست، مگر آن که علي(ع) مصداق بارز آن است. خداوند ياران پيامبر(ص) را در موارد بسياري مورد سرزنش قرار داده است، ليکن از علي(ع) جز خير و نيکي ياد نفرموده است». احمد بن حنبل(امام حنابله که به عنوان يک محدّث توانمند مورد تأئيد همه اهل سنت است) مي‌گويد: «آن فضائلي که با سندهاي صحيح براي علي است، براي هيچ ‌يک از صحابه نيست» مناقب احمد؛ ص162 جناب نامرد سعي کن مرد باشي من اگر بخواهم به نوشتن اين مطالب از منابع شما اهل سنت ادامه دهم فکر ميکنم تا آخر عمرم بايد بنويسم و البته که شما ها تا وقتي دچار تعصب خرکي هستيد نخواهيد پذيرفت و نرود ميخ آهنين در سنگ. احاديثي از اين قبيل در کتب شما فراوران است اما چيزي که تعجب مرا برانگيخته حماقت و عدم تقعل و تفکر و منطق شماست که بر خلاف نص صريح قرآن است . لذا بيخود ادعاي پيروي از قرآن را نکنيد که شما دشمن قرآن هستيد و بس. بخود هم نام مرد بر روي خود نگذاريد که شما علاقه شديدي به زن شدن داريد و اين از پوشيدن لباسهاي زنانه و عملياتهاي انتخاري شما کاملا شمهود است.البته و صد البته که مشارکت شما در اينگونه عملياتها ريشه در اماکن تمريني شما دارد و اين مطلب از بديهيات است که شما روحيه بخشي فيزيکي را در اماکن تمرني حتي اگر بعد از آن منجر به متلاشي شدنتان هم بشود به سعادت و دنيا و آخرت ترجيج مي دهيد. در ضمن اين ايميل من است : [email protected] ببينم مي تواني آن کلمه ((مرد)) را که جاي نام خود نوشته اي به معناي واقعي ثابت کني؟؟!! منتظر ايميل شما هستم ميخواهم حقايقي را در مورد خلفاي شما از کتب خودتان بگويم که ميدانم اگر بخواهم در سايت بنويسم بخاطر قوانين سايت علني نخواهد شد پس ثابت کن که واقعا دنبال حقيقت و به معناي واقعي مرد هستي. من حاضرم حتي آدرس و تلفن خود را در ايميل در اختيار شما بگذارم و شما را حضوري ملاقات کنم حتي حاضرم هر جا که تو ميگوئي براي بحث حاضر شوم ولي همه اينها در صورتي امکان پذير است که مردانگي تو با ايميل زدن به من ثابت شود که البته بعيد ميدانم زيرا تو اولين نفر از اهل سنت نيستي که من اين شرط را ميگذارم فرار را بر قرار ترجيح ميدهيد. به هر حال منتظرم يا حق
45 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٧:٣٢ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
سلام عليکم
برادر بزرگوار جناب مجيد م علي عزيز

من ميدانم علماي اهل سنت چگونه امثال اين ياور نامرد را چگونه قانع ميکنند
به همان دليلي که قنفذ عمر را قانع ميکرد
يا حق
46 | مرد (يا همون مسلمان) | | ٢٢:٥٧ - ٢١ مرداد ١٣٨٩ |
واي كه چقد شما دروغگوييد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من چند تا از آيات و احاديثي كه در دسترسم بود رو مطالعه كردم شما در قيچي كردن احاديث و قرآن و چپه معني كردن خيلي استادين!!! حيف كه من وقت زيادي ندارم و سرعت تايپ كردنم خيلي پايينه و هيچ كتاب ديني جز قرآن پيشم نيست چون من نه مولويم و نه مذهبي وشما آخوند تشريف داشته و به همه ي كتب الكترونيكي و كاغذي دسترسي داشته و از هركجا كه ميخواين براحتي copy و كمي تا قسمتي ابري cut و در نهايت بي ادبي send ميكنين وگرنه ميديديد كه پنبه كردن اين اراجيف چقد كار راحتيه. اگه كسي ببينه شما دارين هي پشت سر هم سند ميارين باور ميكنه كه اينا چقد مستدل حرف ميزنن ولي اگه فقط و فقط به يكي ازين منابعي كه ميدين مراجعه كنه ميفهمه كه شما چقد دروغگو تشريف دارين(حداقل من يكي اينو به وفور تجربه كردم و ديگران هم ميتونن اين كارو بكنن).
راستي چرا شما همش ميگين كتب اهل سنت؟!! مگه خودتون كتاب ندارين كه از كتاباي ما حديث ميارين؟ اصلا جايگاه شما در تاريخ حديث كجاست؟ در واقع شما 80 درصد فقه و احاديثتون رو از اهل سنت گرفتين و بر حسب ميلتون هر كدومو ميخواين قبول ميكنين و هر چيو نميخواين تكذيب, و بعضيا رو نصفه نيمه بيشتر ميپسندين!!!
اصلا بيا و حديث بازي را بگذاريم كنار و فقط با قرآن و عقل و منطق بريم جلو چون من نه كتاب دارم( البته فقط من نه، خيلياكتب احاديثو ندارن ولي الحمدلله تو خونه همه قرآن پيدا ميشه!) و نه حوصله ي اين همه گشتن تو احاديثو اثبات اونا رو. و اگرم بگردم تو تا يه سالم بگذره همينجور آدرس غلط ميدي! اونوقته كه معلوم ميشه مرد و نامرد كيه! پس با اين حساب همهي روايتاي جعلي و درست و غلط از ما گرفته شدن حالا اگه مردي امام زمان و امامت و خمس و صيغه و بانك داري هاي اسلاميتون و زيارت قبرا و ... رو با اصل كامل تو قرآن ثابت كن البته بدون خيمه شب بازي!!! هرجا هم كه نتونستي ثابت كني ميتوني من و بقيه ي بينندگان رو با عقل و منطق سالم و محكمه پسند قانع كني. ممنون
47 | عارفه | | ١٣:٠٨ - ٢٢ مرداد ١٣٨٩ |
جناب به اصطلاح مرد


آيه 40 سوره توبه:
اگر ياري نکنيد پيغمبر حقا که ياريش کرد خدا آنگاه که قصد بيرون کردنش کردند (از مکه) آنانکه کافر شدند در حاليکه ان بزرگوار دومين دو تن بود آنگه که هر دو در غار(ثور) بودند چون گفت به همنشين خود اندوه مدار زيرا خدا با ماست پس فرو فرستاد خدا ارامش خود را بر پيغمبر و نيرو داد اورا به سپاهياني که نديدند انان را و قرار داد کلمه ي آنان را که کافر شدند فروتر (تصميم ايشان با شکست روبرو شد) و کلمه ي خدا آن برتر است و خدا غالب و درست کردار است؛

معني درست ايه را اوردم تا خدايي نکرده بعضي ها که دنبال حقيقت نميروند فکر نکنن که اين آيه دليلي براي حقانيت ابوبکر هست . اين ايه در واقع يک اتفاق و يک واقعه را توصيف ميکنه. دليلي براي خليفه شدن ابوبکر نيست !!!!!!!!!!!

اين ايه اشاره به توطئه مشرکين براي کشتن پيامبر ص دارد.از هر قبيله اي شخصي آماده شد و تصميم گرفتند پيامبر ص را بکشند. حق تعالي پيغمبرش را از اين قصه اگهي داد و پس با امير المومنين موضوع را در ميان گذاشتند و فرمودند: حق تعالي مرا مامور به هجرت کرده است و امر فرموده که به غار ثور بروم و ترا امر کنم که در جاي من بخوابي تا انکه انان ندانند که من رفته ام تو چه ميگويي و چه ميکني؟ امير المومنين علي ع عرض کرد:يا نبي الله آيا تو به سلامت خواهي ماند از خوابيدن من در جاي تو : فرمود بلي. امير المومين علي ع خندان شد و سجده ي شکر بجاي اورد و قبول فرمود تا در جاي پيامبر بخوابند و ايشان در همان شب همراه ابوبکر به غار ثور رفتند.
در اين ايه همراهي ابوبکر اصلا به معناي نجات جان پيامبر ص نبوده است چون کدام عقل سليم قبول ميکند که يک پيرمرد(ابوبکر) بتواند در مقابل سپاه دشمن مقابله کند.؟؟؟؟؟؟؟
ضمنا اينکه بنده اي زماني درست کردار بوده است هرگز دليلي براي کرده هاي قبلي و بعدي شخص نداره. اگر فرض را بر ان بگيريم که زماني ابوبکر انسان شريفي بوده آيا دليل بر انکار توطئه هايي ميشه که بعدا انجام داده است؟؟؟؟؟
در اين ايه کلمه ي (صاحب ) به معني همنشين و همسفر به طور مطلق است. اعم از اين که اين همسفر خوب باشد يا بد. همان طور که در ايه 37 سوره کهف در داستان ان دونفر که يکي با ايمان و خداپرت و ديگري بي ايمان و مشرک بود مي خوانيم: قال له صاحبه و هو يحاوره اکفرت بالذي خلقک من تراب) (رفيقش به او گفت: ايا به خدايي که تو را از خاک آفريده کافر شدي؟)
تمام بحث اين ايه بر محور ياري خداوند نسبت به پيامبر دور ميزند و قران ميخواهد روشن کند که پيامبر ص تنها نيست و اگر ياريش نکنيد خدا ياريش خواهد کرد چگونه کسي را که تمام بحث بر محور او درو ميزند رها ساخته و به سراغ کسي ميروند که به عنوان تبعي از او بحث شده است تعصبخا مانع از ان شده که حتي به معني آيه توجه شود. ( براي توضيحات بيشتر ميتوانيد به تفسير نمونه مراجعه کنيد)

خب شما اين ايه را براي چي ذکر کرديد ؟ ايا دليل بر حق بودن ابوبکر هست؟؟

ايه ي 55 سوره مائده:
تنها ولي و سرپرست شماست خدا و رسولش و نيز انانکه ايمان اورده اند ان مومناني که بپاي ميدارند نماز را و ميدهند زکات را در انحال که رکوع کننده اند.

در اين ايه خداوند حکيم امامت علي ع را فرمودند. و مسلمانان را به اطاعت از ايشان امر فرمودند. چرا که جز علي ع چه کسي در حال رکوع زکات داده است؟

شما با اين ايه که فقط به وجود ابوبکر همراه پيامبر ص اشاره دارد ميخواهيد حقانيت ابوبکر و درستکرداري ابوبکر را ثابت کنيد ؟؟؟!! در حالي که ايه هاي متعددي که شجاعت و امامت علي ع را ثابت ميکنند را انکار ميکنيد/؟؟؟؟؟؟ واقعا که!!!!!!!!!!!


48 | مسلمان | Iran - Tehran | ١٢:٠١ - ٢٣ مرداد ١٣٨٩ |
آقاي مسئول سايت اگه جرات دارن تمام مطالبي رو که بنده ميفرستم درج کنن, نه اينکه هرچي رو دلشون خواست گزيده اي بزارن!!! اونوقت بنده حاظر به ادامه ي گفتگو هستم هر چند که سايت مال شيعه هاست و اين کاملا ناعادلانه است(البته بنده گفتگو کردم يه موقع بد تعبير نشه که فکر کنين شما هم گفتگو کردين! شما که غير از لعنت فرستادن و فحاشي کردن سلاحي ندارين!

پاسخ:

عليكم السلام

تمامي مطالب شما منعكس شده

(البته دقت كنيد كه ديگر اين سخن كه مطالب مرا سانسور مي كنند، و من جواب دادم جوابم را نگذاشتن و ... ترفندي قديميست)

والبته در مورد گفتگو كردن شما (و حتما فحاشي ديگران!!!) كافي است خوانندگان عزيز مجموع متن نظرات شما را خوانده و آنگاه به گفتگوي!!!! شما بيشتر پي خواهند برد.

والسلام علي من التبع الهدي

معاونت اطلاع رساني

49 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٩:٢٦ - ٢٣ مرداد ١٣٨٩ |
جناب نامرد نامسلمان


ترشحات عقيده متعفن و گنديده حضرتعالي از ذهن نامبارکتان بنده را برا آن داشت تا با حشره کش به سراغتان بيايم هر چند که حيف از نام شريف حشره که شما را به آن موجودات نسبت ميدهم .
بهتر است بدانيد که منابع شيعه ذره اي شما و مذهب و خلفاي شما را قبول نداشته و به رسميت نميشناسد

دين شما دين يهود
مذهبتان مذهب بدعت
خلفايتان 40 سال بت پرست بوده و بغد از آن اسلام ظاهري آورده اند و خائن و گناهکار و حيله گر و غاصب بودند
خودتان هم پيروان بدعت و جهل و ناجوانمردي کثافتکاري
علمايتان کذاب
کتابهايتان پر از دروغ
دوستانتان يهودي
و عاشق شما شيطان
و جملگي عاري از ايمان هستيد

دليل اينکه ا زمنابع خودتان سند مي اوريم اين است که بهانه اي براي فرار از حقيقت نداشته باشيد هر چند که قرآن جواب شما را داده است:

((صم بکم عمي فهم لايرجعون))

يا حق
50 | مسلمان | Iran - Tehran | ١٢:٤١ - ٢٤ مرداد ١٣٨٩ |
اصلا شما كه مارو كافر ميدونين چرا خودتونو با ما مقايسه ميكنين؟ شما خودتونو با حضرت علي مقايسه كنين كه خودتونو پيروان بر حقش ميدونين! شمارو به خدا حضرت علي اينچنين ادبياتي داشته؟!!!

_____________ خاخامات المذهب اهل البدعت. الزناديق __________________________ !!! ))


آل شيخ لعنت الله عليه
_____________________
بن باز عليهم اللعنه
_____________________
ابن تيميه لعنت الله عليه
_____________________
محمد ابن عبد الوهاب لعنت الله عليه
_____________________
مولوي گرگيج لعنت الله عليه
_____________________
مولوي عبد الحميد عليهم اللعنه
_____________________
عبد الصهاک ريگي لعنت الله عليه
_____________________

مولوي ملا زاده ي لندني لعنت الله عليه (؟؟؟؟)

هولاء کل من زواج الميسار ........................

هولاء کل من زواج الميسار.........................

ما نميگيم خدا لعنتتون كنه بلكه به عنوان شرط انسانيت و خير خواهي از خدا ميخوايم كه هدايتتون كنه (حداقل اينكه به كسي فحش ندين كه دور از انسانيته, نه اينكه (هيچ آدابي و ترتيبي مجوي ........ هر چه ميخواهد دل ژر كينت بگوي!!!). و به اين نتيجه ميرسم كه اين بحث ها هيچ فايده اي نداره غير از اينكه دلهامون نسبت به هم پر كينه تر ميكنه البته شما كه ازين بابت مملو از كينه هستين ولي از همه ميخوام دعا كنن كه شما هم كينه ي كسي رو در قلبتون جاي ندين, و بنده تو اين چند روز كه مشغول به اين بحث هاي تو اين سايت بودم اين هيجان مذهبي باعث شده كه در مسايل عبادي فردي كه نياز ما و دينمون هستن كوتاهي كرده و خودمو به اين مسايل مشغول كنم در ضمن از آقاي قزويني هم معذرت ميخوام كه در اوايل ورودم به اين سايت يه كم نسبت به ايشون تندي نشون دادم و اميدوارم كه منو ببخشند. البته از مسئول سايت گله مندم كه خيلي از نظراتم رو نذاشتن! ولي همون بهتر كه نزاشتين چون هيچ چيزي عوض نميشه تا وقتي ما خودمون و رفتار و اعمالمونو تغيير نديم هر چي بگيم علي اينجور كرد و اببكر اينجور كرد هيچي بهمون اضافه نميشه! از همه كساني كه باهاشون مشاجره داشتم و همچنين از مسئول سايت عذر خواهي ميكنم . به درود

چون نبودم من كه بودم حق شناس ..................... ديگري را چون شناسم از قياس

تو در اين ره ني خدايي ني رسول ...................... دست كوته كن از اين رد و قبول

از تولي و تبري پاك شو ...................... تو كف خاكي در اين ره خاك شو

چون كف خاكي سخن از خاك گو ....................... جمله را پاكيزه دان و پاك گو
51 | مالك اشتر | | ١٥:٥٢ - ٢٤ مرداد ١٣٨٩ |
جناب مسلمان ( نا مومن).! اولا قبل از اينکه خود و هم کيشانت را مفتضح تر از ايني ک هستيد بفرمائيد برويد و ببينيد اين مطلب اصلش از کجاست؟؟؟؟؟؟؟ اين مطلب را يکي از سايت هاي اهل سنت با اين مضمون اما بدون نام بزرگان شيعه: بلکه عکس بزرگان شيعه تازه نه با اين قليلي بلکه حذ اقل 50 نفر از علماي شيعه را مطرح کرد و در آخر نوشت: هولاء کل من زواج المتعه.............. و هزاران کلمات رکيک تر از رکيک . و چيزي که دل ما را بيشتر از هر چيزي خون ميکرد اين بود که تمثال امير المومنين ( البته که اين تماثيل صحت ندارد اما از براي نامي که بر او نهاده اند اگر به آن ها توهين شود همانا انگار به امام ما توهين شده) را اول گذارده بودند. و تصاوير آيت الله العظمي خميني و الامام خامنه اي (حفظهم الله) و تصاوير بسياري از مومنان و عالمان را توهين کرده بودند. اي لعين ملعون. از چه چيز مذهب پوشاليت دفاع ميکني؟ اگر خيلي مردي و پيرو عملي مادرت عائشه هستي و او را ام المومنين ميداني. چرا به فتواي ((رضاء کبير )) ايشان عمل نميکني و مادر و خواهرت را با مومنين محرم نميکني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! تازه در تيتر بالاي اين مطلب نوشته است: خاخامات المذهب اهل البدعت. الزناديق اما در آن بيلبورد و بنر کپي شده در سايت شما نوشته بود: خاخامات المذهب اهل التشيع الزناديق. الله اکبر................ اولا در اينجا برادر ما علنا به مذهب شما اشاره نکرد که دادت عمريت به هوااااااااااااااااااا رفته. دوما مگر شما پيرو مذهب اهل بدعت هستيد که وقتي نام اهل بدعت را آوردند دادت در آمد؟ ها ........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عجب.!!!!!!!! پس شما خود را پيرو مذهب اهل بدعت ميدانيد؟ خوب است که خودتان بدان به اين روشني اعتراف ميکنيد؟ راستي . الکي براي مردم ژست و تيريپ آدماهاي انسانيت مدار و روشنفکر را نگير که به اهل عمر اين تيريپ ها و ژست ها اصلا و ابداااااااااااااااااا نمآيد که نميآيد. اي که گفتي بر ابي بکر و عمر لعنت مکن .......................... زانکه شايد حق تعالي کرده باشد رحمتش آنچه با آل نبي کردند گر بخشد خدايي .............................. هم ببخشايد تو را گر کرده لاشي لعنتش. ___________________________________________________________________________________ امام صادق صلوات الله عليه ميفرمايند : ....ان الله تبارک و تعالي لم يخلق خلقا انجس من الکلب و ان الناصب لنا اهل البيت لانجس منه ....خداوند تبارک و تعالي موجودي نجس تر از سگ نيافريده است و دشمن ما خانواده از سگ نيز نجس تر است (وسائل الشيعه جلد ۱صفحه ۱۵۹ باب۱۱ حديث۵) شاعري به نام ابو علي اصفهاني اينو به شعر اورده : ديگران را گر عداوت زين وآن باشد بدل ...................... در دل ما شيعيان بغض عمر تنهاستي بزدلي گفتاي استر مذهبک گفتم به او ..................... سالک بولولوام ني از کسم پرواستي ياد ارم يک حديثي کز امام صادق است ................... دشمن ما خانواده انجس از سگهاستي راستي ما منتظر جوابت هستيم که ببينيم آيا تو حاضري به فتواي مادرت عائشه عمل کني و مثلا خواهرت يا هر نزديکت را به من و به ما محرم کني؟؟؟؟؟؟ و نحن نقول الحمد لله رب العالمين.
52 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | Japan - Chiyoda | ١٦:٤٥ - ٢٤ مرداد ١٣٨٩ |
باز هم فرار از حقيقت
باز هم بيچارگي
باز پيروي از بدعت
باز هم رضايت شيطان
بنام اهل سنت
بنام اسلام
و
بنام مسلمان
و در اصل ... حماقت +تعصب + بيسوادي + بي فکري = کفر = نامسلمان فراري
53 | سعد الله | | ١٧:١٦ - ٢٥ مرداد ١٣٨٩ |
هآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ...............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نا مسلمان چرا در رفتي.؟

بيا و به فتواي مادرت عائشه عمل کن ديگه.

اينکه ديگه نق و نوق نداره. امر مادر جونته دسگه. چرا فرار کردي؟ بميرم برات. غيرتي شدي؟

بيچاره تمام نسل تو اينگونه بوده و هستند. خبر نداري.!!!!!!!!!!

يا حيدر
54 | مسلمان | Iran - Tehran | ٠٧:٥٣ - ٢٦ مرداد ١٣٨٩ |
با سلام مجدد هر چند که نميخواستم ديگه وارد بحث هاي اين سايت بشم و اينکه بحث هاي مذهبي رو خالي از فايده ميبينم ولي حرفهاي به دور از انصاف شما و اينکه بنده را متهم به کذب کرديد بر آنم داشت که حداقل از شخص خودم دفاع کنم. اول اينکه جواب شماره ي 50 که بنده بودم رو هيچي نداديد(يعني جوابي نداشت) و بعد که در شماره ي 52 که اومدم عذر خواهي و خداحافظي کردم خواستيد از خداحافظي و عذر خواهي بنده سوء استفاده کرده و بعد اومديد جوابمو در شماره 50 داديد که با اينکار ميخواستيد به خوانندگان اين مطالب ا اينطور بفهمانيد که کم ميارن فرار ميکنن. ولي خدا شاهده که طاقت فحاشياي هم کيشانتونو که اونا رو از هيچ بي ملاحظه گي منع نميکنيد, نداشتم و تصميم به ترک اين گفتگوهاي گرفتم. جناب مسئول پاسخگوي سايت: فرموديد: تمامي مطالب شما منعكس شده (البته دقت كنيد كه ديگر اين سخن كه مطالب مرا سانسور مي كنند، و من جواب دادم جوابم را نگذاشتن و ... ترفندي قديميست) والبته در مورد گفتگو كردن شما (و حتما فحاشي ديگران!!!) كافي است خوانندگان عزيز مجموع متن نظرات شما را خوانده و آنگاه به گفتگوي!!!! شما بيشتر پي خواهند برد. والسلام علي من التبع الهدي معاونت اطلاع رساني بله من هم با شما موافقم که خوانندگان عزيز برن ببينن و حرفاي من و دوستانتون و موضوع هايي که براي اعتقادات اهل سنت با تيتر بزرگ مطرح شده اند رو با حرفاي بنده مقايسه کنند بعد روشن ميشه که چي به چيه! ( مثل اين ميمونه که شما و دوستانتون با مشت زدين تو دهنمون و ما شکلات داديم دستتون!) اگه اين حرفايي که هم کيشاتون به نسبت اهل سنت مينويسن ما مينوشتيم ميديديد که فحاشياشون به کجا و چه نوعي ميرسيد!!! اگه ما دشمن حضرت علي(رض) و اهل بيت بوديم يه جا از ما نسبت به اون بزرگواران بي ادبي ميديديد! ولي شما ببينيد که از اول تا آخر سايتتون نسبت به ما و به اعتقادات ما چيا که نميگن( از حامزاده گرفته تا.....!!!) بعد گفتيد که بنده دروغ ميگم و مطالبي ارسال نکردم که شما درج نکرده باشين!!! پس بگيد اون جوابايي که در مورد صيغه گذاشته بودم کجان؟؟؟!!!! خدارو شکر من با دوستان شيعه ي خودم اينکار رو کرديم تا بهشون بفهمونم که شما از جواب دادن عاجزيد و اونا هم فهميدن که من دروغ نگفتم و اينجا شما دروغگو شديد خوبه حداقل دوستام فهميدن! اگه ميخواين اينم نزارين که شکشون تبديل به يقين بشه!

پاسخ:

با سلام

همانطور كه قبلا هم گفته شد نظري از شما نيست كه علني نشده باشد، نظرات نيز به ترتيب تاريخ علني و يا پاسخگويي مي گردند (اينكه بخواهيم نظري را پس از به قول شما خداحافظي كردن شما جواب بديم نيز يك كذب محض ديگر است، اين سايت داراي هزاران كاربر و بازديدكننده و نظردهنده باشد كه اگر ما بخواهيم متأثر از خداحافظي هرشخص بشويم كه كار ما بايد تاكنون هزاران بار تعطيل مي شد)

اين روش كه مثلا اعلام شود چرا جواب ندادي، چرا نظرم را علني نكردي ، چرا ... بعضا در مورد بعضي از كاربران مشاهده شده و جالب آنكه وقتي در آرشيو براساس نام آنها سرچ مي شود هيچ مورد غيرعلني يافت نمي شود

(البته لازم به ذكر است كه همانطور كه قبلا نيز اعلام كرده ايم ، نظراتي كه نياز به پاسخ دارند در آرشيو قرار گرفته تا توسط گروه پاسخ به شبهات پاسخ داده شوند كه طبيعتا مشمول يك پروسه زماني كوتاه مي باشد، كه البته درمورد شما (كاربر مسلمان) در آرشيو بايگاني نيز از شما نظري غيرعلني يافت نمي شود)

ونهايتا درمورد تهمت اصرار بر دروغگويي توسط بر ما انشاءالله همچون ساير موارد (حقانيت عقايد و مذهب و ...) در روز جزا معلوم خواهد شد.

والسلام علي من التبع الهدي

معاونت اطلاع رساني

55 | مسلمان | Iran - Tehran | ٠٨:٠٢ - ٢٦ مرداد ١٣٨٩ |
در ضمن براي اثبات امامت ميتونين برين شبكه نور 600 ميليون ميده هم فاله و هم تماشا, هم خدا و هم خرما, چه فرصتي ازين بهتر كه مسلمانان رو ازين

دودستگي در بيارين و اعتقاداتونو اونجا در منظر شيعه و سني به اثبات برسونين ما اگه ببينيم امامت جزئي از دينه چرا كه از اعتقادات غلطمون بر

نگرديم؟!!! با كمال ميل شيعه ميشم چون اصل مذهب تشيع امامته, اگه امامت ثابت شد پس همه چيزتونو بدون قيد و شرط پذيرفته و مطمئن ميشيم

كه علماي ما 1400 سال به ما دروغ گفتن و و اگه بر عكس بشه كه مقلدان شما هم به اين نتيجه برسن!
56 | momen abdullah | Malaysia - Kuala Lumpur | ١٦:١٠ - ٢٦ مرداد ١٣٨٩ |
جناب نامسلمان
امامت وجود ندارد؟ پس چرا علماي شما اصرار دارند که رئيس مافياي ترکيه را «امام» بنامند؟
http://www.islamstory.com/%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%8A
-%D8%A7%D9%84%D9%89-
%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%AC%D8%A7%D9%86

«...، فأنت إمام من أئمة المسلمين....»

عجب امامتي دارند اين اهل عمر!!! هرکسي که در قاچاق هروئين افغانستان به اروپا موفق تر باشد «امام» آنها است!!!!
راستي جناب نامسلمان
نگفتي علت علاقه شما به يزيد سگباز چيست؟؟ راز اين عشق شما به يزيد زاني چيست؟؟

يا علي
57 | مالك اشتر | Iran - Tehran | ٠٥:٠١ - ٢٧ مرداد ١٣٨٩ |
بالا خره ما نفهميديم شما مادرت عائشه را ام المومنين ميدانيد يا خير؟؟!؟!؟!؟!

اگر ميداني پس چرا به فتواي ايشان عمل نميکني و وقتي ما شما را به اطاعت از عائشه فراميخوانيم ميفرمائيد فحاشي کرديم.

يعني انقدر سخن ام المومنينتان زشت وزننده است که وقتي آن را به خودتان بازتاب ميدهيم مااند فحش ناموس برايتان سخت است.!!!!!!!!!!!

58 | momen abdullah | | ١٦:٠٣ - ٢٧ مرداد ١٣٨٩ |
جناب مالک اشتر آن فتويي که عايشه بر پايه شريعت يهود صادر کرد متعلق به زمان جنگ است. چرا که محبين عايشه چون مشرکين عادت دارند که مادران خود را همراه سازند. هر چه باشد مشرک عمري خيلي ماماني است!!! شما که نمي‌خواهيد بگوييد خداي نکرده عايشه در کشتار جمل در ميان نامحرمان بود؟؟ نه خير جناب مالک اشتر. اين مطلب اثبات شده است که زن نازا هم اگر خيلي با ؟؟؟؟ او ور روند شير مي‌دهد!!! حال فهميديد که عايشه چگونه مشکل نامحرمي را حل کرد؟؟ يا علي
59 | WaHHabi | Iran - Tehran | ٠٨:١١ - ٠٨ شهریور ١٣٨٩ |
بسم الرب العلي (( !!! _____________ خاخامات المذهب اهل البدعت. الزناديق __________________________ !!! )) آل شيخ لعنت الله عليه ______________________ بن باز عليهم اللعنه ______________________ ابن تيميه لعنت الله عليه ______________________ عثمان الخميس عليهم اللعنه ______________________ محمد ابن عبد الوهاب لعنت الله عليه ______________________ مولوي گرگيج لعنت الله عليه ______________________ مولوي عبد الحميد عليهم اللعنه ______________________ مولوي عبد القدوس لعنت الله عليه ______________________ مولوي کلهر عليهم اللعنه ______________________ مولوي ظهرابي لعنت الله عليه ______________________ صيد اقيل حاشمي لعنت الله عليه ______________________ مولوي دکطر حيدري عليهم اللعنه ______________________ عبد الصهاک ريگي لعنت الله عليه ______________________ مولوي ملا زاده ي لندني لعنت الله عليه ( ولد ا؟؟؟) هولاء کل من زواج الميسار ........................ هولاء کل من زواج الميسار......................... ****************************************** هولاء کل من رضاع کبير.............................!!! هولاء کل من رضاع کبير.............................!!!
60 | علي اصغر طالبي | Iran - Qom | ٢٢:٤٥ - ١٦ شهریور ١٣٨٩ |
آقاي يا خانم 47 ! ما کلي کتاب حديثي داريم، ولي براي اينکه به شما احمق‌ها ثابت کنيم حتي تو کتاب‌هاي خودتون هم مي‌تونيد مطالب حق شيعه‌رو پيدا کنيد. ثانيا: خودت مي‌گي من کتابي به غير از قرآن ندارم، پس از کجا مي‌دوني اين مطالب دروغه؟ ثالثا: مگه پيامبر نفرمود کتاب الله و عترتي؟ پس چرا شما هر وقت کم مياريد، مي‌گيد کجاي قرآن نوشته يا مي‌گيد با قرآن مناظره مي‌کنيم و پس عترت کجا رفت؟ اصلا مگه قرآن بدون سنت قابل اجرا است؟ پس شما به بنده بگيد کجاي قرآن اومده نماز صبح دو رکعته؟ پس چون نيومده، منم از فردا نمازهارو هر رکعت که مي‌خوام مي‌خونم. رابعا: شما مي‌گيد بيا با عقل با هم صحبت کنيم، حتما اينم پيامبر فرموده بعد از من به عقل‌تون رجوع کنيد؟ متاسفانه شما حرف‌هاي پيامبر هم قبول نداريد. فقط يه چيزو خوب داريد: تعصب تعصب تعصب.
61 | حامد بنگري | | ١٤:٥٠ - ٢٣ شهریور ١٣٨٩ |
زنده باد علامه دانشمند جناب آقاي دکتر قزويني.
62 | ابولفضل | Iran - Tehran | ٢١:٥٧ - ٠٩ مهر ١٣٨٩ |
ود بر محمد وآل محمد
دوستان عزيز ابتدا سعي کنيد جواب ها کوتاه باشد تا خسته کننده نباشد
1-آيه قران در رابطه با پرداخت زکات در رکوع توسط ولي مومنان
2-حادثه غدير که بيش از 100هزار نفر شاهد آن بودند
3-دعوت خويشاوندن در اولين سال ها بعثت که سه مرتبه پيامبر به جانشين حضرت علي تاکيد کردند
4-در جنگي که اسامه رهبر سپاه بود چه کساني به مخالفت حضرت محمد پرداختند
5-آيا ميشود ابوبکر براي خود جانشين تايين کند و حضرت محمد به اون عظمت اين کار را نکرده باشد
6-در زمان چه کسي کتابت قران و احاديث پيامبر ممنوع شد-معاويه فاسد به قدرت رسيد-ياران پيامبر زير شکنجه قرار گرفتند-
7- چه کسي با نوشته شدن وصيت توسط پيامبر در آخرين ساعات مخالفت کرد

8-هنگام وفات حضرت محمد چرا عمر منکر مرگ حضرت محمد شد ولي با آمدن ابوبکر يکدفعه از نظر خود برگشت آيا نمي ترسيد که به وصيت آن حضرت عمل شود
9-هنگامي که به ابوبکر در مورد ندادن ارث پيامبر به حضرت زهرا سوال شد در جواب گفت امروز فدک را مي خواهد فردا خلافت شوهرش را که توسط پيامبر سفارش شده بود
آيا سکوت حضرت علي از روي ترس بود -آيا حضرت علي از حق خويش به خاطر جان خود گذشت و از عمر و قلدريش ترسيد -آيا از روي ترس نسبت به ناموس اسلام و پيامبر سکوت کرد!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1-در آن زمان با ظهور پيامبران دروغين اسلام در خطر جدي بود و با جنگ داخلي چيزي از اسلام باقي نمي ماند
2-خطر سپاه روم و ايران که با مرگ پيامبر تحريک شده بودند
3-اختلافات قبيله اي که سال ها به خاطر آن پيامبر جنگيد دوباره زنده ميشد
4-پيامبر به حضرت علي سفارش کردند هر وقت يارانت از انگشتان دست و پا فزوني يافت قيام کن و هر شب حضرت به همراه همسرشان به در خانه ياران مي رفتند تا بيعت بگيرند
آيا اين همه دليل بر تصميم گيري در يک چادر در روز وفات پيامبر اولويت ندارد چرا با تعصب نگاه مي کنيد آيا شما به قرآن عمل مي کنيد يا به سخنان بزرگانتان توجه مي کنيد و چشم از حقيقت مي پوشانيد
63 | محمد اميدواري ابرقويي | Iran - Tehran | ١٩:٢٨ - ١٨ مهر ١٣٨٩ |
بسم الله الرحمن الرحيم خوب است تصور كنيم كه روزي خواهد آمد كه از ما سوال ميكنند : اين مطالب را چرا نوشتي اين فحش ها چه بود رد و بدل شد . . . اعوذ بالله من الشيطان الرجيم أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الامْرُ

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- خوب است تصور کنيد که روزي خواهد آمد که از شما سوال مي شود با چه دليل و مدرکي ، کارهايي را که انجام مي داديد ، به عنوان سنت رسول خدا مي دانستيد ؟ چون پدر و مادر گفته بودند ؟

2- تصور کنيد که روزي خواهد آمد که در مقابل شما اين آيه قرآن خوانده مي شود که «لعن الذين کفروا من بني اسرائيل علي لسان داوود و عيسي بن مريم»

و نيز اين آيات که «لعنة الله والملائکة والناس اجمعين» و از شما سوال مي شود آيا اين آيه را نديده بوديد ؟

جهت فهميدن فرق بين لعن و سب ، و نظر اهل سنت راجع به آن مي توانيد به آدرس ذيل مراجعه کنيد :

http://valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=154

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

64 | محمد اميدواري ابرقويي | | ٠٩:٣١ - ١٩ مهر ١٣٨٩ |
سلام عليكم منظور اينجانب فحش هايي بود كه توسط افراد به اهل سنت داده شده بود نه به اصل مقاله شما
65 | سيد علي | Iran - Rasht | ٠٩:٤٨ - ١٩ مهر ١٣٨٩ |
با سلام قال الله تبارك و تعالي "(( ولايت علي بن ابيطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي)) خطاب به آقاي محمد اميدواري ابرقويي شما ناراحت سوالات درباره لعن و نفرين نباشيد بلكه فعلاَ نگران سوالات شبهاي اول قبر باشيد كه انشا’الله من اميدوارم كه ياد بگيريد . سوالات " خداي تو كيست؟ پيامبر تو كيست؟ امام تو كيست؟ جوابهاي من " لا اله الا الله (جل جلاله الشريف) حضرت محمد صلي الله عليه واله وسلم حضرت امير المومنين علي ابن ابيطالب عليه السلام بعد با توكل بر خداوند تبارك و تعالي و توسل بر ثقلين (كتاب خدا و ائمه معصومين عليهم السلام) انشا’الله بقيه جوابهاي آن روزي كه همه ما منتظريم را خواهيم داد. اللهم عجل لوليك الفرج
66 | محمد اميدواري ابرقويي | Iran - Tehran | ٠٨:٠١ - ٠٦ آبان ١٣٨٩ |
سلام جناب سيد علي بنده شيعه اثني عشري هستم در قم هم مشغول تحصيل هستم فقط و فقط خوش ندارم ببينم مسلملنان در يك سايت علمي به جاي منطق به هم فحش بدهند و مخاطب من شخص يا گروه خاصي نبود نه سني نه شيعه يقينا هيچوقت فحش دادن سيره معصومين (عليهم افضل صلوات المصلين)
67 | معاويه | Iran - Tehran | ١٥:٢٤ - ١٧ آبان ١٣٨٩ |
بسم الله الرحمن الرحيم به به ببين کار شما به کجا کشيد که چهره ي خودرا عيان کرده و به کلام خدااشکال ميگيريد! وقتي خداوند پيش بيني وجود شما را در امت محمدي کرد . اين آيه را در بزرگي ابوبکر (سلام الله عليه) نازل فرمود و در اون آيه خطاب به شما خارج شدگان از دين ميفرمايد ( و جعل کلمه الذين کفرو سفلي و کلمه الله هي العليا ) . واما در مورد حزن ابي بکر (عليه الرحمه و الرضوان ) جواب شما در خود قرآن موجود است و آيت الله العظمي شادروان ابوالفضل برقعي قمي رحمه الله در تفسير خود ميفرمايند ( وبرخي عوام لا تحزن ان الله معنا را کسر شان ابوبکر ميدانند درحالي که خداوند بارها درقرآن خطاب به پيامبر بزرگوار (ص) ميفرمايد لا تحزن ) اي پيامبر ناراحت مباش . بله اين گونه است . خداوند حق و ناحق را اينگونه براي همه مشخص فرموده ولي دشمنان خدا به کتاب اوهم اشکال ميگيرند. که چرا در باره ابوبکر آيه ها نازل شده . بهر حال پيامبر فرموده که لا تحزن ان الله معنا ........خدا باماست محزون مباش اللهم صل علي سيدنا ابابکر الصديق .

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

1- به عكس ، كار شما به جايي رسيده است كه وقتي يك شخص ، تفسير درست و مطابق با ادبيات عرب يك آيه را مطرح مي‌كند ، به او اشكال مي‌گيريد كه چرا به دنبال معني درست آيه هستي !!! و اين كار را اعتراض به خدا هم مي‌دانيد !

2- مشخص است كه شما اصلا مقاله را نخوانده‌ايد ! زيرا جواب اين پاسخ ساده و خلاف ادبيات عرب اهل سنت ، كه به دروغ به آقاي برقعي نيز نسبت داده مي‌شود در همين مقاله آمده است !

زيرا «اذ يقول لصاحبه لا تحزن» يقول فعل مضارع است و معني استمرار دارد ، يعني با اينكه رسول خدا (ص) به او مي‌فرمود ناراحت نباش حزن او از بين نمي‌رفت و به كلام رسول خدا (ص) اعتماد نداشت ! اما در مورد انبيا ، تنها يك بار لا تحزن كافي بود كه سكينه بر آنها نازل شود و ديگر اينگونه اندوهگين و نگران نباشند !

و اين فرق اصلي بين كساني است كه به كلام حق ايمان دارند و كساني كه به آن اطمينان ندارند !

همچنين راجع به ان الله معنا نيز خداوند در قران مي‌فرمايد :

وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآَتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآَمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ
سوره مائده آيه12 و 13

اگر به كلام خداوند ايمان داريد ، بايد دقت كنيد كه قال الله اني معكم به چه معنا است !!!

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

68 | مجيد م علي | | ١٩:٣١ - ١٧ آبان ١٣٨٩ |
با سلام
عجب معاوبه در دفاع از ابن ابي قحافه , .
يا ابن ابي سفاكيان ( سفيان ) پدر توكه ابن ابي قحافه را با سم مسموم كرد . يكي از پسراشو شهيد كردي , و ان ديگري را كشتي , دخترش هم با خر فرستادي قهر چاه و انها را هم كشتي .
حالا چي شده اومدي ميخواهي ازش دفاع كني ؟؟؟؟
نگو توبه كردي كه بمثل اجدادت بنواميه نميداني توبه چيست و بمثل مثل توبه گرگ مرگه .... .

يا علي
69 | مؤيد جزايري اصل | Iran - Bushehr | ٠٢:٥٢ - ٢٠ آبان ١٣٨٩ |
با سلام شكر ميكنم از بحث مفيد و اشكالي برايم پيش آمده و آن در قسمت سابقه استدلال به آيه غار و اين حديث حكايت از استدلال و بيان آن توسط پيامبر است لطفا پاسخ فرمائيد - عن ربيعة بن كعب الأسلمي ، قال : كنت أخدم رسول الله - صلى الله عليه وسلم- ، فأعطاني أرضا ، وأعطى أبا بكر أرضا ، وجاءت الدنيا فاختلفنا في عذق نخلة ، فقال أبو بكر : هي في حد أرضي ! وقلت أنا : هي في حدي ! وكان بيني وبين أبي بكر كلام ، فقال لي أبو بكر كلمة كرهتها وندم ، فقال لي :يا ربيعة ! رد علي مثلها حتى يكون قصاصا ، قلت : لا أفعل ،فقال أبو بكر : لتقولن أو لأستعدينّ عليك رسول الله- صلى الله عليه وسلم- ، قلت : ما أنا بفاعل ، قال : ورفض الأرض . فانطلق أبو بكر - رضي الله عنه - إلى النبي - صلى الله عليه وسلم-، فانطلقت أتلوه ، فجاء أناس من أسلم فقالوا: رحم الله أبا بكر ! في أي شيء يستعدي عليك رسول الله، وهو الذي قال لك ما قال ؟ فقلت : أتدرون من هذا ؟ هذا أبو بكر الصديق ، وهو ( ثاني اثنين) ، وهو ذو شيبة المسلمين ، فإياكم يلتفت فيراكم تنصروني عليه فيغضب ، فيأتي رسول الله - صلى الله عليه وسلم- فيغضب لغضبه ، فيغضب الله لغضبهما، فيهلك ربيعة . قالوا : فما تأمرنا ؟ قال : ارجعوا . فانطلق أبو بكر - رضي الله عنه- إلى رسول الله - صلى الله عليه وسلم-، وتبعته وحدي ، وجعلت أتلوه ، حتى أتى النبي - صلى الله عليه وسلم- فحدثه الحديث كما كان . فرفع إلي رأسه فقال : ( يا ربيعة ! ما لك وللصديق ؟) ، قلت : يا رسول الله كان كذا وكان كذا ؛ فقال لي كلمة كرهتها ؛ فقال لي : قل كما قلت لك حتى يكون قصاصا . فقال رسول الله - صلى الله عليه وسلم-:" أجل ، فلا ترد عليه ، ولكن قل : غفر الله لك يا أبا بكر ! غفر الله لك يا أبا بكر !" قال : فولى أبو بكر رحمه الله وهو يبكي. ذكره العلامة الألباني - رحمه الله- في السلسلة الصحيحة الجزء السابع /حديث رقم 3258 ، ثم قال : ((وهذا إسناد صحيح ، رجاله ثقات ، وإنما يخشى من عنعنة ابن فضالة - أي مبارك بن فضالة - ، وقد صرح بالتحديث ، ولذلك وثقه جماعة ، وقال أبو زرعة :"إذا قال: ثنا فهو ثقة ")) انتهى كلام الإمام الألباني رحمه الله وهذا الحديث رواه الإمام أحمد في المسند الجزء الرابع صفحة 58 ، وفي فضائل الصحابة الجزء الأول صفحة 481 ، والطبراني في الكبير حديث رقم 4577 وفي مجمع الزوائد للهيثمي الجزء التاسع صفحة 48 . در اينجا در حيات پيامبر به صاحب غار بودن ابوبكر اشاره شده پاسخ شما چيست

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

همين روايت در مجمع الزوائد هيثمي نقل شده است ، و او گفته است در سند المبارك بن فضالة است و او صحيح الحديث نيست ، بلكه حديث او حسن است !

وقتي به كتب رجالي اهل سنت مراجعه مي‌كنيم ، مي‌بينيم او ضعيف الحديث است !!!

قال عباس الدورى ، عن يحيى بن معين : ليس بذاك .

و قال أبو عبيد الآجرى ، عن أبى داود : بلغنى عن على أنه قال : فى حديثه نكارة .

و قال النسائى : ليس بالقوى .

قال ابن عدى : لم أر له أنكر من هذا

رتبته عند ابن حجر : ضعيف
رتبته عند الذهبي : قال النسائى : ليس بالقوى

جالب است كه علماي اهل سنت ، وقتي به فضائل ابوبكر مي‌رسند ، چنين راوي را صحيح الحديث يا حسن الحديث مي‌دانند ! اما وقتي به روايات فضائل اهل بيت مي‌رسند ، سند روايت ضعيف مي‌شود ! حتي‌ اگر همه روات صحيح باشند !

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

70 | رسول گوگل | | ١٦:١٦ - ٢٤ آبان ١٣٨٩ |
به قول حضرت علي خليفه چهارم ما مسلمانان در موقع تشيع جنازه ايشان با گريه فرمودند ابوبكر از نظر جثه ضعيف بودي ولي از نظر ايمان قوي وهميشه يار رسو اله بودي

پاسخ:

!!!!!!!!

71 | مجيد م علي | | ١٩:٥٣ - ٢٤ آبان ١٣٨٩ |
با سلام

گوگول چرا تحريف ميكني , دو سه جا تحريف توي يك نقل قول !!! نگــــــــــــــــو عيبه .
اولاُ حضرت علي ( عليه السلام ) نبود بلكه عمر بود .
ثانياً خليفه چهارم نبود سوم بود .
ثالثاً گريه نمي كرد خنده ميكرد ( اخه ابي قحافه را مسموم كرده بود؟؟؟ ) .
بعدش گفت ابوبكر از نظر جثه سنگين بود ولي از نظر ايمان ضعيف و سر بـــار رسول الله بود ( منظورش وجود حميرا در خانه حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله و سلم )بود
اصل حديث از ابو هريره در سهيه بخاري و سهيه مصلم .

لبيك يا علي
72 | سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) | | ١٦:٥٣ - ٢٥ آبان ١٣٨٩ |
گوگولي بلا
-------------
منظورش اين بوده که از نظر ايمان به ابليس قوي بود نه ايمان بخدا جيگر
---------------------------------------------------------------------------------------
موش بخوره تو رو!
----------------------
البته موش معمولي نه ها، فقظ موش کور
--------------------------------------------------
تا نبينه داره چي ميخوره!!!!
---------------------------------
گوگولي بلا!
داللي موشه؟!
باي باي
73 | پ | | ٢١:٣٠ - ٠٤ دي ١٣٨٩ |
رسول گوگل !

شما از قول اميرالمومنين علي بن ابي طالب (عليه السلام) حديثي نقل کردي در مورد تشييع جنازه ابي بکر

آيا ميتواني سند ان را بياوري ؟

جواب : نه
74 | حسين بخشنده | Iran - Tehran | ٢٣:٣٧ - ١١ ارديبهشت ١٣٩٠ |
سلام چند بار سوال پرسيدم جواب نداديد اگه عمدي بوده شمارا و اهل بيت.
يه سوال دارم خدا خيرتون نده اگه جواب ندين.
ايا متن زير صحت دارد ؟
( يا رسول الله حزني على أخيك علي بن أبي طالب ما كان منه ) فقال له النبي صلى الله عليه وآله : ( لا تحزن إن الله معنا ) أي : معي ومع أخي علي بن أبي طالب عليه السلام .(الاحتجاج - الشيخ الطبرسي - ج 2 - ص 328)

اي رسول خدا! حزن من بر برادرت علي بن ابي طالب است. پيامبر صلي الله عليه و آله به ابوبکر فرمودند ناراحت نباش خدا با ماست. يعني با من و برادرم علي بن ابي طالب عليه السلام.
يعني ان الله معنا منظور پيامبر و علي است
75 | محسن | | ١٩:٣٤ - ١٩ ارديبهشت ١٣٩٠ |
چرا دلائل من رو علني نمي کنيد

پاسخ:

!!!

دوست گرامي

تمامي نظرات شما که با اسامي مختلفي فرستاده شده بود ، پاسخ داده شده و علني نيز گرديده است .

گروه پاسخ به شبهات

76 | محمود | Iran - Ahvaz | ١٣:٢٠ - ٠٢ خرداد ١٣٩٠ |
با سلام: در آيه غار آمده است که پيامبر (ص) خطاب به يار همراهي خود مي فرمايند: لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا. و از طرفي در آيه اي ديگر آمده است: أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (يونس/62) اگر نتيجه شود که ابوبکر از اولياء الله نباشد، جواب آيه زير چه خواهد بود؟ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا (مريم/24) آيا مي توان گفت حضرت مريم (عليها السلام) از اولياء الله نبوده است؟!!!! موفق باشيد.

پاسخ:

با سلام

دوست گرامي

در متن همين مقاله به شبهه شما پاسخ داده شده است ، بهتر بود يکبار متن مقاله را مي خوانديد !

حزن و خوف امري ثابت شده در قرآن حتي براي انبياي الهي و بزرگان است ، و اصل خوف يا ترس يا حزن موجب اشکال نيست ؛ ولي فرق اولياي الهي با بقيه مردم در آرامش قلب آنها بعد از آمدن کلام الهي است ؛ يعني وقتي که کلام الهي و وحي يا الهام براي آنها آمد ديگر ترسي به دل راه نمي دهند ؛ اما خداوند در مورد ابوبکر مي گويد : اذ يقول لصاحبه لا تحزن ! و يقول در کلام عربي مضارع و به معني استمرار است ، يعني رسول خدا (ص) بارها به ابوبکر اين مطلب را گوش زد کردند اما فايده نمي کرد .

گروه پاسخ به شبهات

77 | سيد محمد حسيني | Iran - Tehran | ١٠:٤٠ - ١٨ تير ١٣٩٠ |
جواب نظر
جناب---------------------------محمود----------------------------
يکزمان خوف و حزن بخاطر ترس از به خطر افتادن شريعت و احکام و آموزه ها ميباشد يکزمان بخاطر ترس شخصي و ترس از بخطر افتادن جان خود طرف است.
و خوف و حزن از نوع دوم است که منجر به فرار از جنگ و ... برخي ميشده است.
اين کجا و آن کجا
يا حق
78 | مهدي55 | Iran - Bushehr | ٠١:٢٥ - ١٢ شهریور ١٣٩٠ |
آقايان اهل سنت: شما در کتابهايتان به نقل از پيامبر گفته اييد که پيامبر فرمود هر که با علي بجنگد با من جنگيده است و هر که با من بجنگد با خدا جنگيده است............ حالا:
عايشه با مولا جنگيد.........................از آن طرف هم پيامبر جنگ با علي جنگ با خودش وجنگ با خودش را جنگ با خدا مي داند......... سواااااااال ؟
با خدا جنگيدن حکمش چيست؟..........شايسته است چه حکمي براي عايشه صادر کنيم؟؟؟؟؟؟؟؟ مومن؟؟؟؟؟؟يا کافر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کدام؟؟؟؟؟؟؟ اگر بگوييم مومن است که مومن با خدا نمي جنگدد اگر بگوييم کافر است که اهل سنت داد وبيداد ميکنند که به عايشه توهين شد...........کدام ؟؟؟؟؟؟؟ قرآن صراحت دارد بر اينکه همسران نوح ولوط کافر بودند.........آيا يک درصد امکان ندارد که يکي از همسران پيامبر اسلام کافر شوند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آيا به شرط داشتن نسبت چه سببي چه نسبي با پيامبران ، طرف هر کي ميخواهد باشد مطلقا مومن است؟؟؟؟؟؟ اگر اهل سنت قائل به اين موردند که به علت اينکه عايشه همسر پيامبر بوده اند پس مومن هستند ، پس با قرآن چکار کنيم که داستان پسر نوح را ذکر مي کند ومي فرمايد او از کافرين بود؟؟؟؟؟؟آيا اهل سنت پسر نوح را کافر ميداند يا نه؟؟؟؟؟؟اگر کافر ميداند پس فرق او با عايشه چيست؟ عايشه اهل سنت نقل ميکنند که چنان به پيامبر جسارت ميکرد که حتي ابوبکر سيلي به اوزد.........عايشه نغض آشکار دستورات قرآن کرده است..........کسي که نقض دستورات قرآن در باب زنان پيامبر چه خصلت هايي دارند بکند مومن است يا .....؟ کسي که يکماه پيامبر خدا با او قهر کند .......................کسي که بر شهادت علي ع سجده شکر کند..........کسي که با خليفه وقت بجنگد..........کسي که آن همه توهين درباره پيامبر از زبان او نقل ميشود(((داستان نماز پيامبر وهمزمان نيشگون گرفتن از او..........داستان رقاصان اقريقاو.....)))) و دهها مورد از اين ها بدتر آيا مومن است يا کافر؟؟؟؟؟؟؟؟ مگر جرم پسر نوح چه بود؟؟؟؟؟؟او نوح ع را قبول نداشت وبت پرست بود...........تفاوتش با عايشه چيست؟؟؟؟؟؟؟ اگر عايشه پيامبرخدا را قبول اشت آيا مي بايست آنهمه توهين به رسول خدا بکند؟؟؟؟؟؟؟
قبول کنيد يا نکنيد تاريخ فرياد مي زند امان از سازمان حديث سازي معاويه که تا توانست احاديث حقه را نابود وبجايش روايات کذب ساخت تا نتيجه اين شود که در بين اهل سنت عايشه همسنگ پيامبر ميشود اما هيچ نامي از خديجه ع برده نمي شود.......چرا؟؟؟؟؟ مگر خديجه چه از عايشه کم داشت؟؟؟؟؟؟؟چرا شيعه به حضرت خديجه انتقادي ندارد؟؟؟؟؟؟چرا واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟/چرا؟؟؟؟؟؟؟ جز اينست که سازمان جعل روايت معاويه عايشه را خوش نام کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگر ابوبکر وعمر کي بودند؟؟ جز سازمان معاويه اونا رو بزرگ کرد؟؟؟؟؟؟اگر معاويه آن کارها نمي کرد آيا نامي از اين دو بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هر شبهه ايي که شيعه داريد فرياد بزنيد وسوال کنيد..........اما چرا يک نفر مرد بين شما پيدا نميشود جواب بدهدکه:
چرا روايت غدير نقل مي کنيدد ولي به آن عمل نمي کنيد؟
چرا نقل مي کنيد عمر بر پهلوي فاطمه زهرا زد که با عث شهادتش شد اما عمر را حتي نوک سوزني از اين جسارتش انتقاد نميکنيد؟
صدهها روايت از پيامبر نقل مي کنيد درباره حق بودن علي اما بازچشمتان کور است و به اينها با عقل نمي نگريد؟
چرا عمر وقتي خودش ميگويد سه حلال رسول خدا را حرام کردم از رسول خدا طرفداري نميکنيد وبه بدعت عمر به به وچه چه ميزنيد؟
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟صدهها سوال از طرف شيعه مطرحه شده اما يکي از شما ها جوابي نميدهد چرا ؟؟؟؟؟خوب جوابتان چيست؟؟؟؟؟ مرد باشيد جواب بدهيد نه اينکه نامتان را عمر فروق ومون نمي دونم چي ميذاريد وچرندياتي به اسم دفاع از اهل سنت مي نويسيد..............جواب بدهيد .......فقط جواب..........سکوت نکنيد..........مگر بر حق نيستيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگر عمر فاروق شما نقطه ضعفش چيست که ازش با سند دفاع نمي کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ابوبکر ومعاويه ويزيدتان چي؟؟؟؟؟؟
اي اهل سنت مگر حسين عليه السلام فرزند ختر پيامبر نيست؟؟؟؟؟؟؟ پس چرا روز شهادتش کاروان عروسي راه ميندازيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟
مگر علي عليه السلام خليفه چهارمتان نيست؟؟؟؟؟؟؟پس چرا به يک حرفش گوش نميدهيد؟؟؟؟؟؟؟؟چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سکوت تا کي؟؟؟؟؟؟؟؟
دروغ تا کي؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آن شبکه وصالتان آمد بحث مذهبي کند ديد چيزي ندارد بگويد ودربرابر دلايل واستدلال شيعه ناتوان است دست به تبليغ عليه انقلاب اسلامي ميزند...........چرا؟؟؟؟؟؟؟؟مگر اهل سنت هزاران حق ناگفته ندارند به قول خودتان که برايش کانال را ميندازيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس کووووووووووو کو حرفتان؟؟؟؟؟؟؟
خدايا توشاهد باش با اين دوگوشم شنيدم وبا دوچشمم ديدم که هاشمي در شبکه کلمه آنچنان ميگفت که درقرآن کلمه لعن نداريم........ آخر جماعت عزيز .....برادران مومن به عمر.......دفاعيه تان چيست؟؟؟؟؟؟ ايا بمب بستن وعمليات انتحاري کردن دفاعيه است؟؟؟؟؟؟؟به چي مينازيد؟؟؟؟؟؟ ننازيد به هر چي مينازيد فقط جواب بدهيد.
ياعلي
79 | اهوازي | | ١٩:٤٧ - ٠٩ بهمن ١٣٩٠ |
در اهواز بيشتر جوانها تشيع را ترک کردند .و سني شدند
80 | مهدي | Iran - Tehran | ٢٣:٢٥ - ٠٦ اسفند ١٣٩٠ |
بسم الله الرحمن الرحيم . عم يتسائلون -عن النباء العظيم -الذي هم فيه مختلفون- سلام عليکم - برادران چراانقدربه هم توهين ميکنيد ؟- قبول دارم عمروابوبکروعثمان درماجراي سقيفه حق امام راپاي مال کردند و به هواي حکومت به دخترپيامبرستم کردند .هرچه قدرما شيعيان تا هزاران سال ديگه هم دليل بياريم اينا باورنميکنند ولجبازي ميکنند ونميفهمند که چه کسي برحق است مگر علي (ع) مولود کعبه نبود .مگه درجنگ احد وبدروخندق وخيبر جوانمردانه حضورنداشت وپيامبر فرمودند هرضزبه ي شمشير علي امروز براي حفظ اسلام برابر عبادت کل عالم است. اما خلفاي سنت همگي ازترس يافرارميکردند و يا ميدان جهادراترک ميکردند ويا رنگ ازرخسارشان پريده بود. مگه آيه ولايت وتطهير وحديث ثقلين ومنزلت وغدير گوياي برحق بودن نيست .مگرخودعمر70باراعتراف نکرده بوده که اگرعلي نبود من هلاک شده بودم .خوب همين گوياي برتري بودن است .مگر روزي که يهوديان پيامبر را به خاطر نداشتن پسر مسخره مي کردند آيه درمورد حضرت زهرانازل نشد وگفته شد (انا اعطيناک الکوثر). مگرپيامبرنگفته بودند که من شهرعلمم وعلي دروازه آن که هم روايت درصحيح بخاري هست که ايه 16سوره هود وگفته اند که پيامبرگفته گواه وشاهد من علي است که همينم در مسند حنبل آمده آمده ..مگر همين عايشه دستور قتل عثمان رانداد.مگر خود عثمان اعتراف نکرده بود که آيه 4سوره تحريم براي توبه کردن عايشه وحصفه نازل شده که خود عثمان همين حرف رادر روزي که عايشه باعثمان برسر ماليات وخزانه دعواکرده بودندگفته وبه عثمان لغب نعثل راداده. ومگرآيه 23سوره شوري نگفته است که نزديکانم رادوست داشته باشيد.مگه شبي پيامبرخواب نديدند که بوزينه هايي ازمنبرش بالا وپايين ميروند واين خواب رابراي جبرئيل گفتند وجبرئيل رفت وبرگشت وآيه نازل شد در آيه 205تا207سوره شعرا گفته شده شجره الملعونه که پيامبرگفتند اين درخت ملعونه همان بني اميه هستند. مگرنام حضرت نوح24 باردرقرآن نيامده واورا شيعه حضرت ابراهيم ميداند.من اعتقا دارم که قرآن کتابي است که هزاران نشانه را بايک تير ميزند واگر درمورد روزقيامت سخن ميگويد مطمئنا درهمان ايه درمورد چيز ديگري هم ايهام دارد وفکرميکنم آيات ابتدايي سوره نبا که بالا نوشتم درخصوص واقعه غدير خم باشد. برادران من شنيدم که امام صادق روزي برمنبرگفته بودند اگرمايل باشيد ميتوانم بگويم کدام يک ازشماها حلال زاده وکدام حرامزاده هستيد .عده اي گفتند بگو.وامام گفتند: هرکدام ازشما که پدرم علي ومادرم زهرارا دوست داشته باشد حلال زاده است وگرنه....ويک بارهم علي (ع) گفته بودند که حرام زاده ها مهري به ما ندارند .پس برادران شيعه چرا انقدر به اينها دليل ومنطق بياريم اينان که نه وضو صحيح ميگيرند ونه طواف نسا ميروند ونه نماز صحيح ميخوانند ودرنمازهايشان سوره هاي سجده واجب ميخوانند ودريک رکعت سه بار سجده ميروند وبرهرچيزي که ميرسند سجده ميکنند که شنيدم سني هاي عربستان بعضي اوقات بردمپايي هم سجده ميکنند ويا انقدر صف عقب وجلونزديک هم مي استند که عقبي ها برکمرجلويي ها سجده ميکنند وبا درمسير دستشويي ها نمازميخوانند ويا ازکيلومترهاعقب تربه امام جماعت اقتداميکنند وجوري به نماز درحالت قيام ميايستند که جلوي پدرشان هم جرئت اين چنين استادن راندارند وبراي وضوگرفتن هرکسي به دلخواهش وضو ميگيرد .يکي که تمام دستش سالم است وضوي جبيره اي ميگيرد وديگري دستش راميشويد وخلاصه زنگيشونم که ميبينيد .پستان دهن همديگر ميگذارند ويا به عقيده مادرشون عايشه قران زير سرم بود وخوابيده بودم صبح ديدم نصف قرآن مخصوصا سوره نور را آقا بزه خورده .حالا اون بزهم ميدونسته بايد يه جايي رابخوره که گفته شده چه کساني برشما حلال وچه کساني برشما حرامند.برادران شيعه فقط براي فرج امام زمان دعاکنيد که درتفسير عياشي خواندم امام صادق فرمودند براي قوم بني اسرائيل عذاب نازل شد واز انان به واسطه 40 شبانه روز دعا ان عذاب رفع شد .پس شماهم شيعيان بياييد 40 شبانه روز براي فرج امام زمانمان دعاکنيم تا ظهورشان نزديکترشود وانتقام اين همه بي حرمتي به اهل بيت را پاسخ دهندکه آن روز همه مردم دنيا مسلمان ميشوند ومذهب شيعه رااتنخاب ميکنند وبه اميد خدا وبه کوري چشم دشمنان اهل بيت اميرالمومنين علي (ع) دوباره ظهورميکنند ورهبري اين کره خاکي را دردست ميگيرند. اين طالب بدم المقتول- برادران اهل سنت اين شما واين هم مظلوميت شيعه وشما را باخون طفل صغير اهل بيت تنها ميگذارم .که انشاءالله به زودي حق ازباطل معلوم خواهد شد
  بعدی [1] [2] [3]   قبلی
* نام:
* پست الکترونیکی:
* متن نظر :
  

آخرین مطالب
پربحث ترین ها
پربازدیدترین ها